شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد ؟

شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد ؟

(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله 

اما بعد :

من هم فتواي اين شخص  را ديده ام . متاسفانه بسياري از مسلمين از دشمن شناسي شرعي و درجه بندی شرعی دشمنان برخوردار نيستند، به همين دليل به راحتي آلت دست ديگران قرار مي گيرند و از ثبات چنداني برخوردار نيستند و اغلب  همچون يك وسيله در اختيار دشمنانشان قرار گرفته و خواسته يا ناخواسته  در صف دشمنان قرار مي گيرند و به سركوب ديگر مسلمين پرداخته و عملاً پيروزي قانون شريعت الله و تشكيل جامعه اي اسلامي را به تاخير مي اندازند.

 اما اينكه دشمن شماره يك مسلمين كيست  كاري به اجتهاد و راي من و شما ندارد ؛ زماني كه الله متعال مي فرمايد : ” لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ (مائده/۸۲) ”   صراحتاً مشركين يا همين سكولاريستهاي كنوني و يهود را دشمن شماره يك مسلمين معرفي نموده است و من در درس دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان و در جزوه « سكولاريسم دشمن شماره يك … چرا ؟ »  توضيحات كاملي در اين زمينه داده ام و نياز به دوباره گويي نيست ؛  در اينجا تصميم با ناظر و خواننده است كه كدام تشخيص و راي  را درست و صحيح مي داند ، تشخيص و راي الله متعال را درست مي داند يا امثال ابوبصير و غيره را !

شايد براي مقلدينش امر تازه اي باشد، اما در تاريخ بشريت – و بخصوص تاريخ اسلام – وجود مفتيان سوء چيز تازه اي نبوده و نيست؛ هر جا ظلمي بر عليه خداپرستان شده است دستان كثيف دين فروشان خائن هم وجود دارد . زماني كه  در تاريخ ۳/۹/۲۰۱۴ ابوبصير طرطوسي  فتوايي مبني بر «الانتصار بالكافر على دفع ظلم وبغي المسلم » صادر نمود و براي چندمين بار در تاريخ اسلامي  چند قرن اخير  ياري كردن كفار بر عليه مسلمين را جايز دانست، خاطرات همكاري گروههايي از مسلمين در اندلس با كفار محارب  و ياري گروههايي از مسلمين با مغولها در حمله به سرزمينهاي مسلمان نشين را ياد آور شد كه در پي آن تمام مسلمين اندلس به صورت تدريجي از بين رفتند و  جنايات مغولها نيز نيازي به ياد آوري نيست .البته در اين بيانيه ياري كردن كفار بر عليه مسلمين با عناوین ديگري هم ذكر شده است: تعاون و همكاري !   

و براي مستحكم نشان دادن و مستدل كردن اين فتواي غير شرعي و مخرب خود ، آيات و احاديث و آراي علمايي را نيز جهت عوام فريبي آورده است كه  همگي  در راستاي اهدافي كه مد نظرش بوده اند  تفسير و ارائه شده اند نه معني و هدف واقعي آنها . از آن جمله مي توان به اين روايت اشاره كرد كه : قال صلى الله عليه وسلم:” ستُصالحون الرومَ صُلحاً آمناً، فتغزون أنتم وهم عدواً من ورائهم ــ وفي رواية: عدواً من ورائكم ــ فتسْلَمون وتغنمون …” ( صحيح الجامع:۳۶۱۲ )

در اين حديث مساله ي صلحي آمده است كه در آن مسلمين در امنيت قرار مي گيرند ، بله ؛ شما اگر دقت كنيد كلمه ي «صُلحاً آمناً » آمده است نه همكاري و پشتيباني كردن كفار بر عليه مسلمين !  اما اين شخص مقيم انگلیس  در كمال تعجب و بي حيايي غير قابل وصفي،  معني و مفهوم حديث را غلط به كار برده و علاوه بر آن به لفظ  « عدواً » مي چسبد و استنباط مي كند كه مي توان بر عليه كمونيستها و بت پرستان و  شيعيان و خوارج با كفار اصلي همكاري نموده و پشتيباني نمود ! در اينجا حرفي از رژيم صهيونيستي و سكولاريستهاي مرتد محلي  وجود ندارد!! و مي گويد : أن الحديث قال:” عدواً “، ولم يحدد صفة وهوية واسم هذا العدو .. فقد يكون هذا العدو شيوعياً ملحداً .. أو مشركاً من عبدة الأوثان .. أو من الروافض الحاقدين .. أو من الخوارج الأشرار؛ شر الخلق والخليقة، كما جاء وصفهم في الأحاديث النبوية .. فهذه الأصناف كلها تحتملها لفظة وكلمة ” عدواً “.

در حالي كه خود او و هر مسلمان آگاهي مي داند كه روش برخورد با مرتدين  بسيار متفاوت تر از روش برخورد با كفار اصلي است و در ميان كفار اصلي هم يهوديان در بدترين جايگاه قرار گرفته اند، اما اين شخص در همان اوايل سال ۲۰۰۲ نصارا در زماني كه مقدمات حمله به عراق توسط آمريكا و انگليس چيده مي شد كتابي  منتشر مي كند كه در آن تمام شيعيان دنيا را مرتد معرفي مي كند و با اين كار قصد دارد جنگي مذهبي در عراق راه بياندازد تا با ضعيف نمودن مسلمين و مشغول كردن آنها به همديگر جاده براي تسلط كامل انگليس و آمريكا در عراق هموار گردد و از اتحاد مردم عراق  بر عليه اشغالگران جلوگيري شود .

هنوز جويبار قتل عام شيعه و سني در عراق در جريان است كه در سوريه هم ابتدا فتوا مي دهد كه مخالفين آمريكا و ناتو خوارج هستند و اينها بدتر از يهود و نصارا مي باشند. به دنبال اين فتواي سراسر كذب و دروغ هزاران مسلمان به قتل رسيده و هنوز هم كشته مي شوند و جويباري ديگر از خون مسلمين  به راه افتاد . اما به اين حد از عوام فريبي و خيانت قناعت نكرد و چنين فتوايي را داد كه بر مبناي آن مسلمين مي توانند با دشمنان محارب قانون شريعت الله  و اشغالگر  سرزمينهاي مسلمين، بر عليه مسلمين  مجاهد و آزادي خواه  همكاري داشته باشند .

