پاسخ و تشبیه جاهلانه ی مریدان فتاحی در توجیه نوکری برای کفار اشغالگر و خیانت به اسلام و مسلمین

پاسخ و تشبیه جاهلانه ی مریدان فتاحی در توجیه نوکری برای کفار اشغالگر و خیانت به اسلام و مسلمین

کاتب: ابوخبیب مهابادی موکریانی

یکی از برادران ما در مقاله ای روشنگرانه مریدان فریب خورده ی فتاحی را به رها کردن نوکری برای کفار سکولار جهانی از کانال حکومت سکولار ترکیه و  جلوگیری از اشغال سرزمینهای مسلمین توسط کفار اتحادیه ی اروپا(ناتو) و بازگشت به مسیر صحیح اهل سنت دعوت کرده بود که این فریب خورده ها یک جمله ی آن را گرفته و بر روی آن مانور دادند .

این برادر ما گفته بود: «تمکین و مصلحت ضوابط روشنی دارد که در مصلحت باید حفظ اسلامیت ،حفظ عزت، حفظ استقلال جماعت حفظ شود، یعنی هر گونه توافق باید با حفظ ارزش ها باشد»

مریدان چشم و گوش بسته ی فتاحی هم در قیاسی مع الفارق می گویند:”  حال ما او را ارجاع می دهیم به زمان رسول الله صل الله علیه و سلم اگر به مفاد صلح حدیبیه در اوایل بین رسول الله صل الله علیه و سلم و کفار قریش بسته شد  قرار شد که اگر فردی از مدینه خواست به مکه برود ، کفار قریش او را بر نمی گردانند ولی اگر از مکه فردی مسلمان  شد و به مدینه هجرت کرد پیامبر صل الله علیه و سلم موظف است او را برگرداند و رسول الله صل الله علیه و سلم طبق این بند را پذیرفت در حالی که صحابه شدیدا مخالف بودند . کافی است کمی فکر کنید ! ”

من از شما خواننده ی محترم می پرسم : این پاسخ دارودسته ی جولانی چه ربطی به تمکین مسلمین و حکومت اسلامی رسول الله صلی الله علیه وسلم و پیمان یک حکومت اسلامی با سایر کفار دارد؟ اصلا مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم در داخل سرزمینهای اسلامی که تابع حکومت خودش بودند به کفار محارب پایگاه و مراکز نظامی داد؟ مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم سرزمین آزاد شده ی مسلمین را از اشغال یک کافری دراورد و به اشغال یک کافر محارب دیگری در آورد؟

به نظر شما از شخصیتی مثل رسول الله صلی الله علیه وسلم که حاضر نشد در مکه به مجلس و پارلمان کفار تحت عنوان دارالندوه وارد شود و استقلال خودش را حفظ کرد تا اینکه مدینه را آزاد کرد و حکومت اسلامی خود را در آنجا تشکیل داد ، آیا چنین شخصیتی یک وجب از سرزمینهای آزاد شده ی مدینه را تحویل کفار محارب و مرتدین داد و نعوذ بالله مجاهدین را مامور محافظت از این کفار و مرتدین کرد؟

این مریدان چشم و گوش بسته باید بدانند که حکومت اسلامی رسول الله صلی الله علیه وسلم با یک کافر خارج از سرزمینهای اسلامی پیمان بست که یکی از مفاد این پیمان حدیبیه این بود که این کافر خارجی حتی حق ندارد به سرزمین کفاری که با رسول الله صلی الله علیه وسلم هم پیمان هم هستند  تجاوز کند و سربازانش حق ورود به سرزمین این کفار متحد را نیز ندارند چه رسد به اشغال سرزمینهای آزاد شده ی اسلامی . دیدیم زمانی که کفار قریش به قبیله ی کفار خزاعه که متحد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند حمله کردند رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها حمله کرد و مکه را فتح کرد .

در این صورت وارد کردن ارتش کفار اصلی ناتو از کانال ارتش سکولار و مرتد ترکیه به سرزمینهای مسلمین آنهم در چند جای مختلف که انواع سلاحهای سنگین را در آن جای داده و هر لحظه که بخواهند می توانند از طریق هواپیماهای خود هزاران سرباز کافر و مرتد را در آن جای دهند و ظرف چند روز کل مسلمین را تحت کنترل خود در آورند و بقیه ی سرزمینهایشان را نیز به اشغال خود درآورند ، چه مصلحت شرعی برای مسلمین در بر دارد؟

ما حق نداریم به خاطر مخالفت با یک کافر و نجات از آن، هزاران مسلمان را به کشتن بدهیم، هزاران کودک مسلمان را یتیم کنیم، هزاران زن مسلمان را بیوه کنیم، هزاران دختر و زن مسلمین را در معرض انواع تجاوزات ناموسی و حتی خرید و فروش توسط دشمنان و خائنین قرار بدهیم، خانه و کاشانه و وطن مسلمین را تبدیل به ویرانه ای کنیم و بالاتر از همه دین مسلمین را در معرض خطر قرار دهیم آنهم به خاطر چه؟ به خاطر اینکه یک کافر محاربی جایگزین یک کافر محارب دیگری بشود . خوب اگر قرار بود اینجوری شود اصلا چرا قیام کردند؟

در اینجاست که باید این مریدان فریب خورده و جاهل دارودسته ی جولانی را دعوت به کمی تفکر کرد و به آنها فهماند که اهل سنت ایران زیرکتر از آنی است که تسلیم این سحر و شبهه ی جاهلانه ی شما بشود .

 

در اشغال شدن سرزمینهای مسلمین توسط کفار جهانی و مرتدین محلی چه مصلحتی وجود دارد که دارودسته ی جولانی آن را بهانه کرده است؟

در اشغال شدن سرزمینهای مسلمین توسط کفار جهانی و مرتدین محلی چه مصلحتی وجود دارد که دارودسته ی جولانی آن را بهانه کرده است؟

به قلم: ابوخالد کوردستانی

می دانیم تمام انسانهای آزاده صرف نظر از دین و مذهبشان هر گونه اشغالگری توسط دشمنان آشکار ملت و دین خودشان را، به هر بهانه ای که باشد، نوعی خیانت و دشمنی واضح نسبت به دین و وطن خود می دانند . ملت مسلمان کورد چنین تجربیات تلخی را داشته است . یک بار سکولاریستهای مرتد بارزانی به خاطر مخالفت با سکولاریستهای مرتد طالبانی ارتش سکولاریست صدام حسین را وارد خاک کوردستان عراق کردند و بار دیگر سکولاریستهای مرتد طالبانی ارتش سکولار صدام حسین را بر علیه بارزانی ها وارد خاک کوردستان کردند و آنهمه مصیبت آفریدند .

