فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

به قلم: خالد سیف الله المسلول

بعد از اتفاقات غزه و حمایت و پشتیبانی جبهه ی مقاومت از جمله دارالاسلام ایران از جهاد اهل سنت غزه، و بعد از مذاکرات اخیر بین دارالاسلام ایران با دارالکفر اصلی آمریکا در عمان، گاه از زبان افرادی شنیده می شود که می گویند ما چه نیاز به اسلحه و موشک و اینهمه تجهیزات نظامی داریم، عصر عصر گفتمان است و دموکراسی وووو .

از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال/۶۰) آنچه از قدرت در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد. و رسول الله صلی الله علیه وسلم در توضیح اضافه کرد:

«أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»[۱] بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

یکی از معجزه های این آیه و حدیث به کارگیری کلمات «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» و « الرَّميُ = تیر اندازی» است که با گذشت زمان و تغییر تکنولوژی های مختلف از تیرو کمان و شمشیر به انواع سلاحهای مختلف و مدرن کاربرد دارند.

 به هر حال این خاص کردن کلمه ی عام و مطلق «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» به «الرَّميُ = تیر اندازی» نه تنها باعث روشنگری برای مومنین می شود، بلکه علاوه بر آن، راههای سوء استفاده ی دارودسته ی منافقین و الرویبضه و ائمة المضلین و دعاة علی ابواب جهنم از کلمه ی «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» را می بندد که می خواهند با بازی با این کلمه، ایمان و شعور و دنیا و سایر ضرورتهای مسلمین را به بازی بگیرند. 

دکتر محمد یسری می گوید:

 جهاد، از بزرگترین لوازم و وسائل در راستای رفع موانع و باز کردن راه و مسیر بر‌ روی دعوت و دعوتگران می‌باشد؛چرا که دشمنان اسلام و شریعت ربانی ـ غالبا ـ از اشغال‌گری در دیار اسلام و غصب‌ کردن حقوق دست نمی‌کشند مگر اینکه با قدرت و زور آنها را مجبور به این کار کرد، و هر اندازه درباره‌ی تحقق بعضی از مصالح یا دفع بعضی از مفاسد از طریق فعالیتهای سیاسی گفته شود، باز هم می‌بینیم که راه آزاد کردن و باز پس گیری مقدسات و دیار اسلام و برپایی سلطان شریعت تنها از مسیر بخشیدن جان و مال در راه الله می‌گذرد -و باید هم اینگونه باشد-، راهی که نهایت آن چیزی نیست جز إحدی الحُسنَیَین یا پیروزی، یا شهادت.[۲]

این جهاد هم که تنها از کانال دارالاسلام و جبهه ی همسو با دارالاسلام انجام می شود نیاز به تکنولوژی روز دارد که گاه تنها از عهده ی حاکمیت بر دارالاسلام بر می آید، مثل همین موشکها و سایر قدرتهای نظامی که دارالاسلام ایران در برابر آمریکا و ناتو و صهیونیستهای جنایتکار تهیه کرده و از بخشی از این قدرت نظامی رونمائی و استفاده کرده است.

این قدرت نظامی است که مانع تهاجمات این کفار به دارالاسلام ایران شده و مانع جلوگیری از افغانستانی شدن و لیبی شدن و سومالی شدن و عراقی شدن و سوریه ای شدن و یمنی شدن دارالاسلام ایران توسط آمریکا و انگلیس و متحدین آنها شده است.

این قدرت نظامی دارالاسلام ایران است که آنها را به پای میز مذاکره کشانده است

قبلا هم ان قدرت نظامی امارت اسلامی افغانستان بود که آمریکا را به پای میز مذاکره کشاند

پس بعد از نصرت الله، اسلحه تنها عامل بازدارنده و تنها عامل آزادیبخش برای مومنین اهل جماعت در دارالاسلام است.


[۱]  مسلم۱۹۱۷

[۲]   معالم فی أصول الدعوة، تألیف دکتر محمد یسری، ص ٦۹.

