ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (قسمت اول) (۲)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/  فضل شهادت (قسمت اول) (۲)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

فصل اول:

فضل شهادت

بوی خونش…مانند بوی مسک است

عَنْ أَبِي هُرَيْرَه- رضي الله عنه- : اَن رَسُولَ اللَّهِ- صلى الله علیه وسلم- قَال:َ«وَالَّذِی نَفْسِي بِیَدِهِ لا يُکْلَمُ أَحَدٌ فِي سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَنْ يُکْلَمُ فِي سَبِیلِهِ إِلاَّ جَاءَ يَوْمَ الْقِیَامَه وَاللَّوْنُ لَوْنُ الدَّمِ وَالرِّيحُ رِيحُ الْمِسْکِ.»[۱] ابوهريره – رضي الله عنه – روايت مي کند که رسول الله – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «سوگند به ذاتي که جانم در دست اوست، هرکس، در در راه خدا زخمي شود ـ وخدا بهتر مي داند چه کسي در راه او زخمي مي شود ـ روز قیامت، درحالي حشر مي شود، که رنگ زخمش، رنگ خون، و بوی آن، بوی مشک خواهد بود.»

سبحان الله، اين مورد را در خیلي از شهداء ديديم که بوی خونشان مانند بوی مسک بود، مانند يحیي سنیور از شهر جده و هشام الديلمي از يمن و عبدالواحد بغماني، و در جیبم نامه ای از عبدالواحد داشتم که روی آن خونش ريخته شده بود، دوماه نزدم باقي ماند و همچنان بويش مانند بوی مشک بود.

دوست داشتني ترين قطره ها در نزد الله تعالي

وعن أبي أُمامه صُدَی بْنِ عَجلانَ الباهِلي، رضي اللَّه عنه، عن النبي صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « لَیْسَ شَيءٌ أَحَبَّ إِلى اللَّه تعالى من قَطْرَتَین وأَثَرَيْنِ: قَطْرَه دُمُوعٍ من خَشیَه اللَّه وَقَطرَه دَمٍ تُهرَاقُ في سَبِیلِ اللَّه تعالى، وأما الأثران فأثر في سبیل الله تعالى وَأَثَرٌ في

فَرِيضَه منْ فَرَائِضِ اللَّه تعالى» «ابو امامه صدی بن عجلان باهلي رضي الله عنه روايت مي دارد که: پیامبرصلي الله علیه وسلم فرمود: هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتني تر از دو قطره و دوعلامت نیست: قطره ی اشکي که از ترس الله تعالي مي ريزد و قطره ی خوني که در راه خدا، ريخته مي شود، اما دو علامت و نشانه ،علامت جهاد در راه خدا (مانند غبار و جراحت و ..). و علامتي که در فريضه ای از فرائض خداوند است (يعني يا سردی که از وضو مي چشد و يا در پیشاني يا زانو از کثرت سجود آشکار گردد).»

و آنچنان که ابن رشد رحمه الله تعالي ميگويد: زماني که کلمه ی جهاد اطلاق مي شود فقط يعني قتال با شمشیر علیه کفار تا اينکه اسلام بیاورند يا با دستشان در حالي که خوار و ذلیلند، جزيه بدهند.[۲]

فقط شهید دوست دارد که به دنیا باز گردد

قَالَ سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَمُوتُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ يَسُرُّهُ أن يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْیَا وَأَنَّ لَهُ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا إِلَّا الشَّهِیدَ لِمَا يَرَى مِنْ فَضْلِ الشَّهَادَه فَإِنَّهُ يَسُرُّهُ آن يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْیَا فَیُقْتَلَ مَرَّه أُخْرَى وفي لفظ :(فیقتل عشر مرات لما يرى من الکرامه.) [۳]«هیچ بنده ای نیست که بمیرد و در نزد الله تعالي برای او خیر باشد بازگشتن به دنیا او را شاد کند و دنیا و هر آنچه که در آن است برای اوست إلا شهید به اين خاطر که فضل شهادت را مي بیند (و مي بیند که الله تعالي برای شهیدان چه چیزی از نعمت آماده کرده است) و دوست دارد که به دنیا باز گردد و دوباره در راه الله تعالي کشته شود» و در لفظ ديگر:« زيرا بواسطه ی کرامتي( نعمتهايي که به عنوان پاداش به او میدهند) که مي بیند، آرزو مي کند که بدنیا بازگشته و ده بار کشته شود.» ادامه خواندن ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (قسمت اول) (۲)

