دولت اسلامی و تخریب مساجد و مکانهای عبادی و رای اسامه بن لادن رحمه الله (قسمت دوم )

دولت اسلامی و تخریب مساجد و مکانهای عبادی و رای اسامه بن لادن رحمه الله (قسمت دوم )

به قلم : ابوصلاح الدین الکردی

بسم الله الرحمن الرحیم

هم اکنون در سرزمینهای مسلمان نشین چهار نوع واکنش در برابر دولت اسلامی در عراق و شام وجود دارد :

کسانی که بدون کوچکترین شناختی در مورد دولت اسلامی در عراق و شام تنها به دلیل تأثیر دروغپراکنی و خبر سازی آمیخته با راست و دروغ رسانه های سکولار جهانی و محلی و سحر و جادوگری ملاهای دین فروش وابسته به سیستم سکولاریستی با دولت اسلامی در عراق و شام مخالفت می کنند

دسته ها و احزابی به ظاهر اسلامگرایی که با دین تجارت کرده و خود و اطافیانشان را می پرورانند جهت راضی نمودن آمریکا و متحدینش و حفظ منافع حزبی خود با دولت اسلامی در عراق و شام مخالفت می کنند .

بسیاری از اعضای دولت اسلامی در عراق و شام که بدون ایراد کوچکترین مخالفتی در برابر اشتباهات رایج دستورات را اجرا می نمایند.

گروهی از مسلمین که در واکنش به جنایات آمریکا و متحدینش در کشتارزنان و کودکان اهل سنت، اشغالگری سرزمینهای مسلمین و اهانتهای مکرر سکولاریستها به مقدسات مسلمین پشتیبانی کامل خود از دولت اسلامی در عراق و شام را اعلام نموده اند .

دسته ای از مسلمین نیز بدون تأثیر گرفتن از سکولاریستهای جهانی و دین فروشان و مرتدین داخلی ، صرفا جهت محافظت از دستاوردهای جهاد فی سبیل الله و با دلایل و تفاسیر شرعی خاص خود از شریعت ، ضمن حمایت از مجاهدین دولت اسلامی در عراق و شام در جنگ با سکولاریستهای جهانی و مرتدین محلی، با بعضی از اعمال آنها مخالفت نموده و دیدگاههای خود را بیان نموده اند .

دوستان گرامی من خود را از گروه پنجم می دانم و بدون توجه به رخدادهای میان سکولاریستها و اهل تشیع با اهل سنت عراق،  بر این باورم که دولت اسلامی در عراق و شام صرفا نتیجه ی بازخورد اشغالگری آمریکا در منطقه  و واکنش اعراب اهل سنت در برابر زیاده روی های اهل تشیع عراق و متحدین آمریکا بوده است . در نتیجه نسخه ای عراقی بوده که به دلایل مختلف قابل تکثیر و نسخه برداری در سایر سرزمینهای مسلمان نشین جهت برخورد با دیگر فرق و مذاهب منتسب به اسلام  و اتحاد حول منافع و مصالح مشترک و مبارزه با دشمن اصلی و سکولار مشترک مسلمین نبوده و در این زمینه ی خاص کارآیی مطلوبی نخواهد داشت. 

دوباره تاکید می شود که هیچ مسلمانی با راهکار اتحاد میان مسلمین ، جهاد با کفار سکولار و اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا و نوکران محلی آن، آزاد سازی سازی سرزمینهای مسلمان نشین از دست اندازی طاغوتها و در نهایت یکپارچه نمودن سرزمینهای اسلامی تحت رهبریت واحد، تطبیق شریعت الله وفراهم نمودن جامعه ای که در آن « أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ » تحقق یافته و زمینه برای « فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ » فراهم گردیده مخالفتی نداشته و ندارد؛ بلکه انتقاد ما از برادرانمان در دولت اسلامی بر این است که این عزیزان دارای اشتباهات مهلکی هستند که چنانچه اصلاح نگردد،علاوه بر آنکه تمام این موارد از دست خواهند رفت بلکه علاوه بر وخیم تر نمودن وضع موجود و ایجاد ویرانی و کشتار بی سابقه ی مسلمین، تسلط  طاغوتها و اشغالگران سکولار خارجی بر مسلمین را طولانی تر و مستحکم تر خواهد گردانید .

به اذن الله در زیر به صورت موردی به این نکات در قالب انتقادی برادرانه پرداخته خواهد شد ، امید آن است که علاوه بر نشر این مطالب توسط پایگاه اطلاع رسانی شما،  آن را به گوش امرای خود رسانده و در مسیر اصلاح قدمی برداریم . ان شاء الله.

قبلا مقاله ای تحت عنوان « دلایل شرعی در انهدام حسینیه های شیعیان ۱۲ امامی و مساجد زیدی های یمن » را خدمت شورای مدیریت سایت «بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و مذاهب مختلف آن در کردستان و هورامان» ارسال نموده بودم که الحمد لله منتشر گردید . و پس از مدتی مشاهده نمودم که عده ای از جندی های دولت اسلامی در همین سایت تحت عنوان «نصیحت و تذکر جمعی از جندی های دولت اسلامی به قادات و امیران و برائت از اشتباهات خطرناک دوله» بیانیه ای را منتشر نمودند که در آن از انفجار مکانهای عبادی اعلام برائت نموده بودند . در این نوشته به صراحت آمده است که: “ابوبکر بغدادی در اولین سخنرانی تصویری خود در مسجد بزرگ موصل اعلام کرد که در هر جایی اشتباه کردم مرا نصیحت کنید و ما نیز در قالب نصیحت و در راستای متحد نمودن صفوف مسلمین در جنگ با تحالف صهیونی – آمریکائی نکات زیر را بیان می کنیم :

مرتد دانستن تمام شیعیان بدون استناد به دلایل شرعی و با وجود سکوت تمام جناحهای موجود در برابر چنین فتنه ای و پشتیبانی علمای سوء و فاسد آل سعود و شیوخ صحوات چون ابوبصیر و امثالهم ؛ و معامله نمودن با شیعیان همچون مرتدین .[۱]

منفجر نمودن مراکز عبادی شیعیان، متصوفه ، قادیانی ها و غیره در سرزمینهایی که تحت کنترل دولت اسلامی نیستند ، درحالی که از منفجر نمودن مراکز عبادی مشرکین اهل کتاب (یهودیان و نصارا) و مشرکین شبهه اهل کتاب (مجوس و مشابهین آن) در زمان تسلط نیز منع شده ایم .

