در سوریه جهاد فی سبیل الله یا جنگ فی سبیل آمریکا وناتو؟

در سوریه جهاد فی سبیل الله یا جنگ فی سبیل آمریکا وناتو؟

به قلم: مجاهد مهاجر

این روزها که جهاد مسلحانه در افغانستان خاتمه یافته است دسته هائی از مجاهدین به دنبال سرزمینهائی می گردند که در انجا جهاد برقرار باشد و گروههای متفرق موجود در سوریه و بخصوص گروه مافیائی جولانی تلاش دارد چنین نشان دهد که در سوریه جهاد اهل سنت بر علیه روسیه و ایران و غیره وجود دارد. اما واقعیت چیست؟

واقعیت این است که ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه همین الان در ادلب و سرزمینهای تحت حاکمیت این گروههای مسلح آزادانه در حرکت است و چیزی شده است مثل زمان اشغال افغانستان توسط حکومت شوروی یا آمریکا با این تفاوت که در سوریه این گروهها به نام اهل سنت این نیروهای ناتو را حمایت و پشتیبانی می کنند و اجازه نمی دهند کسی با آنها بجنگد.

واقعیت این است که حتی نزدیک به سه سال است گروههائی چون القاعده هم هیچ جنگی در سوریه ندارند و تمام گروهها منتظر صدور دستورات لازمه از خارج هستند و فعلاً دستور رسیده است که نجنگند. یعنی اعلام جنگ و صلح و حمله و عقب نشینی و … تماماً از سوی ناتو و از کانال حکومت سکولار ترکیه صادر می شود.

البته این گروهها با خود نیز در حال رقابت و درگیری و جنگ هستند و علت اصلی درگیریهای میان این گروهها در سوریه به خاطر وابستگی آنها به یکی از جناحهای آمریکا یا ناتو  و  اختلاف در منافع این جناحها و کشورهایی است که از مخالفان سوریه حمایت می‌کنند و از آنجا که هر یک از این کشورها تلاش می‌کنند گروه مشخصی از مخالفان را حمایت مالی و لجستیکی کنند درگیری‌ها میان نیروهای مخالف را که از سوی قطر،‌ عربستان و ترکیه یا سایر کشورها حمایت می‌شوند افزایش یافته است.

با آنکه ساکنان این مناطق از سختی‌های معیشتی فراوانی از جمله درگیری‌های مداوم رنج می‌برند جنگ برای به دست آوردن قدرت میان احزاب و گروههای مختلف ارتش آزاد سوریه و گروه‌های به ظاهر اسلامگرایی مثل گروه جولانی و احرار الشام و…  امروز از درگیری سیاسی عبور کرده و حتی به اختلافات عقیدتی و حتی نژادی ریشه‌ای رسیده است و می‌توان گفت اختلاف میان  اینها حتی در اهداف نهایی آنها و در اهداف و مقاصد طرف‌هایی که از آنها حمایت می‌کنند نیز دیده می‌شود.

واضح است که گروههای مسلح سوریه با جناح‌بندی‌ها و گروه‌های مختلفشان امروز در شرایط مطلوبی به سر نمی‌برند و مناطقی که تحت سلطه آنها قرار دارد شاهد مجموعه ای از افراد سود جو و هزاران خانواده اهل سنت است که در راه اهداف آمریکا و ناتو خرج می شوند و دشمنی با روسیه و ایران باعث شده است که آمریکا و ناتو ورژیم صهیونیستی را زا کانال حکومت سکولار ترکیه به همدیگر نزدیک نماید.

پس فریب نخوریم؛ در سوریه جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی بر علیه جبهه ی ایران وجود دارد و در ادلب و مناطق تحت کنترل دارودسته ی جولانی و ارتش آزاد جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی بر علیه ایران وجود دارد نه جهاد فی سبیل الله.

ما از نزدیک اینها را تجربه کرده ایم شما با نام جهاد و دفاع از اهل سنت فریب تبلیغات رسانه ای دارودسته ی جولانی و غیره در شمال سوریه را نخورید. 

واقعیت ابومحمد جولانی امیر فتح الشام ادلب نشین در چند سطر

واقعیت ابومحمد جولانی امیر فتح الشام ادلب نشین در چند سطر

به قلم: مجاهد مهاجر

هم اکنون در ادلب سوریه و اطراف آن چندین فرقه و گروه مسلح مثل احرار الشام و انصارالاسلام و جماعت ترکستانی ها و چچنی ها و القاعده (حراس الدین) وغیره وجود دارد که بزرگترین آنها گروه جولانی است  البته جولانی طی اولتیماتومی مبنی بر اینکه “یا به گروه هیئت تحریر الشام بپیوندید و یا هر چه سریع‌تر خاک سوریه را ترک کنید” تمام این گروهها تابع سیاستهایی شده اند که از سوی ترکیه به جولانی داده می شود.

«ابومحمد جولانی» و باغی به اهل بغی و پیمان‌شکنی است. وی پس از سال ۲۰۱۴ بیعتی که از سوی ابوبکر بغدادی بر سرش بود را شکست و بغی و غدر کرد. قضیه از این قرار بود که پس از انقلاب‌های داخلی سرزمین شام در ۲۰۱۰ و‌۲۰۱۱ علیه نظام سکولار و بعثی خاندان بشار اسد شدت گرفت ولی به علت انشقاق صفوف نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند و نیز اهداف آنان از انقلاب، بیشتر شعارهای جاهلانه‌ی دموکراتیک و وطن‌پرستانه بود و شرعی نبود.

