عبدالحمید پنجشیری از وزارت داخله و گروه حقانی، بلندگو و زبانی برای دشمنان

عبدالحمید پنجشیری از وزارت داخله و گروه حقانی، بلندگو و زبانی برای دشمنان

به قلم: مجاهد طلحه مبارز

عبدالحمید پنجشیری که خود را عبدالحمید خراسانی معرفی کرده است در گروه بدری تحت نظر گروه حقانی وظیفه دارد و معاش می گیرد.

این شخص که حتا ابتدایی ترین کتاب های فقهی را نیز نخوانده است، به سبک جاهلان در میان داعش مفتی شده است، و با نادیده گرفتن دیدگاه درست شیعیان و با تمرکز بر عقاید غلاة میان شیعیان و با تکرار مطالب قیچی کاری شده علما که توسط دشمنان هوشیار سایبری تولید شده است و سالها است که در فضای مجازی و انترنت منتشر شده است، همه شیعیان را تکفیر می کند.

پس در این گام نخست بدانیم که اشخاصی مانند عبدالحمید پنجشیری که به هر قیمتی در پی شهرت هستند، فرستنده بیش نیستند و فقط سخنان ساختگی دشمنان در مورد تشیع  را می خوانند، همانگونه که در میان شیعیان بعضی ها وجود دارند از غلاة و شیعه انگلیسی که چنین اعمال تهمت آمیز را در مورد اهل سنت تکرار میکنند.

منبع تولید کننده هر دو و استاد هر دو یکسان و یکی هستند؛ لذا شما نباید عبدالحمید و شیعیان انگلیسی را مخاطب قرار دهید، بلکه من به شما می گویم:

۱) از کسانی که این شک و شبهات را درباره شیعه یا سنی از زبان علما تکرار می کنند، ابتدا از ایشان بخواهید که تمام متن عربی را با جملات قبل و بعد آنچه آورده اند بیاورند.

هرگز تا روز قیامت چنین کاری را انجام نخواهند داد، زیرا با انجام دادن چنین کاری، خود بخود فریب و دغل بازی آنها باطل خواهد شد و همه می دانند که سخنان بزرگان مورد دستکاری و تحریف قرار گرفته اند.

۲) بزرگان ما از شیعیان غلاة سخن گفته اند و آنها را رد کرده اند، اما باید مواظب باشیم، پیش از این که بزرگان ما این غلاة شیعه را رد کنند، بزرگان و امامان شیعه این غلاة میان شیعیان طرد کرده و آنها را کافر خطاب کرده اند که می شناسند.

حالا این تحریف کنندگان و این سربازان آگاه از جنگ روانی دشمن، فتوایی های را که وجود دارد در رد کردن و حتی اخراج این شیعیان از میان تشیع و تکفیرآنها، به تمام شیعیان تعمیم میدهند، و این جاهلان مغرض مانند داعش و عبدالحمید چون از شیعه نفرت دارند، همان تحریف ها و فریب های که توسط مجریان جنگ روانی دشمنان تولید شده را تکرار میکنند.

۳) شیعه و سنی در گذشته احادیثی را پذیرفته و به آنها فتوا داده‌اند که امروز آن را ضعیف و بی‌اساس می‌دانند، پس اگر انسان صالح باشد و عدالت می‌خواهد و از جمله بیمار دل و منافق نباشد باید نظر امروز این مذاهب را بپذیرد ، به جای اینکه با استناد به دیدگاه نادرست مذهب مخالف در گذشته، بر آنان حمله کند، در حالی که این مذهب مخالف امروز چنین روایت و دیدگاهی را باطل می‌داند.

با تمرکز بر این سه چیز ساده اما بسیار مهم متوجه خواهید شد که امثال عبدالحمید تنها دهان دشمنان هستند که مسلمانان را با مسلمانان مصروف ساخته و بین مسلمانان تفرقه و جنگ داخلی ایجاد می کنند و با تضعیف مسلمانان توسط یکدیگر، دشمنان میتوانند به آسانی به جنایات خود ادامه دهند.

بنابراین با کمی دقت متوجه می شویم که این شک و تردید درست کردنها و این شبهات و پخش دروغ تنها در خدمت دشمنان ما است.