بر این اساس، شایسته است که با تذکر این موارد از تمام اعمالی که در این زمینه توسط مجاهدین دولت اسلامی صورت می گیرد اعلام برائت شود؛ در عین حال از تمام اعمالی که بر علیه کفار سکولار و اشغالگر خارجی به رهبری تحالف آمریکا یی و نوکران محلی آن  صورت می گیرد حمایت و پشتیبانی گردد .

ما بر پیمان خود در جنگ با سکولاریتهای جهانی و نوکران مرتد محلی آنها پایبند هستیم، اما از این به بعد در این دو مورد، که بر خلاف قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده، و در وضع موجود برای مسلمین مانع ایجاد کرده و تمکین و آزاد سازی را به تاخیر می اندازد؛ مشارکت ننموده و علاوه بر آن برائت خود را نیز از تمام کسانی که مرتکب چنین اشتباهات فاحشی می گردند اعلام می نمائیم . ”

و در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره سوره الحج آمده است: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ .  به کسانى که ظلم شده ، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که مى گفتند: «پروردگار ما، الله است» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها[۲]، وبیع[۳] وصلوات [۴]معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران مى گردد و خداوند کسانى که او را یارى کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى کند؛ خداوند قوى و شکست ناپذیر است.

در این جا ما آشکارا و به روشنی می بینیم که یکی از اهداف جهاد و جنگ مسلحانه ی مسلمین ، جلوگیری کردن از ویرانی دیرها و صومعه ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده می شود بیان می گردد . در سوره بقره آیه ۱۹۰ نیز آمده است: و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى دارد.

خداوند ممانعت از تخریب این اماکن را «فضل الله بر بندگانش» می داند، در حالی که در الكنائس والبيع و صومعه ها و آتشکده ها و امثالهم  به همراه ذکر الله ، شرک و کفر گفته می شود و علاوه بر انکه تنها «ذکر الله» نیست کلمات و اعمالی انجام می گیرد « من أعظم ما يسخطه سبحانه» بوده و خداوند هرگز به این شرکیات و گمراهی ها راضی نیست .

در کتاب كشاف القناع آمده است : وقال الشيخ ـ يعني شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله ـ من اعتقد أن الكنائس بيوت الله وأن الله يعبد فيها، وأن ما يفعل اليهود والنصارى عبادة لله وطاعة له ولرسوله، أو أنه يحب ذلك أو يرضاه، فهو كافر، لأنه يتضمن اعتقاد صحة دينهم، وذلك كفر. انتهى.

در این صورت مسلمین معتقد هستند که این مکانها « بيوت للشيطان يكفر فيها بالله تعالى ويعصى فيها أبلغ المعصية » هستند که در آن بسیاری از دستورات شیطان با دستورات اسلام ترکیب شده و گناه محسوب می گردد . با این وجود هرگز در ردیف  دشمن شماره یک مسلمین «سکولاریستها» قرار نگرفته اند . سکولاریستهایی که پیوسته با مسلمین خواهند جنگید تا آنها را از قانون شریعت الله و دین اسلام مرتد گردانند .” وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ”  (البقرة، ۲۱۷)

در تاریخ غزوات و جنگهای صدر اسلام و حتی پس از آن از ویرا ن نمودن مکانهای عبادی کفار و مشرکین اهل کتاب و شبهه اهل کتابی که حتی در جنگ مسلحانه با مسلمین بوده اند پرهیز شده است ، حالا چه رسد به کفار و مشرکینی که صدها و بلکه هزاران کیلومتر آن طرفتر در دیرها و صومعه ها و معابد شرکی خود مشغول عبادت باشند .

زمانی که فرمان « أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا …» صادر می گردد، تنها اجازه ی محافظت  از مساجد مسلمین نیست بلکه شامل تمام مکانهایی می گردد که دیگران در سایه ی پیمانی در سرزمینهای تحت حاکمیت مسلمین زندگی می کنند و یا اینکه در حین جنگ با مسلمین بوده اما در مکانهای عبادی خود ساکن شده اند . و نکته ی اساسی تر اینکه نمی توان به علت جرمی که یک دسته از این اشخاص در سرزمینی مرتکب شده اند، دیگر هم کیشان آنها در سرزمین دیگر را مجازات نمود؛ چنانچه گفته اند : فلم يتم استهداف يهود المدينة بما فعله يهود خيبر.

ابن خويز منداد  از أئمة المالكية  در اواخر قرن چهارم این آیه ی «» ضامن ممانعت از هدم و ویران نمودن مکانهای عبادی اهل ذمه  و آتشکده ها می داند و و در مورد آتشکده ها می گوید: أما بيوت النار فلا تتضمن هذه الآية منع هدمها فإنها لا يذكر فيها اسم الله وإنما منع هدمها عقد الذمة الذي ينعقد بين أهلها وبين المسلمين . وقيل الصفة راجعة إلى مساجد خاصة .

انجام چنین نقشه و طرحی در واقع نصرت الله محسوب می گردد (ولينصرن الله من ينصره) و انگار دفاع از چنین مکانهایی به منزله ی « نصروا الله » محسوب می گردد . بر این اساس جمله با لام قسم و نون التوكيد آمده است . در این صورت چنین اشخاصی که با نصرت الله « إن مكناهم في الأرض » مجری چنین طرحی خواهند بود و «إن الله على نصرهم لقدير».

در عصر حاضر نیز فرمانده ی مجاهد آدم غدن  از اعضای برجسته ای القاعده بیانیه ای را منتشر می کند که در آن رای شیخ اسامه بن لادن رحمه الله آمده است مبنی بر اینکه منفجر نمودن مکانهای عبادی شیعه ومتصوفه حرام بوده و نمی توان شیعه های سعودیه و دیگر مکانها را به جرم گناه شیعه های عراق مجازات نمود .

