صدور حکم قتل مرتدین و مجریان جنگ تبلیغی پس از فتح مکه
ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی )
رسول خدا صلی الله علیه وسلم در بدو ورود به مکه یارانش را دستور داد که با کسی نجنگند، مگر کسی که با آنان جنگ را آغاز کند، با این وجود حکم قتل تعدادی از سکولاریستها و مرتدین را با اسم و عناوین مشخص صادر کرد ، هرچند زیر پرده ی کعبه پیدا شوند:
۱- عبدالله بن سعد؛ زیرا وی قبلاً مسلمان شده بود و از جمله کاتبان وحی بود و از دین مرتد و به جبهه ی سکولاریستهای قریش پیوست. او به عثمان بن عفان پناه برد ، چون برادر شیری وی بود. عثمان هم تا زمانی که مردم آرام شدند و وضعیت مکه سامان یافت او را نزد خود مخفی نگه داشت، سپس پیش رسول خدا صلی الله علیه وسلم رفت تا برای وی امان بگیرد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم مدتی ساکت شد. سپس درخواست عثمان را پاسخ داد و پس از اینکه عثمان برخاست به یاران دور و بر خود فرمود : «بدان خاطر ساکت شدم تا یکی از شما برخیزد و گردن وی را بزند.» یکی از یاران انصاری گفت :« چرا به من اشاره نفرمودی؟» فرمود : «پیامبران با شاره مردم را نمی کشند».
۲- عبدالله بن خطل از خاندان تیم، او قبلاً مسلمان شده بود و رسول خدا صلی الله علیه وسلم وی را فرستاد تا صدقات را جمع آوری کند و مردی از انصار را به عنوان همکار به همراه وی فرستاد. گوسفندی را برای وی سر ببرد و برای وی غذایی آماده کند و سپس خوابید . زمانی که از خواب بیدار شد دید که همکار وی این کار را انجام نداده است و به وی حمله کرد و او را کشت، سپس مشرک شد و دو کنیز داشت که در هجو رسول خدا آواز می خواندند و رسول خدا دستور داد آن دو کنیز هم به همراه وی کشته شوند. سعید بن حریث و ابوبرزه اسلمی به همراه هم وی راکشتند. یکی از کنیزها نیز کشته شد و دیگری فرار کرد تا بعدها امان دریافت کرد.
۳- حویرث بن نقیذ که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را در مکه آزار می داد. ابن هشام می گوید : عباس بن عبدالمطلب می خواست فاطمه و ام کلثوم دختران رسول خدا را از مکه به مدینه انتقال دهند. حویرث به دختران رسول خدا صلی الله علیه وسلم رسید و آنقدر آنان را هل داد که به زمین افتادند. این مرد توسط علی بن ابوطالب کشته شد.
۴- مقیس بن حبابه. وی قاتل یکی از انصار بود که برادر وی را از روی خطا کشته بود و پس از قتل مرد انصاری به میان سکولاریستهای قریش و کیش شرک برگشت. مردی از اقوام وی به نام نمیله بن عبدالله او را کشت.
۵- سارا کنیز یکی از خاندان عبدالمطلب که در مکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را آزار می داد، اما عده ای برای وی امان دریافت کردند.
۶- عکرمه بن ابوجهل که به یمن فرار کرد. ام حکیم دختر حریث بن هشام همسر عکرمه مسلمان شد و از رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای عکرمه درخواست امان کرد و رسول خدا به وی امان داد، سپس به دنبال وی راهی یمن شد و را به حضور رسول خدا صلی الله علیه وسلم برگرداند و مسلمان شد.
مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۲)
به قلم: براهندک بلوچ
نکته ی بسیار ریز و مهمی که در ابتدای ادامه ی این بحث لازم است به آن اشاره کنم این است که شما در سخنان مولوی عبدالحمید و گرگیچ و نقشبندی و امثالهم در میان احناف منطقه ما، نوعی مبهم و کلی گوئی و تضاد و حتی تناقض می بینید، یعنی حتی واضح می بینید که یکی به میخ و یکی به نعل زدن که بیشتر به جنگ زرگری شبیه است تا سخنان اهل فقه شرعی نزد این طیف از مولوی ها تبدیل به فرهنگ شده است؛ از یک سو سخنانی می گویند که سکولاریستها(مشرکین/ احزاب) و سکولار زده ها(دارودسته ی منافقین) را راضی می کند و در عین حال سخنانی مخالف همین سخنان می گویند که شریعت گرایان را نیز از خود راضی کنند و این تنها صفت دارودسته ی منافقین است که هم می خواهند مومنین از آنها راضی شوند و هم کفار: وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (بقره/۱۴)
به عنوان مثال مولوی عبدالحمید اسماعیل یکبار می گوید که من این نظام حاکم بر ایران را با دموکراسی مقایسه می کنم و دقیقاً چند ثانیه بعد از آن می گوید من این نظام را با خلفای راشدین مقایسه می کنم !!.
