در برابر رایج شدن مُد بیزاری جستن و غُرزدن دارودسته ی منافقین(سکولار زده ها) و جاهلین چه باید کرد ؟

در برابر رایج شدن مُد بیزاری جستن و غُرزدن دارودسته ی منافقین(سکولار زده ها) و جاهلین چه باید کرد ؟

به قلم : ابوعبدالله موکریانی

با رشد تبلیغات رسانه ای کفار سکولار جهانی و منافقین(سکولارزده ها)ی داخلی، جنگی روانی و سرد بی سابقه ای بر تمام جریانات شریعت گرا و تفاسیر و مذاهب اسلامی که موفق شده اند در برابر این کفار و منافقین بایستند، در حال جریان است .

در این گیرودار بسیاری از مسلمین نیز به آلودگی های جنگ روانی این دشمنان آشکار و پنهان داخلی گرفتار شده اند که ناخواسته در مسیر دشمنان خود بر علیه مسلمین قدم بر می دارند .

در این مرحله دشمنان موفق شده اند، چرا؟ چون کمترین ثمره ی اینهمه جنگ روانی آنها این است که این مسلمین فریب خورده بر علیه آنها در کنار سایر مسلمین قرار نگرفته اند؛ بلکه هر فرقه ی اسلامی بر علیه فرقه و گروه و مذهب و تفسیر دیگر دلچرکین و حتی متنفر و گاه در حال جنگ روانی و حتی گرم و مسلحانه است . این یعنی پیروزی دشمن در بخش جنگ روانی بر علیه مسلمین در بر هم زدن دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و ایجاد تفرق میان مسلمین .

کمترین درجه از آلودگی های ناشی از جنگ روانی در میان مسلمین مُد بیزاری جستن از مسلمین مخالف به خاطر مسائل بسیار ریز و جزئی فقهی و غُرزدنهای بی پایانی است که به صورت شگفت انگیزی عده ی کثیری از مسلمین را ناخواسته در توهمات و در مسیر اهداف دشمنانشان قرار داده است.

در اینجا دو گروه از هم جدا می شوند :

  1. کفار آشکار خارجی و مزدوران محلی آنها و تمام مسلمینی که فریب تبلیغات اینها را خورده اند، و به بهانه های نفسانی دچار شرک تفرق و جنایت جنگ داخلی شده اند، و در برابر سایر مسلمین در حال جنگ روانی یا مسلحانه هستند.
  2. مسلمینی که دارای فرق و مذاهب و تفاسیر مختلفی هستند اما با پرهیز از هر گونه تفرق و جنگ داخلی بر دشمنان سکولار و اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها تمرکز نموده اند . یعنی از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی و صحیح دشمنان برخوردارند و ضمن حفظ وحدت اسلامی بر دشمن اصلی تمرکز نموده اند.

پس بر پشتیبانان اسلام و مسلمین لازم است که ولاء خود را با این جریان جهادی و مبارک دومی که از همه‌ی جریان ها پاکتر و به صفت طائفه منصوره اولی‌تر است، اعلام کنند؛ ما اگرچه خود را به نام خاصی نامگذاری نکردیم و مردم بر ما نامهای مختلفی اطلاق کرده‌اند حتی مثلا ارهابی و تروریست نامی شده است که هرکس که به راه سکولاریسم و دموکراسی کفر ورزد و راه قانون شریعت الله و جهاد را به عنوان منهج، بخاطر نصرت دین و اقامه ی آن انتخاب کند را تمییز می‌دهد؛ لذا ما از این مسمی بیزار نیستیم و برای ما ناراحت کننده و جای نگرانی هم نیست؛ بلکه با استناد به فرمان الله تعالی که می فرماید : « وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم» طرفداری خود را این فرمان الله برای ترساندن دشمنان الله و خودمان اعلام کرده و با کسانی که کینه‌ی این جریان را در دل دارند، دشمنی می کنیم .

پس در طرفداری از حامیان وحدت میان مسلمین و جهاد تردید نکن و از طرفداری ممیعی ها از مدافعان سکولاریستها و دموکراسی خواهان و طواغیت نگران نباش این سنت خداوند در پاکسازی و جدایی صفوف است.

مالک بن دینار به مغيرة بن حبيب گفت : ای مغیره هر دوست و رفیق و برادرت را نگاه کن اگر از او برای تو در دینت خیری به تو افاده نمی‌کند، دوستی اش را ترک کن در حقیقت او دشمن تو است.

