اقدامات اعتمادساز جولانی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی، شکست اخلاقی و اشتباهی استراتژیک
رویکرد جولانی در پیگیری عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها از منظر اخلاقی و در قبال مردم فلسطین محکوم است، بلکه از دیدگاه منافع ملی سوریه نیز یک اشتباه استراتژیک به شمار میرود.
این اقدام هیچ تضمینی برای ایجاد امنیت و یکپارچگی و تشکیل حاکمیتی اسلامی یا بهبود وضعیت اقتصادی سوریه ارائه نمیدهد.
چنین رویکردی علاوه بر اینکه سوریه را در جنایات اشغالگران علیه فلسطینیان شریک میکند، احتمال از دست دادن سرزمینهایش را افزایش میدهد.
شاید به قول عده ای مردم سوریه از جنگ خسته باشند اما عادیسازی با اشغالگران، صلح و ثبات را به ارمغان نخواهد آورد.
این یک بازی باخت – باخت برای سوریه است که تنها در راستای اهداف منطقهای رژیم صهیونیستی و احتمالاً تثبت موقعیت شخصی جولانی است.
مُلا فتاحی و تلاشی نازل جهت نشان دادن رژیم صهیونیستی به عنوان یک دشمن خارجی
مُلا فتاحی از صهیونیستهای عجم تحت پوشش جولانی (صهیوینست عرب) در سوریه می گوید: چرا رژیم صهیوینستی از همان روز اول سقوط حکومت بشار در سوریه، ماجراجویی می کند تلاش دارد از طریق نیروهای متلاشی شده ی نظام گذشته و برخی عناصر خودفروخته و حلقه به گوش دشمنان اسلام، مانع از استقرار و ثبات کشور شود؟
و بعد در تائید سخنش این ایه ی قرآن را می آورد که الله تعالی می فرماید: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (حشر/۱۳)
اولاً این آیه در مورد کفار اصلی آشکار نیست بلکه در مورد «الَّذِينَ نَافَقُوا» (حشر/۱۱) دارودسته ی منافقینی است که در میان مسلمین زندگی می کنند و با آنکه در قیامت « فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» (نساء/۱۴۵) هستند اما در دنیا حکم مسلمین را دارند.
به نظر شما رژیم اشغالگر صهیونیستی در دنیا مثل گروه منافقین جزو مسلمین محسوب می شود؟ مُلا فتاحی سطح هوش شرعی مخاطبینش را تا چه اندازه نازل می داند که چنین با شعور آنها بازی می کند؟
در مورد رژیم صهیونیستی هم بر همه واضح و آشکار است که رژیم صهیونیستی قبل از تحویل دمشق به احمد الشرع به همراه آمریکا و ترکیه و خود جولانی جهت نابودی زیر ساختهای سوریه و اشغال جولان و بخشهای دیگری از خاک سوریه به توافق رسیده اند به همین دلیل ما شاهد واکنشی جدی از سوی گروه جولانی در برابر اقدامات رژیم صهیونیستی نبوده ایم.
جولانی خودش اقرار می کند که از ابتدای انقلاب با سازمان امنیت ترکیه همکاری داشته است و نخست وزیر و رئیس استخبارات و امنیت ترکیه هم به چنین همکاری اساسی گواهی می دهد و سفیر سابق آمریکا در دمشق هم شهادت می دهد که به پیشنهاد انگیس، احمد الشرع را از یک تروریست تبدیل می کند به رهبری برای سوریه.
پس احمد الشرع سرباز و رهبری دست نشانده و تولید شده توسط دشمنان برای سوریه است و تصمیم گیری در مورد مسائل داخلی و خارجی سوریه نیز توسط سازندگان احمد الشرع و خارج از سوریه صورت می گیرد.
در این صورت اگر در سوریه مخالفتی با سیاستهای دیکته شده به جولانی دیده شد:
۱- یا مخالفت از سوی مزدوران اربابان خارجی جولانی صورت می گیرد که اربابان یا مشترکا در پی پیاده کردن سناریوی جدیدی در سوریه هستند یا اینکه سهم بیشتری می خواهند.
۲- یا مخالفت از سوی مومنین و آزادی خواهانی است که مخالف اشغالگران خارجی و مزدوران محلی آنها هستند.
جولانی و نوچه هایش چون مُلا فتاحی خودفروخته و حلقه به گوش دشمنان اسلام و جزو دسته ی اول هستند، و به بهانه ی مزدور بودن امثال الهجری دروزی یا نصیری ها و مرتدین سکولار قسد و …. نمی توانند ماهیت و ماموریت خود را بپوشانند و از اقدامات آنها گله ای داشته باشند.
