سرنوشت گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت و ناامیدی آنها، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

سرنوشت گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت و ناامیدی آنها، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

به قلم: ابوخالد کُردستانی

مُلافتاحی سالهاست که از دور برای جهاد با صهیونیستها شعار می داد و تنها مانع را حکومت بشار اسد معرفی می کرد، بعد از آنکه این مانع برداشته شد، صهیونیستها خودشان وارد خاک سوریه شدند و در برابر نیروهای جولانی قرار گرفتند.

مُلافتاحی نه تبعیت از اربابش جولانی دُم خود را داخل پاهای خود کرده و با سکوتی ذلیلانه و به تبعیت از دستورات ترکیه و آمریکا از دور نظاره گر اشغالگری صهیونیستها شدند و بعد از آنهم تا کنون نه جولانی و نه هیچ یک از مسئولین حکومت جدید جرئت نکرده اند یک کلمه در دفاع از مردم مظلوم غزه بزنند که روزانه در حال قتل عام شدن هستند.

رژیم صهیونیستی طبق توافقی که با جولانی مزدور کرده تمام زیرساختهای علمی و نظامی مردم سوریه را نابود کردند، حتی دیروز تانک‌های اسرائیلی  وارد قنیطره سوریه شدند و پس از بازگشت به منطقه حائل، یک پایگاه قدیمی رژیم جدید را با خاک یکسان کردند.

آن پهلوان پنبه ای که سالها در ادلب با نام «رباط» فاصولیا می خوردند و شعار می دادند هم اکنون که آمریکا و ناتو و صهیونیستها حاکمیت را به اربابشان جولانی سپرده است و این ارباب جدید هم اعلام کرده که گروههای مهاجر مهمان هستند و باید حدوحدود مهمان بودن خود را بدانند و… با چنین کارنامه ی ذلیلانه و البته خونباری که آنهمه جوان را با حماسه ی جهاد و تشکیل حکومت اسلامی قربانی کردند چگونه این ذلت و خفتی که در آن افتاده اند را دوباره توجیه می کنند؟

اینها برای اهل دعوت و جهاد راستین توجیهی ندارند چون از همان سالهایی که چهره ی خائنانه ی جولانی توسط امثال دکتر ایمن الظواهری و شیخ ابومحمد المقدسی و شرعی های جولانی  و… آشکار شد همه می دانستیم که جولانی یک خائن و جاسوس ترکیه و آمریکاست.

این خاتمه ی به ذلت تمام گروههایی است که  پرچمدار «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هستند و این گروهها فرقی ندارد در سوریه فعال باشند یا در بلوچستان پاکستان یا هر جای دیگری؛ خروجی تمام فعالیتهای آنها خدمت به اهداف و نقشه های آمریکا و صهیونیستها و ضربه زدن به  اهداف اهل دعوت و جهاد راستین است.

آمریکا از اسلام  آل سعود سود می برد یا می ترسد؟

آمریکا از اسلام  آل سعود سود می برد یا می ترسد؟

ارائه دهنده : کیوان سنندجی

هیچ مسلمانی شک ندارد که سلفی های آل سعود با هر اندازه ریش و سیواک و پاچه شلوار آزادند در هر نقطه ای از جهان به حیات ذلیلانه و ننگین خود به صورت آزادانه  ادامه دهند ، حتی در میانماری که مسلمین در آن تحت حاکمیت سکولاریستهای سوسیالیست قتل عام می شوند ،  اینها در آزادی کامل به سرمی برند و در روسیه و چین و اسرائیل و انگلیس و آمریکا و دیگر کشورهای سکولار و کافر جهان و حتی سرزمینهای مسلمان نشین هم برایشان بهترین مساجد ساخته می شود و علاوه بر آن سعی می شود امامت بیشتر مساجد هم تا زمانی که صدای مردم در نیامده است در اختیار این موجودات قرار بگیرد .

البته باید گفت در سراسر اروپا و آمریکا و استرالیا و قسمت اعظم آفریقا و آسیا هم کسی به جرم اینکه نماز می خواند و روزه ( غیر از مورد چین سکولار سوسیالیست ) می گیرد و سیواک می زند و پاچه شلوارش را بالا می کشد و آداب توالت و حیض و نفاس و دیگر امور شخصی را رعایت می کند مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرد و کسی هم تنها به دلیل رعایت این موارد از او ترسی ندارد .

