ارتداد فکری، خطرناک بودن ارتداد پوشش‌دار (فکری) از ارتداد علنی

ارتداد فکری، خطرناک بودن ارتداد پوشش‌دار (فکری) از ارتداد علنی

نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر ابراهیم ساعدی رودی

در این زمینه نباید از معرفی نوعی از ارتداد غافل شویم که با خودبزرگ‌بینی مرتدان علنی متفاوت است؛ این نوع ارتداد پیچیده‌تر از آن است که کفرش آشکارا و صریح علنی شود. چون خود را با پوشش‌های مختلفی می‌پوشاند و چنان‌که بیماری به بدن نفوذ می‌کند به عقل‌ها رسوخ می‌کند. وقتی به بدن‌ها هجوم می‌آورد آن را نمی‌بینیم، ولی بعد از این که بیماری ظاهر می‌شود پیامدهای بیماری خود را نشان می‌دهد و متوجه آن می‌شویم. او با تفنگ نمی‌کشد، که با سم نهاده در چربی؛ عسل و شیرینی آرام می‌کُشد. علمای راسخ و بینایان دینی این نوع از ارتداد را درک می‌کنند. ولی آنان نمی‌توانند در برابر مجرمان حرفه‌ای که خودشان را استتار می‌کنند و از این رو فرصتی به قانون نمی‌دهند که گریبان آنان را بگیرد، کاری انجام دهند. این‌ها همان منافقانی هستند که در قسمت پر عمق آتش قرار دارند؛ کسانی که با دو چهره با مردم روبرو می‌شوند و با دو زبان با مردم صحبت می‌کنند: زبانی با اهل دین و زبانی با بی‌دینان:

«‏وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ‏» بقره/۱۴

«‏وقتی که (منافقان) با مؤمنان روبرو می‌گردند، می‌گویند: ما هم ایمان آورده‌ایم. و هنگامی که با رؤسای شیطان‌صفت خود به خلوت می‌نشینند، می‌گویند: ما با شمائیم و ( مؤمنان را ) مسخره می‌نمائیم.»

این ارتداد فکری است که هر روز آثارش را در روزنامه‌ها، کتاب‌ها و مجله‌هایی که چاپ و فروخته می‌شود؛ در برنامه‌های رادیویی و سریال‌هایی که پخش می‌شود، در آداب و رسومی که ترویج داده می‌شود و قوانینی که اجرا می‌شود، شاهد هستیم.

این ارتداد پوشیده، به نظر بنده از ارتداد آشکار خطرناک‌تر است، چون با گسترانیده شدن دامنه‌اش، مقاومت در برابر آن مانند مقاومت در برابر ارتداد صریح که با غوغا، توجه‌ها را جلب، و آحاد ملت را درگیر می‌کند، انجام نمی‌گیرد. این یکی از انواع توطئه‌های خبیث و مکر بزرگ دشمنان امت است.

خطر نفاق از خطر کفر صریح، بدتر است. نفاق عبدالله بن ابی و پیروانش از منافقان مدینه، از کفر ابوجهل و پیروانش از مشرکان مکه خطرناک‌تر بود.

به این دلیل قرآن در اوایل سوره‌ی بقره، کسانی را که کافر شده‌اند؛ یعنی کسانی که کفر را علنی و تصریح می‌کنند، فقط در آیات ۶ و ۷ نکوهش کرده، در حالی که منافقان را در ۱۳ آیه (آیات ۸ تا ۲۱) به باد انتقاد گرفته است.

این ارتدادی است که صبح و شام با ما در رفت و آمد است و کسی در برابر آن مقاومت نمی‌کند. و چنان که شیخ الاسلام ندوی گفته است: ارتدادی است که ابوبکری در برابرش نیست!

ادامه خواندن ارتداد فکری، خطرناک بودن ارتداد پوشش‌دار (فکری) از ارتداد علنی

خواسته ی اغتشاشگران در ایران از فتنه ی ۸۸ جنبش سبز تا فتنه ۱۴۰۱

خواسته ی اغتشاشگران در ایران از فتنه ی ۸۸ جنبش سبز تا فتنه ۱۴۰۱

به قلم: رنجبر گوران

این روزها علاوه بر دسته هائی از درسخوانده های میان تشیع ما شاهد مولوی ها و حتی ماموستاهائی هستیم که در این اغتشاشات و حتی قبل از آن نیز برای حاکمیت و مسئولینی لائیک و سکولار تبلیغ می کردند. به صورت مختصر نکاتی را در مورد سکولاریسم به عرض مبارکتان می رسانم تا بفهمید که سکولاریسم علاوه بر آنکه دشمن مشترک شیعه و سنی است، دشمن  مشرکین ما و اهل کتاب نیز می باشد.

سکولاریسم یعنی :

جدایی دین اسلام از تمام امور حکومتی، مثل از سیاست و آموزش و پرورش و قوانین جزائی و مدنی و قوانین مربوط به خانواده و اقتصاد و… و  راندن دین به حوزه صرفأ شخصی و خصوصی . به مفهوم زدودن قوانین دینی ازجامعه.

در اینجا قانون خدا چه در مسیحیت و چه در شیعه و چه در تسنن و سایر شریعتهای آسمانی در برابر قوانین سکولاریستی هیچ ارزشی ندارد .

