سهل انگاری حاکمیت ایران در مناطق سنی نشین در برابر ضرار سازها

سهل انگاری حاکمیت ایران در مناطق سنی نشین در برابر ضرار سازها

به قلم: مسعود سنه ای

این روزها برای ما جای سوال است که چرا حاکمیت بر ایران که فلان شخصی که ادعای پیامبر بودن در گرگان دارد یا فلان شخص که ادعای مهدی موعود بودن در جمکران و… دارد را فورا دستگیر کرده و اجازه ی ادامه ی فعالیت به این منحرفین نمی دهد؟

یا چرا حاکمیت بر ایران فعالیت منحرفینی چون دروایش و صوفی های منحرف میان شیعه مثل دروایش گنابادی و علی اللهی ها و… را محدود و حتی در مواردی از بین برده اما با آنکه می داند فلان فکر برای ایمان و سلامت عقیدتی و فکری جامعه ی اهل سنت ضرر دارد و در حال تبدیل اهل سنت ایران به سربازان آمریکا و ناتو و احزاب سکولار و خائن محلی هستند، با این وجود ما شاهد واکنش اسلامی خواسته شده در شریعت از سوی حاکمیت بر خود نیسیتم؟

مکتب سعدی قریشی از پس مانده ها و انشعابات مکتب احمد مفتی زاده و دارودسته ی بنگاه تجاری دعوت و اصلاح اردوغانیسم و صوفی های منحرف سکولار زده و دارودسته ی عبدالحمید زاهدان پریشان گو و امثالهم آفتهائی هستند که امتحان خود را به کرات در میزان مضر بودنشان برای ایمان و اتحاد و جامعه ی اهل سنت نشان داده اند.

جواب اين است كه بياييد حساب كنيم آيا چيزى به عنوان آزادى بيان مطلق در بين عقلاء پسنديده است يا نه؟ به طور مثال، اگر گوشت مسموم قاچاقى وارد كشور شود، مردم مى گويند: چرا گوشتى كه داراى برفك و جنون گاوى است، وارد كشور شده؟ آيا معقول است دولت بگويد: آزادى است و تاجر در واردات، آزاد است؛ شما نخوريد؟ اين را از هيچ حاكمى نمى پذيرند و مى گويند: تو ضامن سلامت مردم هستى و بايد واردات را كنترل كنى.

در مسائل فكرى و فرهنگى نيز نظريه پردازى ها و اظهار نظرها و تنوع سليقه ها در جامعه مجاز است و حتى حضور و فعاليت پيروان اديان ديگر در جامعه اسلامى، پذيرفته شده است؛ تا وقتى كه آن فعاليت ها به حد توطئه نرسد و تبليغ بر ضد ضروريات و مقدسات دين صورت نگيرد و اگر به اين مرحله رسيد، علاوه بر حساسيت همه مردم، دولت و حاكم اسلامى نيز بايد وارد عمل شوند (چنان كه درباره سلمان رشدى چنين اتفاقى افتاد).

در حقيقت بحث آزادى انديشه و تحقيق نيست؛ بلكه بحث نيروسازى و تضعيف جامعه مسلمانان و تهیه سرباز مجانی برای دشمنان اسلام و مسلمین و دارالاسلام ایران است. اسلام، اجازه عوام فريبى در هيچ زمينه اى را به كسى نمى دهد. در مجامع عمومى، آزادى بيان، مقيّد به مصلحت و سلامت عموم مردم و عدم عبور از خط قرمزهای جامعه است.

 مسئولین حکومتی دارالاسلام ایران باید به تکالیف شرعی خود عمل کنند و گرنه روزی باید پاسخگوی سهل انگاری های خود در برابر این آفتها و ضرار سازها باشند، هر چند آن روز قیامت باشد، اما در هر صورت باید حساب پس بدهند که چرا جهت سلامت عقیدتی و درونی مسلمین و محافظت از اتحاد دارالاسلام و جلوگیری از فعالیت فرقه سازان مثل رسول الله صلی الله علیه وسلم با ضرار سازها و فرقه بازها برخورد نکردند؟

حکایت بسیار جالب واندرز بسیار بزرگ در سکوت مرگبار مسلمین به جنایات آمریکا و انگلیس و صهیونیستها در یمن

حکایت بسیار جالب واندرز بسیار بزرگ در سکوت مرگبار مسلمین به جنایات آمریکا و انگلیس و صهیونیستها در یمن

به قلم: فضل احمد هراتی

‌سالهای سال است که مجریان جنگ روانی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی و منابر مساجد و… زیدی های یمن را به دروغ متهم به توهین به اصحاب رسول الله می کنند، یا می گویند زیدی ها و مردم غزه شیعه ۱۲ امامی شده اند و…. و به این شکل مسلمینی که می دانند دشمنان به آنها دروغ می گویند اما در برابر جنایات این دشمنان نسبت به مسلمین یمن و غزه سکوتی مرگبار کرده اند و عملا در جبهه ی این دشمنان قرار گرفته اند.

گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند
کفش‌هایش را گذاشت زیر سرش
و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از آن دو نفر گفت: طلاها را بگذاریم پشت منبر… آن یکی گفت: نه ! گویا آن مرد نخوابیده و وقتی ما برویم
طلاها را بر میدارد. گفتند: امتحانش میکنیم کفش‌هایش را از زیر سرش برمیداریم اگر بیدار باشد معلوم میشود. مرد که حرفای آن‌ها را شنیده بود خودش را بخواب زد.
آن دو، کفش‌هایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان نداد. گفتند پس حتما خواب است طلاها را بگذاریم پشت منبر… بعد از رفتن آن دو فرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای آن دو رو بردارد اما اثری از
طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفش‌هایش را بدزدند…!
پس باید بدانین دشمن مانند دزد هوشیار بسیار مکارانه در کمین است بناء باید بیدارانه گام بردارید وهیچوقت خودتان را درخواب غفلت، جهل ونادانی نزنید که درفرجام خود ضربه سنگین خورده وآب را درآسیاب اغیار می ریزانید و ناخواسته در جبهه ی دشمنان قرار می گیرید.

