دموکراسی تنها آزادی انتخاب مجریان حکومتی از طریق صندوقهای رأی یا …؟(۳۲۳) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

دموکراسی تنها آزادی انتخاب مجریان حکومتی از طریق صندوقهای رأی یا …؟(۳۲۳) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

زمانی که ايالات متحده آمريكا، تصميم گرفت به عراق حمله کند، نه به مشورت با اعضای داخلی شورای امنيت سازمان بين الملل اهمیتی داد و نه حتی به ماهیت دموکراتیک مجمع عمومی سازمان ملل متحد توجهی کرد، در حالی که  هر دوی اين­ها – شورای امنيت و مجمع عمومی – در اصل ایده­هایی آمريكايی بودند كه در سال ۱۹۵۴ نويد آن به جهان داده شد، با این وجود، بوش، رئيس جمهور آمريكا، به اين اعتبار كه مشكل بزرگ مسلمانان، عدم وجود دموكراسی در جوامع و حكومت­هايشان است، می آيد تا برايمان، به زور، آن دموكراسی -دروغ- را بياورد.

آمریکا به این امید که مسلمانان از طریق او، در سايه ی گسترده ی دموكراسی  زندگی كنند، دموکراسی­ خود را ، که سرانجام به کشورهای عربی نیز خواهد رسید، برگزيده و عنايت الهی بر مردم مي­داند  تا آنان را از تاريكی [ دين اسلام !! ] به سوی نور دین سکولاریسم و آزادی ببرد و بنابراين دموكراسی و آزادی ، برنامه­ای آسمانی برای بشريت است كه آمریکا آن را نوید می داد. آمریکا برای مسلمانان فتوا صادر می کند كه دموكراسی تناقضی با اسلام ندارد!

جالب این جاست که برخی ازروشنفكرنمايان مسلمان نيز می خواهند ما را به سمت این دموكراسی سوق دهند و تصور می کنند اين موضوع ، تنها در آزادی انتخاب حاکم از طریق صندوق­های رأی، خلاصه می­شود اما حقيقت اين است كه انديشه­ی دموكراسی ناشی از تصورات كلی درباره ی زندگی و هستی است و برگرفته از تمدنی ست كه با اسلام اختلافی ريشه­ای و عميق دارد:

  • تمدن غربی براساس جدايی دين آسمانی ازحكومت و زندگی اجتماعی و قوانین حاکم بر آن بنا شده است و وقتی دين آسمانی از قوانین زندگی اجتماعی انسانها جدا شد، چه كسی و بر چه اساسی جامعه و حكومت را با مقررات و احكام و قوانين ، سازمان­دهی می­كند؟! طبق مبادی تمدن غرب، اين كار توسط مردم و بر اساس دین سکولاریسم انجام می­شود.
  • هنگامی که در اسلام حاكم و قانون­گذار خداوند سبحان و تعالی است و مردم فقط زمامدار حکومت هستند که خداوند حق انتخاب حاكم را به آن ها داده است، بنابراین پيمان امارت ،رهبریت یا خلافت، پيمانی از سر رضايتمندی و اختيار است و  خليفه نماينده ی مردم در اجرای اسلام است. پس نه امت  ونه حاكم و نه شوراها هیچ قدرتی در قانون­گذاری ندارند.

برای روشن شدن اين مطلب ناگزيريم چند نكته را بيان كنيم:

۱)           پيش از ورود شرع، حكمی وجود نداشت:

شرع حنیف مقرر کرده كه حاكم خداوند سبحان و متعال است و درنتيجه مصدر احكام، وحی­ای ست كه بر رسول الله –صلی الله علیه و سلم- نازل می شد و هر حكمی غیر از حكم خداوند، طاغوت است . «أَلَمْ تَرَ إِلَىالَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَمِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواأَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاَبَعِيدًا» (نساء/۶۰)

راه شناخت حكم خداوند، وحی منزل بر پيامبر صلی الله علیه و سلم است و به همين سبب اهل فترت نجات می یابند. اهل فترت مردماني هستند كه بين دو دوره ی ازبين رفتن رسالت­های پيشين يا تحريف آن ها و آمدن شریعت جديد، زندگي می­كنند. خداوند متعال می­فرمايد: «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىنَبْعَثَ رَسُولاً« «و ما (هیچ شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر این که پیغمبری (برای آنان مبعوث و) روان سازیم»( اسرا/۱۵)

كسی كه امروز می خواهد ما را به سمت دموکراسی ببرد مانند كسی است كه ادعا می كند حكم از آن خداوند نيست؛ چه به دليل رد اين حكم (كه حكم تنها از آن خداست) و با اين ادعا كه عقل­های ما بر قانون­گذاری تواناتر از خداوند است، والعیاذ بالله، چه به اين دليل كه ما را از اهل فترت بپندارد، كه هر دو ادعا باطل است. عقل حكمی ندارد زيرا وسايل لازم برای صدور حكم را ندارد و ادعای اعطای حق قانون­گذاری به عقل ادعای باطلی است زيراعقل بر اساس هوی و هوس، اميال و منفعت طلبی حكم صادر می ­كند.

ادعای دوم نيز باطل است، زيرا پیامبر صلی الله علیه و سلم خاتم پيامبران است و رسالتش ختم رسالت­های آسمانی است و رسالتی است كه خداوند تبارك و تعالی حفاظت آن را از تبديل و تحريف بر عهده گرفته است.

بنابراين دموكراسی حق قانون­گذاری را به مردم می ­دهد و اسلام اين حق را به خداوند سبحان می ­دهد و اين دو با هم متفاوتند، اولی كفر است و دومی ايمان.

۲)  مکانیزم­های انتخاب حاكم در اسلام:

كسانی كه دموکراسی را در انتخاب حاکم از طریق صندوق های رأی گیری خلاصه می کنند، دموكراسی را حقير كرده­اند و خود در آن غوطه ور شده اند.