یا همین مولوی اسماعیل زهی در جایی می گوید که ما مسئولینی متعهد به اسلام و ارزشهای اسلامی می خواهیم که عدالت خلفای راشدین اجرا شود و دقیقا در جای دیگری جهت نماینده شدن کفار سکولار محلی بر مردم می گوید: ” شورای محترم نگهبان شرط «التزام عملی به اسلام» را برای تایید صلاحیت افراد قرار داده است؛ مگر این شورا میخواهد برای مساجد امام جماعت و یا برای مدارس دینی استاد و مدرّس تعیین کند که چنین شرطی را گذاشته است؟! “
یا می بینیم که گرگیچ در مراسم نمازجمعه (۲۰ آبان۱۴۰۱) شهرستان گالیکش می گوید: خواسته بنده و عموم مردم این است اگر در ایران مظلومیت و صدای ما را نمی شنوند و به حق خود نرسیم، نهادهایی که مدعی حقوق بشر هستند همچون شورای حقوق بشر سازمان ملل و دادگاه لاهه ورود کنند و «فقط به یک محکومیت و انزجار اکتفا نکنند و حق مظلومین را از انسانهای حق نشناس بگیرند».دقیقاً پشت سر این و از زبان سخنرانان جلسهی تحلیل و بررسی “حادثه جمعه خونین خاش” در مدرسه دینی مدینة العلوم خاش می گوید: اگر صدای ما در اینجا شنیده نشود به درگاه الهی فریاد و شکایت خود را می رسانیم و…
فضل الرحمن کوهی زندانی بند ویژه روحانیت، وکیل آباد مشهد هم که آنهمه در مورد مزیتهای حکومت اسلامی و صبر و …صحبت می کرد اینبار در زندان جهت آزادی از زندان و بازگشت به کار مولوی گری با دست به دامن شدن کفار سکولار جهانی و تهدید به «خودکشی از طریق اعتصاب غذا» کرده و می گوید: اگر تا روز دوشنبه (۲۳آبان۱۴۰۱) حرف من گوش داده نشد، از برادر خود حاجی فقیر محمد و پسرم حافظ نوح و از تمام بستگان خود می خواهم صدای مرا به مجامع حقوق بشری برسانند تا انسان دوستان به داد من برسند…بنده روز چهارشنبه (۲۵آبان ۱۴۰۱) اعتصاب خود را شروع می کنم… تا زمانی که به مطالبه های بنده موافقت نشد، اعتصاب را ادامه خواهم داد، حتی که جسد من از زندان بیرون برود، و این ننگ و بدنامی برای مسئولان بماند”. (بلا تشبیه مثل تهدید جاهلهای سکولار در زندان که همه دیده ایم یا مثل تهدید دختری که اگر من را به فلانی ندهید غذا نمی خورم یا قرص می خورم و خودم را می کشم و..) بعد همین مُلاها و مولوی ها می آیند و از استقامت و صبر یوسف علیه السلام و هزاران نفر مثل ایشان در زندان و هنگام مصیبت سخنپرانی می کنند آنوقت خودشان ….
مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۱)
به قلم: براهندک بلوچ
با آنکه شک ندارم مولوی عبدالحمید مدیر و امام جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان خود را یکی از سربازان نظام ایران می داند و تمام تلاش او بر این است که بلوچهای حنفی را به مشارکت در بخشهای مختلف اداری و نظامی و امنیتی ایران تشویق و ترغیب کند و رهبر ایران را نیز رهبر تمام مسلمین شیعه و سنی می داند و… با این وجود متناسب با شرایط حاکم بر جامعه، و جهت مدیریت افکار عمومی طیف مخالف و عوام سخنانی را بر زبان می راند که به نظر بنده این سخنان تنها مصرف رسانه ای و موقت و ابزاری جهت مدیری این طیف و مراحل گذار ندارند بلکه با تاثیراتی که بر جامعه می گذارد به نحوی طیفی از جامعه را در نهایت نه تنها از نظام حاکم بر ایران بلکه از خود اسلام و شریعت گرائی جدا می سازد و آشکارا، مدیریت شده یا ندانسته، برای این طیف و حرکت به سوی سکولاریسم مشروعیت سازی هم می کند.
به عنوان مثال شما به سخنان مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در همایش تجلیل از فعالان ستاد انتخاباتی روحانی سال ۹۶ دقت کنید که می گوید: ” خواسته ی اهل سنت این است که ایران مطرح بشه، وطن مطرح بشه، مذهب مطرح نشه، دین بین ما و بین الله تعالی است”
صرف نظر از آنکه این مولوی مسجد مکی با چه حقی از جانب اهل سنت ایران صحبت می کند و چه عواملی او را وسوسه کرده است که خیال کند سخنگوی اهل سنت ایران است؟، فقط دقت کنید آیا این سخن، درخواست اصلی سکولارها و دموکراسی خواهان سکولار و ملی گرا نیست که می گویند دین اسلام امری شخصی بین الله و مردم است و نباید مذهب مطرح شود و تنها باید وطن و خاک مطرح شود؟ آیا این همان اسلام آمریکائی نیست که می خواهد مسلمین را به آداب طهارت و مسائل شخصی مشغول کند و در عوض مسائل حکومتی و اجرائی جامعه را به کفار سکولار جهانی و محلی بسپارد؟
سید قطب رحمه الله چه زیبا گفته است که آب و خاک و علف تنها حیوانات را با هم متحد می کند بلکه تنها عقیده است که مسلمین را با هم یکی می کند و در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گند و مُتعفّن هستند و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّب بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افقهای بلند بیاسود. از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او «دارالاسلام» بود. یعنی دیاری که عقیده اسلامی بر آن حکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.”
پس مولوی گرامی این را بدان که تنها حیوانات هستند که بر اساس خاک و آب و علف با هم متحد می شوند و برای مومنین تنها عقیده و دارالاسلام مهم است. هویت یک مسلمان عقیده اسلامی اوست و وطن او نیز دارالاسلام که این دارالاسلام بر اساس قوانین شریعت الله بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی اداره می شود. این است مناط و معیار دارالاسلام یا دارالکفر بودن سرزمینی . یعنی حاکمیت یا عدم حاکمیت قوانین شریعت الله .
در این صورت هر کسی که با نام اسلام و مذهب به سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها دعوت می دهد و یا افکار و جامعه را به آن سو هدایت می کند در واقع برای تشکیل دارالکفر به جای دارالاسلام تلاش و زمینه سازی و مشروعیت سازی می کند و این تنها صفت دارودسته ی منافقین و «ضالین» است نه صفت مومنین و «انعمت علیهم».