البته سکولاریستهای مرتد کومله و دمکرات ایران هم به مدت ۸ سال سگهای بوکش و راهنمای ارتش سکولار عراق در کشت و کشتار مردم مسلمان کورد ایران بودند. همین نوکری و دشمنی آشکار بر علیه دین و وطن کوردها را ما سالهاست در سکولاریستهای مرتد حزب کارگران اوجالان مشاهده می کنیم از زمانی که صدام حسین اردوگاه مخمور را در اختیار آنها قرار داد تا الان که نوکر اجاره ای آمریکا بر علیه دین اسلام و ملت کورد و عرب شده اند .

اینها تجربیات زنده ای هستند که کوردهای مسلمان از خائنین به دین و ملت خود توسط سکولاریستهای کافر جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی دیده اند که باعث شده تنفر از دین سکولاریسم و سکولاریستها و گرایش به قانون شریعت الله در آنها رشد چشمگیری داشته باشد . اما مصیبت مسلمین این مناطق زمانی شروع می شود که همین اسلامگراها نیز بخواهند با استفاده ی ابزاری از احساسات دینی مردم همان مسیر سکولاریستهای مرتد را بروند .

دارودسته ی جولانی و گروه کوچک فتاحی (که بخش کوچکی از دارودسته ی جولانی و شریک جنایتها و خیانتهای آشکار جولانی است) یکی از همان گروههائی است که با نام اسلام و دین و قرآن و سنت و جهاد و اهل سنت و…. دقیقا همان مسیر سکولاریستهای مرتد بارزانی و طالبانی و کومله ها و دمکراتها و سایر خائنین به دین و ملت را می پیمایند .

 

شکی وجود ندارد که حکومت سکولار و مرتد ترکیه یکی از اعضای ارتش ناتو (ارتش کفار اروپائی) به شمار می رود که تا به حال در اشغال سرزمینهای مسلمین نقش بارزی را برای کفار اصلی ایفا کرده است، از صومالی و لیبی و مالی در آفریقا بگیر تا افغانستان و عراق و سوریه در آسیا؛ و تا به حال دستش به خون میلیونها مسلمان اهل سنت آلوده شده است.

اگر کارنامه ی ارتش ناتو در آفریقا و آسیا را مرور کنیم به نظر شما غیر از کشت و کشتار مسلمین و تاراج منابع زیر زمینی و رواج فرهنگ بی بندوباری و تداوم اشغالگری و… چه ثمره ای برای مسلمین داشته است که حالا دارودسته ی جولانی ارتش این کفار آشکار و مرتدین سکولار ترکیه را به داخل سرزمینهای به اصطلاح آزاد شده ی خود آورده و این سرزمینها را تبدیل به مناطق اشغالی توسط ارتش کفار ناتو از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه نموده است؟

اگر ما به اهل سنت ایراد تاکید می کنیم که این جنگ دارودسته ی جولانی و دنباله روان آن مانند گروه کوچک فتاحی مثل جنگ بارزانی ها و طالبانی ها شده که صدام حسین را نوبتی وارد خاک کوردستان عراق می کردند و برای فریب مریدانشان صدها مصلحت دروغین می تراشیدند، باید بدانند که با یک فیلم و سناریوی جدیدی سروکار ندارند بلکه فیلم و سناریو همان است اما بازیگران آن عوض شده اند .

دیروز سکولاریستهای مرتد با شعارهای آزادی و برابری و دمکراسی و رفاه و … در این فیلم نقش بازی می کردند و امروز  عده ای با نام اسلام و دین و قرآن و سنت و اهل سنت و جهاد و … به بازیگری در این فیلم مشغول بازی هستند که کارگردان همه ی آنها کفار سکولار جهانی و حکومتهای طاغوتی و سکولار منطقه ای هستند .

پس مسلمین باید هوشیاری خود را حفظ کنند و جهاد فی سبیل ناتو یا آمریکا یا هر کافر جهانی و منطقه ای را با جهاد فی سبیل الله عوض نکنند . بخصوص اهل سنت ایران باید دقت کنند و فریب شعارهای شبه جهادی این مزدوران را نخورند که اگر آگاهانه در دام این خائنین به دین و ملت خود بیافتند هم دنیای خود را از دست می دهند و هم قیامت خود را .

تناقضاتی در گروه جولانی که دار ودسته ی فتاحی هم در آن مانده اند

تناقضاتی در گروه جولانی که دار ودسته ی فتاحی هم در آن مانده اند

به قلم : ابوخالد کوردستانی
بسیاردیده شده است که حکومتها و جماعتها و گروههائی در رسانه های تبلیغی و مجازی خود چیزی را تبلیغ می کنند که با آنچه عملا به آن مشغول هستند تفاوتهای بنیادین و اساسی دارد که نوعی تناقض گوئی را می رساند.
ما چنین تناقضاتی را در رسانه های کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی و گروهها و احزاب سکولار و مرتد محلی زیاد دیده ایم و نیازی به بازگوئی نیست . آنچه برای ما باعث تعجب و نگرانی می شود استفاده ی گروههای به اصطلاح جهادی از چنین حربه ی کثیفی برای انحراف افکار اهل جهاد است . دارودسته ی انگشت شمار گروه فتاحی یکی از همین گروههائی است که آشکارا در تناقضاتی افتاده است که خود اعضای این گروه کوچک هم برای آگاهان به جهاد پاسخی ندارد .
یکی از این تناقضات مخالفت این گروه با دین سکولاریسم و دموکراسی آن می باشد که به همین بهانه هم از دارودسته ی باسامی و جبهه ی خودساخته ی منسوب به اهل سنت آن جدا شدند . چنین حرکتی برای همه ی ما علامت مبارکی بود که همه ی ما را خوشحال و امیدوار کرد اما در برابر زمانی که همین دارودسته ی فتاحی در هیئت جولانی در خدمت کفار سکولار جهانی به رهبری ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) قرار گرفتند و تبدیل به مجری اهداف، اوامر و برنامه های دموکراسی خواهانه ی آنها شدند بازگو کننده ی واقعیت غیر قابل انکار دیگری بود که نوعی تناقض آشکار را می رساند .
زمانی که الله تعالی سیدنا ابراهیم علیه السلام را به عنوان الگو به ما معرفی می کند از زبان سیدنا ابراهیم علیه السلام نقل می کند که می فرماید: إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ (ممتحنه/۴) ما از شما و از چيزهائي كه بغير از خدا مي‌پرستيد ، بيزار و گريزانيم ، و شما را قبول نداريم و در حق شما بي‌اعتنائيم ، و دشمنانگي و كينه‌توزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است ، تا زماني كه به خداي يگانه ايمان مي‌آوريد و او را به يگانگي مي‌پرستيد .
در اینجا برائت از خود کفار مشرک (سکولار) قبل از برائت از عقاید آنها مطرح شده است . چون برائت از خود مشرکین (سکولاریستها) خواه ناخوه به برائت از عقاید آنها هم منجر می شود. اما کسانی که از عقاید کفار اعلام بیزاری می کنند اما «عملا» در خدمت آنها قرار می گیرند در واقع دچار تناقضات آشکاری شده اند که عدم صداقت آنها را می رساند . این اسلوب منافقین(سکولار زده ها) در طول تاریخ بوده است، که ما همین الان هم در افغانستان و صومالی و… مشاهده اش می کنیم، که عده ای از یکطرف خود را اسلامی می دانند اما به صورت عملی در خدمت کفار سکولار خارجی و مرتدین محلی قرار گرفته اند و مخالفت با عقاید سکولاریستی تنها شعاری توخالی است برای فریب مسلمین و کشاندن آنها به پای صندوقهای رای گیری و…. این صفت مال منافقین است که متاسفانه دسته هائی از گروههای مسلح را نیز به خود آلوده کرده است .

