مشرکین غیر اهل کتاب و انتخاب جنگ یا پذیرش اسلام (۲۸)

مشرکین غیر اهل کتاب و انتخاب جنگ یا پذیرش اسلام (۲۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در برهه ای از سیر تکاملی قدرت گیری حکومت اسلامی، الله متعال در مورد مشرکین غیر اهل کتاب می فرمایند: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (توبه/۵) هنگامي كه ماه هاي حرام (كه مدّت چهار ماهه‌ي امان است) پايان گرفت، مشركان (عهدشكن) را هر كجا بيابيد بكشيد و بگيريد و محاصره كنيد و در همه‌ي كمينگاه ها براي (به دام انداختن) آنان بنشينيد. اگر توبه كردند و (از كفر برگشتند و به اسلام گرويدند و براي نشان دادن آن) نماز خواندند و زكات دادند، (ديگر از زمره‌ي شمايند و ايشان را رها سازيد و) راه را بر آنان بازگذاريد. بي گمان خداوند داراي مغفرت فراوان (براي توبه‌كنندگان از گناهان) و رحمت گسترده (براي همه‌ي بندگان) است.

در اين آيه چهار دستور در مورد مشركين غیر اهل کتاب ديده مى‏شود: بستن راه ها، محاصره كردن، اسير ساختن، و بالاخره كشتن؛ و ظاهر اين است كه چهار موضوع به صورت يك امر تخييرى نيست، بلكه با در نظر گرفتن شرايط محيط و زمان و مكان و اشخاص موردنظر، بايد هر يك از اين امور كه مناسب تشخيص داده شود، عملى گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره كردن و بستن راه بر آن ها در فشار كافى قرار گيرند از اين راه بايد وارد شد و اگر چاره‏اى جز قتل نبود كشتن آن ها مجاز است.

اين شدت عمل به خاطر آن است كه برنامه ی اسلام ريشه كن ساختن مشرکین غیر اهل کتاب (سکولاریسم) از روى كره ی زمين بوده، و همان طور كه مي دانيد، مسأله ی آزادى مذهبى، يعنى ترك اجبار پيروان مذاهب ديگر براى پذيرش اسلام، منحصر به شریعت های آسمانى اهل كتاب و شبهه اهل کتاب مانند يهود و نصارا و مجوس و مشابهین است، و شامل سکولاریست ها نمى‏شود، زيرا سکولاریسم در نگاه اسلام دینی است که شایستگی هیچ گونه احترامی نیست، بلكه انحطاط، خرافه، انحراف، دشمن صریح قوانین خداوند و بيمارى است كه به هر حال و به هر قيمت بايد، متناسب با میزان قدرت مسلمین، ريشه كن گردد. ادامه خواندن مشرکین غیر اهل کتاب و انتخاب جنگ یا پذیرش اسلام (۲۸)

ممنوعیت ازدواج با زنان مشرک غیر اهل کتاب (۲۷)

ممنوعیت ازدواج با زنان مشرک غیر اهل کتاب (۲۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند به صراحت در مورد ازدواج با زنان اهل کتاب می فرمایند: الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (مائده/۵) امروزه (با نزول اين آيه) براي شما همه ی چيزهاي پاكيزه (طبع سالم پسند) حلال گرديد، و (ذبائح و) خوراك اهل كتاب (جز آنچه با آيات ديگر تحريم شده است ) براي شما حلال است و خوراك شما براي آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما، حلال است، هرگاه كه مهريّه‌ي آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاري يا انتخاب دوست نباشد. هر كس كه انكار كند آنچه را كه بايد بدان ايمان داشته باشد (از جمله ايمان به احكام حلال و حرام برخي از خوراكي ها و ازدواج هاي مذكور در اينجا) اعمال او باطل و بي فايده مي‌گردد و در آخرت از زمره‌ي زيان كاران خواهد بود.

