آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران: به روز باشید، باید دشمن را مأیوس کرد

آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران: به روز باشید، باید دشمن را مأیوس کرد

رهبر دارالاسلام ایران در ۲۲/۱۰/۱۴۰۱ش و در آستانه سالروز ولادت سیدتنا فاطمه‌ی زهرا رضی الله عنها به نکات مهمی در مورد «وضع موجود» و «نیاز روز» دارالاسلام و مومنین اشاره کرد. ایشان در بخشی از سخنان خود گفت:

” شرایط جهانی روزبه‌روز دارد تغییر پیدا میکند. به‌روز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه‌ی ذهن خودتان و در حیطه‌ی فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت میکنیم؛ این دوّمی شاید درست‌تر باشد. دنیا دارد تغییر میکند، [آن هم] تغییرات اساسی؛ تغییرات اساسی و بزرگ را نمیشود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید؛ اینها بتدریج انجام میگیرد. باید مسلّط باشید ببینید در دنیا چه دارد اتّفاق می‌افتد، در کشور چه اتّفاقی دارد می‌افتد.

الان [مثلاً] همین قضایای اخیر؛ من یک جمله درباره‌ی این قضایای اخیر بگویم. در این قضایای اخیر، نقشه‌ی دشمن نقشه‌ی جامعی بود، [امّا] محاسبه‌ی دشمن محاسبه‌ی غلطی بود؛ این مهم است. نقشه‌ی دشمن نقص نداشت، منتها محاسبه‌ی دشمن برای پیاده کردن این نقشه محاسبه‌ی غلطی بود. اینکه میگوییم «نقشه‌ی دشمن نقشه‌ی جامعی بود»، یعنی همه‌ی عوامل مسلّطی را که یک قدرت میتواند برای اخلال و تخریب در یک کشوری به کار ببرد به کار انداخت، همه‌ی این عوامل را ردیف کرد. عامل اقتصادی وجود داشت که البتّه وضعیّت اقتصادی کشور هم خوب نبود، خوب نیست و مشکل معیشت مردم زمینه‌ای بود که آنها بتوانند از این عامل استفاده کنند. عامل امنیّتی، نفوذ، تیم‌های جاسوسی از همه طرف. غوغای ایران‌هراسی در دنیا؛ از چند ماه قبل، تبلیغات ایران‌هراسی به شکلهای مختلف به وسیله‌ی دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن، آمریکا و صهیونیسم و کلّاً استکبار جهانی شروع شد؛ این هم یک عامل تخریب است. همراه کردن بعضی عناصر داخلی با خودشان؛ این هم از مدّتی پیش شروع شد که این هم یک عامل مهمّی است. یک کسی را در کشور با انگیزه‌های مختلف، انگیزه‌ی قومی، انگیزه‌ی مذهبی، انگیزه‌ی سیاسی، انگیزه‌های شخصی [که مثلاً] چرا به سلام من درست جواب ندادید، چرا من را فلان جا نگذاشتید [فریب بدهند]، از اینها استفاده کنند، اینها را آماده کنند برای همراهی. عامل تبلیغات فراگیر؛ تلویزیون‌ها، ماهواره‌ها، فضای مجازی، اینترنت. اینها عواملی است که دشمن همه‌ی اینها را ردیف کرد. بنده به عنوان یک آدمی که این مسائل را نگاه میکنم و زیر نظر دارم و میفهمم، در دلم به مهندسی خوب دشمن آفرین گفتم! خوب مهندسی کرده بود؛ همه چیز را در جای خود، به اندازه‌ی خود، آماده کرده بود. چرا موفّق نشد؟ چون یک پایه‌ی دیگر، یعنی محاسبه‌اش، غلط بود. بله، این کارها همه کارهای مهمّی است،‌ کارهای مؤثّری است، در یک کشورهایی هم اثر میگذارد، [امّا] اینجا نتوانست؛ چون محاسبه‌ای که روی ایران اسلامی کرده بود محاسبه‌ی درستی نبود. من دو سه مورد از غلط بودن محاسبه‌ی دشمن را میگویم، قبلاً هم در صحبتها اجمالاً به بعضی از آنها اشاره کرده‌ام.(