 در این زمان فردی بنام ابومحمد جولانی که از سربازان ابوبکر بغدادی بود به دستور بغدادی جبهه‌ی بزرگی با سلاح و تجهیزات و نیروهای کار دیده مجهز در اختیار او قرار گرفت و نیز نصف بودجه‌ی بیت المال دولتش را نیز به آنان داد تا به شام بروند. این لشکر با نام «جبهة النصرة لأهل الشام» به معنای «جبهه‌ی یاری به اهل شام» توانست در ظرف مدت کوتاهی مناطق وسیعی از شرق شام فتح کرده و تا غرب و جنوب آن پیش برود.

 سپس دولت ابوبکر بغدادی مرز طاغوتی که فرانسه و انگلیس بین عراق و شام طراحی کرده بودند تا مسلمین را چپاول کنند را برداشت و مسلمین این دو بلاد را مانند زمان خلافت قدیم به هم متصل ساخت. پس از اینکه یک حاکمیت مستقل تحت عنوان خلافت تشکیل شد برخی اعضای جبهه النصرة لأهل الشام خصوصا ابومحمدجولانی به هوای استقلال و قدرت طلبی، بیعت خود با امیر خود را شکستند و به این بسنده نکردند بلکه همسنگرهای دیروزی خود را هم کشتند و اجساد آنان را در چاه‌های نفت انداختند و به همرزمان سابق خودشان بدون دلیل واضحی، بلکه به دروغ تهمت خوارج زدند که حتی از اثبات آن عاجز ماندند.

 سپس با برخی از صحوات دموکرات و مرتد که مدعی جهاد  بودند نیز هم‌پیمان شدند! و حتی در زمانی که مسلمین علیه نظام بشار در قلمون شرقی نزدیک دمشق پیش رفته بود و درگیر بود، شورشیان جولانی که نام فتح الشام را به خود گرفته بودند و افکار وطنی-شامی داشتند نه شرعی، همزمان مجاهدان را مورد هدف قرار دادند و نصرتی برای نظام بشار اسد شدند!

هم‌اکنون این جماعت در سرزمین شام با نام تحریر الشام موجود است. از جمله انحرافات آنان:

۱. تعطیل کردن تحکیم شرع رب العالمین در مناطقی که در غرب شام (اِدلِب) در دست آنان است.

۲. راضی ساختن دولت کفر و سکولاریِ ترکیه از خود و تابع دستورات آنها شدن و تبدیل شدن به جاسوس از جاسوسهای آنها ( البته به گواهی شیخ ابومحمد مقدسی که زمانی از مدافعین آنها بود)

۳. تشکیل دولتی دموکراسی خواه که اکثر وزرای آن هرگز به قوانین شریعت الله عمل نمی کنند و از اعضای ارتش سکولار آزاد هستند .

۴- متحد شدن با گروههایی چون اشرار الشام (احرار)که علنا فتوا به جواز همکاری با آمریکا و دولت سکولار ترکیه علیه مسلمانانی که آنان را به زعم خودشان خوارج می‌دانسته داده است! و‌العیاذ بالله.

۵- داخل کردن ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه به مناطق تحت حاکمیت خودش و هم چنین گشت زنی تانکها و نفربرهای آمریکائی در مناطق تحت حاکمیت آنها و…. و در نهایت قربانی کردن اهل سنت شمال سوریه در راه اهداف آمریکا و ناتو و تبدیل شدن به سربازان پیاده ی آمریکا و ناتو جهت فشار به حکومت بشار اسد.

فرق جولانی با کرزای و دوستُم و سایر غلامان و اربکی های آمریکا و ناتو در افغانستان در چیست؟

منتظر هستیم تا بدانیم زمان فروخته شدن این اربکی های ادلب به حکومت بشار اسد چه وقت است؟ چون آمریکا بعد از تمام شدن کارش معمولا مزدورانش را مثل دستمال توالت دور می ریزد یا آنها را می فروشد.

پیامی برادرانه به قومندان عبدالحمید خراسانی سرباز امارت اسلامی افغانستان

پیامی برادرانه به قومندان عبدالحمید خراسانی سرباز امارت اسلامی افغانستان

به قلم: برادرانی از پروان و هرات

اخیراً عبدالحمید خراسانی قومندان قطعه ناصر بدری سخنانی در مورد ایران گفته بود که این سخنان او به همراه سخنان دیگر او در این زمینه از دو جنبه قابل بررسی و دقت است:

  1. حکم می دهد بر مشرک و … بودن شیعه و ایران در حالی که رهبران امارت اسلامی تشیع را برادران خود می داند و کشته های آنها را شهید می داند و در امور حکومتی آنها را اشتراک داده است و…

لازم است به این تازه سرباز امارت اسلامی بگوئیم که شما حتی یادندارید که یک آیه را به صحیحی بخوانید که الله ج می فرماید: وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ ‏(بقره/۱۹۰) و در راه الله بجنگید با کسانی که با شما می‌جنگند . و تجاوز و تعدّی نکنید . زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمی‌دارد.‏

پس به تحقبق در جایگاهی هم نیستی که به عنوان یک شخصیت، فتوا دهی و در برابر منهج امارت اسلامی قرار بگیری.