و در برابر، با قاطعیت اعلام می نماید که: وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (بقره/ ۲۲۱)  و با زنان مشرك (غير اهل كتاب) تا ايمان نياورند ازدواج نكنيد، و بي‌گمان كنيز مؤمني از زن (آزاد) مشركي بهتر است، اگرچه (زيبائي يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتي انداخته باشد (و دلباخته‌ي او بوده باشيد)، و (زنان و دختران خود را) به ازدواج مردان مشرك در نياوريد، مادامي كه ايمان نياورند. و بي‌گمان غلام مؤمني از مرد مشركي بهتر است اگرچه (زيبائي يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتي انداخته باشد (و دل از كفتان ربوده باشد). آنان (اعم از زنان يا مردان مشرك) به سوي آتش (دوزخ) دعوت مي‌كنند (و سبب شقاوت مي‌گردند) و خدا به سوي بهشت و آمرزش به فرمان خود و توفيق خويش دعوت مي‌كند (و پيروي از دستور او، وسيله‌ي سعادت مي‌شود)، و خدا آيات خود را براي مردم روشن مي‌سازد (و احكام شريعت را با دلائل واضح تفهيم مي‌نمايد) تا اين كه (راه صلاح و سعادت خويش را بشناسند و) يادآور شوند.

ممنوعیت ازدواج با مشرکین غیر اهل کتاب (نگاه شیعه ی ۱۲ امامی) : ادامه خواندن ممنوعیت ازدواج با زنان مشرک غیر اهل کتاب (۲۷)

برائت و بیزاری از اهل شرک = کفر به طاغوت = لا اله (۲۶)

برائت و بیزاری از اهل شرک = کفر به طاغوت = لا اله (۲۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

برائت و بیزاری از مشرکین غیر اهل کتاب اصلی است، که مسلمین با استناد به آیه ی: وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه/۳) «و این اعلامى است از ناحیه ی خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر (روز عید قربان) که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند … » انجام می دهند.

خدا و رسول در روز حج اکبر به عموم مردم این طور اعلام کرده‏اند که، براى همیشه از مشرکین غیر اهل کتاب برى و بیزارند و مؤمنین که پیرو خدا و رسول مى‏باشند بدون تردید باید براى همیشه از مشرکین غیر اهل کتاب بیزار باشند. آیات برائت و اعلان بیزاری خدا و رسول صلی الله علیه و سلم در مورد مشرکان غیر اهل کتاب [که در حقیقت سکولاریست های آن زمان بودند] و پیمان شکنی کرده بودند، نازل شد[۱]و این آیه ی شریفه یک اصل کلی را به همه ی مردم جهان تا روز قیامت می دهد، یعنی مسلمین با مشرکین غیر اهل کتاب سر ناسازگاری داشته و اعلام بیزاری می جویند.

برائت از اهل شرک و شرک کاملاً به هم مربوط بوده و از هم جداناپذیرند و به عبارتی دیگر همان کفر به طاغوت و یا همان قسمت نفی لا اله- الا الله است که شرط صحت اسلام و رکن توحید به شمار می آید. یعنی اگر برائت از اهل شرک و شرک همزمان حاصل نشود اسلام و ایمانی هم حاصل نخواهد شد؛ و اما برائت از شرک اکبر یعنی شناختن همه ی انواع شرک و ترک کلی آن و از آن متنفر بودن و از آن دوری نمودن؛ و برائت از اهل شرک یعنی برائت از تمامی کسانی که مرتکب شرک اکبر هستند یعنی آن ها را دوست  نداشتن و عذرتراشی نکردن برای آن ها و حکم نمودن به خروج آن ها از دایره ی دین خداوند.

شیخ حمد بن عتيق رحمه الله می گوید: در این جا یعنی در کلام خداوند نکته ی بدیع و لطیفی وجود دارد که می فرماید: إِنّا بُرَءآؤاْ مّنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ: ما از شما و از چیز هایی که به غیر از خداوند می پرستید بری و بیزاریم (ممتحنه/۴) و آن هم این است که خداوند برائت از مشرکین یعنی عبادت کنندگان غیر خدا را بر برائت از بت ها یعنی معبودانی که به غیر از خداوند مورد پرستش قرار می گیرند مقدّم نموده است برای این که اولی یعنی برائت از عبادت کنندگان غیر خدا از دومی یعنی برائت از شرک و معبودان مشرکین مهم تر است، چون بعضی وقت ها مشاهده می شود که فرد از بت ها و معبودان مشرکین برائت می کند ولی از کسانی که این بت ها را پرستش می کنند برائت نمی کند، همچون شخصی به خاطر عدم برائت از مشرکین واجب الهی را به جای نیاورده است؛ و اما وقتی که از مشرکین برائت نماید این برائت از آن ها مستلزم برائت از معبودان مشرکین هم می باشد همانند این فرموده ی خداوند که در این مورد فرموده است: وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَأَدْعُو رَبّي عَسَىَ أَلاّ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبّي شَقِيّاً (مريم/۴۸) و از شما (اي پدر! و اي قوم مشرک!) و از آنچه به جز خدا مي‌پرستيد كناره‌گيري و دوري مي كنم، و تنها پروردگارم را مي‌پرستم. اميد است در پرستش پروردگارم (طاعت و عبادت من پذيرفته شود و) بدبخت و نوميد نگردم. در این آیه ی مبارکه اعتزال و کناره گیری از مشرکین بر اعتزال و کناره گیری از معبودان مشرکین مقدّم شده است.[۲]  ادامه خواندن برائت و بیزاری از اهل شرک = کفر به طاغوت = لا اله (۲۶)