سخنی با مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی زاهدان در مورد زنان و رفراندوم
به قلم: کیوان مریوانی
مولوی عبدالحمید اینکه گفته ای که :”امروز بیشترین اعتراضات از سوی زنان است که مورد تبعیض قرار گرفتهاند. زنان به دانشگاه میروند، تحصیل میکنند و بسیاری از آنها از مردان ماهرتر هستند و استعداد بالاتری دارند. این زنان شایستگی و لیاقت دارند و باید بهکار گرفته شوند.”
آیا اغتشاش و روسری سوزی ها و لختی گری هایی که توسط دختران راهنمائی و دبیرستانی و یا اکثرا دختران هرزه ی بی حجاب خیابانی صورت می گیرد به خاطر این است که اینها استعداد و تخصص داشتند و چون در استخدام مورد تبعیض قرار گرفته اند به خیابانها ریخته اند؟ یا کسانی هستند که توسط رسانه های دشمنان مدیریت می شوند و از اساس با قوانین شریعت الله مخالفت می کنند؟ آیا مشکل اینها متخصص بودن و معطل شدن برای کار است یا مشکل اینها اصل حجاب و قوانین شریعت الله است؟ واقعاً متوجه نیستی مولوی یا خودت را به ناآگاهی زده ای؟
آقای اسماعیل زهی خودت گفته ای: “عده زیادی از دین تنفر پیدا کردهاند. زنان به حجاب تنفر پیدا کردهاند و این هم از عملکرد ماست.”
بدون شک یکی از ریشه های گرایش دسته هایی از جوانان اهل سنت به سکولاریسم الرویبضه و خطبایی هستند که در امور عامه تخصص ندارند اما به دلیل نبود علمای بزرگوار یا کنار زدن علما و در دست گرفتن منابر مساجد و رسانه ها توسط این خطبا، دسته هایی از جوانان دین را در همین علما می بینند و به همین دلیل به سادگی دچار انحراف می شوند.
اما علت اصلی سوزاندن روسری ها و دادن شعارهای هنجار شکنانه در مخالفت آشکار با قوانین شریعت الله را باید در وجود داروسته ی منافقین (سکولار زده ها) دانست که همیشه وجود دارند و تنها منتظر فرصت و بهانه ای هستند که نهاد ضد اسلامی خود را آشکار کنند. پس وجود این افراد امری عادی است اما امر غیر عادی این است که عده ای از خطبای ما در جبهه ای قرار گرفته اند که یک سر آن به کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی ختم می شود و سر دیگر آن به این چند جوان بسیار بددهان و بی اخلاق و در عین حال ضعیف وحشی ختم می شود که همچون اغتشاشگران گاهگاهی به کوچه و خیابانها می ریزند.
مولوی اسماعیل زهی گرامی: یعنی شما با پشوانه ی همینها ادعای رفراندوم داری؟ و برای همینها گلوی خودت را پاره می کنی و همه چیز را با هم قاطی کرده ای و اینهمه این شاخ و آن شاخ می کنی؟
بعد: از خود پرسیده ای که رفراندم بین چی و چی؟ همه می دانند که منظور از رفراندومی که سالهاست کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی برای دارالاسلام ایران شعارش را می دهند و هم اکنون تو هم ادعایش را داری در واقع انتخاباتی برای پذیرش کفر سکولاریسم و دموکراسی یا پذیرش اسلام (بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی) است. آیا سری به مذهبت زده ای تا بدانی بر اساس مذهبت دچار چه جرم بزرگی شده ای؟
یعنی واقعا تو خیال می کنی اگر به فرض محال این نظام حاکم بر دارالاسلام ایران همین الان برود مذهب حنفی تو یا مذهب شافعی کوردها و جنوبی ها حاکم می شود؟ خودت هم می دانی که جول منفی است؛ پس کمی فکر کن که چرا علمای اهل سنت ایران و بخصوص علمای جنوب ایران تا کنون هرگز کوچکترین سخنی نگفته اند که به نفع این اغتشاشگران سکولار باشد و تنها شما و چند خطیبی مثل حسن امینی که رسانه ای شده اید در این جبهه ی جنگ روانی لیبرالها قرار گرفته اید؟
روزی می رسد که علمای ما بار دیگر سر بلند می کنند و به مردم خواهند گفت که خطبای رسانه ای با آنها چه کرده اند؛ اما این را نیز بدانید که اهل سنت واقعی ایران به نوعی بیزاری از شما و امثال شما دست یافته اند؛ پس سعی کنید از این جو رسانه ای لیبرالها خارج شوید و بار دیگر به منهج صحیح اهل سنت برگردید.
مُلا فتاحی ادلب نشین به سوی درکات سکولاریسم و دموکراسی(۳)
به قلم: ابوعبدالله موکریانی
مُلا فتاحی در بخشی دیگر از سخنانش که تنها خوراک تبلیغاتی و صرفاً بر پایه ی عوام فریبی و دروغ جهت کشاندن کوردهای اهل سنت جهت مشارکت در اغتشاشات اخیر سکولاریستهای داخلی ایران به کار برده است می گوید: “معیار برای ایران مصلحت است نه انگیزه ی دینی و به اندازه ای که در کردستان بزرگ احزاب سکولار و ملحد و مرتد را یاری داده است اسلامی ها را یاری نداده است بلکه در سرکوب جریانات اصولی اهل سنت دست داشته است، حتی در عرصه کشورها نیز با حکومتهای کافر بیشتر همکاری کرده تا کشورهای اسلامی مثل همکاری ایران با کشورهای آمریکای جنوبی و چین و روسیه در سرکوب اسلام!”
برای اطلاع کسانی که با وضعیت ما کوردها در غرب ایران آشنائی ندارند باید عرض کنم که اولا در طول تاریخ شما هرگز شاهد یک کشور تحت عنوان کردستان بزرگ نبوده اید که نزدیک به ۹ دهه است مرتدین سکولار بومی ادعای چنین کشوری را دارند و این روزها نقل و نبات دهان دارودسته ی منافقین محلی و فریب خورده های میان ما نیز شده است.