اما آنچه که جالب است جنگ زرگری سلفی های آل سعود است ، که با تمام رسوایی و خیانتی که در برابر مسلمین مرتکب شده اند باز در کمال پررویی ادعا می کنند که « همه کس از آمریکا می ترسد و آمریکا هم از اسلامی که ما معرفی نموده ایم » ! . من از شما خواننده ی محترم می پرسم  :

آمریکا غیر از منفعت چه ضرری از جانب این علمای حیض و نفاس و دستشویی آل سعود دیده است ؟آیا از کانال همینها جنگهای فرقه ای و مذهبی را شعله ور نکرده و باعث تفرق و ذلیلی مسلمین نگشته است ؟آیا همینها نیستند که تمام هم و غم خود را مصروف گیر دادن به مسائل ریز مسلمین و اهل بدعت و گمراه و ضلالت مسلمین کرده اند و در برابر تمام کفار جهان از دست و زبان آنها در امان هستند ؟آیا با فتوای همینها سرزمین وحی را اشغال ننموده اند ؟آیا با فتوای اینها و پول ولی امرهای مرتدشان آمریکا مسلمین را در عراق و سوریه و یمن و صومالی و غیره قتل عام نکرده است ؟

پاسخ به این نمونه سوالات و نگاهی به وضعیت سلفی های آل سعود در اطراف خودتان واقعیت و ماموریت پلید آنها را بر ملا خواهد کرد هر چند که در بازی زرگری با طاغوتها تلاشهایی هم جهت عوام فریبی داشته باشند .

هزیان گویی یا عوام فریبی مناصرین جولانی؟

هزیان گویی یا عوام فریبی مناصرین جولانی؟

به قلم: ابوبکر خراسانی

یکی از مناصرین جولانی نوشته بود که: «گمان می‌کردیم که او فقط یک فرمانده نظامی است، اما حالا برایمان روشن شده که او فرمانده دیپلماسی نیز هست… در کمتر از ۴ ماه از به دست گرفتن قدرت، حمایت همه کشورها را برای مردم سوریه جلب کرد».

با این نگرش اگر به رهبران و بزرگان امارت اسلامی افغانستان نگاه کنید چه اتفاقی می افتد؟ در زمان حکومت ۵ ساله ی عمر ثالث رحمه الله چند کشور از ا.ا.افغانستان حمایت کردند؟ بعد از ۲۰ سال جهاد و پس از دو سه سال حاکمیت مجدد چند کشور ا.ا.افغانستان را به رسمیت شناخته اند؟

آیا حمایت همه ی کشورهای جهان از جمله وحشی هایی چون آمریکا و اسراییل و فرانسه و انگلیس و سایر شیاطین از حاکمیتی دلیل بر خوب بودن این حاکمیت است یا منحرف بودن آن؟

جولانی اقرار می کند که از ابتدای انقلاب تا کنون با استخبارات حکومت سکولار ترکیه و بر علیه تمام گروهها و افرادی که ترکیه و شرکایش تروریستی می دانند همکاری کرده است و هم اکنون هم در تحالفی بر ضد سکولاریسم شرکت کرده که پرچمدار آن آمریکا است و مهمتر از همه این است که قانون شریعت الله را یکی از منابع قانونگذاری در کنار سایر منابع و مراجع قرار داده است و قانون شریعت الله را پیاده نمی کند بلکه بر اساس همان قانون سکولاریستی بشار اسد عمل می کند با تغییراتی ناچیز و تبدیل به سپری دیگر برای اسراییل شده است.

اینجاست که باید بدانیم که علت مقبولیت جولانی در بین دولت های بیگانه ای چون آمریکا و انگلیس و ترکیه و اسراییل و… چیست؟  

این از زیرکی جولانی نیست بلکه از انحراف او و حرکتش در مسیر کفار است مثل حاکمیت کرزای و غنی که مورد قبول همه ی کشورهای دنیا بود و از تمام کشورهای دنیا حمایت می شدند.

پس تأیید شیطان و پیروان شیطان دلیل بر خوب بودن کسی یا حاکمیتی نیست.