همانطور كه گفتيم دموكراسی حق قانون­ گذاری را به مردم می­دهد و دين را در عبادت­گاه يا مسجد به انزوا می کشاند و سخن گفتن از استفاده از مكانيزم­های انتخاب حاكم در دموكراسی بازی با الفاظ است، چیزی كه بر انديشمندان روشنفكر پوشيده نیست.

اسلام از این مكانيزم­ها خالی نيست

  • هنگامی که ابوبکر در سقیفه ی بنی ساعده، توسط شورای حل و عقد به عنوان خلیفه ی مسلمانان انتخاب شد،امت بلافاصله در روز دوم، مطیعانه در مسجد با او بیعت کردند.
  • اما عمر بن خطاب را ابوبكر برای اين منصب نامزد كرد و مردم نيز به اين امرراضی شدند و با او بيعت كردند.
  • در موردبيعت با عثمان ، عبد الرحمن ابن عوف از مردم مدينه نظرخواهی كرد و تنها به پرسش از اهل حل و عقد اكتفا ننمود.
  • و در زمان علی بن ابی طالب نيز به بيعت بيشتر مردم مدينه و مردم كوفه بسنده كردند و خلافت به او اختصاص يافت.

بنابراين آنچه كه برخی آن را « مكانيسم» می نامند تنها اجرای روندی است كه به وسيله ی آن، كار تعيين امیر و رهبر پيش از آنكه با او بيعت كنند، انجام می ­شود و می تواند اشكال مختلفی داشته باشد، همچنانكه در مورد خلفای راشدين رخ داد، زيرا آنان به يك شكل مشخص ملزم نبودند و صندوق رأی گيری همان اجرای عملی انتخاب امیر و رهبر از ميان چندين تن از كانديداهای اين منصب است و  داشتن صندوق­های رأی گيری، دليلی بر بنا نهادن دموكراسی وبه توهم انداختن مردم و در دام سکولاریسم گرفتار کردن آنان نيست.

۳)  تفاوت ميان فرهنگ و مدنيت:

بسياری از افرادی كه از ما می خواهند روش دموکراتیک را در پيش بگیریم، بین فرهنگ و مدنیت فرقی نمی گذارند يا به ديگر سخن، بين آنچه كه نبايد از غیر مسلمان دريافت كرد و آنچه كه آموختنش از غير مسلمانان جايز است، فرقی نمی­بينند و از خشم لبانشان را كج می كنند وبه كسانی كه دموكراسی را نمی ­پذيرند می ­گويند: “شما که همه ی ابزرارهای غربيان ازجمله تلوزيون  و كامپيوتر و اينترنت و سلاح­ها و حتی لباس هایشان را به کار می برید، چرا دموكراسی را رد می ­كنيد؟

اينان همان كسانی هستند كه اين سخن پيامبر صلی الله علیه و سلم درموردشان صادق است قول رسول الله صلي الله عليه وسلم  : لتتبعن سنن من قبلكم شبراً بشبر، وذراعاً بذراع، حتى إذا دخلوا جحر ضب دخلتموهوراءهم، قيل: من يا رسول الله، اليهود والنصارى؟ قال: فمن؟.

“سنتهای پيشينيان شما را وجب به وجب و ذراع به ذراع پيروی می كنند و حتی اگر آنان وارد لانه ی سوسماری شدند اين ها نيز پشت سرشان داخل لانه می شوند”. پرسيده شد: “ای رسول خدا، چه كسانی را می ­گوييد، يهود و نصاری؟” فرمودند:”پس چه كسی؟”

دموكراسی مانند هواپيما و موشك و اينترنت، يكی از اشكال مدنيت نيست كه ربطی به شیوه ی زندگی نداشته باشد تا مسلمانان بتوانند آن را از هر کسی، بدون توجه به عقیده اش دریافت کنند، بلكه دموكراسی نتيجه ی دینی است كه بر اساس جدايی دين آسمانی از زندگی اجتماعی ، آموزش و پرورش ، اقتصاد ، خانواده ، حقوق مدني و جزائي و…. مردم  بنا شده است.

پس سخنی که قائل به اتخاذ یا استفاده ی «جزئی» از دموكراسی، چنان که ذکر شد، می باشد ؛ اعتقادی ست كه بيش از ايده، مغلوب لفظ (لفظ دموکراسی) است و با منهج اسلام همخوانی ندارد. زیرا وقتی الفاظ صحیح و دقیق بسیاری برای ایده ی صحیحی وجود دارد، استفاده از الفاظ نارسا جایز نیست ؛ زیرا موجب خارج شدن لفظ از معنايی كه برای آن وضع شده است، می شود و جامع و مانع نخواهد بود یعنی همه ی مصداق­هايی را كه مشمول اين تعريفند در خود جمع نمی کند و مانع ورود آنچه كه خارج از اين تعريف است نيز نمی شود.

بنابراین دموكراسی بيان امروزی آنچه كه در زبان فقه و فرهنگ اسلامی آن را شورا می ناميم نيست و گويا مبدأ (اصول) اسلامی از انتخاب اصطلاح مناسب ناتوان بوده است، گذشته از اين كه لفظ عاريتی دموكراسی، منافی معنای شورا است.

شورا، حكمی اسلامی است كه تفاصيلی مربوط به روند رأی گيری در حكومت اسلامی دارد، در حالی که دموكراسی، حكمی بشری که حق قانون گذاری را بر اساس مبانی دین سکولاریسم به مردم می دهد و در سايه ی آن ملحدان می توانند ديگران را به الحاد دعوت كند و شخص سكولار می تواند اعلام كند كه اسلام برای زمان ما مناسب نيست و…. وديگر ادعاهای كفر و الحاد را شامل می شود.