خیال میکرد ملّت ایران به ‌خاطر مشکلات اقتصادی ــ که وجود دارد ــ با نقشه‌ی براندازی و تجزیه‌طلبی دشمن همراهی خواهد کرد؛ این یک محاسبه است که غلط بود. خیال میکرد با فحش و بددهنی و اهانتهای گوناگون میتواند مسئولین کشور را از میدان خارج کند، منفعل کند. وقتی یک خرده بدگویی شد، هتّاکی شد، بعضی‌ها منفعل میشوند دیگر. محاسبه‌ی غلطی بود. خیال کردند با وسوسه‌ها و هیاهوها میتوانند مسئولان سطح بالای کشور را دچار اختلاف نظر کنند؛ یکی بگوید این کار را بکنیم، یکی بگوید نکنیم، بینشان اختلاف بیفتد؛ این مشکلی که الان در خود آمریکا هست، در رژیم صهیونیستی هست، در بعضی از کشورهای دیگر هست که این اختلافات نمیگذارد کارهای بزرگ را انجام بدهند؛ خیال میکردند میتوانند این اختلاف را ایجاد کنند. محاسبه کرده بودند‌، [امّا] محاسبه‌ی غلطی بود. خیال میکردند میتوانند با دلارهای نفتی فلان کشور مزدور آمریکا اراده‌ی جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار بدهند. اشتباه کردند؛ اراده‌ی قوی جمهوری اسلامی از همه‌ی این عواملِ قدرتِ آنها قوی‌تر بود، عزمشان راسخ‌تر بود؛ محاسبه‌ی آنها محاسبه‌ی غلطی بود. خیال میکردند با اینکه چند عنصر خودفروخته را تشویق کنند که بروند پناهنده بشوند به این کشور یا به آن کشور و علیه کشور خودشان لجن‌پراکنی کنند، این موجب میشود جوانهای ما ناامید بشوند؛ اشتباه کردند؛ رفتند پناهنده شدند،‌ لجن‌پراکنی هم کردند، کسی به آنها اعتنائی نکرد. این محاسباتِ دشمن بود، محاسباتِ غلطی بود. چهل سال است که دشمن، با انواع طرق، علیه نظام جمهوری اسلامی تلاش میکند و چون محاسباتش غلط بوده و غلط است، تا حالا شکست خورده، در این قضیّه هم شکست خورد، در آینده هم هر وقت اقدام کند شکست خواهد خورد.

خب، این درباره‌ی دشمن؛ امّا ما هم خودمان حواسمان باشد! ما هم مغرور نشویم، ما هم غفلت نکنیم، غافل نشویم بگوییم خب قضایا تمام شد، از میدان عقب نرویم، در میدان باشیم. ما هم بدانیم آن چیزی که ملّت را نگه میدارد امید است و وحدت؛ اتّحاد میان آحاد مردم. بله،‌ سلایق مختلفی وجود دارد، اختلافات نظر در مسائل گوناگون وجود دارد، امّا درباره‌ی اسلام، درباره‌ی نظام، درباره‌ی انقلاب، وحدت نظر بین مردم هست؛ نگذاریم این وحدت نظر از بین برود. به اختلافات کمک نکنیم؛ اختلافات قومی، اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر. هر کس در زمینه‌ی خدشه‌ی به اتّحاد ملّت حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده، در نقشه‌ی دشمن کار کرده، در زمین دشمن بازی کرده؛ این را همه توجّه داشته باشند! منبری باشد، مدّاح باشد، روحانی باشد، دانشگاهی باشد، نویسنده باشد، شاعر باشد؛ هر کسی باشد. دشمن را دستِ‌کم نگیریم؛ دشمن هست.

 آن روزی که شما آن قدر قوی بشوید که دشمن مأیوس بشود، آن روز میتوانید یک آسودگی و آسایش خاطری پیدا کنید. باید سعی کنیم قوی بشویم؛ این تأکید و تکرار و اصرار این حقیر برای اینکه کشور باید قوی بشود به ‌خاطر این است. باید دشمن را مأیوس کرد. بحمدالله ملّت با معنویّت، با کمک الهی، با هدایت الهی، در خدمت انقلابند، پشت سر انقلابند، پشت سر نظامند، کمک میکنند. عوامل خوبی داریم، نهادهای مؤثّر و بسیار مفیدی داریم، روزبه‌روز رشحات انقلاب در خارج از مرزهای کشور بیشتر بُروز میکند.

جهالت فرقه ی نجدی دوله (داعش) در انتخاب مسیر رفتن به بهشت

جهالت فرقه ی نجدی دوله (داعش) در انتخاب مسیر رفتن به بهشت

به قلم : عبدالحمید نورزایی ( با اضافاتی توسط فضل احمد هراتی)

گروه دوله (داعش) یکی از فرقه های نجدی است که از تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد پیروی می کند .

