دکتر همام البلوی، مجری عملیات استشادی بر جاسوسان آمریکا و اردن در افغانستان

دکتر همام البلوی، مجری عملیات استشادی بر جاسوسان آمریکا و اردن در افغانستان

به قلم: خالد سیف الله المسلول

در ابتدای سال ۲۰۰۹ بود که نیروهای اطلاعاتی به خانه البلاوی هجوم برده و او را به اتهام تبلیغ گروه های افراطی در ساعات پایانی شب به زندان بردند .چند ساعت پس از دستگیری با شکنجه های روحی و جسمی، ضرب و شتم و کم خوابی مواجه شد.او ابتدا از همکاری امتناع کرد، اما به زودی در زیر شکنجه تاب نیاورد و به حمایت خود از برخی از ایده های القاعده اعتراف کرد.سه روز بعد آزاد شد، اما با دست و پایی شکسته و در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی قرار گرفت.

علی بن زید، افسر اطلاعاتی اردنی وظیفه یافت تا با البلاوی دوست شود و اعتماد او را جلب کند و از هوش و محبوبیت او در تریبون ها سوء استفاده کند.البلاوی چاره ای جز پاسخ به درخواست های مکرر بن زید برای کمک برای دستیابی به تروریست ها نداشت که تکرار می کردند:دیدگاه اسامه بن لادن از اسلام تحریف شده است.

البلاوی به نشانه موافقت تاکتیکی برای کار با اطلاعات سرش را تکان داد.البلاوی به زودی اردن را ترک کرد و وانمود کرد که برای تکمیل تحصیلات خود به ایالات متحده سفر می کند.اما مقصد واقعی او پیشاور پاکستان بود که پایگاه گروه های اسلامی بود.

دکتر اردنی به عنوان جاسوس وارد پاکستان شد… تماس و اطلاعات با او برای روزها قطع شد و این موضوع علی بن زید را نگران کرد، اما او به زودی به ارتباطات بازگشت و اطلاعاتی از دیدارهایش با جهادگران طالبان به همراه داشت و تمایل خود را برای رفتن به منطقه فتاء “منطقه قبایلی نیمه خودمختار واقع بین افغانستان و پاکستان” اعلام کرد.

این تمایل با توجه به خطرات این مأموریت و عدم آموزش و تجربه البلاوی، بحث های شدیدی را در میان سرویس های اطلاعاتی اردن و آمریکا برانگیخت.با این حال، تصویب شد که با نام رمز جدید، “Wolf” ارسال شود.با وعده پاداش هنگفت اگر موفق شود به شخصیت مهمی برسد.

پایان سال ۲۰۰۹تحول ناگهانی در عملکرد البلاوی به عنوان یک جاسوس هیجان انگیز و غیرمنتظره بود. البلاوی، بیمار جدیدی را که ایمن الظواهری نام دارد معالجه می کند. وی بعدا از طریق ایمیل شرحی از وضعیت سلامت الظواهری و اطلاعاتی در مورد سابقه سلامتی وی ارسال کرد که دقیقاً با اطلاعاتی که سیا از اطلاعات مصر به دست آورده بود مطابقت داشت.

عملیات چرخش چشمگیری داشت و البلاوی منبع قابل اعتمادی به نظر می رسید.شور و شوق مقامات آمریکایی و اردنی افزایش یافت.پس از اینکه البلاوی فاش کرد که با بیمار جدیدش برای پیگیری ملاقات دیگری موافقت کرده است، ساختمان‌های استخباراتی کابل تا عمان تا لنگلی (مرکز سیا در ویرجینیا) به لرزه افتاد.

آخرین باری که سیا متوجه ایمن الظواهری شد در سال ۲۰۰۶ بود.افسران سیا خلاصه ای از عملیات را به رئیس جمهور آمریکا ارائه کردند:”هیچ چیزی در مورد روند منطقی نیست” با این حال، بن زید افسر اطلاعاتی اردن بر ادامه کار اصرار داشت و علی بن زید افسر اطلاعاتی اردن به همراه دارن لابونت افسر سیا به افغانستان سفر کرد تا با البلاوی ملاقات کند.