۵)  دروغ و فريب در اصطلاح دموكراسی:

این سخن که دموکراسی، حکومت مردم است، از بزرگ ترین دروغ های جهان است.در این سخن گمراهی و حیله وجود دارد و حتی در اصیل ترین حکومت های دموکراتیک جهان، روسای حكومت­ و اعضای پارلمان­ و روسای دولت­، در واقع نماينده ی سرمايه­ دارانی هستند كه هزينه­ ی زيادی برای به قدرت رساندن آن ها پرداخته­اند تا منافع خود را تضمين كنند.

و آيا به گردش در آمدن قدرت در سايه ی نظام دموكراسی يعني انحصار آن، تنها  بين دو حزب، همان طور که بین  حزب جمهوری خواه و دموكرات، در آمریکا یا دو حزب محافظه ­كار و كارگر در انگلیس وجود دارد ، به معني حكومت مردم است ؟ در واقع دموکراسی شکلی جدید از حکومت در قبیله یا خانواده ای سلطنتی می باشد .

۶) رد دموکراسی به معنای مطالبه ی دیکتاتوری نیست:

  • آيا اگر دموكرات نباشی ديكتاتور هستی!
  • اگر طرفدار سرمايه­داری (كاپيتاليسم) نباشی، سوسياليست خواهی بود!
  • اگر آزادی خواه نباشی، حامی استبداد هستی!

بنابراین تو هميشه بين دو انتخاب محصورهستی و راهی برای انتخاب سوم نداری! . من دموكرات نيستم، ديكتاتور هم نيستم و نیز غیر ممكن است كه طرفدار سرمايه­داری يا سوسياليسم باشم، همچنین من مخالف آزادی به معنای غربی آن هستم و با استبداد هم مخالفم.

من مسلمانم و اسلام اصل است، نه جایگزین ؛ و حاكم در اسلام ديكتاتور نيست بلكه مقيد به احكام شرع است و  و از طریق شورای نخبگان و متخصصین اداری جامعه به اين مقام منتصب شده است تا شرع را اجرا كند و چاره­ای جز اين ندارد كه كارهايش را بر اساس احكام شرعی انجام دهد و پیروی از او واجب است، مگر اينكه به معصيتی آشکار امر كند ، كه پس از تشخیص همان شورائی که او را انتخاب کرده است ، در اين صورت نبايد از او اطاعت كرد.

قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ” على المرء المسلم السمع والطاعةفيما أحب وكره إلا أن يُؤمر بمعصية، فإن أُمر بمعصية فلا سمع ولاطاعة. “انسان مسلمان بايد گوش دهد و اطاعت كند، چه مطابق میلش باشد، چه نباشد، مگر اينكه به معصيتی فرمان داده شود، اگر به معصيتی فرمان داده شد نبايد اطاعت كند”.

و بازخواست كردن از حاكم بر مردم واجب است، همچنان كه اگر آشكارا اظهار كفر كرد، بايد بر او شورش كنند.[۱]

[۱]شريف عبدالله،مجله ی الوعی(بيداری)،کذب الدیموقراطیه،مصر،محرم ۱۴۲۶ هجری،ص۴۵

منبع وپیدایش دموکراسی (۳۲۲)/ جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

منبع وپیدایش دموکراسی (۳۲۲)/ جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سقراط صورتهاى تحول اجتماع را ناشى از تحولات روحى و اخلاقى شناسانده و آن را بدقت بررسى نموده است: از «آریستو كراسى»حكومت افاضل كه همان حاكمیت قوانین منبعث از خیر اعظم «خداوند» مى باشد، به «تموكراسى» حكومت برترى جویى و اشرافى. و از آن به «اولیكارشى» حكومت سود جویان  و سپس تحول به «دموكراسى» آزادى و مساوات بى بند و تهتك. در این مرحله است كه تصادم احزاب، براى تحصیل مال و امتیازات، زمینه را براى «انبعاث»  برانگیخته شدن مستبد فراهم می سازد كه پست ترین نظام است. و همین تحولى كه سموئیل در نظام اسرائیل و سقراط درباره نظام مدینه فاضله پیش بینى نمود در مجتمع اسلامى نیز صورت گرفت و رسول اكرم (صلی الله علیه وسلم ) از آن نگران بود:” الخلافة من بعدى ثلاثون سنه ثم تكون ملكا عضوضا ” .  یعنى تحول از حاكمیت خدا و شریعت قرآن باستبداد تغیر پیدا می كند.

هرچند که نظام نمایندگی پارلمانی یک قرن قبل ازآن در انگلستان پدید آمده بود ، در واقع انقلاب فرانسه در سال۱۷۸۹میلادی،از عوامل اصلی تثبیت دین سکولاریسم و دموکراسی در آن عصر به شمار می رود. از لحاظ نظری،مبدا حاکمیت سکولاریستی ملت که اساس دموکراسی است دهها سال قبل از انقلاب فرانسه ودر نوشته های جان لوک،شارل دو منتسکیو،ژان ژاک رسوبیان گردیده بود .این افراد ،بنیانگذاران نظریه «پیمان اجتماعی» بودند که اساس وپایه نظریه ی حاکمیت ملی به شمار می آیند. نظریه حاکمیت سکولاریستی ملت (که اساس دموکراسی است) به عنوان مقابله به مثلی در برابر نظریه  «تفویض ازجانب خداوند» (اعطای اختیار از جانب خداوند )،مطرح گردید.

