شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۴)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۴)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه منبعی مستقل تشریع و بهترین روشنگر قرآن و ارشاد و راهنمای عمل مومنین در فهم و عمل به آیاتی از آیات قرآن و کسب ثواب و رسیدن به کمال و درجات عالیه است؛ با این وجود می بینیم که بین بسیاری از این ارشاد و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم با «سنت» ایشان تفاوتهائی وجود دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • خيرُ الحديثِ كتابُ اللَّهِ وَخَيْرُ الْهَدْىِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ.[۱] بهترین سخن کتاب الله است و بهترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • فإن خيرَ الأمورِ كتابُ اللهِ وخيرَ الْهَدْىِ هَدْيُ محمدٍ.[۲] بهترین امور کتاب الله است و بهترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • الهَديُ هَديُ محمَّدٍ علَيهِ السَّلامُ.[۳] راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • فإنَّ أصدَقَ الحديثِ كتابُ اللهِ، وإنَّ أفضلَ الْهَدْىِ هَدْيُ محمَّدٍ.[۴] به درستی که راستترین سخن کتاب الله است و برترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • –          إنَّ أحْسَنَ الحَديثِ كِتَابُ اللَّهِ، وأَحْسَنَ الْهَدْىِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ.[۵] به درستی که خوبترین سخن کتاب الله است و خوبترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.

در تمام این احادیث و روایات، کتاب الله یعنی قرآن، و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم که در قالب احادیث ایشان جای میگیرد به صورت دو امر جداگانه آمده اند. یعنی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ (نساء/۵۹) ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از الله (با پیروی از قرآن) اطاعت کنید و از رسول (با پیروی از احادیث او) اطاعت کنید؛ دو تا اطاعت کردن مطلق از الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم که بهتر و راست تر و خوبتر از آنها وجود ندارد و هیچ مخلوقی در اطاعت کردن هم پایه ی آنها قرار نمی گیرد، و سخن الله و رسولش صلی الله علیه وسلم  قابل مقایسه با سخن هیچ مخلوقی نیست بلکه سخن و عمل تمام مومنین و بخصوص متخصصین شورای اولی الامر الجماعة، وابسته به تأئید آن توسط الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم است؛ اما نکته ی مهم اینجاست زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم از سنت و پیروی از سنت صحبت می کند، مومنین را به پیروی از سنت خودش و سنت جانشینان هدایت یافته ی بعد از خودش نیز دعوت می کند و سنت خودش را مثل و برابر با سنت این خلفای هدایت یافته ی بعد از خودش معرفی می کند و می فرماید: فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ،[۶]به سنت من و سنت جانشينان هدايت يافته ی بعد از من تمسك جوييد.

 در کنار این امرِ به پیروی از سنت خودش و سنت جانشینان راشد و هدایت یافته ی بعد از خودش، می فرماید: يَكونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لا يَهْتَدُونَ بهُدَايَ، وَلَا يَسْتَنُّونَ بسُنَّتِي.[۷]پس از من ائمه‌ای خواهند آمد که پایبند هدایت و راهنمائی من نیستند و به سنت من عمل نمی‌کنند.

در اینجا بعد از راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم که این دسته از حکام و رهبران و امراء پایبند آنها نیستند، مشخص است منظور از سنت، الجماعة و شیوه ی اداره و مدیریت الجماعة است که عده ای از این شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم خارج می شوند و این شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم را در مواردی یا کلاً ترک می کنند؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: تَرْكُ السُّنَّةِ : فَالْخُرُوجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ.[۸] ترک سنت، خروج از الجماعة است.

 در واقع خروج از الجماعة باعث متزلزل شدن عمل به بسیاری از آیات قرآن و احادیث و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم می شود و شخص بدون الجماعة هرگز قادر نخواهد بود به تمام آیات و احادیث عمل کند و حتماً باید بخشهایی از آیات و احادیث را به نفع جاهلیت و به نفع قوانین کفاری که بر او حاکمیت دارند کنار بگزارد و عملاً بسیاری از آیات و احادیث را تعطیل و نادیده بگیرد. به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنین را به پیروی از جماعت خودش و جماعت جانشینان هدایت یافته ی بعد از خودش امر می کند که در واقع معنی سنت را می دهد و اهل فقه گفته اند: الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا. [۹] امامت موضوعی است برای جانشینی نبوت در امر حراست از دین و سیاست دنیا. یا: أَنَّه نِيَابَةٌ عَنْ صَاحِبِ الشَّرِيعَةِ فِي حِفْظِ الدِّينِ، وَسِيَاسَةُ الدُّنْيَا بِهِ.[۱۰] نماینده ی صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست و اداره ی دنیا به وسیله شریعت است.

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۴)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۳)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۳)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مورد دیگری که به شناخت ما در مورد سنت و ترک سنت کمک می کند چگونگی برخورد با احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و اطاعت از سنت خلفای راشدین و تولید سنتهای حسنه در میان مومنین است.

زمانی که الله تعالی به رسول الله صلی الله علیه وسلم امر می کند: ‏یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ (مائده/۶۷) ‏ای رسول (الله)هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است را برسان؛ پاره ای از آیات مجمل، عام و یا مطلق هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم این آیات مجمل را تشریح و آیات عام را خاص و آیات مطلق را مقیّد می‌کند و در ضمن آن، امر و نهی ها و یا اخباری را ارائه می دهد؛ یا در میان مومنین کسانی بودند که جهت فهم بهتر و آشکار کردن معنای آیات نیاز به توضیح و روشنگری داشتند؛ الله تعالی در مورد این بخش از کار روشنگری رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ (نحل/۴۴) و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم تا این که برای مردم روشن سازی چیزی که برای آنان نازل شده است.

 این روشنگری های رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد قرآن بهترین راهنمائی «خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ»[۱] هستند که از مجموع قرآن و این راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم شریعت و سنت اسلام شکل می گیرد. به عنوان مثال الله تعالی می فرماید:  

  • وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ (مائده/۳۸) دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام داده‌اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید.

در اینجا دزد به صورت عام و مطلق بیان شده است و به هر میزان که دزدی شود را در بر می گیرد، دست هم باز به صورت مطلق و عام بیان شده است و کل دست از سر انگشت تا کتف را شامل می شود؛ اما رسول الله صلی الله علیه وسلم روشن می کند و ما را راهنمائی می کند که :لَا تُقْطَعُ يَدُ السَّارِقِ إلَّا في رُبْعِ دِينَارٍ فَصَاعِدًا.[۲] دست دزد قطع نمی‌شود مگر مال دزدی از یک چهارم دینار بیشتر باشد. به این شکل به صورت گفتار، میزانی که دست دزد باید بریده شود را روشن می کند و در«عمل بیانی» نیز دست دزد را از مچ قطع می کند.

یا، الله تعالی به برپا داشتن نماز و پرداخت زکات امر می کند: وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ (بقره/۴۳) و رسول الله صلی الله علیه وسلم چگونگی برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را مشخص می کند؛ یا الله تعالی امر می کند که روزه بر مومنین واجب است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ (بقره/۱۸۳) و رسول الله صلی الله علیه وسلم چگونگی ادای این فریضه را نیز مشخص می کند به همین شیوه الله تعالی به می فرماید: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (بقره/۲۱۶) جنگ مسلحانه بر شما واجب شده است، و حال آن که از آن خوشتان نمی آید، اما چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیز برای شما خیر باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما شر باشد، و الله می‌داند و شما نمی‌دانید؛ بعد از این حکم کلی جهاد، رسول الله صلی الله علیه وسلم زیر و بمها و چگونگی انجام این فریضه ی مهمی که بعد از ایمان به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم «الجهادُ سِنامُ العملِ»[۳] جهاد اوج و قله ی عمل است روشنگری ها و راهنمائی هایی را ارائه می دهد که انجام این فریضه ی جهاد را در کانال شرعی آن هدایت می کند.

