سخنان فرمانده عبدالملک بدرالدین در پی ستور حمله به یمن توسط آمریکا و ناتو

سخنان فرمانده عبدالملک بدرالدین در پی ستور حمله به یمن توسط آمریکا و ناتو

۱۲ ژانویه ۲۰۲۴/ ۲:۵۵
‏گزارش‌هایی از ورود پرنده‌های انگلیسی و امریکایی (جنگنده و یا پهپاد) به حریم هوایی یمن منتشر شده.

۱۲ ژانویه ۲۰۲۴/ ۲:۵۸
‏حمله‌ی ائتلاف نظامی انگلیس و امریکا به یمن، رسما آغاز شد.

اکنون
هواپیماهای اسرائیلی و آمریکایی یمن را بمباران کردند

منابع خبری از حملات جنگنده های آمریکایی به الحدیده و صعده یمن خبر می دهند.۱۲ ژانویه ۲۰۲۴/ ۳:۱۴‏بمباران گسترده‌ی صنعا پایتخت یمن.

جنگنده‌ها از پایگاه العدید قطر عازم حمله به یمن شده‌اند!

چون یمن در کنار غزه ایستاده است، هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی در حال بمباران یمن هستند

در این زمینه فرمانده عبدالملک بدرالدین گفت :

  • ما انشاءالله از انجام هر کاری دریغ نخواهیم کرد و با تجاوزات آمریکا مقابله خواهیم کرد.
  • هرگونه تجاوز آمریکایی هرگز بی پاسخ نخواهد ماند.

پاسخ به هرگونه حمله آمریکا نه تنها در سطح عملیاتی خواهد بود که اخیراً با بیش از ۲۴ پهپاد و چندین موشک انجام شد، بلکه بیشتر از آن نیز خواهد بود.

هرکسی که بخواهد درگیر شود و به مردم عزیز ما حمله کند و نیروهای دریایی را هدف قرار دهد در واقع کشتی های ناوبری و تجاری خود را به خطر می اندازد.

هر کسی که بخواهد به مردم ما حمله کند، در سطح نظامی در معرض خطر است که وارد یک رویارویی شود که بهای آن را خواهد پرداخت.

  • مردم عزیز ما از میدان رویارویی و با هیچ دشمنی فارغ از توانایی و توان خود طفره نمی روند.

ما به همه کشورهای آسیایی و اروپایی توصیه می کنیم که آمریکا را درگیر نکنند، بلکه آن را تماشا کنند و اجازه دهند انگلیس با آن درگیر شود.

  • الحمدلله عمر ما طولانی است و مردم ما توانایی ایستادگی در تقابل های بزرگ و رویارویی های طولانی را دارند.

بازنده کسی است که برای خدمت به اسرائیل و خدمت به ادامه جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، خود را درگیر حمله به مردم ما می کند.

  • به همه کشورهای عربی و اسلامی توصیه می کنم که در تلاش برای حفاظت از کشتی های اسرائیلی با آمریکایی ها شریک نشوند.

سلام بر حماسه‌سازان غزه!

سلام بر حماسه‌سازان غزه!

به قلم: طلحه مبارز بدخشانی

بیش از هشتاد روز از عملیات زمینی نیروهای غاصب رژیم صهیونیستی همراه با عملیات و بمباردمان‌های وحشتناک هوایی  به غزه و نوار غزه سپری می‌شود، در این مدت مردم آن سرزمین به طور بی‌رحمانه و فجیع توسط رژیم سفاک صهیونیستی نسل‌کشی می‌شوند و تمام نهاد‌های بین‌المللی پیرامون غزه در یک خاموشی شرم‌سار فرورفته‌اند و صدا از عدالت‌خواهی هیچ جناحی در قبال مردم غزه شنیده نمی‌شود.
علی‌رغم این‌همه جنایات نابخشودنی دشمن و عملیات زمینی و هوایی آن، مجاهدین با توکل به الله متعال و عزم راسخ با دستانی خالی در مقابل نیرویی که حمایت و پشتیبانی اردوهای قویِ منطقه را برخوردار است، با ثبات کامل ایستاده‌اند و در هر گوشه و کنار آن تانک‌های نیروهای رژیم غاصب صهیونیستی را هدف قرار داده و به خاکستر تبدیل می‌کنند.
حماسه‌سازان غزه! امروز شما در حال زنده‌نمودن رزم‌ و بزم از دست‌رفتهٔ مسلمانان هستید. ثبات، شجاعت و جوان‌مردی شما در مقابل نیروهای تا دندان مسلح رژیم غاصب نمایان‌گرِ عقیدهٔ راسخ شما به دین و آین‌شما می‌باشد.
امروز برای جهانیان ثابت نمودید که اشغال و اشغال‌گران که در سرزمین‌های اسلامی برای فساد قدم گذاشته‌اند، عاقبت آن‌ها چیزی جز تباهی و شکست فاحش نمی‌باشد.