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان (۱)

 

ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان (۱)

مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي

 

مقدمه مترجم………………………………………… ۵

فصل اول: فضل شهادت …………….. ۱

فصل دوم: فضائل هجرت در راه الله تعالي……………… ۴۳

فصل سوم: آمادگي و تیراندازی ………….. ۵۱

فصل چهارم: جهاد زنان…………………… ۶۶

فصل پنجم: رباط(نگهباني در راه الله تعالي)……………. ۸۶

فصل ششم: بیعت به هنگام جنگ………………… ۶۱

فصل هفتم: جنگ در بین خود مسلمانان……………. ۱۶

فصل هشتم: جنگ و جهاد با دشمنان ……………… ۹۳۴

فصل نهم: کمک به خانوده مجاهدين و شهدا …………….. ۹۶۸

فصل دهم: حرمت همسران مجاهدان ………………. ۹۸۴

فصل يازدهم: از انواع جهاد …………….. ۹۸۸

فصل دوازدهم: نیت و اسباب نصرت…………………… ۹۶۶

فصل سیزدهم: عهدها سفیرها……………………. ۳۹۶

فصل چهاردهم: نصرت مجاهدين ………………… ۳۳۶

 

ادامه خواندن ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان (۱)

مسلمان، به مسلمان ظلم نمي كند و او را تسليم ظالمان نمي نمايد

مسلمان، به مسلمان ظلم نمي كند و او را تسليم ظالمان نمي نمايد

 

عنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – قَالَ: «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لا يَظْلِمُهُ، وَلا يُسْلِمُهُ، وَمَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حَاجَتِهِ، وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً، فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرُبَاتِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».

ترجمه: از عبدالله بن عمر رضي الله عنهما روايت است كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «مسلمان، برادر مسلمان است. بدينجهت به او ظلم نمي كند و او را تسليم (ظالم) نمي نمايد. هركس، در صدد برآورده ساختن نياز برادر مسلمانش باشد، خداوند در صدد رفع نيازهاي او بر مي آيد. هر كس، مشكل برادر مسلمانش را برطرف سازد، خداوند مشكلي از مشكلات روز قيامت او را بر طرف خواهد كرد. و هر كس كه عيب برادر مسلمانش را بپوشاند، خداوند عيب هاي او را در روز قيامت، خواهد پوشاند». (بخارى:۲۴۴۲)

هجرت و جایگاه آن نزد اهل سنت

هجرت و جایگاه آن نزد اهل سنت

ارائه دهنده: عبدالسلام اوزی

فضیلت هجرت:

الله سبحانه تعالی می فرماید:

{ وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}[النساء_۱۰۰]

و کسی که در را الله هجرت کند در زمین جاهای امن فراوان و گشایش (در رزق و روزی) می یابد. و کسی که به قصد هجرت به سوی الله و پیامبرش ، از خانه خود بیرون رود، آنگاه مرگش فرا رسد، قطعاً پاداشش بر الله ست. و الله آمرزنده ی مهربان است.

