پاکترين راه برای جهاد و نافع­ترين براي دين خداوند و شديدترين عليه دشمن

 

پاکترين راه برای جهاد و نافع­ترين براي دين خداوند و شديدترين عليه دشمن

(وَ تَوَدُّونَ ­أنَّ غَیرذاتِ الشَّوکَهِ تَکُونِ لَکُم)‏

نویسنده: شیخ ابومحمد مقدسی فک الله اسره

مترجم: ا .صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند می­فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً)‏ نساء ۹۴

«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! هنگامي كه (براي جهاد) در راه خدا گام برداشتید (و خارج شدید) تحقيق كنيد (كه با چه كساني مي‌جنگيد. آيا مسلمانند يا كافر) و به كسي كه به شما سلام كرد (و سلام نشانه پذيرش اسلام است) نگویيد تو مؤمن نيستي و جوياي مال دنياي (او) باشيد. (بلكه سلام آنان را بپذيريد و پاسخ گویيد و بدانيد) كه در پيش خدا غنائم فراواني است، شما پيش از اين، چنين بوديد (و كفر را گردن نهاده بوديد و جنگهاي شما تنها انگيزه غارتگري داشت) ولي خداوند بر شما منّت نهاد (و نعمت اسلام را نصيبتان كرد) پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ) تحقيق كنيد. بيگمان خداوند از آنچه مي‌كنيد باخبر است.»‏

شأن نزول آیه: چوپانی به همراه گوسفندانش از کنار چند نفر از صحابه­ی پیامبر صلی الله علیه وسلم  عبور ­کرد و بدیشان سلام نمود، اما اصحاب گفتند: بر ما سلام مکن بلکه خود را از ما در پناه­گیر زیرا ما تو را در سلامت و امنیت نخواهیم گذاشت، پس به سویش حمله کرده و وی را به قتل رساندند و گوسفندانش را به نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم  آوردند، در چنین شرایطی بود که آیه نازل شد.

در روایتی که امام احمد : نقل می­کند، چنین آمده که آن صحابی، چوپان را بعد از مسلمان شدنش به قتل رسانید بخاطر اینکه بین او و چوپان در دوران جاهلیت مسائل و مشاکلی وجود داشت. و نزد امام ابن­جریر : چنین آمده که چوپان به ایشان سلام نمود که نشانه­ای برای مسلمان بودن می­باشد اما به خاطر کدورتی که در دروان جاهلیت بین آنها بود، مردی از ایشان نیزه­ای را به سوی وی پرتاپ کرد و او را به قتل رسانید.

امام بخاری : به صورت معلق از پیامبر صلی الله علیه وسلم  روایت می­کند که ایشان به مقداد فرمودند: «إذا كان رجل مؤمن يخفي إيمانه مع قوم كفار فقتلته ، فكذلك كنت تخفي إيمانك بمكة من قبل» یعنی «اگر مرد مؤمني، ايمانش را از کفار، پنهان مي­کرد سپس آنرا آشکار ساخت و تو او را به قتل رساندي.! بايد گفت که تو هم قبلا ايمانت را در مکه پنهان مي­کردي»

ادامه خواندن پاکترين راه برای جهاد و نافع­ترين براي دين خداوند و شديدترين عليه دشمن

حذر و کتمان؛ مابین افراط و تفریط

حذر و کتمان؛ مابین افراط و تفریط 

 

مؤلف: ابومحمد  عاصم
مترجم:  صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال می­فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِیعاً» نساء ۷۱
«‏ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! احتیاط نمائید و آمادگی خود را حفظ كنید، و دسته دسته یا همگی با هم (به سوی جنگ) بیرون روید.‏»