احوال اطاعت از امیر در جهاد

احوال اطاعت از امیر در جهاد

کاتب: أبومحمود کندزی

گاه پرسیده می شود که اطاعت از امیران در کدام امور لازم و در کدام امور لازم نیست؟

در جواب باید گفت که برای اطاعت امیران سه حالت می‌باشد:

اول: اطاعت کردن از امیران در آن اموری که الله عزوجل بر آن فرمان داده است، این نوع اطاعت به اجماع امت واجب می‌باشد.

دلیل: از انس بن مالک (رضی الله عنه) روایت شده که رسول الله ﷺ فرمود: «اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا، وَإِنِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِيٌّ، كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ» [رواه البخاری]

از امیر طاعت کنید و سخنش را قبول کنید، اگر چه بالای شما یک غلام حبشی امیر مقرر گردد گویا سَرش به اندازه کشمش باشد.

دوم: پذیرفتن حکمش در گناه: این نوع اطاعت به اجماع امت حرام است.

دلیل: از ابن عمر (رضی الله عنه) نقل شده که از رسول الله ﷺ نقل کرده؛ که فرموده: “السَّمعُ والطَّاعةُ حقٌّ مَا لَم یؤمَر بالْمَعصِیَةِ، فإِذا أُمِرَ بِمَعصیةٍ فَلاَ سَمعَ ولا طاعَةَ”.[رواه البخاری والمسلم]

پذیرفتن حکم امیر لازمیست تا زمانی که به گناه فرمان نداده باشد، پس زمانی که به گناه فرمان داد، سپس از امیر اطاعت و حکم او پذیرفته نمی‌شود.

سوم: پذیرفتن سخن امیر در امور جنگی، سیاسی و غیره اما وقتی که بر خلاف شریعت نباشد: پس در این هم به اندازه توان اطاعت واجب می‌باشد، تا زمانی که چنین مشقت و تکلیفی نباشد که از توان شخص بیرون شود.

قال کاسانی (رحمه الله): “ولو أمرهم بشئ لایدرون أینتفعون به أم لا فینبغي لهم ان یطیعوه فیه إذا لم یعلموا کونه معصية لأن اتباع الإمام في محل الإجتهاد واجب کاتباع القضاة في مواضع الإجتهاد.”

[بدائع الصنائع: ۱۰۰/۷]

کاسانی (رحمه الله) گفته است: اگر امیر به مجاهدین به چنین چیزی فرمان دهد که اینها ندانند در آن نفعی برایشان حاصل می‌شود یا خیر؟ پس در چنین امر هم بالایشان لازم است که فرمانش را قبول کنند، وقتی که گناه بودن این کار برایشان ثابت نشده باشد، زیرا اطاعت امیر در امور اجتهادی واجب است، به مانند (اطاعت از) قاضی در مسائل اجتهادی.

دکتر همام البلوی، مجری عملیات استشادی بر جاسوسان آمریکا و اردن در افغانستان

دکتر همام البلوی، مجری عملیات استشادی بر جاسوسان آمریکا و اردن در افغانستان

به قلم: خالد سیف الله المسلول

در ابتدای سال ۲۰۰۹ بود که نیروهای اطلاعاتی به خانه البلاوی هجوم برده و او را به اتهام تبلیغ گروه های افراطی در ساعات پایانی شب به زندان بردند .چند ساعت پس از دستگیری با شکنجه های روحی و جسمی، ضرب و شتم و کم خوابی مواجه شد.او ابتدا از همکاری امتناع کرد، اما به زودی در زیر شکنجه تاب نیاورد و به حمایت خود از برخی از ایده های القاعده اعتراف کرد.سه روز بعد آزاد شد، اما با دست و پایی شکسته و در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی قرار گرفت.

علی بن زید، افسر اطلاعاتی اردنی وظیفه یافت تا با البلاوی دوست شود و اعتماد او را جلب کند و از هوش و محبوبیت او در تریبون ها سوء استفاده کند.البلاوی چاره ای جز پاسخ به درخواست های مکرر بن زید برای کمک برای دستیابی به تروریست ها نداشت که تکرار می کردند:دیدگاه اسامه بن لادن از اسلام تحریف شده است.

