اصل توحید و دعوت(۹۸)

اصل توحید و دعوت(۹۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

استراتژی دعوت :

در روابط خارجی اسلام و سیرۀ سیاسی رسول خاتم صلی الله علیه وسلم اصل دعوت با محوریت توحید یکی از اصول سیاسی مورد تأکید و زیر بنائی است .

«دعوت » یعنی درخواست پذیرش اسلام از غیر مسلمان. در خواست کننده اصطلاحاً «داعی» نامیده می شود و داعی در دعوت خود باید قصد قربت داشته باشد. یعنی این عمل را برای جلب رضایت خدا و به عنوان یک تکلیف الهی انجام دهد.[۱]دعوت، دستور صریح قرآن است و از ضروریات دین اسلام و روابط خارجی آن محسوب می شود، و شرایط مبنا و اصل قرار گرفتن را در فقه سیاسی اسلام دارد. یعنی هم یک حکم منصوص است نه اجتهاد و احکام تکلیفیه بر آن جاری است، منطبق با سنت است و کلی نیز می باشد.پس این اصل یکی از مبانی روابط خارجی دولت اسلامی است که به تناسب شرایط و با شیوه خاصّی از آن استفاده می شود.

«دعوت» و تبلیغ از مهم ترین و اساسی ترین هدف رسالت انبیاء الهی به خصوص پیامبر خاتم  صلی الله علیه وسلم  بوده و منشأ و حیانی دارد.بعد از هجرت رسول خاتم  صلی الله علیه وسلم  و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و بعد از آن که بنیان های سیاسی و اداری ونهادهای قانونی برای اعمال قدرت، در دولت اسلامی استقرار یافتند، رسول خاتم صلی الله علیه وسلم بسان قدرتی سیاسی و عقیدتی بزرگ، با هدف رهبری جهان در راه هدایت و صلح و نیکوکاری که دنیا و آخرت را مورد توجه قرار می داد، قدم به صحنه سیاست خارجی گذارد.

آن رجل سیاسی، کار خود را با مخاطب قرار دادن پادشاهان کشورهایی از قبیل روم، ایران، حبشه، و رهبران نصرانی سرزمین های عربی، و دعوت آنان به پذیرش شریعت خاتم، آغاز کرد.پذیرفتن سفرا و نمایندگان بسیاری از سران و پادشاهان و قبول هدایای که بعضی از آنها تقدیم می داشتند، نشانۀ تأیید ایشان از عرف صحیح دیپلماسی است که همواره در میان دولت ها برقرار بوده و دلیل بر متانت و استحکام اصول سیاست خارجی دولت اسلامی می باشد.

این رفتار سیاسی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  دولت اسلامی را به گونه یک قدرت بزرگ سیاسی که در ارتباطات جهانی، بر اندیشه ها و اصول ثابت انسانی و خرد ورزی اتکا دارد، در صحنه بین المللی آشکار ساخت.توجه به قرآن کریم و سنت عملی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، این واقعیت را اثبات می کند که مبنای سیاست خارجی در دولت اسلامی، بر محوریت توحید و نبوت رسول خاتم همان دعوت و تبلیغ است.در اصل دعوت نیزدو بحث مطرح است:

  • حکم دعوت
  • محدودۀ دعوت

ادامه خواندن اصل توحید و دعوت(۹۸)

اصول حاکم بر دیپلماسی پیامبرخاتم در روابط خود با قبایل و دولت‌ها(۹۷)

اصول حاکم بر دیپلماسی پیامبرخاتم  در روابط خود با قبایل و دولت‌ها(۹۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

اصول سیاست خارجی، مجموعه هایی از تعالیم و قوانین دینی است که چارچوب کلان سیاست خارجی دولت اسلامی را شکل می دهد.این مجموعه ثابت و ماندگار و از نظر تفسیری، بر دیگر مسایل سیاست خارجی حاکم است. در حالى كه رفتار سياسى ناظر به سياست داخلى است، ديپلماسى ناظر به روابط خارجى است .

اگر دیپلماسی را هنر مذاکره بدانیم یا آن را یک وسیله کاربردی برای رسیدن به هدفها توصیف کنیم، این تعریف در مورد دیپلماسی فعال پیامبرخاتم (ص) به صورت بارزی، صادق خواهد بود. امتیاز دیپلماسی پیامبر اسلام در این است که بر قوانین اجتماعی و جهان‌بینی واقع‌بینانه و اصول و ارزشهای انسانی متکی است و اساس آن را اصول و ضوابطی تشکیل می‌دهد که از وحی نشأت می‌گیرد  .[۱]

در هر صورت عواملی که برسیاست گذاری خارجی یک کشور مؤثر هستند را این گونه می توان بر شمرد :

  • ارزش ها واعتقادات
  • زمينه هاي تاريخي و فرهنگي
  • مشكلات داخلي و افكار عمومي

سیاست خارجی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  نیز با تکیه بر همین عوامل شکل می گرفت. از این رو می بینیم که گاهی  صلح را برمی گزیند وگاهی جنگ را و گاهی مذاکره وتفاهم را.

