چگونگی انتخاب امام و رهبر دارالاسلام  در منهج اهل سنت و جماعت

چگونگی انتخاب امام و رهبر دارالاسلام  در منهج اهل سنت و جماعت

به قلم: خالد هورامی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: علَيكُم بالجماعةِ وإيَّاكم والفُرقةَ فإنَّ الشَّيطانَ معَ الواحدِ وَهوَ منَ الاثنَينِ أبعدُ، مَن أرادَ بَحبوحةَ الجنَّةِ فلْيلزَمُ الجماعةَ.[۱]بر شما پیوستن به جماعت لازم و ضروریست، و برحذر باشيد از تکروی و جدايي و تفرق، که شيطان به همراه يک نفر تنها و تکرو است و از دو نفر دور تر است، هرکه خواستار وسط بهشت است حتماً  همراه و پايبند جماعت باشد.

این جماعت واحدی که بر دارالاسلام حاکم می شود هم بر اساس فرمایش رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها در سه شکل و قالب ظاهر می شود:

  • حکومت اسلامیعَلَى مِنْهَاجِالنُّبُوَّةِ که بهترین و سالم ترین کانال و مطلوب نهائی مومنین است و ما به بازگشت دوباره خلافت مطابق منهج و روش رسول الله، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ[۲] وعده داده شده ایم و باید بار دیگر به آن برسیم.
  • اگر نبود، در حالت ضرورت و اضطرار، حکومت بدیل اضطراری اسلامی به عنوان دومین ابزار، بهترین جایگزین است هر چند جائر و مستبدانه باشد: ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً 
  • و اگر این هم وجود نداشت در بدترین حالت تنها وحدت آگاهانه و هدفمند در یک مجلس شورای واحد تمام فرقه ها و جماعتهای مجاهد است که می تواند در ردیف سوم قرار بگیرد.

این «سه کانال» در واقع «سه ابزار» و سه قالبی هستند که «جماعت» مومنین به وسیله ی آنها و در شکل آنها نمود ظاهری پیدا می کند اما در هر یک شیوه ی انتخاب رهبریت فرق می کند.

در «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» که اصل شورا و نظارت همگانی حاکم است امام و رهبر جامعه به دو شیوه انتخاب می شود:

  • انتخاب آزاد با شرکت تمام افراد مکلفي که در امت وجود دارند، اعم از مردان و زنان مسلمانان برای انتخاب مردی که صفات و شروط امامت در حق او کامل شود و انتخابش بکنند.مانند:تعیین ستادهای انتخاباتی عمومی مسلمانان برگزار گردد.  نص بر این امر این آیه قرآن است: { وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ } . (الشورى/۳۸) و کارهایتان را با شورا بین خودتان انجام دهید.
  • به وسيلة انتخاب غير مستقيم توسط مردم و این امر به وسیله بیعت نمایندگان ملت(اهل حل و عقد و خبرگان رهبری) انجام می شود مانند: مجلس خبرگان و شورای رهبری.مانند نحوه خلیفه شدن عثمان رضی الله عنه توسط مجلس نمایندگان صحابه از طریق شورا.

در حاکمیتهای «مُلْكًا عَاضًّا» و «مُلْكًا جَبْرِيّاً»  نیز امام و رهبر دارالاسلام کلاً از طریق غلبه و قهر با شمشیر صورت گرفته است.

قاضي أبو يعلى از امام أحمد در  نامه عبدوس بن مالك می گوید: ومن غلب عليهم بالسيف حتى صار خليفة وسمي أمير المؤمنين لا يحل لأحد يؤمن بالله أن يبيت ولا يراه عليه إماماً عادلاً كان أو فاجراً فهو أمير المؤمنين.[۳] کسیکه بر آنها با شمشیر(اسلحه)غلبه پیدا کرد و امیرالمومنین نامیده شد بر احدی که ایمان به الله دارد حلال نیست و صحیح نمی باشد که بماند و امام عادل یا ستم کاری را نبیندش .پس او امیر المومنین است(ولو اینکه با شمشیر هم امیر شده باشد).

پس امام و رهبر از این دو طریق می تواند  حاکم بر دارالاسلام شود و قرار نیست اگر به روشی غیر از روش انتخاب توسط شورای حل و عقد یا انتخاب مستقیم مومنین حاکم شدن از امامت و رهبریت بر دارالاسلام بیافتد و اسبابی جهت توجیه تفرق و حزب بازی و ضرار سازی شود.


[۱]   صحيح الترمذي: ۲۱۶۵ / ابن ماجه، أحمد

[۲] مسند أحمد ابن حنبل ۱۸۱۲۳ /  تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله ُأَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، ُثمَّ سَكَتَ.