امروز وقتی صحنه‌های رزم و جهاد شما پابرهنه‌ها را مشاهده می‌کنیم، یقین می‌کنیم که قدرت و نصرت غیبی‌ از جانب خداوند متعال همراه‌تان است که تاب و توان بشر از شکست‌دادن آن عاجز است.
شما آن گروه کوچکی هستید که در دنیا به جز نصرت خداوند متعال، حمایت و پشتیبانی هیچ اردوی را در دنیا ندارید؛ ولی ‌به امید خداوند متعال بر گروهی بزرگ غالب می‌گردید و این‌جاست که این داستان شما، ما را به سوی مفهوم آیهٔ «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ» می‌برد و یقین می‌کنیم که وقتی‌که نصرت الهی همراه باشد، گروهی کوچک را نیز بر گروهی بزرگ که از لحاظ سلاح و دیگر اکمالات برتری دارد، پیروز می‌گرداند؛ اگرچه آن گروه و لشکر بزرگ مسلح به سلاح‌های مدرن روز باشد! 
با گذشت بیش از هشتاد روز از جنگ غزه، اشغال‌گران چیزی جز متلاشی‌ شدن نیروهای‌شان ندیده‌اند و فایده‌ای غیر از آن به دست نیاورده‌اند و هر روز بر گلیم غم و اندوه سربازان هلک‌شدهٔ‌شان می‌نشینند.
از خداوند متعال خواستاریم تا این گروه کوچک خویش را بر لشکر غاصب پیروز نماید.

گذری بر زندگانی صحابی بزرگوار، عبدالله بن سلام رضي الله عنه

گذری بر زندگانی صحابی بزرگوار، عبدالله بن سلام رضي الله عنه

حصین بن سلام ، یکی از پیشوایان دینی و دانشمند یهودیان یثرب بود. و مردم مدینه، با اختلاف ملیت و ادیان از او تجلیل و قدردانی می‌کردند و او را محترم و با ارج می‌دانستند.

در بین مردم به پرهیزکاری و صلاح مشهور بود، و او را به استقامت و صداقت و پایداری توصیف می‌کردند.

حصین زندگی آرام و بی دغدغه‌ای داشت، و در عین حال خوب و مفید بود… وقت خود را به سه قسمت تقسیم کرده بود:

قسمتی را در کنیسه در موعظه و عبادت صرف می‌کرد،

قسمتی را در باغ مصرف می‌کرد و به اصلاح و تلقیح نخلها می‌پرداخت، و بالاخره قسمتی را در مطالعة تورات و تفقه در دین به سر می‌برد…

و هر بار که تورات را می‌خواند، بیشتر در مورد اخباری که مژده و بشارت ظهور پیامبری را در مکه می‌داد که می‌آید و رسالت پیامبران پیشین را تکمیل می‌کند و مأموریت آنها را خاتمه می‌دهد، می‌اندیشید و به تفکر فرو می‌رفت.

و در مورد وصفها و نشانه‌های این پیامبر منتظر الظهور، به تفحص و تحقیق می‌پرداخت. و اغلب از شادی به هیجان می‌آمد، چون خوانده بود که این پیامبر محل بعثت خود را ترک و به مدینه مهاجرت می‌کند و در آن اقامت می‌گزیند.

