در تاریخ می بینیم که حسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما حج را نیمه کاره رها کرد و به جهاد با بنی امیه جهت بازگرداندن حاکمیت به منهاج نبوت رفت، این تعارض بین دو واحب است، زمانی که میان جهاد و حج تعارض واقع گردد، پس کدام یکی مقدم میشود؟
برای آن سه حالت است:
اول- وقتی که جهاد فرض عین باشد: مانند عصر فعلی، پس جهاد بر حج مقدم میشود. [مشارع الاشواق: ۲۰۵/۱] و [السیل الجرار: ۱۸۵/۲]
دوم- وقتی که جهاد کفایی و حج نفلی باشد: پس جهاد بر حج مقدم میباشد، زیرا جهاد نسبت به حج افضل است و نفع جهاد عام بوده و از حج خاص است. [المغنی: ۱۰/۱۳] و [مجموع الفتاوی: ۳۵۳/۲۸]
سوم- وقتی که جهاد فرض کفایی و حج فرض عین باشد: پس در این صورت حج مقدمتر است. [المغنی: ۱۰/۱۳] وغیره .
تراشیدن یا کوتاه کردن ریش برای مجاهد که چهره خود را تغییر دهد، چه حکم دارد؟
به قلم: رحیم داد تاجیک
زمانی که مومنی اهل جماعت می شود و از سوی جماعت ماموریتی در دارالکفرها به او داده می شود کوتاه کردن ریش یا تراشیدن و بزرگ نمودن بروت (سیبیل) و مشابهت نمودن با کفار در شکل و لباس ظاهری از جهت مصلحت جماعت و دارالاسلام و جهادی که از سوی دارالاسلام به پیش می رود جایز است، هنگامی که به آن ضرورت باشد.
دلیل: در حدیث رسول الله ﷺ میفرماید: “الحرب خدعة” [رواه البخاری]ترجمه: جنگ فریب است. امام ابن حجر رحمه الله در [۱۱۹/۶] میگوید: ” قال النووي: “واتفقوا علی جواز خداع الکفار في الحرب کیفما أمکن إلا أن یکون فیه نقض عهد أو أمان فلايجوز”. ترجمه: امام نووی (رحمه الله) گفته است: فقهاء اتفاق دارند بر اینکه فریب دادن در جنگ به کفار جایز است، به هر اندازهای که امکان داشته باشد، اما اگر در آن وعده عهد یا امان کفار شکسته میشد، پس جایز نیست.
دلیل دوم: “عن عمار بن یاسر عن أبیه قال أخذ المشركون عمار بن ياسر، فلم يتركوه حتى سب النبي صلى الله عليه وسلم، وذكر آلهتهم بخير، ثم تركوه، فلما أتى رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: ما وراءك؟ قال: شر يا رسول الله، ما تركت حتى نلت منك، وذكرت آلهتهم بخير. قال: فكيف تجد قلبك؟ قال: مطمئنا بالإيمان، قال: إن عادوا فعد.” [رواه البیهقي في سنن الکبري: ۳۶۲/۸] ترجمه: از عمار بن یاسر نقل شده که او از پدر خود نقل کرده میگوید: مشرکان عمار بن یاسر را گرفتند و رهایش نمیکردند، تا اینکه در مورد نبی (علیه السلام) سخنان بد گفت و معبودان آنان را به خوبی یاد کرد، سپس رهایش کردند، زمانی که نزد رسول الله ﷺ آمد ایشان پرسیدند که حالت چگونه بود؟ عمار بن یاسر (رضی الله عنه) گفت، ای رسول الله ﷺ حالتی بسیار بدی بالایم گذشت، من را رها نمیکردند تا اینکه در مورد شما بدگویی کردم و توصیف معبودان آنان را کردم، پس رسول الله ﷺ فرمود قلبت چگونه بود؟ گفت مطمعن بر ایمان، پس رسول الله ﷺ فرمود: اگر آنان دوباره تو را گرفتند و تحت فشار قرار دادند پس تو دوباره همین سخنان را بگو.
دلیل سوم: همینگونه عبدالله بن انیس (رضی الله عنه) نماز خود را کم کرده بود، بخاطر کشتن سفیان الهذلي. [رواه ابو داود، اسناده حسن] و رسول الله ﷺ یک سریه را برای کشتن کعب ابن اشرف فرستاده بود، که در این سریه محمد بن مسلمه و ابونائله (رضی الله عنهما) هم بودند، که به اینها اجازه گفتن سخنان غیر شرعی نیز داده بود، و این واقعهای مشهوری است.