پژوهشگران اسلامی  نیز با توجه به این موارد  در تعریف اصول سیاست خارجی بر این نظرند که اصول سیاست خارجی، مبادی و اساس روابط خارجی دولت اسلامی است که در منابع دینی چارچوب و اساس تنظیم روابط خارجی مطرح شده است، و  منظور از روابط خارجی اسلام مجموعه فعالیت هايی است که در سیرۀ سیاسی پیامبر اسلام نسبت به دولت ها، ملتها، اقوام و ادیان دیگر اعمال شده است، و خط و مشی و چارچوب کلی سیاست خارجی دولت اسلامی که پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم مؤسس آن بود، تعیین و ترسیم گردیده است. ادامه خواندن اصول حاکم بر دیپلماسی پیامبرخاتم در روابط خود با قبایل و دولت‌ها(۹۷)

معنای لغوی و اصطلاحی سیره و اسوه بودن پیامبر خاتم(۹۶)

معنای لغوی و اصطلاحی سیره و اسوه بودن پیامبر خاتم(۹۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسوه به معنای الگو گرفتن و سرمش قرار دادن دیگری است، چه آن الگو خوب باشد و چه بد  [۱] به همین جهت قرآن اسوه معرفی شده از جانب خود را به صفت حسنه متصف می‌نماید: به حقیقت سرمشق و الگوی زیبایی در پیغمبر خدا برای شما هست. برای کسانی که امید به خدا داشته و جویای قیامت باشند و خدا را بسیار یاد کنند . (احزاب/ ۲۱) او سرمشقی مناسب برای همه انسانها در همه عصرها و نسلها است. بدون تردید شناختن الگویی با چنین مقام بلند و رفیعی انسان را در پیمودن حرکت به سمت پاکی و درستی یاری خواهد کرد.

۱) معنای لغوی

سیره در زبان عربی از ماده «سیر» است، سیر یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن. همچنین نوع راه رفتن. سیره بر وزن «فِعله» است و در زبان عربی، دلالت بر نوع می کند  . [۲] راغب اصفهانی سیره را به معنای حالتی دانسته که انسان یا غیر انسان بر آن حالت باشد. [۳]طریحی نیز سیره را به طریقه، هیئت و حالت معنا کرده است[۴]ابنمنظور نیز میگوید: سیره از کلمه «سیر» به معنای رفتن است و خود کلمه سیره به معنای روش و رفتار و سنت و طریقت و هیئت میباش[۵]

«سیره» اصلى است که دلالت بر گذشت و جریان دارد از «سار، یسیر، سیراً» و «سیر» به معناى سیر در روز و شب است. «سیره» روش در چیزى و به معناى سنت است؛ زیرا حرکت مى کند و جریان مى یابد[۶] ادامه خواندن معنای لغوی و اصطلاحی سیره و اسوه بودن پیامبر خاتم(۹۶)

تفاوت روابط خارجی و دیپلماسی در اسلام با دولت های سکولار(۹۵)

تفاوت روابط خارجی و دیپلماسی در اسلام با دولت های سکولار(۹۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

به ارتباط رسمي دولت‏ها كه درسايه مأموران ديپلماتيك مبادله مي‏شوند، روابط ديپلماتيك  اطلاق مي‏گردد .[۱]به بيان ديگر، تمام روابطي كه ميان كشورها، از طريق نمايندگان ديپلماتيك آنها صورت مي‏گيرد، اصطلاحا روابط ديپلماتيك ناميده مي‏شود[۲]

روابط خارجی و ديپلماسي در تاريخ سياسي جهان پيشينه‏اي ديرينه دارد. گرايش به قدرت و حفاظت از منافع و دستاوردها از يك‏سو، وحشت از جنگ و پيامدهاي ناگوار آن از سوي ديگر، در ايجاد و توسعه روابط ديپلماسي تأثيرگذار بوده است.

اسناد تاريخي ناظر به مذاكرات و مراوده‏هاي ديپلماتيكي ميان آشور و بابل و ايران، شواهد ديپلماتيك ميان دولت‏هاي فلسطين و فينيقي و سوري، مدارك مربوط به ارتباطات سياسي و ديپلماتيك ميان چين و ژاپن و نيز قوانين و نظام‏نامه‏هاي هند در زمينه روابط با ديگر حکومتها، بيانگر قدمت و اهميت ديپلماسي و حقوق ديپلماتيك در تنظيم روابط بين‏المللي است.

نکته ی بعدی اینکه این روابط دیپلماتیک بر چه اساسی استوار است  و منابع آن کدامند ؟ در تبیین این بخش نیز قانون یا حقوق روابط خارجی و دیپلماتیک مطرح می گردد . حقوق‏دانان كمتر به تعريف حقوق ديپلماتيک [۳]اشاره كرده‏اند. شايد رائول ژنه [۴]اولين حقوق‏داني باشد كه در اين زمينه تعريفي ارائه كرده است. او مي‏گويد: حقوق ديپلماتيك شاخه‏اي از حقوق عمومي است كه درباره اعمال و نظامات روابط خارجي دولت و نمايندگي او در خارج بحث مي‏كند؛ يعني هم از امور بين‏الملل و هم از نحوه اجراي آنها و يا: حقوق ديپلماتيك مجموعه قواعدي است كه نظام روابط سياسي خارجي دولت‏ها بر آن استوار است[۵]

منابع حقوق ديپلماتيك در حقوق سکولار عبارتند از: معاهدات، عرف بين‏المللي، اصول كلي حقوق، آموزه، تصميمات قضايي بين‏المللي و انصاف  [۶]با تصويب كنوانسيون‏هاي چهارگانه «وين» درباره روابط ديپلماتيك (۱۹۶۱)، روابط كنسولي (۱۹۶۳)، مأموريت‏هاي خاص (۱۹۶۹) و روابط نمايندگي دولت‏ها با سازمان‏هاي بين‏المللي (۱۹۷۵) توسط سازمان ملل متحد، حقوق ديپلماتيك سکولاریستی به گونه‏اي سازمان يافته است كه مي‏توان گفت به حد كمال رسيده است[۷]

منابع حقوق ديپلماتيك در میان اهل سنت:

اين ادله و دلايل شرعي به دو دسته‌ي مهم : الف-متفق علیه ،  ب -مختلف فیه و هر دسته به چند زير مجموعه تقسيم مي‌گردند:

الف: متفق عليه (   قرآن، سنت صحیح، اجماع، قياس )

ب: مختلف فيه ( استحسان، استسحاب، عرف و عادت، شرع من قبلنا، مصالح مرسله، سد الزرايع، تتبع الاستقراء، قول صحابي )

اين موارد دوازده گانه ابزارها و كانالها و منابع دیپلماتیک در میان اهل سنت هستند كه بحث و تحقيق را به سوي هدف مطلوب راهنمايي و هدايت مي‌كنند. آن دسته از دلايل شرعي كه به متفق عليه مشهورند به اين معني است كه تمامي علماء و بزرگان اهل سنت در استفاده از چنين ابزار هايي اختلاف نداشته و با هم متفق القول هستند اما دسته‌ي دوم بر مواردي از استفاده از آن اختلاف نظر وجود دارد.

منابع حقوق ديپلماتيك در میان اهل تشیع  عبارتند از: كتاب، سنّت، عرف، سيره عقلا و احكام حكومتي.

در نتیجه باید گفت: روابط خارجی و دیپلماسی در اسلام و سیرۀ پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  ماهیتاً با روابط و دیپلماسی دولت های غیر اسلامی در ابعاد مختلف تفاوت دارد. چنانچه قبلا اشاره رفت که هم از حیث منابع و شرایط روابط خارجی و دیپلماتیک، و هم از حیث اهداف فرق می کند، زیرا از مهمترین منابع اسلامی، قرآن و سنت است، و در شرایط برقراری روابط بین دولتها، شناسایی و اینکه دو طرف باید حکومت باشد و توافق طرفین شرط است و ..، این شرایط، یا در روابط خارجی اسلام اصلاً وجود ندارد، و یا اینکه در استراتژی و روش با آنها فرق می کند، چون مبنا و جهان بینی روابط در اسلام فرق می کند؛ و آن دعوت بسوی خداست، و تمامی امور زندگی، چه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی … با محوریت الله است، نه انسان و غیره .

به همین دلیل اهداف روابط خارجی و دیپلماسی در اسلام نیز با اهداف جوامع غیر اسلامی تفاوت ماهوی دارد. چون اهداف اسلام از این روابط و سیاست خارجی، رسیدن به کمال و سعادت اجتماعی و سیاسی و تقرب الی الله است. البته این ویژگی فقط مخصوص این بعد از برنامه های اسلام نیست، بلکه در ابعاد مختلف دیگر، از زندگی بشر نیز می تواند باشد، پس این ویژگی و خاصیت دین حیات بخش اسلام است که هر کاری را که منشأ الهی داشته باشد، عامل آن را به چنین مقام نائل گرداند.

و نیز ملاحظه گردید که دیپلماسی و روابط خارجی اسلام، بر چه اساس و اصولی استوارند؟ که از زمان صدر اسلام و تاکنون و تا ابدبی نظیر بوده و خواهد بود؛ زیرا برنامه ها و قوانین اسلام مطابق با فطرت و ساختار روحی و جسمی انسان و با نگاه دنیوی و اخروی، توسط خالق انسان ها، برای پیامبرش و همه بشریت طرح و عرضه شده اند.

خلاصه این که: پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  از آن جهت که رسول خدا و خاتم الانبیاء است و کامل ترین و جامع ترین دین را که همه رسولان و سفیران الهی برای به ثمره نشستن آن مبعوث شده اند آورده است، به همین دلیل سنت و سیرة او برای مسلمانان بصورت یگانه قانون معتبر برای اداره امور زندگی می باشد، همانگونه که قرآن مجید ایشان را بعنوان اسوه و الگوی نیکو معرفی می کند:« ‏لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا‏».(احزاب/۲۱) سرمشق و الگوي زيبائي در (شيوه‌ي پندار و گفتار و كردار) پيغمبر خدا براي شما است. براي كساني كه (داراي سه ويژگي باشند 🙂 اميد به خدا داشته، و جوياي قيامت باشند، و خداي را بسيار ياد كنند .

لذا برای همه بشریت و کشورهای جهان مخصوصا دولت اسلامی و افراد مسلمان لازم است که از این مقتدای نیکو، سرمشق و الگو بگیرند، و در تحقق سیرة آن منجی عالم بشریت بکوشند، تا جهان از این وضع ملتهب موجود به وضع مطلوب و آرمانی اسلام تغییر یابد.

 

[۱]آقايى بهمن ، فرهنگ حقوقى بهمن، ص ۴۲۱

[۲] على آقابخشى ، فرهنگ علوم سياسى، تهران ، چاپار ۱۳۸۲، ص ۸۶٫

 

[۳]Law of diplomatic

[۴]Raoul Genel

[۵] جواد صدر ، حقوق ديپلماتيك و كنسولى، ص ۴٫

[۶]اساسنامه ديوان بين‏المللى دادگسترى، ماده ۳۸ منابع حقوق بين‏الملل را برمى‏شمارد كه منابع حقوق ديپلماتيك نيز مى‏باشد

[۷]كنوانسيون‏هاى نامبرده از اقدامات و مصوبات كميسيون حقوق بين‏الملل مى‏باشد

ابزارها و شیوه های پیاده نمودن اصول در سیاست خارجی(۹۴)

ابزارها و شیوه های پیاده نمودن اصول در سیاست خارجی(۹۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