در این دوران فقها ی شیعه  به دو دسته تقسیم شدند گروهی که اکثریت داشت و به حکومت دینی در دوران غیبت باور نداشت (فقهای اخباری و سنتی) و گروهی که در اقلیت بود و معتقد به تشکیل حکومت دینی بود. فقهای اخباری هیچ موضع موافقت و یا مخالفت درباره سکولاریسم (به مفهوم زدودن قوانین دینی  از دولت) ندارند زیرا از یک سو علاقه‌مند هستند که احکام دینی در جامعه حاکم باشد، ولی از طرف دیگر هیچ حکومتی را قبل از ظهور امام غائب حکومت دینی نمی‌دانند. اما فقهای اقلیت (اصولگرا)معتقد به حکومت دینی در زمان غیبت نمی‌توانند به سکولاریسم باور داشته باشد، و طبعا از مخالفان سکولاریسم (به مفهوم زدودن قوانین دینی  از دولت) هستند.

اصلاح طلبان حکومتی مانند مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه و گروه‌های سیاسی مرتبط با آنان، هرگز سکولاریسم را نخواهند پذیرفت. دلیل این امر این است که باور به تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت، در مقابل زدودن قوانین دینی  از دولت دارد، و پذیرش سکولاریسم یعنی دست کشیدن از باور تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت.

 اما موضع فقهای اخباری و سنتی درباره سکولاریسم را می‌توان از رفتار آیت الله صادق شیرازی ( پرچمدار شیعیان اخباری و انگلیسی) و آیت الله سیستانی در عراق مشاهده کرد که هر چند ممکن است آیت الله سیستانی از عدم اجرای احکام و دستورات دینی خشنود نباشد، ولی در مقابل دولت سکولار حاکم قرار ندارد. و نیز این موضع را می‌توان از زبان آیت الله وحید خراسانی شنید که مدافع حکومتی است که بر اساس قرآن و نهج البلاغه عمل کند، اما به هیچ روی به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت باور ندارد، لذا هیچ همراهی با حکومت دینی نداشته و در حکومت دینی شرکت نمی‌کند.

نکته آخر رابطه اغتشاشگران فتنه ۸۸ و فتنه ۱۴۰۱ با سکولاریسم است: هر چند دامنه این فتنه گران بسیار گسترده است و از آتئیست و لیبرال و ملی گرا و حنفی و شافعی و شیعه را شامل می‌شود، اما اساس تفکر در این فتنه ها بر سکولاریسم استوار است. حتی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، هر چند هردو از دینداران مقید به احکام اسلامی می‌باشند در بیانیه‌ها و بیانات خود بر سکولاریسم صحه گزارده‌اند.

پس امثال مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در میان حنفی های بلوچستان قدم به قدم همان مسیر امثال کروبی را می رود اما چرا حاکمیت دارالاسلام همان برخوردی که با امثال کروبی کرد با امثال اسماعیل زهی نمی کند جای سوال و تعجب است.

چرا احزاب سکولار و طرفداران آنها جوری برخورد می کنند که انگار ما با زبان دیگری صحبت می کنیم

چرا احزاب سکولار و طرفداران آنها جوری برخورد می کنند که انگار ما با زبان دیگری صحبت می کنیم و زبان ما را متوجه نمی شوند و انگار نه انگار داريم باهاشون صحبت مي كنيم، حتی جوری برخورد می کنند که انسان فکر می کند اینها از قومی هستند ما از قومی دیگر در حالی که اینها برادران نژادی و یا قوم خویش و هم زبان ما هستند؟ و اینها در آخرین مرحله اکثرا متوسل به زور و خرابکاریی و فحاشی می شوند.

به قلم: کارزان شکاک

جواب آن خيلي ساده و آشكار است؛ چون دربحث، ما در اصل و اساس، از دو جهانبيني، از دو دیدگاه  وسیاست متفاوت و متضاد باهم به قضایا برخورد می کنیم. در واقع زبان  عقيدتي و سیاسی  مشترکی نداریم و از دو سیاست متفاوت برخورداریم.

نقطه نظرات سكولاريستها در مورد مقولۀ قانون، حقوق مدني و جزائي، خانواده، زن ، اموزش و پرورش و ضدیت با دشمنان سكولار و دين فروشان خائن، صوری وعاریه ای و با منافع و خواست ملت مسلمان ما در تضاد است، مبارزه و در خواستهاي شان سطحی  و حتي در تضاد با خواستهاي مردم و در راستاي منافع دشمنان ملت مسلمان كوردستان بوده ، و در عوض،  خواست مبارزه و جنگ علني  سکولاریستها با قوانین شريعت الله و مومنین جدی و واقعی است .

 با وجود این اختلاف در جهانبيني و دیدگاه، و اختلاف در نگرش و خواسته ها است که تعاریف مان  ازحقوق ملت مسلمان ما و ضدیت با دشمنانش  تفاوت فاحشی با هم دارد و هر انسان عاقلي  قطعاً  متوجه این تفاوت ها شده است .

ما از قوانيني تبعيت مي كنيم كه این احزاب سکولار بر علیه این قوانین مي جنگند  و آنها از قوانيني پيروي مي كنند كه ما بر عليه آن مي جنگيم ، آنها كساني را دوست خود گرفته اند كه ما آنها را دشمن خود مي دانيم  و ما نيز با كساني دست برادري و اتحاد داده ايم كه آنها اين دوستان ما را دشمن مي دانند.

در همین اغتشاشی که به بهانه ی مرگ این دختر بدحجاب سکولار برپا کردند شما به صراحت جبهه ی این احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین را مشاهده کردید که از مشاور امنیت ملی آمریکا شروع شد تا به دارودسته ی سکولار رجوی و ربع پهلوی و آل سعود و کمپینهای قرآن سوزی و پاره کننده های آیات مربوط به حجاب و از تمام دشمنان داخلی و خارجی اسلام و قوانین شریعت الله شکل گرفته بود. 

