حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار کنونی

به قلم: صلاح الدین هورامی

نزدیک به چند قرن است که بزرگترین مصیبت پیروان تمام شریعتهای آسمانی تمام جهان قدرت گیری کفار سکولار است.

در سرزمینهای اسلامی هم سکولاریم و سکولاریستها تبدیل به سرطانی شده اند که بزرگترین ضربات را به عقیده و فرهنگ و آداب و رسوم و بدن جامعه ی اسلامی مسلمین زده اند.

 یکی از بزرگترین حییله های این سکولاریستها این است که می گویند ما به عقاید و افکار شما احترام می گذاریم و شما می توانید در مسائل شخصی و فردی خود آزاد باشید و شما هم در عوض به عقاید و باورهای ما احترام بگذارید و در امور اجتماعی و عمومی تابع قوانین سکولاریستی شوید.

با آنکه این حد از آزادی در مسائل عقیدتی و فردی هم که شعارش را می دهند برای مسلمین وجود ندارد و در امور فردی هم تا زمانی یک مسلمان آزاد است که مخالف قوانین سکولاریستی عمل نکند با این وجود هیچ سازشی بین یک مسلمان با یک کافر سکولار وجود ندارد.

سالهای نخست دوره طلایی اسلام دوره مکی بود، دعوت اسلام با گذشت روزها وسعت پیدا می‌کرد و درد سر مشرکین بیشتر می‌شد، مشرکین هر نوع حربه‌ها را استفاده کردند، اما کامیاب نشدند، بالآخره هیئتی را نزد رسول‌اللهﷺ فرستادند و فلسفه (احترام متقابل) را آوردند و گفتند: اگر مال می‌خواهی، مالها را برایت جمع خواهیم کرد، اگر رهبری می‌خواهی رهبرت خواهیم کرد، اگر زن می‌خواهی آن را هم برایت می‌گیریم اما به معبودان ما بدگویی نکن و یا احترام متقابل داشته باش، ما با معبود تو کاری نداریم تو با معبود ما کاری نداشته باش، ما یک مدت پرستش معبود تو را می‌کنیم، تو همچنین یک مدت بندگی معبودان ما را بکن. یک مدت قوانین تو باشد و یک مدت قوانین ما و…

رسول اللهﷺ این معامله شان را رد کرده و نپذیرفت و سورة الکافرون نازل شد که جدائی کامل از قوانین و برنامه های ضد اسلامی کفـار سکولار در آن است.

اما متاسفانه امروزه این تفکر در سرزمین مسلمین به شکل وسیع منتشر شده است و این سخنان باطل از طرف کفار سکولار خارجی و بالعکس از سوی زمامداران سکولار در سرزمینهای اسلامی رد و بدل میشود که می‌گویند روابط من و شما بناء بر احترام متقابل باشد و از شما هم می‌خواهیم که بر اساس همین احترام متقابل روابط تان را با ما تامین کنید!

از نظر شریعت اسلام احترام متقابل در مورد “دین و اعتقاد” هیچ اعتبار ندارد و اگر بنا باشد به دین و اعتقاد  کفار سکولار احترام گذاشته شود، پس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم و اصحاب فداکار او رضی‌الله‌عنهم به چه دلیلی این همه جنگ و جهاد را علیه ‌کفار سکولار قریش و سایر کفار سکولار برپا کرده‌اند؟

الله در مییان تمام انسانها کفار سکولار را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای یکسانی که ایمان آوردیه اید به درستی که تنها سکولاریستها نجس هستند.

باید با قاطعیت بگوئیم: یا اسلام یا سکولاریسم و سکولاریستها با عقایدشان هیچ احترامی نزد ما ندارد.

ای دعوتگر سست اراده!!

ای دعوتگر سست اراده!!

