ابوایوب انصاری صحابی رسول الله صلی الله علیه وسلم ؛ کسی که در زیر قسطنطنیه ( اسلامبول ( = شهر اسلام) یا استامبول فعلی ) دفن شد
دکتر عبدالرحمن رأفت پاشا / ترجمه: ن . ا . سیدزاده
این صحابی جلال القدر خالد بن زید بن کلیب نام دارد و از قبیلهی بنی نجار است. کنیهاش ابوایوب و منسوب به انصار است.
کمتر کسی یافت می شود که ابوایوب را نشناسد، خداوند آوازه اش را در سراسر دنیا پخش کرد. و در میان مردم مقامی بالا به او عنایت کرد.
او بود که خداوند برای پذیرایی رسول گرامی اش منزل او را از میان همهی منازل برگزید و تنها همین افتخار برای او کافی است داستان اسکان پیامبر در منزل ابو ایوب شنیدنی و خواندنش شیرین می باشد:
هنگامیکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه تشریف برد مردم آن شهر با نیکوترین صورتی که از یک مهمان استقبال می شود با دل و جان از او استقبال کردند و چشمانشان نظاره گر جمال پیامبر شد، آنهم برخاسته از چنان شوقی که دوست نسبت به دوست صمیمیاش دارد. آنها قلبهایشان را باز کردند تا پیامبر در اعماق قلوبشان جای گیرد و در های منازلشان را به سوی او گشودند تا در بهترین جایگاه منزل بگیرد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ابتدا چند روز در قبا که یکی از محله های مدینه بود توقف کرد و اولین مسجد خود را که بر اساس تقوی ساخته می شد پایه گذاری کرد. سپس از قبا خارج شد و سوار بر شتری به سوی مدینه می رفت در مسیر راه سرداران مدینه ایستاده بودند و هر کس آرزو داشت افتخار میزبانی رسول را حاصل کند.
سرداری بعد از سرداری دیگر می آمد و پیشنهاد می کرد که پیامبر به خانهی او برود اما پیامبر به آنها می گفت: «شتر مرا به حال خود بگذارید، او مأمور است و می داند به کجا برود» شتر می رفت و چشمها او را دنبال می کردند و قلبها از محبت موج می زدند، هر منزلی را که پشت سر می گذاشت اهل آن خانه غمگین و نا امید و در عوض اهل منزل بعدی امیدوار و خوشحال می شدند.
شتر پیش می رفت و مردم پشت سر او حرکت می کردند و در انتظار شناختن آن فرد خوشبختی بودند که شتر در جلو منزل او توقف کند، سرانجام شتر در میدانی خالی جلوی خانهی ابوایوب انصاری(رضی الله عنه) رسید و در آنجا زانو زد اما پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از شتر پایین نیامد… دیری نگذشت که شتر بلند شد و حرکت کرد مهار شتر از دست پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آزاد بود، لحظهای بعد دوباره شتر به عقب برگشت و در جای اول خود زانو زد.
اینجا بود که قلب ابو ایوب انصاری(رضی الله عنه) غرق شادی شد، به سوی پیامبر شتافت و به ایشان خیر مقدم گفت و وسایل سفرش را با دست خود پایین آورد و به خانه برد او آنقدر خوشحال بود که گویا تمام خزانه های دنیا را حمل می کند. ادامه خواندن ابوایوب انصاری صحابی رسول الله صلی الله علیه وسلم ؛ کسی که در زیر قسطنطنیه ( اسلامبول ( = شهر اسلام) یا استامبول فعلی ) دفن شد