همين براي عاقلان كافي است تا مفتيان انگليس و غرب را بهتر تشخيص دهند. با اينكه در اين فتوا  مي گويد كه شخصاً همكاري كردن و ياري رساندن  به آمريكا را شايسته نمي داند، اما در فتواهاي ديگرش همكاري كردن با تركيه ي عضو ناتو و متحدينش را شايسته دانسته و به مدح آن هم مي پردازد . !

 به ديگر سخن همكاري و پشتيباني كردن اعضاي ناتو مانند انگليس و فرانسه و آلمان و غيره بر عليه مسلمين، كه متحد و هم پيمان  آمريكا هستند اشكال ندارد؛ اما به صورت مستقيم با آمريكا مشكل دارد ! چرا؟ يعني فرق همكاري و پشتيباني كردن آمريكا با واسطه يا بي واسطه در چيست؟  اين شخص مخاطبين خود را چقدر احمق و نادان فرض كرده است!؟

همه ­ی سکولارها با هم برادرند و دینشان یکی­ است

همه­ی سکولارها با هم برادرند و دینشان یکی­ است

نویسنده: ابوعبدالله المیلودی زکریا

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

بسیاری از مردم وقتی می­بینند که سکولارهای غربی و برادرانشان در سرزمین­های اسلامی با غرب و اهالی آن از آمریکا و اروپا، دشمنی می­کنند و آن­ها را با اوصافی مانند امپریالیسم، مستبد، خودکامه و … وصف می نمایند، فریفته می­شوند و آن­ها را در این ادعا صادق می­پندارند.

اما حقیقت غیر از این است…

این گمراهان مرتد و منحرف، صدایشان را بر غرب بلند نمی­کنند، مگر به دروغ و برای فریب ملت­ها تا بتوانند آن­ها را سکولار کنند و زیر سلطه­ی خود نگه دارند، چرا که سکولاریسم، دین مشترک همه­ی سکولارهاست، چه عرب باشند، چه امازیغ، چه کرد، چه ترک یا فرانسوی و بریتانیایی و آمریکایی

آن­ها، با وجود تفاوتی که در مراتب کفر و سکولاربودنشان دارند، با هم برادرند. اختلافات آن­ها در دین سکولاریسم نیست، بلکه در غنایم و روش­های مادی با هم اختلاف دارند.

همان­طور که خداوند مومنان را برادر یکدیگر خوانده است؛ « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، او سبحانه و تعالی، حقیقت دیگری را نیز بیان کرده و آن این است که کفار، از جمله کفار این عصر، یعنی سکولارها، آن­ها نیز با یکدیگر برادرند و بر اهل اسلام واجب است که بر این اساس، با آن­ها تعامل کنند، مگر این­که مسلمین در فتنه افتاده باشند و حق و باطل در هم آمیخته باشد و مردم در سردرگمی قرار بگیرند،   

« وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ»)انفال/ ۷۳)( و کسانی که کافرند، برخی یاران برخی دیگرند (و در جانبداری از باطل و بدسگالی با مؤمنان همرأی و همسنگرند. پس ایشان را به دوستی نگیرید و در حفظ عهد و پیمان بکوشید) که اگر چنین نکنید فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می‌دهد. )

این برادری در نمادهای مختلف آشکار می­شود، از جمله:

  1. مرجع مشترک، و آن سکولاریسم، در همه­ی جوانب و پایه­های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سایر جوانب آن است.
  2. تطبیق عملی آن با روش­های غربی در همه­ی زمینه­ها و همکاری با کشورهای غربی در این زمینه به شکل مستقیم یا به شکل غیر مستقیم از طرف نهادها و سازمان­های بین­المللی.
  3. اتحاد با رژیم­های غربی در مبارزه با اسلام و مسلمین و دعوت­گران و مجاهدین.
  4. تعامل دوطرفه؛ از یک سو با ملت­ها و از سوی دیگر با دشمنان آن­ها، تا به این طریق، به آرامی مردم را از یک جامعه­ی اسلامی به جامعه­ای سکولار بکشانند و این صفت منافقین در همه­ی زمان­ها و مکان­هاست؛ «وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آَمَنُوا قَالُوا آَمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ»( بقره/۱۴)( وقتی که (منافقان) با مؤمنان روبرو می‌گردند، می‌گویند: ما هم ایمان آورده‌ایم. و هنگامی که با رؤسای شیطان‌صفت خود به خلوت می‌نشینند، می‌گویند: ما با شمائیم و (مؤمنان را) مسخره می‌نمائیم.)
  5. دعوت به همه­ی سیاست­هایی که سکولارهای غربی مردم را به آن فرامی­خوانند، از مدرنیسم گرفته تا دموکراسی و حقوق بشر و جهانی سازی و ورود در تمام برنامه­هایی که سکولارهای غربی به آن فرامی­خوانند.

شواهد بسیاری از این دست، نشان می­دهد که بین سکولارها­ی سرزمینهای اسلامی با دیگر سکولارها در غرب و شرق برادری وجود دارد.

آن­ها در برابر اسلام و مسلمین، ید واحده­ای هستند که هدف مشترکی دارند و آن ایجاد جهانی­ست که در آن ایمان به خدا و روز بازپسین وجود ندارد و بر اساس قوانین شرک و جاهلیت حکم می­شود، نه براساس دستورات الله علیم حکیم.

بر مسلمان جایز نیست که بر ادعای  حکام و احزاب سکولار در سرزمین­های اسلامی، مبنی بر دشمنی با غرب و اهالی آن، اعتماد کند زیرا این شعارها، فریبی­ست تا به وسیله­ی آن مردم را به دین شرکی خود وارد و به تمامی از اسلام خارج سازند.

والله الموفق إلى كل خير، وهو يهدي السبيل.

روش گفتمانی ابن تیمیه با دارالاسلامی که رهبر آنرا اهل بدعت می دانست و  در نهایت ….