علاوه بر این، گفته ای: ” ما همچو مزدوران استعمار نیستیم که در برابر شما گذشت کنیم و… یقین داشته باشید که بسیار با شوق و علاقه بیشتر از جهاد در برابر استعمار آمریکا در برابر شما خواهیم جنگید!… دفاع از سرزمین اسلام و تمامیت ارضی و نوامیس ملی مسئولیت همه مسلمانان افغانستان است.”

همه ی ما می دانیم که تو حتی برای یک بار هم در برابر اشغالگران آمریکائی جنگ نکرده ای بلکه در مدت ۲۰ سال اشغال آمریکائی ها تو به همراه امرالله صالح و حسیب قوای مرکز و سایر قومندانهای پنجشیر بر سر قدرت بیشتر قومندان جنگی می کردید و مدتی هم به خاطر همین رقابتها و به حکم امرالله صالح به زندان رفتی نه به خاطر جهاد با آمریکا و دفاع از ناموس و تمامیت ارضی و…

پس تو در مدت ۲۰ سال تجاوز آمریکا و ۴۵ کشور کافر دنیا به سرزمین اسلام و ناموس و تمامیت ارضی ملی چکار می کردی؟ جهاد که نمیکردی بلکه بر سر کسب قدرت بیشتر با دزدها و مزدوران دیگر در حال رقابت بودی تا اینکه مساله ی صلح و فتوحات جدید پیش آمد و الله هدایتت داد و به امارت اسلامی ملحق شدی.

در کنار این، فقط کافی است شخصی سخنان قبلی تو در مورد پشتونها را متوجه شود تا بداند که تو به خاطر قومیت و تاجیکی گری و مخالفت با قومیت پشتونها بود که در این اواخر با بعضی از سیاستهای غنی مخالفت می کردی و وزارت داخله غنی هم تو را متهم به ساختن «نهضت اسلامی مقاومت»  می کرد و به خاطر قومیت تاجیک سخنانی و کارهائی انجام می دادی و… .

هو برادر گرامی: حالا که الله جل جلاله هدایتت داده ارزش این هدایت را بدان و به اندازه ی خودت پایت را دراز کن و از حد خودت تجاوز نکن و به شما دو سفارش می کنیم:

  1. تو یک سرباز هستی و در جای خودت بمان و بر اساس قواعد شرعی در فتوا و حکم تابع حکم فرمانده ارشدت باش و از خودت چیزی نگو
  2. تو یک سرباز هستی  پس در اعلام جنگ یا هر سخنی در مورد کشورهای خارجه تابع حکم فرمانده ارشدت باش و در جای رهبر و وزیر داخله و خارجه و سخنگوی امارت اسلامی قرار نگیر

تو یک سرباز هستی پس یک سرباز بمان تا برای خودت و جامعه خیر داشته باشی. جزاکم الله خیرا.

این سخنی با عبدالحمید خراسانی و تمام کسانی که مثل الخراسانی دچار اشتباه می شوند و با سخنان نسجنیده و گپهای کلان زدن از یک سو باعث ایجاد هرج و مرج و بی نظمی در سمع و طاعه مومنین و مجاهدین نسبت به رهبران امارت اسلامی می شوند و از سوی دیگر با واکنشهایی که از سوی کشورهای همسایه در برابر سخنان آنها می شود بر مسئولین امارت اسلامی فشار مضاعف وارد می شود.  

مولوی عبدالحمید زاهدان: زنها می نالند که جایگاهشان را ندارند، شما می خواهید ناله زنان خاموش بشه و..

مولوی عبدالحمید زاهدان: زنها می نالند که جایگاهشان را ندارند، شما می خواهید ناله زنان خاموش بشه و..

به قلم: رخشانی . خاش

مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان در مورد زنها گفت: “زنها می نالند که جایگاهشان را ندارند ….این توجه لازم به زنان نیست و روی این ناله در زنان موجود است، شما می خواهید ناله زنان خاموش بشه، تا زمانی که زن به جایگاهش نرسد شما نمی توانید صدای اینها را خاموش کنید.”

مولوی عبالحمید واقعا برای این ادبیاتت متاسفم اما صرفنظر از این شما بفرمائید:

  1. جایگاهی که زنان در این چند ماه گذشته برایش نالیدند چه بود؟ آغوش رایگان، لخت شدن در اماکن عمومی، سوزاندن روسری، اختلاط دختر و پسر و زنان و مردان و سردادن شعارهای هنجار شکنانه ی کاملاً ضد اسلامی که حتی در تمام این اغتشاشات یک شعار به دفاع از حجاب و عفت و پاکدامنی توسط اینها داده نشد .
  2. این چیزهائی که این زنهای سکولار و هرزه می خواهند در فقه مذهبی حنفی خودمان چه حکمی دارد؟ آیا مذهب حنفی چنین جایگاه ضد شرعی را برای زنان می خواهد؟ اصلاً شما بفرمائید جایگاه زن در فقه حنفی چه هست؟ تا ببینیم تو به مذهب حنفی هم آگاهی داری یا به آن عقیده داری یا برای مشهور شدن و جلب افکار عمومی تابع شعارهای سکولاریستی شده ای؟

به قول مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان : ناله زنان خاموش نمی شود تا اینکه به جایگاهشان برسند!