مهاجرین و انصاری که سالها به خاطر تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق شریعت الله و وفاداری به آرمان فلسطین و یاری رساندن به مظلومین غزه و فلسطین و جهاد با صهیونیستهای وحشی وارد میدانهای جهاد شده و عده ای حتی به جولانی اعتماد کردند اما هم اکنون تمام اهداف و اصول جهاد توسط جولانی به فروش رفته و جولانی تبدیل به صهیونیست عرب دیگری چون طاغوتهای حاکم بر اردن و مصر و… شده است و می بینند که به آنها و خون شهداء و اهداف جهاد خیانت شده، باعث سرخوردگی آنها شده و تعداد زیادی از آنها به جای گوشه گیری و دلسردی به ادامه ی جهاد با کفار اشغالگر خارجی و مزدوران محلی آنها می پردازند.
اینها جزو گروه دومی هستند که قصد دارند به مسیر صحیح برگردند هر چند مزدورانی چون مُلافتاحی و سایر نوچه های جولانی آنها را به صفاتی که در خودشان هست متهم کنند.
بررسی دستاوردهای یکسالهی اخیر امارت اسلامی افغانستان
✍بقلم: حافظ محمد الیاس (خبیب سنگریار)
الحمد لله الذي أعزّ الإسلام بنصره، وأقام دولة الحقّ بفضله، وجعل شريعة القرآن نوراً وهدى، وأتمّ نعمته على المجاهدين الصادقين، والصلاة والسلام على سيّدنا محمدٍ خاتم النبيين، وعلى آله وأصحابه أجمعين.
الحمدلله، یکسال دیگر از حیات دوبارهی نظام اسلامی افغانستان سپری شد؛ نظامی که بر پایه توحید، عدالت، شریعت و اخلاص بنا شده، نه با دالر غربی و دموکراسی تحمیلی، بلکه با خون شهدای راه الله و فداکاری مجاهدین.
در این یکسال، با وجود فشارهای سیاسی، تحریم اقتصادی و کارزارهای روانی دشمنان اسلام، امارت اسلامی با توکل بر خدا و تکیه بر نیروی داخلی، گامهای بلند و مؤثری برداشت. این مقاله مروریست بر نمونههایی از این دستاوردها در بخشهای مختلف.
✅ بخش اقتصادی
۱. بند قوشتپه: یکی از بزرگترین پروژههای زیربنایی کشور در شمال، در این یکسال سرعت گرفته است. این بند اگر کامل شود، ظرفیت آبیاری بیش از ۵۰۰ هزار هکتار زمین را خواهد داشت. دهقانان شمال با امید به آن چشم دوختهاند.
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ – و از آب، هر چیز زندهای آفریدیم.
۲. استخراج معادن: وزارت معادن و پترولیم: در این سال قراردادهای تازهای را برای استخراج لیتیوم، طلا، زغالسنگ و سنگ مرمر امضا کرد که میلیاردها افغانی درآمد به دولت وارد کرده. تمام قراردادها با نظارت و بهصورت شفاف منتشر شد.
۳. صادرات و واردات: در این یکسال: صادرات میوه خشک، قالین، جلغوزه و برخی محصولات معدنی رشد چشمگیر داشت. روابط تجارتی با چین، ایران، پاکستان، ترکمنستان و ترکیه تقویت شد.
۴. بودجه ملی: وزارت مالیه برای دومین سال متوالی، بودجهی ملی را بدون کمک خارجی ترتیب داد. کارمندان دولت معاش میگیرند، پروژهها تطبیق میشود و بیتالمال بهشکل منظم مصرف میگردد.
✅ بخش اجتماعی
۱. تأمین امنیت کامل: وزارت امور داخله و وزارت دفاع، با عملیاتهای پیشگیرانه، بسیاری از توطئهها و حملات خنثی کردند. راهها امن است، اختطاف کم شده، مردم شب را با آرامش میخوابند.
۲. بازگشت مهاجرین: کمیسیون عودت مهاجرین، صدها خانواده را در این سال کمک کرد تا از پاکستان، ایران و ترکیه بازگردند. برایشان زمین توزیع شد، بعضی کمک مالی نیز دریافت کردند.
وزارت شهرسازی و فواید عامه: جادههای ولسوالیها ترمیم شد، پروژههای آبرسانی در چندین ولایت تکمیل گردید، و سرکهای مهم در کابل و قندهار آسفالت شد.