یکی دیگر از تناقضات بزرگی که دارودسته ی کوچک فتاحی به تبعیت از ارباب کوچک خودش جولانی در آن افتاده است تبلیغ نام شیخ اسامه بن لادن تقبله الله و مانور دادن بر روی اسم ایمن الظواهری به عنوان رهبر القاعده است . یعنی دارودسته ی فتاحی می خواهد در تبلیغات مجازی خود با بردن نام این اشخاص خود را پیرو منهج شیخ اسامه و هم مسیر با القاعده نشان دهد! اما در «عمل» می بینیم که اربابش جولانی به راحتی به ایمن الظواهری خیانت می کند همچنانکه به امیر قبلی خود در دوله خیانت کرده بود و به این هم بسنده نمی کند بلکه سران القاعده در سوریه را به دلیل عدم بیعت یا به بهانه ی های واهی ارتباط با دوله و… دستگیر و زندانی و حتی در عملیاتهائی آنها را نیز به قتل می رساند تا جائی که آنها را وادار کند که طبق نقشه ی آنها فعالیت کنند که همان نقشه ی ارباب اصلی یعنی ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) است .
ارباب اصلی اینها «ناتو» می داند که القاعده فعلا در بیعت با طالبان است و طالبان هم جهت جنگ با آمریکا و ناتو در افغانستان فعلا متحد ایران و روسیه است و این اصلا به نفع ناتو نیست به همین دلیل از طریق نوکرش حکومت سکولار ترکیه و آنهم از طریق نوکرش جولانی فشار خود بر القاعده ی سوریه را افزایش می دهد تا جائی که آنها را تابع نقشه های خود کنند. در واقع القاعده و دارودسته ی جولانی هر کدام در مسیر جداگانه ای در حرکت هستند که استقلال عمل القاعده در سوریه اصلا به نفع اربابان جولانی نیست. در اینجا دارودسته ی فتاحی نوکر کسی مثل جولانی هستند که خود جولانی هم نوکر یکی از نوکران ناتو است و اینها هیچ استقلال عملی از خود ندارند و بستگی به معملات پشت پرده ی قدرتهای جهانی و منطقه ای هر کدام دارای تاریخ مصرف مشخصی هستند .
به عنوان مثال زمانی که حکومت سکولار آمریکا ایران را تحریم می کند و حکومت سکولار ترکیه به پشتیبانی از سایر اعضای ناتو از چنین تحریمی شانه خالی می کند و همچنان روابط امنیتی و سیاسی و اقتصادی و گردشگری و… خود را با ایران و روسیه حفظ می کند واضح و آشکار است که حکومت سکولار ترکیه به عنوان نماینده ی ناتو در منطقه دنبال منافع و مصالح مشترک اعضای ناتو است که در راه رسیدن به این منافع مشترک گروههای مسلح سوری را نیز به کار گرفته است و دیدیم هر گاه به بخشی از منافع خود رسیده اند دسته ای را مورد معامله قرار داده اند. مگر معامله ی ترکیه با روسیه و ایران در حلب را ندیدیم ؟ مگر معامله ی ترکیه با روسیه و ایران در غوطه ی شرقی را ندیدیم؟
آیا این پیروان سحر شده توسط تاجران جهاد نمی خواهند از خود بپرسند که این منافع حکومت سکولار ترکیه(نماینده ی ناتو) چیست که هم می خواهد با ایران و روسیه و آمریکا ارتباط داشته باشد و هم این گروههای مسلح را نگهدارد؟
این تنها دو مورد از تناقضات آشکار دارودسته ی کوچک فتاحی برای کسانی است که اهل شنیدن، تعقل و قلب سالمی باشند . تناقاضاتی که همین گروه کوچک هم در پاسخ به آن مانده اند و نشانه هائی از یک سناریوی وحشتناک برای قربانی کردن جوانان اهل سنت و تجارت با خون و ناموس آنها در راه اهداف کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی است .

تفاوت وطنی بودن حکومت بدیل اضطراری طالبان و وطنی بودن گروههای مسلح شام

تفاوت وطنی بودن حکومت بدیل اضطراری طالبان و وطنی بودن گروههای مسلح شام

به قلم : ابوخالد کوردستانی
امروزه ما شاهد جبهه و اندماج ناهمگونی در شام هستیم تحت عنوان «الجبهة الوطنیة للتحریر» . همچنانکه از اسم آن پیداست این جبهه متشکل از «سوریه ای ها» است و معیار اتحاد آنها هم سوریه ای بودن و وطن و دین سکولاریسم است نه توحید و قانون شریعت الله .
در این صورت برای مهاجرین جایگاهی وجود ندارد و طبق تجربیات تاریخی تنها به عنوان مزدور از آنها استفاده می کنند و این مزدوران هم تاریخ مصرف مشخصی دارند که در نهایت یا مورد معامله قرار می گیرند و خرج می شوند یا اینکه پس از پایان تاریخ مصرفشان اخراج می گردند .
این یعنی مقدماتی برای دور ریختن مجاهدین صادق از ساحه ی شام و تکرار سناریوئی که احرار شام مدتها پیش در شکل کوچکش انجامش داده بود که در ضمن آن صدها مهاجر اهل سنت به همراه خانواده هایشان قربانی شدند . اگر احرار ثابت کرد که با این سناریوئی که ریخته هدفش جهاد فی سبیل ناتو( از کانال حکومت سکولار ترکیه) و در نهایت خدمت به دین سکولاریسم و جایگزین نمودن کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو در خاک سوریه است، آیا این گروه ملی گرا و ناسیونالیسم وطنی که امثال جولانی در آن عضویت دارند و شروع آن به توافق آستانه بر می گردد چیزی غیر از این می تواند باشد؟ در این صورت دارودسته ی فتاحی در این بازی خائنانه چه نقشی دارند و چه پاسخی برای خونهای ریخته شده و زیردستان باقی مانده دارند؟
اگر در این جبهه ی ملی گرا و ناسیونالیست نمایندگان حکومت سکولار بشار اسد و سایر گروههای معارض مثل ارتش آزاد و… وجود دارد که دیمستورا مثل پل بریمر در عراق نماینده ی مستقل از علوی ها و لیبرالها و دروزی ها و سایر سکولارها را انتخاب می کند، در این صورت این معجون اگر ارتشی ملی و وطنی تشکیل دهد در چه راهی خدمت می کند؟ در راه الله یا در راه کفار سکولار جهانی؟
در برابر این ما شاهد حکومتی بدیل اضطراری اسلامی به نام طالبان هستیم که بر این باور است که هدف فعلی آنها نجات ملت مسلمان افغانستان از کفار سکولار اشغالگر جهانی به رهبری آمریکا و ناتو است . این حکومت بدیل اضطراری اسلامی به هماه هزاران مجاهد از القاعده و سایر مهاجرین برای تشکیل حکومتی اسلامی در افغانستان جهاد می کند اما فعلا معتقد است که ابتدا باید افغانستان را آزاد کرد و سخن از جاهای دیگر زدن اشتباه است .
آیا چنین حکومت بدیل اضطراری اسلامی که برای قانون شریعت الله و جهاد با کفار و مرتدین محلی جهاد می کند قابل مقایسه با جبهه ی گروههای ملی گرای سوریه است که برای دین سکولاریسم و خدمت به کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو می جنگند؟ آیا حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان که بر علیه آمریکا و ناتو جهاد می کند با کسانی که در راه خدمت به آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه و آل سعود و رادن و … می جنگند قابل مقایسه هستند؟
دارودسته ی فتاحی و پس مانده های انصار لازم است برای اعضای انگشت شمار خود پاسخی شرعی پیدا کنند و گرنه تاریخ از آنها به عنوان تاجران جهاد و خادمین جاهل کفار جهانی یاد خواهد کرد که در راه پیاده شدن اهداف و نقشه های کفار سکولار جهانی و ملی گراهای محلی و دین سکولاریسم، خون و ناموس سربازان خود را مورد معامله قرار داده اند .

توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

به قلم: ابوخالد کوردستانی

بارها و بارها امرای جهاد در میدانهای جهاد از عملکردهای غلط دارودسته ی جولانی در برابر اهل سنت شام و حتی غدر و خیانت آن به مجاهدین اهل سنت عراق و حتی سازمان بین المللی القاعده شکایت کرده اند و در این زمینه روشنگری هائی ارائه داده اند .

در برابر این نقدها و روشنگریهای اهل جهاد، واکنش گروه جولانی و بخصوص دارودسته ی ناچیز و کوچک فتاحی که در این جرمها هم مسیر با جولانی بوده است بسیار جای تأمل می باشد .

مجاهدین از گروههای مختلف بارها به این خائنین به جهاد به صورت واضح و ساده تذکر داده اند که اگر قرار است در راه دین سکولاریسم و جایگزین کردن یک ارباب سکولاری به نام ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه ) و آمریکا (از کانال آل سعود و قطر و…) به جای سکولاری به نام بشار اسد و روسیه بجنگید چرا نام جهاد فی سبیل الله را یدک می کشند در حالی که آشکارا فی سبیل ناتو و آمریکا می جنگند ؟!!

رهبران این دسته از جماعتها مثل وائل علوان و علوش و… اگه در میدانهای جنگ فروخته نشوند و به قتل نرسند در نهایت با قربانی کردن زیر دستان و فروش افرادی که رهبریت آنها را برعهده گرفته اند در نهایت در یکی از کشورهای تابع ناتو یا آمریکا با میلیونها دلار به زندگی خود ادامه می دهند و آنچه می ماند مشتی جنگجوی فریب خورده ی دلسرد و نا امید و گوشه گیر است که دنیا و قیامت خود را فدای توهماتی کرده اند که در نهایت به حاکمیت کفری به جای کفر دیگری و جایگزین شدن یک ارباب سکولار به جای یک ارباب سکولار دیگری بوده است  آنهم با دادن آنهمه هزینه.

این برادران لازمه از خود بپرسند که ترک خانواده و سرزمین و قوم و خویش و مال و دارائی و تحمل آنهمه سختی های راه سفر به چنین سرزمینی و وارد کردن اسم خود به لیست سیاه سازمانهای اطلاعاتی کشور مبداء و… ارزش آن را دارد که همه ی اینها را در راه جایگزین شدن کفر و تحکیم قوانین کفری فدا کنند و خوشان هم با تحمل اینهمه مشکلات و سختی ها ابزار دست کفار محاربی چون آمریکا و ناتو گردند و در چنین راه کفری بمیرند و ثمره ی خونشان هم به اهداف چنین کفاری کمک کند؟!

هر انسان آزادی خواهی که دارای عقل سالمی باشد می داند که چنین جنگیدنی نوعی بازی دادن خود و خدمت به دنیای دشمنان اهل سنت است . در برابر چنین آگاهی هائی ساحران وابسته به دارودسته ی جولانی مثل گروه چند نفری فتاحی توجیهات سبکسرانه و شبهاتی را در قالب مصلحت تراشی های جاهلانه مطرح می کنند تا هم خیانت آشکار خود را بپوشانند و هم اینکه این مریدان فریب خورده را تا زمانی که تاریخ مصرفشان تمام می شود نزد خود نگه دارند .

اینها این سرزمینهای تحت مدیریت ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) و آمریکا (از کانال مزدوران ارتش آزاد و حزب کارگران اوجالان و…) را مناطق آزاد شده و محرر می نامند در حالی این مناطق اشغال شده توسط ناتو و آمریکا هستند . این اشخاص برای اشغال این مناطق توسط ناتو بهانه هائی را آورده اند که قابل ملاحظه هستند . مثل: ادامه خواندن توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

عبرتهائی از تاریخچه ی مختصر دارودسته ی جولانی سرکارگر فعلی فتاحی

عبرتهائی از تاریخچه ی مختصر دارودسته ی جولانی سرکارگر فعلی فتاحی

به قلم: ابوخالد کوردستانی

به دنبال رها شدن جولانی از زندان نصیریها و پناه آوردن به دوله ، ابوبکر بغدادی او را با نصف بیت المالی که در اختیار داشت روانه ی سوریه نمود و بسیاری از سربازان سوری خود را نیز در اختیار وی قرار داد . اما انگار قرار بود که تاریخ این شخص برای همه عبرت تلخی باشد .

 

با تمام این احوال جولانی ابتدا به امیر خودش و سپس به سربازان زیر دستش و در نهایت به کل مسلمین سوریه خیانت و همه را در راه اهداف نفسانی خودش فروخت و با بازی دادن ایمن الظواهری و سپس خیانت به او دارودسته ی مستقلی را به وجود آورد .

دوله به عنوان ولی نعمت او هرگز آغازگر تنبیه او نشد و حتی تحریمش نکرد بلکه زمانی که مزدوران مستقیم آمریکا و ناتو جنگ را بر دارودسته ی جولانی تحمیل کردند دوله با این دیدگاه که این سربازان نافرمان جولانی از خودش هستند و مسلمانند به دفاع از آنها پرداخت و در جنگ با مرتدین مثل مزدوران حزب کارگران اوجالان و ارتش آزاد و… یاری رسان دارودسته ی جولانی شد. همین واکنش باعث قدردانی سربازان جولانی و حتی جدا شدن تعداد زیادی از آنها از دارودسته ی مافیائی رهبر خائنشان شد .