البلاوی به نشانه موافقت تاکتیکی برای کار با اطلاعات سرش را تکان داد.البلاوی به زودی اردن را ترک کرد و وانمود کرد که برای تکمیل تحصیلات خود به ایالات متحده سفر می کند.اما مقصد واقعی او پیشاور پاکستان بود که پایگاه گروه های اسلامی بود.

دکتر اردنی به عنوان جاسوس وارد پاکستان شد… تماس و اطلاعات با او برای روزها قطع شد و این موضوع علی بن زید را نگران کرد، اما او به زودی به ارتباطات بازگشت و اطلاعاتی از دیدارهایش با جهادگران طالبان به همراه داشت و تمایل خود را برای رفتن به منطقه فتاء “منطقه قبایلی نیمه خودمختار واقع بین افغانستان و پاکستان” اعلام کرد.

این تمایل با توجه به خطرات این مأموریت و عدم آموزش و تجربه البلاوی، بحث های شدیدی را در میان سرویس های اطلاعاتی اردن و آمریکا برانگیخت.با این حال، تصویب شد که با نام رمز جدید، “Wolf” ارسال شود.با وعده پاداش هنگفت اگر موفق شود به شخصیت مهمی برسد.

پایان سال ۲۰۰۹تحول ناگهانی در عملکرد البلاوی به عنوان یک جاسوس هیجان انگیز و غیرمنتظره بود. البلاوی، بیمار جدیدی را که ایمن الظواهری نام دارد معالجه می کند. وی بعدا از طریق ایمیل شرحی از وضعیت سلامت الظواهری و اطلاعاتی در مورد سابقه سلامتی وی ارسال کرد که دقیقاً با اطلاعاتی که سیا از اطلاعات مصر به دست آورده بود مطابقت داشت.

عملیات چرخش چشمگیری داشت و البلاوی منبع قابل اعتمادی به نظر می رسید.شور و شوق مقامات آمریکایی و اردنی افزایش یافت.پس از اینکه البلاوی فاش کرد که با بیمار جدیدش برای پیگیری ملاقات دیگری موافقت کرده است، ساختمان‌های استخباراتی کابل تا عمان تا لنگلی (مرکز سیا در ویرجینیا) به لرزه افتاد.

آخرین باری که سیا متوجه ایمن الظواهری شد در سال ۲۰۰۶ بود.افسران سیا خلاصه ای از عملیات را به رئیس جمهور آمریکا ارائه کردند:”هیچ چیزی در مورد روند منطقی نیست” با این حال، بن زید افسر اطلاعاتی اردن بر ادامه کار اصرار داشت و علی بن زید افسر اطلاعاتی اردن به همراه دارن لابونت افسر سیا به افغانستان سفر کرد تا با البلاوی ملاقات کند.

افسران سیا و اردنی در روزی که میخواستند تولد البلاوی را جشن بگیرند از وی دعوت کردند تا به پایگاه نظامی خوست بیاید.البلاوی نیز این دعوت را پذیرفت اما این جلسه با فاجعه ای پایان یافت زیرا البلاوی بدون بازرسی از دروازه های پایگاه نظامی خوست عبور کرد و با منفجر نمودن واسکت انفجار اش۷ افسر سیا و علی بن زید افسر اطلاعاتی اردن را کشت و ۶ نفر دیگر را زخمی کرد.

البلاوی در ویدیویی که قبل از انجام عملیات ضبط کرده بود، تایید کردکه هدف عملیات او، اطلاعات اردن بوده است که به گفته خودش در کشتن عبدالله عزام، بیت الله محسود رهبر طالبان پاکستانی، مشارکت داشته است.

اهل دعوت و جهاد و تزکیه نفس

اهل دعوت و جهاد و تزکیه نفس

به قلم: ع. میربلوچ

بعد از ایمان و نماز، بزرگترین واجب برای مومنین اهل جماعت شدن است که از کانال این جماعت، جهاد بر علیه کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی صورت می گیرد.

هم اکنون دارالاسلام ایران جماعتی است که باید اهل آن شد تا جهاد با آمریکا (سرافعی) و ناتو و مزدوران محلی آنها به پیش رود.