افسران سیا و اردنی در روزی که میخواستند تولد البلاوی را جشن بگیرند از وی دعوت کردند تا به پایگاه نظامی خوست بیاید.البلاوی نیز این دعوت را پذیرفت اما این جلسه با فاجعه ای پایان یافت زیرا البلاوی بدون بازرسی از دروازه های پایگاه نظامی خوست عبور کرد و با منفجر نمودن واسکت انفجار اش۷ افسر سیا و علی بن زید افسر اطلاعاتی اردن را کشت و ۶ نفر دیگر را زخمی کرد.

البلاوی در ویدیویی که قبل از انجام عملیات ضبط کرده بود، تایید کردکه هدف عملیات او، اطلاعات اردن بوده است که به گفته خودش در کشتن عبدالله عزام، بیت الله محسود رهبر طالبان پاکستانی، مشارکت داشته است.

تکیه به قاعده «خذ ما خالف العامة» در ترجیح میان احکام متعارض فقهی نزد شیعیان جعفری

تکیه به قاعده «خذ ما خالف العامة» در ترجیح میان احکام متعارض فقهی نزد شیعیان جعفری

به قلم: خالد هورامی

در برهه ای از جریان دعوت و مبارزه، امور و احکامی از کانالهای رسمی همچون منابرحکومتی، مدارس رسمی و… بر مردم عرضه می گردد که با آنچه از طرف مخالفین اینها ارائه می دهند تعارض پیدا می کند . به عنوان مثال از قرنها پیش تا کنون مخالفین حکومتهای ظالم و دستگاههای رسمی از جانب وعاظ السلاطین و علمای سوء به عنوانهائی چون خوارج، زندیق، رافضی، کافر، مرتد و… متصف گشته اند در حالی که دروغی بیش نبوده است .

در چنین مواردی، و موارد مشابه و مشخص، اگر به هم مسیران و آزادیخواهان گفته شود در میان این دو رأی آنچه با رأی صادره از جانب عوام تعارض دارد را بپذیر سخن بیهوده ای گفته نشده است . از حسن ابن خالد روایت شده كه گفت: «از امام رضا نقل گردیده كه فرمودند: شیعیان ما كسانی هستند كه حرف ما را می‌پذیرند، و بادشمنان ما مخالفت می‌كنند، كسی كه چنین نباشد از مانیست»( الفصول الـمهمة: ۲۲۵) مفضل بن عمر نیز از امام صادق روایت كرده كه گفت:«دروغ می‌گوید كسی كه مدعی است ازشیعیان ماست، در حالی كه به ریسمان غیر ما چنگ زده است» ( الفصول الـمهمة: ص ۲۲۵٫)

روشن است که دشمن این بزرگواران دشمن تمام فرق دیگر نیز بوده است و در عصر این بزرگواران ما چیزی به نام تسنن نداشته ایم تا در برابر دیگر فرق قرار گرفته باشد و یا اینکه کل سرزمینهای مسلمان نشن تابع یک رای واحد بوده باشند، بلکه فرق و مذاهب مختلفی وجود داشتند که هر یک در منطقه و شهری کسانی را پوشش می دادند.

اگر دقت شود هم اکنون ما نیز در بسیاری از مسائل به برادران خود در تمام سرزمینهای مسلمان نشین می گوئیم در مسائلی خاص هر چه وعاظ السلاطین، علمای سوء و الرویبضه به مردم عوام گفتند بدان که برعکس آن صحیح است و نباید تابع عامه بود. در این نگرش مهم نیست این عامه یک شیعه در عراق است یا یک مالکی در سودان و الجزائر  و تونس و مالی، یا یک حنفی در افغانستان و پاکستان و ازبکستان و تاجیکستان و چین و بنگلادش و… یا یک شافعی در فلسطین، مصر، کردستان عراق و یمن یا یک زیدی در یمن و …. .