پس هرگاه به سبب مصلحت جهاد اینقدر کارهای بزرگ جائز شدند، پس تراشیدن یا کوتاه کردن ریش به طریق اولیٰ جائز میباشد، بلکه به جز این غیره آن امور نیز از جهت مصلحت جهاد جائز هستند، که در اوقات عام منع شدید از آن صورت گرفته است، مانند: دراز کردن ناخون ها و دراز کردن بروت (سیبیل) ها و استفاده از خینه سیا، و استفاده از ابریشم و زنار که نشانه خاص نصاری است، پوشیدن آن و پوشیدن کلاه مجوس و غیره… جائز میباشند، پس از روایات فوق معلوم گردید، که در جهاد بعضی امور معصیت به سبب مصلحت جهادی جایز هستند، زمانیکه به آن نیاز شود.
اگر غزه به شما دور است، آمریکا و متحدین آمریکا به شما نزدیک هستند
به قلم: رحیم داد تاجیک
بر مجاهدین در هر کجایی که هستند واجب است که تمام جهد و تلاش خود را در راستای نصرت برادران فلسطینی خود مبذول بدارند و از پشت کردن به آنها و هست و نیست شان خودداری کنند.
این یک واجب شرعی است و تا جایی که می توانید به آن عمل کنید.
هر کس همه آن را درک نکند همه آن را رها نمیکند هر کس از قتال و نبرد بر ضد صهیونیستهای سکولار و اشغالگر در داخل فلسطین عاجز است در خارج از آن با آنها و متحدانشان بجنگند.
بیانیه تحریک طالبان پاکستان در مورد گزارش کمیته نظارت بر فعالیت های تروریستی توسط سازمان ملل متحد
همانطور که همه دنیا می دانند که پاکستان سرزمین ما پر از جنگ است، زمانی که ارتش های دلاردوست شروع به جمع آوری دلار از قدرت های جهانی کردند و ارزش ها و فرهنگ دینی ما را از بین بردند و زمین ها منابع و معادن ما را تصرف کردند. ما این جنگ را شروع نکردیم اما ارتش پاکستان همیشه درگیر جنگ های مزدورانه در منطقه است، آنها با ایجاد موقعیت های مصنوعی سعی در ایجاد جنگ جدیدی در جهان دارند.
تحریک طالبان پاکستان بارها گفته است که ما برای آزادی خود با ارتش کثیف می جنگیم و هیچ برنامه خارجی و بین المللی نداریم. علمایی که زیر نظر جامعه اعظم هستند در تدبیر و جنگ مستقل هستند.
کمیته ای که از سوی سازمان ملل برای نظارت بر فعالیت های تروریستی تحریک طالبان پاکستان ایجاد شده است، حقایق و دروغ های کامل را ارائه می کند. تحریک طالبان پاکستان شورا و اداره مستقل خود را دارد که سیاست خود را تنظیم می کند و در مورد اقدامات خود تصمیم می گیرد، ما به کسی نیاز نداریم که ما را راهنمایی کند. ما متعلق به جماعت الدعوه هستیم، در حال حاضر در پاکستان هیچ فعالیتی وجود ندارد. می خواهیم به جهانیان بگوییم که مقامات پاکستانی نقشه های بی اساس دارند تا افکار مردم را در مورد تحریک طالبان پاکستان بهم بریزند. ما بارها برنامه خود را روشن کرده ایم، الحمدلله نیازی به کار در زمین دیگران نیست، ما با خاک خود و تلاش خود به جنگ خود ادامه می دهیم.
میگویند مجاهد دل سختی دارد چون دائم سروکارش با سلاح ومرمی وقتل کشتار است..
اما من میگم مجاهد دل نرم ترین ادم دنیاست. زیرا رنج امت قلبش را سوخت. درد امت قلبش را تکه کرد ظلم بی رحمانه کفار وجودش را ب جوش آورد.. ک همه ناز ونعمت دنیارا رها کرده وبه دفاع از مظلومین کوه نشین سنگر نشین شد. غذای سه وقت خودرا شاید به طور مکمل یک وقت هم گرفته نتواند. لباس جدید. شاید در سال دو مرتبه هم نتواند بگیرد. اطفال نازنین وکوچک خودرا از آغوش گرم پدری خود محروم.میکند تا اطفال مسلمان محروم آغوش پدر نشوند اطفال خودرا یتیم میکنند تا اطفال امت یتیم نشوند خون خودرا میریزند تا زنان امت بی عزت نشوند. همه هست وبودش یک میل کله شینکوف درخشان ومرمی هایش است.