جالب است بدانید که :

  • نجدی های ترکستان شرقی  چینی های اشغالگر را رها می کنند و می ایند تا چینیها را در افغانستان بکشند وخود را منفجر کنند ….
  • نجدی های کشورهای دست نشانده و سکولار می ایند تا در افغانستان اسلام را اجرا کنند و خود را منفجر کنند….
  • نجدی ها ازتاجیکستان با حکومتی سکولار و وحشی می ایند تا برای رفتن به بهشت و برپایی حکومت اسلامی خود را در افغانستان منفجر کنند…
  • نجدی ها از مراکز فساد و فحشا لاهور و پنجاب حکومت سکولار و مزدور پاکستان رد میشوند تا با انفجار خود در کابل شریعت اسلام را تطبیق کنند …
  • نجدی ها از پایګاه نیروههای امریکایی رد میشوند تا خود را در مساجد شیعیان افغانستان منفجر کنند …
  • نجدی ها طالبان را مرتد میدانند چون شیعیان را اجازه داده تا در حکومت نقش افرینی کنند و چرا امنیت و اسایش شهروندان شیعه را تامین کرده اند….
  • نجدی ها حکومتهای سکولار و جنایتکار ترکیه و تاجیکستان و آذربایجان را رها می کنند و از کنار آنها به سلامتی عبور می کنند تا خود را به شاهچراغ شیراز برسانند و در انجا مسلمین زن و مرد و پیرو وجوان غیر مسلح و نمازگذار را قتل عام کنند.

این پاره ای از از تفکرات مسموم نجدیت به صورت عام در مورد مسلمین مخالف خودش و تفکرات خاص فرقه ی نجدی دوله (داعش) در مورد مسلمین مخالف خودش است.

این مسیری است که نجدیت برای رفتن به بهشت برای خودش انتخاب کرده است، با مشغول کردن خود به مسلمین و ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد در میان مومنین و رها کردن کفار اصلی و مرتدین سکولار محلی.

نجدیت با برداشت اشتباهی که از مشرک و مشرکین و عبادت و بدعت و توحید و شرک و… دارد و با برداشتن عذرهای معتبر برای مسلمین از زمان پیدایش آن تا کنون به همین شکل مسیر رفتن به بهشت را وارونه انتخاب کرده اند.  

مسیر نجدی های  اجناد القوقاز و جماعه الالبان سرانجام نجدی های گروهک مُلا فتاحی در ادلب سوریه

مسیر نجدی های  اجناد القوقاز و جماعه الالبان سرانجام نجدی های گروهک مُلا فتاحی در ادلب سوریه

به قلم: مجاهد مهاجر

اواخر پائیز امسال (۱۴۰۱ش) بود که یکی از متحدین دارودسته ی جولانی تحت عنوان “اجناد القوقاز” (سربازان قفقاز) از  پایگاههای خود  واقع در منطقه ​”جسر الشغور” در حومه جنوب غربی ادلب و حومه شمال شرقی لاذقیه  ناپدید شد؛ امنی های جولانی در این زمینه سکوت کرده بودند و حتی دیگران را نیز از خبرگیری در این زمینه نهی می کردند تا اینکه چند روز گذشته در ویدیویی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، عبدالحکیم الشیشاني رهبر “اجناد القوقاز” را دیدیم که در شهر باهموت اوکراین در صفوف ارتش کفار سکولار اوکراین با ارتش سکولار روسیه در حال جنگ است.!

در گرماگرم همین خبر بودیم که دارودسته ی جولانی در بیانیه‌ای اختصاصی به «القدس العربی» خبر خروج گروه نجدی آلبانیایی «جماعه الالبان» از ادلب و اطراف آن به اوکراین را تأیید کرد و سایر رسانه ها نیز بیان کردند که این گروه نجدی متحد جولانی به نمایندگی از آمریکا و ناتو ادلب را به سمت اوکراین برای جنگ با نظامیان روسیه ترک کرده اند.

«جماعه الالبان» در سال ۲۰۱۲ در ادلب از گروهی از  عناصر «آلبانی»، «کوزوو»، «مقدونیه » و «دره پرشوو» در جنوب صربستان تأسیس شد. این  جماعت نجدی توسط «عبدالجشاری»  ملقب به (ابو قتاده آلبانی) که در اسکوپیه، پایتخت مقدونیه شمالی به دنیا آمد، اداره می‌شود.

در این نقل و انتقالها دو نکته ی بسیار مهم وجود دارد:

  1. حضور دارودسته ی جولانی در جنگ اوکراین به نمایندگی از آمریکا و ناتو و از کانال حکومت سکولار ترکیه پس از دیدار ابومحمد جولانی در منطقه «الشغر» در شمال شهر جسرالشغور در ریف غربی ادلب با  رهبران مهاجرین چچنی، روسی و اویغوری و … .
  2. روش خرج نمودن و اخراج مهاجرین موجود در ادلب و اطراف آن توسط دارودسته ی جولانی که در نتیجه ی سیاستهای چندگانه ی جولانی و فشار سیستماتیک به مهاجرین و گروههای مهاجر و خارجی توسط دارودسته ی جولانی است.  