جایگاه ابزارها در دپیلماسی بسیار قابل توجه می باشد به گونه ای که می توانند عاملی در کامیابی یا ناکامی دستگاه دپلیماسی موثر باشد.تبین و مشخص نمودن هدف های دیپلماسی توجیه مناطق اهداف و استفاده به موقع از روش های مذاکره، تهدید و اعطای پاداش، مهمترین شاخص های ارزیابی رفتار سیاسی و دیپلماتیک به شمار می رود. در بررسی جایگاه ابزارهای دیپلماسی در اسلام باید این نکته توجه داشته باشیم که رویکرد اسلام در مورد کاربرد هر گونه ابراز و شیوه دیپلماسی و رفتار سیاسی از گذشته تاکنون فقط در قالب و چارچوب اندیشه دینی و رابطه موجود میان غایات و ابرازها قابل تعمق است.[۱]

از نظر اسلام،میان غایات و ابزارها  نوعی رابطه وجود دارد که مهمترین نقطه تمایز اسلام از مکاتب بشری و اندیشه های سیاسی سکولاریستی است.گفته شده که دردیپلماسی کنونی نیز میان اهداف و ابزار نوعی رابطه هست،اما ماهیت این دو نوع رابطه،کاملا دو گونه و متفاوت است.در دیپلماسی معاصر به ویژه دین سکولاریسم،هر نوع ابزار و روشی که بتواند زمینه های تحصیل اهداف و دست یابی به سود بیشتر ولذت بیشتر را فراهم آورد، مطلوب است. لذا، میزان مطلوبیت و عدم مطلوبیت ابزارها و روش ها با توجه به میزان توفیق و کامیابی ابزار برای نیل به اهداف تحلیل می شود. اما در اندیشه اسلامی،معیار ارزیابی ابزارها و روشها  در استفاده از ابزارها و روش ها،نمی تواند نظام ارزشی اسلام را نادیده بگیرد.

پاره ای از ابزارها و شیوه های پیاده نمودن اصول را می توان چنین برشمرد :

  • دعوت مستقیم
  • اعزام مبلغ و مربی به مناطق دور و نزدیک برای دعوت مردم به اسلام و ابلاغ پیام وحی و مکتب به آنان
  • اعزام سفرا و نمایندگان به سوی قبایل عرب، گروههای دینی و دولتهای مجاور
  • مذاکره با سفرا و نمایندگان قبایل، گروهها و دولتها
  • ارسال پیام کتبی و شفاهی به سران دولتها
  • مذاکره و انعقاد قرارداد و پیمان اتحاد و دوستی و عدم تعرض و نیز قرارداد دفاعی و نظامی
  • تشکیل کنگره های دینی برای بحث و گفتگو و سوال و مناقشه برای یافتن حقیقت
  • برخورد فعال با توطئه ها و عهد شکنی ها، و خیانتها که با واکنش سریع پیامبر (ص) حل و فصل می شد.
  • کسب اطلاعات از طریق اعزام افراد مجرب و نفوذی
  • جهاد (منظم ، غیره منظم – سریه ها و غزوه ها)
  • حکمیت
  • اعطای امتیازات برای رسیدن به توافقهای اساسی
  • استفاده از ابزار اقتصادی و مولفه قلوبهم[۲]

 

[۱] مالتی کی. جی ، مبانی تجزیه و تحلیل سیاست خارجی، ترجمه بهرام مستقیمی، دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه ، ۱۳۷۶، ۲۷۹

[۲] علی مساعدی، سیاست خارجی پیامبر اعظم(ص)،قم ، انتشارات قم ،۱۳۸۲ ، ۵۹

دیپلماسی متناسب با شرایط متغییر دگرگونی های متعددی را در زمینه ی کاربرد به خود خواهد دید (۹۳)

دیپلماسی متناسب با شرایط متغییر دگرگونی های متعددی را در زمینه ی کاربرد به خود خواهد دید (۹۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

دیپلماسی به عنوان شیوه و ابزار اعمال سیاست خارجی از اصول ، اهداف و روش های عملی ویژه ای برای پیش برد سیاست های خارجی تشکیل گردیده است . اگر دیپلماسی را مانند معدن آهن بدانیم، با وجود ثابت بودن معدن، متناسب با شرایط متغییر زمان و مکان و نیازهای روز دگرگونی های متعددی را در زمینه ی کاربرد به خود خواهد دید و از این دید می توان ماهیت متحولی را برایش متصور شد . از این نگاه می توان گفت  دیپلماسی اسلامی از آغاز تا امروز متناسب با تغییرات زمانی و مکانی با حفظ اصول تحولات زیادی را در زمینه ی رفع نیازها ی روز مسلمین داشته است .

این تحولات تا حدودی طبیعی به نظر می رسند، زیرا دیپلماسی همچون یک معدن و ابزاری جهت رسیدن به اهداف مشخص، تابع شرایط سیاسی روز، موقعیت دولت ها، اراده ی دستگاه حاکمه و منافع و خواسته هایی است که دولت ها در هر عصر و زمانی برای خود تعریف می کنند . با توجه به متغیر بودن این عناصر، دیپلماسی اسلامی نیز در برخی موارد  دستخوش دگرگونی های جدی می گردد .

دین اسلام که ماهیت فرا زمانی و فرا مکانی دارد اصول ثابتی را همچون معدن ترسیم نموده است، اما به کارگیری این معدن تابع متغیرهای خاصی است که عمدتا ریشه در شرایط و تحولات واقعی و خارجی واحدهای قدرت حکومتی و اجرایی وضع موجود جامعه و شرایط بین الملل دارد . در این صورت نمی توان انتظار داشت که در قانون اسلام به این امر اشاره شده باشد که از این معدن در سالهای آینده چه استفاده ای نمود، و یا با کارایی این معدن در یک دوره ی زمانی خاص و بدون توجه به شرایط زمانی و مکانی و نیازهای روز، آن را به عنوان یک الگو بر تمام ادوار آینده تحمیل نموده جلو ترقی و پویایی آن را گرفته و همه چیز را پشاپیش قانونمند و نهادینه سازد؛ بلکه به کارگیری آن را، همچون بسیاری از امور مشابه، به اجتهاد و نیازهای روز و وضع موجود مسلمین واگذار نموده است .