روش گفتمانی ابن تیمیه با دارالاسلامی که رهبر آنرا اهل بدعت می دانست و  در نهایت ….

به قلم: رزگار حسنی

برادرم، خواهرم ،باید بدانیم که جهاد در راه الله دارای قواعد خاص خودش است که باید توسط الجماعه تولید شده توسط دارالاسلام به پیش برود نه با جمع کردن چند جوان و تولید دهها فرقه و دسته و گروه متفرق که ثمره ای غیر از ظلم به اهل دعوت و جهاد نداشته و ندارد؛ پس ایمان به جهاد برابر نیست با تبعیت از احساسات . جهاد قوانین دارد و این قوانین احساسات نیست ، شرع است .

برای آنهایی می نویسم که دوست دارند بدانند این تیمیه چه کسی بود نه آنانکه برای خودشان ابن تیمیه ی خیالی ساخته اند .می نویسم برای آنان که دوست دارند بدانند علمایشان با حکام چگونه بوده اند نه آنانکه سخن خود را برتر از سخنان علما می دانند .می نویسم تا خداوند روز قیامت از من نپرسد چرا آنچه را که از بنده ی صالحم می دانستی برای برادران و خواهرانت نگفتی .

برادرم ، خواهرم ، آنچه که می خواهم برایتان بنویسم رفتار یکی از بزرگان مذهب حنبلی با دارالاسلام و حاکم وقت خودش می باشد. با آنکه ابن تیمیه مذهبش با مذهب حاکم یکی نبود و با آنکه آنها را اهل بدعت می دانست اما به هر حال با یک دارالاسلام سرو کار داشت که از نگاه او یک رهبر اهل بدعت بر ان حاکمیت می کرد نه دارالکفری که یک رهبر کافر سکولار یا مرتد یا… بر آن حاکمیت داشته باشد.

دقت کنید روش برخورد او با این حاکم اهل بدعت بر دارالاسلام چگونه بود حاکمی که در نهایت او را به زندان انداخت و در زندان همین حاکم نیز وفات کرد: لما قدم عليه الشيخ تقي الدين بن تيمية نهض قائما للشيخ أول ما رآه ومشى له إلى طرف الايوان واعتنقا هناك هنيهة ثم أخذ معه ساعة إلى طبقة فيها شباك إلى بستان فجلسا ساعة يتحدثان ثم جاء ويد الشيخ في يد السلطان .( البدایة و النهایة ج ۱۴ ص ۶۰) وقتی ابن تیمیة آمد و سلطان وی را دید ، برخاست و تا کنار ایوان سلطنت در استقبال شیخ آمد و او را در بغل گرفت و همدیگر را در آغوش کشیدند.سلطان به همراهی ابن تیمیه ساعتی در بخشی از قصر که پنجره اش به باغ شاهی باز می شد ماندند و آنجا ساعتی در خلوت به صحبت پرداختند و سپس دست در دست هم به دربار عمومی آمدند .

این حاکم همان حاکمی است که به هنگام حمله مغول به شهر دمشق لشکر خویش را به سمت مصر برگرداند و با نصیحت علما دوباره لشکر را به سوی کفار روانه نمود . آری . علمای ما اینگونه بوده اند که به هنگام سر زدن خطا از حاکم مسلمان دارالاسلام وقت خودشان هر چند اهل بدعت و فسق هم باشد وی را تکفیر و تفسیق نمی کردند ، بلکه وی را نصیحت می کردند و همین نصیحت باعث شد که مسلمین بر مغول پیروز شوند . این عالم همان عالمی است که با خون و پوست خود رنج مسلمانان را احساس نمود و می دانست که قسمت بزرگی از این رنج از کجا نشأت می گیرد : از بین رفتن خلافت اسلامی و تولید بدعت بزرگ شاهیگری و تفرق.

در همین دوره بود که مغول ها با اشغال بغداد و به قتل رساندن آخرین پادشاه عباسی حکومت بدیل اضطراری اسلامی آنها را نابود کردند و ضربه ای به اسلام وارد نمودند که تا امروز اثرات آن پیداست . اما در همین دوران حکام دیگر مناطق اسلامی نه تنها به کمک بغداد برنخاستند بلکه تا چندین سال بعد از این اتفاق هیچ عکس العمل قابل توجهی از خود نشان ندادند .قبل از آن و به مدت بیشتر از ۴۰ سال مسلمین خراسان و ماوراء النهر و ایران توسط مغولها قتل عام می شدند اما نه حکومت عباسی به داد آنها رسید و نه هیچ عالم دیگری از شام و غرب اسلامی فتوای جهاد نداد.

  آیا شما یک مورد سراغ دارید که وی حکام دارالاسلام این عصر را با الفاظی مانند طاغوت، مفت خور و … خطاب کند؟ شما آیا تاکنون در کتب این شخص دیده اید که در هنگام حمله مغول با سایر مسلمین جرو بحث کردهب اشد یا مسلمین را بر علیه هم یا حاکم اهل بدعت شورانیده باشد یا در برابر حمله ی مغول سکوت کردهب اشد و نظاره گر بوده باشد؟ او می دانست آنچه که بسیاری نمی دانستند . ابن تیمیه می دانست که دین احساسات نیست ، دین مجموعه ای است از قوانین که الله تعالی مقرر نموده است ، حتی اگر در برهه ای از زمان برایمان ناخوشایند باشد : ” عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ” .

هم اکنون که کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی به همراه دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی اغتشاشاتی را در دارالاسلام ایران راه انداخته اند  شما در کجا ایستاده اید؟ البته اینکه مسلمانی به وظیفه ی شرعی خود در برابر دارالاسلام عمل نکند فرق دارد با خائنینی که در ارتش آمریکا و ناتو و سایر دول کافر بر علیه مومنین و دارالاسلام می جنگند و ….

