چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

از آنچه كه گذشت روشن مى شود كه حكم امارت واجب و تعيين امير از حق امام مسلمانان و يا کسی است که به تائید وی برگزیده شده است. مگر در بعضى حالتها كه لازم می آيد گروهى از مسلمانان متخصص خودشان مستقيما براى خويش اميرى انتخاب كنند. اين حالتها از اين قرار است:

حالت اول هنگامى است كه امير انتخاب شده از طرف امام به دليل كشته شدن يا اسارت و يا ناتوانى مفقود شود و مسلمانان نتوانند به امام مراجعه نمايند و اميران نيز براساس ترتيب، تعيين نشده باشند و يا مشخص شده اند اما همگى آنان مفقودند.

حالت دوم زمانى است كه مسلمانان يا گروهى از آنان در كارى از كارهاى جمعى مخصوصاً تمرين و جهاد، امامى نداشته باشند. پس بر مسلمانان لازم است كه يك نفر از خودشان را براى منصب امارت تعيين كنند زيرا بدون امير بودن مسلمانان، به هيچ وجه قابل قبول نخواهد بود، حال اينكه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  ضمن حديث «إِذَا خَرَجَ ثَلاثَةٌ فِي سَفَرٍ فَلْيُؤَمِّرُوا أَحَدَهُمْ» بديشان دستور تعيين امير داده است.

در باب تعيين امير به فعل صحابه در غزوه ى مؤته استدلال مى شود. پس از كشته شدن سه اميرى كه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  مشخص كرده بود صحابه بر امير بودن خالدبن وليد اتفاق كردند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  هم از كارشان اعلام رضايت نمود. امام بخارى : از انس بن مالك  روايت كرده است که: پیامبر صلی الله علیه وسلم  در حالي كه اشك می ريخت، فرمود: «أخذ الراية زيد فأصيب، ثم أخذها جعفر فأصيب، ثم أخذها عبد الله بن رواحة فأصيب، ثم أخذها خالد بن الوليد عن غير إمرة ففتح الله عليه، وما يسرهم أنهم عندنا» قال أنس «و إن عينه لتَذْرِفان» [۱] «زيد پرچم اسلام را بدست گرفت و شهيد شد. سپس، جعفر آن را گرفت و شهيد شد. سپس عبدالله بن رواحه آن را بدست گرفت، ايشان نيز به شهادت رسيدند. سرانجام، خالدبن وليد بدون اينكه توسط پیامبر صلی الله علیه وسلم  بعنوان امير لشكر تعيين شود، پرچم را بدست گرفت و خداوند او را پيروز نمود.» و در روايت ديگرصحيح بخارى حديثى كه انس روايت كرده بدين مضمون است: «حتى أخذ الراية سيف من سيوف الله حتى فتح الله عليهم» [۲] «تا اينكه شمشيرى از شمشيرهاى خدا پرچم را بدست گرفت و خداوند  آنان را پيروز نمود.» ادامه خواندن چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

حقوق رهبر برمردم و بيت المال (۱۵۹)

حقوق رهبر برمردم  و بيت المال (۱۵۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

امام مسلمانان در مقابل مسؤولیتهایی كه  دارد، از حقوقی نیز برخوردار می باشد كه  به دوبخش تقسیم می شود:

– حق او برمردم .

– حق امام دربیت المال

الف- حقوق رهبر برمردم:

  • اساسی ترین حق امام برمردم، سمع واطاعت در امور اجتهادی شریعت مربوط به رهبریت جامعه می باشد.