آیا گروه حقانی جلو این گوینده دشمنان را می گیرد یا با سکوت  خود در برابر این سربازش نشان می دهد خودش نیز با حرف های این عضو موافقت می کند و بخشی از پروژه دشمنان است؟

لزوم سرعقل آمدن و یا رام کردن عبدالحمید خراسانی پنجشیری

لزوم سرعقل آمدن و یا رام کردن عبدالحمید خراسانی پنجشیری

به قلم: فضل احمد هراتی

 همه می دانیم که در ایران دو طیف مختلف در مورد طالبان و حاکمیت آن وجود دارد:

  1. طیف رهبری که تماماً در مسیر تعامل و اتحاد اسلامی قدم بر می دارد و شورای امنیت ملی و …. هم در همین راستا هستند
  2. طیف عامه مردم و کسانی که خود را اصلاح طلب می نامند

طیف دوم هیچ نگرش خوبی نسبت به طالبان ندارند یعنی شما اگر در کوچه و بازار هم از مردم شیعه که اکثریت را در ایران دارند در مورد طالبان بپرسی طالبان را گروهی به دور از تمدن و مدنیت و وحشی و ضد شیعه و دشمن و چیزی در حد داعش می دانند یعنی برای اینها فرقی بین داعش و طالبان وجود ندارد.

اگر از عوام اهل سنت ایران هم سوال کنی اکثریت مطلق آنها همین نگرش شیعیان را دارند چون رسانه های اهل سنت در دست سکولاریستهاست و یا دست شبکه هایی چون کلمه و نور و… است که طالبان را گروهی ضد حدیث و سنت و متعصب و جاهل معرفی می کنند و شبکه های مجازی اهل سنت ایران هم که خود را اهل جهاد می دانند اکثراً بر این باورند که طالبان گروهی دست نشانده آمریکا است که آمریکا او را برای دشمنی با مجاهدین تسلیح کرده و عامل نابودی جهاد در افغانستان و ظلم به مسلمین چین و ازبکستان و تاجیکستان و منطقه شده است و قوانین شریعت الله را نیز اجرا نمی کند و….

با تمام این احوال، کسی از مسئولین حکومتی و نظامی حق ندارد از سوی حاکمیت چیزی بگوید که بر خلاف دیدگاه رسمی حاکمیت باشد و چنانچه حرفی بر خلاف سیاستهای رسمی حاکمیت چیزی بگوید فوراً مدیریت می شود و این سخن او اولین و آخرین سخنش در این زمینه خواهد بود.

در داخل افقانستان هم باز همین دو طیف وجود دارند و با آنکه ما سیاستهای رسمی امارت اسلامی را می دانیم اما افرادی چون عبدالحمید پنجشیری وجود دارند که دقییقاً در برابر سیاستهای رسمی امارت اسلامی قرار گرفته اند اما به نمایندگی از امارت اسلامی صحبت می کنند.

کسانی چون ژنرال مبین وجود دارند که خودشان را مدیریت کردند و تابع سیاستهای رسمی امارت اسلامی شدند اما افرادی چون عبدالحمید پنجشیری وجود دارند که بارها و بارها نه تنها به نمایندگی از امارت اسلامی بر ضد سیاستهای ا.ا.ا سخنانی گفته اند بلکه به نمایندگی از امام ابوحنیفه رحمه الله و اهل سنت هم در مورد شیعیان کنونی حاکم بر ایران سخنانی کاملاً مخالف امام ابوحنیفه و اهل سنت گفته اند.

این شخص یکی از اعضای حکومت خائنین بر افغانستان بود و ۲۰ سال در برابر این حاکمیت سکوت کرد و فعالیتی بر علیه این مرتدین نداشت و در زمان سستی این حاکمیت غلام، زمانی قرار بود که به داعش بیعت دهد اما به آنها خیانت کرد و بیعت نداد چون خیال می کرد آینده با داعش است اما چون دید که ا.ا.ا قرار است کشور را در دست بگیرد به امارت اسلامی بیعت داد.