پس، با نگاه به تاريخ  و واقعيتهاي موجود بايد درك كرد كه،  چرا سكولاريستهاي کافر و علي الخصوص چته هاي مزدور و خائن سکولار بومی  با تمام سكولاريستهاي منطقه و دين فروشان بر عليه قوانین شریعت الله و بر علیه ملت مسلمان ما متحد شده و چرا ما هم با تمام برادران مجاهد و مسلمانمان بدون درنظر گرفتن زبان و رنگ و مذهب متحد شده ايم ؟

عقیده ما را به هم نزدیک و هم مسیر کرده است همچنانکه همین عقاید سکولاریستی تمام کفار سکولار جهانی و تمام احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین داخلی و بومی را در دشمنی با قوانین شریعت الله و ملت مسلمان ما هم مسیر کرده است.

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی (۳)

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی (۳)

به قلم: ابومحمود کندزی

اگر پرسیده شد كه این معمّمين چه باید بكنند؟ با توكل به خداوند بزرگ،می گویم:

  • این معمّمين باید از حكامشان كه به آمريكا برای اشغال عربستان و سومالی و مالی و امارات و پاکستان و عراق و افغانستان و… كمك كردند، بیزاری و برائت بجویند.
  • به درگاه الله تعالی به خاطر گناهانی كه درحق مجاهدین و دارالاسلام مرتكب شده اند و بدان وسیله دشمنان امت مانند آمريكا و صهاینه را علیه امت نیرومند كردند، توبه كنند.
  • امت را از خطر مرگبار جهمیه “مرجئه عصر” (دین حكام مرتد) برحذر دارند همانطور كه از دین سکولاریسم و دموکراسی برحذر میدارند، و البته در نظر من خطر جهمیه به مراتب از خطر  سکولاریستها بیشتر است.
  • همراه جماعت تولید شده توسط دارالاسلام  در صف واحدی قرار گیرند تا جلوی توطئه های خطرناكی را كه علیه امت اسلام درجریان است، بگیرند.
  • امكانات خود را برای تشویق به جهاد فی سبیل الله از کانال دارالاسلام و رهبریت و پرچم واحد آن و دعوت به توحید، و اتباع صادق و هشدار درباره كفر و الحاد سکولاریستی كه حكام منطقه مردم را به آن فرا می خوانند، به كار گیرند.

و در پایان امتم را خطاب قرار داه و می گویم: “امت محبوبم، آیا وقت آن نرسیده كه راه درست را بشناسی  و حقیقت پنهان را بخوانی، حقيقتي كه پشت پرده های ظلمت و غبار دروغ و دود فریبي پنهان شده است كه  دشمنانت ایجاد كرده اند تا تو را گمراه كنند و نگذارند كه مانند قهرمانان برخاسته ومانند مردان قیام كنی، چون می دانند كه خروش اسلامی وقتی بیدار شد بدون تصرف روم و واشنگتن و پاریس و لندن، نخواهد ایستاد.

امت محبوبم، مجاهدین فی سبیل الله و بخصوص در دارالاسلام ایران، عزم جزم كرده اند كه با توكل به الله تعالی جهادشان را ادامه دهند، آنها به اذن الله به جهاد با آمریکا به عنوان «سر افعی» و رژیم صهیونیستی و ناتو و كندن سرشان ادامه می دهند تا انتقامی باشد برای خونهای ریخته شده و نوامیس هتك حرمت شده و مساجد تخریب شده.

ای امت محبوبم، یار و یاور برادران و فرزندان مجاهدتان در دارالاسلام ایران و افغانستان باشید، چرا كه آنها حامی و مدافع دین امت و ناموس و كرامت و عزتش هستند.

خداوندا! بندگان مسلمانت را حفظ كن، هم دین و هم دنیایشان را، یا منان، یا ذا الجلال و الإكرام، خداوندا مردان و نوامیس و فرزندان و اموالشان را حفظ كن، و آنها را درمقابل مكر کفار سکولار كینه توز و شر مزدوران خائن و جنایتكارشان حفظ كن و قلوبشان را متحد كن و اختلافاتشان را اصلاح فرما و آنان را به راه بهشت و سعادت رهنمون باش.

خداوندا مجاهدین را در زمین قدرت بده، خداوندا موحدین را در زمین قدرت بده، خداوندا ارتش و لشكرشان را تجهیز كن، و نیتهایشان را خالص بگردان، خداوندا خیرات را برای آنان میسر كن، و شوكتشان را نیرومند كن و آنها را آرامش ببخش، و یار و یاور آنان باش، چرا كه آنان از تو نیرو می گيرند ای رب العالمین، خداوندا شهید انشان را قبول و اسیرانشان را آزاد فرما، خداوندا پرچمشان رابلند كن و قدرتشان بده، یا منان یا كریم.

خداوندا سکولاریستهای جهانی و منطقه ای و احزاب سکولار و مرتد محلی و منافقین با تمام نیرو و امكاناتشان آمده اند تا با خدا و رسول و دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان و سایر مجاهدین متفرق در سرزمینهای اسلامی بجنگند، خداوندا نابودشان كن، خداوندا نابودشان كن، خداوندا همانطور كه حكومت فرعونها و قیصرها و كسری ها را قبلاً پاره پاره كردی ،حكومت اینان را پاره پاره كن، خداوندا جمعشان را متفرق و عزمشان را سست كن، و آنها را غنیمتی برای مسلمین قرار بده.