اساس این نظریه که حدود ۱۰قرن بر اروپا حاکم بود، به این شکل بود که پادشاه با اختیاراتی که از جانب خداوند به او داده شده!! حکمرانی می کند .در این نظریه که از جانب کلیسا حمایت میشد پادشاه حاکم مطلق بود ومردم اروپا در سایه این نظریه حکم مطلق ،رنج ومشقت بسیاری را متحمل می شدند. در این جا حاکم به میل خود قانون می تراشید و به مرحله ی اجرا در می آورد . در واقع پادشاه سکولار با در اختیار داشتن دین فروشان کلیسا و در زیر شعار”اختیار از جانب خداوند” هرچه را خود دوست می داشت بر مردم تحمیل می کرد. بنابراین برای بسیاری از درسخوانده های آن زمان چنین نمایان شد که نظریه حاکمیت ملت راه حل مناسبی برای آنهاست. تا بدین وسیله از حاکمیت مطلق پادشاه وکلیسا که به گمان خودشان از جانب خداوند صاب اختیار بودند،خارج شوند و خودشان از جانب مردم جای پادشاه را بگیرند .

در نتیجه منشاء سکولاریسم و دموکراسی در قرون اخیر نیز،خروج ازحاکمیت خداوند است تا به انسان حق حاکمیت وقانون گذاری را به جای خداوند اعطا کند. دراصول وقوانین انقلاب فرانسه نیزبه این مسله (حق ملت در قانون گذاری) به وضوح اشاره شده بود. متن ماده۶بیانیه حقوق بشر سال۱۷۸۹ میلادی به این شرح می باشد: «قانون، نماد اراده ملت است» یعنی قانون نماد اراده کلیسا یا اراده خداوند نیست ومتن ماده ۲۵ قانون فرانسه در سال۱۷۹۳ که به همراه بیانیه حقوق بشر صادر شد این بود که: «وظیفه حاکمیت به عهده ملت است».

بر این اساس درنظریه ی دموکراسی حاکمیت و تعین قانون و مقررات ،حق مردم است وهیچ قدرتی بالاتر ازحاکمیت مردم قرار نداردومردم حق قانون گذاری وحاکمیت را دارند وبه دلخواه خود می توانند حکم کنندودر مقابل هیچ قدرت دیگر پاسخگو نیستند،در حالی حاکمیت وقانون گذاری از صفات خداوند است.خداوندسبحان می فرماید :

  • وَاللَّهُ یَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ(رعد/۴۱)خداوند حکم می کند وهیچ کس نمی تواند اورا محاسبه کند.
  • إِنَّ اللَّهَ یَحْكُمُ مَا یُرِیدُ( مائدة/۱ ) خداوند هرچه بخواهد ( و مصلحت بداند ) حكم می كند.
  • أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ” شاید آنان انبازها و معبودهائی دارند كه برای ایشان دینی را پدید آورده اند كه خدا بدان اجازه نداده است .
  • وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (المائدة/ ۵۰)آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حكم می كند ؟

بنابراین دموکراسی با واگذاری حق مطلق حاکمیت وقانون گذاری وتشریع به انسان،این صفت از صفات الوهیت خداوند را به دین سکولاریسم وانسان واگذار میکند وبه این وسیله انسان رادر امر قانون گذاری وتشریع،شریک خداوند سبحان قرار میدهد که این مسئله بدون هیچ شکی کفر اکبر است.ودعوت به سوی سکولاریسم و دموکراسی بر هیچ کسی مخفی نیست که این لفظ عقلا ونقلا با اسلام اختلافی بسیار دارد واین لفظ پر است از کفریات وشروعی است برای حکم کردن به غیر حکم خداوند.

نظام سکولاریسم و  دموکراسی پابر جا نیست مگر اینکه مثل یک ساختمان بردین اسلام فرو ریزد، وبه همین خاطر است که کفار این نظام رابه سوی عالم اسلامی سوق می دهند، زیرا می دانند پابر جا نمی ماند مگر اینکه بر اسلام فرو ریزد. وهمچنین بعض از علمای معاصر در این باره فتوای صادر کردن مانند الشیخ المحدث محمد ناصر الدین الألبانی، والشیخ الوادعی الیمنی ..[۱]گفتند که دموکراسی از جمله نظام های طاغوت است، که خداوند امر کرده است به آن کفر بورزیم:

  • فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ “بقره۲۵۶”
  • وقال تعالى: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ” (نحل/ ۳۶)”
  • وقال: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا “( نساء/ ۵۱)

 

این قاعده منطقی است که بیان می دارد دو نقیض با هم جمع نمی شوند ؛ اسلام وسکولاریسم هم دو نقیض هستند که اجتماع آن دو محال می باشد.در واقع در دموکراسی حق قانون گذاری وحاکمیت، مختص مردم است، در حالیکه در دین اسلام اینها از حقوق مطلق خداوندند.

اما اکنون که با ماهیت سکولاریسم و دموکراسی وحکم اسلام در مورد آن آشنا شدیم این مطلب را برسی می کنیم که آیا حکومت ها ی معاصر به اصول این دموکراسی مزعوم که خود مدعی آنند، پایبندند یا خیر؟ درپاسخ به این سوال با جرات می توان گفت نه . برای اثبات این پاسخ ، وضعیت انتخابات را(به عنوان نمونه بارزی از دموکراسی)در کشور های مختلف دنیا برسی می کنیم که در این باره به چند نکته اشاره خواهیم کرد:

نکته اول:آزادی انتخاب نیز در دموکراسی مورد ادعای این انتخاباتها وجود ندارد.زیرا احزاب مختلف با بکار گیری رسانه های تحت اختیار خود وقایع را هر آنگونه که خود بخواهند جلوه می دهند وبه راحتی می توانند نامزد مورد نظر خود را از فردی فاسد ودروغگو به شخصیتی منجی وصادق در نظر مردم ارتقا دهند.