حکومت سکولار ترکیه که متحد امنیتی رژیم صهیونیستی و آمریکا و از اعضای فعال ناتو است طرفی است که بر انحلال و خرج این گروههای مهاجر در شمال سوریه به عنوان اولین قدم در انهدام تمام مخالفین نظام بشار اسد نظارت می‌کند و این روند در حال انجام است. جولانی به عنوان جاسوس ترکیه (به گواهی شیخ ابومحمد مقدسی و …) این گروههای مهاجر را مجبور به انحلال سازمانشان کرده است و مجبورشان کرده است که زیر پرچم او باشند و…

البته دسته هایی از این گروههای مهاجر که می دانند در حال فروخته شدن توسط جولانی هستند به صحرای سوریه  رفتند و برخی از آن‌ها هم به گروه دوله (داعش) ملحق شده اند.

این سرانجام حتمی تمام مهاجرینی است که سرنوشت خودشان را به جولانی نجدی (جاسوس عصر) سپرده اند؛ یا جهاد فی سبیل آمریکا و ناتو، یا ملحق شدن به جماعت دوله(داعش) یا سرزدن به بیایانهای سوریه  یا اگر تحت تعقیب نباشند سکونت در ترکیه و اورپا و آمریکا.

این مسیر آینده و حتمی گروهک نجدی مُلا فتاحی و امثال او در ادلب سوریه است؛ البته اگر قبل از آن به شیوه های مختلفی توسط امنی های جولانی و متحدین آنها چون هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و ناتو ترور و حذف فیزیکی نشوند.

دانلود رایگان کتاب :عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

دانلود رایگان کتاب :عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

متن یک جلدی به صورت پی دی اف:

جلد اول به صورت پی دی اف:

جلد دوم به صورت پی دی اف:

یک جلدی به صورت ورد:

جلد اول به صورت ورد:

جلد دوم به صورت ورد:

متن کامل کتاب عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه

به قلم : شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

بسم الله و الحمد لله

اما بعد:

پس از اینکه انسان به دنیا می آید اصل در مورد آن این است که نسبت به احکام دین و روش اداره ی زندگی دنیوی خود جاهل و بی علم است. جهت رفع این جهل و نادانی، الله متعال سه ابزار در اختیار انسان قرار داده است: گوش (شنیدن)، چشم (دیدن) و قلب (جهت تعقل، تفقه و فهم داده های گوش و چشم). الله متعال می فرمایند: وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(نحل/۷۸) خداوند شما را از شكمهاي مادرانتان بيرون آورد در حالي كه چيزي  نمي‌دانستيد ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگزاري كنيد.

با در اختیار داشتن این سه ابزار، شریعت اسلام، در همان ابتداء، در مساله ی عقیده، تقلید را جایز نمی داند . در این صورت در اساسی ترین مسأله ی زندگی، انسان به صورت تدریجی و پشت سر نمودن موانع از حالت جهل به حالت علم ارتقاء می یابد. زمانی که قبل از قبول توحید علم قرار می گیرد « فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (قتال/۱۹) بدون شک مبین این امر مهم است که جهلی وجود دارد که باید با علم ابتدا برداشته شود تا انسان به «لَا إِلَهَ» یا کفر به طاغوت و «إِلَّااللَّهُ» یا ایمان به الله و قوانین و فرامینش دست یابد، و به دنبال آن ممکن است مسلمان در راه رفع این جهل دچار انواع اشتباهات و حتی گناهان غیر عمدی گردد. این نوع از جهل، با جهل در امور اجرائی و عملی جامعه که از دایره ی شخصی خارج شده و به محدوده ی حق الناس ختم می گردد تفاوتهائی دارد. این هم تابع قوانین خاص خود است. اما باز در همان قالب جهل مورد محاسبه قرار می گیرد.

در این صورت جهل در عقیده از بچگی شروع می شود و به صورت تدریجی به علم منتهی می گردد و در عقیده هم تقلید جایز نیست تا انتظار داشته باشیم زود رفع گردد . یعنی باید به همین ترتیب تدریجی و بر اثر خطا وتکرار و به صورت شخصی کسب گردد.

جهل در هر صورتی «فقر» مذمومی است که منشأ بسیاری از گرفتاریها، ناهنجاریها، قوانین انحرافی، فرهنگهای غلط و جرمها می گردد، که بسیاری از زندگیهای فردی و اجتماعی انسانها را آلوده، آشفته و مسموم نموده است. در این صورت جهل یک مانع در برابر رشد و تکامل انسان است که باید با علم و آگاهی برداشته شود، و غیره قابل تصور است که الله متعال در مورد جاهلی که عملی را انجام دهد اما مفهوم حقیقی آن را درک ننموده، یا اصلاً تصوری از حرام بودن یا ممنوعیت عمل خود نداشته، و یا اینکه جهل در اموری چون درک عقیده و یادگیری احکام شریعت و اموری چون فراموشی و خطاء که برای مسلمین غیر قابل اجتناب است، بی تفاوت مانده باشد.

