برگی از جنایت های یکی از مرتدین و خائنین افغانستان: عبدالرشید دوستُم (۱)

برگی از جنایت های یکی از مرتدین و خائنین افغانستان: عبدالرشید دوستُم (۱)

نویسنده: ابوناهید جوزجانی

کشتار، ظلم، قدرت‌پرستی، مزدورمنشی و خیانت‌های دوستم و دارودسته‌اش به حدی زیاد ودردناک است که بدون مبالغه می‌توان گفت: از جنایت‌های دوستم می‌توان چندین جلد کتاب نوشت و ما در اینجا به برخی و بخش‌های مهم آن به طور فشرده اشاره می‌کنیم.

دوستم در کنار سایر رهبران تبه‌کار فراموش‌ناشدنی‌ترین جنایت‌ها را مرتکب شده است و سال‌های ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ را برای مردم دوزخ کرده بود و مردم او را چنگیز خطاب می‌کردند و تنها در کابل همرای مخالفان خود در جنگ‌های داخلی ۶۵۰۰۰ هزار مردم را با بی‌رحمانه‌ترین شیوه کشتند و به ناموس و عزت مردم تازیدند، دارایی کشور را به تاراج بردند و صد‌ها جنایت هولناک را به این ملت روا داشتند.

در زمان ببرک کارمل برای رهبری دوستم از سوی پرچمی‌ها کارهای شد.. مرکز سیاسی پرچمی‌ها در ازبکستان شهر تاشکند و مرکز نظامی آن‌ها در شهر مزار قرار داشت که ببرک هردو دسته را رهبری می‌کرد. به طور مثال عبدالرؤف «بیگی» یکی از جنرالان سابقه‌دار حزب خلقی ارکان جنبش دوستم، سنگر منشی عمومی سیاسی جنبش، انجینر سید احمدشاه (عضو کی. جی. بی) رئیس تصدی کود و برق و حاجی فیض الله (عضو کی.جی.بی) رئیس تعلیم و تربیت ولایت بلخ پرچمی و یا از افراد زیر رهبری آنان تعیین شده بودند و آدم‌کش و خادی مشهور زمان ببرک کارمل (آمر زون شمال و رئیس امنیت) در کنار سید نادر نادری به صفت مشاور اجرای وظیفه می‌کرد . همه این‌ها در جنایت، قتل، غارت، غصب زمین‌ها و اموال مردم دست طولانی داشتند و همه با همکاری دوستم انجام می‌گرفت.

یکی از وحشت‌ناک‌ترین جنایت جنگی دوستم، در سگ‌جنگی سال ۱۳۷۲ میان جمعیت و جنبش در شهر مزار رخ داد و بیشتر اموال و دارایی‌های مردم مزار به تاراج رفت. یکی از شاهدان عینی به نام محمد شریف می‌گوید: «جنگ را رسول پهلوان معاون اول نظامی دوستم از مرکز آغاز کرد و بالاخره به مزار شریف رسید و زد خورد تقریبا سه روز به طول انجامید و حزب وحدت با آنان همکار شد و مناطقی مثل: کوچه دروازه شادیان و کوچه چغدک از طرف قومندانان دوستم به چپاول رفت و حتی اشیای مانند چاینک نکل، قالین، گلیم، و غیره را به صورت تقریبا کامل از خانه‌های مردم به یغما بردند و به بسیاری از دختران و زنان‌نوجوان هتک حرمت و تجاوز صورت گرفت».

میرزا محمد کارمند یک شرکت تجارتی و شاهد عینی چشم دید خود را چنین می‌گوید: «اموال ما را جنبشی‌ها به غارت بردند، یکی از قومندان‌های جنبش به نام یعقوب کوچک (سگ) ۱۲۰ تُن روغن و ۱۵۰۰ کارتن چای سیاه را با خود برد» و یکی دیگر می‌گوید: «من شاهد عینی جنگ بودم. نیروهای دوستم پس از جنگ وقتی بر می‌گشتند، هرچه دیدند را برداشتند، حتی کم‌ارزش‌ترین چیزهای مثل قفس کبک را نیز با خود بردند».

شبی در منزل یکی از ساکنان مزار چند دزد داخل گردیده و دست‌های صاحب خانه را بسته، تلویزیون، تیپ، قالین و سایر اشای خانه را باخود بردند و فردای آن روز صاحب خانه نزد رسول پهلوان که – امنیت محل را به عهده داشت – رفت و ماجرا را عریضه کرد. رسول پهلوان پرسید: چه چیزهای شما را بردند؟ او اشیای دزدی شده را نام‌برد. رسول پهلوان گفت: «آنان سربازان من نیستند، زیرا من برای سربازان خود دستور داده‌ام که اگر می‌خواهید در خانه کسی به دزدی بروید، سعی کنید که حتی جاروب خانه را هم نگذارید و به این سبب ما را گلیم جمع می‌گویند. برو کاکا هنوز در خانه جاور داری، بنابرین دزدان افراد من نیستند»

ادامه دارد…

توطئه ی نجدیت در اثبات توحید ربوبیت برای کفار مشرک (سکولار)

توطئه ی نجدیت در اثبات توحید ربوبیت برای کفار مشرک (سکولار)

به قلم: ابوابراهیم هورامی

تفکر نجدیت که تفکری منشعب از مذهب امام احمد ابن حنبل است با تمام نیروی که دارد سعی می کند که برای کفار مشرک(سکولار) توحید در زمینه ی ربوبیت را ثابت کند و در عوض با چنگ زدن به هر شبهه ای و برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین سعی دارد که مسلمین را تکفیر کند و مسلمین را در درجه ی مرتدین قرار دهد.