از این رو طبیعی است که متناسب با تحولات، شرایط و واقعیت های بیرونی جامعه، دیپلماسی نیز همچون یک ابزار، با پیروی از اصول وارزشهای ثابت دینی،همواره مسیر تحول وانطباق با شرایط را نیز بپیماید.

وظایف سفیران و فرستادگان حکومت پیامبر خاتم (۹۲)

وظایف سفیران و فرستادگان حکومت پیامبر خاتم (۹۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نمایندگان و سفرای خود را از شخصیتهای بارز اصحاب خویش انتخاب می کرد و آگاهی، فراست، ذکاوت، علم و تقوا عمده ترین خصلتها و صفات مورد نظر ایشان در انتخاب نمایندگان بود. برخی از این نمایندگان برای مدتی کوتاه و گاه برای مدتهای طولانی به میان قبایل و اقوام فرستاده می شدند.

می‌توان مهم‌ترین وظایف سفیران و فرستادگان حکومت پیامبر خاتم را در موارد زیر خلاصه نمود:

  • دعوت به اسلام
  • مذاکره صلح و ترک مخاصمه با دشمن
  • مذاکره در باب مبادله اسیران جنگی، پس از خاتمه جنگ
  • مذاکره در مورد انعقاد قراردادهای مربوط به غرامت
  • مذاکره در جهت ایجاد حسن تفاهم و جلب دوستی و انعقاد پیمان همکاری در زمینه‌های مختلف با کشور محل مأموریت .[۱]

از سوی دیگر، اصل مصونیت سفیران در دیپلماسی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  مورد توجه جدی قرار گرفته است که به لحاظ نظری، می‌توان آن را در چارچوب عقد امان، مورد ملاحظه قرار داد؛ به‌طوری که رسول خدا در نامه‌های خود به سران گروهها و قبایل، اعلام می‌کردند که اگر آنان با مسلمانان وارد جنگ نشوند در امان هستند[۲]  . از جمله در موردی فرمودند: «لا یقتل الرسل و لا الرهن»؛ فرستادگان و گروگانها کشته نمی‌شوند که نمونه آن ماجرای «مسیلمه کذاب» بود که حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر این‌گونه نبود که پیک را نباید کشت، شما را گردن می‌زدم»  .[۳]

[۱] غلامحسین زرگری نژاد،  تاریخ تحلیلی اسلام، قم: آیت عشق، ۱۳۸۳٫، ص۲۳

[۲] عباسعلی عظیمی شوشتری، حقوق بین‌الملل اسلام، تهران: نشر دادگستر، ۱۳۸۶٫ ص۱۲۶

[۳] محمد فراشبندی علیمردان ؛   پیامبر شمشیر نیست، تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۵۸٫ ص۷۲

شناسایی دولت های محلی در برابر پذیرش اسلام(۹۱)

شناسایی دولت های محلی در برابر پذیرش اسلام(۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

روابط پیامبرخاتم صلی الله علیه وسلم  با حکومتهای سکولار و نیمه مستقل عربی، با فرستادن نامه و نماینده به دربار آنها و دعوت آنها به اسلام آغاز شد . پیامبر صلی الله علیه وسلم  در یکی از این موارد نامه ای توسط حاطب ابن ابی بلتعه به مقوقس حاکم دست نشانده روم بر مصر فرستاد . روش پیامبر صلی الله علیه وسلم  در ارسال پیام، بر تکیه بر مشترکات و پذیرفتن اصل توحید و اعلام نبوت و دعوت سران دولت ها به اسلام استوار بود .

پیامبر صلی الله علیه وسلم  همین سیاست را در مورد همه سران کشورها در پیش گرفت و این سیاست در اکثر موارد با موفقیت روبه رو گردید . پیامبر صلی الله علیه وسلم  در موارد متعددی شناسایی دولت های محلی را به عنوان یک امتیاز سیاسی در برابر پذیرش اسلام به سران پیشنهاد کرد . این سیاست، انعطاف پذیرترین رفتاری بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم  در روابط خارجی در پیش گرفته بود . پیامبر صلی الله علیه وسلم  در پی موفقیت هایی که در این دیپلماسی به دست آورد، آن را ادامه داد او نامه ها و هیات هایی نزد پادشاهان یمن و غسان و بحرین فرستاد و در تمام این موارد به پیروزی های سیاسی خوبی دست یافت . به طور کلی عوامل زیر در موفقیت دیپلماسی پیامبر نقش مؤثری داشتند:

  • گسترش نفوذ اسلام در جزیرة العرب و تا مرزهای امپراتوری روم و ایران
  • جاذبه نظام سیاسی و اجتماعی اسلام که بر مبنای عدالت، برابری و ساده زیستی استوار گردیده بود
  • انعطاف پذیری سیاست پیامبر در برابر شریعتهای اهل کتاب
  • اعطای امتیازات سیاسی و شناسایی دولت های محلی از سوی پیامبردر صورت پذیرش اسلام
  • تزلزل در حاکمیت و اقتدار سیاسی امپراتوری ایران و روم
  • استبداد و فشار موجود در قلمرو حکومت های محلی
  • تهدید و قاطعیت پیامبر و نیروهای او در برخورد با دشمنان و بخصوص مشرکین غیر اهل کتاب .

