عمده ترین تفاوت القاعده ی اسامه بن لادن با القاعده ی ایمن الظواهری
به قلم: ابوبکر الخراسانی
ما می دانیم زمانی که ابومصعب زرقاوی در افغانستان بود هرگز به
القاعده بیعت نداد و حتی زمانی که با انصار الاسلام اورامان هم بود باز به القاعده
بیعت نداد و زمانی هم که جماعت توحید و جهاد را تشکیل داد باز بیعت ندارد، چرا؟
چون او دارای تفکرات سلفیت نجدی ابومحمد مقدسی بود و این تفکرات با تفکرات وحدت
طلبانه ی اسامه بن لادن سازگار نبود.
با این وجود برای اتحاد با سایر گروهها در مرحله ای به القاعده بیعت
داد و تا زمانی که شرعی های او مثل ابوانس شامی زنده بودند ابومصعب نتوانست در
اندیشه های نجدی مقدسی خالص گردد. پس از مرگ این شرعی ها و شخص اسامه بن لادن کلا
منهج عوض شد و سایه ی سلفیت خاص نجدیت بر گروه زرقاوی و ادامه دهندگان راه او تا
کنون سایه افکند و کلا از منهج شیخ اسامه بن لادن دور شدند و حتی عده ای از غلاة
آنها به تکفیر شیخ اسامه هم پرداختند.
نکته ی مهم این است که ابومحمد مقدسی هم مجاهدین افغان در زمان شیخ
عبدالله عزام را مشرک و دموکراسی پرست معرفی می کند و شیخ عبدالله عزام را نیز
مدافع مشرکین و دموکراسی پرستان و مانع و سدی در برابر اهل توحید معرفی می کند و به
سبک خودش آنها را تکفیر می کند و بر این باور است این مشکلات به خاطر این بوده که
عبدالله عزام جزو اخوان المسلمین بوده است
.
دکتر عبدالله عزام نیز از این گروه تند رو در تفسیراواخر سوره ی توبه بسیار گله داشت و معتقد بود این متشددین تنها جهت تکفیر دیگران و مخالفت با اهل جهاد و ایجاد تفرق میان مجاهدین و دلسرد کردن مسلمین از اهل جهاد به پیشاور آمده بودند. اما آنچه مهمتر است اینکه ایمن الظواهری نیز می گوید که شیخ اسامه بن لادن نیز جزو جماعت اخوان المسلمین بوده و اینکه در این دوران از ابومحمد مقدسی مطالبی یاد گرفته و به تعریف و تمجید منهج سلفیت خاص نجدیت وی پرداخته و دعا می کند تا آخر بر این منهج بماند.
در این صورت می بینیم انگار کودتاهی بر علیه منهج جهادی اهل سنت و
القاعده و بخصوص رهبراین چون عبدالله عزام
و اسامه بن لادن از جانب سلفیت خاص نجدیت صورت گرفته است که یکی از سرچشمه های آن
به ابومحمد مقدسی بر می گردد و نتیجه ای
غیر از تفرق و ذلیلی و شکست و اشتباهات فاحش برای اهل سنت در بر نداشته است.
هدف مشترک سلفیت نجدی و شیعیان انگلیسی از دروغگوئی و پنهان کردن حقایق
در مورد صلاح الدین ایوبی
به قلم : مسعود سنه ای
صلاح الدین ایوبی یکی از سربازان و فرماندهان نورالدین زنگی رحمه الله
بوده که زیر دست و تحت فرمان عمویش شیرکو بود. شیرکو بعد از ورود به مصر تحت
حاکمیت شیعیان ۷ امامی وزیر جنگ این حکومت می شود و بعد از دو ماه وزارت فوت می
کند و صلاح الدین مدت نزدیک به ۱۹ سال وزیر حکومت فاطمی مصر می شود، آنهم وزیر جنگ
و ارتش؛ قبل از اتمام وزارت صلاح الدین ایوبی سلطان
نورالدین زنگی در یازدهم شوال سال ۵۶۹ هـ برابر با ۱۱۷۴ م در سن ۵۶ سالگی بر اثر بیماری
دیفتری فوت می کند.