پس آنهایی که می توانند باید اهل این جماعت شوند و آنهایی که توانش را ندارند باید با این جماعت اصلی تشکیل جبهه ای بدهند که امروزه تحت عنوان جبهه مقاومت شناخته شده است . مثل جهاد اسلامی و حماس فلسطین و…

برداشتن همین یک قدم خودش نیاز به تزکیه و اصلاح نفس بر اساس منهج اهل سنت و جماعت دارد. در قدم دوم و وارد شد به میدانهای جهاد،ای مجاهد، میدان جهاد و هجرت یکی از بهترین راه های اصلاح نفس و تزکیه هستند.

هر مجاهد باید در اولین قدم به فکر اصلاح نفسش باشد و سعی کند خود را با اخلاق و آداب اسلامی مزین کند.

مجاهد باید با پا نهادن بر نفس اماره نمونه واقعی مجاهد راستین را به نمایش بگذارد.

دور ریختن اختلافات مذهبی و فکری با سایر مسلمین و تمرکز بر مشترکات و ایثار و فداکاری، برادری و محبت، اخلاق نیک، شجاعت و سخاوت، محبت الله و رسول الله علیه الصلاة و السلام، غیرت و مردانگی و … از صفات مهمی هستند که هر مجاهد راه خدا تلاش کند آنها را در زندگی اش پیاده کند.

پیش از اینکه مجاهد تلاش کند که احکام شرعی را بر جامعه اجرا کند، ضروری است که احکام را بر نفس خودش پیاده کند و با اعمال و رفتار خود داعی دین باشد.

این چنین نباشد خود به کوچکترین احکام پایبند نباشد و دم از تحکیم شرع بزند.

آیا در این مسیر قدمهایی بر داشته ای یا هنوز در دام جنگ روانی دشمنان به فرقه بازی و اهل تفرق بودن دل خوش کرده ای و هنوز قدم اول را برنداشته ای؟

نکته هایی طلائی از دکتر عبدالله عزام

نکته هایی طلائی از دکتر عبدالله عزام

به قلم: صلاح الدین مجاهد

دکتر عبدالله عزام استاد دانشگاه و یکی از پیروان منهج فکری اخوانی سید قطب بود که به عنوان پرچمدار جهاد در خراسان نیز شناخته می شود.

دکتر عبدالله عزام با چنین منهجی دچار مشکلات زیادی با پیروان تفکر نجدیت شد و به گونه ای شده بود که نجدی ها در مسجدی که او امام آن بود حضور پیدا نمی کردند.

این پیشوای جهاد در زمان خودش آثار و نکات زیادی دارد که به چند مورد آن اشاره می کنیم. او می گوید:

  • شهداء کسانی اند که تاریخ ملت ها را می نویسند زیرا تاریخ نوشته نمی شود مگر با خون
  • قیمت و ارزش مردان واقعی در میدان نبرد آشکار میشود نه در منبر و سخنرانی
  • کسانیکه گمان می برند که دین الله تعالی ممکن است.  بدون جهاد و قتال و خون‌های ریخته شده و جسدهای تکه تکه شده پیروز شود خیال پردازان هستند که حقیقت این دین را درک نمی کنند .
  • اگر میبینی که دوستان‌مان در جهاد از ما پیشی گرفتند، اگر میبینی که برادرانمان در میدان جهاد از ما زودتر شهید میشوند، اگر میبینی که از قافله‌ شهدا جامانده ایم بدان که آنها در نزد الله از من و تو مستحق تر بودند، آنها به مقام شهادت تا من و تو به همین خاطر الله آنها را به مقام شهادت رساند.

نیاز اهل جماعت به مجاهد

نیاز اهل جماعت به مجاهد

به قلم: م.د. مهاجر

امروزه مسلمین دچار دو مصیبت بزرگ شده اند یکی تفرق و دیگری اشغال سرزمینهای آنها توسط کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی.

در مان این دو بیماری هم تنها بوسیه اهل جماعت شدن و دوری از فرقه بازی و تفرق و سپس انجام جهاد تحت پرچم این جماعت صورت می گیرد.