مشرکین به صورت عموم همیشه الله را قبول داشته اند (۲۵)

مشرکین به صورت عموم همیشه الله را قبول داشته اند (۲۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

عده ای بر این باورند که سکولاریست ها (مشرکین غیر اهل کتاب) خدا را قبول نداشته اند، اگر شیطان را از زمان پیدایش آدم، بنیانگذار اولین قانون در برابر قانون الله بدانیم، آیات قرآن به صراحت و آشکارا اعلام نموده اند که شیطان خدا را قبول دارد و به آن اقرار نموده است و در طول تاریخ اکثریت قاطع پیروانش الله را قبول داشته اند.

از اين نكته هم غافل نشويم كه غير از عده اي قليل دهري، يا به قول امروزي ها ماترياليست، مردم و بزرگان سكولار در طول تاریخ و حتی مشرکین قريش به خدا اعتقاد داشتند و مراسم حج را ادا مي نمودند و قرباني مي كردند و به حاجيان خدمت مي كردند و احترام زيادي براي كعبه قائل بودند و به الله سوگند ياد مي كردند و معتقد بودند كه تنها الله خالق و رازق بوده و آن ها را مي ميراند و تنها الله جهان را اداره مي كند. و خداوند در اين مورد مي فرمايند: وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (لقمان/۲۵) هرگاه از آنان (كه معتقد به انبازها و شركاء هستند) بپرسي: چه كسي آسمان ها و زمين را آفريده است‌؟ حتماً مي‌گويند: خدا. (چرا كه بت ها و ساير انبازها سازنده‌ي چيزي نبوده و بلكه خودشان ساخته و مخلوقند). بگو: ستايش خدا را (كه مسأله ی به آن اندازه ای روشن است كه خودتان بدان اعتراف مي‌كنيد). ولي اكثر آنان (چندان چيزي) نمي‌دانند (و اين است كه به مقتضای اعتراف خود عمل نمي‌نمايند و عبادت را تنها منحصر به خدا نمي‌كنند).

  • آیات قران در مورد عقیده ی سکولاریست های زمان پیامبر خاتم درباره ی خالق، رزاق و … و این که مشرکین مکه همه توحید در ذات و افعال خدا را قبول داشتند:

۱-وَلَئِن سَاَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَاَنَّی یُوْفَکُونَ (عنکبوت/ ۶۱) هرگاه از آنان (كه كساني و يا بت هائي را شريك خدا مي‌دانند) بپرسي چه كسي آسمان ها و زمين را آفريده است، و خورشيد و ماه را (براي منافع شما انسان ها روان و) مسخّر كرده است‌؟ قطعاً خواهند گفت: خدا !. پس چگونه (با وجود اعتراف به يگانگي خدا در آفرينش كائنات و تسخير كرات، از اقرار به يگانگي خدا در الوهيّت و فرمانروائي) منحرف مي‌گردند؟ ادامه خواندن مشرکین به صورت عموم همیشه الله را قبول داشته اند (۲۵)

مشرک غیر اهل کتاب/سکولار (۲۴)

مشرک غیر اهل کتاب/سکولار (۲۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

تحوّلات مفهومی دین مشرکین غیر اهل کتاب در قرون اخیر جوامع سکولار غربی

مشرکین غیر اهل کتاب کسانی بودند که جهت اداره ی زندگی دنیوی و معنوی خود از قوانین و برنامه هایی غیر از آنچه که در دین اسلام و شریعت های مختلف آن وجود داشت پیروی می کردند. در این صورت اگر مجموعه ای از عقاید و باورها و اصول یک عقیده و جهان بینی را در نظر بگیریم که ساخته و پرداخته ی افکار بشری بوده و اتکائی به قوانین دین اسلام و شریعت های مختلف آن نداشته باشد چنین دینی، دین مشرکین غیر اهل کتاب است.