خارج از انکار واقعیات تاریخی و جعل و
تحریف آنها لازم است بدانیم که هدف سلفیت نجدی از پوشاندن این قریب به ۱۹ سال وزارت
صلاح الدین ایوبی که دوست و دشمن به آن اقرار دارند چیست؟ چرا می خواهند این حقیقت
تاریخی را بپوشانند؟ هدف از دروغ گفتن و تحریف تاریخ چیست؟ دروغ گفتن به چه کسی
خدمت می کند به قانون شریعت الله و مسلمین یا دشمنان مسلمین؟
البته شیعیان غلات و روافض میان شیعه هم سعی دارند در مورد صلاح الدین دروغ بگویند و دروغها و داستان سرائی هائی کرده اند که نیاز به بازگوئی نیست چون هدف این شیعیان انگلیسی مثل شیطان یاری و یاسر الخبیث و دانشگند و امثالهم واضح و روشن است .
لطفا سلفیون نجدی واضح جواب بدهید و
طفره نروید که چرا شما به همراه این غلات دست به یکی کرده و سعی دارید در مورد
صلاح الدین ایوبی دروغ بگوئید ؟ من بر این باورم که اگر واقعیتها در مورد صلاح
الدین گفته شود شما مجبور می شوید صلاح الدین را طبق منهج غلط خودتان تکفیر کرده و
دستتان برای تمام مسلمین رو شود به همین دلیل به این دروغها متوسل می شوید.
به قلم : عبدالباسط / مدرسه علوم دینی شیخ ضیائی بندر عباس
با آنکه در حکومتهای سکولار به مسلمین
و نصرانی ها و یهود و بودائی و غیره به یکسان آزادی هائی داده می شود اما در مورد
مدارس دینی این آزادی ها بسیار کمتر از سایرین است. در این حکومتها همیشه سعی می
شود که دروس اساسی مربوط جهاد و حکومت اسلامی و سایر مسائل مهم حذف شوند، و در عوض
با تدریس درسهای مختلف و کم محتوا مراکز دانش دین را منزوی، منفعل، بی روحیه، بی
ابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهای بزرگ کنند.
این ترفند کفار سکولار در بسیاری از
سرزمینها تاثیر گذاشته و طلبه ها و دانشجویانی را پرورش داده اند که به راحتی
تسلیم سکولاریستها و اشغالگران خارجی و دموکراسی توهمی آنها شده اند.
اگر به بسیاری از طلبه های عربستان و
مالزی و ترکیه و مصر و تونس و… نگاه کنی متوجه می شوی که مدارس دینی آنها
سربازانی برای طاغوتها تربیت کرده اند که چیزی از حکومت اسلامی و جهاد و آزادگی و
مبارزه باظلمین و حتی کفر به طاغوت و ولاء و براء به آنها یاد نداده اند .
حکومتها و امارتهای اسلامی راز تجدید حیات
و بزرگترین نعمت برای مدارس دینی هستند که به این نهال الهی رشد و رونق بی سلبقه ای
می بخشند و مدارس دینی را تا دورانهای طولانی بیمه کرده اند.
علمایان دینی و خطر نفوذ دین سکولاریسم و آلوده شده به آن
به قلم: ابوعبدالله موکریانی
دین به صورت خاص و ویژه چهار معنا و مفهوم دارد که جدا کردن هر یک از
این مفاهیم مساوی است با خالی کردن آن دین و ناقص کردن آن دین؛ که عبارتند از :
۱- قدرت
و حاکمیت.
۲- قوانین،
حدود و راه و روشی که مردمان تحت نفوذ این حاکمیت از آن پیروی می کنند.
۳- اطاعت
و فرمانبرداری از قدرت حاکمیت و قانونی که اجرا می کند.
۴- و
در نهایت محاسبه، قضاوت، پاداش دادن یا مجازات کردن.
پس نمی توان شخصی را پیدا کرد که بگوید مبلغین و مجریان مفاهیم و محتوای
چهارگانه ی دین افرادی غیر از علمایان دینی هر آئین و مذهبی نبوده اند. این مساله
در دین اسلام با تمام شریعتهائی که داشته و تمام مذاهبی هم که اکنون دارد و در دین
سکولاریسم نیز با تمام مذاهبی که داشته و دارد صدق می کند .