در جای دیگر از امام شهید – بأذن الله – اسامه بن لادن رحمه الله  می پرسند که بعضی از مساجد ضرار هستند و حکم مساجد ضرار را دارند . او درجواب می گوید: در این صورت مردم را از این مکانها خارج و تخلیه کنید و در صورت عدم وجود مردم در آن می توانید چنین مکانهایی را تخریب کنید .

[۱] مراجعه شود به مقاله ی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی تحت عنوان : ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟

ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

[۲] صومعه یا دیر مکان منفرد دور از مردم  و زندگی عادی می باشد .مكان منفرد يسكنه الزاهد أو المتعبد ابتعادا عن الناس وشؤون الدنيا

[۳] والبيع جمع : بيعة – بكسر الباء وسكون التحتية – مكان عبادة النصارى ولا يعرف أصل اشتقاقها . ولعلها معربة عن لغة أخرى

[۴] الصلوات جمع : صلاة وهي هنا مراد بها كنائس اليهود معربة عن كلمة ( صلوثا )

‏اظهارات سخنگوی امارت اسلامی در مورد حکم به اصطلاح محکمه بین المللی

‏اظهارات سخنگوی امارت اسلامی در مورد حکم به اصطلاح محکمه بین المللی

یکبار دیگر نهادی به اسم محکمه بین المللی اعلام نموده که شماری از بزرگان امارت اسلامی باید گرفتار و محاکمه شوند.

این چنین اعلانات و مزخرفات، بالای عزم راسخ و موقف شرعی امارت اسلامی هیچگونه تأثیری نمی گذارد.

ما هیچ نهادی را به نام محکمه بین المللی نمی شناسیم و نه به آن کدام التزام داریم.

در حالیکه نسل کشی رژیم صهیونیست اسرائیل و حامیان خارجی آنان در غزه فلسطین جریان دارد و به اصطلاح در زیر چشم محکمه بین المللی هر روز صدها زن و کودک بدون کدام دلیل کشته می شوند، سر دادن شعارهای حقوق بشر، محکمه بین المللی و انصاف جای شرم و خجالتی است.

رهبری و بزرگان امارت اسلامی به اساس قوانین مقدس شریعت اسلامی، عدالت بی پیشینه را در افغانستان حاکم ساخته اند.

نسبت دادن قوانین شریعت اسلامی برخلاف بشر و ظلم و دادن اخطار گرفتاری و محاکمه کردن تطبیق کنندگان آن، نمایانگر دشمنی آشکار و نفرت از  دین مقدس اسلام و قوانین شرعی می باشد و توهین به اعتقادات همه مسلمانان محسوب می‌شود.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی
۱۲/۱/۱۴۴۷هـ ق
۱۷/۴/۱۴۰۴هـ ش ــ ۲۰۲۵/۷/۸ م

دموکراسی پلید

دموکراسی پلید

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله وحده، والصلاة والسلام على من لا نبي بعده.

و بعد…

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، مبدا و عقیده ی حاکمیت خالق بر مخلوق- از این جهان و هر آنچه و هرآنکه از مخلوقات و ملائک او سبحانه و تعالی را که در آن است- کتمان می کند و سپس بر مبدا و حاکمیت مخلوق عاجز و فقیر بر این جهان و آنچه در آن است اقرار می کند. طبق این عقیده، هیچ حکومتی و هیچ امری بالاتر از حاکمیت دموکراسی نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اعتقاد به یگانگی خدا و این که تنها و تنها اوست، سبحانه و تعالی، که باید به یکتایی عبادت شود را کتمان می کند و با آن می جنگد و در عوض به بندگی شخص برای شخص و مخلوق برای مخلوق، اقرار می کند و به همین دلیل بعضی از آن ها بعضی دیگر را به سروری می گیرند و قانون گذاری غیر خدا را می پذیرند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، حاکمیت الله متعال و اصل «الحکم لله» را کتمان می کند و در عوض به حاکمیت بشر اقرار می کند و آن را واجب می شمارد، حاکمیت اکثریت، حاکمیت صندوق های رای، حاکمیت طاغوت و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اعتقاد به ولایت خدا و برائت از غیر او را کتمان می کند و در عوض  به روابط وثنیت و جاهلانه ای که هیچ حجتی  برای آن ها از سوی خدا نازل نشده است، اقرار می کند و بین کفار و فاسقین و اشرار و بدترین افراد روی زمین با اتقیا و صالحین رابطه ی برادری و برابری برقرار می کند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، عقیده و اصل امر به معروف و نهی از منکر را-مگر در حدودی که خودش مجاز می داند- کتمان می کند تا به منکر و کفر و شرک و فسق و فجور و فساد مشروعیت دهد کند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، عقیده و اصل جهاد فی سبیل الله را –  آنگونه که اسلام آن را تعریف می نماید و به آن فرا می خواند-  کتمان می کند تا عقیده ی ارتباط مسالمت آمیز را جایگزین آن کند ولو این که این رابطه ی مسالمت آمیز، سرزمین ها و مردم آن را نابود کند و پس از این که آن سرزمین ها و مردمانش مدت مدیدی را تحت حکومت الله و قوانین الهی گذراندند، به کفر و فسق و فجور حکم نماید و حاکمیت را به کافرترین و فاجرترین شخص بدهد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اصول و ارزش های پسندیده ی اخلاقی را کتمان می کند و به نهایت بی بند و باری و انحرافات جنسی و اخلاقی، مشروعیت می بخشد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، به بهانه ی آزادی بیان، طعن به خالق سبحانه و تعالی و استهزای سید مخلوقات، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم و برادران او از انبیا و رسل، صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين را توجیه می کند و در این نظام، هیچ کس از نقد و تعقیب و استهزا و مسخره شدن در امان نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، تهاجم استعمارگران به سرزمین ها را برای از بین بردن دولت ها و خراب و ویران کردن شهرها و روستاها پس از این که مدت های مدیدی آباد بوده اند را توجیه می کند و اجازه می دهد که مهاجمان، شهرها و روستاها را محاصره کنند تا اهل آن از گرسنگی و آتش افروزی بمیرند و همچنین اجازه می دهد تا خانه ها را بر سر ساکنان آن از زن و پیر و کودک خراب کنند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، آدم کشی و قتل عام و جنایت و هتک حقوق و حرمت و کرامت انسانی را توجیه می کند و قهرمانان آزادی را به تاریکی های زندان می افکند تا نهایت ظلم و شکنجه و حقارت را به آن ها بچشاند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، بر جاه طلبی مستعمرین در  سرزمین مسلمان ها و به تاراج بردن منابع و ثروت های آن ها و دخالت در امور خصوصی و عمومی کشورهایشان، سرپوش می گذارد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، بهانه ای ست برای نشاندن مزدوران منافق و مجرم  و احزاب گوش به فرمان مهاجمان استعمارگردر سرزمین مسلمانان تا از استعمارگران بیگانه پشتیبانی کنند وبه دخالت آن ها در امور کشورها و مردمان آن، رنگ قانونی و شرعی دهند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، با متجاوزترین دیکتاتوری ها همراه می شود و با آن ها و نظام های فاسد و سرکوب گر به حساب ملت های شکست خورده و مظلوم و ترسو و به خاطر مصالح و مطامع صاحبان نفوذ و سرمایه داران جهان آزاد دموکراتیک، پیمان می بندد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند،باخشونت و سخت­گیری خود بر خشم و خشونت دیکتاتورهای زمان مانند آن­چه در، كعقبة كأداء أمام أي مشروع إسلامي نهضوي – مهما كان هذا المشروع ممثلاً لرغبة وإرادة الأكثرية من الشعوب – يستهدف قيام دولة إسلامية راشدة، وأن يُعيد للأمة مجدها ودورها الريادي الحضاري الذي يليق بها، والتي فقدته منذ زمن، عندما تكون الديمقراطية كذلك، فهي لا شك أنها ديمقراطية قَذِرَةٌ كافرة، تأباها النفوس السوية المؤمنة.