ممکن است این دین در مسیر حیات خود تغییر لباس و نقاب دهد اما مضمون ثابتی دارد که هدف آن سازگار نمودن قوانین دین اسلام با قوانین خود، و در صورت توانایی، نابود نمودن قوانین دین اسلام از زندگی بشری است.

شکل کنونی دین مشرکین غیر اهل کتاب، که با نام جدید «سکولاریسم» در برابر تمام شریعت های آسمانی اعلام موجودیت کرده است، در غرب پدیده‌ای تاریخی است که همگام با تحولات بنیادین در عرصه ی علم و فن در جوامع غربی در شکل و نام نوین آن شکل گرفت، به همین دلیل از این به بعد -همچنانکه قبلا ذکر شد- ما به جای واژه ی «دین مشرکین غیر اهل کتاب» از واژه ی «دین سکولاریسم» که با ادبیات معاصر تناسب دارد استفاده خواهیم نمود.

از آنجایی که دین سکولاریسم ساخته و پرداخته عقل و نیازهای روز بشر است، با مضمونی ثابت،  روز به روز در حال دگرگونی و تغییر بوده است؛ به همین دلیل دین سکولاریسم متناسب با واکنش مردم پروسه ی تکاملی خود را به پیش می برد؛ بدین معنی که در هر مرحله ای، متناسب با واکنش مردم در برابر دین سکولاریسم، پروسه ی خود را به سمت تکامل به پیش می راند. به عنوان مثال به دلیل گرایش مردم آلمان به دین آسمانی، رابطه ی شریعت نصارا با دین سکولاریسم در این کشور هیچ‌گاه نتوانست به الحادی که هدف آن است دست یابد. در آمریکا نیز به دلیل پایبندی مردم به ارزش های کلیسا، هدف دین سکولاریسم تئوریزه کردن و اصلاح روابط تاریخی با شریعت نصارا و مشخص نمودن حیطه ی عمل مورد پذیرش هر دو در طول تاریخ بوده است نه تخریب این رابطه، بلکه علاوه بر آن، با بهره گیری از احساسات مذهبی مردم توجه دادن جامعه به ضرورت حفظ وحدت سرزمینی و پرهیز از جنگ‌های مذهبی بود. ادامه خواندن مشرک غیر اهل کتاب/سکولار (۲۴)

جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حکم مالیات سرانه (جزیه) بدواً توسط قرآن (توبه/۲۹) در مورد اهل کتاب یا اهل ذمه مقرر شد و قرآن کریم در مورد مشابهین اهل کتاب یا کسانی از نوادگان مسلمین که همان مسیر انحرافی اهل کتاب را طی نموده و به بلای آن ها گرفتار گشته اند سکوت اختیار کرده است. از این جاست که میان فقها و محققان اسلامی اختلاف نظر پدیدار گشته مبنی بر این که آیا پرداخت جزیه فقط از اختصاصات اهل کتاب است یا نه؟ به دیگر تعبیر آیا فقط اهل کتاب می توانند با عقد و امضای قرارداد مشترک ذمه، شهروند جامعه ی اسلامی شناخته شوند و علی رغم ماندن بر دین خود، از مزایای شهروندی در جامعه ی اسلامی برخوردار باشند؟ یا این که گروه های مشابه اهل کتاب نیز می توانند با پرداخت جزیه، شهروند جامعه ی اسلامی به شمار آمده و از مزایای شهروندی برخوردار باشند. دراین زمینه دو نظریه، بیشتر خودنمایی می کند که عبارتند از:

نظریه ی اول: بسیاری از فقهای اهل سنت از قبیل امام مالک، شافعی، اوزاعی، ابن المنذر و ابوثور در مورد اهلیت قرارداد ذمه، معتقدند که همه ی گروه های غیر مسلمان از هر مذهب و طایفه و فرقه ای باشند (خواه عرب باشند یا عجم) می توانند در عقد این قرارداد شرکت داشته و به صورت متحدین متعهد جامعه ی اسلامی درآیند و از تمام مزایای حقوقی آن بهره مند گردند.[۱]

نویسنده ی کتاب «حقوق روابط بین الملل در اسلام» امام ابوحنیفه و سرخسی را نیز در ضمن طرفداران این نظریه نام می برد و در ادامه می نویسد: سرخسی پس از تحقیق عالمانه ی طولانی نتیجه می گیرد که ذکر اهل کتاب در قرآن برای محدود کردن دایره ی شمول این قاعده (پرداخت جزیه) نیست بلکه مشعر بر این است که می توان از آن ها جزیه گرفت.[۲]

ابو یوسف ضمن رفتن به مسیر استادش (ابو حنیفه)، با بیان صریح تری می گوید: به جز مرتدان و بت پرستان عربستان، پرداخت مالیات سرانه (جزیه) از همه ی غیر مسلمانان اعم از مجوسیان، آتش پرستان، صابئان و سامری ها پذیرفته می شود.[۳]

الحاق مجوس به اهل کتاب، چنانکه در پاره ای از احادیث وارد شده: «سَنّوا فی المجوس سنةاهل الکتاب فی الجزیة»[۴]؛ خود دلیل بر آن است که قرارداد ذمه (که جزیه جزء لاینفک آن به حساب  می آید) به اهل کتاب اختصاص ندارد؛ زیرا مجوس با این که در اساس اهل کتاب نیستند[۵] اما شبهه اهل کتاب بوده و اهلیت شرکت در قرارداد ذمه و پرداخت جزیه را واجد هستند.[۶] ادامه خواندن جزیه مختص اهل کتاب است یا شبهه اهل کتاب را نیز شامل می شود؟(۲۳)

من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

در جهان، علاوه بر اسلام، فقط دو شریعت آسمانى وجود دارد که به طور مسلم و به ‏اتفاق آراى علماى اسلامى اهل کتابند: «یهود» و «نصارا‏». قرآن کریم به اهل ‏کتاب بودن پیروان این دو شریعت اشاره کرده، می فرماید: أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ‏ (انعام/۱۵۶) (آن را فرو فرستاده‌ايم) تا نگوئيد كتاب (آسماني) تنها بر دو گروه (يهود و نصاراي) پيش از ما فرو فرستاده شده است، و (ما اصلاً از آن ها آگاهي نداشته‌ايم و) از بحث و بررسي آن ها بي‌خبر بوده‌ايم (و لذا از انجام گناه و دوري از راه خدا معذوريم).

پس درباره‌ي يهود و نصارا به روشني از آيات بر‌مي‌آيد كه داراي «كتاب»‌اند؛ چرا كه كتاب هر كدام (تورات و انجيل) را نام مي‌برد؛ ولي در مورد مجوس به صراحت نمي‌توان از آيات استفاده كرد كه داراي كتاب بوده‌اند؛ چون فقط يك‌بار در قرآن اين واژه به اجمال به كار رفته؛ ولي همين قدر بر‌مي‌آيد كه «مشرك غیر اهل کتاب» نيستند؛ چرا كه مشركان را در آيه‌ي: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/۱۷) جدا آورده و «مجوس» در كنار يهود و نصارا مطرح شده است و می توان عنوان «شبهه اهل کتاب» را برای چنین مواردی به کار برد و احکام اهل کتاب را بر آن ها اجرا نمود.

پاره ای از فقهاى اسلامى علاوه بر اهل کتاب، روش های پرستش دیگرى را به عنوان «من له شبهة کتاب‏» مطرح کرده ‏اند. یعنى پرستش هایی که هر چند در آسمانى بودن آن‏ها و بعثت پیامبرى الهی و ارسال کتابى آسمانی براى آن‏ها تردید وجود دارد، چون پیروان آن همان مسیر اهل کتاب را می پیمایند، آنان نیز داراى حکم اهل کتاب خواهند بود.