آنچه این مجریان جنگ روانی در موارد مورد اختلاف با مجاهدین بیان می کنند غیر از گمراهی و سرگردانی هدایتی در آن نیست. این آن چیزیست که ما هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم . شیعیان جعفری از امام صادق علیه السلام در این خصوص نقل کرده‌اند: «ما خالف العامة ففیه الرشاد» .آنچه که مخالف آرای عامه است، در آن هدایت است.( اصول الکافی۱/۶۸؛)چنانچه این قاعده در مسیر صحیح و مشخص آن هدایت نگردد می تواند به عنوان یکی از ابزارهای تفرق و ناکامی‏تمامی‏تلاش‌های مخلصانه جهت اتحاد و به هم پیوستگی مسلمانان و افراد یک سرزمین عمل کند.

بدون شک هر فرقه ی اسلامی و حتی کفار اهل کتاب، شبه اهل کتاب و حتی مذاهب متعدد مشرکین یا سکولاریستها، بهره‌ای از بعض الحق دارد، بعض الحقی که نه تنها مخالف با شریعت رسول خاتم نیست بلکه شریعت خاتم همچون یک ارزش به تمجید آن پرداخته است. پس مخالفت با آنها به طور مطلق، مخالفت با آن بعض الحقی است که نزد آنها می باشد؛ و این با منهج عدالت گستر اسلام سازگار نیست.

شکل منفی و افراطی این قاعده را در این گفته ی شخصی چون نعمت الله جزائری می توان مشاهده نمود که می گوید: «ما با آنان در هیچ اصلی مشترک نیستیم! نه در إله نه در پیامبر و نه در امام، زیرا آنها معتقدند پروردگارشان ذاتی است كه پیامبرش محمد و خلیفه‌اش ابوبكر است، در حالی كه ما چنین خدایی را قبول نداریم و نه چنین پیامبری را «لا نقول بهذا الرب ولا بذلك النبي» پروردگاریكه خلیفه پیامبرش ابوبكر باشد خدای ما نیست وآن پیامبر هم پیامبر ما نیست «إن الرب الذي خليفة نبيه ابوبكر ليس ربنا ولا ذلك النبي نبينا». ( الانوار النعمانية ۲/۲۷۸) 

بدون شک این نگرشها نمی تواند دیدگاه شیعه ی امامی جعفری باشد، بلکه بیشتر شبیه دیدگاه غلاتی است که در مواردی دیگر ریشه هائی از اندیشه های شیعه در آن دیده می شود.  نادیده گرفتن اهداف و روایات ائمه و چنگ زدن به دروغپردازیها و تندروی های منتسبین به آنها، و بر این اساس حکم صادر نمودن بر کل جریان شیعه، نمی تواند کاری منصفانه،علمی و شرعی باشد.

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

به قلم: خالد سیف الله المسلول

عمر بن خطاب رضی الله عنه می گوید: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

جماعت یعنی حاکمیت بر دارالاسلام که با رهبری واحد به وجود می آید و مومنین به اهل این جماعت شدن دعوت می شوند و در زیر پرچم این جماعت است که جهاد صورت می گیرد.

جهاد با اخلاص کامل و تکیه دادن به حول و قدرت الله متعال و توکل کامل بر او ، به همراه آمادگی و فراهم نمودن تجهیزات ممکن و موجود که مهمترین این ابزارها جماعت است صورت می گیرد حتی اگر مثل بدر و … از لحاظ تجهیزان نظامی در سطح پائین تری باشیم. .

ما از سوی الله عز وجل به اهل جماعت شدن « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ » و سپس به جنگ و جهاد مأمور شده ایم، اما الله ما را به نتیجه و سرانجام مکلّف نفرموده است. «پیروزی تنها از جانب الله است»، و الله سبحانه وتعالى است که به بندگانش توفیق میدهد تا اهداف جنگ و جهاد را محقق گردانند و برای رسیدن به آن یاریشان می دهد و صداقت و راستی و صبر و تحملشان را بر آنچه بدست آورده اند و به آن رسیده اند محک می زند و آنان را می آزماید ، تا پلید را از پاک و صادق را از دروغگو جدا سازد.