خداوندا طواغیت سکولار عرب و عجم را نفرین كن، خداوندا حكام سکولار مرتد را نابود كن، خداوندا آنها را از ریشه بر كن و تا آخرین نفرشان نابود كن و هیچ كس از آنان را فرو مگذار. اللهم آمین.

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی  (۲)

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی  (2)

به قلم: ابومحمود کندزی

زمانی که آشکارا جنگ بین آمریکا و دارالاسلام ایران را می بینیم باز درست در همین وقت و نه قبل از آن، عمّامه داران رسمی و بخصوص نجدی اهل سنت شروع به نقد عقائد  فقهی ریز شیعیان جعفری كرده و خطر دارالاسلام ایران را برای کشورکهای عرب دست نشانده ی آمریکا گوشزد كردند، ما تفسیری از موضع گیری این معمّمين اهل سنت نمی توانیم ارائه دهیم الا اینكه بگوییم كار اینان، خدمت به برنامه های آمريكا است. آنها هیچ حركتی نمی كنند مگر زمانی كه از آنان خواسته شود، آنها برنامه مستقلی ندارند كه مطابق آن پیش روند،بلكه برنامه كاریشان آن چیزی است كه حكام مرتد كه خود سرسپرده سیاسات آمريكا هستند، برایشان دیكته كنند.

یكی از استرات‍ژی های آمريكا برای تضعیف دارالاسلام ایران، ایجاد اختلافات داخلی در این دولت است، و بدین سبب از اهل سنت این كشور سوء استفاده میكنند و می بینیم كه شبكه های معمّمين طبق این برنامه كار می كنند، شعاری را ایجاد كرده اند و وانمود میكنند كه رنجهای اهل سنت ایران مانند رنجهای برادرانمان در فلسطین است که دروغی بیش نیست؛ اما می پرسیم: پس برادرانمان در عربستان و یمن و سومالی و مالی و غرب اسلامی و مصر و … چه؟ آیا وضعیت اهل سنت در در این سرزمینها از فلسطین بدتر نیست؟ یا اینكه  این کشورها مسئله ای آمريكایی است و ربطی به عمّامه ها و تفاله های اهل سنت ندارد مگر درجاهایی كه آمريكا را راضی كند!؟

اي عمامه داران! چرا از دشنام رهبران سکولار فرانسه و هند به رسول الله صلی الله علیه وسلم تعجب كردید، مگر نمی دانستید كه آنها نه تنها رسول الله صلی الله علیه وسلم را قبول ندارند بلکه قوانین الله در قران را نیز قبول ندارند و بلكه حتی در صحت قرآن تردید می كنند؟ آن زمان كه دارالاسلام  به مقابله با مكرهای آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی برخاستند  و شما از آنان دفاع می كردید، آیا اینها را نمی دانستید؟ آن زمان كه  دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان جهادشان را اعلان كرند و شما آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی را به گفتمان و صلح و وحدت فرا می خواندید، آیا ازعقایدشان خبر نداشتید؟ زمانی كه حكامتان در عربستان و امارات و پاکستان و ترکیه و اردن و غیره باند جنایت علیه مسلمین مجاهد را در كاخهایشان استقبال میكردند، آیا اینها را نمی دانستید؟

زمانی كه قرآن توسط  کفار سکولار به آتش كشیده و پیامبرمان صلی الله علیه وسلم دشنام داده شد، حتی این معمّمين را دیدیم كه مسلمین را به كنترل خشم و گفتمان، سفارش می كردند حتی مجالس گفتگوی ادیان را راه انداختند و بدتر از اين؛ برخی از ساده لوحان اهل سنت، این جنایات سکولاریستها را توجیه میكردند به بهانه هایی چون:

–        غرب اسلام را نمی شناسد وباید اسلام را به آنها بشناسانیم.

–        تروریستها علت اصلی بودند كه باعث واكنش كسانی شدند كه به پیامبرمان صلی الله علیه وسلم توهین كرده و قرآن را آتش زدند.

اینجاست كه متوجه می شوید كه واكنش بسیاری از این معمّمين رسمی اهل سنت، فقط خدمت به برنامه های دیگران و به اشارت حكام  سکولار و مرتد، بوده است.

ای معمّمين رسمی منسوب به اهل سنت، ای دعوتگران به سوی جهنم و ای الرویبضه ها؛چقدر شما نادان هستید، چقدرشما خرفت هستید.

چرا پیشمرگهای احزاب سکولار کوردستان کافر هستند؟

چرا پیشمرگهای احزاب سکولار کوردستان کافر هستند؟

به قلم : محمد اسامه

پیشمرگه (پێشمه‌رگه‌) عبارتی است که توسط احزاب سکولار و مرتد کورد برای جنگجوهایشان به کار می رود اما این کلمه بعدها از سوی مسلمین هم برای جنگجوهای مسلمانی به کار رفت که بر علیه این احزاب کافر می جنگیدند. مثل کلمه سرباز که هم برای مسلمین به کار می رود و هم برای کفار.

همچنانکه می دانیم  بعد از شیطان، بر اساس آیه ۱۷ سوره حج کفار اصلی که در میان انسانها هستند به ۵ دسته تقسیم می شوند: ۱-  الَّذِينَ هَادُوا (یهودی ها) ۲- وَالصَّابِئِينَ (مندائیان) ۳- وَالنَّصَارَىٰ (معروف به مسیحی) ۴- وَالْمَجُوسَ (زرتشتی های کنونی) ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا احزاب یا سکولاریستها).