در طول تاریخ باستان کوردها همیشه بخشی از ایران بودند و بعد از ورود اسلام نیز وطن کوردها و تمام قومیتهای مختلف شد«دارالاسلام» که از ترکستان شرقی شروع می شد تا به اندلس و غرب اسلامی ختم می شد به همین دلیل شما کوردها را نه تنها در قزاقستان و ازبکستان و پاکستان و شرق اسلامی می بینید بلکه آنها را در کورتبه اندلس و کوردوفان سودان و مصر و فلسطین و غرب اسلامی هم مشاهده می کنید . پس وطن مسلمین با هر قومیتی «دارالاسلام» است و این سخنان مُلا فتاحی تنها به تقسیم بندی مسلمین توسط کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی اشاره دارد آنهم ای کاش در گذشته های دور صحت داشت و می گفت در زمان جاهلیت و باستان مثلاً کوردستان بزرگی چون ارمنستان یا فرانسه یا مصر یا … وجود داشته!! این بیچاره های سکولار و سکولار زده ی نجدی و غیر نجدی به هر بهانه ای سعی در تقسیم مسلمین بر اساس نژاد و قومیت و مذهب و تفسیر و …. هستند.
به دنبال آن باید به شما خوانندگان محترم بگویم که دارالاسلام ایران ابتدا به جماعتهای اسلامی مثل حرکت اسلامی کردستان عراق کمک کرد و اگر چه به عنوان مزدور از بارزانی های سکولار جهت گروهکهای سکولار کومله و دمکرات ایران به عنوان مزدور استفاده کرد اما هدفش کمک به اسلامگراهای مخالف آمریکا و صهیونیستها بود حتی دست کمک به سوی انصارالاسلام با تفکرات نجدی دراز کرد اما انصارالاسلام نجدی تنها پیمان عدم جنگ بست و ایران هم تا زمانی که انصارالاسلام در هورامان بود اجازه نداد کوردهای سکولار از خاک آن به این امارت نجدی های انصارالاسلام حمله کند و بعد از حمله ی آمریکا و ناتو و مزدوران کورد به انصارالاسلام همه دیدیم که چگونه ایران به آنها پناه داد و بعد آنها از خاک ایران دوباره به عراق برگشتند ….
با تمام این احوال این اسلامگراها غیر از حرکت اسلامی کردستان و جماعت عدل علی باپیر و گروه دمدمی مزاج صلاح الدین محمد بهاء الدین همه ی گروههای نجدی به اعتماد ایران خیانت کردند و پیروان آنها نه تنها در ایران شروع کردند به ترور نظامیان و طرفداران ایران بلکه حتی به مباح کردن مال و خون شیعیان به طلافروشیها و مکانهای تجاری شیعیان نیز حمله می کردند و در عراق نیز با مرتد خواندن شیعیان به صورت یکطرفه جنگ خود را بر علیه تمام شیعیان جهان و بخصوص ایران اعلام کردند که این نگرش تکامل یافته و تا کنون توسط جماعت نجدی دوله و نجدی های متفرقی چون مُلافتاحی التقاطی و دیگران ادامه یافته است.
بدون شک رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم دارالاسلام مدینه با یهودی های اطراف مدینه و نصرانی های نجران و مجوس الاحساء و حتی با مشرکین (سکولاریستها) بنی خزاعه و بنی ضمره و .. بر علیه مشرکین مکه به عنوان دشمن اصلی متحد شد؛ دارالاسلام ایران علاوه بر ان جهت رفع تحریم اقتصادی آمریکا و ناتو و رفع تهدیدات نظامی آنها با کافری مثل چین و روسیه و امریکای جنوبی و غیره متحد شده است . امارت اسلامی نیز همین الان جهت رفع محاصره ی اقتصادی آمریکا و تحریمات آن با روسیه و چین و تمام دنیای کفر و… ارتباط دارد و خواستار به رسمیت شناخته شدن توسط این کفار هم هست تا بتواند آسانتر روابط اقتصادی و تجاری و دیپلماسی برقرار کند؛
اگر ایران با روسیه و چین ارتباط اقتصادی و تدافعی در برابر آمریکا و ناتو دارد از مُلا فتاحی باید پرسید حکومت سکولار ترکیه که ارباب اوست و تانکهایش در ادلب جولان می دهند مسلمین اویغور را تحویل چین داده است یا ایران؟ آل سعود مسلمین اویغور را تحویل چین داده یا ایران؟ بر اساس فکر نجدی خودت بگو الان کشورهای اسلامی کدامها هستند که ایران با انها ارتباط خوب ندارد و کفار را بر این کشورهای اسلامی ترجیح داده ای مُلای دغل باز؟ در نجدیت واقعاً باید بگوئیم که تنها فرقه دوله است که صادقانه و بدون دغل بازی این تفکر را بیان و پیاده می کند و این دغل بازان بنا بر مصلحتی که برای خود تراشیده اند هم اکنون ریا و تقیه می کنند اما با پیدایش کوچکترین فرصت عقاید و افکار نجدیت خود را آشکار می کنند.