لزوم و وجوب نیت هجرت :

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

{ فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ , فَهِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ , وَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى لدُنْیَا یُصِیبُهَا أَوْ امْرَأَةٍ یَنکحهَا , فَهِجْرَتُهُ إلَى مَا هَاجَرَ إلَیْهِ }.[متفق علیه] لذا هر کس هجرتش به سوی الله ورسولش بوده قطعاً هجرتش به سوی الله ورسولش است ، و هر کس هجرتش برای دنیا بوده تا بدان برسد و یا زنی بوده که با او ازدواج نماید پس هجرتش بسوی همان چیزی است که بدان سو هجرت نموده است .

پایان نا پذیری هجرت :

رسول الله صلی علیه وسلم فرمودند:

{ لا تنقطع الهجرة حتي تنقطع التوبة و لا تنقطع التوبة حتي تطلع الشمس من مغربها}[رواه ابو‌داود] «هجرت قطع نميشود تازمانيكه توبه قطع شود وتوبه قطع نميشود تااينكه خورشيد از مغرب طلوع كند».

هجرت: ادامه خواندن هجرت و جایگاه آن نزد اهل سنت

حقیقت جنگ بین مومنین و دشمنانش از زبان سید قطب

حقیقت جنگ بین مومنین و دشمنانش از زبان سید قطب

سيد قطب :

به حقیقت جنگ بین مومنین ودشمنانشان جنگ عقیده است وچیزی دیگری نیست بطور مطلق…..

و بجز ایمان وعقیده صحیح هیچ چیز دیگری  دشمنان را خشمگین نمی کند…..

به حقیقت این جنگ، جنگ سیاست نیست …..

واین جنگ، جنگ اقتصاد نیست……

واین جنگ، جنگ نژاد پرستی نیست……

پس اگر جنگ بخاطر اینها بود پس متوقف کردنش آسان بود…. وراه حلشم بسیار راحت بود…..

اما در حقیقت این جنگ عقیده وایمان است…

  • جنگ کفر وایمان …..
  • جنگ جاهلیت واسلام…..

 

البدعة در ادبیات شرعی و اهمیت آسیب شناسی بدعت در وضع موجود مسلمین

البدعة در ادبیات شرعی و اهمیت آسیب شناسی بدعت در وضع موجود مسلمین

(سری جدید سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

 

س: السلام علیکم و رحمه الله . عده ای از سلفی ها پیدا شده اند که مسلمین از زبان آنها در امان نیستند اما کفار سکولاریست و طاغوتها از آنها در امان هستند. اینها هر گاه نیت کنند می توانند یک برچسب به مسلمانی بزنند. یکی از این برچسبها کلمه ی بدعت است و به اندازه ای دایره ی آن را وسیع کرده اند که غیر از خودشان کسی در امان نمانده است. می خواستم از استاد بپرسم بدعت چیست و در برابر اهل بدعت چه باید کرد.؟ با تشکر.

 

ج: علیکم السلام و رحمه الله و برکاته

 

بسم الله و الحمد لله

اما بعد:

زمانی که تبلیغات خارجی  و وجود علمای سوء و الرویبضه قصد دارد ایجاد بحران و تشنج در میان ما را یک امر حتمی و ناگزیر قلمداد کند تنها راه جلوگیری از تحکیم قانون شریعت الله و و وحدت فراگیر ما ایجاد تفرق و مشغول نمودن بعضی از ما به بعضی دیگر است، شایسته است مسلمین به صورت تدریجی از تشنج مصنوعی حاصل شده بکاهند و جو را آرام و بحران را فروکش نمایند. روش تنش زدائی و فروکشی بحران (گرایش به«أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ»،«رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»، وحدت و…تا رسیدن به شورای اولی الامر منطقه ای یا جهانی) در حین تصفیه و تربیت به جای ایجاد تشنج و بحران (تفرق) یکی از واکنشهای مناسب مسلمین به دشمنان سکولار خارجی و مزدوران محلی و دین فروشان خائن و دوستان جاهل است.

