ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻋﻠﻤﺎﯼ سوء ﻭ الرویبضه در محافظت از وحدت و پرهیز از تفرق

ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻋﻠﻤﺎﯼ سوء ﻭ الرویبضه در محافظت از وحدت و پرهیز از تفرق

ارائه دهنده: سید مصطفی بانه ای

ﺳﺨﻦ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ مسلمان و ﭘﯿﺮﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به حساب اورده  ﺍﻣﺎ ﻃﻮﻃﯽ ﻭﺍﺭ ﻭﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺩﯾﻦ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ اعمال تفرقه انگیز و غیر شرعی انها نیزﺩﻓﺎﻉ ﻫﻢ می کنند!!

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻭ ﺍﻟﺠﻼﻝ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :‏« مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ * وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ» (توبه/۱۱۳-۱۱۴)

ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺩﺭﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﻗﻄﻊ ﻣﻮﺍﻻﺕ ﯾﻌﻨﯽ حتی ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺗﺮﺣﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﺮﮎ ﻭ ﮐﻔﺮ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺮﻃﺒﯽ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻩ .ﺩﺭ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪ :

ﻋﻦ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻋﻦ ﺃﺑﯿﻪ ﻗﺎﻝ : ‏« ﺟﺎﺀ ﺃﻋﺮﺍﺑﯽ ﺇﻟﯽﺍﻟﻨﺒﯽ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻓﻘﺎﻝ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺇﻥ ﺃﺑﯽﮐﺎﻥ ﯾﺼﻞ ﺍﻟﺮﺣﻢ ﻭ ﮐﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﻥ ٬ ﻓﺄﯾﻦ ﻫﻮ؟ ﻗﺎﻝ ﻓﯽﺍﻟﻨﺎﺭ٬ ﻗﺎﻝ ﻓﮑﺄﻧﻪ ﻭﺟﺪ ﻣﻦ ﺫﻟﮏ ﻓﻘﺎﻝ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺄﯾﻦ ﺃﺑﻮﮎ ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺣﯿﺜﻤﺎ ﻣﺮﺭﺕ ﺑﻘﺒﺮ ﻣﺸﺮﮎ ﻓﺒﺸﺮﻩ ﺑﺎﻟﻨﺎﺭ٬ ﻗﺎﻝ ﻓﺄﺳﻠﻢ ﺍﻷﻋﺮﺍﺑﯽ ﺑﻌﺪ ﻭ ﻗﺎﻝ ﻟﻘﺪ ﮐﻠﻔﻨﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺒﺎ ؛ ﻣﺎ ﻣﺮﺭﺕ ﺑﻘﺒﺮ ﮐﺎﻓﺮﺇﻻ ﺑﺸﺮﺗﻪ ﺑﺎﻟﻨﺎﺭ ‏»[۱]

ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ٬ ‏( ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ‏) ﭘﺪﺭﻡ ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺑﺠﺎ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺑﻮﺩ ‏[ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﯿﮏ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ‏] ٬ ﭘﺲ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﺶﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ٬ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯﯾﻦﮔﻔﺘﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ ﺷﺪ ‏[ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﭘﺪﺭﺵ ‏] ﺳﭙﺲ ﭘﺮﺳﯿﺪﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﭘﺪﺭ ﺷﻤﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ :ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﺸﺮﮐﯽ ‏[ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﮐﺎﻓﺮﯼ ‏] ﻋﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺪﻩ٬ ﺭﺍﻭﯼﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﻌﺪﺍ ﺍﻋﺮﺍﺑﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺍﻣﺮ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ‏( ﻭﺁﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ‏) ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﮐﺎﻓﺮﯼ ﻧﮕﺬﺷﺘﻢ ﻣﮕﺮﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﺍﺩﻡ . ‏» .

زمانی که ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻋﺰﯾﺰ و دیگر مسلمین ﺭﺍ جهت پیشبرد صحیح کفر به طاغوت و بیزاری از شرک و مشرکین حتی ﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺮﺍﯼ نزدیکانشان ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﮐﯽ ﻣﺮﺩﻩﺍند٬ ﻧﻬﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ  است حالا چگونه است که علمای سوء علاوه بر ثناخوانی برای کفار و مرتدین زنده و نوکری برای طاغوتها، عامل تفرق و چند دستگی مسلمین گشته اند و باز خود را ادامه دهنده ی راه پیامبر و قرآن می دانند؟! آیا شایسته نیست مریدان این دسته از علمای  سوء کمی بیاندیشند؟

اگر سکولاریستهای جهانی به رهبری آمریکا جانورانی چون شیطان یاری و یاسر الخبیث و… در میان تشیع، و موجوداتی چون عرعور و ابوبصیر طرطوسی و سلفیون مدخلی و…. در میان اهل سنت را جهت ایجاد تفرق و چند دستگی میان مسلمین پرورش داده اند چرا ما نباید هوشیار باشیم و فریب این عوامل دست نشانده را نخوریم؟ آیا شایسته نیست مریدان این دسته از علمای  سوء کمی به مصیبتهای ناشی از تفرق و فواید ناشی از وحدت بیاندیشند؟

برای یک مسلمان شایسته است که با چنگ زدن به قرآن و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم از علمای سوء و دین فروشان وابسته به یکی از طاغوتها دوری گزیند و هر گونه تلاشی که منجر به ایجاد تفرق و سست نمودن پایه های وحدت میان مسلمین می گردد پرهیز نماید. در این صورت آیا شایسته نیست در برابر تبلیغات ماهواره های منتسب به اهل سنت و تشیع و دین فروشان موجود در آنها که پیام اوران فتنه ی جنگ مذهبی و تفرق هستند با احتیاط برخورد شود؟

……………………………………….

[۱] ﺳﻨﻦ ﺍﺑﻦ ﻣﺎﺟﻪ : ۱۵۷۳ ﻭ ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ ﻃﺒﺮﺍﻧﯽ : ۳۲۶ ﻭ ﺩﻻﺋﻞ ﺍﻟﻨﺒﻮﺓ ﺑﯿﻬﻘﯽ : ۱۴۰ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺔ ﺍﻟﺼﺤﺎﺑﺔ ﺍﺑﯽ ﻧﻌﯿﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ : ۵۲۲ ﻭ ﻣﺴﻨﺪ ﺑﺰﺍﺭ:۹۳ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﯿﻮﻡ ﻭ ﺍﻟﻠﯿﻠﺔ ﺍﺑﻦ ﺳﻨﯽ : ۵۸۸ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﺻﺤﯿﺤﻪ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ : ۱۸

جهاد در راه الله

جهاد در راه الله

علي بن عبدا لعزيز الراجحي

ارائه دهنده : ابومحمد الکردی

بسم الله الرحمن الرحيم

تعریف جهاد : جهاد در لغت از کلمه ( جهد) به فتح یا ضم جیم به معنی قدرت و مشقت و سختی است .

و اجتهاد ، به معنی نهایت سعی برای چیزی بدست آوردن .

اما در دین و شریعت دو نوع تعبیر دارد .

الف : تعبیر خاص که منظور آن بکار گرفتن نهایت سعی و تلاش در قتال و جنگ با کفار و طاغیان است .

ب : تعبیر عام طبق تعریف ابن تیمیه رحمه الله می گوید :« جهاد ، حقیقت سعی و تلاش در بدست آوردن آنچه الله آنرا دوست می دارد از باورها و کردارهای نیک و دفع آنچه الله برآن خشم می گیرد مثل کفر و فساد و طغیان. » کتاب مجموع الفتاوی ۱۰/۱۹۱

با این تعریف هر آنچه که مومن در بدست آوردن آن درراه  ایمان به الله و فرمانبری او تلاش نماید مثل مقاومت در برابر شر و بدیها و انحرافات ،  ثابت قدم ماندن در دین الله ، استقامت در مقابل وسوسه های شیطان ، از جمله جهاد در راه الله محسوب می شود .

 

انواع جهاد :

جهاد طبق تعبیرهایش  اینگونه تقسیم می شود :

۱- جهاد بانفس : با کسب علوم شرعی که منجر روشنایی بصیرت انسان می گردد و با استقامت براعمال نیک مبنی بر علم صحیح ، راه درست زیستن برای انسان واضح و روشن می شود .

و از جمله جهاد با نفس : ایستادن در برابر خواسته های نفسانی و تمایلات درونی انسان برای غوطه ور شدن در اعماق شهوتهای حرام می باشد و الله تعالی در آیه ۶۹ سوره عنکبوت می فرمایند : {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} ( کسانی که در راه ما تلاش و جهاد نمایند، آنان را به راههای خود رهنمود  می کنیم) . ادامه خواندن جهاد در راه الله

خلاصه اساسات امنيت در امورات جهادى

خلاصه اساسات امنيت در امورات جهادى

ارائه دهنده: عبدالسلام .م

 

اساس اول : كار بخاطر الله جل جلاله:

اخلاق و سلوكيات يك مجاهد از لحاظ ظاهر و باطن بايد  طبق شريعت الله جل جلاله بوده و در هرجانب از الله و رسولش اطاعت كند، كه در نتيجه الله تبارك و تعالى  حافظ او از كيد ومكر دشمن بوده و ناصرش در تمام برنامه هاى جهادى اش مى باشد.

قرآن به پيامبر صلى الله عليه وسلم مى فرمايد: قُلِ ادْعُواْ شُرَكَاءكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ ْ إِنَّ وَلِيِّـيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ: بگو شريكان خود را بخوانيد سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت ندهيد. بدون شك، چاره ساز من همان الله است كه قرآن را فرو فرستاده و صالحان را دوست دارد .اعراف: ۱۹۶

اساس دوم: ترسيخ ريشه هاى اخلاقى در افراد: مثل  حفظ اسرار، ترك مالا يعنيه و كارهاى بى فايده، اجتناب از  پرگويى و غيره.

اساس سوم : بيدارى و محتاط بودن.

اساس چهارم  : شناختن درست وسايل دشمن.

اساس پنجم : مراعات نظم در تنظيم.

با اطاعت كامل از امير و انجام دادن تمامى وظايف محول شده، آموختن ادب اجازه گرفتن در همه كارها، اعتراف نمودن به اشتباهات خود و فوراً آنرا به مسئولين رساندن تا جلو مشكلات ناشى از آن  پيشتر گرفته  شود.

و من الله التوفيق

 

 

رابطه ی نبود رهبریت واحد و تهاجم کفار سکولاریست به مسلمین

رابطه ی نبود رهبریت واحد و تهاجم کفار سکولاریست به مسلمین

 

رائه دهنده: سید خان افغانی

امت اسلامی بعد از از دست دادن سپر خود ، مورد تاخت و تاز بی سابقه ی کفار قرار گرفت و کفار با گسترده ساختن قتل، تعذیب و شکنجه به بیرون راندن مسلمانان از خانه های شان و سرزمین شان پرداخته و هر روز ظلم شان را بالای مسلمانان بیشتر از روز قبلی می افزایند. حتی به این هم بسنده نکرده با لشکرکشی های خود سرزمین های اسلامی را یکی پی دیگر اشغال نموده و انواع جنایت را در حق مردم آن سرزمین ها روا داشتند و هر قدرت استعماری به نوبه خود به استعمار و اشغال سرزمین های اسلامی پرداخته و هرکدام بارها این سرزمین ها را مستعمره ی خود ساختند که هیچگاه تاریخ فراموش نخواهد کرد و همیشه در اذهان امت مسلمه بوده و فراموش نمی شود.
انگلیس سکولاریستچه خیانت عظیم را در حق این امت مرتکب شد، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق چه جنایت بزرگی را بالای این امت روا داشت و حالا امریکای استعمارگر  سکولارو همپیمانان اش چه جنایت را نیست که در حق این امت مرتکب نمی شوند! چوچه های تربیه کرده شان چگونه خون این امت را می مکند و چگونه در اکثر سرزمین های اسلامی؛ هم چون: افغانستان، عراق، فلسطین، یمن، کشمیر، برما، سوریه و… به این جنایت شان ادامه می دهند!
امروز هم کفار  سکولاریست با تمام امکانات و نیروی خود در سرزمین های اسلامی با کشتار وحشیانه مسلمانان پرداخته منابع شان را چور و چپاول می نمایند که جنایت امروزه شان در افغانستان، عراق، برما، فلسطین و سوریه مشهود است
اما چرا کفار استعمارگر سکولاریست  بی باکانه و بدون هیچ گونه هراسی در مقابل میلیون ها مسلمان این گونه به جنایت خود ادامه می دهند؟ چون کفار استعمارگر سکولاریست دریافتند که این امت بعد از از دست دادن سپر خود حیثیت آن رمه ای را بخود گرفته که بدون چوپان در صحرا پر از گرگ ها رها گردیده که هر گرگی و هر وقتی دلش خواست به شکار خود می پردازد. هیچ باکی ندارد و حتی از تعدادشان هم هراسی ندارند؛ چون بیشتر بودن گوسفندان در نبود چوپان برای شان طعمه بهتر خواهد بود.
بناً امروز هم کفار استعمارگر سکولاریست در برابر مسلمانان همان گرگان وحشی و درنده ای هستند که در نبود  رهبر واحد بین مسلمانان هر گونه جنایت را بدون هیچ گونه هراسی ادامه می دهند. حقا که رهبر برای مسلمانان حیثیت سپر را دارد. قسمی که جناب رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند:«انَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»
یقیناَ امام  سپری است که از عقب وی امت اسلامی جهاد می کند و در صورت لزوم به وی(این سپر نیرومند) پناه می برند.

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت ششم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت ششم  )

 

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

مسئله: موقفِ ما در برابر تعدد جماعت هایی که برای اسلام کار می­کنند چیست؟

هنگامی که به جای اعتزال، در این زمان کار گروهی برای نصرت دین واجب است، پس موقفِ ما در برابر تعدد جماعت­ها چیست؟ و مسلمان باید با چه کسی کار کند؟ این سوال بیش از یک بار پرسیده شده. و در اینجا جوابم را بیان می­کنم که نتیجه آن برای عموم سودمند خواهد بود.

قبلاً گفتم از واجب­ترین واجباتِ شرعی در این زمان جهاد فی­سبیل الله و یاری دادن دین خداوند  به منظور نجات امت از تحقیر و ذلت و نیز برپایی خلافت اسلامی است. فریضه­ای که همه مسلمانان در نبود آن خطاکارند.

به خاطر اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمودند: «من مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية»[۱]

«کسي که بميرد و درگردنش بيعتي نباشد بر جاهليت مرده است.»

و مقصود از آن، بیعت با امام است نه چیز دیگر. و إنشاء لله در مسئله «معالم أساسية في الجهاد» به تفصیل در مورد جهاد بحث خواهیم کرد .. هر جماعتی که در این مسیر عمل نکند به خطا رفته و مقصر است، اگر چه برخی از واجبات دیگر دین را برپا دارد.[۲]

پس بر مسلمان واجب است که جماعتی را که در راه خداوند متعال جهاد می­کند یاری دهد. و اشکالی ندارد که به سایر جماعت­ها نیز کمک کند اما به دو شرط: یکی اینکه این کمک و یاری سپری برای بازنشستن از جهادش نشود. و دوم: اینکه این کمک و یاری او با فعالیت جهادیش متعارض نباشد. و همراه با آن کمک و یاری در نصیحت آنها بر وجوب جهاد تلاش کند.

خداوند  می­فرماید: (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) مائده ۲

«در راه نيكي و پرهيزگاري همديگر را ياري و پشتيباني نمائيد، و همديگر را در راه تجاوز و ستمكاري ياري و پشتيباني مكنيد.»

تعدد جماعت­هایی که مشغول کار جهادی نیستند، اشکالی ندارد مگر اینکه برخی از آنها برای برخی دیگر مضر باشند. اما در جماعت­هایی که مشغول جهاد هستند، تعدد حرام است. چون جهاد جز با قدرت و شوکت برپا نمی­گردد و تعدد جماعت­ها شوکت را از بین می­برد.

و در منع تعدد جماعت­ها بلکه در حرام بودن این کار، دلایل زیادی وجود دارد. از جمله خداوند  می­فرماید: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) آل عمران ۱۰۳

«و همگي به رشته‌ي (ناگسستني قرآن) خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.» ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت ششم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت پنجم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت پنجم  )

 

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

تذکر: طائفه منصوره چه کسانی هستند؟

اکثر پیشوایان ما معتقدند که طائفه منصوره عالمان و اهل حدیث هستند. همانطور که بخاری و احمد بن­حنبل گفته­اند. اما براین گفته اشکال وارد است چون پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرموده­اند: «این دین پابرجاست به وسیله کسانی که برای آن جهاد می­کنند.» و دیگر روایاتی که با صراحت بیان می­کند که جهاد یکی از ویژگی­های این طائفه است مانند روایت جابر بن عبد الله و عمران بن حصين ويزيد بن الأصم از معاويه و عقبة بن عامر.

پس امکان ندارد این طایفه فقط از علما باشند بلکه آنها اهل علم و جهاد هستند، و به همین خاطر است که نووی اقوال بخاری و احمد و بقیه را ذکر می­کند سپس می­گوید: «و احتمالاً این طائفه به صورت پراکنده در میان مؤمنان باشند. برخی از آنها مبارزان شجاع و برخی عالـمان و کسانی هستند که علم حدیث می­دانند و برخی زاهد هستند و برخی امر به معروف و نهی از منکر می­کنند. و برخی سایر کارهای خیر را انجام می­دهند. و لازم نیست که همه دور هم جمع باشند. بلکه آنها در گوشه و کنار زمین پراکنده هستند.[۱]

همچنین شيخ الإسلام ابن تيميه : در فتوایش به مبارزه با تاتارهایی که شهادتین می­گفتند ولی به غیر شرع و قانون خدا حکم می­کردند. اشاره کرده­ است که براستی اهل جهاد مستحق­ترینِ مردم هستند به اینکه از طائفه منصوره به شمار آیند آنجا که فرمود: «اما گروهی که در شام و مصر هستند، و الان در حال قتال در راه اسلام­اند، از مستحق­ترینِ مردم هستند به اینکه از طائفه منصوره به شمار آیند، طائفه­ای که پیامبر صلی الله علیه وسلم  آن را در احادیث صحیح و گسترده ذکر فرموده است: «همچنان گروهى از امت من بر دين خدا استوار خواهد ماند و مخالفت مخالفان به آنها ضرري نخواهد رساند تا اينكه قيامت فرا رسد و آنان همچنان بر حق هستند» و در روایت مسلم«لا يزال أهل الغرب»[۲] آمده است.

بدون شک علمایی که به علمشان عمل می­کنند، اولین افرادی هستند که در این طائفه وارد می­شوند و بقیه مردم از مجاهدین و سایر افرادی هستند که پیرو آنانند.

آنچه باعث شد که سلف، آن طائفه نجات یافته را علما بدانند این بود که در آن هنگام میان مسلمانان در انجام فریضه جهاد خلافی نبود. و خط مقدم جهاد، مملوء از سرباز بود و نیروهای عظیم روانه سرزمین­های جنگ بودند، در زمان آنان بیشترین چیزی که در دین خلل وارد می­کرد بدعت­ها و گمراهی­های بزرگ بود و شیران این میدان، علما بودند.

اما امروز ما نیازمند تلاش علما و مجاهدین هستیم، هر کدام در میدان مخصوص به خود، باید تلاش کنند. پس دین فقط توسط علم یا فقط به وسیله جهاد برپا نمی­شود، بلکه باید هر دو با هم باشند. ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت پنجم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت چهارم )

“العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت چهارم  )

 

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

مسئله­ ی هفتم: جواب شبهه­ای در مورد امارت

کتابی با عنوان «البيعة بين السنة والبدعة عند الجماعات الإسلامية» نوشته علي بن حسن بن علي بن عبد الحميد، چاپ مکتبه اسلامی در سال ۱۴۰۶ هـ مطالعه کردم. کتاب در مورد نقد یکی از جماعت­های اسلامی­مطالبی بود. در این کتاب بیان شده بود که مسئله بیعت نزد آنان از بدعت­ها به شمار می­آید.

به راستی استاد مؤلف از صواب فاصله گرفته و در کل توفیق با او یار نبود. به دلیل رعایت ارتباط موضوعی، إنشاءالله جواب شبهه متعلق به بیعت را در بخش «پادگان آموزشی» می­دهم. بهتر بود استاد نویسنده، گزینه­های دیگری را برای نقد و بیان فساد این جماعت انتخاب می­کردند.

اما در اینجا جواب انکار اصل امارت در این جماعت و امثال آن را می­دهم، به خاطر آینکه این بحث مربوط می­شود به مطلبی که در خلاصه گذشته، در مورد وجوب امارت در هر تجمع اسلامی­است. بیان کردم.

مؤلف در کتابش نوشته بود: «شبهه پنجم: وقتی امارت در سفر واجب است بنا به فرموده پیامبر صلی الله علیه وسلم    «وقتی سه نفر در سفر بودند، پس یکی از آنها امیر شود.» پس چگونه برای دعوتی که می­خواهد دین خدا را بر روی زمین برگرداند، امارت واجب­تر نیست و عهد و بیعت بر اطاعت از او ضروری­تر نیست؟ این شبهه از شش وجه جواب داده می­شود:

  • برای امارت در سفر نص صریح وجود دارد و اما نصی برای این امارت وارد نشده است. و قیاس بدون علت جایز نیست، و جز مجتهد کسی اجازه قیاس ندارد، همانگونه که بنیادگرایان می­گویند.
  • امارت در سفر با پایان یافتن سفر پایان می­پذیرد، بر خلاف این امارت استثنائی که کمال اطاعت در آن مطرح است.
  • امارت در سفر، تمامش مصلحت است. اما سایر امارت­ها تفرق و فساد به دنبال دارد و این قیاس بی پایه و اساس آشکاریست.
  • اگر مردم متفق القول شوند بر اینکه حد شراب خوار و زناکار و … را اجرا کنند، آیا این قابل قبول است؟ این به اجماع تمام امت اسلام باطل است. پس این قیاس، آن قیاس (قیاس امارت جامعه به امارت سفر) را باطل می­کند.
  • امارت در سفر محدود به برخی امورات به منظور ترتیب در انجام آنهاست نه برای سمع و اطاعت به صورت کامل.
  • این بستن عهد و پیمان منهج و روش پیشوایان نیکوکار ما رضوان الله تعالی علیهم نبود، بلکه واقع آنها برخلاف تمام اینها بود…» پایان کلام استاد علی بن حسن

ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت چهارم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت سوم )

“العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت سوم )

 

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

مسئله ششم: جنگيدن همراه امير فاجر و بدكار

غير عادل را فاجر گويند و عدالت يعنى (راست و مستقيم بودن احوال انسان در دينش و گفته شده عادل كسى است كه از او در دينداريش ترديدي حاصل نشود … و براى عدل دو چيز اعتبار شده است:

  • صلاحيت در ديندارى: و آن اداء نمودن نمازهاى فريضه همراه با برپايي سنتهاى راتبه­ی آن، و دورى گزيدن از محرمات بدين صورت كه گناهان كبيره انجام نداده و بر صغيره اصرار نورزد.
  • به كارگيرى مروت و جوانمردی: و آن هم با انجام دادن آنچه موجب زيبايي و تزين او گرديده و رها نمودن آنچه او را معيوب و پست مى­گرداند.[۱]

گاهي اتفاق مى­افتد كه برادر مسلمان به اردوگاه تمرينات يا جبهه­ی جنگ ملحق مى­شود اما شخصى را فرمانده مى­بيند كه در او فجور وجود دارد، در اين حالت آيا اين برادر به كارش ادامه بدهد؟ و يا اينكه اطاعت و فرمانبرى از اين امير واجب است؟

جواب: تصرف و رفتار شخص به صورت زير مى­باشد:

اولاً: بر امير كل واجب است جز مرد صالحى كه داراى كفايت و اهليت است كسى را به كار نگمارد به دليل گفته­ى خداوند ﻷ که می­فرماید:

(إِنَّ خَيْرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ) قصص ۲۶

«چرا كه بهترين كسي را كه بايد استخدام كني شخصي است كه نيرومند و درستكار باشد.»

شارح عقيده­ی طحاويه می­گويد: «كسى كه بدعت و يا فجورى از او ظاهر شود به عنوان امام مسلمانان به كار گمارده نمى­شود، زيرا كه او مستحق تنبيه است تا اينكه توبه نمايد، اگر اين امكان داشت كه با او ترك مراوده شود تا اينكه توبه نمايد اين روش نيكوتر است.»[۲]

اصل در اين مورد گفته­ ى خداوند  است كه مى­فرمايد:

(وَإِذْ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ) بقره ۱۲۴

ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت سوم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت دوم )

“العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت دوم )

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

مسئله­ ی پنجم: شروط اين فرماندهی

امارت اردوگاه آموزشى، خود فرعى از امارت جهاد است، داراى همان مسئوليت و شروط است، اگرچه در فضا و چارچوب تنگ­تر و محدودترى مى­باشد.

قاضى ابو­يعلى می­گويد: «امارت جهاد خاصه جنگيدن با مشركين و كفار است كه به دو گونه تقسيم مى­شود: يكى اينكه اكتفا و بسنده مى­شود بر سياست و جهت­گيرى ارتش و تدبير معركه­ی جنگ، كه شروط خاص امارت در مورد آن معتبر می­باشد. و نوع دوم آن است كه، تمامى احكام امارت كه شامل تقسيم غنائم جنگي و برقرارى صلح است به امير واگذار مى­شود كه در آن شروط عامه امارت معتبر است.

ابو­يعلى در جاى ديگر هم می­گويد: «در ولايت خاصه علاوه بر شروط معتبرى كه در وزارت اجرايى و تنفيذى مورد اعتبار است، دو شرط ديگر نيز كه همانا اسلام وآزادیست مورد اعتبار قرار گرفته شده است چون كه اين ولايت متضمن ولايت امور دينى است كه وجود كفر و بردگى با آن مغايرت دارد كما اينكه در اين ولايت ضرورتاً علم و فقه مورد نظر قرار نگرفته است اما اگر در نظر گرفته شود، فضيلت و برترى است كه از آن برخوردار شده است.

ابو­يعلى در بيان فرق بين امارت خاصه و امارت عامه می­گويد: شرايط امارت خاصه كمتر از امارت عامه است و آن هم نبود شرط علم در امارت خاصه می­باشد .. زيرا كسى كه امارتش عامه­تر باشد بايد بر مردم حكمرانى كند و اين امر شامل كسى كه امارتش خاص است نمى­شود.

با توجه به نکاتی كه مطرح شد، نتيجه گرفته مى­شود كه امارت اردوگاه تمرين و آموزشى، امارت خاصه و در جهت كاری خاص می­باشد. چون امير در اين امارت مكلف به تقسيم غنائم يا برقرارى صلح با دشمن نيست. و شروط آن همان شروط قوه­ی اجرائيه است كه ابو­يعلى در صفحه­ی ۳۱ كتابش آن را ذكر نموده است. با اضافه نمودن دو شرط ديگر كه همانا اسلام و حريت است مجموع شروط مطلوب براى اين امارت چنين خواهد بود:

۱- اسلام

۲- آزادى

۳- بلوغ

۴- عقل

۵- مذكر بودن

۶- سالم بودن حواس و اعضاء (واين هم شرط وجوب جهاد است)

۷- عدالت

۸- تخصص و تجربه در زمينه­ ی كاري. ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت دوم )

العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت اول )

جهاد ربانی و ملزومات بنیادی / شماره چهارم؛ فصل سوم

امارت و فرماندهی

 ترجمه از کتاب: “العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله”  ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت اول )

 

مؤلف: شیخ عبدالقادر عبدالعزیز (فک الله اسره)

مترجم: ا .  رضایی

ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

 

در اين فصل مسائلى وجود دارد كه عبارتند از:

  • وجوب امارت و فرماندهي
  • تعيين امير موكول به نظر ولى­امر است
  • تعيين چند امير به ترتيب از صلاحيات ولى­امر است
  • چه زمانى تعيين امير به نظر مردم برمى­گردد
  • شروط اين امارت
  • جنگيدن همراه امير فاجر
  • جواب شبهه­ای در مورد امارت

 

 

مسئله­ ی اول: وجوب امارت و فرماندهى

دلايل وجوب امارت، آيات و احاديثى است كه ­اينك بدان اشاره مى­كنيم.

  • خداوند مى­فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ) نساء ۵۹

«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! از خدا (با پيروي از قرآن) و از پيامبر خدا (با تمسّك به سنّت او) اطاعت كنيد، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد.»

  • همچنين مى­فرمايد: (وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوْ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ) نساء ۸۳

ادامه خواندن العمدة فی اعداد العدّة للجهاد فی سبیل الله” ( امارت و فرماندهی ) ( قسمت اول )