این شخص زمانی که قاطی می کند دیگر نمی فهمد چه می گوید، ادبیاتش در مورد شیعه و ایران همان ادبیات و سخنان داعش است. سخنان عبدالحمید پنجشیری نه تنها هیچ کمکی به اهل سنت ایران و مهاجرین افغان نمی کند بلکه به طیف دوم ایران و عوام شیعه و سنی ضد افغان ایران کمک می کند که در دشمنی و مخالفت با ا.ا.ا خودشان را برحق بدانند و سرسختانه تر در دشمنی با ا.ا.ا کوشش کنند و حتی در برابر سیاستهای تعاملگرایانه و اتحادگرایانه ی طیف رهبری ایران سنگ اندازی کنند.

همچنانکه حکومت ایران این افراد حاکمیت گریز را مدیریت کرده و می کند امارت اسلامی هم لازم است چنین اشخاص بی سواد و بی علمی که ادای مولوی ها و مفتی ها را در می آورند و فتوا می دهند و ادای سخنگو و مسئولین حکومتی ا.ا.ا را در می آورند و حکم صادر می کنند و خط و نشان می کشند مدیریت کنند.

این شخص اگر خودش را در حد سرباز مطیع ا.ا.ا نمی داند باید بداند در حد لات بازی محله ی خودش که قبلاً در آن بود بماند و متوجه شود که پای خودش را بیشتر از حدی که برایش تعیین شده دراز نکند چون نه تنها به خودش بلکه به دیگران هم صدمه می زند.

ما شهروندان افغان و ایرانی هم باید تنها به سیاستهای رسمی حاکمیتها توجه کنیم و سخنان این طیف دوم را نایده بگیریم و دور بیندازیم .اینها تنها نماینده ی خودشان هستند و اگر گنده گوئی هایی هم کنند در حال چاخان کردن و خالی کردن کینه ها و عقده ها و جهالت و بیماری درونی خود هستند.  

اعلامیه امارت اسلامی در پیوند به شهادت دوکتور إسماعيل هنية رئیس دفتر سیاسی تحریک اسلامی فلسطین(حماس)

اعلامیه امارت اسلامی در پیوند به شهادت دوکتور إسماعيل هنية رئیس دفتر سیاسی تحریک اسلامی فلسطین(حماس)

قال الله تعالی :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً. (الاحزاب ۲۳ ایه) صدق الله العظیم.
با تأسف فراوان آگاهی یافتیم که شب گذشته دوکتور إسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی تحریک و مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) در نتیجه یک حمله در تهران به شهادت رسید.
انالله و اناالیه راجعون
شهید اسماعیل هنیه یک رهبر مسلمان، هوشیار و مدبر فلسطین بود، موصوف در مبارزه و جهاد پیروزمند قربانی بزرگ داد و در این راه جان خویش را فدا کرد.
شهادت بزرگترین کامیابی برای یک مسلمان و مجاهد است، وی پیروز شد و برای رهروانش درس عملی مقاومت، ایثار، صبر، تحمل، مبارزه و قربانی را در این راه بجا گذاشت.
بخاطر شهادت موصوف به خانواده این مجاهد دردمند، رهبری حماس و مجاهدین در سنگر علیه اشغالگران صهیونیست، تسلیت می گوییم.
برای شهید هنیه از الله تعالی جنه الفردوس و به خانواده و تمام مجاهدین اش صبر جمیل استدعا می داریم.
در حالیکه امارت اسلامی افغانستان دفاع تحریک اسلامی حماس در سرزمین مقدس فلسطین را وجیبه اسلامی و انسانی میداند، وحشت، بمباردمان و نسل کشی مسلمانان فلسطینی توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی را با شدیدترین الفاظ محکوم می کند و آنرا جنایت علیه بشریت می داند و شهادت این مجاهد بزرگ را برای امت اسلامی و کاروان جهادی یک ضایعه بزرگ می پندارد.
امارت اسلامی افغانستان یکبار دیگر از جوانب تاثیرگذار به ویژه جهان اسلام و عرب جداً می خواهد که برای جلوگیری از تجاوز و وحشت صهیونیستی در منطقه، تمام تلاش خویش را به کار گیرند.
تداوم جنایات رژیم صهیونیستی بدون شک منطقه و کشورهای آنرا بی ثبات خواهد کرد و مسئولیت هرگونه بدبختی و نتایج ناگوار آن به دوش اشغالگران صهیونیستی و حامیان آن می باشد.
امارت اسلامی افغانستان
۲۵/۱/۱۴۴۶هـ ق
۱۰/۵/۱۴۰۳هـ ش ــ ۲۰۲۴/۷/۳۱ م

جهت اجرای قانون شریعت الله حاکمیت اسلامی لازم است

جهت اجرای قانون شریعت الله حاکمیت اسلامی لازم است

به قلم: خالد هورامی

الله تعالی می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً(نساء/۱۰۵) ما كتاب (قرآن را كه مشتمل بر حق و بيانگر هر آن چيزي كه حق است) به حق بر تو نازل كرده ايم تا (مشعل راه هدايت باشد و بدان) ميان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوري كني، و مدافع خائنان مباش.

