
سازمان همکاری شانگهای: نمایش قدرت و تضعیف غرب. تهدید جنگ بزرگ در خاورمیانه (۴)
به قلم: محمد اسامه
۵. غزه: علیرغم خشم عمومی از نسلکشی انجام شده توسط “اسرائیل” در غزه، همدستی نخبگان حاکم در غرب با صهیونیستها و موضع کاملاً بیرحمانه و آشکارا بزدلانه حاکمان جهان اسلام، هیچ تغییر اساسی در وضعیت را پیشبینی نمیکند. علاوه بر این، واضح است که غرب و رژیمهای عربی در واقع در نسلکشی غزه همدست هستند.
امیدها مبنی بر اینکه پس از سرنگونی رژیم شیعه اسد در سوریه، فلسطینیها از دمشق کمک دریافت کنند، به حقیقت نپیوسته است. دولت احمد الشرع راه رژیمهای حاکم بر نوچههای عرب را دنبال کرده و نقش نگهبانان “اسرائیل” را ایفا میکند. در مورد ترکیه، جدا از لفاظیهای عمومی شدید، تحریمهای اقتصادی و سیاسی، نمیتوانیم انتظار هیچ گام نظامی واقعی از آنکارا برای توقف قتل عام در غزه داشته باشیم. حداقل فعلاً.
با این حال، اوضاع ممکن است به طرز چشمگیری تغییر کند و دلیل این تغییرات، رژیم صهیونیستی در تل آویو خواهد بود که شیفتهی ایدهی ساخت «اسرائیل بزرگ» از نیل تا فرات است.
اگر اظهارات مبنی بر اینکه «اسرائیل» قصد احترام به مرزهای فعلی کشورهای خاورمیانه را ندارد، به اقدامات واقعی تبدیل شود (که تا حدودی با تصرف خاک سوریه آغاز شده است)، اوضاع ممکن است از کنترل ایالات متحده و متحدان اروپایی آن خارج شود.
در این صورت، محتملترین سناریو میتواند درگیری نظامی بین ترکیه و «اسرائیل» باشد که در آن سوریه به میدان نبرد تبدیل خواهد شد. که به نوبه خود میتواند منجر به سرنگونی رژیم احمد الشرع شود، اگر او سعی کند به ایفای نقش «صلحطلب» ادامه دهد، و به حملهی نیروهای نظامی از سوریه به «اسرائیل». با توجه به رفتار غیرمنطقی «اسرائیل»، که ناشی از تعصب مذهبی است (در حالی که خود صهیونیستها فقط از عامل مذهبی برای پیشبرد برنامههای توسعهطلبانه خود استفاده میکنند)، میتوان با احتمال بالایی فرض کرد که «اسرائیل» سعی در تحریک یک جنگ بزرگ در منطقه خواهد داشت (که در واقع، در حال حاضر با کمک مبلغان صهیونیست آمریکایی در حال انجام آن است).
بنابراین، احتمال اینکه «اسرائیل» با مشارکت ایالات متحده، جنگی را به صورت فیزیکی بر سوریه و ترکیه تحمیل کند، بسیار زیاد است. و با تمام اکراه آنکارا و دمشق، دیر یا زود آنها مجبور به جنگ خواهند شد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که در چنین سناریویی، رژیمهای حاکم بر کشورهای نوظهور عرب بتوانند جمعیت خود را در مرزهای تعریف شده توسط توافقنامه بدنام سایکس-پیکو نگه دارند، که اتفاقاً «اسرائیل» آن را به رسمیت نمیشناسد.
در نتیجه،
اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین، گذار جهان به یک نظام چندقطبی را تأیید کرد، جایی که چین و روسیه هژمونی ایالات متحده را به چالش میکشند. در سال ۲۰۲۶، سازمان همکاری شانگهای احتمالاً نفوذ خود را تقویت خواهد کرد، اما تناقضات داخلی و سیاستهای تهاجمی ترامپ، خطرات تشدید تنش در قفقاز جنوبی، تایوان و خاورمیانه را ایجاد خواهد کرد.
احتمال جنگ جهانی هنوز به “خط قرمز” نرسیده است، اما تشدید درگیریهای محلی میتواند پتانسیل تشدید درگیریهای گستردهتر با حضور بازیگران اصلی را به طرز چشمگیری افزایش دهد. این تهدید، دستور کار بینالمللی را تعیین خواهد کرد.
ترکیه و آذربایجان، به دلیل موقعیت استراتژیک خود، نقش کلیدی در مهار تشدید تنش ایفا خواهند کرد، اما موفقیت دیپلماسی آنها به توانایی غرب و سازمان همکاری شانگهای در یافتن سازش در مواجهه با رویارویی فزاینده بستگی دارد.
خطرناکترین “بازیگر” در صفحه شطرنج سیاسی، “اسرائیل” است. منطقه صهیونیستی در فلسطین اشغالی، که به مسیحاییگرایی روانپریشانه آلوده شده است، میتواند (و در واقع، به طور فعال به دنبال آن است) با دخالت بازیگران اصلی جهان در این درگیری، اوضاع خاورمیانه را منفجر کند.