ارائه دهنده: آغسار تورکمن

راه رسیدن به بهشت و امکانات گرانبهایش نه تنها با گل و ریحان چیده نشده که دشواری خاص خود را داشته و مشکلات و گرفتاری بسیاری نیز سر راه مؤمنان راستین قرار دارند، از این رو پروردگار حکیم و دانا جهت تشخیص سره از ناسره و مسلمانان صادق و متقلب از یکدیگر راههای و ابزارهایی مقرر فرموده است:

 (آيا مردمان گمان برده‌اند همين كه بگويند ايمان آورده‌ايم (و به يگانگي الله و رسالت پیامبر اقرار كرده‌ايم) به حال خود رها مي‌شوند و ايشان (با تكاليف و وظائف و رنجها و سختيهائي كه بايد در راه آئين آسماني تحمّل كرد) آزمايش نمي‌گردند؟! ‌‏ما كساني را كه قبل از ايشان بوده‌اند (با انواع تكاليف و مشقّات و با اقسام نعمتها و محنتها) آزمايش كرده‌ايم…).  ‏العنكبوت: ١ – ٣

بنابراین لازم است انسان مسلمان در راستای نیل به اهداف دیرینه و پا نهادن به سرزمین مبارک و ستودنی بهشت با گرفتاریها و پیچیدگیهای سر راه دست و پنجه نرم کرده و با شیطان و سایر دشمنانی که همواره در فکر ایجاد مزاحمت برایش هستند، مبارزه سخت و بی امانی شروع نماید و از شهوات و آرزوهای نامشروع نفسانی فاصله بگیرد؛ چون دست یافتن به چنین هدف بزرگ و با عظمت و آرمیدن در سایه رحمت پروردگار نیازمند یقینی ثابت، عزمی راسخ و پولادین و قلبی پالوده از زنگار گناه و معصیت می باشد.

یکی از بزرگان می گوید: به هلاک رفتن سرگردانها جای تعجب نیست، ولی نجات یافتن رادمردان سرافراز انسان را به تعجب وا می دارد و باید بدان اندیشید. چون حقیقتا علل و عوامل بی شماری از سوی اهریمن، نفس و هواپرستی، عرف و عادات و روشهای پیشینیان و جوامع کنونی در راستای به انحراف کشاندن انسانها دست به دست هم داده و شبانه روز در فکر کناره گیری آنان از مسیر درست بندگی و نیل به رضوان الهی، هستند. [۱]


[۱]  العقیدة الصافية، ص: ۱۰۰/ تفسیر عون المنان، سوره‌ی توبه

‍ تأثیر مستقیم وحدت بر زندگی درونی و ظاهری مسلمین

‍ تأثیر مستقیم وحدت بر زندگی درونی و ظاهری مسلمین

به قلم: محمد اسامه

خطرناکتر از بمب اتم و تجهیزات نظامی و تکنولوژیهای پیشرفته برای کفار اتحاد و وحدت اسلامی ما و تشکیل دارالاسلام و جماعت در ایران بوده است و الحمدلله این اتحاد و دارالاسلام ما پابرجاست، یک لحظه از  جماعت و دارالاسلام و اهل جماعت شدن غافل نخواهیم بود، با خونمان آبیاریش خواهیم کرد تا اینکه شاخ و بر گهایش بر این کره خاکی سایه افکند. باذن الله.

 اگر مجتمعی اسلامی را دیدی که در آن با وجود تفاوتهای مذهبی و حتی قومیتی از هر گونه درگیری مذهبی و نژادی پرهیز می کنند، و با اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم در حفظ وحدت و پرهیز از منازعه و تفرق اسباب« فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُکُمْ» را فراهم نکرده اند، بدانید که قدرت و شکوه و حتی معنویت و شادی و طراوت هم در میان آنها بیشتر است.

بعد از اینهمه جنایات دشمنان و تاراج منابع مادی و حتی تهاجم بر عقاید و فرهنگ مسلمین، وحدت اسلامی همان چیزی است که هم اکنون دنیای اسلام به شدت نیازمند آن است. زمانی که مسلمین با هم متحد می شود قدرتی به وجود می آید که باعث دلگرمی آنها شده و مرعوب دشمنان نمی گردند.

اگر می بینی که فلان مسلمان یا فلان گروه و جماعت و حکومت و ملت مرعوب کفار سکولار و اشغالگر خارجی شده است به دلیل این است که در دام تفرق افتاده و احساس سستی و تنهائی و بی پشتیبانی می کند .

اولین تأثیرات این تفرق بر آنها این است که باطنش را تهی می کند و به گونه ای بی ابهت می گردد که الله تعالی تحت عنوان «تَذْهَبَ ريحُکُمْ» از آن نام می برد.