یا الله تعالی می فرماید: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ (مائده/۳) بر شما حرام است (خوردن گوشت) مردار و خون؛ اما رسول الله صلی الله علیه وسلم در این حکم کلی دو مورد را استثناء می کند و می فرماید: أُحِلَّتْ لنا مَيتَتانِ ودَمانِ، فالمَيتَتانِ السمكُ والجَرادُ، والدمَانِ: الكَبِدُ والطِّحالُ.[۴] برای ما دو مرده و دو خون حلال شده است، دو تا مرده ماهی و ملخ هستند و دو تا خون هم جگر و طِحال است.

یا مثلاً الله تعالی می فرماید: الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ‏(انعام/۸۲) کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با ظلم نیامیخته باشند، امن و امان متعلق به اینهاست، و آنان هدایت شده ها هستند.‏ اصحاب از رسول الله صلی الله علیه وسلم می پرسند: أيُّنَا لَمْ يَظْلِمْ؟[۵] یا با لفظ: أَيُّنَا لَمْ يَلْبِسْ إيمَانَهُ بظُلْمٍ؟[۶]  یا با لفظ : أَيُّنَا لا يَظْلِمُ نَفْسَهُ؟ [۷] کدام یک از ما هست که دچار ظلم نشود یا ایمانش را با ظلم آلوده نکند؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: ليسَ هو كما تَظُنُّونَ، إنَّما هو كما قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ: يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ باللَّهِ إنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان/۱۳)[۸] اینگونه نیست که شما خیال می کنید، این (ظلم در اینجا) تنها همانی است که لقمان به پسرش گفت: پسرم  شریک الله (چیزی یا کسی را) قرار نده، واقعاً شرک ظلم بزرگی است.‏

از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال/۶۰) آنچه از قدرت در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد. و رسول الله صلی الله علیه وسلم در توضیح اضافه کرد: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»[۹] بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است. یکی از معجزه های این آیه و حدیث به کارگیری کلمات «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» و « الرَّميُ = تیر اندازی» است که با گذشت زمان و تغییر تکنولوژی های مختلف از تیرو کمان و شمشیر به انواع سلاحهای مختلف و مدرن کاربرد دارند. به هر حال این خاص کردن کلمه ی عام و مطلق «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» به «الرَّميُ = تیر اندازی» نه تنها باعث روشنگری برای مومنین می شود، بلکه علاوه بر آن، راههای سوء استفاده ی دارودسته ی منافقین و الرویبضه و ائمة المضلین و دعاة علی ابواب جهنم از کلمه ی «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» را می بندد که می خواهند با بازی با این کلمه، ایمان و شعور و دنیا و سایر ضرورتهای مسلمین را به بازی بگیرند.  

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۳)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۲)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۲)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در این نگرش که به ما می گوید: اهل سنت یعنی: اهل اسلام، می توانیم احادیث و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم را در اصطلاح «منهج= راه و روش» و«راهنمائی = خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ»[۱] قرار دهیم؛ منهج: مثل منهج و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم در «خلافةٌ على مِنهاجِ النُّبُوَّةِ» حکومت داری بر اساس منهج و روش نبوت و…؛ راهنمائی: مثل راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم در تبیین آیات، راهنمائی یعنی جریانی که به ما کمک می کند آیات قرآن و احکام شریعت را آنگونه که مورد رضایت الله و مقصود شریعت و سنت است بشناسیم و درک کنیم.

 سنت هر قومی هم، شریعت و برنامه و کلیت نظام آن قوم و ملت را می رساند، چنانچه شریعت یا سنت ما اسلام است و شریعت و سنت آمریکا سکولاریسم؛ ما اهل سنت اسلام هستیم و آنها اهل سنت کفر یا اهل سنت سکولاریسم هستند و سایر یهودی ها و نصرانی ها و مجوس و صابئین نیز دارای سنت خاص خودشان هستند؛ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ (نساء/۲۶) و قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ (آل عمران/۱۳۷) یعنی هر کدام دارای شریعت خاص و عقاید و نظام خاص خودشان بودند و از زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم تا کنون ۶ سنت وجود دارد: الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷) ۱- مومنین  2- یهودی ها ۳- مندائیان ستاره پرست ۴- نصرانی ها یا به قول عوام مسیحی ها ۵- زرتشتی ها ۶- سکولاریستها (یا مشرکین یا احزاب)؛ بر این اساس می توان از لحاظ لغوی گفت که «ولکلِّ قومٍ سُنَّه ٌوإمامُهَا»[۲]و هر قومی برای خودش دارای سنت، شریعت، برنامه و نظام و حاکمیت و دارای رهبریت خاص خودش است. پس شخصی که در آمریکا یا اروپا یا هر یک از کشورهای سکولار زندگی می کند اهل قوانین و سنت و شریعت همان کشور است نه اهل سنت و شریعت و قوانین شریعت الله. اهل سنت هست اما اهل سنت سکولاریستها نه اهل سنت اسلام.

یعنی زمانی که می گوئیم سنت کفار سکولار(مشرک) یعنی نظام و شریعت حاکم بر آنها که در این نظام  و شریعت، هم جبت وجود دارد هم صنم و وثن و انواع قوانین و راه و روشهای جاهلی که این کفار سکولار برای خود تولید کرده اند که از مجموعه ی این قوانین و آداب و رسوم و عقاید و خورده فرهنگها و رفتارهای مختلف، «سنت» این کفار سکولار یا مشرک شکل می گیرد، همچنین و می توانیم بگوئیم سنت قوم سکولار زمان نوح یا سنت قوم سکولار زمان عاد و ثمود و یا سنت قوم سکولار قریش یا سنت قوم سکولار آمریکا و انگلیس و چین و غیره که شکل کلان آن در نظام حکومتی و حاکمیت قوانین آنها خودش را نشان می دهد و زمانی که ما کفر به طاغوت می کنیم یعنی به اصل نظام و سنت این کفار کفر کرده ایم.

البته در داخل نظام و سنت اسلامی نیز که شریعت الله تعالی است و از قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم شکل گرفته و در الجماعة خودش را نشان می دهد ممکن است خورده سنتهای متعددی نیز وجود داشته باشند موافق با سنت اصلی که الجماعه است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ” مَن سَنَّ في الإسْلَامِ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَأَجْرُ مَن عَمِلَ بهَا بَعْدَهُ، مِن غيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أُجُورِهِمْ شَيءٌ، وَمَن سَنَّ في الإسْلَامِ سُنَّةً سَيِّئَةً، كانَ عليه وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَن عَمِلَ بهَا مِن بَعْدِهِ، مِن غيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أَوْزَارِهِمْ شَيءٌ.” [۳] هر کس سنت نیکویی را در اسلام پایه‌ ریزی کند (روشی مشروع برای رسیدن به چیزی مشروع) پاداش آن و پاداش هر کس که بعد از او بدان عمل کند به وی می ‌رسد بدون این که چیزی از پاداش آنان کم شود و هر کس بنیانگذار سنت بدی در اسلام باشد، گناه آن و گناه هر کس که بعد از او بدان عمل کند بر وی خواهد بود بدون این که چیزی از گناه آنان کم شود.