در این جماعت و دارالاسلام که هم اکنون دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت تحت پرچم آن پرچمدار بزرگ جهاد مسلحانه با کفار اشغالگر است همانگونه که امت ما نیاز دارد تا در شعبه‌های گوناگون شریعت، رجالی داشته باشد؛ مانند این‌که محدث باشند، مفسر قرآن باشند، داعی و تبلیغی باشند، ادیب باشند، نویسنده و مؤلف باشند؛ به همان اندازه و بلکه بیشتر از آن نیاز دارد تا مردانی آراسته با لباس علم و دانش، در میدان‌های نبرد با طاغوتیان باشند و دکترای علم و تجربهٔ جهادی را عملا حاصل کنند؛ تا بتوانند کشتی شکستهٔ امت اسلامی را که در بحبوحه‌ٔ غرق شدن است، نجات دهند.

مادران جماعت ما باید به جای لالایی‌خواندن و زمزمهٔ آن در گوش‌های فرزندان‌شان، کلماتی چون «الله اکبر»، «زنده باد مجاهد» و همانند آن را نجوای گوش‌های آنان کنند؛ تا در آغوش مادران خود با نام جهاد و بودن راهی سخت و طاقت‌فرسا در مسیر دین، آشنا گردند.

همان‌گونه که ما نیاز به تالیف کتاب داریم، بیشتر از آن، به تصنیع رجال محتاجیم.

همانگونه که به امور مختلف سیاست، اجتماع، طب و زراعت توجه داریم، به همان اندازه به متخصصان ساخت بم، ساخت نارنجک، متخصص جنگ‌های چریکی، متخصص جنگ‌های جبهه‌ای و مهندسان ساخت تانگ ضرورت داریم؛ به مردانی جنگ‌جو و شجاع در میدان‌های عشق و ایثار.

بسیاری از دوستانم در زمان طلبگی مجاهد بودند و اراده‌ای قوی برای پیشبرد اهداف جهادی در ادامهٔ حیات شان داشتند؛ اما نتوانستند مقاومت کنند و بعد از فراغت، مشغول به شعبه‌های دیگر دینی شدند!

 لذا جهاد، همت بلند و استقلال اراده می‌خواهد.  جهاد، قبولیت به درگاه احدیت می‌خواهد. جهاد، یعنی خود را در دریای سختی‌ها انداختن؛ سختی‌هایی که برای امت ما آسانی خواهد آورد. باید کسانی خود را بسوزانند تا دیگران از نورشان بهره ببرند.

یاران جان‌نثار پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) حیات خود را وقف راه دعوت و جهاد کردند تا اینکه مشعلی برای هدایت نسل‌های آینده شدند.

بیاییم و پس از اهل جماعت شدن خود را وقف جهاد کنیم. بیاییم و در این دارالاسلام و جماعت مردانی پرورش دهیم که هدف‌شان فقط جهاد و سنگر‌های گرم مبارزه با طاغوتیان و خائنان باشد؛ کسانی که همتی والا و فولادین داشته باشند تا هر دشمنی را با شکست روبرو کنند.

علم جهاد را به صورت درست یاد بگیریم و در این باب تخصص بدست بیاوریم و شوق و حماسه ‌آفرینی‌های جوانان مسلمان را به سوی راه درست جهاد، رهنمون باشیم.

ما امت دعوت و جهادیم و زمانی این جهاد ما به ثمر خواهد نشیت که اهل جماعت هم باشیم چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب. چون رسول الله صلی الله علیه وسلم باز می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۲] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.


[۱]  مسند أحمد، حديث رقم: ۱۹۳۵۱ / الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷

[۲] مسند أحمد ۱۵۳۹

معرفی جهاد طالبان پاکستان از زبان رهبر آن

معرفی جهاد طالبان پاکستان از زبان رهبر آن

به قلم: براهندک بلوچ

طالبان پاکستان از نظر فکر و منهجی تفاوتهایی با طالبان افغانستان دارد و از نظر فکری و عقیدتی به نسبت طالبان پاکستان از انسجام بهتری برخوردار است.

در زمینه ی اهداف جهاد طالبان پاکستان رهبر آن الشیخ مفتی ابو منصور عاصم مفتی نورولی محسود می گوید:

“جهاد ما برای استقرار نظام اسلامی می باشد، در عمل این الزامی و سیاست شرعی نیست که ما همزمان به طور مستقیم با تمام دنیا بجنگیم، ایدئولوژی، تفکر، عقیده و اندیشه ما جهانی است که پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم و نظام اسلامی را در تمام جهان قائم خواهیم نمود البته دایره عمل و اختیار به یک منطقه خاص محدود است.”