پس خداوند متعال قبل از امر به نفیر (خروج برای جهاد) به اخذ «حذر» امر نموده است.
و می­فرماید: «وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً» نساء ۱۰۲
«و احتیاط خویش را بدارید، بیگمان خداوند برای كافران عذاب خواركننده‌ای فراهم ساخته است.»
بنابراین تمسک به اسباب احتیاط و حذر و کتمان در عمل جهادی، امری است مشروع در دین ما، بلکه در بسیاری از اوقات واجب است، و پیامبر صلی الله علیه و سلم به استعانت از اسباب کتمان، در رفع حاجات و حتی اموری غیر از امور نظامی و جهادی توصیه نموده است، تا چه رسد به عمل جهادی و می­فرماید:
«استعینوا علی ­قضاء حوائجکم ­بالکتمان» [۱]
«در انجام دادن و برآورده ساختن حاجاتتان از اسباب سر و کتمان کمک بگیرید»
حتی از اهمیت این موضوع اینکه، پیامبر صلی الله علیه و سلم در سنت و طریق خویش موضوع کتمان را به پوشیده ساختن امور بر دشمنان و فریب دادن آنان کشانده و رسانده است، و در نزد ایشان صلی الله علیه و سلم حذر نمودن تنها موقوف بر کتمان اسرار نبوده؛ بلکه همواره بر به هم زدن مراقبت دشمنان و گمراه ساختن جاسوسان آنها، حریص بودند، در حدیث کعب بن مالک در صحیح بخاری (۴۴۱۸) در قصه­ی نرفتنش به غزوه­ی تبوک آمده است که:

«و لم­ یکن ­رسول ­الله صلی الله علیه و سلم یرید غزوة­ إلا ورّی بغیرها…»
«پیامبر صلی الله علیه وسلم هرگاه که می­خواست به غزوه­ای برود، با اعلام مقصد حرکتی دیگر آن را مخفی می­داشت.»
ادامه خواندن حذر و کتمان؛ مابین افراط و تفریط

مجاهدین فرقه ی ناجیه بین جهاد نکایه و تمکین

مجاهدین فرقه ی ناجیه بین جهاد نکایه و تمکین

 

مؤلف:  ابومحمد عاصم
مترجم: ایمان . ص

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه معلوم است این است که علما، جهاد را از حیث حقیقت و نوع آن به دو نوع تقسیم می­کنند: جهاد دفع و جهاد طلب، اولی از این جهت «جهاد دفع» نامیده شده است که مسلمانان از دارالاسلام و حرماتشان در زمانی که دشمن به آنها هجوم آورده است، دفاع می­کنند و دومی از این جهت «جهاد طلب» نام دارد که با طلب کفار در سرزمینشان یا جنگ با آنها در هر جای دیگری صورت می­گیرد.

اما جهاد از لحاظ ثمرات و آثار و نتایج آن، به دو دسته­ی قتال نکایه [۱] و قتال تمکین [۲] تقسیم می­شود.

قتال نکایه، قتالی است که هدف از آن مجازات دشمنان خداوند است و ثمرات آن ضربه زدن و ضرر رسانیدن به دشمنان و خشمگین کردن و ترسانیدن آنان و جلوگیری از اذیت و آزار آنان نسبت به بعضی از مسلمانان و یا رها ساختن بعضی از مستضعفان از بند اسارت، می­باشد. این نوع جهاد حتی اگرچه عاجلاً منجر به تمکین برای مسلمانان نگردد، باز هم عمل صالح و مشروعی است و اهل آن إن شاء الله از جمله­ی محسنان هستند، حال چه افراد مهزوم و شسکت خورده و نشسته از جهاد راضی باشند و چه نباشند.
چرا که خداوند متعال فرموده است:

«وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» توبه ۱۲۰
«وگامی به جلو برنمی­دارند كه موجب خشم كافران شود، و به دشمنان دستبردی نمی­زنند (و ضرب و قتل و جرحی نمی­چشانند و اسیر و غنيمتی نمی­گيرند) مگر اين كه به واسطه آن، كار نيكوئی برای آنان نوشته می­شود (و پاداش نيكوئی بدانان داده می­شود). بيگمان خداوند پاداش نيكوكاران را (بی­مزد نمی­گذارد و آن را) هدر نمی­دهد.»
ادامه خواندن مجاهدین فرقه ی ناجیه بین جهاد نکایه و تمکین