و گفت : ای مغیره مردم به اشکال و انواع مختلف هستند؛ کبوتر با کبوتر باز با باز و صعوه با صعوه و هرچیز با همجنس خود است.

ما به اهل سنت آشکارا اعلام می کنیم که در این شبکه های ماهواره ای چون کلمه و وصال و نور و… و در این گروههای مسلحی چون جیش العدل و الفرقان و… که با شعارهای به ظاهر اسلامی برای دموکراسی سکولاریستها و متحد شدن با مرتدین و خدمت به اهداف کفار سکولار جهانی خدمت می کنند هیچ خیری نه برای ایمانت وجود درد و نه برای دنیا و قیامتت . پس اینها را ترک کن در حقیقت او دشمن توست .

تشابه جنگ محمد بن عبدالوهاب با حکومت عثمانی و جنگ دوله با طالبان

تشابه جنگ محمد بن عبدالوهاب با حکومت عثمانی و جنگ دوله با طالبان

به قلم : ابومحمود کندزی

کسی که از نوشته ها و فتاوای  دعوت نجد درباره ی دولت عثمانی مخصوصا در فتره ای که با آنها در نجد جنگید، مثل رساله ی حمد بن عتيق تحت عنوان «اسبيل النجاة والفكاك من موالاة المرتدين والأتراك» آگاهی د اشته باشد و یا بر کتاب ناصر الفهد در رساله اش تحت عنوان «الدولة العثمانية وموقف دعوة الشيخ محمد بن عبد الوهاب منها» آگاهی داشته باشد متوجه می شود که محمد بن عبدالوهاب به جرم مشرک بودن (یعنی بدترین دسته از کفار که از یهود و نصرا هم بدترند و حکم سنگین تری دارند) و همچنین به جرم مرتد بودن و به کار بردن کلماتی چون عبادت قبور و تصوف و..  هیچ کسی غیر از همفکران خودش را موحد نمی دانست و دقیقا به همین بهانه ها حکومت عثمانی را هم با همین الفاظ دولت قبوری، مشرک و قبرپرست و صوفی و… از زمان نشئت گرفتنش  تا زمان خودشان مشرک و مرتد می دانستند والله المستعان.

 اگر با دقت نگاه کنی همین الان  دوله هم با همین الفاظ و صفات امارت اسلای طالبان را مشرک و قبوری و در نهایت مرتد می داند . پس مشکل در منهج سلفی نجدی است نه در افراد . این تفکر به هر کسی برسد او را آلوده و نامتعادل می کند .

البته ممکن است پرسیده شود چرا دکتر عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن اینگونه نبودند؟ باید گفته شود : چون اینها پرورش یافته های منهج سید قطب رحمه الله بودند نه محمد بن عبدالوهاب نجدی .  پاسخ همینجاست .

به همین دلیل بود که سلفی های نجدی چون ابومحمد مقدسی مجاهدین افغان را مشرک و قبوری و کسانی چون دکتر عبدالله عزام را مدافع مشرکین و مخالف دعوت توحید معرفی می کرد . یعنی تکفیر شیخ عبدالله عزام و تمام مجاهدین افغان به سبک خودش .

پس سلفی های نجدی الان با همان برچسبها و شبهات سلفی های نجدی زمان محمد بن عبدالوهاب بر علیه حکومت اسلامی عثمانی در حال جنگ با امارت اسلامی طالبان هستند .

بی رحمی و شقاوت سلفیون خاص نجدی در تعامل با همدیگر پیامی آشکار به انصار آنها و سایر مسلمین

بی رحمی و شقاوت سلفیون خاص نجدی در تعامل با همدیگر پیامی آشکار به انصار آنها و سایر مسلمین

به قلم : آغسار تورکمن

سلفیت خاص نجدیت از زمان پیدایشش تا کنون به شهادت برادر محمد بن عبدالوهاب و سایر کتب تاریخی، با مشرک خواندن و تکفیر نابجای مسلمین، در چهار دور خود مسلمان کشی کرده اند، و ثابت کرده اند که کمترین رحم و شفقتی نسبت به مسلمین مخالف خود ندارند .

اما این سنگدلی و برچسب زنی را تنها به غیر سلفی های نجدی محدود نکرده اند، بلکه مثل یک فرهنگ و ادبیات خاص همه ی مخالفین خود را مشمول این پدیده ی ضد اسلامی کرده اند، حتی اگر مخالف آنها یکی از سلفی های نجدی هم باشد .