اسلام جهت رفع فقر مادی راهکارهائی چون سیستم زکات، انفاق، صدقه و… را در نظر گرفته است و انتظار می رود که جهت رفع فقر معنوی نیز دارای راهکارهائی باشد. چون شخص جاهل در میان اطرافیان و مردم جامعه زندگی می کند و پیداست که جهل آثار غیر قابل انکاری بر روابط اجتماعی افراد دارد. در  اثنای این رابطه ممکن است شخص جاهل موجب خساراتی به حقوق معنوی و عقیدتی دیگر مسلمین و یا حقوق مادی آنها گردد؛ شریعت باید حد و حدود و قوانین مربوط به جبران یا عدم جبران خسارتها و جلوگیری از ضایع شدن حقوق متضررین، در عین توجه به نظم عمومی که باعث آسیب به حقوق شخص جاهل نیز نگردد، را در نظر گرفته باشد. بر این اساس یکی از مهمترین شروط در قوانین اسلام برای مسلمان، جایگاه جهل در عمل و مسأله ی عمدی و غیر عمدی بودن عمل و اختیار یا اکراه در عمل است.

در شریعت الله جهل یک امر نسبی بوده و نمی توان در یک شکل ثابتی آن را پیاده نمود، بلکه باوجود دشواری کشف حقایق و کثرت شبهه واقسام جهل در امور مختلف، یک کار دقیق قضائی است که دارای شرایط مختلفی می باشد . به عنوان مثال جهل در جرمهای مربوط به  امور شخصی و حق الله بر بندگانش  با جهل در جرمهای مربوط به حق الناس که حقی از مردم اتلاف شده و شریعت جهت جبران خسارت مطالباتی را درخواست نموده تفاوتهائی دارد. پس با شناخت ماهیت جهل می توان جزئیات آن را بررسی کرد.

در این صورت در عالم حقوق و شریعت اسلامی رای بر آن است که صرف ارتکاب گفتار و عمل مجرمانه موجب محکومیت و اعمال مجازات نمی شود، و ممکن است با دخیل شدن عوامل وشرایطی خاص، چنین عمل مجرمانه ای به کسی که مرتکب آن شده است غیر قابل انتساب باشد. بر خلاف قوانین سکولاریستی، شریعت اصل را بر این قرار داده که همه افراد از بعضی از اعمال مجرمانه آگاهی ندارند و تعدادی از مسلمین وجود دارند که به اقتضای مسیری که طی می کنند نسبت به اموری جاهل می باشند و باید از کانالهای صحیح و سالم آگاه شوند.

از حقوق فردی مردم بر حکومت اسلامی وظیفه ی آگاه سازی آنهاست، تا زمانی که چنین وظیفه ای صورت نگرفته است انتظار عمل صحیح و رعایت حقوق عمومی ویااجرای حدود امر شایسته ای نیست. جالب است بررسی شود که در بسیاری از احکام شریعت، شخص نابالغ از بسیاری از تکالیف و مجازراتها معاف گشته است. دلیل آن این است که این شخص در طول اینهمه سال جاهل بی اراده ای است که در پی کسب علم و آگاهی و اراده  در تکاپو و تلاش است و حکومت اسلامی و دعوتگران اهل توحید باید اسباب تکامل این آگاهی و دانش و اراده را برایش فراهم نموده باشند. این تکاپو و تلاش مخل نظم اجتماعی اسلامی نیست بلکه حیات بخش به آبی است که رکود و سکون در آن سبب گندیدگی و اغتشاش اجتماعی می گردد .

تکاپو و تلاش در کسب دانش و آگاهی رکن زیر بنائی زندگی فردی و اجتماعی مسلمین را تشکیل می دهد؛ حتی در بسیاری از امور رایج، علم و آگاهی معیار صحت عمل می گردد . به عنوان مثال شافعیان و مالکیان و حنبلیان شرط صحت بیع را مجهول نبودن مبیع و ثمن دانسته و «جهالت فاحش»[۱]  به مورد معامله را موجب  بطلان بیع می دانند.[۲] در اینجاست که ابن حزم اندلسی بیشتر از هزار سال پیش در مورد قوانین اجرائی جامعه نیز گفته است:” امر و نهی قانون، باید به مردم ابلاغ شود . پیش از ابلاغ، شخص تکلیف به رعایت قانون ندارد.”

در این صورت، در سفر جهل به دانش، مسأله ی عذر به جهل از مسائل مهم و اساسی شریعت اسلام  برای مسلمین است که  به اموری چون وارد نمودن یک کافر به اسلام یا خارج نمودن یک مسلمان از اسلام و وارد نمودن آن به دایره ی کفر می پردازد . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «لا یجتمعُ الإیمان والكفر فی قلب امرئ »[۳]،- ایمان و كفر در قلب یك شخص جمع نمی شوند. یعنی یا شخص مسلمان است یا کافر.