همچنین این احزاب می توانند یا امکانات مالی که در اختیار دارند حتی در انتخابات سایر کشورها تاثیر بگذارند(همانگونه که به اعتراف مقامات وقت آمریکا،ترومن وکسینجر،آمریکا در انتخابات ایتالیا در سالهای ۱۹۴۷و۱۹۷۶به نفع احزاب دموکرات مسیحی دخالت کرد)چه برسد به خرید آرای ملت خود.
نکته دوم: در بسیاری ازاین انتخابات، عملا آراء مردم در نتیجه هیچ تاثیری ندارد، وانتخابات نمایشی بیش نیست ودر واقع برنده انتخابات از قبل مشخص شده است که این تماما متناقض دموکراسی مزعوم است.نکته سوم: در بسیاری از حکومت ها هر نامزد شرکت کننده انتخابات باید عضو یک حزب باشد.وهمانگونه که مشخص است هر حزب دارای اهداف وخواسته های مشخص است که سعی در رسیدن به آنها دارند،پس فردی که به قدرت می رسد سعی در رسیدن به اهداف حزب مورد نظر خود دارد نه دستیابی به اهداف مردم. در واقع این حاکمیت،حاکمیت بخشی از مردم بر تمامی آنها است،نه حاکمیت مردم بر مردم(مورد ادعا). ( انتخابات کیلوئی احزاب در کردستان عراق نمونه ی بارز این ادعا است )

نکته چهارم ودر پایان حتی اگر مردم آزادنه در انتخابات شرکت کنند وبه دلخواه خود فردی را برگزینند، فرد برگزیده شده تنها مجری سیاست های از پیش مشخص شده ی سکولاریستی حکومت ها است وتنها اختیاراتی که دارد نحوه اجرای این سیاستهاست، همان گونه که برخی از روساء به آن اعتراف  کرده اند. که این نیزکاملا مخالف با اصل حاکمیت ملت مورد ادعا است.

آشکار است که در این صورت حکومت ها به اصول همین دموکراسی مورد ادعا خود پایبند نیستند، و تا زمانیکه دموکراسی، اهداف آنها را محقق کند، از آن حمایت می کنند واگر روزی دموکراسی با مصالحشان تعارض پیدا کرد،این اصل رانیز از بین می برند .

حالِ آنها به کسی می ماند که بتی از شیرینی و شکلات را برای خود ساخته تا آن را عبادت کند،اگر روزی گرسنه شوند، معبود خود را می خورند. نمونه این مساله را در شرق وغرب دیده ایم. انتخابات از نمونه بارزی از دموکراسی است؛ حیله ای است تا به وسیله آن، مسلمانان را از راه شرعی که خداوند برای نجات آنها مشخص کرده، باز دارند وآنها را مشغول به بازی انتخابات سکولاریستها کنند

[۱] مجله”الأصالة ” شماره دوم، ص۲۴٫

دموکراسی همان شورایی است كه در دین اسلام به آن توصیه شدهاست!(۳۲۱) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • دموکراسی همان شورایی است كه در دین اسلام به آن توصیه شدهاست!(۳۲۱) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

از آنجا كه كلمه دموكراسی در شرع (قرآن وسنت) وارد نشده و علاوه بر آن ریشه ای عربی و شرقی ندارد، بلکه اصطلاحی غربی است ، برای شناخت مفهوم وماهیت آن نه میتوان به منابع شریعت اسلام رجوع كردونه میتوان به لغت عرب و شرقی مراجعه نمود ؛ بلكه ناگزیر باید به تعاریف ایجاد كنندگان آن وآنهایی كه دموكراسی را بنا نهاده اند رجوع كنیم تا مفهوم حقیقی آن را دریابیم.

دموكراسی لفظی سیاسی غربی است كه مشترك از دوكلمه یونانی«دموس»[۱]یعنی مردم و«کراتوس»[۲]یعنی سلطه وحكومت است. در واقع معنای آن قدرت وسلطه برای مردم است، یعنی خود مردم از طریق پارلمان ومجالس سیاسی كه در آن قانون گذاری می شود ، سرنوشت خود را تعیین كنند .

تمام نظام های دموكراسی بر یك اساس فكری بنا نهاده شده اند وآن  سکولاریسم و حق حاكمیت مردم است ودرواقع دموكراسی وسیله و ابزار کنار نهادن دین الله از زندگی اجتماعی بشری و حاكمیت دین سکولاریسم از کانال ملت و پارلمان است. در دموكراسی پارلمانی ملت که صاحب حق حاکمیت است به خودی خود امر قانون گذاری را انجام نمی دهد بلکه مردم از جانب خود نمایندگانی سکولار را برای مدت معینی انتخاب میکنند تا به نمایندگی آنها امر قانون گذاری را انجام دهند ، پس پارلمان (مجلس)در دموکراسی مجری حاکمیت دین سکولاریسم  و ملت است ودر خلال قانون گذاری،در واقع اراده ی سکولاریستی مردم را به اجرا درمی آورند.

 

[۱]Demos

[۲]Kratos

ناراحت شدن وهمدردی بر کشته شدن آمریکاییها (۳۲۰) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • ناراحت شدن وهمدردی بر کشته شدن آمریکاییها (۳۲۰) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

وقتی که انفجارات آمریکا رخ داد سران سرزمينهاي مسلمان نشين وبعضی جماعات به اسم  اسلامی از جمله اخوان و….جدا از این که انکار این کاررا از خودکردند ، اظهار همدردی وتاسف نیز کردند و این در دین اسلام جایز نیست چون خدا می فرماید:” فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ” (مائده/ ۶۸)بر گروه کافران غمگین مباش ” فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ”(مائده/ ۲۶)بر قوم ستم پیشه ونافرمان غمگین مباش؛ ووقتی که عذاب بر شهر مدین نازل شد پیامبرشان شعیب علیه الصلاه والسلام گفت : فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ. (اعراف/ ۹۳)پس چگونه برحال قوم بی ایمان اندوه بخورم . این دین پیامبران است که بر هیچ دردی که بر کفار نازل شود ناراحت نشوند .