فاروق قادری نیمچه مُلائی که منافقی خود را آشکار و ارتداد خود را در جوانرود اعلام کرد

فاروق قادری نیمچه مُلائی که منافقی خود را آشکار و ارتداد خود را در جوانرود اعلام کرد

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

تمام علمای جهان اسلام از تمام مذاهب اسلامی معتقد هستند که هر کسی از میان مسلمین که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری تنها یک قانون غیر از قانون شریعت الله را قبول کند هر چند سایر قوانین را اسلامی را پذیرفته باشد؛ و یا چنین شخصی وارد دسته ی یکی از کفار اصلی ۱-  الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷) یهودی ها، مندائیان، مسیحی ها، زرتشتی ها و مشرکین(سکولاریستها) شود و خودش را یکی از این کفار بداند و رهبریت این کفار و قوانین هر یک از این کفار را به جای قوانین شریعت الله بپذیرد؛ چنین شخصی از دایره ی اسلام خارج شده و مرتد شده است.

معمولاً دارودسته ی منافقینی که در ظاهر ادای مسلمین را در عبادات درمی آورند در صورتی که احساس کنند قدرتی نظامی از مومنین چه در سطح خانواده یا محله یا اجتماع و یا حاکمیت ناظر اعمال آنهاست هرگز سخن یا کاری انجام نمی دهند که بر خلاف قوانین شریعت الله باشد، اینها از قدرت نظامی مومنین بیشتر از قدرت الله ترس و هراس دارند: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (حشر/۱۳) ‏هراس شما در سینه‌های ایشان، بیش از هراس آنان از خدا است! این بدان خاطر است که ایشان مردمان نفهم و نادانی هستند./ نکته ی جالب دیگر اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: أكثرُ مُنافقي أُمَّتي قُرَّاؤها (صحیح الجامع ۱۲۰۳) بيشتر منافقان امّت من، قران خوانهای آن هستند.

حالا این روزها که عده ای دچار توهمات خاص فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای و جنگ روانی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار داخلی شده و خیال می کنند قدرت دارالاسلام ایران کاهش یافته یا خلاء قدرتی به وجود آمده است و اهل دعوت و جهاد مستقل نیز تقریباً کناره گیری کرده و نظاره گر شده اند و منتظرند که حاکمیت این اغتشاشات را جمع کند، کفر خود را آشکار کرده و به صورت رسمی و علنی خود را بخشی از احزاب سکولار و مرتد محلی و رهبران این احزاب سکولار و مرتد را بزرگان و رهبران و راهنمایان خود معرفی می کنند!!

یکی از این نیمچه مُلاها شخصی است به اسم فاروق قادری که در یکی از مساجد جوانرود اعلام کرد: “مصطفی هجری رئیس حزب دمکرات که مرد سیاسی ما و مرد بزرگ ماست که برای ما سخن می گوید، ما نباید سخن را از کانالهای مختلف بشنویم ما باید سخن را از مردان با حکم خودمان بشنویم، ما نمی دانیم این کانالها در کجا اداره می شوند … راه ما را مردان سیاسی خودمان برایمان مشخص می کنند که یکی از آنها مصطفی هجری است…”  

شما را به الله قسم می دهم آیا عبدالله بن ابی رهبر منافقین مدینه هم جرئت داشت که بگوید رهبر ما مثلاً ابوجهل یا امیه بن خلف یا فلان کافر اصلی است؟ چون هر کسی که الفبای ابتدائی اسلام را شنیده باشد می داند که الله تعالی بعد از توضیحاتی در مورد منافقین فرموده است : وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/۱۴۱) خداوند هیچ راهی قرار نداده که از ان راه کفار بر مومنین مسلط شوند.

البته بعد از بیان این حکم الله تعالی می فرماید: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ (نساء/۱۴۲)بیگمان منافقان (به خیال خام خود) خدا را گول می‌زنند ! در حالی که خداوندایشان را گول می‌زند.‏  مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً ‏(نساء/۱۴۳)در این میان سرگشته و متردّدند.(گاهی به سوی اسلام  و صف مومنین می‌روند و گاهی به سوی کفر و در صف کفار می‌دوند.امّا در حقیقت) نه با اینان و نه با آنان هستند (و گمراه و حیرانند) و هر که را خداوند (بر اثر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و گمراه کند، راهی برای او (به سوی سعادت و هدایت) نخواهی یافت.

حالا این نیمچه مُلا آشکارا اعلام می کند که رهبرش و مرد بزرگش و مرد سیاسی اش رهبر یکی از احزاب سکولار و مرتد محلی است که این شخص مرتد و سکولار نیز نه تنها با تمام قوانین شریعت الله مخالف است بلکه جنایتکاری است که با قدرت اسلحه و نظامی جهت اجرا کردن قوانین کفری سکولاریستی جنگیده و ارتدادش از نوع ارتداد مغلظه است که شرش نه تنها برای خودش بلکه برای تمام مسلمین است.

مصطفی هجری خائنی جنایتکار است که سالها برای صدام حسین سکولار مزدوری کرده و برای صدام حسین سکولار ملت خودش را قتل عام کرده و همین الان هم نوکر بارزانی سکولار است که بارزانی هم مزدور و نوکر حکومت سکولار ترکیه و رژیم صهیونیستی و آمریکاست.

این نیمچه مُلا و سایر هم کاسه هایش بدانند که این هیجانات و اغتشاشات فروکش می کند و حاکمیت ایران نیز در حال مدیریت آنها از کانالهای مختلف آن است اما هرگز فراموش نکنند که اهل دعوت و جهاد کوردستان نیز نظاره گر گفتار و اعمال آنهاست.

اهل سنت تربت جام در شرق ایران در مبارزه و طرد اغتشاشگران سکولار بیانیه صادر کردند

اهل سنت تربت جام در شرق ایران در مبارزه و طرد اغتشاشگران سکولار بیانیه صادر کردند

به قلم:  ابوبکر الخراسانی

ائمه ی جمعه و جماعات مساجد مختلف در تربت جام ( شهر شیخ احمد جام رحمه الله) نسبت به اغتشاشات اخیر سکولاریستها (مشرکین) و سکولار زده ها( دارودسته ی منافقین) داخلی در ایران واکنش نشان داده و بیانیه صادر کردند.