جولانی به صورت تدریجی و در مخالفت با مجاهدین شریعت گرا به همین گروههای مزدوری  که به عنوان اهرم فشار آمریکا و ناتو قبلا با او جنگیده بودند نزدیک شد . بعد از کنار آمدن جولانی با این گروهها واکنش خود جولانی و چند نفری که گزینشی و نمایشی به عنوان هیئت شرعی انتخاب کرده بود عبرت انگیز است . این مجموعه ی شبه مافیائی با دیدن اینهمه جرائم ،غدرها، خیانتها و جنایتهای گروههای مسلح مزدور در حق اهل سنت سوریه خود را به جهالت زده و چنین وانمود کردند که این مزدوران مجاهدانی هستند که جنگیدن با آنها نه مصلحت است و نه جایز بلکه جنگ با دوله که ارباب قبلیش بود خالی از اشکال است و جنگ دوله با این مزدوران جنگ فتنه است !

شگفت انگیزتر اینکه با همین بهانه ها به صورت تدریجی با نوکران ناتو (از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) نزدیک و متحد شد و به همین سادگی به نمایندگی از ناتو جنگ بر علیه دوله  و سپس جنگ بر علیه القاعده را جهت راضی کردن این اربابان جدید شروع کرد و به همین راحتی فاز دوم خیانت و غدر خود در حق دوله و القاعده و کل اهل سنت سوریه را زدند .

اما این خیانت آشکار و بهانه های خیانت آلود ساحران شبه مذهبی اطراف جولانی نتوانست همه ی سربازان جولانی را فریب داده و آنها را سحر کند و دیدیم که تعداد زیادی از این سربازان فریب خورده یا به کلی دلسرد شده و از جهاد فاصله گرفتند یا به گروههای مسلح دیگر و بخصوص دوله بیعت دادند . در این زمینه سخنان ابوعبدالعزیز العکیدی و پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مهاجرین اهل سنت شام می تواند روشنگر خیلی از مسائل باشد .

یکی از گروههائی که به صورت فراگیر از جولانی جدا شده و به دوله بیعت دادند مناطق نفتی آنها بود که مقرات زیادی را در بر می گرفت. دارودسته ی جولانی که موجودیت خود را در خطر می دیدند به همین سربازان جدا شده ی خود به بهانه تصاحب انبارهای نفت حمله نموده و صدها نفر از آنها را به فجیع ترین شیوه ی ممکن قتل عام و ذبح کردند تا عبرتی باشند برای دیگران .

این جنایت نابخشودنی اگر چه با تبلیغات دروغین ساحران اطراف جولانی و سایر گروههای مزدور می توانست به صورت وارونه و دروغین به خارج نشر یابد اما از دید سربازان جولانی نمی توانست پنهان بماند بخصوص سربازانی که می دیدند برادران دیروز خود  چگونه توسط سایر همقاطاران آنها قتل عام و ذبح می شوند و زنان آنها به اسارت در می آیند و….

این عمل به عنوان خیانت سوم جولانی و دارودسته ی مافیائی او مشهور شده است که پس از آن تعداد زیادی از مخلصین و دنبال کنندگان راه حق از گروه جولانی جدا شده و هر کدام مسیری را پیمودند . عده ای دوباره به دوله بیعت دادند و تعداد زیادی از آنها هم دلسرد شده و کلا میدانهای جهاد را رها کردند که اکثر مهاجرین به دلیل این اقدامات از میدانهای جهاد فاصله گرفتند .

خیانتهای پنهان گروه جولانی به همین ترتیب به صورت پنهان ادامه یافت تا اینکه با همکاری آشکار با ناتو(از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) حالت رسمی به خود گرفت و دوله هم  به تدریج از حالت حکومت در آمد و با از دست دادن سرزمینهای تحت کنترلش تبدیل به جماعتی شد مثل سایر جماعتها .

دارودسته ی بسیار کوچک و ناچیز فتاحی که در بسیاری از این خیانتها در کنار جولانی بوده اند و در اختیار چنین خائنی بر علیه منافع اهل سنت و خدمت به کفار ناتو انجام وظیفه کرده اند چه چیزی برای اهل سنت ایران خواهند داشت غیر از غدر و خیانت و مزدوری و فروش دین و وطن و اعراض و ناموس مسلمین به کفار سکولار خارجی و در نهایت ریخته شدن به زباله دانی مزدوران و خائنین تاریخ ؟

اهل سنت ایران از این تژادی عبرت انگیز درس خواهد گرفت و اجازه نخواهد تاریخ خیانتهای چنین افرادی در سرزمین آنها نیز تکرار شود .

 

 

سالهای فریبنده برای جوانان اهل سنت در خاک سوریه

سالهای فریبنده برای جوانان اهل سنت در خاک سوریه

به قلم : ابوصلاح الدین الکوردی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید  :«سیأتی على الناس سنوات خداعات یصدق فیها الکاذب و یکذب فیها الصادق و یؤتمن فیها الخائن و یخون فیها الأمین و ینطق فیها الرویبضه. قیل: و ما الرویبضه؟ قال: الرجل التافه یتکلم فی أمر العامه»[۱] ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﻓﺮﯾﺒﮕﺮ ﻭ ﮔﻮﻝ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺗﮑﺬﯾﺐ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺷﺨﺺ ﺍﻣﺎﻧﺘﺪﺍﺭ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﮑﺎﺭ ، ﺧﯿﺎﻧﺘﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ  “ﺭﻭﯾﺒﻀﻪ ” ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ. ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺍﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺳﺆﺍﻝ ﺷﺪ: ” ﺭﻭﯾﺒﻀﻪ ” ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ  صلی الله علیه وسلم ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .

اگر در ساحه ی  جهاد سوریه تیز بینی باشیم و مفتی های سرشناس آنها را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد اینها مفتی ها (به قول عوام الناس مجانی هائی) هستند که در اموری که در آن صحبت می کنند ارزش و قیمتی ندارند. ادبیات گفتمانی خالی از ادب اسلامی آنها با همدیگر نیز این گفته را تصدیق کرده است .

علاوه بر این، این مفتی های ساکن در دارالکفر و دارالحربها در اموری وارد گفتگو شده اند که از نظر میدانی به اندازه ی یک سرباز عادی تخصص ندارند، و اصلا میدانهای جهاد و قتال را نمی شناسند . پس نسبت به آن چیزی که در موردش صحبت می کنند علم ندارند بلکه جهل بر آنها حاکم است . امور نظامی و جهادی را یک فرمانده ی نظامی و میدانی مثل رسول الله صلی الله علیه وسلم و کسانی چون صحابه باید مدیریت و هدایت کنند تا به نتیجه ی مطلوب برسد که دیدیم ، نه کسانی که با وجود تسلط بر علم صرف و نحو و بلاغه و….حتی یکبار هم میدانهای جنگ را ندیده اند و با ابتدائی ترین اسلحه های نظامی هم آشنانی ندارند . تخصص اینها در زمینه ای سات و فتواهای آنها در زمینه ای دیگر . جنگ و فرماندهی نظامی و فتوا دادن و دستور دادن در این زمینه را هرگز نمی توان از لابلای کتابها و کتابخانه ها یاد گرفت . پس اینها در این زمینه جاهلاهائی هستند که باید از آنها پرهیز شود .