نبرد با کفر، به منطقه یا سرزمین و مکانی خاص منحصر نمی باشد و در هم کوبیدن امتهای کفر هرگز به خاطر دنیا یا رسیدن به لذت ها و غنیمت های آن نیست . بلکه ؛ تنها برای عمل نمودن به واجب ضروری بر دوش هر مسلمان توانا و دفاع از این دین عظیمی میباشد که الله ما را برای آن برگزیده است و برای رسیدن به عزت و کرامت و سربلندی و خوشبختی و یاری رساندن به مستضعفان و ستمدیدگان است‌. الله متعال می فرماید : وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ [عنكبوت/ ۶] ترجمه: «و هر کس جهاد کند در حقیقت برای خود جهاد کرده است و سود آن عاید خودش می گردد چرا که الله بی نیاز از جهانیان است».

و هر اندازه شدت سختی و امتحان بر اهل جماعت بیشتر گردد، پیروزی نزدیکتر می شود اگر چه طولانی هم گردد .الله متعال می فرماید: كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيز [مجادله ۲۱]الله چنین مقدّر نموده است که من و پیامبرانم قطعا پیروز می گردیم، بیگمان الله نیرومند و شکست ناپذیر است.

پس ثبات و ایستادگی مؤمنان در اهل جماعت ماندن و دوری از تفرق و اهل فرقه بازی و جنگ شان با کافران و پافشاری و مداومت شان در آن و توجه نکردن به موانعی که دشمنان در برابرشان قرار می دهند تا آنان را از ادامه مسیرشان و بالا نگه داشتن پرچم بازدارند؛ قطعا این بخشی از نصرت الله برای آنان می باشد ، چرا که سرانجام از آن کسی است که صبر پیشه کرده و صادق باشد و ایستادگی و مقاومت امروز مجاهدین اهل جماعت و پافشاری آنان بر ادامه جنگ و ریشه دواندن آن در دلهایشان به خواست الله نتایج بعدی خود را در پی دارد.

ملت های کفر امروز جز بکارگیری طاقت فرسای نیروی خود راه حل دیگری ندارند و به اذن و فرمان الله زبانه آتش آن به دیار و مملکت خودشان باز خواهد گشت.

  1. اهل جماعت بمانیم که رحمت و بزرگترین ابزار پیروزی دنیوی است.  الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۲] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب
  2. و از اهل تفرق دوری کنیم  که عامل ذلیلی و شکست است؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۳] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.
  3. و جهاد خود را به پیش بریم و نتیجه را به الله بسپاریم.

[۱] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، ۲۵۷- ۲۶۵/ ابوداود (۳۶۶۴)، احمد (۲/۳۳۸)

[۲]  الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷ 

[۳] مسند أحمد ۱۵۳۹

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

حضور در حاکمیت کفار اهل کتاب و مسلمین اهل بدعت، ابزار بلعمهای باعورا در سوریه

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

با آنکه حضور مسلمین در حاکمیت کفار مشرک و حکومت سکولار و دموکراسی خواه آنها و حضور در نهادهای حکومتی آنها چون مجلس دارالندوه و غیره بر خلاف منهج اسلامی است اما  در دارالکفرهای متعلق به اهل کتاب و بخصوص در هنگام ضرورت، و بر خلاف نظام سکولاریستی، یک مسلمان می تواند در خارج از دارالاسلام نیز جهت خدمت به اهداف مومنین بر کفار اهل کتاب حاکمیت داشته باشد، و طبعاً در این دارالکفر احکام بر اساس شریعت همین کفار اهل کتاب خواهد بود. مثل حاکمیت نجاشی رضی الله عنه در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم که بر دارالکفر نصرانی حبشه که ایمان خودش را هم کتمان کرد.[۱]

حتی در خارج از دارالاسلام و در هنگام ضرورتی که چنین حاکم مسلمانی بر کفار اهل کتاب حاکم شده است می بینیم که مهاجرین در حبشه به ارتش کفار طرفدار نجاشی رضی الله عنه در برابر ارتش مخالفین آنها یاری رساندند چون مخالفین نجاشی رضی الله عنه می خواستند محدودیتهای بیشتری برای مسلمین مهاجر به وجود بیاورند.[۲]

به همین دلیل صحابه با خود مشورت کردند که یکی از ما برود و خبری بیاورد و در صورتی که به ما نیازی باشد، ما نیز به کمک نجاشی بشتابیم، و زبیر جوان انتخاب شد و به میدان جنگ نزدیک شد، صحابه برای فتح و پیروزی نجاشی دعا می‌کردند، بعد از چند روز زبیر بازگشت و خبر پیروزی نجاشی را نوید داد.[۳]

در چنین حالتی، کمک به ارتش کافر اهل کتاب نجاشی رضی الله عنه در واقع کمک به خودشان و دعوتی بود که با خود آورده بودند.