مُلا فتاحی ادلب نشین به سوی درکات سکولاریسم و دموکراسی (۲)
به قلم: ابوعبدالله موکریانی
مُلا فتاحی که امیر چند نفر کمپ نشین در اطراف ادلب شده است بدون ذکر حتی یک آیه یا حدیث یا سخن یکی از سلف صالح و حتی بدون ذکر یک سخن از عقلای اهل فکر میان کفار، صرفاً با استفاده از عقل ناقص خودش که از سخنان خاله زنکی کوچه بازاری تغذیه شده است با ارائه یک قاعده ی ابداعی و دروغین جهت کشاندن مومنین به اغتشاشات اخیر سکولاریستها بر علیه دارالاسلام ایران اعلام می کند: “همیشه مردم با حاکمیت مخالفت می کنند حتی اگر عدل داشته باشد و حق نزد آن باشد مردم با آن مخالفت می کنند و ما با آزادی که مثل سایر افکار داریم می توانیم در حاکمیت سکولاریستها کار دینی انجام دهیم و در کنار سایر افکار و مردم مخالف قرار بگیریم و …”
ابتدا از تمام خوانندگان محترم می خواهم بگردند و بدانند این سخن بی پایه و اساس را حتی یک متفکر و نویسنده ی کافر هم زده؟ چه رسد به یک مسلمان اهل توحید؟
این شخص با آنکه ممکن است بداند که از لحاظ «لفظی» معنی مشرکین چه می شود اما از لحاظ «شرعی» هرگز نمی داند مشرکین در منافع فقهی و شرعی ما چه کسانی هستند. چون اگر می دانست هرگز چنین توهمی به سرش نمی زد.
«مشرکین» یا «احزاب» به زبان امروزین از «سکولاریستها» توسط الله تعالی نجس نامیده شده اند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ/ توبه ۲۸) به همین دلیل می بینیم که مومنین در همان قدم اول ابتدا از خود سکولاریستها اعلام برائت می کنند بعد از عقاید آنها(إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ/ممتحنه۴).
اصل برائت از مشرمین همین است به همین دلیل مومنین نه تنها ذبیحه دست سکولاریستها را نمی خورند بلکه با زنان و دختران آنها نیز ازدواج نمی کنند مگر اینکه مومن شوند و از این مشرکین هم جزیه ای قبول نمی شود و در هیچ یک از نهادهای حکومتی آنها مشارکت نمی شود. یعنی زمانی که به رسول الله پیشنهاد حاکمیت و ثروت فراوان می دهندکه حتی بعضی از قوانین شریعت هم پیاده شود از پذیرش حاکمیت امتناع می کند و کسانی چون عمر بن خطاب هم که در زمان کفر در پارلمان مشرکین (دارالندوه) حضور داشت بعد از اینکه اعلام ایمان می کند دیگر وارد این پارلمان نمی شود .
حالا این مُلا فتاحی ادلب نشین که مستقیماً توسط جاسوس ترکیه یعنی جولانی مدیریت و کنترل می شود این هزیانات را از کجا آورده است غیر از اسلام لیبرال اردوغانی که با ترکیب با نجدیت برای خود تولید کرده اند؟!
به دنبال این، حتی طبق این توهمی که این شخص تحت عنوان قاعده بیان کرده مگر اروپا چند قرن است که سکولاریسم بر آن حاکم شده است و تا کنون نه تنها نصرانیت به عنوان مخالفین این نظام نتوانسته اند دوباره با حاکمیت برگردند بلکه نصرانی ها خود را با سکولاریسم هماهنگ کرده اند؛ این اتفاق مگر در خود ترکیه رخ نداده است؟ مگر این مُلا فتاحی می خواهد عمر نوح داشته باشد یا معتقد به تناسخ شده است که بعد از اینکه بمیرد دوباره در جسم دیگری ظهور می کند و باز به فعالیت در نظام کفری سکولاریستی ادامه می دهد تا اینکه بعد از چند بار مردن و زنده شدن شاید حاکمیت را به دست گیرد و بعد عده ای بر علیه او بشوند و مخالف شوند و این مخالفین پیروز شوند و این تسلسل و دوران دروغین ادامه یابد و….
این مُلا با این توهماتی که به سرش زده حتی باز جنگ مسلحانه نیز هرگز نخواهد توانست بر نظام دموکراسی که دو دستی تقدیم سکولاریستهای ایرانی کرده پیروز شود تا به قول خودش فقه اهل سنت را بر ایرانی که اکثریت آن شیعه مذهب هستند تطبق دهد و…. .واقعاً مکر شیطان و دارودسته اش ضعیف است. نگاه کنید با چه توهماتی می خواهند مومنین را فریب دهند به امید آنکه آنها را در جبهه ی کفار سکولار و اغتشاشگران سکولار داخلی قرار دهند؟
نکته ی مهم دیگر اینکه: این شخص با این قاعده ی جعلی و ضد اسلامی و توهمی که قبول کرده اگر در زمان پیامبر هم بود که حکومت عدل داشت و حق هم نزد آن بود در کنار مخالفینی که جزو دارودسته ی منافقین بودند و از جنگ احد برگشتند قرار نمی گرفت؟ به نظر شما آیا اگر این مُلا در زمان عثمان بن عفان هم بود در کنار اغتشاشگران قرار نمی گرفت؟
راست گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم : أكثرُ منافقي أُمَّتِي قُرَّاؤُها (آلبانی/صحیح الجامع۱۲۰۳) اکثر منافقین امت من از میان قران خوآنها هستند.
مُلا فتاحی ادلب نشین به سوی درکات سکولاریسم و دموکراسی (۱)
به قلم: ابوعبدالله موکریانی
مُلا فتاحی که چند سال است بدون مشارکت در کوچکترین جنگی بر علیه بشار اسد، در ادلب نشسته و آشکارا به دستور جولانی جاسوس (ابومحمد مقدسی به همراه صدها انقلابی گواهی داده اند که جولانی برای ترکیه جاسوسی می کند) با مصلحت تراشی های غیر شرعی از ارتش سکولار و مرتد ترکیه در ادلب به عنوان بازوی ناتو در خاک شام حمایت و پشتیبانی می کند، در این اغتشاشاتی که اخیراً توسط سکولاریستها و سکولار زده ها بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران برپاشده آشکارا در «جبهه» ی کفار سکولار آمریکا و ناتو و مزدوران و فریب خورده های سکولار داخلی آنها قرار گرفته است.