نکته ی دیگر اینکه عده ای از برادران ما بر این باورند که اینها جاهل نیستند بلکه در دست طاغوتها و کافرها اسیر هستند و نمی توانند سخن حق بگویند و…

اولا اینها قدرت هجرت دارند و حتی کسانی چون ابوبصیر طرطوسی به مناطقی که خودش آن را دارالاسلام می دانست مسافرت کرد اما دوباره با میل و اختیار خودش به دالحرب و دارالکفر انگلیس و ترکیه برگشت . کسانی چون ابومحمد مقدسی و … هم به آسانی می توانند به مناطق تحت کنترل افرادی که آنها را مجاهد می دانند مهاجرت کنند، بخصوص مناطق تحت کنترل طالبان . اما آنها هرگز این کار را نخواهند کرد و در همان دارلاکفرها و دارالحربها خواهند ماند و با پوشش رسانه ای قوی و زورناچی ها و شیپور زنان اطراف خود نقش  الرویبضه های این دوران را بازی خواهند کرد .

غیر از این اشخاص معلوم الحال ، علمای زیر دست این طواغیت و سایرکفار که امکان هجرت نداشته اند به صورت عموم سه دسته هستند:

  • دسته ای که همیشه در زندان و شکنجه و آزار جسمی و مالی و تبلیغاتی هستند این دسته حکم اسیر دارند و برای آنها  دعای رفع قیود می کنیم.
  • دسته ای که علم خود را کنار گذاشته و در لباس عوام زندگی می کنند و کاری به کسی ندارند چه خوب و چه بد، این دسته هم به عنوان برادر مسلمان برای ما مورد احترام هستند.
  • دسته ای که آزادانه در امور حساس نظامی و جهادی  فعالیت می کنند و کسی هم کاری با آنها ندارد، این دسته مورد سوءظن ما هستند، و در موارد حساس مانند کفر و ایمان ویا مسائل حساس مسلمین ازآنها هیچ فتوا و حکمی قبول نمی شود،  زیرا اینها مشمول ایه ی ولن ترضی عنک الیهود و لا نصاری هستند. نه تکفیرشان می کنیم و نه برای فتوایشان اعتنایی قائل می شویم.

کسی را تکفیر نمی کنیم چون اسیر اگر کفر هم بکند برایش عذر می شود آورد همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای عمار  رضی الله عنه عذر قائل شد و گفت اگر بازهم مورد شکنجه و اجبار قرار گرفتی کفر هم بکنی مهم نیست.

این افراد زمانیکه به حکومتهای طاغوتی و دوستی کفار رضایت دادند لباس وارثین رسول الله را از تن بیرون آوردند ولی بازهم به احترام علم و علماء مادام که رسما در صف کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی قرار نگرفته اند به سبک خودشان به آنها بد و بیراه نمی گوئیم  هرچند حکمی را ولو در امورات دنیایی هم باشد از آنها نمی پذیریم.

در کنار این اشخاص در میدانهای جهاد هم کسانی هستند که باز از جهل مفرط بخ نسبت به الفبای ابتدائی دشمن شناسی ، جایگاه شورا و وحدت، اهمیت و جایگاه ۳ ابزار و حتی چگونگی روش برخورد با مسلمین مسلح مخالف خود و… رنج می برند . اینها ممکن است در زمینه های دیگری مثل حدیث شناسی و بلاغه و … تخصص داشته باشند اما در زمینه علم جهاد به آسانی می توان تشخیص داد که اینها جاهلانی هستند به تمام معنا و سخنان آنها به جای آنکه یک کار غلط را تصحیح کند بر ادامه ی این کار غلط به شیوه های دیگری مشروعیت می بخشد . به عنوان مثال  صالح حموی یکی از این جاهلها بعد از مسابقه ی ذبحی که میان هیئت جولانی و دوله به راه افتاده است به جای هشدار درباره ی پیامدهای دنیوی و اخروی چنین بدعت و انحراف آشکاری در مورد اسرای مسلمین،  به سربازان جولانی سفارش می کند کار سربریدن این مسلمین را به صورت پنهانی انجام دهند !!!

این سخن یک انسان عالم نیست بلکه از جهل مطلق سرچشمه گرفته است و هیچ انسان دلسوز و مجاهدی این سرگردانان به بازی گرفته شده توسط شیطان، کفار سکولار خارجی و طاغوتهای محلی را با مجاهدینی چون شیخ اسامه بن لادن تقبله الله و کسانی چون ابوانس شامی و عطیه الله لیبی و عمر مختار تقبلهم الله مقایسه نمی کند، و این جاهلهای به بازی گرفته شده توسط دشمنان هرگز با مجاهدین راستین قابل مقایسه نیستند .

در تمامی این موارد جوانان اهل سنت نباید فریب فتواهای این اشخاص را بخورند . چون در هیچ حالتی نمی توان به فتواهای آنها اعتماد کرد و فتواهای آنها در هیچ زمینه ای قابل پذیرش نیست . هوشیاری و حذر جوانان اهل جهاد در مورد این اشخاص لازم و ضروری است .

 

 

………………….

[۱] صحیح الجامع الصغیر : ۳۶۵۰

 

بدعت ذبح کردنهائی که هیچ شفائی برای اهل قبله در برنداشته است

بدعت ذبح کردنهائی که هیچ شفائی برای اهل قبله در برنداشته است

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

به یاد دارم که در میان مسلمین اولین نمایشهای ذبح کردن اسرا و تصویر برداری از این کار توسط انصارالسنه در عراق شروع شد . به دنبال آن سایر گروهها نیز از این بدعت غیر اسلامی استفاده کردند  تا اینکه دوله آن را با اسلوبهای متخلفش تکامل بخشید و این بدعت نامبارک را تحویل صحوات شام و مزدوران آمریکا و ناتو داده است که هم اکنون آن را بر سر خودشان آزمایش و تکرار می کنند .

البته گروههای مزدور شام قبلا هم از این بدعت غیر اسلامی استفاده کرده بودند از سربریدن کودکان و تصویر برداری از آن گرفته تا نوجوانان و پیران و جوانانی که همه ی آنها دارای خانواده های مسلمانی بوده اند .

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی در این زمینه می گوید: “رسول الله صلی الله علیه وسلم در عین شدت  برخورد وقاطعیت با دشمنان جایگاههای ترحم و مهربانی و گذشت وعطوفت و مدارا و نرمش را در جای خودش فراموش نمی کرد. زمان فتح خیبر و اسارت صفیه دختر حُیَّی بن اخطَب یهودی و دخترعمویش، بلال رضی الله عنه که آنان را از داخل قلعه ها بیرون آورد و آنها را از کنار بستگان کشته شده آنها عبورداد. زنی که همراه صفیه بود فریاد کشید و بر صورت خود زد. رسول الله صلی الله علیه وسلم از اقدام بلال رضی الله عنه  ناراحت شد و به او فرمود: مگر رحمت از دل تو بیرون رفته است؟[۱]

رسول الله صلی الله علیه وسلم با این اقدام و انکار نمایش چنان صحنه های وحشتناکی به بازماندگان، دنیای جدیدی را در دل هزاران نفر مثل صفیه کاشت، و دیدیم به محض ارائه ی اسلام بر صفیه ایشان اسلام را پذیرفت و شد ام المومنین صفیه رضی الله عنها .

این یک طرف قضیه ست که نامشروع و ناپسند بودن نمایش کشته ها بر بازماندگان جامعه ی کفار را نشان می دهد حالا چه رسد به نمایش چگونگی کشتن اسرای آنها در میدانهای جنگ. الان برویم سراغ جامعه ی مسلمین .  الله تعالی به صراحت می فرماید: هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ (آل عمران/۱۱۹) هان! (ای مؤمنان !) این شمائید که آنان را (به خاطر قوم و خویشی یا دوستی و…) دوست می‌دارید، و ایشان شما را دوست نمی‌دارند .

بر همین مبنای دوستی ماست که کسی چون عمر بن خطاب رضی الله عنه سفارش می کند که اسرای جنگی که از قریش گرفته اند هر کسی قوم و خویشهای خودش را بکشد نه دیگران، و بر اساس همین مبنای دوستی است که کسی چون عبدالله فرزند عبدالله بن ابی به رسول الله صلی الله علیه وسلم سفارش می کند که اگر قصد کشتن پدرش را دارد اجازه بدهد که خودش این کار را بکند نه یک مسلمان دیگر.  چون ممکن است به خاطر شدت دوستیش نسبت به پدرش کینه ی یک مسلمان را به دل بگیرد و در نهایت دستش به خون همان مسلمان آلوده بشود و یک مسلمان را به خاطر یک کافر بکشد و اینطوری قیامت خودش را از دست بدهد .

خوب حالا شما که در جلو دوربینهای فیلم برداری هزاران نفر مثل عبدالله ابن ابی را جلو چشم همسر و فرزند و خواهر و برادر و سایر خویشان مسلمان آنها به فجیع ترین شیوه ی ممکن می کشید چه شفائی برای صدور اینها وجود دارد؟ چرا این بخش از مسلمین را به کلی نادیده می گیرید؟ و کینه نسبت به خوتان را در دلشان می کارید؟ وغیر مستقیم آنها را به جنگ با خودتان و حتی به پیوستن به دشمن هل می دهید؟

در این جور نمایشها نه شفائی برای این دسته از مسلمین وجود دارد و نه پیام خوبی برای جامعه کفار در بر دارد و چهره ای بی رحم از مسلمین را به آنها نشان می دهد که به صراحت توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم نهی شده  است و بر این باورم که کاری است که مفاسد آن بیشتر از منافعش است و بر خلاف سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است .

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً ‏(احزاب/۲۱) سرمشق و الگوی زیبائی درپیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را (با پیروی از قوانینش در تمام مراحل زندگی) بسیار یاد کنند .”

 

حالا لازمه که طرفداران این بدعت نامبارک از خود بپرسند که با این تحریفی که انجام داده اند چند سال باید برای اصلاحش تلاش کرد؟ آیا با این کار به جهاد و مجاهدین و تبلیغ برای تطبیق قانون شریعت الله خدمت کردید یا اسبابی شدید برای نشان دادن الگوهای غیر اسلامی از مجاهدین و تنفر بیشتر از جهاد و مجاهدین و نشان دادن تصویری از بی رحمی و تنفر از جهاد و دلسرد شدن عامه ی مسلمین از اهل جهاد؟

مسلمین باید بدانند که این سبک هرگز در منهج اهل سنت وجود نداشته است به همین دلیل است شما هیچ نشانه ای از این رفتارهای ضد اسلامی و بدعی را در کارنامه ی جهادی شیخ اسامه بن لادن و شیخ عبدالله عزام و امثالهم نمی بینید بلکه کارنامه ی کفار سکولار جهانی در الجزائر و لیبی و آفریقا و غیره مملو از این نمایشهای ضد اسلامی است که عده ای  تحت نام جهاد و مجاهد از آن الگو برداری کرده اند .

 

…………………….

[۱]. دلائل النبوه، احمد بن حسین بیهقی (م ۴۵۸)؛ ج ۴، ص ۲۳۲٫بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۵ ق.

زمانی که یک جوان اهل سنت مهاجر در سوریه در همان مسیر مرتدین سکولار کورد ایرانی قدم بر می دارد

زمانی که یک جوان اهل سنت مهاجر در سوریه در همان مسیر مرتدین سکولار کورد ایرانی قدم بر می دارد

به قلم: کارزان شکاک

زمانی که مسیر اشتباه باشد هرکسی با هر عقیده ای که در آن قدم بگذارد  قطعا به جائی غیر از آنچه که  مورد نظرش است می رسد. البته ممکن است کسانی هم باشند که به عنوان رهبر  آگاهانه زیر دستان  جاهل خود را در مسیر غلط قرار دهند . در این حالت دومی رهبران یا به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم «ائمه المضلین» و «دعاه علی ابواب جهنم» تصوراتی برای خودشان دارند و زیر دستان جاهل آنها هم بر اثر تبلیغاتهای سوء این رهبران برای خودشان تصورات و خواب و خیالهای توهمی ساخته اند .

در اوایل انقلاب ۵۷ ایران سکولاریستهای مرتد کوردستان با شعارهای دروغین و رنگاررنگ ملی گرایانه و اقتصادی عده ی زیادی را دور خود جمع کردند اما بعدها مشخص شد که رهبران این احزاب سکولار و مرتد به صورت مستقیم در اختیار صدام حسین قرار گرفته اند و جنگ آنها با حکومت ایران  و قربانی کردن جوانان کورد هم تا زمانی بود که  صدام حسین می خواست و دیدیم که با صلح صدام حسین جنگ این مزدوران مرتد هم خاتمه یافت .

بعد از چند دهه و در جنگ اخیر سوریه باز ما شاهد تکرار چنین سناریوئی هستیم . اما این بار مجریان این سناریو مسلمانان مهاجر و اهل جهادی هستند که به نیت دفاع از قانون شریعت الله و تطبیق آن در زمین و دفاع از نوامیس و وطن مسلمین به این سرزمین مهاجرت کرده اند.