آیا مولوی عبدالحمید این جایگاهی که این زنان سکولار برایش ناله می کنند را برای زنان و دخترانش می خواهد؟ این سوال بسیار ساده ای است که باید پاسخش را بدهد چون عملاً برای چنین ناله هائی دعوت می کند و چنین ناله هائی را تأئید می کند. ما منتظر پاسخ روشن و این مولوی با آری یا خیر هستیم نه بازی با کلمات و دغل بازی های رایجی که با گفتن چند کلمه حق و چند کلمه باطل انجام می دهد.

آیا من و شما نمی دانیم که منظر این زنان اغتشاشگر سکولار از آزادی و حقوق چیست؟  

نه مذهب ما و نه غیرت ما اجازه نمی دهد که ما چنین چیزهائی را برای زنان و دختران خود بخواهیم، حالا ببینیم که مولوی عبدالحمید ثمره ی چنین ناله هائی را برای زنان و دختران خود می خواهد؟

عبدالحمید زاهدان هم سناریوسازی می کند! میگوید: میخواستن مسمومم کنن!  آنهم….

عبدالحمید زاهدان هم سناریوسازی می کند! میگوید: میخواستن مسمومم کنن!  آنهم….

به قلم: رخشانی. خاش

متاسفانه قوم حنفی مذهب بلوچ در حال بازی خوردن توسط کسانی است که ادعای دفاع از قوم و مذهب بلوچ را دارند؛ قدرت رسانه ای هم دست همینهاست و دست کسانی است که از خارج از کشور برای نابودی دین و آبرو و غیرت و هویت اسلامی بلوچها کار می کنند.

همه می دانیم مولوی عبدالحمید تنها یک مدیر است که در حد یک مولوی عادی درس خوانده است وسواد آنچنانی ندارد اما زمانی که به عنوان مثال مفتی خدانظر رحمه الله محمود الفتاوی را بر اساس فقه حنفی می نویسد این شخص جهت چاپ بالاجبار به اطرافیانش دستور می دهد که یک مقدمه برایش بنویسند و اسمی هم از او در کتاب برده شود. سایر نشریات مسجد مکی هم همینگونه است.

اما نکته ی مهم و خطرناک این است که وارد بازی کثیفی شده است که در آن هم با شعور طیفی از بلوچهای حنفی مذهب بازی می شود هم با جانشان و هم با ناموس و هویتشان.

سناریو و بازی جدیدی که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی چند ماه است با کلی گوئی هائی در مورد سکولاریسم و آزادی بهائی ها و دراویش و زنان و …  راه انداخته است سریال دنباله داری است که هر قسمت آن مهر تأئیدی بر حماقت پیروانش و ضربه ای جدید بر هویت اسلامی بلوچهای حنفی مذهب می زند.

امروز هم در قسمتی از این سریال اعلام کردند که به سبک حملات شیمیائی دروغین به مدارس دخترانه که مدتی سر زبانها بود اینبار یکی از طلبه ها ی همان مدرسه ی مکی خواسته با ماده سمی به مولوی عبدالحمید حمله شیمائی کند و جالبتر اینکه از این طلبه اقرار گرفته اند که بگوید دستورش را از سپاه پاسداران گرفته است!

باور کنید حتی مرغ پخته هم از این چرندیات خنده اش می گیرد، خدا وکیلی شماها چی می زنید که اینقدر توهم می زنید؟

من کاری به میزان قدرت و مانور دهی نیروهای امنیتی ایران در حذف مخالفین خودشان در سراسر جهان و حتی در قلب اروپا و آمریکا و اسرائیل را ندارم تنها می خواهم با روشن کردن یک مساله به شما نشان دهم که مولوی عبدالحمید زاهدان چقدر مریدانش را احمق و دست کم گرفته است و چگونه بر حماقت آنها سوار شده است:

همه می دانیم در حالی که در ایران حمل یک قمه و خنجر هم جرم است اما مولوی عبدالحمید با مجوز رسمی از سوی نیروهای امنیتی ایران و با گزینش دقیقی که توسط این نیروهای امنیتی صورت گرفته است دارای چند محافظ آنهم با انواع اسلحه های گرم از قبیل کلت کمری و کلاشینکف و غیره است، اما نکته ی اصلی این است که این محافظین مولوی عبدالحمید حقوق بگیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هستند و سپاه پاسداران است که حقوق ثابت آنها را می دهد حالا بماند سایر مزایایی که از طرفهای مختلف می گیرند.

حالا به نظر شما حذف یک چنین مولوی نیاز به اینهمه جفنگ بازی دارد؟

امثال عبدالحمید زاهدان با سوار شدن بر حماقت عده ای، خودشان را بر بلوچهای حنفی مذهب تحمیل کرده اند و به سبک دارودسته ی منافقین به تدریج با بازی با کلمات در حال جا انداختن اصول سکولاریسم در جامعه هستند آنهم صرفاً جهت ضربه زدن به هویت اسلامی بلوچهای حنفی مذهب چون بلوچهای شافعی و بلوچهای شیعه مذهب برای این دست از مولوی ها تره هم خورد نمی کنند و در میان بلوچهای حنفی مذهب نیز هیچ یک از طیفهای متعلق به نجدیت و اخوان المسلمین و جماعت اسلامی مودودی و تمام شریعت گرایان از سایر تفاسیر اسلامی چنین مولوی هائی را قبول ندارند.

پس لطفاً فریب نخوریم و اسباب بازی دست اینها نشویم و در این بازی کثیفی که چند ماه است آشکارا شروع کرده اند شرکت نکنیم.