آسان گیری و حفظ موقعیت اجتماعی سران قبایل سکولاردر روابط خارجی پیامبر خاتم(۹۰)

آسان گیری و حفظ موقعیت اجتماعی سران قبایل سکولاردر روابط خارجی پیامبر خاتم(۹۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

آن طوری که مورخان و سیره نویسان عرب نوشته اند، قبایل و طوایف عرب ساکن در جزیرة العرب مقارن ظهور اسلام، فاقد دولت واحد مقتدر مرکزی بوده و هر قبیله ای تشکل و نظام اداری – اجتماعی خاص خود را داشت . واحدهای قبیله ای به صورت دولت های کوچک محلی که شباهت به نظام ملوک الطوایفی داشتند نظام اجتماعی و سیاسی خود را اداره می کردند: در واقع «هر قبیله ای به صورت جامعه ای سیاسی بود و از عناصر عمده تشکیل دهنده دولت (جمعیت متشکل، قدرت سیاسی و نوعی حکومت) برخوردار بود و سرزمین قبیله نیز گاه شناور و گاه به صورت ثابت و طبق اراده شیخ تعیین می گردید» .[۱]

با توجه به نظام ویژه قبیله ای حاکم بر جزیرة العرب، پیامبر استراتژی برقراری روابط حسنه با تمام واحدهای سیاسی قبیله ای را در پیش گرفت و کوشید همه قبایل را تحت نظام سیاسی واحد گرد آورد . بجاست که نقطه آغاز دیپلماسی پیامبر پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه را خود پیمان مدینه بدانیم . گرچه در این پیمان، توجه اساسی بر شکل گیری روابط و سامان دهی نظام سیاسی در داخل حکومت اسلامی معطوف شده است، اما با وجود آن اصول روابط خارجی پیامبر را حداقل در برخی موارد مانند یهودیان نیز تبیین کرده است . در این پیمان روابط مسلمانان با یهودیان، بر اصل احترام متقابل، آزادی در عقاید و آداب و سنن، عدم تعرض بر همدیگر، عدم همپیمانی با دشمنان یکدیگر، و بالاخره همکاری با طرف های قرارداد در صورت مورد حمله قرار گرفتن، استوار گردیده بود .[۲]

در مورد مشرکین غیر اهل کتاب مکه، پیامبر با توجه به مفهوم آیه جهاد،سیاست «اعمال فشار» بر مکه را که او و یارانش در گذشته تحت فشار و اذیت آنان قرار گرفته بودند و هنوز هم ادامه داشت، در پیش گرفت . سیاست پیامبر در این جا بر محاصره اقتصادی مکه متمرکز شده بود . همچنین پیامبر با اعزام دسته های مسلح به مسیر کاروان های تجارتی مکه، قدرت و نیروی رزمی و تهاجمی دولت مدینه را به نمایش می گذاشت [۳]

دیپلماسی پیامبر صلی الله علیه وسلم پس از سال پنجم هجری تحرک بیشتری پیدا کرد، چون پیامبر در این زمان از قدرت بیشتری برخوردار شده ، ابتکار عمل را در دست گرفته و روابط با قبایل عرب را که تا کنون حاکمیت مدینه را نپذیرفته بودند سرعت بخشید . اولین هدفی را که پیامبر در این مرحله انتخاب کرد و بسیار مهم و استراتژیک بود، ایجاد فشار بیشتر بر سکولاریستهای مکه بود که مهم ترین شهر در تمام سرزمین های عربی به شمار می آمد .

پیامبر اولین تماس سیاسی را از طریق بدیل بن ورقامی خزاعی با اهل قریش برقرار کرد و به آنان چنین پیام فرستاد:ما برای جنگ با کسی نیامده ایم برای عمره آمده ایم قرشیان از جنگ به جان آمده اند و اگر خواهند مدتی معین کنیم و مرا با دیگران واگذارند که اگر دین من غلبه یافت و اگر خواستند بدان درآیند و اگر نخواهند، به خدایی که جان من در فرمان اوست با آنها در کار دین خویش جنگ می کنم تا جان بدهم یا فرمان خدای روان شود .[۴]

پس از این پیام و تا زمان صلح حدیبیه تبادل هیات ها و گفت و گو برای دست یابی به راه حلی غیر از جنگ از جانب قریش آغاز شد . این گفت و گوها بسیار حساس و مهم تلقی می شد و قریش که در گذشته همواره با زبان شمشیر صبحت کرده و در حالت جنگی به سر می برد و تا به حال دو جنگ بدر و احد را پشت سر گذاشته بود، برای اولین بار مجبور شد زبان دیپلماسی را بر شمشیر ترجیح دهد.

پیامبر خاتم این وضع را بر قریش تحمیل کرده بود و در راستای یک پیروزی سیستماتیک بزرگ در حدیبیه نیز مانع از بروز تشنج و ایجاد اختلال در این استراتژی کلان بر علیه سکولاریستها گردید . نتایجی که از پیمان صلح حدیبیه به دست آمد بسیار مهم و حیاتی بود، به طوری که خداوند در تجلیل آن سوره فتح را نازل کرد و به پیامبرش مژده پیروزی آشکاری را داد: ‏إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا‏. (فتح /۱) ما براي تو فتح آشكاري را فراهم ساخته‌ايم .این پیمان دستاوردهای زیر را برای مسلمانان در پی داشت:

  • امنیت ده ساله که فرصتی را برای فعال تر شدن سیاست پیامبر در سایر نقاط فراهم می کرد
  • به رسمیت شناخته شدن اقتدار سیاسی پیامبر و دولت او در مدینه
  • ایجاد روابط مستقیم با مردم مکه و دعوت آنان به اسلام
  • جدا کردن سکولاریستهای قریش از همپیمانان یهودی آن
  • افزایش قدرت و اقتدار سیاسی – نظامی مسلمانان
  • مهار کردن خطرات قریش علیه قبایلی که تا کنون از ترس قریش فرصت نزدیک شدن به پیامبر را نداشتند
  • اجازه ورود به مکه برای انجام مراسم حج

