دسته: آسیب شناسی مبارزاتی فرق و مذاهب اسلامی (مصالح مشترک )

دلیل دشمنی ابوبصیر با اندیشه های القاعده و گروه جولانی

به قلم : ابو خالد کردستانی

مدتی پیش ابوبصیر طرطوسی پیشنهاد می دهد که ابومحمد جولانی از فرماندهی جبهه فتح الشام استعفا دهد. دلیل این پیشنهاد هم همفکر بودن ابومحمد الجولانی و ارتباط او با القاعده است. و می گوید درست است که جبهه رسما از القاعده جدا شده است اما بر کسی پوشیده نیست که هنوز هم جبهه تحت تاثیر افکار القاعده می باشد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد (استعفای ابومحمد جولانی) اتحادی در جماعت های سوریه صورت نمی پذیرد.

در اینجا علت مخالف ابوبصیر اندیشه های موجود در القاعده است . در حالی که جولانی خائن ریاست طلب ، رسما از القاعده نیز جدا گشته و اعمال و گفتار او نیز بوئی از القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله نبرده است . اما القاعده چه چیزی را ترویج می کرد که کسانی چون مفتی های انگلیس و صحوات را تا این اندازه نسبت به خود کینه توز کرده است ؟

• القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله خواهان جنگ با دشمن شماره یک مسلمین یعنی آمریکا و متحدین آمریکا بود ؛ اما این شیوخ اتحاد با آمریکا و متحدینش بر علیه مسلمین را پذیرفته اند.
• القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله دولت سکولار ترکیه را طاغوتی و حلیف کفار ناتو و آمریکا می دانست که باید بر علیه آن جهاد و قتال شود؛ اما این شیوخ صحوات آن را اسلامی و جهاد در زیر پرچم آن را بهترین نوع جهاد می دانند! حسبنا الله و نعم الوکیل
• القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله هر گونه جنگ مذهبی بر علیه سایر فرق اسلامی و بخصوص شیعه و حکومت مذهبی آن را ناپسند می شمرد و مفتی های او چون ابوانس شامی شیعیان مخالف با آمریکا را برادر می خواند ؛ اما این شیوخ صحوات مبلغ جنگ مذهبی میان گروههای مختلف اهل سنت با هم و با فرق شیعه گشته اند
• القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله مبلغ وحدت تمام تفاسیر اسلامی بر علیه دشمن مشترک یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و عزت مسلمین بود ؛ اما این شیوخ صحوات مبلغ تفرق و کینه و دشمنی میان مسلمین و ذلیلی گشته اند .

این به اضافه چندین دلیل دیگر باعث مخالفت این شیوخ صحوات با القاعده ی اسامه بن لادن رحمه الله گشته است . اینها بدون شک مبلغین تفرق و سستی و ذلیلی مسلمین تحت عنوان جهاد گشته اند و چنین جهادی جهاد فی سبیل طاغوت و ذلیلی است نه جهاد فی سبیل الله و عزت و سربلندی . انکار این بیماری سرطانی به دلیل عدم وجود آن نیست بلکه هر کسی که آن را انکار کند فرصت درمان را از دست داده و قطعا نابود خواهد گشت .

علمای گروههای مسلح و صحوات شام چه کسانی هستند؟

به قلم : ابو خالد کردستانی

در سرزمین سوریه هر گروهی تابع سیاستهای همان کشور خارجی است که پول و اسلحه اش را از آن گرفته و به نیابت از آن با دیگر گروهها پیامان می بندد یا می جنگد. هر کدام از این گروهها نیز دارای علمای سطح پائین و نان به نرخ روز خوری هستند که همین سیاستهای دیکته شده  را لباس شرعی پوشانده و متناسب با خواست اربابان فتوا تولید و صادر می کنند .

البته تاریخ مصرف هر کدام از این مفتی ها چون  ابوبصیر طرطوسی و… نیز مشخص است و هر آن ممکن است جایگزینی پیدا کنند به همین دلیل در خیانت و نوکر منشی و چاپلوسی  و دم تکان دادن واسه اربابان و ترور شخصیتی مخالفین خود سعی دارند لنگه نداشته باشند .

