( با مطالعه ی این اثر نزدیکترین ثمره ی آن در جامعه این است که متوجه می شویم غیر از غلاة تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی زیدی و جعفری ۱۲ امامی و حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و… همگی اهل ایمان و جزو مسلمین مومنین به شمار می روند و این می تواند بزرگترین ابزار جهت ایجاد اتحاد و سپس وحدت واقعی بین تمام این مومنین شود. چیزی که در وضع موجود قبل از هر چیزی به آن نیاز داریم.)
مقدمه
إن الحمدَ لله نحمدُه و نستعينُه و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مُضل له، و من يُضلل فلا هادي له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.
خرید و فروش زندانیهای مسلمان بدست بربر های قرن بیست ویکم
گزارش هيئت تحقيق سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ كه درباره زندانهاي مخفي آمريكا و سازمانهاي جاسوسي اين كشور در ديگر كشورها منتشر شده در بخش افغانستان آن آمده است:
۲۳ زنداني كه از گوانتانامو آزاد شدند در زندانهاي سيا در افغانستان نيز زنداني بوند كه عبارتند از:
أمريكا دولة البغي والعدوان، ما كان الإسلام والمسلمون في طرف، إلا كانت في الطرف المقابل، هذه حقيقة لا تحتاج إلى برهان، ومن يطلب برهاناً عليها فكأنما يقول لك : اثبت أن الكل أكبر من الجزء، وأن الواحد نصف الاثنين.
ومع ذلك ففي عصر قد اختل فيه ميزان كل شيء نحن مضطرون لإثبات ما لا يحتاج إلى إثبات، والبرهنة على ما هو أوضح من ضوء النهار .
ففي خطبة الجمعة التي نقلتها بعض الفضائيات من بغداد يوم الجمعة (۱۸/۲/ ۱۴۲۴هـ) ذكر الخطيب – الدكتور أحمد الكبيسي – في معرض تنديده بما حدث من أمريكا تجاه العراق : ( أن هذه ليست أمريكا التي نعرف، وأننا إنما نعرف أمريكا بلد العدالة والحرية، التي وقفت ضد فرنسا وبريطانيا أيام العدوان الثلاثي على مصر، وقال رئيسها أيزنهاور لرئيس الوزراء البريطاني يومها : ” إنني أقف في صف عبد الناصر لأنه مظلوم ” ).
والحقيقة أن العرب والمسلمين لم يروا من أمريكا في يوم من الأيام عدالة ولا إنصافاً، وما رأينا أمريكا سعت في تحقيق مصلحة – حتى لعملائها من الحكام – إلا بقدر ما يحقق ذلك مصالحها التي ترتبط دائماً بالمصالح الصهيونية في المنطقة .
والإنذار الأمريكي لفرنسا وبريطانيا إبان حرب السويس عام (۱۹۵۶) لم يكن حباً في عبد الناصر ولا دفاعاً عن حق مصر المهضوم، وإنما كان سببه الرئيس أن بريطانيا وفرنسا قد تصرفتا بغير إذن أمريكا، ولم يكن أيزنهاور ليسمح بأن يدبر أحد في بلاد الغرب شيئاً من وراء ظهره، باعتبار أن أمريكا قد خرجت من الحرب العالمية الثانية وهي زعيمة العالم الغربي بلا منازع، وقد كشف الرئيس الأمريكي السابق نيكسون أن سبب معارضة أيزنهاور لبريطانيا وفرنسا أنهما لم تخبراه بما تنويانه بل تركتاه على حد تعبيره في الظلام. . .
” بل كذبتا عليه بشأن خطتهما للاستيلاء على القناة، ولم يشأ هو أن يبدو وكأنه يؤيد الاستعمار الصفيق، وما كان للدولتين أن تختارا وقتاً أسوأ من هذا الوقت للإقدام على فعلتهما، إذ أن ذلك حدث كما هو الواقع بعد أسبوعين من إدانتنا لخرشوف لأنه أرسل قوات سوفيتية داخل المجر، وقبل أسبوع من الانتخابات التي كان أيزنهاور مرشحاً فيها على برنامج يدعو للسلام والرخاء ” [ ۱۹۹۹نصر بلاحرب :ص: ۲۱۸ ].
اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله
ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی )
علامه مبارکفوری چند نوع از این اسلوبهای جنگ روانی را برشمرده است :
۱- «تحقیر و تمسخر، ریشخند و خندیدن به قصد آبروریزی مسلمانان و سبک شمردن نیروی معنوی آنها، همچنین رسول الله صلی الله علیه وسلم را با اتهامات تمسخر آمیز و دشنامهای احمقانه و … هدف قرار می دادند.
۲- تشویش اذهان مردم پیرامون تعالیم نبوی و برانگیختن شبهه ها و پخش تبلیغات دروغین و نشر اکاذیب و ایرادهای واهی نسبت به این تعالیم و شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم و ادامه دادن به این تبلیغات و غوغاها جهت مشغول کرد اذهان عمومی و دور کردن مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم …
۳- مبارزه با قرآن از طریق اسطوره های گذشته و مشغول کردن مردم جهت منصرف شدن آنها از قرآن … نضر بن حارث به حیره رفت و آنجا داستان و اسطوره های پادشاهان ایرانی مانند رستم و اسفندیار را فرا گرفت. هرجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم جهت دعوت مردم به دین خدا و هشدار مردم از خشم خدا می نشست، نضر پشت سر او می رفت و می گفت : قسم به خدا سخنان محمد از سخنان من شیرین تر نیست و مردم را جمع می کرد و داستان پادشاهان فارس و داستان رستم و اسفندیار را برای آنان تعریف می کرد سپس می گفت : سخنان محمد کجا مثل سخنان من است؟
۴- چانه زدن بر سر اینکه اسلام و نظام جاهلی سکولاریستی در یک میان راهی به هم برسند به صورتی که سکولاریستها از بعضی موضعهای خود دست بردارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم هم از بعضی افکار و عقیده های خود صرفنظر کند و در این مورد خداوند موضع رسول الله صلی الله علیه وسلم را روش می کند و می فرماید :«وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ»[۱]
: «دوست دارند که مداهنه و سازش کنی تا مداهنه و سازش نمایند».
«قُل یا أَیُّهَا الکافِرُونَ* لا أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ … لَکُم دینُکُم وَلِیَ دینٌ»[۲].
: «بگو ای کافران، آنچه نمی پرستم، و آنچه می پرستم شما نمی پرستید و نه آنچه پرستیدید من می پرستم و نه آنچه می پرستم شما می پرستید دین شما برای خودتان و دین من برای خودم»[۳].
این نمونه ها را ذکر کردیم چرا که در هر نسلی از دعوت تکرار می شوند و حرکت اسلامی نیازمند آشنایی و اطلاع بر این تلاش های منفی سکولاریستها است تا از تقویت بازوی دعوتگران غافل نماند، چرا که دعوتگران شبانه روز با انواع جنگ های روانی از قبیل استهزاء، توبیخ، ملامت و تمسخر درگیر هستند و آنان را از جنبه ی عقلی مرتجع، خشک، متعصب، عقب افتاده و به عهد شتر و چادر منتسب و متهم می کنند و نیز آنان را عقب مانده ی عقلی می دانند. پس باید این دعوتگران از رسول الله صلی الله علیه وسلم ، سرور فرزندان آدم، درس بگیرند و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهند که دشمنان او را به دیوانگی متهم نمودند و خداوند به او اطمینان بخشید که از آن عیب مبرا است :
«ن* وَ القَلَمِ وَ مایَسطُرُونَ* ما أَنتَ بِنِعمَهِ رَبِّکَ بِمَجنُونٍ»[۴].
:«سوگند به قلم و آنچه می نویسند، تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستی».
رسول الله صلی الله علیه وسلم را به دروغگویی متهم کردند در صورتی که بشریت، صادق تر از او را به خود ندیده است و خود آنها شهادت دادند که «دروغی از تو ندیده ایم» . همانگونه که رسانه های سکولار گروهی نظام جاهلی، دعوتگران اسلام را به توطئه گری و دروغگویی متهم می نمایند و تلاش می کنند بر اخلاق آنها سرپوش نهند.