این دموکراسی­ست و این پلیدی وفساد و بوی بد آن است و با این وجود – متاسفانه- همیشه کسی که دین و دنیای ما را به دست دارد، کسی­ست که این دموکراسی کثیف را می­آراید و آن را در دهانش می­جود و بدون اینکه طعم  پلیدی و تعفن آن را بفهمد به آن مباهات می­کند و گمان می­کند که بهترین کار را انجام داده است ولا حول ولا قوة إلا بالله!

اگر گفته شود که دموکراسی و پلیدی آن را فهمیدیدم اما جایگزین آن چیست؟

در جوابشان می گویم، همانطور که قبل از من علمای گرانقدر این را به کرار گفته¬اند، جایگزین دموکراسی، دیکتاتوری یا حاکمیت فرد یا چیزهایی از این قبیل نیست، بلکه جایگزین آن حکم اسلام است وحسب، در اسلام سوالی مطرح نمی شود، مگر این که جوابی برای آن وجود داشته باشد و هیچ مشکلی-از هر نوع که باشد- نیست، مگر این که راه حل مفیدی برای آن قرار دهد، همانطور که هیچ چیز نافعی وجود ندارد، مگر این که اسلام ما را به سوی آن فرا می¬خواند و هیچ چیز مضری وجود ندارد، مگر این¬که ما را از آن برحذر می¬دارد.همانطورکه خداوند متعال می¬فرماید: « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» «» (مائده/۳) و همچنین می¬فرماید: « أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ» «» (مائده/۵۰) و نیز:« وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» «» (غافر/۲۰) و همچنین خداوند متعال می فرماید:« قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى» «» (بقره/۱۲۰) و جز این، هر چه باشد، باطل و نابود است و گمراهی آشکاری­ست.

در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند

در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله و صحبه و سلم

مسئولیت علماء و داعیان مسلمان، مسئولیتی عظیم است، در این شرایط بسیار سیاه که امت با خطرهای سرنوشت سازی مواجه است، نیاز شدیدی به توجیهات علماء دارد.

خداوند به این مطلب امر فرموده و کسانی که حق را کتمان می کنند، را بر حذر داشته است و می فرماید:

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَـئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

«‏ بي‌گمان كساني كه پنهان مي‌دارند آنچه را كه از دلائل روشن و هدايت فرو فرستاده‌ايم، بعد از آن كه آن را براي مردم در كتاب بيان و روشن نموده‌ايم، خدا و نفرين‌كنندگان ( چه از ميان فرشتگان و چه از ميان مؤمنان انس و جان ) ، ايشان را نفرين مي‌كنند ( و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).‏»

و همچنین می فرماید:

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولَـئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ).

«‏كساني كه آنچه را خدا از كتاب ( آسماني ) نازل كرده است، پنهان مي‌دارند ( يا دست به تأويل ناروا و تحريف مي‌يازند ) و آن را به بهاي كم ( و ناچيز دنيا ) مي‌فروشند، آنان جز آتش چيزي نمي‌خورند.  (زيرا اموالي كه از رهگذر كتمان آيات آسماني و تحريف و تأويل نارواي حقائق رحماني به دست مي‌آيد، سبب نزول آنان به آتش دوزخ خواهد شد) و روز رستاخيز خدا ( از آنان روگردان بوده و ) با ايشان سخن نمي‌گويد و آنان را ( از كثافت گناهان با عفو و گذشت خويش ) پاكيزه نمي‌دارد. و ايشان را عذاب دردناكي است.‏»

و پیامبر صلى الله عليه و سلم می فرماید: “هر کس علمی را کتمان کند خداوند در روز قیامت او را به لگامي از آتش، افسار مي نمايد.”

و اهل علم می گویند: “جایز نیست که بیان از زمان نیاز به تاخیر انداخته شود.”

ادامه خواندن در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند

ایام مع امام”  /   امام شهيد – باذن الله – اسامه بن لادن رحمه الله  و جريان اخوان المسلمين

“ایام مع امام”  /   امام شهيد – باذن الله – اسامه بن لادن رحمه الله  و جريان اخوان المسلمين

سخنران : دكتر ايمن الظواهري / رهبر فعلي جماعت بين المللي القاعده

ارائه دهنده : ابوبصير بيساراني

در سلسله فیلم “ایام مع امام” که در بردارنده خاطرات و اتفاقات زندگی شیخِ شهید اسامه بن لادن (رحمه الله) ـ امیر جماعت القاعده، که تا زمان شهادت­شان در ابیت آباد پاکستان، شخص شماره یک تحت پیگرد آمریکا بود ـ می­باشد . دکترایمن ظواهری ـ جانشین شیخ اسامه بن لادن رحمه الله  در جماعت القاعده ـ  به شرح قسمت­هایی از زندگی شیخ اسامه بن لادن (رحمه الله) پرداختند که تاکنون کسی از آن سخنی به میان نیاورده بود.