در این بیانیه  که به امضای خطبا و علمای مختلف مساجد تربت جام و علمای اهل سنت شرق ایران رسیده و کسانی چون مولوی امین الله برزگر امام جمعه سمیع آباد / مولوی آزادی امام جمعه محمدآباد / مولوی نور احمد رمضانی امام جماعت اسلام آباد  ازجمله  امضا کنندگان این بیانیه هستند آمده است :

” ‌روزهای اخیر که مردم شریف ایران درگیر فشارهای خارجی هستند وقوع یک اتفاق باعث ایجاد نگرانی در ذهن برخی از مردم و منشا اعتراضها و انتقاداتی گردید.

در این میان دشمنان وکینه توزان با همراهی برخی فریب خوردگان با سو استفاده از احساسات جوانان مسیر اعتراضات را منحرف و اقدام به توهین به مقدسات/ هتک حرمت نوامیس/ تخریب اموال و ریختن خون بی گناهان نمودند و اسلام /امنیت و ارامش مردم را هدف قرار دادند.

مساله حجاب از احکام مهم و ضروری دین مبین اسلام است که منافع و برکات زیادی برای  جامعه و احاد ان دارد و زنان و دختران جامعه اسلامی ما نسبت به ان اهتمام دارند

امامان جمعه و جماعات شهرستان تربت جام از مردم عزیز و فهیم اهل سنت شهرستان تربت جام تقاضا کرده اند تا از توجه به شایعاتی که توسط عوامل بیگانه و خود فروخته ایجاد و پخش میشود خودداری و کما فی السابق  با مشارکت و همراهی نیروهای نیروهای خدوم امنیتی و انتظامی در جهت حفظ ارامش و امنیت جامعه اقدام نمایند.”

در این بیانیه هم به صورت شفاف موضع علمای اهل سنت فارس زبان شرق ایران در برابر اغتشاشگران سکولار و سکولار زده را می بینیم و هم ماهیت این اغتشاشگران را برای مردم مسلمان آشکار کرده اند که مسلمین فریب شعارهای دروغین آنها را نخورند.

ما از علمای اهل سنت سایر مناطق و بخصوص از علمای  شیعه و اهل سنت ایران غیره چنین شهامتی را می خواهیم نه سکوت و نظاره گر شدن که ثمره ی جز تخریب بیشتر و فریب خوردن بیشتر و قربانی شدن جوانان و بخصوص دختران سرزمین ما در راه اهداف کفار سکولار در بر نداشته است.

این توقع زیادی است جناب شیخ و مُلا و مولوی و آخوند و ماموستا؟

تا کی قرار است به خاطر سکوت شما این اغتشاشگران سکولار به مقدسات ما توهین کنند و از جوانان ما قربانی بگیرند و اموال ما را تخریب کنند؟

علمای حنفی مذهب و تُرکمن خراسان شمالی آشکارا در برابر اغتشاشگران سکولار ایران موضع گرفتند

علمای حنفی مذهب و تُرکمن خراسان شمالی آشکارا در برابر اغتشاشگران سکولار ایران موضع گرفتند

به قلم: ابوبکر الخراسانی

همچنانکه بر همه واضح و آشکار است در این اغتشاشاتی که در اواخر مهر۱۴۰۱ش به خاطر مرگ مشکوک یک دختر بدحجاب سقزی توسط سکولار زده های داخلی و لیدرهائی از سکولاریستهای خارج نشین با پشتوانه ی آشکار مقامات آمریکائی و اروپائی و آل سعود و… شروع شد هیچ مومن اهل سنتی در آن مشارکت نکرد؛ چه در کُردستان که نخستین جرقه های آن توسط سکولارزده ها و لیدرهای احزاب سکولار زده شد و چه در جنوب ایران و چه در بلوچستان و مناطق سنی نشین شمال و شمال غرب  و شرق ایران.

البته فراموش نکنیم که در کنار عوام سکولار زده (دارودسته ی منافقین) کسانی از الرویبضه و مُلاهای سکولار زده هم در «جبهه» ی این کفار سکولار خارجی و داخلی با بیانیه های خود و یا با سکوت خود مشارکت کرده اند؛ مثل چند مُلای کُردستان و چند دغل باز از طریقتهای دراویش؛ اما در این میان عده ای از  علمای اهل سنت کُردستان و بلوچستان و جنوب ایران و غیره آشکارا در برابر این اغتشاشگران سکولار موضع منفی گرفتند که علمای حنفی مذهب خراسان شمالی نیز جزو این دسته از علما هستند.

در بیانیه ی علمای اهل سنت خراسان شمالی شهرهای راز و جرگلان، بجنورد و مانه و سملقان و… آمده است:  علت اصلی درگذشت خانم مهسا امینی از سوی مسئولین مربوطه بررسی شود تا خدایی نکرده، حقی باطل نشود و ما به عنوان مجریان قانون اسلام از عدالت عدول نکرده و به جای اصلاح افسادی را مرتکب نشویم و شفاف سازی کامل صورت گیرد و این شفاف سازی نیز به سمع مردم خوب ایران رسانیده شود؛ مطالبه نیز باید از راه قانونی صورت گیرد و تخریب اموال مردمی راهکار درستی نیست.

مردم خدایی نکرده باعث نشوند در لابلای مطالبه به حق آنها، دشمنان ایران اسلامی رخنه پیدا کنند و بخواهند از این بهانه سوءاستفاده کرده و با آسیب رساندن به اموال عمومی و مردمی و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم به دنبال برآورده کردن امیال ضد اسلامی باشند.

در ادامه بیانیه مزبور علمای شاخص اهل سنت ترکمن خراسان شمالی ضمن محکوم نمودن بی حجابی و شعارهای هنجار شکنانه توسط اغتشاشگران افزوده‌اند: بخشی از آن را که امروز در رسانه های غربی(ایران اینتر نشنال، کلمه، بی بی سی، صدای آمریکا و …) به صراحت ابراز می‌شود و فکر تجزیه ایران اسلامی و ایجاد تفرقه بین اقوام ساکن در ایران بزرگترین آرزوی آن‌ها است و از هیچ سرمایه گذاری در این مورد فروگذار نیستند که این‌ها همه محکوم هستند.