پس در میان مومنین نیز، در کنار سنت اصلی که اسلام و أصل نظام حاکم بر جامعه است که در الجماعة شکل ظاهری به خودش گرفته، در چارچوب قانون شریعت الله سنتهای حسنه ی زیادی ممکن است از سوی انسانهای مختلف و متعددی به وجود بیایند که قابل پیروی کردن باشند که در واقع همگی در مسیر سنت اسلام و أصل نظام و الجماعة و در راه الله تولید شده اند: قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏(یوسف/۱۰۸) ‏بگو: این راه من است که من با آگاهی و بینش و بصیرت به سوی الله دعوت می کنم و پیروان من هم (چنین می‌باشند)، و الله را منزّه می‌دانم، و من از زمره سکولاریستها (=مشرکان = احزاب) نیستم.‏

این «هَذِهِ سَبِیلِی» (این راه من است) در واقع همان سنت اسلام و «کلیت  راه و نظام اسلامی» و «طريقة النبي صلى الله عليه وسلم» در تبیین و حرکت در چارچوب این نظام است؛[۴]  به همین دلیل می بینیم که در احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز «سنت» تعریفی خاص و ویژه ای دارد: رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وَإِنْ كَانَ عَبْدًا حَبَشِيًّا فَإِنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ بَعْدِي فَسَيَرَى اخْتِلَافًا كَثِيرًا فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ فَتَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ فَإِنَّ كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ؛[۵] وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ .[۶] شما را به تقوای خداوند و اطاعت و فرمانبري سفارش مي كنم هرچند بنده اي حبشی باشد. هركس از شما بعد از من زنده باشد اختلافات بسياری را مشاهده مي كند پس به سنت من و سنت جانشينان هدايت يافته بعد از من تمسك جوييد و محكم آن را بگيريد و بر این سنت سخت پای‌بند باشید، حواستان باشد از امورات ايجاد شده در دين بپرهيزيد چون هر نوآوري بدعت و هر بدعتی گمراهي است، و هر گمراهي در آتش جهنم.

اگر به کلیت این حدیث نگاه کنیم و مثل بعضی از افراد دچار قیچی کاری نشویم متوجه می شویم که کلیت حدیث در مورد «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» از رهبر و امیر و پیوستن و چنگ زدن به الجماعة و پرهیز از فرقه گرائی و تفرقه اندازان در حکومت اسلامی سفارش شده است، که سنت و روش خلفای راشدین هم همین «اصل و کلیت نظام» بود که همان سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مساله ی حاکمیت و«السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» داشتن برای رهبر و امیر است نه خارج از آن[۷]؛ هر گونه تخطی از این سنت و به وجود آوردن چیزهای جدید در این زمینه «بدعت» است که تمام این چیزهای جدید در مساله ی حاکمیت و «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» از رهبریت و تفرق از جماعت مومنین، در «آتش» است.  

سنت خلفای راشدین در «اصل و کلیت نظام» و الجماعة و عدم سهل انگاری در انتخاب امام و رهبر الجماعة[۸] چیزی غیر از تبعیت از شریعت نیست؛[۹]چون: وقد عُلِمَ بالضرورةِ من دينِ الإسلامِ، أن لا دينَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بإمامة، ولا إمامة إلا بسمع وطاعة؛ که در واقع همان سخن عمر بن خطاب است که می گوید:لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱۰] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۲)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱)

پیاده شده از سخنرانی تصویری: شیخ المجاهد ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

بسم الله الرحمن الرحیم

إنِ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ، وَنَسْتَعِينُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ.[۱]«به راستی حمد و سپاس تنها لایق الله است، او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و آمرزش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به الله از شرور نفسهایمان و از بدی های اعمالمان، هر کس که الله او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که الله او را گمراه کند هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است».

  •  یأْ أیهَاْ الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون (آل عمران /۱۰۲)«ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنان که شایسته است، از الله پرهیز کنید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید».
  •  یأْ أیهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِیراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَیکُمْ رَقِیبَاً (نساء /۱)«ای انسانها از پروردگارتان پرهیز کنید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت. و از الله ی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را قطع کنید زیرا بی گمان الله مراقب و مواظب شما است»
  • یأْ أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِیداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (احزاب / ۷۰)«ای مؤمنان از الله پرهیز کنید و سخن حق و درست بگویید. در نتیجه الله اعمالتان را شایسته می گرداند و گناهانتان را می‌بخشاید. و هر کس از الله و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست پیدا می کند».

أما بعدُ، إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ.[۲] «راست ترین سخن کتاب الله و بهترین هدایت و راهنمائی، راهنمائی محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است».

 اللَّهُمَّ رَبَّ جِبْرَائِيلَ، وَمِيكَائِيلَ، وإسْرَافِيلَ، فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ، عَالِمَ الغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْكُمُ بيْنَ عِبَادِكَ فِيما كَانُوا فيه يَخْتَلِفُونَ، اهْدِنِي لِمَا اخْتُلِفَ فيه مِنَ الحَقِّ بإذْنِكَ؛ إنَّكَ تَهْدِي مَن تَشَاءُ إلى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.[۳] « اللَّهُمَّ! ای پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، ای آفریدگار آسمانها و زمین، دانایِ پنهان و آشکار، تو بین بندگانت در آنچه اختلاف نظر دارند حکم می‌کنی، من را در مورد حقّی که بر آن اختلاف است به اراده‌ی خود راهنمایی کن؛ چرا که تو هر کس را که بخواهی به راه راستِ خودت راهنمائی می‌کنی.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جلسات این دهه آخر رمضان سال ۱۴۰۲ش را به یکی دیگر از «نیازهای روز» و «سوال روز» در مورد: «السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف متعلق به اهل سنت و جماعت بودن اختصاص می دهیم باذن الله.

بر خلاف عصر نبوت و سالها پس از آن که:«عُلَمَاؤُهُ كَثِيرٌ، خُطَبَاؤُهُ قَلِيلٌ» علمای آن بسیار و خطبای آن کم بودند یا به قول ابن مسعود «كَثِيرٌ فُقَهَاؤُهُ، قَلِيلٌ قُرَّاؤُهُ» این روزها ما شاهدیم که، بر مردم، زمان و دورانی رسیده است که:« يَقِلُّ عُلَمَاؤُهُ وَيَكْثُرُ خُطَبَاؤُهُ»[۴] خطبای آن بسیار و علماء کم شده اند و یا به قول ابن مسعود: «قَلِيلٌ فُقَهَاؤُهُ، كَثِيرٌ قُرَّاؤُهُ» فقها کم و قاریان زیاد شده اند یعنی ابن مسعود رضی الله عنهما عالم را فقیه و خطیب را با قاری ترجمه و تفسیر کرده است.[۵] البته در صدر اسلام به آگاهان بر قرآن لقب «القُرَّاء» را می دادند و بعد از ظهور ائمه ی مجتهد که فقه تبدیل به صنعت شد لقب «القُرَّاء» جای خودش را به الفقهاء والعلماء داد.[۶]

«القُرَّاء» در صدر اسلام مشمول الفقهاء والعلماء نیز می شد، هر چند که اهل فقه و اجتهاد تنها عده ی کمی از آنها بودند، و الفقهاء والعلماء در برابر خطباء قرار می گرفت که این خطیبها مطالبی را از منابع شرعی یا از الفقهاء و العلماء حفظ می کنند و با مهارتی که در سخنرانی دارند برای مردم بازگو می کنند که در واقع فقط حکم یک منتقل کننده را دارند و بس؛ البته در میان الفقهاء والعلماء کسانی وجود داشته و دارند که علاوه بر فقه، در سخنوری و انتقال العلم هم مهارت دارند.