در مرحله ای پائینتر و در دارالاسلام نیز باید برای ما خیلی عادی باشد که افرادی چون صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب رحمه الله وزارت جنگ و حتی وزیر اعظمی حکومت اهل بدعت شیعیان اسماعیلی در مصر را جهت ۱- خدمت به اهداف بلند مدت مومنین ۲- و مدیریت دارودسته ی منافقین داخلی  3- و جلوگیری از اشغالگری کفار آشکار خارجی، بپذیرد.

در این نظام اهل بدعت نیز با آنکه نظام حکومتی مروج تفکرات بدعی خود بود اما مذاهب مختلف اسلامی بر اساس فقه مذهب خود حکم می کردند نه قوانین کفری سکولاریستی یا غیر سکولاریستی.

همچنانکه کفار مختلف اختلافاتی با هم دارند در مساله ی مشارکت مسلمین در حاکمیت آنها نیز اختلافاتی وجود دارد و نمی توان همچنانکه با حاکمیت کفار اهل کتاب برخورد می شود با حاکمیت کفار سکولار هم برخورد کرد و تنها جاهلین یا دارودسته ی منافقین تمایل به برهم زدن این اختلاف فاحش دارند.

حاکمیت تمام کفار نیز با حاکمیت مسلمین اهل بدعت نیز که بر اساس فقه بدعی خودشان حکم می کنند فرق دارد؛ روشن کردن این مسائل مهم حکومتی نیاز روز مسلمین سوریه است؛ چرا؟

چون امروزه در سوریه علمائی که زمانی خود را مفتی مجاهدین و یا روشنفکر اسلامی می نامیدند به همراه وعاظ السلاطین حاکمیت بشار اسد، با چنگ زدن به این شبهات سعی در قانع کردن مجاهدین و مردم عوام سوریه به پذیرش حاکمیت لیبرال غربی جولانی هستند


[۱]  اسدالغابه، ج ۱، ص ۹۹ – الاصابه، ج ۱، ص ۱۰۹

[۲]  سیرهٔ ابن‌هشام،‌ج ۱، ص ۳۳۴، ۳۳۸، ۳۶۴؛ زاد المعاد، ج ۱، ص ۲۴، ج ۲، ص ۴۴

[۳]  مسند احمد بن حنبل ۱/ ۲۰۲ / ابن هشام و یعقوبی هم به تفصیل این واقعه را بیان کرده اند

🏳 پیام تبریکی عالیقدر مولوی هبة ﷲ  آخند زاده  رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت عید سعید فطر ۱۴۰۴ش

🏳 پیام تبریکی عالیقدر مولوی هبة ﷲ  آخند زاده  رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت عید سعید فطر ۱۴۰۴ش

بسم ﷲ الرحمن الرحیم

الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونتوب إليه ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا من يهده ﷲ فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا إله إلا ﷲ وحده لا شريك له وأشهد أن محمدا عبده ورسوله.

أما بعد:فقد قال ﷲ تعالی: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (۱۴) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (۱۵) سورة الأعلی.

ترجمه: به تحقیق رستگاری یافت کسی که پاک شد، (به مراد رسید) آن کسی که پاک شده(با ایمان از معاصی ها) و یاد کرد نام پروردگار خود را (با تکبیر) بعد ادا کرد نماز را(که نشانۀ اسلام است). [تفسیر کابلی]

در اینجا مراد از تزکیه، صدقه فطر است و مراد از ذکر، تکبیرات عید است و مراد از نماز، نماز عید است، (یعنی در روز عید اول صدقه فطر (سرسایه) بده، بعد تکبیرات بگو و نماز عید را ادا کن). [تفسیر کابلی]