الله تعالی امر کرده که به تمام این کفار و افکار و تولیدات عقیدتی و فکری شرک آلود این کفار «نه»  و «لا اله» بگوئیم؛ یعنی به این کفار و آداب و رسوم و عقاید و افکار آنها کافر شویم، «كَفَرْنَا بِكُمْ» (ممتحنه/۴) هم این کفار را نادیده بگیریم و هم قوانین و برنامه ها و آداب و رسوم آنها را؛  و با ایمان به الله، به الله و قوانین و شریعتش «بله» و «الا الله» بگوئیم که مفهوم همان «الا اله الا الله» است و به دنبال آن باید و از «وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا» (مشرکین یا احزاب یا سکولاریستها) اعلام برائت کنیم. این چیزی است که اسلام در همان قدم اول از ما می خواهد.

حالا پیشمرگه های احزاب سکولار جنگجویان و حامیان سرسخت دین کفری سکولاریسم و سکولاریستها(مشرکین) هستند و این دین کفری و دموکراسی آن را به عنوان برنامه ی زندگی خود انتخاب کرده اند.

البته در میان این پیشمرگه ها ممکن است کسانی پیدا شوند که نماز بخوانند یا روزه بگیرند همچنانکه در ارتش اسرائیل و آمریکا و انگلیس و سایر کفار هم چنین اشخاصی پیدا می شوند به همین دلیل دارودسته ی منافقین در لباس اسلام سعی می کنند از این جرم آشکار با شبهات خود دفاع کنند.

مثلا می گویند اگر چه پیشمرگه و سایر مسلمان زاده های ارتش اسرائیل و آمریکا و انگلیس و چین و روسیه و ترکیه و ناتو و غیره اگر چه دچار کفر شده اند اما هنوز برایشان روشن نشده است که اینها کافر هستند و باید «إقامة الحجة» شوند یعنی برای اینها دلیل آورده شود که مثلاً احزاب سکولار و اسرائیل یا آمریکا و انگلیس و چین و غیره کافر هستند!! یا زمانی که می بینند این شبهه حتی اسکلتهای چوبی را نیز به خنده وا میدارد می گویند به صورت عام پیشمرگه و سربازان ارتش اسرائیل و غیره کافر هستند اما  نمی توانیم به صورت فردی و مشخص و یکی یکی اینها را کافر بدانیم !!

برای هر مسلمان اهل تحقیقی واضح است که این شبهات هیچ اساسی در قرآن و سنت صحیح و اجماع و قیاس و حتی عقل سلیم ندارد بلکه تماما بر خلاف این منابع است؛ تمام کسانی که در راه آن ۵ کافر اصلی می جنگند همگی در راه طاغوت در حال جنگ هستند و الله تعالی می فرماید: ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱلطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓاْ أَوۡلِيَآءَ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا ﴾(النساء :٧٦) کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه الله یزدان می‌جنگند، و کسانی که کافر هستند، در راه طاغوت می‌جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید . بیگمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است .‏

بدون شک پیشمرگه های احزاب مختلف سکولار و سربازان اسرائیل و آمریکا و چین و ناتو و امثالهم در راه الله و قوانین شریعت الله نمی جنگند بلکه کافرانی هستند که در راه طاغوت و مبارزه با قوانین شریعت الله می جنگند و هر کسی غیر از این بگوید در برابر حکم الله ایستاده است.

زمانی که می گوئی من به دموکراسی اعتقاد دارم و «هر» کسی آزاد است «هر» کاری بکند

زمانی که می گوئی من به دموکراسی اعتقاد دارم و «هر» کسی آزاد است «هر» کاری بکند

به قلم: محمد اسامه

اولا به شما بگویم که در هیچ جای دنیا «هر» کسی آزاد نیست که «هر» کاری را انجام دهد بلکه هر یک از اعضای کشورها تنها در چارچوب قانون اساسی حاکم بر آن کشور آزاد هستند فعالیت کنند.

حالا در کشورهای سکولار که دموکراسی بر آنها حاکمیت دارد کفرگوئی و زناکاری و لواط کاری و لختی گری و شراب نوشی و ازدواج با حیوانات و سایر مفاسد اخلاقی و رفتاری به شرط «رضایت جنسی» آزاد است و قانون و حکومت از افرادی که دچار این مفاسد شوند دفاع می کند و کسی نمی تواند جلو آنها را بگیرد. یعنی نه پدر و مادر می توانند جلو فرزندان را بگیرند و نه فرزندان می توانند جلو پدر و مادر یا خواهر و برادران خود را بگیرند چه رسد به اینکه قوم و خویش یا همسایه یا غریبه  بتواند جلو آنها را بگیرد و این به معنی انجام «هر» کاری نیست بلکه به معنی آزادی در این موارد است. 