خداوند می فرماید : هنگامی که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمی زادگان پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم ؟و آنان گفتند آری گواهی می دهیم، تا روز قیامت نگوئید ما از این غافل و بی خبر بوده ایم یا اینکه نگوئید نیاکان ما پیش از ما شرک ورزیده اند وما هم فرزندان آنان بودیم . آیا به سبب کاری که باطل گرایان کرده اند ما را نابود می گردانی؟”  وامام بخاری و مسلم از انس بن مالک روایت می کنند که پیامبر  فرمودند : یقال للرجل من أهل النار یوم القیامة : أرأیت لو کان لک ما علی الأرض من شیء أکنت مفتدیا  به ؟ قال فیقول : نعم . فیقول : قد أردت منک أهون من ذلک، قد أخذت علیک فی ظهر آدم أن لا تشرک بی شیئا فأبیت إلا أن تشرک بی . ”  در روز قیامت به یکی از جهنمیان گفته می شود : آیا اگر تمام آنچه که بر روی زمین است مال تو باشد آیا همه ی آن را فدیه می دهی تا از جهنم آزاد شوی ؟ می گوید آری . و الله تعالی می فرماید : براستی که من بسیار کمتر از این را از تو خواسته بودم آنگاه که در پشت آدم بودی از تو عهد گرفتم که به من شرک نورزی و تو شرک ورزیدی .”

ابن عباس می فرماید :خداوند در روز عرفه ودر وادی نعمان کنارصحرای عرفات  از ذریت آدم عهد گرفته است آنگاه که از پشت او تمام نسل او را خارج کرد و آنان را در روبه روی خود نگاه داشت سپس مستقیما با آنان سخن گفت و از آنان پرسید ” أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؟ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا”  آیا من پروردگارتان نیستم ؟ گفتند بله تو پروردگارمان هستی و ما بر این شهادت می دهیم . ادامه خواندن حقوق رهبر برمردم و بيت المال (۱۵۹)

چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

همچنانکه قبلا یاد آوری شد «اولی الامر» با «ولی امر» تفاوت دارد، یکی جمع است و دیگری مفرد؛ حالا اگر شورای اولی الامر  به نمایندگی از خود ولی امر را مشخص نمود، در این صورت چنین ولی امری، تحت هر عنوانی مثل رهبر، رئیس، امیر، خلیفه یا هر عنوان دیگری که باشد، از نظر شرعی دارای جایگاه و موقعیت برجسته ای است که خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم از طریق شروط و قوانینی و از کانال نخبگان موجود در شورای  مسلمین چنین جایگاه و موقعیتی را تعیین و مشخص نموده اند  نه افراد و دین فروشان خائن .

رهبریت با شروط و اصولی که دارد نمی توان آن را همچون یک لباس ارزان قیمت در نظر گرفت که هر کسی جهت عوام فریبی و بسیج مردم آن را بر تن کند، بلکه عنوان و مفهومی اسلامی است که به فرمانروای منتخب شورایی اطلاق می گردد که مسلمان بوده و قانون شریعت الله را نیز پیاده کند.

خداوند شرط اول را این گونه بیان فرموده است : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي

الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاَللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ”

(منکم) یعنی از خودتان هستند ، مسلمان و ایماندار ؛ ابن منذر هم اجماع تمام علماء اسلام را در این زمینه آورده است که اینگونه است : ”  أجمع كل من يحفظ عنه من أهل العلم أن الكافر لا ولاية له على مسلم بحال“  به دنبال ان می بینیم که آیه با ” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ” شروع شده است ، دلیل است بر اینکه فرمان متوجه مسلمین ایماندار می باشد و غیر مسلمان را در بر نمی گیرد  چون به دنبال آن الله متعال از مخاطبین خود می خواهد چنانچه در میانشان مشکلی به وجود آمد  ” فَرُدُّوهُ إلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ ”  آن را به الله ( قرآن ) و رسولش صلی الله علیه و سلم (سنت صحیح) بر گردانند . با این شرط  ” إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاَللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ” اگر به الله و رزو آخرت ایمان دارید . حالا اگر به حزب ، شیخ ، ملا و اشخاص دیگری ایمان داشتند قاعده عوض می شود . ادامه خواندن چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه گردیده است؟ (۱۵۷)

در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه  گردیده است؟ (۱۵۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

مفهوم ولی امر در لغت و اصطلاح:

ابن منظور می گوید: «اولی، به معنای (ذوی) است، یعنی صاحب و همیشه به شیوه ی مضاف می‌آید، همانطور که الله بلند مرتبه می‌فرماید: وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ، یعنی صاحب قدرتی شدید و تند.