به هر حال از سعید بن جُبَيْر می پرسند علامت نابودی مردمی مشخص چیست؟ «إِذَا هَلَكَ عُلَمَاؤُهُمْ»[۷] زمانی که علمای آنها از بین بروند. در این صورت در میان هر روستا و شهر وقوم ومکانی اگر دیدید که علمای اهل فقه نابود شده اند و خطبای جاهل و بخصوص دارودسته ی منافقین جای آنها را گرفته اند شک نکنید اگر مردم به داد خودشان نرسند و تولید عالم و فقیه نکنند نابود خواهند شد.

به دلیل فراگیر شدن مصیبتهای ناشی از تغییر سنت «خلافةً على مِنهاجِ نُبُوَّةٍ »[۸]  به بدعت شاهیگیری و حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی بر الجماعة و دارالاسلام، و هماهنگ با آن انهدام شورای اولی الامر متخصص در تمام تخصصها و فنون، و طبعاً با پراکنده شدن اهل علم و فقه، مومنین جاهل و دارودسته ی منافقین سخن دادنِ دغل باز در جایگاه خطباء و بخصوص در جایگاه این اهل علم متخصص نفوذ کرده اند؛ به همین دلیل ما دچار انواع آلودگی های عقیدتی و رفتاری و حتی سرگردانی های مختلفی در میان مسلمین بوده ایم که یکی از آنها عدم رعایت در اولویت بندی آموزش دین اسلام و سرگردم کردن مسلمین به امور فرعی و حتی اختلافی، و دیگری جهل به بسیاری از اصطلاحات ملموس و ساده ای بوده است که در عصر نبوت و حتی قرنها بعد از آن برای همه جزو علم عام محسوب می شد.

یکی از اولیتهایی که نادیده گرفته شده است آموزش ایمان است قبل از آموزش «العلم»، که «العلم» قرآن و هزاران حدیث را شامل می شود. حبیب بن عبدالله بَجَلی و عبدالله بن عمر گفته‌اند: تعَلَّمنَا الإیمانَ، ثُمَّ تَعَلَّمنَا القُرآنَ، فَازدَدنَا إیمَانَاً.[۹] ایمان را آموختیم و سپس قرآن را فرا گرفتیم؛ در نتیجه بر ایمانمان افزودیم.

شخص با کفر به طاغوت یعنی با کفر به شیطان و سپس با کفر به کفار ۵گانه ی آشکار میان انسانها یعنی: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷) و بعد، با قبول الله از کانال محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم به جای تمام این طاغوتها و اله ها و جاهلیتهایی که توسط این طاغوتها تولید شده اند وارد دین اسلام می شود و به همین سادگی مسلمان می شود؛ که چکیده ی آن می شود: أيُّها النَّاسُ قولوا لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ تُفلِحوا.[۱۰] می شود شهادتین: أشهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللهُ، أشهَدُ أنَّ مُحمَّدًا رسولُ اللهِ؛ و با برپا داشتن نماز، این اسلام و مسلمان شدن خودش را نشان می دهد.

بعدها که قوانین شریعت الله تکمیل شدند برخلاف دوران مکی و تا روز قیامت، علاوه بر نماز موارد دیگری به آن اضافه شدند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در پاسخ جبرئیل در تعریف اسلام می گوید: الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا؛ اسلام این است که گواهی دهی که لَا إِلَهَ – إِلَّا اللهُ و اینکه محمد فرستاده الله می باشد و نماز برپای داری و زکات بدهی و ماه رمضان روزه بگیری و اگر در استطاعتَت بود به حج بروی. و در مورد ایمان هم می گوید: أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ؛ این است که ایمان بیاوری به الله و ملائکه اش و کتاب‌هایش و پیامبرانش و روز قیامت و قضا و قدر خیر و شر آن. [۱۱]

شخص با همین موارد ساده و بخصوص با قیامت شناسی خوبی که آموخته، بدون منمن کردن و جرو بحث و کل کل کردن با الله و رسولش صلی الله علیه وسلم، در برابر تمام قوانین و احکام شریعت الله موضع: «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» (بقره/۲۸۵) شنیدیم و اطاعت کردیم می گیرد و ایمان را یاد می گیرد و وارد دایره ی مومنین می شود؛ بعد از یاد گیری ایمان و وارد شدن به دایره ی مومنین است که هر چه قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را یاد می گیرد بر ایمان شخص اضافه می شود و زمانی که الجماعه و دارالاسلام تشکیل می شود این مومن دارای سه مشخصه ی عمده می گردد که ما با یک مشخصه ظاهری یعنی اهل جهاد بودن می توانیم این مومن میان مسلمین را تشخص دهیم: ‏إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‏(حجرات/۱۵) ‏مؤمنان تنها کسانی هستند که ۱- به الله و پیغمبرش ایمان آورده‌اند، ۲- سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده‌اند، ۳- و با مال و جان خویش در راه الله به جهاد برخاسته‌اند. آنان (در ایمان خود) صادق و راستگو هستند. البته تمام کسانی که با قلب و دعا و زبان و مال و سایر تخصصها با الجماعه که جهاد را به پیش می برد هستند نیز جزو همین مجاهدین و اهل جهاد محسوب می شوند.

در آموزشهای العلم – قرآن و احادیث- هم باز اولویتهایی وجود دارند که باید رعایت شوند که بحث این جلسات ما نیست اما اصطلاحاتی وجود دارند که مسلمین در این عصر نسبت به آنها یا به کلی آگاهی ندارند یا آگاهی آنها بسیار ضعیف و ناقص و حتی آلوده است مثل اصطلاح مشرک و مشرکین، بدعت و اهل بدعت، دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان، رفض و رافضی، خارجی و خوارج، طاغوت و کفر به طاغوت و…

الان در همان قدم اول «لا اله» باید با دهها دلیل ثابت کنی که طاغوت در قرآن و سنت یعنی کافر، و بعد باید تلاش زیادی کنی شخصی که در میان اینهمه افکار آلوده و تأویلات مختلف و مخالف با قرآن و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم گیر کرده حاضر شود آیات ساده و صریح و آشکار قرآن را بشنود تا برایش ثابت شود که این کفار بعد از شیطان و در میان انسانها پنج دسته ی آشکار هستند: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷) ، و بعد با دهها و بلکه صدها دلیل و سند از قرآن واحادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و آراء علماء و اجماع اهل فقه در قرون گذشته ثابت کنی که  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  دسته ای جداگانه از این کفار هستند با احکام و قوانین جداگانه ای، و این سکولاریستها یا مشرکین با یهود و نصارا و مجوس و صابئین فرق دارند.

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :انقلاب و مبارزات مسلحانه ی مجاهدین  محض خشونت نیست ، بلکه تنها راه خلاصی از خشونت افسارگسیخته ی جاهلیت  است

انقلاب و مبارزات مسلحانه ی مجاهدین  محض خشونت نیست ، بلکه تنها راه خلاصی از خشونت افسارگسیخته ی جاهلیت  است

—– ابوحمزه المهاجر هورامی

بسم الله و الصلواه و السلام علی رسول الله صلی الله علیه وسلم  اما بعد :

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در جنگ روانی موجودی که علیه آزادیخواهان و مجاهدین مسلح فرقه ی ناجیه در سرزمینهای تحت اشغال سکولاریستهای خارجی و مرتدین محلی صورت می پذیرد ، همیشه یکی از شبهات و ادعاهای دروغینی که از جانب رسانه های اشغالگران و از بلندگوی دین فروشان محلی  مطرح شده ، این بوده است که انقلاب به شیوه ی مسلحانه و در کل قیام مسلحانه بر علیه حملات مسلحانه ی اشغالگران و نوکران محلی اشان خشونت ، تندروی و رادیکالیسم است ؛ و در برابر ،  با یک ژست مدنی گرفتن چنین به سم پراکنی مشغول می شوند که  ، نباید در برابر اسلحه ی اشغالگران و حکومت فعلی دست نشانده دست به خشونت  و اسلحه برد، باید مسالمت آمیز خواستها را دنبال کرد، باید نافرمانی مدنی کرد و غیره.  حتی اگر در این راه ، همچون وضع  گذشته و فعلی مصر ، هزاران نفر قتل و عام و اسیر و شکنجه و تبعید گردند !!!