آری مجاهد همین است.. ک آسوده گی خودرا فدا کرد تا امت آسوده بمانند. مجاهد مرد نترس راه خدا است.. من ب وجود برادران مجاهد خود میبالم..
اما بدانید که:
مجاهده بودن اونقدر هم ک فکر میکنند آسان نیست.. باید از بسیاری چیز های زنده گیت بگذری تا ب این مقام برســـــــی..
شهادت؛ عاقبتیست که هرکس آرزو و تمنایش را در سر میپروراند. همه خواهان سرانجامی چون شهادتاند؛ اما با تفاوتی آشکار؛ چرا که برخی آن را بر بالین خواب شان میطلبند و عدهای در قصرهایشان نشسته و انتظارش را میکشند. گروهی نیز در کنار خانواده نشسته و چشمبهراه آن هستند، و برخی دیگر نیز مشغول تجارت و مادیات دنیا بوده و خواهان وصول به این مقام شامخاند.
اما در این میان، عدهٔ کمی رختخوابها را ترک کردند، قصرهایشان را رها نمودند، از اهل و خانوادهٔ خویش گذشتند، از مادیات دل کنده و بهسوی میادین گرم جهاد، رخت سفر بربسته و راهی معرکهٔ میان حق و باطل شدند؛ کارزاری که در آن گرسنگی، بیخوابی، بمبارد، ترس، وحشت، مجروحشدن، ازدستدادن اعضا و انواع سختیها به کثرت یافت میشود؛ معرکهای که مجرد پیوستن به آن، تمام دنیای کفر دشمنت شده و از بهکارگیری هیچ سلاحی علیه تو، دریغ نمیورزند.
پس از پیوستن به این مسیر، انواع تهمتها و توهینها را خواهی شنید. ️دیگر نه قَومت تو را میشناسد و نه دوستانت، بلکه همه از تو میگریزند، گویا از همان اول، همچون غریبهای در میانشان زندگی میکردهای! فطوبی للغرباء!
اینجاست که باید گفت: در حقیقت مدعیان واقعی شهادت ایشاناند، و این لقب شایستهٔ چنین شیرمردانیست، نه آن چیزی که اکنون در میان جوامع اسلامی در جریان است، و هر مقتولی را شهید مینامند؛ چه آن مقتول مجرم باشد و یا قاتلی باشد که بر اثر قصاص کشته شده و یا هم بغاوتگری باشد که توسط حکومت اسلامی، به جزای عمل شنیعاش رسیده است. چهبسا کشتهشدگان غیر مسلمان را نیز برخی شهید میخوانند. حال آنکه اینها کجا و شهیدی که آیات و احادیث بیشماری در وصف مقام والایش نازل شده؟!
«هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه آنها زندهاند و در نزد پروردگار خویش روزی داده میشوند. به آنچه خداوند از فضل خود به آنان داده است شادماناند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند شادى مىكنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهی. بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمى.گرداند شادى مىكنند.
بلی! به آنهایی که زندگی، ثروت، دارایی، اهل و خانوادهٔشان را رها کردند و خیر آخرت را بر متاع ناچیز دنیا ترجیح دادند، چنین بشارتی داده شده؛ به آنانی که با خدای خویش تجارت نمودند -تجارتی که خالی از نقصان است- و به راستی چه زیباست معامله میان بنده و خدایش.