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد (۳)

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد (۳)

به قلم: عبدالرزاق سمنگانی

مُلا فتاحی نجدی از سربازان ادلب نشین جولانی نجدی که حافظ تانکها و سربازان و منافع و اهداف ناتو و آمریکا در خاک سوریه شده اند در ادامه می دهد:  “خیلی وقت بود که به  دنبال چنین جوابی  برای افرادی بودم که به نام دفاع از خلافت، به حرکت توحیدی شیخ محمد ابن عبد الوهاب معترض بودند و آن را زیر سوال می بردند زیرا خلافت و خلیفه زمانی مصون است که موحد باشد  و از توحید دفاع کند چونکه خلیفه مقصود لذاته نیست بلکه مقصود لغیره است . منتقدین شیخ محمد بن عبد الوهاب رحمه الله  که اشک تمساح میریختند و مانند روافض  مظلوم نمایی میکردند برای خلافتی که خواسته یا ناخواسته شرک را با انواع و اقسامش  نشر داده است از روی دلسوزی نبوده و نیست ، بلکه بدلیل  بغض از مسئله توحید و موحدین است و از این ناراحتند که  بتهای فکری و منهجی آنها شکسته شد”.

در این سخنان مُلافتاحی نجدی هم چند نکته ی مهم وجود دارد:

  • این نجدی ها با به کارگیری اصطلاح قبوری که معادل مشرک برای آنهاست، در نهایت بر اساس نواقض دهگانه (ناقض سوم: من لم يكفر المشركين أو شك في كفرهم أو صحح مذهبهم) چنین مسلمینی را به ناحق  تکفیر می کنندو جنگ بر علیه این مسلمین را برای خود توجیه می کنند
  • از آنهمه جنایت و مسلمان کشی محمد بن عبدالوهاب در سرزمین وحی و عربستان حمایت می کند
  • از بغی و خیانت محمد بن عبدالوهاب در برابر حکومت عثمانی ها که از پشتیبانی کفار انگلیسی و فرانسوی و از اسلحه و مهمات انگلیسی ها و جاسوسانی چون لورنس برخوردار بود حمایت می کند
  • دلیل اینهمه خیانت به حکومت عثمانی ها را این می داند که فکرشان در مساله ی توحید مثل نجدی ها نبود و در نظر نجدی ها حکومت عثمانی ها قبوری و مشرک بودند و به همین دلیل قیام بر علیه آنها موجه است.
  • تمام منتقدین تفکرات محمد بن عبدالوهاب که از اهل سنت و شیعیان هستند را مورد حمله قرار داده و تنها خودشان را موحد و اهل توحید می دانند. همان چیزی که همین الان هم در گروهها و سایتهای تلگرامی نجدی ها می بینیم که تنها خودشان را موحد می دانند.

الان کمی فکر کنیم:

مگر فرقه نجدی دوله(داعش) که بر علیه امارت اسلامی افغانستان بغی کرده است و آنهمه جنایت مرتکب می شود چیزی غیر از این گفته است؟ نه، هرگز.

پس فرق جولانی و مُلا فتاحی و شاشو نجدی و هزاران نفر نجدی مثل اینها در چه هست؟ در هیچی.

کسانی که هنوز از دارودسته ی نجدی و خائن جولانی و گروه چند نفره ی مُلا فتاحی حمایت تبلیغی می کنند :

  1. یا خائنی مثل خودشان هستند و نوکر آمریکا و ناتو که واقعیت آنها را از مسلمین افغانستان پنهان می کنند
  2. یا جاهلهایی هستند که خیال می کنند این گروههای نجدی فی سبیل الله بر علیه روسیه و بشار اسد و … در حال جهاد هستند و هنوز نمی دانند اینها اربکی های سوریه هستند که برای منافع آمریکا و ناتو می جنگند.

نکته ای که نباید فراموش کرد این است که مجاهدین از آمریکا و سایر کفار جهانی و منطقه ای بر علیه شوروی ها استفاده کردند اما هرگز اجازه ی اشغالگری به آنها ندادند و ارتش آنها را وارد افغانستان نکردند و این فرق دارد با امثل جولانی و مُلافتاحی و دیگران که مثل دوستُم و کرزای و دیگران ارتش کفار را وارد سرزمینهای آزاد شده و ادلب و غیره کردند.

زمانش رسیده است که دشمنان سایبری و مجازی افغان و همچنین احمقهای مجازی را نیز در کنار این نجدی های ادلب نشین بشناسیم.

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد(۲)

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد(۲)

به قلم: عبدالرزاق سمنگانی

مُلا فتاحی بعد از آنکه اهل سنت مخالف خودش را قبوری معرفی می کند و طبعاً آنها را مشمول حکم کفار مشرک می کند ادامه می دهد از شیخ شاشو سوال کردم: “آیا این تآثیرات بدلیل  نفوذ چند دهه دخالت روافض میباشد؟ ایشان فرمودند: روافض تاثیر داشته اند، اما اصل موضوع  به زمان حکمرانی عثمانی ها برمیگردد. زیرا آنها بویژه در اواخر حکومت خود در حقیقت  قبوری بودند و این فکر و اندیشه را نشر می دادند .اظهار کردم، پس برخورد شیخ محمد ابن عبد الوهاب با آنها در میدان علمی و گاها در میدان نظامی توجیه شرعی داشته است.