همه ی ما دیدیم که در جلو چشمان گروه سلفی نجدی جولانی و سایر گروههای سلفی نجدی موجود در ادلب و شمال سوریه آمریکا و کوردهای ملحد اوجالان روزانه صدها و بلکه هزاران زن و مرد و پیرو جوان از سلفیون نجدی موجود در باغوز را قتل عام نموده و با بمبهای فسفوری و.. سوزاندند، و هزاران خواهر مسلمان و کودک و مرد طرفدار دوله که همگی دارای مذهب سلفی نجدی بودند نیز خود را تحویل نیروهای آمریکائی و مزدوران آن تحویل دادند .

در واکنش به این فاجعه ی عظیم گروه سلفی نجدی جولانی گردانی برای جستجو و ذبح اعضای دوله تشکیل داد تا کسی جرئت آمدن به ادلب و مناطق تحت کنترل او را نداشته باشد و سلفیون نجدی ساکن در دارالکفرها نیز شروع به جنگ روانی و دادن فتواهای وحشیانه و سنگدلانه بر علیه این مسلمانان هم مذهب خود کردند .

طارق عبدالحلیم از سلفیون نجدی ساکن در کانادا گفت : ” (اعضای دوله) حکمشان کشتن و به قتل رساندن است در باغوز و غیر باغوز، زنانشان هم همینطور، و تمام کسانی از آن ها که در زندان هستند هم باید به قتل رسانده شوند … هیچگونه رحمی به آنها نکنید و زنانشان از خودشان بیشتر خارجی هستند … ? قسم به الله ملحدان  قسد (نیروهای کمونیست اوجالان)هزار مرتبه دینشان و اخلاقشان با فضیلت تر است از دین و اخلاق آن (مجاهد و زنان اعضای دوله)”.

این سلفی نجدی به جای اینکه به صلاح مسلمانان اسیر هم مذهب خود حرفی بزند و فکری برای زنان مسلمان اسیر بکند می گوید: “آنان در حکم یکی هستند، فرق نمی کند چه زن باشد و یا مرد، و بنظر من همه ی آنان باید کشته شوند حتی آن زنانی که نزد ملحدان قسد(نیروهای کمونیست اوجالان) اسیر اند”.

 البته لازم و ضروری است که بدانید سلفیون نجدی چون ابومحمد مقدسی و خالد الحایک و … تنها در برابر این سخن طارق واکنش نشان دادند که گفته بود دین ملحدین اوجالان بهتر از دین سلفی های نجدی دوله است که اسلام می باشد اما در برابر فتوای قتل عام و کشتن زنان و مردان دوله حتی اسرای آنها چیزی نگفته اند و سکوت کرده اند. حسبنا الله ونعم الوکیل، از اینهمه سنگدلی و کینه و نفرت و سیاه دلی سلفیون نجدی در برابر مسلمین مخالف خود شکایت خود را به الله تعالی می بریم .

ای سلفیون نجدی، همگی شماها را می گویم، حتی کسانی که در این سایت بنیان جهاد علیه سکولاریسم ممکن است مشغول فعالیت باشند، آیا وقت آن نرسیده است که کمی تاریخ این مذهب را بدون تعصب از زمان پیدایش آن توسط محمد بن عبدالوهاب بخوانید و به این واقعیت پی ببرید که این مذهب :

  • یعنی تنگ نظری،
  • یعنی ایجاد تفرق میان مسلمین،
  • یعنی تکفیر نابجای مسلمین با الفاظی چون مشرک و قبرپرست و…،
  • یعنی مشغول کردن مسلمین به مسلمینو رها کردن دشمنان اصلی،
  • –          یعنی اسبابی برای انهدام حکومت یکپارچه ی عثمانیها به بهانه های غیر شرعی و کمک به پارچه پارپه کردن مسلمین به دهها حکومت دست نشانده و ضعیف،
  • یعنی تقویت کفار اصلی چون انگلیس و آمریکا و فرانسه و …در سرزمینهای مسلمین،
  • یعنی سنگدلی و بی رحمی نسبت به مسلمین 
  • و در یک کلام یعنی علفی هرز در میان اهل جهاد که از زمان شیخ عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن رحمهما الله در حال جان گرفتن دوباره بود تا اینکه در زمان ابومصعب زرقاوی تا کنون قدرتی به هم رسانده است .