هنر برخورد با نظام جاهلی / تجزیه و کم کردن دشمنان با بستن پیمان با مشرکین و… علیه کافر اساسی
ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی )
این یکی از برنامه های رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که با همسایگان و قبایل مجاور پیمان می بست و همراه آنان علیه دشمن مشترک جبهه ی واحد تشکیل می داد، به ندرت این پیمان ها شکسته می شد و چنان که در ابتدای دوران مدینه دیدیم گروهی از هم پیمانان به علت پایین آمدن شکوه و اقتدار مسلمانان در جنگ احد، به ویژه در جنگ احزاب ، به پیمان خود با رسول الله صلی الله علیه وسلم خیانت کردند و به ائتلاف ضد اسلامی پیوستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از برخورد مسلحانه هیئتی را جهت تذکر و نصیحت پیش آنان فرستاد.
باید به یاد داشته باشیم با آنکه یهود و سکولاریستها دشمنان شماره یک مسلمین و قانون شریعت الله هستند ، اما فتح مکه در نتیجه ی حمله ی سکولاریستهای قریش به قبیله ای از سکولاریستهای هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم صورت گرفت . این حمله ی سکولاریستهای قریش به سکولاریستهای بنیخزاعه که هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند به منزله ی نقض صلح حدیبیه تلقی گردیده و اسباب فتح مکه و نابودی مرکزی سکولاریستها در جزیره العرب را فراهم ساخت .
قریشیان، در کمتر از دو سال، بند اول صلحنامه را نقض کردند، زیرا طبق بند پایانی، قبیله سکولار بنیخزاعه با مسلمانان و قبیله سکولار بنیبکر با سکولاریستهای قریش همپیمان شدند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخداد، مردانی از سکولاریستهای قریش به نفع بنیبکر، افرادی از بنیخزاعه را کشتند.
این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصآ برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، رسول الله صلی الله علیه وسلم با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد .
در این جا باید دقت شود که پیمان با یک کافر بر علیه یک کافر دیگر است ، نه اینکه با یک کافر بر علیه یک مسلمان . این شبهه ای است که معمولا دین فروشان خائن جهت توجیه خیانت اربابانشان در اتحاد با سکولاریستهای جهانی بر علیه مسلمین ، جهت انحراف افکار عمومی مسلمین ، به کار گرفت و می گیرند .
سخنی با طرفداران احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) در باره حجاب
به قلم: نذیر احمد بلوچ
كسانی كه در سر زمین هاي اسلامي ، حجاب را نمی پسندند حتما فرهنگ غرب در مورد آزادي زن مورد نظرشان قرار گرفته و همه ی حواس و شعورشان تحت تأثیر مظاهر فریبندة این نوع زندگی واقع شده است. اینجا سؤالی مطرح است كه آیا این مردم حاضرند كه عواقب تاریك و شوم این نوع زندگی را قبول كنند یا نه؟ و یا به عبارت دیگر آیا ایشان راضی هستند كه به نتایج عملی این نظریات و مبادی بروند یا نه؟ در پاسخ به سؤال مزبور آنها چند گروه می شوند.
گروهی از ایشان نتایج آنرا با كیفیت می دانند و بهآن رضایت دارند و آنرا از آثار روشن و درخشان زندگی غربی می دانند و نمی خواهند كه آن نتایج را بپذیرند و فقط منافع مادی و شهوترانی آنها را به این زندگی وادار ساخته است.
گروه دیگر نه این نظریات را می دانند و نه از نتایج آن خبر دارند و نه می خواهند كه رابطة بین این نظریات و نتایج آن را بدانند بلكه می خواهند چیزی را كه در دنیا معروف و مشهور است از آن پیروی كنند. این گروه ها چنان با هم آمیخته شده اند كه در وقت مباحثه كسی نمی تواند آنها ا از هم تشخیص دهد لذا از ضروریات مهم آن است كه این گروه ها از هم جدا شوند و جداگانه بررسی شوند.
در اين جمله كسانی هستند كه به فلسفه، نظریات و اصول مدنیت غربی ایمان دارند و خود را تسلیم آن نموده اند. آنها در همة امور با طرز فكر غربی فكر می كنند و با عینك مؤسسین تمدن جدید اروپا به آن می نگرند و آرزو دارند كه زندگی مدنی مملكتشان را مطابق اروپا پایه گذاری نمایند. لذا آخرین هدفشان از تعلیم و تربیت زن این است كه او روش بدست آوردن روزی را یاد بگیرد و در عین حال نُقل و نبات مجالس بوده فن اشباع غرایز و مقام و منزلت او در خانواده این باشد كه مانند مردان یك عضو كاسب و نان آور بوده و سهم خودش را خودش بدست بیاورد.
