جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

همه ی غیر مسلمانان از نظر مأجور بودن در قبال اعمال خیر یکسان نیستند، میان غیر مسلمانی که‏ به قوانین هیچ یک از شریعت های آسمانی معتقد نیست و غیر مسلمانی که به یکی از شریعت های تحریف شده ی اسلام معتقد هست ولی از موهبت ایمان به نبوت و شریعت پیامبر خاتم محروم است تفاوت عظیمی دیده می شود.

در اسلام، نگاه به پیروان اهل کتاب با مشرکان غیر اهل کتاب کاملاً متفاوت است. با هر یک ادبیاتی خاص به خود مورد استفاده قرار گرفته و هیچ وقت تمام اهل کتاب همسان با مشرکان غیر اهل کتاب  قرار نگرفته اند. خداوند آیات قرآن را بر اساس مخاطبان خود، تنظیم نموده است. در این تنظیم، شخصیت، عمل، اعتقاد و … مخاطب در نظر گرفته شده است. قرآن کریم با اهل کتاب نیز بر همین اساس برخورد کرده است. لذا آیات پیرامون آن ها نیز به حسب مخاطبان و مقام آیه، ادبیاتی متفاوت دارد. قرآن در ابتدا به آسیب شناسی و سیر تدریجی ورود انحرافات ناشی از دین سکولاریسم در باورهای اهل کتاب اشاره می کند و کارهای ضد اسلامی آن ها را مورد مذمت قرار می دهد؛ کارهائی چون لجاجت و دشمنی با پیامبر خدا: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا (نساء/۴۶) برخي از يهوديان سخنان را از جاهاي خود منحرف مي‌گردانند (و كلام را از معاني اصلي به دور مي‌دارند و وارونه و چند گونه و چند پهلو صحبت مي‌كنند) و مي‌گويند: شنيديم (سخن تو را و به كار نگرفتيم !) و فرمان نبرديم ( و جز عصيان نيفزوديم !) بشنو (سخنان ناروا و كاش نشنوي جز) ناشنيدني را. و (مي‌گفتند 🙂 ما را بپاي (ولي) زبان را پيچ مي‌دادند (و به جاي: راعِنا، راعينا، يعني چوپان ما، يا راعِناً، يعني: نازيبا، مي‌گفتند …) و (هدفشان) ريشخند دين بود (و نفرين رسول !) ولي اگر آنان (به جاي اين همه سخنان ناروا و كارهاي نازيبا) مي‌گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت بده (تا حقائق را درك كنيم) به نفع و صلاح ايشان بود و (با واقعيّت سازگارتر و) درست‌تر، وليكن خداوند آنان را به سبب كفرشان نفرين نموده است (و از رحمت خود مطرود و محروم فرموده است) و لذا جز شمار اندكي ايمان نمي‌آورند (و داعي حق را لبّيك نمي‌گويند).

ادامه خواندن جایگاه مشرکین اهل کتاب در شریعت پیامبر خاتم (۱۸)

شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هر چیزی که دارای جرم و حجم بوده و از ذرات بسیار کوچکی (اتم یا مولکول) ساخته شده باشد را ماده می نامیم؛ که می تواند به سه حالت اصلی جامد، مایع و گاز وجود داشته باشد. ماده ی خالص هم ماده ای است که تنها از یک جفت ساخته شده باشد، هر چند به ندرت می توان ماده ای خالص به معنای واقعی خود در طبیعت یافت و خالص ترین مواد نیز مقداری ناخالصی به همراه دارند؛ با این وجود مواد خالص یا عنصر هستند و یا ترکیب. به همین دلیل می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا ترکیبی از دو یا چند نوع اتم ساخته شده اند. جیوه، اکسیژن، روی، آلومینیوم، گوگرد، طلا، آهن و … عنصرهای خالص و آب، زنگ آهن، نمک طعام، دی اکسید کربن و … ترکیبات خالص هستند. در تعریفی دیگر می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا یک نوع مولکول ساخته شده اند. یکی از موادی که خالص نگه داشتن آن کاری بسیار مشکلی است و در زندگی مادی انسان ها نقش حیاتی بر عهده دارد، آب است. زیرا آب می تواند بسیاری از مواد را در خود حل کند. حالا این ماده ی خالص را هم می توان مخلوط کرد و هم به دو شیوه تغییر داد:

۱-تغییرات فیزیکی: تغییراتی هستند که در آن جنس ماده عوض نشده و ماده به ماده ی دیگر تبدیل نمی شود و تنها خواصی مانند شکل، حجم، حالت و … تغییر نموده و مولکول های ماده تغییر نمی کنند، مانند: پاره کردن کاغذ، انبساط و انقباض، تغییر حالت های ماده، آهن ربا شدن میله ی آهنی، تهیه ی خاک اره از چوب، تهیه ی آرد گندم، کف کردن سفیده ی تخم مرغ در اثر هم زدن، تبدیل میوه به آب میوه، خرد کردن سبزی، چرخه ی آب، تراشیدن مداد و قالب گیری فلزات (ریخته گری).

۲-تغییرات شیمیایی: تغییراتی هستند که در آن ماده به ماده ی دیگر تبدیل می شود و خواص ماده به کلی تغییر می کند و در طی آن نوع مولکول های ماده تغییر می کند، مانند: پختن غذا و نان، زرد شدن برگ درختان، اضافه کردن سرکه به جوش شیرین و یا به شیر، فاسد شدن غذا، تبدیل شیر به ماست یا پنیر، تهیه ی سرکه از سیب، تهیه ی رنگ و پلاستیک از نفت خام و … مثال هایی از تغییرات شیمیایی هستند.

ادامه خواندن شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تمام انبیاء اعلان کردند که مسلمان‌اند و به سوی اسلام فراخواندند:

نوح ـ علیه السلام ـ گفت: «وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ المُسْلِمِینَ» (یونس/۷۲) و به من دستور داده شده است كه (همه‌ي كار و بار خود را بدو حوالت دارم و) از زمره‌ي مسلمین (تسلیم کننده امور زندگي به خدا و فرمانبرداران اوامر الله) باشم.

ابراهیم و اسماعیل ـ علیهما الصلاة والسلام ـ گفتند: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» (بقره/۱۲۸) اي پروردگار ما! چنان كن كه ما دو نفر مخلص و منقاد (فرمان) تو باشيم، و از فرزندان ما ملّت و جماعتي پديد آور كه تسليم (فرمان) تو باشند.

درباره‌ی سفارش ابراهیم و یعقوب علیهما السلام به فرزندان‌شان گفته است: «وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره/۱۳۲) و ابراهيم فرزندان خود را به اين آئين سفارش كرد، و يعقوب (نوه‌ي او نيز چنين كرد. هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) اي فرزندان من! خداوند، آئين (توحيدي اسلام) را براي شما برگزيده است. (پس به ما قول بدهيد كه يك لحظه هم از آن دوري نكنيد) و نميريد جز اين كه مسلمان باشيد.

یوسف علیه السلام دعا کرد و گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» (یوسف/۱۰۱) (يوسف رو به خدا كرد و گفت:) پروردگارا! مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق گردان.

ادامه خواندن خداوند اسم مسلمان را برای پیروان اسلام برگزیده است (۱۶)

اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسلام برای اقرار و تأیید، تصحیح و تعدیل، اتمام و تکمیل، تغییر و تبدیل، ارشاد و توجیه، تشریع و تقنین و … برنامه دارد. گاهی راه موعظه و پند نیک در پیش می‌گیرد و گاهی از روش بازدارندگی بهره می‌برد، البته هر کدام در جای مناسب خودش. مهم آن است که بدانیم اسلام، انسان را بدون هدایت الهی در مسیر تنها نمی‌گذارد تا به هر راهی که خواست، گام بردارد، خواه مادی باشد یا روحی، فردی باشد یا اجتماعی، فکری باشد یا عملی، سیاسی، اقتصادی یا اخلاقی.