این محور جهادی این حرکت در پاکستان است، اما بهترین گزینه ی جهادی برای آن این است که جهاد خود را با دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و مزدوران آن چون حکومت سکولار و مرتد چرکستان هماهنگ و همسو کند و چنانچه به دلایل تعصبات مذهبی نابجا آن درجه  از رشد منهجی نرسیده است که اهل جماعت شود و به دارالاسلام ایران بیعت دهد حداقل در جبهه ی مقاومتی شرکت کند که دارالاسلام ایران هم بخشی بزرگ از آن است.

ابن عباس ترجمان القرآن نیز در تفسیر آیه ی: ‏وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (آل عمران/۱۰۵) ‏و مانند کسانی نشوید که متفرق و پراکنده شدند و دچار اختلاف شدند (آن هم) پس از آن که نشانه‌های روشن (پروردگارشان) به آنان رسید، وایشان را عذاب بزرگی است.‏ می گوید: أمَرَ اللَّهُ المُؤْمِنِينَ بِالجَماعَةِ، ونَهاهم عَنِ الِاخْتِلافِ والفِرْقَةِ، وأخْبَرَهم: إنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبْلَكم بِالمِراءِ والخُصُوماتِ في دِينِ اللَّهِ.[۱] الله مومنین را به الجماعة امر کرده و آنها را از اختلاف و تفرق نهی کرده است، و به مومنین خبر می دهد که افرادی که قبل از شما بودند به خاطر جدال، جروبحث، لجبازی و دشمنیها، مخالفتها و ضدیتها در دین الله هلاک شدند.

برای جهاد حرکت طالبان پاکستان با چنینی اهدافی که برای خودش تعیین کرده است هم جبهه ای شدن با دارالاسلام ایران حرکت در مسیر صحیح است.


[۱] جلال الدين السيوطي، الدر المنثور، تفسیر آیات ۱۰۴ و ۱۰۵ آل عمران

حکم اجازه خواستن از پدر و مادر برای جهاد

حکم اجازه خواستن از پدر و مادر برای جهاد

به قلم: خالد سیف الله المسلول

رسول الله صلی یالله علیه وسلم می فرماید: «الجهادُ سِنامُ العملِ»[۱] جهاد اوج و قله ی عمل است، اما ایین عمل هم باید از کانال دارالاسلام و جماعت حاکم بر دارالاسلام انجام شود نه از طریق فرقه ها و احزاب مختلف چون رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به ملزم شدن به جماعت حاکم بر دارالاسلام و رهبر آن امر کرده است و می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و بعد از این دستور داده است «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۲]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن.

با این نگرش اساسی می گوئیم: برای اجازه خواستن از پدر و مادر در جهاد دو حالت می‌باشد.

حالت اول: زمانی که جهاد فرض کفایی باشد: و پدر و مادر مسلمان باشند، پس اجازه خواستن از آنان واجب است.

دلیل:

 عن عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما: جَاء رجل للنبي صلی الله علیه وسلم فَاسْتَأْذَنَهُ فِي الْجِهاد، فقال: “أَحَيٌّ وَالِدَاكَ؟”، قَالَ: “نعم”، قَالَ: «فَفِیهِمَا فَجَاهٕدْ».[۳] از عبدالله بن عمرو (رضی الله عنهما) نقل شده، که شخصی نزد رسول الله ﷺ آمد و از ایشان اجازه جهاد خواست، پس رسول الله ﷺ برایش فرمود: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ او گفت: بله! زنده هستند، پس رسول الله ﷺ فرمود: خدمت آنها را بکن.

حالت دوم: وقتی که جهاد فرض عین باشد، مانند زمان فعلی، پس به اتفاق فقهاء (رحمهم الله تعالی) اجازه خواستن از پدر و مادر واجب نیست، زیرا در حکم فرض عین اجازه پدر و مادر شرط نیست، اگر پدر و مادر به ترک جهاد فرمان دهند، پس این فرمان به گناه است، زیرا ترک جهاد گناه است و در امر گناه فرمان هیچ کسی پذیرفته نمی‌شود.