در بخش سوم از این سلسله ـ ایام مع امام ـ دکتر ایمن ظواهری (حفظه الله) درباره وابستگی شیخ اسامه بن لادن (رحمه الله) به جماعت­های اسلامی می گوید: زمانی ایشان عضوی از جماعت اخوان المسلمین در جزیرة العرب بودند که از این جماعت کنار گرفته بودند.

الظواهری دلیل کناره گیری وی را چنین بیان می­دارند:

زمانی که جنگ با روسیه در افغانستان آغاز گردید، شیخ اسامه بن لادن فورا به پاکستان رفتند تا خود را به مجاهدان معرفی نموده و به آنها کمک نمایند، طبق توجهیات جماعت اخوان المسلمین ایشان نباید غیر از لاهورـ یکی از شهرهای پاکستان در نزدیک افغانستان ـ جای دیگری بروند و باید به سوی جماعت اسلامی در لاهور{نماینده اخوان در پاکستان} بروند و کمک­ها و وسایل فرآهم شده را به این جماعت در لاهور تحویل دهد و برگردد. طبعاً شیخ اسامه بن لادن (رحمه الله) به پاکستان رفتند اما راضی به برگشت نشدند و راه به سوی پیشاور درپیش گرفتند و راه رسیدن به مجاهدان را یافتند و فعالیت و وظیفه خود با مجاهدان را آغاز نموده و برای وارد شدن به افغانستان آماده شدند.

در همین حال جماعت اخوان المسلمین وی را از انجام این کار برحذر داشت و به ایشان گفتند که: ما به تو گفتیم که به هیچ جای دیگری نرو مگر به لاهور و به سوی این جماعت اسلامی ولی تو به پیشاور رفتی و از آن نیز گذشته­ای و به افغانستان وارد شده­ای، اگر تو در افغانستان دستگیر شوی و حال اینکه تابعیت عربستانی داری، حتما روسیه با حکومت سعودی مشکل­های بزرگ دیپلوماسی ایجاد خواهد کرد .. و همواره این داستان­ها را به وی گوش زد می­کردند تا اینکه سرانجام به ایشان گفتند که تو نباید در افغانستان جهاد کنی بلکه جهاد تو این است که فقط در لاهور کمک­ها و سرمایه­های لازم را پرداخت کنی، اما شیخ اسامه به آنها گفت که: این درست نیست و آنها دوباره به شیخ اسامه گفتند که در این صورت تو از این جماعت جدا شده­ای. و شیخ اسامه جواب دادند بهتر است و من جدا شده­ام.

و خداوند متعال برای شیخ اسامه بن لادن گشایش حاصل نمودند و بعد از اینکه از جماعتش جدا شد، با جماعت­های اسلامی ملاقات نمودند و مردی صاحب احترام و محبوبیت در نزد مردم شدند و در میان مسلمانان و مجاهدان مقبول و پذیرفته شدند. و همانطور که قبلا ذکر نمودم  زمانی که ایشان را در مکانی به نام سراقه در اطراف جلال آباد قبل از فتح جلال آباد دیدم، برادران تمام جماعت­ها و جریان­های اسلامی را یافتم که زیر امر ایشان کار می­کردند و آنها را به خیر و نیکی فرا می­خواند و گفتم که به راستی که من به این فضل و بزرگی و این مقبولیت و پذیرش که خداوند در میان مسلمانان به ایشان عطا نموده است، غبطه می­خورم.

بعد از درگیری­های “جاجی” و بعد از اینکه آوازه این شیخ بزرگوار رفیع گشت، شیخ مصطفی مشهور (۱) ـ رحمه الله ـ داعی اخوان المسلمین برای دیدار ایشان به پیشاور آمدند، و رو به شیخ اسامه بن لادن  نمودند و ـ شیخ اسامه بن لادن برایمان بازگو نمود که – گفتند: ای اسامه تو برادرانت را ترک کردی، به سوی برادرانت بازگرد که آنها به تو اولی­تر و نزدیکترند. شیخ اسامه با ادب و لطافت از ایشان عذر خواهی نمودند و گفتند: من اکنون در میان تمام جماعت­های اسلامی و نیز تمام جریان­های اسلامی مقبول و پذیرفته شده هستم و این برای بیشتر نمودن کار و عمل، به من کمک بهتری می­کند و این برای من بهتر است و از شیخ مصطفی مشهور ـ رحمه الله ـ عذر خواهی نمودند.

………………………………….

– مصطفي مشهور / پنجمين رهبر اخوان‌المسلمين از خانواده‌اي ثروتمند و ملاك بود كه روابط نزديكي با رهبران سياسي مصر داشت.به اعتقاد بسياري از مورخان مصري پس از درگذشت عمر التلسماني در واقع مصطفی مشهور سكان اخوان‌المسلمين را در دست داشت.

مشهور بيش از آن كه به دنبال تقويت رويكرد ايدئولوژيك جماعت باشد براي توسعه ساختارهاي تشكيلاتي و سازمانی تلاش كرد كه نتيجه آن افزايش توان سياسي گروه هم بود.دوره رهبري رسمي او خيلي طولاني نبود و او پس از شش سال در سال ۲۰۰۲ ميلادي جاي خود را به مامون الهضيبي داد.

