ارگ افغانستان با اعلام دیدار جمعی از علمای شیعه افغانستان با مولوی عبدالسلام حنفی معاون نخستوزیر ا.ا.افغانستان نوشت: در این دیدار آقایان اکبری و نوری شولگر عنوان کردند علما، بزرگان و مردم اهل تشیع، امارت اسلامی را متعلق به خود می دانند و در کنار سایر برادران خود آماده هر نوع حمایت از نظام اسلامی میباشند.
حنفی نیز ضمن ابراز خوشامدگویی، اظهار داشت: افغانستان خانه مشترک همه افغانهاست و نظام امارت اسلامی نیز متعلق به همه مردم افغانستان میباشد؛ همه ما باید دست در دست هم داده از کشور و نظام خود دفاع و حمایت نماییم.
اعلامیه مطبوعاتی حزب التحریر افغانستان: موقف عجیب و غیرشرعی محکمه ابتدائیه قندهار در برابر ندای خلافت برمنهج نبوت و وحدت امت
اعلامیه مطبوعاتی موقف عجیب و غیرشرعی محکمه ابتدائیه قندهار در برابر ندای خلافت برمنهج نبوت و وحدت امت
محکمه ابتدائیه ولایت قندهار بالای ۱۵ تن از دعوتگران حزبالتحریر حُکمی را صادر کرده که بر مبنای آن تا زمانیکه این دعوتگران از عمل دعوت بسوی خلافت بر منهج نبوت اظهار ندامت، پشیمانی و توبه نکنند تا مدت نامعلوم در زندان باقی خواهند ماند.
این بدین معناست که در سایهی نظام حاکم، کسیکه به تطبیق کامل و همهجانبه شریعت اسلامی دعوت نماید و به آن پایبند باقی بماند، به حبس ابد محکوم میشود.
حتی مستبدترین رژیمهای آسیای میانه، هیچ یک از رژیمهای ظالم عرب و هیچ کدام از دولتهای کمونستی و سکولار در ۷۰ سال گذشته چنین حُکمی ظالمانه را علیه دعوتگران صادر نکردهاند.
کسانیکه چنین حُکم کردهاند مطمئناً همه رکوردها را شکستهاند. آیا واقعاً فکر میکنید که چنین ظلمی، دعوتگرانی را که به عدالت الله سبحانهوتعالی ایمان دارند، میترساند؟ عدالتی که اگر در این دنیا متحقق نشود، قطعاً در آخرت به کرسی مینشیند. ما ضمن محکوم نمودن این فیصلهی قضایی، از آنهایی که همچو فیصله ظالمانه را علیه دعوتگران مسلمان انجام دادهاند میپرسیم که مبنای این حُکم شان چیست؟ نظر به کدام اصل شرعی، فقهی و مذهبی و بر اساس کدام فرمان، عرف و قانون داخلی و حتّی بینالمللی این فیصله را انجام دادهاید؟ مگر شما با اینچنین احکام میخواهید ما را به یاد اصحاب در عصر مکی بیاندازید که صرف بخاطر دعوت اسلامی میان دو انتخاب قرار داده میشدند؛ یا برگشت از دعوت اسلامی و یا قبول شکنجه تا هنگام مرگ در صحرای سوزان؟! مسند قضاوت در اسلام دارای جایگاه بسیار با ارزش است و هر فیصلهی آن باید در روشنی افکار، احکام و ارزشهای اسلامی صورت گیرد.
آنچه از این فیصلهی قضایی بر میآید چیزی جز هوای نفس بوده نمیتواند. مسلمانان در حُکم و قضاوت وارثین انبیاء اند.