این برادران ما با چنین نیتی خود را در اختیار رهبرانی قرار داده اند که این رهبران چون جولانی و عبدالرزاق مهدی و ابوقتاده فلسطینی و ابوبصیر طرطوسی و… مستقیما فی سبیل آمریکا و ناتو(از کانال حکومت سکولار ومرتد ترکیه) در حال قربانی کردن زیر دستان خود هستند .

در این سناریوی جدید به جای یک سکولار مرتد یک مسلمان قرار گرفته است و در جای صدام حسین هم  آمریکا و ناتو نشسته و رهبریت کلان جنگ را بر عهده گرفته اند و گرنه مسیر همان مسیر اشتباه است . انگار تاریخ دارد برای کسانی که از آن عبرت نمی گیرند تکرار می شود .

  • اگر درمیان آنها غیر از مفتی های تحت حمایت یکی از طاغوتها رهبر فکر و حتی نظامی شایسته ای وجود ندارد مگر اینهمه رهبر شایسته در تاریخ اهل سنت وجود ندارد که این قدرت تشخیص را به آنها بدهد که فریب کسانی چون جولانی خائن و زیر دستاهایش را  نخورند؟
  • اگر جوانانی از دور و به واسطه ی رسانه های رنگارنگ فریب خورده اند مگر خود مهاجرین پشت پرده ی این احزاب رنگارنگ و جنایات آنها را ندیده اند؟
  • اگر جوانانی از دور و در رسانه های اجتماعی با مغالطه کاری و دوری از اسلوبهای علمی اهل سنت قادر به پاسخ گوئی به تناقضات آشکار این جماعتها نیستند و بیشتر تمایل دارند بر بی سوادی و جهالت خود سرپوش بگذارند آیا این مهاجرین از نزدیک واقعیت را ندیده اند؟ و سرپوش گذاشتن بر این واقعیتها، کتمان حقیقت و خیانت به دین الله و بندگان الله نیست؟
  • آیا این رهبران فکری و میدانی ارزش اینهمه تقلید کورکورانه را دارند؟
  • آیا بر جوان اهل سنت لازم نیست که به خود آید و ساده لوحانه خودش را  فی سبیل طاغوتهائی چون آمریکا و ناتو  قربانی نکند؟

الله تعالی به ما فهم شرعی جهاد در راه خودش را عنایت فرماید  و ما را در مسیر مجاهدین افتخار آفرینی چون خالد بن ولید و محمد فاتح و صلاح الدین ایوبی و اسامه بن لادن قرار دهد  و اهل جهاد را از شر تاجران جهاد حفظ فرماید .

خائنینی که جهاد شام را به فساد کشیدند و  هم اکنون در حال مانوردهی هستند

خائنینی که جهاد شام را به فساد کشیدند و  هم اکنون در حال مانوردهی هستند

به قلم: ابوخالد کوردستانی

زمانی که حکومتهای مختلف و رنگارنگ کفار سکولار جهانی به همراه حکومتهای طاغوتی محلی بر علیه مجاهدین شریعت گرا و قانون شریعت الله  متحد شده اند و به صورت هماهنگ بر علیه مجاهدین – بدون در نظر گرفتن مذهب مجاهدین- وارد جنگی وحشیانه شده اند به هر عاقلی هشدار می دهد که طرف مقابل مجاهدین فرد نیست که به صورت فردی بتوان با آن روبرو شد، همچنین طرف مقابل مجاهدین گروه و جماعت خاصی نیست که بتوان با گروه و جماعت با آن درگیر شد بلکه قدرتهای بزرگی به نام حکومت هستند که جهت مقابله با آنها تنها با وحدت تمام مجاهدین و تشکیل امت واحدی می توان به پیش رفت و این قدرت امت هم تنها از طریق ۳ ابزار  به وجود می آید :

  • حکومت اسلامی علی منهاج نبوه
  • حکومت بدیل اضطراری اسلامی
  • مجلس واحد شورای مجاهدین .

زمانی که در شام حکومت دوله وجود داشت لازم بود که تمام گروهها با آن متحد می شدند، اما دیدیم علاوه بر آنکه این اتفاق نیافتاد و هر گروهی ساز خودش را می زد و خودش را به یکی از طاغوتهای محلی و جهانی وابسته کرد و در راستای منافع این کفار جهانی و منطقه ای وارد جنگ با همدیگر و حکومت مرکزی سوریه شدند، از درون دوله هم خیانتها یکی پس از دیگری شروع شد .

ابتدا جولانی با غدر و خیانت به امیر خود اولین ضربات را به دوله وارد کرد، به دنبال آن مفتی های ساکن در دارالکفر و دارالحربها مثل ابوبصیر طرطوسی و ابوقتاده فلسطینی و طارق عبدالحلیم و ابو محمد مقدسی و هانی و.. یکی پس از دیگری با صدور فتواهای دروغین خوارج و مرتد خواند دوله ضربات بعدی را بر پیکره  ی این قدرت بزرگ مسلمین وارد کردند، اما ضربات اصلی را اندیشه های «سلفیت خاص نجدیت» و غلات تکفیری بر دوله وارد کردند که آخرین ضربات را از درون بر دوله وارد کردند و زمینه را برای از هم پاشیدن این قدرت حکومتی فراهم نمودند .

هم اکنون که دیگر ما شاهد حکومتی تحت عنوان دوله نیستیم و از پس مانده های آن جماعتی مثل سایر جماعتها و بلکه کوچکتر از بعضی از جماعتها باقی مانده است، همین خائنین دیروز مثل جولانی و اشرار الشام و….  که با پشتیبانی کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو(از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) به شکار مجاهدین دوله می پردازند و بدترین جنایات را در سکوت کامل مفتی های فاسد کننده ی ساکن در دارالکفرها و نوچه های شبهه شرعی جماعتها مرتکب می شوند .

ما حتی اگر، به فرض محال، منهج دولت اسلامی را منهج خوارج مارقین می دانستیم  باز در این صورت با گروهی مسلمان گناهکار طرفیم نه با دسته ای کافر. أخرج ابن أبي شيبة في مصنفه ( ۱۵ / ۳۳۲ ) عن طارق ابن شهاب قال كنت عند علي بن أبي طالب رضي الله عنه فسئل عن أهل النهر أهم مشركون؟ قال: «من الشرك فروا ». قيل: فمنافقون هم؟ قال:«إن المنافقين لا يذكرون إلا قليلا »، قيل: فما هم؟ قال: «قوم بغواعلينا .»

یعنی : ابی شیبة در مصنف خود ( ۱۵ / ۳۳۲ ) از طراق بن هشام  آورده است   که  : من در نزد علی بن ابی طالب رضی الله عنه بودم  که از وی در مورد مردمان اطراف رودخانه ( نهروان ) پرسیده شد که آیا آنها مشرک هستند ؟ ادامه خواندن خائنینی که جهاد شام را به فساد کشیدند و  هم اکنون در حال مانوردهی هستند