در میان مسلمین رشد دهنده و مبلغ این چهار مفهوم اصلی بدون شک علمایان
دینی بوده اند که در برابر حکام ظالم و فاسد و دارودسته ی منافقین مصیبتها و
آزمایشات طاقت فرسائی را متحمل شده اند . از امام حنفی و احمد بن حنبل و شافعی و
مالک بگیر تا تمام بزرگان قرون اخیر ما چون حسن البناء، سید قطب ، مودودی و….
دین سکولاریسم از کانال دارودسته ی منافقین فعالیتهای مستمری بر ضد
مسلمین انجام داده است و این فعالیتها از ضرار سازی در عصر رسول الله صلی الله
علیه و سلم تا جریان و حزب و مذهب سازی تا کنون ادامه داشته است . که بزرگانی چون
سید قطب رحمه الله در عصر کنونی این جریان مخوف در میان مسلمین را به اسلام
آمریکائی و شیعیان نیز از آن تحت عنوان تشیع انگلیسی نام برده اند .
ساحران و علمای سوء و الرویبضه ای که در این بخش فعالیت دارند تمام
تلاش آنها بر این است که دین سکولاریسم را در میان مسلمین با ادبیاتی شبه اسلامی
رواج بدهند و طرح اندلس کردن و انقلابات مخملی را در سرزمینهای اسلامی به نفع کفار
سکولار جهانی و طاغوتهای محلی راه بیاندازند .
این درحالی است که هیچ کس درعالم روحانیت، اگرانصاف و خرد را میزان
قرار بدهد، نمی تواند خودش را ازنظام اسلامی و مفهوم و محتوای اول دین جدا
بگیرد… . این که عالم نمائی بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظم
کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. عالم دینی باید از وجود نظامی که پرچمش اسلام
است، قانونش فقه اسلامی است با همه وجود استقبال کند.
تضعیف حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی به بهانه های واهی و عوام فریبانه
ی انتقاد کردن و… به هر کیفیتی حرام است . در اسلام راههای نقد کردن واضح و روشن است؛
نه اینکه شخص با نام اسلام و در مناطق تحت کنترل کفار و طبق نقشه های آنها برای
تبلیغ دین سکولاریسم و برچیدن و براندازی نظامهای اسلامی جنگ روانی راه بیندازد .
بدون شک انتقاد و خود انتقادی یکی از راههای رشد بوده و هست. مگر
جامعه ای را می توان یافت که به افراد آن جامعه یا مسئولین اجرائی آن جامعه نتوان
انتقاد کرد؟ پس نقد چیزی است و راه اندازی جنگ روانی به نفع دشمنان چیز دیگری .
وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب می شود که انسان این همه
محسنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در علمای دینی هم مثل سایر صنفها به همین شکل است؛ در حکومتهای
بدیل اضطراری اسلامی هم مثل سایر حکومتهای غیر اسلامی به همین شکل است، بلکه عیوب
بزرگ عالمان و رهبران و حکومتهای غیر اسلامی هرگز با عیوب کوچک علماء و رهبران و حکومتهای
اسلامی قابل مقایسه نیست .
پس در میان علمایان دینی ما و حکومتهای بدیل اضطراری ما عیوب الی
ماشاء الله وجود دارد. دهها اشکال ریز در میان ما و حکومتهای اسلامی ما وجود دارد،
اما این ده یا صد تا اشکال موجب می شود ما از علمای دینی یا حکومتهای اسلامی خود
که تنها سپر ما در برابر اینهمه کافر درنده و اشغالگر خارجی و مرتدین پلید و خون
آشام محلی هستند اعراض کنیم؟ ابدا. در
مقابل این ده یا صد تا اشکال، هزار تا حسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و
مفاسد است که انسان می تواند خط مستقیم را پیدا کند … . بنابراین هیچ مسلمان راستینی نمی تواند سکولار باشند یا
با افتادن در دام ساحران دینی در مسیر سکولاریسم قرار بگیرد .
ما نمی توانیم بهانه های پوچ امثال
ابومحمد مقدسی در مشرک خواندن و … مردم مسلمان افغانستان و حکومت امارت اسلامی
طالبان یا سایر حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی شیعی و سنی را بپذیریم و از آنها به
نفع آمریکا و سایر کفار و مرتدین دوری کنیم؛ همچنانکه نمی توانیم به تبلیغ
دارودسته ی منافقین و اسلام آمریکائی و تشیع انگلیسی در شبکه های ماهواره و فضای
مجازی نیز اهمیتی دهیم .