شیخ فرمودند ، اینکه برخورد شیخ محمد با آنها توجیه شرعی داشته یا نه ، یک  مسئله ، و قبوری بودن انها موضوع دیگری است که این دو با هم  متفاوتند. چون آنها به تمام معنای کلمه ، قبوری بودند و به قبور استغاثه و استعانه می کردند. تا قبل از انقلاب سوریه مراقد و قبوری که مردم برای شفا ی امراض و یا  صاحب فرزند شدن و غیره به آنجا   می رفتند معمول بود ، اما زمانیکه حلب به دست ما مجاهدین افتاد  تمامی آنها را از داخل مساجد  بیرون کشیدیم  و به قبرستانها انتقال دادیم چون‌ مساجد بسیار اندکی وجود داشتند  که قبر در داخلشان  نباشد.”

در این سخنان مُلا فتاحی و شاشو نجدی که از سربازان جولانی نجدی هستند چند نکته ی مهم وجود دارد:

  1. شیعیان را نیز مثل سایر اهل سنتی که توحیدشان مثل نجدیت نیست، قبوری و جزو کفار مشرک می دانند
  2. حکومت عثمانی ها را مثل تمام نجدی ها حکومتی قبوری و مشرک می دانند چون بر اساس بر اساس نواقض دهگانه ( ناقض سوم:  من لم يكفر المشركين أو شك في كفرهم أو صحح مذهبهم) تمام حاکمیت عثمانی ها و هر کسی که توحیدش مثل آنها نباشد را به ناحق  تکفیر می کنند.  
  3. خروج و قیام بر علیه چنین اشخاص و حکومتهایی و اهل بغی شدن نزدشان مشروع و جایز است همچنانکه نجدی های آل سعود در کنار کفار انگلیسی و سایر کفار بر علیه عثمانی ها وارد جنگ شدند و طبعاً خروج و اهل بغی شدن فرقه ی نجدی دوله (داعش) در افغانستان هم در نظرشان مشروع و جایز است هر چند به آن اقرار نمی کنند و مصلحتشان در دشمنی با داعش در این است چنین حقیقتی را کتمان کنند.
  4. بعد از اینهمه کشت و کشتار و خیانت به اهل سنت و آنهمه جنایت و ویرانی و از بین رفتن نوامیس اهل سنت ثمره ی این چند سال فعالیت این نجدی ها این بوده که مراقد و قبوری که اهل سنت به زیارت آنها می رفتند را نابود کنند یا چند قبر صالحان و صحابه که در مساجد بوده را نبش قبر کرده و بقایای جسد این بزرگان اهل سنت را در قبرستانها مختلف به صورت مجهول دفن کنند و بدون شک اگر توانائی آنرا داشته باشند و از افکار عمومی سایر مسلمین نترسند با قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز چنین برخوردی خواهند کرد.  

این است واقعیت فرقه ی نجدی جولانی و گروهک چند نفره ی مُلافتاحی و تمام شاشو های نجدی در طول این چند دهه ی گذشته بوده است.

آیا فرقه ی نجدی دوله (داعش) چیزی غیر از این گفته و غیر از این انجام داده است؟

پس لطفاً فریب نجدی های ادلب نشین که مزدور آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار و دموکراسی خواه ترکیه شده اند را نخوریم، ادلب نشین هائی که تانکهای ناتو و آمریکا را وارد سوریه کرده و در اطراف خود می بینند و از این اشغالگران در برابر اهل سنت سوریه حمایت می کنند و باز خیال می کنند کسی ماهیت آنها را نمی داند.

اگر دسته ای احساساتی واقعیت این نجدی های ادلب نشین را نمی دانند اما بر اهل فهم و عقل واقعیت آنها از همان ابتدای خیانتشان واضح و روشن شده بود.  

ادامه دارد…. ان شاء الله

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد(۱)

امارت اسلامی حداقل در این سخنان، ماهیت اصلی مهاجرین نجدی ادلب نشین سوریه را بشناسد(۱)

به قلم: عبدالرزاق سمنگانی

مُلا عبدالرحمن فتاحی با پنهان کردن واقعیت عقاید نجدی اش خیلی سعی کرده است خودش را یکی از حامیان امارت اسلامی افغانستان معرفی کند و دسته هائی از برادران مارت اسلامی نیز یا نخواسته اند واقعیت عقاید نجدی اش مشخص شود یا از واقعیت عقاید نجدی این شخص بی خبر بوده اند.

اگر واقعیت سخنان و عقاید مُلا عبدالرحمن فتاحی را با عقاید فرقه دوله (داعش) مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که سرچشمه ی عقاید هر دوی آنها محمد بن عبدالوهاب است و هر دوی آنها به بهانه ی قبوری و مشرک بودن همچنانکه حکومت عثمانی ها را تکفیر کرده اند و خروج و شورش بر علیه آنرا مشروع می دانند به همین شکل امارت اسلامی افغانستان را نیز قبوری و مشرک می دانند و طبعاً قیام بر علیه آنرا نیز مشروع می کنند.

در زمینه ی قبوری و مشرک خواندن امارت اسلامی افغانستان تنها فرق فرقه دوله (داعش) با فرقه ی نجدی جولانی و دارودسته ی نجدی مُلافتاحی تنها در میزان صداقت آنهاست. داعش صادقانه هم به صورت موردی می گوید امارت اسلامی قبوری و مشرک است و بر علیه آن قیام می کند اما فرقه ی نجدی جولانی و دارودسته ی چند نفره ی مُلافتاحی نه صداقتش را دارند نه غیرتش را.