[۳]  المعتمدا في أصول الدين ص ۲۳۸- الأحكام السلطانية لأبي يعلى /۲۰-طبقات الحنابلة لأبي يعلى (۱ / ۲۴۱، ۲۴۶)- في اعتقاد أهل السنة- اللالكائي (۱ / ۱۶۰)

پندی مفید برای مومنین اهل جماعت

پندی مفید برای مومنین اهل جماعت

ارائه دهنده: آغسار تورکمن

فقط مومنان باهم برابرند:

از آنجا که ایمان یک حقیقت جامد و بی ثمر نیست یکی از بزرگترین ثمره ها و میوه هایش، تحقیق برادری و قیام اخوت است و این اخوتی که بر مبنای ایمان برپا می گردد ، خصوصیت انحصاری دارد در آنهایی که دارای ایمان هستند . چرا که الله متعال می فرماید:إنما المؤمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[الحجرات آیه ۱۰] فقط مؤمنان برادران همدیگرند پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید و ازالله تعالی ترس و پروا داشته باشید تا به شما رحم شود.

“إنما” از ادات حصر است و حصر برادری را در اهل ایمان افاده میکند و بیان می کند که فقط اهل ایمان با هم برادرند و هر کسی که فاقد ایمان باشد، برادر تو نیست هر چند که با تو از یک رحم به دنیا آمده باشد، الله متعال می فرماید:لا تجد قَوْمًا يُؤْمِنُونَ باللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادُ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَيكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وأيدهم بروج مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تجرى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِي اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَيكَ حِزب الله أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[المجادلة آیه ۲۲]

مردمانی را نخواهی یافت که به الله تعالی و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با الله و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هر چند که آنان پدران، یا پسران یا برادران و یا قوم و قبیله ی ایشان باشند چرا که مؤمنان الله تعالی بر دلهایشان رقم ایمان زده است و با نفخه ی ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان کرده است و ایشان را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که از زیر کاخها و درختان آنها رودبارها روان است و جاودانه در آنجا میمانند الله متعال از آنان خوشنود و ایشان هم از الله متعال خوشنودند. اینان حزب یزدانند هان حزب ،یزدان قطعاً پیروز و رستگار است.»

حقیقت برادری را زمانی خواهی فهمید که از ته قلب درک کنی که مصعب بن عمیر رضی الله عنه، یک صحابی انصاری را برای اسارت برادر تنی اش تشویق کرد .

والحمد لله أولا و آخرا

تو با دارالاسلام اهل جماعت بمان و منتظر آزار مگسها هم باشد

تو با دارالاسلام اهل جماعت بمان و منتظر آزار مگسها هم باشد

به قلم: مسعود سنه ای

به دلیل جهل به مفاهیم اهل سنت و جماعت توسط کسانی که خودشان را اهل سنت و جماعت می دانند و همچنین به دلیل نجدی زدگی فراگیری همین افراد و تبلیغات بی سابقه ی ماهواره ای و مجازی گروههای مختلف مخالف دارالاسلام ایران، کسانی که در این دارالاسلام بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» اهل جماعت شده اند و باز بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»(بخاری و مسلم)، از فرقه ها و گروههای مختلف دوری و کناره گیری کرده اند، گاه حتی برای بیان همین واقعیت باید با برچسبهای مختلف اذیت و آزارهای مختلفی حتی از سوی نزدیکان خود ببینند، اما لازم است بدانیم که هرکس حق بگوید، آزار خواهد دید.

 وَرَقَة بن نَوفَل رضی الله عنه در ابتدای بعثت به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: «لم يأت رجل قط بمثل ما جئت به إلا عودي» (بخاری و مسلم)، یعنی: هرگز مردی نبوده که مانند آنچه آورده‌ای را بیاورد، مگر اینکه مورد دشمنی قرار گرفته باشد! در قرآن کریم هم می‌خوانیم: {وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الإنس والجن…} [الأنعام: ۱۱۲]، یعنی: همینطور برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم.

و این دشمنی خاص انبیاء نیست؛ الله متعال فرموده است: {قل هذه سبيلي أدعو إلى الله على بصيرة أنا ومن اتبعني…} [یوسف: ۱۰۸]، یعنی: بگو این راه من است که با آگاهی و بینش به سوی الله دعوت می‌کنم و پیروانم هم [چنین می‌باشند]! همچنین در حدیث آمده است: «إن العلماء ورثة الأنبياء» (ترمذی، ابوداود و ابن ماجه)، یعنی: به درستی که عالمان وارثان پیامبران‌اند! پس همانگونه که علم را به ارث می‌برند، ابتلاها و مصائب پیامبران را هم به ارث خواهند برد و سنگینی بارش را به دوش خواهند کشید تا در قیامت ایمن باشند.