عن ابن عباس رضی اللّٰه تعالیٰ عنهما قال: في آخر رمضان أخرِجوا صدقة صومکم فرض رسول اللّٰه ﷺ هذہ الصدقة صاعاً من تمر او شعیر او نصف صاع من قمح علی کل حرٍ او مملوکٍ ذکرٍ او أنثی، صغیرٍ او کبیرٍ. [رواه ابوداؤد]

ترجمه: روایت است که ابن عباس رضی ﷲ تعالی عنهما در روزهای اخیر ماه مبارک رمضان به مردم فرمود: شما زکات روزه تان را بدهید(یعنی صدقه فطرا را ادا نمایید) رسول الله صلی الله علیه وسلم این صدقه را بر هر مسلمان آزاد، غلام، کنیز، مرد، زن و کودکان، از خرما و جو یک صاع و از گندم نیم صاع فرض گردانیده است.

و عنه قال: فرض رسول ﷲ صلى ﷲ عليه وسلم زكاة الفطر طهر الصيام من اللغو والرفث وطعمة للمساكين . رواه أبو داود

ترجمه: ابن عباس رضی ﷲ تعالی عنهما روایت می کند که رسول الله صلی الله و علیه و سلم زکات فطر را به منظور پاک نمودن روزه دار از وبال سخنان بیهوده و معصیت آلود در جریان روزه و نیز به منظور دست یافتن مساکین و فقراء به غذا و رفع نیازمندی های شان معین نموده است.

ــ به مردم مجاهد و مؤمن افغانستان و تمام مسلمانان جهان!

السلام علیکم ورحمة ﷲ وبرکاته

فرارسیدن عید سعید فطر را به تمام شما برادران افغان و مسلمانان جهان از صمیم قلب تبریک می گویم.

ﷲ تعالی روزه، تراویح، صدقات و سایر عبادات و خدمات تان را قبول و منظور فرماید. آمین یارب العلمین

برادران محترم! ماه رمضان، ماه بزرگ پاکی و تزکیه مسلمانان، عادت نمودن آنان به عبادت و تشویق شان به تقوا می باشد، هر مسلمان که روزه را با شرایط لازم آن گرفته باشد، امید است که الله تعالی برایش مغفرت نموده باشد و گناهانش را پاک کرده باشد. ان شاءﷲ تعالی.

ادامه خواندن 🏳 پیام تبریکی عالیقدر مولوی هبة ﷲ  آخند زاده  رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت عید سعید فطر ۱۴۰۴ش

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

جولانی در حال تولید مجدد حیوان و حیوان – رب از سوریه ای هاست

به قلم: ابوبکر الخراسانی

انسان و جن بر خلاف حیوان دارای اختیار است و با حفط اختیار خود از حیوان جدا می شوند و بر اساس این اختیار است که الله می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/۵۶) همچنین می فرماید: إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (الانبیاء /۹۲)

در این صورت انسان برای عبادت خلق شده است و باید با حفظ اختیار خود در جایگاه انسان بودن باقی بماند و الله هم تنها ربی کسی است که قانون و حکم و برنامه تعیین می کند و باید تنها او عبادت شود و آنچه به مسلمین هویت می دهد دین اسلام است و اسلام است که مسلمین را در قالب امت واحدی در طول تاریخ تعریف کرده است.

زمانی که در جامعه‏اى، دین الهی  ملاك وحدت و هويت اجتماعى نباشد، ناگزير بايد به جاى آن چيز ديگرى گذاشت، سكولاريسم مفهوم «امت» را (كه به معنى تشخيص جامعه بر حسب عقيده دينى آسمانیاست) كنار مى‏گذارد و به ناچار به مفهوم «ملت» مستمسك مى‏شود. ملت، در اينجا يك مفهوم و تشخّص اعتبارى برحسب ملاك‏هايى از قبيل نژاد، زبان، تاريخ مشترك و سرزمين است.

در شریعتهای آسمانی با وجود احترام به تمام قبایل و ملتها اعلام می گردد که  مليت مسلمان، عقيده اوست و دارالاسلام که تمام سرزمينهای اسلامی را دربر می گیرد ميهن مسلمانان است و همه برادرند و از حقوق يكسان در اين دنيا برخورداند. و اگر اسلام شخصی  را جدا كرده باشد ديگر نژاد، منطقه جغرافيايي، فرهنگ، رنگ، زبان و… نمي تواند آنرا  وصل کند و اگر وصل نموده باشد ديگر رنگ و زبان و نژاد و… نمي تواند آنرا جدا کند.