پیام رهبر اتحادیه ی شافعی ها و شیعیان زیدی یمن در مورد جنایات صهیونیستها در غزه و تهاجمات آمریکا

پیام رهبر اتحادیه ی شافعی ها و شیعیان زیدی یمن در مورد جنایات صهیونیستها در غزه و تهاجمات آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم ترین
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: {بیرون شوید، سبک یا سنگین، و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید} [التوبه: ۴۱٫ ] خداوند راستگو است، بلند مرتبه و بزرگ.


خطابم به توده مردم عزیزمان است که ایمان، خرد، سربلندی، سربلندی و شجاعت دارند. فردا جمعه در تظاهرات و راهپیمایی های بزرگ که صنعا در میدان السابین در صف مقدم است، بیرون بروند.

بگذارید مردم عزیز یمن با ایستادگی در مواضع اعتقادی، اخلاقی و انسان دوستانه خود در حمایت از مردم مظلوم فلسطین که صهیونیست های یهودی علیه آنها جنایات نسل کشی مرتکب جنایات نسل کشی، ویران کردن کامل شهرها و تخریب کامل آنها می شوند، صدای و سخنان خود را به گوش جهانیان برسانند. خانه های غزه هستند و در انجام فجیع ترین جنایات علیه آنها خلاق هستند، مانند دفن زنده ها و له کردن آنها. برخی از آنها با تانک، فرستادن سگ های پلیس برای بلعیدن گوشت مجروحان، پاره کردن شکم زنان باردار و اعدام آنها همراه با جنین هایشان، هدف قرار دادن نوزادان و نوزادان نارس، ارتکاب اعدام های دسته جمعی و انفرادی غیرنظامیان بی دفاع با خونسردی، قحطی همه جانبه مردم غزه، محرومیت از غذا، دارو و آب و خلع کامل گروه هایی از شهروندان در غزه. خیابانی با هدف تحقیر و تحقیر حیثیت و جنایات شنیع و شنیع دیگر که همه افراد وجدان زنده را برانگیخت و مردم در نقاط مختلف جهان از وحشت فریاد زدند و در خط مقدم مردم عزیز ما قرار دارند که با ایمان، جوانمردی، عزت، سربلندی و شجاعت، اولین مردمی بودند که حرکت کردند و ظهور کردند.

برای اعلام حمایت از مردم مظلوم فلسطین که اکثراً در میادین و تظاهرات حضور داشتند و این به اوج خود رسید که کاملاً در کنار مردم فلسطین و مجاهدان قهرمان آنها ایستادگی کرد: نظامی، سیاسی، مردمی، رسمی و با پول، حرف و سلاح، از این رو جبهه یمن به جبهه ای مؤثر و تأثیرگذار در برابر دشمنان صهیونیست- یهودی تبدیل شد: با موشک های بالستیک و بالدار و پهپادها شروع شد و با جلوگیری از ورود کشتی های مرتبط عبور آنها از دریای عرب، خلیج عدن، باب المندب و دریای سرخ و به دلیل تأثیر زیادی که بر صهیونیست ها داشت، خشم صهیونیست های آمریکا را برانگیخت که در همه نوع مشارکت شرکت می کنند. جنایت صهیونیست ها با موشک ها و بمب ها و موشک های ارائه شده توسط دولت، صهیونیسم آمریکایی برای کشتن مردم فلسطین، مشارکت با میلیاردها دلار، پوشش سیاسی و حمایت رسانه ای و تهدید کشورهای اسلامی منطقه عربی و سایرین از هر گونه حمایتی. برای مردم فلسطین و از هرگونه همکاری بشردوستانه حتی در زمینه غذا و دارو و تنها توجیه آن: وابستگی رئیس جمهور آمریکا و تفاله جنایتکار در نهادهای تصمیم گیری در آمریکا به صهیونیسم و تسلیم شدن تحت تأثیر وسوسه و ارعاب به لابی صهیونیستی یهودی استراحت کنید.


در حالی که جایگاه مردم عزیز ما جایگاه بزرگی است که موجب رضایت خداوند متعال، پاسخ عملی به دستورات او، رضایت وجدان آزاده انسانی و منطبق بر اصول، ارزش ها و اخلاقیات مورد اعتقاد و تعلق مردم عزیزمان است. الگویی برای همه آزادگان جهان و امید به مستضعفان و حمایت مؤثر از دشمنان به نفع مردم فلسطین مظلوم و مجاهدان قهرمان اوست، بنابراین صهیونیست آمریکایی مغرور و مرتکب حماقت خود شد. با هدف قرار دادن گروهی از قهرمانان نیروی دریایی در حین انجام مأموریت مقدس خود در دریای سرخ با خیانت و تجاوز، این حمله جنایتکارانه بدون پاسخ و مجازات نخواهد ماند.


خروج دو میلیونی مردم عزیزمان در بعدازظهر جمعه در صنعا در میدان الصابین و در بقیه استان ها طبق تمهیدات مصوب آن، ادای خون شهدای عزیز پیشتاز است. در میدان رویارویی مستقیم با دشمن آمریکایی در نبرد فتح موعود و جهاد مقدس در حمایت از سیل الاقصی و تایید استوار بودن در موضع و تداوم آن بدون توجه به وسعت در رویارویی، ما مردمی هستیم که بر خدای متعال توکل می کنیم و بر او توکل می کنیم و به صداقت وعده پیروزی او ایمان می آوریم، چنان که خداوند متعال می فرماید: {ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و پاهایت را استوار کن} [محمد: ۷] ما مردمی فداکار و وفادار و از نسل انصار و فاتحان هستیم و پرچم جهاد فی سبیل الله تعالی را بر دوش گرفتیم، چنانکه پدران و اجدادمان آن را برافراشتند. آغاز اسلام
خروج فردای مردم ما از اهمیت بالایی برخوردار است و فی نفسه جزء جهاد فی سبیل الله تعالی و اقامه نماز غیبت بر شهدای صالحین مجاهد دلاور نیروی دریایی پس از نماز جمعه است. خروج گسترده دو میلیون نفر ما فردا انشاءالله به جهانیان اعلام خواهد کرد که مردم ما از مواضع ایمانی خود عقب نشینی نکنند و تسلیم مستکبرین نشوند و خداوند حافظ مؤمنان است و عاقبتش برای صالحان
درود و رحمت و برکات خداوند