وجه دلالت آیه:خداوند قرآن را نازل نمود تا در بین مردم به قسط و دادوری و عدالت و میزان مناسب حکم شود و برای این امر انبیا و رسولان را امر نمود و پس از ختم نبوت برای اجرای این احکام و داوری بر اساس حکم شریعت لزوم وجود حاکمان و قاضیان و سلطان و خلیفه ای وجود دارد تا با سلطه و حاکم بودنش در شوئنات دنیوی به حکم بین مردم بپردازد.

در واقع براي لتحکم بین الناس لزوم وجود فاعل برای این امر در هر زمانی واجب است. حال آنکه تا انبیا و رسولان بودند با رهبري قاطع خودشان این امر حکم بین مردم را با کتاب آسمانی شان انجام می دادند و یا انچه که الله بر آنان وحی می نمود.

اما پس از انبیا یک حاکم لازم است برای لیحکم بین الناس احساس می شود. پس از این آیه نصب حاکم و پیشوا و خلیفه به صورت شورا و یا اهل حل وعقد در همه اعصار احساس می گردد.

اگر چنانچه عده ای بگویند در اینجا مقصود قضاوت توسط قاضی در دادگاه شرعی است نه نصب حاکم و خلیفه و امام برای مسلمین .می گوییم :این دادگاه شریعت گرا که در آن قاضی بخواهد حکم شریعت را بین مردم جاری کند لازمه اش چیست؟ قطعا در جواب باید گفت که لازمه این دادگاه شرعی قضات وجود یک حکومت اسلامی  است که شرع الله و رسولش را با قدرت و هیبت تمام انجام دهند.پس لزوم یک دولت اسلامی در هر صورت احساس می گردد.

پس همانطور که محقق ساختن بندگي خدا، هدف نزول قرآن ميباشد، تطبيق و اجراي حاکميت نيز از اهداف اين برنامة الهي است و همان طور که عبادت براساس وحي انجام ميگيرد، همچنين شايسته نيست که حکمي برخلاف شريعت و قانوني که نازل شده است، صادر شود.[۱]

محقق ساختن حاکميت، يعني تمکين و فراهم نمودن زمينه براي عبوديت و بندگي؛ هدفي که انسان و جن براي آن آفريده شدهاند. وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاریات/۵۶) من جنها و انسانها را جز براي پرستش خود نيافريده ام.

این عبادت و بندگی و انجام با عزت آن لزوم یک حکومت برای حکمیت قرار دادن شرع الله را می طلبد و گرنه بسیاری از قوانین شرییعت الله تعطیل می شوند.


[۱]  الحکم و التحاکم في خطاب الوحي، ج ۱، ص ۴۳۳٫

ویدئو: سینه زدن و اشتراک گسترده نیروهای طالبان افغانستان در عزاداری حسینی محرم

طالبان افغانستان شیعه را نه اهل بدعت بلکه یکی از خود با فقهی جداگانه می داند

تصویری از احمدالله متقی رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان

طالبان افغانستان شیعه را نه اهل بدعت بلکه یکی از خود با فقهی جداگانه می داند

به قلم: مجیب الرحمن

طالبان قبل از آنکه به قدرت برسد دارای تفکرات مختلفی بود و هر کسی گپ و نظر خود را بیان می کرد.
با حاکمیت مجدد طالبان ما شاهد یکسان سازی تفکرات طالبان هستیم در مورد تشیع به مرحله ای رسیده که دیگر نه کسی در میانشان وجود دارد که شیعه را  تکفیر کند نه حتی اهل بدعت بداند.
حتی دیگر نمی گویند شیعه و سنی علنا باید با تمامی اختلافات متحد باشند بلکه می گویند ما اصلا کلا یک فرقه هستیم اختلافمهن فقط در فقه هست، شما بر مکتب فقهی جعفری هستید ما مکتب فقهی حنفی.