انقلاب و پی گیری امر مبارزه با اتحاد سکولاریستهای جهانی و نوکران محلی اش را به اهلش بسپار

انقلاب و پی گیری امر مبارزه با اتحاد سکولاریستهای جهانی و نوکران محلی اش را به اهلش بسپار

 

نویسنده:  ابومحمد عاصم

مترجم: ا .  صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

در «تأمل اول» ذکر کردیم که يكي از معاني فرموده ی پروردگار در مورد نتایج قتل غير عمد مسلمانان «فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ» می باشد یعنی به وجود آمدن مفسده اي كه متعاقب آن مشركان می گویند مسلمانان یکدیگر را مي كُشند و بدين وسيله بر مسلمانان عيب جویی مي کنند، و در احاديث نيز از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده است هنگامي كه اصحاب اجازه ي كشتن منافقان را درخواست نمودند ايشان خودداري نمودند و فرمودند: «آنها را به حال خود رها كنيد، اگر ما آنها را بكشيم مردم خواهند گفت كه محمد اصحاب خود را مي كُشد». اين امر، مفسده اي است كه شارع مقدس در مورد آن به ویژه قبل از تمكين و قدرت بر روی زمين، هشدار داده است، بنابراين بر مجاهدان واجب است كه با انتخاب بهترين و مفیدترین اهداف به نسبت جهاد و اسلام و مسلمانان و سنگین ترین و شدیدترین آنها به نسبت دشمنان، این مساله را مراعات کنند و اهدافی را برگزينند كه از بدنام شدن جهاد، و در هم ریخته شدن افكار و پراكندگي و تفرق در ميادين مبارزه خودداري و پرهيز نمايند.

و اگر كسي برخي از اين عملياتها كه صورت مي پذيرند و در اولويت نيستند و نا به جايند را مورد توجه قرار دهد، متوجه خواهد شد كه انجام دهندگان اين عملياتها در زمینه فقه و شناخت واقع (درك عميق و شایسته از وقايع و رويدادهاي روز) و يا در فقه شرع و يا در هر دوي آن ها دچار نقص و مشكل هستند، زيرا پرهيز از اين مفسده را رعايت نمي كنند و به هنگام انتخاب اهداف و زمان بندي امور، نگاهي متخصصانه و كاوشگرانه به وقایع ندارند و اخبار و احوال اطراف خود را پيگيری نمی کنند تا نسبت به شرایط و تهدیدات زمان خويش و قدرت دشمن، اطلاع یابند و توانایی لازم برای مقابله با آنها را کسب نمايند و بدين طريق بتوانند سودمندترین اعمال براي دينشان و مفيدترين آنها براي اسلام و جهادشان را انتخاب نمايند.

در حالی كه مسلمانان و غیر آنها اخبار القاعده و طالبان را پیگیری می کنند و متوجه مي گردند كه آنها در حال پيكار و مبارزه با صليبي ها و لائیکها و ملحدان هستند، و هنگامی که ایستادگی و پايداري مجاهدان چچن و از بين بردن مهمات خانه هاي روس و از بين بردن جبروت و ريختن آبروي آنان با کشیدن میدان معركه از مناطق دور دست چچن به قلب مسكو را مشاهده مي كنند، و هنگامی که مبارزه طلبی کودکان و جوانان فلسطيني در برابر تانك هاي يهودي و سلاح هاي سنگین آنها را نظاره می کنند و با چشمان خود می بینند كه چگونه يهودي سلاح به دست، از ترس سنگ ريزه هاي پرتاب شده ي کودک مسلمانی پشت نموده و فرار می كند، در همان حال افرادی را می بینیم که گویی در زمان حال زندگی نمی کنند و متعلق به این عصر و دوره نیستند، به گونه ای که نمازگزاران در برخی از مساجد سودان را به آتش گلوله می بندند و يا برخي ديگر مسجدي از مساجد شيعيان را در دهكده اي از ده هاي پاكستان را منفجر می کنند، و يا برخي ديگر از اين ها شيفته و دلباخته ی منفجر نمودن اتوبوس های مملوء از مردان و زنان و کودکان از عوام مسلمانان در خيابان هاي كراچي و لاهور هستند.