طبق گفته‌ی عقاد «اسلام، همان باور والا برای انسان است؛ فردی یا جمعی، عاملی برای روح یا کوشا برای جسم، ناظر به دنیا یا ناظر به آخرت، مسالمت‌جو یا ستیزه‌خو، حق نفس را ادا کند یا حق حاکم و حکومت را و … . مسلمان کسی نیست که در پی آخرت باشد، ولی دنیا را رها کند یا در طلب دنیا باشد و آخرت را کنار بگذارد. یا فقط به روح بپردازد و جسم را فراموش نماید یا بر عکس. یا گاهی اسلام را بگیرد و گاهی آن را رها نماید. مسلمان تمام باورش، اسلامش است و آن را کامل گرفته است، در تمام حالاتش، خواه تنها باشد، خواه به خاطر پیوندهای اجتماعی با مردم ارتباط بگیرد . فراگیری عقیده در ظواهر فردی و نمادهای اجتماعی آن، مزیتی مخصوص در عقیده‌ی اسلامی است. و همین ویژگی به انسان می‌فهماند که فراگیر و شامل است و از چالش تفکیک عقاید که او را به دو بخش تقسیم می‌نماید، در آسایش می‌باشد و از معضل جمع‌بندی و ایجاد سازگاری میان این دو بخش رهایی می‌یابد».

منظور این نویسنده‌ی بزرگ ـرحمه الله تعالی- آن است که برخی از ادیان همانند مسیحیت، راضی شده‌اند که زندگی را به دو نیمه تقسیم کنند: نیمی از آن دین که رهبری‌اش با کلیسا است و نیم دیگر که مخصوص دنیاست و دولت آن را مدیریت می‌نماید. استناد علمای مسیحی در این باره به حکایتی در انجیل است که عیسی ـ ع ـ در پاسخ کسی که پیرامون سزار (قیصر) از او پرسید، آن جمله‌ی مشهورش را فرمود: «آن‌چه از سزار است به او بده و آن‌چه مال خداست به خدا بده».[۱]

اما اسلام این تقسیم زندگی را نمی‌پذیرد، به دو دلیل:

ادامه خواندن اسلام رسالت و قانونی فراگیر در زندگی انسان ها و نمادهای اجتماعی آن(۱۵)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند متعال هیچ امتی را در هیچ زمان و مکانی بدون راهنما رها نکرده است و می فرماید:

  • وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏ (نحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم (و محتواي دعوت همه‌ي پيغمبران اين بوده است)كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران و غيره) دوري كنيد.
  • وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر (فاطر/۲۴) هيچ ملّتي (از ملّت هاي پيشين) هم نبوده، الا این که بيم دهنده‌اي به ميانشان فرستاده است.
  • ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا (مؤمنون/۴۴) سپس پيغمبران خود را يكي پس از ديگري (به سوي اقوامشان) روانه كرديم.

در این صورت، شمولیت یکی از ویژگی‌هایی است که اسلام با آن از تمام مذاهب دین سکولاریسم و مذاهب و آیین‌های نسخ شده متمایز می‌گردد. این واژه معانی و ابعاد فراوانی دارد و شمولیت اسلام دربردارنده‌ی همه‌ی زمان‌ها، همه‌ی زندگی و تمام کیان و ساختار انسانی است. اسلام، رسالتی برای همه‌ی زمان‌ها و نسل‌هاست، و رسالتش مخصوص یک دوره‌ی معین یا زمان خاص نیست که با پایانش، خاتمه یابد. بی‌گمان اسلام، رسالت آینده‌ی ممتد است، در عین حال که رسالت گذشته‌ی دور می‌باشد. ماهیت این رسالت و أصول اعتقادی و اخلاقی‌اش، همان رسالت همه‌ی پیامبران و کتاب‌های آسمانی است.

همان‌گونه که این رسالت اسلام، محدود به عصر یا نسل خاصی نیست، منحصر به مکان یا امت، ملت و طبقه‌ی مخصوصی هم نیست؛ که رسالتی فراگیر است و همه‌ی امت‌ها، نژادها، ملت‌ها و طبقات را مخاطب قرار می‌دهد. اسلام، برای یک ملت خاص نیست تا گمان کنند فقط ایشان ملت برگزیده‌ی خدایند و باید همگان در برابرشان کرنش کنند! برای یک اقلیم معین هم نیست تا همه‌ی اقلیم‌های زمین در مقابلش سر خم نموده و منابع مادی خویش را به وی تقدیم کنند.