اشتراک و سخنرانی عالیقدر مولوی هبه الله در سیمینار سه روزه اصلاحی و آموزشی که برای مسئولین قضایی تدویر یافته بود

‏اشتراک و سخنرانی عالیقدر مولوی هبه الله در سیمینار سه روزه اصلاحی و آموزشی که برای مسئولین قضایی تدویر یافته بود

بسم الله الرحمن الرحیم

عالیقدر مولوی هبه الله در سیمینار سه روزه اصلاحی و آموزشی که برای مسئولین قضایی تدویر یافته بود، اشتراک و سخنرانی نمود

عالیقدر در سیمینار سه روزه اصلاحی و آموزشی که برای مسئولین قاضی صاحبان در کندهار تدویر یافته بود و در آن رئیس ستره محکمه، معاونین ستره محکمه، معاون نظامی محکمه نظامی، سرپرست وزارت امربالمعروف، نهی عن المنکر و سمع شکایات، رئیس عمومی اداره امور، رئیس آکادمی علوم، رئیس عمومی دارالافتا، رؤسای دیوان های تمیز ستره محکمه، رؤسا و قاضیان محکمه نظامی، رؤسای محاکم مرافعه ولایات، رؤسای دیوان های مرافعه، رؤسای دیوان های محاکم شهری، قاضی صاحبان ولسوالی ها و قاضیان محاکم اختصاصی حضور داشتند، اشتراک و سخنرانی کرد.

عالیقدر به اشتراک کنندگان سیمینار هدایات و توصیه های لازم داد، از خدمات تمام مسئولین تحسین بعمل آورد و برای اشتراک کنندگان سیمینار در مورد حکمت قضاء، حکم، اهمیت،شرف و اثبات آن در روشنایی آیات قرآن کریم و سنت های نبوی صحبت های تفصیلی نمود و گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم خودش قضاء می کرد، احکام شریعت را بیان می نمود، فیصله ها را تنفیذ و حدود را نافذ می کرد.

عالیقدر گفت که قضاء در نظام اسلامی رکن مهم است، با محاکم نفس، مال و عزت مردم حفاظت می شود، به یک ساعت نشستن به نیت عدل و قضاء الله جل جلاله (در یک روایت ثواب شصت سال و در روایت دیگر ثواب هفتاد سال) عبادت را میدهد. با قضاء فتنه و فساد از بین می‌رود، عدالت قایم می گردد، بقای نظام اسلامی به عدالت می آید و تقویه محاکم، تقویه نظام است.

وی افزود که اگر قضاء نباشد ظالم ظلم می کند و صدای مظلوم را کسی نمی شنود و فسادها، فتنه ها و بداخلاقی بر روی زمین مروج می شود.

عالیقدر در رابطه به قاضیان، گفت که الله تعالی قاضیان را در روی زمین بخاطر اصلاح اخلاقی و عملی مردم مقرر کرده است، قاضی که با عدالت قضاوت نماید، الله تعالی آنرا بسیار می پسندد و در آخرت جای چنین قاضیان بهشت است، در نظام اسلامی قاضی وکیل امام است و از طرف امام برایش منشور و اصول داده می شود، قاضی صاحبان در نظام اسلامی مسئولیت بزرگ دارند تا با قضاوت عادلانه آنان اعتماد مردم بر نظام اسلامی محکم گردد و حقوق مردم مصئون بماند.

وی گفت که این احسان الله تعالی است که بخاطر تطبیق نظام اسلامی و شرعی زمینه را فراهم کرده ، در این زمانه بلند کردن دین، اسلام و شریعت، تحمل، صبر و استقامت می خواهد، علمای کرام و قاضی صاحبان عملی کردن دین، اسلام و شریعت به مردم و دنیا را آشکار ساخته اند.

وی افزود که در عملی کردن اهداف جهاد، نقش بزرگ از محاکم است و محاکم، دین و شریعت را احیا می کنند و عقیده اسلامی، تنفیذ شریعت و اخلاق اسلامی را ترویج میدهند و تمامی نظام در کنار محاکم ایستاده هستند.

جناب در اخیر سخنرانی اش به تقوا، تواضع، فروتنی و عدالت در میان مردم، هدایات مهم داد و افزود که در قضا تنها رضای الله تعالی را مقصد شان قرار دهند، با قضاوت عادلانه، سبب هدایت مردم شوید، اگر قاضی به اساس عدالت ایستاده شود، الله نصرت را نصیب آن می گرداند، در رابطه به قضایای انجام شده و تجارب خود، کتابها و رساله ها را بنویسید و نشر نمایید تا در آینده قاضی صاحبان از تجارب شما استفاده کنند و قاضی صاحبان با علما و قاضیان محاسن سفید نشست نمایید و از تجارب آنان استفاده کنید، کوشش نمایید در عرصه قضا، علمای نسل جدید را تربیت نمایید و در امور قضا با یکدیگر تذکیر و مذاکره کنید، به محبوسین توجه خاص داشته باشید، محبوسین بی سرنوشت را در زندان رها نکنید، میان مدعی و مدعی علیه مساوات نمایید، در فیصله ها مراعات کسی را نکنید و با تمام ادارات همکاری نمایید.

سپس سیمینار متذکره با دعای اختتامیه از سوی عالیقدر امیر المومنین حفظه الله تعالی به پایان رسید. والسلام.
۶/محرم/۱۴۴۷ هـ ق

روسیه دولت امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناخت

روسیه دولت امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناخت

در دیداری رسمی، مولوی امیر خان متقی، وزیر امور خارجه امارت اسلامی افغانستان، با دیمیتری ژیرنوف، سفیر فدراسیون روسیه در کابل، ملاقات کرد.

در این دیدار، سفیر روسیه به‌طور رسمی تصمیم دولت کشورش مبنی بر به‌رسمیت شناختن امارت اسلامی افغانستان را به اطلاع مقام‌های افغان رساند. او این تصمیم را یک گام تاریخی و مهم در جهت تقویت روابط میان افغانستان و روسیه دانست.

وزیر خارجه افغانستان با استقبال از این تصمیم، آن را آغاز مرحله‌ای نو از روابط مثبت، احترام متقابل و تعامل سازنده میان دو کشور عنوان کرد. به گفته متقی، تصمیم واقع‌بینانه روسیه، نقطه عطفی در تاریخ مناسبات دو کشور خواهد بود و می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها در مسیر تعامل با افغانستان باشد.

وی همچنین تأکید کرد که با این اقدام، همکاری‌های دوجانبه میان کابل و مسکو در عرصه‌های مختلف بیش از پیش گسترش خواهد یافت.