در اینجا اولین چیزی که از شخص گرفته می شود «غیرت» اسلامی و فطری است. شیخ الاسلام گفته است:”خداوند متعال بر مرد واجب نموده است که بر خانواده‌اش غیرت داشته باشد و آنان را از فحشا محافظت کند لذا اگر در قبال این امور سکوت پیشه کند دیوث می‌باشد و دیوث کسیست که حدیث در مورد آن آمده که: لایدخل الجنةَ دیوثٌ” «دیوث و بی‌غیرت وارد بهشت نمی‌شود». دیوث متضاد غیور است”.( جامع المسائل ج ۷ ص ۴۷۷)

ابن قیم نیز گفته است:”اصل دین، غیرت است و کسی که غیرت ندارد دینی ندارد زیرا غیرت از قلب حمایت می‌کند و اعضای بدن نیز از سوی قلب حمایت می‌شوند در نتیجه، بدی و فحشا را از شخص دور می‌دارند اما بی‌غیرتی، قلب را می میراند در نتیجه، اعضای بدن هم بخاطر مرگ قلب می‌میرند”. ( الجواب الکافي)

حتی حسن بصری در مورد مسلمینی که زنانشان را بدون وجود یک محرم مرد به بازارهای دارالاسلام می فرستند گفته است:”آیا زنان‌تان را رها می‌کنید که در بازارها با مردان بیگانه و بیماردل قاطی شوند؟! خداوند متعال زشت گرداند چهره‌ی کسی را که غیرت ندارد”. (إحیاء علوم الدین ۲/۴۶)

پس در همان قدم اول زمانی که معتقد به دموکراسی سکولاریستها شدی یعنی طرفدار قانون و حکومتی شده ای که غیرت را از تو می گیرند هر چند ادعای غیرت داشته باشی اما چه بخواهی چه نخواهی در کشورهای سکولار تو بی غیرت دیوثی هستی که به تدریج پاکدامنی را از زنان و خانواده ی خودت هم می گیری همچنانکه راغب اصفهانی گفته است:”هر ملتی که غیرت در مردانش نمانَد پاکدامنی در زنانش نیز نمی‌ماند”.( الذریعة إلی أحکام الشریعة ص ۳۴۷)

فقط کافی است نگاهی به سکولاریستها و یا سکولار زده های اطراف خودت بندازی و یا نگاهی به شبکه های ماهواره ای آنها بیندازی تا به بی غیرتی و دیوثی آنها و بی حیائی و لختی گری و افکار فاسد مردان و زنان سکولار پی ببری.

این یکی از ثمرات دموکراسی سکولاریستهاست که عده ای خائن به دین و ملت و عده ای فاسد عقیدتی و رفتاری و اخلاقی و بی غیرت دیوث مردم مسلمان ما را به آن دعوت می کنند.

با این وجود آیا باز از دموکراسی سکولاریستها دفاع می کنی و خودت را یکی از آنها می دانی؟

کفر سکولاریسم با استفاده از افرادی با اسم عالم دینی و ماموستا و مولوی و ملا و زنان با حجاب اسلامی و… اسلامی نمی‌شود

کفر سکولاریسم با استفاده از افرادی با اسم عالم دینی و ماموستا و مولوی و ملا و زنان با حجاب اسلامی و… اسلامی نمی‌شود

به قلم: محمد اسامه

به یاد دارم زمانی بود که در کردستان ایران حزب کمونیست کومله یک ملا و امام جمعه به نام شیخ عزالدین را به عنوان رهبر معنوی خود معرفی کرده بود و این روزها نیز امثال مولوی عبدالحمید زاهدان همان شعارهای لائیک بودن را سر می دهد و… این حیله همیشگی احزاب و گروههای سکولار در استفاده از افراد با ظاهر دینی و اسلامی بعنوان عالم دینی می‌باشد تا به مردم بگویند که آن‌ها با اسلام مشکلی ندارند وگرنه این افراد هرگز با ما نمی‌بودند و سکولار و دموکراتیک بودن مورد تایید اسلام هم است… این راه راست است و آنچه ما می‌گوییم درست است و افرادی که بنیادگرا هستند در اشتباه و گمراهی هستند و راه نجات مردم همین سکولاریسم و دموکراتیک بودن است و..!

 این ادعا را فرعون هم داشت و به قومش می‌گفت که جز راه راست و درست، راهی دیگر را برایتان انتخاب نمی‌کنم:قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ (غافر/٢٩) فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب] می‌بینم به شما ارائه نمی‌کنم، و شما را فقط به راه راست هدایت می‌کنم.

احزاب و گروه‌های سکولار و دموکرات می‌گویند ما با اسلام مشکلی نداریم و ما هم مسلمان هستیم و… این ادعا مانند این است شخصی بگوید من هم مسلمان هستم و هم قوانین الله برایم مهم نیست و سخنان الله را نمی پذیرم و به در الان من نمی خورند و باید دور ریخته شوند و… آیا شخصی با چنین ادعایی، مسلمان است؟ قطعا خیر و این بسیار واضح است.

کسی هم که مفهوم «لا اله الا الله» را بداند هرگز سکولاریسم و دموکراتیک‌بودن را قبول ندارد چون از نظر اسلام این‌ها کفر است و هرکسی آن‌ها را قبول داشته باشد یا برای این تفکرات بجنگد و سرباز گروه‌هایی باشد که دین اسلام و دولت را جدا کرده‌اند و دموکرات هستند، کافر است.

پیامبر صلی الله علیه وسلم هرگز روزی از روزها با مشرکین قریش در مورد حکومت‌داری و تشریع به مذاکره ننشست زیرا «لا اله الا الله» یعنی فقط الله، حاکم است و حق تشریع و قانون‌گذاری دارد. کفرِ سکولاریستهای(مشرکان)  کنونی از کفر سکولاریستهای (مشرکان) مکه هم بدتر است زیرا آن‌ها قوانین خود و منسوب به بت‌ها را موازی و مانند قانون خدا می‌دانستند اما در سیستم سکولاریسم و دموکراسی کنونی، قانون احزاب سکولار و… بالاتر از قانون خدا هم قرار می‌گیرد و با جدایی شریعتهای آسمانی از حاکمیت ودولت ، شریعت خداوند و بخشی از آیات قرآن دور انداخته شده است.

