شناختی بر بخشی از جهاد تا که راه کجروان آشکار و روشن شود
نویسنده: ابومحمد عاصم
مترجم: ا . صدوقی
بسم الله الرحمن الرحیم
برای کسی که به مقابله با دشمنان دین برمی خیزد و سعی در از بین بردن و ریشه کن ساختن باطل آنها دارد، شایسته نیست که قبل از این تقابل و رویارویی، درباره شناخت و معرفت احکام خداوند در مورد آنها اهمال و کم کاری به خرج دهد، و در دیدگاهش نسبت به آنها بی بصیرت باشد و نسبت به آنها حسن ظن داشته باشد، یا اینکه آنها را داخل در دایره اسلام گمان کند ..
جوانانی را می شناسم که شور و حماسه ، آنها را به سمت جهاد با دشمن و تهیه اسلحه و برنامه ریزی برای جهاد واداشته است، اما هنگامی که (توسط دشمن) بازداشت شدند، شوکه شدم آنگاه که باخبر شدم آن جوانان با کسانی که آنها را دستگیرکرده اند، طوری (رفتار) نموده اند که گویا مسلمانند و وعده هایشان را تصدیق نموده و از دروغ گفتن با آنها و فریب دادنشان در هنگام بازجویی و تحقیق دچار حرج شده و احساس گناه نموده اند! از این رو صادقانه اعتراف نموده و همه چیز را همراه جزئیات به آنها گفته اند، به این گمان که آنها نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم هستند ..که سرانجام این اعترافات این شد که به احکام ظالمانه طولانی مدتی در زندان دچارشدند ..
لذا عدم شناخت این جوانان نسبت به راه مجرمان و حکم خداوند متعال درباره آنان و عدم بصیرتشان به اخلاص این مجرمان برای اولیاء کافرشان و به اینکه آنها هیچ گونه سوگند و عهد و پیمانی را در مورد هیچ مؤمنی رعایت نمی کنند و جهل این جوانان به خیانت ها و پیمان شکنی های مجرمان در حق مجاهدان و اینکه اصل در آنان و در اخلاق آنان غدر (پیمان شکنی) و کذب و خیانت است، آنها را بر این داشته که به آن مجرمان اعتمادکنند ..
یکی از حافظان قرآن را می شناسم که از کسانی است که صاحب صبر و استقامت است .. او اذیت و آزار شدیدی داده شده تا اعتراف کند تا در نتیجه ی آن اعترافات حکم بر زندانی شدن او برای مدت طولانی داده شود اما علی رغم آن اذیت و شکنجه ی شدیدی که متحمل شد، ثابت قدم ماند و اعتراف ننمود، از این رو بازداشت کنندگانش این بار در مورد او متوسل به سیاست حیله و فریب و خیانت شدند .. از آنجا که این برادر قبل از بازداشت شدنش امام جماعت یکی از مساجد بود، او را به بازپرسی تحویل دادند که در همان مسجد و پشت سر او نماز می خواند پس خود را به آن برادر معرفی کرده و نماز خواندنش به همراه او و در مسجد را به یاد او آورده و برای او شدیداً و مؤکداً سوگند خورده بود که اگر اعتراف کند حتماً او را یاری دهد، و اینکه او را به محکمه و دادگاه واگذار نکند پس آن برادر با اعتماد بر وعده هایی که آن بازپرس به او داده بود برای او اعتراف نمود بدون اینکه حتی یک ضربه هم به او بزند و او را اذیتی برساند، و بعد از آنکه شکنجه هایی را تحمل نمود که کمتر کسانی تاب تحمل آن را دارند، با حیله و مکر و وعده ها و سوگند های دروغین ضربه ای به او زدند که با اذیت و شکنجه نتوانستند چنین کاری بکنند .. بنابراین پاداش اعتمادش به آنها و تصدیق وعده ها و پیمانهایشان این شد که آنها او را به زندان ابد محکوم کردند ..
ادامه خواندن شناختی بر بخشی از جهاد تا که راه کجروان آشکار و روشن شود