ادامه خواندن متن کامل کتاب عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

چرا شما در جبهه كورد نيستيد ؟

چرا شما در جبهه كورد نيستيد ؟

(سلسله درهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله 

اما بعد :

ج :  ابتدا بايد پرسيد كه چه جبهه اي؟ و در برابر كي؟ ممكن است جبهه اي كه شما از آن صحبت مي كنيد جبهه ي سكولاريستهاي مرتد محلي باشد كه با پشتيباني كفار سكولار جهاني و حكومتهاي مرتد منطقه اي در برابر مسلمين صف آرائي كرده اند .  در اين صورت نه جنگ كورد مسلمان با مهاجم ظالم خارجي است و نه ارتباطي  به تمام كوردها دارد بلكه جنگ كثيفترين غده ي چركين كوردها با مسلمين و جنگ قانون كفر و ارتداد است با ايمان به قانون الله  و جبهه اشغالگران خارجي و مرتدين و منافقين محلي است با جبهه آزاديخواهان مدافع قانون شريعت الله  . اين نكته اي است كه ابتدا بايد روشن گردد .

درهر نقطه اي از زمين كه اين دو جبهه در برابر هم قرار گرفتند بدون هيچ شك و گماني  در جبهه ي قانون الله  قرار مي گيريم ، و تا آنجايي كه امكان دارد با دست و زبان و قلب از جبهه قانون شريعت در برابر قانون كفار و اشغالگران سكولار و مرتد  حمايت خواهيم نمود .

اگر پدر و مادر و خواهر و برادر و همزبان و همنژادها و تمام دوستان و عزيزانمان در جبهه كفار و مرتدين قرار بگيرند در اين صورت قوم وخويش و نزديك ما نيستند و تا زماني كه با زبان ، مال يا اسلحه در اين جبهه قرار گرفته اند از آنها برائت جسته و آرزومنديم رسوا و نابود گردند و به از بين رفتنشان خوشحال مي گرديم .

اين بخشي از اصل ولاء و براء و كفر به طاغوتي است كه  الله متعال از طريق رسول الله صلي الله عليه وسلم به بندگانش آموخته است .

دموکراسی…دین یا سیاست؟!

دموکراسی…دین یا سیاست؟!

نویسنده: اليمان بن عبد الله السلمان

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

ستایش خدایی که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین را به تمامی آشکار کند، هر چند خوشایند مشرکان نباشد و سلام و صلوات بر پیامبرمان محمد (صلی الله علیه و سلم) و همه­ی کسانی که به راه و روش او دعوت می­کنند و تا روز قیامت به سنتش تمسک می­جویند.

و بعد…

سخن و جدال در مورد دموکراسی فراوان است و نظرات متفاوتی در این­باره وجود دارد…

  • عده­ای آن را در تناقض با دین نمی­بینند، بلکه آن را وسیله­ای متمدنانه، برای تحقق مصالح دعوت به شمار می­آورند.
  • و گروهی دیگر؛ آن را دینی متناقض با دین خدا می­دانند که با آن می­جنگد، این گروه کفر خود را نسبت به دموکراسی اعلان می­کنند و از آن تبری می­جویند، چرا که به نظر اینان، دموکراسی طاغوتی جدید است.

ابن تیمیه رحمه الله می­فرماید: “کلمات بر سه نوع­اند؛ نوعی که محدوده­ی آن با شرع شناخته می­شود مانند نماز، نوعی که محدوده­ی آن در لغت شناخته می­شود مانند خورشید و ماه و نوعی که محدوده­ی آن را عرف مشخص می­کند”.

هنگامی که کلمه­ی “دموکراسی” در شرع نیامده و در لغت عرب هم وجود ندارد، به ناچار باید معنا و حقیقت آن را نزد اهل آن، کسانی که آن را وضع کرده­اند، جستجو کنیم.

کلمه ی دموکراسی ریشه­ی یونانی دارد و از ادغام و اختصار دو کلمه­ی “دیموس” به معنی مردم و “کراتوس” به معنی حکوت یا سلطه یا قانو­ن­گذاری، به وجود آمده است و بنابراین ترجمه­ی تحت­الفظی آن می­شود “حکومت مردم”.

ما همچنین باید بدانیم که دموکراسی چگونه شکل گرفت و تحت چه شرایطی ظهور کرد. دموکراسی و افکاری شبیه به آن، واکنشی بود به پادشاهان و مردان کنیسه که به اسم دین به مردم ستم می­کردند. مردم به چنین دینی که سبب بدبختی و بردگی­شان شده بود پشت کردند و یکی از شعارهای انقلاب فرانسه این بود که: “آخرین پادشاه را با روده­های آخرین کشیش اعدام کنید”.