ابن منظور می‌ افزاید: «اولوا بمعنی ذوو لا یفرد له واحد و لا یتکلم به الا مضافا کقولک اولو باس شدید و اولو کرم». اولوا به معنی (ذوو) آمده و تنهایی ندارد و به مضاف نباشد نمی‌آید. مانند این که گفته می‌شود: اولوا باس شدید و اولوا کرم.[۱]

باز در ادامه می‌فرماید: و جمله «اولی الامر من المسلمین من یقوم بشانهم فی امر دینهم و جمیع ما ادی الی صلاحهم».و تمامی‌اولی الامر از مسلمانان کسانی هستند که امورشان را اجرایی می‌کنند در امر دینشان و همه اموری که باعث اصلاح امورشان می‌شود.[۲]

دکتر محمد بن عبدالله السعری می‌گوید: «اولوا: جمع، و قیل: لا مفرد له.  و الارجح ان یکون جمعا ل(ولی)، بمعنی ذوو ای اصحاب ولا یاتی الا مضافا. فی مثل (اولوا الالباب) بمعنی ذوی. او اهل او اصحاب العقول». «اولوا جمع است، و گفته شده تفرد ندارد، اما راجح آن است جمع کلمه(ولی)[۳] است. به معنای صاحب، و جز به صورت مضاف نمی‌آید؛ مثلا اولوا الألباب یعنی ذوی، یا اهل یا صاحبان عقل».

اولی الامر در شریعت: «ان اولی الامر من المسلمین، من یقوم بشانهم فی امر دینهم و جمیع ما یودی الی صلاحهم». ولی امر آن است که از مسلمین باشد، کسی است که به پا می‌خیزد برای انجام امور دینیشان و همه اموری که آنان را به سوی خیر و صلاح پیش می‌برد. [۴]به همين خاطر است برای اولی الامر شدن و واجب الاطاعه شدن از آنان، حکم کردنشان به شریعت و برپا کردن دین؛ شرط است.[۵]

اولی الامر در قرآن، سنت و سخنان عالمان:

خداوند متعال می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً. (النساء/۵۹)ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر، و صاحبان امرتان را، و اگر درچیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام تر است.

خداوند بلند مرتبه  در این آیه روی به سوی مسلمانان می‌نماید و می‌فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید در همه‌ی امور مطیع فرمان الله و رسولش باشید. «وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ.» و از کارداران و علمای خودتان که از خودتان هستند نیز اطاعت کنید، یعنی به فرمان اولی الامر و  نماینده ی شورایی گوش فرا دهید که از خودتان هستند؛ یعنی مسلمانند، «مِنكُمْ».

«فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ » آن گاه اگر در چیزی منازعه و اختلاف نمودید «فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ » به الله و رسولش بازگردید، یعنی: تنها قرآن و سنت داور و حکمتان باشد.  بله لازم است در همۀ امور به سوی الله و رسولش  بازگردیم، اینگونه پیداست که امر رسول الله  نیز امر الله بلندمرتبه است؛ همانطور که در سوره ی النساء آیه ۸۰ آمده است: «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ». پس با این ادله نباید به هیچ طریق و شیوه ای اختلافات و منازعه‌تان را نزد طواغیت زمانتان ببرید، «إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ» اگر باور به الله و روز آخرت دارید، باید اینگونه باشد. «ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» آن بازگشت منازعات و اختلافات نزد قرآن و سنت، بهتر و زیباتر است برایتان. ادامه خواندن در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه گردیده است؟ (۱۵۷)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

۲- حاکم (زمامدار)

الف- رهبریت در اسلام:

اسلام پس از معرفی شورا به عنوان یک ابزار، شکل و قالب خاصی را به عنوان نظام حکومتی دولت اسلامی معرفی ننموده است . نیاز جامعه و وضع موجود مسلمین شکل ساختمان حکومت را معرفی می کند و برای رهبر جامعه نیز نام خاصی را به عنوان تنها نام زمامدار مسلمین معرفی ننموده است . در همان دوران صدر اسلام پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم مسلمین اسم خاصی نداشت، جانشین وی نیز عنوان  جانشین رسول الله یا خلیفه رسول الله را گرفت (” سَیكُونُ مِن بَعدِی إِثنَا عَشَرَ خَلِیفَة ….”) و به دنبال آن عنوان امیر المومنین (” وَأُولی الأَمر مِنكُم ….”) و امام (” أَلأَئمِّةُ مِن قُرَیش”) وغیره رایج گشت .