وزارت تحصیلات عالی و معارف: مکاتب باز است، مدارس رسمی دولتی در تمام ولایات فعالاند، و صدها مکتب جدید در ولسوالیها بازگشایی شد. نصاب تعلیمی بازنگری شد تا اسلامیتر، بومیتر و کاربردیتر شود.
✅ دستاوردهای وزارت دفاع
وزارت دفاع امارت اسلامی در این یکسال، یکی از قویترین و پویاترین بخشهای حکومت بوده است. برخی از نمونهها:
تأسیس قولاردوها: در ولایات مهم مانند کابل، قندهار، هلمند، بلخ و پکتیا، قولاردوهای مجهز ایجاد یا بازسازی شد. سربازان مجهز، آموزشدیده و منظماند.
تمرینات نظامی و مانورهای دفاعی: در این سال، چندین تمرین و مانور نظامی بزرگ با اشتراک قطعات خاص، قوای هوایی و واحدهای زمینی برگزار شد.
نظام هوایی: هواپیماها و چرخبالهای باقیمانده از حکومت پیشین ترمیم گردیده و اکنون در اختیار نظام اسلامی است. قوای هوایی بهگونه فعال از امنیت مرزها پشتیبانی میکند.
مبارزه با گروههای مخرب: عملیاتهای شبانه علیه گروههای فتنهگر داعش و جاسوسان خارجی در ننگرهار، کابل، فراه و مناطق مرزی راهاندازی شد که امنیت را بهگونه چشمگیر بهتر ساخت.
✅ بخش اسلامی
۱. محاکم شرعی فعال: قضا در تمام ولایات فعال است. حدود الله اجرا میشود. مردم بهجای رجوع به بزرگان قریه، به محاکم اسلامی مراجعه میکنند و فیصلها بهموقع اجرا میشود.
۲. فعالیت وزارت امر بالمعروف: این وزارت با متانت و دلسوزی در بازارها، دفاتر و جامعه حضور دارد. امر به حجاب، نهی از فساد، تنظیم بازار، جلوگیری از فحشا، همه جریان دارد.
۳. آزادی کامل تعلیم دینی: هزاران مدرسه و دارالعلوم در سراسر کشور آزادانه فعالیت دارند. هیچ کس از تعلیم دین محروم نیست. علمای کرام احترام دارند و در امور دینی مشوره میدهند.
۴. نمازهای جماعت و جمعه: در همه شهرها، نماز جمعه در فضای آرام و پرشور برگزار میشود. خطبههای وحدتبخش، دعوتمحور، و برخاسته از قرآن و سنت است.
✅ نتیجه و آینده
این یکسال، نمونهای بود از آنچه ممکن است وقتی اداره بهدست اهل ایمان باشد. اگر صبر و صداقت ادامه یابد، افغانستان به الگویی برای امت اسلامی تبدیل خواهد شد. امارت اسلامی هنوز در آغاز راه است، اما اگر ملت همراه بماند، کارهای بسیار بزرگتری در پیش است. ما ثابت کردیم که با قرآن و سنت هم میتوان امنیت آورد، هم اقتصاد ساخت، هم کشور اداره کرد.
اللهم بارك لنا في هذه النعمة، واحفظ دولتنا، وثبّت أقدام المجاهدين، واجعل هذا البلد آمناً مطمئناً، وسائر بلاد المسلمين.
جنگ دروزیها؛ سناریویی ساختگی میان اسرائیل و احمد الشرع برای فریب و مصرف مجاهدین
جنگی که به نام دروزیها در جریان است، در واقع بیشتر شبیه به یک نمایش سیاسی برنامهریزیشده توسط اسرائیل و احمد الشرع و الهجری است تا یک درگیری واقعی و عقیدتی.
به نظر میرسد این سناریو برای فریب افکار عمومی طراحی شده تا چنین وانمود شود که چهره ی الشرع و جریان وابسته به او که به عنوان صهیونیست عرب جدیدی به امت اسلامی آشکار شده، در حال مقابله با رژیم صهیونیستی هستند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
در این نمایش، دشمنی با اسرائیل تنها یک نقاب است برای پنهانکردن نوعی همکاری پنهانی یا حداقل هماهنگی غیرمستقیم. هدف از این اقدام میتواند منحرفکردن اذهان عمومی از همپیمانیهای پنهان و تضعیف جبههی مقاومت واقعی باشد.