این دامی است که شیاطین گمراه و گمراه گر  جهت مبارزه با خواسته های برحق مردمان ستمدیده همیشه گفته اند، همه جای دنیا ضد انقلابیون یکی از عرصه های حمله شان به صف مردم در حال رهائی و آزادی  همین بوده و در سرزمینهای مسلمان نشین  هم همیشه این گفته ها وجود داشته و امروز هم مشخصا در دل یک انقلاب  و دفاع جاری در برابر  سکولاریستهای اشغالگر خارجی و مرتدین محلی باز دوباره می بینیم همین تبلیغات مسموم سکولاریستها و موعظه های فریبنده ی دین فروشان  دارد انجام می شود.

در این وقت اندکی که ما در اختیار داریم این مسئله را در دو بعد مورد بررسی قرار می دهیم :

اول اینکه  : همین صورت ظاهر ادعاهای یاد شده را گرفت و روشن نمود که آیا  تغییر و تحول و انقلابی که مورد نظر اسلام و مجاهدین مسلح فرقه ی ناجیه است ، برابر با خشونت است ؛ یا خشونت بر آنان تحمیل می شود ؟ و زمانی که می گویند انقلاب و دفاع در برابر اشغالگران خارجی سکولار و مرتدین محلی خشونت است معنی خشونت چیست ؟ 

و دوم اینکه :  روشن کنیم که آیا به خاطر صلح طلبی ، آشتی گرائی ، انسان دوستی و ضدیت با پدیده ی خشونت است که این حملات تبلیغی وسیع را به راه انداخته اند  ، و واقعا خشونت گریزی باعث شده است که اینها در برابر مبارزات مسلحانه و دفاع مشروع انقلابی مردمان تحت ستم بایستند و یا مسئله چیز دیگری است ؟

با ذکر یک نکته ، که می توان تا حد زیادی آنرا  توضیح واضحات  دانست ، به روشن نمودن مسئله می پردازیم ؛ فرض کنید یک قاتلی، آدمکشی، یک دزد و سارقی به خانه شما حمله کرده و شما و خانواده اتان را تحت انواع حرکات خشونت آمیز قرار داده ؛  می کشد، میزند، شکنجه می کند، دختر و خواهر و مادر شما  را مورد اذیت و آزار قرار داده و   اموالتان را به سرقت می برد و…. حالا در چنین وضعی اگر شما در برابر چنین  قاتل  ، متجاوز و سارقی دست به اسلحه ای ببرید، با چوبی ، تفنگی یا مشت  و لگدی به او حمله کنید، آن وقت آیا به کسی حق می دهید که بگوید آی خشونت متقابل شد، خشونت محکوم است و شما نباید دست به خشونت بزنید؟!

 سکولاریستهای جهانی و مرتدین سکولار محلی و موعظه گران دین فروش گمراه گری  که در چنین موقعیتی خشونت متقابل را محکوم می کنند در واقع شریک دزدند و نه رفیق قافله. عملا در کنار آن کسی هستند که دارد می زند و می کشد و چپاول و هتک حرمت می کند . در مورد انقلاب و در برابر سکولاریستهای اشغالگر ی چو ن آمریکا ، اتحادیه اروپا (  ناتو  )  روسیه و چین  و تمام حکومتهای جیره خوارشان هم دقیقا قاعده همینطور هست.

 اشغالگرانی که به همراه دست نشاندگان محلی اشان  از هیچ جنایتی در حق مردم  مسلمان ما دریغ نکرده، از  قتل عامهای دست جمعی به وسیله ی موشکها و هواپیماهای بدون سرنشین  تا تحریمهای غذائی و داروئی و مرگ و میر میلیونها کودک و انسان بی گناه مسلمان تا اعدامهای صدها هزار نفره تا شکنجه تا تجاوز در زندانها ، به گلوله بستن مردم در خیابانها، سر به نیست کردن جوانها، تجاوز به دختر و پسر و در گلو خفه کردن هر فریاد آزادی خواهی و انسانی. این  اشغالگران سکولار خارجی به همراه حکومتهای دست نشانده و مرتد محلی  هر جنایت و توحشی را که در تصور می گنجید علیه مردم به کار گرفته اند و امروز در برابر مردمی که بلند شده اند برای اینکه دقیقا در برابر این ماشین جنایت بگویند ما این را نمی خواهیم، بلند شده اند تا این ماشین جنایت را در هم بکوبند و کنار بزنند، یک عده  با ژستی مترقیانه و در قالبی سکولاریستی و یا ظاهری مذهبی ،  تبلیغ و موعظه می کنند که خشونت نکنید! خشونت چیز بدی است !

پیروی کردن از قانون شریعت و بکار گیری اسلحه  و انقلاب در برابر اشغالگران و نوکران محلی شان خشونت نیست  ، بلکه تنها راه خلاصی از خشونت است. و این خشونت حاکم  توسط سکولاریستهای خارجی و مرتدین سکولار محلی تنها در کشتارها ، اعدامها و شکنجه ها خود را نشان نمی دهد. شما زیر پا نهادن قانون شریعت ، فقر فزاینده ، فحشاء و ناامنی  را در نظر بگیرید، جوانانی که به اعتیاد کشیده می شوند، دختران جوانی که به فحشا و تن فروشی کشیده می شوند، مواد مخدر، سرقت و دزدی، انواع بیماریهای روانی و جنسی ، افسردگیها ، تاراج منابع و ثروتهای مردم مسلمان ، ذلیلی و دیکتاتوری سکولاریستی حاکم بر مردم و…  اینها همه گوشه هایی از جنایتهای این سکولاریستهای اشغالگر خارجی و حکومتهای مرتد محلی  است و هر روزی که از عمر این حکومتهای منحوس می گذرد، بر دامنه این فجایع افزوده می شود.

مردمان ستمدیده قیام کرده و تصمیم گرفته اند که به هر طریقی که می توانند خود را از شر این خشونت بی سابقه ای که اشغالگران و نوچه هایشان بر آنان تحمیل نموده اند خلاص کنند ،  در نتیجه  دست زدن به اسلحه و  زور در برابر اسلحه و زور  چنین نظام و سیستمی  اجتناب ناپذیر است. این اشغالگران و نوچه هایشان  نه با زبان خوش  اجازه می دهند که قانون شریعت الله پیاده شده و سرزمینهای ما را ترک کرده و  کنار می روند، نه با موعظه، نه با قانون و قانونیت نه با نافرمانی مدنی و نه با رای و انتخابات پارلمانی . این را تاریخ ملل از هزاران سال پیش ثابت نموده و  خود مان نیز بیشتر از صد سال  است که دیده ایم  و روشهای مختلفی را آزموده ایم . این  اشغالگران سکولار و نوچه هایش را که با زور اسلحه خود را بر ما تحمیل نموده اند تنها با زور می توان پایین کشید و جامعه حق دارد و محق است و تنها راهش این است که با تمام قدرت علیه این بیماری واگیر مسلح شده و دست به حمله ی متقابل و دفاع مشروع بزند .