پس یک قاضی چگونه جرأت میکند که چنین فیصلهی ظالمانه را علیه دعوتگران انجام دهد؟ قاضیهایی که از روی عمد و یا جهل مانع دعوت اسلامی میشوند ما آنها را از ذلت در دنیا و عذاب آخرت انذار میدهیم و آنها باید از چنین اعمال توبه کنند. چنانکه رسول الله صلیالله علیه وسلم فرمودهاند:
«الْقُضَاةُ ثَلَاثَةٌ: وَاحِدٌ فِي الْجَنَّةِ وَاثْنَانِ فِي النَّارِ؛ فَأَمَّا الَّذِي فِي الْجَنَّةِ فَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَقَضَى بِهِ، وَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَجَارَ فِي الْحُكْمِ فَهُوَ فِي النَّارِ، وَرَجُلٌ قَضَى لِلنَّاسِ عَلَى جَهْلٍ فَهُوَ فِي النَّارِ» (ابو داود) «قاضیان سه گروهاند که یک گروه به جنت میروند و دو گروه اهل جهنماند. آن دسته که اهل جنت اند کسانی میباشند که حق را میشناسند و بدان حکم میکنند و آنکس که حق را میشناسد و در حکم آن ظلم میکند او اهل جهنم است و کسیکه برای مردم قضاوت میکند و جاهل است او نیز اهل جهنم است».
جای تعجب اینجاست که محکمه آزادی آنها را مشروط به توبه از دعوت قرار داده است؛ در غیر آن، به مدت نامعلوم در زندان باقی خواهند ماند. در واقع توبه از لحاظ شرعی برگشت از گناه و کار حرام است.
آیا دعوت بسوی خلافت بر منهج نبوت، دعوت بسوی وحدت امت و امر به معروف و نهی از منکر اعمال حرام اند که دعوتگران از آن برگشت نموده و توبه کنند؟ پاسخ ما به شما آن چیزی است که در سوره «طه» آمده است:
فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا [طه:٧٢] پس هر حکمی میخواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم کنی!
برخی از مسوولین نظام در حالی دعوت حزبالتحریر را خطر حساب میکنند که سازمان ملل متحد، سفارتخانهها و نهادهای سیاسی کشورهای محارب، صدها انجوی به ظاهر بشردوستانه مستقر در افغانستان واضحا ًعلیه ارزشهای اسلامی و نظام حاکم فعالیت دارند و تمام تلاش شان این است که نظام حاکم را بسوی نظم بینالمللی کفری هدایت کنند، ولی با تأسف از فعالیت آنها کسی تشویش ندارد.
چون بستههای میلیون دالری و امتیازات مالی بصیرت سیاسی و اتخاذ موقف شرعی را نسبت به آنها ربوده است. طوریکه نمایندهی سازمان ملل متحد چند روز قبل گفت «طالبان از کوهها آمدهاند و… زمان میبرد که اصول ما را بپذیرند.» آیا کسی در قبال این سخنان توهینآمیز کدام موقف شرعی از خود نشان داد؟ نخیر! در حالیکه خطر اصلی برای بقای نظام موارد اند که ذکر شد، اما برخی از مسوولین نظام که در قلوب شان «زیغ» وجود دارد کمر دشمنی با دعوتگران بسته و آنها را دستگیر و تعذیب نموده و در محاکم علیه شان فیصلههای ظالمانه انجام میدهند. اگر در میان این مسوولین درک درست از فعالیت و خیرخواهی حزبالتحریر و تشویش تطبیق کامل و همهجانبهی اسلام و آخرت وجود میداشت، به همچو کارهای ظالمانه و بینتیجه دست نمیزدند. دعوت حزبالتحریر یک دعوت جهانی است که با انجام فریضهای امر به معروف و نهی از منکر حُکام و اهل قدرت را متوجه قضیه سرنوشتساز تأسیس خلافت و وحدت امت ساخته و برای آنها اولویتهای اساسی حکومتداری را نمایان میسازد.
آنهای که خیرخواهی دعوتگران مسلمان را با ظلم پاسخ میدهند، متوجه باشند که سنت الله سبحانه وتعالی در طول تاریخ این بوده که قوم ظالم را با قوم دیگر مبدل میسازد.
وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم [محمد:۳۸] و هرگاه (از میثاق الله متعال) روی بگردانید، خداوند گروه دیگری را جایشما میآورد پس آنها مانند شما (عهد شکن و ظالم) نخواهد بود.
تشویق به بغاوتگری در افغانستان، به نام جوانان، به کام جنگسالاران!