از سوی دیگر، یکی از اهداف پنهان اینگونه جنگهای ساختگی، مشغولکردن و حتی “مصرفکردن” مجاهدین مهاجر در سوریه است؛ مجاهدانی که از سرزمینهای مختلف اسلامی به نیت جهاد فیسبیلالله آمدهاند، اما اکنون با این سناریوها درگیر جنگهایی میشوند که یا از اساس بیفایدهاند یا حتی در راستای منافع دشمنان اسلام هدایت میشوند.
در واقع، این جنگها به ابزار پاکسازی و حذف تدریجی مجاهدین واقعی تبدیل شدهاند، بدون آنکه مستقیماً از سوی دشمن اعلام شود.
این جنگ هم در نهایت پس از پایان سناریوی مشترک مثلث احمد الشرع – رژیم صهیونیستی – الهجری بدون کوچکترین دستاوردی برای نابودی و پاکسازی گروه الهجری دروزی خاتمه پیدا می کند و باز السویداء تحویل نیروهای همسو با الهجری داده می شود.
مُلا فتاحی از تبار بلعم باعورا و توجیه گر خیانت های جولانی، از صهیونیستهای تازه تولید شده عرب
اگر در گذشته تنها عقلای اهل دعوت و جهاد ماهیت جولانی را متوجه شده بودند اما در این مدتی که دمشق را تحویلش داده اند نقاب جولانی در خیانت به اهل دعوت و جهاد و تبدیل شدنش به یکی دیگر از صهیونیستهای عرب بر امت اسلامی برداشته شده است.
هر چند سناریوی مسخره ی کنونی استان السویداء سوریه در سوریه توسط صهیونیستها و الهجری و جولانی و حملات صهیونیستها به لواء ۱۲ حومه یدرعا و… قصد دارد این واقعیت را بپوشاند، اما زیر پرچم آمریکا و غرب قرار گرفتن جولانی به بهانه ی مبارزه با گروههای تروریستی، سفرهایش به سرزمنیهای تحت حاکمیت صهیونیستهای عرب و عجم چون امارات متحده عربی و اردن و استان باکو آذربایجان و … و دیدارهای مختلف او با مسئولین امنیتی و حکومتی رژیم صهیونیستی که آشکار شده، جبهه ی این دست نشانده ی تازه تولید شده ی آمریکا و صهیونیستها را نیز بر همگان واضح کرده است.
در این جبهه و در بخش جنگ روانی، بوقها و بلعمهای باعورا و مجریان جنگ روانی اطراف جولانی نیز در توجیه این خیانت آشکار و متوجه کردن نگاه مسلمین به شیعه و جنگ با ایران (به عنوان دشمن اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی و حامی اصلی جهاد اهل غزه) از هیچ مکر و فریبی دریغ نمی کنند.
مُلا عبدالرحمن فتاحی یکی از این صهیونیستهای عجم تحت نظارت جولانی است که جهت توجیه همسو شدن جولانی با رژیم صهیونیستی، سعی دارد شیعه و ایران را به عنوان دشمن اصلی معرفی کند نه رژیم صهیونیستی را و می گوید:
“طمع ایران برای اشغال کامل سوریه بیشتر است یا رژیم صهیونیستی؟ و در صورت اشغال، احتمال گسترش مذهب روافض در میان مردم سوریه بیشتر است یا یهودیت صهیونیستی؟ و با توجه به میزان خطر هر یک، باید تمرکز و اهتمام ما بیشتر متوجه کدامیک از این دو دشمن باشد! و برای دفع تهدید آن، چگونه باید برنامه ریزی کرد؟”
در این زمینه لازم است به صورت مختصر چند نکته ی مهم گفته شود:
حاکمیت صهیونیستها، حاکمیتی سکولار است و بر اساس قوانین سکولاریستی اداره می شود نه یهودی و نه بر اسا قوانین تورات؛ این چیزی است که امثال مُلافتاحی از درک آن عاجزند، چون حاکمیت سکولاریستی بشار اسد را نیز نصیری می نامیدند تا جنگ را متوجه یهود و نصیریها کنند و مسلمین متوجه نشوند که دشمن اصلی سکولاریستها هستند.