پس مادامی که چنین باشد، داعی باید خود را برای هر دشمنی و آزاری آماده سازد و اگر ابتلایی بر سر راه نیافت جای شگفتی دارد؛ هرکس پرچم توحید و اهل جماعت شدن را بلند کند، به ازای هر حرف خاری به پایش می‌خلد و گاهی خود را تنها و صفوف دشمنان را پیاپی و فراوان می‌بیند. اهل باطل با پرچم‌های رنگارنگ ضد او متحد می‌گردند. گاهی آتش درد درونش شعله‌ور می‌گردد و زمین بر او تنگ می‌شود.

 در قصه‌ی غزوه‌ی احد آمده است: «جرح وجه النبي صلى الله عليه وسلم وكسرت رباعيته وهشمت البيضة على رأسه» (بخاری ومسلم)، یعنی: صورت پیامبر صلی الله علیه وسلم زخمی شد، دندان رباعی ایشان شکست و کلاه‌خود بر سرشان شکسته شد! سرور پیامبران است و درخت توحید و محافظت از دارالسالام و اهل جماعت را با خونش آبیاری می‌کند! و در جای دیگری که انگشتشان خون‌آلود شده بود، فرمودند: «هل أنت إلا إصبع دميت وفي سبيل الله ما لقيت» (بخاری و مسلم)، یعنی: مگر تو جز انگشتی هستی که خون‌آلود شده و آنچه به او رسیده، در راه الله بوده است؟! ایشان سرور پیامبران است… تو دعوت بدون ابتلا را می‌خواهی؟!

پس هرچقدر دشمنان و مخالفان حقیقت زیاد باشند، سرت را بلند کن و «حسبنا الله ونعم الوکیل» بگو؛ خداوند حق را با یک نفر هم یاری می‌کند و باطل با هزاران لشکر هم باطل باقی خواهد ماند! نسل‌ها خواهند مرد، اما حق زنده می‌ماند و می‌درخشد! زندگی‌ات را به آن می‌بخشی تا از خداوند زندگی دیگری بگیری!

از صحنه‌های عجیب و پرمغزی که از شیخ الاسلام ابن تیمیه گزارش شده، آن است که حافظ ابن عبدالهادی رحمه الله در العقود الدریة (ص/۲۸۴) آورده که شیخ الاسلام در دارالعدل سنگی که برای سنگین‌کردن حصیر گذاشته شده بود را زیر سرش گذاشت و اندکی خوابید. سپس نشست و مردی آمد و گفت: سرورم، مردم علیه شما جمع شده‌اند و سخن‌ها می‌گویند! ابن تیمیه گفت: آنها مانند مگس هستند! سپس دستش را به سمت دهانش بالا برد و در آن فوت کرد!

آری، باطل بی‌مقدار و بی‌ارزش است اگرچه فراوان باشد!

حق باقی خواهد ماند با اجرِ صبر و استقامتی که داعی به دست آورده است!

«فبهداهم اقتده»

خطر نفوذی ها و دشمنان پنهان داخلی در صفوف اهل دعوت و جهاد

‍ خطر نفوذی ها و دشمنان پنهان داخلی در صفوف اهل دعوت و جهاد

به قلم: عبدالرحمن . ح

دارودسته ی منافقین زمانی تولید شدند که مومنین صاحب دارالاسلام و جماعت شدندو قبل از آن و در مکه که مومنین جماعت و دارالاسلامی نداشتند چیزی به نام دارودسته ی منافقین وجود نداشت؛ الله تعالی در مورد دشمنان پنهان داخلی یا دارودسته ی منافقین می گوید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ (منافقون/۴) اینها دشمن هستند از آنها حذر داشته باش.

خطرناک ترین دشمنان کسانی هستند که در مقابل چشمانت رفت آمد دارند  ولی  آنها را نمی بینی.  کسانی هستند که جرأت رویارویی شدن با مردان خدا را ندارند، پس خنجر هایشان را از پشت در قلبشان فرو می کنند.اینان ظاهر و نامی شبیه مومنین اهل دعوت و جهاد را بر خود حمل می کنند و زبانی متملق فریبنده ای را دارند که با آن مردم را فریب می دهند.

شیطان در دشمنی خود با دارالاسلام و اهل جماعت از هر راه و ترفندی استفاده کرده؛ از درگیری مسلحانه [تولید فرقه های مختلف اهل بغی و…] تا ترفند های فریبنده و وسوسه های گوناگون دیگر ، و از هیچ راهی برای ضربه زدن به اهل جماعت چشم پوشی نکرده است.