برادر شما/ عبدالملک بدرالدین الحوثی
۲۲/۶/۱۴۴۵ هجری قمری – ۱/۴/۲۰۲۴ م

جایگاه و موقعیت کفار اهل کتاب نزد مسلمین صدر اسلام و مقایسه آن با رابطه موجود مذاهب اسلامی با همدیگر

جایگاه و موقعیت کفار اهل کتاب نزد مسلمین صدر اسلام و مقایسه آن با رابطه موجود مذاهب اسلامی با همدیگر

ارائه دهنده : درسهای استاد

می توانیم بگوییم اگر کفار اهل کتاب و شبهه اهل کتاب بخواهند بر اساس قوانین شریعت الله که توسط آخرین پیامبر آورده شده با جماعت مسلمین متحد شوند در واقع بین اسلام و نصرانیت و یهودیت و مجوس و صابئین پیمان شهروندی و اهل ذمه بودن حاکم می شود و فضای نبرد با کفار سکولار (مشرک) و سکولاریسم و سکولاریستها (مشرکین/ احزاب)  آغاز می شود و به مسیر خود ادامه می دهد. این امر مهم را  از دو جنبه می توانیم مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم :

۱- نمایندگان سکولاریست (مشرک)  که از مکه آمده بودند نزد یهودیان یثرب رفتند و از آنها پیرامون دین رسول الله صلی الله علیه وسلم  سؤال کردند؛ آنها جواب دادند که از محمد سه سؤال بپرسید اگر صحیح جواب داد فرستاده ی خداست وگرنه دروغگو و آنچه می گوید ساخته و پرداخته ی خودش است :

الف- درباره ی ذی القرنین

ب- اصحاب کهف

ج- روح

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  این سؤالها را جواب داد.

سکولاریستها حداقل دریافته بودند که منشأ دین یهود و دین محمد صلی الله علیه وسلم  یکی است. نزدیکی مسلمانان و اهل کتاب و حداقل وجود وجوه مشترک بین آنها نزد سکولاریستها یک حقیقت بدیهی بود و آنان شاهد بودند که هنگام پیروزی فارس بر روم مسلمانان اندوهگین شدند و سکولاریستهای قریش  خوشحال. تا این آیه ی قرآن ناز شد و خداوند فرمود :

«الم* غُلِبَتِ الرُّومُ* فی أَدنی الأَرضِ وَ هُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبُونَ* فی بِضعِ سِنینَ لِلّهِ الأِمرُ مِن قَبلُ وَ مِن بَعدُ وَ یَومَئِذٍ یَفرَحُ المؤمِنُونَ* بِنَصرِ اللهِ یَنصُرُ مَن یَشاءُ وَ هُوَ العَزیزُ الرِّحیمُ»[۱]

:«… رومیان شکست خوردند، در نزدیک ترین سرزمین، ولی بعد از شکستشان، در ظرف چند سالی، به زودی پیروز خواهند گردید. فرجام کار در گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز است که مؤمنان از یاری خداوند شاد می گردند. خداوند هر که را بخواهد یاری می دهد و او شکست ناپذیر و مهربان است».

و ابوبکر چون اطمینان قلبی به خبر قرآن و صداقت آن داشت، با مشرکان شرط کرد که روم بر فارس پیروز می گردد. سبب شادی مسلمانان به پیروزی رومیان و شکست ایرانیان این بود که در آن روز رومیان کفار اهل کتاب نصرانی (دشمنان شماره ۳مومنین) و فارس ها  کفار شبه اهل کتاب (دشمنان شماره ۲ مومنین)  بودند؛ چون یهود و سکولاریستها (مشرکین) دشمنان شماره یک مومنین هستند.

۲- جنبه ی دوم مربوط به ناحیه ی عملی با نمایندگان مسیحی است که جهت گفتگو با پیامبرصلی الله علیه وسلم  به مکه آمده بودند و ابن اسحاق خبر آن را چنین نقل کرده است :

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  در مکه بود. حدود بیست نفر از مسیحیان که از طرف مهاجران حبشه از نبوت او اطلاع یافته بودند به مکه آمدند. پیامبر را در مسجد دیدند. در حالی که اهل قریش به دور کعبه پراکنده بودند و آنها را می نگریستند. با پیامبر صلی الله علیه وسلم  به پرسش و پاسخ نشستند. همین که ندای روح بخش قرآن را شنیدند، چشمانشان پر از اشک گردید و به ندای پیامبر صلی الله علیه وسلم  لبیک گفتند، به پیامبر صلی الله علیه وسلم  ایمان آوردند و اورا تصدیق کردند. هنگامی که نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم  برخاستند، ابوجهل همراه عده ای از قریش راه را بر آنان گرفته خطاب به آنها گفتند : چه مردم بدی بودید! هم کیشانتان شما را فرستاده بودند که برایشان پیرامون این مرد خبر ببرید. شما هنوز با او ننشسته بودید که از دین خود پشیمان شدید و گفتارش را تصدیق کردید. اما گفتار قریش آن گروه را از پیروی محمد صلی الله علیه وسلم  و اسلام بازنداشت، بلکه خطاب به آنها گفتند : سلام بر شما ما جاهلانه با شما برخورد نمی کنیم. آیین شما برای شما و آیین ما برای ماست.[۲]

این روایت اگرچه ایمان آوردن این نمایندگان را می رساند اما وجود رابطه ی نزدیکی در اسلام با مسیحیت و یهودیت را در ضمن بیان می دارد، به ویژه که بقیه ی مسیحیان مکه بر حقانیت رسالت محمد صلی الله علیه وسلم  گواهی دادند. باید حرکت اسلامی نیز در هر جا صلاح ببیند آتش بس کند و پیمان دوستی ببندد؛ بدون اینکه به باطلی اقرار کند یا موافقت خود را با عقیده ی کافری اعلام نماید. وجه مشترک و مرکز تقاطع تمام ادیان آسمانی- صرفنظر از اختلافات جزئی و اینکه غیر از اسلام بقیه ی آنها دچار تحریف شده اند- این است که منشأ همه ی آنها خداست.

حالا که ما به اهمیت موضوع و رابطه ی بین ادیان مسخ شده ی اهل کتاب و اسلام و تاکید بر نقاط مشترک و یافتن راه حلی جهت مصالح خداپرستان پی برده ایم ، عاقلانه تر نیست که در مورد مذاهب موجود در دایره اسلام نیز برخوردی اسلامی داشته باشیم ؟ آیا نقاط مشترک بین ادیان مسخ شده ی اهل کتاب با اسلام بیشتر است یا نقاط مشترک بین مذاهب اسلامی با اسلام ؟ آیا نقاط مشترک منحرفترین مذهب منتسب به اسلام بیشتر از مشترکات کفار اهل کتاب به اسلام نیست ؟ آیا اینها به اسلام نزدیکتر نیستند ؟


۱- سورۀ روم آیۀ ۵-۱

۱- السیره النبویه، ج ۲، ص ۳۲

دارودسته ی جولانی و سایر گروههای متفرق دشمن صهیونیستهای اشغالگر هستند یا دارالاسلام ایران؟

دارودسته ی جولانی و سایر گروههای متفرق دشمن صهیونیستهای اشغالگر هستند یا دارالاسلام ایران؟

به قلم: مسعود سنه ای

شاید پاسخ به این سوال برای «اهل جماعت» و حتی حق طلبان غیر مسلمان و متفرق پیش پا افتاده باشد اما برای سایر مردمانی که عقل خود را به رسانه های دشمن سپرده اند و بخصوص جوانانی که فریب رسانه های مختلف گروههای متفرق منتسب به اهل سنت را خورده اند و از حقائق بی خبرند، حقائقی را که از آنها پوشیده نگاه داشته شده، باید روشن کرد.

فرقه های مختلفی چون دارودسته ی جولانی و غیره که خود را از اهل سنت و اهل جهاد می نامند و شبکه های ماهوراه ای و مجازی چون کلمه و… که خود را منتسب به اهل سنت می دانند شعارهای بزرگ دشمنی با صهیونیستهای اشغالگر و متحدین آنها چون آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و سایر اعضای ناتو را سر می دهند، عملاً از کانال حکومتهای سکولار و مرتدی چون ترکیه و قطر و امارات و آل سعود و غیره در جبهه ی جنگ مسلحانه و جنگ تبلیغی و رسانه ای آمریکا و ناتو قرار گرفته اند و با آنکه آمریکا و سایر متحدین صهیونیستها در نزدیک و در دسترس آنها هستند حتی به سوی یکی از این کفار شلیک نکرده وحتی یک مرکز نظامی و اقتصادی آنها را مورد تعرض قرار نداده اند اما با این حال بیشتر جوانان پرشور که از واقعیت این گروهها بی خبر هستند گمان می کنند که  این گروههای مسلح واقعاً دشمن صهیونیستها آمریکا و متحدین آنها هستند و تا آنجا این شعار به کثرت تکرار شده است که شاید برخی از خود سازندگان اولیه این شعار دروغین، خود هم به آن باور کرده باشند.

گروههایی چون دارودسته ی جولانی نه تنها با آمریکا و سایر متحدین آمریکا و صهیونیستها مثل حکومت سکولار ترکیه از اعضای ناتو نجنگیده اند بلکه با آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه و قطر و عربستان و امارات و غیره در جنگ با مجاهدین اهل سنت که منجر به کشته و زخمی ویتیم و وبیوه وآواره شدن بیش چند میلیون مسلمان انجامید،همکاری کرده است و ارتش ناتو و آمریکا را وارد خاک مسلمین کرده و از این کفار اشغالگر محافظت هم می کنند و خنجری بوده اند بر پشت مسلمین و خائنانی که در بدترین موقعیت ها به امت اسلام خیانت کرده اند.

پس مومنین و بخصوص جوانان پرشور عدالت طلب باید بدانند که شعار دشمنی گروههای چون دارودسته ی جولانی و ملا فتاحی در ادلب سوریه با آمریکا و ناتو و صهیونیستها فریبی بیش نیست که برای جلب دوستی و همکاری مسلمین ومظلومین ومستضعفین سرداده می شود وحقیقت، عکس این شعار است، و مسلمین و آزادمردان به تنگ آمده از ظلم وطغیان آمریکا و انگلیس و صهیونیستها، باید بدانند که تنها پرچم صادقانه و عملگرایانه ای که می توان تحت رهبریت  آن با آمریکا و صهیونیستها جهاد  کرد پرچم «جماعت واحدی» است که دارالاسلام ایران با جبهه ی جهانی و منطقه ای که برای مقاومت در برابر این کفار اشغالگر تشکیل داده است آنرا رهبری می کند.

گروهها و خطبای اهل تفرق تنها با زبان شعار می دهند که مرگ بر آمریکا و اسرائیل و… اما دارالاسلام ایران و اعضای جبهه ی مقاومت تحت رهبریت دارالاسلام ایران چون حماس و اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن و…  عملاً مرگ را به آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها نشان داده و می دهند و در این راه ده هاهزار شهید و مجروح و زندانی و بیوه و یتیم و آواره وتبعیدی، در راه تحقق مرگ آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها فدا کرده اند و روزانه خبر کشته شدن یکی از بزرگان یا سایر مجاهدین عادی و یا زنان و کودکان و پیران و جوانان غیر مسلح همسو با جبهه ی مقاومت در تمام رسانه های خبری به گوش جهانیان می رسد.

اما تراژدی دروغ یا دروغ تراژدیک –که جز در میان جاهلان و همین گروههای متفرق خائن و دستگاههای رسانه ای آل سعود و ناتو و آمریکا تماشاچی ندارد- بخندیم که این متحدین آمریکا و ناتو و صهیونیستها می گویند: ایران با آمریکا و صهیونیستها جنگی ندارد و برای جنگ با مزدوران آمریکا و ناتو و توسط آمریکا و ناتو بوجود آمده است!

اصطلاح «شلیک به اختیار» برای ما یعنی چه؟

اصطلاح «شلیک به اختیار» برای ما یعنی چه؟

به صورت مختصر و ساده یعنی:  در تبیین مفاهیم اسلامی و در عرصه ی جنگ روانی در چارچوب قوانین دارالاسلام به اندازه ی توان و وسعتی که داری خادم و پاسبان و محافظ ارزشها و مبارزی بیدارگر و فعال باشید.

در اینجا مهم نیست که شما در خط مقدم جهاد قرار گرفته ای یا یکی از فعالین پشت جبهه هستی . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: طُوبَى لِعَبْدٍ آخِذٍ بِعِنَانِ فَرَسِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، أَشْعَثَ رَأْسُهُ، مُغْبَرَّةٍ قَدَمَاهُ، إِنْ كَانَ فِي الْحِرَاسَةِ كَانَ فِي الْحِرَاسَةِ، وَإِنْ كَانَ فِي السَّاقَةِ كَانَ فِي السَّاقَةِ؛ خوش به حال بنده‌ای كه با سری ژولیده و پاهایی غبار آلود، عنان اسبش را در راه خدا بدست گیرد. اگر در خط مقدم جبهه، مأمور نگهبانی شود، نگهبانی می‌دهد و اگر مأموریتش، پشت جبهه باشد، ‌آنجا نیز به وظیفه‌اش عمل می‌نماید. إِنِ اسْتَأْذَنَ لَمْ يُؤْذَنْ لَهُ، وَإِنْ شَفَعَ لَمْ يُشَفَّعْ (بخاری/ ۲۸۸۶) اگر اجازه بخواهد، به او اجازه نمی‌دهند و اگر شفاعتی كند، كسی شفاعتش را نمی‌پذیرد.

چرا اهل زمین برای چنین شخصی جایگاهی قائل نیست چون آنگونه که هست نزدشان شناخته شده نیست، اما در معیار الله بهشت برای اوست و چنان جایگاهی دارد که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:  خوش به حالش (یا درخت بهشتی طوبی برای او)

این مقام به چنین شخص مومنی می رسد چون او تنها رضایت خداوند را می‌خواهد نه شهرت و خوشنامی یا مقام ومنصبی حکومتی و دنیوی را.

بسیاری از پیامبران نیز به وظایف خود عمل کرده اند در حالی که الله تعالی هیچ اسمی از آنها نیاورده است و یادی از آنها نمانده و نامشان معلوم نیست، با این حال پیامبر خدا بوده‌اند. الله تعالی می فرماید: وَرُسُلًا لَم نَقصُصهُم (نساء/ ۱۶۴)

پس معیار این است که شما به اندازه ی توان و وسعتی که داری به وظایف شرعی خود عمل کنی و نزد الله صاحب نام و شهرت شوی.

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

سید قطب در تفسیر في ظلال القرآن  می گوید:

 “پرچمی که مسلمان از آن حمایت و حفاظت می‌کند فقط عقیده است و وطن و میهن او که بخاطر آن جهاد می‌کند سرزمینی است که شریعت و قانون الله در آنجا حکمفرما می‌باشد وسرزمین او که از آن به دفاع برمی‌خیزد (دار الاسلام) است که برنامه اسلام را به عنوان برنامه زندگانی برمی‌گیرد وهر گونه نگرش و جهان‌بینی دیگری از وطن، نگرشی غیراسلامی است و از تراوش جاهلیت است و اسلام آن را به رسمیت نمی‌شناسد”.

پس در نگرش سید قطب رحمه الله دین اسلام تنها دو نوع جامعه را می‌شناسد:… جامعه اسلامی و جامعه جاهلی؛ همچنانکه در کتاب معالم فی الطریق می گوید:

  • «جامعه اسلامی،‌جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا می‌شود. یعنی  در همه زمینه‌های عقیده، عبادت، شریعت (قانون) ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اخلاقی و رفتاری منطبق بر منهج اسلام باشد.
  • جامعه جاهلی، جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا نمی‌شود و عقیده،  تصورات، ارزش‌ها و مقیاس‌های اسلامی در آن حاکم نیست و ساختارها و قانون و رفتار و اخلاقیات جامعه منطبق بر منهج اسلام نیست».

جامعه‌ اسلامی آن نیست که دربردارنده مردمی باشد که خود را مسلمان می‌نامند در حالی که قانون جامعه‌شان را شریعت اسلام  شکل نداده باشد. اگرچه آن مردم نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند،‌(باز هم تا قانون جامعه‌شان منطبق با اسلام نباشد، جامعه‌شان اسلامی نیست)

همچنین جامعه اسلامی، آن جامعه‌ای نیست که از نزد خود اسلامی را به عنوان “اسلام پیشرفته” ایجاد کند، حال آنکه این اسلام من درآوردی غیر از اسلامی است که الله سبحانه آن را مورد تأیید قرار داده و توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تفصیل کرده است.

در اینجاست که سید قطب در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گَند و مُتعفّن هستند» و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّبی بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افق‌های بلند بیاسود.

 از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او دارلاسلام بود.

 یعنی دیاری که عـقیده اسلامی بر آن حــکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.

… عرب ها با عقیده اسلام، از سرزمین خود بیرون نرفتند تا یک امپراتوری عربی را تشکیل دهند و در سایۀ آن از نعمت برخوردار شوند و به رفاه برسند و بخورند و بیاشامند و در سایۀ آن سربرافرازند و تکبّر و گردنکشی کنند و مردمان را از زیر سلطۀ حکومت روم و ایران مجوس بیرون بیاورند و به زیر سلطۀ حکومت عرب بکشانند و به فرمانبرداری از خودشان وادارند! بلکه عربها به پا خاستند تا جملگی مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاورند و به پرستش یزدان یگانۀ جهان بکشانند، همان گونه که ربعی پسر عامر، قاصد مسلمانان در مجلس یزدگرد گفت: خدا ما را فرستاده است تا مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاوریم و ایشان را به پرستش یزدان یگانه برسانیم، و آنان را از تنگای دنیا رها گردانیم و به فراخنای آخرت داخل نمائیم، و ایشان را از جور و ستم آئینها برهانیم و به عدالت و دادگری اسلام نائل گردانیم.

اینجاست که سید قطب رحمه الله می گوید: انا من أمة الجنسية فيها [العقيدة]والوطن فيها [دار الإسلام] والحاكم فيها هو [الله] والدستور فيها [القرءان]من از امتی هستم که ملیت در آن عقیده…وطن در آن دارالاسلام…فرمانروا در آن تنها الله…و قانون اساسی در آن قرآن است.

به این شکل سید قطب رحمه الله در جمله ای مختصر اما پر معنی در مورد دین اسلام می گوید:”إنَّ هذا الدّين لا يقومُ على أكتافِ المترخّصين”. «این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود».

‏پیام بیداری …… !

‏پیام بیداری …… !

به قلم: سید ابوالاعلی مودودی

جهان کُفر در فکر این نیست  که شما در مساجد نشسته و الله الله بگویید، نماز بخوانید یا مدتهای طولانی در ذکر مصروف باشید، در منابر مشغول گفتن فضایل باشید یا درسهای قرآن و حدیث را تقدیم کنید، عمامه های رنگارنگ بپوشید، یا عزاداری نمایید ، یا محافل میلاد برگزار ‏کنید ، شب نشینی (قیام اللیل) کنید، یا اجتماعات حمد و نعت ثنا خوانی را برگزار کنید.

جهان کفر می خواهد همه این کارها را با اشتیاق انجام دهید! اما زیر پرچم کفر و الحاد سکولاریسم بمانید و در مورد حاکمیت نظام الله صحبت نکنید.

شما عبادتگاه ها را بسازید، جشن بگیرید، اجتماعات موعظه برگزار کنید
‏اما در مورد برتری نظام الله صحبت نکنید، قدرت و حکومت را به کفر ببخشید و بگذارید و اسلام در محکومیت بماند.

  • قصر های کفار وقتی به لرزه میاید که مسلمانان به سنت بدر و حنین عمل نمایند- چنین نشده که در اسلام با ابوجهل و فرعون زمانه مبارزه صورت نگرفته باشد.

همراه جماعت شو، مومن نظاره گر و تماشاچی وجود ندارد

همراه جماعت شو، مومن نظاره گر و تماشاچی وجود ندارد

به قلم : شيخ ناصر بن حمد الفهد

ترجمه: ا. حسینی

( اولین قدم بعد از ایمان به الله «اهل جماعت شدن» است، یعنی شخص باید همراه اولین دارالاسلامی باشد که دارای رهبری واحدی است و قبل از همه تشکیل شده است؛ زمانی که شخص مومن این مرحله را پشت سر گذاشت و از تمام فرقه بازها و حزب سازهای ذلیل و بی ابهت و خنثی شده دوری و کناره گیری کرد آنوقت اگر صداقت داشته باشد بر اساس توانائی هایی که در خود می بیند می تواند در جماعت وظیفه ای برای خودش پیدا کند، بخصوص امروزه که کفار سکولار خارجی و بومی به عقاید و فرهنگ و سرزمینهای اسلامی یورش آورده اند، در زیر داستانی را برای شما ذکر می کنیم که نشان می دهد مومن نظاره گر و خنثی شده وجود ندارد.)

يکي از برادران به من مي گفت: تصميم گرفتم به اسلام خدمت کنم اما نمي توانم.

گفتم: چطور؟

گفت: حافظه و درکم در پايين بودن با هم مسابقه مي دهند، به اين خاطر نمي توانم متون را حفظ و کسب علم کنم.

گفتم: آيا خدمت به اسلام فقط محدود در اين کار است؟

گفت: پس چه کار کنم؟

گفتم: الحمد لله، درها باز است، طلب علم، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر، دعوت، سخنراني و ديگر راه ها، کسي که يک کار را نتواند انجام دهد کار ديگر را مي تواند انجام دهد، چه بسا يک شخص عامي بتواند جهاد کند ولي يک عالم نتواند، و چه بسا منکري که يک شخص نهي کننده از منکر دفع مي کند نوشته هاي يک طالب علم نتواند دفع کند، در واقع هر کدام از آنها ديگري را کامل مي کنند.

گفت: من هيچ کدام از اين کارها را نمي توانم انجام دهم!

گفتم: اين حرفت مرا به ياد قصه اي مي اندازد…

گفت: چه قصه اي؟

گفتم: نقل مي کنند که – البته با مسئوليت راويان -: “همچنين” از طرف اديبان و شاعران مورد بي توجهي و کم لطفي واقع مي شد، به همين خاطر از او نه در شعر و نه در نثر يادي نمي کردند، و مي گفتند: کلمه اي است که نزد علما و شرح نويسان و پاورقي نويسان استفاده مي شود، و ارزش زيبايي بخشي در جمله را ندارد، بلکه اگر در هر قطعه ادبي به کار رود آنرا از شکل مي اندازد، اينگونه شد که درها به روي ” همچنين ” بسته شد…

ادامه خواندن همراه جماعت شو، مومن نظاره گر و تماشاچی وجود ندارد

نصيحتهاي‌ پدرانه‌ به‌ جوانان‌ اسلام‌: با توده ی‌ مردم‌ زندگي‌ كنيد

نصيحتهاي‌ پدرانه‌ به‌ جوانان‌ اسلام‌: با توده ی‌ مردم‌ زندگي‌ كنيد

به قلم: دكتر يوسف‌ القرضاوي‌

ترجمه: فائزابراهيم‌ محمد                 

اين‌ جوانان‌ بايستي‌ از آسمان‌ رؤياها و خيال‌ پردازيها به‌ سرزمين‌ واقعيها فرود آيند و با توده‌هاي‌ مردم‌ زندگي‌ كنند.. با هموطنان‌، صنعتگران‌، پيشه‌گران‌، كشاورزان‌، كارگران‌، تلاشگران‌، مجاهدان‌ و… اينان‌ همه‌ اعضاي‌ كوچك‌ و ريزي‌ از شهرهاي‌ بزرگي‌ هستند كه‌ در محلّه‌ها و كوچه‌هاي‌ تنگ‌ و عميق‌ آن‌، و يا در روستاهايي‌ كه‌ براي‌ كسب‌ رزق‌ و روزي‌ تلاش‌ زيادي‌ مي‌كنند، به‌ زندگي‌ ادامه‌ مي‌دهند.

اگر با اين‌ مردم‌ زحمتكش‌ زندگي‌ كنند، فطرت‌ سليم‌ و قلبهاي‌ بي‌آلايش‌ و پاكشان‌ را مي‌بينند و تنها اجسامي‌ را مي‌يابند كه‌ به‌ خاطر كار زياد، شكسته‌ و كوبيده‌ شده‌اند!

به‌ جوانان‌ توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ در بين‌ مردم‌ در مواضعشان‌ فرود آيند و منزل‌ گزينند تا در امر تعليم‌ و سوادآموزي‌ بيسوادان‌ تا زماني‌ كه‌ بتوانند بخوانند؛ در كمك‌كردن‌ به‌ محتاجان‌ تا جايي‌ كه‌ احتياجاتشات‌ برطرف‌ شود؛ در بيداري‌ خلافكاران‌ تا آنجا كه‌ عوض‌ شوند؛ در پنددادن‌ و نصيحت‌كردن‌ گناهكاران‌ تا زماني‌ كه‌ توبه‌ كنند؛ در دستگيري‌ منحرفان‌ و گمراهان‌ تا جايي‌ كه‌ به‌ راه‌ راست‌ برگردند؛ در پرده‌برداري‌ و افشاي‌ منافقان‌ تا زماني‌ كه‌ نفاق‌ خود را پنهان‌ مي‌كنند؛ در تاختن‌ بر رشوه‌خواران‌ و رشوه‌گيران‌ تا آنگاه‌ كه‌ جلوشان‌ گرفته‌ شود؛ در خدمت‌ به‌ مظلومان‌ تا جايي‌ كه‌ سستي‌ و ضعفشان‌ برطرف‌ گردد و دوباره‌ بر سر قوت‌ و نشاط‌ درآيند و… در تمام‌ اين‌ امور سهيم‌ شوند.

اين‌ جوانان‌ بايستي‌ هيأتها و انجمنهايي‌ را براي‌ محو و از بين‌بردن‌ بيسوادي‌، جمع‌ زكات‌ و توزيع‌ آن‌، اصلاح‌ بين‌ مردم‌، مبارزة‌ پيگير با امراض‌ و بيماريهاي‌ فراگير و همگاني‌، پيكار و درمان‌ دائمي‌ اعتياد از سيگار گرفته‌ تا مسكرات‌ و مواد مخدر، ممانعت‌ و جلوگيري‌ از عادات‌ مضر و زيان‌آور، و به‌ جاي‌ آن‌ نشر و رواج‌دادن‌ عادات‌ شايسته‌ و نيكو، تشكيل‌ دهند.

چقدر زيادند ميدانهايي‌ كه‌ به‌ تلاش‌ و كوشش‌ اين‌ جوانان‌، به‌ ارادة‌ استوار و فولادين‌، و به‌ حماسه‌ها و شجاعتهايشان‌ نياز دارند!

اي‌ جوانان‌ اسلام‌! خود را از مردم‌ دور نسازيد و جدا نكنيد و ترك‌ نگوييد.. مردمي‌ كه‌ پدران‌ و مادران‌ و برادران‌ و نزديكانتان‌ هستند! برگرديد و با تودة‌ مردم‌ رابطه‌ برقرار كنيد و با آنها رفت‌ و آمد نماييد. در غم‌ و اندوه‌ و سختيها و رنجهايشان‌ شريك‌ شويد. دست‌ بر شانه‌هايشان‌ بزنيد و به‌ آنها اميد دهيد. اشكهاي‌ يتيمان‌ را پاك‌ كنيد. به‌ روي‌ بينوايان‌ لبخند بزنيد. بار سنگيني‌ كه‌ بر دوش‌ رنج‌ديدگان‌ و سختي‌كشيدگان‌ افتاده‌، سبك‌ كنيد. بيچارگان‌ و ستمديدگان‌ را پناه‌ دهيد. شكست‌ شكست‌خوردگان‌ را جبران‌ نماييد. زخم‌ قلبهاي‌ محزون‌ و دردكشيده‌ را درمان‌ كنيد؛ حال‌ چه‌ با عملي‌ نيكو، يا با گفتن‌ كلمه‌اي‌ پاك‌ و زيبا، و يا با لبخندي‌ صادقانه‌ و صميمانه‌!

قيام‌ و به‌پاخاستن‌ براي‌ خدمت‌ به‌ جامعه‌، و تعاون‌ و همكاري‌ با آن‌ ـ به‌ ويژه‌ كمك‌ به‌ گروههاي‌ ضعيف‌ و ناتواني‌ كه‌ در آن‌ به‌ سر مي‌برند ـ عبادتي‌ است‌ بس‌بزرگ‌ و ارزشمند كه‌ اكثر مسلمانان‌ امروزي‌ از آن‌ غافلند و آن‌ را نيك‌ نمي‌دانند! با اينكه‌ در اسلام‌، تعاليم‌ زيادي‌ آمده‌ كه‌ به‌ كارهاي‌ خير و شايسته‌ و امر به‌ انجام‌ آن‌، دعوت‌ مي‌كند و آن‌ را فريضه‌اي‌ روزانه‌ بر هر انسان‌ مسلماني‌ مي‌داند.

من‌ در كتاب‌ خود «عبادت‌ در اسلام‌» بيان‌ كرده‌ام‌ كه‌:

اسلام‌ به‌ تحقيق‌ ميدان‌ و دايرة‌ عبادت‌ را وسيع‌ و گسترده‌ مي‌سازد؛ به‌ طوري‌ كه‌ اعمال‌ زيادي‌ را دربرمي‌گيرد كه‌ حتّي‌ در فكر مردم‌ هم‌ خطور نكرده‌ و هيچ‌ كس‌ تصور نمي‌كند كه‌ دين‌ اسلام‌، تمام‌ اين‌ كارها را عبادت‌ و قرب‌ و نزديكي‌ به‌ خدا قرار داده‌ باشد!

اسلام‌، هر عمل‌ اجتماعي‌ را كه‌ نافع‌ و سودمند باشد، برترين‌ عبادتها قرار داده‌ است‌؛ البته‌ مادام‌ كه‌ هدف‌ فاعل‌ و انجام‌دهندة‌ آن‌، خير و صلاح‌ باشد، و به‌ اميد مدح‌ و ثنا و كسب‌ شهرت‌ نزد مردم‌ نباشد تا بدين‌ وسيله‌ بتواند بر آنان‌ تكبر ورزد و فخر بفروشد.

هر عملي‌ كه‌ انسان‌ با آن‌ دستي‌ بر اشكهاي‌ انسان‌ محزون و غمديده‌اي‌ بكشد، يا با آن‌ سختي‌ رنج‌ديده‌اي‌ را تخفيف‌ دهد، زخمهاي‌ انسان‌ مصيبت‌ديده‌ و نكبت‌زده‌اي‌ را پانسمان‌ كند، مانع‌ فقر و ناتواني‌ انسان‌ محرومي‌ شود، به‌ وسيلة‌ آن‌ نيرو و قوت‌ مظلومي‌ را شدت‌ بخشد، او را از فشار و تنگي‌ نجات‌ دهد، بدهي‌ و قرض‌ سنگين‌ كسي‌ را بپردازد، دستگير فقير پاكدامني‌ كه‌ عيالوار است‌ شود، سرگردان‌ و گمشده‌اي‌ را هدايت‌ كند، ناداني‌ را تعليم‌ دهد، غريبه‌اي‌ را پناه‌ دهد، شري‌ را از مخلوق‌ خدا دور سازد، موانعي‌ را از سر راه‌ بردارد، نفعي‌ به‌ كسي‌ برساند و… تمام‌ اينها در صورتي‌ كه‌ در آن‌، نيت‌ سالمي‌ نهفته‌ باشد، عبادت‌ و قرب‌ الهي‌ محسوب‌ مي‌شوند.

اعمال‌ زيادي‌ از اين‌ نوع‌ هستند كه‌ اسلام‌ آنها را از عبادتهاي‌ خداوند و شعبه‌هاي‌ ايمان‌ و موجبات‌ پاداش‌ نزد خداوند ـ متعال‌ ـ به‌ حساب‌ آورده‌ است‌.

اگر ما در اين‌ باب‌، احاديث‌ پيامبر صلي الله عليه و سلم  را مطالعه‌ كنيم‌، مي‌بينيم‌ كه‌ او هرگز به‌ فرض‌ و واجب‌نمودن‌ اين‌ گونه‌ عبادات‌ بر انسان‌ ـ از آنجا كه‌ او انسان‌ است‌ و همين‌ كافي‌ است‌ ـ اكتفا ننموده‌، بلكه‌ در طلب‌ و انجامشان‌، شدت‌ به‌ خرج‌ داده‌ و آنها را بر تمام‌ مفاصل‌ و اعضاي‌ ريز و درشت‌ بدنشان‌ نيز فرض‌ نموده‌ است‌!

أبوهريرة‌ رضي الله عنه  از رسول‌ خدا صلي الله عليه و سلم  روايت‌ مي‌كند كه‌: «بر هر استخوان‌ ريز و كوچكي‌، هر روز كه‌ خورشيد طلوع‌ مي‌كند، صدقه‌اي‌ واجب‌ است‌: اگر بين‌ دو نفر عدالت‌ و برادري‌ برقرار كند، برايش‌ صدقه‌اي‌ است‌. اگر به‌ برادرش‌ در سواركردن‌ يا حمل‌نمودن‌ بار و كالايش‌ بر روي‌ چهارپايش‌ كمك‌ كند، صدقه‌اي‌ است‌. هر كلمة‌ پاك‌ و طيبه‌اي‌ را بگويد، هر گامي‌ را براي‌ نماز بردارد، هر مانعي‌ را از سر راه‌ دور سازد، برايش‌ صدقه‌اي‌ است‌».

إبن‌عباس‌ رضي الله عنه  نيز مانند اين‌ را از رسول‌ خدا صلي الله عليه و سلم چنين‌ روايت‌ كرده‌ است‌: «بر هر عضوي‌ از انسان‌، هر روز نمازي‌ واجب‌ است‌! مردي‌ در آن‌ بين‌ گفت‌: اين‌ سخت‌ترين‌ چيزي‌ است‌ كه‌ تا به‌ حال‌ به‌ ما گفته‌اي‌! فرمود: امركردنت‌ به‌ كارهاي‌ نيك‌ و بازداشتنت‌ از كارهاي‌ زشت‌، يك‌ نماز است‌. كمك‌كردنت‌ به‌ ضعيفان‌، يك‌ نماز است‌. آلودگيها و كثافاتي‌ را از سر راه‌ برمي‌داري‌ و دور مي‌سازي‌، اين‌ خود يك‌ نماز است‌. هر قدمي‌ را كه‌ براي‌ نماز برمي‌داري‌، خود يك‌ نماز است‌».

ادامه خواندن نصيحتهاي‌ پدرانه‌ به‌ جوانان‌ اسلام‌: با توده ی‌ مردم‌ زندگي‌ كنيد