با این وجود پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم درحدیثی مختصر – ولى پر محتوى- به معنى وخطوط كلى سیاست شرعى و جایگاه رهبریت اشاره نموده و مى فرماید:

” كانت بنو إسرائیل تسوسهم الأنبیاء كلما هلك نبي خلفه نبي، وإنه لا نبي بعدي، وسیكون خلفاء فیكثرون”. قالوا فما تأمرنا ؟ قال:” فوا ببیعة الأول فالأول، أعطوهم حقهم فإن الله سائلهم عما استرعاهم”.  (متفق علیه  )[۱]

“امور- دینى ومعاشرتى، داخلى وخارجى- بنى اسرائیل را پیامبران اداره می كردند، هرگاه پیامبرى در می گذشت، پیامبر دیگرى به جاى آن مى آمد، وهیچ پیامبرى بعد از من نخواهد آمد، ولى -زمامداران سیاسى واسلام به عنوان- خلیفه هاى فراوانى خواهند آمد”.  صحابه پرسیدند : ما را در قبال آنها چه دستور می دهید ؟ پیامبر فرمود: “به بیعت نخستین خلیفه كه بیعت شده وفا دار باشید، وحق آنها را ادا كنید، آنها نیز نزد خدا در قبال رعیت خود مسؤولیت دارند”. ادامه خواندن ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ارکان چهار گانه زیر، پایه های اساسی دولت اسلامی را  تشكیل می دهند، درصورت وجود  نداشتن هر یك از این عناصر، دولت اسلامی نیز وجود نخواهد داشت. ارکان  بنیادی دولت اسلامی عبارت اند  از :

  • حكم (قانون شریعت)
  • حاکم (رهبر)
  • سرزمین (جهان اسلام)
  • مردم (امت اسلامی)

۱ – حكم وقانون

الف- معنی قانون :  قانون به معنی: چیزی كه قدرت وصلاحیت دولت را تنظیم نموده، وارتباطات دولت را با افراد جامعه تعیین می كند، حقوق و وظایف دولت را در قبال افراد، وحقوق و وظایف افراد جامعه را در قبال دولت بیان می دارد.مفهوم واژه ی قانون در اسلام نیز موجود  است، ومصادر اسلامی از آن به عنوان های : «حكم» و «شرع » تعبیر نموده اند .همچون : «فرمان وقانون گزاری مخصوص خدا است».  (یوسف/۴۰)

ب- اهمیت قانون در حكومت:

حكم وقانون از مهم ترین پایه های دولت اسلامی است؛ زیرا مردم نمی توانند به هدف های مشترك دست یابند، تااینكه از طرف دولت اسلامی بدرستی سازماندهی نشوند، وقواعد معین طرز العمل را بپذیرند؛ زیرا اولین اساس وپایه ای كه نظام حكومت در اسلام برآن استوار است، این است كه : قانون وقانونگزاری از آن پروردگار متعال است وهیچ انسانی درهرمقامی كه باشد حق قانونگزاری را ندارد.

ومنبع قانون برای حكومت اسلامی ومسلمانان قرآن وسنت است، دولت اسلامی هیچ قانونی جز این ندارد، وهیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد.  بنابراین دولت اسلامی مكلف است كه در تمام زمینه ها اعم ازقوانین جنائی، معاملات، احوال شخصی، وقانون بین المللی از قرآن وسنت الهام گرفته، وآن را به اجرا بگذارد. ادامه خواندن ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)

ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۱- ربانی بودن :

یكی از ویژگی های نظام سیاسی اسلام ربانی بودن این نظام است، واین دومفهوم را دربردارد:

–  ربانی بودن منبع وبرنامه.

– ربانی بودن هدف.

الف- ربانی بودن منبع ومأخذ :

منظور از ربانی منبع اینست كه : نظام سیاسی اسلام مانند سایر برنامه های آن، آیین ربانی وپیام الهی است كه توسط جبریل امین به خاتم پیامبران فرستاده شده است. این نظام پاسخ ونتیجه ی خواست یك فرد، یك خاندان، یك گروه، یک حزب وملت نیست، بلكه نتیجه ی خواست پروردگار جهان وجهانیان است.  ازنتایج مهم این ویژگی میتوان امور آتی را شمرد :

۱- مصونیت از تضاد :

از لوازم این نظام الهی وقانون آسمانی خالی بودن از هرگونه تضاد، تناقض وناموزونی است :وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا كَثِیرًا  . (نساء: ۸۲)اگر این قرآن ازطرف غیر خدا می بود، اختلاف فراوانی درآن می یافتند.

۲- بی طرفی : در قوانین ساخته ی  دست بشر- آگاهانه یا نا آگاهانه- منافع شخصی، نژادی وگروهی به نحوی در نظر گرفته می شود.  این قوانین الهی است كه بدون تمایل به یك جهت، منافع فردی واجتماعی را بطور یكسان تنظیم می نماید. ادامه خواندن ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)

اصل حاکمیت قانون شریعت (۱۵۳)

اصل حاکمیت قانون شریعت (۱۵۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

معنی ومفهوم  سیاست

سیاست واژهء عربى است، اصل آن «سَوْس» به معنى : نگهدارى كردن، سرپرستى، اصلاح وارشاد مردم براه رستگارى، حكومت دارى، ادارهء امور مملكت، فن كشور دارى وادارهء امور داخلى وخارجى آن.[۱]

مفهوم خاص سیاست : سیاست درمفهوم خاص، تدابیر و قوانینی است كه حكومت ها، در باره ی اداره ی امور كشور وتعیین شكل ومحتواى فعالیت خود اتخاذ مى كنند، واین تدابیر از دو کانال داخلى وخارجى صورت می گیرد :

الف-کانال داخلى : حكومت ها با اتخاذ قوانین و تدابیرسنجیده ومتناسب با شرایط مادى ومعنوى مشخص، امور كشور را اداره مى كنند تا اعضاى جامعه به وظایف دنیوی خود عمل نمایند.

ب- کانال خارجى : مربوط است به  اصول روابط دولتها با دولت هاى دیگر كه آنرا روابط  بین المللى گویند

معنى سیاست شرعى :

علماى اسلام با توجه به مفهوم عام وخاص این كلمه، و با استنباط از دلایل شرعى وسیرت نبوى در نحوهء حكومت دارى معنى سیاست شرعى را چنین بیان داشته اند :” السياسة الشرعية هی تدبير الشئون العامة للدولة الإسلاميه بما يكفل تحقيق المصالح ورفع المضار،مما لا يتعدى حدود الشريعة وأصولها الكلية “.[۲]

” سیاست شرعى عبارت از: ادارهء امور داخلى وخارجى دولت اسلامى در پرتو احكام ومقررات وقواعد كلى شریعت به نحوى كه مصالح علیا ی دولت تحقیق یافته وازخطر مصون بوده باشد”. ادامه خواندن اصل حاکمیت قانون شریعت (۱۵۳)

پیامبر خاتم و مجریان جنگ روانی و فرهنگی دشمن(۱۵۱)

پیامبر خاتم و مجریان جنگ روانی و فرهنگی دشمن(۱۵۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

رسول الله صلی الله علیه و سلم  همان گونه که نسبت به مطعم بن عدي سکولار کافر (نه سکولاری مرتد)  اظهار وفاداری نمود، از طرفي ديگر نیز می‌بایست سران فتنه و جنايتكاران جنگي را به سزاي اعمالشان مي‌رساند. و چون عقبه بن ابي معيط و نصر بن حارث به صورت تبلیغی و فرهنگی بر علیه اسلام فعالیت داشتند و از بزرگ‌ترين دعوتگران جنگ عليه اسلام و مسلمین  بودند، بنابراین، زنده‌ماندن آنان که در جنگ روانی و فکری فعالیت  داشتند، در شرایط خاصی که اسلام با آن مواجه بود، تهديد بزرگي عليه اسلام محسوب می‌گردید؛ چراکه قاعده ی برخورد با جنایتکاران جنگ مسلحانه و جنایتکاران جنگ فرهنگی و روانی با همدیگر متفاوت می باشد  . بر این اساس، رسول الله صلی الله علیه و سلم  هنگام بازگشت از بدر در محل «صفرا» دستور قتل آنها را صادر كرد.