صلح حدیبیه یکی از موارد اعجاب برانگیز و در عین حال باشکوه رفتار مسالمت آمیز پیامبر(ص) را تا ابد برای کسانی است که درصدد پیمودن راه و تبعیت از اوامر و نواهی ایشان هستند: «با یکدیگر بغض و کینه نداشته باشید، نسبت به یکدیگر حسد نورزید و به یکدیگر پشت نکنید و همه بندگان خدا هستید و با یکدیگر برادری کنید»[۵]

اوج موفقیت دیپلماسی پیامبر در ارتباط با قبایل را در سال نهم هجری می توان مشاهده کرد که نمایندگان طوایف مختلف عرب از هر سو برای بیعت و انعقاد پیمان های سیاسی به حضور ایشان در مدینه آمدند . در این سال بیش از سی هیات از طوایف مختلف عرب که بیشترشان از اعراب جنوب و نصرانی و یهودی و زرتشتی بودند نزد پیامبر آمدند .[۶]

روش پیامبرخاتم صلی الله علیه وسلم  در جذب قبایل از اصل آسان گیری و حفظ موقعیت اجتماعی سران قبایل پیروی می کرد . در نامه ای که پیامبر برای قبیله بکر بن وائل فرستاد این سهل گیری به خوبی رعایت شده است .مغيرة بن‏شعبه مأمور بود به ميهمانان و وفود بياموزد چگونه به پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  تحيّت گفته و سكينه و وقار نزد رسول‏خدا صلی الله علیه وسلم  را رعايت نمايند. گاهي خود به دلیل اهمیت موضوع از  هيأت‏هاي سياسى پذيرايي مي‏كرد. مثل پذیرایی از هیأت نجاشي و شخص او .

[۱] عباسعلی عمید زنجانی ، فقه سیاسی (حقوق بین الملل اسلام) ج ۳، ص ۱۱۴

[۲]محمد ابو زهره، خاتم پیامبران، ج ۲، ص ۲۴۸ – ۲۷۳

[۳]همان، ج ۲، ص ۲۹۶

[۴]طبری ، تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۱۱۴

[۵] محمد فؤاد عبدالباقی،  اللؤلؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م. ، ج۱، ص۳۵۰؛… بخاری، باب الهجره، ص۸۹۷ /  بخاری، محمدبن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر، محقق محمدزهیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۶] سیف الدین سعید آل یحیی ، الحرکات العسکریه للرسول الاعظم فی کفتی میزان ، بیروت: دار العربیه للمورعات، ۱۹۸۳ ،  ج ۲، ص ۳۷۰

سیاست همه یا هیچ و موضع پیامبرخاتم نسبت به حمایت مشروط و پیمان جزئی و ناقص(۸۹)

سیاست همه یا هیچ و موضع پیامبرخاتم نسبت به حمایت مشروط و پیمان جزئی و ناقص(۸۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ابوبکر صدیق هنگامی که با رهبران بنی شیبان نشستی داشتند قبل از هر چیز درباره ی خصوصیات آنان از جمله فرهنگ خاندان، جمعیت، شیوه های دفاع و حمایت جنگ از آنان سؤال کرد که با پاسخ های خوش بینانه ای مواجه شد؛ زیرا دریافت که آنان بالغ بر هزار نفرند و خصلت سلحشوری و رزمندگی بر روحیه ی آنان حاکم است و در هنگام خشم دلاور و یورش گرند.

چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم  خواستار حامی و پشتیبان است هم اینک قبیله ای را پیدا کرده است که تعداد آنان بالغ بر تعداد قریش است و چنانچه قریش بخواهد در مقابل پیمان آنها مقاومت کند کاری از پیش نخواهد برد و در جنگ بدر ثابت کردند که بیش از هزار نفر نیرو نداشتند. اما با این وجود سرانجام این مذاکره روند جدیدی به خود گرفت و بدون هیچ قرارداد و پیمانی خاتمه یافت.

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  به همین حد اکتفا نکرد و حتی هدف از جلسه و پرسشهای ابوبکر صدیق را مشخص نمود: «… از شما می خواهم پناهم دهید و در این مسیر یاریم کنید». بی تردید بلافاصله سؤالات زیادی به ذهن طرف خطور می کند که چرا این پیامبر بزرگ از قوم و طایفه ی خود چشم پوشیده و از دیگران درخواست یاری و پناهندگی می نماید؟ بنابراین در ادامه سخنانش می فرماید: «… همانا قریش در مقابل امر خدا همدست شدند، فرستاده ی او را تکذیب نمودند و خود را با گرویدن به افکار باطل از حق بی نیاز دانستند اما تنها خداوند بی نیاز و ستوده است».

پیامبر صلی الله علیه وسلم  ارزش های اخلاقی و انسانی را انتخاب کرد که عرب اگرچه گاه گاهی از آن عدول می کردند اما همواره بدان افتخار می نمودند :

«قُل تَعالَوا أَتلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُم عَلَیکم أَلّا تُشرِکُوا بِهِ شَیئاً وَ بِالوالِدَینِ إِحساناً…» ( انعام/۱۵۱) بگو : بيائيد چيزهائي را برايتان بيان كنم كه پروردگارتان بر شما حرام نموده است . اين كه هيچ چيزي را شريك خدا نكنيد، و به پدر و مادر (بدي نكنيد و بلكه تا آنجا كه ممكن است بديشان) نيكي كنيد، و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستي (كنوني يا آينده) مكشيد (چرا كه) ما به شما و ايشان روزي مي‌دهيم (و روزي‌رسان همگان مائيم‌؛ نه شما)، و به گناهان كبيره (از جمله زنا) نزديك نشويد، خواه (آنها در وقت انجام براي مردم) آشكار باشد و خواه پنهان، و كسي را بدون حق (قصاص و اجراي فرمان الهي) مكشيد كه خداوند آن را حرام كرده است . اينها اموري هستند كه خدا به گونه‌ي مؤكّد شما را بدانها توصيه مي‌كند تا آنها را بفهميد و خردمندانه عمل كنيد.