شما فقط کافی است تصور کنید که چه چیزی باعث شد آنهمه مجاهد مهاجر از اروپا و آسیا و آفریقا و فییره زادگاه خود را ترک کرده و به میدانهای جهاد روی آوردند به امید نصرت مسلمین و تشکیل دارالاسلامی که مجری قوانین شریعت الله باشد؟

شریعت اسلام  قوانين خود را جايگزين قيد و بندها و تكاليف طاقت فرسايي مي نمايد كه مردم بدان دچارند و عرفا پذيرفته شده و بعنوان فرهنگ عامه عموميت يافته اند: الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي  يَجِدُونَهُ مَکْتُوباًعِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَالْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَيُحِلُّلَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْل الَالَّتي ‏کانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَالَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/ ۱۵۷ )

این قوانین دست و پاگیر و طاقت فرسا معمولا از دو کانال بر مردم تحمیل می شوند:

‏ ۱- عرف و رسم آباء و اجدادي بعنوان فرمانروا: وَإِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ماوَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَوَلَوْکانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلي‏عَذابِ السَّعيرِ(لقمان /  21)

۲- فرمانروايان و مراکز تصمیمی گیری چون دارالندوه ها و پارلمانها به عنوان نمايندگان فرهنگ عمومي و خدايان قانونگذار حلال و حرام كن: إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْکُفْرِ يُضَلُّبِهِ الَّذينَ کَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ماحَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّواماحَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَاللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ(توبه / ۳۷)

جولانی که هم اکنون برای عده ای تبدیل به احمد الشرع شده است طی پروسه ای هماهنگ شده با آمریکا و ناتو و شرکای آنها و با کمک گرفتن از بلعمهای باعورا و تخدیر افکار عمومی مسلمین سوریه، با جایگزین کردن قومیت عرب و سوریه ای بودن، نژاد و سرزمین را عامل هویت بخشی معرفی کرده است و با دادن قدرت قانونگذاری و تعیین حلال و حرام به مجالس قانونگذاری همان مسیری را می رود که طاغوتهای گذشته رفته اند. 

جولانی به این شکل قصد دارد با قدرت حکومتی از سیاست فرعون پیروی کند: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ (زخرف/۵۴) و با گرفتن اختیار مردم سوریه و ذلیل و زبون کردن آنها، مردم را به درجه حیوانیت سقوط دهد تا از او اطاعت کنند اما در شریعت اسلام انسان در جایگاه انسان باقي می ماند نه حيوان و نه رب و نه حيوان – رب.

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

به قلم: مسعود سنه ای

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد مسلمین می فرماید: مَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا، وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أُجُورِهِم شَيءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيه وِزْرُهَا، وَوِزرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بعدِه، من غير أن ينقُص مِن أَوزَارِهَم شيء.[۱] هرکس پایه گذار روش نيکويی در اسلام باشد، پاداش آن و پاداش کسانی که پس از او به آن عمل کنند، به او می رسد؛ بی آنکه چيزی از اجر و پاداش آنها کم گردد. و هرکس روش بدی در اسلام پايه گذاری کند، گناه آن و گناه کسانی که پس از او به آن عمل نمايند، به او می رسد و ذره ای از گناهان آنها کاسته نمی شود.

سنت حسنه مثل روز درختکاری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده اما در راستای امر خیری بعدها به وجود آمده است، حالا چه کسی از مسلمین چنین سنتی را به وجود آورده است گاه اصلاً نگریسته نمی شود بلکه نفس عمل و هدفی که برای آن به وجود آمده است اهمیت دارد؛ یعنی شخص در روز درختکاری شرکت می کند و برای آنهم تبلیغ می کند اما یا نمی داند چه کسی این سنت حسنه را به وجود آورده یا اصلاً برایش مهم نیست بنیانگذار این سنت حسنه چه کسی بوده است و تنها به نفس عمل اهمیت می دهد.