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :انقلاب و مبارزات مسلحانه ی مجاهدین  محض خشونت نیست ، بلکه تنها راه خلاصی از خشونت افسارگسیخته ی جاهلیت  است

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :انقلابیون فرقه ناجیه در هورامان  غربی جلو کودتاچیان انقلاب دزد را بگیرند

انقلابیون فرقه ناجیه در هورامان  غربی جلو کودتاچیان انقلاب دزد را بگیرند

به قلم استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی

در همان ابتدای امر باید گفته شود که بصورت ساده ومختصرتفاوت میان انقلاب وکودتا چنین است که انقلاب از اساس قانون وحکم ومعیارهای اساسی که باید دگرگون وعوض گردند را دگرگون وعوض می کند, اما در کودتا تنها رژیم حاکم است که عوض می شود وحکم وقانون اساسی همان است که بوده .

هم اکنون که عصر بیداری اسلامی وتزلزل حکومت وقوانین دیکتاتوری سکولاریستی به سررسیده ، سردمداران جهانی سکولاریسم به رهبری سازمان ملل وآمریکا قصد دارند که با هر ابزاری وحتی با بهره گیری از قربانی نمودن دوستان وفادار قدیمی اشان،علیه این انقلاب بنیادین اسلامی دست پیش گرفته ودر عوض آن، نوعی نمایش عروسکی به نام انقلاب مدنی  ومردمی به راه انداخته وبا پشتوانه نظامی خود آنرا جایگزین خواستهء اصلی مردمان ستمدیده مسلمان نموده وآنها را در مسیر حفظ منافع استعمارگران دیکتاتورمنش سکولار به حرکت در آورده ونقشه کودتایی که به حمایت از منافع مادی خود ومبارزه اساسی با احکام وقوانین اسلامی به راه انداخته اند را با موفقیت به پیش برند.

مردم مسلمان هورامان وبخصوص حلبچه واطراف آن به همراه سایر مسلمین جهان، سالهاست که حرکت فراگیری راجهت نابودی تمامی مظاهر شرک,فقر وناامنی ودیگر مفاسد منشعب از آنها به راه انداخته است، و در این راه هم با جانفشانی بی دریغ خود هزاران جوان و انسان آزاده را تقدیم این راه مبارک نموده است، به امید آنکه با انهدام ریشه ای احکام وقوانین شرک آلود سکولاریستی بنیانگذارجامعه ای توحیدی همراه با رفاه وامنیت کامل دینی , جانی , ناموسی, عقلی ومالی ودرکل نمونهء « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف » گردد که در آن احکام وقوانین پاک الهی به جای احکام وقوانین بشری حکمفرما ودستور جامعه گردند.

آنها هرگز حاضروراضی به این نبوده اند که به خاطر جابجایی یک سکولار مرتد به جای یک سکولار مرتد دیگرخون, مال, آبرو وناموس وبالاتر از همه دین خود را در معرض خطر قرارداده و رو سیاه به درگاه باریتعالی در روز محشر حاضر گردند. سکولارهای مرتد واحزاب منحرف منتسب به اسلام هم کاسه با سکولار های مرتد واشغالگران سکولار خارجی ،هر چند با ترفندهای زیرکانه تبلیغاتی وبا پشتوانه مالی ونظامی خود ، برای مدتی هرچند دردناک بتوانند انقلاب راستین مردمان ستمدیده مسلمان را مصادره وبه سرقت ببرند اما هرگز نخواهند توانست آرزوها، اهداف وعقاید پولادین آنها را که به خاطرش به پاخواسته اند را دزدیده ویا در معرض فروش قرار دهند.

مردم مسلمان منطقه باید همچون اجداد خود جواب محکمی به مزدوران کراسوس رومی زمان سورنا, انگلیس زمان شیخ محمود, روس زمان سنجر خان وشیخ حسام الدین , وآمریکای کنونی بدهد.آمریکائی که میراث دار وادامه دهنده ی مدرن ودرنده خوئیهای گذشتگان نا مبارکش علیه ملتهای ستمدیده منطقه عموماً وملت مبارز وخستگی ناپذیر هورامان است، که متاسفانه قلب دینی وعقیدتی هورامان یعنی نواحی طویله ,بیاره و…حلبچه  که درقسمت هورامان غربی گرفته اند را به اشغال خود در آورده است.

شکی نیست که الان وابستگی هر هورامی مسلمانی در هورامان به ودوحزب پارتی –  یه کیه تی  وقدرت سکولاریستی مرتد حامی آمریکا نوعی ننگ به شمار می آید, اما هر گز بدین معنا نیست که دیگر احزاب سکولاریستی که به خاطر منافع وکسب قدرت بیشتری در پارلمان وحکومت، با این دوحزب در گیر شده اند دوست ومدافعین راستین حقوق پایمال شدهء شما به شمار می روند.

این توطئه ودامی است وحشتناک که دشمنانتان برایتان پهن نموده اند ,شما قطعاً با تجربه تر وزیرکترازآنی هستید که از چاه یک سکولار مرتد در آمده وخود را در چاه سکولار مرتد دیگری بیاندازید، که به خاطر عقاید اسلامی شما موقتاً از بعضی از عقاید پلید سکولاریستی اش تنزل نموده وحتی بعضی از قدرت طلبان منحرف منتسب به اسلام را نیز به عنوان وسیله ای جهت رسیدن به هدفش به کار گرفته است.

راه ما ,راه پدران ومشایخ ما در طول تاریخ، پیروی از احکام وقوانین الهی و به دورریختن تمام احکام وقوانین ساختگی بشراست که می خواهد جایگزین این قوانین گردند. چون برایمان در این سالهای تاریکی تسلط مرتدین سکولاروآمریکای جنایتکار برمنطقه ی مبارکمان برایمان روشن شده که، غیراز فقروفحشاء , ظلم ،استبداد ،زور و زبان گلوله خیری از این یاران شیطان ندیده ایم. برادران وخواهران مبارزم , چنانچه دیدید که خلاء قدرتی پیش آمده است، شما هم همچون آدمهای سرگردان دنباله رو نقشه های سکولارهای مرتد محلی وجهانی نباشید، بلکه در اولین فرصت با قدرت هرچه تمامتر ادامه دهنده همان انقلاب اولیا ء وصالحین گذشته باشید که با دست خود به اینجایش رسانده اید، ونگذارید همچون چند سال گدشته مرتدین سکولاراین حرکت مبارک را با پشتوانه نیروی تبلیغاتی ونظامی تحت عناوین فریبنده انقلابات محلی ومردمی بدزدند.

ماهرگز از یاد نمی بریم که قصد ما حکم کردن به قانون وبرنامه الهی به جای سکولاریسم مهاجم موجود است وبه هیچ چیزی تحت هیچ بهانه ای راضی نخواهیم شد، ودیگر جایی برای بر جای مانده ها وزباله های سکولاریسم در منطقه باقی نمانده است، ونعره های خیابانی وراهپیمایی های نمایشی جهت خالی کردن خشم ونفرت ما از این جانیان مرتد وکفار مهاجم سکولار به رهبری آمریکا نیز چیزی نخواهد کاست.

«والله غالب علی امره ولکن اکثر الناس لا یعلمون »

الهم انصرنا علی من ظلمنا وآذانا وانتقم لنا ممن معی علینا وعادانا. اللهم ردعنا صولتهم واجعل تدمیرهم فی تدبیرهم . ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین ونجنا برحمتک من القوم الکافرین .

اللهم منزل الکتاب مجری السحاب هازم الاحزاب، اهزم سکولاریین ومن حالفهم من المرتدین . اللهم اجعلهم وعتادهم غنیمة للمسلمین . اللهم دمرهم وزلزلهم . اللهم انت عضدنا وانت نصیرنا . اللهم بک نصول وبک نجول وبک نقاتل .