گرچه فضا، فضای دیپلماتیک است اما مسأله اصلی و هدف نهایی دعوت به سوی خداست و کشاندن این قبیله به سوی اسلام بسی مهمتر و مفیدتر از جلب حمایت آنان است و خود مغروق با پرسشهای پی در پی خویش جهت کسب شناخت نسبت به ویژگی های دین اسلام زمینه توضیح های بیشتر را مهیا کرده بود؛ بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم  در پاسخ آخرین پرسش او یک آیه ی کوتاه و پرمعنا را تلاوت نمود که زیربنای بسیاری از ارزشهای انسانی است:

«إِنَّ اللهَ یَأمُرُ  باَلإِحسانِ وَ إِیتایَ ذِی القِربی وَ یَنهی عَنِ اَلفَحشاءِ وَ و اَلمُنکَرِ وَ اَلبَغیِ یَعِظُکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُونَ » (نحل/ ۹۰) خداوند به دادگري ، و نيكوكاري، و نيز بخشش به نزديكان دستور مي‌دهد، و از ارتكاب گناهان بزرگ (چون شرك و زنا)، و انجام كارهاي ناشايست (ناسازگار با فطرت و عقل سليم)، و دست‌درازي و ستمگري نهي مي‌كند . خداوند شما را اندرز مي‌دهد تا اين كه پند گيريد (و با رعايت اصول سه‌گانه‌ي عدل و احسان و ايتاء ذي‌القربي، و مبارزه با انحرافات سه‌گانه‌ي فحشاء و منكر و بغي، دنيائي آباد و آرام و خالي از هرگونه بدبختي و تباهي بسازيد) .

مغروق این موضوع را بنیاد نهاد و سرسری از آن گذشت و هانی نیز تصمیم نهایی را به شیخ رزمنده و رهبر نظامی خویش یعنی مثنی ارجاع داد و بی تردید از ظاهر سخن مثنی پیدا بود که او نسبت به موضعگیری های پیامبر صلی الله علیه وسلم  متأثر شده بود و سعی کرد از آنچه مربوط به اوست بدون اغماض و با صراحت پرده بردارد در مسأله ی حمایت آنچه از توان آنها بر می آید تعهد نماید؛ بنابراین موضوع قبیله خویش را به طور خلاصه چنین تبیین کرد: اگر حاضر هستی در آنچه که مربوط به اعراب است تو را یاری دهیم، از تو دفاع می کنیم و تو را یاری خواهیم کرد و قبل از اعلام این آمادگی به مسأله حساسی اشاره است و آن اینکه:”این برنامه ی تو پادشاهان را خشمگین می سازد”.

پیامبر صلی الله علیه وسلم  با نهایت خردمندی و درایت و صراحت تمام موضع آنان را ستود و فرمود: «پاسخ درست دادید چرا که به حقیقت تصریح کردید و بدانید که تنها کسی می تواند دین خدا را یاری دهد که تمام جوانب آن را در نظر بگیرد.» پس مذاکرات بدون هیچ تعهد و قراردادهایی به پایان رسید چرا که بنو شیبان اظهار داشتند فقط به آنچه که محدود به مرز و آب های اعراب است قدرت اجرایی دارند. اما قرار گذاشتند که هیچ اسراری را فاش نکنند و اسرار مجلس را نهان دارند و چه بسا چنانچه کسری از این جلسه با خبر می شد خشمش برانگیخته می شد زیرا کاری بود که پادشاهان را ناخرسند می ساخت.

از حمایت مشروط یا پیمان جزئی کاری ساخته نیست و هدف مسلمانان بدین شیوه محقق نمی شود، بنو شیبان خود را وارد درگیری نمی کردند و چنانچه حکومت کسری به پیامبر صلی الله علیه وسلم  و پیروانش حمله می نمو بنو شیبان خود را در جنگ وارد نمی ساختند و بدین ترتیب مذاکره با شکست مواجه شد و بی نتیجه پایان یافت و پیامبر صلی الله علیه وسلم  حمایت مشروط و پیمان جزئی و ناقص را نپذیرفت. اما دوست داشت دل بنوشیبان را به دست آورد و با وعده های خدایی قلب های آنان را تسخیر نماید؛ بنابراین از وعده ی پیروزی خدایی پرده برداشت و به آنان خاطر نشان کرد که چنانچه ایمان آورند و خداوند را پرستش کنند وارث زمین خواهند گشت و این تنها هدف ماندگار وراسخی بود که فضا را برای نشست های آینده مهیا ساخت :

اگر به شما بگویم که در آینده ای نه چندان دور، خداوند سرزمین و اموال این استعمارگران را به شما ارزانی می دارد و شما را وارث آنان می سازد، آیا او را شکر و سپاس می گویید؟ نعمان بن شریک گفت : خداوند از زبان بشنوند! زمانی که مبنای یک پیمان سیاسی، موفقیت محض یا تحقق یک پیروزی موقت یا به عبارت دیگر بر مبنای «هدف وسیله را توجیه می سازد» باشد سیاستی شتابزده خواهد بود اما آنچه هدف کسب یاری و امداد دعوت و عقیده باشد گذشت از یک جزء، گذشت از همه است و باید سیاست همه یا هیچ را اتخاذ نمود.