همچنین وظیفة ملی زن را این می دانند كه به یكی از خدمات اجتماعی سرگرم باشد در پستهای دولتی و كشوری و در مجالس و كنفرانسها حاضر باشد و… این است زندگی ایده آل در نظر این گروه سکولاریست غرب زده كه زندگی فقط زندگی سکولاریست غربی می باشد. این نوع زندگی را نه تنها فلسفة اخلاقی آنها حمایت می كند بلكه اصول دمكراسی غربی و نظام سرمایه داری نیز تقویت و مساعدت می كند و این قوای سه گانه برای غربی ساختن نظام زندگی دست به دست هم می دهند.
تمام این رذائل و پستی ها به نفع سرمایه دار تمام می شود و بخاطر همین نظام سکولاریستی سرمایه داری است كه این كارها در شهرهای بزرگ و كوچك رواج پیدا می كند، همین نظام است كه زنها را مجبور به كار می كند و همین نظام است كه جلوگیری از بارداری را تبلیغ می كند و همه نوع وسایل و داروهای جلوگیری را در اختیار مردم می گذارد تا بتوانند آزادانه تر به نقشة آنها عمل كنند. غرب زدگان شرقي شدیدترین اعتراضات را بر حجاب وارد می كنند.
حجاب در نظر آنها یك چیز بی معنا و باطل به حساب می آید و برای از بین بردن حجاب دست به تمسخر و محكومیت آن زده اند ولی استدلال آنها بسیار ضعیف است.
آنها اگر یك لحظه تفكر می كردند می فهمیدند كه اختلاف اساسی میان ما و آنها در مقام ارزش انسان است.
اموری كه نزد ما قیمت و ارزش والایی دارد نزد آنها بسیار بی ارزش و بی مقدار است و تا زمانی كه بین طرفین این اختلاف وجود دارد هیچ تفاهمی بوجود نخواهد آمد.
از ویژگی های ثابت این دشمنان پنهان داخلی و سکولار زده های محلی این است که هرگز راضی نمی شوند و بدون درک وضع موجود بر این باورند که مسئولین دارالاسلام به آنها وعده های دروغین داده اند. الله تعالی در این زمینه می فرماید: وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً »(احزاب/۱۲) و ( به ياد آوريد ) زماني را كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) بود ميگفتند : خدا و پيغمبرش جز وعدههاي دروغين به ما ندادهاند .
با همین بهانه و بهانه های دیگری که هرگز تمامی ندارند حکم خدا و رسول الله صلی الله علیه وسلم که رهبریت دارالاسلام بود را نمی پذیرند و به هر شیوه ای سعی دارند با این قوانین حاکم بر دارالاسلام مخالفت کنند:وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُودًا) نساء/۶۱( و هنگامى که به آنها گفته مى شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده ، و به سوى پیامبر بیایید، منافقان را مى بینى که از قبول دعوت تو اعراض مى کنند.
آیا امروزه این شورشگران چیزی غیر از این هستند؟ قطعا خیر. پس دنبال راهکار مقابله ی جدید با این دشمنان داخلی نباشیم که عده ی زیادی از مومنین ضعیف الایمان و جاهل را نیز با شعارهای دروغین دور خود جمع کرده اند چون الله تعالی در مورد اینها می فرماید: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (حشر/۱۳)
در این صورت باید ایمان داشته باشیم که این لیدرها و رهبران اغتشاشگران را نه آیات قرآن و نه پیامبر خدا و نه انهمه یاران نزدیک رسول الله نمی تواند قانع کند چه رسد به مومنین بعد از آنها و تنها قدرت نظامی حکومتی و اجتماعی است که می تواند این موجودات را مدیریت و منقبض کند.
این دشمنان پنهان داخلی که همیشه منتظر فرصتی جهت مخالفت با قوانین شریعت الله و رهبریت دارالاسلام هستند اگر در مقطعی از تاریخ کفر و دشمنی خود را آشکار نمی کنند به جهت ترس و واهمه، و نداشتن شهامت رویارویی و دشمنی صریح با حکومت اسلامی و جامعه است نه ترس از الله . اینها بیشتر از آنی که از الله بترسند از مسلمین قدرتمند می ترسند .