خروجی این سناریوی ضد اسلامی این می شود که کفار مشرک (سکولار) اصلی رها می شوند و جنگ بر مسلمین تحمیل می شود؛ کفار اصلی سکولار و اشغالگر آزادانه به جنایات و اشغالگری های خود می پردازند و مسلمین هم به جان هم افتاده اند؛ این واقعیتی است که از ابتدای پیدایش حکومت نجدی مذهب آل سعود تا کنون دیده ایم.

سکولاریستها (= مشرکین) عصر نبوت مثل اکثریت مطلق سکولاریستهای زمان حاضر با آنکه با آلودگی هایی به بعضی از صفات الله اقرار داشته اند اما در کنار آن همین اقرار خود را با عقاید و رفتارهایی باطل کرده اند؛ به عنوان مثال:  جمعی از سران مشرکین (سکولاریستها) مانند عاص بن وائل و ابیّ بن خلف، ابوجهل، عاصی و ولید بن مغیره، پس از جدال درباره امکان روز قیامت، نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند و انکار قیامت و قدرت الله تعالی بر زنده کردن مردگان کردند.

امام طبری و امام حاکم نیشابوری (۳۶۵۲) در روایتی از عبدالله بن عباس رضی الله عنه نقل کرده‌اند که فرمود: جَاءَ الْعَاصِ بْنُ وَائِلٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِعَظْمِ حَائِلٍ فَفَتَّهُ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَيَبْعَثُ اللَّهُ هَذَا بَعْدَ مَا أَرَمَ؟ قَالَ: «نَعَمْ، يَبْعَثُ اللَّهُ هَذَا يُمِيتُكَ، ثُمَّ يُحْيِيكَ، ثُمَّ يُدْخِلُكَ نَارَ جَهَنَّمَ» قَالَ: فَنَزَلَتِ الْآيَاتُ … [۱]. عاص بن وائل با استخوان پوسیده‌ای نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت در حالی که استخوان را در دست خود پودر می‌کرد، گفت: ای محمد آیا باور داری که این استخوان پوسیده را خداوند می‌تواند زنده کند؟! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: بله، خداوند تو را زنده کرده و به جهنم داخل خواهد کرد.

به نظر شما حتی احتمال این می رود که مشرکین (سکولاریستها) توحید ربوبی داشته باشند اما یکی از افعال ربوبی خداوند یعنی قدرت بر بعث و زنده کردن مردگان را انکار کرده و صفت ناتوانی را به خداوند، نسبت دهند؟ قطعاً محال است.

موحد یعنی مسلمان. همین. و دادن بخشی از توحید به کفار عین جهالت و در صورت آگاهی، عین حقه بازی و تلاش جهت سردرگم کردن مسلمین و رسیدن به اهدافی خاص است؛ اهدافی چون مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن کفار اشغالگر اصلی.


[۱] حاکم نیشابوری ۳۶۵۲ المستدرك على الصحيحين للحاكم (۲/ ۴۶۶،۳۶۰۶) هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ وَلَمْ يُخْرِجَاهُ/ ذهبی:۳۶۰۶ – على شرط البخاري ومسلم. / تفسير الزمخشري = الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل (۴/ ۳۰)/ تفسير الألوسي = روح المعاني (۱۲/ ۷۷)/ تفسير أبي السعود = إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم (۷/ ۱۸۰)/ بيضاوي، أنوار التنزيل وأسرار التأويل (۳/ ۲۲۰) /تفسير الطبري = جامع البيان ت شاكر (۲۰/ ۵۵۴)

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رپر (۳)

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رپر (۳)

به قلم: براهندک بلوچ

تا اینجا متوجه شدیم که مفسد فی الارض و محارب ممکن است در و بخش جنگ سرد و تبلیغ یا جنگ مسلحانه و با ابزار فعال باشد، مثل کسی که با زبان یا حتی یک شعر  دیگران را تحریک به اغتشاش و بر هم زدن امنیت عمومی مسلمین در شهر یا روستا یا بیابان و بین شهری می کند و یا کسی که بر اساس تحریکات این شخص یا اشخاص وارد عمل شده و با استفاده از اسلحه یا به قول حنفی ها با استفاده از سنگ و چوب سلب امنیت می کند و ترس درست می کند.