? ای انصار سلفیت نوع سوم یا همان سلفیت نجدی آیا فکر نمی کنید؟ آیا الان هم مقلد این نوع علماها هستید؟ اگر به حرف آنان گوش می دهید ببینید که آن ها در مسیری غیر از مسیر اهل سنت و مسیری غیر از مسیر عزت و قدرت برای مسلمین در حرکت هستند  آیا شما هم با آنها هم مسیر می شوید و به خاطر کینه ای که در دلهای شما نسبت به مسلمین مخالف کاشته اند سخنان آنها را طوطی وار تکرار می کنید⁉️

آیا وقت آن فرا نرسیده است که به منهج صحیح اهل سنت برگردید؟  حتی اگر ادعای سلفیت دارید آیا وقت آن نرسیده که به سلفیت نوع اول و دوم  آن برگردید و دست از این سلفیت بی رحم و منجمد نوع سوم بردارید ؟

این را بدانید که اهل سنت همه ی شماها را خوب شناخته است ، چه آن دسته از سلفی های نجدی که در اختیار طاغوتهائی چون آل سعود و سیسی و حفتر و دهها طاغوت دیگر  قرار گرفته اند، چه آنهائی که شبکه های ماهواره ای چون کلمه و وصال و… زده اند، چه دهها گروه مسلح سلفی نجدی دیگری چون دوله و گروه جولانی و احرار الشام و …..را . پس به خود آئید و یکبار برای همیشه بگوئید ادامه دادن این مسیر ذلت بار و بی برحم بس است، و گرنه رو سیاه درگاه الله تعالی و تاریخ مسلمین می شوید .

اللهم هل بلغت ؟ اللهم فاشهد .

چگونگی تعامل طارق عبدالحلیم مفتی سلفی نجدی و ساکن کانادا با خط ابوقتاده فلسطینی از سلفیونی نجدی ساکن اردن

چگونگی تعامل طارق عبدالحلیم مفتی سلفی نجدی و ساکن کانادا با خط ابوقتاده فلسطینی از سلفیونی نجدی ساکن اردن

به قلم : ابوبکر الخراسانی

همه می دانیم که سلفیت خاص نجدی که ادعا می کند اسلام یکی است و نباید چهار مذهب اهل سنت وجود داشته باشد و باید همه یکی باشیم و… اما می بینیم که خودش به دهها فرقه و گروه و بلکه به صدها فرقه تقسیم شده است و هر شیخی برای خودش فرقه و مذهبی درست کرده و جالبتر اینجاست که هیچ کدام آن دیگری را قبول ندارند و انواع برچسبها را به همدیگر می چسبانند.

 ابوقتاده ی فلسطینی مثل بعضی از سلفیون نجدی که ادعای جهاد بر علیه کفار و مرتدین را دارند اما در دامان و تحت پوش کفار و مرتدین زندگی می کنند دارای گروه خاص خود هستند که در مسیر اهداف خاص دشمنان به آنها خط فکری و برنامه ی عقیدتی می دهند .

ابوقتاده در سوریه از گروه جولانی حمایت می کند و به همراه شاگردش ابومحمود در لندن هم برعلیه ابومحمد مقدسی یکی دیگر از شیوخ سلفی نجدی ساکن اردن و  طارق عبدالحلیم از سلفیون نجدی ساکن کانادا نیز بر علیه هر دوی اینها .  خلاصه همه بر علیه همدیگر هستند .

 طارق عبدالحلیم  در مورد أبو قتاده  و جولانی میگوید: “آیا جولانی که یک فرد جوان عاشق سلطه و پادشاهی و منحرف از نظر عقیده است؛ شیخش (که ابو قتاده) است را فریب داده و یا ابو قتاده این اقدامات جولانی را یک منهج جدید و خوب می بیند؟ ولی به گمان من ابو قتاده فریب شاگردش را خورده است”.

البته طارق عبدالحلیم در جدیدترین نظرات خودش اذعان نمود که: “جولانی مکار دولتی دموکراسی بر راه و شیوه ی اردوغانی به پا می نهد”.

و باز در مقاله ی “عملاء لا علماء”  می گوید:”ابو قتاده فلسطینی و ابو محمود فلسطینی به تمام معنی عمیل و جاسوسان طواغیت هستند … الله تعالی شر آن جاسوس و عمیلها را بر ما و مسلمانان کم کند”.

این سبک علماء و گروههای مختلف سلفی نجدی در برخورد با مخالفین خود است . آیا چنین منهجی که نمی تواند دو عالم سلفی نجدی را کنار هم قرار دهد که مثل آدم با هم صحبت کنند می تواند کل مسلمین با اینهمه مذهب و تفاسیر مختلف را در کنار هم قرار دهد ؟ کلا و رب الکعبه .

هدف نهائی اینها در نهایت حاکم گردنیدن کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی بر مسلمین و ایجاد تفرق و جنگ داخلی و ضعیف نمودن مسلمین بوده است .

