دموکراسی سیستم کفری است ؛ عمل ، تطبیق و دعوت به سوی آن حرام و کفر می باشد (۱)

دموکراسی سیستم کفری است ؛ عمل ، تطبیق و دعوت به سوی آن حرام و کفر می باشد (۱)

 

نویسنده : عبدالقدیم زلوم

برگردان به فارسی روان : انجمن « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف » بیساران

بسم الله الرحمن الرحيم

دموكراسي را كه غرب كافر در سرزمينهاي مسلمان نشين به راه انداخته است  نظام و سيستمي  كفري بوده  كه با اسلام هيچ پيوندي ندارد نه از دور و نه از نزديك . اين نظام با احكام اسلام در كليات و جزئيات و در مصدري كه از آن نشات نموده و عقيده اي كه از آن سرچشمه گرفته و اساسي كه بر آن استوار مي باشد و در افكار و نظامهائي كه با خود آورده است تناقض كلي دارد . به همين دليل است كه انتخابات ، پذيرش و تطبيق و اجرا نمودن دموكراسي و دعوت مردم به سوي آن بر مسلمانان ، حرام مي باشد .

دموكراسي نوعي از سيستمها و نظامهاي حكومتي است كه افراد بشر آن را وضع و ايجاد نموده اند تا از ظلم و حكمروايي حكامشان  به نام دين رهايي يابند . بنابراين دموكراسي رژيمي است كه مصدر ( منبع توليد ) آن بشر بوده و هيچ رابطه اي با و حي و دين ندارد .

اساس و علت پيدايش نظام دموكراسي اين است كه سردمداران حكومتها   بر اين باور بودند كه حاكم يا پادشاه نماينده ي خدا در روي زمين است و او بر انسانها به واسطه ي حجتي كه از جانب الله به وي رسيده است حكومت مي نمايد و گمان مي كردند كه الله براي حاكم سلطه ( توان و صلاحيت ) وضع قوانين و احكام و صلاحيت اجرائي آنرا داده است ، يعني صلاحيت اين را به وي داده است تا بر مردم بر اساس همان  شريعت و قانوني حكم براند كه خود آن را ساخته و پرداخته است . چون ( چنين وانمود مي كرد ) كه وي سلطه و صلاحيت خويش را از جانب خدا به دست مي آورد نه از مردم . لذا آنها بر مردم ظلم مي كردند و بر آنها چنان حكومت مي كردند كه ارباب بر غلام و برده ي خويش  .

بنابر اين در ميان آنها و مردم كشمكشها و اختلافاتي به وجود آمد و فلاسفه و انديشمنداني بروز نمودند كه مسئله ي حكومت داري را به بحث و مناقشه كشاندند و سرانجام نظامي را به منظور حكمروايي بر مردم ساختند كه همين نظام و سيستم دموكراسي مي باشد .   نظامي كه ملت يا مردم در آن مصدر سلطه و صلاحيتها مي باشند و حاكم صلاحيت خويش را از آنها به دست مي آورد ، رهبري از آن ملت و ملت مالك اراده ي خويش بوده و هر طوري كه بخواهد در آن تصرف مي نمايد و هيچ كس بر ملت سلطه نداشته و خود او سيد و آقا بوده و خود احكام و قوانيني را مي سازد كه بر مبناي  آن بر خود حكمراني نمايد و مطابق آن حركت كند . خود حاكمي را بر مي گزيند تا به نمايندگي از وي و با استفاده از همان قوانين ساخته ي دست خودش  حاكم بر انها حكومت نمايد . به همين دليل است كه مصدر و منبع رژيم و سيستم دموكراسي به طور كل خود انسان بوده و هيچ ارتباطي با وحي و دين ندارد .

ادامه خواندن دموکراسی سیستم کفری است ؛ عمل ، تطبیق و دعوت به سوی آن حرام و کفر می باشد (۱)

دموکراسی؛ اسمی که هیچ حقیقتی برای آن وجود ندارد

 

دموکراسی؛ اسمی که هیچ حقیقتی برای آن وجود ندارد

            نویسنده: جعفر شیخ ادریس

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

 

دموکراسی، در هیچ­یک از برهه­های تاریخی، آن­چنان که در عصر ما رواج دارد، رواج نداشته است.