جنگ روانی بر علیه وسلمین و مشرک و اهل بدعت خواندن مسلمین نوعی فحش به سبک دین فروشان و دوستان جاهل است که دشمنان سکولار خارجی  و مزدوران محلی به عنوان یک ابزار و نقطه ی حساس آن را وسیله ی بحران سازی قرار داده اند و  قصد دارند همچون سایر مفاهیم (خوارج،رافضی، مرتد و…) از آن سوء استفاده کنند. طرح این توطئه ها صرفا در راستای خرد کردن غرور و ابهت مسلمین جهت در تنگنا قرار دادن توان آنها و مانع اتحاد آنها با سایر برادران و خواهرانش است که با همدیگر نقاط مشترک و منافع مشترک و حتی دشمن مشترکی دارند، که این دشمن مشترک از آنها بر علیه همدیگر و در راستای اهداف خود در حال سوء استفاده است. کشف این سحر زیاد مهم نیست بلکه روش باطل نمودن شرعی این سحرها، در حالی که ساحران و تمام رسانه ها در اختیار دشمنان قانون شریعت الله است و مسلمین در تب و تاب و کشت و کشتار بی سابقه ای به سر می برند، مهمتر است .

به خاطر داشته باشید زمانی که شما می گوئید فلانی ضال، مضل، منافق، فاسق، کافر، مرتد یا اهل بدعه است در واقع شبیه این است که بگوئید فلانی مالاریا، سل، وبا، طاعون، ایدز یا جزامی است؛ و به این شکل عده ای از انسانها را جهت محافظت از ایمان و جسم افراد جامعه متمایز می کنید و آنها را مشمول قوانین و محدودیتهائی می گردانید که با قوانین رایج برای انسانهای سالم متمایز است. پس کار ساده ای نیست . به همین دلیل ابتدا باید بیماران عقیدتی و درونی در آزمایشگاه شریعت  و بیماران جسمی در آزمایشگاه پزشکی بیمار بودن آنها ثابت شود تا مشمول قوانین و محدودیتهای جدید گردند؛ و گرنه غیر از افتراء، دروغ پراکنی، تفرق، کینه، درگیری و « فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»[۱] نتیجه ی دیگری به دست نخواهد آمد. ادامه خواندن البدعة در ادبیات شرعی و اهمیت آسیب شناسی بدعت در وضع موجود مسلمین

سید قطب و دیدگاه تقریبی او به مذاهب و تفاسیر مختلف اسلامی

سید قطب و دیدگاه تقریبی او به مذاهب و تفاسیر مختلف اسلامی

به قلم: شیعه ی علی

آثار سید قطب در برخی موارد دچار اجمالی است که هم می توان از آن برداشتی معتدل و هم برداشتی افراطی داشت و این بی انصافی تمام است که تکفیریون موجود چون ابوبصیر و ابومحمد مقدسی و… و گروههای همسو با آنها در امروز جهان اسلام و سکولاریستهایی چون اردوغان و دعوت و اصلاح ایران و مورسی و ربانی و …. را در پیوند با اندیشه های سید قطب قرار دهیم.

سید قطب یقینا به سکولاریسم و دموکراسی کافر بود و از آن اعلام برائت نمود و در مساله شیعه و سنی دیدگاه تقریبی داشت و حتی یک جمله از وی در تکفیر مذاهب اسلامی وجود ندارد. ارتباط دوستانه و بلکه برادرانه وی با نواب صفوی از دلایل دیگر این مدعاست. «تکفیر» در ادبیات سید قطب تماما ناظر به این مساله است که جوامعی که وحی الهی را منبع قانون گذاری قرار نداده و به منابع دیگر روی آورده اند ربوبیت تشریعی خداوند را نادیده گرفته و عملی بر خلاف ایمان به ربوبیت و در نتیجه الوهیت خداوند مرتکب شده اند و پرواضح است که این اندیشه به معنای تکفیر فقهی افراد یک جامعه نیست بلکه به عنوان یک حکم اجتماعی درخصوص ضرورت تخصیص منبع غایی تشریع در وحی الهی است.