پس اهل سنت افغانستان و تاجیکستان و ایران مواظب باشند که شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت چون کلمه ونور و غیره با سلفیت خاص نجدی خود در پی چنین اهدافی هستند و با مطرح کردن شعارهای سکولاریستی و دموکراسی خواهانه عملا در حال دشمنی با قانون شریعت الله و آماده کردن اهل سنت برای پذیرش کفار و مرتدین و سکولاریسم کفری آنها هستند .

فریب شعارهای شبه اسلامی که برای  ایجاد تفرق و جنگ داخلی میان مسلمین و در خدمت به سکولاریسمو دموکراسی کفری بیان می کنند را نخورید . 

از عجایب ابومحمد مقدسی (۳) سبک ابومحمد مقدسی نجدی در تکفیر مخالفین

از عجایب ابومحمد مقدسی (۳) سبک ابومحمد مقدسی نجدی در تکفیر مخالفین
به قلم :مسعود سنه ای
همه می دانیم که سلفی های نجدی به دهها و بلکه صدها فرقه وگروه تقسیم می شوند . یعنی دقیقتر می توان گفت : تعداد فرقه های آنها به اندازه ی تعداد شیوخشان شده است . هر شیخی ، صرفنظر از مشترکاتش با دیگر نجدی ها، برای خودش منهجی جداگانه و مریدانی جدا گانه و سبک و ادبیات جداگانه ای دارد .
سبک ابومحمد مقدسی در تکفیر مخالفین کمی با دیگران فرق دارد و بیشتر به علمای درباری آل سعود نزدیک است هر چند ادعای جهادی بودن دارد .
مثلا تمام مقدمات تکفیر یک شخص را گروهی را ارائه می دهد اما نتیجه گیری و دادن حکم را می سپارد به خواننده و بیننده . دقیقا همان کاری که شبکه ی انگلیسی بی بی سی در تحلیل مسائل و میزگردهایش انجام می دهد .
قبلا بیان کردیم که با مشرک و قبر پرست بودن و سد شدن در برابر دعوت توحید و… چگونه دکتر عبدالله عزام تقبله الله و طالبان را تکفیر کرده بود اینبار نیز به همان سبک اقدام به تکفیر طارق عبدالحلیم می پردازد .
طارق عبدالحلیم قسم خورده بود که دین کمونیستهای مزدور و ملحد حزب کارگران اوجالان از دین برادران دوله بهتر است ، در برابر این گفته کسانی از سلفیون نجدی آشکارا و صراحتا او را تکفیر کردند . به عنوان مثال شیخ خالد الحایک میپرسند؛
“کسی دین اکراد ملحد را افضل تر از دین حماعتی از مسلمین بداند حکم چیست؟” در جواب می گوید : “کفر و ردة هست و شخص مرتد است بلا کرامة”
ابو محمد مقدسی هم به سبک خودش اینگونه طارق را تکفیر می کند و می گوید: “در کتاب [فتح العلی المالك في الفتاوی] آمده که: تفضیل دادن کافر بر مسلمان اگر از نظر دین باشد این کفر و ردة از اسلام است”.
در این سبک مقدسی مثل دکتر عبدالله عزام و طالبان صدور حکم را به خواننده واگذار نکرده است بلکه آن را از زبان یکی از علمای گذشته صادر می کند . در هر صورت از زبان خودش این حکم تکفیر را صادر نمی کند .

سبحان الله چقدر سحر این ساحران ضعیف و سست است ؟!! فقط قلب و عقلی سالم و گوشی شنوا و چشمی بیا می خواهد . همین و بس .
‏ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‏( سوره ق آیه ۳۷) به راستی در این بیدارباش و اندرز بزرگی است برای آن که دلی ( آگاه ) داشته باشد ، یا با حضور قلب گوش فرا دارد .‏

تعریف جهاد و فتنه توسط دسته ای از سلفیون خاص نجدی در برابر کفار اشغالگر و مرتدین محلی و مسلمین مخالف خود

تعریف جهاد و فتنه توسط دسته ای از سلفیون خاص نجدی در برابر کفار اشغالگر و مرتدین محلی و مسلمین مخالف خود

به قلم :  شورش سقزی

می بینیم که دسته ای سلفی های نجدی در کنار ژنرال حفتر سکولار و مرتد که از طرف مصر و آل سعود و سایر کفار حمایت می شود قرار گرفته اند و بر علیه مجاهدین شریعت گرای اهل سنت در حال جنگ هستند . شيوخ این دسته از سلفیون نجدی  در ليبى و مصر تشويق به جنگيدن بر عليه إخوان مبتدعه مى‌كنند و آن را از بزرگترين جهادها بشمار مى آورند.