این دسته از شرعی های جماعتها یا کسانی هستند که در زمینه ی فقهه انقلاب و جهاد در سطح نازلی قرار گرفته و ثبوت چندانی در عقاید و رفتار آنها دیده نمی شود یا اینکه کسانی هستند، که همچون ابوبصیر، علاوه بر آنکه از علم انقلاب بی خبرند ،دارای باورهای متشدد و گمراه گری بوده و تنها برای یک ارباب و یک هدف ویرانگر فعالیت نموده  و فتوا صادر می کنند .

زمانی هم که حرف از علماء زده می شود هر یک خود را عالم واجد الشرایط معرفی می نمایند و به ترور شخصیتی مخالفین خود می پردازند که نمونه ی آن طارق عبدالحلیم است که می گوید:

” لبیب النحاس (مدیر دفتر روابط خارجی احرار الشام) می گوید که زمان آن رسیده است که علمای شام زمام امور را در دست بگیرند. این علما چه کسانی هستند؟ داعشی ها؟ دغیم؟ هاروش؟ شریفه و یا الحموی؟ اگر خجالت نمی کشی بگو ”

دوستان گرامی:

این واقعیت شیوخ صحوات و گروههای وابسته به یکی از اربابان خارجی است . در این صورت چه امیدی به آینده ی این گروهها در ایجاد صلح و امنیت وجود دارد در حالی که خودشان تابع سیاستهای کشورهای طاغوتی خارجی هستند و در راه منافع آنها می جنگند نه ملت مظلوم سوریه ؟!

واقعیت حکام عرب از نگاه طارق عبدالحلیم

به قلم : ابو خالد کردستانی

طارق عبدالحلیم یکی از همان مفتی های ساکن در دارالکفر کانادا است که از دور گاهگاهی متناسب با وضع موجود گروهها در سوریه فتوا صادر می کند . اخیرا در مورد تمام حکام عرب بخشی از ماهیت انها را بیان کرده است که قابل توجه و تأمل می باشد . این شخص در این زمینه می گوید:

” دشمن نخست ما حاکمان عرب هستند که بدون استثنا همگی مرتد شده اند. آنها مانعی در مقابل دین، احیای کرامت، حقوق و زندگی کودکان و زنان ما هستند آنها را مانند کفشی که از پا در میاریم باید خلع کنیم.”

بدون شک و طبق آیات قران دشمن شماره یک مسلمین و سرسختترین آنها یهودیان صهیونیست و سکولاریستها هستند که خداوند می فرمایند: لتجدن أشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود والذين أشركوا .

هم اکنون اسرائیل و آمریکا نماد این دشمن شماره یک هستند و بقیه  منجمله حکام فاسد عرب آلت دست و ابزار دست رژیم صهیونیستی و آمریکا هستند . در این صورت شایسته است که مسلمین دشمنان اصلی خود را بشناسند و چنانچه همین حکام مرتد عرب مانعی در برابر دین و شعله ور کننده ی جنگ میان مسلمین و تفرقه میان مسلمین گشته اند به دلیل تبعیت و تقلید از دستورات آمریکا و رژیم صهیونیستی است . اینها دست نشانده بوده و اختیاری از خود ندارند .

ماهیت ارتش آزاد سوریه را تنها در یک پیام بشناسید

به قلم : ابو خالد کردستانی

بر همگان آشکار است که ارتش متحدین امریکا از طریق پایگاههای ترکیه مثل انجرلیک روزانه دهها و بلکه صدها مسلمان زن و مرد و کودک سوریه ای را قتل عام می کند و علاوه بر آن خود دولت طاغوتی و سکولار ترکیه تا به حال هزاران زن و بچه ی مسلمان را توسط هواپیماها و تانکها و موشکها و خمپاره ایش به خاک و خون کشیده است .

با این وجود هنوز گروههایی مثل ارتش آزاد سوریه کوچکترین واکنشی نشان نداده اند ، اما زمانی که ۲ سرباز دولت سکولار ترکیه توسط دوله به قتل می رسند فورا و به صورت رسمی به دولت سکولار ترکیه تسلیت می گویند.