و هرگاه چنین اخباری را می‌خواند، یا به خاطرش خطور می‌کرد، از خدا می‌خواست که به او عمر عطا فرماید: تا ظهور این پیامبر را به چشم خود ببیند، و به شرف ملاقاتش نایل آید و اولین کسی باشد که به او ایمان می‌آورد…

خداوند دعای حصین بن سلامt را مستجاب کرد، چون اجلش تا زمان ظهور پیامبر نور و هدایت و رحمت، به تأخیر افتاد…

و شرف ملاقات او را نصیبش کرد و با او یار و هم صحبت شد، و به حقیقت نازل بر او ایمان آورد…

رشتة سخن را به حصینt می‌دهیم که داستان مسلمان شدن خود را برایمان باز گوید، زیرا خودش بهتر می‌تواند آن را بیان کند و به نقل آن، شایسته‌تر است.

حصین بن سلام  می‌گوید:

وقتی خبر ظهور پیامبری را شنیدم، به تحقیق و بررسی دربارة نام و نسب و صفتها و زمان و مکان و نشانش دست زدم، و آنها را با مطالب مکتوب در کتب خود تطبیق و مقایسه می‌کردم، تا یقین پیدا کردم که نبوتش صادق است، و صدق دعوتش برایم ثابت شد.

آنگاه، آن را از یهود پنهان و مخفی داشتم، و زبان خود رادرین باره منع کرده، حتی یک کلمه را در آن مورد بروز ندادم…

این موضوع همانطور مکتوم ماند، تا روزی که، پیامبرص از مکه به قصد مدینه بیرون آمد.

ادامه خواندن گذری بر زندگانی صحابی بزرگوار، عبدالله بن سلام رضي الله عنه

بخشی از پیمان عمر بن خطاب با نصرانی های بیت المقدس بعد از آزادسازی فلسطین

          بخشی از پیمان عمر بن خطاب با نصرانی های بیت المقدس بعد از آزادسازی فلسطین

“بسم الله الرحمن الرحیم

 این امان نامه ای است که بنده ی خدا و امیر مومنان  عمر به مردم ایلیاء(قدس)داده است. که بر اساس آن نباید به جان و مال و معابد و کلیساهای آنان تعرض شود و مردمان شهر مورد  اذیت قرار گیرند.همچنین نباید کلیساهای آنان اشغال  یا تخریب شده و به صلیبشان اهانت شود و از ارزش و اعتبار پول و دارایی آنان کاسته شود. آنان در اجرای مراسم دینی خویش آزادند و نباید  به هیچ کدامشان آسیبی رسانده شود و نباید  یهودیان در کنار آنان سکونت گزینند…”

این برخورد مسلمین با کفار ساکن در قدس بعد از آزاد سازی آن است، حالا شما برخورد کفار سکولار صهیونیست با مسلمین و نصرانی ها بعد از اشغال فلسطین را نگاه کنید تا فرق بین اسلام و سکولاریسم را بهتر متوجه شوید.

قتل عام وحشیانه ی ۲۱۸ مسلمان غیر نظامی توسط کفار سکولار جهانی و محلی در مالی

قتل عام وحشیانه ی ۲۱۸ مسلمان غیر نظامی توسط کفار سکولار جهانی و محلی در مالی

مرتدین سکولار بومی مالی با حمایت کفار سکولار جهانی بار دیگر جنایت هولناک دیگر ی را در مالی به وجود آوردند.

ارتش مزدوران محلی مالی در بورکینافاسو روز گذشته در حمله به چندین منطقه ی مسلمین و در یک اقدام وحشیانه اقدام به کشتن ۲۱۸غیر نظامی مسلمان که اغلب انان زنان و کودکان هستند کرده است.

این یک اصل ثابت نزد کفار سکولار معاصر بوده است وقتی توان جنگیدن با شیر مردان امت اسلامی را ندارند به ناچار شروع به کشتن زنان و کودکان و پیران غیر نظامی می کنند، چیزی که همین الان هم در غزه می بینیم.

به اذن الله متعال این عمل وحشیانه از سوی مجاهدین دین الله بی پاسخ نخواهد ماند و جوابی کمر شکن به صفوف کفار سکولار جهانی و محلی وارد خواهند کرد.

به اذن الله الواحد الأحد.