در حدیث وارد شده که رسول الله ﷺ فرموده است: «لَا طَاعة لمَخلوق في معصیة الخالق»[۴]در نافرمانی خالق فرمان مخلوق پذیرفته نمی‌شود.


[۱] الترمذي، سنن الترمذي ۱۶۵۸

[۲] البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

[۳]  رواه البخاری ومسلم

[۴]  أخرجه ابن ابي شیبة في مصنفه: ۷۳۷/۷

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

به قلم: صلاح الدین مجاهد

باید بدانیم زمانی جهاد مسلحانه ی با کفار بر مسلمین فرض شد که مسلمین دارای دارالاسلام بودند و در این دارالاسلام دارای حاکمیت و جماعتی واحد و رهبری واحد بودند. این همان چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمین را به آن دعوت می کرد یعنی «اهل جماعت» شدن که مساوریت با حکومتی شدن و می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و اگر حاکمیت و جماعتی واحد برای جهاد نبود می فرماید «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱]ازتمام فرقه ها و گروهها دوری کن .

پس شرط اول برای انجام جهاد این است که در پناه دارالاسلام و جماعت صورت گیرد که هم اکنون دارالاسلام ایران و دارالاسلام الشباب سومالی و دارالاسلام نصره الاسلام و المسلمین مالی و غرب اسلامی و جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران در حال انجام آن است، هر چند در چرکستان (پاکستان قدیم) نیز مسلمین در مناطق قبایلی دارالاسلامهایی موازی برای جهاد دارند. 

اما این جهاد تحت پرچم دارالاسلام چند مرحله داشت؟ جهاد در اسلام سه مرحله داشته است:

 مرحله‌ی‌اول: اجازه به مسلمانان در این باره بدون اجبار و الزام همان‌گونه که در کلام الهی مشهود است: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (حج/۳۹)  اجازه  به کسانی داده می‌شود که به آنان جنگ می‌گردد، چرا که بدیشان ستم رفته است. و الله توانا است بر این‌که ایشان را پیروز کند.

مرحله‌ی‌دوم: امر به مبارزه با ‌کسانی‌که با مسلمانان می‌جنگند و دست کشیدن از جنگ با کفاری که اهل ذمه می شوند: وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. (بقره۱۹۰) و در راه الله بجنگید با کسانی‌که با شما می‌جنگند. و تجاوز و تعدی نکنید؛ زیرا الله تجاوز گران را دوست نمی‌دارد.

مرحله سوم: جهاد با کفار سکولار و سکولاریستها (مشرکان) به صورت مطلق و جنگیدن با آن‌ها در سرزمین‌هایشان تا این‌که اثری از دین سکولاریسم و قوانین سکولاریستی و فتنه‌ای باقی نماند و خالصاً دین الله (با تمام شریعتهایش)بماند و به تمام ساکنان زمین خیر برسد و دامنه‌ی اسلام گسترش یابد و داعیان سکولاریسم از بین بروند و بندگان از حکم شریعت عادل و تعالیم آسان آن بهره مند شوند. به وسیله ی این دین استوار، انسان‌ها را از تنگناهای دنیا به گشایش اسلام و از عبادت خلق به عبادت خالق سبحان و از ظلم ستمگران و حکام جور به عدالت شریعت و احکام ناب و راه‌گشای اسلام رهنمون گردند. این‌همان چیزی‌است که برنامه‌ی‌دین بر اساس آن استقرار یافته و رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تا مرگ در راه آن و برای آن بوده است.

الله ‌تعالی نیز در این باره در سوره البراءة(توبه) آیاتی نازل کرده است: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (توبه/۵) هنگامی‌که ماههای حرام پایان‌گرفت، مشرکان (سکولاریستها) را هر کجا که بیابید بکشید.

جنگ با این کفار سکولار هخم به میزان قدرت نظامی دارالاسلام و جماعت مسلمین بستگی دارد اما همیشگی است؛ به این ترتیب مشخص شد که هر‌کس‌که کم ترین بصیرت را هم داشته باشد می‌داند که سخن بعضی از نویسندگان معاصر که ‌می‌گویند: جهاد فقط بصورت دفاعی مشروعیت دارد، سخن نادرستی است.