این اندیشه در کلام بزرگان و فقهای خودمان (شیعه) نیز به کرات مطرح شده است. محمد قطب برادر وی و بزرگترین مفسر آراء وی نیز بارها به این مساله تاکید کرده است. باید گفت ایراد کار سید قطب در اینجاست که گاهی در اجمال بیان کردن این مسائل باعث برداشتهای ناصواب نیز شده است اما بی شک هیچ پیوندی میان اندیشه های ایشان و تکفیر کور فعلی در جهان اسلام نمی توان یافت الا اینکه اندیشه های وی نیز از عوامل موثر در تهییج و تحکیم احساسات اسلام گرایانه بوده است (و البته همچنان هم هست) و این وظیفه عقلای شیعه و سنی است که با تبیین درست آراء امثال سید قطب راه را بر راهزنان طریق، نظیر اردوغان و مورسی و تکفیریون سد کنند. کاری که رهبر فعلی ایران در گذشته نه چندان دور با ترجمه و مقدمه نویسی بر برخی آثار ستودنی سید قطب انجام داده است. خداوند ان شاءلله بر عزت اسلام و مسلمین بیفزادید.

 

ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻋﻠﻤﺎﯼ سوء ﻭ الرویبضه در محافظت از وحدت و پرهیز از تفرق

ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻋﻠﻤﺎﯼ سوء ﻭ الرویبضه در محافظت از وحدت و پرهیز از تفرق

ارائه دهنده: سید مصطفی بانه ای

ﺳﺨﻦ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ مسلمان و ﭘﯿﺮﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به حساب اورده  ﺍﻣﺎ ﻃﻮﻃﯽ ﻭﺍﺭ ﻭﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺩﯾﻦ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ اعمال تفرقه انگیز و غیر شرعی انها نیزﺩﻓﺎﻉ ﻫﻢ می کنند!!

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻭ ﺍﻟﺠﻼﻝ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :‏« مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ * وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ» (توبه/۱۱۳-۱۱۴)

ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺩﺭﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﻗﻄﻊ ﻣﻮﺍﻻﺕ ﯾﻌﻨﯽ حتی ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺗﺮﺣﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﺮﮎ ﻭ ﮐﻔﺮ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺮﻃﺒﯽ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻩ .ﺩﺭ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪ :

ﻋﻦ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻋﻦ ﺃﺑﯿﻪ ﻗﺎﻝ : ‏« ﺟﺎﺀ ﺃﻋﺮﺍﺑﯽ ﺇﻟﯽﺍﻟﻨﺒﯽ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻓﻘﺎﻝ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺇﻥ ﺃﺑﯽﮐﺎﻥ ﯾﺼﻞ ﺍﻟﺮﺣﻢ ﻭ ﮐﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﻥ ٬ ﻓﺄﯾﻦ ﻫﻮ؟ ﻗﺎﻝ ﻓﯽﺍﻟﻨﺎﺭ٬ ﻗﺎﻝ ﻓﮑﺄﻧﻪ ﻭﺟﺪ ﻣﻦ ﺫﻟﮏ ﻓﻘﺎﻝ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺄﯾﻦ ﺃﺑﻮﮎ ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺣﯿﺜﻤﺎ ﻣﺮﺭﺕ ﺑﻘﺒﺮ ﻣﺸﺮﮎ ﻓﺒﺸﺮﻩ ﺑﺎﻟﻨﺎﺭ٬ ﻗﺎﻝ ﻓﺄﺳﻠﻢ ﺍﻷﻋﺮﺍﺑﯽ ﺑﻌﺪ ﻭ ﻗﺎﻝ ﻟﻘﺪ ﮐﻠﻔﻨﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺒﺎ ؛ ﻣﺎ ﻣﺮﺭﺕ ﺑﻘﺒﺮ ﮐﺎﻓﺮﺇﻻ ﺑﺸﺮﺗﻪ ﺑﺎﻟﻨﺎﺭ ‏»[۱]

ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ٬ ‏( ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ‏) ﭘﺪﺭﻡ ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺑﺠﺎ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺑﻮﺩ ‏[ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﯿﮏ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ‏] ٬ ﭘﺲ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﺶﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ٬ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯﯾﻦﮔﻔﺘﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ ﺷﺪ ‏[ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﭘﺪﺭﺵ ‏] ﺳﭙﺲ ﭘﺮﺳﯿﺪﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﭘﺪﺭ ﺷﻤﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ :ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﺸﺮﮐﯽ ‏[ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﮐﺎﻓﺮﯼ ‏] ﻋﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺪﻩ٬ ﺭﺍﻭﯼﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﻌﺪﺍ ﺍﻋﺮﺍﺑﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺍﻣﺮ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ‏( ﻭﺁﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ‏) ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﮐﺎﻓﺮﯼ ﻧﮕﺬﺷﺘﻢ ﻣﮕﺮﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﺍﺩﻡ . ‏» .

زمانی که ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻋﺰﯾﺰ و دیگر مسلمین ﺭﺍ جهت پیشبرد صحیح کفر به طاغوت و بیزاری از شرک و مشرکین حتی ﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺮﺍﯼ نزدیکانشان ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﮐﯽ ﻣﺮﺩﻩﺍند٬ ﻧﻬﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ  است حالا چگونه است که علمای سوء علاوه بر ثناخوانی برای کفار و مرتدین زنده و نوکری برای طاغوتها، عامل تفرق و چند دستگی مسلمین گشته اند و باز خود را ادامه دهنده ی راه پیامبر و قرآن می دانند؟! آیا شایسته نیست مریدان این دسته از علمای  سوء کمی بیاندیشند؟

اگر سکولاریستهای جهانی به رهبری آمریکا جانورانی چون شیطان یاری و یاسر الخبیث و… در میان تشیع، و موجوداتی چون عرعور و ابوبصیر طرطوسی و سلفیون مدخلی و…. در میان اهل سنت را جهت ایجاد تفرق و چند دستگی میان مسلمین پرورش داده اند چرا ما نباید هوشیار باشیم و فریب این عوامل دست نشانده را نخوریم؟ آیا شایسته نیست مریدان این دسته از علمای  سوء کمی به مصیبتهای ناشی از تفرق و فواید ناشی از وحدت بیاندیشند؟

برای یک مسلمان شایسته است که با چنگ زدن به قرآن و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم از علمای سوء و دین فروشان وابسته به یکی از طاغوتها دوری گزیند و هر گونه تلاشی که منجر به ایجاد تفرق و سست نمودن پایه های وحدت میان مسلمین می گردد پرهیز نماید. در این صورت آیا شایسته نیست در برابر تبلیغات ماهواره های منتسب به اهل سنت و تشیع و دین فروشان موجود در آنها که پیام اوران فتنه ی جنگ مذهبی و تفرق هستند با احتیاط برخورد شود؟

……………………………………….

[۱] ﺳﻨﻦ ﺍﺑﻦ ﻣﺎﺟﻪ : ۱۵۷۳ ﻭ ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ ﻃﺒﺮﺍﻧﯽ : ۳۲۶ ﻭ ﺩﻻﺋﻞ ﺍﻟﻨﺒﻮﺓ ﺑﯿﻬﻘﯽ : ۱۴۰ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺔ ﺍﻟﺼﺤﺎﺑﺔ ﺍﺑﯽ ﻧﻌﯿﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ : ۵۲۲ ﻭ ﻣﺴﻨﺪ ﺑﺰﺍﺭ:۹۳ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﯿﻮﻡ ﻭ ﺍﻟﻠﯿﻠﺔ ﺍﺑﻦ ﺳﻨﯽ : ۵۸۸ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﺻﺤﯿﺤﻪ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ : ۱۸

جهاد در راه الله

جهاد در راه الله

علي بن عبدا لعزيز الراجحي

ارائه دهنده : ابومحمد الکردی

بسم الله الرحمن الرحيم

تعریف جهاد : جهاد در لغت از کلمه ( جهد) به فتح یا ضم جیم به معنی قدرت و مشقت و سختی است .

