اسلام مبارزه می کند

اسلام مبارزه مي کند

شهيد سيد قطب(رحمه الله)
ارائه دهنده : حـذيـفـه
آنهايي که خيال مي کنند که مکتبهاي اجتماعي ديگر دنيا مي توانند آنچنان که اسلام مي تواند ، با ستمگريها و ستمگران و ياغيان و قلدران مبارزه کرده و از ستمديده ها و زجر کشيده هاي محروم اجتماعات بشري دفاع کند يا کاملا” اشتباه مي کنند يا کاملا” مغرض هستند يا از اسلام و حقيقت آن چيزي درک نکرده اند ، اين از يک طرف ;و آنهايي که خيال مي کنند مسلمان هستند ولي با ستمگريها و بيدادگريها نمي جنگند و از حقوق همه رنج ديده ها و ستم کشيده هاي جهان دفاع نمي کنند يا کاملا” در اشتباه هستند يا بي شک منافق هستند يا از اسلام چيزي نفهميده اند و اين از طرف ديگر. اصولا” اسلام در اساس و جوهر خود جنبشي آزاديبخش است که نخست دل افراد و سپس اجتماعات بشري را اصلاح و آزاد مي کند . اگر کسي واقعا با نور اسلام هدايت يافت ، او ديگر از هيچ نيرويي نمي ترسد و جز به قدرت الهي در قبال هيچ زورمندي سر تعظيم فرود نمي آورد و چنين فردي در برابر هيچ گونه ظلم وستمي ساکت نمي نشيند ، اگرچه اين ظلم و ستم بر شخص او نباشد و در گوشه دور افتاده اي بر انساني ديگر روا داشته شود .
اگر شما ديديد که ظلم و ستم روا داشته مي شود و فرياد ستمديدگان بلند مي شود و مردم مسلمان آماده براي دفع ظلم و برچيدن بساط ستم نيستند ، شما بايد بدون هيچ گونه ترديدي در مسلمان بودن آن مردم شک کنيد زيرا امکان ندارد که مردمي اسلام را به عنوان عقيده و طرز فکر بپذيرند ولي ظلم وستم و زندان و تبعيد را به مثابه قانون و نظام عملا قبول کنند زيرا از دو حال خارج نيست : اسلام يا هست يا نيست . اگر هست که اسلام مبارزه و جهاد پي گير و دامنه دار و سپس شهادت در راه خدا و در راه حق و عدالت و مساوات است و اگر نيست نشانه اش آن است که همه به ورد و ذکر مشغولند و به تسبيح و سجاده چسبيده اند و صبح و شام منتظرند که خود به خود از آسمان خير و برکت و عدالت و آزادي ببارد . ولي هرگز هم آسمان چيزي بر آنها نخواهد فرستاد و خداوند هيچ گروهي را که به ياري خود نشتابند و بر خود اطمينان ندارند و قانون خداوندي را در جهاد و مبارزه اجرا نمي کنند ياري نخواهد کرد :
إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم
“خداوند در وضعيت هيچ قومي دگرگوني ايجاد نمي کند مگر آنکه خود در وضع خود تغييري بدهند” ادامه خواندن اسلام مبارزه می کند

محاسبه ی جالب یک مجاهد ۱۶ ساله و تأمل در حال و وضع خود

محاسبه ی جالب یک مجاهد ۱۶ ساله و تأمل در حال و وضع خود

به قلم : کارزان شکاک
برادری برایم نقل کرد که هنگام جستجو برای پیدا کردن جنازه شهداء برادر ها جنازه شهید ۱۶ ساله ای را پیدا کردند که در جیبش دفترچه ای یافتند که پس از محاسبه روزانه خود در آن گناهانش را می نوشت، گناهانش را طی یک هفته می نوشت و کاش که گناه بودند.
دوشنبه: بدون وضو خوابیدم.
سه شنبه: با صدای بلند خندیدم.
چهار شنبه: قیام الليل را سریع خواندم.
پنج شنبه: وقتی که بازی می کردیم و من گل زدم احساس غرور کردم.
جمعه: هزار بار بر رسول الله صلى الله عليه وسلم صلوات نفرستادم و فقط به ۷۰۰ بار رسیدم.
شنبه: مسئول معسکر زودتر از من سلام کرد.
یک شنبه: اذکار صبح را فراموش کردم.
عجیب این است که این برادر در جهاد بوده و به این شیوه خود را محاسبه می کند؛ اما شما و برادران و خواهرانی که در سایه ی یکی از حکومتهای دارالکفر زندگی ذلت باری را تحمل می کنید چگونه خود را محاسبه می کنید!؟
بیایید از شهید کوچک درس بگیریم!.
وأنيبوا إلى ربكم و أسلموا له….

جایگاه حکومت اسلامی و «وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت»

جایگاه  حکومت اسلامی  و «وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت»

به قلم :  ف. هنرجو مریوانی

الحمد الله القوى المتین والصلاة والسلام على من بعث بالسیف رحمة للعالمین، اما بعد :

با قدرت یافتن حکومت اسلامی  بحث های بی پایه و اساسی در مورد  رهبری، خلافت وچگونگی شکل گیری رهبریت واحد مسلمین مطرح شد که نویسندگان آن از این حاالت خارج نیستند: یا کسانی بودند که به شدت از فرهنگ سکولاریستی  غربی شگفت زده و حیران بودند و یا حسودانی که تحمل دیدن فضل الله را بر بندگانش نداشتند یا آنکه افرادی بودند که کبر و غرور در سینه آنها موج می زد در نتیجه با دست گرفتن به نصوص متشابه و اقوال شاذ علما، حکومت اسلامی اعلام شده توسط مذهب مخالفشان  را رد کردند تا شاید گناه خود را در تخلف از بیعت رهبر  مسلمانان به گونه ای توجیه کنند .

اما اگر انسان مقداری انصاف داشته باشد و بدون تعصب به  حکومت اسلامی در مسیر تاریخ در زمان  رسول الله صلی الله علیه وسلم وخلافت راشده نگاه کند خواهد فهمید که مفهوم  وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت مسلمین  فراتر از آن چیزی است که عقل های آنان درک می کند .

ابتدا به خلافت راشده پس از وفات پیامبر  صلی الله علیه وسلم نگاه می کنیم:

پیامبر صلی الله علیه وسلم فوت کرده و حال آنکه صحابه کرام حتی قبل از دفن ایشان به مشورت درباره تعیین  رهبریت پرداخته اند چرا که آنان اینگونه از رسول الله صلی الله علیه وسلم فرا گرفته بودند که امت اسلامی نباید حتی یک روز بدون وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت باشد، در نتیجه فقط در مدینه رهبر واحد تعیین می شد بدون آنکه منتظر جواب از بقیه شهرها مانند مکه و غیره باشند و کسی هم ادعا نکرده که چون با او مشورت نشده پس خلافت و رهبریت صحیح نیست و باطل است همانگونه که مخالفان  حکومت اسلامی ما چندین سال است ادعا می کنند و خود را دلسوزتر از صحابه نسبت به مسلمین پنداشته اند.

اولا تمام این مخالفین حکومت اسلامی ما در یکی از سرزمینهای دارالکفر ساکن هستند و حق ندارند در مورد دارالاسلام تصمیم بگیرند و نکته ی دیگر این که حتی اگر در دارالاسلام نیز حضور داشتند باز مخالفت تعدادی از اقلیت اعضای شورا در برابر اکثریت اولی الامر جایگاهی ندارد و  این که اجماع امت یا اهل حل و عقد شرط صحت «وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت»  است پس لازمه این سخن ابطال خلافت علی بن ابی طالب  رضی الله عنه است چرا که بعضی از اعضای شورای صحابه مانند طلحه و زبیرو عمرو بن عاص به او بیعت ندادند و خلافتش هم صحیح بود. ادامه خواندن جایگاه حکومت اسلامی و «وحدت فرماندهی و وحدت رهبریت»

اهمیت حکومت اسلامی و دارالاسلام در وضع موجود مسلمین

اهمیت حکومت اسلامی و دارالاسلام  در وضع موجود مسلمین

به قلم : سید مراد کامیارانی

دارالاسلام سرزمینی است که بر اساس یکی از مذاهب اسلامی و یا شورای اسلامی و اجماع تمام مسلمین اداره می شود . چنین سرزمینی که دارای حکومتی اسلامی است سپری دربرابرهرنوع درنده ، مضرات ودشمن امت اسلامی می باشد.

ای کاش مسلمین اهمیت دارالاسلام و حکومت اسلامی را درک کرده وبه آن افتخارمی کردند وبه یاری وگسترش این  حکومت اسلامی باجان ودل همگام حرکت می کردند. ای کاش جوانان مسلمان تحت تأثیرفرهنگ قومیت زبان وسمت ونژاد نمیرفت، ای کاش فرزندان مجاهد این امت را فرزندان جان برکف اسلام برادر وفرزند خود واصیلی این امت می دانست.افسوس که اکثریت نیست.

ای کسیکه مجاهدین حکومت اسلامی  رامزدور ودست نشانده غرب دانسته به نام های زشت والقاب تحقیرآمیز خطاب می کنی یکبار برغزوات پیامبر   نگاه بنداز ویک بار به جنگ های خلفای راشدین واصحاب   وسایرفرماندهان اسلامی نگاهی بنداز که چه تفاوتی بین آن ها ومجاهدین  حکومت اسلامی وجود دارد؟

  • آیا حکومت اسلامی ما  بخاطر جنگ بامشرکین زیاده روی کرده است؟
  • آیا تمام فرق و مذاهب اسلامی و تمام تفاسیر آن را در خود جای نداده است؟
  • آیا مذاهب مختلف اسلامی را در انجام عبادات فقهی خاص خود محدود کرده است؟
  • آیا در خدمت رسانی و مراکز درمانی ، آموزشی و… میان مذاهب اسلامی فرق گذاشته است؟
  • آیا به خاطر مذهب با مسلمین جنگیده است؟
  • و…

ادامه خواندن اهمیت حکومت اسلامی و دارالاسلام در وضع موجود مسلمین

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۳)

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۳)

 

مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم الحراني (المتوفى: ۷۲۸هـ)[۱]

مترجم:مجاهد دین

 

فصل: دربارۀ حدیث سه چیز که قلب مسلمان در آن غل و خیانت روا نمی‌دارد.

پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث مشهوری که در سنن آمده است، به روایت دو تن از فقیهان صحابه یعنی عبد الله بن مسعود و زید بن ثابت، می‌فرماید: «ثَلَاثٌ لَا يَغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ مُسْلِمٍ إخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ، وَمُنَاصَحَةُ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَلُزُومُ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ؛ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ تُحِيطُ مِنْ وَرَائِهِمْ»؛ «سه چيز است كه قلبِ هيچ مسلمانى در آن‌ها خيانت و نا راستى روا نمى‌دارد: خالص گردانيدن عمل براى خدا و خيرخواهى و نصیحت برای صاحبان امر و همراهى با جماعت مسلمانان؛ زيرا دعاى آن‌ها، ايشان را از هر سو در ميان گرفته است».

و در حدیث محفوظ ابو هریره آمده است: «إنَّ اللَّهَ يَرْضَى لَكُمْ ثَلَاثًا: أَنْ تَعْبُدُوهُ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا، وَأَنْ تَعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا، وَأَنْ تَنَاصَحُوا مَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ أَمْرَكُمْ»؛ «با انجام اين سه مورد خداوند از شما راضی می‌شود: الله را عبادت نماييد و برايش شریک قرار ندهيد، به ريسمان خداوند چنگ زنيد و متفرق نشويد، برای آن کس که خداوند او را سرپرست شما قرار داده، خيرخواه باشيد».

در این احادیث سه خصلت جمع شده است: اخلاص عمل برای خداوند و خیرخواهی برای صاحبان امر و همراهی با جماعت مسلمانان و این سه مورد، اصول دین و قواعد آن و حقوقِ مربوط به خداوند و نیز حقوق مربوط به بندگانش را در خود جمع کرده و مصالح دنیا و آخرت را تنظیم می‌کند.

توضیح اینکه حقوق دو دسته‌اند: حق خداوند و حق بندگان، حق خداوند این است که او را عبادت کنیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم، چنانکه لفظ آن در یکی از دو حدیث آمده و این همان معنای اخلاص عمل برای خداوند است که در حدیث دیگری آمده است.

و حقوق بندگان دو بخش است، خواص و عوام، خواص همانند نیکی‌کردن هر انسانی به والدینش، و حق همسرش و همسایه‌اش و این‌ها از فروع دین می‌باشند برای اینکه الْمُكَلَّفَ قَدْ يَخْلُو عَنْ وُجُوبِهَا عَلَيْهِ و برای اینکه مصلحت آن بطور خاص، فردی می‌باشد. ادامه خواندن قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۳)

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۲)

 

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۲)

 

مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم الحراني (المتوفى: ۷۲۸هـ)[۱]

مترجم: مجاهد دین

 

خداوند به پاکی قلوب و بدن‌ها امر می‌کند

خداوند هم امر به طهارت قلب و هم به طهارت بدن کرده است و هر دو طهارت جزو دینی است که خداوند به آن دستور داده و واجب کرده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ﴾ [المائدة: ۶] «خداوند نمی‌خواهد بر شما دشواری قرار دهد، بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».

و می‌فرماید: ﴿فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ﴾ [التوبة: ۱۰۸] «در آن مردانی هستند که دوست دارند که پاکیزه شوند، و خداوند پاکیزگان را دوست دارد»

و می‌فرماید: ﴿إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ [البقرة: ۲۲۲] «به راستی که خداوند توبه کنندگان را دوست می‌دارد و(نیز) پاکان را دوست می‌دارد».

و می‌فرماید: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا﴾ [التوبة: ۱۰۳] «از اموال آن‌ها صدقه (و زکات) بگیر، تا بوسیله‌ی آن، آن‌ها را پاک سازی و تزکیه شان کنی»

و می‌فرماید: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ﴾ [المائدة: ۴۱] «آن‌ها کسانی هستند که خدا نخواسته دل‌هایشان را پاک کند»

و می‌فرماید: ﴿إنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ [التوبة: ۲۸] «بی‌گمان مشرکان پلیداند»

و می‌فرماید: ﴿إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ [الأحزاب: ۳۳] «خداوند قطعاً می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه باید شما را پاک سازد».

پس می‌بینیم که بسیاری از اهل فقه و عبادت، تنها همّ او فقط طهارت بدن است و بیشتر از آن مقدار که مشروع است به آن توجه و عمل می‌کند، ولی طهارت و پاک نمودن قلب را که به انجام آن امر ایجابی یا مستحبی شده است، ترک می‌کند و از واژه‌ی «طهرات» جز آنچه که انجام می‌دهد را نمی‌فهمد. ادامه خواندن قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۲)

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۱)

قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۱)

 

مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم الحراني (المتوفى: ۷۲۸هـ)[۱]

مترجم: مجاهد دین

 

الله تعالی می‌فرماید: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ﴾ [الشوری: ۱۳] «دینی را برای شما تشریع کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کرده‌ایم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کرده ایم، که دین را بر پا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید».

خداوند سبحان خبر داده است که، [دینی] از نوع آنچه که برای نوح توصیه کرده، و از آنچه که به محمد صلی اله علیه وسلم وحی کرده است و به آنچه که آن سه نفرِ ذکر شده را به آن سفارش کرده است، برایمان تشریع کرده است. و آن‌ها الو العزمی هستند که در این فرموده‌اش از آنان میثاق گرفته شده است:

﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ﴾ [الأحزاب: ۷] «و (ای پیامبر گرامی‌! به یاد آور) هنگامی ‌را که از پیامبران پیمان‌شان را گرفتیم و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و از همه‌ی آنان پیمان محکمی‌گرفتیم»،

و این فرموده‌اش: ﴿مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ﴾ [الشوری: ۱۳] «از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کرده‌ایم و سفارش کرده‌ایم».

در حق محمد، نام و لفظِ «وحی» آمده است، ولی درباره‌ی سایر پیامبران، لفظ «وصیت». در ادامه می‌فرماید: ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾؛ «که دین را بر پا دارید» و این، تفسیر کننده‌ی «وصیت» است و ﴿أَنْ﴾ِ مفسّره‌ای که بعد از فعل [فعل وصیت و وحی] می‌آید، جزو معنای سخن است، نه جزو لفظ آن. چنان که در این فرموده‌اش آمده است: ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ﴾ [النحل: ۱۲۳] «سپس به تو (ای پیامبر!) وحی کردیم که پیروی کن». ﴿وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ﴾ [النساء: ۱۳۱] «و ما به کسانی که پیش از شما کتاب (آسمانی) به آن‌ها داده شدند و (نیز) به شما سفارش کردیم که: از خدا بترسید»،

و معنایش [و منظورش از وحی و وصیت]، «به آنان گفتیم: از الله بترسید» است، و به همان شکل این فرموده‌اش: ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾ [الشوری: ۱۳] «که دین را بر پا دارید»، به این معنا است که فرمود: برای شما دینی است که رسولانمان را به آن (دین) سفارش کردیم، گفتیم اینکه دین را بر پا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید. پس آنچه برای ما تشریع شده است، آن چیزی است که وصیت شده و وحی شده است و آن ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾، «که دین را بر پا دارید» است. ادامه خواندن قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۱)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضائل هجرت در راه الله تعالي (۱)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/  فضائل هجرت در راه الله تعالي (۱)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

فصل دوم:

فضائل هجرت در راه الله تعالي

استمرار داشتن هجرت تا روز قیامت «إِنَّ الْهِجْرَه لَا تَنْقَطِعُ مَا دَامَ الْجِهَادُ .»: «همانا هجرت پايان نمي يابد تا زماني که جهاد بر پا است»

و در حديث ديگری مي فرمايد:« لَنْ تَنْقَطِعَ الْهِجْرَه مَا قُتِلَ الْکُفَّارُ .» «به هیچ وجه هجرت قطع نميشود مادامي که با کفار جهاد مي شود.»

و اين نشان مي دهد که هجرت به جهاد مرتبط است و در حقیقت اينگونه است که جهاد را نمي توان از هجرت جدا کرد و هجرت تا قیامت باقي است چون جهاد تا روز قیامت باقي است.

امر به هجرت

«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ يَحْیَى بْنَ زَکَرِيَّا بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ وَأَنَا آمُرُکُمْ بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ أَمَرَنِي اللَّهُ بِهِن:َّ الْجَمَاعَه، وَالسَّمْع،ِ وَالطَّاعَه، وَالْهِجْرَه، وَالْجِهَادِ فِي سَبِیلِ اللَّهِ» .« الله تعالي يحیي بن زکريا علیهم السلام را به پنج کلمه امر کرد و من نیز شما را به پنج کلمه ای که الله سبحانه و تعالي مرا به آن امر کرده است امر مي کنم: جماعت(يعني همراه جماعت مسلمانان بودن) شنیدن و اطاعت کردن، و هجرت، وجهاد در راه خدا .»

امام عیني رحمه الله تعالي مي گويد: هجرت در شرع يعني ترک کردن سرزمین کفار به قصد سرزمین اسلام از ترس افتادن در فتنه و به خاطر برپايي دين در سرزمین اسلام. و امام ابن حجر رحمه الله تعالي مي گويد هجرت در اسلام به دو صورت رخ مي دهد:

۱- انتقال از سرزمیني که در آن امنیت نیست به سرزمیني که در آن امنیت بر قرار است همانطور که در هجرتِ حبشه رخ داد.

۲- انتقال از سرزمین کفر به سرزمین ايمان و اين در زماني رخ داد که رسول الله صلي الله علیه وسلم در مدينه استقرار يافت. ادامه خواندن ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضائل هجرت در راه الله تعالي (۱)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (۴)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/  فضل شهادت (۴)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

جهاد در دريا

«غَزْوَه فِي الْبَحْرِ خَیْرٌ مِنْ عَشْرِ غَزَوَاتٍ فِي الْبَر،ِّ وَمَنْ أَجَازَ الْبَحْر،َ فَکَأَنَّمَا أَجَازَالْأَوْدِيَه کُلَّهَا، وَالْمَائِدُ فِیهَا کَالْمُتَشَحِّطِ فِي دَمِهِ.»[۱]

«غزوه ای در دريا بهتر از ده غزوه در خشکي است، کسي که دريا را برای جهاد سیر و سفر کند، مانند کسي است که تمام وادی ها را گشته وکسي که در دريا دچار سرگیجه و تهوع شود مانند کسي است که در خشکي شهید شده و در خون خود بغلتد(نشان از شهادت با فضیلت تر).»

گناهان شهید

«يُغْفَرُ لِلشَّهِیدِ کُلُّ ذَنْبٍ إِلَّا الدَّيْنَ »[۲] « تمام گناهان شهید، بخشیده مي شود إلا قرض» امام قرطبي رحمه الله تعالي مي فرمايد: قرضي که باعث مي شود صاحبش از  بهشت محروم بماند –والله اعلم- قرضي است که بعد از خود چیزی از مال به ارث بگذارد ولي وصیت به ادای قرضش نکند يا اينکه قادر به ادای آن باشد ولي آن را ادا نکند يا اينکه مال باقي مانده را در چیز بي مورد و غیر واجبي صرف کند ولي اگر در واجبي يا مشکلي صرف کند و بمیرد و چیزی از خود به جای نگذارد، إن شاءالله خداوند سبحان او را از بهشت محروم نمي کند.

و اما شهیدی که از جنت محروم مي شود روحش بر کنار رودی بهشتي به نام بارق بر در بهشت در قبه ای سبز که روزيشان شب و روز از بهشت برايشان خارج مي شود قرار می گیرد-والله اعلم-

و اينجا سوالي که پیش مي آيد اين است که: کدام يک از اينها برای قرض دار افضل است آيا در راه الله تعالي برای جهاد خروج کند يا اينکه کار کند تا قرضش را ادا کند و سپس خروج کند ؟

جواب: بدهکار بايد نگاه کند به شرايط اگر نتواند قرض خود را ادا کند برای جهاد خارج شود و منتظر ادای قرض نباشد ولي اگر بدهکار بداند که همزمان با ادای دينش به صاحب قرض او، آن قرض را در راه جهاد به کار مي برد، واجب است که قرض خود را ادا کند برای به دست آوردن دو مصلحت: ۱- ادای قرض  ۲- جهاد (کمک به جهاد، چون فايده ی ادای قرض او باز به مجاهدان باز مي گردد) و شیخ الاسلام امام مجاهد ابن تیمیه رحمه الله تعالي مي گويد: بر زنان وکودکان جهاد با اموالشان واجب است، اگر مالشان اضافه است(از نیازشان،) زيرا زماني که دشمن هجوم کند ويورش آورد دفع ضررشان از دين، جان و حُرمات(ابرو و…) اجماعاً واجب است.

شهیدی که برای الله يک رکوع هم نکرد ادامه خواندن ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (۴)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (۳)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/  فضل شهادت (۳)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

ارواح شهداء از ثمرات بهشت مي خورد

 

« إِنَّ أَرْوَاحَ الشُّهَدَاءِ فِي طَیْرٍ خُضْرٍ تَعْلُقُ مِنْ ثَمَارِ الجَنَّه » .[۱] « ارواح شهداء در چینه دان پرنده ی سبز رنگي که از میوه های بهشت مي

خورد، قرار دارد.»

کشته ها (شهدای مسلمین)را در جاهايي که شهید مي شوند دفن کنید

«ادْفِنُوا الْقَتْلَى فِي مَصَارِعِهِمْ .»[۲]« کشته ها (شهدای مسلمین) را در محل کشته شدنشان، دفن کنید.»مخالفت اين سنت باعث چه مشکلاتي که نشده است مثلا برادر افغاني شهید مي شد و مجاهدان برای نجات جسدش از میدان جنگ اصرار مي کردند و عده ای از مجاهدان در اين عملیات کشته مي شدند.

« فَبَیْنَمَا أَنَا فِي النَّظَّارِينَ إِذْ جَاءَتْ عَمَّتِي بِأَبِي، وَخَالِي عَادِلَتَهُمَا عَلَى نَاضِحٍ، فَدَخَلَتْ بِهِمَا الْمَدِينَه لِتَدْفِنَهُمَا فِي مَقَابِرِنَا، إِذْ لَحِقَ رَجُلٌ يُنَادِی: أَلَا «إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تَرْجِعُوا بِالْقَتْلَى، فَتَدْفِنُوهَا فِي مَصَارِعِهَا حَیْثُ قُتِلَتْ» ، فَرَجَعْنَا بِهِمَا فَدَفَنَّاهُمَا حَیْثُ قُتِلَا فَبَیْنَمَا أَنَا فِي خِلَافَه مُعَاوِيَه بْنِ أَبِي سُفْیَانَ إِذْ جَاءَنِي رَجُلٌ فَقَال:َ يَا جَابِرُ بْنَ عَبْدِ اللَّه،ِ وَاللَّهِ لَقَدْ أَثَارَ أَبَاکَ عُمَّالَ مُعَاوِيَه، فَبَدَا فَخَرَجَ طَائِفَه مِنْه،ُ فَأَتَیْتُهُ فَوَجَدْتُهُ عَلَى النَّحْوِالَّذِی دَفَنْتُهُ، لَمْ يَتَغَیَّرْ إِلَّا مَا لَمْ يَدَعِ الْقَتْلُ – أَوِ الْقَتِیلُ – فَوَارَيْتُهُ ، فصارت سنه الشهداء أن يدفنوا في مصارعهم».

« جابر رضي الله عنه مي گويد من در حال انتظار بودم که ديدم عمويم جنازهی پدرم و دايیم را آورد و من نیز آنها را بر شتر قرار دادم به گونه ای که يکي را به اين طرف شتر و ديگری را به طرف ديگر قرار دادم تا تعادل حفظ شود و وارد مدينه شدم تا در مقابرمان(مقابر مسلمین) دفن کنم تا اينکه مردی آمد در حالي که ندا مي داد که متوجه باشید که رسول الله صلى الله علیه وسلم به شما امر مي کند که کشته ها را برگردانید و در جايي که کشته شده اند، دفن کنید، ما اجساد را برگردانديم و آنها را آنجايي که کشته شده بودند دفن کرديم. و در زمان خلافت معاويه بن ابي سفیان رضي الله عنهما روزی مردی نزدم آمده و گفت: ای جابر کارگران معاويه باعث شده اند که جسد پدرت پیدا شود و قسمتي از آن بیرون بیايد جابر رضي الله عنه مي گويد: رفتم و آنها را همانگونه که دفن کرده بودم، يافتم و ديدم که چیزی از اجسادشان تغییر نکرده بود مگر آنچه که به سبب کشته شدن تغییر کرده بود(يعني همانگونه مانده بودند که دفن کرده بودم) سپس اجسادشان را با خاک پوشاندم، اينگونه شد که دفن کردن شهدا در جايي که کشته شده بودند سنت شد.»

پنج چیز که هرکس با يکي از آنها بمیرد، شهید است ادامه خواندن ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (۳)