خیلی ساده است: ا.ا.افغانستان بر اساس فقه رایج بین مردم در حال تطبیق قانون شریعت الله است و در برابر تمام نهادها و حاکمیتهای سکولار هم ایستاده است و حاضر به عقب نشینی از تطبیق قانون شریعت الله نیست حالا تطبیق حدودی که جولانی باید اجرا کند دلیل بر این است که قانون اساسی آن بر اساس شریعت الله است .

 جولانی بر اساس فقه رایج بین مردم خودش حدود و شریعت الله را اجرا کند تا به دنیا ثابت کند که حاکمیتی اسلامی دارد و مجری قوانین شریعت الله است نه قوانین سکولاریستی .

مومنین و حتی کفار دنیا دارند شماها را می بینند و نمی توانید بعد از اینهمه انحراف دست به عوام فریبی بزنید.

 پس می گوییم هزیان نگویید ما از شما انتظار غیرت نداریم و از شما نخواسته ایم با اسراییل و آمریکا و ترکیه و فرانسه که خاکتان را اشغال کرده اند جهاد کنید یا از شما نخواسته ایم راه را برای مجاهدین باز کنید که با این کفار جهاد کنند چون اجازه ی چنین کاری را از سوی همین کفار ندارید بلکه تنها از شما می خواهیم اعلام کنید که قانون شریعت الله تنها مرجع قانونگذاری است و حدود الله را بر اساس فقه مردم خودتان اجرا کنید.

پس خیال نکنید مثل کبک سرتان را در برف فرو برده اید و کسی شما را نمی بیند یا مخاطبین شما همه مثل خودتان هستند .

چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

چرا مُلا عبدالرحمن فتاحی اینگونه در سوریه خود را شکست خورده می داند؟

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

اگر به سابقه مطالب بنده و سایر برادران همسو با منهج فکر ما در رسانه های متعلق به بنیاین جهاد علیه سکولاریسم نگاه کنید ما دهها بار روشن کرده ایم که:

  1. انقلاب علم است و هر کسی که تنها به صرف و نحو و پاره ای از مسائل فقه شخص آگاه باشد حق ندارد با سوء استفاده از اطرافیان احساسی و جاهل به منهج اسلامی در مورد انقلاب و جهاد و جنگ مسلحانه وارد عمل شود

ابن جوزی رحمه الله فرموده است:

«بعضی از عوام به عقل خود رضایت یافته و از مخالفت با دانشمندان باکی ندارد، پس هر وقت فتوای آنان با هدف او مخالف بود، در ایشان طعنه می‌زند! ابن عقیل می‌گفت که در این سال‌ها که زیسته‌ام، اگر در کار صنعت‌گری دست برده باشم، گفته است که کارم را خراب کردی! و اگر به او بگویم من عالم دین هستم، می‌گوید که خداوند به علمت برکت دهد ولی این صنعت من، کار و حرفه‌ی تو نیست! درحالیکه شغل او، چیزی حسی است که اگر من هم مشغول شوم، می‌توانم انجامش دهم، حال آنکه آنچه من در آن هستم، امری عقلی است [نه حسی و صنعت دست]، و [عجیب است] وقتی به او فتوا دهم، [حرفه‌ام را از من نپذیرفته و ] قبول نمی‌کند!»[۱]

پس مُلا فتاحی باید می دانست که کلی گفتنهایش در مورد جهاد و … کافی نیست و باید در این زمینه صاحب علم می شد چون به دلیل جهل به منهج اسلامی در مساله ی علم انقلاب، ابزار دست قدرتهای خارجی مدیریت کننده ی جولانی شد و خون جوانان اهل سنت را در راه آمریکا و ناتو و اسرائیل خرج کرد.

  • جنگ در سوریه «قتال الفتنه» و جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو است نه جهاد فی سبیل الله که منتهی به تشکیل حکومت اسلامی و تطبییق قانون شریعت الله و آزادسازی سرزمینهای اسلامی شود.

با این وجود، عده ای چون مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش ما را به انواع برچسبها متهم می کردند تا اینکه بعد از تحویل دمشق و شهرهای بزرک دیگر به آنها به تدریج این حقایق که قبلا بر اهل علم آشکار و روشن و قابل پیش بینی بود بر همه ی مردم عیان و آشکار شد.

این حقایق و عملکر حاکمیت جولانی در سوریه باعث ایجاد روحیه ی سرخوردگی و شکست و ناامیدی در میان افرادی از جمله مُلافتاحی و گروهش شده است که سالها شعار جهاد و حکومت اسلامی و اجرای شریعت و کمک به غزه و… سردادند.


