دارودسته ی جولانی خارج از ۴ مذهب در ادلب سوریه به چه حکم می کنند؟

دارودسته ی جولانی خارج از ۴ مذهب در ادلب سوریه به چه حکم می کنند؟

به قلم: مجاهد مهاجر

چند سال است که دارودسته ی جولانی در ادلب حاکمیت را در دست دارد.

این گروه با نام جهاد و تطبیق قانون شریعت الله و… توانست در میان اهل سنت جای پایی برای خود باز کند. اما این دوران زیاد طول نکشید، چون اهل سنت متوجه شدند در دام مزدوران ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه افتاده اند و فریب خورده اند و نه خبری از تطبیق قانون شریعت الله بر اساس مذهب خودشان هست و نه حتی وضعیت بهتری نسبت به قبل دارند.

این بیداری باعث شده که ماههاست مردم ادلب و بخصوص خانواده ها و زنان و کودکان به خیابانها بریزند و بر علیه جولانی و گروهش شعار بدهند و خواستار بهتر شدن اوضاع خود و آزادی اعضای خانواده خود از زندانهای گروه جولانی شوند.

در کنار این اعتراضات مردمی، علمای مختلف نیز به پا خواسته اند و هر چند بسیاری از آنها زندانی شده اند و یا به صورت مشکوک همجون قحطانی ترور شده اند اما باز علناء نیز در برابر انحرافات آشکار گروه جولانی ایستاده اند.

شیخ عبدالرزاق المهدی از حامیان سرسخت گروه جولانی بود که افشاگری های این روزهای او بیشتر از قبل چهره ی واقعی گروه جولانی را نشان داده است.

شیخ عبدالرزاق المهدی تحدی کرده و ثابت کرده که گروه جولانی در محاکم و تعزیرات حکومتی خود بر ضد ۴ مذهب اهل سنت و جماعت عمل می کند و از گروه جولانی خواسته به صورت علنی با او مناظره کنند تا همه ی مردم به میزان انحرافات گروه جولانی پی ببرند.

گروه جولانی برای جاهلترین انسان ثابت شده که جاسوس ترکیه و عامل زمینی ناتو در ادلب و شمال سوریه هستند.

برای اینها، قانون شریعت الله مهم نیست، بلکه منافع گروهی آنها و خواست اربابان آنها مهم است و مردم ادلب این را فهمیده اند .

  ملاقات نخست‌وزیر ا.ا.افغانستان و امیر امارات (امیر صهیونیستهای عرب) و تکفیر کردنهای عبدالحمید پنجشیری

  ملاقات نخست‌وزیر ا.ا.افغانستان و امیر امارات (امیر صهیونیستهای عرب) و تکفیر کردنهای عبدالحمید پنجشیری

به قلم: عبدالرحمن براهویی بلوچ

قبل از این سراج الدین حقانی با رئیس عمومی استخبارات ا.ا.افغانستان هم با امیر امارات متحده، (امیر صهیونیستهای عرب) دیدار کرده بودند .

سراج‌الدین حقانی، سرپرست وزارت امور داخله روز سه‌شنبه، ۱۵ جوزا ۱۴۰۳ش در سفر به ابوظبی با شیخ محمد بن زاید آل‌نهیان، امیر امارات متحده عربی ( صهیونیست عرب) دیدار و گفت‌وگو کرد. رسانه های ا.ا.افغانستان با احترام کامل و لفظ آقا از این جنایتکار صهیونیست نام بردند

در این دیدار دو طرف در مورد تقویت پیوندهای همکاری میان دو کشور و راه‌های تقویت روابط در جهت تأمین منافع متقابل و کمک به ثبات منطقه گفت‌وگو کردند.( ثباتی که امارات و اربابان او مثل آمریکا و رژیم جنایتکار صهیونیستی برای مسلمین منطقه می خواهند چی هست؟ مگر همین الان یمن و سودان را نمی بینیم، امارات چگونه ثباتی را می خواهد؟ )

یکی از موارد توافقات فی مابین، همکاری امارات متحده در ساختمان نیروهای امنیتی افغانستان بود.

به دنبال این دیدارها و توافقات، سخنان بی پایه و اساس عبدالحمید پنجشیری بر علیه شیعه و ایران که تنها مورد رضایت رژیم صهیونیستی و صهیونیستهای عرب است شدت گرفت.
اینکه مقامات وزارت داخله که مسئول عبدالحمید هستند سکوت کرده اند و اینکه استخبارات ا.ا.افغانستان که:

–  در برابر یک رفع یدین یک مسلمان نماز خوان

– و یا در برابر  یک آمین گفتن آشکار یک مسلمان واکنش نشان می دهد

– زنان و دختران فامیلی که فکر کند در آن یک داعشی هست رحم نمی کند و با بشکه زرد و انواع متفجرات تمام اعضای فامیل را قتل عام می کند و حتی بر جنازه دختران و زنان کشته شده ی آنها که مسلمان هستند می خندد و فیلمبرداری می کند و…

– و حتی می گوید که ما از این به بعد به حکومت کافر و کمونیست چین نمی گوئیم کافر و کمونیست و تنها می گوئیم ما کشور چین را دوست ومتحد خود مینامیم نه کمونیست و کاف.ر….  ، در حالی که اینها کفار اصلی و خبیثترین کفار یعنی کفار کمونیست هستند،

متن بیانیه استخبارت .ا.ا.افغانستان را نگاه کنید:
(نشرات کانال استخباراتGDI بر طبق سیاست نشراتی دولت امارت اسلامی ترسیم شده است کلمات و واکنش های که توسط وزارت ها وسخنگوی امارت اسلامی بکار گرفته میشود کانال تحلیلگر استخباراتGDI  نیز برهمان راه و روش خواهد رفت،

بطور مثال ما کشور چین را دوست ومتحد خود مینامیم نه کمونیست و کاف.ر….
امیدواریم متوجه منظور ما شده باشید

کانال استخباراتGDI از اظهارات والفاظ شخصی خود داری میکند ….)
در هیچ رسانه موجود در افغانستان کسی نمی تواند بگوید و حق ندارد بگوید کشور کمونیست چین یا کشور کافر چین، یا کشور کافر روسیه یا کشور کافر آمریکا و …


یعنی در این نظام گفتن کافر به کافر جرم است اما گفتن کافر و مرتد به مسلمان توسط نیروهای خودی شان آزاد است. سبحان الله از این انحراف آشکار.

–  اینها در برابر  تکفیر عام و غیر شرعی شیعه ها و حکومت اسلامی ایران  توسط نیروهای خودشان کاری انجام نمی دهند و نهایتش این است که می گویند عبدالحمید خانه به دوش است و عبدالحمید هم چهار تا سخن دیگر تحویلشان می دهد.

جمع کنید این جنگ زرگری مسخره را ….

این جنگ زرگری شما تنها برای دشمنان مسلمین خوراک تبلیغاتی تهیه می کند و به خاطر این جنگ زرگری شما انسانهای زیادی کشته شده و یا در معرض خطر قرار می گیرند.

هیچ عاقلی نیست که به دستهای پشت پرده ای که آنها را جهت مدارا با کفار و جنگ با مسلمین رهبری می کند پی نبرده باشد. 

ما دیگر از آنها انتظار نداریم که به کفار کمونیست چینی بگویند کافر،  اما انتظار داریم به مسلمان بگویند مسلمان.


اگر با ملت مسلمان شیعه و سنی کشور خود و سایر کشورها صادق هستند و تنها شعار نمی دهند، همچنانکه جلو رسانه ها و افراد رسانه ای را گرفته اند که به کافر نگویند کافر پس جلو آنها را هم بگیرند که به مسلمان نگویند کافر .

این درخواست سنگینی است؟

این برای مسلمین مهمتر است یا آن؟

عبدالحمید خراسانی از چه خطی نمایندگی می کند؟

عبدالحمید خراسانی از چه خطی نمایندگی می کند؟

به قلم: فضل احمد هراتی

در این چند سال گذشته که سروصداهای داعش و کشت و کشتارهای آمریکا در افغانستان و عراق و سوریه و… تا حدودی خوابیده، همه ی ما با چشم سر مشاهده می کنیم که برای اولین بار در چند دهه ی گذاشته مسلمین شیعه و سنی با محوریت تمرکز بر اخراج آمریکا از سرزمینهای اسلامی و برداشتن لکه ی سرطانی رژیم صهیونیستی با هم همجهت و همسو شده اند و در یک جبهه قرار گرفته اند.

بدون شک با آنکه این برای مسلمین سرشار از نفع است اما برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدین آنها نشانه های مرگ تدریجی و نابودی است، به همین دلیل اولویت اول آنها ضربه زدن به این جبهه ی واحد اسلامی میان شیعه و سنی است.   

بزرگترین ابزار دشمنان هم استفاده از خودی های میان مذاهب است تا با نام یک مذهب به مذهب دیگر حمله کنند، چون میدانند که مسلمین هرگز به سخنان صهیونیستها و رهبران آمریکا و ناتو اهمیت نمی دهند اما ممکن است تحت تاثیر خودی ها قرار گیرند.  

اینهایی که در میان مسلمین ابزار دست دشمنان می شوند نیز با سخن راست و صحیح نمیی توانند به وظاییف خود عمل کنند به همین دلیل به دروغ و تهمت زنی متوسل می شوند. کشی از علمای شیعه از امام جعفر صادق رضی الله عنه روایت کرده که او گفت: «ما، اهل بیت راستگو هستیم و دروغگویان همیشه بر ما دروغ می‏بندند، در نتیجه صدق و راستی ما به سبب دروغهایی که بر ما بسته‌اند، از نظر مردم اعتبار و ارزش خود را از دست می‏دهد»( رجال کشی: ص۱۰۸) در جای دیگری می‏گوید: «همانا مردم ولع و شیفتگی خاصی دارند که بر ما دروغ ببندند» (همان، ص۳۴۷)

ایین دروغگوها در میان تشیع فرقه های مختلف غلاة را ساختند که مشترکات بین باورهای شیعیان غلات با عقاید شیعیان علی تنها در نام و اسم است نه در محتوا. اما همین اسم مشترک باعث دو واکنش در برابر تشیع شده است:

  • علمای راستین اهل سنت با شیعیان راستین و با غلات و منحرفین منتسب به تشیع دو برخورد جداگانه داشته اند. هر کدام به جای خودش
  • منحرفین و سوء استفاده چی های میان اهل سنت ایین اسم مشترک را ابزاری برای حمله به کل شیعه کرده اند و با عقاید شیعیان غلاة و دروغگو که از سوی شیعیان اصلی طرد شده اند به کل تشیع حمله می کنند و به هر دروغ و دغل بازی و سوء استفاده از احساسات مردم جهت رسیدن به این هدف خود استفاده می کنند.

مصیبتی که زمانی کشی از آن صحبت می کرد اکنون گریبان دسته هایی اهل سنت را گرفته اند. اینها از بس دروغ تولید کرده اند که برای بسیاری از کسانی که سخنان اینها را گوش می دهند حق گم و پنهان شده است.  

در مورد دروغها و شبهات امثال عبدالحمید خراسانی در مورد عقاید شیعه نسبت به مساله ی تحریف قرآن و تهمت به ام المومنین عایشه رضی الله عنها که باعث شده شیعه را به این بهانه تکفیر کنند من قصد دارم که مقاله جداگانه ای مستند ارائه دهم در اینجا تنها از این شخص یک سوال دارم:

تو که به بهانه ی تحریف قرآن و توهین به ام المومنین عایشه رضی الله عنها خطاب به رهبر کنونی ایران سیدعلی خامنه ای او و حاکمیت ایران را تکفیر می کنی با استناد به سخنان و آثار صوتی و تصویری و مکتوب او بگو کجا چنین سخنانی گفته است؟

هدف من نه دفاع از تشیع است (چون تشیع هزاران نفر و هزاران رسانه دارند که زا خودشان دفاع کنند و نیازی به ما اهل سنت ندارند) و نه آگاه کردن علماء اهل سنت (چون علمای اهل سنت قرنهاست با جهالت و ذاتت تکفیری شماها آشنا هستند و نیازی به گفتن من ندارد) بلکه هدف من نشان دادن دروغهای آشکار و چهره ی حقیقی تو به اهل سنت و جماعتی است که نمی دانند و ماموریت واقعی امثال چی هست .

پاسخ بده منتظریم.

خطر جریان تکفیری در میدانهای جهاد

خطر جریان تکفیری در میدانهای جهاد

به قلم: فضل احمد سمنگانی

شیخ ابومصعب سوری در بیان خطر جریان تکفیری بر مسیر جهاد می گویند:

“لازم است که مفصلا در مورد خطر جریان تکفیر بر قضیه ی جهاد صحبت کنیم، ما به عنوان جهادی ها هدفمان این است که مردم را گرفته و همراه خود کنیم تا همراهمان با دشمنان سه گانه یعنی یهود و صلیبی ها و مرتدین بجنگند.

پس خلاصه نظریه ی ما این است که  امت را با خود برای مبارزه با دشمن اشغالگر همراه کنیم.

و خلاصه ی پیام جریان تکفیری این است که مردم را گرفته و تکفیر کنند! و بدین سبب مردم از کارزار خارج شده و جز تکفیری ها باقی نمی مانند، و آن ها (تکفیری ها) هرگز جهاد دشمن سه گانه را که ذکر شد در نظر ندارند بلکه جهاد کردن ضد امت و حرکات جهادی را در نظر دارند!

و از اين گونه افکار که از این گروه خارج می شود نمونه های بسیاری را دیده و شنیده اید!”

پس ساختن افراد تکفیری برای دشمنان دعوت و جهاد یک صنعت است، صنعتی کثیف برای تولید کالاهائی مسموم و ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد.

جهت خنثی کردن این توطئه ی خطرناک هم اهل سنت شویم و هم اهل جماعت و از تفرق و فرقه بازی و دنباله روی از افراد شاذ و افکار تولید شده توسط منحرفین و یا مجریان جنگ روانی و فکری دشمنان دوری کنیم. 

جولانی ادلب نشین این قوانین را از کجا آورده است؟

جولانی ادلب نشین این قوانین را از کجا آورده است؟

به قلم: مجاهد مهاجر

عده ای که از دور و تنها از کانال گروههای و کانالهای فارسی زبان وابسته به دارودسته جولانی اخبار ادلب و مناطق آنرا پیگیری می کنند نسبت به واقعیتهایی که مردم و علمای این مناطق می بینند بسیار دور و بی ربط هستند.
جولانی از واگنرهای زمینی ناتو و ترکیه بر علیه ایران و روسیه است همچنانکه اوکراین و زلنسکی یهودی هم همین نقش را دارند.
مردم ادلب مدتهاست که این واقعیتها را فهمیده اند به همین دلیل ما شاهد راهمیمایی چندین ماهه این مردم مظلوم بر علیه واگنرهای جولانی هستیم.
یکی از علمایی که چندین سال در خدمت جولانی بود و تنها به دلیل چند نقد ساده این روزها مطرود و منفور گروه جولانی است شیخ عبدالرزاق المهدی است.
این شیخ در بیانیه ای تحت عنوان:
(مفتی دزدان – یا – مفتی دزدان موتورها؟؟؟!!!) که الان نشر داد می گوید:
” لقبی که برخی از فقها و اصحاب رسانه به برادر شما عبدالرزاق المهدی داده اند.
دلیلش هم این است که در یکی از تظاهرات ادلب به ماجرای یکی از سارقان موتورسیکلت اشاره کردم.
دادگاه اداره او را موظف کرد که اقلام مسروقه یا ارزش آن را به صاحب موتور بازگرداند.
و این چیزی است که هیچ خلاعی در آن نیست.
اما به پرداخت سه برابر ارزش اقلام مسروقه به دادگاه جریمه شد؟؟!!

من آن روز را به عنوان یک موضوع تعجب برانگیز ذکر کردم!
یعنی این حکم را از کجا آورده اید؟!!

پس از امتناع شما از اجرای مجازات قطع دست سارق با احراز شرایط قطع…
تعزیرات مالی برای دزدها و جریمه های غیر دزدی را گسترش دادید…گاهی این تعزیرات به سه برابر و گاهی چهار برابر و گاهی به پنج برابر رسیده است!!
این چیز بدعی است که ابوحنیفه و مالک و سفیانان و اوزاعی و لیث بن سعد نگفته اند.
ابن مبارک و شافعی و اسحاق و احمد در این باره چیزی نگفته اند و حتی ظاهری ها نیز چنین چیزی نگفته اند!!

من اکنون این سوال را به مجلس عالی فتوا در هیئت می فرستم.
و به شورای عالی قضایی.
و به وزیر دادگستری فعلی و سلف وی…
این حکم بدعی را از کجا آوردید؟!!

من و عموم و خواص و سربازان شما منتظر پاسخ و توضیح با مدرک و دلیل شما هستیم.”

اما اگر شیخ عبدالرزاق مهدی و بقیه تا درخت زیر پایشان سبز شود منتظر ماسخ با دلیل شرعی باشند دریافت نمی کنند تنها جیزی که دریافت می کنند تهدید و حمله به ماشین شیخ عبدالرزاق و دستگیری و زندان دیگران و مسائلی از این دست است.
همه می دانند که گروه جولانی برای تطبیق شریعت الله و دفاع از اهل نیامده بلکه تاجر جهادی است که برای تطبیق اهداف و برنامه های آمریکا و ناتو بر علیه ایران و روسیه وارد تجارت کثیف شده است.

این است واقعیت جولانی و گروهش.

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

به قلم: خالد هورامی

ابن خلدون در مورد امام  که با لفظ رهبر یا خلیفه یا امیرالمومنین نیز نام برده شده است می گوید: الخلافة نيابة عن صاحب الشّرع في حفظ الدّين وسياسة الدّنيا.[۱] خلافت، جانشيني از صاحب شريعت – صلى الله عليه وسلم – در حفظ دين و سياست دنياست.

امام أبو عبد الله محمد بن علي بن الحسن القَلْعي الشافعي (المتوفى: ۶۳۰هـ) در کتابش می فرماید: أَجمعت الْأمة قاطبة إِلَّا من لَا يعْتد بِخِلَافِهِ على وجوب نصب الإِمَام على الْإِطْلَاق وَإِن اخْتلفُوا فِي أَوْصَافه وشرائطه فَأَقُول نظام أَمر الدّين وَالدُّنْيَا مَقْصُود وَلَا يحصل ذَلِك إِلَّا بِإِمَام مَوْجُود لَو نقل بِوُجُوب الْإِمَامَة لَأَدَّى ذَلِك إِلَى دوَام الِاخْتِلَاف والهرج إِلَى يَوْم الْقِيَامَة لَو لم يكن للنَّاس إِمَام مُطَاع لانثلم شرف الْإِسْلَام وَضاع.[۲]

مفهوم این سخن قلعی الشافعی این است که امت اسلام همگی بر وجود یک امام برای همه مردم اجماع کرده اند برای امور دینی و دنیوی شان و می گوید که اختلاف امت بر نصب امام و خلیفه برای مردم نیست بلکه اختلافشان بر سر اوصاف وشرایط آن است. قلعی شافعی این سخن را در کتابش در بابی می آورد تحت عنوان وجوب امامت(زمینی وشورایی نه آسمانی و منصوص) و احتیاج به سلطان و عدم غنی بودن از آن در همه زمانها.سخن به حد کافی آشکار است .

در این صورت واضح است که از نگاه اهل سنت و جماعت امامی که باید زندگی ما را در دنیا اداره کند رهبر حاکم بر جامعه است.

رهبر شما اگر یک کافر است پس امام شما یک کافر است و شما را به سوی قوانین کفری دعوت می دهد و شما باید در این قوانین از او اطاعت کنی هر چند مخالف دین و مذهب شما باشد اما در دارالاسلام شما تنها زمانی از امام اطاعت می کنی که فرمانش در معصیت الله و مخالف مذهب شما نباشد.

به عنوان مثال: امام کنونی دارالاسلام ایران آیت الله خامنه ای است و ما تنها در ۱۱ مورد مشخص اطاعت خود را مطلقا به او داده ایم و در صدها مورد فقهی دیگر که بر اساس مذهب شیعه ی ۱۲ امامی فتوا داده ما از او اطاعت نمی کنیم بلکه بر اساس مذهب خودمان عمل می کنیم و این امام هم از ما نخواسته که در این موارد از او اطاعت کنیم حتی از مقلدین شیعه ای که دارای مراجع تقلید مختلف هم هستند نخواسته که حتماً در این مسائل از او تقلید کنند . این نعمتی است که در هیچ دارالکفر سکولاری یافت نمی شود.

در دارالکفرهای سکولار که امام عده ای شده اند افراد جامعه باید حتماً از قوانین کفری حاکم بر جامعه اطاعت کنند هر چند مخالف دین و مذهب آنها باشد. 


[۱]  تاریخ ابن خلدون۱/۲۳۴- الناشر: دار الفكر، بيروت.الطبعة: الثانية، ۱۴۰۸ هـ – ۱۹۸۸ م

[۲]  تهذيب الرياسة وترتيب السياسة ۱/۷۴- الناشر: مكتبة المنار – الأردن الزرقاء- بَاب فِي ذكر وجوب الْإِمَامَة والاحتياج إِلَى السُّلْطَان وَعدم الِاسْتِغْنَاء عَنهُ فِي جَمِيع الْأَزْمَان)

چرا ۱۲ امامی؟

چرا ۱۲ امامی؟

 به قلم: خالد هورامی

ممکن است عده ای از فرق معروف به اهل سنت و غیره از خود بپرسند که  12 امامی از کجا امده؟ آیا این از اختراعات انسانهاست یا ریشه ی شرعی دارد؟

بدون شک اکثریت قاطع باورها و تأویلات شیعه (نه روافض و غلات) به منابع اسلامی بر می گردد که ممکن است در پاره ای موارد با فرق دیگر تفاوتهائی داشته باشد .روایتهائی  که به ۱۲ امام اشاره شده است و شیعیان ائمه را تا ۱۲ عدد می دانسته اند نیز از این دسته منابع هستند .

در صحیح بخاری به نقل از جابر بن سمره روایت شده است که پیامبر ج فرمود:«یكون اثنا عشر أمیراً»: «[پس از من] دوازده فرمانروا خواهند بود.» آنگاه عبارتی فرمود که من آن را [به خوبی] نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر در آن هنگام فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش هستند.»[۱]

در صحیح مسلم به نقل از جابر آمده است که شنیدم پیامبر فرمود:«لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»: «اسلام همچنان عزیز و محکم برجا خواهد ماند تا اینکه دوازده خلیفه [و جانشین بر سرکار] بیابند.» سپس عبارتی فرمودند که من آن را نفهمیدم. از پدرم پرسیدم: پیامبر ج پس از آن چه فرمودند؟ پدرم پاسخ داد: پیامبر فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش خواهند بود.»[۲]

ابوداود این حدیث را چنین روایت کرده است: «لایزال هذا الدین قائماً حتی یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم تجتمع علیهم الأمة»: «این دین همچنان برجا خواهد ماند تا زمانی که دوازده خلیفه بر شما حکومت کند، که امت [اسلامی] درباره [خلافت] همه آن‌ها اتفاق و اجماع خواهند داشت.»

در منابع مختلف این حدیث با الفاظ زیر ذکر شده است:

  • «لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یكون إثنا عشر أمیراً»[۳]
  • «لایزال هذا الأمر ماضیاً حتی یقوم إثنا عشر أمیراً»[۴]
  • «لایزال هذا الأمر قائماً حتی یمضی إثنا عشر أمیراً»[۵]
  • «إن هذا الدین لایزال عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۶]
  • «لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۷]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۸]
  • «لایزال هذا الدین منیعاً إلی إثنی عشر خلیفةً»[۹]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً أوقال لایزال الناس بخیر[۱۰] إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۱]
  • «لایزال هذا الأمر عزیزاً منیعاً ینصرون علی من ناواهم علیه إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۲]
  • «لایزال هذا الأمرمواتی أو مقارباً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة كلهم من قریش»[۱۳]
  • «لایزال هذا الأمر في مسكة وفی علیاء حتی یملك إثنا عشر من قریش»[۱۴]
  • «لایزال هذا الأمة مستقیم أمرها حتی یكون إثنا عشر خلیفة»[۱۵]
  • «لایزال أمر هذه الأمة هادئاً علی من ناوأها حتی یكون علیكم إثنا عشر أمیرا»[۱۶]
  • «لایزال أمر هذه الأمة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۱۷]
  • «لایزال هذا الدین ظاهراً علی من ناوأه لایضره مخالف ولامفارق حتی یمضی من أمّتی إثنا عشر أمیراً كلهم من قریش»[۱۸]
  • «لایزال هذا الأمر ظاهراً علی من ناوأه ولایضره مخالف ولامفارق یمضی إثنا عشر خلیفة من قریش»[۱۹]
  • «لن یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً ظاهراً علی من ناوأه لایضره من فارقه أوخالفه حتی یملك إثنا عشر كلهم من قریش»[۲۰]
  • «لایزال أمر هذا الأمّة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۲۱]

در این روایتها به خلفاء و امیرانی اشاره شده است که از قریش هستند. و عده ای بر این باورند که تا پایان حکومت این حاکمان یا در سایه حکومت آن‌ها اسلام دارای عزت و افتخار خواهد بود. در منابع شیعیان ۱۲ امامی نیز آمده است:

  • شیخ مفید به نقل از امام جعفر صادق نقل می‌کند که فرمود: «قائم خروج نمی‌کند تا اینکه قبل از او دوازده نفر از بنی‌هاشم که هر کدام مردم را به سوی خود فرامی‌خواند، خارج شوند.»[۲۲]
  • طوسی[۲۳] و مجلسی[۲۴] می‌نویسند: «امام صادق  گفت: «قائم قیام نمی‌کند تا اینکه دوازده تن از بنی‌هاشم که هر یک مردم را به سوی خود فرامی‌خواند خارج شوند.»
  • از امام محمدباقر  به نقل از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که گفت: بر فاطمه  وارد شدم در حالی که در دستش لوحی بود و در آن نام‌های اوصیا که از فرزندان او بودند نوشته شده بود. من آن‌ها را شمردم دوازده نفر بودند که آخرینشان قائم  بود. سه تن از آن‌ها علی و سه نفر هم محمد نام داشتند.
  • کلینی در (الكافی) با سندی که مجلسی آن را صحیح دانسته است به نقل از أبی هارون به روایت از ابی‌سعید خدری نقل می‌کند که: زمانی که ابوبکر از دنیا رفت و عمر جانشین او شد من حاضر بود. تا اینکه می‌گوید: امیرالمؤمنین  به او گفت: این امت دوازده امام هدایتگر دارد که از نسل پیامبر ج و نسل من هستند. اما جایگاه پیامبر  در بهشت در بهترین و برترین قسمت آن یعنی جنات عدن است. کسانی که با او در این منزل هستند امین دوازده نفر از نسل او هستند که مادر، مادربزرگ و نسلشان نیز همراه آن‌هاست و کسی با آن‌ها در آن شریک نیست.»[۲۵]
  • کلینی از زراره بن اعین روایت می‌کند که از امام باقر شنیدم که گفت: دوازده امام از نسل پیامبر   هستند و همه آن‌ها محدثانی از نسل رسول خدا   و از فرزندان علی هستند. پیامبر   و علی  هم پدرانشان هستند.[۲۶]
  • از امام محمدباقر  روایت شده است که گفت: پیامبر   فرمود: «إنی وإثنی عشر من ولدی وأنت یا علی رزّ الأرض یعنی اوتادها وجبالها، بنا أوتد الله الأرض أن تسیح بأهلها، فإذا ذهب الإثناعشر من ولدی ساخت الأرض بأهلها ولم ینظروا»: «من به همراه تو ای علی و دوازده تن از فرزندانم، کوه‌ها و ستون‌های زمین هستیم، خداوند به وسیله ما زمین را استوار کرده است تا ساکناشن را فرو نبلعد. هرگاه این دوازده تن از فرزندانم بروند زمین ساکنانش را فرو خواهد بلعید و از آن‌ها چیزی باقی نخواهد ماند[۲۷]
  • از ابوسعید به صورت مرفوع از امام محمدباقر  روایت شده است که گفت: پیامبر  فرموده است: «از میان فرزندانم دوازده نقیب وجود دارند که نجیب، محدّث و دارای فهم هستند، آخرینشان قائم است که بر اساس حقیقت قیام می‌کند و همه دنیا را آنگونه که مملو از ظلم شده است پر از عدل و داد می‌کند.»[۲۸]
  • خزار قمی در کفایه الأثر به نقل از انس بن مالک روایت می‌کند: از پیامبر  درباره حواریون حضرت عیسی  سؤال کردم پیامبر ج فرمود: آن‌ها دوازده نفر از برگزیدگان و یاران خاص او بودند … تا اینکه فرمود: امامان پس از من دوازده تن و از نسل علی و فاطمه هستند و آن‌ها حواریان و یاوران من هستند. درود و سلام خداوند بر آن‌ها باد![۲۹]
  • خزار قمی به نقل از جناده بن أبی أمیه روایت می‌کند که گفت: بر حسن بن علی بن ابیطالب  در بیماری وفاتش وارد شدم. تا اینکه به او گفتم: ای مولای من چه شده است چرا خودتان را معالجه نمی‌کنید؟ امام گفت: ای عبدالله مرگ را چگونه معالجه کنم؟ گفتم:إنالله وإنا إلیه راجعون. سپس به سوی من رو کرد و گفت: به خدا قسم این امری است که رسول خدا ج آن را به ما واگذار کرده است که دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه آن را به دست خواهند آورد. که همه ما یا مسموم خواهیم شد یا به قتل می‌رسیم.[۳۰]

شیخ حسین مدرسی طباطبایی می گوید: سالیان درازی از انتشار حدیث شریف و بسیار مشهور پیامبر ج که در آن به آمدن ۱۲ خلیفه یا ۱۲ امیر قریش مژده می‌دهد سپری شد و در بعضی از نسخه‌ها آمده بود که پس از آن‌ها هرج و مرج شدیدی مردم را فراخواهد گرفت. اهل سنت از آغاز به این حدیث توجه خاصی کردند و آن را نسل به نسل روایت کردند …  شیعیان به علت اعتقادشان به اینکه سلسله امامت تا پایان دنیا ادامه خواهد داشت توقع داشتند تعداد امامان بسیار بیشتر از این باشد. در حقیقت در هیچکدام از کتاب‌های شیعی که در پایان قرن دوم و قرن سوم تألیف شده‌اند یا کتابهایی که قبل از پایان قرن سوم تألیف شده‌اند و از تحریف مصون مانده‌اند، این نکته ذکر نشده است که این حدیث توجه مؤلفان شیعی را به خود جلب کرده باشد یا هیچ کس از میان آن‌ها گمان نمی‌کرده است که این حدیث به آن‌ها ارتباط دارد. بلکه چنین پیداست که درباره این حدیث مشهور تردید داشته‌اند. … بنی‌نوبخت به این حدیث اشاره نکرده‌اند، همچنین به این حقیقت که امامان دوازده نفرند. حتی سعد بن عبدالله اشعری قمی و ابن قبه در آثارشان که در دسترس همگان است به آن اشاره نکرده‌اند. آن‌ها همگی در پایان قرن سوم و همزمان با غیبت صغری زیسته‌اند، تا اینکه می‌گوید: «از میان مؤلفان شیعه اولین کسی که مسأله دوازده امامی‌بودن را مطرح کردند دو محدّث بزرگ شیعه یعنی علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق) و محمد بن یعقوب کلینی بودند که در سال‌های پایانی غیبت صغری زیسته و در همان دوران هم یعنی سال‌های ۳۲۸ و ۳۲۹ ه‍. از دنیا رفته‌اند. علی بن بابویه قمی در مقدمه کتاب (الإمامه والتبصره) می‌گوید که زمانی که برخی از شیعیان معاصر خود را مشاهده کرد که درباره اصول مذهب حق دچار تردید می‌شوند این کتاب را تألیف کرد که در آن بعضی از احادیثی را گرد آورد که تعداد امامان را دقیقاً مشخص می‌نماید تا شیعیان مطمئن شوند که مذهبشان راه مستقیم است. این درحالی است که کلینی در (الكافی) فصلی را به روایاتی اختصاص داده است که در آن تعداد امامان دوازده نفر ذکر شده است. با این وجود این فصل در قسمت مناسبی از کتاب قرار نگرفته است و گمان می‌رود سال‌ها بعد خودمؤلف آن را به کتاب افزوده است.»[۳۱]

عده ای علمای دوران اموی و حتی عباسی سعی نموده اند که نام خلفای مورد نظر در روایات را به ۱۲ نفربرسانند و سعی نموده اند این تعداد را در دوران خود تکمیل کنند، گویی با این  عجله کردنشان موجب تعجیل در برپایی قیامت شده‌اند. دوران بنی امیه و بنی عباس و قرنها پس از آنها سپری شد اما قیامت برپا نشد و صدها رهبر و شاه مثل همان شاهان اموی و عباسی که انها را خلیفه می دانستند نیز آمدند و رفتند . 

کار این علمای بزرگوار به کار عده ای دیگر از علمای بزرگوار در قرون گذشته می ماند که  سعی کرده اند به تناسب حدیثی درباره تبدیل‌شدن امت اسلامی به ۷۳ فرقه ، مسلمانان همان زمان خود را نیز به ۷۳ فرقه تقسیم کنند. حتی افرادی را می‌یابیم که کتابی با نام (۷۳ فرقه) تألیف کردند.[۳۲] در حالی که با فرض صحت این نظر، بعد از آنها دهها فرقه یدیگر پدید امده اند و از ۷۳ فرقه بیشتر شده اند. این عزیزان هر عالمی که صاحب تفسیریا نظری متفاوت با بقیه علما داشت او را صاحب فرقه‌ای خاص می‌دانستند. عجله ی این عزیزان بدون توجه به مفهوم و پیام حدیث، بیشتر به دلیل شناساندن خود به عنوان همان فرقه ی ناجیه و منحرف دانستن مخالفین بوده است .

 روایت ۱۲ خلیفه و امیر نیز این پیام را با خود می رساند که مردم بی جهت عجله می کنند، در حالی که این حدیث صحیح مسلم را می‌خوانند که پیامبر  فرمود:«لایزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة أو یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم من قریش.»: «این دین همچنان پابرجا می‌ماند تا اینکه قیامت برپا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر شما حکومت کنند.»

یا فرمود:«إن هذا الأمر لاینقضی حتی یمضی فیهم إثنا عشر خلیفة»: «این دین همچنان پابرجا خواهد ماند تا زمانی که در میانشان ۱۲ خلیفه بیایند [و حکومت کنند.]»

پس حدیث به وضوح بیان می‌کند که دوران خلافت این دوازده تن تا روز قیامت ادامه دارد و کسی که دوران خلافت این دوازده تن را به افرادی در بنی امیه یا بنی عباس و ….محدود می‌کند که سپری شده‌اند و نتیجه‌ای برخلاف مفهوم حدیث از آن برداشت کند، ناآگاهانه به امری برخلاف متن حدیث معتقد است.

فرقه ی شیعه ی ۱۲ امامی بر این باور است که ۱۱ امام و خلیفه آمده اند و رفته اند و تنها مهدی موعود مانده است که با آمدن او و ایجاد صلح و امنیت در سراسر دنیا قیامت بر پا خواهد شد .

اما علمای سایر فرق معروف به اهل سنت یا شیعه به جز امامیه اثناعشریه دیدگاهای دیگری دارند. عده ای چون ابن کثیر بر این باورند که: «مفهوم این حدیث بشارت دادن درباره وجود دوازده خلیفه صالح و نیکوکار است که حق را بر پا خواهند داشت و در میان مردم به عدل و داد حکومت خواهند کرد. این به مفهوم توالی و پشت سرهم آمدن آن‌ها نیست. بلکه چهار تن از آن‌ها خلفای راشدین یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و علی  هستند. همین در نظر بعضی از علما بی‌تردید عمر بن عبدالعزیز جزو این دوازده تن است. همچنین برخی از حکام بنی عباس نیز چنین‌اند و بی‌تردید قبل از بر پا شدن حکومت آن‌ها، قیامت فرا نخواهد رسید.

از ظاهر حدیث چنین بر می‌آید که مهدی مورد اشاره و بشارت در احادیث وارده نیز جزو آنهاست.[۳۳]

 عده ای دیگر از آنها بر این باورند که خلفاء و امرائی که منظور حدیث است ۴ نفر آنها خلفای راشدین هستند و بقیه هنوز نیامده اند . چون پس از امام علی علیه اسلام ما شاهد حکومت به سبک شورائی و اسلامی آن نبوده ایم و ممکن است در فاصله های زمانی مختلفی این خلفاء و امراء بر اثر اجماع عمومی ناشی از شورای اولی الامر مسلمین بیایند.

  پیامبر فرمود:«تكون النبوّة فیكم ما شاءالله ان تكون ثم یرفعها الله – تعالی -، ثم تكون خلافة علی منهاج النبوة ما شاء الله أن تكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون ملكا عاضاً، فتكون ما شاءالله أن تكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون ملكاً جبریة فیكون ما شاء الله أن یكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون خلافة علی منهاج النبوّة.»: «پیامبری تا زمانی که خداوند بخواهد در میان شما خواهد بود. سپس خداوند آن را به پایان خواهد رساند. پس از آن خلافتی براساس روش پیامبری خواهد بود تا آن زمان که خداوند بخواهد. سپس آن را نیز به پایان خواهد رساند. سپس حکومتی مقتدر بر سر کار خواهد بود. سپس خداوند بساط آن را بر خواهد چید. پس از آن حکومتی استبدادی خواهد بود و تا زمای که خداوند اراده کند ادامه خواهد داشت سپس خداوند به دوره حکومت آن نیز پایان خواهد داد. سپس حکومتی براساس روش پیامبران، بر سر کار خواهد آمد.»[۳۴]

 در این دوران مختلفی که در حدیث بیان شده به مرحله ای تحت عنوان «خلافت براساس روش پیامبران» اشاره شده که ممکن است دارای چندین خلیفه باشد .

در هر صورت باید روشن شده باشد که ۱۲ امامی شدن امری ابداعی و خارج از شریعت نیست بلکه تأویل و اجتهادی از روایات و منابع شرعی می باشد که عده ای چنین تاویلی را قبول دارند و دسته ای قبول ندارند.  


[۱] بخاری در کتاب الأحکام باب استخلاف حدیث شماره ۷۲۲۳ آن را روایت کرده است.

[۲] مسلم را در صحیح خود کتاب الإمارة، باب الناس تبع لقریش والخلافة في قریش، حدیث شماره ۱۸۲۱٫

[۳] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۹۶۰)، شعیب بن أرونؤوط گفته است: اسناد آن به شرط صحیحن صحیح است.

[۴] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۹۶۱) شعیب بن أرنؤوط گفته است: اسناد آن به شرط صحیحین صحیح است.

[۵]المعجم الكبیر، ج ۲، ص ۱۹۷، حدیث شماره (۱۸۰۱).

[۶] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۰۹). شعیب ارنؤوط می‌گوید: بنا به شرط مسلم، این حدیث صحیح است و رجال آن مورد اعتماد و ثقه و همان رجال شیخین هستند به جز داود که فقط جزو راویان مسلم است.

[۷] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۸۷۰). شعیب ارنؤوط می‌گوید: حدیث صحیحی است و این اسناد به علت وجود (سماک)، حسن است. در المعجم الكبیر طبرانی، ج ۲، ص ۱۹۵ حدیث شماره (۱۷۹۲) آمده و به جای عبارت آخر حدیث لفظ «اثنی عشر خلیفه» ذکر شده است.

[۸] ابوداود در کتاب (الفتن) حدیث شماره (۴۲۸۰) آن را روایت کرده است و آلبانی آن را صحیح می‌داند.

[۹] مسلم در کتاب (الإماره) باب الناس تبع لقریش و الخلافة فی قریش، حدیث شماره ۱۸۲٫

[۱۰] این تردید از سوی ابن عبدالصمد است که یکی از راویان حدیث بوده است.

[۱۱]مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۶۲)، شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن براساس شرط مسلم صحیح است و رجال ثقه و مورد اعتماد آن همان راویان شیخین هستند با این تفاوت که ابوجعفر رازی فقط راوی مسلم است.

[۱۲] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۶۴) شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن به شرط شیخین، صحیح است.

[۱۳] مسند احمد، حدیث شماره (۲۱۰۷۱) شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث صحیح است.

[۱۴] معجم أوسط، ج ۲، ص ۱۱۵، حدیث شماره ۱۴۳۰٫

[۱۵] معجم کبیر، ج ۲، ص ۱۹۶، حدیث شماره ۱۷۹۸٫

[۱۶] معجم کبیر، ج ۲، ص ۱۹۷، حدیث شماره ۱۸۰۰٫

[۱۷] المستدرک، ج ۳، ص ۷۱۵، حدیث شماره ۶۵۸۶٫

[۱۸] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۸۷۳) شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث به علت ضعف مجالد، ضعیف است.

[۱۹] معجم‌ کبیر، طبرانی، ج ۲، ص ۱۹۶، حدیث شماره (۱۷۹۶).

[۲۰] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۴۳)، شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث به علت ضعف مجالد ضعیف است.

[۲۱] المستدرک، ج ۳، ص ۷۱۵، حدیث شماره (۶۵۸۶).

[۲۲]  الإرشاد ، ج ۲، ص ۳۷۲

[۲۳] (الغیبه)، ص ۴۳۷

[۲۴] در ج ۵۲، ص ۲۰۹ بحار الأنوار

[۲۵]اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۲ و ۵۳۲، کتاب الحجة، باب آنچه درباره امامان دوازده‌گانه و نص بر آن‌ها آمده است، حدیث شماره (۸) و الغیبة طوسی، ص ۱۵۳ و ۱۵۴٫

[۲۶] اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۱، کتاب الحجة، باب (ما جاء في الإثنی عشرو النص علیهم)، حدیث شماره (۷) و (۱۴).

[۲۷] اصول كافی، ج ۱، ص ۵۳۴،كتاب الحجة، باب ما جاء في الإثنی عشر والنص علیهم، حدیث شماره ۱۷٫

[۲۸] اصول كافی، ج ۱، ص۵۳۴،كتاب الحجة، باب ما جاء في الإثنی عشر والنص علیهم، حدیث شماره ۱۸٫

[۲۹]كفایة الأثر، ص ۶۸-۶۹٫

[۳۰]منهاج الصالحین، وحید خراسانی، ج ۱، ص ۳۴۱، مبحث شهادت امام حسن به نقل از كفایة الأثر خزار قمی، ص ۲۲۷٫

[۳۱]تطور المبانی الفكریة للتشیع في القرون الثلاثة الأولی، ص ۱۵۶، ۱۶۲٫

[۳۲] از جمله آن‌ها ابومحمد یمنی از علمای قرن چهارم هجری بود که فرقه‌های موردنظر حدیث را براساس نام فرقه‌های معاصر خود تعیین کرده بود!

[۳۳] تفسیر ابن کثیر، ج ۲ ص ۳۴

[۳۴] مسند احمد، حدیث شماره ۱۸۴۳۰ شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن (حسن) است.

کسانی که در مورد جنایات و خیانتهای دارودسته ی جولانی خود را به کوری زده اند

کسانی که در مورد جنایات و خیانتهای دارودسته ی جولانی خود را به کوری زده اند

به قلم: ابوعثمان خراسانی

بسم الله الرحمن الرحيم . الحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله. أما بعد :

به دلیل جهالت بسیاری از غیرعربها از واقعیت دارودسته ی جولانی و گروههای مسلح موجود در شمال سوریه، عده ای نخاله و به بست رسیده ی طرفدار جولانی در تلاشی ناموفق و نامبارک دروغهایی تحویل خوانده های خود در فضای مجازی می دهند که هر انسان صاحب عقلی با کوچکترین تحقیقی می تواند به میزان بی اساس بودن آنها پی ببرد، که در اینجا به فاش کردن دو مورد آنها اکتفا می کنیم.

 شیخ الاسلام ابن تیمیة رحمه الله می نویسد :همانطور که انسان هنگامی که چشم خودش را می بندد حتی اگر کور نباشد چیزی را نمی بیند به همین صورت قلب هم به خاطر چرک و زنگار گناهان حق را نمی بیند هرچند که مانند یک کافر کاملا کورقلب نباشد(رسالةالایمان ص ۲۹)

در قضیه ی تجاوز ناموسی دارودسته ی جولانی به زنان مهاجرین حتی محیسنی گمراه در همان زمان در تغریداتش در حساب تویترش وقوع اغتصاب را تایید کرد اما گفت: در حجم آن مبالغه شده است.

واین عین الفاظ کلام محیسنی در تایید واقعه ی اغتصاب است که امثال این تالشی گمراه او را از علمای صادق امت می دانند: هنا أكرر ماقلته مراراً وتكراراً ..أنا لست أنكر وقوع (اغتصاب)والله المستعان ولكني أذكر مبالغات حصلت حتى تصور الناس أن القضية اليوم هي قتال

بله این چنین است! وشهد شاهد من اهلها! و همین گواهی محیسنی گمراه کافی است که تمام سخنان این اشخاص دروغگو را باطل کند و بلکه دهها شاهد عینی در این قضیه وجود دارد که گواهی بسیاری از آنان منتشر و معروف شده اما این مجازی های طرفدار جولانی نمی بینند و نمی شنوند یا خود را به نابینایی و ناشنوایی زده اند! و در عوض: جولانیی را به ناحق مدافع نوامیس اهل سنت و جماعت معرفی می کنند. و لله المستعان.

مورد دوم به عدم تطبیق قوانین شریعت الله در مناطق تحت حاکمیت دارودسته ی جولانی بر می گردد که چندین سال است بر آن حاکم شده اند و جمعیت و وسعت مناطق تحت حاکمیت آنها بسیار بیشتر از مدینه تحت حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم است .

این به بست رسیده های طرفدار جولانی  سعی می کنند با تخلیط دو موضوع کاملا متفاوت و تدلیس و تحریف معنای دارالحرب حکم نکردن دارودسته ی جولانی و هم پیمان های آنها به ما انزل الله را توجیه کنند.

از لحاظ فقهی در بین فقهاء اختلاف وجود دارد که اگر لشکر اسلام برای انجام یک ماموریت به دار الکفر یا سرزمین تحت سیطره کفار وارد شود و سربازی از سربازان مسلمان در عین عملیات و در محدوده ی سرزمین تحت کنترل کفار کاری انجام دهد که مستوجب حد باشد آیا حد بر او اجرا می شود یا نمی شود و یا تا زمان برگشتن لشکر به سرزمین آزاد شده و یا دارالاسلام اجرای حد به تاخیر می افتد …اما در مورد اجرای حدود در سرزمین های آزاد شدهء جهادی هیچ اختلافی وجود ندارد و مورد اجماع تمام علماست…

امام ابن قدامه رحمه الله در کتاب المغنی می نویسد: وتقام الحدود في الثغور، بغير خلاف نعلمه؛ لأنها من بلاد الإسلام، والحاجة داعية إلى زجر أهلها، كالحاجة إلى زجر غيرهم . یعنی حدود در مرزهای جنگ و جهاد اجرا می شود ودر این مورد تا آنجا که می دانیم اختلافی وجود ندارد چرا که مرزها جزو بلاد اسلام است.

نجدی های ادلب نشین به بن رسیده اند و اردوگاه نشینی و فاصولیاخوری خودشان و محافظت از ارتش ترکیه را تحت نام رباط توجیه می کنند و گرنه ناامیدی سراسر وجودشان را گرفته است.

بهترین گزینه برایشان توبه و برگشت از مسیر اشتباهی است که در آن افتاده اند.

حزب التحریر در جایگاهی هست که ا.ا.ا را به خاطر عدم جهاد با کفار حربی سرزنش کند؟

حزب التحریر  در جایگاهی هست که ا.ا.ا را به خاطر عدم جهاد با کفار حربی سرزنش کند؟

به قلم:  عنایت الرحمن مهاجر

بعد از این سخن مولوی عبدالکبیر معاون سیاسی ریاست الوزراء ا ا ا یک‌عده چادر پوشان تحریری اعتراض دارند که اگر افغانستان با اسرائیل سرحد ندارد با چین که کافر حربی است سرحد دارد چرا با اینها وارد جنگ نمی‌شود؟
نمیدانم اینها چیزی بنام وجدان در درون شان دارند یا خیر؟
در بیست سال گذشته که کشور ما تحت اشغال آمریکا و ناتو قرار گرفته بود و جهادِ که مانند نماز و روزه فرض عین گشته بود و در پشت دروازه های ما رسیده بود اینها کجا بودند؟
چرا شوق جهاد شان خفته بود؟ اون زمان پول و پیسه و زندگی راحت خوش شان میامد و با خیلی سخن اندک خود و دیگران را فریب می‌دادند که ما مبارزه سیاسی می‌کنیم.
ولی امروز کسانی را طعنه ترک جهاد می‌دهند که در گذشته امتحان شان را داده اند اگر امروز هم زمینه مساعد شود پیشتازان میدان معرکه همین ها خواهد بود _بإذن الله تعالی_ نه تحریری های مفت خور.
اگر میگویند جهاد بعد از تاسیس دولت اسلامی و به دستور امیر مسلمان ها صورت می‌گیرد، ا. ا. ا. نیز دارای یک دولت اسلامی بود که بعد از حمله ناتو سقوط کرد، و هم امیر داشت که ایشان ( لوی ملا صیب رحمه الله ) حکم جهاد را به فتوای ۵۰۰ تن علماء جید کشور صادر نمود چرا به فتوایش لبیک نگفته مرتکب ترک فرض شدند؟
خوب گذشته که گذشت اگر دیروز وجدان های شان مُرده بود و از شوق جهاد آگاهی نداشتند امروز برای‌شان فرصت مساعد شده است، تی‌تی‌پی از خود امیر دارد، ساحه تمکین دارد بروند پیوست شوند و گذشته شان را جبران کنند. اما این را همه میداند که این غیرت در وجود این ها نیست ضرب المثل مشهورِ داریم که زهر را زهر‌خور می‌خورد جهاد و مبارزه کار هر فاسق و فاجر نیست میدان معرکه ایمانِ میخواهد که در وجود این‌ها نیست.

واقعا آیا بینش شاگردان قرآن اینست که مکتبی های کوردستان دارند؟

واقعا آیا بینش شاگردان قرآن اینست که مکتبی های کوردستان دارند؟

به قلم: فەردین مۆحەممەدی

با سلام و درود خدمت بزرگواران

وقتی حرکات دسته های مختلف مکتب قرآن کوردستان در برابر همدیگر و سایر مسلمین را می بینم یاد خاطره ای از دوران کودکیم افتادم: در منطقه ما مثل غالب بلاد کوردستان دو فرقه خیلی محکم و غیرمستقیم پشتوانه داری دینی بنامهای دراویش و تصوف وجود داشتند و مسلمانانی بدون این دو نام بسیار کم بودند این دو فرقه هردو مخلصانه برای خدا ولی ظاهرا برای اربابان خویش عبادت خود را انجام میدادند.

بارها و بارها بدلیل خودحق پنداری، باهم درگیرهای فیزیکی سخت و خشن انجام میدادند. و یکبار که پنج شش ساله بودم  در روستای ما طبق معمول جنگ درویش و صوفی اوج گرفت چند نفر این میان از دوطرف سخت مجروح شدند تا جایی که یکی به حالت بیهوشی رفت.

چند نفر بیطرفی که واقعا هیچ گرایشی نداشته و بیطرف کامل بودند به میانجیگری آمده و دوطرف قضیه این این میانجیگرها را با چوب و چماق تا حد بیهوشی بردند. بعد از سالها و حال هم از تک تکی از طرفین که گاهگداری در مهمانیها و یا جاهایی که بهم میرسیم ،میپرسم راستی دلیل اون همه کشمکش وجنگ و دعوا  چی بود ،این کلمه وجه اشتراک جوابی هر دوست خیلی با کمال معذرت ازخدمت همگی،،کۆرە نەفامی،بیسه وادی ،گەوجی،، و همه این دغدغه را دارن ،،داخم خۆا بمانۆەخشێت،، یکیشون که الان محدوده سنی ۷۵ تا ٨۰سالگی را داشته و خیلی ندامت قلبی دارد به حضور این افراد رفته و ازشان حلالیت میطلبد.

بلاتشبیه و بدور از شخصیت بزرگواران،قضیه مکتب قرآن هم حال چنین حالی دارد، چرا بجان هم افتادن نوعی شگرد و شاهکار شده ،چرا مکتبیها فقط خصلت دشمن شادکردن را در درون خود میپرورانند؟

کاری نکنیم زمانی مثل آن پیرمرد ٨۰ساله به عذرخواهی بیافتیم شاید عمر ما کفاف ندهد

چرا هرکسی به فکر بایکوت و سرکوب طرف مقابل است؟

این کارها را نکنیم ،دشمنان درون و برون خود را شاد نکنیم کاکه احمدی باشیم

این بزرگوار جمله گرانقدر دارند که سالیان درازیست در ذهن و قلبم جولان میدهد(کێ خزمەتکارتربێت ئەوە لاێ خۆاوە خۆشەویسترە) دعای خیر این بزرگوار ،این مرد خدا برای دشمنانش هم زیاده تا چه رسد به دوستان. از ته دل برای همه دعا کنیم، این بینش کاکه احمدیست

واقعا این راه کاک احمد است؟ این مکتبی بودن هست؟

مکتبی بودن پسوندی هم دارد متاسفانه برداشته شده خیلی از بازاریان بدون این پسوند کاسبی خود را میکنند، مکتب قرآنی بودن ؛ واقعا آیا بینش شاگردان قرآن اینست؟

………………….

جنگ بین مکتبی ها بسیار سخت تر و عجیب تر از جنگ صوفی و درویش است… دعوای درویش و صوفی بر این بود که هرکدام ادعا می کرد او بیشتر پیرو حق است… اما در دعوای مکتبی ها یک طرف با ادعای دفاع از حق است و دیگری می گوید من خودم خود حق هستم و نمی خواهم از حق دفاع کنی…!!! دیگری هم پیوسته تکرار می کند: من باید از حق دفاع کنم….

عجیب نیست….