در اینجا دلار و درهم و دین سکولاریسم  و رضایت آل  سلول و آمریکا و ناتو مافوق همه چیز است ، حتی مافوق قانون شریعت الله و مافوق خون هزاران انسان بی گناه سوری. و ارزش یک سرباز ناتو(ترکیه) بالاتر از خون هزاران زن و بچه ی مسلمان است.

این ماهیت ارتش آزادی است که شبکه های منتسب به اهل سنت چون کلمه و نور و وصال و غیره با پشتیبانی دلار و درهمهای آل سعود از آن حمایت می کنند .

معیار مسلمانی و دارالاسلام نزد گروههای مسلح سوری

به قلم : ابو خالد کردستانی

دارالاسلام در ادبیات اسلامی یعنی سرزمینی که در آن قانون شریعت الله (طبق یکی از مذاهب اسلامی )حاکم است و رهبر آن نیز مسلمان می باشد. در این تعریف افراد موجود در این سرزمین مد نظر گرفته نمی شوند . چون ممکن است اکثر ساکنان این دارالاسلام غیر مسلمان و کافر باشند . مثل هند و….

در برابر دارالفکر سرزمینی است که قانون آن بر اساس شریعت الله نباشد . هر چند که اکثر یا تمام ساکنان آن مسلمان باشند . حالا کشورهایی چون ترکیه که قانون شریعت الله را به کلی کنار نهاده و بر اساس قانون دین سکولاریسم عمل می کنند چگونه یک شبه دارالاسلام و حکام ان مسلمان نامیده می شوند ؟

زمانی که گروههایی چون ارتش آزاد آنها را مسلمان و سرزمین ترکیه را دارالاسلام می نامیدند دلیلی واسه خودشان داشتند و آنهم اینکه اینها هم نوچه ترکیه بوده و خواهان همان سیستم حکومتی بودند و نمی خواستند پیش مردم خراب شوند و جایگاه خود را از دست دهند . اما گروههایی چون احرار الشام که در اوایل آنها را طاغوت و سرزمینشان را دارالکفر می دانستند چطور شد که به این راحتی تغییر موضع دادند ؟

این تغییر موضع ابتدا نشان از تغییر صف و تغییر در عقاید است ، بله، اینها الان خواهان تشکیل جامعه ای سکولار و دموکراسی خواه هستند و این تغییر کوچکی نیست و نکته ی اساسی دیگر این تغییر به ملاک جدیدی بر می گردد که برای خود انتخاب کرده اند . ملاک جدید مقدار دلار و درهمی است که به انها داده می شود هر کسی دلار بیشتری بدهد مسلمانتر و کشورش دارالاسلام تر است . هم اکنون برای این گروهها ،  آل سعود و قطر و ترکیه بالاترین رتبه ی مسلمانی و دارالاسلامی را دارند .

این یکی از واقعیتهای گروههای مسلح در سوریه و جهادی است که پرچمداریش را بر عهده گرفته اند .

آمریکا ضمن حمایت از گروههایی چون احرار شام آنها را از نظر اطلاعاتی پشتیبانی می کند

به قلم : ابو خالد کردستانی

واژه ی تروریست جزو همان کلماتی است که جهت تخریب شخصیتی دیگران و توجیه کشت و کشتار مخالفین به کار رفته است و هرگز سعی نشده است چهار چوب و تعریف مشخصی از این کلمه ارائه گردد. البته به تقلید از کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی در میان مفتی های ساکن در دارالکفر و دارالحرب نیز کلماتی چون خوارج ، رافضی ،اهل بدعت و… نیز به همان سبک  سکولاریستها رایج گشته است که تا به حال خون هزاران مسلمان را هدر داده اند .

کشورهایی چون آمریکا به همراه متحدین جهانی و منطقه ایش هر گروه و یا حکومتی  که در صف آنها نباشد را تروریست و یا حامی تروریست معرفی نموده و شایسته ی تحریم و حمله می دانند . اما به محض اینکه این گروه  یا حکومت به صف آمریکا و دموکراسی سکولاریستی ملحق می گردد دیگر تروریست نبوده و بلکه یکی از مخالفین تروریسم معرفی می گردد که شایسته ی هر گونه حمایت نظامی و اطلاعاتی توسط سازمانهای جاسوسی می گردد .

در زیر وزیر خارجه آمریکا آشکارا گروههای موجود در هیئت مخالفین رژیم سکولار سوریه  چون احرار الشام را غیر تروریست وزیر مجموعه ی سازمان اطلاعاتی و استخباراتی خود معرفی کرده و می گوید:

” احرارالشام تروریست نیست و در گفتگوی صلح(با بشار) در کنار هیئت مخالفین سوری شرکت داردو پشتیبانی استخباراتی برای گروه های سوری تقدیم می کنیم ”

اگر قرار بود به جای سکولاریسم  بشار اسد نوعی دیگر از سکولاریسم به سبک آمریکا سر کارآید و مسلمین تحت بردگی آمریکا و سازمانهای جاسوسی آمریکا و متحدینش قرار بگیرند ، در این صورت اینهمه کشت و کشتار، ویرانی و هزاران یتیم و بیوه ، مفقود الاثر  و کسترش کم سابقه ی فقر و فحشاء در میان مسلمین سوریه چه توجیه شرعی و حتی عقلی می تواند داشته باشد ؟

موافقین آتش بس با حکومت سکولار بشار اسد از نگاه طارق عبدالحلیم

به قلم : ابو خالد کردستانی

جنگ نیابتی در سوریه یعنی جنگی که در آن منافع دشمنان خارجی ملت سوریه حفظ می گردد و همین دشمنان نیز مسیر جنگ و ائتلاف و صلح و مذاکره را مشخص می کنند. اخیرا اشخاصی چون ایمن هاروش ( از شیوخ برجسته احرار الشام )، لبیب النحاس ( دفتر روابط خارجی احرار الشام )، عباس ابوتیم الشریفه ( از بزرگان گروه جیش الحر) طبق توافقات اربابان خارجی خود با حکومت دمشق از افراد موافق آتش بس و مذاکره با حکومت سکولار بشار اسد بودند. این توافق که راستای تشکیل جبهه واحد بر علیه دوله تشکیل گردید با دیدگاه بعضی از شیوخ کتابخانه ای خوشایند نبود . طارق عبدالحلیم  در واکنش قابل پیش بینی ای به شیوخ جماعت های احرار الشام و جیش الحر تا خته و نوشت:

” هاروش، شریفه، نحاس و گروه تازه به دوران رسیده آنها کشتی جهاد را با ادعای حكمت پیش دستانه سوراخ کرده اند و در یک امت به تمرین پرداخته اند. جلوی آنان را بگیرید.”

حالا اگر جلو این افراد هم گرفته شود ، با اینهمه اختلاف راهبردی میان این دسته از شیوخ ساکن در دارالکفر و با دشمنیهای آشکار امثال ابوبصیر با جماعت القاعده و با اینهمه درگیری و کشت و کشتار میان گروههای حافظ منافع خارجیها در خاک سوریه چه راهی برای اتحاد و حتی ائتلاف مسلمین سوریه باقی مانده است ؟

واکنش ابوبصیر طرطوسی به درگیری اخیر میان گروه جولانی با جیش حر

به قلم : ابو خالد کردستانی

ابوبصیر طرطوسی از مدافعین سرسخت جهاد فی سبیل ناتو اخیرا در واکنش به حملات اخیر گروه جولانی به جیش المجاهدین،یکی از گروههای وابسته به ارتش آزاد، بیانیه ای سرزنش آمیز منتشر نمود که به شرح زیر است:

” جولانی به سود چه کسی جوانان و مجاهدین شام را کوچ اجباری می دهی و سلاح آنان را در اختیار می گیری. چه کسی از این سیاست بی خردانه سود می برد؟”

این شخص از خودش نمی پرسد که چه کسانی از جهاد فی سبیل ترکیه(ناتو) و کشت و کشتار مردم سوریه توسط همدیگر و آنهمه ویرانی و  قتل عام غیر نظامیان سود می برد ؟