کلیپ زیر را ببینید:

شیعیان افغانستان، امارت اسلامی را از خود می‌دانند

شیعیان افغانستان، امارت اسلامی را از خود می‌دانند

ارگ افغانستان با اعلام دیدار جمعی از علمای شیعه افغانستان با مولوی عبدالسلام حنفی معاون نخست‌وزیر ا.ا.افغانستان نوشت: در این دیدار آقایان اکبری و نوری شولگر عنوان کردند علما، بزرگان و مردم اهل تشیع، امارت اسلامی را متعلق به خود می دانند و در کنار سایر برادران خود آماده هر نوع حمایت از نظام اسلامی می‌باشند.

حنفی نیز ضمن ابراز خوشامدگویی، اظهار داشت: افغانستان خانه مشترک همه افغان‌هاست و نظام امارت اسلامی نیز متعلق به همه مردم افغانستان می‌باشد؛ همه ما باید دست در دست هم داده از کشور و نظام خود دفاع و حمایت نماییم.

اعلامیه مطبوعاتی حزب التحریر افغانستان: موقف عجیب و غیرشرعی محکمه ابتدائیه قندهار در برابر ندای خلافت برمنهج نبوت و وحدت امت

اعلامیه مطبوعاتی حزب التحریر افغانستان: موقف عجیب و غیرشرعی محکمه ابتدائیه قندهار در برابر ندای خلافت برمنهج نبوت و وحدت امت

اعلامیه مطبوعاتی
موقف عجیب و غیرشرعی محکمه ابتدائیه قندهار در برابر ندای خلافت برمنهج نبوت و وحدت امت

محکمه‌ ابتدائیه ولایت قندهار بالای ۱۵ تن از دعوت‌گران حز‌ب‌التحریر حُکمی را صادر کرده که بر مبنای آن تا زمانی‌که این دعوت‌گران از عمل دعوت بسوی خلافت بر منهج نبوت اظهار ندامت، پشیمانی و توبه نکنند تا مدت نامعلوم در زندان باقی خواهند ماند.

این بدین معناست که در سایه‌ی نظام حاکم، کسی‌که به تطبیق کامل و همه‌جانبه شریعت اسلامی دعوت نماید و به آن پایبند باقی بماند، به حبس ابد محکوم می‌شود.

حتی مستبدترین رژیم‌های آسیای میانه، هیچ یک از رژیم‌های ظالم عرب و هیچ کدام از دولت‌های کمونستی و سکولار در ۷۰ سال گذشته چنین حُکمی ظالمانه را علیه دعوت‌گران صادر نکرده‌اند.

کسانی‌که چنین حُکم کرده‌اند مطمئناً همه رکوردها را شکسته‌اند. آیا واقعاً فکر می‌کنید که چنین ظلمی، دعوت‌گرانی را که به عدالت الله سبحانه‌وتعالی ایمان دارند، می‌ترساند؟ عدالتی ‌که اگر در این دنیا متحقق نشود، قطعاً در آخرت به کرسی می‌نشیند.
ما ضمن محکوم نمودن این فیصله‌ی قضایی، از آن‌هایی‌ که همچو فیصله‌ ظالمانه را علیه دعوت‌گران مسلمان انجام داده‌اند می‌پرسیم که مبنای این حُکم شان چیست؟ نظر به کدام اصل شرعی، فقهی و مذهبی و بر اساس کدام فرمان، عرف و قانون داخلی و حتّی بین‌المللی این فیصله را انجام داده‌اید؟ مگر شما با این‌چنین احکام می‌خواهید ما را به یاد اصحاب در عصر مکی بیاندازید که صرف بخاطر دعوت اسلامی میان دو انتخاب قرار داده می‌شدند؛ یا برگشت از دعوت اسلامی و یا قبول شکنجه تا هنگام مرگ در صحرای سوزان؟!
مسند قضاوت در اسلام دارای جایگاه بسیار با ارزش است و هر فیصله‌ی آن باید در روشنی افکار، احکام و ارزش‌های اسلامی صورت گیرد.