مجوس و زردشتیان شبهه مجوس: ادامه خواندن من له شبهة کتاب‏، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)

عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

 بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم، پس از آن که پایه‌های جامعه ی نوین را استوار نمودند، و وحدت عقیدتی و سیاسی و نظامی را میان مسلمانان برقرار کردند، به برقراری روابط با غیر مسلمانان پرداختند. مقصود ایشان از برقراری این روابط، تأمین رفاه و امنیت برای تمام ساکنین و سازماندهی تمامی منطقه در یک نظام واحد و وحدت عمل بود.

نزدیک‌ترین همسایگان غیر مسلمان مدینه یهودیان بودند. یهودیان، با وجود آن که در باطن دشمن مسلمانان بودند، امّا هنوز هیچ گونه مقاومت یا خصومتی از خود نشان نداده بودند. رسول‌خدا صلى الله علیه و سلم نیز با آنان پیمان‌نامه‌ای امضا کردند، و طی آن نهایت خیرخواهی و همراهی را با آنان مقرر داشتند، و کمال آزادی آنان را در امور دینی و امور مالی تأیید کردند، و به هیچ وجه با آنان سیاست تبعید و مصادره و خصومت را پیش نگرفتند. مهم ترین مواد این پیمان‌نامه عبارت بود از:

  • یهود بنی عوف امّتی از مؤمنان‌اند؛ یهودیان به دین خودشان و مسلمانان به دین خودشان، اعمّ از خودشان و بردگانشان؛ همچنین یهودیان دیگر جز بنی‌عوف.
  • یهود هزینه‌های مربوط به خودشان را عهده دارند و مسلمانان هزینه‌های مربوط به خودشان را عهده دارند.
  • هم‌پیمانان در برابر کسانی که با امضاکنندگان این پیمان‌نامه بجنگند، به یاری یکدیگر می‌شتابند.
  • خیرخواهی و همراهی، روابط فیمابین امضاکنندگان این پیمان‌نامه را تشکیل می‌دهد، و نیز نیکوکاری، نه خطا کاری.
  • گناه هم‌ پیمان کسی بر عهده ی او نیست.
  • مظلوم را باید یاری کنند.
  • در زمان جنگ، یهودیان نیز مانند مؤمنان باید هزینه کنند.
  • حُرمت محدوده ی یثرب را همگی امضا کنندگان این پیمان‌نامه باید رعایت کنند.
  • هرگاه در میان امضاکنندگان این پیمان‌نامه مشاجره و اختلاف و نزاعی روی دهد که نگران کننده باشد، مرجع حل اختلاف، خداوند عزوجل و محمد رسول‌الله خواهد بود.
  • هیچکس نباید به قریش و یاری‌ کنندگان قریش امان بدهد.
  • هم‌پیمانان یکدیگر را در برابر هر کس که به یثرب حمله کند یاری می‌کنند. هر گروهی سهم خودشان را از سویی که مورد حمله قرار گرفته‌اند عهده‌دار می‌شوند.
  • این پیمان‌نامه هیچگاه مانع مجازات و مؤاخذه ی فرد ستمگر و خطاکار نخواهد بود.[۱]

ادامه خواندن عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)

بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

  • حلال بودن طعام و ازدواج با اهل کتاب: در سوره‌ي مائده چنين مي‌فرمايد: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَمُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (مائده/۵) امروزه (با نزول اين آيه) براي شما همه ی چيزهاي پاكيزه (طبع سالم پسند) حلال گرديد، و (ذبائح و) خوراك اهل كتاب (جز آنچه با آيات ديگر تحريم شده است) براي شما حلال است و خوراك شما براي آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما، حلال است، هرگاه كه مهريه‌ي آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاري يا انتخاب دوست نباشد. هر كس كه انكار كند آنچه را كه بايد بدان ايمان داشته باشد (از جمله ايمان به احكام حلال و حرام برخي از خوراكي ها و ازدواج هاي مذكور در اينجا) اعمال او باطل و بي فايده مي‌گردد و در آخرت از زمره‌ي زيانكاران خواهد بود.
  • اهل ذمه يا ذمّي: تعبير به «اهل ذمه يا ذمّي» ظاهراً در قرآن به‌كار نرفته؛ ولي دو ‌بار كلمه‌ي «ذمّه»در قرآن به‌كار رفته (توبه/۸ و۱۰) كه به معني عهد و پيمان است (عهد و پيماني كه وفاي به آن لازم است) و هر دو درباره‌ي مشركان پيمان‌شكن غیر اهل کتاب است كه آنان در صورت غلبه هيچ‌گونه رعايت خويشاوندي و پيمان نمي‌كنند. خلاصه، واژه‌ي ذمّه در قرآن ربطي به اهل ذمّه يا اهل كتاب ندارد. در واقع تعبير به «ذمّي» واژه و اصطلاح فقهي است.