تخریب اموال عمومی و شعارهای ضد اسلامی و ضدقرآنی که شنیده می‌شود و اهانت به قرآن و با این بهانه زیر سوال بردن عفاف و حجاب اصلا و ابدا مورد تأیید نیست و کاملا نزد ما اهل سنت محکوم می‌باشد و از مردم خوب ایران تقاضای متانت و بردباری در قبال تمام مشکلات را نموده و امید تفکر و تعقل در قبال نعمت بزرگ امنیت را داریم.

 البته فراموش نکنیم که علمای حنفی مذهب خراسان شمالیدر اغتشاشات همین سکولار زده ها در سال ۱۳۹۸ش به بهانه ی مدیریت سوخت، با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن اقدامات اغتشاشگران سکولار واضح گفتند که :

“آمریکا و دشمنان اسلام کینه‌ای دیرینه نسبت به مسلمین و اسلام دارند تا اینکه به فکر کمک به ما باشند و آن‌ها به دنیال تامین منافع و مقاصد سیاسی خودشان هستند. مصداق آن ناامنی‌های کشورهای همسایه است که با حمایت‌های آمریکا از طرفین جنگ و فروش سلاح و مهمات به آنان به درگیری می‌پردازند. .. اغتشاشگران که اخیرا به بهانه گرانی سوخت جو کشور را ملتهب می‌کنند و اموال عمومی را تخریب می‌نمایند از ملت ایران نیستند و بلکه از جیره‌خواران استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی هستند که سعی در بهم ریختن آرامش مردم دارند… ملت مسلمان ایران به حرف دشمنان دیرینه نظام کوچک‌ترین اهمیتی نمی‌دهد. دشمنان در صدد هستند تا با تبلیغات مسموم در فضای مجازی٬ ملت را نسبت به دولت و نظام بدبین کنند.”

این واکنش واضح اهل سنت ترکمن و حنفی مذهب در برابر این اغتشاشگران سکولار است و انتظار می رود سایر علما  و خطبای مساجد و مراکز علمی  شیعه و شافعی و حنفی و اخوانی و سلفی و …. هم در برابر این «جبهه» ی دشمنان مشترک ما که سکولاریستها هستند واکنش صریح نشان دهند.

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

علامه مبارکفوری چند نوع از این اسلوبهای جنگ روانی را برشمرده است :

۱- «تحقیر و تمسخر، ریشخند و خندیدن به قصد آبروریزی مسلمانان و سبک شمردن نیروی معنوی آنها، همچنین رسول الله صلی الله علیه وسلم  را با اتهامات تمسخر آمیز و دشنامهای احمقانه و … هدف قرار می دادند.

۲- تشویش اذهان مردم پیرامون تعالیم نبوی و برانگیختن شبهه ها و پخش تبلیغات دروغین و نشر اکاذیب و ایرادهای واهی نسبت به این تعالیم و شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم  و ادامه دادن به این تبلیغات و غوغاها جهت مشغول کرد اذهان عمومی و دور کردن مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم  …

۳- مبارزه با قرآن از طریق اسطوره های گذشته و مشغول کردن مردم جهت منصرف شدن آنها از قرآن … نضر بن حارث به حیره رفت و آنجا داستان و اسطوره های پادشاهان ایرانی مانند رستم و اسفندیار را فرا گرفت. هرجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم  جهت دعوت مردم به دین خدا و هشدار مردم از خشم خدا می نشست، نضر پشت سر او می رفت و می گفت : قسم به خدا سخنان محمد از سخنان من شیرین تر نیست و مردم را جمع می کرد و داستان پادشاهان فارس و داستان رستم و اسفندیار را برای آنان تعریف می کرد سپس می گفت : سخنان محمد کجا مثل سخنان من است؟

۴- چانه زدن بر سر اینکه اسلام و نظام جاهلی سکولاریستی  در یک میان راهی به هم برسند به صورتی که سکولاریستها از بعضی موضعهای خود دست بردارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم  هم از بعضی افکار و عقیده های خود صرفنظر کند و در این مورد خداوند موضع رسول الله صلی الله علیه وسلم  را روش می کند و می فرماید :«وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ»[۱]

: «دوست دارند که مداهنه و سازش  کنی تا مداهنه و سازش  نمایند».

«قُل یا أَیُّهَا الکافِرُونَ* لا أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ … لَکُم دینُکُم وَلِیَ دینٌ»[۲].

: «بگو ای کافران، آنچه نمی پرستم، و آنچه می پرستم شما نمی پرستید و نه آنچه پرستیدید من می پرستم و نه آنچه می پرستم شما می پرستید دین شما برای خودتان و دین من برای خودم»[۳].

این نمونه ها را ذکر کردیم چرا که در هر نسلی از دعوت تکرار می شوند و حرکت اسلامی نیازمند آشنایی و اطلاع بر این تلاش های منفی سکولاریستها است تا از تقویت بازوی دعوتگران غافل نماند، چرا که دعوتگران شبانه روز با انواع جنگ های روانی از قبیل استهزاء، توبیخ، ملامت و تمسخر درگیر هستند و آنان را از جنبه ی عقلی مرتجع، خشک، متعصب، عقب افتاده و به عهد شتر و چادر منتسب و متهم می کنند و نیز آنان را عقب مانده ی عقلی می دانند. پس باید این دعوتگران از رسول الله صلی الله علیه وسلم  ، سرور فرزندان آدم، درس بگیرند و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهند که دشمنان او را به دیوانگی متهم نمودند و خداوند به او اطمینان بخشید که از آن عیب مبرا است  :

«ن* وَ القَلَمِ وَ مایَسطُرُونَ* ما أَنتَ بِنِعمَهِ رَبِّکَ بِمَجنُونٍ»[۴].

:«سوگند به قلم و آنچه می نویسند، تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستی».

   رسول الله صلی الله علیه وسلم  را به دروغگویی متهم کردند در صورتی که بشریت، صادق تر از او را به خود ندیده است و خود آنها شهادت دادند که «دروغی از تو ندیده ایم» . همانگونه که رسانه های سکولار گروهی نظام جاهلی، دعوتگران اسلام را به توطئه گری و دروغگویی متهم می نمایند و تلاش می کنند بر اخلاق آنها سرپوش نهند.