آن‌چه از این فیصله‌ی قضایی بر می‌آید چیزی جز هوای نفس بوده نمی‌تواند. مسلمانان در حُکم و قضاوت وارثین انبیاء اند.

پس یک قاضی چگونه جرأت می‌کند که چنین فیصله‌ی ظالمانه را علیه دعوت‌گران انجام دهد؟ قاضی‌هایی که از روی عمد و یا جهل مانع دعوت اسلامی می‌شوند ما آنها را از ذلت در دنیا و عذاب آخرت انذار می‌دهیم و آنها باید از چنین اعمال توبه کنند. چنان‌که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده‌اند:

«الْقُضَاةُ ثَلَاثَةٌ: وَاحِدٌ فِي الْجَنَّةِ وَاثْنَانِ فِي النَّارِ؛ فَأَمَّا الَّذِي فِي الْجَنَّةِ فَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَقَضَى بِهِ، وَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَجَارَ فِي الْحُكْمِ فَهُوَ فِي النَّارِ، وَرَجُلٌ قَضَى لِلنَّاسِ عَلَى جَهْلٍ فَهُوَ فِي النَّارِ» (ابو داود)
«قاضیان سه ‌گروه‌اند که یک‌ گروه به جنت می‌روند و دو گروه اهل جهنم‌اند. آن دسته‌ که اهل جنت اند کسانی می‌باشند که حق را می‌شناسند و بدان حکم می‌کنند و آنکس‌ که حق را می‌شناسد و در حکم آن ظلم می‌کند او اهل جهنم است و کسی‌که برای مردم قضاوت می‌کند و جاهل است او نیز اهل جهنم است‌».

جای تعجب این‌جاست که محکمه آزادی آنها را مشروط به توبه از دعوت قرار داده است؛ در غیر آن، به مدت نامعلوم در زندان باقی خواهند ماند. در واقع توبه از لحاظ شرعی برگشت از گناه و کار حرام است.

آیا دعوت بسوی خلافت بر منهج نبوت، دعوت بسوی وحدت امت و امر به معروف و نهی از منکر اعمال حرام اند که دعوت‌گران از آن برگشت نموده و توبه کنند؟ پاسخ ما به شما آن چیزی است که در سوره «طه» آمده است:

فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا [طه:٧٢]
پس هر حکمی می‌خواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا می‌توانی حکم کنی!

برخی از مسوولین نظام در حالی دعوت حزب‌التحریر را خطر حساب می‌کنند که سازمان ملل متحد، سفارت‌خانه‌ها و نهادهای سیاسی کشورهای محارب، صدها انجوی به ظاهر بشردوستانه مستقر در افغانستان واضحا ًعلیه ارزش‌های اسلامی و نظام حاکم فعالیت دارند و تمام تلاش شان این است که نظام حاکم را بسوی نظم بین‌المللی کفری هدایت کنند، ولی با تأسف از فعالیت آنها کسی تشویش ندارد.

چون بسته‌های میلیون دالری و امتیازات مالی بصیرت سیاسی و اتخاذ موقف شرعی را نسبت به آنها ربوده است. طوری‌که نماینده‌ی سازمان ملل متحد چند روز قبل گفت «طالبان از کوه‌ها آمده‌اند و… زمان می‌برد که اصول ما را بپذیرند.» آیا کسی در قبال این سخنان توهین‌آمیز کدام موقف شرعی از خود نشان داد؟ نخیر! در حالی‌که خطر اصلی برای بقای نظام موارد اند که ذکر شد، اما برخی از مسوولین نظام که در قلوب شان «زیغ» وجود دارد کمر دشمنی با دعوت‌گران بسته و آنها را دستگیر و تعذیب نموده و در محاکم علیه شان فیصله‌های ظالمانه انجام می‌دهند. اگر در میان این مسوولین درک درست از فعالیت و خیرخواهی حزب‌التحریر و تشویش تطبیق کامل و همه‌جانبه‌ی اسلام و آخرت وجود می‌داشت، به همچو کارهای ظالمانه و بی‌نتیجه دست نمی‌زدند.
دعوت حزب‌التحریر یک دعوت جهانی است که با انجام فریضه‌ای امر به معروف و نهی از منکر حُکام و اهل قدرت را متوجه قضیه سرنوشت‌ساز تأسیس خلافت و وحدت امت ساخته و برای آنها اولویت‌های اساسی حکومت‌داری را نمایان می‌سازد.