حتی در روابط فردی این سکولار زده های داخلی می بینیم که بیشتر از آنی که از الله بترسند از قدرت مسلمین می ترسند و اگر ببینند که قدرت مسلمین و قدرت حکومتی وجود ندارد بدون ترس از الله مرتکب هر جنایتی می شوند و هیچ شرمی از الله ندارند و تمام موجودات چه انسان و چه حیوان و طبیعت از فساد آنها در امان نخواهد بود : وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ (بقره/۲۰۵)، « و هنگامي كه پشت ميكند و ميرود، در زمين به تلاش ميافتد تا در آن فساد و تباهي ورزد و زرع و نسل (انسانها و حيوانات) را نابود كند و خداوند فساد و تباهي را دوست نميدارد.
این واقعیت این دشمنان پنهان داخلی دارالاسلام است که ضمن تلاش جهت قانون شکنی و قانون گریزی، در هر امر زندگی که نظارت و قدرت قانون و مومنین بر آنها ضعیف باشد، یا نظارتی وجود نداشته باشد، و قدرتی وجود نداشته باشه که به خاطرش بترسند هیچ چیزی از ظلم و فساد آنها درامان نمی ماند. نه بچه، نه زن، نه همسایه، نه شریک کاری، نه رفیق، نه ناموس مردم، نه آبروی مردم، نه قوم وخویش، نه هم سفر، نه حیوان، نه طبیعت . هیچ موجودی از فساد و تخریبات آنها در امان نمی ماند، چون دست قانون و قدرت حکومتی و مردمی را دور می بینند و قدرتی نیست که از آن بترسند و رعایت کنند .
در این صورت به عنوان مومنین و شهروندان دارالاسلام حق خودمان است که بگوئیم : مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا اجازه دهید میلیونها مومنی که نظاره گر شده اند خودشان این چند آشغال را جارو کنند و فریب خورده ها را از چنگال این مزدوران داخلی نجات دهند.
مسئولین دارالاسلام یا با مشت آهنین این اغتشاشگران را مدیریت کنید یا … (۱)
به قلم: شاهو سنندجی
در این چند روز گذشته به بهانه ی مرگ یک دخترک بدحجاب سقزی ما شاهد اتفاقاتی وحشیانه از سوی انسانهای معلوم الحالی در شهرهای مختلف دارالاسلام ایران بوده ایم که مومنین با سابقه ی تاریخی این موجودات آشنائی کاملی دارند و وجود این موجودات و جبهه ی آنها برای آنها تازگی ندارد که دنبال راهکار جدیدی جهت مقابله با آنها بگردند.
الله متعال انسانها را در سوره ی فاتحه به سه دسته ی «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ » و «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و «الضَّالِّينَ» تقسیم می کند و هیچ مسلمانی نیست که از این دسته ها بی خبر باشد و باز در سوره ی بقره الله متعال چهار آیه دربارهی مؤمنین، دو آیه دربارهی کفار و سیزده آیه دربارهی منافقین یا دشمنان پنهان و سرگردان داخلی آورده است.
این «الضَّالِّينَ» سرگردان که آشکار کردن کفرشان رابطه ی تنگاتنگی با قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص قدرت حکومتی و اجتماعی مسلمین دارد در صدر اسلام به تدریج که احکام شریعت نازل میشد موضع گیریهای بیمار گونه ای در برابر تطبیق این احکام از خود نشان می دادند. الله تعالی این دارودسته را به عنوان دشمن معرفی کرده و می فرماید: «…هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ…» (منافقون/۴) «… خودشان دشمنند؛ از آنها حذر داشته باش و بپرهیز… ».
پس اینهایی که در داخل ما هستند، و از حقوق ما هم برخوردارند، و گاه ممکن است هم زبان و هم محله و گاه جزو خانواده ما هم باشند اما قرآنهای ما را می سوزانند، مساجد ما را به آتش می کشند، به زور چادر را از سر زنان ما برمی دارند، امکانات عمومی ما را تخریب می کنند، به اسلام و مقدسات ما توهین و فحاشی می کنند و…، اینها دشمن هستند، دشمنانی داخلی و همیشگی که در این شکی نیست اما چون خیال می کنند قدرت حکومتی و اجتماعی و زور بالا سرشان نیست اعلام موجودیت کرده اند.