مُلا فتاحی در آخرین سخنانش می گوید: “چند روز پیش با چندتن از برادران به دیدار دکتر ابراهیم شاشو رفتیم ، ایشان  از چهره های سر شناس علمی مناطق محرر میباشد . حدود نزدیک  به سه ساعت که در خدمت ایشان بودیم . موضوعات مختلفی  را ذکر و استفسار نمودیم یکی از این موضوعاتی  که برای بنده بسیار قابل توجه بود مسأله ی متاثر بودن بسیاری از مردم از تصورات  فرق ضاله من جمله تصوف و مشایخ طریقت است در حدی که میتوان گفت اینها قبوری هستند “.

در همین ابتدای امر و دیدار با این شاشوی نجدی که به همراه دیگران به انقلاب و آرزوهای مردم مسلمان سوریه شاشیدند به صراحت صوفی ها را قبوری معرفی می کند. و قبوری نزد نجدیت معادل مشرک و مشرکین است چنانچه محمد بن اسماعیل صنعانی از علمای نجدی در نهایت در کتاب «تطهير الإعتقاد من أدران الإلحاد» می گوید: وجب علی الأئمّة والملوک بعث دعاة إلی التوحید، فمَن أقرّ ورجع حُقن علیه دمه وماله وذراریه، ومَن أصرّ فقد أباح الله منه ما أباح لرسوله من المشرکین.

بر رهبران و حکام واجب است که به سوی این قبوری ها دعوتگرانی بفرستد تا آنها را به سوی توحید دعوت کند، هر کسی به این توحید اقرار کرد و از قبوری بودن و شرک برگشت خونش و مالش و سایر متعلقاتش را حفظ کرده است اما اگر کسی بر این عقاید شرکی قبوری ها اصرار ورزد هر چه رسول الله صلی الله علیه وسلم از کفار مشرک مباح کرده بود از اینها نیز مباح می شود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم چه چیز کفار مشرک را مباح کرده بود: ۱- خونشان ۲- مالشان ۳- زنانشان ۴- فرزندانشان ۵- سرزمینشان را.

متوجه شدید؟

یعنی اگر کسی توحیدش مثل توحید نجدیت نباشد و مثل آنها فکر نکند دچار شرک شده است و جزو قبوری ها و کفار مشرک شده است و به همین سادگی هم خونش هم مالش و هم زن و فرزند و سرزمینش برای آنها مباح می شود.

به نظر شما فرق جولانی و مسلا فتاحی نجدی با سایر نجدی ها در چه هست؟ هیچی. تنها در میزان صداقت آنهاست که عده ای دارند و عده ای ریاکاران دغلبازی هستند که از این میزان صداقت هم بی بهره اند.

ادامه دارد … ان شاء الله

سرخوردگان مهاجر در احزاب به اصطلاح جهادی سوریه

سرخوردگان مهاجر در احزاب به اصطلاح جهادی سوریه

به قلم: منصور امارتی

این روزها که کفار جهانی به همراه مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین داخلی جنگ تبلیغی و گسترده ای را از کانالهای مختلف ماهواره ای و مجازی و منابر مختلف مساجد و غیره برعلیه اهل دعوت و جهاد شروع کرده اند، یکی از دامهایشان کشاندن این جوانان به میدانهای جنگی است که ثمره ی جنگ این جوانان، در معادلات جهانی و منطقه ای خدمتی است به اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدت آنها.

 این جوانان که ثمره ی تلاش سالها دعوت و خود سازی و جهاد هستند به ناگاه غافلگیر می شود زمانی که می شنوی که آنها آن میدانی راکه پر از دعوت و فعالیت نموده بودند، به ناگاه خلوت کرده و به بلادی که گفته شده بود در آنجا جهاد فی سبیل الله در جریان است و حدود الهی در آن اقامه می­شود یا جبهـه­ای که گفته شده بود، آرمان و پرچمی پاک و اسلامی در آنجا برافراشته شده است، هجرت مـی­کردند، و آن جوانان در سرزمینشان دعوت و تلاش خود را در به یکباره و بعد از اینکه مراحل مهمی از آن را پیموده بودند، ترک کرده و از سرزمین خود، خارج می­شدند در حالی که می­دانستند بازگشت برایشان بسیار مشکل و حتی غیر ممکن خواهد بود.

پس به آن بلاد یا آن جبهه می­رفتند تا بعد از آن با این حقیقت مواجه شوند که کسی که آنها را به آمدن به آنجا تشویق کرده بود، در خبرهایش از آنجا، مبالغه نموده است و آن خبرها را بر اساس تحقیقی جامع و فراگیر و نظری واقعی و تیزبینانه، بنا ننموده است، بلکه تنها محرک او عاطفه و حماسه­گری و سطحی نگری بوده است.

زمانی که شخص مهاجر چنین وضعی را می بیند و با چنین رفتار غیرمنتظره و غافلگیرانه­ای روبرو می شود تصمیم به کناره گیری از این وضع می گیرد که یا بعضی از آن افراد به سرزمینشان بر می گردند و ممکن است با زندانی و محدودیتهای جدی مواجه شوند و یا اینکه راه برگشتی برای خود باقی نگذاشته اند و مجبور می شوند در یکی از دارالکفرهای سکولار مثل ترکیه و غیره به زندگی ذلت بار خود ادامه دهند.  