آن‌های که خیرخواهی دعوت‌گران مسلمان را با ظلم پاسخ می‌دهند، متوجه باشند که سنت الله سبحانه وتعالی در طول تاریخ این بوده که قوم ظالم را با قوم دیگر مبدل می‌سازد.

وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم [محمد:۳۸]
و هرگاه (از میثاق الله متعال) روی بگردانید، خداوند گروه دیگری را جایشما می‌آورد پس آنها مانند شما (عهد شکن و ظالم) نخواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان


 شماره: ح.ت.افغ ۳۱/۱۴۴۵
یکشنبه ۲۴ ذی الحجه، ۱۴۴۵هـ۳۰/۶/۲۰۲۴م

تشویق به ‏بغاوتگری در افغانستان، به نام جوانان، به کام جنگ‌سالاران!

تشویق به ‏بغاوتگری در افغانستان، به نام جوانان، به کام جنگ‌سالاران!

نویسنده: مبارز بدخشانی

در سال‌های گذشته، زورمندان در هر ولسوالی و قریه، برای خویش نیروهای نیابتی تشکیل داده بودند، و از آن‌ها به نفع خویش استفاده می‌کردند. به طور مثال: در دو دههٔ اشغال، اکثر وکلای پارلمان برای خود نیروهای نیابتی تشکیل داده بودند، و هر کدام از آن‌ها، در قریه و ولسوالی خود، قرارگاه و گروپ‌های بزرگی داشتند که همهٔ امتیازات آن‌ها را به جیب خود زده و چیز خیلی اندکی برای سربازان می‌گذاشتند. این وکلا به برکت امتیازات همان سربازها، برای خود و فرزندان‌شان در داخل و خارج کشور، آپارتمان و منزل خریدند، در حالی که خود این سربازان، نان و غذایی برای خوردن نداشتند، و در صورت کشته‌شدن این سربازان، همین مسئولین دولتی از زنان‌شان تقاضای جنسی می‌کردند و این ماجرا بر هیچ‌کس پوشیده نیست، و در این مورد گزارش‌های متعددی منتشر گردیده بود.

همان جنگ‌سالاران و تشنگان قدرت و چوکی که در دودههٔ گذشته بر ملت‌مان حاکم بودند و از هیچ‌نوع ظلم، فجایع و زراندوزی دریغ نکردند، امروز یک‌بار دیگر می‌خواهند تا جوانان غافل و آن‌هایی را که از وضعیت اقتصادی خوب برخوردار نیستند در دام خویش انداخته و آن‌ها را به بغاوت سوق دهند تا از این سربازگیری آن‌ها به نفع خویش استفاده کنند. جوانان عزیز و ملت شریف ما باید از وقایع بیست‌سال گذشته درس‌ها و تجربه‌های خوبی گرفته باشند، و نه خودشان راهی این مسیر شوند و نه‌هم به فرزندان خویش چنین اجازه‌ای دهند، تا بدین ترتیب، از زیان دنیوی و اخروی در امان باشند.

این‌ها کسانی بودند که در دودههٔ گذشته از مال پ امتیاز شما میلیارد دالر جمع‌آوری کردند و امروز نسبت به شما هیچ‌گونه پروایی ندارند، و برای خود و فرزندان‌شان در خارج از کشور آپارتمان‌ها بنا کرده‌اند، در حالی که فرزندان و زنان بیوهٔ آن‌هایی که به‌خاطر منافع این‌ها، خود را در خطر انداخته و قربانی نمودند، بدون سرپناه و نان آب زندگی می‌کنند.

فعلا هزینهٔ زندگی‌شان از سوی امارت اسلامی تأمین می‌گردد، و این خود نمونه و نشان دل‌سوزی نظام اسلامی به شهروندان خود می‌باشد. به‌جایی که آن‌ها برای رفع نیازهای بیوه‌ها و اطفال سربازانی که آن‌ها را قربان منافع خود کردند تلاش بکنند، بالعکس امارت اسلامی از پول بیت‌المال برای‌شان حقوق تعیین کرده است تا مبادا آن بی‌سرپناهان، با سختی‌هایی بیش از این روبه‌رو شوند.