ادامه خواندن اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله

در اغتشاشات ۱۴۰۱ دارالاسلام ایران بعضی از آخونهای شیعه و ماموستاها و مولوی هاو.. کجا ایستاده اند؟

در اغتشاشات ۱۴۰۱ دارالاسلام ایران بعضی از آخونهای شیعه و ماموستاها و مولوی هاو.. کجا ایستاده اند؟

به قلم: مسعود سنه ای

این روزها که همه شاهد به آتش کشیدن نیروهای طرفدار دارالاسلام ایران و زجر کش کردن آنها و کشتن آنها با سنگ و چوب و لگد و اسلحه ی سرد و گرم هستیم و حتی آشکارا مدیران و معلمین مدارس (مثل وکیلی و غیاثوندمدیرمدرسه زکیه شهرک بهاران سنندج ) و بازاری ها و مغازه داران را تهدید می کنند و بالاجبار آنها را وادار به تعطیلی مغازه ها و اعتصاب اجباری می کنند این حق هر مومنی است که از خودش بپرسد مراجع تقلید شیعه و ماموستاها، شیخها، مولوی ها و مُلاهای اهل سنت که منابر تبلیغ و مساجد و رسانه های مختلف مجازی و غیره را در اختیار دارند در برابر این وحشی های ضعیف چکار کرده اند و در کجا ایستاده اند؟

زمانی که این طرفداران سکولاریسم دیروز ماموستا صلاح الدین مهدوی  با تفکرات نجدیت را در محله کانی کوزله سنندج به «بهانه های دروغین و اتهامات همیشه اماده» تهدید می کنند و دیشب طالب ساعدی را در روستای ننله سنندج آتش می زنند و…  این یعنی سکولاریستها اصل اسلام و قوانین شریعت الله و تمام کسانی را هدف قرار داده اند که با قوانین سکولاریستی آنها مخالف باشند.

زمانی هم که قرآنها را می سوزانند و مساجد را آتش می زنند و به الله و پیامبرش و سایر مقدسات اسلام توهین می کنند باید همه متوجه می شدند که مساله ی این سکولاریستها اصل اسلام است نه مذهب تشیع و حکومت شیعه ایران چون اینها با تمام حاکمیتهای اسلامی که توسط تمام مذاهب اسلامی شکل گرفته اند و می گیرند مشکل دارند. چرا این دسته از خطیبان و ائمه ی مساجد شیعه و شافعی و حنفی و نجدی و اخوانی و… هنوز بیدار نشده اند؟

واضح است که دسته هائی از مُلاها و شیخها و آخوندها و مولوی ها با بی‌خردی و سبک‌مغزی، دچار خیانت سکوت شده اند و سکوت آنها عیناً در خدمت «جبهه»  ی کفار سکولار جهانی و مزدوران داخلی آنهاست، یعنی غیر مستقیم در «جبهه» دشمنان اسلام قرار دارند، و این ننگی است که باید از کارنامه ی خود با روشنگری و شهامت و جدا کردن صف خود از «جبهه» ی این اغتشاشگران پاکش کنند.

  اکنون شهرهای ما دچار آفت چند لیدر سازماندهی شده ی چته و اغتشاشگر قاتلی شده است که در واقع وحشیهای ضعیفی هستند که از خارج زا مرزهای ایران هدایت می شوند و با وجود انکه هنوز به قدرتی نرسیده اند و چیزی نیستند اما با فریب افکار عمومی و همراه کردن چند جوان احساسی دچار پست ترین کارها شده اند و پست ترین الفاظ را به کار می برند و به صورت واضح درون کثیف خود را آشکار کرده اند و هر گونه دلسوزی بیجا در مورد این لیدرها و تفکرات سکولاریستی آنها ظلم مستقیم به مردم و آینده ی این مردم است.    

ما هم اکنون در بعضی از کوچه ها و خیابانهای خود شاهد تقابل بین دارالاسلام و قوانین شریعت الله و «جبهه» مومنین (با تمام مذاهب و تفاسیری که دارند) با«جبهه» ی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد و مزدور محلی و دارودسته ی منافقین بومی هستیم  که با یک نگاه  ساده هم می توان این دو «جبهه» را از همدیگر تشیخص داد.

مُلا و آخوند و مولوی محترم : چرا هنوز متوجه نشده ای که یک سر اغتشاشات در محله و خیایان شهر شماست و سر دیگر آن به آمریکا و انگلیس و ریاض و تل اویو و سایر سرزمینهای سکولار ختم می شود؟

آیا وقت آن نرسیده است که به ما جوانان و پای منبر نشینان خودتان و اقتدا کنندگان به خودتان بگوئید که شما «آشکارا» در کجا ایستاده اید؟ جبهه ی آشکار شما کجاست که آندسته از جوانان فریب خورده هم دست از دنباله روی از لیدرهای اغتشاشگران بردارند؟

این چند جوان فریب خورده «الان» به موضع گیری صریح و آشکار شما و به سخنان و بیانیه ها و فتواهای شما نیاز دارند نه زمانی که این اغتشاشات خوابید و …  

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

به قلم: سید رخشانی

قوم بلوچ مثل بعضی از اقوام عرب برخلاف سایر قومیتهای ایرانی چون کوردها و مازنی ها و لرها و غیره دارای بافتی قبیله ای است و رهبران اقوام که تحت عنوان سردار از آنها نام برده می شود می توانند نقش مهمی در هدایت قوم خود داشته باشند.

در بلوچستان پاکستان که بر اساس فدرالیسم اداره می شود عده ای از این این سرداران نقش مهمی در سرکوب مومنین شریعت گرای بلوچ و خاموش کردن آتش خشم جوانان غیور و مجاهد بلوچ بر علیه حکومت سکولار پاکستان بر عهده دارند.

 اما در بلوچستان ایران این سرداران با آنکه تعدادی محدود از آنها چون رضا گمشادزهی فعالیتهایی نزدیک به سرمچاران دارد و بیشتر تمایل دارد مبارزه ی بلوچها را به سمت حکومت سکولار و فدرال پاکستان هدایت کند اما اکثراً با علمای خود و سیاستهای دارالاسلام ایران هماهنگ هستند.