 زمانی که مسلمین با قدرت وحدت اسلامی به هم دلگرم می شوند به تدریج ترس و رعبی که در قلب مسلمین جای می گیرد از بین رفته و احساس قدرت و شکوه و عزت نفس و نشاط به آنها دست می دهد و با این قدرتی که تولید کرده اند ترس به دل دشمنان الله و مسلمین منتقل می گردد و الله تعالی به تولید چنین ترسی در دل دشمنان امر می کند و می فرماید: تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ (انفال/۶۰)

 تا به حال از خود پرسیده ای که در چه مسیری در حرکت هستی ؟ در مسیر وحدت و اهل جماعت شدن  با آنهمه ثمراتی که برای خودت و سایر مسلمین دارد ؟ یا در مسیر تفرق که آنهمه مصیبت برای خودت و سایر مسلمین به ارمغان آورده است؟

آیا زمان آن فرا نرسیده  که به هوش بیائیم ؟

‍ تولید محتوا بهتر است زمانی که کار میدانی همراه آن باشد

 تولید محتوا بهتر است زمانی که کار میدانی همراه آن باشد

 به قلم: مسعود سنه ای

امروزه و به دلیل وجود فضای مجازی و رسانه های مختلف، بسیاری از دعوتگران و اهل علم تنها به تولید محتوا و نشستن در منزل دل خوش کرده اند و از کار میدانی و فعالیت چهره به چهره غافل شده اند.

بدون شک فضای مجازی و رسانه های مختلف نقش بسیار مهمی در رساندن حق و بیدارگری دارند اما هرگز نمی توانند جایگزینی کامل برای کار میدانی و فعالیت چهره به چهره شوند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه تولید محتوا نمی کرد و آنچه از سوی الله آمده بود را بیان و تبلیغ می کرد با این وجود روشنگر و توضیح دهنده ی آیات قرآن بود به همین دلیل به صورت میدانی و چهره به چهره با مردم ملاقات می کرد.

یک روز که رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد قبایل می‌رفت و آنها را به اسلام دعوت می‌کرد شش جوان را دید که با هم نشسته هستند، به آنها نزدیک شد و پرسید اهل کجا هستید؟

گفتند: از مدینه از قبیله‌ی خزرج رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود می‌توانم با شما بنشینم و با شما صحبت کنم؟

گفتند: بله ( یکی از صفات خوب عربها از دیر باز این بود که اگر کسی با آنان سخن بگوید خوب به سخنانش گوش فرا می‌دهند و به او اجازه می‌دهند تا سخنش را تکمیل کند).

رسول الله صلی الله علیه وسلم اسلام را به آنها عرضه نمود که اسلام آوردند و گفتند ما به مدینه می‌رویم و مردم را به دین اسلام دعوت می‌دهیم و سال آینده همراه کسانی که بتوانیم آنان را به اسلام فراخوانیم نزد شما باز می گردیم.

سال آینده همان گونه که قول داده بودند با ۱۲ نفر آمدند که ۹ نفرشان از قبیله خزرج و سه نفر از اوس بودند رسول الله صلی الله علیه وسلم از شنیدن این خبر شادمان شد. امید به واقعیت تبدیل شد زیرا وقتی عده ای از قبیله ی اوس ایمان آوردند معنایش این است که خیر و خوبی آمدنی است و مردم مدینه انسانهای صادق و خوبی هستند و در این اختلاف بی تقصیرند.

گمان رسول الله صلی الله علیه وسلم درست بود؛ در سال آینده ۷۳ مرد و دو زن نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند که نصف شان از قبیله‌ی اوس و نصف دیگر از قبیله‌ی خزرج بود. به این ترتیب هجرت به سوی مدینه ممکن شد.

تبیین مفاهیم و مطالب و پاسخ به سوالات مختلف مخاطبین در کار میدانی و چهره به چهره تأثیر عمیقی بر مخاطب می گذارد.

امروزه که کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های اهل بدعت به صورت بی سابقه ای در حال فاسد کردن نسل جدید ما هستند، در کنار تولید محتوا، کار میدانی و چهره به چهره از نیازهای روز ماست.

جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

کاتب: أبومحمود کندزی

در همین قدم اول باید بدانیم که منظور از رهبر و امیر، رهبر حاکم بر دارالاسلام است، یعنی سرزمینی که قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی تنظیم شده است و احکام شریعت الله بر اساس یکی از مذاهب اسلامی اجرا می شود.

علاوه بر این، منظور از اهل جماعت در منابع اهل سنت و جماعت، یعنی اهل چنین حاکمیتی شدن نه فرقه بازها و گروههای متفرقی که به قتال الفتنه بر علیه هم و حتی بر علیه جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام مشغول هستند.

رهبر چنین سرزمینی، یا منوصبین و امراء و والی های چنین رهبری هر چند ظالم، فاجر و فاسق باشند ضمن انجام امر به معروف و نهی از منکر از کانال شرعی آن، اطاعت از آنها در کارهای نیک و در غیر معصیت الله لازم است و باید فسق و گناه او سبب بی اطاعتی و نافرمانی مومن در کارهای نیک نگردد، زیرا جزای گناه را به او الله تعالی خواهد داد و مجاهد ثواب و اجر اطاعت از امیر در کارهای نیک و در غیری معصیت الله را خواهد برد.

دلیل:  مَن رَأَى من أمِيرِهِ شيئًا يَكْرَهُهُ فلْيَصْبِرْ عليه ، فإِنَّهُ ليس أحدٌ يُفارِقُ الجَماعةَ شِبْرًا فيَموتُ ، إِلَّا ماتَ مِيتةً جَاهِلِيَّةً .[ صحیح البخاري] ابن عباس (رضی الله عنه) روایتی را نقل کرده، می‌گوید که رسول الله ﷺ فرموده: کسی که چیزی را از امیر خود مشاهده کرد که آن را بد می‌دانست، پس صبر نماید، زیرا نیست هیچ کسی که از جماعت (حاکمیت بر مسلمین) به اندازه یک وجب جدا شود، پس اگر بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.

دلیل دوم: در حدیث مسلم از عوف بن مالك الأشجعي (رضی الله عنه) روایت شده که رسول الله ﷺ فرموده: “ألا مَن وليَ علَيهِ والٍ فرآهُ يأتي شَيئًا مِن معصيةِ اللَّهِ فليَكْرَهْ ما يَأتي مِن معصيةِ اللَّهِ ولا ينزِعَنَّ يدًا مِن طاعةٍ.”

رسول الله ﷺ فرموده است: باخبر اگر بر بالای کسی امیری تعیین گردید و او را بر نافرمانی الله تعالی مشاهده کرد، پس این گناه و نافرمانی از الله تعالی ای او را بد بداند، اما از اطاعت امیر خارج نشود.

امام نووی (رحمه الله) فرموده است: “قال جماهیر أهل السنة من الفقهاء والمحدثین والمتکلمین لا ینعزل بالفسق والظلم وتعطیل الحقوق ولا یخلع ولا یجوز الخروج علیه بذلك بل يجب وعظه وتخویفه للأحادیث الواردة في ذلك.[شرح مسلم: ۱۲/۲۲۸]

جمهور اهل سنت که فقهاء، محدثین و متکلمین هستند، (اینها) می‌گویند: که امیر به سبب فسق، ظلم و ندادن حقوق معزول (برکنار) نمی‌شود و نباید از بیعت او خارج شد و به سبب امور ذکر شده قیام هم بر علیه او جایز نمی‌شود، بلکه نصیحت کردن به او و ترساندن او از الله تعالی واجب است، به سبب آن احادیثی که در این مورد وارد شده است.

قال بعض الحکماء: “من فارق الاعتصام بحبلهدحالفه الخسران وعانقه الخذلان وترصدت له المنون وطحنته الحرب الزبون.”[تهذیب الرياسة: ۱/۱۱۱] بعضی از حکماء نیز گفته اند، کسی که ریسمان اتفاق را ترک نمود، پس زیان یاور او خواهد گشت و شرمندگی بر گردنش خواهد افتید و مصیبت ها در انتظارش خواهد بود و جنگ او را در هم خواهد شکست.

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

به قلم: مسعود سنه ای

در دادگاه نظامی به ریاست مصطفی طلاس در شهر حمص الشیخ مروان حدید و همراهانش دادگاهی صوری شدند که به صورت مستقیم از رادیو پخش می شد.

طلاس به الشیخ مروان گفت:

قال طلاس للشيخ مروان: أنت عميل.

– تو مزدور هستی؟

قال مروان لطلاس: أنا عميلٌ لله.

+ مزدور الله هستم!