عقبه ابن ابی معیط با اطلاع از حکم رسول الله صلی الله علیه و سلم  مبنی بر قتل وی، خطاب به قریشیان گفت: اي قريشيها! افسوس كه من در جمع شما كشته مي‌شوم؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم  فرمود: به خاطر دشمني با خدا و رسول كشته مي‌شوي.عقبه ابن ابی معیط گفت: اي محمد! احسانت بر من بهتر است. مرا هم مانند يكي از مردان قوم در نظر بگير. اگر آنان را به قتل رساندی، مرا نیز به قتل برسان و اگر بر آنها احسان نمودي، بر من هم احسان كن. اگر از آنها فديه گرفتي، از من نيز فديه بگير. اي محمد! چه كسي بعد از من فرزندانم را سرپرستي مي‌كند.

رسول الله صلی الله علیه و سلم  فرمود: آتش. سپس فرمود: اي عاصم! گردنش را بزن. عاصم نيز دستور رسول الله صلی الله علیه و سلم  را عملی نمود.[۱]او در صفرا، (محل) يا عرق ظبيه گردن زده شده و جهت عبرت فعالین  جنگ فرهنگی و عقیدتی بدار آويخته شد. او نخستين كسى بود كه در عالم اسلام پس از کشته شدن ، جهت عبرت دیگران ، بدار آويخته شد . ادامه خواندن پیامبر خاتم و مجریان جنگ روانی و فرهنگی دشمن(۱۵۱)

پیامبر خاتم در برابر جنگ فکری و روانی (۱۵۰)

پیامبر خاتم در برابر جنگ فکری  و روانی (۱۵۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شناخت صحیح  و شرعی از زوایای مختلف مسأله، مسیر صحیحی است که هر مسلمانی که طالب سلامت ایمانی و دنیوی است  ، باید از آن بگذرد؛  اما در وضع موجود چه باید کرد ؟ زمانی که مسلمین از طریق رسانه های ماهواره ای و منبرهای غدر و خیانت،  در معرض انواع اخبار دروغین و سحر دین فروشان خائن قرار گرفته اند،  نیاز به  دسترسی به اطلاعات صحیح و سالم یک ضرورت بنیادین می باشد به همین دلیل چند جمله ی کوتاه در مورد اهمیت تبلیغ و جنگ رسانه ای،  فکری  و روانی در رساندن واقعیتهای کلان و عملی شریعت  را بیان می کنم، امری که قاطعانه باید برایش کاری انجام داد .

امام احمد با سند صحیح از انس رضی الله عنه و او از رسول الله  صلی الله علیه وسلم  روایت می کند که گفت: “جاهدوا المشرکین بألسنتکم و أنفسکم و أیدیکم”.(با مشرکین با جانهایتان و اموالتان و دستانتان جهاد کنید). و در مسند با سند صحیح ازکعب بن مالک رضی الله عنه روایت است که به رسول الله  صلی الله علیه وسلم گفت: الله عزو جل در باره شعر آیاتی را نازل کره که خود می دانید” رسول الله  صلی الله علیه وسلم فرمودند:”مؤمن باید با شمشیر خود و زبان خود جهاد کند قسم به کسی که جانم در دست اوست اثری که با شعر بر دشمن می گذارید مانند آنست که به آنها تیر می زنید”،یعنی تبلیغ و مبارزه زبانی در روحشان ، همانند تأثیر تیر در جسدشان ،اثر می گذارد و در روایتی دیگر از آن هم مؤثرتر است.

و نیز خود رسول الله صلی الله علیه وسلم صدا و تصویر را برای روشن کردن حقائق دین به کار برده است. درحدیث صحیح از انس رضی الله عنه روایت است که گفت:”رسول الله صلی الله عیه وسلم خطوطی را کشید و سپس گفت این خط ،آرزوی انسان است و آن خط اجل اوست و در این حین خط نزدیکتر می رسد….”. ادامه خواندن پیامبر خاتم در برابر جنگ فکری و روانی (۱۵۰)