ادامه خواندن انقلاب و پی گیری امر مبارزه با اتحاد سکولاریستهای جهانی و نوکران محلی اش را به اهلش بسپار

شما را در نظر آنان کم جلوه داد(عاقل كسي است كه در هنگام ضعف، كارهاي خود را پنهان نماید و..)

شما را در نظر آنان کم جلوه داد(عاقل كسي است كه در هنگام ضعف، كارهاي خود را پنهان نماید و..)

 

نویسنده:  ابومحمد عاصم
مترجم: ا .  صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

عاقل كسي است كه در هنگام ضعف، كارهاي خود را پنهان نماید و کمی تـعداد و تجهیزات و میزان آمادگي خود را درك کند و نقائص و عيوب دشمن را بدون اينكه احساس کند، پي گير شده و شناسايي نمايد و سپس بدون آنکه دشمن را متوجه سازد، عليه او طرح و نقشه اي پي ريزي نماید تا از مکر دشمن ایمن شود و خود را از كيد دشمن حفظ کند و غفلت دشمن را غنیمت بشمارد.

غوغا و تهديد قبل از رسيدنِ زمانش موجب هشیار شدن دشمن مي شود و او را به تجهيز قوا سوق مي دهد، و صاحب اين تهديدات و غوغاهای نابهنگام، همانند كسي است كه قبل از فرارسیدن زمان مناسب برای تیراندازی، به سمت آسمـان تیرهوایـی شلیک مـی کند، یا مانند کسی است که شکار تحت تعقیب خود را قبل از تیراندازی، آگاه کرده و فراری می دهد.

كسي كه در وعيد و تهديد افراط نمايد موجب مي شود تا تصويري سبك و كم ارزش و خوار و بی مقدار از او نزد دشمن پديدار گردد، اين در حالي است كه چنين تهديداتي كوچكترين آسيبي به دشمن نمي رساند و كسي از آنان را مجروح نمي كند، بلكه زياده روي در تهديد موجب از بين رفتن هيبت و شوكت مسلمانان مي شود و اعتبار و صدق تهدیدکننده به وسيله ي تهدیدهای غیرعملی از بين مي رود. پس اگر شخصي زيرك و باهوش، قصد تدبير اموري را دارد بــايد طوري عمل نمايد كه دشمن متوجه ي فكر و نقشه ی وي نشود زيرا اگر چنين شد، دشمن از ادامه ي فعاليت وي جلوگيري كرده و راه دعوت و جهاد را مسدود مي نمايد تـا به آنجـا كه حتی ضعيفـان را از بودن بـا وي منع مـي نمايد، حال چه رسد به افراد زيرك و قــوي.

نبرد مستضعفان هيچ گاه مُتّكي بر زیاد بودن تعداد نفرات وتجهيزات نبوده است، بلكه ضُعفاء نقاط ضعف دشمن را شناخته و اوقات غفلت او را غنیمت شمرده و در مواقع حساس، ضرباتِ كمر شكن و محكمي را بر پيكره ي دشمن وارد کرده اند، اما بعضي از افراد كه اين حقايق را درك ننموده اند، دوست دارند به وسيله ي اسباب و ابزار، خود را تزيين نموده و ادعاهاي بدور از حقيقت را ابراز نمايند و حجمي فراتر از حقيقت حجم خويش را براي خود قائل شوند، بر اين اساس، دشمن براي انهدام چنين افرادي هزاران حساب و طرح و مكر را آماده می کند و برای ردیابی و مقابله با آنها به دستگاه هاي امنيتي محلی اکتفا نمي کند، بلكه براي از بين بردن اين افراد از دوستان و یاوران طـاغوت صفتش در همه ي اماكن ياري و استعانت گرفته تا این تروریسم جهانی!!!! را از بین ببرند.
ادامه خواندن شما را در نظر آنان کم جلوه داد(عاقل كسي است كه در هنگام ضعف، كارهاي خود را پنهان نماید و..)