پس نباید جوانان عزیز و ملت شریف‌مان فریب این‌ها را بخورند، چون‌که این‌ها امتحان خود را در گذشته داده‌اند، پس به‌خاطر اهداف شوم آن‌ها، فرزندان‌تان را یتیم و زنان‌تان را بیوه نکنید کار این مجرمین بغاوت محسوب می‌شود.

اسلام طالبان افغانستان چه رقم اسلام است که با هر کافری سازگار است؟

اسلام طالبان افغانستان چه رقم اسلام است که با هر کافری سازگار است؟

به قلم: عبدالقیوم سمنگانی

تاریخ اسلامی، نصوص شرعی و تمام سلف و خلف امت بر این متفق هستند که عزت در جهاد، دشمنی با کفار و مناصرت دین الله عزوجل و مسلمین مظلوم می‌باشد؛ اما می بینیم که ملیشه های طالب آن را در دوحه‌ی قطر و فرودگاه نظامی العدید، کرملین روسیه، استانبول ترکیه، هتل های اسلام آباد، بازارهای چین و ملل متحد جستجو می‌کنند.
سخن گفتن بسیار آسان است، صد سال خواهد گذشت اما اینها عزت را بدست نخواهند آورد، این عزت نیست که تمام افغانستان در دستت باشد اما به سمت کافر با یک نگاه بد هم دیده نمی‌توانی و تمام شب و روز ات در این می‌گذرد که چگونه ملل متحد، شورای امنیت، آمریکا و جامعه جهانی را راضی سازی.
همه بشنوند که عزت در مسکو و قطر نه، بلکه در جهاد و سنگر است، اگر مثل ایران با روسیه و چین جنگ نداری با آمریکا و ناتو که ۲۰ سال در افغانستان جنایت کردند جهاد کن.

واضح است ملیشه های طالب بندگان منافع و خواهشات خود هستند، اینها ادعای بندگی الله را می‌کنند ولی ابلیس را هم ناراحت نمی‌سازند.
در هرجا و هر سمت که نفع شان نهفته باشد؛ در همان برایشان رضای الله تعالی معلوم می‌شود، اگر چه آن سودا بر سر امت اسلامی، خیانت با امت، دست دادن، در آغوش گرفتن و کمک و همکاری با کفار بر ضد مومنان باشد.

برای سرگرمی مردم بازی کرکیت با دشمنان شریر امت؛ سکولرها آغاز است
بعضی در میدان چکچک میزنند و بعضی در هر دفتر، مدرسه، سنگر و مسجد افغانستان برای پیروزی شان دعا میکنند.
گمان میکردی، که با هر ضربه خانه های صهیونیستها را در تل ابیب ویران میکنند، با هر بال بت کفار را در غرناطه و اندلس میشکنند و با هر چیغ در دل سکولر ها رعب می‌اندازند.
بنام مداخله نکردن در امور داخلی مظلومان فلسطین فراموش شان شده بود، بمبارد های غزه در مقابل چشمان شان قرار نگرفت و نه به فکر غم های بزرگ امت شدند!
مبارکی ها آغاز شد از پیام ذبیح از دفتر ملا هبة الله گرفته الی تا پیام های درباری های نشسته در صحن وزارت أمر بالمعروف هر کدام چنین گمان میکردند که اقصی را فتح کردند، صهیونیستها را به زانو درآوردند و حال دست بسته به مانند یهود بنی قریظه راهی گودال های مرگ میسازند شان.

تفاوتی میان شبه نظامیان واگنر روسی، بلک واتر آمریکایی و طالبان ریش دار افغانی وجود ندارد!
در جنگ بر علیه اهل دعوت و جهاد راستین همه یک مشت، پلان و نقشه شان یکی و اهداف شان در بخش دفاع از جهان سکولریزم بر یک نقطه متمرکز می‌باشد.

این است اسلام طالبان جدید و مخالف با طالبان قدیم ملا عمر رحمه الله.

( این نقد مخالف سایت شماست لطفا آنرا نشر دهید و هر کسی خواست آنرا نقد کند، در بخش دیدگاه جواب میدهم . ان شاء الله)