بعد از این جنایت هولناک، گروهی از مجاهدین جماعة نصرة الإسلام والمسلمين در روز سه شنبه ۲۸ جمادی الاولی ۱۴۴۵ هجری قمری برابر با ۱۲ دسامبر به یک پادگان ارتش حکومت سکولار و دست نشانده مالی در روستای فرابگو در ایالت سیغو حمله کردند.

در این حمله ۳۰ تن از ارتش سکولار مالی کشته شدند. مجاهدین ۵ ماشین نظامی، ۱ قبضه سلاح، ۱۴٫۵، ۳ دوشکا، ۱۱ پیکا، ۴ ارپجی، ۳۴ قبضه کلاشینکف، ۱ خمپاره، ۱ اس.پی.جی، ۳ اسیر و مقداری مهمات نظامی را بغنیمت گرفتند و چندین خودرو از جمله ۳ خودرو زرهی به آتش کشیده شد و دو تن از مجاهدین بشهادت رسیدند. نسأل الله أن يتقبلهم في الشهداء

به سکولاریستهای خائن و مزدور محلی رحم نکنید، اینها سگهای بوکش و پل و ابزار و دروازه ورود کفار سکولار جهانی به سرزمینهای مسلمین هستند، کفار سکولار جهانی کثیف ترین جنایات خود را از کانال این مزدوران محلی انجام می دهند.

مرتدین سکولار بومی مثل صهیونیستهای سکولار با حمایت کشور سکولار آمریکا و نهادهای سکولاریستی تحت حمایت آمریکا چنین وحشیانه و بدکن ترس مرتکب اینهمه جنایات می شوند.‌

ده درس مهمی که از غزه یاد گرفتیم

ده درس مهمی که از غزه یاد گرفتیم

به قلم: ادهم شرقاوی

۱- غزه به ما آموخت که شورای امنیت یک باند (تبهکار) است، موازین بین‌المللی تنها مرکب روی کاغذ و لوایح حقوق بشری تنها یک طنز!

۲- غزه به ما آموخت که این دنیا یک چشمش کور است. چشم بینایش را به هر کجا که بخواهد می‌چرخاند و چشم کورش را هم به هر کجا که بخواهد می‌چرخاند. کودکان غزه مانند کودکان اوکراین نیستند! اوکراینی‌ها مانند رومیان‌اند، ولی ما عرب هستیم.

۳- غزه به ما آموخت که حق گرفتنی است نه التماس کردنی، هیچکس نزد تو نمی‌آید و بگوید آدم خوبی هستی و هر چه می‌خواهی به تو می‌دهم! اگر چیزی می‌خواهی دستت را دراز کن و بر خلاف میل دنیا، آن را بگیر!

۴- غزه به ما آموخت، که آزادسازی فلسطین از بحر تا نهر امکان‌پذیر است و آنچه این بار اتفاق افتاد تنها یک «نمایش» کوچک برای اتفاقات پیش رو خواهد بود.

۵- غزه به ما آموخت، که خواستن، توانستن است. و این توانایی هرگز وابسته به میزان امکانات نبوده، بلکه وابسته به اراده‌‌ی انسان‌هاست. چه کسی حتی تصور می‌کرد که غزه‌ی محاصره شده، می‌تواند سلاح‌های خود را بسازد، با اشغال‌گران بجنگد و دوستان خود را قبل از دشمنانش شگفت‌زده کند!؟

۶- غزه به ما آموخت که به نعمت‌ها احترام بگذاریم، جایی که نوشیدن آب پاک به یک رویا تبدیل می‌شود و یک قرص نان تازه تبدیل به یک دستاورد بزرگ می‌‌گردد، استحمام تجملاتی شبیه به دراز کشیدن در سواحل مالدیو است و یک خانه بسیار محقر تا زمانی که بر سر ساکنانش خراب نشده، از قصرهای دنیا ارزشمندتر است.

۷- غزه به ما آموخت که امثال صحابه در میان ما زندگی می‌کنند؛ فرزندان خالد بن ولید به صفوف دشمنان یورش می‌برند، فرزندان سعد بن ابی وقاص با دقت شلیک می‌کنند، فرزندان عکرمه همچنان تا سر حد مرگ بیعت می‌کنند و فرزندان قعقاع که صدایشان در میان لشکریان قلب را از جایش برمی‌کند! شنیدیم که می‌گفتند: باسم الله الغالب!