 نکته ی بسیار مهم دیگری که در این زمینه باید در نظر گرفت این است که ماوردی در «الحاوی الکبیر» می گوید: شافعی گفته است: ” وَمَنْ عَفَا الْجِرَاحَ كَانَ لَهُ وَمَنْ عَفَا النَّفْسَ لَمْ يُحْقَنْ بِذَلِكَ دَمُهُ وَكَانَ عَلَى الْإِمَامِ قَتْلُهُ إِذَا بَلَغَتْ جِنَايَتُهُ الْقَتْلَ.” اگر کسی بخواهد جراحتی که توسط محاربین به او وارد شده را ببخشد، این حق را دارد. اما اگر کسی بخواهد از قتل بگذرد و محارب را ببخشد، این بخشیدن موجب حفظ خون محارب نمی شود و بر امام [حاکم] واجب است که محارب را ـ در صورتی که جنایتش به قتل رسیده ـ بکشد. (ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۳، ص۳۶۸٫)

یعنی اگر سخن این شخص یا اقدام این شخص منجر به کشته شدن افرادی شده باشد حتی اگر اولیای دم بخواهند اینها را ببخشند، حاکم اسلامی نباید آنها را ببخشد. توماج صالحی واضح می گوید: لطفا استخوان بشکونید که فردا نیاد تیر بزنه …. یکی از لباس شخصی ها شل شد …. نیروی انتظامی حکم سگ نظام رو داره (حیفِ سگ) نباید به این اوباش رحم کرد.

بر اساس تحریکات توماج و امثال توماج که همگی یک جبهه را تشکیل داده بودند عده ای از مسلمین عادی و تعدادی از نیروهای امنیتی ایران به قتل رسیده اند، بر اساس فقه اهل سنت و جماعت حتی اگر اولیای دم هم راضی باشند و از خون فرزندانشان بگذرند حاکم اسلامی نباید از کشتن آنها گذشت کند.

عقلای اهل سنت چندین سال است که به این باور رسیده اند: مولوی عبدالحمید امام جمعه مسجد مکی زاهدان لازم است قبل از سخن در این زمینه ها ابتدا کمی فقه اسلامی بر اساس مذهب حنفی مورد پذیرش بلوچها را بخواند؛ به دنبال آن مشخص کند که به نمایندگی از سوی کدام یک از مردم ایران سخن می گوید؟ او نماینده ی کدام طیف از مردم ایران است که می گوید: مردم ایرن چنین و چنان می خواهد؟

اما به تحقیق می توان این را گفت که: مولوی عبدالحمید به این دست از مسائل فقهی شناخت دارد، زمانی که در مورد جنگ اوکراین و فلسطین و… صحبت می کند اما در برابر اعدام دسته جمعی ۸۰ عالم زندانی اهل سنت و جماعت توسط رژیم آل سعود که هیچ کسی را هم نکشته بودند سکوت می کند اما به خاطر حکم یک اغتشاشگر هرزه در دارالاسلام ایران در نماز جمعه فریاد می زند و شبهه پراکنی می کند پس مشخص است که انگیزه دیگری در کار است  و سخنان او ربطی به امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی بر اساس فقه اهل سنت و جماعت ندارد.

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رپر (۲)

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رپر (۲)

به قلم: براهندک بلوچ

از نگاه مذهب امام شافعی نیز همین که محاربین ایجاد ترس کنند و با غلبه بر مردم و زدن آنان با دست، مالشان را بگیرند [یا تخریب کنند و رعب و وحشت ایجاد کنند] محاربه صدق می کند.( الموسوعة الکویتیة، ج۱۷، ص۱۵۷٫) زمانی که شخص به این شکل محارب و عامل اغتشاش یا یکی از اغتشاشگران تشخیص داده شد یعنی می خواهد به میل خودش در زمین فساد ایجاد کند، و چه فسادی بالاتر از تبلیغ قوانین کفری در جامعه و تبلیغ برای برهم زدن امنیت عمومی و کشتن به ناحق مردم وجود دارد؟  

الله تعالی در مورد این اشخاص می فرماید: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (مائده/۳۳)  کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می‌شورند و بر احکام شریعت می‌تازند و بدین‌وسیله) با خدا و پیغمبرش می‌جنگند، و در روی زمین (با تهدید امنیّت مردم و سلب حقوق انسانها) دست به فساد می‌زنند، این است که کشته شوند، یا به دار زده شوند، یا دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود، و یا این که از جائی به جائی تبعید گردند و یا زندانی شوند . این رسوائی آنان در دنیا است، و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است.‏

پس حکم الله در مورد محارب واضح است و تنها بحث و اختلاف اهل فقه در مورد تخییر حکم یا تنویع حکم است؛ أبو بكر بن مسعود الكاساني الحنفي می گوید: قال أبو حنيفة – رضي الله عنه -: الإمام بالخيار إن شاء قطع يده، ورجله، ثم قتله أو صلبه، وإن شاء لم يقطه، وقتله أو صلبه، وقيل: إن تفسير الجمع بين القطع والقتل عند أبي حنيفة – رحمه الله – هو: أن يقطعه الإمام، ولا يحسم موضع القطع، بل يتركه حتى يموت، وعندهما يقتل، ولا يقطع، ومن أخاف، ولم يأخذ مالا، ولا قتل نفسا ينفى، وقال مالك – رحمه الله – في قاطع الطريق: مخير بين الأجزية المذكورة.( بدائع الصنائع  7 / 93)

ابو حنیفه رضی الله عنه می گوید: امام مختار است اگر بخواهد می تواند دست و پای او را قطع نماید و یا او را دار بزند و اگر بخواهد می تواند که از قطع دست و پای وی صرف نظر نماید سپس او را به قتل رسانده و یا او را صلب نماید. برخی چنین گفته اند که تفسیر جمع میان قطع و قتل در نزد ابو حنیفه رحمه الله عبارت است از اینکه امام آن را قطع نماید و موضع قطع را مشخص نکند بلکه شخص را رها نماید تا بمیرد و در زمان انجام آن دو کشته می شود و قطع نمی گردد. و کسانی که موجب ترس شده اند ولی مالی را نگرفته و نه کسی را به قتل رسانده است، نفی  می شوند. مالک رحمه الله درباره راهزن می گوید: امام در میان مجازات های مذکور مخیر است.