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۵)

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۵)

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

کسی که کتاب‌هایی مثل صحیح بخاری و مسلم و یا جامع ترمذی را نگاه بکند حتماً فصولی را می‌بیند که بعضی از آن‌ها در فضایل علی بن ابیطالب، حسن، حسین یا فاطمه، عباس و پسرش عبدالله، جعفر بن ابیطالب و دیگر افراد اهل بیت نوشته شده است.

این علاوه بر کتاب‌های زیادی است که فرق معروف به اهل سنت مخصوصاً در مورد اهل بیت نوشته‌اند مانند:

  1.   فضائل الحسن و الحسین، نوشته امام احمد حنبل[۱] (۲۴۱ ه‍‌)
  2. خصائص أمیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، نوشته حافظ نسائی (۳۰۳ ه‍‌)
  3.  ذخائر العقبی في مناقب ذوی القربی، نوشته محب طبری (۶۹۴ ه‍‌)
  4.  استجلاب ارتقاء الغُرف بحب أقرباء الرسول ج وذوی الشرف، نوشته حافظ سخاوی (۹۰۲ ه‍‌)
  5. إحیاء المیت في فضائل أهل البیت، نوشته جلال‌الدین سیوطی (۹۱۱ ه‍‌)
  6. جواهر العقدین في فضل الشرفین و  الجواهر الشفاف في فضائل الأشراف ، نوشته  نورالدین شریف سمهودی (۹۱۱ ه‍‌)
  7.  درّ السحابه في مناقب القرابه والصحابه ، نوشته شوکانی (۱۲۵۰ ه‍‌)
  8.  و….

به همین است که کسانی چون   آیت‌الله  میرزا محمدحسین مامقانی می گوید: «و خلاصه کلام: مقصود و هدف ما از این خاتمه روشن شدن این مسأله است که اهل سنت و جماعت اگرچه معتقد به جانشینی علی  به جای رسول اکرم   نیستند و خلافت را از آن اهل عترت و طهارت نمی‌دانند، ولی آن‌ها تنها در این دو مسأله با شیعه اثناعشری اختلاف‌نظر دارند و به ولایت مطلق امیرالمؤمنین اقرار می‌کنند و به تمام فضائل و مناقب امامان معصوم اعتراف دارند. ولی این قضیه بر بیشتر مردم [شیعیان] نامفهوم و پوشیده است تا جایی که گمان می‌کنند اهل سنت فضایل ائمه‌ها را انکار می‌کنند.[۲]

در این صورت شیعیان علی طیف گسترده ای از فقها و مسلمین را تشکیل می دادند که با عقایدی واحد دنبال هدفی واحد بودند و آنهم بازگرداندن حکومت به سبک شورائی و اسلامی آن . با تمام اهمیتی که این هدف برای مسلمین داشت اما از این اندازه که یک ضرورت اجتماعی جهت حفظ دین و جامعه و کیان آن است، فراتر نمی‌رود. در نتیجه اختلاف این فقها در عقاید نبود، بلکه در امور اجتهادی ریزی بود که هم اکنون هم میان دو مجتهد در یک مذهب نیز ممکن است وجد داشته باشد .

به همین دلیل شیعیان علی  با صراحت در برابر غاصبین حکومت ایستادگی می نمودند .  داستان امام زهرى با هشام‏بن عبدالملک، داستان امام مالک و أبوحنیفه با أبى‏جعفر منصور، داستان شافعى با هارون‏الرشید، داستان احمدبن‏حنبل با معتصم و… تا مى‏رسد به داستان سیدقطب با جمال عبدالناصر… براى همه مشهورند.. اینان بخشی از شیعیان علی بودند که چون امام حنفی رحمه الله به دلیل غیر اسلامی دانستن حکومت منصور عباسی و  طرفداری از امامت و حاکمیت جعفر صادق یا هرکسی که او یا …. تعین کند روانه ی زندان شد و در زندان هم به قتل رسید و جانش را در راه چنین باوری فدا نمود .

بعدها با پیدایش پیروان متعصب فقها و نفوذ باورهای غلات و پیدایش مذاهب کلامی چون اشعری و ماتریدی و غیره طیف گسترده و وسیع شیعیان علی به صورت تدریجی  از لحاظ عقائدی هم دچار تغییراتی شدند و کار به جائی رسید که برای عده ای از پیروان فقها هدف اصلی بازگرداندن حکومت به سبک شورائی و اسلامی آن فراموش شد، و به جای آن، دامن زدن به اختلافات عقیدتی و تفرق میان فرق اسلامی و حتی چند دستگی میان یک فرقه هم گسترش یافت . این بیماری بود که پس از وفات ائمه ی بزرگوار دامنگیر طیف وسیع شیعیان علی شد و تمام سود آن به جیب حکام ظالم رفت .


[۱] تقی‌الدین ابن تیمیه در کتاب (منهاج السنة) جلد ۴ صفحه ۱۲۵ این کتاب را به او نسبت داده است.

[۲] کتاب (علم المَحَجّة) صفحه ۲۸۷ زیر عنوان (علماء العامة وقبولهم فضائل اهل البیت).

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۴)

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۴)

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

نصوصی که بر لزوم تبعیت از قرآن دلالت می‌کند،عظیم‌تر و با اهمیت‌تر از آن است که بتوان آن‌ها را این‌جا آورد. از رسول  الله صلی الله علیه وسلم حدیث صحیحی درباره اهل بیت روایت شده است که فرمود:«والذي نفسي بیده، لایدخلون الجنة حتی یحبوكم من أجلی» «قسم به آنکه زندگیم در اراده اوست [مردم] وارد بهشت نمی‌شوند مگر اینکه شما [اهل بیت] را به خاطر من دوست بدارند.»

خداوند به ما دستور داده که بر خاندان رسول  الله صلی الله علیه وسلم صلوات بفرستیم، آن‌ها را از زکات که بر اهل بیت حرام است پاک کرده است و قسمتی از خمس و فیء را به آن‌ها داده است. رسول  الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح دیگری آمده است. چنین فرموده است:«إن الله اصطفی كنانة من بنی إسماعیل واصطفی قریشاً من كنانة واصطفی بنی هاشم من قریش واصطفانی من بنیهاشم، فأنا خیركم نفساً وخیركم نسباً»:«خداوند خاندان اسماعیل و از آن‌ها کنانه را انتخاب کرد، و از کنانه قریش و از قریش بنی‌هاشم و از بنی‌هاشم مرا برگزید، پس من از همه شما بالاتر و نسبم برتر است.»