[۱]   تلبيس إبليس، الناشر: دار الفكر، ص ۳۴۴

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

دیدارهای جولانی با الهام و بارزانی و امارات دیدار با صهیونیستهای عرب و عجم

به قلم: کیوان مریوانی

مردم مسلمان سوریه به امید تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق شریعت الله و خلاص شدن از قوانین سکولاریستی، نزدیک به چند دهه بر علیه نظام سکولار خانواده اسد در حال جهاد و انقلاب بودند و با تحمل ملیونها قربانی و معلول و آواره در نهایت ثمره ی جهاد و انقلاب آنها توسط آمریکا و شرکای آمریکا چون ترکیه و اسرائیل و … دزدیده شد.

جولانی با آنکه ادعای اسلامیت داشت اما از اسلامی نمایندگی می کند که در آن منافع آمریکا و صهیونیستها حفظ می شود که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» شناخته شده است.

اگر به سفرهای خارجی جولانی دقت کنید متوجه حلقه ارتباطی عجیبی بین آنها خواهید شد:

  1. ترکیه: صرفنظر از جنگهای زرگری و دروغین اردوغان، متحد استراتژیک و امنیتی اسرائیل
  2. استان باکو: الهام علییف متحد اسرائیل، صهیونیست تُرک
  3. امارات: صهیونیست عرب
  4. آل سعود: صهیونیست عرب
  5. محمود عباس فلسطین: صهیونیست عرب
  6. نچیروان بارزانی: صهیونیست کُرد

با نگاهی ساده می توان فهمید که آمریکا و ناتو اسرائیل سپری دیگر برای محافظت از منافع خود و مرزهای اسرائیل در سوریه درست کرده اند.

این تمام ثمره ی قتال الفتنه ی امثال مُلا عبدالرحمن فتاحی در سوریه در طی این چند سال گذشته بوده است.

قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و اسرائیل بر علیه روسیه و ایران، آنهم با نام  جهاد و اهل سنتی که بی صاحب و سرگردان مانده و  گیر چنین درنده هائی افتاده است.

 نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است

نجدیت غیر مسلح تنها منتظر فرصت است
به قلم: ابوبکر الخراسانی
نجدیت به تفکرات محمد ابن عبدالوهاب می گویند که خودشان عنوان «الدعوة النجدیة» برخود نهاده اند و از زمان عثمانی ها تا کنون مخالفین آنها به آنها می گویند وهابی.
نجدیت در واقع فکری از میان مذهب حنبلی هاست و چون پرچمدار آن از نجد سربرآورده اند به این نام شناخته شده اند.
صادقترین و خالصترین نجدی خود محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد در زمان قدرت گیری آل سعود بودند و در زمان ما نیز گروه داعش نمونه ی عینی نجدیت در زمان ماست که صادقانه تفکرات نجدیت را پیاده می کند.
بقیه یی طرفدارن تفکر نجدیت در دهها فرقه و گروه مختلف پراکنده هستند اما وجه مشترک همه ی آنها این است که اولاً مسلمین را به مسلمین مشغول کنند و از دشمن اصلی غافل و ثانیاً تنها منتظر فرصتی جهت بیان حقیقی و عمل به تفکرات خود هستند و تا آن زمان بسیار رنگ عوض می کند که در تمثیلی به آن می پردازم:
روی منبر همفکرانشان: ما تصوف را محکوم می‌کنیم!
پشت میز گفتمان عمومی و مردمی: تصوف خوب و بد داریم، ما فقط با تصوف شرکی مشکل داریم!
(ثكلتك أمك، تعریفی از صوفی نداری و در رودربایستی گیر کرده‌ای!)

نزد همفکرانشان: ما در دین خدا از هیچکس تقلید نمی‌کنیم!
وقت دردسر و نزد عموم مردم: ما با هر تقلیدی برای هر کسی مشکل نداریم، تقلید در صواب را قبول داریم!
(ثكلتك أمك، این که تقلید نیست و اتباع است!)

إذا يوافق هواه: ابن باز رحمة الله علیه!! اینطور فرموده است…
إذا یخالف هواه: ابن باز تأییدگر طاغوت و مرجئی بوده است!
(ثكلتك أمك، کسی که در لبه‌ی کفر و اقلاً مبتدع باشد، مگر به قولش احتجاج می‌شود؟!)