بنابراین دموکراسی در اصل بر اساس طغیان علیه سلطه ­ی خداوند شکل گرفت تا همه ­ی این سلطه را به انسان وانهد و به این ترتیب انسان، خودش به تنهایی بتواند نظام زندگی خود و قوانین آن را بدون هیچ قید و شرطی وضع کند، یعنی حق قانون­گذاری به انسان واگذار شد.

این به معنی این است که پرستش شونده، پروردگاری که اطاعتش واجب است، از جهت قانون­گذاری، انسان است نه الله جل ثناؤه و این با اصل دین و توحید منافات دارد، زیرا خداوند متعال می­فرماید: « إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»، « فرمانروائی از آن خدا است و بس. (این، او است که بر کائنات حکومت می‌کند و از جمله عقائد و عبادات را وضع می‌نماید). خدا دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (که ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند) ولی بیشتر مردم نمی‌دانند (که حق این است و جز این پوچ و ناروا است)». (یوسف/۴۰)

ادامه خواندن دموکراسی…دین یا سیاست؟!

از بازدید مولوی هبه الله آخند زاده رهبر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان از قول اردوی ۲۰۵ عزم تا عدم دیدار با هیئت علمای اخوان المفلسین

از بازدید مولوی هبه الله آخند زاده رهبر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان از قول اردوی ۲۰۵ عزم تا عدم دیدار با هیئت علمای اخوان المفلسین

به قلم: ابومحمود کندزی

مولوی هیبت الله آخندزاده  رهبر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان از قول اردوی ۲۰۵ عزم و قطعات مربوطه آن بازدید کرد. در این دیدار با ملا شرف الدین ” تقی ” قوماندان قول اردوی ۲۰۵ عزم، مجاهدین و منسوبین در مورد موضوعات مختلف گفتگو نموده و از زحمات مجاهدین در حفاظت از سرزمین و حفظ امنیت قدردانی نمود…

ایشان همچنین بر بیداری مجاهدین و دفاع از تمامیت ارضی کشور اصرار ورزید و از همه آنها خواست تا در خدمت به مردم کمک همه جانبه خود را به عمل آورند. و همچنین امیرالمؤمنین در کنار استماع مشکلات و پیشنهادات مجاهدین دستورات و توصیه های لازم را به مسؤلين، مجاهدین داد و به مجاهدین اطمینان داد که در هر بخش همکاری کامل با ایشان خواهند نمود.

در کنار این می بینیم که هیبت الله آخندزاده  حاضر نمی شود با منحرفین جریان اخوان المسلیمن (که در واقع باید به انها گفت جریان اخوان المفلسین) در قالب و لباس دروغین اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان دیدار کند.

جریان اخوان المسلمین یعنی دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن که در کنار جهاد مردم افغانستان بودند نه اخوان المفلسینی که همیشه در کنار آمریکا و ناتو و حکام دست نشانده ی انها بوده اند و همچون نجدی های آل سعود به مفتی های ناتو و آمریکا در میان اهل سنت شناخته شده اند.

داکتر القره داغی سرمنشی اتحادیۀ جهانی علمای اخوان المفلسین در اعلامیه ای که به روز پنجشنبه نشر شد گفت که این هیئت به نیت تقویت روابط اسلامی و برادرانه به افغانستان می رفت اما ملا هبت الله آخوندزاده رهبر طالبان از دیدار با هیئت ارشد این اتحادیه خودداری کرده است…اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان در نظر داشت که در دیدار با رهبر طالبان در قندهار روی برخی مسایل مهم گفتگو کند.

القره داغی این مفلس چند چهره جهت تهاجم به رهبر امارت اسلامی و ترور شخصیتی او نزد مسلمین اضافه کرد: این هیأت امیدوار بود که درهای اسلامی و بخشی از درهای جهانی را به روی حکومت طالبان بگشاید و علاوه بر رسیدگی به امدادرسانی به مردم افغانستان، جهت فراهم کردن بودجه لازم برای آموزش و پرورش تلاش کند.

اخوان المفلسین، این مفتی های ناتو و مجریان جنگ روانی آمریکا و ناتو، غیر از تحریب چه خدمتی می تواند به مجاهدین و دارالاسلامها بکند؟ مگر شیخ احمد الریسونی رئیس اتحادیه جهانی علمای  اخوان المفلسین نبود که جهت دور کردن مردم از  طالبان و دلسرد کردن آنها از جهاد با آمریکا و ناتو فتوا داد: “جنگ افغانستان جواز شرعی ندارد.”