نویسنده: مبارز بدخشانی
در سالهای گذشته، زورمندان در هر ولسوالی و قریه، برای خویش نیروهای نیابتی تشکیل داده بودند، و از آنها به نفع خویش استفاده میکردند. به طور مثال: در دو دههٔ اشغال، اکثر وکلای پارلمان برای خود نیروهای نیابتی تشکیل داده بودند، و هر کدام از آنها، در قریه و ولسوالی خود، قرارگاه و گروپهای بزرگی داشتند که همهٔ امتیازات آنها را به جیب خود زده و چیز خیلی اندکی برای سربازان میگذاشتند. این وکلا به برکت امتیازات همان سربازها، برای خود و فرزندانشان در داخل و خارج کشور، آپارتمان و منزل خریدند، در حالی که خود این سربازان، نان و غذایی برای خوردن نداشتند، و در صورت کشتهشدن این سربازان، همین مسئولین دولتی از زنانشان تقاضای جنسی میکردند و این ماجرا بر هیچکس پوشیده نیست، و در این مورد گزارشهای متعددی منتشر گردیده بود.
همان جنگسالاران و تشنگان قدرت و چوکی که در دودههٔ گذشته بر ملتمان حاکم بودند و از هیچنوع ظلم، فجایع و زراندوزی دریغ نکردند، امروز یکبار دیگر میخواهند تا جوانان غافل و آنهایی را که از وضعیت اقتصادی خوب برخوردار نیستند در دام خویش انداخته و آنها را به بغاوت سوق دهند تا از این سربازگیری آنها به نفع خویش استفاده کنند. جوانان عزیز و ملت شریف ما باید از وقایع بیستسال گذشته درسها و تجربههای خوبی گرفته باشند، و نه خودشان راهی این مسیر شوند و نههم به فرزندان خویش چنین اجازهای دهند، تا بدین ترتیب، از زیان دنیوی و اخروی در امان باشند.
اینها کسانی بودند که در دودههٔ گذشته از مال پ امتیاز شما میلیارد دالر جمعآوری کردند و امروز نسبت به شما هیچگونه پروایی ندارند، و برای خود و فرزندانشان در خارج از کشور آپارتمانها بنا کردهاند، در حالی که فرزندان و زنان بیوهٔ آنهایی که بهخاطر منافع اینها، خود را در خطر انداخته و قربانی نمودند، بدون سرپناه و نان آب زندگی میکنند.
فعلا هزینهٔ زندگیشان از سوی امارت اسلامی تأمین میگردد، و این خود نمونه و نشان دلسوزی نظام اسلامی به شهروندان خود میباشد. بهجایی که آنها برای رفع نیازهای بیوهها و اطفال سربازانی که آنها را قربان منافع خود کردند تلاش بکنند، بالعکس امارت اسلامی از پول بیتالمال برایشان حقوق تعیین کرده است تا مبادا آن بیسرپناهان، با سختیهایی بیش از این روبهرو شوند.
پس نباید جوانان عزیز و ملت شریفمان فریب اینها را بخورند، چونکه اینها امتحان خود را در گذشته دادهاند، پس بهخاطر اهداف شوم آنها، فرزندانتان را یتیم و زنانتان را بیوه نکنید کار این مجرمین بغاوت محسوب میشود.
اسلام طالبان افغانستان چه رقم اسلام است که با هر کافری سازگار است؟
به قلم: عبدالقیوم سمنگانی
تاریخ اسلامی، نصوص شرعی و تمام سلف و خلف امت بر این متفق هستند که عزت در جهاد، دشمنی با کفار و مناصرت دین الله عزوجل و مسلمین مظلوم میباشد؛ اما می بینیم که ملیشه های طالب آن را در دوحهی قطر و فرودگاه نظامی العدید، کرملین روسیه، استانبول ترکیه، هتل های اسلام آباد، بازارهای چین و ملل متحد جستجو میکنند. سخن گفتن بسیار آسان است، صد سال خواهد گذشت اما اینها عزت را بدست نخواهند آورد، این عزت نیست که تمام افغانستان در دستت باشد اما به سمت کافر با یک نگاه بد هم دیده نمیتوانی و تمام شب و روز ات در این میگذرد که چگونه ملل متحد، شورای امنیت، آمریکا و جامعه جهانی را راضی سازی. همه بشنوند که عزت در مسکو و قطر نه، بلکه در جهاد و سنگر است، اگر مثل ایران با روسیه و چین جنگ نداری با آمریکا و ناتو که ۲۰ سال در افغانستان جنایت کردند جهاد کن.