دشمنان ما از این دو کانال به ما حمله کرده اند و برای هر کانالی هم
علما و ادبیات خاص خود را دارند.
سندی لو رفته از تاریخ سیاه و ارتدادی ولی امر سلفی های آل سعود و کویت در حمایت از انگلیس بر علیه خلافت اسلامی عثمانی ها
ارائه دهنده: عبدالباسط / مدرسه علوم دینی اهل سنت بندر عباس
در سال ۱۹۱۷ ملک عبدالعزیز فرزند سعود به همراه جابر مبارک آل صباح
حاکم سرزمین کویت در شهر بصره حضور به هم رساندند تا به فرماندهان حکومت سکولار انگلیس به دلیل
پیروزیشان بر سپاه خلافت اسلامی عثمانیها و تسلط انگلیس بر منطقه تبریک بگویند !!
این بخشی از سابقه و تاریخ ننگین این موجودات خائن و دست نشانده است
که تا کنون ادامه یافته است . همین خائنین آل سعود و کویت با پرورش و پرواربندی
دین فروشانی در قالب سلفیت مدخلی در حال توجیه و تحمیل خود بر امت اسلامی هستند و
شایسته است که مسلمین مواظب شبکه های ماهواره ای تحت کنترل این مفسدین، دین فروشان
و ملاهای آرایش کرده مزدور آل سعود باشند ،
آل سعودی که خودش مزدور و دست نشانده ی آمریکاست و هم اکنون با مشغول کردن مسلمین
به مسلمین و ایجاد جنگهای داخلی و حمایت کفار سکولار و اشغالگر خارجی و حتی مشارکت
در جنایات آنها مسلمین اهل سنت را به خاک و خون می کشد .
مرگ مورسی و سکوت رسانه ای شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت
به قلم : ابوخالد کردستانی
همچنانکه قبلا عرض کرده بودم مرگ مورسی چهره ی بسیاری از مفتی های سلفیون
نجدی نان به نرخ روز خور صحوات شام و یا
ساکن در دارالکفرهای اردن و انگلیس و کانادا و… را برملا کرد . اما آنچه برای
بسیاری از مخاطبین شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت چون شبکه کلمه و نور و
وصال حق و توحید و… جای تامل و سوال بود سکوت خبری آنها در برابر مرگ محمد مرسی
بود .
این شبکه ها البته در برابر
قتل عام دسته جمعی علمای اهل سنت توسط آل سعود و زندانی شدن آنهمه عالم توسط آل سعود و امارات هم باز سکوت کرده اند در
حالی که در ریز ترین مسائل آمریکا و اروپا و… میزگرد و کنفرانس برگذار می کنند و…
برای این شبکه ها قتل
مسلمین و زندانی شدن آنها توسط طاغوتهای سکولار هیچ اهمیتی ندارد چون اینها برای
خدمت به همین طاغوتها و شعله ور کردن جنگهای مذهبی تولید شده اند
برای این شبکه ها
تمام مجاهدینی که با این طاغوتها ی سکولار و مرتد مخالف هستند جزو تروریستهائی به
شمار می روند که لایق هر گونه شکنجه و قتل عام شدن هستند
برای این شبکه ها این
قتل ها و خون چنین مومنینی بی ارزش است چون مومن نزد انها یعنی کسی که تسلیم و
ربات طاعوت مورد نظر آنها شده باشد
منهج فکری این شبکه
ها سلفیت نجدیتی است که در اختیار سیسی سکولار و بر علیه اخوانیها عمل کرده اند و
این لکه ی ننگین در کانامه ی آنها وجود دارد پس تمایلی به فاش شدن این خیانت آشکار
خود ندارند
–
این شبکه ها اخوان و به تبع محمد
مرسی را گمراه دانسته و از نظر آنها اختلاف فکری به منزله ی خروج از دایره ی اسلام
است.
این
شبکه ها وابسته به سلفیت خلیج فارس بوده و از طرف حاکمیت خلیج به آنها القا شده
است که بایستی در این زمینه سکوت اختیار کنند.
این است واقعیت مجریان این شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت که تنها برای فرقه ای از سلفیت خاص نجدیت فعالیت می کنند که مثل ربات در اختیار طاغوتهای خلیج فارس و ناتو و آمریکا قرار گرفته اند.