اینها یهودی یا نصرانی یا مجوس و صابئی هم نیستند چون این کفار هر کدام دارای کیان و موجودیت خاص خودشان بودند، و نیازی به نفاق و تظاهر به دین اسلام نداشتند بلکه اسکلت شکل دهنده ی منافقینی که کل آیات قرآن و روایات رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردشان نازل شده است دین مشرین (سکولاریستها) است که همان سکولاریسم است که در دارالاسلام ممنوع هستند. اما سکولاریسم این منافقین داخلی سکولاریسمی مسخ شده، بی غیرت، دروغگو، خائن، و در کل سکولاریسمی تقلبی و جعلی است که بسیاری از صفات پسندیده ی سکولاریستهای آشکار قریش را از خودشان دور کرده اند. تصور کنین ابوسفیان سکولار در دربار نصرانیها حاضر نمی شود بر علیه دشمن خودش رسول الله صلی الله علیه وسلم دروغ بگوید، اما دروغ نزد اینتها تبدیل شده است به یکی از اصول پذیرفته شده ی اخلاقی.
منافقین و سکولار زده های صدر اسلام با مرکز سکولاریستهای جزیره العرب یعنی مکه در ارتباط بودند، و در انجا و با هماهنگی آنها طرحهای تخریبی بر علیه مسلمین ریخته می شد، و حتی به پشتوانه ی آنها کارهایی مثل ساخت مسجد و مراکز ضرار انجام میدادند؛ امروزه این مرکز دستور دهی آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی است.
نکته ی بسیار خطرناکی که الله تعالی در مورد این دشمنان داخلی بیان می کند این است که در میان مسلمین هم، کسانی هستند که حرفهای اینها رو گوش می دهند و از اینها حرف شنوی دارند : وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ . (توبه/۴۷) در میانتان هم کسانی هستند که سخن ایشان را بشنوند.
اینجاست که باید به مسلمین گفت اجازه ندهید قرزندان و اطرافیان شما گول این موجودات را بخورند و پروژه و سناریوهای «کشته سازی» و «خوراک تبلیغاتی» خودشان را با این فریب خورده ها به پیش ببرند …
برگی از تاریخ سیاه حاکمیت اخوان المفلسین و اردوغانیسم
به قلم: ابراهیم یعقوبی (هورامی)
اخوان المسلمین جریان مبارکی بود که توسط امام شهید حسن البناء پایه گذاری شد و با آثار امام شهید سید قطب استحکام یافت. به دنبال ترور حسن البناء و اعدام سید قطب توسط حکومت سکولار مصر و در کودتایی آشکار، یکی از قضات حکومت دست نشانده ی مصر به نام الهضیبی به عنوان رهبر اخوان المسلمین انتخاب شد و به دنبال آن اخوان از دورن تهی شد و حرکتی شد مفلس از شریعت الله و فعال در چارچوب قوانین سکولاریستی حاکم بر جامعه و مردابی شد برای قربانی کردن جوانان اسلامگرای مصر.
بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا و ناتو ( که حکومت سکولار ترکیه هم یکی از آنها بود) در سال ۱۳۹۱شروزنامه اهرام مصر فاش ساخت که ۵۸ افسر حکومت عمیل حامد کرازی در افغانستان، به بهانه ی «مبارزه با تروریسم» برای آموزش در مصر به این کشور فرستاده شدهاند. این روزنامه اعلام داشت که افسران افغانی از کابل حرکت کردهاند تا از طریق کنیا، برای گذراندن دو هفته دوره آموزشی در خصوص فعالیتهای پلیسی در آکادمی پلیس وزارت داخلی در مصر، وارد این کشور شوند.
در همان زمان منابع آگاه بیان کردند که حکومت مصر تحت حاکمیت اخوان المفلسین در استقبال از این هئیت افغانی که متشکل از افسران حکومت عمیل حامد کرزای بودند، در نظر دارد که این هیئت را در مدت زمانی که در مصر حضور دارند در دورههای مختلف آموزش نیروهای ویژه پلیس این کشور، شرکت دهد به ویژه در امور حفظ امنیت، مقاومت در برابر شورش، مواجهه با عملیاتهای “تروریستی” و عملیات تحقیق و بررسیهای جنایی در خصوص کشف اسباب این گونه جرمها.
بازدید این هیئت در چارچوب توافقنامه همکاری بین مصر و افغانستان در خصوص استفاده از مهارتها و تواناییهای دستگاه امنیتی مصر، انجام گرفته است.