در مقابل شیعه: شیعیان برادران ما هستند، ما جاهلان آن‌ها را مثل جاهلان اهل سنت معذور به جهل می‌دانیم!
در مقابل نجدی های هم فکرشان و یا سنی ها به صورت عام: هرکس عذر به جهل را در اصول دین بپذیرد، مرجئی است!
(ثكلتك أمك، بر علیه خودت به چیزی شهادت می‌دهی که دیگران را به آن متهم می‌کنی!)
نجدیت به همین سادگی تا زمانی که فرصت گیرش نیامده و قدرت در دستش نیست رنگ عوض می کند؛ البته در میان تفکرات و مذاهب اسلامی دیگر هم چنین افرادی وجود دارند که در مقابل مخالفین همین فیلمها را بازی می کنند.
پناه بر الله از چنین افرادی که همیشه عامل فتنه و ابزار دست دشمنان بوده اند.

«قتال الفتنه» را با نام جهاد بر علیه ایران جا نزنید

«قتال الفتنه» را با نام جهاد بر علیه ایران جا نزنید

به قلم: براهندک بلوچ

این روزها که قدرت گیری گروههای سکولار و مرتد بلوچ موجود در ایالت بلوچستان پاکستان بیشتر شده و هر آن احتمال واگذاری بلوچهای مسلح به ظاهر اسلامگرای ایران موجود در پاکستان می رود، این گروههای مسلح سعی دارند برای جذب بیشتر نیرو آینده را نشان دهند که ربطی به واقعیت ندارد اما بتواند فعالیت تخریبی آنها را موجه نشان دهد.

گروه جیش العدل مدعی شده است که جنگ با ایران جهادی است:  ” نه‌فقط یک نبرد برای آزادی، بلکه یک نبرد برای احیای اسلام ناب محمدی است. مسلمانانی که در این جهاد شرکت می‌کنند، در حقیقت از قلب اسلام دفاع می‌کنند و در مسیر تحقق عدالت اسلامی قدم برمی‌دارند.”

نه تنها اهل علم و آنهائی که دارایی عقل سلیمی هستند بلکه کم هوش ترین انسانها نیز می دانند که در صورت نبود این حاکمیت کنونی هرگز حاکمیتی بر اساس فقه حنفی یا شافعی یا فقه هیچ مذهب اسلامی دیگری سرکار نخواهد آمد بلکه حاکمیتی سکولار سرکار خواهد آمد که از اساس با تمام قوانین شریعت الله و آزادی هیا سالامی که مخالف قوانین سکولاریستی باشد سرناسازگاری و جنگ خواهد داشت.

مگر همین الان پاکستان و هندوستان و ازبکستان و ترکمنستان و چین و تاجیکستان و … را نمی بینیم؟

 پس نبرد گروههایی چون جیش العدل برای آزادی اسلامی نیست بلکه برای بردگی و هرزگی سکولاریستی است که تحت آزادی از آن نام می برند و جنگ آنها هرگز در مسیر تحقق عدالت اسلامی نیست بلکه تلاشی ناچیز است جهت حاکم کردن سکولاریسم و قوانین سکولاریسم و بازگرداندن توحش پهلوی ها و پاکستانی ها به میان بلوچها.

اگر به کارنامه ی چند دهه ی گروههایی چون جندریگی و جیش فاروقی و… نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که اینها در حال انجام قتال الفتنه هستند و جنگ آنها در ایران ربطی به جهاد فی سبیل الله ندارد؛ چون هیچ یک از اهداف و مقاصد جهاد در این جنگ ایزائی آنها محقق نمی شوند.

پی به فراخوانهای این گروهها اهمیت ندهید و اجازه ندهید شما را در راه اهداف دیگران خرج کنند چون عملیاتها و فعالیتهای آنها بر علیه ایران با هماهنگی دستهای خارجی انجام می شود و گرنه اینها نمی توانستند به همین سادگی در پاکستان با زن و بچه ساکن شوند و جای مشخص و پایگاههای مشخص و … داشته باشند.