و هنگامى كه به جنگيدن بر عليه  کفار اصلی و سکولار اشغالگر و نوکران آنها   دعوت داده شدند آن را رد كرده و گفتند: اين جنگ فتنه است و جهاد نيست!

شما هم تعجب نکردید ؟!!

یعنی در کنار کفار اصلی و مرتدین بر علیه مسلمین جهاد است  اما در کنار مسلمین بر علیه اشغالگران کافر و مزدوران آنها فتنه است . !! حسبنا الله و نعم الوکیل

 اگر می بینید که شبکه های سلفی نجدی کلمه و نور و حتی گروههای مسلح به نام سلفی نجدی با هر کافری بر علیه مسلمین مخالف خود متحد می شوند تعجب نکنید . این منهج آنهاست . منهجی در دشمنی با قانون شریعت الله و حکومت اسلامی و خادمی به کفار و سکولاریسم و دموکراسی آنها .

اهل سنت ایران بیدار شوید و اجازه ندهید با سوء استفاده از احساسات دینی ما اسباب بازی دست این دشمنان شویم .  

از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

به قلم : مسعود سنه ای

می دانیم که سلفیت خاص نجدی خودش به دهها فرقه و گروه مختلف تقسیم می شود که هیچ کدام ان دیگری را قبول ندارد و هرگز دیده نشده که دو شیخ این مذهب که با هم در یک مساله ی کوچک و ریزی مخالف هستند در کنار هم زیسته باشند . با اینها باید صد درصد موافق باشی و ۹۹ درصد هم قابل قبول نیست . تمام جنگهای کنونی سوریه و عراق و لیبی و الجزائر و یمن و افغانستان و … میان اهل سنت به همین بهانه های پوچ و مطلق گرائی سلفیت خاص نجدیت است .  

ابومحمد مقدسی نیز یکی از ادامه دهندگان منهج سلفیت خاص نجدیت جائی از سرزمینهای مسلمین نمانده که اهل جهاد باشند و از طعن و کنایه و حتی ایجاد آلودگی و جنگ داخلی توسط  این شخص در امان مانده باشد .

یکی از بارزترین مشخصه های شیوخ مختلف و رنگارنگ سلفیت خاص نجدیت خود بزرگ بینی و حتی قرار دادن خود جایگاهی بالاتر از ائمه ی اربعه ی اهل سنت و حتی علمای بزرگ پس از آنها است به نحوی که به راحتی به بهانه های واهی جرح و تعدیل و.. ابتدا به تخریب و کوچک نشان دادن این بزرگان می پردازند و بعد قصد دارند کوچکانی مثل خود را نزد مریدان بزرگ نشان دهند .

می دانیم ابومصعب زرقاوی یک فرمانده ی نظامی بود نه یک عالم علوم شرعی و در امور شرعی از شرعی های اطراف خود استفاده می کرد . اما پس از مرگ ابوانس شامی و هیمن بانی شاری و سایر شرعی های معتبر اطرافش در چرخشی عجیب منهج سلفیت خاص نجدیت جایگزین منهج سابق می گردد .

از اینجاست که جنگ و درگیری های ابومصعب با سایر گروههای مختلف نجدی و غیر نجدی چون جماعت انصارالسنه و انصارالاسلام در عراق و… شروع می شود . ابومحمد مقدسی در این برهه از زمان از ابومصعب زرقاوی حمایت می کند و به نحوی در رسانه ها به عنوان رهبر معنوی ابومصعب نیز شناخته می شود . هر چند که ابومصعب در کنار فتواهای این شخص از غتواهای کسانی چون ابوبصیر طرطوسی در مورد شیعیان نیز استفاده می کند و حتی عبرت کتاب ابوبصیر طرطوسی «الروافض طائفة الشرک و الردة» را جزو بندهای عقیدتی گروه خود می کند که تا کنون از طریق دوله ادامه پیدا کرده است .