والله اکبر

« ولله العزةولرسوله وللمومنین ولکن المنافقین لا یعلمون »

                                                         والحمدلله رب العاليمن

                                                                      و الله اكبر

                                         ابوحمزه المهاجر هورامی[۱]


[۱] این متن در واکنش به انحراف و خزان عربی در سالهای بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ نوشته شده که در آن زمان به انقلاب بهار عربی مشهور شده بود و مردم مسلمان هورامان غربی و بخصوص حلبچه نیز در تب و تاب همین تحرکات شبه انقلابی قرار گرفته بودند( ناشر)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۱)

شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۱)

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

بسم الله والحمد لله؛ اما بعد:

من هم فتواي اين شخص ساکن در دارالحرب انگلیس را ديده ام. متاسفانه بسياري از مسلمين از دشمن شناسي شرعي و درجه بندی شرعی دشمنان برخوردار نيستند، به همين دليل به راحتي آلت دست ديگران قرار مي گيرند و از ثبات چنداني برخوردار نيستند و اغلب همچون يك وسيله در اختيار دشمنانشان قرار گرفته و خواسته يا ناخواسته  در صف دشمنان قرار مي گيرند و به سركوب ديگر مسلمين پرداخته و عملاً پيروزي قانون شريعت الله و تشكيل جامعه اي اسلامي را به تاخير مي اندازند.

 اما اينكه دشمن شماره يك مسلمين كيست كاري به اجتهاد و راي من و شما ندارد؛ زماني كه الله متعال مي فرمايد : ”  لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ (۸۲) وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳) ”   / المائده    صراحتاً مشركين يا همين سكولاريستهاي كنوني و يهود را دشمن شماره يك مسلمين معرفي نموده است و من در جزوه « سكولاريسم دشمن شماره يك … چرا ؟ » توضيحات كاملي در اين زمينه داده ام و نياز به دوباره گويي نيست؛ در اينجا تصميم با ناظر و خواننده است كه كدام تشخيص و راي را درست و صحيح مي داند، تشخيص و راي الله متعال را درست مي داند يا امثال ابوبصير و غيره را!

شايد براي مقلدينش امر تازه اي باشد، اما در تاريخ بشريت – و بخصوص تاريخ اسلام – وجود مفتيان سوء چيز تازه اي نبوده و نيست ؛ هر جا ظلمي بر عليه خداپرستان شده است دستان كثيف دين فروشان خائن هم وجود دارد . زماني كه  در تاريخ ۳/۹/۲۰۱۴ ابوبصير طرطوسي  فتوايي مبني بر «الانتصار بالكافر على دفع ظلم وبغي المسلم » صادر نمود و براي چندمين بار در تاريخ اسلامي چند قرن اخير  ياري كردن كفار بر عليه مسلمين را جايز دانست، خاطرات همكاري گروههايي از مسلمين در اندلس با كفار محارب  و ياري گروههايي از مسلمين با مغولها در حمله به سرزمينهاي مسلمان نشين را ياد آور شد كه در پي آن تمام مسلمين اندلس به صورت تدريجي از بين رفتند و  جنايات مغولها نيز نيازي به ياد آوري نيست .البته در اين بيانيه ياري كردن كفار بر عليه مسلمين با عناون ديگري هم ذكر شده است: تعاون و همكاري !  

و براي مستحكم نشان دادن و مستدل كردن اين فتواي غير شرعي و مخرب خود ، آيات و احاديث و آراي علمايي را نيز جهت عوام فريبي آورده است كه  همگي  در راستاي اهدافي كه مد نظرش بوده اند  تفسير و ارائه شده اند  نه معني و هدف واقعي آنها . از آن جمله مي توان به اين روايت اشاره كرد كه : قال صلى الله عليه وسلم:” ستُصالحون الرومَ صُلحاً آمناً، فتغزون أنتم وهم عدواً من ورائهم ــ وفي رواية: عدواً من ورائكم ــ فتسْلَمون وتغنمون …”[۲]

در اين حديث مساله ي صلحي آمده است كه در آن مسلمين در امنيت قرار مي گيرند، بله؛ شما اگر دقت كنيد كلمه ي « صُلحاً آمناً » آمده است نه همكاري و پشتيباني كردن كفار بر عليه مسلمين!  اما اين شخص مقيم انگليس در كمال تعجب و بي حيايي غير قابل وصفي،  معني و مفهوم حديث را غلط به كار برده و علاوه بر آن به لفظ  «عدواً» مي چسبد و استنباط مي كند كه مي توان بر عليه كمونيستها و بت پرستان و شيعيان و خوارج با كفار اصلي همكاري نموده و پشتيباني نمود ! در اينجا حرفي از رژيم صهيونيستي و سكولاريستهاي مرتد محلي  وجود ندارد!! و مي گويد : أن الحديث قال:” عدواً “، ولم يحدد صفة وهوية واسم هذا العدو .. فقد يكون هذا العدو شيوعياً ملحداً .. أو مشركاً من عبدة الأوثان .. أو من الروافض الحاقدين .. أو من الخوارج الأشرار؛ شر الخلق والخليقة، كما جاء وصفهم في الأحاديث النبوية .. فهذه الأصناف كلها تحتملها لفظة وكلمة ” عدواً “.


[۱] تاریخ این سلسله از پرسش و پاسخها به اواخر دهه هشتاد شمسی بر می گردد

[۲] صحيح الجامع:۳۶۱۲

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :اگر دقت کنید اهل جهاد و مسلمین شريعت گرا دشمناني چون آمريكا و ناتو را در برابر خود دارند كه قدرت برتر دنيا هستند، چگونه مي توان با وجود اينها حكومت اسلامي تشكيل داد؟

اگر دقت کنید اهل جهاد و مسلمین شريعت گرا دشمناني چون آمريكا و ناتو را در برابر خود دارند كه قدرت برتر دنيا هستند، چگونه مي توان با وجود اينها حكومت اسلامي تشكيل داد؟

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

بسم الله والحمد لله؛ اما بعد :

ج :  در همين ابتدا بايد  چند باره بگويم كه در هيچ جنگي – غير از غزوه حنين با درسهايي كه داشت –  مسلمين هرگز نه از نظر تعداد و نه از نظر تجهيزات نظامي بر دشمنانشان برتري نداشته و حتي مساوي هم نبوده اند. البته كساني كه از الفباي جنگ سر رشته اي داشته باشند و يا حداقل آثار كساني چون سان تزو را مطالعه كرده باشند خواهند فهميد كه قواعدي كلي بر جنگ حاكمند كه تاريخ بشريت را پوشش داده و در طول زمان و مكان تغييري نمي يابند و قواعد خاص جنگ هم تابع اسباب ويژه اي هستند كه  تنها كساني مي توانند در مورد آن صحبت كنند كه در قواعد كلي جنگ تخصص داشته باشند.

 صحبت در مورد جنگ  به صورت عمومي و جهاد و قتال به صورت اخص در اسلام گسترده است و از حوصله ي يك سوال چند سطري خارج مي باشد، اما آنچه لازم به ذكر است اينكه تمام كساني  كه  اين شبهات را پخش كرده و در برابر «الجماعة» و مجاهدين شريعت گرا قرار گرفته اند هيچ تخصصي در اين زمينه ندارند و مشتي درسخوانده ي كتابخانه اي و كاريكاتور ماهواره اي دين فروش و منافق و يا علماي ذليل در سرزمينهاي كفار و تحت كنترل احزاب مرتد سکولارهستند كه  از باز و بسته كردن يك اسلحه ي سبك هم عاجز بوده و حتي روش جنگيدن با يك چاقو را نيز بلد نیستند چه رسد به  اينكه از كاربرد يك نارنجك يا بمب يا موشك آگاه باشند و تنها چيزي كه به آنها رسيده است ترس و هراس و واهمه است و …. . اين در حالي است كه از الفباي فقه اسلامي اين است كه تنها كسي مي تواند در مورد چيزي فتوا دهد كه فقه و تخصص آن چيز را داشته باشد.