لازم به ذکر است که نیروهای پلیس و ارتش افغانستان دوشا دوش نیروهای اشغالگر آمریکایی، علیه مجاهدان امارت اسلامی افغانستان که در حال مقابله با نیروهای اشغالگر بیگانه در داخل مرزهای افغانستان بودند، مبارزه میکنند.
محمد مرسی در تلاش قبلی خود در جهت جنگ و مبارزه علیه مجاهدان سرزمینهای اسلامی، از آموزش نیروهای حکومت دست نشانده و فاسد سومالی برای کمک به نیروهای اتیوپی و کنیا اعلام آمادگی کرده بود.
و این آن چیزی است که مصر زیر سایه حکومت اخوان المفلسین در پشتیبانی از حکومتهای دستنشانده آمریکا در افغانستان و سومالی و در مقابل آن، دشمنی با مجاهدان و مسلمانان این سرزمینها در پیش گرفته بود.
حالا عده ای جاهل پیدا شده بودند که مرسی را حامی قوانین شریعت الله و مجاهدین می دانستند و همان توهمات را در سر داشتند که برای اردوغان حاکم کشور سکولار و دموکراسی خواه ترکیه و عضو ارتش ناتو در سر دارند.
در تحریم اقتصادی مردم عراق و لیبی و افغانستان و ایران کنونی و غیره و در کوتای بر علیه مصدق در ایران و نهضت اسلامی در الجزائر و حکومت مورسی و غیره و حمایت از دست نشانده هایی چون پهلوی ها و آل سعود و مزدوران حاکم بر بحرین و کویت و امارات و غیره درسهای زیادی برای اهل عقل و فهم وجود دارد.
واضح و آشکارا می بینم که در این میان آنچه برای آمریکا و اتحادیه اروپا و سایر متحدین آنها اهمیتی ندارد «مردم» هستند و حقوق اقتصادی و امنیتی و داروئی و بهداشتی و غیره این «مردم». چون:
زمانی که آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی با حاکم یا حکومتی دشمنی دارند تمام ملتش را مجازات میکنند، اقتصادش را فلج میکنند، فقر و گرسنگی و گرانی را بر مردم تحمیل می کنند، جلو واردات دارودها را می گیرند و…
در برابر: زمانی که تمام ملتی، حاکمش که وابسته به آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی را نمیخواهد و نمیپذیرد غرب، آن ملت را به قتل میرسانند، اسباب زندانی شدنشان را فراهم میکنند و آن حاکم و حکومت مزدور خود را باقی میگذارند و برایشان مهم نیست که آن ملت چه مقدار رنج و عذاب و درد میکشند.
البته این حکومتهای سکولار و دست نشانده هم مردم را در ظلم و فساد و فقر و فحشا غرق می کنند و آنوقت رسانه های سکولار غربی به همراه احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین بومی هم وارد میشوند تا این حکومتهای دست نشانده را نماد و مجری اسلام معرفی کنند و بدین گونه سبب دینگریزی مردم شوند.
زمانی هم که ملتی چون ملت ایران موفق می شود حاکم مزدور و سکولار بر کشور را از تخت پائین کشیده و حکومت مورد نظر خود را تشکیل دهند باز غرب وحشی و سکولار تمام مردم دارالاسلام ایران را با انواع تحریمها و فشارهای اقتصادی و ایجاد ناامنی های ساختگی تحت فشار قرار می دهد.
آیا کم هوش ترین و جاهلترین انسان هم نمی تواند بفهمد که دشمنی آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی با مردم ایران است و این دشمنی ادامه دارد تا اینکه آنها را تایع خود کنند و منافشان تامین شود هر چند به قیمت بردگی مردم تمام شود.
حالا رژیم سکولار و فاسدی چون رژیم صهیونیستی که با حمایت حکومتهای دست نشانده ی عرب منطقه و ترکیه و غیره که دستش به خون هزاران مسلمان پیر وجوان نفر آلوده است و حامی چون حکومت سکولار امریکا دارد همه نگران آینده ی جهان اسلام و حقوق بشر در دارالاسلام ایران شده اند!!
آمریکا و صهیونیستها در واقع قبل از هر چیزی «مردم» ما را هدف قرار داده اند.
آیا قرار نیست فریب خورده هایی که شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی مراجع تقلید و امام و پیشوای آنها شده اند کمی به خود بیایند و از این سحر رسانه ای خود را نجات دهند؟