این سربازان جنگ روانی دشمن با چه روئی انتظار دیدار با رهبر دارالاسلام افغانستان را داشتند؟

دیدار ملا عبدالغنی برادر معاون رئیس‌الوزرای امارت اسلامی و  دیدار ملا خیر الله خیرخواه، وزیر اطلاعات وفرهنگ امارت اسلامی افغانستان با این هیئت اخوان المفلسین رساندن این پیام به انها بود که از این هیات بخواهند بر عکس رسانه‌های غربی، تصویر واقعی از وضعیت و نظام این گروه به جهان ارایه کند.

ملا برادر گفته که رسانه‌های غربی هر چیز را جنبه منفی می‌دهند.ملا خیر الله خیرخواه نیز در دیدار با این هیات گفته است که کشورهای اسلامی به ویژه افغانستان با تبلیغات منفی برخی کشورهای غربی روبه‌رو است.

آیا اخوان المفلسین که مبلغ اسلام لیبرال و دموکراسی خواه آمریکائی شده اند عبرت می گیرند؟

رفتار عز بن عبدالسلام را با فتوای علمای درباری و نجدی آل سعود بسنج

رفتار عز بن عبدالسلام را با فتوای علمای درباری و نجدی آل سعود بسنج

به قلم: محمد اسامه

همه می دانیم که آل سعود یکی از تمویل کننده های اصلی کفار سکولار جهانی در جنگ با مسلمین در سراسر دنیاست  و در هر جای سرزمینهای اسلامی که مجاهدی کشته می شود یا سرزمینی متعلق به مسلمین اشغال می شود بدون شک یا دلارهای آل سعود در ان مشارکت دارند یا اسلحه و گلوله های آل سعود و یا تائید و حمایت دیپلماسی آل سعود.

در کنار این ما شاهد فتوای مفتی های نجدی و درباری آل سعود در تائید تمام این جرمها و سکوت در برابر تمام مفاسد داخلی این کشور هستیم و حتی همین مفتی های نجدی فتوای حضور ارتش کفار سکولار ناتو و آمریکا در شبه جزیه عربستان و اشغال سرزمین حرمین توسط این کفار را دادند!! لا حول و لا قوه الا بالله.

در اینجا شما را به تصویری تاریخی دعوت می کنم تا فرق بین این دجالهای نجدی را با علمای ربانی متوجه شوید. رفتار عزبن عبدالسلام (معروف به سلطان العلماء) با ملک الصالح ایوب نمونه ای میان هزاران مثال است.

 ملک الصالح بر شام حکومت می‌راند و به سبب اختلافی که بین او و برخی از عموزاده‌هایش پیش آمد در برابر نصاری از برخی از قلعه‌ها عقب نشینی کرد. پس از این واقعه عزبن عبدالسلام روز جمعه در جامع اموی (مسجد جامع مشهور دمشق) خطبه گفت و اینگونه دعا کرد: «یا رب این امت حکومتی قرار بده که در آن اهل طاعتت عزیز شوند و اهل معصیتت ذلیل گردند و در آن به معروف امر شود و از منکر نهی شود» و فتوا به عدم جواز فروش اسلحه به نصاری، که اسلحه خود را از دمشق می‌خریدند داد.

سلطان از این مساله خشمگین شد و دستور به حبس عز بن عبدالسلام داد. پس از آن سلطان یکی از نزدیکان خود را به نزد او فرستاد تا برایش وساطت کند [آن شخص] به سلطان العلماء گفت: من برایت نزد سلطان وساطت می‌کنم تا تو را آزاد کند ولی تنها از تو یک چیز می‌خواهم و آن این است که از سلطان عذرخواهی کنی و سرش را ببوسی. عزبن عبدالسلام در جوابش گفت: «مرا رها کن ، به الله قسم راضی نیستم که سلطان دستم را ببوسد! الله مرا از وضعیتی که شما در آن هستید نجات داده است، ای قوم من در یک وادی هستم و شما در یک وادی دیگر.»

سلطان برای دیدار با فرمانده نصاری به نزد آنان رفت و عزبن عبدالسلام را نیز به همراه خود برد اما او را در خیمه ای حبس کرد.

در حالی که سلطان در مجلس نصاری بود صدای عزبن عبدالسلام که در خیمه خود در حال قرائت قرآن بود به گوششان رسید؛ سلطان گفت: آیا می‌دانید این صدای کیست؟ گفتند: خیر، گفت: این از بزرگترین کشیشان ماست (و نگفت از بزرگترین علمای‌ما) می‌دانید چرا او را حبس کرده ام؟ گفتند: خیر، گفت: چون به عدم فروش سلاح به شما فتوا داده است، نصاری در پاسخ او گفتند: به الله اگر او هم کشیش ما بود پاهایش را می‌شستیم و آبش را می‌نوشیدیم! سلطان که این را شنید از کار خود شرمگین شد و دستور به آزادی سلطان العلماء داد.

اینها علمای مسلمین در قرون گذشته بودند و امروزه ما و شما نیز شاهد خطبائی دجال صفت در لباس علماء هستیم که ….