بر این اساس تمام فرق معروف به اهل سنت

به همین دلیل اهل سنت خود را ملزم به رعایت حقوق صحابه و خویشاوندان پیامبر می‌دانند و از دشمنانی که علی ابن ابیطالب را کافر و فاسق می‌دانند و به اهل بیت بی‌حرمتی می‌کنند، و یا افرادی که به خاطر حکومت با آنان دشمنی می‌کنند و حق واجبشان را ادا نمی‌کنند و به ناحق در ذکر فضایل افرادی مانند یزید بن معاویه غلو و زیاده‌روی می‌کنند، مبرا هستند.نیز از شیعیان اثناعشری که از صحابه و عموم مسلمانان بدگویی می‌کنند و عامه صالحان مسلمانان را کافر می‌دانند و خود بر این امر آگاهند که خودشان گناهکارتر و گمرا‌ه‌ترند، مبرا و به دور هستند.[۱]


[۱]کتاب (مجموع الفتاوی)، جلد ۲، صفحه ۲۶۸-۲۶۹٫

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۳)

جریان تاریخی شیعیان علی و جایگاه مذاهب مختلف اسلامی در این جریان(۳)

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

آجری در صفحه ۸۱۱ همین کتاب می‌نویسد «اگر کسی بپرسد: درباره شخصی که فقط ابوبکر و عمر و عثمان را دوست دارد، اما محبت علی، حسن و حسین و همچنین خلافت علی را قبول ندارد چه نظری داری؟ آیا این دوست‌داشتن و محبت او در حق ابوبکر و عمر و عثمان فایده‌ای برای او دارد؟

باید گفت: پناه بر خدا، این صفتِ شخصِ منافق است و نه صفت یک انسان مؤمن. پیامبرج به علیس فرمود:«لا یحبك الا مؤمن ولایبغضكإلّا منافق[۱]» «فقط مؤمنان تو را دوست دارند و فقط منافقان با تو دشمنی می‌کنند.» همچنین فرموده است «من آذی علیاً فقد آذانی[۲]»«هر کس که علی را آزار دهد در واقع مرا اذیت کرده است» و پیامبر به خلافت و بهشتی‌بودن و شهیدشدن او گواهی داده است. علیسدوستدار خداوند و رسولش است، و خداوند و پیامبرش [هم] او را دوست دارند ما همه این گواهی‌های پیامبر درباره فضایل او و محبت به حسن و حسین ذکر کرده‌ایم. پس لعنت خداوند در دنیا و آخرت بر کسی باد که آن‌ها را دوست نداشته باشد و از آنان سرپیچی کند. بی‌تردید ابوبکر و عمر و عثمانس از این لعنت مبرا هستند و همچنین کسی که ولایت علی ابن ابیطالبس را پذیرفته باشد و اهل بیتش رادوست دارد و چنین بپندارد که علیس خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول نداشته است و دوست آن‌ها نبوده و حتی به آن‌ها هم بدگویی کرده مستحق چنین نفرینی است. ما یقین داریم که علی، حسن و حسینس از داشتن چنین یارانی مبرا هستند. پس این نوع محبت به او هیچ سودی نمی‌رساند، مگر آنکه ابوبکر و عمر و عثمان را نیز چنان که علیس به وصف و ذکر فضایلشان و اظهار برائت از دشمنانشان پرداخته است همراه با اهل بیت دوست داشته باشد. پس خداوند از علیس و از خاندان پاکش راضی باد. این است راه و روش مسلمانان عالم و عاقل.»

ابن تیمیه می‌گوید: «تبعیت از قرآن بر همه مسلمانان واجب است، بلکه این امر اصل ایمان و هدایت خدا است که پیامبر را به خاطر آن مبعوث کرده است، همچنین محبت اهل بیت پیامبر ج و چشم‌پوشی از خطاهای آنان و رعایت حقشان بر همه واجب است.

اما دو چیز گرانب‌هایی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن‌ها سفارش و توصیه کرده است. مسلم در کتاب (صحیح) از زبان زید بن أرقم روایت می‌کند که گفت: «رسول الله ج در محلی که بین مکه و مدینه بود و خُم نامیده می‌شد به ما گفت:«یا أیها الناس، إني تارك فیكم الثقلین»«ای مردم من دو چیز گرانب‌ها را در میان شما به ارث می‌گذارم» و در روایتی آمده است که یکی از این دو چیز از دیگری با ارزش‌تر است.«كتاب الله فیه الهدی والنور»«کتاب خداوند که هدایت و نور در آن است.» و درباره کتاب خداوند بسیار تأکید کرد و در روایتی دیگر این چنین روایت شده:«هو حبل الله، من اتبعه كان علی الهدی، ومن تركه كان علی الضلالة، وعترتی أهل بیت. أذكرتم الله أذكركم أهل بیتی، أذكركم أهل بیتی، أذكركم أهل بیتی.»

«کتاب خداوند ریسمان الهی است و هر کس از آن پیروی کند هدایت می‌شود و هر کس از آن دوری جوید گمراه است. و مورد دوم عترت من یعنی اهل بیتم است. در حق آنان خداوند را به یاد آوردید، در حق آنان خداوند را به یاد آورید، درحق آنان خداوند را به یاد آورید» از زید بن ارقم پرسیده شد که: اهل بیت پیامبر چه کسانی هستند؟ گفت: «اهل بیت او کسانی هستند که ‌دادن زکات به آن‌ها حرام است و آن‌ها آل عباس و آل علی و آل جعفر و آل عقیلند.»


[۱] ترمذی سنن خود در کتاب (كتاب المناقب) قسمت مناقب علی بن ابی‌طالب در حدیث شماره ۳۷۳۶ آن را روایت کرده است.

[۲] همه طریقه‌های اسناد حدیث صحیح است (نگا:(السلسلة الصحیحة) حدیث شماره ۲۲۹۵٫