قال طلاس: أنت مأجور.

– مزدت می‌دهند؟!

قال مروان: أنا مأجورٌ من الله.

+ الله مزد من را می‌دهد!

قال طلاس: حكمت عليك المحكمة بالإعدام شنقاً حتى الموت.

در نهایت، دادگاه حکم اعدامش را صادر کرد و او درباره‌ی حکم با لبخندی تمسخر آمیز گفت:

فرد مروان بابتسامة ساخرة: والله يا مسكين لو عرفتُ أنّ بيدك الموت والحياة لعبدتُّكَ من دون الله.

ای مسکین! به خدا اگر می‌دانستم که زندگی و مرگ به دست توست، به جای خداوند تو را عبادت می‌کردم!

اینجا بود که قاضی به مسخره گرفته شد و آنها هم فورا برق را قطع کردند و پخش مستقیم رادیوئی هم قطع شد.

حکم او بعداً لغو گردید و آزاد شد، اما بار دیگر توسط همین نظام سکولار دستگیر شد و در زندان این دژخیمان به شهادت رسید!

رحمه الله وتقبله في الشهداء

بر اثر غفلت مومنین اهل دعوت و جهاد و دسیسه های دشمنان آشکار و پنهان مومنین، ثمره ی جهاد و رشادت هزاران نفر چون  مروان حدید در نهایت توسط جولانی به فروش رسید و سوریه تبدیل شد به ابزاری در دست غرب سکولار و اسرائیل وحشی.

انحراف در عقیده ریشه ی انحرافات فردی و اجتماعی

انحراف در عقیده ریشه ی انحرافات فردی و اجتماعی

به قلم: صلاح الدین هورامی

امروزه بسیاری از افراد و خانواده ها با ناهنجاری های مختلف فکری و رفتاری دست و پنجه نرم می کنند و جهت آسب شناسی، بسیاری دوست دارند بدانند ریشه ی این ناهنجاری ها به کجا بر می گردد.

بدون شک هر شخص همانگونه که فکر می کند و عقیده دارد به همان شیوه هم عمل می کند یعنی عمل فراورده و میوه یی عقیده و فکر شخص است و انحراف در عمل به انحراف در فکر و عقیده بر می گردد

شیخ مجاهدین، دکتر عبدالله عزام  رحمه الله می گوید:

«تمام انحرافاتی که امروزه در سلوک فردی و اجتماعی با آنها رو به رو هستیم، به انحراف اعتقادی بازمی‌گردند؛ در این زمان مردم به این نیاز دارند که از نو اعتقادات خود را بنا کنند، باید تنها خداوند را در مقام الوهیت قرار دهند و بزرگی خداوند متعال در دل‌هایشان رسوخ یابد»[۱]

شخصی که قوانین و برنامه های سکولاریستی و جاهلی را انتخاب کرده است، الله را در مقام اولوهیت قرار نداده بلکه فلان شخص سکولار را اله خود می داند و از او قانون و برنامه می گیرد.

به عنوان مثالی معمولی همه می دانیم که روانشناسی سکولاریستی بر پایه ی زیست شناسی بنا شده و زیست شناسی هم بر پایه ی شیمی و شیمی هم بر پایه ی ماده؛ یعنی روانشناسی هم اکنون در مییان مردن در حال مُد شدن است تفکرات پست ترین انسانها یعنی سکولاریستهاست که الله تعالی این سکولاریستها را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ایی کسانی که ایمان آورده اید بدرستی که (در میان انسانها) تنها سکولاریستها نجس هستند.

یعنی نه کفار یهودی و نه نصرانی یو نه مجوس و نه صابئی هیچ یک نجس نیستند بلکه تنها کفار سکولار نجس هستند.

حالا این نجسهای ماده گرا برای اداره ی زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی خود راهکارهایی را تدوین کرده اند و بسیاری از این راهکارها بر خلاف قانون شریعت الله و مخرب هستند؛ کسی که به جای قوانین و برنامه های شریعت الله از این راهکارهای سکولاریستی روانشناسها استفاده می کند در واقع در عقیده اش مشکل دارد و این افراد سکولار را در مقام الوهیت قرار داده و به عبادت آنها می پردازد.  

در مسائل حکومتی و اقتصادی هم باز قاعده همین است، از نظر عقیدتی قانون و برنامه ات را از کجا می گیری؟ همان را عبادت می کنی.

پس اصلاح عقیده یعنی اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی.


[۱]  عبدالله عزام، العقيدة وأثرها في بناء الجيل، ص ۱۱

چگونه سنت را ترک می کنیم؟

چگونه سنت را ترک می کنیم؟

به قلم: مسعود سنه ای

همه ی ما بارها و بارها از خطبای خود شنیده ایم که وحدت داشته باشید و این آیه را قرائت کرده اند که الله متعال می فرماید:و اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً ولا تَفَرَّقُوا (آل عمران – ۱۰۳)و همگی به ریسمان ﷲ متعال( قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید.

پیامبر ﷺ می فرماید : « شما را به تقوا در مقابل الله متعال و شنیدن و اطاعت کردن از حکم و فرمان حاکم اسلامی امر می کنم، هر چند آن ولی امر بنده ای حبشی باشد، بعد از من هر کدام از شما که عمر طولانی کند اختلافات بسیاری را مشاهده خواهد کرد، پس بر شما باد که به سـنـت من و سنت خلفای راشدین بعد از من تمسّک جوئید و آن را محکم بگیرید و از امورات تازه ایجاد شده و نوآوری (بدعت) در دین پرهیز کنید، چرا که بی گمان هر دستور تازه ایجاد شده در دین بدعت و نوآوری محسوب می شود و هر بدعت و نوآوری، گمراهی و سرگردانی است.»

 ابن رجب  رحمت الله متعال بر او باد میگوید: این حدیث موافق و منطبق با همان حدیث مشهوری است که از پیامبر ﷺ روایت شده که امت ایشان به هفتاد و اندی فرقه و گروه تبدیل میشوند و از آن میان تنها یک فرقه و گروه رستگار می گردد و نجات پیدا میکند و سایر فرقه ها وارد دوزخ می گردند، و آن فرقه و گروه نجات یافته همانهایی هستند که بر اساس کتاب الله متعال و سنت و منهج پیامبر ﷺ و اصحابش عمل می کنند.

در این حدیث به ما امر شده که هنگام اختلاف و پراکنده شدن و تشتت به سنت پیامبر ﷺ و خلفای راشدین که بعد از ایشان بوده اند چنگ بزنیم. اما این سنت چیست؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

الصَّلَاةُ إِلَى الصَّلَاةِ الَّتِي قَبْلَهَا كَفَّارَةٌ، وَالْجُمُعَةُ إِلَى الْجُمُعَةِ الَّتِي قَبْلَهَا كَفَّارَةٌ، وَالشَّهْرُ إِلَى الشَّهْرِ الَّذِي قَبْلَهُ كَفَّارَةٌ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ؛[۱] قَالَ : فَعَرَفْنَا أَنَّهُ أَمْرٌ حَدَثَ: إِلَّا مِنَ الشِّرْكِ بِاللَّهِ، وَنَكْثِ الصَّفْقَةِ، وَتَرْكِ السُّنَّةِ “، قَالَ : قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَذَا الشِّرْكُ بِاللَّهِ قَدْ عَرَفْنَاهُ، فَمَا نَكْثُ الصَّفْقَةِ ، وَتَرْكُ السُّنَّةِ، قَالَ: ” أَمَّا نَكْثُ الصَّفْقَةِ : فَأَنْ تُعْطِيَ رَجُلًا بَيْعَتَكَ ، ثُمَّ تُقَاتِلَهُ بِسَيْفِكِ، وَأَمَّا تَرْكُ السُّنَّةِ : فَالْخُرُوجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ.[۲] نماز فرض تا نماز فرض بعد از آن، کفاره‌ی گناهان میان آن‌ دو (وقت) است؛ و گفت: جمعه تا جمعه‌ی آینده و رمضان تا رمضان بعدی، کفاره‌ی گناهان بین این دو (مدت) است: مگر سه مورد – راوی می‌گوید: دانستم که حتما این اتفاق رخ می‌دهد- به جز شرک به الله، شکستن عهد و ترک سنت؛ گفتیم یا رسول الله، این شرک به الله را شناخته ایم، شکستن عهد و ترک سنت یعنی چه؟ فرمود: شکستن عهد عبارت است از این‌که با شخصی بیعت کنی سپس از درِ مخالفت با او بر ‌آیی و با شمشیرت علیه او بجنگی و ترک سنت یعنی خارج شدن از جماعت.

پس زمانی که تو اهل جماعت نبودی و در غیر معصیت الله از حاکمیت بر دارالاسلام اطاعت نکردی و به فرقه بازی و تفرق دلخوش شدی تو ترک سنت کرده ای .


[۱]  (مسلم۲۳۳) (الألباني:صحيح الجامع :۳۱۱۰ و صحيح ابن ماجه:۸۹۷)

[۲]  مسند أحمد بن حنبل۱۰۵۷۶-  10358/

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

به قلم: خالد سیف الله المسلول

عمر بن خطاب رضی الله عنه می گوید: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

جماعت یعنی حاکمیت بر دارالاسلام که با رهبری واحد به وجود می آید و مومنین به اهل این جماعت شدن دعوت می شوند و در زیر پرچم این جماعت است که جهاد صورت می گیرد.

جهاد با اخلاص کامل و تکیه دادن به حول و قدرت الله متعال و توکل کامل بر او ، به همراه آمادگی و فراهم نمودن تجهیزات ممکن و موجود که مهمترین این ابزارها جماعت است صورت می گیرد حتی اگر مثل بدر و … از لحاظ تجهیزان نظامی در سطح پائین تری باشیم. .

ما از سوی الله عز وجل به اهل جماعت شدن « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ » و سپس به جنگ و جهاد مأمور شده ایم، اما الله ما را به نتیجه و سرانجام مکلّف نفرموده است. «پیروزی تنها از جانب الله است»، و الله سبحانه وتعالى است که به بندگانش توفیق میدهد تا اهداف جنگ و جهاد را محقق گردانند و برای رسیدن به آن یاریشان می دهد و صداقت و راستی و صبر و تحملشان را بر آنچه بدست آورده اند و به آن رسیده اند محک می زند و آنان را می آزماید ، تا پلید را از پاک و صادق را از دروغگو جدا سازد.

نبرد با کفر، به منطقه یا سرزمین و مکانی خاص منحصر نمی باشد و در هم کوبیدن امتهای کفر هرگز به خاطر دنیا یا رسیدن به لذت ها و غنیمت های آن نیست . بلکه ؛ تنها برای عمل نمودن به واجب ضروری بر دوش هر مسلمان توانا و دفاع از این دین عظیمی میباشد که الله ما را برای آن برگزیده است و برای رسیدن به عزت و کرامت و سربلندی و خوشبختی و یاری رساندن به مستضعفان و ستمدیدگان است‌. الله متعال می فرماید : وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ [عنكبوت/ ۶] ترجمه: «و هر کس جهاد کند در حقیقت برای خود جهاد کرده است و سود آن عاید خودش می گردد چرا که الله بی نیاز از جهانیان است».

و هر اندازه شدت سختی و امتحان بر اهل جماعت بیشتر گردد، پیروزی نزدیکتر می شود اگر چه طولانی هم گردد .الله متعال می فرماید: كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيز [مجادله ۲۱]الله چنین مقدّر نموده است که من و پیامبرانم قطعا پیروز می گردیم، بیگمان الله نیرومند و شکست ناپذیر است.

پس ثبات و ایستادگی مؤمنان در اهل جماعت ماندن و دوری از تفرق و اهل فرقه بازی و جنگ شان با کافران و پافشاری و مداومت شان در آن و توجه نکردن به موانعی که دشمنان در برابرشان قرار می دهند تا آنان را از ادامه مسیرشان و بالا نگه داشتن پرچم بازدارند؛ قطعا این بخشی از نصرت الله برای آنان می باشد ، چرا که سرانجام از آن کسی است که صبر پیشه کرده و صادق باشد و ایستادگی و مقاومت امروز مجاهدین اهل جماعت و پافشاری آنان بر ادامه جنگ و ریشه دواندن آن در دلهایشان به خواست الله نتایج بعدی خود را در پی دارد.

ملت های کفر امروز جز بکارگیری طاقت فرسای نیروی خود راه حل دیگری ندارند و به اذن و فرمان الله زبانه آتش آن به دیار و مملکت خودشان باز خواهد گشت.

  1. اهل جماعت بمانیم که رحمت و بزرگترین ابزار پیروزی دنیوی است.  الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۲] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب
  2. و از اهل تفرق دوری کنیم  که عامل ذلیلی و شکست است؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۳] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.
  3. و جهاد خود را به پیش بریم و نتیجه را به الله بسپاریم.

[۱] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، ۲۵۷- ۲۶۵/ ابوداود (۳۶۶۴)، احمد (۲/۳۳۸)

[۲]  الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷ 

[۳] مسند أحمد ۱۵۳۹

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

به قلم: مسعود سنه ای

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد مسلمین می فرماید: مَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا، وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أُجُورِهِم شَيءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيه وِزْرُهَا، وَوِزرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بعدِه، من غير أن ينقُص مِن أَوزَارِهَم شيء.[۱] هرکس پایه گذار روش نيکويی در اسلام باشد، پاداش آن و پاداش کسانی که پس از او به آن عمل کنند، به او می رسد؛ بی آنکه چيزی از اجر و پاداش آنها کم گردد. و هرکس روش بدی در اسلام پايه گذاری کند، گناه آن و گناه کسانی که پس از او به آن عمل نمايند، به او می رسد و ذره ای از گناهان آنها کاسته نمی شود.

سنت حسنه مثل روز درختکاری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده اما در راستای امر خیری بعدها به وجود آمده است، حالا چه کسی از مسلمین چنین سنتی را به وجود آورده است گاه اصلاً نگریسته نمی شود بلکه نفس عمل و هدفی که برای آن به وجود آمده است اهمیت دارد؛ یعنی شخص در روز درختکاری شرکت می کند و برای آنهم تبلیغ می کند اما یا نمی داند چه کسی این سنت حسنه را به وجود آورده یا اصلاً برایش مهم نیست بنیانگذار این سنت حسنه چه کسی بوده است و تنها به نفس عمل اهمیت می دهد.

در این راستا سنت حسنه ی «روز قدس» است که سنتی جهت متحد کردن مسلمین در برابر جنایات و اشغالگری های رژیم صهیونیستی و حامیان آن چون آمریکا و اتحادیه ی اروپا و غیره  و سنتی جهت زنده نگه داشتن حقیقت اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی و… است.

پس روز قدس تنها یک راهپیمائی ساده نیست بلکه نمادی از مقاومت و عدالت خواهی و اتحاد مسلمین در برابر جنایاتی است که همین الان هم نسبت به مردم فلسطین و بخصوص غزه صورت می گیرد و توطئه ی فراموشی این حقیقت را خنثی می کند.

این روز علاوه بر آنکه اجازه نمی دهد قضیه ی فلسطین به فراموشی سپرده شود بلکه مسلمین سراسر دنیا از شرق اسلامی و اندونزی تا قلب اروپا و آمریکا را با هم هم مسیر می کند و این پیام را به دنیا می رساند که نه تنها فلسطین فراموش شدنی نیست بلکه قضیه ی فلسطین قضیه ای متعلق به امت اسلامی است نه قوم و مذهب و منطقه ای خاص و اتحاد اسلامی امری قابل تحقق است.

این پیام کوبنده ی مسلمین سراسر جهان باعث می شود صهیونیستها  در جنگ روانی متحمل شکست فاحشی شوند و حتی بسیاری از کشورها به خاطر فشار افکار عمومی مردم خود و جهان از حمایت علنی از جنایات صهیونیستها خودداری کنند.

این روز جهانی بدون شک برای مردم مقاوم و مجاهد فلسطین روز امید بخشی است و باعث تقویت روحیه و انگیزه  و توان انقلابی و مقاومت آنها در برابر اشغالگران صهیونیست می شود.

هر قومی اگر ببیند در جهان روزی به اسم او وجود دارد و از او نام برده می شود و از او حمایت می شود بدون شک باعث بالا رفتن روحیه ی مبارزاتی این قوم می شود.

پس روز قدس روزی است که هر شخصی می تواند با حضور در خیابانها سهمی در جهاد و مقاومت مردم ستمدیده ی غزه و فلسطین در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی و حامیان آن چون آمریکا و انگلیس و غیره داشته باشد و نشان دهد انسانی است که در برابر ظلم بی تفاوت نیست و حامی عدالت است.


[۱] مسلم ۱۰۱۷-  النسائي (۲۵۵۴) أحمد (۱۹۱۷۴)