عده ای می گویند که محاربه تنها متعلق به صحرا و بیرون از شهر و آبادی است، امام ماوردی می گوید: دلیل ما [برای اینکه حکم محارب مخصوص بیابان و بیرون شهر نیست] این است که  آیه {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا}(المائدة: ۳۳) عام است و [به حالت خاصی] مخصوص نشده است. چون هر سببی که باعث وجوب حدّ در خارج از شهر بشود، باعث وجوب حد در شهر هم می شود. مثل زنا و قذف و شرب خمر. [بلکه] این امور جرمشان در شهر سنگین تر است. به خاطر سه امر: یکی اینکه غالبا شهر دارای امنیت و بیابان دارای خوف است [پس نا امن کردن شهر بدتر از نا امن کردن بیابان است]. دوم اینکه: شهر تحت سلطه حاکم و سلطان است ولی بیابان نه [پس نا امن کردن شهر به خاطر معارضه با حاکمیت جرمش شدید تر است]؛ و سوم اینکه: قلمرو و سلطه انسان در شهر بیشتر از بیابان است، پس بهترین [کمترین] حالتی که در اینجا متصور است اینکه حکم محاربین در آنجا که کار سخت تر است[شهر] مثل آنجا کار راحت تر است [بیابان] باشد. (ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۳، ص۳۶۱٫)

ادامه دارد …. ان شاء الله

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رَپِر (۱)

گذری کوتاه بر سخنان مولوی عبدالحمید مسجد مکی زاهدان در مورد صدور حکم محاربه و اعدام یک رَپِر (۱)

به قلم: براهندک بلوچ

مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ باز مثل همیشه به عنوان نماینده ی خودخوانده ملت ایران و با کلی گوئی هایی در مورد تاریخ اسلام و ادیان اللهی به نکات رسانه پسندی اشاره کرد که مخالف صریح منابع شریعت اسلام است، به عنوان مثال در مورد یک رپر محکوم به اعدام گفت:

«توماج صالحی شاعر و هنرمندی است که سخنی گفته و نباید بخاطر آن محارب قلمداد شود. وی نه راهزن بوده و نه مرتکب قتل شده است که مستحق اعدام باشد. مسئولان باید تحمل داشته باشند. بخاطر حرف، مردم را نکشید. قضات و دستگاه قضایی باید شرایط و خواسته‌های ملت را در نظر داشته باشند… اعدام‌‌هایی که به نام موادمخدر انجام می‌شود نیز نه در قرآن و نه در سنت جایی ندارد. محارب قرار دادن افراد و اعدام‌ها مگر در در مورد قصاص و جایی که نص صریح آمده است، درست نیست.»

  1. در صدر اسلام، رسول الله صلی الله علیه وسلم حکم قتل افرادی را صادر کرد که فقط با شعر یا با آواز خوانی بر علیه اسلام فعالیت داشتند:

به عنوان مثال: دو کنیز عبدالله بن خطل که فقط بر علیه اسلام آواز می خواندند، یکی از کنیزها نیز کشته شد و دیگری فرار کرد، ابوعفک هم پیر مرد سالخوره ای بود که با اشعار خود مردم را بر ضدّ رسول الله می شوراند. این جا بود که «سالم بن عمیر» نذر کرد که او را به قتل رسانده یا خودش بر سر این کار بمیرد، لذا رفت و او را به قتل رسانید.( واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص۱۲۶)

عصماء دختر مروان هم که به خاطر اشعارش در تحریک و شوراندن مردم کشته شد یکی از اشعارش این بود:  « آیا هیچ مرد شریفی نیست که به او (پیامبر) حمله ناگهانی کند و امید امیدواران به او را از بین ببرد.» (ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲ ص ۶۳۷)

توماج صالحی هم به عنوان مثال غیر شعرهایی که خوانده می نویسد: لطفا استخوان بشکونید که فردا نیاد تیر بزنه …. یکی از لباس شخصی ها شل شد …. نیروی انتظامی حکم سگ نظام رو داره (حیفِ سگ) نباید به این اوباش رحم کرد.

آیا سخنان توماج در تحریک مردم به اغتشاش و مشارکت در اغتشاش و محاربه و بر هم زدن امنیت عمومی تندتر هستند یا سخنان ابوعفک و عصماء دختر مروان و…؟

  • جرم محاربه و افساد در زمین نزد مذهب اما ابوحنیفه و هم مشارکین در آن:

محاربه و تلاش جهت ایجاد فساد در زمین یعنی اینکه شخص یا گروهی بخواهند امنیت مردم را بر هم بزنند و در دارالاسلام در پی ایجاد فساد ( مثل کشتن مردم و رواج بی بندوباری و…) باشند. امام ابوحنیفه گفته است: الرِّدْءُ الْمُكْثِرُ فِيهَا، وَالْمُهِيبُ كَالْمُبَاشِرِ فِي إِقَامَةِ الْحَدِّ عَلَيْهِ، کسی که باعث ازدیاد ترس و هیبت محاربین شده نیز همانند کسی است که مباشرتا جنایت کرده است و حد بر هر دو اقامه می شود. پس اگر یکی از آن محاربین آدم کشته باشد، همگی کشته می شوند و اگر یکی از آنان مال گرفته باشد، دست و پای همگی قطع می شود. استدلال امام ابوحنیفه به آیه {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ في الأرض فساداً}(المائدة: ۳۳) می باشد؛ چرا که آیه عام است و کسی را تخصیص نزده است [که مثلا کسی که مباشرتا جنایت کرده کشته شود و کسی که مباشرتا جنایت نکرده ولی با محاربین همراه بوده، حد بر او جاری نمی شود]. امام ابوحنیفه همچنین به روایتی از رسول الله صلی الله علیه وسلم استدلال کرده که می فرماید: لا يحل قتل امرئ مسلم إلا في ثلاث خصال : زان محصن فيرجم ، ورجل قتل متعمدا فيقتل به ، ورجل خرج على الإمام فحارب الله ورسوله ، فيقتل أو يصلب أو ينفى من الأرض.  کشتن هیچ مسلمانی حلال نیست مگر در سه مورد: در زنای محصنه و قتل عمدی و کسی که بر امام [حاکم] خروج کرده و با الله و رسولش محاربه کرده است؛ که چنین شخصی، کشته می شود، یا به صلیب کشیده می شود، یا تبعید می شود. فعم في المحارب ولم يفرق بين مباشر ومكثر پس در این روایت، محارب به صورت عام به کار برده شده و فرقی بین مباشر و غیر مباشر [سیاهی لشکر] گذاشته نشده است. (ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۳، ص۳۶۳)

ادامه دارد … ان شاء الله

رژیم‌ فاسد و دست نشانده آل سعود ۷ مسلمان اهل سنت آزادیخواه و مخالف آمریکا و صهیونیستها را اعدام کرد

م

رژیم‌ فاسد و دست نشانده آل سعود ۷ مسلمان اهل سنت آزادیخواه و مخالف آمریکا و صهیونیستها را اعدام کرد

آل سعود این مسلمین آزادیخواه و دعوتگر را به اتهامهای دروغین بسته بندی شده و همیشه آماده و تکراری خیانت، تهدید ثبات و امنیت، تشکیل سازمان‌های تروریستی و حمایت مالی از آن‌ها و جاسوسی اعدام کرده است.

هر کسی که گفته راه قدس از ریاض می گذرد یک واقعیت آشکار را بیان کرده است.
تا رژیمهای فاسدی چون آل سعود و امارات و اردن و مصر وجود دارند که آل سود در راس این خائنین است نباید توقع آزادی قدس را داشت.

این مزدوران، بزرگترین حامیان آمریکا و صهیونبستها و اصلی ترین مانع آزادی قدس و سایر سرزمینهای اسلامی بوده‌ و هستند.

فقط کافی است در شناخت آل سعود این متن زیر را بخوانی:

بیانیه نیروهای مسلح عربستان سعودی

«مقابله با جزر و مد ایرانیان و حمایت از برادران یهودی خود»

نیروهای مسلح عربستان با همکاری امارات و پادشاهی اردن، در راستای پیروزی بر مظلومیت مردم اسرائیل و در پاسخ به تجاوزات یمن، لبنان، عراق و ایران به برادرانمان در اسرائیل محاصره مردم برادر و دوست، اسرائیل به شرح زیر است:

اولا:

جمع آوری کمک های نظامی، بشردوستانه، لجستیکی، پزشکی و غذایی در امارات و ارسال آن به اسرائیل از طریق کامیون های سعودی از دبی و عبور از خاک عربستان به اردن و رسیدن به تل آویو.

دوما:

دستور به دولت مصر برای تشدید محاصره غزه و جلوگیری از ورود کمک‌های بشردوستانه، غذایی و غیره در حمایت از مردم اسرائیل.

نیروهای مسلح عربستان به انجام وظایف دینی، اخلاقی و انسانی خود در قبال مردم اسرائیل و دفاع از عربستان سعودی در مقابل تجاوزات فلسطینی-یمنی-لبنانی-عراقی-ایرانی ادامه می دهند و عملیات نظامی آنها متوقف نخواهد شد. مگر اینکه تجاوز متوقف شود و محاصره مردم اسرائیل برداشته شود.

ریاض، ۱۵ شعبان ۱۴۴۵ ق
مربوط به ۲۶ فوریه ۲۰۲۴ میلادی

توسط نیروهای مسلح عربستان صادر شد

………..

این واقعیت آل سعود است .

شایعه ی وحدتی که پیروان نجدیت سالهاست در میان اهل سنت پخش کرده اند

شایعه ی وحدتی که پیروان نجدیت سالهاست در میان اهل سنت پخش کرده اند

 به قلم: کیوان مریوانی

تفکر نجدیت همیشه با شعارهای جذاب و فریبنده به شکار در میان مسلمین نفوذ کرده است، مثل توحید خالص، دوری از شرک و مشرکین، مبارزه با اهل بدعت، جهاد با طاغوتها، تطبیق شریعت و بخصوص ایجاد وحدت میان مسلمین.