هوشیار باشیم و فریب شعارهای مذهبی و قومیتی و اقتصادی آنها را نخوریم

مردم مسلمان بلوچستان مثل لرستان و ایلام و کرمانشاه و هرمزگان و کرمان و… دارای محرومیتهایی است که هیچ کسی آنرا انکار نکرده است و نیازها و امکاناتی می خواهند که باز کسی منکر آن نیست اما راه رفع این محرومیتها همسو شدن با این گروهها نیست که خودشان از عوامل نا امنی و یکی از موانع محرومیت زدائی در میان بلوچها شده اند.

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

با آنکه حضور مسلمین در حاکمیت کفار مشرک و حکومت سکولار و دموکراسی خواه آنها و حضور در نهادهای حکومتی آنها چون مجلس دارالندوه و غیره بر خلاف منهج اسلامی است اما  در دارالکفرهای متعلق به اهل کتاب و بخصوص در هنگام ضرورت، و بر خلاف نظام سکولاریستی، یک مسلمان می تواند در خارج از دارالاسلام نیز جهت خدمت به اهداف مومنین بر کفار اهل کتاب حاکمیت داشته باشد، و طبعاً در این دارالکفر احکام بر اساس شریعت همین کفار اهل کتاب خواهد بود. مثل حاکمیت نجاشی رضی الله عنه در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم که بر دارالکفر نصرانی حبشه که ایمان خودش را هم کتمان کرد.[۱]

حتی در خارج از دارالاسلام و در هنگام ضرورتی که چنین حاکم مسلمانی بر کفار اهل کتاب حاکم شده است می بینیم که مهاجرین در حبشه به ارتش کفار طرفدار نجاشی رضی الله عنه در برابر ارتش مخالفین آنها یاری رساندند چون مخالفین نجاشی رضی الله عنه می خواستند محدودیتهای بیشتری برای مسلمین مهاجر به وجود بیاورند.[۲]

به همین دلیل صحابه با خود مشورت کردند که یکی از ما برود و خبری بیاورد و در صورتی که به ما نیازی باشد، ما نیز به کمک نجاشی بشتابیم، و زبیر جوان انتخاب شد و به میدان جنگ نزدیک شد، صحابه برای فتح و پیروزی نجاشی دعا می‌کردند، بعد از چند روز زبیر بازگشت و خبر پیروزی نجاشی را نوید داد.[۳]

در چنین حالتی، کمک به ارتش کافر اهل کتاب نجاشی رضی الله عنه در واقع کمک به خودشان و دعوتی بود که با خود آورده بودند.

در مرحله ای پائینتر و در دارالاسلام نیز باید برای ما خیلی عادی باشد که افرادی چون صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب رحمه الله وزارت جنگ و حتی وزیر اعظمی حکومت اهل بدعت شیعیان اسماعیلی در مصر را جهت ۱- خدمت به اهداف بلند مدت مومنین ۲- و مدیریت دارودسته ی منافقین داخلی  3- و جلوگیری از اشغالگری کفار آشکار خارجی، بپذیرد.

در این نظام اهل بدعت نیز با آنکه نظام حکومتی مروج تفکرات بدعی خود بود اما مذاهب مختلف اسلامی بر اساس فقه مذهب خود حکم می کردند نه قوانین کفری سکولاریستی یا غیر سکولاریستی.

همچنانکه کفار مختلف اختلافاتی با هم دارند در مساله ی مشارکت مسلمین در حاکمیت آنها نیز اختلافاتی وجود دارد و نمی توان همچنانکه با حاکمیت کفار اهل کتاب برخورد می شود با حاکمیت کفار سکولار هم برخورد کرد و تنها جاهلین یا دارودسته ی منافقین تمایل به برهم زدن این اختلاف فاحش دارند.

حاکمیت تمام کفار نیز با حاکمیت مسلمین اهل بدعت نیز که بر اساس فقه بدعی خودشان حکم می کنند فرق دارد؛ روشن کردن این مسائل مهم حکومتی نیاز روز مسلمین سوریه است؛ چرا؟

چون امروزه در سوریه علمائی که زمانی خود را مفتی مجاهدین و یا روشنفکر اسلامی می نامیدند به همراه وعاظ السلاطین حاکمیت بشار اسد، با چنگ زدن به این شبهات سعی در قانع کردن مجاهدین و مردم عوام سوریه به پذیرش حاکمیت لیبرال غربی جولانی هستند