شبهات دارودسته
ی منافقین(سکولار زده ها): چون به سکولارهای محلی ظلم می شود از آنها دفاع می کنم
نه به خاطر کفرشان
به قلم :
ابوعبدالله جاف جوانرو
جای تعجب است !! زمانی که آشکارا جنگ بین ایمان
و کفر و مسلمین و کفار در جریان است؛ شخص ادعای مسلمان بودن دارد و مطمئن است که از
نظر ۴ مذهب سکولاریستهای جهانی کافر و سکولاریستهای محلی مرتد هستند، اما با این
وجود می گوید: علت اینکه من از این سکولاریستهای کافر محلی بلوچ و کورد دفاع می
کنم این است که از طرف مسلمین به آنها ظلم می شود نه از این بابت که کافر هستند، من از کفرشان دفاع نمی کنم از مظلوم بودنشان
دفاع می کند و در کنارشان هستم !!
مخاطبین این اشخاص مکار هم بدون هیچ تحقیقی می
گویند : باید دقت کنیم که او به خاطر کافر بودنشان از آنها دفاع نمی کند بلکه به
خاطر ظلمی است که به آنها می شود و این شخص از مظلوم دفاع کرده است نه از یک کافر
به خاطر کفرش و…
سبحان الله، یعنی جنگ با کفار سکولار جهانی و
سکولاریستهای مرتد محلی – که جنگ سرد تبلیغی و گرم مسلحانه ی وحشیانه ای را بر
علیه مسلمین راه انداخته اند- ظلم است؟ مگر تطبیق قانون شریعت الله بر کفار و
مرتدین و حتی بر مسلمین مجرم ظلم است؟
زمانی که به هر بهانه ای در جنگ بین کفار و
مسلمین، در صف و جبهه ی کفار قرار گرفته ای، باید بدانی که جزو همان جبهه محسوب می
شوی و هرگز در شریعت اسلام به نیت شما اهمیتی داده نمی شود بلکه در این موارد کلا
حکم بر ظاهر می شود و ظاهراً شما در جبهه ی کفار بر علیه مسلمین قرار گرفته ای .
الله جل جلاله می فرماید : وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ
لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ
وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ (۶۵)
لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ (التوبه ۶۵-۶۶) اگر از آنان بازخواست کنی ، میگویند : (نیت و مراد ما) بازی و شوخی میکردیم . بگو :
آیا به خدا و آیات او و پیغمبرش میتوان بازی و شوخی کرد ؟ !( بگو : با چنین
معذرتهای بیهوده) عذرخواهی نکنید . شما پس از ایمانآوردن ، کافر شدهاید . اگر هم
برخی از شما را ( به سبب توبه مجدّد و انجام کارهای شایسته) ببخشیم ، برخی دیگر را
نمیبخشیم . زیرا آنان ( بر کفر و نفاق خود ماندگارند و در حق پیغمبر و مؤمنان ) به
جرم خود ادامه میدهند .
هر چند اینها یاران رسول الله صلی الله علیه
وسلم بودند و از جهاد و غزوه بر می کشتند و می گفتند که در دلمان چیز بدی نبوده و
تنها برای شوخی و سرگرمی چنین سخنانی را گفته ایم اما این عذرها برایشان هیچ فایده
ای نداشت و الله جل جلاله بعد از آنکه اینها مومن بودند آنها را تکفیر کرد و حکم
به ظاهر شد .
زمانی که علمای بزرگ ما می گویند : مرجئه ها یهود اهل قبله هستند،
سخنی حکیمانه گفته اند . سلفیت نجدی که به چندین فرقه و گروه مختلف و ضد هم تقسیم
می شوند هر کدام به نحوی جسم و احساسات و عقاید مسلمین را هدف قرار داده اند . شاخه ی مدخلی سلفی های نجدی در بادینان کردستان عراق این بار به بهانه های بی ارزش قرآن
سوزاندند .
عکسی که از این اتفاق گرفته شده است از سوی یکی از سلفیون نجدی نشر
شده که خودش در این جرم آشکار حضور داشته است، به همین دلیل کسی نمی تواند بگوید
این تهمت و بهتان است.