وهمچنین خداوند می فرماید « قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ(توبه /۱۴،۱۵)با آن کافران بجنگید تا خدا آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد وشمارا بر ایشان پیروز گرداند وسینه های اهل ایمان را شفا بخشد .وکینه را از دلهایشان بردارد . پس بیان می کند که نازل شدن عذاب وپستی بر کفار باید باعث شفای دل مسلمان شود وکسی که خلاف این باشد مومن نیست . پس واقعا این تاسف خوردن بر آنها نشانه ضعف ایمان وبی غیرتی وجهل به دین ودوستداری جاهلی است . ” فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ. ” (مائده/ ۶۸) برگروه کافران غمگین مباش .

در برابر اشغالگری کفار سکولار جهانی باید با اینترنت جهاد کرد (۳۱۹)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • در برابر اشغالگری کفار سکولار جهانی باید با اینترنت جهاد کرد (۳۱۹)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

چه قدر زیاد شده اند کسانی که با نام ها و جماعت ها و احزاب گوناگون با ظاهری شبیه مسلمانان و با اجرای ظاهری شعارات آنان فکر اصلی شان کاسبی با دین و مال و ناموس و وطن مسلمین است. شما اگر کمی تحقیق و دقت داشته باشید به راحتی می توانید در میان رهبران آنان کسانی را بیابید که به ظاهر در جامه ابی بکر صدیق رضی الله عنه فرو رفته اند در حالی که در سینه هایشان قلب های ابن أبی سلول یا ابن سبأ را حمل می کنند. خطر این ها برای دینتان ، سرزمینتان و آبرو و ناموستان بسی بیشتر از ابی لهب های زمان  است.

برای ما و شما طبیعی و غیر منتظره نیست زمانی که سرکارگر پژاک رحمان حاجی احمدی مرتد در سایت فاکس نیوز اعلام می دارد که «ما هم به محمد مهدی باور داریم و برای ما آن مهدی جرج بوش است» یا زمانی که حسن زاده مرتد رهبر حزب دمکرات، اتحاد سکولار- صهیونی را به حمله به کُردستان ایران جهت باز کردن جبهه ای تشویق می کند. این حق طبیعی آنان است ، گرگ اگر درندگی نداشته باشد دیگر گرگ نیست ، می شود چیزی شبیه روباه یا سگ. به همین دلیل طبیعی ترین واکنش هر انسان عاقلی این است که مثل یک دشمن به آن ها بنگرد و برایشان حساب گرگی ضرر رسان را بکند و این نیازی به آموزش یا دقت زیادی ندارد همین که گرگ را دیدی هم چون یک برنامه کامپیوتری تمام اطلاعات و تمام خطرهای ناشی از آن جلو چشمانت ظاهر می شود و بدون فکر کردن در مورد گرگ تمام فکرت را صرف یافتن راه کشتن یا دفع آن می نمایی.

اما شناسایی خائنانی که رهبری جماعتی هم عقیده و فکر شما را بر عهده بگیرند و در رده های پایین تر عده ی کثیری از جوانان مخلص و مومن فریب خورده دور آن ها را گرفته باشد ، بسیار پیچیده و مشکل خواهد بود؛  و تنها از کانال رهبریتی که از جانب شوری انتخاب گشته  ، و آن هم ، با آگاهی بر قرآن و سنت صحیح و اعمالی که این موجودات انجام می دهند ،   خباثت این جانوران برای انسان مسلمان کشف می گردد. اینان گرگانی اند در لباس میش که می خواهند نقش چوپان را ایفا کنند. ادامه خواندن در برابر اشغالگری کفار سکولار جهانی باید با اینترنت جهاد کرد (۳۱۹)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

قوانین شریعت را می توان به صورت تدریجی در زير چتر قوانين سكولاريستي اجرا کرد(۳۱۸)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • قوانین شریعت را می توان به صورت تدریجی در زير چتر قوانين سكولاريستي اجرا کرد(۳۱۸)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

واضح است كه همه علمای اسلام و مسلمانان به شکل عام اتفاق نظر دارند که تنها راه تطبیق اسلام انقلابی و کامل بوده و تنها از كانال قانون شريعت مي گذرد  و هیچ نوع تدرجی در آن  در جوامع اسلامي راه ندارد. آنچه توسط بعضی گروه‏ها تدریج در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم خوانده می‏شود، بدون شک آن تدریج در نزول بوده است نه در تطبیق  ؛ آنهم در جامعه اي مسلمان نشين مثل كشورهاي كنوني كه اكثريت مردمان آن را مسلمين تشكيل داده و در انتخاب  شريعت اسلام  به عنوان قانون اساسي جامعه مسئول و مؤظف هستند . با این تفکیک، دعوت به تدرج در زير سايه ي قوانين سكولاريستي  در حقیقت فتنه  و حقه ي كثيفي است که درنهایت اسلام را از میدان عملی زندگی برداشته و کاملاً کنار می‏زند.

همچنین، دلایلی از نصوص شرعی اعم از قرآن، سنت، اجماع و قیاس برای رد این تفكر بدعي  وجود دارد تا بطلان آن بر همه هویدا گردد. و درعین حال  واضح است که گروه‏های فعال در این عرصه، درواقع مطابق احکام سكولاريستي کفار به پیش می‏روند تا اسلام، زیرا این‏ها بخشی از احکام اسلامی را با احکام سكولاريستي کفری خلط نموده و گویا چیز جدیدی از خود ساخته باشند.
از تمام گروهها و احزاب منتسب به اسلام كه  تلاش دارند تا تدریجاً به تطبیق اسلام  در زير چتر قوانين سكولاريستي برسند خواسته مي شود تا همه توجیهات شان برای چنین مسیر اشتباه را ترک و برای تطبیق کامل، انقلابی و یک بارگی قانون شريعت تلاش به خرج دهند. تامين رفاه و امنيت و بر طرف كردن گرسنگي و ترس (أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ)  و برآورده نمودن اصول خمسه يعني : ادامه خواندن قوانین شریعت را می توان به صورت تدریجی در زير چتر قوانين سكولاريستي اجرا کرد(۳۱۸)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