تمامی این شعارهای تکراری نجدیت با تعریف خاص خودشان ارائه می شود و از رسانه­های ماهواره ای و بخصوص مجازی آنها با آب و تاب و تبلیغات فراوان در سطحی وسیع پخش می شوند تا جوانان حق طلب و شریعت گرا را مسخ نموده و به مصیبتی بزرگتر از آنی که در آن هستند گرفتار کنند.
به طور مسلم وحدت و اتحاد و همدلی مزایای بیشماری دربر دارد که برهیچ­کس پوشیده نیست و بدین خاطر است که خیر خواهان راستین امت، وحدت را سرلوحه­ی کار خود قرار داده و می­دهند و سعی بر آن داشته و دارند تا آن را عملی سازند، و خداوند هم در قرآن کریم بارها مسلمانان را به آن فراخوانده و از تشتت و پراکندگی برحذر داشته است. در سایه­ی ایجاد همبستگی و اتحاد است که مسلمانان می­توانند شریعت الهی را جاری و حکومت اسلامی را برقرار نموده و در برابر خطرات و طواغیت مصون بمانند. و این از صفات مؤمنان است که با مفاهمه و همدلی دست یکدیگر را در برابر عوامل و خطرات خارجی بفشارند و با تمام قوا و توان از هم دفاع و حمایت نمایند. 

به همین علت است که خداوند متعال عقد برادری را بین مسلمین جاری ساخته و می­فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة(حجرات ۱۰ )به راستی که مؤمنین با هم برادرند.در ادامه­ی همین آیه خداوند متعال از دشمنی مؤمنین با همدیگر نهی فرموده و می­فرماید:
«فَأَصْلِحُواْ بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» یعنی «پس بین برادران ایمانی خود صلح و دوستی ایجاد نمایید.»
خداوند متعال می­فرماید: «هُوَ الَّذِى أَيَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِين * وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَْرْضِ جَمِيعًا مَّآ أَلَّفْت َ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَکِيمٌ» انفال ۶۲ و ۶۳
«او همان کسى است که تو را با يارى خود و مؤمنان تقويت کرد * و در ميان دلهاى آنها الفت ايجاد نمود، اگر تمام آن چه روى زمين است صرف مى­کردى که در ميان دلهاى آنها الفت بيافکنى نمى­توانستى ولى خداوند در ميان آنها الفت ايجاد کرد او توانا و حکيم است»

ادامه خواندن شایعه ی وحدتی که پیروان نجدیت سالهاست در میان اهل سنت پخش کرده اند

بیدارباشی برای حنفی مذهبهای ایران: مولوی عبدالحمید مبلغ سکولار، راه بربادی بلوچها

بیدارباشی برای حنفی مذهبهای ایران: مولوی عبدالحمید مبلغ سکولار، راه بربادی بلوچها

به قلم: مُلا نوراحد فراهی

نخست باید خاطر نشان ساخت که سکولاریسم با اصل اسلام در تضاد است. سکولاریسم یعنی انسان محوری به جای الله محوری؛ و دموکراسی یعنی حاکمیت قوانین تولید شده توسط مردم بر مردم به جای قوانین تولید شده توسط الله بر مردم .

بعبارت دیگر صلاحیت تقنین بدست مردم می باشد. نمایندگان مردم حق قانون گذاری را دارا می باشند یعنی میتوانند یک امر را قانونی ویا غیر قانونی اعلان کنند، بعبارت دیگر میتوانند یک موضوع را جائز و ناجائز حلال ویا حرام کنند. درحالیکه اساس نظام اسلام را حاکمیت خداوند که جزء مهم توحید است تشکیل میدهد، مصدر تشریع وتقنین در اسلام تنها از آنِ خداوند است. تنها خداوند صلاحیت دارد که یک امر را جائز و یا ناجائز، حلال ویا حرام ویا بعبارت امروزی قانونی ویا غیر قانونی اعلان دارد. اینست فرق بین دو نظام و طوریکه ملاحظه میکنید فرق اساسی و جوهری است مانند آب وآتش که جمع بین هردو غیر ممکن است.

پس در نظام اسلامی انسان نمیتواند هرچه خواسته باشد ولو با قرآن وسنت مخالف باشد، بگوید یا بر مردم تحمیل کند.

متأسفانه در بلوچستان ایران مافیایی با قدرت مادی بسیار زیاد اطراف یک مولوی کم علم به نام مولوی عبدالحمید در مسجد مکی زاهدان تشکیل شده است که با قدرت رسانه ای و پولی حتی به این مولوی کم علم که آیات قرآن را هم قرائت صحیح کرده نمی تواند لقب شیخ الحدیث و القرآن و شیخ الاسلام وووو داده اند و این مولوی رسانه ای بخاطر اینکه بتوانند تمام اطراف را با شمول کشورهای غربی راضی بسازد، وبخاطر اینکه عوام الناس را فریب بدهد، با استفاده از عدم تخصص اکثر مشارکین در نمازهای جمعه آب وآتش را یکجا نموده است. تعمیل و حفاظت از سکولاریسم واسلام، هردو را هدف قرار داده.