شناختی بر بخشی از جهاد تا که راه کجروان آشکار و روشن شود

 

شناختی بر بخشی از جهاد تا که راه  کجروان  آشکار  و روشن  شود      

نویسنده: ابومحمد عاصم
مترجم: ا . صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

برای کسی که به مقابله با دشمنان دین برمی خیزد و سعی در از بین بردن و ریشه کن ساختن باطل آنها دارد، شایسته نیست که قبل از این تقابل و رویارویی، درباره شناخت و معرفت  احکام خداوند در مورد آنها اهمال و کم کاری به خرج دهد، و در دیدگاهش نسبت  به آنها بی بصیرت باشد و نسبت به آنها حسن ظن داشته باشد، یا اینکه آنها را داخل در دایره اسلام گمان کند ..

جوانانی را می شناسم که شور و حماسه ، آنها را به  سمت جهاد با دشمن و تهیه اسلحه و برنامه ریزی برای جهاد واداشته است، اما هنگامی که (توسط دشمن) بازداشت شدند، شوکه شدم آنگاه که باخبر شدم آن جوانان  با کسانی که آنها را دستگیرکرده اند، طوری (رفتار) نموده اند که گویا مسلمانند و وعده هایشان را تصدیق نموده و از دروغ گفتن با آنها و فریب دادنشان در هنگام  بازجویی و تحقیق  دچار حرج شده  و احساس گناه نموده اند! از این رو صادقانه اعتراف نموده و همه چیز را همراه جزئیات به آنها گفته اند، به این گمان که آنها نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم هستند ..که سرانجام این اعترافات این شد که به احکام ظالمانه طولانی مدتی در زندان دچارشدند ..

لذا عدم شناخت این جوانان نسبت به راه مجرمان و حکم خداوند متعال درباره آنان و عدم بصیرتشان به اخلاص این مجرمان برای اولیاء کافرشان و به اینکه آنها هیچ گونه سوگند و عهد و پیمانی را در مورد هیچ مؤمنی رعایت نمی کنند و جهل این جوانان به خیانت ها و پیمان شکنی های مجرمان در حق مجاهدان و اینکه اصل در آنان و در اخلاق آنان غدر (پیمان شکنی) و کذب و خیانت است، آنها را بر این داشته که به آن مجرمان اعتمادکنند ..

یکی از حافظان قرآن را می شناسم که از کسانی است که صاحب صبر و استقامت است .. او اذیت و آزار شدیدی داده شده تا اعتراف کند تا در نتیجه ی آن اعترافات حکم بر زندانی شدن او برای مدت طولانی داده شود اما علی رغم آن اذیت و شکنجه ی شدیدی که متحمل شد، ثابت قدم ماند و اعتراف ننمود، از این رو بازداشت کنندگانش این بار در مورد او متوسل به سیاست حیله و فریب و خیانت شدند .. از آنجا که این برادر قبل از بازداشت شدنش امام جماعت یکی از مساجد بود، او را به بازپرسی تحویل دادند که در همان مسجد و پشت سر او نماز می خواند پس خود را به آن برادر معرفی کرده و نماز خواندنش به همراه او و در مسجد را به یاد او آورده و برای او شدیداً و مؤکداً سوگند خورده بود که اگر اعتراف کند حتماً او را یاری دهد، و اینکه او را به محکمه و دادگاه واگذار نکند پس آن برادر با اعتماد بر وعده هایی که آن بازپرس به او داده بود برای او اعتراف نمود بدون اینکه حتی یک ضربه هم به او بزند و او را اذیتی برساند، و بعد از آنکه شکنجه هایی را تحمل نمود که کمتر کسانی تاب تحمل آن را دارند، با حیله و مکر و وعده ها و سوگند های دروغین ضربه ای به او زدند که با اذیت و شکنجه نتوانستند چنین کاری بکنند .. بنابراین پاداش اعتمادش به آنها و تصدیق وعده ها و پیمانهایشان این شد که آنها او را به زندان ابد محکوم کردند ..
ادامه خواندن شناختی بر بخشی از جهاد تا که راه کجروان آشکار و روشن شود

ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط ( ۲ )

ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط  ( ۲ )

 

مؤلف: ابومحمد عاصم
مترجم: ایمان  . ص

بدین ترتیب هیچگونه مصلحت و مفسده­ای رعایت نمی­­شود و هیچ توجهی به أهم و مهم و راجح و مرجوح و فاضل و مفضول نمی­­شود.

در اثری كه امام مسلم رحمه الله از عبدالله بن مسعود رضی الله عنهما روایت می­­كند، آمده است كه «اگر تو برای قومی­ سخن گفتی و آن قوم، فهم گفتـه­های تو را نـداشتند (عقلشان بدان نرسید) آنان را دچار فتنـه نموده­ای.» [۱۵]

و عبدالرحمن بن مهدی می­­فرماید: «مرد به درجه­ی امامت نمی­­رسد که به وی اقتدا نمود، مگر اینكه بعضی از چیزهایی را كه می­­شنود در نزد خویش نگه دارد.» [۱۶]

از یکی از علما در مورد مسئله­ای علمی سئوال شد، ایشان پاسخ ندادند. سائل گفت: مگر این حدیث را نشنیده­ای «كسی كه علمی­ داشته باشد وآن را كتمان نماید روز قیامت، به افساری آتشین بسته خواهد شد؟» [۱۷] ایشان فرمودند: افسار را رها كن و برو، هرگاه كسی آمد و فقه و فهم آن را داشت و من از چنین كسی علمم را كتمان نمودم، مرا به افسار ببند.

فعالیت جهادی و دعوی نیز اگر عقلِ آماده و پخته­ای برایش مهیا نشده باشد، و خطاب تبلیغاتی روشن و هوشیارانه­ای نداشته باشد و برنامه­ای مشخص برای كمك به اصحاب خود و عموم مردم نداشته باشد، دشمنان، از آن برای رسیدن به اهـداف خویش استفاده کـرده و آن را به نحـوی رنگ و جلـوه می­­دهند كه خود می­­خواهند، و در سایه­ی خباثت خود و سطحی­نگری صاحبان چنین خطابی، هر ثمره و دستاورد خبیثی كه دوست داشته باشند، برمی­­چینند.

مثال­های فراوانی از این نوع، شنیده و دیده­ایم. جوانانی حماسی­ را دیده­ایم که به محض دسترسی به دوربین­ها و ابزارهای تبلیغاتی مانند تلویزیون و رادیو و روزنامه و غیره، خطاب­هایشان را به نحوی منتشر می­کنند که عملاً به تأمین منافع دشمن کمک می­کند، منافعی همچون تحریک مردم علیه مسلمانان و شوراندنشان علیه علما و کمک به جمع­آوری توجیهات و بهانه­های لازم برای قلع و قمع مسلمانان و اعمال فشار برآنها و … تا آنجا كه مشاهده نموده­ایم، جوانانی که برخی وسائل تبلیغاتی برایشان فراهم شده است، از طریق کانال­های ماهواره­ای و تلویزیونی و اینترنتی، در مورد مین­های پرنـده­­ای كه بدست جماعت و تنظیمش ساخته شده، صحبت می­­نماید.
ادامه خواندن ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط ( ۲ )

ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط ( ۱ )

ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط  ( ۱ )

مؤلف: ابومحمد عاصم
مترجم: ایمان  . ص

بسم الله الرحمن الرحیم

در سیره­ و زندگانی پیامبرمان ­صلی الله علیه وسلم فـوائد فـراوانی وجــود دارد كه دعوت و جهـاد را پربار و غنی می­­نماید، و استفاده از این فوائد موجب می­­شود تا راه داعی و مجاهد محكم­تر شده و اسباب توفیق وی در دعوت و جهاد فراهم شود، و ثمرات و دستاوردهای بزرگی نصیبش گردد كما اینكه مفاسد و نتایج زیان ­­بار را از وی دور می­­نماید ..

و محقق هوشیار و آگاه و فكور، در سیره­ی معطـر و عظیم (كه بر صاحبش بهترین و كاملترین سلام­ها باد) متوجه می­­شود كه خداوند متعال، پیامبرش ­صلی الله علیه وسلم را توجیه و راهنمایی می­­نماید تا اینكه خطاب دعوی و اعمال و انتخاب­های ایشان نقی گشته و اولیات رعایت شوند.

– پیامبر ­صلی الله علیه وسلم، بنا به طبیعت مخاطب و زمینه­ی فكری و عقیدتی و اخلاقی او درباره­ی مردم و مردان و عشائر و خو و سرشت آنها معرفت کافی داشتند.

– ایشان احوال مخاطب را از این جهت كه آیا وی معاند دعوت و محارب دین است یا اینكه محارب و معاند نیست، مراعات می­­نمود.

– و برخی اوقات ایشان را می­­بینی كه امكانات دعوت و تعداد مؤمنان یا طبیعت مرحله و شرایط مكانی و زمانی را مورد توجه و رعایت قرار می­دادند.

بطوریکه تمامی­ این امور را با میزان شرع سنجیده و پس از آن مصالح بزرگ­تر را مقدم داشته و مفاسد را نیز دور نموده است، بدون اینكه ثوابت و اصول شرعی و اركان دین و «عروة الوثقی» را مختل نماید و یا تغییری در آن بدهد ..

برای مثال، به مراعات ایشان در مورد مخاطب و احوال اعتقادی و فكری و اجتماعی وی، و تكریم و مقدم شمردن مكارم و محاسن توجه كنیم ..
ادامه خواندن ادبیات رسانه ای دعوت و جهاد ؛ ما بین افراط و تفریط ( ۱ )

حق نشناسی در قبال دعوت (فِصامیون)

حق نشناسی در قبال دعوت (فِصامیون)

 

مؤلف:  ابومحمد عاصم
مترجم: ا . صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار ناراحت و محزون شدم آن روزی که در بند مخصوصم در زندان با یكی از همین فصامیون [۱] كه اخیراً از یکی از جبهات برگشته و جنگ آنجا او را به هیجان آورده بود، روبه­رو شدم و او مرا با لحنی انکارآمیز خطاب قرار داد و گفت: «شما در این مناطق نشستید که مثلاً چیکار کنید؟!»

و این حرف او پاسخ متشنجی بود به برخی خاطرات که برایش تعریف کردم خاطراتی درباره­ی تحریک و تشویق جوانان جهت سفر به آن جبهه و در نتیجه خالی شدن میدان دعوت از دعوتگران و فعالان.

به او گفتم: «اگر این حرف را می­گفتی و من در خانه­ام همراه با زنان و فرزاندانم بودم هیچگاه ناراحت نمی­شدم.» با وجود اینكه به فضل الله من تمام زندگیم را برای دعوت گذاشته­ام و زنان من نیز می­دانند كه دعوت به توحید شریك سوم زندگی آنان شده است، بلكه توحید بر آنان مقدم بوده و إعلا و سیادت ازآن توحید است. امید و رجایم به خداوند متعال است كه او را ملاقات نموده در حالی كه متمایل و ملتزم به توحید هستم و این میل و حب من نسبت به توحید به گونه­ای نیست كه خانواده­ام از آن رنجور باشند بلكه به فضل خداوند متعال بسیار بر آن راضی و خوشحالند.

اما او، من را در حالی با آن كلام مخاطب قرار داد كه بنده در پشت ستون­ها و میله­های زندان بودم و فكر می­كنم كه این گفته­ی او ناشی از غفلت و عیب و نقص وی بود ..

من در اینجا نمی­خواهم كه با به رخ کشیدن مصیبت و اسارتم، بر دین و دعوتم منت گذارم و از این امر به خداوند ­متعال پناه می­برم و از او طلب مغفرت دارم و می­خواهم كه تمام اعمالمان را قبول فرماید .. اگر منت و فضل خداوند متعال بر ما نبود ‌هدایت نیافته و دعوت و جهاد نیز نمی­نمودیم و نمی­توانستیم در زندان و هر جای دیگری ثبات داشته باشیم ‌اما می­خواستم كه توجهی به این شخص مخاصم داشته باشم كه جایگزین آن جبهاتی كه شما به آن تحریض و نفیر می­نمایید و ما نیز از آن ترغیت و تحریض، حفاظت می­نماییم هرگز خواب و نشستن و میل نمودن به سوی اولاد و ازدواج و دنیا نمی­باشد چنانكه این فصامیون یا ـ بهتر بگوییم ـ خصامیون (اهل دشمنانگی) می­بینند و می­اندیشند؛ چرا كه آنان نوعی عداوت عجیب و غریب و جدایی تیره و تاری را میان دعوت و جهاد ابداع و اختراع نموده­اند!!

به همین خاطر ناراحتی و رنجش من از خطاب این دوستمان نه بخاطر شخص خودم بلکه بیشتر بخاطر دعوتم می­باشد. دعوتی که تصورم بر این است و در نزد خداوند سبحان چنین احتساب می­کنم که تنها بخاطر آن پشت میله­های زندان افتاده­ام حال همنشینم مرا به خاطر اشتغال به آن تحقیر کرده و سبک می­شمارد.
ادامه خواندن حق نشناسی در قبال دعوت (فِصامیون)

قتال تحت امارت امیر فاجر مابین افراط و تفریط

قتال تحت امارت امیر فاجر مابین افراط و تفریط 

 

نویسنده: ابومحمد عاصم

مترجم: ا . صدوقی

مسأله­ ی جایز بودن قتال تحت امارت امیر فاجر برای دفع کافر هنگامی که امیر صالح برای دفع آن موجود نباشد و جز با امیر فاجر جهاد ممکن نباشد، مسأله ­ای معلوم در نزد اهل سنت و جماعت می­باشد.

این مسأله در نزد اهل سنت و جماعت مشهور است و در کتب فقه به کرات ذکر آن آمده است. همچنین در کتب عقیده هم برای مخالفت با اهل بدعت آن را ذکر نموده ­اند و این مسأله­ای است که بر قاعده­ ی دفع مفسده­ ی بزرگ از میان دو مفسده با متحمل شدن مفسده­ ی کوچکتر «دفع أعظم المفسدتین باحتمال أدناهما» بناء شده است که قاعده­ ای معروف از قواعد فقه است.

شیخ­الإسلام ابن تیمیه (رحمه­الله) در مجموع الفتاوی (۲۸/۵۰۶) می­فرماید: «مسأله­ی جهاد تحت امارت هر امیر فاجر و نیکوکار از اصول اهل سنت و جماعت است چرا که خداوند متعال این دین را با فرد فاجر و اقوامی که هیچ نصیبی از خیر و اجر اخروی عائد آنها نمی­شود، نصرت می­دهد، همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم از آن خبر داده است، زیرا اگر جهاد جز به همراه اُمرای فاجر و یا سپاهی که فسق و فجور آن زیاد است ممکن نبود، در این حالت در بین یکی از این دو امر قرار خواهیم داشت: یا ترک جهاد به همراه آن امیرفاجر؛ که این امر تسلط افراد دیگری از کفار یا افرادی فاجرتر را بدنبال دارد که ضررشان برای دین و دنیا بزرگ­تر است و یا جهاد به همراه امیر فاجر؛ که بدینوسیله دفع فاجرتر یا کافر و بازگرداندن اکثر احکام اسلام ـ هرچند که نتوان همه­ی این احکام را اقامه کرد ـ حاصل می­شود که این عمل ـ غزوه تحت امارت امیر فاجر ـ در این حالت و تمامی حالات مشابه آن، امری واجب می­باشد، بویژه اینکه بسیاری از غزوه­های بعد از خلفای راشدین جز به این شیوه نبوده است». ا.هـ

و امام طحاوی (رحمه­الله) می­فرماید: «وحج و جهاد تحت امارت ولی امر مسلمین، چه نیکوکار باشد و چه فاجر، تا قیامت باقی می­ماند و چیزی آن را باطل و نقض نمی­کند» ا.هـ

ادامه خواندن قتال تحت امارت امیر فاجر مابین افراط و تفریط