ادامه خواندن اسلام محدود به عصر، نسل، مکان، امت، ملت و طبقه‌ی خاصی نیست (۱۴)

اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دین اسلام و شریعت های آن

اساساً در نگرش قرآن کریم، «ادیان آسمانی» وجود ندارد؛ بلکه «دین» داریم و تمام پیامبران، منادی «دین واحد» بوده‏اند که از آن به «اسلام» تعبیر شده است:”إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام” و “وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَالْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ”؛ قرآن کریم دین را فقط «اسلام» و همه ی پیامبران را «مسلمان» می‏خواند: «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، و پیروان دین اسلام و تمام پیامبران از آغاز پیدایش تا روز قیامت فقط یک اسم دارند آن هم «مسلمان»: هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ. این اسم را خداوند گذاشته است و کسی حق عوض کردن آن را ندارد.

بنابراین از دیدگاه قرآن مجید، همه ی پیامبران، مردم را به دین واحد؛ یعنی اسلام، دعوت کرده‏اند و اصول و ارکان اعتقادی واحدی را تبلیغ کرده‏اند. بر این اساس، همه ی پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنت های ثابت و واحدی پیروی می‏کردند. خداوند این اصول مشترک دعوت تمام پیامبران را اینگونه معرفی می کند که هر کسی تسلیم این اصول گردد مسلمان نامیده می شود:

  • وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ (النحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم (و محتواي دعوت همه‌ي پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان، ستمگران و غيره) دوري كنيد.
  • وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ (الانبياء/۲۵)‏ ما پيش از تو هيچ پيغمبري را نفرستاده‌ايم، مگر اين كه به او وحي كرده‌ايم كه معبودي جز من نيست، پس فقط مرا پرستش كنيد. ‏

به همین دلیل خداوند در تائید این مفهوم می فرماید:

ادامه خواندن اسلام چیست و مسلمان کیست؟(۱۳)

برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

  • باسوادهاي ديني كه به عنوان احبار، رهبان، خاخام، کاهنان، مولوی، شيخ، ملا، ماموستا و غيره در ميان مردم شناخته شده اند.

مصيبت بزرگی كه هم اکنون مسلمین را گرفتار نموده است پیوستن علماء و ملاهای دین فروش(بلعم باعورا) به طاغوت هایی چون فرعون، احزاب سکولار و حکام طاغوت محلی تابع سکولاریست های جهانی به رهبری آمریکا و غیره و مسأله ي فتنه در دين و استفاده ي ابزاري احزاب سكولار بومی و جهانی از احساسات ديني مردم و علمای سوء است. علمای سوئی که رسانه هاي ماهواره اي و منابر مساجد را نيز در اختيار دارند و به ميل و آرزوي خود با آيات، احاديث و احساسات ديني مردم در راستاي اهداف اربابانشان و علیه مجریان قانون شریعت الله و حکومت اسلامی بازي مي كنند!.

البته پيدايش اين موجودات چيز جديدي نيست كه نتوان آفت شان را برطرف كرد، رسول الله صلي الله عليه و سلم با عناويني چون علماي سوء و الرويبضه از اينها ياد كرده و شريعت راه هاي دفع اين آفت ها را نيز نشان داده است. علماي اسلام از يكي از نواقض اسلام و “لا اله- الا الله” صحبت كرده اند كه شامل كساني مي گردد كه طاغوت غیر مسلمانی را عليه مسلماني ياري و پشتيباني مي كنند حتي اگر چه اين پشتيباني تنها با صحبت كردن نيز باشد باز روشي براي محكم كردن حكم و قدرت طاغوت به شمار مي رود و يكي از سربازان جنگ رواني طاغوت به حساب مي آيد كه مقدمه اي براي جنگ نظامي و تسلط ظاهري بر مردم را فراهم مي كند. در اين صورت تفاوتي ميان خلبان هاي آمريكايي، اردني، عربستاني، ترکیه ای و … كه با گلوله و بمب عليه مسلمين مي جنگند با كسي كه با فتوا و صحبت كردن از طاغوت پشتيباني مي كند وجود ندراد، بلكه بايد گفت جنگ رواني بسيار خطرناك تر و مخرب تراز جنگ نظامي است. چون مكان جنگ رواني قلب و درون انسان هاست و زماني كه اين مركز فاسد و نابود گشت همه چيز يك انسان نابود مي گردد و طاغوت ها به راحتي به اهداف خود مي رسند.

ادامه خواندن برجسته ترین پشتیبانان طاغوت ها(۱۲)

معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

طاغوت در ساده ترین معنی آن یعنی، چیزی یا کسی که از حد معمول خودش تجاوز کند. رودخانه که از حد معمول خود فراتر می رود می گویند طغیان کرده است و انسان که مخلوق است و باید در حد مخلوق بودن باقی بماند می رود و کار خالق را انجام می دهد و از حد خود فراتر می رود نیز طغیان کرده است. طاغوت مصدر است ولی معنی فاعلی دارد یعنی طاغی. این کلمه هشت بار در قرآن کریم آمده و مراد از آن خدایان دروغین و مردمان متجاوز و طاغی است.[۱] طاغوت صیغه ی مبالغه از ماده ی طغیان به معنی تعدی و تجاوز از حد و مرز است، و به هر چیزی که سبب تجاوز از حد گردد گفته می شود، از این رو شیاطین، بت ها، حکام جبار و مستکبر و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی می شود، همه طاغوت است.[۲]

علماء و امامان صالح اين امت تعريف روشني از اين بلاي ويرانگر ارائه داده اند، مثلاً ابن القيم مي فرمايند: طاغوت، لغتي است عمومي و فراگير براي هر كسي كه عبادتي برايش انجام مي شود، يا مردم در قانوني غير از قانون الله از وي اطاعت كرده و دنباله روش مي گردند، و اين شخص به چنين كارهايي راضي است، در اين صورت چنين شخصي تبديل به طاغوت مي گردد.

عبادت براي غير الله يعني اين كه يكي از امورات زندگي ات را كه الله برايش قانون و برنامه فرستاده است را طبق قانون و برنامه ي ديگري انجام دهي. يكي از اين عبادت ها كه براي غير الله صورت مي گيرد عبارت است از حرف شنوي و اطاعت كوركورانه كه خداوند در آيات ۲۵ و ۲۶ سوره ي محمد  از كافر شدن مردماني صحبت مي كند كه حرف شنوي خودشان را براي طاغوت اعلام مي كنند.    ‏إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ‏* ‏ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ‏. نوع طاغوتي كه در اين دو آيه از آن صحبت شده عيناً شامل سكولاريست ها مي گردد كه به معني دور كردن دين اسلام است از حكم كردن.

طاغوت ها زيادند اما بزرگ ترين آن ها عبارتند از:

ادامه خواندن معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)

طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خدای حق و خدایان باطل

خدا: عبارت است از آن سرچشمه اي كه منهج و قانون زندگيت را آن گرفته يا اين كه يكي از عبادت هايت را برايش انجام داده اي، حالا آن خدا خداي حق باشد يا باطل.

خداي حق يعني الله؛ ذاتي كه من و شما و تمام موجودات را خلق كرده، مالك تمام جهان است، رازق، اداره كننده، ميراننده و زنده كننده ي من و شما بوده و بهشت و جهنم نيز در اختيار وي است و بر همه چيز قدرت مطلق و نامتناهي دارد.