هرکس در سیره رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ و اصحاب تأمل کند، آن چه در خصوص جهاد با سکولاریستها که در ادبیات قرآنی و فقهی ما تحت عنوان مشرکین و احزاب از آنها یاد می شود ذکر شد برایش روشن خواهد شد .

پس: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (صحيح أبي داود) با سکولاریستها با مالهایتان و جانهایتان و زبانهایتان جهاد کنید.


[۱] متفق علیه / البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

به قلم: ابوبکر الخراسانی

در گرامگرم جهاد حماس و جهاد اسلامی فلسطین به عنوان یکی از بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی با صهیونیستهای اشغالگر در طوفان الاقصی بودیم که ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام در سخنرانی خود به نیروی پشتیبانی «اسناد» اشاره کرد و اینکه فقط قسام علاوه بر ارتش خود ۱۵۰،۰۰۰  جوان آماده ی پیوستن به جنگ در غزه دارد که در این فصل دوره های اسلحه ها را گذرانده اند و مشتاقانه منتظر شرکت در جهاد طوفان الاقصی هستند.

همین امر، دلیل واضح و آشکار بر ادامه حمایت مردمی از جبهه ی مقاومت اسلامی بود و اینکه مقاومت اسلامی در سلامت کامل است و لحظه به لحظه و همگام با تحولات پیش می‌رود و آنهمه جنگ روانی صهیونیستها و صهیونیستهای عرب و عجم و و آنهمه کشتار وحشیانه ی صهیونیستها نتوانست بین مقاومت اسلامی و پشتوانه ی مردمی فاصله بیاندازد و تمام تلاشهای دشمنان شکست خورد.

نکته ی مهم دیگر به سخنان  ابوعبیده بعد از شکست صهیونیستها بر می گردد که جهاد غزه را بخشی از جهاد اعضای جبهه ی مقاومت چون ایران و یمن و لبنان و عراق معرفی کرد و آشکارا گفت:

“ما به همراه برادرانمان در دیگر گروههای مقاومت با تمام قدرت و ایستادگی، با دشمن جنگیدیم، و دستاوردهایی شبیه افسانه ها محقق کردیم… ملت برادر یمن را یادآور می‌شویم. کسانی که چقدر شبیه ما در کرامت و عزت هستند. کارهای آنها جهانیان را شگفت‌زده کرد و نمونه بی‌نظیر و تاریخی ارائه کردند.

از برادران عزیزمان در لبنان و مقاومت اسلامی تشکر می‌کنیم. مردم لبنان در این جنگ هزینه‌های گسترده‌ای دادند.

از برادران خود در جمهوری اسلامی ایران به خاطر حمایت دائمی و مستمر از ملت و مقاومت و مشارکت آنها در این نبرد تاریخی به ویژه انجام عملیات وعده صادق و حمایت همه جانبه از مقاومت تشکر کرده و به آنها درود می فرستیم.

   ما به مقاومت اسلامی در عراق که مرزهای اشغالگر را درنوردیدند، درود می‌فرستیم…

  ما در کنار تمامی گروه‌های مقاومت، به صورت متحد و هماهنگ در هر نقطه از نوار غزه جنگیدیم و ضربات مهلکی به دشمن وارد کردیم.”

این سخنان برای دشمنان و بخصوص برای پیروان «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» چنان سنگین و غیر قابل باور بود که اکثراً به سانسور این بخش از سخنان ابوعبیده پرداختند تا به گوش مسلمین و جهان نرسد.

با این وجود این سخنان ثابت کرد که تمام تلاشهای دشمنان در فاصله انداختن بین بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی که از فلسطین تا یمن و ایران و عراق و لبنان کشیده شده اند به شکست منتهی شده است و جبهه ی مقاومت اسلامی همچنان پرقدرت، منسجم و یکپارچه است : يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸)

این واقعیت وضع موجود است هر چند که دارودسته ی منافقین احمق تر از آن هستند که این حقیقت را درک کنند: وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ (منافقون/۸)