 به هر حال ، در غزوه ي احزاب (سکولاریستها) که به غزوه خندق هم مشور است، سكولاريستهاي قريش تمام متحدين خود را با خود همراه كرده بودند، از دين يهود و يهوديان و منافقين مسلمان نماي داخل مدينه و اطراف آن به عنوان يك ابزار و وسيله استفاده مي نمودند. يهوديان وظيفه ي جاسوسي را بر عهده گرفته بودند و منافقين نيز از دورن  در جنگ رواني و سست نمودن اراده و ايمان مسلمين  جهت جهاد و مبارزات مسلحانه فعاليت داشتند.

منافقين در هنگام محاصره همه جانبه ي مسلمين  با  آنكه در كندن خندق مشاركت داشتند و خود را به ظاهر شريك مسلمين در اين مصيبت مي دانستند اما به اصحاب مي گفتند رسول الله صلي الله عليه وسلم  وعده ي فتح روم وقيصر و كسرا را به ما مي دهد اما نمي توانيم برويم دستشويي !! .

با اين وجود ديديم كه مسلمين هم كسرا را فتح كردند هم روم و قسطنطنيه را و اسلام به سراسر دنيا رسيد ولاكن المنافقین لا یعلمون. منافقين كنوني هم  كه در قالب اخوان الشياطين و نجدی ها آل سعود و دين فروشان خورده پاي بومي منتسب به تصوف و غیره فرو رفته اند همان جملات را در قالب ديگري بيان مي كنند. اينها مي گويند تا زماني كه آمريكا وجود دارد و مي تواند ناتو و ساير قدرتها را با  خود همراه كند و تا زماني كه  ما اسلحه و مهمات آنها را نداريم  نبايد در برابر اشغالگريهاي آمريكا بايستيم و مثل عراق و كوردستان عراق و افغانستان و يمن و صومال و مصر و پاكستان وغيره هرچه از ثروت و ذخاير و ناموس و غيره  خواست در اختيارش قرار دهيم  و هر قانون و حكومتي هم كه بر ما تحميل كرد قبولش كنيم  تا كي؟ تا زماني كه دلش را به دست بياوريم و راضيش كنيم از طريق بازيهاي انتخاباتي قدرت را به قانون شريعت الله  واگذار نماند !. اما ديديم كه در كشورهايي مثل تركيه و عراق آمريكا را راضي نمودند و خودشان جانشين نوكران قبلي شدند،  اما هرگز قانون شريعت جايگزين قانون كفري سكولاريسم  نشده و نخواهد شد و بلكه خودشان به نوكراني وفادارتر براي آمريكا و خطرناكتر براي مسلمين تبديل گشتند.

براي اين منافقين سبك مغز دنيا دوست،  آمريكا و قدرت نظامي و مادي آن جايگزين الله متعال و قدرت بي كران آن گشته است. و العياذ بالله چنين مي پندارند كه بدون خواست و اراده ي امريكا هيچ تغييري در دنيا رخ نمي دهد. البته با آنكه بر زبان نمي رانند اما منظورشان اين است كه فقط مسلمين نمي توانند بر خلاف اراده ي آمريكا كاري انجام دهند و گرنه هوشي مينه در ويتنام و كاسترو در كوبا و ديگران مي توانند هر كاري بكنند اما مسلمين نه! چر ؟ چون در ميان مسلمين موجودات فاسد و خائن دنيا دوستي مثل آنها وجود دارد و بايد گفت تا زماني كه اين موجودات در راس کار هستند هيچ تغييري در زندگي مسلمين رخ نخواهد داد چه رسد به اينكه بتوانند دشمنان خارجي را بيرون برانند. چون جسمي كه از دورن فاسد و بيمار گشته باشد قدرت مقابله با دشمن خارجي را ندارد هر چند كه اين دشمن خارجي يك پشه يا مگس باشد.

اين منافقين و مرتدين سكولار از درون مسلمين را فاسد و بيمار كرده اند. اينها  عملاً به آمريكا  ايمان آورده و مومنين به طاغوت و آمريكا هستند نه الله متعال. اما مومنين مسلمان به الله اعتماد و اطمينان دارند و يقين دارند كه هركسي كه قانون الله را ياري برساند الله متعال نيز به اندازه ي شايستگيش به وي ياري مي رساند و در اين راه  بايد آزمايشاتي را نيز در آزمايشگاه قتال و جنگ مسلحانه بگذراند. الله متعال مي فرمايند: أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيب (البقرة:٢١٤)


[۱] تاریخ این پرسش و پاسخ به دهه ۸۰ شمسی بر می گردد.

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چرا مجاهدین در سراسر دنیا این همه جنگ می کنند ، مگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم  هم اینگونه بوده اند و سابقه ای در اسلام دارد ؟

چرا مجاهدین در سراسر دنیا این همه جنگ می کنند ، مگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم  هم اینگونه بوده اند و سابقه ای در اسلام دارد ؟

(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله 

اما بعد :

ج : در ابتدا به عرض مبارکتان برسانم که بیشترین جنگهای دنیا توسط سکولاریستها( = احزاب / مشرکین) و اهل کتاب صورت گرفته و می گیرد و در این چند دهه ی گذشته جنگ مجاهدین شریعت گرا در واکنش به دیکتاتوری و جنگ افروزی و اشغالگری سکولاریستهای جهانی و نوکران محلی اشان می باشد . پس در وضع موجود ، مجاهدین در حال انجام عبادت فرض عین جهاد دفع هستند، فرض عینی مانند نماز.

نکته ی دیگر اینکه، آیا می دانید که این اسلام چگونه به من و شما رسیده است؟ از هر پنج نفر از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم چهار نفرشان در این راه به شهادت رسیده اند، به دیگر سخن ۸۰ درصد از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنگ و قتال جهت رساندن دعوت به مردم و آزاد نمودن انسانها از بردگی انسانها و نابود کردن طاغوتها شهید شده اند .!

طاغوتها در هر نقطه ای از دنیا که بفهمند مسلمین قصد پیاده نمودن قانون الله را دارند، با اتحاد با منافقین محلی  سعی در نابودی آن داشته و دارند .

 در مکه مسلمین نه اسلحه ای داشتند و نه کسی را کشته بودند، اما سیستم پلید سکولاریستی جنگ را بر آنها تحمیل کرد و با کشتن و شکنجه ی تعدادی از مسلمین، آنها را مجبور به هجرت و فرار از وطن نمود .

در نتیجه،  و به صورت طبیعی،  این اسلام با آشتی آشتی و انتخابات پارلمانی دارالندوه ها و تسلیم شدن به طاغوتها و قمه زنی دراویش و عربده ها و رقص اهل بدعت به ما نرسیده و به نسلهای بعدی هم منتقل نمی شود. بلکه به همان شیوه ای منتقل می شود که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم منتقلش کردند، با ایمان راسخ، هدایت قرآن و قدرت اسلحه.

الله متعال این ترکیب زیبا و تعادل میان شدت با کفار و مهربانی با همدیگر را اینگونه به تصویر می کشاند :  مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ (الفتح :٢٩)

دانلود رایگان کتاب :عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

دانلود رایگان کتاب :عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی، بهانه ای جهت ادای یک وظیفه / اثر شیخ ابوحمزه المهاجرهورامی

متن یک جلدی به صورت پی دی اف:

جلد اول به صورت پی دی اف:

جلد دوم به صورت پی دی اف:

یک جلدی به صورت ورد:

جلد اول به صورت ورد:

جلد دوم به صورت ورد: