آشنائی با اندیشه های سید قطب

آشنائی با اندیشه های سید قطب

ارائه: ابراهیم یعقوبی

سيد در كتاب معالم فى الطريق ضرورت جهاد ضد دشمن را اجتناب‏ناپذير مى‏داند و مى‏گويد:

««برقرارى حكومت خداوند بر روى زمين و محو حكومت بشرى، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن به خدا، اقتدار بر اساس قانون الاهى و از بين بردن قوانين ساخته بشر فقط از طريق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت.»»

در دنياى اسلام، شخصيت‏هاى بزرگى نداى آزادى و عدالت‏خواهى سر داده و مردم را به بازگشت به اسلام راستين و مبارزه با ستم دعوت كرده‏اند. يكى از اين شخصيت‏هاى‏بزرگ، «سيد قطب» است كه فرياد اسلام‏خواهى و مبارزات او با استعمار كهنه انگليس، شايسته مطالعه و درخور تأمل است. وى در طول نيم قرن زندگى و جهاد، خدمات فراوانى در راه اعتلاى اسلام و تحقق حكومت اسلامى انجام داد. دشمنان اسلام كه تا امروز زيركانه‏تر از مسلمانان عمل كرده‏اند، رفتار سيدقطب و دوستانش را به طور كامل زير نظر گرفته و سرانجام پس از مدت‏ها حبس و زندان، وى را شهيد كرده‏اند. گرچه بدخواهان نگذاشتند او به هدف مهمش كه ايجاد حكومت واحد اسلامى در سراسر جهان است برسد، فرياد رساى او اكنون پرده گوش‏ها را در كشورهاى اسلامى به لرزه در آورده و چراغ فروزانى كه او برافروخته، مشعل هدايت جوانان مؤمن و انقلابى سراسر عالم اسلام شده است.

كتاب‏ها و مقالات نافذ او كه بارها به زبان‏هاى گوناگون دنيا چاپ، و در سراسر جهان منتشر شده، همچون خورشيد، روشنگر دل‏هاى مسلمانان وحدت‏گرا و جوانان انقلابى است. اكنون مركز تحقيقات مجمع جهانى تقريب مذاهب كه اصلى‏ترين وظيفه خود را گسترش ادبيات تحقيقى تقريب و شكل‏دادن به پژوهش‏هاى كاربردى و علمى پيرامون اين مقوله مى‏داند، معرفى طلايه‏داران تقريب و شناساندن انديشه‏هاى پيشتاز و تجربه‏هاى به جاى‏مانده از آنان را يكى از نخستين گام‏ها و پيش‏نيازها قرار داده است. در اين مقاله، شرح حال «شهيد سيد قطب» يكى از انديشه‏وران اصلاح‏گرا، از نظر مى‏گذرد. اميد است آشنايى با شرح حال اين مرد بزرگ، راه را براى مبارزان و مصلحان مسلمان هموارتر سازد.

انديشه‏ ها و اعتقادات سيد قطب

سيد قطب در جايگاه مغز متفكر جمعيت اخوان المسلمين بين سال‏هاى ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۴ ميلادى مطرح بود و همواره مقابل كسانى كه از اين جنبش ضد استعمارى انتقاد مى‏كردند، مى‏ايستاد. وى در باره «اخوان المسلمين» مى‏گويد: خداوند اخوان المسلمين را زنده بدارد كه مصر را زنده نمود و مفهوم جهاد را كه از نظر مردم فقط شعار دادن و كف‏زدن بود، تغيير داد و مفهوم اصلى آن را كه كار و فداكارى است، به آن بازگردانيد و چگونگى نبرد را كه منحصر به تبليغات بود، به قربانى شدن و شهادت در راه خدا تبديل كرد (سيد قطب، ۱۳۷۰، ص۱۰۷).

ادامه خواندن آشنائی با اندیشه های سید قطب

   شیعه و سنی قلابی

   شیعه و سنی قلابی

 به قلم: مجاهد دین

▫️اگر در بین منتسبان به اهل سنت، گروه های تکفیری مانند داعش وجود دارد، همین گروه ها در بین منتسبان به اهل تشیع نیز وجود دارد، چون تکفیری بودن، همان افراط گری است، و هیچ تفکری از تفریط و افراط در امان نبوده و نخواهد بود. و افراط به انگیزۀ چنگ زدن محکم‌تر به اعتقادات بوجود می‌آید اما چون با جهل همراه است برای همین به بدعت منتهی می‌شود. خوارجی که در زمان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ظهور کردند، انگیزۀشان چنگ زدن محکم به اعتقادات اسلام بود؛ اما چون با جهل همراه بود لذا به تکفیر خود اصحابی کشیده شد که دین را از آنها یاد گرفته بودند.

▫️و نشانه و صفات خوارج بودن و تکفیری بودن و افراطگر بودن، داشتن دو شاخ بر روی سر نیست، بلکه هرکس به ناحق تکفیر کند خارجی تکفیری افراطی است، و چنین کسانی فکر می‌کنند که دارند به اسلام خدمت می‌کنند در حالی که نتیجه حتمی‌ تفکّر آنها در هرکجا که ظهور کند، تفرقه و اختلاف و جنگ و کشتار و خون‌ریزی و فساد در زمین است. همانند خوارج زمان صحابه که با تفکّر اشتباهشان ابتدا موجب کشته‌شدن عثمان بن عفان رضی الله عنه شدند، سپس موجب فتنه و کشتار بزرگی بین علی بن ابی طالب و عایشه و بین علی و معاویه رضی الله عنهم شدند. و در نهایت علی کرم الله وجهه را نیز با این افکار افراطی و تکفیری‌شان به شهادت رساندند و گمان می‌کردند که بهترین خدمت را به دین اسلام کرده‌اند!

▫️و اکنون نیز خوارج با شکل‌ها و شعارها و لباس‌ها و زبان‌های مختلف وجود دارند و مشغول تکفیر مسلمانان مخالفشان و سپس کشتن و ترور کردن آنان هستند که همان فسادگری در زمین است. و داعش یکی از صدها نمونه از خوارجی هستند که در طول تاریخ اسلام بوجود آمدند[۱] و هرآنکه در دایرۀ آنها نبود را تکفیر کردند و برای کشتنشان از هیچ تلاشی دریغ نکردند و فکر می‌کردند تنها آنها بر اسلام واقعی قرار دارند و فکر می‌کردند بزرگترین خدمت را به دین اسلام می‌کنند! و چهره‌ای که از اسلام به جهان نشان دادند، درنده‌خویی و سر‌بُری و خون‌ریزی و سنگ‌دلی و منفجر کردن مردم و کشتن آنان بود! و قبل از داعش نیز محمد بن عبدالوهاب، عقیدۀ خوارج را زنده کرد و صدها و هزاران مسلمان مخالفش را به جرم کافر و مشرک بودن کشتار کرد.

▫️ و در بین منتسبان به تشیع نیز افراط گرایان و تکفیری‌هایی در طول تاریخشان وجود داشته که جمهور مسلمانان که اهل سنت و جماعت هستند را مسلمان ندانسته و با جهلی که به حقیقت داشتند مسلمانان زنده و مرده را تکفیر کردند و با لعن کردن آنان و کشتنشان به الله تقرب می‌جستند!

▫️و کفار و سکولارها نیز بر این موضوع آگاهی دارند و بصورت مستقیم و غیر مستقیم در پی حمایت و تقویت و تربیت و پرورش خوارج و تکفیری‌های شیعه و سنی هستند تا آتش تفرقه و اختلاف و فتنه همواره در بین مسلمانان شعله ور باشد و مسلمانان را به جنگ‌های داخلی و خانمان سوز گرفتار سازند و خودشان بهتر بتوانند بر مسلمانان حکومت برانند. و چه بسیار شبکه‌های ماهواره‌ای منتسب به اهل سنت و اهل تشیع وجود دارد که با بودجه‌های انگلستان و دیگر کشورهای سکولار و مشرک، راه اندازی شده‌اند و دینی که باب میل آنان باشد (که همان تکفیری و افراطگرایی است) را تبلیغ می‌کنند.

▫️شبکه‌های وهابی منتسب به اهل سنت، مشغول تکفیر شیعیان و سنیان اشعری و ماتریدی هستند، و شبکه‌های شیعی منتسب به اهل تشیع نیز مشغول لعن و تکفیر شیعیان مخالفشان و نیز مشغول لعن و تکفیر اهل سنت و صحابه و خلفا و همسران رسول خدا هستند، و فریب خوردگان سنی و شیعه نیز در ایران و در کشورهای فارسی زبان، با دیدن این شبکه‌ها، کم کم خارجی و تکفیری می‌شوند و آتش تفرقه و اختلاف و کشتار در بین مسلمانان که هدف اصلی انگیس و آمریکا است را جرقه می‌زنند.

ادامه خواندن    شیعه و سنی قلابی

آمریکا و مزدورانش بدانند: عاقبت سگی که، شیر را خشمگین کرد

آمریکا و مزدورانش بدانند: عاقبت سگی که، شیر را خشمگین کرد

به قلم: سیف الله گوران

این روزها آمریکا و متحدین آن که غرور و تکبرشان دنیا را کر کرده است در سرزمینهای اسلامی روز به روز در حال ضعیف شدن هستند آن قدرت چند دهه ی قبل را ندارند اما با این وجود از قدرت رسانه ای و مزدوران بالقوه ای برخوردارند.

این مزدوران آنها سر و صداهائی بر پا کرده اند که لازم می دانم جهت عبرت داستانی واقعی و تاریخی را برایشان بیان کنم:

پادشاه نصاری نامه ای تمسخر آمیز و تهدید آمیز, به سلطان یوسف بن عبدالمومن (۱۷ فوریه ۱۱۳۹، تینمل – ۲۹ ژوئیه ۱۱۸۴، سانتاری) دومین پادشاه مُوَحّدانِ مغرب (مراکش) نوشت، و از او خواست سرزمین های مسلمین را به او تحویل دهد!

بخشی از آنچه که پادشاه مغرور و متکبر صلیبی به سلطان ابو یوسف نوشت این بود: میبینم که خودت را برای آمدن به جهاد معطل میکنی!، یکی از پاهایت را جلو می اندازی و پای دیگر را با تأخیر تکان میدهی!، آیا بزدلی سرعتت را کم کرده یا دروغ پنداشتن وعده های پیامبرت!

پس از آنکه سلطان ابو یوسف نامه را خواند به شدت خشمگین شد، تا جایی که حالت طبیعی صورتش دگرگون گشت، سپس نامه را پاره کرده، و بر بخشی از آن این آیه کریمه را نوشت:(به سوی آن‌ها باز گرد، همانا با لشکریانی به سوی آن‌ها خواهیم آمد که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و بی‌تردید آن‌ها را از آن (سرزمین) با ذلت و خواری بیرون می‌کنیم!) [نمل ۳۷]

سپس سلطان ابو یوسف برخواست و مردم را به سوی جهاد فراخواند، و در روز جمعه خطبه ای محکم ایراد کرد، و مردم را به سوی جهاد فراخواند، مسلمین به سرعت خود را تجهیز کرده و شتابان خود را به لشکر سلطان رساندند.

سلطان همراه با لشکرش به سوی اندلس به راه افتاد و با لشکر نصاریٰ روبه رو گشت، و بین آنها جنگی شدید و سنگین روی داد، که در این جنگ نصاری به بدترین وجه ممکن شکست خوردند، در نتیجه ۱۴۶ هزار نفر از سربازان نصاری به قتل رسید، سلطان ابو یوسف الموحدي -رحمه الله- اینگونه عزّت مسلمین در اندلس را بازگرداند، و اینگونه جواب نامه ی پادشاه را داد، با فعل نه با قول.

این عاقبت سگی است که شیر را خشمگین میکند!

به امید روزی که دارالاسلام ما در این جبهه ای که تشکیل داده است سگهای آمریکائی و انگلیسی و صهیونیستها را به سرانجام سگهای رو گرفتار کند.

پس بیا اهل جماعت شویم و با وحدت خود و پرهیز از تفرق در این مسیر مبارک قدم بگذاریم.

امیدواری به شکست آمریکا وصهیونیستها و تمام کفار، زمانی که الله تعالی با مومنین است

امیدواری به شکست آمریکا وصهیونیستها و تمام کفار، زمانی که الله تعالی با مومنین است

به قلم: کیوان مریوانی

زمانی که شخص مطمئن است و یقین دارد که الله به عنوان بالاترین قدرت و مرکز عزت از او حمایت و پشتیبانی می کند و مراقب اوست امید او به پیروزی با امیدهای دیگران قابل مقایسه نیست و قطعاً او به یکی از پیروزی ها ۱- شهادت ۲- پیروزی دنیوی بر دشمنان می رسد.

زمانی که موسی از کشته شدن توسط فرعون می ترسد: وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ، یا در آیه‌ی دیگر که موسیٰ و هارون میگویند: إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى، الله تعالی به موسی و هارون می فرماید: قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ؛(شعراء:۱۵/«چنین نیست، (آنان کاری نمی‌توانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید؛ ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می‌شنویم!) یا می فرماید: : قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى؛(طه:۴۶/ : «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!)

الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم و جماعت تحت فرمانش می فرماید: فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ؛(محمد:۳۵/ پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‌بار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمی‌کند!)

 پیامبران به این حماعت و همراهی الله ایمان و اعتماد داشتند و بر الله توکل داشتند چنانچه: «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ * قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ»؛(شعراء:۶۲/ (موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»)

 رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در غار ثور زمانی که از دست کفار سکولار قریش مخفی شده بود می بینیم که همین میزان از اعتماد به الله را با ذکر اینکه الله با ماست به نمایش می گذارد؛ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا (توبه:۴۰/ اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود می‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!)

اگر الله اینگونه حمایت خودش و همراهی خودش از مومنین و جماعت مسلمین و مومنین اهل جماعت را اعلام داشته و رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز می فرماید: :إنَّ اللَّهَ لا يَجْمَعُ أمَّتي عَلَى الضَّلَالةٍ ويدُ اللَّهِ على الجماعةِ. (صحيح الترمذي ۲۱۶۷) «يَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعة.( ترمذی (۲۱۶۶)) بدون شک الله امت مرا بر سرگردانی و گمراهی جمع نمی‌کند و دست الله با (بر) جماعت است؛ پس مومنین هم باید مثل پیامبران و اولیای الله چنین وعده ای را باور کنند و به آن اعتماد کنند و امیدوارانه با ایمانی راسخ اهل جماعت شوند و رو به جلو حرکت کنند.

امروزه رسانه های مختلف جنگ روانی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین بومی «امید» مومنین اهل جماعت را هدف گرفته اند که یکی از مراکز قدرت آنهاست، بیائید با اعتماد به الله و قبول داشتن سخنان الله و رسولش صلی الله علیه لگد جانانه ای به تمام سخنان و تبلیغات و سم چاشی های این دشمنان قانون شریعت الله و دارالاسلام بزنیم.

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

به قلم: عبدالرزاق پروانی

به دنبال درگیریهای مختصر مرزی بین مرزبانان دو سرزمین اسلامی ایران و افغانستان احمد مسعود با کنایه ای جاهلانه خطاب به نظام اسلامی در ایران می گوید: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟

اولا این شعر یک مصراع از غزل مولوی بلخی است که می گوید:

نگفتمت مرو آن جا، که آشنات منم                  در این سراب فنا چشمه ی حیات منم

وگر به خشم روی صد هزار سال ز من             به عاقبت به من آیی که منتهات منم

اگر چراغ دلی دانک راه خانه کجاست               وگر خداصفتی دان که کدخدات منم   

در اینجا الله ج بندگانش را خطاب قرار می دهد و احمد مسعود خائن خودش را در این شعر در جای الله ج قرار داده است و ایران را خطاب قرار می دهد. نعوذ بالله.

در برابر این کفر گوئی و سخن جاهلانه ی احمد مسعود لندغر می بینیم که معاون سخنگوی امارت اسلامی افغانستان با این شعر حافظ شیرازی پاسخش را می دهد که می گوید:

بر درِ میخانه رفتن کارِ یک رنگان بُوَد /   خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

یعنی: رفتن به در میخانه (کنایه از ایران) کارِ  یک رنگان بی ریا است پس خودفروشان را به محلّۀ میخانه چیان (یعنی: ایران ) راه نیست و ایران جای خائنین و خودفروشان نیست و ایران از خائنین و خودفروشان حمایت نمی کند و اگر خائنی هم به آنجا برود هرگز به این ریاکار اعتماد نمی کند و در نهایت یا اصلاحش می کند یا دفعش می کند.

این یک واقعیت است که الله ج در مورد این منافقین آشکار شده می فرماید:  مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً ‏(نساء/۱۴۳) در این میان سرگشته و متردّدند. (گاهی به سوی دین می‌روند و گاهی به سوی کفر می‌دوند . زمانی خویشتن را در صف مؤمنان، و زمانی در صف کافران جای می‌دهند! امّا در حقیقت) نه با اینان و نه با آنان هستند (و گمراه و حیرانند) و هر که را خداوند (بر اثر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و گمراه کند، راهی برای او (به سوی سعادت و هدایت) نخواهی یافت.‏

این پاسخ رسمی امارت اسلامی به این خائن لندغر علاوه بر معرفی احمد مسعودخائن و ریاکار، در واقع نشان دادن سیاستهای مناسب و جایگاه و موقعیت ایران (کوی می فروشان) است که خائنین را بر علیه امارت اسلامی افغانستان یاری نمی کند و اگر روزی نیاز به یاری رساندن باشد امارت اسلامی (یک رنگان) را یاری می دهد نه « خود فروشان را ».

پیامدهای سیاسی و عقیدتی تفرقه میان مسلمانان

پیامدهای سیاسی و عقیدتی تفرقه میان مسلمانان

به قلم: حکیمه مهدیان

چکیده

مقدمه

مفهوم شناسی

گفتار اول: پیامدهای سیاسی

۱٫ پیروزی باطل بر حق

۲٫ بردگی فکری مسلمانان

۳: نابودی دولتهای اسلامی

۴٫ تجزیه سرزمینهای اسلامی

۵٫ دشمن شناسی نادرست

۶٫ عدم دفاع از یکدیگر در برابر دشمن

۷٫ اتحاد با دشمن

گفتار دوم: پیامدهای عقیدتی تفرقه

مهمترین پیامدهای عقیدتی تفرقه

۱٫ فرقه گرایی

۲٫ تکفیر

۳٫ نسبت دادن عقاید نادرست به یکدیگر

نتیجه گیری

منابع

چکیده

تفرقه از مهم­ترین عوامل نابودی یک امت و ابزاری همیشگی برای پیشبرد نقشه­های دشمنان آن است. تفرقه میان یک امت پیامدهای فراوانی به دنبال دارد. در این نوشتار پیامدهای سیاسی و عقیدتی تفرقه میان مسلمانان مورد بررسی قرار می­گیرد. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، ایجاد تفرقه میان مسلمانان به شکل­های گوناگون از راهکارهای همیشگی دشمنان اسلام است که بر اساس آن پیامدهایی همچون بردگی فکری، تجزیه سرزمین­های اسلامی، تکفیر یکدیگر و فرقه­تراشی گریبان­گیر مسلمانان شده است.

مقدمه

وحدت و انسجام میان پیروان یک دین از مهم­ترین مؤلفه­های پیشبرد آن دین به شمار می­آید که در صورت نبود آن مشکلات فراوانی گریبان­گیر رهبران و پیروان آن دین خواهد شد.

دین اسلام که قدمتی به درازای چهارده قرن داشته و امروزه پیروان فراوانی در سراسر جهان پیدا کرده است؛ تاریخی پرفراز و نشیب را به خود دیده است، چنانکه گاه حضوری قدرتمند در عرصه‌ی جهانی داشته و سیطره‌ی  خود را از حجاز تا قلب اروپا پیش برده است و گاه نیز اسیر دست دشمنان سیاستمدار خود بوده است. در حوزه‌ی  علم و دانش، در برهه­ای از تاریخ علوم دانش­های گوناگونی همچون ریاضیات، منطق، فلسفه، طب و … به وسیله‌ی  دانشمندان معروف جهان اسلام به نقاط مختلف جهان صادر شده است. با وجود این، باید اذعان کرد این دین، همواره دشمنانی داشته که به دنبال رخنه در صفوف مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنها داشته­اند، تا بدین وسیله مانع از رشد و توسعه این دین شوند. تفرقه میان یک امت، پیامدهای متعددی به دنبال خود دارد که آشنایی با آنها امری ضروری است. آشنایی با پیامدهای سیاسی و عقیدتی تفرقه، رسالت این نوشتار مختصر است.

مفهوم شناسی:

تفرقه در لغت به معنای جدایی، تفرقه، پراکندگی است.[۱] علامه‌ی  دهخدا در توضیح واژه‌ی  «تفرقه» می­نویسد: «پراکنده کردن، پراکنده شدن، پراکنده و جدا جدا کردن چیزی را، جدایی، پراکندگی.»[۲]

همچنین واژه‌ی  «اختلاف» در لغت ـ نقیض اتفاق ـ به معنای ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، منازعه، تنازع است.[۳]

گفتار اول: پیامدهای سیاسی

مهم­ترین پیامدهای سیاسی تفرقه میان مسلمانان عبارت­اند از:

ادامه خواندن پیامدهای سیاسی و عقیدتی تفرقه میان مسلمانان

جماعت مسلمین و اهل جماعت شدن در عقیده و حاکمیت سیاسی

جماعت مسلمین و اهل جماعت شدن در عقیده و حاکمیت سیاسی

به قلم: محمد اسامه

کسی که می خواهد اهل جماعت شود باید در همان قدم اول خودش را تابع قوانین شریعت الله بداند و ابتدا با پایبندی به قوانین شریعت الله وارد جماعت مسلمین شود. البته این مقدمه در مورد تمام کشورها صادق است، یعنی شخصی که می خواهد مثلاً وارد کشورهای سکولاری چون آمریکا یا انگلیس یا چین یا کره شمالی و آلمان و فرانسه و غیره شود در همان قدم اول باید تابع قوانین حاکم بر آن کشور شود و کاری مخالف قوانین این کشور انجام ندهد وگرنه اصلاً اجازه ی ورود او به این کشور را نمی دهند.

در این صورت یک نصرانی یا یهودی یا مجوس یا صابئی بر اساس قواعدی در داخل دارالاسلام و جماعت مسلمین خودش را تابع قوانینی می داند که در دارالاسلام در مورد او وجود دارد و یک مسلمان هم خودش را تابع کل شریعت الله و حلال و حرامهای اسلام می داند و موضع : «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» می گیرد.

پس مقدمه و جوهره و زیر بنای پیوستن به جماعت و دارالاسلام و اهل جماعت شدن عبارت است از قبول مرجعیت اسلام در قانون و پایبند شدن به حلال و حرام اسلام و بعد، اظهار فرمانبرداری به قدرت حاکمیت قوانین اسلامی و مسئولین دارالاسلام در غیر معصیت الله.

امام شافعی می گوید: دستور پیغمبر-صلی الله علیه وسلم- که می فرمایند(به جماعت مسلمان پایبند باش) فقط دارای یک معنی می باشد که آن هم پایبندی به حلال و حرام اسلام و اظهار فرمانبرداری به شرع است و گرنه اگر جماعت مسلمانان به چندین کشور و منطقه ی مختلف و دور از هم منتشر شدند. چگونه مردم می تواند جسما ًبه صفوف آنها بپیوندد؟! اگر همه ی آنها هم در یک منطقه بودند حتما ًدر اجتماع آنها مسلمان صالح، کافر و منافق هم زندگی می کنند، پس اگر قصد از پیوستن به صفوف جماعت مسلمانان پیوستن فیزیکی به آنها باشد در این حالت بی معنی و تجمع فیزیکی مردم در چنین جایی هیچ تأثیری ندارد. بدین ترتیب حتما ًپایبند شدن به جماعت مسلمانان و پیوستن به آنها عبارت است از قبول کردن و پایبند شدن مردم به حلال و حرام دین و به اظهار فرمانبرداری آنها برای شرع خدا. هر کس هم چنین کرد- هر جا که باشد- جزو جماعت مسلمین می باشد…

می بینیم که امام شافعی- رحمة الله – تنها حضور فیزیکی کسی را در جایی دلیل پیوستن به جمعیت مسلمانان قرار نداده. بلکه پایبندی و دوستی و دشمنی را بر اساس رضای الله و تبعیت از پیامبرگرامی اسلام- صلی الله علیه وسلم-  دلیل اعتبار قرار داده، به معنی دیگر:هر کس اسلام را مرجعیت خود قرار ندهد به جماعت مسلمانان پیوسته است.. پس معنی جماعت مسلمانان با یک مقدمه شروع می شود و به یک اصل می رسد کهعبارت است از:

اول: معنی قانون اساسی شریعت: یعنی: ضرورت تبعیت از قانون شریعت الله و قبول تمام قواعد و مقرراتی که برای اعتقاد و حلال و حرام وضع نموده اند، قبول کردن دیدگاههای آنان- گرچه میان خود مورد اختلاف بوده باشد مانند مذاهب حنفی و زیدی و جعفری و شافعی و حنفی یا معتزله و سلف – پذیرفته می شود چون تمام اختلاف نظر و دیدگاه آرای آنها در چارچوب شرع می باشد.

دوم: از لحاظ سیاسی: یعنی تبعیت از حاکمیت بر دارالاسلام در غیر معصیت الله که این حاکمیت نیز بر اساس قانون شریعت الله پایه گذاری شده است؛ همچنین دوری از «قتال الفتنه» در برابر حاکمیت که نماینده ی ظاهری جماعت است تا زمانی که کفر آشکار(بواح) ی از آنها سرنزده..

در این صورت: «اهل جماعت» شدن با تبعیت از قوانین شریعت الله در حلال و حرامها و حدود و غیره و با دادن «اطاعت» در غیر معصیت الله به حاکمیت بر دارالاسلام گره خورده است.

شماهائی که در دارالاسلام ایران یا امارت اسلامی افغانستان هستید تا چه حد «آگاهانه» اهل جماعت هستید و از منهج صحیح اهل سنت و جماعت در «اهل جماعت» شدن تبعیت می کنید؟

 دیدگاه اسامه بن لادن در مورد طالبان و ایران چه بود؟

 دیدگاه اسامه بن لادن در مورد طالبان و ایران چه بود؟

به قلم: ابومحمود کندزی

این روزها عده ای سعی دارند با دامن زدن به مسائلی ریز و حل شدنی بین دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان آتش بیار معرکه ای شوند که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز بر این آتش نفت و تیل بریزد.

به یاد بیاوریم که آمریکا از طریق مزدورانش دیپلماتهای ایران را رد مزارشریف قتل عام کرد و شایعه کرد که کار  طالبان است و یا نزدیک منزل ملا محمد عمر رهبر طالبان انفجار انجام داد و شایعه کرد کار ایران است و… . اما هرگز به هدف خودش نرسید.

خبرنگاری از شیخ اسامه بن لادن در خصوص ادعای ایران مبنی بر وابستگی طالبان به آمریکا سوال میکند، شیخ علاوه بر تطهیر طالبان از این اتهام آمریکا را دشمن مشترک طالبان و ایران معرفی میکند و اختلاف طالبان و ایران را سو تفاهم بیان میکند، ضمن اینکه شیخ تصریح میکند که آمریکا به دنبال ایجاد اختلاف بین طالبان و ایران است.

قطعا شیخ اسامه بن لادن به عنوان یکی از رهبران جهاد که از منهج اخوانی سید قطب تبعیت می کرد دارای تحلیل ها و اجتهادات وحدت گرایانه و شرعی اهل سنت و جماعت در خصوص مسائل جهان بود و از دشمن شناسی مهمی برخوردار بود.

اگر به اتفاقات چند روز گذشته و مسخره بازی های عده ای از طرفداران دارالاسلام ایران و امارت اسلامی در مورد حق آبه رودخانه هلمند (هیرمند) دقت کنیم متوجه تکرار تاریخ خواهیم شد.

عده ای خودشان را ادامه دهنده ی راه شیخ اسامه بن لادن در افغانستان می دانند و جوانان را با اسم پیروی از شیخ اسامه بن لادن در مسیر جهاد نگه داشته اند اما آیا اکنون با مشاهده این سخنان شیخ که بیانگر اعتقاد ایشان در مسائل سیاسی و جهادی است از اتهامات بی اساس خود دست برمیدارند یا شیخ اسامه را نیز منحرف و مزدور ایران و… میدانند؟

در دارالاسلام ایران هم که خود را ادامه دهنده ی منهج آیت الله خامنه ای در وحدت اسلامی و تمرکز بر آمریکا به عنوان دشمن اصلی می دانند، آیا از سخنان نسنجیده ی خود در برابر امارت اسلامی افغانستان پشیمان نیستند؟

به قول شیخ اسامه بن لادن: بعضی از طرفداران دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان ممکن است بر اثر سوء تفاهمائی سخنانی بگویند اما هرگز فراموش نکنند که دشمن مشترک آنها و تمام مسلمین جهان آمریکاست.

یادی از خواهر شهیدمان دکتر عافیه صدیقی تقبله الله : ما با غیرت مردان و حیای زنان مومن، بسیار فاصله داریم!

یادی از خواهر شهیدمان دکتر عافیه صدیقی تقبله الله : ما با غیرت مردان و حیای زنان مومن، بسیار فاصله داریم!

خطیب بغدادی رحمه الله در کتابش (تاریخ بغداد) گفته است:

«زنی به نزد قاضی موسی بن اسحاق در شهر ری در سال ۲۸۶ هـ رفت، وکیل زن ادعا کرد که موکل او ۵۰۰ دینار مهریه از شوهرش طلب دارد اما شوهرش انکار کرد پس قاضی به وکیل زن گفت: آیا شاهدی داری؟

وکیل جواب داد: آنان را احضار کرده‌ام

لذا از یکی از شاهدان درخواست کرد که به زن بنگرد تا در شهادت دادن خود به او اشاره کند، شاهد برخاست، به زن هم گفت: بلند شو!

شوهر آن زن جواب داد: چکار می‌کنید؟!

وکیل گفت: همسرت نقابش را برمی‌دارد و آنان به او می‌نگرند تا شناسایی وی توسط آنها درست باشد.

شوهر زن گفت: من نزد قاضی شهادت می‌دهم که او این مبلغ مهریه‌ای را که ادعا می‌کند از من طلب دارد اما نقابش را برندارد (صورتش را به دیگران نشان ندهد)

زن گفت: من نیز قاضی را شاهد می‌گیرم که این مهریه را به او بخشیدم و او را در دنیا و آخرت حلال کردم.

قاضی که از غیرت آن دو شگفت‌زده شده بود گفت: باید این را در زمره‌ی مکارم اخلاق نوشت!».

منبع: تاریخ بغداد (۵۳/۱۵)
به نقل از شذور المعرفة

 به بهانه ی اعدام توهین کنندگان به مقدسات توسط دارالاسلام ایران:  حکم کسی که به مادر مومنین توهین کند

 به بهانه ی اعدام توهین کنندگان به مقدسات توسط دارالاسلام ایران:  حکم کسی که به مادر مومنین توهین کند

به قلم: خالد هورامی

دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ با حکم قضائی در دارالاسلام ایران دو مجرم به دار آویخته شده و اعدام شدند. صدرالله فاضلی زارعی، به اتهام سب‌النبی، ارتداد فطری، قذف مادر پیامبر اکرم (ص)، استخفاف قرآن به وسیله سوزاندن، توهین به مقدسات و انتشار تصاویر خصوصی دیگران بدون رضایت و یوسف مهرداد به اتهام سب‌النبی و توهین به مقدسات دینی و اسلامی اعدام شدند.

در اینجا مناسب می بینم که با استناد به مذاهب مختلف اسلامی حکم کسی را بیان کنم که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری به مادرمؤمنان، عائشه (رَضِيَ‌اللَّهُ‌عَنۡهٰا) اتهام زنا می‌زند و به او توهین می کند.

✅   اقوال علما وفقهای حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و ظاهری، در این‌باره:

  1. امام مالک بن انس: هرکس به ابوبڪر صديق، توهین کند؛ شلّاق زده‌می‌شود. و هرکس به ام‌المؤمنین عائشه توهین کند؛ کُشته می‌شود. پرسیدند: چرا؟! فرمود: چون اتهام به عائشه، مخالفت با قرآن است.(مسند الموطأ ص۱۱۲)
  2. امام احمد بن حنبل: کسی‌که به عائشه توهین می‌کند را بر اسلام نمی‌بینم.(السنة للخلال ۴۹۳/۳)
  3. ابن‌کثیر شافعی :علما اجماع دارند که هرکس به حضرت عائشه بعد از نزول آیات افک، اتهام بزند؛ کافر و دشمن قرآن است. و در قول صحیح‌تر، این‌حکم شامل سایر زوجات رسول‌الله نیز می‌شود.(تفسیر ابن‌کثیر ۳۲/۶)
  4. قرطبی مالکی :اتهام به همسران رسول‌اللهﷺ کفر است.(تفسیر القرطبي ۲۰۵/۱۲)
  5. ۵-     ابن‌عابدین حنفی : اتهام به حضرت عائشه، کفر است طبق اجماع.(حاشیة ابن‌عابدین ۱۶۲/۷)
  6. ۶-     ابن‌قدامه حنبلی : هرکس به حضرت عائشه، آن تهمتی را بزند (که خدا برائتش را نازل کرده) قطعاً به خدای‌عظیم کافر شده است.(لمعة الإعتقاد ص۴۰)
  7. امام محيي‌الدین نووی شافعی : برائت ام‌المؤمنین عائشه از اتهام، یک برائت قطعی‌ست که با نصّ قرآن ثابت شده. وهرکس در پاکی ایشان شک کند (العياذبالله)، قطعاً کافر ومرتد شده است بنابر اجماع مسلمین.(شرح‌مسلم ۱۱۷/۱۷)
  8. ابن‌تیمیه حنبلی :هرکس به حضرت عائشه، تهمتی را بزند که خدا برائتش را نازل کرده؛ قطعاً از دین خارج شده است. و سیره‌ی فقها وعلما از اهل‌بیت و… نیز بر همین رأی قرار گرفته.(الصارم المسلول ص۵۶۶و۵۶۸)
  9. جلال‌الدین سیوطی شافعی : فقها از همین آیات افک، برداشت کرده‌اند که هرکس اتهام به عائشه بزند، کافر است و باید کُشته شود.(الإکلیل ص۱۹۰)
  10. ابن‌قیّم حنبلی : اتهام به امّ‌المؤمنین عائشه، به‌اتفاق امّت، کفر است.(زاد المعاد ۱۰۳/۱)
  11. ملّاعلی‌قاری حنفی :کسی‌که حضرت عائشه را قذف می‌کند، طبق اجماع، کافر است. زیرا با صریح آیاتی که در برائت ایشان نازل شده، مخالفت ورزیده است.(شم العوارض ص۲۷)
  12. ۱۲-                         امام ابن‌حزم اندلسی ظاهری مذهب: توهین به حضرت عائشه، ارتداد کامل از دین ونیز تکذیب سخن خداست.(المحلی ۴۴۰/۱۲)
  13. ۱۳-                         ابن‌حجر هیتمی شافعی :هرکس به ام‌المؤمنین عائشه، نسبت زنا بدهد (العياذبالله)، قطعاً کافر است به اجماع مسلمین. زیرا آیات قرآن را تکذیب کرده است. و بنابراین، کفرِ بسیاری از تندروهای روافض، دانسته می‌شود.(الصواعق المحرقة ۱۹۴/۱)

✅   فتوای علمای ‌شیعه ی ۱۲ امامی :

  1. سلطان‌الواعظین شیرازی (از بزرگترین علمای شیعه) می‌گوید :عقیده‌ی ما شیعیان بر این‌ست که هرکس نسبت فحش وقذف به هریک از زنان رسول الله «ولو عایشه وحفصه باشد» بدهد؛ ملحد وکافر وملعون است. وخون ومالش حلال است؛ چه‌آنکه چنین نسبتی، اهانت بزرگ به مقام مقدس خود آنحضرت ﷺ می‌باشد. (شب‌های پیشاور ص۱۸۰)

http://alhassanain.org/m/persian/?com=book&id=1073&page=180

  • ۲-     آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران: زوجات پیغمبرﷺ محترمند؛ هر کسی به اینها اهانت کند – هر کدامشان باشد- به پیغمبرﷺ اهانت کرده؛ این را من قاطعاً عرض میکنم.  [و اهانت به پیغمبر = کفر و ارتداد]

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=33325

البته آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران به این هم اکتفاء نمی کند بلکه فتوا می دهد که : ” اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(ص) -می شود.”

البته لازم است بیان کنیم که آیت الله خامنه ای از همان ابتدا تا کنون از ام المومنین عایشه با همان لفظ «ام المومنین» نام برده اند؛ ایشان خودش مومن است و به همین دلیل از ام المومنین هم با همین عنوان یاد می کند که در اینجا به ذکر چند نمونه اشاره می کنم:

ادامه خواندن  به بهانه ی اعدام توهین کنندگان به مقدسات توسط دارالاسلام ایران:  حکم کسی که به مادر مومنین توهین کند