واضح است ملیشه های طالب بندگان منافع و خواهشات خود هستند، اینها ادعای بندگی الله را میکنند ولی ابلیس را هم ناراحت نمیسازند. در هرجا و هر سمت که نفع شان نهفته باشد؛ در همان برایشان رضای الله تعالی معلوم میشود، اگر چه آن سودا بر سر امت اسلامی، خیانت با امت، دست دادن، در آغوش گرفتن و کمک و همکاری با کفار بر ضد مومنان باشد.
برای سرگرمی مردم بازی کرکیت با دشمنان شریر امت؛ سکولرها آغاز است بعضی در میدان چکچک میزنند و بعضی در هر دفتر، مدرسه، سنگر و مسجد افغانستان برای پیروزی شان دعا میکنند. گمان میکردی، که با هر ضربه خانه های صهیونیستها را در تل ابیب ویران میکنند، با هر بال بت کفار را در غرناطه و اندلس میشکنند و با هر چیغ در دل سکولر ها رعب میاندازند. بنام مداخله نکردن در امور داخلی مظلومان فلسطین فراموش شان شده بود، بمبارد های غزه در مقابل چشمان شان قرار نگرفت و نه به فکر غم های بزرگ امت شدند! مبارکی ها آغاز شد از پیام ذبیح از دفتر ملا هبة الله گرفته الی تا پیام های درباری های نشسته در صحن وزارت أمر بالمعروف هر کدام چنین گمان میکردند که اقصی را فتح کردند، صهیونیستها را به زانو درآوردند و حال دست بسته به مانند یهود بنی قریظه راهی گودال های مرگ میسازند شان.
تفاوتی میان شبه نظامیان واگنر روسی، بلک واتر آمریکایی و طالبان ریش دار افغانی وجود ندارد! در جنگ بر علیه اهل دعوت و جهاد راستین همه یک مشت، پلان و نقشه شان یکی و اهداف شان در بخش دفاع از جهان سکولریزم بر یک نقطه متمرکز میباشد.
این است اسلام طالبان جدید و مخالف با طالبان قدیم ملا عمر رحمه الله.
( این نقد مخالف سایت شماست لطفا آنرا نشر دهید و هر کسی خواست آنرا نقد کند، در بخش دیدگاه جواب میدهم . ان شاء الله)
در زمانی که افغانستان چنان خانه ای بیدر و پیکر بود و هرکس و ناکسی در مسائل داخلی آن ورود می نمود، گروه های نیابتی زیادی در گوشه گوشهی این خاک مشغول فساد و جنایت بودند.
در این میان گروهی متشکل از افراد رذل و دونمایه نیز وجود داشتند که خود را منتسب به پنجشیر میدانستند در حالیکه ملت شریف پنجشیر از همچون لندغران و مفسدینی بیزار بوده و حتی خودشان نیز از ظلم و جنایات شان به تنگ آمده بودند.
در آن زمان هرگاه جرم و جنایتی انجام میشد ناگزیر رد پای لندغران نیز در آن وجود داشت، اما اداره کابل نه تنها توان مبارزه علیه شان را نداشت بلکه در مواردی از آن ها استفاده ابزاری نیز مینمود.
سرانجام دوران اشغال آمریکا پایان یافت و با سقوط اش دست تمام اعضای گروه های شر و فساد نیز از این خاک کوتاه گشت.
بعد از فتح افغانستان تعداد زیادی از این شرور پیشه گان بخاطر برچیده شدن بساط جرم و جنایت شان، افغانستان را ترک کردند اما عده ای به گمان اینکه شاید بتوانند در مقابل سربازان اسلام ایستادگی نمایند حرف از «بغاوت» زدند و در مقابل نظام اسلامی دست به سلاح بردند.