مُلا فتاحی با آنکه اقرار می کند که بعد از این نظام مذهبی حاکم بر ایران، اهل سنت شرایط حاکمیت بر ایران را ندارند و نمی توانند جایگزین این حکومت شیعه مذهب شوند و به قول خودش حکومتی لائیک و بی دین و ضد اسلام حاکم می شود و این حاکمیت لائیک فشار زیادی بر مسلمین داخل ایران و اهل سنت تحمیل می کند با دلایلی کاملاً دروغین و پوچ می خواهد ثابت کند که اولاً شیعیان جعفری کافر هستند و او بر اساس منهج نجدیت خودش دچار یکی از نواقض اسلام نشده بلکه بین دو کافر(شیعه و سکولار) قضاوت می کند و به دنبال آن نتیجه می گیرد که از بین رفتن دارالاسلام ایران و جایگزین شدن حتمی دارالکفر سکولاریسم و حاکمیت کفار سکولار به نفع مسلمین ایران و منطقه است!
مُلا فتاحی حامی ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه در ادلب می گوید: بدون تکلف این نظام قناعت و باور ندارد به اصولهای اسلام:
توحید انها مثل توحید ما نیست؛ اینها خودشان در کتب و منابرشان می گویند خداوی ما با خدای اهل سنت فرق دارد
قرآن ما با قرآن اهل سنت فرق دارد،
پیامبر ما با پیامبر اهل سنت فرق دارد
به همین دلیل حاکمیتی که در اصول مشکل داشته باشد اگر در فروع بعضی از قوانین و احکام و فقه اسلامی را تطبیق دهد با تطبیق این قوانین اسلامی و حکومتی اسلامی نمی شود؛کسی مشرک ایمانش برپا نشده تا قوانین اسلله را پیاده کند. کسی که شرک می کند و به همین دلیل نماز و زکات شخص کافر قبول نمی شود مثل سکولارها و روافض هم مثل انها هستند… . در اینجا ترجیح دادن جریان سکولار است بر جریانی شرکی . !!”
برادران و خواهران گرامی: این شما و اینهم تمام آثار رهبران حکومت ایران و اینهم قانون اساسی این کشور، آیا شما این مُلای دروغگویی را که یکی از مزدوران ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه در آمده است را به خاطر چنین دروغهای آشکاری مسخره نمی کنید؟
این مُلای نجدی کذاب با اشاره به قول بعضی از شیعیان غلاة اخباری که این شیعیان توسط این نظام به عنوان شیعیان انگلیسی معرفی شده و دشمنان این نظام نیز هستند دست به تکفیر عمومی شیعیان زده است، چون حکم این شیعیان غلاة را بر سایر شیعیان و حاکمیت ایران نیز عمومیت بخشیده است.
به دنبال این بیان می کند که کار ما ترجیح دادن کفر بر اسلام نیست بلکه ترجیح دادن جریان سکولار بر جریان شرکی است، انگار کفار سکولار اصلاً شرک نمی کنند! سبحان الله از اینهمه حماقت و کینه و دغل بازی این مُلای نجدی نسبت به مذاهب اسلامی مخالف خودش؛ مُلایی که مزدور و نوچه ی جاسوسی از جاسوسان ترکیه و ناتو و مزدوری از مزدوران جولانی در حمایت از ارتش حکومت سکولار ترکیه و ناتو در خاک ادلب شده است.
این است واقعیت مُلا فتاحی نجدی زمانی که لخت می شود و تبدیل می شود به راقصه ای از رقاصهای کفار سکولار. ادامه دارد …. ان شاء الله
حرکت جهادی اهل سنت عراق قبل از پیدایش جماعت دولت اسلامی در عراق و شام
ارائه: ابوعبدالله موکریانی
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله، و الصلاة و السلام على رسول الله، و على آله و صحبه و من والاه .. أما بعد :
به صورت عام جهاد بر تمام مومنینی که دارای عذر معتبر شرعی نباشند واجب است. حالا زمانی واجب کفائی می شود و زمانی واجب عین یا فرض عین. الله تعالی می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (البقرة:۱۸۳)«اي كساني كه ايمان آورده*ايد ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بوده*اند واجب بوده است ، باشد كه پرهيزگار شويد.»
و همچنین می فرماید: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) (البقرة:۲۱۶)«جنگ بر شما واجب گشته است ، و حال آن كه از آن بيزاريد ، ليكن چه بسا چيزي را دوست نمي*داريد و آن چيز براي شما نيك باشد ، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد ، و خدا ( به رموز كارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را ) مي*داند و شما ( از اسرار امور بي*خبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد ) نمي*دانيد.»
و امام بخاری در صحيحش روایت می کند که مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: مرا به عملی راهنمایی کن که برابر با جهاد باشد، فرمود: چنین عملی را نمی یابم و فرمود: آیا می توانی هنگامی که مجاهد برای جهاد خروج می کند، به نماز بایستی و ازپای ننشینی و روزه بگیری و افطار نکنی. گفت: چه کسی توانایی آن را دارد..
بر این مبنا و در زمان اشغال عراق توسط کفار سکولار به رهبری آمریکا و انگلیس و با همکاری احزاب سکولار کورد و عرب؛ مسلمین عراق دست به جهاد و مقاومت در برابر اشغالگران زدند، در میان شیعیان گروههای مختلفی درست شدند و در میان اهل سنت هم به همین شکل.
برای آشنایی با حرکت جهادی اهل سنت قبل از پیدایش دولت اسلامی در عراق و شام به ذکر مطالبی اشاره می کنم که از بیانیه های مجاهدین اهل سنت در همان زمان استخراج شده است و مسائل مهمی را نشان می دهد.
خطاب به تمامی مجاهدان منهج حق:
پس ای کسانی که رویارویی و مقابله با کفار را نسل در نسل به ارث بردید.. سوگند به پروردگار که شما فرزندان همانهایی هستید که در گذشته با طغیان و الحاد زمانی که تسلط یافته بود و آشکارا کفر و محاربه با اسلام را منتشر می کرد، به مقابله برخاستید، در سه دهه گذشته ثابت کردید که اهل مقاومت و پایداری هستید و در این دهه ثابت کردید که اهل معرکه و پیکار و نبرد هستید و شما امید امت بودید و زنان آزاده بی صبری و بی تابی خود را با امید به شما تحمل کردند.. چه پیران و ریش سفیدانی در صفوف شما سرخاب خون به خود مالیدند و چه جان فدایانی در میان شما به سوی حور کوچ کردند و چه برآشفتید آندم که زن آزاده ای به شما پناه می آورد..
پس ای اهل اسلام و ای فرزندان امت:
شما امروز در میادین جهاد از برترین مسلمانان هستید و با جریانات جهادی خود مفهوم ولاء و براء را تحقق بخشیدید، و شما بودید که جهاد را در عراق شروع کردید و شمائید که سکان معرکه میدان عراق – آمریکا را بدون هیچ ابهام و شکی در دشمن و بدون قبول مزایده از هیچ فرصت طلبی، اداره می کنید و هیچ وقت به راه حلهای مسالمت آمیز یا گفتگوهای سری روی نیاوردید و میدان نبرد به این مساله شهادت می دهد و تاریخ آن را ثبت کرده است..
پس ای مجاهدان:
مرحله پیش رو از نظر سیاسی و جنگی کم اهمیت تر از مراحل طی شده نیست، و جماعت به صورت عملی برای این مرحله اظهار تفاوت در مفاهیم را مقرر کرده است و تمامی پرچم های حق را به صدور شناسنامه تولد شرعی جنگ و قتال، فرامی خواند، شناسنامه ای که انتساب و مرجعیت تاریخ طی شده و در حال گذر بر سرزمین عراق را ثبت کند.. و باید مقررات و قوانین منهج دعوت و جنگ را که جماعت آنها را برگزیده و آن را مسیر جهادش قرار داده محقق کنیم..
لذا کمیته نظامی جماعت موارد زیر را مقرر کرده است:
۱٫ بر تمامی مجاهدان التزام به تمام واجبات شرع در دین و همچنین در مسائل سیاست شرعی و جنگی و عدم کشیده شدن دنبال هرج و مرج پیش رو، لازم و ضروری است.
۲٫ بر مجاهدان در این مرحله تاکید بر افزایش منظم جهاد سیاسی و جنگی و دعوی لازم و ضروری است.
۳٫ عمل به قوانین جنگ چریکی فرسایش و عمل در جهت انجام عملیات ازپای درآورنده ی معنوی و نظامی ضد پس مانده های نیروهای نظامی و شبه نظامی هم پیمان با آمریکا در تمام مناطق لازم و ضروری است.
۴٫ بر مجاهدان لازم است که برای ساختن فضای جنگی ویژه و متفاوت در این مرحله و بر وفق سیاست جماعت، با جماعت های حامل پرچم حق، همکاری سازنده داشته باشند.
۵٫ بر تمام مجاهدان لازم است که از امت و دیار مسلمین محافظت کنند که آنها ذخیره جهاد آینده هستند.
و مجاهدان اهل پرچمهای حق با جهاد مبارکشان ثابت کرده اند که آنها مرجع شرعی و سیاسی و نظامی در اداره این معرکه در گذشته و این مرحله و مراحل بعدی هستند. ان شاء الله.
همچنین جماعت ما به هیچ عهد و پیمانی که حکومت مرتد یا احزاب کفری یا غیر آنها با آمریکا یا غیر آن، با اشغالگر و جریانات هم پیمان با او امروز یا در گذشته بسته اند، ملتزم نیستیم.
و آنچه ما در جماعت به آن ملتزم هستیم، همان است که فرماندهی جماعت از شرع اسلام مقرر کرده.. همین و بس.
این نمونه ای از برنامه ی حرکتی مجاهدین اهل سنت در زمان اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس بود که نشان می دهد در این دوران اثری از تحریک افکار عمومی به جنگ مذهبی و تفرق میان گروههای مختلف جهادی شیعی و سنی به چشم نمی خورد و تمرکز اصلی بر آمریکا «سر افعی» و متحدین و مزدوران آمریکاست.
با همین برنامه ی حرکتی بود که گروههای مختلف جهادی با همکاری عشایر عراقی توانستند آمریکا و انگلیس و مزدورانش را از استان الانبار و بسیاری از مناطق دیگر اخراج کنند اما به دلیل نداشتن مرکزیت فرماندهی واحد، جماعت دوله با توانائی هایی که داشت توانست بر ثمره ی فتوحات این گروههای متفرق بنشیند و حتی این گروهها و بسیاری از عشایر را نیز از میدانهای جهاد فراری دهد.
گسترش جنبش هاي اسلامي نيازي به استدلال ندارد ، افكار مخالف با تفكر اسلامي در كشورهاي عرب و مسلمان آشكارا در حال عقب نشيني در برابر تفكرات جنبش هاي اسلامي است . در راي گيريهاي اخير در كشورهاي مغرب ، پاكستان و بحرين جنبش هاي اسلامي پيروزي هاي بي نظيري به دست آورده اند . جالب است بدانيم اين پيروزي ها در زماني به دست مي آيد كه محدوديتهاي زيادي بر جنبش هاي اسلامي اعمال مي شود و اين جنبش ها از بسياري از حقوق كه گروههاي ديگر از آن بهره مندند برخوردار نيستند . گاهي اجازه تشكيل حزب ندارند و چنانچه اين اجازه به آنان داده شود، اجازه ندارند پايگاه تبليغاتي براي خود داشته باشند و پس از مدت كوتاهي كه از تاسيس اين حزب گذشت با صدور حكم انحلال حزب و يا دستگيري رهبر و يا اعدام سياسي (ترور) آن را از صحنه رقابت خارج مي كنند .
ما هيچ وقت فشارهاي وارده به سازمانها و موسسات خيريه اسلامي را كه در فعاليتهاي اجتماعي ، آموزشي ، بهداشتي و يا فرهنگي و يا غيره مشاركت دارند ، فراموش نمي كنيم .