اما شیطان، در جنگ بین کفر و ایمان، به دنبال یافتن نقطه ی ضعفی در جبهه ی اهل جماعت بود، نقطه ای که با نفوذ در آن، بتواند تزلزلی در ایمان و انسجام موحدین ایجاد کند. و سرانجام، شیطان به این نقشه ی شوم و دسیسه ی پلید دست یافت که در اهل جماعت، بذر نفاق و تفرقه را بپاشد و نهال زقوم کینه و دشمنی را بکارد.

آگاه باش ای مومن و مجاهد دارالاسلام که اهل جماعت شده ای؛ مبادا که در دام تزویر و نفاق گرفتار شوی، و هرکس لباس جهاد و دعوت و تبلیغ را بر تن کرد و شروع به سخنرانی و انجام اعمالی کرد اما بر علیه اهل جماعت و مروج تفرق و فرقه بازی و تفرق بود  دلالت بر اهل جماعت بودن او نمی کند چنانچه در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز منافقانی بودند که در غزوات با ایشان همراه می شدند ولکن هدفشان جز سست کردن ایمان، دلسرد کردن مجاهدان و تزلزل در صفوف مسلمین چیز دیگری به ارمغان نداشتند تا جایی که الله متعال می فرماید : {مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ  وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ} [ آل عمران : ١٧٩]

ابن کثیر رحمه الله  در تفسییر این آیه می گوید : بی گمان، خداوند برای هر مؤمنی امتحانی قرار می‌دهد تا در آن، دوستِ خود را آشکار و دشمنش را رسوا کند. در این امتحان، مؤمن صابر و منافق فاجر شناخته می‌شود ، و منظور از این سخن جنگ احد است که خداوند مؤمنان را به وسیله آن امتحان کرد و ایمان ،صبر ،شجاعت ، ثبات قدم و اطاعتشان از خداوند و رسولش آشکار گردید و همچنین پرده از سیمای منافقان برداشته شد و سستی در جهاد و خیانتشان به خدا و رسولش به آشکاری رسید و به همین دلیل خداوند فرموده : (ما كان الله ليذر المؤمنين على ما أنتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب)

… اگر خداوند اسباب و عللی را که مبرهن این تمایز است را ایجاد نمی کرد هرگز نمی توانستید مؤمن را از منافق تشخیص دهید}. «پایان قول ابن کثیر»

بر مومنین دارالاسلام که اهل جماعت هم هستند واجب است که هیچگاه از ایین دشمنان پنهان داخلی غافل نشوند؛ اما باید مسئله ای را تذکر داد که در احتیاط زیاده روی نشود و هرکس که از او نشانه ای مشکوک مشاهده شد، او را متهم به نفاق و خیانت نکند.!

تا زمانی که یقین حاصل نشده یا ظن غالب به نفاق فرد وجود نداشته باشد، اصل بر برائت ذمه می باشد و نباید به صرف وجود شبهه ظنین یا ظن عارضی، از این اصل عدول کرد.

آنکه در جبهه ی مسلمین غزه می جنگد برحق است، بیدار شوید

آنکه در جبهه ی مسلمین غزه می جنگد برحق است، بیدار شوید

به قلم: مسعود سنه ای

زمانی که که اینهمه جنایت در غزه را دیدید و احساس کردید که فقط نظاره گر و تماشاچی شده اید فکر نکردید که مسیر را گم کرده اید؟ بدتر از آن: فکر نکرده اید زمانی که با زبان یا دست یا قلب بر علیه یاری کننده های راستین مردم غزه چون اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن و دارالاسلام ایران و سایر اعضای جبهه ی مقاومت بودید عملاً در جبهه ی صهیونیستها و آمریکا و سایر دشمنان مجاهدین غزه قرار گرفته اید؟!

عده ای مسلمان نما از دارودسته ی منافقین بدون توجه به جنایات صهیونیستهای سکولار، یک صدا با کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی، تطبیق شریعت و جهاد فی سبیل الله و آرزوی دیرینه بیرون راندن اشغالگران سکولار را جنایت و توحش می دانید و با کفار سکولار جهانی هم صدا شده اید و قومیت و دنیا و حب آن را بر آزادگی و عزت ترجیح می دهید.

آیا ما می گوییم دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت آن چون حماس و جهاد اسلامی و … معصوم هستند؟ نه به الله یگانه قسم . خطا و اشتباه را هر کس غیر پیامبر ممکن است مرتکب شود و ما نباید بخاطر انتقاد و صرف دیدن خطا و گناه ولو کبیره هم باشد دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت را منکر شویم و در صفشان نایستیم؛ این صفت خوارج بوده است که با دیدن گناه، خلیفه و امام را نفی می کردند و لزومی به آن نمی دیدند.

شما را به الله از خواب بیدار شوید و بیایید همگی یک صدا در بر افراشتن این پرچم توحید و مبارزه با مستکبرین و طواغیت سکولار جهانی به رهبری آمرییکا و ناتو و مزدوران محلی آنها یک صدا شویم و شریعت و حکم الله را بر سرزمین الله جاری سازیم و با کفار و طواغیت سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی تا بیرون راندن آنها از سرزمینهای اسلامی و تا اعتلای کلمه «لا اله الا الله» مبارزه و پیکار و جهاد کنیم به هر شیوه ای که در توانمان است.

الله مي فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً (نور۵۵)  خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده اند و كارهاي شايسته انجام داده اند، وعده مي دهد كه آنان را قطعاً جايگزين در زمين خواهد كرد همان گونه كه پيشينيان را جايگزين قبل از خود كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). همچنين آئين (اسلام) ايشان را كه براي آنان مي پسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي سازد.

چه با هجرت چه با قتال چه با هم صدایی چه با رساندن اخبار صحیح چه با دعوت فی سبیل الله و اگر هم هیچکدام در توانتان نیست حداقل قلبا با آنانی باشید که در جبهه ی مقاومت هستند و با دعا برایشان طلب سربلندی کنید(الدعاء سلاح المومن).

رسول الله صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ (مسلم۱۵۶) گروهي از امت من همواره براي دفاع از حق مي جنگد و پيروز مي شود. اين جنگ تا قيامت ادامه خواهد داشت.

 شما بگوئید آیا دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت مشمول این حدیث هست یا خیر؟ کسانیکه برای حق با آمرییکا و ناتو و صهیونیستها می جنگند نه براساس هوای نفسانی .کسانیکه همه کفار سکولار جهانی و مرتدین و گمراهین بر ضدش صف بسته اند و تحالف می بندند و….

بیایید شریعت و دین را با یک امام واحد اقامه کنیم و دست از تعصب بر حزبها و گروه بازی و فرقه بازی و مذهب بازی برداریم و در راه الله قدممان را فراخی بخشیم.الان الان جاء القتال.

الان که آمریکا به عنوان سرافعی به همراه متحدینش در سرزمیینهای اسلامی در تنگناه قرار گرفته اند و صهیونیستهای وحشی با حمایت آمریکا و متحدینش به جان مسلمین افتاده اند بیشتر از هر زمان اهمیت وضرورت اتحاد و تمرکز بر این دشمن اصلی احساس می شود.

برادرانی که کم جرئت یا بی جرئت هستند

برادرانی که کم جرئت یا بی جرئت هستند

به قلم: مسعود سنه ای

امروزه بر هر مسلمانی واجب است که در یکی یا چند مورد از سه جبهه ای که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده با سکولاریستها (مشرکین) جهاد کند که عبارتند از: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (صحيح أبي داود ۲۵۰۴) با سکولاریستها با اموالتان و با جانهایتان و با زبانهایتان جهاد کنید.

 برادرانی که نه کار حرکتی می کنید و نه حتی کار دعوت، از اسلام  توحید رو شناختید و به زندگی  روزمره خود راضی شدید، از خواب پا میشید، میرید سر کار و بر می گردید خونه، شما دیگر چرا سنت ها و بلکه  واجبات  ظاهری رو در سیما و صورت و  پوشش و لباس رعایت نمی کنید ؟!

از الله بترسید ، برای این کارتون چه  عذری دارید ؟!

 والله کسی صرف ظاهر اسلامی نه  زندان میشه نه هیچ ، فقط شاید چند  جاهل بر او اعتراض کنند و در قبال آن هم چند  مومن با دیدن این ظاهر  خوشحال می شوند.

 پس از الله بترسید، شما که نه دعوت می دید و نه کار حرکتی، حجتی ندارید که واجبات و سنت های ظاهری رو ترک کنید .

یعنی همرنگ شدن با جاهلیت و ترس از اجرای چند سنت تا این حد؟

آیا متحد شدن با کفار دلیل بر خوب بودن آنها و دفاع از کفریات و خباثت آنهاست؟

آیا متحد شدن با کفار دلیل بر خوب بودن آنها و دفاع از کفریات و خباثت آنهاست؟

به قلم: صلاح الدین مجاهد

کفار اصلی میان انسانها ۵ دسته هستند: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷)

شخص با کفر به شیطان و این ۵ کافر مییان انسانها به وظیفه ی کفر به طاغوت خود عمل می کند. پس ما در همان قدم اول به تمام این کفار و تولیدات فکر و عقیدتی آنها و اخلاق و عادات و رفتارهای ضد اسلامی آنها کفر کرده ایم.

در منهج صحیح اسلامی می بینم که غیر از کفار سکولار سایر کفار می توانند اهل ذمه شوند و با مسلمین در دارالاسلام زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و اهل جماعت شوند و در تاریخ اسلام می بینم که رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفار یهودی  اطراف مدینه و با کفار نصرانی نجران و با کفار زرتشتی الاحساء و حتی با کفار سکولار بنی خزاعه و بنی ضمره و… بر علیه کفار سکولار قریش به عنوان دشمنان اصلی و سر افعی متحد می شود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم حتی به دفاع از قوم سکولار بنی خزاعه که هم پیمان دارالاسلام و جماعت مسلمین بود به مکه حمله کرد و پایتخت کفار سکولار جزیره العرب را فتح و آزاد کرد.

پس اتحاد با این کفار به دلیل خوب بودن عقاید کفری و عادات و تقالید کفری آنها نیست بلکه به دلیل نیاز و پیمانی است که دارالاسلام جهت پیشبرد اهداف انقلابی خود با آنها بسته است.

امروزه هم اگر دارالاسلام ایران در جهاد مسلحانه با آمریکا و ناتو با دارالکفرهای چین و روسیه و مرتدینی چون حکومت سکولار و بعثی سوریه متحد شده است دلیل بر خوب بودن عقاید و تقالید این کفار و مرتدین نیست بلکه به دلیل نیاز به آنها در جنگ با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است.

فرقه های مختلف اهل سنت و جماعت باید تکلیف خود را روشن کنند یا در جبهه ی دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی قرار بگیرند یا در جبهه ی آمریکا و ناتو  و صهیونیستها بر علیه دارالاسلام ایران .

جبهه ها واضح و روشن هستند پس کسی نگوید جنگ شیعه و سنی درکار است، بلکه همچنانکه به صورت واضح در ادلب سوریه و شمال سوریه می بینم ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه وارد شده و جنگ این فرقه ها جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو شده است اما با خون و مال اهل سنت .

کسی از خباثت رژیم سکولار بشار اسد حمایت نمی کند اما واضح است که این رژیم در برابر صهیونیستها و آمریکا و ناتو قرار گرفته است همچنانکه کره شمالی و روسیه و چین در برابر آمریکا و ناتو قرار گرفته اند.

حیف است اهل سنت و جماعت این حقایق را نفهمد و جاهلانه در جبهه ی آمریکا و ناتو و صهیونیستها قرار بگیرد و ابزار دست دشمنان اسلام شود.  

شبهه: اگر جهاد ایران صحیح است، چرا مُلاهای اهل سنت و جماعت به همراه ایران وارد جهاد با آمریکا و اسرائیل نمی شوند؟

شبهه: اگر جهاد ایران صحیح است، چرا مُلاهای اهل سنت و جماعت به همراه ایران وارد جهاد با آمریکا و اسرائیل نمی شوند؟

به قلم: خالد سیف الله المسلول

شخص مومنی که در کنار اهل سنت بودن در دارالاسلام اهل جماعت هم شده باشد به سه شیوه و روش می تواند بر علیه سکولاریستها وارد جهاد شود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم.[۱] با سکولاریستها (= مشرکین = احزاب) با مال و جان و زبانتان جهاد کنید.

شخص مومن اهل جماعت به اندازه ی توانش با این سه روش وارد جهاد می شود. مهم این است که با اهل جماعت شدن خیال خودش را راحت کرده باشد که جزو فرقه بازهای نظاره گر نیست و برای روز قیامت جوابی برای الله و این مومنین تحت ستم دارد که به اندازه ی توانش وارد جهاد شده است.

کسانی که این شبه را مطرح می کنند یا خودشان اهل تفرق ساکن در دارالاسلام یا خارج از دارالاسلام هستند، به کسی که خارج از جبهه ی مقاومت تحت مدیریت ایران است می گویم: خودت اهل تفرق و اهل بدعت شده ای و در کجا هستی؟ در بلاد کفر زندگی می کنی و به کفار در کشتن مومنین مالیات و خدمات اقتصادی و مدیریتی و غیره پرداخت می کنی و طبق نقشه های کفار پیش می روی؟ یا در دارالاسلام ایران نظاره گر و تماشاچی؟ حتما  در ساحه ی جهاد اهل جماعت نیستی و بعد طعن می زنی که چرا فلان عالم و داعی جهادی اسلحه به دست در میدان نیست؟

مسئله ی بعدی که لازم است همگی بدانند این است که علمای جهادی و داعیان جهادی مانند آدم های عادی نیستند، آنان در بین مسلمین معروف شده اند و صاحب خطبه، کتاب و فعالیت های جهادی هستند و اسم ورسمشان برای همه مشخص شده است و هیچ عالم  جهادی یا غیر جهادی، داعی جهادی و یا غیر جهادی و یا انسان عاقلی نمی گوید که تمام داعیان و علمای جهادی اهل سنت و جماعت ایران و خارج از ایران که در بخش فکری و رسانه ای و جنگ روانی بر علیه آمریکا و صهیونیستها فعالیت دارند باید همگی در داخل میدانهای قتال حضور داشته باشند. اصلاً این امر غیر معقول و غیر ممکنی است.  

الله تعالی می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه/۱۲۲) ‏مؤمنان نمی شود که همگی (برای قتال) بیرون بروند. باید که از هر قوم و قبیله‌ای، عدّه‌ای بروند تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداری کنند.‏

نکته ی پایانی اینکه: جبهه ی مقاومتی که دارالاسلام ایران به عنوان ابرقدرت منطقه یکی از بازوان آن است جبهه ای منطقه ای و وسیع است و در میدانهایی مثل غزه که نیاز به حضور فقها و خطبای مساجد هم دیده می شود علمای عامل زیادی در میدانهای قتال هم حضور دارند.  

پس، جهاد در هر سه بخش مالی و جانی و زبانی می تواند صورت گیرد به شرطی که شخص قبل از جهاد اهل جماعت شده باشد و به جهاد خود مشروعیت ببخشد.


[۱]   أبو داود ۲۵۰۴ / أحمد  12268 / النسائي (۳۰۹۶)

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

به قلم: خالد هورامی

ابن خلدون در مورد امام  که با لفظ رهبر یا خلیفه یا امیرالمومنین نیز نام برده شده است می گوید: الخلافة نيابة عن صاحب الشّرع في حفظ الدّين وسياسة الدّنيا.[۱] خلافت، جانشينی از صاحب شريعت – صلى الله عليه وسلم – در حفظ دين و سياست دنياست.

امام أبو عبد الله محمد بن علي بن الحسن القَلْعي الشافعي (المتوفى: ۶۳۰هـ) در کتابش می فرماید: أَجمعت الْأمة قاطبة إِلَّا من لَا يعْتد بِخِلَافِهِ على وجوب نصب الإِمَام على الْإِطْلَاق وَإِن اخْتلفُوا فِي أَوْصَافه وشرائطه فَأَقُول نظام أَمر الدّين وَالدُّنْيَا مَقْصُود وَلَا يحصل ذَلِك إِلَّا بِإِمَام مَوْجُود لَو نقل بِوُجُوب الْإِمَامَة لَأَدَّى ذَلِك إِلَى دوَام الِاخْتِلَاف والهرج إِلَى يَوْم الْقِيَامَة لَو لم يكن للنَّاس إِمَام مُطَاع لانثلم شرف الْإِسْلَام وَضاع.[۲]

مفهوم این سخن قلعی الشافعی این است که امت اسلام همگی بر وجود یک امام برای همه مردم اجماع کرده اند برای امور دینی و دنیوی شان و می گوید که اختلاف امت بر نصب امام و خلیفه برای مردم نیست بلکه اختلافشان بر سر اوصاف وشرایط آن است. قلعی شافعی این سخن را در کتابش در بابی می آورد تحت عنوان وجوب امامت(زمینی وشورایی نه آسمانی و منصوص) و احتیاج به سلطان و عدم غنی بودن از آن در همه زمانها.سخن به حد کافی آشکار است .

در این صورت واضح است که از نگاه اهل سنت و جماعت امامی که باید زندگی ما را در دنیا اداره کند رهبر حاکم بر دارالاسلام است.

رهبر شما اگر یک کافر است پس امام شما یک کافر است و شما را به سوی قوانین کفری و آتش جهنم دعوت می دهد و شما باید در این قوانین از او اطاعت کنی هر چند مخالف دین و مذهب شما باشد: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ﴿ القصص : ۴۱﴾

 اما در دارالاسلام، این امام به سوی قوانین الله دعوت می دهد هر چند مذهبش با مذهب شما مخالف باشد و شما تنها زمانی از امام اطاعت می کنی که فرمانش در معصیت الله و مخالف مذهب شما نباشد: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا ۖ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ﴿ السجدة: ۲۴﴾

به عنوان مثال: امام کنونی دارالاسلام ایران آیت الله خامنه ای است و ما تنها در ۱۱ مورد مشخص اطاعت خود را مطلقا به او داده ایم و در صدها مورد فقهی دیگر که بر اساس مذهب شیعه ی ۱۲ امامی فتوا داده ما از او اطاعت نمی کنیم بلکه بر اساس مذهب خودمان عمل می کنیم و این امام هم از ما نخواسته که در این موارد از او اطاعت کنیم حتی از مقلدین شیعه ای که دارای مراجع تقلید مختلف هم هستند نخواسته که حتماً در این مسائل از او تقلید کنند . این نعمتی است که در هیچ دارالکفر سکولاری یافت نمی شود.

در دارالکفرهای سکولار که امام عده ای شده اند افراد جامعه باید حتماً از قوانین کفری حاکم بر جامعه اطاعت کنند هر چند مخالف دین و مذهب آنها باشد. 


[۱]  تاریخ ابن خلدون۱/۲۳۴- الناشر: دار الفكر، بيروت.الطبعة: الثانية، ۱۴۰۸ هـ – ۱۹۸۸ م

[۲]  تهذيب الرياسة وترتيب السياسة ۱/۷۴- الناشر: مكتبة المنار – الأردن الزرقاء- بَاب فِي ذكر وجوب الْإِمَامَة والاحتياج إِلَى السُّلْطَان وَعدم الِاسْتِغْنَاء عَنهُ فِي جَمِيع الْأَزْمَان)

ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

به قلم: محمد الکوردی

اینکه امروزه دارالاسلام ایران به عنوان قدرتمندترین نیروی اسلامی توانسته است جبهه ای تحت عنوان جبهه ی مقاومت تشکیل دهد که مستقییماً آمریکا و منافع آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار را مورد هدف قرار دهد واقعیتی است غیر قابل انکار.

دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت تحت پرچم آن با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی درگیر مستقیم شده اند که دیگران حتی جرئت ندارند زنگ در آنها را بزنند و دربرن.

اما باید بدانیم که جنگ های آزادی خواهانه را ملت ها به پا می کنند نه جماعت ها، ملت ها بهایش را می پردازند -چه بخواهند چه نخواهند- میلیون ها کشته و زخمی می دهند تا به آزادی و بزرگی دست یابند و این سرنوشتِ محتومِ مسلمانان است.

جنگ هایی که به مسلمانان تحمیل شده، خود آن را انتخاب نکرده اند و راه چاره ای ندارند جز این که در برابرش به پاخیزند همان طور که همه ملت ها در برابر اشغالگران به پاخواستند بدون این که به قربانیان این جنگ ها و خسارت های سنگینِ آن توجهی بکنند، چرا که هیچ بهایی هم طرازِ آزادی و نجات یافتن از ظلمِ اشغالگر جود ندارد.

مسلمانان به سبب کمبود تعدادشان شکست نمی خورند چون بیشتر از یک و نیم میلیارد نفرند و تا کنون به اندازه ی اروپا در جنگ جهانی دوم برای آزاد شدن از دست نازی ها قربانی نداده اند، اروپایی ها در این جنگ ۶۰ میلیون قربانی دادند و تمدن و شهرهایشان بخاطر آزادی نابود شد.

مسلمانان به سبب کمبود ثروت شکست نمی خورند چرا که اراضی مسلمانان اکثریت مطلق ثروت، نفت و گاز جهان را در خود جای داده است.

مسلمانان تنها به یک دلیل شکست می خورند و آن تفرق و اهل جماعت نشدن است آنهم به دلیل تعصبات خشک و جاهلانه ی مذهبی و قومیتی و سپس سستیِ اراده، خیانت حاکمان، و ترس علماست، وگرنه ملت های مسلمان بارها در طول تاریخ قربانی داده اند در برابر این حملات سکولاریستی ایستاده اند و میلیون ها شهید، مجروح و آواره تقدیم کرده اند و این صادقانه ترین روش و پاک ترین راه است.

در مقابل، حکومت های دست نشانده ای وجود دارند که با وَهمِ استقلال مردم را می فریبند، علیه شان توطئه می کنند، با دشمنانشان هم پیمان می شوند و آن ها را به اشغالگرانِ جدید تسلیم می کنند.

با وجودِ همه ی این اوصاف، دشمن هنوز نتوانسته اهدافش را در جنگ های نظامی تحقق ببخشد و اکنون می خواهد با جنگ رسانه ای و روانی و نیز توطئه های سیاسی به منویات و اهدافش دست یابد و آنچه را که با جنگ های نظامیِ وحشیانه از حصولش عاجز مانده این بار به شیوه های دیگر به دست آورد اما باذن الله هرگز موفق نخواهد شد چرا که امت راهشان را با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق شناخته اند و در قیامشان پابرجا هستند و حرکتشان متوقف نخواهد شد تا وقتی که از زنجیرهای بندگی آزاد شوند.

ملتهای اسلامی چاره ای جز اهل جماعت شدن ندارند، باید تعصبات مذهبی و قومیتی را کنار بگذارند و همگی در بدترین حالت یک «جبهه ی متحد مقاومت» در برابر این کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها شوند.

این مسیر صحیح اسلامی جهت «امت شدن» است که هم اکنون دارالاسلام ایران و سایر اعضای جبهه ی مقاومت اسلامی تا قلب فلسطین خواستار آن هستند و در آن قرار گرفته اند.

تو هنوز به تفرق ذلیلانه دلخوشی یا در این مسیر مبارک و عزتمند قدم گذاشته ای؟