اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسلام برای اقرار و تأیید، تصحیح و تعدیل، اتمام و تکمیل، تغییر و تبدیل، ارشاد و توجیه، تشریع و تقنین و … برنامه دارد. گاهی راه موعظه و پند نیک در پیش می‌گیرد و گاهی از روش بازدارندگی بهره می‌برد، البته هر کدام در جای مناسب خودش. مهم آن است که بدانیم اسلام، انسان را بدون هدایت الهی در مسیر تنها نمی‌گذارد تا به هر راهی که خواست، گام بردارد، خواه مادی باشد یا روحی، فردی باشد یا اجتماعی، فکری باشد یا عملی، سیاسی، اقتصادی یا اخلاقی.

طبق گفته‌ی عقاد «اسلام، همان باور والا برای انسان است؛ فردی یا جمعی، عاملی برای روح یا کوشا برای جسم، ناظر به دنیا یا ناظر به آخرت، مسالمت‌جو یا ستیزه‌خو، حق نفس را ادا کند یا حق حاکم و حکومت را و … . مسلمان کسی نیست که در پی آخرت باشد، ولی دنیا را رها کند یا در طلب دنیا باشد و آخرت را کنار بگذارد. یا فقط به روح بپردازد و جسم را فراموش نماید یا بر عکس. یا گاهی اسلام را بگیرد و گاهی آن را رها نماید. مسلمان تمام باورش، اسلامش است و آن را کامل گرفته است، در تمام حالاتش، خواه تنها باشد، خواه به خاطر پیوندهای اجتماعی با مردم ارتباط بگیرد . فراگیری عقیده در ظواهر فردی و نمادهای اجتماعی آن، مزیتی مخصوص در عقیده‌ی اسلامی است. و همین ویژگی به انسان می‌فهماند که فراگیر و شامل است و از چالش تفکیک عقاید که او را به دو بخش تقسیم می‌نماید، در آسایش می‌باشد و از معضل جمع‌بندی و ایجاد سازگاری میان این دو بخش رهایی می‌یابد».

منظور این نویسنده‌ی بزرگ ـرحمه الله تعالی- آن است که برخی از ادیان همانند مسیحیت، راضی شده‌اند که زندگی را به دو نیمه تقسیم کنند: نیمی از آن دین که رهبری‌اش با کلیسا است و نیم دیگر که مخصوص دنیاست و دولت آن را مدیریت می‌نماید. استناد علمای مسیحی در این باره به حکایتی در انجیل است که عیسی ـ ع ـ در پاسخ کسی که پیرامون سزار (قیصر) از او پرسید، آن جمله‌ی مشهورش را فرمود: «آن‌چه از سزار است به او بده و آن‌چه مال خداست به خدا بده».[۱]

اما اسلام این تقسیم زندگی را نمی‌پذیرد، به دو دلیل:

ادامه خواندن اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند متعال هیچ امتی را در هیچ زمان و مکانی بدون راهنما رها نکرده است و می فرماید:

  • وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏ (نحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم (و محتواي دعوت همه‌ي پيغمبران اين بوده است)كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران و غيره) دوري كنيد.
  • وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر (فاطر/۲۴) هيچ ملّتي (از ملّت هاي پيشين) هم نبوده، الا این که بيم دهنده‌اي به ميانشان فرستاده است.
  • ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا (مؤمنون/۴۴) سپس پيغمبران خود را يكي پس از ديگري (به سوي اقوامشان) روانه كرديم.