با اینکار شاید بتواند عوام مردم را برای مدت های کوتاه فریب بدهد وبه سکولاریسم ودموکراسی قناعت بدهد و زمینه های فساد عقیدتی و اخلاقی و رفتاری در میان بلوچها را فراهم سازد ولی بهیچ وجه متفکرین را بازی داده نمی تواند، آخر الأمر نه غرب سکولار و دموکراتهای سکولار محلی ونه مسلمانان راضی خواهند بود. لهذا از تمام دلسوزان بلوچستان خواهش میکنم که  مواظب این توطئه ی عبدالحمید باشند که به کرات در میان قومیتهای مختلف جهان توسط دشمنان دین و ملت تکرار شده است .

جامعۀ اسلامی: جامعۀ اسلامی جامعه ایست که در آن حاکمیت از آن اسلام است. چه در محاکم چه در رسانه ها چه در صحنۀ سیاسی واجتماعی واقتصادی و…. و سکولاریسم و نظام دموکراسی نه تنها باعث ترقی جوامع اسلامی شده نمیتواند بلکه چون اساساً با اساس اسلام درگیر است باعث بروز کشمشکها و زدوبندهای داخلی شده منجر به تقهقر و ویرانی جوامع اسلامی میگردد.

این درصورتیکه نظام دموکراسی واقعاً زمام امور را در دست بگیرد و واقعاً تطبیق شود. ولی عموماً به آسانی به این هدف رسیده نمیتواند. زیرا شیفتگان راه خدا با آن مبارزه میکنند واین مبارزه تا زمانی ادامه میکند تا یکطرف طرف دیگر را مقهور سازد. البته این نوع مبارزات ممکن قرنها طول کشد، وهست وبود جامعه را بسوزاند و از لحاظ اقتصادی واجتماعی وسیاسی کشور را به تباهی سوق دهد.

لهذا مشورۀ ما به شیفتگان ترقی بلوچستان که به اشتباه راه عبدالحمید را پیش گرفته اند، اینست که از این هوس دوری جویند زیرا این راه راه ترقی نه، بلکه راه بربادی بلوچستان و راه بر بادی دین و آبرو و حیاء و ناموس و غیرت بلوچها و دامن زدن به انواع فسادهاست.

مولوی عبدالحمید زاهدان ایران، از اسلام برای بلوچها مسیحیت ساخته ای و از اهل سنت عبور کرده ای

مولوی عبدالحمید زاهدان ایران، از اسلام برای بلوچها مسیحیت ساخته ای و از اهل سنت عبور کرده ای

به قلم: امان الله بلخی

من امروز در کلیپی دیدم که چند روزپیش ۲۶ عقرب (آبان) ۱۴۰۲ش مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان می گوید که : لازم نیست نماز بخوانند همه، نماز فرضی است اگر کسی نمی خواند به خودش ضرر وارد می کند، لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، بلکه عقل داشته باشه وجدان داشته باشه» این سخنانش با آنکه در تضاد با سخنان قبل خودش در ثور (اریبهشت) سال ۱۴۰۰ش است مخالف صریح مذهب امام ابوحنیفه و تمام مذاهب اسلامی دیگر غیر از منحرفین اسماعیلی و نصیری و قرمطی ها و علی اللهی ها و یزیدی ها است چون تنها این منحرفین هستند که شعائر اسلامی مثل نماز را اختیاری و شخصی می دانند و به مرور همه آنرا ترک کرده اند.

مولوی عبدالحمید: اگر نماز شخصی است و لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، پس چرا در مذهب امام ابوحنیفه برای نماز نخوان دره و شلاق و زندان در نظر گرفته شده است تا به نماز برگردد؟ چرا در مذهب شافعی و مالکی اگر نماز نخوان بعد از سه روز توبه نکرد باید کشته شود؟ چرا در مذهب امام حنبل شخص نماز نخوان بدون دادن فرصت ۳ روز باید کشته شود؟

پس مشخص است که نماز مساله ای شخصی نیست بلکه نشان از مسلمانی شخص است، اما تو مردم را فریب می دهی و مردم را به سوی سیکولریزم و لائیکی دعوت می دهی.  این را ما همگان فهمیدیم.  درحالیکه طاقت مادی مسجد مکی زاهدان در منطقه بیشتر وقویتر ازدیگر طاقتهاست، اما از نظر عقیدتی کاملاً منحرف و فاسد شده است و در مسیر مسیحی کردن دین اسلام و بخصوص مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله است.

دیانت مسیحیت که تحریف شده است و هرگز کلام الله نیست که بر عیسی علیه السلام نازل شده است تماما ساخته شده توسط راهبها و اهل کلیسا هستند و مردم در همه چیز وابسته به اهل کلیسا شده اند؛ حتی در دیانت مسیحیت وقتیکه انسان مرتکب گناه میشود ویا از دربار الهی چیزی را میخواهد او مستقیما نمیتواند با پروردگارش ارتباط قائم نموده از گناه خود توبه کرده وطالب حاجت خود شود، بلکه ضروراً به کلیسا رفته، پول بپردازد (سکة الغفران) واهل کلیسا برایش طلب مغفرت کنند تا گناه او بخشیده شود، ویا حاجت او برآورده شود.