این اشخاص متاسفانه اقدام به سوزاندن قرآن و تفسیر آن نموده اند به
این بهانه که مفسر آن سید قطب است و می دانیم که آثار سید قطب را در حکومت طاغوتی
آل سعود هم از کتابخانه ها جمع نموده و آتش زده اند .
اینها از اینکه سید قطب رحمه الله در مورد جاهلیت و کفر به طاغوت و
وحدت اسلامی و تشکیل حکومتی اسلامی و مبارزه با کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی
آن دعوت می دهد هراسان شده اند. اینها تنها رباتی می خواهند که برنامه های کفار و
طاغوتها را اجرا کنند .
قرآنها زمانی توسط این سلفی های نجدی سوزانده می شود که روزانه صدها و
حتی هزاران بار روزنامه ها و کتابهائی بر علیه الله و پیامبرش و قانون شریعت الله
در همین کردستان عراق نوشته می شود ، شما در تمام این سالها هرگز ندیده اید که
سلفی های نجدی یکی از این روزنامه ها یا کتابها را بسوزانند؛ در حالی که متکبرانه
همچون سایر کفار به قرآنها یورش برده و قرآنها را می سوزانند . پناه بر خدا .
معاهدة آتلانتیک شمالی (ناتو) را بشناسیم
که ترکیه عضوی فعال در آن است
نویسنده : مهدی صمدی
هرچند آمریکا قصد دارد
امپراطوری [ سکولاریستی ] خود را هرچه سریعتر بر سراسر جهان مستولی نماید، ولی برخی تحلیلگران
معتقدند آمریکا نمیتواند بدون حضور اروپا حتی به عنوان یک ابرقدرت ظاهر گردد.
هرچند
ساکنان [ سکولار ] دیروز و امروز کاخ سفید مدعی هستند که آنها کرملین [ سکولار ] را
از دست کمونیستها نجات دادند، ولی تحلیلگران بیطرف معتقدند نقشی که اروپا [
سکولار] در حذف و تکهتکه کردن شوروی داشت، کمتر از آمریکا نیست. همین تحلیلگران
میگویند اروپا همانند اواخر دهة ۸۰ میلادی میتواند نقش
چنین آلترناتیو و کاتالیزوری را برای فروپاشی ایالات متحده نیز بازی کند.
ساختار
پس
از جنگ [ سکولاریستی ] دوم جهانی، برخی رهبران [ سکولار ] غربی قصد داشتند اندیشههای
خویش را برای ایجاد یک اتحادیه دفاعی از طریق سازمان ملل [ سکولار ] مطرح کنند.
سازمان ملل برعکس جامعه ملل، ساخته دست آمریکاییها بود و اروپا نسبت به ایالات
متحده نقش بهمراتب کمرنگتری در ایجاد آن ایفا نموده است. دولتهای [ سکولاریست ]
اروپایی نیز به همین دلیل قصد داشتند در آن برهه با وحدت عمل، قدرت و استقلال
خویش را بازیابند. غافل از آنکه آینده تحولات شگرفی برای آنها در نظر گرفته بود.
تحولاتی که طی آن اروپا برای فرار از سیل عظیم کمونیست، مستقیماً به آغوش آمریکا
پناهنده شد. البته تنها دلیل عجین شدن اروپا و آمریکا، مسألة کمونیست نبود. قاره
سبز آنچنان در شعلههای جهنمی جنگ [ سکولاریستی ] دوم جهانی سوخته بود که برای
برخاستن مجدد، نیاز به تکیهگاهی خارجی داشت.
همة
این واقعیتها سبب شد که هرچند بریتانیا، فرانسه و سه کشور بلژیک، هلند و لوکزامبورگ،
پایه سیستم دفاع جمعی اروپا را میان خود طرحریزی کردند، ولی در تابستان همان سال
یعنی در سال 1948 میلادی، مذاکراتی
را با آمریکا و کانادا ترتیب دادند. در خاتمة این مذاکرات، معاهدة آتلانتیک شمالی
(ناتو) در ۴ آوریل ۱۹۴۹ به تصویب رسید.