۸- غزه به ما آموخت که خنساء نمرده‌ است و هنوز هم ده‌ها هزار امثال او در میان ما زندگی می‌کنند که فرزندان خود را با شکیبایی در راه خدا قربانی می‌کنند و اجر آن را می‌خواهند، و زبان حال آن‌ها این است: اللهُمَّ خذ من دماء أولادنا حتى ترضى!

۹- غزه به ما آموخت که اگر سختی‌ها کودکان را تربیت کند، زودتر از موعد خود بزرگ می‌شوند و قبل از همسالان خود مرد می‌گردند. انگار جوان داستان اصحاب الاخدود اند که خونش قوم مؤمنی را زنده کرد که همه در آتش سوختند و مرتد نشدند. این دین با خون زنده می‌شود و با اشک خاموش می‌گردد، پس اشک‌هایتان را پاک کنید و شهدای فردای امت را پرورش دهید.

۱۰- غزه به ما آموخت که ایمان عمل و رفتار است نه خطوط و سطور کتاب‌ها. ما اهل غزه را ناخرسند از تقدیر الهی نیافتیم. آن‌ها در حالی که خداوند را (با زیباترین تعابیر و کلمات) شکر می‌گویند، اجساد عزیزانشان را جمع‌‌آوری می‌نمایند. اشک‌هایشان را با یک دست پاک می‌کنند و با دست دیگر به جمع کردن اجساد عزیزانشان ادامه می‌دهند. قلب‌های اهل غزه انباشته از ایمانی است که بر جوارح‌شان نیز جاری است.

تاریخ در مورد اتفاقات غزه و واکنش دست نشاندگان حاکم بر مسلمین شهادت می‌دهد…

تاریخ در مورد اتفاقات غزه و واکنش دست نشاندگان حاکم بر مسلمین شهادت می‌دهد…

ترجمه: راسخ

مصر نیل دارد و غزه دارد از تشنگی می‌میرد.

خليج دریاها نفت دارد و سوختی برای آمبولانس‌ها در غزه وجود ندارد.

اردن مازاد پزشک دارد و غزه از کمبود پرسنل و مواد پزشکی رنج می‌برد.

اعراب سالانه ۴ میلیون سرباز با هزینه‌ی نظامی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارند و نتوانستند حتی یک گلوله به غزه بیاورند.

عربستان میلیاردها دلار برای سرگرمی، رقص و جشن شبانه می‌پردازد، در حالی که غزه نمی‌تواند نان و مایحتاج اولیه زنده ماندن را تامین کند.

سوگند به خدایی که جان ما در دست اوست، روزی که نه مال و نه فرزند سودی نمی‌رساند و در پیشگاه خدا دشمنان جمع می‌شوند، خداوند همه‌ی شما را در این خیانت محاسبه خواهد کرد.

﴿حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾

…………

ناشر:

‏اگه هزار تومن بودجه امنیتی داری، صد تومنش رو خرج امنیت خودت کن، نهصد‌ تومنش رو خرج ناامنی صهیونیستها و برکناری این دست نشاندگان حاکم بر مسلمین.

حماس؛ نزدیک ترین جنبش به خط اصیل اخوان المسلمین در مسئله فلسطین

حماس؛ نزدیک ترین جنبش به خط اصیل اخوان المسلمین در مسئله فلسطین

به قلم: علی مقدس

در بین مواضع عجیب و غریب این روزهای جریان های اخوانی و شبه اخوانی، از محکوم کردن حماس گرفته تا سخنان اسرائیل شاد کن، دیده می شود، این پرسش از ذهنم خطور کرد؛در خصوص مسئله فلسطین، کدام طیف های اخوانی با خط اصیل اخوان همراه شدند و کدام گروه ها به آرمان های حسن البنا بنیان گذار اخوان المسلمین، پشت کرده و به انحراف رفتند.؟
از این رو سراغ مکتوبات حسن البنا رفتم تا ارزیابی هریک از مدعیان پیروی از اخوان و حسن البنا را به آن ارجاع دهم تا سره از ناسره روشن شود.

واضح ترین سند در این رابطه، نامه حسن البنا به سفیر انگلیس در قاهره در خصوص مسئله فلسطین است که در آن نامه پس از تقبیح انگلیسی ها به سبب حمایت از اسرائیل، البنا موضع اخوان المسلمین در رابطه با فلسطین را اینگونه بیان می کند:
“إن الإخوان سيبذلون أرواحهم وأموالهم في سبيل بقاء كل شبر من فلسطين إسلاميًّا عربيًّا حتى يرث الله الأرض ومن عليها” اخوان جان و مال خود را فدا می کند تا هر وجب از فلسطین را اسلامی و عربی نگه دارد تا زمانی که خداوند وارث این سرزمین و کسانی که اهل آن هستند، باشد” .

با بررسی خطوط انشعابی اخوان المسلمین، از خط لندن، استانبول ومصر گرفته تا فلسطین و منسوبین به اخوان در ایران، می بینیم چه به لحاظ ایدئولوژی و چه از حیث عملگرایی، تنها حماس هست که نزدیک ترین جنبش به خط اصیل اخوان المسلمین و حسن البنا آن هم در مسئله فلسطین، بشمار می رود.

در بین جنبش های اخوانی لندن، مصر و ترکیه تعداد قابل توجهی بودند که از مواضع  عادی سازی روابط با اسرائیل و پذیرش اسرائیل به عنوان دولت مستقل در ارض فلسطین گرفته تا محکوم کردن حماس، سکوت و عدم پشتیبانی دیده می شود.
در خود فلسطین اگرچه جنبش فتح و حماس هردو از دل اخوان المسلمین پدید آمدند اما سکوت و برخی مواضع فتح و محمود عباس تا به امروز آن هم به خاطر رویکردهای سکولار و لیبرال، نشان می دهد که اخوان المسلمین مدت هاست وارد فاز جدیدی از تلون و حیات سازمانی خود شده است.

▫️در ایران، رویکرد اخوانی ها و جماعت دعوت و اصلاح را در دسته بندی زیر می توان خلاصه کرد:
گروه اول: موافق حماس
در بین گروه اول می توان به طیف کرمانشاه و برخی نواحی شمال غرب در آذربایجان غربی و کردستان (مریوان، سنندج) و تعدادی در شرق کشور، نام برد.
گروه دوم: مخالف حماس
طیف متاثر از لیبرال که در تهران، کردستان، فارس و بلوچستان، حضور دارند، این طیف نه تنها با حماس و رویکردهای آن مخالف هستند بلکه به عادی سازی روابط با اسرائیل می اندیشند و تا جایی از آرمان های حسن البنا فاصله می گیرند که بعضا معتقدند مقاومت در برابر استکبار پاسخ نمی دهد و باید با ابر قدرت ها پای میز مذاکره نشست.
گروه سوم: منتقد حماس
این گروه اگرچه به حماس مشروعیت بخشیدند اما تمایلی به ادامه جهاد و درگیری با اسرائیل ندارند. هسته اصلی جماعت دعوت و اصلاح را می توان از گروه سوم نام برد که معمولا پیرو این نگاه هستند.

الحمد لله مومنین غزه صلح طلبی نیستند که کفار سکولار می خواهند

  • بومیان امریکا صلح‌جو بودند. الان اثر چندانی ازشون نیست.
  • بومیان استرالیا صلح‌جو بودن. الان اثر چندانی ازشون نیست.
  • بومیان کانادا هم صلح‌جو بودن. فرزندانشون در گورهای دسته‌ جمعی پیدا شد.
  • الحمد لله که مردم فلسطین و ساکنان غزه صلح‌جویی نیستند که مورد رضایت کفار سکولار است !!!