جریانی که در همان ابتدا با واکنش های تند علمای بزرگ افغانستان مواجه شد و در همان روزهای آغازین از منبر ها و مساجد آنها را نسبت به عواقب تلخی که در انتظار شان بود آگاه ساختند.
بلی! علمای کرام در همان ابتدا مسئولیت شان را ادا نمودند و حکم کسانیکه علیه نظام اسلامی بغاوت کنند را با دلایلی واضح و آشکار بیان نمودند تا دیگر بهانه ای برای مفسدین باقی نماند.
در مقابل، نیروهای امنیتی امارت اسلامی نیز آنچه شریعت محمدی حکم نموده بود را اجرا نمودند و در همان روز های اول این فتنه را خاموش نموده و بینی بغاوت گران را به خاک مالیدند.
از آن پس جزء در صفحات مجازی خبر از بغاوت و بغاوت گران نبود تا اینکه چند روز قبل یکی از قومندانان شر و فساد با چند اوباش دیگر به کوه های بغلان رفته و در یک ویدیوی چند ثانیه ای اعلان بغاوت نمود.
اقدامی که دین و دنیای شان را خراب نمود چراکه نیروهای امنیتی همچون سایه تعقیب شان نمودند و بعد از گذشت چند روز آنها را به جزای اعمال شان رسانده و جسد های بی روح شان درس عبرتی شد برای هر فساد پیشه ای که قصد مبارزه با نظام اسلامی و ایستادگی علیه آن را دارد.
متن کامل سخنرانی مولوی ذبیحالله مجاهد در مراسم افتتاحیه نشست دوحه۳
ارائه دهنده: فضل احمد هراتی
خانم رزماری دی کارلو، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد، نمایندگان ویژه کشورها و نهادها و به ویژه نماینده کشور میزبان (قطر)، وقتتان بخیر!
من خوشحالم که در چنین فرصتی که به ابتکار سازمان ملل برای افغانستان ایجاد شده است، به نمایندگی از دولت و مردم افغانستان با نمایندگان بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی دیدار می کنم.
همچنین، مایلم از رهبری دولت قطر برای کمک به سازماندهی و تسهیل این دیدار تشکر ویژه کنم.
شرکت ما در این کنفرانس دوحه نشان می دهد که امارت اسلامی افغانستان در کنار همه ملاحظاتی که دارد، طرفدار تعامل مثبت است.
ما بر این باوریم که نشست کنونی در دوحه فرصتی است تا در مورد رهبران و تحریم های یکجانبه و چندجانبه بر سیستم مالی و بانکی و چالش های پیش روی اقتصاد ملی، بحث های مثبتی داشته باشیم که باعث حل مشکلات افغان ها نیز خواهد شد. تحریم های اعمال شده علیه کشورمان در حال پایان است.
نمایندگان محترم! مردم افغانستان از ما سوال دارند چه زمانی تحریم های یکجانبه و چندجانبه از بین می روند؟!
آیا دولت و بخش خصوصی مانع آن هستند؟
افغان هایی که نزدیک به نیم قرن در اثر تهاجمات و دخالت های خارجی از جنگ و ناامنی رنج می بردند، وقتی استقلال گرفتند، جنگ را تمام کردند، نظامی ایجاد کردند و خواستند با دنیا روابط مثبت داشته باشند، اما در عوض با تحریم مواجه شدند!
آیا این برخورد منصفانه است؟
من منکر این نیستم که برخی کشورها ممکن است با برخی اقدامات امارت اسلامی مشکل داشته باشند.
من فکر میکنم که تفاوت و تغییر در سیاستهای دولتها یک راهحل طبیعی است و وظیفه دیپلماتهای با تجربه مانند شماست که به جای تقابل به دنبال راههای تعامل و تفاهم باشند.
تفاوت در اقدامات و سیاست های داخلی به هیچ وجه نباید باعث شود که برخی از کشورهای قدرتمند از ابزار فشار امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای تأثیرگذاری بر زندگی یک ملت جنگ زده استفاده کنند.