[۱]  اسدالغابه، ج ۱، ص ۹۹ – الاصابه، ج ۱، ص ۱۰۹

[۲]  سیرهٔ ابن‌هشام،‌ج ۱، ص ۳۳۴، ۳۳۸، ۳۶۴؛ زاد المعاد، ج ۱، ص ۲۴، ج ۲، ص ۴۴

[۳]  مسند احمد بن حنبل ۱/ ۲۰۲ / ابن هشام و یعقوبی هم به تفصیل این واقعه را بیان کرده اند

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

به قلم: ابوبکر الخراسانی

انسان و جن بر خلاف حیوان دارای اختیار است و با حفط اختیار خود از حیوان جدا می شوند و بر اساس این اختیار است که الله می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/۵۶) همچنین می فرماید: إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (الانبیاء /۹۲)

در این صورت انسان برای عبادت خلق شده است و باید با حفظ اختیار خود در جایگاه انسان بودن باقی بماند و الله هم تنها ربی کسی است که قانون و حکم و برنامه تعیین می کند و باید تنها او عبادت شود و آنچه به مسلمین هویت می دهد دین اسلام است و اسلام است که مسلمین را در قالب امت واحدی در طول تاریخ تعریف کرده است.

زمانی که در جامعه‏اى، دین الهی  ملاك وحدت و هويت اجتماعى نباشد، ناگزير بايد به جاى آن چيز ديگرى گذاشت، سكولاريسم مفهوم «امت» را (كه به معنى تشخيص جامعه بر حسب عقيده دينى آسمانیاست) كنار مى‏گذارد و به ناچار به مفهوم «ملت» مستمسك مى‏شود. ملت، در اينجا يك مفهوم و تشخّص اعتبارى برحسب ملاك‏هايى از قبيل نژاد، زبان، تاريخ مشترك و سرزمين است.

در شریعتهای آسمانی با وجود احترام به تمام قبایل و ملتها اعلام می گردد که  مليت مسلمان، عقيده اوست و دارالاسلام که تمام سرزمينهای اسلامی را دربر می گیرد ميهن مسلمانان است و همه برادرند و از حقوق يكسان در اين دنيا برخورداند. و اگر اسلام شخصی  را جدا كرده باشد ديگر نژاد، منطقه جغرافيايي، فرهنگ، رنگ، زبان و… نمي تواند آنرا  وصل کند و اگر وصل نموده باشد ديگر رنگ و زبان و نژاد و… نمي تواند آنرا جدا کند.

شما فقط کافی است تصور کنید که چه چیزی باعث شد آنهمه مجاهد مهاجر از اروپا و آسیا و آفریقا و فییره زادگاه خود را ترک کرده و به میدانهای جهاد روی آوردند به امید نصرت مسلمین و تشکیل دارالاسلامی که مجری قوانین شریعت الله باشد؟

شریعت اسلام  قوانين خود را جايگزين قيد و بندها و تكاليف طاقت فرسايي مي نمايد كه مردم بدان دچارند و عرفا پذيرفته شده و بعنوان فرهنگ عامه عموميت يافته اند: الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي  يَجِدُونَهُ مَکْتُوباًعِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَالْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَيُحِلُّلَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْل الَالَّتي ‏کانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَالَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/ ۱۵۷ )

این قوانین دست و پاگیر و طاقت فرسا معمولا از دو کانال بر مردم تحمیل می شوند:

‏ ۱- عرف و رسم آباء و اجدادي بعنوان فرمانروا: وَإِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ماوَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَوَلَوْکانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلي‏عَذابِ السَّعيرِ(لقمان /  21)

۲- فرمانروايان و مراکز تصمیمی گیری چون دارالندوه ها و پارلمانها به عنوان نمايندگان فرهنگ عمومي و خدايان قانونگذار حلال و حرام كن: إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْکُفْرِ يُضَلُّبِهِ الَّذينَ کَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ماحَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّواماحَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَاللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ(توبه / ۳۷)

جولانی که هم اکنون برای عده ای تبدیل به احمد الشرع شده است طی پروسه ای هماهنگ شده با آمریکا و ناتو و شرکای آنها و با کمک گرفتن از بلعمهای باعورا و تخدیر افکار عمومی مسلمین سوریه، با جایگزین کردن قومیت عرب و سوریه ای بودن، نژاد و سرزمین را عامل هویت بخشی معرفی کرده است و با دادن قدرت قانونگذاری و تعیین حلال و حرام به مجالس قانونگذاری همان مسیری را می رود که طاغوتهای گذشته رفته اند. 

جولانی به این شکل قصد دارد با قدرت حکومتی از سیاست فرعون پیروی کند: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ (زخرف/۵۴) و با گرفتن اختیار مردم سوریه و ذلیل و زبون کردن آنها، مردم را به درجه حیوانیت سقوط دهد تا از او اطاعت کنند اما در شریعت اسلام انسان در جایگاه انسان باقي می ماند نه حيوان و نه رب و نه حيوان – رب.

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

به قلم: فضل احمد هراتی

عربستان سعودی از زمان تاسیس آن تا کنون به صورت موازی و سکولار اداره می شود؛ مدیریت امور مذهبی مردم در اختیار آل شیخ است و حاکمیت و مدیریت جامعه هم در دست آل سعود.

اسامه بن لادن از ابن باز نقل می کند که علماء و اهل فتوا در عربستان اختیاری حتی بر فتواهای خود ندارند و حکام آل سعود حکم را به آنها می دهند و آنها حکم آل سعود را امضاء می کنند و در قالب فتوا ارائه می دهند.

این بزرگترین مرجع مذهبی عربستان است که در برابر حاکمیت چنین وضعیتی دارد.

 پس در عربستان قوانین مذهبی زیادی وجود دارند اما شاه خودش به تنهایی قانون اصلی است به همین دلیل می بینیم که بن سلمان آل سعود  تمام قوانین و فتواهایی را که همجنس گرایی را جرم دانسته و ممنوع می‌کند، برای جلب رضایت غرب نادیده می گیرد و به روش‌های غیرمستقیم اجازه داده است  که این پدیده در این کشور ترویج شود، مثل تبلیغات غیرمستقیم و چشم پوشی از فعالیت‌های آنها در عربستان و همچنین مدارا با آنها.

یا بن سلمان طرح جرم انگاری همجنس گرایی از برنامه‌های درسی را حذف می کند که موسسه «نظارت بر صلح و تسامح فرهنگی» (IMPACT) مستقر در تل‌آویو از این تصمیم و تصمیمات دیگر ریاض استقبال کرد و مجله آمریکایی تایم نیز آن را تصمیمی “میانه‌روتر” توصیف کرد.

حتی در عربستان که تمام کتابهای سید قطب رحمه الله و بسیاری از دانشمندان دیگر را از کتابخانه ها جمع آوری کرده و سوزاند و هرگز اجازه ی نشر به این کتب اسلامی داده نمی شود، اجازه فروش برخی کتاب‌های مربوط به همجنس گرایی در سرزمین وحی داده می شود.

یا بن سلمان در جلسات خصوصی خود با «جورج نادر»، مشاور و مجرم جنسی لبنانی-آمریکایی دیدار می کند و این دیدارها را رسانه ای می کند.

جولانی هم که در اولین دیدار خارجی اش به عربستان سفر کرد وعده هایی در زمینه ی مسائل آموزشی و فرهنگی و امنیتی به مقامات آل سعود داد و طبیعی است که در مسیری قدم بگذارد که آل سعود در آن قدم گذاشته است.

اولین اقدام علنی جولانی در این زمینه انتصاب هند قبوات فعال حقوق همجنسگرایان به عنوان یکی از اعضای کمیته گفت‌وگوی ملی سوریه توسط جولانی است.

اما جالب است بدانید که حتی ترامپ هم که جولانی او را پیام آور صلح در منطقه معرفی کرده است به همجنسگرایان مقام و منصب نداد اما جولانی به آنها مقام داد.

زمانی که امارت اسلامی افغانستان بر اساس فقه مذهب حنفی بر همجنس بازان تعزیر اجرا می کند، جولانی در مصاحبه با خبرنگاران اعلام می کند که سوریه افغانستان نمی شود؛ بله، این یک واقعیت است که حکومت غربگرای جولانی هرگز نمی تواند چیزی چون امارت اسلامی شود که بر اساس یکی از مذاهب اسلامی قوانین شریعت اسلام را در جامعه تطبیق می دهد؛ بلکه چند مرحله جلوتر از بن سلمان آل سعود در حال حرکت بر اساس برنامه های غربی و تبدیل شدن به یکی دیگر از محافظین اسرائیل است.