الله می فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ (مائده/۸۲) یهود و سکولاریستها دشمنان شماره یک مومنین هستند؛ اما مُلا فتاحی می گوید شیعه که مذهبی اسلامی است دشمن شماره یک ماست؛ الله راست می گوید یا این بلعم باعورا؟
در طول بیشتر از ۴۰ سال موجودیت ایران در سوریه، چند نفر از اهل سنت شیعه شدند؟ و چند نفر سکولار کمونیست و لیبرال و…؛ اما در صورت حاکمیت صهیونیستهای سکولار چند درصد مردم مجبور به پذیرش دین سکولاریسم و قوانین کفری سکولاریستی و حاکمیت مرتدین سکولار می شوند که جولانی هم در حال پیاده کردن تدریجی سکولاریسم در سوریه است؟
منهج اهل سنت و جماعت بر این است که هر مسلمانی از هر کافری بهتر است و از هر دارالاسلامی بر علیه هر دارالکفری باید حمایت شود.
از شیخ الاسلام ابن تیمیه درباره ی مردی سوال شد که یهود و نصاری را بر شیعه برتری میدهد. جواب می دهد: الحمد لله،هرکسی که به آنچه که محمد صلی الله علیه وسلم آورده است مومن باشد، چنین کسی بهتر است از هرکسی که به آن کافر باشد. هرچند هم که در آن مومن نوعی از بدعت وجود داشته باشد. فرقی ندارد بدعتش از نوع خوارج باشد یا شیعه یا مرجئه یا قدریه یا غیر آنان. برای اینکه یهود و نصاری کافر هستند و کفرشان به اضطرار از دین اسلام معلوم می باشد. ( فتاوی الکبری، ج ۳ ص ۵۱۶ و مجموع الفتاوی ج ۳۵ ص ۲۰۱)
به همین دلیل بود زمانی که ابو محمد حسن بن علی، مشهور به اطروش از نوادگان امام سجاد در قرن سوم به طبرستان و گیلان که هنوز مسلمان نشده بودند مهاجرت کرد و به ترویج مذهب شیعی زیدی در این مناطق پرداخت، علمای اهل سنت و جماعت اعلام کردند مردم کافر اگر مسلمان اهل بدعت شوند بهتر از آن است که کافر بمانند و بر این اساس بود که صلاح الدین ایوبی به همراه عمویش شیرکوه و به دستور نورالدین زنکی به حمایت از حاکمیت اهل بدعت شیعیان فاطمی مصر بر علیه کفار مهاجم نصرانی می شتابد.
حتی اگر بین دو کافر اصلی جنگی رخ دهد موضع مسلمان واضح است و به پیروزی آن کافری خوشحال است که دینش به او نزدیکتر باشد. عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می گوید : كَانَتْ فَارِس ظَاهِرَة عَلَى الرُّوم وَكَانَ الْمُشْرِكُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر فَارِس عَلَى الرُّوم. وَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر الرُّوم عَلَى فَارِس لِأَنَّهُمْ أَهْل كِتَاب . وَهُمْ أَقْرَب إِلَى دِينهمْ: «فارسها بر روميان پيروز شده بودند، مشركان(سکولاریستها) دوست داشتند كه ايرانيان بر روميان پيروز شوند، و مسلمین هم دوست داشتند که روم بر فارسها پیروز بشوند، چون روميان اهل كتاب بودند و به دین مسلمانان نزديكتر بودند. با این مضمون از ابن عباس و دیگران هم روایت شده است.
به نظر شما دین مُلا فتاحی چیست که به یهود و صهیونیستهای سکولار نزدیکتر است؟
اگر به این سخنان مُلا فتاحی دقت کنید متوجه خواهید شد که ما با گروه منافقین داخلی طرفیم که در ظاهر شعارهای اسلامی می دهند اما «أَلَدُّ الْخِصَامِ» (بقره/۲۰۴) سرسخت ترین دشمنان اصلی اهل دعوت و جهاد و دارالاسلام هستند و خروجی تمام فعالیتهای آنها به نفع کفار هستند.