علاوه بر همه اینها، با وجود تحریم ها و فشارهای یکجانبه و چند جانبه، کشت، تولید و قاچاق خشخاش را که دنیا را تحت تأثیر قرار می داد، ممنوع اعلام کردیم. مزارع خشخاش را به طور جدی به صفر رساندیم. اما برعکس، برخی کشورها به جای استقبال از این اقدام مثبت ما و رفع محدودیت های بانکی و آزاد سازی پول ها از حالت انجماد در جهت احیای اقتصاد ملی، به سیاست عدم همکاری ادامه دادند ….
توظیه ها و جنگ روانی کفار بر علیه مسلمین با آنکه با اسامی مختلفی صورت می گیرد اما مدل و قالب یکی است. امروز مرتدین در نشست وین در حال توطئه چینی هستند و دیروز در دارالندوه مکه مُدل آنها تقریبا یکی است…
امروز می گویند که سربازان امارت اسلامی به خاطر بی حجابی به زنان و دختران افغان تجاوز کرده اند، دیروز هم می گفتند در ایران به زنان و دختران و حتی پسران تجاوز کرده اند یا در مورد حماس هم مدعی تجاوز به زنان اسیر شدند! منتظر اخبار و وقایع عجیب تر از افغانستان باشید چون امضای آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا پای این پروژه است و مرتدین وین نشین و ترکیه نشین و تاحیکستان و ازبکستان نشین و …. هم با این توطئه هستند.
اینها کم اهمیت هستند، مصیبت بزرگ زمانی است که مثل ایران چند مولوی و ملا و آخوند مریض به بهانه های عوام فریبانه با این جریان زن، هرزگی و فاحشگی همراه می شوند و به این طرح هرزگی کفار رنگ و بوی اجتماعی و اسلامی و حق طلبانه می دهند و عده ای جوان و مردم مومن را هم با این هرزه ها هم مسیر می کنند.
منتظر باشید و خود را برای این جانوران خائن و مشتی جوان فریب خورده آماده کنیم .
دقت داسته باشید و همه می دانیم که حقیقتا نه ایران نه حماس نه امارت اسلامی به زن ها تجاوز نکردند، بلکه آمریکا و اتحادیه اروپا و مرتدین محلی و رسانه هایشان عقل شما مسلمین را مورد بررسی ویژه قرار داده اند.
قربانی زن های ایرانی و افغان و صهیونیست نیستند بلکه عقل شماست…
پس پروژه همان پروژه ای است که در ایران پیاده شد، پیمانکار هم ثابت است که آمریکا و اتحادیه اروپاست، بیائید این توطئه را در نطفه خفه کنیم و اجازه ندهیم در افغانستان اغتشاش درست کند.
در شأن لندغران مرتد و فراری افغان در نشست وین: مه فشاند نور و سگ عوعو کند هرکسی بر طینت خود می تند
نویسنده: نورالحق خادمی
امارت اسلامی نظامی برخواسته از دل ملت قهرمان و کفر ستیز افغانستان است که بطور یقین، حمایت قاطع تمام اقشار جامعه را باخود دارد. این نظام واقعی اسلامی در مدت کوتاه به قدرت رسیدن خود، توانست امنیت سرتاسری را برقرار، انواع فساد را از کشور رشه کن ساخته و بدون حمایت مالی خارجی طرحهای بزرگ اقتصادی و عمرانی را روی دست بگیرد. در این زمان کم این نظام مبارک، برای تمام مردم خود ثابت ساخت که بدیلی بهتر از آن، در بین نظامهای گذشته و خیالی آینده وجود ندارد.