ذمّه از نظر فقهي تعهّدي است كه كفّار غير حربي با امیر و رهبر مسلمين با شرايط خاصي مي‌بندند. آن ها با اين پيمان در تعهّد و ذمّه‌ي اسلام قرار مي‌گيرند و مبلغي به‌عنوان جزيه مي‌پردازند (و گاه بنا بر مصالحي ممکن است گرفته نشود) در عوض به صورت زندگي مسالمت‌آميز همراه با امنيّت و امان در كنار مسلمان به سر مي‌برند.

كفّار ذمّي همان اهل كتاب هستند كه با پرداختن جزيه و پذيرش شرايط آن مي‌توانند در كنار مسلمين روابط حسنه و زندگي مسالمت‌آميز داشته باشند. با اهل كتاب مي‌توان پيمان‌هايي بست كه از جمله مسأله‌ي «عقد الذمّه» يا پيمان ذمّه است كه به وسيله ی امام مسلمين بسته مي‌شود حتي گاه در صورت ضرورت به‌وسيله‌ي سلطان جائر نيز منعقد مي‌شود. ادامه خواندن بعضی از احکام مربوط به اهل کتاب (۲۰)

هل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)

اهل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

برای کفار صرف تلفظ به لااله الا الله اگر همراه علم به معنای آن و عمل به خواسته های آن نباشد توحید به شمار نمی آید و اسلام هم به وسیله ی آن ثابت نمی شود؛ همان طور که اهل کتاب در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم به این کلمه تلفظ می کردند، اما چون به معنای آن عالم نبودند و به خواسته های آن عمل نمی کردند موحد و اهل لا اله الا الله به شمار نیامدند؛ گرچه غالبشان جاهل و مقلد و مؤول بودند. به همین دلیل وقتی که پیامبر صلی الله علیه و سلم معاذ رضی الله عنه را برای دعوت آن ها به سوی یمن فرستاد به وی گفت که قبل از هر چیز آن ها را به سوی شهادة ان لا اله الا لله و یا توحید دعوت نماید؛ اگر صرف تلفظ به لا اله الا الله توحید به شمار می آمد و جهل آن ها نسبت به لا اله الا الله برایشان عذر می بود حتماً پیامبر صلی الله علیه و سلم همچنانکه برای مسلمین عذر قائل بود برای آنها نیز عذر قائل می شد و آن ها را در دایره ی توحید به شمار می آورد همان طور که در آیات و احادیث چنین صریح آمده است:

قال الله تعالى: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَايَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران/۶۴).

عن ابن عباس رضي الله عنهما يقول: لما بعث النبي صلى الله عليه و سلم معاذ بن جبل إلى نحو أهل اليمن، قال له: إنك تقدم على قوم من أهل الكتاب، فليكن أول ما تدعوهم إلى أن يوحّدوا الله تعالى، فإذا عرفوا ذلك، فأخبرهم أن الله فرض عليهم خمس صلوات في يومهم و ليلتهم، فإذا صلوا، فأخبرهم أن الله افترض عليهم زكاة في أموالهم … (متفق علیه).[۱]

از عبدالله بن عباس رضي الله عنهما چنین روایت است: “وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم معاذ رضی الله عنه را به سوی یمن فرستاد به وی گفت: که در ابتدا و قبل از هر چیز آن ها را به سوی توحید و یکتاپرستی خداوند دعوت نماید؛ پس اگر در مورد توحید (لا اله – الا الله) شناخت و معرفت پیداکردند، آنگاه به آنان خبر بده که خداوند در طول روز و شب پنج نماز را بر آن ها واجب کرده است و اگر در این مورد از تو اطاعت کردند سپس به آنان خبر بده که خداوند زکات … و روزه ی ماه رمضان  و … واجب نموده است. ادامه خواندن هل کتاب و اقرار به لا اله الا الله (۱۹)