پس ای مسلمانان، آگاه باشید که هر سیستمی که سکولار و دموکرات بود بطور کامل با اسلام در تضاد است و با استفاده از افرادی با اسم عالم دینی و ماموستا و مولوی و ملا و زنان با حجاب اسلامی و… اسلامی نمی‌شود. حتی اگر قبل از هر سخنرانی‌شان قرآن بخوانند و هر کاری برای فریب مردم انجام دهند، اسلامی نخواهند شد.

 این اعمال سکولاریستها در واقع توهین به شعور مردم مسلمان است. چون با زبان می‌گوید من مسلمان هستم اما آیات قرآن و توحید در حاکمیت را قبول ندارم و ما باید خودمان بجای احکام خدا، احکامی که درست می‌دانیم را انتخاب کنیم! چنین شخصی واقعا مسلمان و تسلیم خداوند است یا مغالطه می‌کند برای احمق فرض کردن مردم مسلمان؟!

دموکرات‌ها و سکولارها می‌گویند که ما به مسلمانان اجازه می‌دهیم نماز بخوانند و روزه بگیرند و پایبند به دینشان باشند و با اسلام مشکلی نداریم. اما در اصل این افراد، اسلام را نشناخته‌اند و گمان می‌کنند اسلام کلا در نماز و روزه خلاصه می‌شود! اگر اینگونه می‌بود قطعا مشرکین (سکولاریستها) قریش هم اجازه می‌دادند مسلمانان در یک گوشه شبانه‌روز نماز بخوانند و روزه بگیرند. اما مشرکین عرب آن زمان به خوبی معنا و مفهوم «لا اله الا الله» را می‌دانستند برای همین شروع به شکنجه و کشتن مسلمانان کردند. چون توحید باعث از بین رفتن حاکمیت و قوانین مورد نظر آن‌ها می‌شد و فقط قانون الله مورد قبول بود. : وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (زخرف/٨۴)او کسی است که هم در آسمان خداست و هم در زمین. و او حکیم و علیم است.

و در اصل برای همین برقراری توحید و استخلاف است که خداوند، انسان را آفریده و به زمین فرستاده است. و خداوند وعده داده که بندگان مومنش را در زمین به استخلاف می‌رساند: (یعنی بندگانی که فقط قانون او را قبول دارند و غیر از او، برای هیچ قانون دیگری سر خم نمی‌کنند و با او شریک قرار نمی‌دهند) (نور/۵۵)

آیا قرآن حاکمیت دموکراسی سکولاریستها را می پذیرد؟

آیا قرآن حاکمیت دموکراسی سکولاریستها را می پذیرد؟

به قلم: سید محمد رخشانی/ زاهدان

سکولارهای بلوچ سهاب و سرمچاران پاکستان به همراه دسته ای از مولوی های رنگ عوض کن مثل سایر سکولاریستهای کورد تورک و عرب و غیره  و مُلاهای دین فروشی که همراه آنها شده اند مهمترین هدف خود در فعالیت های سیاسی را ایجاد حکومتی سکولار و دموکرات که اسلام در آن دخلی نداشته باشد معرفی می کنند. با این حال در کمال دغل بازی سعی می کنند سکولاریسم را موافق با اسلام معرفی کنند! حال آنکه تناقض نظام های غیر اسلامی با مسلمانی را خود قرآن با وضاحت کامل بیان نموده است.

 در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم بعضى از مردم خواستار داوری پيامبر بر اساس قوانين جاهليّت شدند، خداوند متعال در رد درخواست آنان آیه « أَفَحُكْمَ الجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» را نازل کرد. یعنی عده ایی در مقابل حکومت اسلامی خواهان حکومت نظامی که در زمان جاهلیت وجود داشت بودند که خداوند متعال با جمله استفهام انکاری در آیه مذکور هر نظامی غیر از نظام اسلامی را رد کرد.

صاحب مقبول ترین تفسیر متداول؛ ابن کثیر رحمه الله در تفسیر این آیه دو نکته مهم بیان می نمایند:

  • اول اینکه هر حکمی که در برابر احکام ثابت و آشکار الهی قرار گیرد، حکم جاهلیت است و تفاوتی ندارد که در چه زمانی و توسط چه کسانی وضع شود.
  • و دوم آنکه اگر کسی احکام الهی را زیر پا گذاشته و آنها را به سخره گیرد و به سراغ نظام های غیر اسلامی برود از اسلام مرتد گشته و باید با او جهاد صورت گیرد تا به احکام الهی برگردد.

کلام ایشان را با ترجمه فارسی مشاهده نمایید: «ينكر الله تعالى على مَن خرج عن حكم الله المحكم، المشتمل على كل خير، الناهي عن كل شر، وعدل إلى ما سواه من الآراء والأهواء التي وضعها الرجال بلا مستند من شريعة الله، كما كان أهل الجاهلية يحكمون به من الضلالات والجاهلات مما يضعونها بآرائهم وأهوائهم، وكما يحكم به التتار من السياسات الملكية المأخوذة عن ملكهم جنكيز خان الذي وضع لهم “الياسق”، وهو عبارة عن كتاب مجموع من أحكام قد اقتبسها من شرائعَ شتى، من اليهودية والنصرانية والملة الإسلامية، وفيها كثير من الأحكام أخَذَها من مجرد نظره وهواه، فصارت في بنِيه شرعًا متبعًا يقدمونها على الحُكم بكتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم، ومن فعل ذلك منهم فهو كافر يجب قتالُه حتى يرجع إلى حكم الله ورسوله، فلا يُحكِّم سواه في قليل ولا كثير».

«خداوند کسانی را که شریعت انسان ساز وی که در بر گیرنده همه خیرات و نهی کننده از هر شر و فسادی است را فرو گذاشته و نظرات، اصطلاحات، هواهای نفسانی و قوانین گمراه کننده بشری را جایگزینش می‌کنند‌ به باد انتقاد گرفته و بر آنها انکار میکند. چنان‌که اهل جاهلیت مبتنی بر نظرات و هوس های خودشان حکم می‌کردند و چنان‌که مغول‌ها بر اساس سیاست‌های «چنگیز خان» فرمانروایی می‌کردند؛ او کتابی موسوم به «یاسق» را برایشان وضع کرد – که برگرفته از قوانین یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و آراء و دیدگاه‌های خودش بود -، و به عنوان قوانین مقرر و اجرایی حکومت تلقی شده و احکام خدا و پیامبر را تحت الشعاع قرار داده بود. این قوانین در نوادگانش به عنوان شرعی متبع قرار گرفت که حکم بر اساس آن را بر حكم قرآن و سنت ترجیح دادند. از این رو هر کس چنین اقدامی به عمل آورد کافر بوده و باید تا زمان بازگشت به دین خدا با وی به #جهاد و قتال برخواست» (تفسیر القرآن العظیم – از  ابن کثیر (۱۱۹/۳)  دار الکتب العلمیه)

پس در اینجا شخص یا دین اسلام کامل را می پذیرد یا دین سکولاریسم را ، شخص یا مسلمان است یا کافری سکولار و ترکیب مسلمان و کافر وجود ندارد.

دیدگاه ابن کثیر در مورد پذیرش قوانین ساخته شده توسط بشر یا سکولاریسم

دیدگاه ابن کثیر در مورد پذیرش قوانین ساخته شده توسط بشر یا سکولاریسم

به قلم: محمد بلوچ

ابن کثیر رحمه الله در تفسیر خودش می گوید:

«خداوند کسانی را که شریعت انسان ساز وی که در بر گیرنده همه خیرات و نهی کننده از هر شر و فساد است را فرو گذاشته و نظرات، اصطلاحات، هواهای نفسانی و قوانین گمراه کننده بشری را جایگزینش می‌کنند‌ به باد انتقاد گرفته و بر آنها انکار میکند. چنان‌که اهل جاهلیت مبتنی بر نظرات و هوس های خودشان حکم می‌کردند و چنان‌که مغول ها بر اساس سیاست‌های «چنگیز خان» فرمانروایی می‌کردند؛ او کتابی موسوم به «یاسق» را برایشان وضع کرد – که برگرفته از قوانین یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و آراء و دیدگاه‌های خودش بود -، و به عنوان قوانین مقرر و اجرایی حکومت تلقی شده و احکام خدا و پیامبر را تحت الشعاع قرار داده بود.

این قوانین در میان نوادگانش به عنوان شرعی متبع قرار گرفت که حکم بر اساس آن را بر حكم قرآن و سنت ترجیح دادند. از این رو هر کس چنین اقدامی به عمل آورد کافر بوده و باید تا زمان بازگشت به دین خدا با وی به جهاد و قتال برخواست»[۱]

ابن کثیر به این شکل بیان می کند:

  1. هر حکمی که در برابر احکام ثابت و آشکار الهی قرار گیرد، حکم جاهلیت است و تفاوتی ندارد که در چه زمانی و توسط چه کسانی وضع شود.
  2. اگر کسی احکام الهی را زیر پا گذاشته و آنها را به سخره گیرد و به سراغ نظام های غیر اسلامی برود از اسلام مرتد گشته و باید با او جهاد صورت گیرد تا به احکام الهی برگردد.

این پیامی آشکار برای تمام سکولارهای بلوچ است که مدیریت آنها همچون تمام سکولاریستهای بومی میان مسلمین در دست کفار سکولار خارجی و منطقه ای است و جهت:

  •  راضی کردن کفار سکولار خارجی و منطقه ای
  • و محکم کردن روابط خود با کفار سکولار خارجی و منطقه ای
  • و گرفتن تضمین از کفار سکولار خارجی و منطقه ای جهت محافظت شدن در برابر ملتشان

 چاره ای غیر از مبارزه با قوانین شریعت الله و فرهنگ اسلامی مردم خود و دشمنی و جنگ با هم وطنانشان که پایبند به قوانین شریعت الله هستند و برای حاکم کردن قوانین شریعت الله مبارزه می کنند  ندارند.

بعد از آیه ی (أَفَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ) الله تعالی می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»(ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید (و آنان را به سرپرستی نپذیرید). ایشان برخی دوست برخی دیگرند (و در دشمنی با شما یکسان و برابرند). هرکس از شما با ایشان دوستی ورزد (و آنان را به سرپرستی بپذیرد) بی‌گمان او از زمره ایشان بشمار می آید. و شک نیست که خداوند افراد ستمگر را (به سوی ایمان) هدایت نمی‌کند)،

یعنی بزرگترین چیزی که سبب می شود یک مسلمان تن به نظام های کفری دهد، به سرپرستی گرفتن این کفار است.


[۱] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (۱۱۹/۳)  دار الکتب العلمیه‏