البته ممکن است برخی دیگر از این مهاجرین از روی ناچاری پراکنده شده و در سرزمین­ها و جبهات مختلف پخش ­شوند. گروهی این جبهه را پسندیده و بدان می­پیوندند، گروهی دیگر آن سرزمین را پذیرفته وآن را برای کار خود اصلح­تر می­یابند، و به همین صورت هر گروه به جایی رفته و سپس هر گروه برای شروع تلاش­هایی پراکنده­ و اقداماتی بدون برنامه و منهج مشخص را صورت می­دهند و هر کدام شروع به فراخوندن جوانانی می­کند که خود آنها را می­شناسد، و آنها را به ترک دعوت و ملحق شدن به خود فرا می­خوانند، و دست به انجام دادن مقارنات و مقایساتی بین جبهات و جمع­آوری اموال و امکانات و نیرو می­زنند، اما بعد از مدتی، سهل و آسان می­بینی که گزینه­ی جدیدشان را هم تغییر داده و آن جبهه یا آن مکان را ترک نموده و به جبهه یا مکان یا عمل دیگری منتقل می­شوند و…

گروههای مختلفی که امروزه در سوریه وجود دارند ثمره ی این تغییر و تحولات شده اند، بخصوص مهاجرینی که نه راه پس دارند نه پیش و مجبورند نا امیدانه با وضعی که وجود دارد بسازند؛ وضعی که در آن «ناتو» از کانال حکومت سکولار ترکیه ارباب است و بقیه فرمانبر آن. 

ارتباط فرقه نجدی دوله (داعش) با القاعده شبهه ای جهت توجیه خیانت جولانی

ارتباط فرقه نجدی دوله (داعش) با القاعده شبهه ای جهت توجیه خیانت جولانی

به قلم: طاهر جان فرغانه ای

لازم می دانم بگویم که ابومعصب زرقاوی زمانی که در افغانستان بود نه به القاعده بیعت داد و نه به طالبان و حتی زمانی که در هورامان و نزد جماعت انصارالاسلام هم بود باز بیعت نداد بلکه گروه چند نفره ی خودش را داشت.

ابومصعب زرقاوی نه از علم دانشگاهی برخوردار بود نه از فقه شریعت و تنها بر اثر برخورد با علمای دعوت نجد و پیروان محمد بن عبدالوهاب چون ابومحمد مقدسی بود که به مسیر جهاد کشیده شد.

ابومصعب زرقاوی گروه توحید و جهاد را تشکیل داد و جهت جذب بیشتر مجاهدین به القاعده شیخ اسامه بن لادن بیعت داد اما این گروه بعد از خودش تبدیل به دولت اسلامی عراق به رهبری ابوعمر بغدادی شد و ابوحمزه المهاجر مصری به عنوان آخرین امیر القاعده در عراق به دولت عراق اسلامی بیعت داد و القاعده کلاً منحل شد.

در اين مرتبه مختصرا اشاره ای به ارتباط بین دولت اسلامی عراق و القاعده می کنیم، و برای تفهیم و تبیین صحیح اين موضوع لابد دو بیانیه “شهادة لحقن دماء المسلمین” و در جوابش؛ بیانیه”عذرا أمیر القاعدة” را در کنار هم قرار داد و با هم قرائت کرده و در کنار هم تحلیل نمود.

الفاظ و عباراتی که در بیانیة “شهادة لحقن دماء المسلمین” پیرامون و حول اين کلمات و موارد می چرخد: أمیره.. جز .. مشورت.. ولا .. اطلاع.. ولاة أمرنا..دولتکم.. أمر منکم.. جنودا له.. رجالا أوفیا .. تجدد بیعت از طرف دولت اسلامی.. أمیرنا.. مشايخنا.. سقوط هیبةالجماعة.. إلی أمرائه.. أمیرنا.. أمر لأمیر..

اگر مبنا بر اعتداد و اعتماد به اين الفاظ باشد، بايد دانست که؛ مدلول و غايت اين الفاظ و عبارات دلالت بر بیعت جهاد وطاعت در آن و وحدت در امر جهانی جهاد می باشد! نه اينکه ادعای دادنِ بیعتِ امامت به طالبان از طريق بیعت با القاعده شود! نه اينکه اين ولاء و ارتباط ملزم و نافذ در داخل دولت اسلامی باشد و بتواند آن را منعقد و يا منحل نمايد!! هیچ کدام از خطوط اين بیانیه و هیچ يک از جملات وارد شده در آن دلالت بر اينکه دولت اسلامی به القاعده و سپس طالبان بیعت امامت داده است، نمی کند! و هیچ يک به صراحت به اين موضوع اشاره نمی کند!.. القاعده در عراق به دولت اسلامی بیعت داد ومنحل شد، حال چه معنايی دارد که؛ قاعده به دولت به شرط یبیعت بدهد که دولت به قاعده بیعت دهد!!.. من المعضلات؛المضحکات المبکیات!!در اين مساله بیانديش و اين تفريق را رعايت کن تا ندانسته حکم اشتباهی صادر نکنی.

ادامه خواندن ارتباط فرقه نجدی دوله (داعش) با القاعده شبهه ای جهت توجیه خیانت جولانی