در این صورت، شمولیت یکی از ویژگی‌هایی است که اسلام با آن از تمام مذاهب دین سکولاریسم و مذاهب و آیین‌های نسخ شده متمایز می‌گردد. این واژه معانی و ابعاد فراوانی دارد و شمولیت اسلام دربردارنده‌ی همه‌ی زمان‌ها، همه‌ی زندگی و تمام کیان و ساختار انسانی است. اسلام، رسالتی برای همه‌ی زمان‌ها و نسل‌هاست، و رسالتش مخصوص یک دوره‌ی معین یا زمان خاص نیست که با پایانش، خاتمه یابد. بی‌گمان اسلام، رسالت آینده‌ی ممتد است، در عین حال که رسالت گذشته‌ی دور می‌باشد. ماهیت این رسالت و أصول اعتقادی و اخلاقی‌اش، همان رسالت همه‌ی پیامبران و کتاب‌های آسمانی است.

همان‌گونه که این رسالت اسلام، محدود به عصر یا نسل خاصی نیست، منحصر به مکان یا امت، ملت و طبقه‌ی مخصوصی هم نیست؛ که رسالتی فراگیر است و همه‌ی امت‌ها، نژادها، ملت‌ها و طبقات را مخاطب قرار می‌دهد. اسلام، برای یک ملت خاص نیست تا گمان کنند فقط ایشان ملت برگزیده‌ی خدایند و باید همگان در برابرشان کرنش کنند! برای یک اقلیم معین هم نیست تا همه‌ی اقلیم‌های زمین در مقابلش سر خم نموده و منابع مادی خویش را به وی تقدیم کنند.

ادامه خواندن اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دین اسلام و شریعت های آن

اساساً در نگرش قرآن کریم، «ادیان آسمانی» وجود ندارد؛ بلکه «دین» داریم و تمام پیامبران، منادی «دین واحد» بوده‏اند که از آن به «اسلام» تعبیر شده است:”إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام” و “وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَالْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ”؛ قرآن کریم دین را فقط «اسلام» و همه ی پیامبران را «مسلمان» می‏خواند: «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، و پیروان دین اسلام و تمام پیامبران از آغاز پیدایش تا روز قیامت فقط یک اسم دارند آن هم «مسلمان»: هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ. این اسم را خداوند گذاشته است و کسی حق عوض کردن آن را ندارد.

بنابراین از دیدگاه قرآن مجید، همه ی پیامبران، مردم را به دین واحد؛ یعنی اسلام، دعوت کرده‏اند و اصول و ارکان اعتقادی واحدی را تبلیغ کرده‏اند. بر این اساس، همه ی پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنت های ثابت و واحدی پیروی می‏کردند. خداوند این اصول مشترک دعوت تمام پیامبران را اینگونه معرفی می کند که هر کسی تسلیم این اصول گردد مسلمان نامیده می شود:

  • وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ (النحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم (و محتواي دعوت همه‌ي پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران و غيره) دوري كنيد.
  • وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ (الانبياء/۲۵)‏ ما پيش از تو هيچ پيغمبري را نفرستاده‌ايم، مگر اين كه به او وحي كرده‌ايم كه معبودي جز من نيست، پس فقط مرا پرستش كنيد. ‏

به همین دلیل خداوند در تائید این مفهوم می فرماید:

ادامه خواندن اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

  • باسوادهاي ديني كه به عنوان احبار، رهبان، خاخام، کاهنان، مولوی، شيخ، ملا، ماموستا و غيره در ميان مردم شناخته شده اند.

مصيبت بزرگی كه هم اکنون مسلمین را گرفتار نموده است پیوستن علماء و ملاهای دین فروش(بلعم باعورا) به طاغوت هایی چون فرعون، احزاب سکولار و حکام طاغوت محلی تابع سکولاریست های جهانی به رهبری آمریکا و غیره و مسأله ي فتنه در دين و استفاده ي ابزاري احزاب سكولار بومی و جهانی از احساسات ديني مردم و علمای سوء است. علمای سوئی که رسانه هاي ماهواره اي و منابر مساجد را نيز در اختيار دارند و به ميل و آرزوي خود با آيات، احاديث و احساسات ديني مردم در راستاي اهداف اربابانشان و علیه مجریان قانون شریعت الله و حکومت اسلامی بازي مي كنند!.

البته پيدايش اين موجودات چيز جديدي نيست كه نتوان آفت شان را برطرف كرد، رسول الله صلي الله عليه و سلم با عناويني چون علماي سوء و الرويبضه از اينها ياد كرده و شريعت راه هاي دفع اين آفت ها را نيز نشان داده است. علماي اسلام از يكي از نواقض اسلام و “لا اله- الا الله” صحبت كرده اند كه شامل كساني مي گردد كه طاغوت غیر مسلمانی را عليه مسلماني ياري و پشتيباني مي كنند حتي اگر چه اين پشتيباني تنها با صحبت كردن نيز باشد باز روشي براي محكم كردن حكم و قدرت طاغوت به شمار مي رود و يكي از سربازان جنگ رواني طاغوت به حساب مي آيد كه مقدمه اي براي جنگ نظامي و تسلط ظاهري بر مردم را فراهم مي كند. در اين صورت تفاوتي ميان خلبان هاي آمريكايي، اردني، عربستاني، ترکیه ای و … كه با گلوله و بمب عليه مسلمين مي جنگند با كسي كه با فتوا و صحبت كردن از طاغوت پشتيباني مي كند وجود ندراد، بلكه بايد گفت جنگ رواني بسيار خطرناك تر و مخرب تراز جنگ نظامي است. چون مكان جنگ رواني قلب و درون انسان هاست و زماني كه اين مركز فاسد و نابود گشت همه چيز يك انسان نابود مي گردد و طاغوت ها به راحتي به اهداف خود مي رسند.

ادامه خواندن برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

طاغوت در ساده ترین معنی آن یعنی، چیزی یا کسی که از حد معمول خودش تجاوز کند. رودخانه که از حد معمول خود فراتر می رود می گویند طغیان کرده است و انسان که مخلوق است و باید در حد مخلوق بودن باقی بماند می رود و کار خالق را انجام می دهد و از حد خود فراتر می رود نیز طغیان کرده است. طاغوت مصدر است ولی معنی فاعلی دارد یعنی طاغی. این کلمه هشت بار در قرآن کریم آمده و مراد از آن خدایان دروغین و مردمان متجاوز و طاغی است.[۱] طاغوت صیغه ی مبالغه از ماده ی طغیان به معنی تعدی و تجاوز از حد و مرز است، و به هر چیزی که سبب تجاوز از حد گردد گفته می شود، از این رو شیاطین، بت ها، حکام جبار و مستکبر و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی می شود، همه طاغوت است.[۲]

علماء و امامان صالح اين امت تعريف روشني از اين بلاي ويرانگر ارائه داده اند، مثلاً ابن القيم مي فرمايند: طاغوت، لغتي است عمومي و فراگير براي هر كسي كه عبادتي برايش انجام مي شود، يا مردم در قانوني غير از قانون الله از وي اطاعت كرده و دنباله روش مي گردند، و اين شخص به چنين كارهايي راضي است، در اين صورت چنين شخصي تبديل به طاغوت مي گردد.

عبادت براي غير الله يعني اين كه يكي از امورات زندگي ات را كه الله برايش قانون و برنامه فرستاده است را طبق قانون و برنامه ي ديگري انجام دهي. يكي از اين عبادت ها كه براي غير الله صورت مي گيرد عبارت است از حرف شنوي و اطاعت كوركورانه كه خداوند در آيات ۲۵ و ۲۶ سوره ي محمد  از كافر شدن مردماني صحبت مي كند كه حرف شنوي خودشان را براي طاغوت اعلام مي كنند.    ‏إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ‏* ‏ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ‏. نوع طاغوتي كه در اين دو آيه از آن صحبت شده عيناً شامل سكولاريست ها مي گردد كه به معني دور كردن دين اسلام است از حكم كردن.

طاغوت ها زيادند اما بزرگ ترين آن ها عبارتند از:

ادامه خواندن معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خدای حق و خدایان باطل

خدا: عبارت است از آن سرچشمه اي كه منهج و قانون زندگيت را آن گرفته يا اين كه يكي از عبادت هايت را برايش انجام داده اي، حالا آن خدا خداي حق باشد يا باطل.

خداي حق يعني الله؛ ذاتي كه من و شما و تمام موجودات را خلق كرده، مالك تمام جهان است، رازق، اداره كننده، ميراننده و زنده كننده ي من و شما بوده و بهشت و جهنم نيز در اختيار وي است و بر همه چيز قدرت مطلق و نامتناهي دارد.

در اين صورت، خدايي كه صاحب آن همه عظمت و قدرت باشد، تنها همين خدا شايسته ي آن است كه پرستيده شده و از او حرف شنوي شود. به همين دليل اين الله براي آفريده هايش برنامه، قانون و شريعتي قرار داده است كه اسلام است و به ما امر نموده كه تمام عبادت هايمان در این دنیا (يعني كار، زندگي شخصي، خانوادگي، اجتماعی، حکومت، اقتصاد، آموزش و پرورش و …) و حتی روش مرگمان نيز مختص او باشد. قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَنُسُکي‏ وَمَحْيايَ وَمَماتي ‏لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ(انعام/۱۶۲) بگو: نماز و عبادت و زيستن و مردن من از آن خدا است كه پروردگار جهانيان است.

در این صورت هر موجودي كه نتوانست خالق شود حق هم ندارد كه آمر (امر و نهي كننده) باشد، بايد الله آمر باشد چون خالق است، خودش هر چيزي را به مقدار و كيفيتي معين خلق كرده و مشكلات و راه حل هاي اين موجودات را مي داند و تنها خودش چگونگي اداره و كنترل آن ها را مي داند؛ در اين صورت كس ديگري غير از وي حق قانون گذاري و فرمانراويي ندارد.

خداي ناحق و باطل هم عبارت است از: تمام خطوات، قانون، برنامه، كانال و عبادت هايي كه از جانب غير الله به وجود آمده اند. هم چون:

۱-بسياري از آداب و رسوم گذشتگان كه مخالفت آشكاري با قانون شريعت الله و سنت رسول الله صلي الله عليه و سلم دارد. در اين صورت خود اين آداب و رسوم خلاف شرع تبديل به خدا گشته و پاره اي از مردم جاهل نيز با انجام دادن اين آداب و رسوم آن را مي پرستند.

۲-عوض نمودن قانون الله با قانون و برنامه اي ديگر. قانون ساخته شده توسط بشر كه عيناً چيزي مثل شرع و دين است. برنامه و قانون مكتوب شده اي بر خلاف قانون شريعت الله است كه در آن راه و رسم اداره ي زندگي فردي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، آموزش و پرورش، امر و نهي، حد و حدود،  ارزش و ضد ارزش، مجازات و … دقيقاً معين گشته است.

ادامه خواندن طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)

                                      

  شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

معرفی برخی از مشخصه های جاهلیت از زبان پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم:

اسعد بن زراره قدری پیش آمد، و به رسم عرب جاهلی سلام كرد و گفت: «انعم صباحا»، ایشان در جواب وی فرمود: خدای من تحیّتی بهتر از این فرو فرستاده است و آن این است كه بگوییم: «سلام علیكم» آنگاه اسعد از اهداف پیامبر سؤال كرد، پیامبر در پاسخ پرسش او، آیه های ۱۵۲ و ۱۵۳، از سوره ی انعام را كه واقعاً آیینه ی تمام نمای روحیات و آداب عرب جاهلی بود؛ تلاوت نمود. و این دو آیه كه متضمن درد و درمان ملتی بود كه صد و بیست سال با یكدیگر جنگ داشتند؛ تأثیر عمیقی در دل وی گذارد. لذا فوراً اسلام آورد و تقاضا نمود كه كسی را به عنوان مبلّغ به «مدینه» اعزام فرماید و پیامبر «مصعب بن عمیر» را به عنوان معلم قرآن و اسلام، به مدینه اعزام نمود. رسول الله فرمود: بگو: بیائید، من اهداف رسالت خود را تشریح كنم. اهداف من عبارتند از:

  • قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا
  • وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
  • وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ
  • وَلَاتَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ
  • وَلَاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‏
  • لَاتَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ
  • وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَانُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
  • وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى
  • وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ‏.[۱]

مضامین این دو آیه و طرز گفتگوی پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم با اسعد، گواه بر این است كه قوانین منفی یاد شده، از نشانه های عرب جاهلی و جاهلیت عرب بوده و دامن گیر عموم عرب جاهل صدر اسلام  بوده است، به همین  دلیل رسول خدا در نخستین برخورد با اسعد، این دو آیه را برای او خواند و از این طریق او را با حکم و اهداف رسالت خود در برابر حکم جاهلیت آشنا ساخت.

ادامه خواندن شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)

جاهلیت و جامعه ی جاهلی و انحصار در زمان و مکانی خاص (۹)

جاهلیت و جامعه ی جاهلی و انحصار در زمان و مکانی خاص (۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

يكي از مباحث مهم به ويژه در تاريخ اسلام مبحث جاهليت است كه منحصر به عصر و زمان معيني نيست بلكه حالت و كيفيت خاصي است كه در هر زمان و مكان مي تواند پديد آمده و تکرار گردد.

سید قطب می گوید: “فهم جاهلیت به این معنی که تنها دوره ی زمانی قبل از بعثت پیامبر خاتم بوده است اشتباه می باشد، بلکه جاهلیت تمام مکاتب و راه هایی است که بندگی بنده برای بندگان باشد، این صفت هم در تمام مکاتب بشری امروز وجود دارد، در تمام مکاتب بشری -بدون استثناء-  انسان ها چندین قانون و برنامه های زندگی شان را از انسان هایی مانند خود دریافت می کنند که این هم با تمام مشخصاتش یعنی جاهلیت؛ جاهلیت این است که زمانی انسان ها در بخشی از عبادات و قوانین زندگی برای همدیگر بندگی انجام می دهند، نه این که عده ای عده ی دیگر را به جز الله بپرستند.

معنی جاهلیت مختص به زمان و مکان مشخص یا قوم مشخصی  نیست، بلکه روند مشخصی است که هرگاه انجام پذیرفت جاهلیت است بدون مشخص کردن زمان و مکان و قوم، با این معیار اکثر جامعه ی کنونی در جاهلیت به سر می برند”.[۱]

بنابراين جاهليت برهه اي از تاريخ و قطعه اي از زمان نيست كه طي شده باشد و قابل بازگشت نباشد، بلكه خود جوهر و حقيقت مشخص و معيني است كه به نسبت محيط و شرايط، زمان و مكان مختلف، صور و اشكال مختلف به خود مي گيرد ولي با وجود اختلاف در صورت و شكل از نظر واقع يك حقيقت بيش نيست.

“اعراب جاهلی از چندین علوم رایج آن زمان مانند ستاره شناسی، جغرافیای طبیعی، باد شناسی، نسب شناسی، ادبیات و شعر آگاه بودند، پس علم به دانش های روز تجربی نمی تواند مانع از به کار بردن جاهلیت در مورد قومی باشد؛ همچنان که امروزه غرب از لحاظ تکنولوژی از پیشرفت قابل توجهی برخوردار است، اما هیچ چیزی وجود ندارد که مانع از آن شود که ما آن ها را جاهل ننامیم.[۲]

ادامه خواندن جاهلیت و جامعه ی جاهلی و انحصار در زمان و مکانی خاص (۹)

جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟ (۸)

جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟ (۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

از نظر زماني دوران قبل از بعثت رسول خاتم تا حدود ۱۵۰ حداكثر ۲۰۰ سال را دوران جاهلي مي نامند.[۱] قرآن كريم نه تنها اطلاق عنوان جاهليت بر اين دوره را نفي نمي‏كند بلكه با ارائه ی تعابيري اين عنوان را مورد تأكيد قرار مي‏دهد. از جمله آنجا كه مي‏فرمايد: «يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ» (آل عمران/۱۵۴) يا در جاي ديگري مي فرمايد: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» (مائده/۵۰) همين طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلية الاولي» (احزاب/۳۳).

با اين گونه تعابير، قرآن كريم تصريح دارد كه در دوران جاهليت، جهل و باطل حاكميت داشته است و قرآن با كوتاه ترين و رساترين عبارت ها اوضاع قبل از بعثت را به تصوير مي‏كشد. بر اين اساس مي توان گفت از نظر قرآن و روايات، عصر جاهليت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زماني در تمام زمينه ها به جاي حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكميت داشته است، يعني مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگي آن ها اغلب از راه چپاول و غارت اموال ديگران تداوم پيدا مي‏كرد. افتخار و فضيلت‏هاي آن ها در خونريزي بيشتر، حميت و تعصب كوركورانه و پايمال سازي حقوق ديگران خلاصه مي‏شد. اموري چون قماربازي، شراب خواري، زنا و بي عفتي و … قبيح به حساب نمي‏آمدند.

پس در اصل اين واقعيت كه اعراب پيش از اسلام در جاهليت به سر مي بردند ترديدي وجود ندارد اما بحث بر سر اين است كه آيا جاهليت از ريشه ی جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد يا به معناي ديگري است؟

به گواهي بسياري از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و مدينه از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي‏كرد و حتي خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در ميان قريش رواج پيدا مي كرد. بلاذري مي نويسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قريش مي‏توانستند بنويسند.[۲]  و نكته ی مهم تر اين كه در نقل ابن قتيبه دينوري چنان بر مي‏آيد كه كتابت در نزد عرب جاهلي عيب به شمار مي‏آمد.[۳]

ادامه خواندن جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟ (۸)

جاهلیت چیست؟(۷)

جاهلیت چیست؟(۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

جاهلیت در لغت و اصطلاح شرعی:

جاهلیت در لغت: جهل به معنی پیروی نکردن از حق می آید؛ هر کسی که عملی بر خلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته می شود. به همین دلیل علمای گذشته گفته اند:”من لم یعمل بما علم فهو جاهل”، یعنی هر کسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است.[۱]

در قرآن کریم ریشه ی « ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفته اند:

عدم دانش و علم به چیزی: يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ (بقره/۲۷۳) (چنين بذل و بخششي مخصوصاً بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا درمانده‌اند و به تنگنا افتاده‌اند و نمي‌توانند در زمين به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار براي خود هزينه ی زندگي فراهم سازند و) به خاطر آبرومندي و خويشتن داري، شخص نادان مي‌پندارد كه اينان دارا و بي‌نيازند.

اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ (نساء/۱۷) بي گمان خداوند تنها توبه‌ي كساني را مي‌پذيرد كه از روي ناداني (و سفاهت و حماقت ناشي از شدّت خشم و غلبه‌ي شهوت بر نفس) به كار زشت دست می زند.

مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم می شود:

۱- بیشتر در گفتگوی میان پیامبران و قوم آن ها آمده است. مانند نوح که در انتهای گفتگو با قومش می گوید: “وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ” (احقاف/۲۳) هود گفت: وليكن مي‌بينم كه شما مردمان ناداني هستيد. یا زمانی که هود به قومش جواب رد داد و فرمود: “وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ” (هود/۲۹) و امّا من شما را گروه ناداني مي‌دانم.

ادامه خواندن جاهلیت چیست؟(۷)