همچنين تبليغات ظالمانه اي را كه به هدف ضربه زدن به جنبش هاي اسلامي و رهبران و فرماندهان اين جنبش ها صورت مي گيرد ، فراموش شدني نيست . اين حملات تبليغاتي عموما از سوي جريانهايي صورت مي گيرد كه رسانه ها و مراكز تصميم گيري را در دست دارند . اين جريان ها با در اختيار داشتن رسانه ها و مراكز آموزشي و موسسات مختلف و به علت نداشتن وجداني كه اين جريان ها را از كنترل حقد و حسد نسبت به اسلام و پرچمداران آن باز دارد ، حق و باطل را وارونه جلوه مي دهند و از اين كار خود هيچ ابايي ندارند . از جمله خطرات ديگري كه جنبش اسلامي با آن مواجه مي باشد اين است كه دشمنانش حكومتهايي را در دست دارند كه از آن براي سركوب ، تهديد ، از بين بردن و دستگيري و ارعاب اين جنبش ها بهره مي گيرند.
روشنگری در سخنرانی ماموستا عبدالرحمٰن فتاحی از سربازان جولانی درباره اغتشاشات اواخر شهریور۱۴۰۱ داخل ایران (۴)
به قلم: محمد اسامه
مورد دیگری که مُلا فتاحی به عنوان یک خاطره ی شخصی بیان می کند که : ” آنها که حکومتی به اسم اسلامی هستند با صراحت کامل به ما گفتند که ما کردستانی اسلامی نمیخواهیم …آنها با روشنی و وضوح کامل در بازداشتگاه اطلاعات به ما گفتند که نظام جمهوری اسلامی! کردستانی اسلامی نمیخواهد چرا که کردستان اسلامی را آنها نمیتوانند کنترل کنند، آنها کردستانی میخواهند که مردم آن تا ساعتها دو و سه شب مشغول تماشای فیلمهای مبتزل و استفاده از مشروبات الکلی باشند، و این چیز واضح است و هیچ دروغی در آن نیست”
هر کسی که در کُردستان ایران سکونت داشته باشد می داند و نیازی به توضیح ندارد که مساجد ما را تفکرات سکولاریستی و احزاب سکولار و شبکه های ماهواره ای و مجازی سکولاریستها از جوانان و نمازگزاران خالی کرده اند نه حکومت شیعه مذهب ایران.
این واقعیت نه تنها در کُردستان بلکه در بلوچستان و جنوب ایران و در میان تورکمنها و حتی در میان تمام سرزمینهای مسلمان نشین خارج از ایران هم که تفکرات سکولاریستی در میان جوانان آنها رایج شده است واضح و روشن است و بر تمام اهل سنت واضح است که مُلا فتاحی دارد غوغاسالاری و فراافکنی می کند و آشکارا دارد دروغ می گوید تا ثمره ی اینهمه جنگ روانی و تبلیغی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار بومی در میان مردم ما را نادیده بگیرد.
همین احزاب سکولار بودند که در ابتدای انقلاب ۵۷ و در مدت چند ماه حاکمیتی که بر کُردستان داشتند به جرم کهنه پرست بودن بیشتر از ۶۰ عالم و خطیب مسجد ما را قتل عام کردند و مساجد ما تبدیل به مکان زنای خودشان و کاروانسرای استراحت خود کردند و نماز خواندن و حجاب و باناموس بودن و خدا و قرآن و سایر شعائر اسلامی ما را به باد تمسخر و بی احترامی گرفتند و مشروب خوری و عشق آزاد جنسی و … را ترویج می داند.
مُلا فتاحی با تبعیت از شعار اسلافش که می گفتند «اَلعَوام کَالاَنعام» خیال می کنند مردم مثل چهارپایان هستند و هیچ اختیاری از خود ندارند و مثلا حکومت ایران به آنها گفته بروید فیلم مبتذل نگاه کنید و شراب بنوشید و زنا کنید و… فقط مسجد نروید و نماز نخوانید و … مردم هم گفتن باشه چشم و …
این سخن مُلا فتاحی بیشتر شبیه یک دروغ خنده دار است که یک اسکلت را نیز به خنده وا می دارد چه رسد به مردم عادی و بخصوص علما و ماموستاهای مساجد و اهل علم کُردستان و سایر مناطق اهل سنت ایران را.
با آنکه در قوانین ایران نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مخدر و زنا و قتل و سایر محرمات ممنوع و جرم است و به آن شیوه ای که ما می خواهیم حدود بر مجرمین تطبیق داده نمی شود با این وجود مردم مختار هستند به سمت اسلام و رعایت قوانین شریعت الله بر اساس مذهب خود بیایند و از تمام این محرمات دوری کنند و یا به صورت پنهانی و در بین خود دچار انواع انحرافات عقیدتی و رفتاری و اخلاقی شوند. این چیزی است که ما در میان خانواده و فامیل و کوچه و محل خود داریم می بینیم و با این واقعیتها زندگی می کنیم.
در مورد کنترل کُردستان هم از خواننده ی محترم می پرسم: آیا غیر از عبدالقادر توحیدی و چند ترور کور فرقه نجدی دوله (داعش) از ابتدای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تا همین الان تمام جنگهای مسلحانه و کشت و کشتارها و اغتشاشات را احزاب سکولار و سکولاریستها و مخالفین قوانین شریعت الله در کردستان به وجود آورده اند یا مومنین نماز خوان و اسلامگرای شافعی مذهب؟!
پس مُلا فتاحی خیال نکن که مردم در گوش گاو خوابیده اند و با واقعیتها زندگی نکرده اند و می توانی همچنانکه در مورد سوریه دروغ تحویل ایرانی ها بدهی به همین سادگی هم می توانی در مورد ایرانی ها دروغ تحویل ایرانی ها بدهی.