قتال ابوبکر صدیق بامانعین زکات به خاطر محرابه یا به دلیل ارتدادشان(۳۱۷) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • قتال ابوبکر صدیق بامانعین زکات به خاطر محرابه یا به دلیل ارتدادشان(۳۱۷) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

وعاظ السلاطین  حکایتی را ترویج می کنند که مفادش ایناست که ابوبکر رضی الله عنه با مرتدین به خاطر ارتدادشان نجنگید، بلکه با آنها به خاطر محارب بودنشان قتال نمود و در این مورد می گویند: ” آن کسانی از اعراب که بعد از مرگ پیامبر صلی الله علیه وسلم از دادن زکات امتناع می کردند، دارای شوکت و قدرتی بودند و الزام آنها به این امر امکان پذیر نبود مگر با جنگ، و ابتدا آنان جنگ را شروع کردند سپس ابوبکر و صحابه رضی الله عنهم اجمعین با آنها جنگیدند.”(متفق علیه)[۱]

پس سؤال این است که: آیا واقعا مرتدین(مانعین زکات) جنگ را آغاز کردند؟ و آیا واقعا  ابابکر به خاطر حرابه (جنگ طلبی آنان و دشمنیشان با اسلام) با آنها جنگید و نه به خاطر ارتدادشان؟

ابوبکر اموالشان را به غنیمت وزنانشان را به کنیزی گرفت واین جنگ به خاطر ارتداد و کفر می باشد و آنگونه که آنان می گویند نیست .این شبهه ایست باطل که نه اصلی دارد ونه فرعی، و در نصوص هیچ چیزی در مورد اینکه مرتدین جنگ را آغازنموده اند وارد نشده است، بلکه دلایل بر خلاف آنست.

علت قتال ابوبکر  بااهل رده خود دال بر اینست که او کسی بود که جنگ را شروع نمود واین مورد در حدیث ابو هریرة منصوص می باشد: وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات نمودند و ابوبکر به خلافت رسید، عده ای از اعراب مرتد شدند، عمر به او گفت: چگونه با آنان می جنگی؟ در حالی که پیغمبر صلی الله علیه و سلم می گفت: به من دستور داده شده است با مردم به جنگم تا اینکه بگویند:  لا اله الا الله و هرکس به وحدانیت الله اعتراف کند جان و مالش از جانب من محفوظ است مگر در مقابل حقی که بعهده دارد، اماحسابش(قصد ونیت و کارهای پنهانی او) با الله است؟ ابوبکر در جواب گفت: قسم به الله با کسانی که نماز را از زکات جدا می سازند، ونماز را می خوانند ولی از پرداخت زکات خودداری می کنند می جنگم، زکات حقی است بر مال که باید گرفته شود، قسم به الله چنانچه آنان بزی را که به پیغمبر صلی الله علیه و سلم می دادند به من ندهند، به خاطر آن با ایشان می جنگم. ادامه خواندن قتال ابوبکر صدیق بامانعین زکات به خاطر محرابه یا به دلیل ارتدادشان(۳۱۷) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

نجاشی نیز به حکم الله حکم نمی کرد اما پیامبر او را برادر نامید (۳۱۶)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • نجاشی نیز به حکم الله حکم نمی کرد اما پیامبر او را برادر نامید (۳۱۶)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سکولار زده های منتسب به اخوان و دیگر وعاظ السلاطین و دین فروشان جهت توجیه حضور در حکومتهای سکولار و مشروعیت بخشیدن به حکام سکولاریست داستان سیدنا نجاشی را چنین وصف می کنند که : وی به حکم الله حکومت نمی کرد ، پس چرا رسول الله صلی الله علیه برای او لفظ «برادر»  خطاب کرده و برای وی نماز جنازه اقامه کرده بود ؟[۱]

در پاسخ می توان گفت : اولا- هیج دلیلی وجود ندارد که نجاشی به غیر ما انزل الله حکم نموده بود وحتی بر حکم کردن بر ما انزل الله نیز دلیلی وجود ندارد ، در قاعده اصول داریم که«  إذا وجد الاحتمال بطل الاستدلال»زماني كه « احتمال »  به وجود آمد  « استدلال » باطل مي گردد .

ثانیا ـ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مَسْعُوْدقَالَ: کُنَّا نُسَلِّمُ عَلَى النَّبِیِّوَهُوَ فِی الصَّلاةِ، فَیَرُدُّ عَلَیْنَا، فَلَمَّا رَجَعْنَا مِنْ عِنْدِ النَّجَاشِیِّ سَلَّمْنَا عَلَیْهِ، فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْنَا، وَقَالَ:«إِنَّ فِی الصَّلاةِ شُغْلاً»[۲] عبد الله بن مسعود می گوید: (ابتدا) هنگامی که رسول الله صلي الله عليه وسلم  مشغول نماز خواندن بود و ما به ایشان سلام می دادیم، جواب سلام ما را می داد. اما هنگامی که از نزد نجاشی (پس از هجرت به حبشه) برگشتیم و سلام دادیم، جواب نداد و فرمود: «در نماز، مشغولیت دیگری وجود دارد»

سبحان الله نمازی که روزانه پنج بار تکرار میکردند را هنوز عبد الله بن مسعود نمی دانست که وحی تکمیل آن آمده و از سخن گفتن در نماز نهی شده اند  ؛ فقیه ترین اصحاب عبد الله بن مسعود ، هم از تکمیل آن خبر نداشته پس چگونه احکام دیگر به نجاشی برسد؟