کشور ما در ادوار گذشته خود از زمان سردار محمد داود تا ختم جمهوریت تحت الحمایه غرب، نظامهای دموکراتیک را از نزدیک دیدند و تبعات خانمان سوز این نظامها را با عین الیقین مشاهد کردند. این نوع نظام وارداتی غربی، باعث به قدرت رسیدن مرتدین وطن فروش چون کمونیست ها، جنگ سالاران، و تکنوکراتهای خودفروخته ای شد که درد و آلام آن تا هنوز بر پیکر وطن و ملت ما نهفته است. نظام امارت اسلامی الحمد لله بقدری از وحدت، قوت، صلابت و حمایت ملی برخور دار است که با نشست های مکرر و پی هم مرتدین روان پریش، هرگز دچار سراسیمه گی نشده و به آنان پشیزی اهمیت قائل نمی شود. این مرتدین وطن فروش، زمانیکه در کابل باحمایت ده ها هزار نیروی خارجی و مزدوران داخلی قرار داشتند، وجود شان از جانب نیروهای امارت اسلامی نادیده گرفته می شد و مستقیم با اربابان غربی شان مذاکره صورت میگرفت. اکنون که دیگر توان سیاسی و نظامی ندارد، وجود و عدم شان برای ملت مساویست. مرتدین مزدور غرب بدانند که دیگر در بین این ملت مسلمان جایی برای شان نیست و آنان نزد ملت بدنام، وطن فروش، غارت گر، خائن ملی، فته انداز، قوم پرست، رشوت خور، متفرق و … لقب داده شده اند. حضرت مولانا چه زیبا میفرمایند: ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است جلسات پیهم مرتدین شرارت پیشه فراری، چیزی جز رسوایی، ذلت و وطن فروشی نتیجه ای در پی نخواهد داشت. آنان با بازاریابی های متعدد خود، به دنبال جای پای جدید سیاسی در خاک افغانستان میگردند آرمانی که خواب است و خیال است و جنون. حضرت مولانا چه مناسب و بجا در شأن این دون صفتان میفرماید: مه فشاند نور و سگ عوعو کند هرکسی بر طینت خود می تند
نشست مرتدین در وین و همسانی آن با نشست کفار مشرک در دارالندوه
به قلم: ابومحمود کندزی
بعضی از اوقات تاریخ خودش را تکرار می کند و ما شاهد اتفاقاتی هستیم که به شیوه دیگری در گذشته رخ داده اند . بعد از فتح افغانستان توسط امارت اسلامی و فرار کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو، به دنباله آنان، رهبران مرتد و خودفروخته و معامله گران قرن نیز رخت سفر بر بستن و دیگر برای خود جای پای در این خاک نمی دیدند.
چراکه با رفتن کفار سکولار خارجی، پرده از چهره بسیاری برداشته شده و شخصیت فرومایه شان برای عموم ملت رنج دیده افغانستان، بیش از قبل نمایان گشته بود.
بنابر این هرکدام از مرتدین و مزدوران جیره خوار بسوی درگاه باداران خارجی خویش شتافتند و خود را به دامان نجس شان افکندند، برخی به تاجکستان، عده ای به واشنگتن و و مرتدین و خود فروختگان دیگری نیز در پاریس و…. مسکن گزیدند.
همانطور که انتظار میرفت این مرتدین و چپاولگران بد سرشت، در بیرون از مرز های افغانستان نیز آرام ننشسته و گویا هنوز هم شکست ننگین و ذلت بار شان را نپذیرفته اند.
از همین جهت، باری دیگر به طمع بازگشت به افغانستان و پهن نمودن بساط چور و چپاول شان، هرزگاهی هم کیشان شان را زیر نام نشست های گوناگون جمع نموده و در پی توطئه چینی علیه ملت و نظام افغانستان بر می آیند.
در آخرین مورد برای دور چهارم نشست وین، در اتریش گرد هم آمدند و آنچه بدیهی است این است که بر خلاف تمام تبلیغات و تلاش های شبانه روزی رسانه های شیطانی شان در راستای مهم جلوه دادن اینگونه نشست ها و تجمعات، این بار نیز توطئه های شان علیه ملت راه به جایی نخواهد یافت.
توطئه هایی که یادآور دارالندوه در زمان بعثت پیامبر صلی الله علیه و سلم است، دارالندوه ای که در آن سران کفر جمع شده و علیه پیامبر اسلام و دعوت راستین اش دسیسه های متنوعی می چیدند.
آنها مکر و حیله ای روی دست میگرفتند و نقشه ها میکشیدند، اما پایان داستان را خدایی مینوشت که بر چیرگی حق علیه باطل در کلام بزرگ اش وعده سپرده بود.