همین هماهنگی سرداران و اکثریت مطلق علماء و خطباء و ائمه ی مساجد بلوچ در برخورد با مزدوران سکولار و فرقه گرای مدیریت شده توسط دشمنان باعث دلسردی و حتی خشم آنها شده است . چون این مزدوران سعی داشتند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه و مذهبی بلوچها و حتی با کمک از دارودسته ی خائن رجوی و اربابان آنها چون آمریکا و صهیونیستها و آل سعود رخ مبارزاتی بلوچ را از پاکستان به دارالاسلام ایران تبدیل کنند و نوعی جبهه ی قومی بلوچ به سوی ایران سوق دهند.

البته این مزدوران سکولار بلوچ سالهاست تلاش دارند در کنار سایر خائنین سابقه داری چون دارودسته ی رجوی و کومله ها و دمکراتهای کورد و سایر احزاب سکولار اپوزیسیونی واحد جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تشکیل حکومتی سکولار تشکیل دهند اما زمانی که از اینهمه تشتت و تضاد میان این احزاب نا امید شدند سعی کردند بر قوم بلوچ تمرکز کنند و زمانی که واکنش علمای بلوچستان و سرداران را دیدند این نا امیدی آنها با خشم مضاعف نسبت به این سرادران و علماء آمیخته شد.

امروزه یکی از توطئه گرانی که در لباس بلوچ و حتی اهل سنت بلوچستان قصد دارد بلوچها را در خدمت به اهداف دشمنان خرج کند کسانی از دارودسته ی رجوی هستند که به امثال حبیب سربازی و بهمن و غیره خط داده و آنها را مدیرت می کنند و سعی دارند در فضای مجازی نیز افکار عمومی بلوچها را مدیرت کنند و به آنها خط بدهند در حالی که نه بلوچ هستند و نه برایشان بلوچ و مذهب حنفی بلوچها برایشان اهمیت دارد. 

سرداران بلوچ به عنوان امرای سنتی قوم خود باید به وظایف خود عمل کنند و نباید اجازه دهند که احزاب سکولار مسلح و غیر مسلح سهابی و آجوئی و … و فرقه های مذهبی مسلح از پس مانده های ریگی و غیره فرزندان آنها را خواسته یا ناخواسته در راه اهداف آمریکا و آل سعود و صهیونیستها خرج کنند.

سخنان شیخ ابومحمد مقدسی از علمای نجدیت در مورد اغتشاشگران در ایران که روسری و حجاب را می سوزانند

سوال و جوابی در مورد تظاهرات شهریور ۱۴۰۱ ش در ایران و سوزاندن روسری و حجاب توسط اغتشاشگران

السلام عليكم و رحمة الله شیخ حبیب ما!
این تظاهرات فعلی در کشور ما در اصل هنگامی شروع شد که هیئت ارشاد در تهران یک دختر را بخاطر عدم رعایت حجاب اسلامی بازداشت کردند و در بازداشتگاه وفات نمود. چنین شایعه شد که اعضای این هیئت دختر را تا دم مرگ کتک زدند! در این تظاهرات تعدادی زیادی از دختران دیده می‌شود که روسری یا حجابی که بر سر دارند را به آتش می‌زنند!
عده‌ای از افراد، دخترانی که مرتکب چنین کاری می‌شوند را تکفیر می‌کنند و عده‌ای آن را کفر صریح نمی‌دانند و عده‌ای در این مسئله سکوت کردند؛ حکم کسی که دست به آتش زدن حجاب در این تظاهرات یا تجمعات دیگر می‌شود، چیست؟ جزاکم الله خیرا

پاسخ توسط شیخ ابومحمد مقدسی:


وعليكم السلام ورحمةالله وبركاته
عادت آتش زدن حجاب یا روسری که در زمان ما توسط بعض زنان پست تکرار می‌شود، بخاطر قتل این دختر که کشتن آن سبب شعله‌ور شدن انقلاب در ایران شد، نیست؛ بلکه این عادت فمینیست‌های منحط هست که با حجاب دشمنی دارند و کسانی که خواهان آزادی زنان از اوامر شریعت و تجاوز از حدود آن هستند!
برای همین کسی که حجاب خود را در جای عمومی درآورد و آتش بزند، در واقع مرتکب گناه عادی نشده است بلکه او به حلال شمردن آن و برداشتن حجاب تحریک می‌کند و تحقیر شعایر دینی و اهانت و تمسخر به آنها و دلداری دادن به تجاوز و تعرض به آن را رواج می‌دهد.
طبق جست‌وجو ثابت شده است که زنانی که حجاب را در اماکن عمومی آتش می‌زنند، از زمان “هدا شعروای” و امثال آن تا امروز، همه کسانی بودند که متاثرند از غرب‌زدگی که در حال جنگ با اسلام است؛ کسانی که چنین تربیت شدند و شیفته فرهنگ فاسد غرب هستند. اینها بذرهای دعوت آزادی و بیرون شدن از اسلام و فرهنگ فمینیست هستند.

برای همین این عمل در زمان ما اصل آن این است که عمل کفری است که بر ضد شعایر اسلام تبلیغ شده و به آن اهانت صورت می‌گیرد و به نابودی و پاکسازی آن دعوت می‌شود؛ و این را فقط بدخواهان حجاب انجام می‌دهد.
شخص مسلمان چنانچه مکلف نیست که قلب‌های مردم را بشکافد و مقاصد واقعی شان را بداند، اینقدر ساده‌لوح هم نیست که در مورد امور سطحی‌نگر باشد و آنها را به حقایق و اصول شان ربط ندهد؛ برای همین تأکید می‌کنیم که آتش زدن حجاب جلوی دوربین‌ها، از افعال اهل کفر و بدخواهان اسلام و شعایر آن است. در کفر وقتی که تحریک و جنگ با شعایر اسلام باشد، از نوع کفر حرابه شمرده می‌شود نه فقط کفر مجرد!
کسی در قلبش تعظیم شعایر الله و حب فرائض اسلام و احترام به واجبات دین باشد، ممکن نیست چنین کاری انجام دهد.