 در قانون گذاری هم باز مردم از ارباب کلیسا اطاعت می کنند نه از الله.  رسول  خدا  صلّی الله علیه وسلّم  فرموده است ‌که (‌پیروی‌) در شریعت و حکم‌، (عـبادت‌)  بشـمار  است‌، عـبادتی  کـه  یهودیان و  مسیحیان بر اثـر آن کافر هسـتند و مخالف (عبادت‌) الله یگانه‌ای بشمارند  که  به  انجام  آن  دستور داده  شده‌اند:

ترمذی  با  اسنادی  که  داشته  است‌، دربارۀ  عدی  پسـر  حاتم رضی الله عنهُ ‌گفته  است‌: به  خدمت  پیغمبر صلّی الله علیه وسلم رسید در حالی‌ که  بـر  گردنش  صلیبی از نقره  بود، و پیغمبر  صلّی الله علیه وآله وسلّم  ‌هم  این  آیه  را  می‌خواند: اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أرباباً من دون الله…. (‌توبه‌/  ٣١) یــهودیان و تـرسایان عـلاوه از خـدا، علماء دیـنی و پارسایان خود  را  هم  به  خدائی  پذیرفته‌اند.

عدی  پسر  حاتم ‌گفته  است‌: عرض  کردم‌: آنان  ایشان  را  نمی‌پرستند.  فرمود:بلى ! إنهم حرموا علیهم الحلال , وأحلوا لهم الحرام . فاتبعوهم . فذلک عبادتهم إیاهم “.بلی  که  ایشان  را  پرستیده‌اند.  علماء  دیـنی  و  پـارسایان  آنان  حلال را برایشان  حرام‌، و حرام  را  برایشان  حـلال  نموده‌اند،  و  آنان  هـم  از  ایشـان  پیروی  کـرده‌اند.  ایـن  پرستش  ایشان  توسّط  آنان  است‌.

تفسیر رسول  خدا صلّی الله علیه وسلّم دربارۀ  فرمودۀ یزدان سبحان، نصّ قاطعی است بر این‌ که  پیروی از شریعت  و حکم‌، پرستشی است‌ که  انسان را  از دین بیرون می‏‎برد. ایـن پرستش عبارت است از این‌ که برخی شخصی یا چیزی را ارباب و خداوندگار خویش‌ گردانند… این آئین هم آمده است ‌که این ‌کار را لغو ‌گرداند، و آزادی (‌انسان‌) را  در (‌زمین‌) از بندگی جز خدا اعلان  نماید.

عقیده دراسلام یک بخش بسیار مهم میباشد، تاوقتیکه عقیده اصلاح نشود عبادت انسان قبول نمیشود، واسلام انسان درخطر قرار دارد، مولوی عبدالحمید عقیده اهل سنت و جماعت حنفی های بلوچ را فاسد می کند و بعد آرام آرام زندگی ظاهری و دنیوی بلوچها هم فاسد می شود.

من در بلوچستان ایران با چشم سر دیدم که امثال چنین افرادی درجامعۀ حنفی ایران متأسفانه خیلی بسیار است، در باره چنین اشخاصی کسی حق را بیان کرده نمی تواند، مولوی ها مسلمین را تحریض می کنند که او را به هر بدی بگویند.

پاسخی مختصر به سخنان یکی از علمای حیض و نفاس و دستشویی نجدی در مورد ابوعبیده و مردم غزه

پاسخی مختصر به سخنان یکی از علمای حیض و نفاس و دستشویی نجدی در مورد ابوعبیده و مردم غزه

مترجم:محمد صدیق دهواری

«شیخ حسن الحسینی از علمای برجسته بحرین، در پی سخنان یکی از شیوخ درباری و توصیه وی به ابوعبیده برای آموزش توحید به کودکان و حجاب شرعی به زنان در غزه، در پاسخی از مجاهدان حماس و غزه و ابوعبیده (سخنگوی کتائب الاقصی) دفاع کرد»
سخنان شیخ درباری خطاب به ابوعبیده:
«پیامی به پیامی به تو ای ابوعبیده؛ با آموزش سنت‌ها به اهل غزه (جهاد کن)، ای ابوعبیده، ساکنان غزه را بر توحید پرورش بده! به کودکان غزه بیاموز پروردگارت کیست؟ دینتان چیست؟ و پیامبرتان کیست؟ و به زنان حجاب شرعی آموزش بده»
پاسخ شیخ حسن الحسینی:
«ای برادران این عروسک (خیمه‌شب‌بازی) با اشاره و کنایه و تکان دادن و نمایش (دلقک‌بازی) به مجاهدان و اهل غزه چنین وانمود می‌کند که ساکنان غزه اهل بدعت و ناآشنا به توحید و زنان آنجا به حجاب شرعی پایبند نیستند
ای عروسک خیمه‌شب‌بازی این در حالی است انگشت (اشاره) ابو عبیده دانشمندتر و دین‌شناس تر از تو هست و توحید کودکان غزه بهتر از توحید توست و زنان اهل غزه باحجاب‌تر و پاکیزه‌تر از تو هستند
خوب گوش کن کودکان غزه، پیران و زنان به تو توحید را آموزش می‌دهند
به کلمات اهل غزه در توکل به خداوند و استعانت به الله تعالی و بردباری به قضا و تقدیر الهی گوش کن
و بشنو آیاتی از قرآن کریم که در گوشه و کنار غزه بر زبان زخمی‌ها و مجروحان و عزاداران و مجاهدان جاری می‌شود
گویا این ایات را برای نخستین بار گوش‌هایتان می‌شنود.»