‍ تصویر واقعی «غزه» را از خلال این نامه می توان مشاهده کرد

تصویر واقعی «غزه» را از خلال این نامه می توان مشاهده کرد

نویسنده:  معمر فلسطینی

ترجمه: حکیم‌زاد

معمر می نویسد: روز سوم جنگ بود. من در کندک استشهادی القسام انتخاب شده بودم. هدف ما بخش غربی شهر الخلیل بود. شب به خبیب گفتم: در صورتی که من شهید شدم و تو زنده ماندی زمانی که بیت المقدس را فتح نمودید، برای من دعا کن.
خبیب انجنیر نصب راکت‌های بحری در کشتی ها بود. وقتی خبیب سخن مرا شنید، چهره‌اش تغییر کرد و گفت: تو چه‌قدر ناجوان هستی، آیا من و تو وعده نکرده بودیم که یکجا شهید می‌شویم؟ مصروف همین موضوع بودیم که سر و صدای مخابره بلند شد. عبیده که سخن‌گوی بود گفت: امروز آغاز پیشرفت ماست، غازیان آماده شوید.
  من و خبیب باهم خدا حافظی کردیم. در وقت جدایی اشکهای مان جاری شد؛ زیرا احتمال آن می رفت که این آخرین دیدار ما باشد.
فردا صبح به قرارگاه و مراکز صهیونیستها، یورش بردیم. تعداد بی‌‌شمار یهودیان را به گودال دوزخ فرستادیم.

سه تن از یاران استشهادی مان شهید شدند و دو نفر مان جراحت برداشتند. شهدا را با خود به کمپ نظامی نزدیک خود بردیم، به محض حرکت مان به سوی کمپ مجاهدین تازه نفس به سنگرهای ما رفتند؛ چون ما هشت ساعت تمام مصروف جنگ بودیم.
با رسیدن به کمپ روی شهدا را لوچ کردیم وقتی تکۀ سبز را از روی شهید دور کردم و به رویش نگریستم، وارخطا شدم زیرا وی همان خبیب بود. گفتم: وی موظف در کشتی بحری بود، گمان نمی‌کردم که خبیب شهید شده باشد، جیب هایش را تلاشی گرفتم که کارت هویتش را یافتم، در یک جیبش کاغذی را یافتم که در آن چنین نوشته بود: «معمر عزیزم! می دانم که پس از شهادتم این نامه را می‌خوانی، من از امیر صاحب اجازه گرفته بودم که در عملیات، همراه شما باشم». برادر گرامی‌ام!  همسرم، ام اسیره نام دارد، به وی سلاح را آموزش داده‌ام و سلاح شخصی من نیز نزدش است، پسرانم جلال و عزیز نیز با اسلحه بلدیت دارند. همسرم در کمپ عجیز می‌باشد، به آنجا برو و خبر شهادتم را برایشان برسان، آنها منتظر بودند تا ایشان را با خود به جهاد ببرم. وقتی آنجا رسیدی پسرانم را در صف استشهادیان و همسرم را در جمع استشهادی‌های امهات العصریین برسان.

برادر دلسوز شما شهید خبیب با خوانش این نامه بدنم به لرزه آمد، وضو گرفتم و خود را  به کمپ عجیز رساندم، چون به آنجا رسیدم، متوجه شدم که کمپ سخت بمباردمان شده بود، بسیاری از ساکنان آنجا شهید شده بودند.
طفل کوچکی میان خاک و دود ایستاده بود و می‌گریست و فریاد پدر از زبانش می‌برآمد. وی را به آغوش کشیدم و گفتم: بچیم! گریه مکن پدرت می‌آید. وقتی به دقت متوجهش شدم، به یادم آمد که تصویری را که خبیب برایم نشان داده بود همان بود، به کلی همانند وی بود.
بعد از تلاش دو ساعته برایم معلوم شد که تمام خانوادۀ خبیب به جز همین کودک، شهید شده‌اند و تنها همین کودک زخمی باقی مانده است. وی را به خانۀ خود بردم و به مادرم تسلیمش کردم. در خانۀ ما یتیمان دیگر نیز جمع شده بودند.
خودم روانۀ سنگر شدم، شب گذشته اطلاع یافتم که خانۀ ما نیز بمبارد شده و یتیمان و تمام معیوبین شهید شده و از میان خانواده‌ام فقط من زنده مانده‌ام. اینک آفتاب صبح در حال طلوع است، در سنگر روبه‌روی صهیونیستها نشسته‌ام و دوستان دیگرم تلاوت می کنند. امکان دارد من هم نیم ساعت بعد شهید شوم.
پیام من به تمام مسلمانان جهان این است: ای رهروان صلاح الدین، عمر و ابو عبیده! بازوان خود را به خاطر پیروزی اسلام محکم ببندید، اقصای معصوم در انتظار ورود شماست.

برادر شما معمر فلسطینی