در هر صورت ابومحمد مقدسی تا جائی خود را نزد ابومصعب و جریان او بزرگ و بالا می بیند که مرتکب دروغگوئی و دروغ بزرگی می شود . اما این دروغ بزرگ از جانب ابومصعب بی پاسخ نمی ماند . به همین دلیل ابومصعب در فاش کردن چنین دروغی می گوید :

” ذ كر الشيخُ حفظه الله بأنني اشترطت على الشيخ أسامة بن لادن -حفظه الله- تدريس منهج أبي محمد كشرط للعمل معه.أقول: هذا الكلام عارٍ عن الصحة تمامًا، فأنا لم أجلس يومًا مع الشيخ أسامة -حفظه الله- بخصوص هذا الشأن. ”

ادامه خواندن از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

 از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

به قلم : مسعود سنه ای

ابومحمد مقدسی یکی از سلفیون نجدی سبک و منهج خاصی برای تخریب و نابود کردن مخالفین دارد . شگرد کار این شخص همچون بسیاری از شیوخ سلفیت خاص نجدیت این است که تمام مقدماتی که برای تکفیر یک شخص یا جماعت یا سرزمین و یا مذهب لازم است را فراهم می کند و به صورت رسمی در کانالش نشر می دهد اما دادن حکم ارتداد را می سپارد به دیگران .

البته زمانی که دیگران حکم را متناسب با مقدماتی که او صادر کرده است را صادر کردند مواضع مختلفی می گیرد . مثلا می گوید فلان قوم مثل افغانها یا فلان گروه مثل مجاهدین طالبان یا فلان مذهب مثل شیعیان و صوفی ها قبرپرست و مشرک هستند . و برای جا افتادن این عبارات تمام تلاش خود را می کند .

 می دانیم که قبرپرست در برابر الله پرست به کار می رود و نوعی تکفیر آشکار است، و مشرکین هم بدترین دسته از کفار هستند، یعنی کفاری هستند مثل قریش که از یهودیان مدینه و نصرانی های نجران هم حکمشان سنگین تر است، و زمانی که می گوید فلانی مشرک است در واقع آن را تکفیر کرده است .

حالا اگر کسی چون ابوبصیر طرطوسی یا دوله  با همین اصطلاحات و مقدماتی که امثال ابومحمد مقدسی و تمام سلفی های نجدی فراهم کرده اند بیاید و کل شیعیان یا طالبان یا صوفی ها و ملتی و مذهبی را تکفیر کند :

  • اگر افکار عمومی ساکت بود اینها نیز ساکت می نشینند .
  • اما اگر دید واکنشهائی دیده می شود فورا با عباراتی از تکفیر کننده ها فاصله می گیرد .

 مثلا عده ای از مریدانش همین چند مدت پیش دارودسته ی  جولانی را تکفیر کردند این شخص با این عبارت کمی از آنها فاصله گرفت : «من يكفر الهيئة شباب متسرع، فقط متسرع لا غلو عنده»

یعنی به همان «متسرع» قناعت کرد. انگار آرام آرام نوبت به جولانی و گروهش رسیده که مثل دوله و سایر گروهها باید حذف شود و اینها در حال فراهم کردن مقدمات جنگ روانی آن هستند .   

یا دیده شده که تمام مقدمات تکفیر الشيخ الصادق عبدالرحمن الغرياني مفتی عام لیبی که نقش بارزی در قیام بر علیه قذافی داشت را به جرم عدم تکفیر قذافی ارائه داده و حکم را سپارده به مریدانش در لیبی که بدترین جنایات را به همراه سلفی های نجدی حامی حفتر در ایجاد تفرق میان مسلمین و کشت و کشتار میان اهل سنت مالکی مذهب لیبی مرتکب شده اند .

ادامه خواندن از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

تفاوت میان شورا ی مسلمین  و دموکراسی سکولاریستها

نویسنده : حسن الحسن

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

در این مقاله رابطه­ی شورا با دموکراسی و این­که آیا حقیقتا رابطه­ای بین آن­ها وجود دارد یا نه ؟  و آیا دموکراسی جزئی از اسلام است  یا بر عکس ؟  را بررسی می­کنیم.

دموکراسی، در واقع حکومت سکولاریستی مردمی است که به یقین مقابل حکم خداوند قرار می­گیرد و آن­طور که بعضی تصور می­کنند، حکومت فرد نیست.

اصطلاح حکم دو وجه دارد:

اول؛ منظور از آن قانون­گذاری­ست که مردم آن را از خلال حق استفتا و رای دادن به قوانین، به شکل مستقیم یا از طریق نمایندگانی که به قانون­گذاری می­پردازند، به دست می­آورند.

دوم؛ منظور اجرای قوانین است، چیزی که انجام آن به دست مردم، به هیچ وجه قابل تصور نیست چرا که اجرای قوانین و تفصیل آن بین مردم، از کارهای تخصصی­ست که نیاز به وزیر، قاضی و سایر ارکان دولتی دارد و توانایی این­گونه کارها را فقط از طریق آموزش­های حرفه­ای و آکادمیک می­توان به دست آورد.