و اجتهاد ، به معنی نهایت سعی برای چیزی بدست آوردن .

اما در دین و شریعت دو نوع تعبیر دارد .

الف : تعبیر خاص که منظور آن بکار گرفتن نهایت سعی و تلاش در قتال و جنگ با کفار و طاغیان است .

ب : تعبیر عام طبق تعریف ابن تیمیه رحمه الله می گوید :« جهاد ، حقیقت سعی و تلاش در بدست آوردن آنچه الله آنرا دوست می دارد از باورها و کردارهای نیک و دفع آنچه الله برآن خشم می گیرد مثل کفر و فساد و طغیان. » کتاب مجموع الفتاوی ۱۰/۱۹۱

با این تعریف هر آنچه که مومن در بدست آوردن آن درراه  ایمان به الله و فرمانبری او تلاش نماید مثل مقاومت در برابر شر و بدیها و انحرافات ،  ثابت قدم ماندن در دین الله ، استقامت در مقابل وسوسه های شیطان ، از جمله جهاد در راه الله محسوب می شود .

 

انواع جهاد :

جهاد طبق تعبیرهایش  اینگونه تقسیم می شود :

۱- جهاد بانفس : با کسب علوم شرعی که منجر روشنایی بصیرت انسان می گردد و با استقامت براعمال نیک مبنی بر علم صحیح ، راه درست زیستن برای انسان واضح و روشن می شود .

و از جمله جهاد با نفس : ایستادن در برابر خواسته های نفسانی و تمایلات درونی انسان برای غوطه ور شدن در اعماق شهوتهای حرام می باشد و الله تعالی در آیه ۶۹ سوره عنکبوت می فرمایند : {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} ( کسانی که در راه ما تلاش و جهاد نمایند، آنان را به راههای خود رهنمود  می کنیم) . ادامه خواندن جهاد در راه الله

خلاصه اساسات امنيت در امورات جهادى

خلاصه اساسات امنيت در امورات جهادى

ارائه دهنده: عبدالسلام .م

 

اساس اول : كار بخاطر الله جل جلاله:

اخلاق و سلوكيات يك مجاهد از لحاظ ظاهر و باطن بايد  طبق شريعت الله جل جلاله بوده و در هرجانب از الله و رسولش اطاعت كند، كه در نتيجه الله تبارك و تعالى  حافظ او از كيد ومكر دشمن بوده و ناصرش در تمام برنامه هاى جهادى اش مى باشد.

قرآن به پيامبر صلى الله عليه وسلم مى فرمايد: قُلِ ادْعُواْ شُرَكَاءكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ ْ إِنَّ وَلِيِّـيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ: بگو شريكان خود را بخوانيد سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت ندهيد. بدون شك، چاره ساز من همان الله است كه قرآن را فرو فرستاده و صالحان را دوست دارد .اعراف: ۱۹۶

اساس دوم: ترسيخ ريشه هاى اخلاقى در افراد: مثل  حفظ اسرار، ترك مالا يعنيه و كارهاى بى فايده، اجتناب از  پرگويى و غيره.

اساس سوم : بيدارى و محتاط بودن.

اساس چهارم  : شناختن درست وسايل دشمن.

اساس پنجم : مراعات نظم در تنظيم.

با اطاعت كامل از امير و انجام دادن تمامى وظايف محول شده، آموختن ادب اجازه گرفتن در همه كارها، اعتراف نمودن به اشتباهات خود و فوراً آنرا به مسئولين رساندن تا جلو مشكلات ناشى از آن  پيشتر گرفته  شود.

و من الله التوفيق