در این صورت و با توجه به میزان خطر و آلودگی مردم به دین سکولاریسم و حاکمیت سکولاریستها (مشرکین=احزاب) و اینکه اگر کفار اشغالگر خارجی سکولار و غیر سکولار به سرزمینهای اسلامی حمله کنند و آن را اشغال کنند این سرزمین تبدیل به دارالکفر طاری می شود که جهاد بر علیه این اشغالگران «فرض عین» می شود، اما اگر به فرض محال مسلمین مخالف مذهب ما چون شیعه ی ۱۲ امامی و یا حتی مسلمین اهل بدعت سرزمینی را به تصرف خود در بیاورند این سرزمین همچنان دارالاسلام باقی می ماند، شریعت اسلام به ما می گوید در برابر صهیونیستهای اشغالگر چگونه برنامه ریزی کنیم؟
یکی از پرسشهای اساسی که در میان جوانان و علاقهمندان به مسائل امت اسلامی مطرح میشود، این است که چرا احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه، که خود را مدافع جبهه مقاومت و مخالف اشغالگری و استعمار میداند، تا کنون به افغانستان سفر نکرده است؟ چرا او با سران کشورهای کفر مانند ترامپ، مکرون و دیگر رهبران غربی دیدار میکند، اما برای ملاقات با رهبران امارت اسلامی افغانستان که نماینده یک حکومت اسلامی واقعی هستند، قدمی برنمیدارد؟
آیا این سکوت و بیاعتنایی به افغانستان، که در سختترین شرایط با اشغالگران غربی جنگید و پیروز شد، نشانهی یک بیتوجهی نیست؟ یا نشانهی یک سیاست دوگانه است که در آن رابطه با کفار اولویت دارد ولی با برادران مسلمان نه؟
رهبران امارت اسلامی افغانستان، علیرغم فشارها و تحریمها، حکومتی را تأسیس کردهاند که بر مبنای شریعت اسلامی اداره میشود و نماد ایستادگی در برابر نظام سلطه جهانی است. حال آنکه رئیسجمهور سوریه، اگر واقعاً در محور مقاومت است، چرا با چنین حکومتی دست دوستی دراز نمیکند؟ آیا نزدیکی با دولتهای سکولار غربی برایش سودمندتر از برقراری رابطه با یک حکومت اسلامی واقعی است؟
مردم مسلمان امروز بیش از هر زمان دیگر به اتحاد نیاز دارند. و این اتحاد باید میان دولتهای اسلامی مقاوم شکل بگیرد، نه صرفاً با لبخند زدن به چهرههایی که دستشان به خون مسلمانان آلوده است.
القاعده الظواهری تاوان اشتباه استراتژیک خود را پس می دهد ، شهر مکلا یمن برای مثال
ارائه دهنده : احسان هورامی
زمانی که چند سرباز از نیروهای مزدور و مرتد آل سعود و امارات و اردن و غیره توسط مجاهدین یمن به قتل رسیدند .. جماعت القاعده ی ایمن الظواهری در یمن شروع کردند به محکوم کردن این عمل جهادی ؛ و کشتن سربازان عربستان و امارات و .. را ، به بهانه اینکه این سربازان مرتد در حال جنگ با حوثی های زیدی مذهب هستند، ناروا دانسته و اظهار داشتند این کار به نفع مسلمین اهل سنت یمن نیست !!! این در حالی است که که القاعده ی اسامه بن لادن :
آمریکا و متحدینش را دشمن شماره یک مسلمین می دانستند
بین حکام و احزاب مرتد با مذاهب اهل بدعت تفاوت قائل بودند
هرگز با هیچ یک از مذاهب منتسب به اسلام اعلام جنگ ننمود ؛ در حالی که همه می دانندکه سود این جنگ هم کلا به جیب آمریکا و متحدینش می رود
با تغییر استراتژی القاعده ی ایمن الظواهری در سوریه و یمن و غیره ، و به صورت غیر رسمی در صف آمریکا قرار گرفتن آن ، مصیبتهایی را برای مسلمین به بار آورده است که کمترین صدمه های آن قتل عام و کشته شدن هزاران مسلمان توسط همدیگر و هدر دادن زحماتی است که باید در خدمت مسلمین قرار می گرفتند .
امروز همین سپاه مرتد آل سعود و هم پیمانان عربیش به القاعده ی ایمن الظواهری حمله نموده و در کمتر از ۱۲ ساعت شهر استراتژیک آنها مکلا را به اشغال خود در آوردند .. در حالی که ماههاست هنوز نتوانسته اند تنها شهر تعز را که در کنترل نیروهای متحد اهل سنت ، حوثی ها و علی عبدالله صالح ست به اشغال خود در آورند . القاعده ی ایمن الظواهری باید پاسخ دهد :
دشمنی با مجاهدین شریعت گرا به چه دلیل ؟
تا کی این دشمنی کور کورانه و انحراف ادامه دارد ؟
و برای چه کسی ؟
آیا هنوز آمریکا و آل سعود و ترکیه و متحدین آنها را نشناخته اند ؟ یا اینها شناخته اند و امام شهید – باذن الله – اسامه بن لادن رحمه الله در دشمن شناسی دچار اشتباه شده بود که از هر گونه جنگ مذهبی پرهیز می کرد و تنها با آمریکا و متحدینش می جنگید ؟