مرتدین مزدور و خود فروختگان غرب نیز اکنون علیه نظام اسلامی و ثمره گرانبهای خون شهداء، پروژه های گوناگونی روی دست میگیرند و مصارف هنگفتی برای تحقق اهداف پلید شان می پردازند، اما شاید از یاد برده اند، همان خدایی که گروهی از بندگان مخلص اش را در مقابل طاغوت عصر و متحدانش پیروز گرادنید، اکنون نیز از آنها در مقابل چنین تجمعات پوشالی و جبهات خیالی حفاظت خواهد نمود.
در این میان نکته ای قابل ذکر است و آن اینکه اکنون بیش از هر زمان دیگری ملت افغانستان به چهره های منفور این مرتدین فراری پی برده و باری دیگر هرگز حاضر نخواهند شد تا آینده خود و فرزندان شان را به دست چند مزدور و مرتد سر سپرده غرب بسپارند.
نشست خود فروختگان مرتد و شخصیت های مطرود افغانی در وین
به قلم: ابوعمر کندزی
بعد از روی کار آمدن امارت اسلامی افغانستان و متعاقبا انحلال جزیره های قدرت و خلع سلاح شدن دزدان نیکتایی دار و رهبران پوشالی و خودخوانده جهادی، افغانستان به سرزمینی آزاده و مستقل بدل گشت و نه تنها این کشور از شر اشغالگران بلکه از فساد خودفروختگان داخلی و مرتدین محلی نیز نجات یافت.
مرتدینی که ضررشان کم تر از اشغالگران بیگانه نبود.
افراد بد طینتی که با ریختادن خون دیگران به چوکی و منصب رسیدند و برای دوام کار شان از خلق هیچ ظلم و جنایتی دریغ نورزیدند.
خودفروختگان وجدان باخته انسان نما، برای بقای شان در مناصب دولتی و پهن ماندن سفره های چند میلیونی و اختلاس های سر به فلک کشیده شان دست به هر کاری می زدند و به دامان هر کس و ناکسی می افتادند.
بخاطر طمع اشباع ناپذیر شان، وطن را فروختند، دین و آخرت شان را لیلام کردند و ملت و مردم مظلوم شان را نیز در راستای تامین منافع شخصی شان قربانی نمودند.
بعد از سالها مقاومت و نبردهای آتشین سربازان اسلام با آمریکا و متحدان اش سرانجام لشکر اشغال از هم پاشید و در پی آن بساط چور و چپاول و غارتگری نیز به انتهی رسید.
واقعه ای که منجر به فرار چهره های منفور و پناه بردن شان به آغوش باداران خارجی شان گردید.
در آنجا بخاطر مبارزه با نظام اسلامی افغانستان و جلب نمودن رضایت دنیای کفر دست به ایجاد جبهات و احزاب میان تهی و خیالی زدند.
از آن روز به بعد هرزگاهی، گویا وهم و خیال باطل برشان میدارد و به یاد گذشته ها مجالس و محافلی برگذار میکنند و تجمعاتی راه اندازی می نمایند، گردهمایی هاییکه جزء دید و بازدید چهره های منفور فراری، فایدهی دیگری نه به حال خودشان دارد و نه هم ضرری به حال ملت و نظام افغانستان، به عنوان مثال در آخرین مورد چهره های سیاه زمان جمهوریت در تجمعی برای بار چهارم تحت نام نشست ویانا گرد هم آمدند و قرار است این تجمع تا سه روز دوام پیدا کند و در آن پیرامون آینده افغانستان بحث و گفتگو کنند!
به راستی گویا تا هنوز هم ذهن ناقص شان شکست ذلت بار و ننگین شانرا نپذیرفته و تا حال نمیخواهند با واقعیت جاری در افغانستان رو برو شوند.
واقعیتی که حکایت از افغانستانی آزاد، مستقل و به دور از دخالت بیگانگان دارد.
بلی! هر چقدر میخواهند گردهم آیند، برنامه ریزی کنند و مکر و حیله به کار ببرند، اما یاد شان باشد که باری دیگر این ملت فریب حرف های شیرین شان را نمیخورد و فرصتی دوباره برای شان داده نخواهد شد، چه بسا از قدیم گفته اند؛ آزموده را آزمودن خطاست.