سیدنا نجاشی در میان نصارا با دستورات انجیل حکم می کرد هم چنانکه رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در میان یهود مدینه ابتدا بر اساس تورات حکم می کرد.  باز هم نجاشی مقصر نیست وزمانی که احکام قرآن به وی برسد و وی به آن حکم نکند مقصر خواهد شد ولی وی به اندازه ای که به وی رسیده بود حکم می کرد . همۀ مؤرخان هم نظرند که نجاشی رحمه الله قبل از تکمیل شدن شریعت اسلامی و رسیدن قوانین اجرائی حکومتی به وی وفات کرده است .  ادامه خواندن نجاشی نیز به حکم الله حکم نمی کرد اما پیامبر او را برادر نامید (۳۱۶)جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

عمر بن خطاب به قانون شریعت عمل نکرد پس برای ما نیز اشکالی ندارد (۳۱۵) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • عمر بن خطاب به قانون شریعت عمل نکرد پس برای ما نیز اشکالی ندارد (۳۱۵) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

این که عمر به غیر ما انزل الله حکم کرده  شبهه قدیمی بود وعباد و بندگان حکام معاصراز ترسشان، از دوباره بیان کردن آن پشیمان شده بودند که مباداحقیقت آنان در فدا کردن اسلام بر مصالح وشهوات خود آشکار شود .

سکولار زده ها و وعاظ السلاطین کلامشان این است که فاروق روزی که که حکم سرقت سارقان را در سال رماده (قحطی) انجام نداد حکم به ما انزل الله نکرد .

خداوند متعال در مورد نعمت آگاهی به بندگانش می فرمایند:  یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً (البقرة / ۲۶۹)‏ فرزانگي را به هركس كه بخواهد (و شايسته بيند) مي‌دهد، و به هركس كه فرزانگي داده شود ، بيگمان خير فراواني بدو داده شده است ، و جز خردمندان (اين حقائق را درك نمي‌كنند و) متذكّر نمي‌گردند .

‏حکم به غیر ما انزل الله بر دو معنی است: یکی حکم به غیر ما انزل الله که در آن تبدیل شرع صورت می گیرد که کفر است و دیگری عبارت است از ظلم در حکم و قضاوت بر اساس هوی وهوس و شهوت بدون استحلال .کار عمر از هیچ یک از انواع بالا نیست  و بحث کردن بیش از حد در این مورد ضایع کردن وقت است، بلکه توضیح زیاد در این مورد خوار وخفیف دانستن خواننده ی کتاب و و کوچک شمردن عقل اوست ..

واما کار عمر در این مورد در سال قحطی اجتهاد محض مصیب بوده و از حکم بما انزل الله است و در هیچ حالی از آن خارج نیست  . به این دلیل که اعمال برای مقاصد شریعتی است که رسول الله صلی الله علیه واله وسلم به خاطر آن مبعوث شده است و آن حفظ مصالح اساسی شرعی مردم و حاصل کردن بزرگترین آنها و دور کردن مفاسد از آنها و این مصالح شرعیه با ضابطه و معلوم هستند . ادامه خواندن عمر بن خطاب به قانون شریعت عمل نکرد پس برای ما نیز اشکالی ندارد (۳۱۵) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

یوسف علیه السلام در پارلمان کفار مسئولیت بر عهده گرفت پس ما نیز می توانیم (۳۱۴) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

  • یوسف علیه السلام در پارلمان کفار مسئولیت بر عهده گرفت پس ما نیز می توانیم (۳۱۴) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سیدنا یوسف دو بار مورد افترا واقع شد، یک بار در حیاتش توسط زنان ویک بار بعد حیاتش توسط حکام دست نشانده ی کفارسکولارجهانی وحواریون شیطان و مشرکین سكولار محلی؛ تا بتوانند شرک خود را با استوره توحید ، سیدنا یوسف ، توجیه کنند؟! در حالی که الله می گوید: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ .آیا سیدنا یوسف این وظیفه را به جای آورده بود ؟

اگر به سرگذشت سیدنا یوسف بنگریم در می یابیم که وی در حالی که در زندان است دعوت خود را به توحید و خاصتا به توحید حاکمیت حفظ کرده  ؛ الله می فرماید : یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ .(یوسف/۳۹،۴۰) اي دوستان زنداني من ! آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداي يگانه‌ي چيره ؟‏ اين معبودهائي كه غير از خدا مي‌پرستيد ، چيزي جز اسمهائي (بي‌مسمّي) نيست كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‌ايد . خداوند حجّت و برهاني براي آنها نازل نكرده است. فرمانروائي از آن خدا است و بس .. خدا دستور داده است كه جز او را نپرستيد . اين است دين راست و ثابتي ولي بيشتر مردم نمي‌دانند .

وزمانی که سناریوی وی با زن عزيز مصر را بیان می دارد ، الله او را چنین یاد میکند: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ . (یوسف/۲۴) زن قصد يوسف كرد ، و يوسف قصد او كرد ، امّا برهان خداي خود را ديد. ما اين چنين كرديم تا بلا و زنا را از او دور سازيم . چرا كه او از بندگان پاكيزه و گزيده‌ي ما بود.

مخلصین افرادی هستند که شیطان آنها را نمی تواند فریب دهد وشیطان لعین نیز تصریح بر آن دارد : قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ  * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ  .(حجر/۳۹،۴۰)گفت : پروردگارا ! به سبب اين كه ( به خاطر اين انسان ) مرا گمراه ساختي،  (معاصي و اعمال زشت را) در زمين برايشان مي‌آرايم و جملگي آنان را گمراه مي‌نمايم  مگر بندگان گزيده و پاكيزه‌ي تو از ايشان . ادامه خواندن یوسف علیه السلام در پارلمان کفار مسئولیت بر عهده گرفت پس ما نیز می توانیم (۳۱۴) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی