چرائی چوپان بودن پیامبران

 چرائی چوپان بودن پیامبران

به قلم: ابراهیم هورامی

احادیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند که برای درک بهترشان لازم است به تفسیر بزرگان اهل العلم خود مراجعه کنیم. یکی از این احادیث این است که : عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّﷺ قَالَ: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيًّا إِلَّا رَعَى الغَنَمَ»، فَقَالَ أَصْحَابُهُ: وَأَنْتَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، كُنْتُ أَرْعَاهَا عَلَى قَرَارِيطَ لِأَهْلِ مَكَّةَ» (رواه البخاری)

 یعنی : از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبرﷺ فرمودند: «خداوند هیچ پیامبری نفرستاده مگر اینکه گوسفندان را چوپانی کرده است» اصحاب ایشان گفتند: تو نیز یا رسول اللهﷺ؟ فرمود:« بله، من برای اهل مکه در مقابل چند قیراط گوسفندان را چوپانی می کردم»  (قیراط بخشی از واحد پولی آن زمان  بوده است.)

در اینکه چرا پیامبران چواپان بوده اند امام ابن حجر رحمه الله در شرح این حدیث می فرماید:

علما در این رابطه گفته اند که حکمت از الهام کردن چوپانیِ گوسفندان به پیامبران قبل از نبوتشان این بوده است که چوپانی کردن آن تمرینی باشد بر اقدام به امور امتشان، و اینکه در آمیخته شدن با گوسفندان به نوعی بردباری و شفقت دست می یابند چرا که هرگاه بر چراندن آن و جمع نمودنشان پس از متفرق شدنشان در چراگاه و انتقالشان از مکانی به مکان دیگر و حفاظتشان از آسیب درندگان و دزدان و غیره صبر پیشه کردند و طبایع متفاوت آنها و تفرق زیادشان که همراه با ضعف و نیاز به سرپرستی است را درک کردند، با اینکار به صبر بر امتشان عادت گرفته و اختلاف طبایع و تفاوت عقل هایشان  را درک می کنند و در نتیجه به اصلاح کاستی های آنان پرداخته و با ضعیفان نرمش کرده و به نیکی آنان را سرپرستی می کنند، و نیز تحمل کردن این گونه مشقت ها با این تمرین برایشان آسان تر ازآن زمانی خواهد بود که در وهله ی اول بدون تمرین به این وظیفه مکلف می شدند، این بدین خاطر است که با چوپانی کردن گوسفندان به تدریج به این توانایی دست یافته اند، همچنین گوسفند مخصوصا برای اینکار انتخاب شده است که از دیگر مواشی ضعیف تر است و تفرق و پراکنده شدندش بیشتر از شتر و گاو است و معمولا شتر و گاو را  می توان با ریسمانی بست، و اینکه گوسفند باوجود پراکنده شدن بسیار،  زودتر از دیگر مواشی منقاد و مطیع می گردد.[۱]


[۱]  فتح الباري شرح صحيح البخاري باب “رعي الغنم على قراريط

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

به قلم: اسماء هورامی

تاریخ اسلام دارای زنان بزرگی در فقه و جهاد است که لازم است به عنوان الگوهایی به نسل سرگردان امروز معرفی شوند. نسلی که عقل و هوش خود را به ماهواره ها و رسانه های مجازی سپرده است.

بانو سُتیته دختر قاضی حسین محاملی (م۳۷۷هـ) یکی از زنان بزرگ تاریخ اسلام است.

امام ابن کثیر می گوید : «او دانشمندی فاضل که قرآن، فقه، فرایض(علم ارث)، ریاضی، و همچنین در علوم عربی سرآمد و به منصب فتوا رسیده بود».[۱]

همچنین امام حافظ شمس الدین ذهبی (م۷۴۸هـ) می‌گوید :«امة الواحد رضی الله عنها دختر حسین محاملی رحمه الله زنی دانشمند، فقیه و مفتی بود؛ نزد پدرش فقه آموخت و از وی اسماعیل وراق و عبدالغفار حمصی روایت نموده است. قرآن و فقه شافعی را حفظ نمود و در فرایض (علم ارث) و شیوه محاسبات و علوم عربی و …، تسلط یافت. نام او سُتیته بود؛ بَرقانی گفته است: این بانو به همراه علی بن ابی هریره فتوا می داد. و دیگران گفته‌اند : از حافظ ترین مردم در فقه بوده است.»[۲]

این یکی از نمونه ها و الگوهای زنان ما در تاریخ اسلام است همچنانکه قبل از این مجتهد و اهل فقه و عالمی چون ام المومنین عایشه رضیی الله عنها در همان دوران صدر اسلام داشته ایم.


[۱]  ابن کثیر، طبقات الشافعیین، ص۳۱۴

[۲]  سیر أعلام النبلاء ج۱۵ ،ص۲۶۴

اسامه بن لادن را در چند سطر بشناس

اسامه بن لادن را در چند سطر بشناس

اسامه بن لادن را در چند سطر بشناس

به قلم: ابوهاجر

محمد حسین فضل الله از مراجع تقلید شیعیان جعفری در لبنان می گوید:

شخصیت اسامه بن لادن حاکی از تحسین و تمجید های بسیاری است چرا که فداکاری و زهد و تقوا در دنیا نصیب حال خود کرده و این درحالی است که مردی ثروتمندی بوده و شور و شوق آرزو هایش را به واقعیت تبدیل کرد. در واقع او علیه اعمال آمریکا در افغانستان شورش و به جنگ برخواست که توانست دشمن بزرگ را شکست دهد بدین ترتیب این مرد توانست با کار و علم هایی که داشت سراسر جهان اسلام را مورد تحسین و حمایت خود قرار دهد چرا که مسئله اصلی آن ها [تنظیم القاعده] انتقام خون مسلمین بود.[۱] 

در دنیایی‌که ظلم و استبداد بر مسلمانان همانند قطره‌های باران سرازیر بود و حتی حکام خائن و مزدور بر مسلمین با ترس و واهمه بر مسلمین حکم‌رانی می‌کردند، ابر مردی از قلب بلاد حرمین برخاست و برای سر فرازی دین جد بزرگوار خود (خاتم المرسلین صلی الله علیه وسلم) از خانه و سر زمین خود رانده شد.

او اسامه بود؛ از خانواده‌ی صاحب ثروت و جایگاه بالا در بین حکم رانان بلاد حرمین. احساس و درک او نسبت به دین و دفاع از حریم اسلام آنقدر بالا بود که پس از اظهار کلمه حق، ناگزیر از شهر و دیارش خارج شد و هزاران کیلومتر آن طرف دیگر، برای رویارویی با ملل کفر قیام کرد. اسامه؛ محسن امت و مجدد جهاد عصر حاضر و‌ تطبیق کننده سنت پیامبر در زمانه پر فتن!

اسامه کسی بود که درس ایثار، محبت و شجاعت را برای جوانان باقی گذاشت. او‌ مؤمن با خدا، مجاهد دلیر سلحشور با شهامت و نگین جرئت و غیرت بود. اشخاصی همانند اسامه رحمه الله کمتر یافت می‌شوند؛ زیرا که او‌ با وجود دارایی‌های دنیایی که در اختیار داشت، خود را برای بیداری امت اسلام وقف کرد و تمام دارایی خود را در راه رسیدن به الله و شکوه مسلمانان فدا کرد.

 او‌ اسامه است؛ فردی که امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد (رحمه الله) به خاطر دفاع از او، در مقابل تمامی قدرت‌های شرقی و غربی ایستاد و حتی حکومت و قدرت خود را در حفاظت از او از دست داد. او اسامه است؛ مجاهد بی مثال و مدافع هر مظلوم. خداوند او را همجوار با شهدا و صالحین محشور فرماید.

اسامه کسی بود که بر آمریکا به عنوان سر افعی تمرکز کرده بود و از هر گونه جنگ مذهبی میان مسلمین و سایر جنگهای انحرافی دوری می کرد

اسامه کسی بود که بر علیه تمام کفار و مرتدین داخلی چون آل سعود و امارات و چرکستان و ترکیه و … فتوا داد الا بر علیه دارالاسلام ایران بلکه در هنگام حمله آمریکا و ناتو به افغانستان دستور داد فرزندان و ناموسش و فرماندهان ارشدش به دارالاسلام ایران بیایند.

شیخ اسامه الگوئی عملی برای جهاد در میان اهل سنت بود که عده یا سعی در نادیدیه گرفتن این منهج عملی او دارند.


[۱] کتاب المدنس والمقدس..أمیرکا ورایة الارهاب الدولی نشر شده از سایت الجزیره

ظهور جریانات و افراد  حدیث ساز در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی (۲)

ظهور جریانات و افراد  حدیث ساز در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی (۲)

به قلم: خالد هورامی

۲-  کفار پنهان داخلی یا منافقین: که قصد دارند دین سازگار با باورهای خود را در قالب دین اسلام ارائه دهند و یا اینکه مفاسدی را جهت فاسد نمودن دین مردم به عنوان دین به مردم جهت تخریب دین اسلام به مردم بقبولانند و باعث ایجاد تنفر و بیزاری از دین اسلام شوند .

   روایتهای ساختگی این غلات در آثار شیعه و سایر فرق معروف به اهل سنت بسیار یافت می شود . مانند: «المجره التی فی السماء عرق الافعی التی تحت العرش»: [۱]  کهکشان (یا ستارگانی) که در آسمان هستند، عرق افعی است که زیر عرش می باشد». ابوالقاسم می گوید: «هیچکس به خود اجازه نمی دهد که چنین مطلبی را از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم روایت کند مگر آنکه اهمیتی برای دینش قائل نباشد. و براستی چگونه مسلمانان می گویند: زیر عرش افعی خفته است؟ آیا چنین مقوله ای جز دسیسه ی زنادقه در جهت زشت جلوه دادن اسلام می باشد؟ [۲]

۳ –    واکنش غیر عربها به نژادگرائی اعراب بنی امیه

امویها نژادگرائی و قوم گرائی جاهلی عربی را که باعث تبعیض میان مسلمین عرب با غیر عرب می گردید را رواج می دادند . جهت پشتوانه ی این عصبیت جاهلی نیز اقدام به حدیث سازی می نمودند و به عنوان مثال می گفتند: : «ابغض الکلام الی الله الفارسیه و کلام الشیطان الخوزیه، و کلام اهل النارالبخاریه و کلام اهل الجنه العربیه»[۳]: منفورترین زبان نزد خداوند، فارسی است. و زبان شیاطین و دوزخیان خوزستانی است. و زبان اهل بهشت عربی است».

تکیه اموی ها در اداره ی دولت و پیش برد امور تنها متوجه عرب بود و برخی از آنها نسبت به عرب و عربیت تعصب داشتند چنانکه حتی برده هایی که دوران برده ای آنان تمام شده بود، متوجه این نژادپرستی و قوم گرایی شدند. از این جهت تلاش می کردند میان خود و عرب مساوات و برابری ایجاد کنند پس اکثر و بیشتر جنبش ها و حرکت های انقلابی از سوی آنان شکل گرفت و برای رسیدن به این تساوی از این طریق وارد شدند [۴] بر این اساس غیر عربها نیز در واکنش به جعلیات امویها مقابله به مثل نموده و در فضایل غیر عربها حدیث می ساختند . به عنوان مثال آورده اند:

  • «ان کلام الذین حول العرش بالفارسیه وان الله اذا اوحی امرا فیه لین اوحاه بالفارسیه و اذا اوحی امرا فیه شده اوحاه بالعربه[۵]»: «زبان کسانی که پیرامون عرش هستند، فارسی است. و هرگاه خداوند بخواهد امری را وحی می کند که در آن نرمی باشد، آن را به فارسی وحی می کند و چون بخواهد امری که در آن شدت است وحی کند، آن را به عربی وحی می کند».

غلات موجود در آنها از این مسأله نیز سوء استفاده نموده و روایاتی ساختند که مخربتر از همه بوده است . به عنوان مثال اوردند که :

  • به سلمان نیز وحى مى‏شده است![۶].
  • از على‏بن‏ابیطالب‏  روایت کرده‏اند که درباره «کسرى» پادشاه ساسانى گفته است: «خداوند او را از عذاب جهنم نجات داد و آتش جهنم بر او حرام شده است»[۷].

۴-  داستان سرایان یا شاهنامه سرایان ؛ کسانی که داستان ها و قصه های مختلف را بدون توجه به صحت و سقم آنها روایت می کنند تا آنها را جایگزین داستان هایی کنند که در قرآن و سنت آمده است. چنانکه عمر بن خطاب در مورد آنها می گوید: «أَعْیَتْهُمُ الْأَحَادِیثُ أَنْ یَحْفَظُوهَا»: [۸] «احادیث آنان را خسته و ناتوان نموده از اینکه آنها  را حفظ کنند».  و ابن عراق در مورد آنها می گوید: «…صنف پنجم: کسانی هستند که به دنبال اهداف و اغراض دنیوی می باشند. چون داستان  سرایان و دوره گردان و گدایان و پیروان پادشاهان »[۹]


[۱] قبول الاخبار، ص: ۱۴

[۲] قبول الاخبار، ص: ۱۴

[۳] تنزیه الشریعه المرفوعه: ۱/۱۳۷؛ المجروحین: ۱/۱۲۹، ابن حبان

[۴] تاریخ الاسلام، دکتر حسن ابراهیم: ۱/۳۴۲

[۵] تنزیه الشریعه المرفوعه: ۱/۱۳۶

[۶]– رجال الکشى، ص‏۲۱٫

[۷]– بحارالأنوار، ج‏۴۱، ص‏۱۴٫

[۸] شرح اللالکائی، اصول السنه: ۱/۱۳۹، دارمی: ۱/۴۷

[۹] تنزیه الشریعه: ۱/۱۳

ظهور جریانات و افراد  حدیث ساز در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی (۱)

ظهور جریانات و افراد  حدیث ساز در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی (۱)

به قلم: خالد هورامی

براساس منابع موجود می توان پیدایش اولیه ی روند تولید احادیث ساختگی را به فرقه ی منحرف جریان شیعه یعنی روافض و واکنش شیعیان معاویه در برابر آنها گره زد، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: «اصل دروغ ها در باب احادیث فضایل، از جانب رافضه می باشد. چرا که آنها از همان آغاز ظهور، احادیثی دروغین و ساختگی در فضل علی وضع کردند که در واقع عداوت و دشمنی دشمنان شان باعث شد تا این روایات را جعل کنند. زمانی که بکریه این رفتار شیعه را دید، در برابر این احادیث جعلی، احادیث و روایاتی در مورد معاویه وضع نمود»[۱]

عامر شعبی می گوید: «بر هیچیک از افراد امت چون علی دروغ بسته نشده است» [۲] زمانی که این فرقه ی منحرف از جریان شیعه به همراه غلات منتسب به شیعه چنین اقدام به تولید و جعل حدیث در فضایل علی بر معاویه و سپس بر ابوبکر و عمر و عثمان می نمودند، مخالفین آنها که از پشتوانه ی حکومتی معاویه و بعدها عباسیان برخوردار بودند نیز با مشاهده ی چنین روایاتی آنها را وسیله ای در جهت کاسته شدن مقام و رتبه ی معاویه و سپس ابوبکر و عمر و عثمان تلقی کردند. پس غفلت نکرده و آنها نیز به جعل احادیث و روایاتی در جهت فضیلت و شأن ابوبکر و عمر و معاویه پرداختند.

 از جمله این روایات موضوع می توان به این روایت اشاره کرد: «لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ، قلت: اللهم اجعل الخلیفه من بعدی علی بن ابی طالب، فارتج السماوات و هتف بی الملائکه من کل جانب، یا محمد! اقرأ: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ  (انسان/ ۳۰، تکویر/ ۲۹)  و قد شاء الله ان یکون من بعدک ابوبکر الصدیق» :  [3]«زمانی که به آسمان برده شدم، گفتم: پروردگارا، علی بن ابی طالب را خلیفه ی پس از من قرار بده؛ پس آسمان ها به لرزه آمدند و فرشتگان از هر سو به من یورش آوردند که ای محمد: بخوان: «و آنان نمی خواهند مگر اینکه خداوند بخواهد» و اراده ی خداوند بر این رفته که خلیفه ی پس از تو ابوبکر صدیق باشد».

اما در میان این فرق کسانی بودند که نیت های نیکی داشتند و چون عیبجویی ها و خرده گیری ها و حتی توهینهای شیعیان معاویه و روافض و غلات  در مورد صحابه را می دیدند که درحقیقت فضایل آنها را نشانه می رفت، محبت نسبت به صحابه ایشان را برا آن داشت که احادیثی را در فضل و شأن و علو مقام و جایگاه آنها وضع و جعل کنند و اینگونه بیان کنند که تفاوتی میان خلفای چهارگانه نیست. از جمله این حدیث که می گوید: «إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أَتَّخِذَ أَبَا بَکْرٍ وَالِدًا وَعُمَرَ مُشِیرًا وَعُثْمَانَ سَنَدًا وَأَنْتَ یَا عَلِیُّ ظَهِیرًا؛ أَنْتُمْ أَرْبَعَهٌ، قَدْ أَخَذَ اللَّهُ لَکُمُ الْمِیثَاقَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ، لَا یُحِبُّکُمُ إِلَّا مُؤْمِنٌ تَقی وَلَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا  مُنَافِقُ مسیء، أَنْتُمْ خَلَفَاء نُبُوَّتِی وَعَقْدُ ذِمَّتِی»:[۴] «همانا خداوند مرا امر کرده است که ابوبکر را به عنوان پدر، عمر را به عنوان مشاور و عثمان را چون سندی و تو را ای علی به عنوان حامی و پشتیبان انتخاب کنم. شما چهار نفر هستید که خداوند از شما در قرآن عهد و پیمان گرفته است. جز مومن پرهیزگار شما را دوست ندارد و جز منافق بدکار با شما دشمنی نمی کند. شما خلفای نبوت من و عهده داران امور پس از من می باشید».


[۱] شرح نهج البلاغه: ۳/۲۶

[۲] تذکره الحفاظ: ۱/۷۷

[۳] تنزیه الشریعه المرفوعه: ۱/۳۴۵؛ اللائی المصنوعه: ۱/۲۷۵؛ سیوطی می گوید: این روایت موضوع است

[۴] الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه: ۳۸۴؛ خطیب از انس به صورت مرفوع روایت کرده است. و در مورد این روایت می گوید: این روایت در درجه «منکر جدا» می باشد. و در اسناد آن دو راوی مجهول می باشد. و ابن عساکر از طریق دارقطنی از عبدالله بن جحش آن را تخریج کرده است. و ابونعیم در فضائل الصحابه آن را از حذیغه تخریج کرده است.

ابوبکر صدیق مجاهدی تمام عیار

ابوبکر صدیق مجاهدی تمام عیار

به قلم: خالد سیف الله المسلول

بسیاری از اهل سنت و جماعت ابوبکر صدیق رضی الله عنه را تنها به عنوان یک خلیفه با سخنانی حکمت آمیز می شناسند و مُلاها و مولوی هایی نیز وجود دارند که از ابوبکر صدیق به عنوان ابزاری جهت تولید تفرق بین شیعه و سنی استفاده می کنند همچنانکه از عمر فاروق رضی الله عنه و عثمان ذی نورین رضی الله عنه نیز چنین استفاده های ابزاری می کنند.

نام ابوبکر صدیق رضی الله عنه (ت ۱۳ هـ) عبدالله بن عثمان و لقبش عتیق است.

و تعداد بسیاری از امامان اهل سنت، اجماع بر نامگذاری اش به لقب “صدیق” را نقل نموده اند.

لازم است بدانیم که ابوبکر صدیق رضی الله عنه دارای بالاترین میزان همت و پشتکار در جهاد است با اینکه حکمرانی وی از دو سال فراتر نرفت.

ضرار بن اوز درباره وی گفته است: “هیچ کسی را ندیده ام که به اندازه ابوبکر، وارد جنگ های تمام عیار شده باشد”.

ابوبکر صدیق ۱۱ ارتش را برای جنگ با مرتدان سکولار گسیل داشت و آنها را از بین برد. و در آنِ واحد، دو حمله را بر ضد ابرقدرت های زمانش یعنی روم نصرانی  و ایران زرتشتی انجام داد.

و ۳ ارتش برای تصرف روم روانه نمود و شام را فتح کرد.

و ایران را در ۱۶ نبرد شکست داد.

این است ابوبکر صدیق رضی الله عنه که در روزهای سخت رده تمام دنیا غرش او را شنید که :

«أينقص الدين وأنا حي»

آیا دین ناقص شود در حالی که من زنده ام؟

امروز تو مثل شیر و ابوبکر صدیق رضی الله عنه بر کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی که دین را برای تو بدون قوانین شریعت الله و ناقص می خواهند غرش می کنی یا مثل گربه ها و ذلیل شده ها سازشکار شده ای؟

در این تهاجم کم نظییر کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی مسیر تو کدام است؟ مسیر شیران یا روباهان دغل باز.

وصیت شهید قهرمان ابوابراهیم یحیی السنوار

وصیت شهید قهرمان ابوابراهیم یحیی السنوار

نویسنده: شهید یحیی الس نوار

مترجم: هیوا راشدی

من یحیی هستم، فرزند پناهنده‌ای که غربت را به وطن موقتی تبدیل کرد و رؤیا را به مبارزه‌ای ابدی.

در حالی که این کلمات را می‌نویسم، هر لحظه از زندگی‌ام را به یاد می‌آورم: از کودکی‌ام در میان کوچه‌ها تا سال‌های طولانی زندان و هر قطره خونی که روی خاک این سرزمین ریخته شد.

من در سال ۱۹۶۲ در اردوگاه خان یونس به دنیا آمدم، زمانی که فلسطین خاطره‌ای تکه‌پاره و نقشه‌هایی فراموش‌شده روی میز سیاست‌مداران بود.

من مردی هستم که زندگی‌ام در میان آتش و خاکستر شکل گرفت و زود فهمیدم که زندگی زیر سایۀ اشغال چیزی جز زندان دایم نیست.

از کودکی دریافتم که زندگی در این سرزمین عادی نیست و هر کسی که اینجا به دنیا می‌آید باید در قلبش سلاحی شکست‌ناپذیر حمل کند و بداند که راه آزادی طولانی است.

وصیت من به شما از همین‌جا شروع می‌شود، از آن کودکی که اولین سنگ را به سمت اشغالگر پرتاب کرد و آموخت که سنگ‌ها اولین کلماتی هستند که در برابر جهانی که در برابر زخم ما سکوت می‌کند، بیان می‌کنیم.

در خیابان‌های غزه آموختم که انسان به سن و سالش سنجیده نمی‌شود؛ بلکه به آنچه برای وطنش انجام می‌دهد و این چنین بود زندگی من: زندان‌ها و نبردها، درد و امید.

اولین‌بار در سال ۱۹۸۸ به زندان افتادم و به حبس ابد محکوم شدم؛ اما هرگز راهی برای ترس پیدا نکردم.

در آن زندان‌های تاریک، در هر دیوار پنجره‌ای به افق دور می‌دیدم و در هر میله‌ای نوری که راه آزادی را روشن می‌کرد.

در زندان آموختم که صبر فقط یک فضیلت نیست؛ بلکه سلاحی است، سلاح تلخ، مانند کسی که قطره قطره دریا را می‌نوشد.

وصیت من به شما این است: از زندان نترسید، زندان فقط بخشی از راه طولانی ما به‌سوی آزادی است.

زندان به من آموخت که آزادی فقط یک حق سلب‌شده نیست؛ بلکه ایده‌ای است که از درد متولد می‌شود و با صبر صیقل می‌خورد.

زمانی که در معاملۀ «وفاء الأحرار» در سال ۲۰۱۱ آزاد شدم، همان آدم قبلی نبودم؛ قوی‌تر شده بودم و ایمانم بیشتر شده بود که آنچه ما انجام می‌دهیم فقط مبارزۀ گذرا نیست؟ بلکه سرنوشتی است که آن را تا آخرین قطرۀ خون‌مان به دوش می‌کشیم.

وصیت من این است که به سلاح، به کرامتی که قابل مصالحه نیست و به رؤیایی که هرگز نمی‌میرد، پایبند بمانید. دشمن می‌خواهد ما از مقاومت دست برداریم و مسئلۀ ما را به مذاکراتی بی‌پایان تبدیل کند؛ اما من به شما می‌گویم: بر چیزی که حق شماست مذاکره نکنید. آن‌ها بیشتر از سلاح شما، از ایستادگی شما می‌ترسند. مقاومت فقط سلاحی که در دست داریم نیست؛ بلکه عشقی است که به فلسطین در هر نفسی که می‌کشیم داریم. اراده‌ای است که می‌خواهیم بمانیم، با وجود محاصره و تجاوز.

وصیت من این است که به خون شهدا وفادار بمانید، به کسانی که رفتند و این راه پر از خار را برای ما گذاشتند. آن‌ها راه آزادی را با خون‌شان هموار کردند، پس آن فداکاری‌ها را در حساب سیاست‌مداران و بازی‌های دیپلماتیک به هدر ندهید.

ما اینجا هستیم تا کاری که پیشینیان آغاز کرده‌اند ادامه دهیم و هرگز از این راه منحرف نخواهیم شد، هرچقدر هم که برای ما هزینه داشته باشد. غزه بود و خواهد ماند، پایتخت مقاومت و قلب فلسطین که هرگز از تپش نمی‌افتد، حتی اگر زمین بر ما تنگ شود.

زمانی که رهبری حماس را در غزه در سال ۲۰۱۷ به عهده گرفتم، فقط یک انتقال قدرت نبود؛ بلکه ادامۀ مقاومتی بود که با سنگ شروع شد و با تفنگ ادامه یافت. هر روز درد مردمم را زیر محاصره احساس می‌کردم و می‌دانستم هر قدمی که به سوی آزادی برمی‌داریم هزینه دارد؛ اما به شما می‌گویم: هزینۀ تسلیم شدن بسیار بیشتر است. برای همین، به زمین‌تان مانند ریشه‌ای که به خاک چسبیده است، پایبند بمانید، هیچ بادی نمی‌تواند مردمی را که تصمیم به زندگی گرفته‌اند، از ریشه بکند.

در نبرد طوفان الأقصی، من فقط فرماندۀ یک گروه یا جنبش نبودم؛ بلکه صدای هر فلسطینی بودم که رؤیای آزادی داشت. ایمان من این بود که مقاومت فقط یک گزینه نیست؛ بلکه وظیفه‌ای است. می‌خواستم این نبرد صفحه‌ای جدید در کتاب مبارزۀ فلسطینی باشد، جایی که همه جناح‌ها متحد شوند و همه در یک سنگر بایستند، در برابر دشمنی که هرگز بین کودک و پیر، یا بین سنگ و درخت تفاوتی قایل نشده است.

طوفان الأقصی نبردی برای ارواح بود پیش از اجساد و برای اراده پیش از سلاح.

آنچه به جا گذاشتم، میراث شخصی نیست؛ بلکه میراث جمعی است، برای هر فلسطینی که رؤیای آزادی داشت، برای هر مادری که فرزند شهیدش را روی شانه‌هایش حمل کرد، برای هر پدری که با تلخی برای دخترش که با گلوله‌ای خیانت‌کارانه کشته شد، گریست.
وصیت آخرم این است که همیشه به یاد داشته باشید که مقاومت بی‌معنا نیست و فقط گلوله‌ای که شلیک می‌شود نیست؛ بلکه زندگی است که با شرف و کرامت زندگی می‌شود. زندان و محاصره به من آموخت که نبرد طولانی است و راه سخت؛ اما همچنین به من آموخت که مردمی که تسلیم را نمی‌پذیرند، معجزه‌های‌شان را با دستان خودشان می‌سازند.

منتظر نمانید که دنیا به شما عدالت بدهد، من زندگی کرده‌ام و دیده‌ام که دنیا در برابر درد ما سکوت می‌کند. منتظر عدالت نباشید؛ بلکه خودتان عدالت باشید. رؤیای فلسطین را در قلب‌های‌تان حمل کنید و از هر زخمی سلاح بسازید و از هر اشکی چشمۀ امید.

این وصیت من است: سلاح‌تان را کنار نگذارید، سنگ‌های‌تان را دور نیندازید، شهدای‌تان را فراموش نکنید و بر سر رؤیایی که حق شماست، معامله نکنید.

ما اینجا می‌مانیم، در سرزمین‌مان، در قلب‌های‌مان و در آینده فرزندان‌مان.

شما را به فلسطین وصیت می‌کنم، به زمینی که تا مرگ عاشقش بودم و به رؤیایی که آن را روی شانه‌هایم مثل کوهی که هرگز خم نمی‌شود، حمل کردم.

اگر من سقوط کردم، شما با من سقوط نکنید؛ بلکه پرچمی را که هرگز سقوط نکرده است، به دوش بگیرید و از خون من پلی بسازید تا نسلی که از خاکستر ما متولد می‌شود، قوی‌تر باشد. فراموش نکنید که وطن فقط داستانی نیست که نقل شود؛ بلکه حقیقتی است که باید زندگی کرد و در هر شهیدی که از رحم این زمین متولد می‌شود، هزار مقاوم به دنیا می‌آید.

اگر طوفان بازگشت و من در میان شما نبودم، بدانید که من اولین قطره در امواج آزادی بودم و اینکه من زنده ماندم تا شما را ببینم که مسیر را ادامه می‌دهید. خاری در گلوی‌شان باشید، سیلی که عقب‌نشینی نمی‌شناسد و آرام نمی‌گیرد تا زمانی که جهان اعتراف کند که ما صاحبان حق هستیم و فقط اعدادی در اخبار نیستیم.

بیانیه «ابوعبیده» سخنگوی گردان‌های القسام شاخه نظامی جنبش حماس به مناسبت اولین سالگرد عملیات طوفان الاقصی

بیانیه «ابوعبیده» سخنگوی گردان‌های القسام شاخه نظامی جنبش حماس به مناسبت اولین سالگرد عملیات طوفان الاقصی

ابوعبیده گفت: از غزه مقاوم و پس از گذشت یک سال از عملیات حرفه‌ای‌ترین و موفق‌ترین نیروهای کماندو که دشمن را به لرزه درآورد و باعث دگرگونی منطقه شد با شما سخن می‌گوییم.
ابوعبیده افزود: پس از آنکه تجاوز رژیم صهیونیستی به مسجد الاقصی، شهرک‌سازی، یهودی‌سازی و تجاوز به حقوق اسرای فلسطینی به مراحل خطرناک و بی‌سابقه‌ای رسید، ما ضربات پیشگیرانه محکمی به این رژیم وارد کردیم

سخنگوی القسام افزود: ملت فلسطین، با وجود رها شدن از سوی کشورهای نزدیکشان و بزدلی نظام‌های حاکم بر آنها و همدستی‌شان با دشمن و همچنین قدرت فراوان و خشونت دشمن و نیروهای متجاوز، به صورت اسطوره‌ای، پایداری و مقاومت کردند.
ابوعبیده تصریح کرد: پهپادها از لبنان و عراق و یمن بر فراز آسمان فلسطین اشغالی به پرواز درمی‌آیند و مواضع مهم دشمن را هدف قرار می‌دهند و باعث تضعیف توانایی‌های امنیتی و دفاع آن می‌شوند. همچنین ضمن وارد آوردن خسارت‌های اقتصادی و نظامی فراوان به آن، باعث از دست رفتن تعادل این رژیم می‌شوند.
سخنگوی القسام خاطرنشان کرد: تا زمانی که دشمن به تجاوز و جنگ ادامه دهد، ما به این نبرد فرسایشی دردناک و هزینه‌بر برای دشمن ادامه خواهیم داد.
ابوعبیده تاکید کرد: ترور، هرگز نتوانسته است باعث پایان یافتن جنبش‌های آزادی خواه و مقاومت در تاریخ انقلاب فلسطین باشد و در صورتی که این امر صحت داشت، می‌بایست پس از ترور شهید شیخ عزالدین القسام در جنین، مقاومت علیه اشغالگران پایان می‌یافت.
سخنگوی القسام افزود: سیاست ترور علیه شخصیت‌های بزرگ و قهرمان، عاقبت به‌خیری و نشانه پیروزی آنهاست.
ابوعبیده خاطرنشان کرد: ملت فلسطین از عملیات حمایت از مقاومت غزه در سراسر منطقه و مشارکت عملی در نبرد گسترده و فزاینده علیه دشمن، تقدیر می‎‌کند.
سخنگوی القسام خطاب به رزمندگان حزب الله گفت: همانگونه که شهید سید حسن نصرالله وعده داده بود ما به پایداری و توانایی شما در زدن ضربات دردناک به دشمن صهیونیستی اطمینان داریم.
ابوعبیده خطاب به ملت یمن گفت: با کمال افتخار، حمایت گسترده ملت بزرگ و آزاده یمن و خشم آنها در راه خدا و حمایت از مسجد الاقصی را ارج می‌نهیم.
ابوعبیده گفت: در صورت ادامه سرسختی‌های نتانیاهو و کابینه تروریست او، ممکن است آنچه برای شش اسیر اسرائیلی در رفح اتفاق افتاد، برای دیگر اسرای دشمن تکرار شود.

سخنگوی گردان‌های القسام ادامه داد: عملیات اخیر در تل آویو تنها بخشی از آن چیزی است که در انتظار دشمن است و آینده به یاری خداوند برای آن بسیار سخت‌تر و تلخ‌تر خواهد بود.
وی افزود: یک سال پس از طوفان الاقصی، جمهوری اسلامی ایران با هدف به وحشت انداختن دشمن صهیونیست، عملیات وعده صادق ۱ و ۲ را انجام داده است.
ابوعبیده تاکید کرد: عملیات مقاومت فلسطین باعث تضعیف توانایی‌های اطلاعاتی و دفاعی دشمن و وارد آمدن زیان‌های اقتصادی شدیدی به این رژیم شده است. همچنین موج آوارگی و فرار از سرزمین‌های اشغالی را به آن تحمیل کرده است.
سخنگوی گردان‌های القسام تصریح کرد: هزاران نظامی اشغالگر در عملیات مقاومت، کشته و زخمی‌ شده‌اند و صدها دستگاه ماشین‌آلات نظامی اشغالگران منهدم شده است.
ابوعبیده افزود: رژیم صهیونیستی، به دولت آمریکا وابسته است و بی‌تردید با گذشت زمان، حمایت‌های مذکور قطع خواهد شد.
سخنگوی گردان‌های القسام با اشاره به عملیات ضد صهیونیستی اخیر در یافا گفت: این عملیات، تنها یک حلقه از اقداماتی است که در مرحله آینده اتفاق خواهد افتاد و آینده، برای اشغالگران، دشوارتر و تلخ‌تر خواهد بود.
ابوعبیده از اهالی کرانه باختری خواست مقاومتشان را در مقابل گردنکشی و جنایات رژیم صهیونیستی تشدید کنند.
سخنگوی گردان‌های القسام تصریح کرد: از همان روز اول، حداکثر تلاشمان را برای حفظ جان اسرا و تامین امنیت آنها به کار گرفتیم.
ابوعبیده خطاب به صهیونیست‌ها گفت: در صورتی که خواسته‌های نتانیاهو، متناسب می‌بود از یک سال پیش می‌توانستید اسرایتان را آزاد کنید.
سخنگوی القسام تاکید کرد: در صورتی که نتانیاهو و کابینه تروریستش به سرکشی و لجاجت ادامه دهند، ممکن است سرنوشت ۶ اسیر صهیونیست در رفح، برای سایر اسرا تکرار شود.
ابوعبیده تصریح کرد: در صورتی که لجاجت و سرسختی دشمن در مذاکرات ادامه یابد، ممکن است پرونده اسرا وارد تونل تاریکی شود و شاید ۱۰۰ «ران آراد» دیگر در چشم انداز باشند.
«ران آراد» خلبان صهیونیست بود که هواپیمایش در جنوب لبنان سقوط کرد و از سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) تاکنون سرنوشت وی معلوم نیست.

ابوعبیده با اشاره به وضعیت اسرای صهیونیست در نوار غزه تصریح کرد: ما دستوراتی داریم که در صورت به خطر افتادن اسرا یا وقوع درگیری در نزدیکی محل نگهداری آنها، به مکان دیگر و امن‌تری منتقل شوند.
ابوعبیده همچنین با اشاره به اینکه خطرات علیه جان اسرای صهیونیست روز به روز بیشتر می‌شود گفت: سرنوشت اسرا، به تصمیم کابینه رژیم صهیونیستی وابسته است.
سخنگوی گردان‌های القسام تصریح کرد: کسی که وضعیت را نظاره کند متوجه خواهد شد که آینده، از آن ملت فلسطین و مقاومت آن در مقابل رژیمی است که عمر آن کوتاهتر از کفش‌های مساجد و کلیساهای غزه، بیت‌المقدس، بیت‌لحم و الخلیل و یافا است و این رژیم، نتوانسته است حتی یک سال را بدون مقاومت فلسطینی‌ها و جنگ با آنها سپری کند که این موضوع، هر بار به این رژیم یادآوری می‌کند که سرزمین یک ملت عرب را اشغال کرده است.
ابوعبیده از علمای مسلمان خواست با بیان تهدیدهایی که علیه ملت فلسطین و مقدسات اسلامی و مسیحی در این سرزمین وجود دارد، علیه رژیم صهیونیستی اعلام جهاد کنند.
سخنگوی القسام همچنین خواستار بزرگترین حمله سایبری کارشناسان جنگ الکترونیک علیه دشمن صهیونیستی شد.
در خبری مرتبط، گردان‌های شهید عزالدین القسام شاخه نظامی جنبش حماس به مناسبت اولین سالگرد عملیات طوفان الاقصی بخشی از جزئیات این عملیات را افشا کرد.
بیانیه القسام تصریح کرد: در این حمله، شمار زیادی از نظامیان اشغالگر و شهرک نشینان صهیونیست نشین، کشته و زخمی و صدها تن از آنها در این ضربه ناگهانی به دشمن و حملات راکتی فشرده به مواضعشان زخمی شدند.
گردان‌های القسام تاکید کرد: ۴۵۰۰ نیروی رزمنده، در این عملیات شرکت کردند که سه هزار تن از آنها برای عملیات رزمایش و ۱۵۰۰ رزمنده برای پشتیبانی و حمایت بودند.
گردان‌های القسام افزود: در کمتر از دو ساعت توانستیم از دیوار حائل، عبور و به کلیه ۱۵ موضع نظامی نیروهای دشمن حمله کنیم.
براساس این بیانیه، رزمندگان القسام همچنین توانستند ۱۰ موضع واکنش نظامی و تیم‌های پشتیبانی در ۲۲ شهرک صهیونیست نشین حمله کنند. همچنین تیپ نظامی دشمن صهیونیستی را نابود کرده و پایگاه نظامی «رعیم» را که ارتش رژیم اشغالگر به آن افتخار می‌کرد مورد حمله قرار دهند.
گردان‌های القسام تاکید کرد: عملیات هفتم اکتبر، یک عملیات نظامی استراتژیک و سیلی ناگهانی و شدیدی بود که رژیم صهیونیستی با ارتش شکست خورده و سیستم اطلاعاتی ضعیفش آن را دریافت کرد. این عملیات به دستور «محمد الضیف» ملقب به ابوخالد رئیس ستاد مشترک القسام آغاز شد و رزمندگان با سلاح ایمان به خداوند، هوشیاری و باور از پشت خطوط مقدم با دشمن، آن را آغاز کردند و توانستند شهرک‎‌های اطراف نوار غزه را به کنترل خودشان دربیاورند و تیپ غزه در ارتش اشغالگر را نابود کنند

۷ اکتبر فرجام اشغال افغانستان در ۲۰۰۱ برای آمریکایی‌های سکولار و جنایتکار

۷ اکتبر فرجام اشغال افغانستان در ۲۰۰۱ برای آمریکایی‌های سکولار و جنایتکار

امروز همچنانکه سالروز طوفان الاقصی است سالروز اشغال افغانستان هم هست که در ۲۳ سال قبل توسط نیروهای آمریکایی و متحدین سکولار اروپایی آن انجام شد.

در ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی جورج دبلیو بوش سکولار اعلام کرد:

به دستور من، نظامیان ایالات متحده آمریکا، عملیاتی را علیه اردوگاه‌های آموزشی شبکۀ القاعده و تاسیسات نظامی رژیم طالبان در افغانستان راه‌اندازی کرده‌اند، این اهداف بسیار با دقت هدف قرار می‌گیرند، تا از استفادۀ افغانستان به حیث پایگاه حملات تروریستی جلوگیری شود و توانایی‌های نظامی طالبان مورد حمله قرار گیرد…

۲۰ سال پس از آن تاریخ، آنچه برای آمریکایی‌های اشغالگر و سکولار و متحدین سکولار آن از اشغال افغانستان باقی ماند، تنها و تنها اخراج با سرافکندگی بود…

جهاد افغانستان ثمره ی خون انصار و مهاجرین است، شایسته است مسئولین امارت اسلامی یادی از مهاجرین کنند و قدردان آنها باشند.

یمن ۷ اکتبر را به مناسبت سالروز طوفان الاقصی رخصتی رسمی اعلام کرد

یمن ۷ اکتبر را به مناسبت سالروز طوفان الاقصی رخصتی رسمی اعلام کرد

کمیته عالی تشریفات یمن اعلام کرده است که به مناسبت گرامیداشت سالروز طوفان الاقصی و حوادث مهم روز هفتم اکتبر، امروز به عنوان رخصتی رسمی در سراسر کشور اعلام شده است.

این روز به یاد مبارزات و مقاومت مردم غزه در برابر رژیم صهیونیستی گرامی داشته می‌شود.