و به این ترتیب حکومت مردمی در فلسفه­ ی سکولاریستی و دموکراتیک، در مقابل حکم خداوند قرار دارد. این واقعیت آن است و چیزی­ست که روند تاریخی و عملی دموکراسی تا به امروز، آن را تایید می­کند.

با استناد به آنچه گذشت؛ درمی­یابیم که دموکراسی با جوهره­ ی اسلام که حکم را منحصر به خداوند می­داند تناقض دارد

. خداوند متعال می­فرماید: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ» و به این ترتیب، جایی برای بحث در مباحث فرعی نمی­ماند، زیرا تباین ریشه ­ای این دو عقیده، یعنی دموکراسی و اسلام و تضاد آن­ها با یکدیگر، ما را از بحث تفصیلی در این مورد بی­نیاز می­کند.

ادامه خواندن تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

اسلام و استفاده از دموکراسی

اسلام و استفاده از دموکراسی

نویسنده: حسن الحسن

مترجم :  انجمن  « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  »  بيساران

بعضی­ها می­پرسند مگر نه این­که اسلام دریچه­های علم و معرفت را به روی انسان می­گشاید و مگر نه این­که مسلمانان بسیاری از اکتشافات و دستاوردهای مدنی را از غیر مسلمین می­گیرند ، پس چرا با این وجود، دموکراسی را رد می­کنند، آیا به مجرد این­که دموکراسی فقط ابزاری­ست برای انتخاب، استفاده از آن ممکن نمی­شود؟

جواب این است که؛بله! اسلام استعدادها و مواهب انسان را آزاد گذاشته تا به بهترین شکل از همه­ی امکانات هستی  که برای آبادانی زمین در آن قرار داده شده است، استفاده کند. انسان آزاد است تا در مدت زمان اقامت خود در زمین از آن­چه موجب کمال و رفاه و اطمینان او می­شود، بهره بگیرد و بی­کم­ترین شکی، یکی از چیزهایی که موجبات کمال و آسایش انسان را فراهم می­کند، بهره­گیری از تجارب دیگران است. نادیده انگاشتن علوم دنیوی و دانش­های محض و سهل­انگاری درباب آن­ها، صحیح نیست ؛ زیرا زندگی مادی بر اساس همین علوم بنا شده است و توجه به این امور، همان کاری­ست که پیامبر صلی الله علیه و سلم، هنگامی که از فنون فارس­ها در حفر خندق در اطراف مدینه استفاده کرد، آن را انجام داد و همین­طور خلفای راشدین نیز در تدوین دواوین و کارهای دولتی، همین روش را پیش گرفتند و چگونگی آن را از سایر ملل آموختند.

همه­ ی این­ها، زیر مجموعه ­ی این حکم عمومی­ست که امور دنیوی و دستاوردهای مادی را به خود بشر واگذار می­کند، چنان­که پیامبر صلی الله علیه و سم می­فرماید: ” إن كان أمر دنياكم؛ فشأنكم، وإن كان أمر دينكم؛ فإليَّ”. “امور دنیایتان، مربوط به خودتان است، اما در امور دینی خود، به من مراجعه کنید”.

این غیر از افکار و قوانین تشریعی­ست که به طور خاص برای درمان امور بشری وضع شده ­اند یا احکامی که رابطه­ ی انسان با پروردگارش یا با دیگران را مقرر می­کند، این امور در سیطره­ ی قوانین الهی هستند و از نقطه نظر زندگی دنیوی بررسی نمی­شوند، آن­جا که خداوند متعال می­فرماید: « وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا»، « چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد». (حشر/۷) و همین­طور در جای دیگر می­فرماید: « وما أرسلنا من رسول إلا ليطاع بإذن الله»، « و هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود». (نسا/۶۴) در فهم حکم و استنباط از آن به وحی اکتفا می­شود و تنها از آن کمک گرفته می­شود. خداوند متعال می­فرماید: « وما كان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضى الله ورسوله أمراً أن يكون لهم الخيرة من أمرهم»، « هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده‌ی ایشان باید تابع اراده‌ی خدا و رسول باشد)». (احزاب/۳۶)و همچنین می­فرماید: « ممن يطع الرسول فقد أطاع الله»، « هر که از پیغمبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمی‌دهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمی‌کند که خدا از آن نهی کرده باشد)». (نسا/۸۰)

ادامه خواندن اسلام و استفاده از دموکراسی