نقل از : أبو اسامة.تقبله الله. ارائه: دختر یکمجاهد
میگفت؛
بعد از یک حملهی بزرگ ده ها تن از برادران “مجاهد” مان را از دست دادیم. در بینِ شهداء مادر یکی از آن ها مهاجره در پاکستان بود ولی متاسفانه که بعد از دفن به افغانستان رسید، وقتی آمد مستقیم مرکز وارد شد و گفت من را بُبرید به نزدِ پسرم ما هم مجبور بودیم او را برسانیم چون جای دفن آنها را تنها ما میدانستیم، مادر را به سرِ مزار پسر اش بردیم آن جا را دید روی خود را دور داده گفت؛ پسرم را بیرون کنید! ما کنار قبر شهید ایستاد بودیم و این سخن اش را نا شنیده گرفتیم.، دوباره ندا اش سر زد و گفت؛ گفتم پسرم را بیرون کنید! ما حیران به سمتِ امیر دیدیم او اشاره کرد که جنازهی شهید را بیرون کنیم. خاک ها را از قبر اش دور کردیم هر گاه مُشت از خاک را نیز بیرون میکردیم بوی خوش زیاد تر پخش میشد! جسد اش را بیرون کردیم مادر اش با محبت دست بر روی اش میکشید و با لبخند میگفت پسرم سلامِ من را بر برادر شهید ات و رسول الله صلی الله علیه وسلم برسان و الله را بگو که مادرم تنها بخاطرِ تو این قربانی را قبول کرده است! مادر سخن با لبخند میگفت و ما از شدت گریه صدای مان را کنترل نمی توانستیم و حتی اشک ها برای مان فرصتِ پاک کردنِ شان را نمی داد… پیشانیِ پسر اش را بوسید او را دوباره دفن کردیم مادر گفت وسایل پسرم کجاست؟ وسایل را برایش حاضر کردیم همه وسایل اش با خونِ مبارک اش خوشبو شده بود.، در بین وسایل چانتهی پُر خونِ او نیز بود او را گرفته به گردنِ پسر کوچک اش کرد! و گفت اینک برای قربانی کردنِ تو نیز آماده ام!
من شاهدِ این صحنه بودم والله از بزرگی غیرت آن زن در حیرت بودم به الله قسم تا زمانی که چنین مادرانِ فدا کار داشته باشیم هرگز کم نخواهیم آورد!
روشنگری و نقدی بر واکنش امارت اسلامی افغانستان به قوانین ضد اسلامی حکومت سکولار و مرتد تاجیکستان
به قلم: رحیم داد تاجیک
سکولاریستها در تمام مذاهب اسلامی کافر هستند و الله جل جلاله می فرماید: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ( نساء / ۱۴۱) و تحت هیچ شرایطی الله راهی برای کفار قرار نداده که بر مسلمین مسلط شوند. اهل سنت و جماعت اجماع دارند که اگر حاکم بر مسلمین کافر شد حاکمیتش باطل است و باید عزل شود. پس در چنین حاکمیتی باید قیام و جهاد مسلحانه کرد و با قدرت اسلحه این حاکمیت را ساقط کرد نه برنامه های رفرمیستی و اصلاحات در داخل حاکمیت. به هیچ چیز این سکولاریستها اعتمادی نیست، امامعلی رحمان مرتد در سال ۱۹۹۷، ابتدا با اعطای امیتازاتی به حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، آنها وارد دام و تله خود کرد و فریبشان داد،بر اساس توافق صلح که با میانجیگری سازمان ملل متحد در این سال انجام شد، این حزب اسلامی توانست ۳۰ درصد دولت سکولار و مرتد را در اختیار خود داشته باشد. همچنین نمایندگان این حزب در پارلمان تاجیکستان به عنوان نمایندگان مسلمانان شناخته میشدند. اگرچه این حزب اسلامی به مرور زمان سکولارتر شده بود و به تمام ادعاهای اسلامی پشت کرده بود اما امامعلی رحمان توانست آن را از قدرت کنار بزند. در نهایت این حزب در سال ۲۰۱۵ پس از طرح اتهاماتی مبنی بر دست داشتن در یک کودتای نافرجام منحل شد.
این بخشی از واقعیت سکولاریستهای مرتد و سرانجام کسانی است که دل به رفورم و اصلاحات در چنین نظام سکولار و مرتدی خوش کرده اند. اما رادیو افغانستان که تحت کنترل امارت اسلامی فعالیت دارد، از علمای دینی تاجیکستان خواست به سیاستهای دولت این کشور اعتراض کنند زیرا ممنوعیت شرکت کودکان در جشنهای عید و حجاب خلاف «ارزشهای دینی و اسلامی» است. یکی از علمای دینی در این برنامهی رادیویی میگوید: «آنهایی که مسئولان نظاماند در خیابانها و بازارها در تاجیکستان ایستادهاند و زنانی را که حجاب دارند، مجبور میکنند حجاب از سر بردارند یا جریمه نقدی سنگین بدهند. در تاجیکستان، قربانی کردن، رفتن به حج، پخش صدای قرآن از مساجد و آموزش قرآن منع شده است. ای علمای تاجیکستان! پیام این منبر این است که چرا مهر سکوت بر لب زدهاید و چرا در برابر این ظلم سکوت میکنید؟»
البته باید بدانیم سالهاست که حکومت سکولار و مرتد تاجیکستان و پارلمان سکولار و مرتد آن سالهاست که جنگی تمام عیار را علیه قوانین شریعت الله و مردم مسلمان تاجیکستان آغاز کردهاند. اکثریت قریب به اتفاق مساجد تاجیکستان تعطیل و تبدیل به مراکز تفریحی یا دولتی شدهاند. در سال ۲۰۱۷، کمیته امور دینی تاجیکستان اعلام کرد که هزار و ۹۳۸ مسجد فقط در یک سال بسته شدهاند. بنا به گزارش این نهاد مذهبی، مساجد در این کشور به چایخانه یا مرکز پزشکی تبدیل شدهاند.