در اين صورت، خدايي كه صاحب آن همه عظمت و قدرت باشد، تنها همين خدا شايسته ي آن است كه پرستيده شده و از او حرف شنوي شود. به همين دليل اين الله براي آفريده هايش برنامه، قانون و شريعتي قرار داده است كه اسلام است و به ما امر نموده كه تمام عبادت هايمان در این دنیا (يعني كار، زندگي شخصي، خانوادگي، اجتماعی، حکومت، اقتصاد، آموزش و پرورش و …) و حتی روش مرگمان نيز مختص او باشد. قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَنُسُکي‏ وَمَحْيايَ وَمَماتي ‏لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ(انعام/۱۶۲) بگو: نماز و عبادت و زيستن و مردن من از آن خدا است كه پروردگار جهانيان است.

در این صورت هر موجودي كه نتوانست خالق شود حق هم ندارد كه آمر (امر و نهي كننده) باشد، بايد الله آمر باشد چون خالق است، خودش هر چيزي را به مقدار و كيفيتي معين خلق كرده و مشكلات و راه حل هاي اين موجودات را مي داند و تنها خودش چگونگي اداره و كنترل آن ها را مي داند؛ در اين صورت كس ديگري غير از وي حق قانون گذاري و فرمانراويي ندارد.

خداي ناحق و باطل هم عبارت است از: تمام خطوات، قانون، برنامه، كانال و عبادت هايي كه از جانب غير الله به وجود آمده اند. هم چون:

۱-بسياري از آداب و رسوم گذشتگان كه مخالفت آشكاري با قانون شريعت الله و سنت رسول الله صلي الله عليه و سلم دارد. در اين صورت خود اين آداب و رسوم خلاف شرع تبديل به خدا گشته و پاره اي از مردم جاهل نيز با انجام دادن اين آداب و رسوم آن را مي پرستند.

۲-عوض نمودن قانون الله با قانون و برنامه اي ديگر. قانون ساخته شده توسط بشر كه عيناً چيزي مثل شرع و دين است. برنامه و قانون مكتوب شده اي بر خلاف قانون شريعت الله است كه در آن راه و رسم اداره ي زندگي فردي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، آموزش و پرورش، امر و نهي، حد و حدود،  ارزش و ضد ارزش، مجازات و … دقيقاً معين گشته است.

ادامه خواندن طاغوت چیست؟/ خدای حق و خدایان باطل (۱۰)

شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)

                                      

  شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

معرفی برخی از مشخصه های جاهلیت از زبان پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم:

اسعد بن زراره قدری پیش آمد، و به رسم عرب جاهلی سلام كرد و گفت: «انعم صباحا»، ایشان در جواب وی فرمود: خدای من تحیّتی بهتر از این فرو فرستاده است و آن این است كه بگوییم: «سلام علیكم» آنگاه اسعد از اهداف پیامبر سؤال كرد، پیامبر در پاسخ پرسش او، آیه های ۱۵۲ و ۱۵۳، از سوره ی انعام را كه واقعاً آیینه ی تمام نمای روحیات و آداب عرب جاهلی بود؛ تلاوت نمود. و این دو آیه كه متضمن درد و درمان ملتی بود كه صد و بیست سال با یكدیگر جنگ داشتند؛ تأثیر عمیقی در دل وی گذارد. لذا فوراً اسلام آورد و تقاضا نمود كه كسی را به عنوان مبلّغ به «مدینه» اعزام فرماید و پیامبر «مصعب بن عمیر» را به عنوان معلم قرآن و اسلام، به مدینه اعزام نمود. رسول الله فرمود: بگو: بیائید، من اهداف رسالت خود را تشریح كنم. اهداف من عبارتند از:

  • قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا
  • وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
  • وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ
  • وَلَاتَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ
  • وَلَاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‏
  • لَاتَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ
  • وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَانُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
  • وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى
  • وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ‏.[۱]

مضامین این دو آیه و طرز گفتگوی پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم با اسعد، گواه بر این است كه قوانین منفی یاد شده، از نشانه های عرب جاهلی و جاهلیت عرب بوده و دامن گیر عموم عرب جاهل صدر اسلام  بوده است، به همین  دلیل رسول خدا در نخستین برخورد با اسعد، این دو آیه را برای او خواند و از این طریق او را با حکم و اهداف رسالت خود در برابر حکم جاهلیت آشنا ساخت.

ادامه خواندن شاخصه های جاهلیت صدر اسلام (۱۰)