اساس
تأسیس ناتو، مادة ۵ منشور ملل متحد[ سکولاریست ] بود. این ماده، اجازة ایجاد سازمانهایی را برای
دفاع مشترک صادر کرده بود. مادة ۴ معاهده آتلانتیک شمالی مقرر میداشت: متعاهدین
ملزم هستند در صورت درخواست یک عضو، به بحرانی که مربوط به کشور دیگر میشود،
مشورت کنند، البته به شرط آنکه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی آن عضو مدعی، واقعاً
مورد تهدید واقع شود. مادة ۵ همین معاهده نیز مقرر میداشت: حملة مسلحانه به یک یا
چند کشور عضو به عنوان حمله به تمامی کشورها تلقی شده و پس از این حمله، تمامی
اعضای معاهدة آتلانتیک شمالی موظفند به طور فردی یا جمعی به متحد مورد حمله کمک
کنند.
ناتو هماکنون و پس از آخرین عضوگیری در آوریل ۲۰۰۴ میلادی، ۲۶ عضو دارد و از عمر آن که از سال ۱۹۴۹ میلادی آغاز شده است، نزدیک به ۸ دهه میگذرد. این اتحادیه، مجموعهای است که تصمیماتش را به اتفاق آرا اتخاذ میکند.
برداشت اشتباه سلفیون نجدی (سلفیت نوع
سوم)از تکفیر عاذر توسط ابن تیمیه
به قلم: ابوبکر الخراسانی
عده ای از برادران سلفی نجدی با کنار
نهادن کلیه ی ظوابط تکفیر مورد پذیرش اهل سنت و با استناد اشتباه به یکی از اقوال
ابن تیمیه به این نتیجه رسیده اند که ابن تیمیه عاذر را تکفر کرده است. و می گویند
ابن تیمیه گفته است: ” یکی از عقاید عاذرین این است که میگویند خداوند متعال
بر مردم اقامه حجت نکرده وباید یک فرد معین اقامه حجت کند. ” و ادامه می دهند
که : ابن تیمیه صاحب این فکر رو ملحد میداند “
این برادران سلفیت نوع سوم و نجدی ما
بزرگترین مشکلشان این است که از قرآن و سنت صحیح و آرای علمای گذشته حکمی را که در
مورد کفار صادر شده است به همه ی انسانهای مسلمان و کافر تعمیم می دهند و دقت نمی
کنند که این حکم در مورد چه دسته از انسانها صادر شده است .
همه می دانیم که در دنیا تمام عذرهای معتبر
شرعی و رعایت ظوابط تکفیر تنها مختص مسلمین است نه جامعه ی کفار و در مساله ی
اقامه ی حجت هم آمدن رسول الله صلی الله علیه وسلم و نازل شدن قرآن برای کفار
انجام شده است و عذری برای این کفار باقی نمی ماند و کسی نمی تواند برای کفار به
دلیل عدم بلوغ حجت برایشان عذر بتراشد و آنها را تکفیر نکند . ابن تیمیه هم همین را می گوید.
اما در مورد مسلمینی که دارای عذرهای
معتبر شرعی هستند اقامه ی حجت رسولی لازم و بلکه ضروری است و این را ابن تیمیه
بارها در آثار خود آورده است اما این سلفی های نجدی به این امر مهم دقتی نمی کنند .
ابن تیمیه می گوید:
” وليس لأحد أن يكفر أحدا من المسلمين
وإن أخطأ وغلط حتى تقام عليه الحجة وتبين له المحجة , ومن ثبت إسلامه بيقين لم يزل
ذلك عنه بالشك , بل لا يزول? إلا بعد إقامة الحجة وإزالة الشبهة” ?
براي هيچ كس جايز نيست كه دست به تكفير
انسان مسلماني بزند (كه از روي خطا و اشتباه دچار كفر و يا شركي شده است) و تا بر
چنين شخصي اقامه حجت نشده و دلايل از كتاب و سنت براي او تبيين نگردد همچنان معذور
است و هركس صفت اسلام و مسلمان بودن به يقين براي او ثابت شده باشد از روي شك و
گمان نميشود او را تكفير نمود بلكه تنها زماني ميتوان صفت مسلمان بودن را از او
زدود كه بر او ?«اقامه حجت شده و شك و شبهههايش» برطرف شده و از بين برود.?
امیدوارم برادران نامتعادل ما در سلفیت
نجدی به خود آیند و اگر طالب حق و دلسوز مسلمین هستند و به قیامت خود اهمیت می
دهند دست از تحریف و ظلم بردارند و به منهج صحیح اهل سنت برگردند که به نفع همه
است.