در کنار ممنوعیت اجرای قوانین و حدود شریعت الله حتی امور فردی و شخصی مثل گذاشتن ریش برای مردان و داشتن حجاب کامل برای زنان و انتخاب اسامی اسلامی برای فرزندان و حضور افراد زیر ۱۸ سال در مساجد و حج و… هم ممنوع است.
چنین حاکمیتی با وعظ و سخنرانی اصلاح نمی شود ، تنها اسلحه راه چاره است.
شیخ شهید عزالدین قسام: شروع به گریه کردن و زاری نمودن به دربار الله متعال نمودم تا اینکه مرا بهبخشد و ثابت قدم بدارد و دلم را مانند قلب مجاهدی در میدان نبرد محکم بگرداند، نه مانند یک شیخ در مسجد، که مردم او را جهت نماز دادن، جلو میکنند
به قلم: شیخ شهید عزالدین قسام، از رهبران جهادی و تاریخی فلسطین
عقیده را در مدت بیست سال یاد گرفتم و آن را تا بیست سال دیگر یاد دادم. هنگامیکه برای جهاد ندا بلند شد و در میان مجاهدین صف بستم، چون صدای گلوله را شنیدم ناگهان رو به فرار گذاشتم و هنگامیکه آرامش دستم داد احساس رسوایی کردم و شروع به ملامت کردن خود نمودم؛ چطور ممکن است منی که شیخ و استاد علم و عقیده هستم اینگونه مانند خرگوش از روباه فرار میکنم؟!
شروع به گریه کردن و زاری نمودن به دربار الله متعال نمودم تا اینکه مرا بهبخشد و ثابت قدم بدارد و دلم را مانند قلب مجاهدی در میدان نبرد محکم بگرداند، نه مانند یک شیخ در مسجد، که مردم او را جهت نماز دادن، جلو میکنند.
تا اینکه کمی استراحت نمودم و در روز بعدی دوباره برای جهاد بیرون شدیم و من بر یک اشغالگر بریطانیائی -بخاطر آزادسازی فلسطین- حمله نمودم و متوجه خود نبودم تا اینکه خورشید غروب کرد و در حالیکه مردم در اطرافم جمع بودند، فریاد میزدند و اشاره میکردند که این همان قهرمانی است که كافران را از پای درآورد و از جانب او مورد نصرت واقع شدیم.
بنده خیلی خجالت زده شدم لذا خود را پنهان نموده و شروع به اظهار سپاس به دربار الله نمودم، بنابر صبر و ثباتی که به من انعام کرده بود، بر اساس دعا کردن و زاری کردنم و نه بر اساس علم و جایگاهم.
تصاویری از “آکادمی نظامی شیخ اسامه بن لادن تقبله الله” برای آموزش مجاهدان حرکت الشباب المجاهدین سومالی
القاعده شیخ اسامه بن لادن بر اساس منهج فکری سید قطب تقبله بناشد و ادامه یافت که بر وحدت اسلامی تمام مذاهب اسلامی و بر تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا به عنوان سر افعی فعالیتهای خود را سازماندهی می کرد. با روی کار آمدن الظواهری تفکرات نجدیت حاکم شد که سرچشمه جنگهای داخلی و شکست بود.
در این آکادمی مجاهدین سومالی نیز ، مجاهدین آموزش نظامی و عقیدتی میبینند، عقاید صحیح اسلامی نه عقاید نجدیتی که منبع تفرق و شکست برای مومنین بوده است.
به امید روزی که این فرقه های مختلف مجاهد و این دارالاسلامهای ریز و درشت موازی با دارالاسلام ایران با دارالاسلام ایران متحد شوند و همگی بخشی از جبهه ی مقاومتی شوند بر علیه آمریکا سرافعی .
با پهن کردن سر افعی سایر اعضا نیز خودبه خود از بین می روند