متفکرین بزرگ غربی- از زمان یونان باستان- نقدهای بسیاری بر آن داشته­ و حتی آن را رد کرده­اند تا جایی که یکی از فیلسوفان معاصر بریتانیا می­گوید: ” اگر ما در مورد دموکراسی، بر اساس تعداد مخالفان و موافقانی که بین متفکرین دارد، قضاوت می­کردیم، به ناچار این روش متضرر می­شد”.۱

در زمان ما، تبلیغات گسترده­ای که برای این جریان وجود دارد، عده­ی زیادی از مردم را نسبت به عیوب دموکراسی، که حتی نظریه­پردازان غربی به آن معترف­اند، کور کرده است، مخصوصا در سرزمین ما، بلکه حتی شیفتگان و مروجان این شیوه، آن را مانند بلسم، درمان همه­ی دردهای سیاسی و غیر سیاسی جامعه می­دانند.

به همین دلیل بر خود لازم می­دانم که در تصحیح این تصور غلط، سهیم شوم و کار خود را با این مقاله آغاز می­کنم، امیدوارم فتح بابی باشد برای نوشتن کتاب کاملی درباره­ی مشکلات دموکراسی و جایگزین­های اسلامی آن.

اولین ایرادی که بر دموکراسی وارد است؛ این است که دموکراسی، اسمی­ست که هیچ حقیقتی برای آن وجود ندارد!

منظورم این است که وقتی می­گویند نظام سیاسی، حالا چه دیکتاتوری باشد، چه دینی-به طور مثال- شما می­توانید تصور کنید که مقصودشان چیست و تصور ذهنی شما، با آن­چه که در واقعیت وجود دارد، مطابقت می­کند، اما این امر در مورد دموکراسی صادق نیست، زیرا دموکراسی، آن­طور که از نامش بر­می­آید و آن­طور که سیاست­مداران و نظریه­پردازان آن می­گویند، عبارت است از حکومت مردم.

اما صورت واقعی آن­چه آن را دموکراسی می­نامند، با همه­ ی خوبی­ها و بدی­هایش، با حکومت مردم، تطابق ندارد!

اولا: خود مفهوم “ملت”، آن­طور که نظریه ­پردازان دموکراسی می­گویند، مفهوم پیچیده­ ای­ست- ادامه خواندن دموکراسی؛ اسمی که هیچ حقیقتی برای آن وجود ندارد

دموکراسی؛ کفری آشکار

 

دموکراسی؛ کفری آشکار

نویسنده: عبدالله صادق

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

ای مردم…    

دموکراسی به یقین کفر به خدا و رسول و کتاب و دین و شریعت اوست.

کسی که به دموکراسی معتقد باشد، در واقع به چیزی که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده، کافر شده است.

کسی که برای نشر و تحقق دموکراسی در افغانستان ( و سایر  سرزمینهای مسلمان نشین )  تلاش می کند، طاغوت است…طاغوت! و بر مسلمان واجب است که به او کافر شود و با قلب و قول و عمل با او بجنگد.

من واقعا تعجب می کنم که چگونه این فتنه در شواری قبیله ای افغانستان، لوی جرگه، بر کسانی که “مجاهدین” نامیده می شوند، وارد شد و خداوند به حق فرموده: «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا» (آل عمران/۱۵۵) «بیگمان اهریمن به سبب پاره‌ای از آنچه کرده بودند (که سرکشی از فرمان خدا بود) آنان را به لغزش انداخت»

آیا به صراحت و آگاهانه به خداوند کفر می ورزند؟! کاش در جهاد اول، پیش از این که جهاد را با پلیدی هایشان بیامیزند، مرده بودند.

چطور به ماندن با کفار و انس گرفتن با آن ها راضی شدند و با این حال خود را مجاهد فی سبیبل الله می پندارند.

« وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ» (نسا/۱۴۰) « خداوند در کتاب (قرآن، این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا به بازیچه گرفته می‌شود، با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند (و دست از کفر و شوخی نابهنجار خود بردارند). بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین می‌شوید و به استهزاء آنان گوش فرا می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن شریک ایشان خواهید گشت)»… و خداوند به راستی فرمود، این مثال آن هاست.

ای مردم… ادامه خواندن دموکراسی؛ کفری آشکار

دموکراسی…دین یا سیاست؟!

دموکراسی…دین یا سیاست؟!

نویسنده: اليمان بن عبد الله السلمان

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

ستایش خدایی که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین را به تمامی آشکار کند، هر چند خوشایند مشرکان نباشد و سلام و صلوات بر پیامبرمان محمد (صلی الله علیه و سلم) و همه­ی کسانی که به راه و روش او دعوت می­کنند و تا روز قیامت به سنتش تمسک می­جویند.

و بعد…

سخن و جدال در مورد دموکراسی فراوان است و نظرات متفاوتی در این­باره وجود دارد…

  • عده­ای آن را در تناقض با دین نمی­بینند، بلکه آن را وسیله­ای متمدنانه، برای تحقق مصالح دعوت به شمار می­آورند.
  • و گروهی دیگر؛ آن را دینی متناقض با دین خدا می­دانند که با آن می­جنگد، این گروه کفر خود را نسبت به دموکراسی اعلان می­کنند و از آن تبری می­جویند، چرا که به نظر اینان، دموکراسی طاغوتی جدید است.

ابن تیمیه رحمه الله می­فرماید: “کلمات بر سه نوع­اند؛ نوعی که محدوده­ی آن با شرع شناخته می­شود مانند نماز، نوعی که محدوده­ی آن در لغت شناخته می­شود مانند خورشید و ماه و نوعی که محدوده­ی آن را عرف مشخص می­کند”.

هنگامی که کلمه­ی “دموکراسی” در شرع نیامده و در لغت عرب هم وجود ندارد، به ناچار باید معنا و حقیقت آن را نزد اهل آن، کسانی که آن را وضع کرده­اند، جستجو کنیم.

کلمه ی دموکراسی ریشه­ی یونانی دارد و از ادغام و اختصار دو کلمه­ی “دیموس” به معنی مردم و “کراتوس” به معنی حکوت یا سلطه یا قانو­ن­گذاری، به وجود آمده است و بنابراین ترجمه­ی تحت­الفظی آن می­شود “حکومت مردم”. ادامه خواندن دموکراسی…دین یا سیاست؟!

تکفیر جمیع سکولاریستها ی کردستانات ، هورامان و سایر سرزمینهای مسلمان نشین

تکفیر جمیع سکولاریستها ی  کردستانات ، هورامان و سایر سرزمینهای مسلمان نشین

ارائه دهنده : ابوسلیمان هورامی

 

آیا سکولاریستهای حاکم ونیروهای مسلح و طرفدارانشان چون طالبانی ،  بارزانی  ،  اردوغان ،بشار اسد و..  و احزاب سکولار  کردستان چون کومله ،  دمکرات ، پژاک و…همگی کافر و مرتد  هستند به این دلیل که در مسائل فرهنگی و آموزش وپرورش ، اجتماعی و خانوادگی ،سیاسی ، اقتصادی ، اجرای حدود جزائی و…  طبق شرع الله حکم نمی کنند وظالم وتسلیم قوانین بشری مخالف با قانون شریعت هستند ؟

آیا جایز است که بگویم تمام آنها در سرزمینهای مسلمان  نشین کافر  ومرتد هستند؟

[ با توجه به اینکه حجاج بن یوسف ظالم بود و بسیاری از مسلمین را کشت و با این حال هیچ یک از علماء او را تکفیرنکردند. ]

*              *               *

الحمد لله أن العاقبة للمتقین و أن لا عدوان الا علی الظالمین.و بعد:…..

الله تعالی می فرماید: ‏ إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْكُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَمَن لَّمْ یَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ‏:‏ ما تورات را نازل كردیم كه در آن رهنمودی و نوری بود . پیغمبرانی كه تسلیم فرمان خدا بودند بدان برای یهودیان حكم می‌كردند ، و نیز خداپرستان و دانشمندانی بدان حكم می‌كردند كه امانتداران و پاسداران كتاب خدا بودند . پس  از مردم نهراسید و بلكه از من بهراسید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و هركس برابر آن چیزی حكم نكند كه خداوند نازل كرده است  او و امثال او بیگمان كافرند . [مائده/۴۴].

از سیاق  آیه  واضح است که این آیه درباره یهود نازل شد، که یک حکم از احکام الله تعالی را تغییر دادند وبدین خاطر الله حکم تکفیر آنها را نازل کرد، و احادیث صحیح این مطلب را ثابت می کند از جمله حدیثی که مسلم در صحیحش از طریق براء بن عازب روایت می کند که گفت:پیامبر صلی الله علیه وسلم از کنار یک یهودی گذشت که شلاق خورده وداغ گذاشته شده بود،پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را خواست و به آنان گفت:حد زانی را در کتاب آسمانیتان چنین  یافته اید؟ گفتند:بله. پیامبر یکی از علمایشان را خواست وگفت:تو را به الله که تورات را برموسی نازل کرد،قسم می دهم،آیا حد زنا درکتابتان چنین است؟گفت:نه،و اگر مرا این طور قسم نمیدادی به تو نمی گفتم، حد زانی در کتابمان رجم(سنگسار) است ولی زنا درمیان اشراف ما زیاد شد و ما هنگامی که  یکی از اشراف را به جرم زنا می گرفتیم بر او حد جاری نمی کردیم و رهایش می کردیم و هنگامی که مردم معمولی و ضعیف را می گرفتیم حد را براو اجرا می کردیم. به این خاطر گفتیم:بیایید بر یک چیز اتفاق کنیم و هم بر اشراف و هم بر ضعفاء اجرا کنیم ،و درنتیجه داغ نهادن وشلاق زدن را به جای رجم قرار دادیم.پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:خداوندا من اولین کسی هستم که فرمان تو را احیا می کنم بعد از آنکه که آن را میرانده بودند. سپس پیامبر دستو داد و آن مرد را رجم کردند،پس الله عزو جل این آیات را نازل کرد:{ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لاَ یَحْزُنكَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْكُفْرِ: ای پیغمبر ! مایه اندوه تو نشود ( كار كافرانی كه ) در كفر بر یكدیگر سبقت می‌گیرند……….تا آنجا که می فرماید: إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ: اگر این ( چیزهائی را كه ما می‌گوئیم ، توسّط محمّد ) به شما گفته شد ، آن را بپذیرید…..} [مائده/۴۱].منظور اینست که:نزد محمد صلی الله علیه وسلم بروید اگر شما را به داغ وشلاق امر کرد بپذیرید و اگر شما را به سنگسار فتوا داد خویشتن را برحذر دارید.پس الله تعالی این آیه را نازل کرد:{ وَمَن لَّمْ یَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ: و هركس برابر آن چیزی حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بیگمان كافرند.}[مائده/۴۴]. ادامه خواندن تکفیر جمیع سکولاریستها ی کردستانات ، هورامان و سایر سرزمینهای مسلمان نشین

به هلاکت رسیدن یک سرباز آمریکایی در اثر ضربه کلنگ افغانی بر سرش

به هلاکت رسیدن یک سرباز آمریکایی در اثر ضربه کلنگ افغانی بر سرش

 

طبق خبر جالب وشنیدنیی که شاهدین از ولایت هرات فرستاده اند روزگذشته یک ماشین زرهی اشغالگران امریکایی نزدیک مرکزولسوالی ” پشت کهنه ” ولایت در گل بوجود آمده از باران شدیدی دراین منطقه فرو رفته بود وبقول معروف ” درگل نشسته بود “

خبرمی رساند که سربازان امریکایی با وجود تلاش فراوان موفق به بیرون کشیدن تانک خود نشده وبالآخره از اهالی منطقه کمک خواستند .

مردم روستا هم بادرخواست کمک امریکایی هابا بیل وکلنگ به منطقه آمده ومنطقه مملو از روستاییان اطراف منطقه برای مشاهده صحنه شده بود که دراین اثناء یک افغانی میان سال سرباز امریکایی را می بیند که درمیان جمعیت تنها ایستاده است …

اینجاست که فرصت  راغنیمت شمرده وبه تقاضای غیرت ایمانی وافغانی خویش ازپشت سرباز امریکایی را مورد حمله کلنگ خود قرار می دهد.

مردم منطقه می گویند که کلنگ این مرد روستایی، راست به قعر سر سرباز اشغال گر فرورفته وسربازمذکور درجا جان باخته است .

مرد مجاهد غیور بعد ازاین عملیات عجیب وغریب یواش ازمنطقه متواری شده واشغالگران بعد از دیدن جسد خون آلود سرباز خود چندین تن از روستایان منطقه را به جرم کشتن سربار خود به زندان برده اند .

قابل ذکرست که یک نوجوان قندهاری چند سال پیش نیز درطی چنین عملیات عجیب وغریبی یک افسر کانادایی را که درقندهار برای مردم روستا سخنرانی می کرد بضرب ” تبر ” از پای درآورده بود که البته خود وی نیز در تیر متقابل دشمن بشهادت رسیده بود .

 

حکم حاکمان سکولاریست و حاکم بغیر ما انزل الله و وظیفه مسلمین درقبال آنها؟

حکم  حاکمان سکولاریست و حاکم بغیر ما انزل الله و وظیفه مسلمین درقبال آنها؟

 

مفتی:شیخ علی بن خضیر

ارائه دهنده : شاهو سنندجی

حکم شرعی درباره حاکمی که به غیر ما انزل الله(خلاف قوانین الهی)حکم می کند،چیست؟آیا حکم او مانند حکم حکام دولتهای اموی وعباسی-کفر دون کفر- می باشد ویا کفر آنها کفر اکبر مخرج من الملة است؟

و وظیفه دینی ما درقبال این گونه حکام چیست و چه کار باید بکنیم تا روز قیامت در این مورد مؤاخذه نشویم؟

*    *   *

جواب:

حکامی که به غیرما انزل الله حکم کرده وطبق قوانین وضعی بشری [ که امروزه به احکام سکولاریستی مشهورند ] یا  عرفها وتقالیدحکم می کنند؛کافر و مشرک هستند.

الله تعالی میفرماید:{ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً: و در فرماندهي و قضاوت خود كسي را انباز نمي‌گرداند}.[کهف/۲۶] ومیفرماید:{ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ: فرمانروائي از آن خدا است و بس.}[یوسف/۴۰]

و کفرآنها به اجماع کفراکبراست واین اجماع را ابن کثیر ودیگرمعاصرین اهل سنت نقل کرده اند.

الله تعالی می فرماید: وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ: هركس برابر آن چيزي حكم نكند كه خداوند نازل كرده است  او و امثال او بيگمان كافرند.[مائده/۴۴]

و می فرماید: ‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً ‏:‏ ( اي پيغمبر ! ) آيا تعجّب نمي‌كني از كساني كه مي‌گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند ( ولي با وجود تصديق كتابهاي آسماني ، به هنگام اختلاف ) مي‌خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند ( و حكم او را به جاي حكم خدا بپذيرند ؟ ! ) . و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه ( به خدا ايمان داشته و ) به طاغوت ايمان نداشته باشند . و اهريمن مي‌خواهد كه ايشان را بسي گمراه ( و از راه حق و حقيقت بدر ) كند . ‏[نساء/۶۰]

ادامه خواندن حکم حاکمان سکولاریست و حاکم بغیر ما انزل الله و وظیفه مسلمین درقبال آنها؟

آیا با خویشاوندانم در صورتی که مرتد باشند ،صله رحم را به جای بیاورم؟

آیا با خویشاوندانم در صورتی که مرتد باشند ،صله رحم را به جای بیاورم؟

ارائه دهنده : مجاهد ژاورودی

آیا برای من جایزاست که با خانواده و فامیلهایم درصورتی که مرتد باشند،قطع رابطه کنم؟چطور و به چه اندازه باید با آنان دیدار کنم تا قاطع رحم محسوب نشوم؟

سؤال از:ابو زبیر الغریب

برادر سؤال کننده…الله تو را حفظ کند…

ارتداد از کفر بدتر و  شدید تر  است و به خاطرهمین مرتد در دار الاسلام به هیچ وجه به حال خود گذاشته نمی شود بلکه یا باید توبه کند یا اینکه کشته شود،اما کافر اصلی  را می توان با عهد یا ذمه یا امان به حال خود گذاشت،پیامبر صلی اله علیه وسلم وقتی مکه را فتح کرد دستور قتل بعضی افراد-حتی اگر به پرده کعبه آویزان باشند-را صادر کرد که اکثرآنها کسانی بودند که مسلمان شده وسپس مرتد شده بودند وپیامبر صلی لله علیه وسلم ار آنها گذشت نکرد.

کاش برایمان توضیح می دادی که سبب ارتدادشان چیست وچطور این حکم را به آنها داده ای ولی به هر حال برتو واجب است که آنهارا به توبه وبازگشت به اسلام دعوت دهی واگر بر باقی ماندن برارتداد اصرار ورزیدند باید برای حفظ دین خود وبه عنوان اعتراض وانکار آنها، با آنها قطع رابطه کنی ،و صله رحم با آنها بر تو واجب نیست چون آنها به خاطر کفر و ارتدادشان دیگر اهل وخویشاوند تو محسوب نمی شوند{ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ: فرمود : اي نوح ! پسرت از خاندان تو نيست ، چرا كه او ( به سبب رفتار زشت و كردار پلشتي كه پيش گرفته است با تو فرسنگها فاصله دارد ، و ذات او عين ) عمل ناشايست است. هود/۴۶}. واما آیاتی که به احسان والدین یا صله رحم با وجود شرکشان،توصیه کرده برکسانی حمل می شود که دراصل مشرک باشند وبا مسلمانان جنگ ومبارزه نکرده باشند نه کسی که مسلمان بوده وسپس مرتد شده است.مرتد همانطور که گذشت دردارالاسلام هیچ جایی ندارد وبه حال خود رها نمی شود . از این رو، سؤالاتی ازاین قبیل که آیا با مرتد صله رحم باید کرد یا نه ،آیا به او نیکی باید کرد یا نه؟آیا قطع رابطه با او قطع رحم محسوب می شو.د یا نه؟ امثال این پرسشها در سایه حکم شریعت ودر دارالاسلام معنی ندارد چون در حکومت شریعت مرتد باید توبه کند و الا جزایش شمشیراست وبس.

ادامه خواندن آیا با خویشاوندانم در صورتی که مرتد باشند ،صله رحم را به جای بیاورم؟

الولاء والبراء / دوستی ودشمنی برای خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

الولاء والبراء /  دوستی ودشمنی برای خدا 

 

 

ارائه دهنده : کارزان شکاک

 

الحمد لله رب العالمین والصلاه والسلام علی سیدنا محمد وآله وصحبه اجمعین

 

ولاء بدین معنی است که فردمسلمان برای رضای خدابادشمنان خداوپیامبر صلی الله علیه وسلم ومسلمانان دشمنی ورزد واز ایشان  پشتیبانی ننمایدهرچنداین دشمنان خویشان و نزدیکان اوباشند. پیامبرصلی الله علیه وسلم می فرماید{اوثق عری الایمان .الموالاه فی الله والمعاداه فی الله والحب فی الله والبغض فی الله} رواه الطبرانی وابوداود بسندصالح.یعنی. پابرجاترین پیوند ومیثاق میان ایمانداران آن دوستی ودشمنی است که درراه خداباشد. دوست داشتن درراه خدا وکینه توزی در راه خداست. امام نسفی رحمه الله می فرماید.{دوستی ودشمنی درراه خدا بخشی بزرگی ازایمان است.} اکنون که دانستیم ولاء وبرائت تاچه اندازه مهم بوده وبخشی ازایمان است این راهم بایدبیفزاییم که دوست ما تنها خدا وپیامبر صلی الله علیه وسلم ومسلمانانند. پس ایشان را دوست بداریم وازایشان پشتیبانی کنیم.خداوندمی فرماید  : إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (۵۵) المائده.یعنی .دوستان شماتنهاخداوپیامبرصلی الله علیه وسلم وایماندارانی هستندکه نماز گذارند وزکات می د هند وگردن کج فرمان خدا وپیامبرند صلی الله علیه وسلم.

یعنی .اگرمسلمان دارای این سه شرط نباشدبازبایدبه خاطر ایمانش بااو دوستی نمود ولی لازم است که به اندازه ی گناهش بااودشمنی ورزیده ورویا رویی کرد.بنابراین نبایدبامسلمان گناهکارمانند مسلمان نیکوکار وبی گناه دوستی نمود ونیزبا اوچون دشمنان دین وآیین رفتارنمی شود.(الفتاوی الحدیثیه ص۵۷)

مسلمان بایدچهارکس یاگروه را دشمن بداند ؛ کافران ( كفار اهل كتاب مثل يهود و نصارا و كافران  غير اهل كتاب مثل بت پرستان و سكولاريستها ) ، ستمکاران، شیطان وهوای نفس که بایدنسبت به آنهاکینه داشته باشیم ومطابق شرع باآنهادشمنی کنیم ویاریشان ندهیم.

ادامه خواندن الولاء والبراء / دوستی ودشمنی برای خدا

ازدواج زن مسلمان با مرد کمو نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

ازدواج زن مسلمان با  مرد کمو نیست

 

تالیف: دکتر یوسف قرضاوی

ترجمه :احمد نعمتی

 

امروزه اتخاب همسر مناسب ،برای دختران دارای اهمیت بسیاری است ،واین وظیفه ای بس دشوار است، که بر عهده پدران می باشد، ولی در بسیاری ا زموارد از طرف پدر ،به عنوان کسی که حق ولایت وسرپرستی دختر را بر عهده دارد، مورد اهمال قرار می گیرد،وتبعات آن گریبان گیر پدر ودختر می شود.

یکی از این موارد  که متاسفانه از طرف پدر، به دلیل ناآ گاهی  و در بعضی موارد ،به دلیل بی توجهی مورد قصور قرار می گیرد ،اعتماد به دین شناسنامه ای داماد است، بدون تحقیق و توجه به اصلی که داماد، به عنوان عقیده و منهج ،برای زندگی خود در نظر گرفته است .

کمونیست، یک مکتب مادیگرایی است، وجز به ماده محسوس، به هیچ چیز دیگر معتقد نیست ،.وماورای  ماده را انکار می کند .

یک شخص کمونیست نه به خدا ، نه به روح ، نه به وحی، نه به قیامت ، ونه به هیچ یک از موارد غیبی ، ایمان و اعتقاد ندارد ؛ وبه همین دلیل تمامی ادیا ن آسمانی را انکار می کند، و ادیان را خرافه ای، از بقایای جهل و فرومایگی و استثمار به شمار می آورد.

کارل مارکس، بنیانگذار مکتب کمونیسم ،در این باره ،سخن مشهوری دارد که می گوید :[ دین افیون ملتهاست] وکسانی را که می گفتند: خداوند انسان را خلق کرده است ، انکار می کند و،به تمسخر می گوید : خداوند انسان را خلق نکرده ،بلکه بر عکس انسان خدا را افریده است، یعنی این انسان است که از روی وهم وخیال ،خدا را  اختراع نموده است .

لنین می گوید :حزب انقلابی ما امکان ندارد که در مقابل موضعگیری  منفی دین بایستد؛ زیرا دین چیزی جز جهل وخرافه نیست .

ادامه خواندن ازدواج زن مسلمان با مرد کمو نیست