در این راستا سنت حسنه ی «روز قدس» است که سنتی جهت متحد کردن مسلمین در برابر جنایات و اشغالگری های رژیم صهیونیستی و حامیان آن چون آمریکا و اتحادیه ی اروپا و غیره  و سنتی جهت زنده نگه داشتن حقیقت اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی و… است.

پس روز قدس تنها یک راهپیمائی ساده نیست بلکه نمادی از مقاومت و عدالت خواهی و اتحاد مسلمین در برابر جنایاتی است که همین الان هم نسبت به مردم فلسطین و بخصوص غزه صورت می گیرد و توطئه ی فراموشی این حقیقت را خنثی می کند.

این روز علاوه بر آنکه اجازه نمی دهد قضیه ی فلسطین به فراموشی سپرده شود بلکه مسلمین سراسر دنیا از شرق اسلامی و اندونزی تا قلب اروپا و آمریکا را با هم هم مسیر می کند و این پیام را به دنیا می رساند که نه تنها فلسطین فراموش شدنی نیست بلکه قضیه ی فلسطین قضیه ای متعلق به امت اسلامی است نه قوم و مذهب و منطقه ای خاص و اتحاد اسلامی امری قابل تحقق است.

این پیام کوبنده ی مسلمین سراسر جهان باعث می شود صهیونیستها  در جنگ روانی متحمل شکست فاحشی شوند و حتی بسیاری از کشورها به خاطر فشار افکار عمومی مردم خود و جهان از حمایت علنی از جنایات صهیونیستها خودداری کنند.

این روز جهانی بدون شک برای مردم مقاوم و مجاهد فلسطین روز امید بخشی است و باعث تقویت روحیه و انگیزه  و توان انقلابی و مقاومت آنها در برابر اشغالگران صهیونیست می شود.

هر قومی اگر ببیند در جهان روزی به اسم او وجود دارد و از او نام برده می شود و از او حمایت می شود بدون شک باعث بالا رفتن روحیه ی مبارزاتی این قوم می شود.

پس روز قدس روزی است که هر شخصی می تواند با حضور در خیابانها سهمی در جهاد و مقاومت مردم ستمدیده ی غزه و فلسطین در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی و حامیان آن چون آمریکا و انگلیس و غیره داشته باشد و نشان دهد انسانی است که در برابر ظلم بی تفاوت نیست و حامی عدالت است.


[۱] مسلم ۱۰۱۷-  النسائي (۲۵۵۴) أحمد (۱۹۱۷۴)

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

قبح شکنی در مورد همجنس بازان توسط جولانی به سبک بن سلمان آل سعود

به قلم: فضل احمد هراتی

عربستان سعودی از زمان تاسیس آن تا کنون به صورت موازی و سکولار اداره می شود؛ مدیریت امور مذهبی مردم در اختیار آل شیخ است و حاکمیت و مدیریت جامعه هم در دست آل سعود.

اسامه بن لادن از ابن باز نقل می کند که علماء و اهل فتوا در عربستان اختیاری حتی بر فتواهای خود ندارند و حکام آل سعود حکم را به آنها می دهند و آنها حکم آل سعود را امضاء می کنند و در قالب فتوا ارائه می دهند.

این بزرگترین مرجع مذهبی عربستان است که در برابر حاکمیت چنین وضعیتی دارد.

 پس در عربستان قوانین مذهبی زیادی وجود دارند اما شاه خودش به تنهایی قانون اصلی است به همین دلیل می بینیم که بن سلمان آل سعود  تمام قوانین و فتواهایی را که همجنس گرایی را جرم دانسته و ممنوع می‌کند، برای جلب رضایت غرب نادیده می گیرد و به روش‌های غیرمستقیم اجازه داده است  که این پدیده در این کشور ترویج شود، مثل تبلیغات غیرمستقیم و چشم پوشی از فعالیت‌های آنها در عربستان و همچنین مدارا با آنها.

یا بن سلمان طرح جرم انگاری همجنس گرایی از برنامه‌های درسی را حذف می کند که موسسه «نظارت بر صلح و تسامح فرهنگی» (IMPACT) مستقر در تل‌آویو از این تصمیم و تصمیمات دیگر ریاض استقبال کرد و مجله آمریکایی تایم نیز آن را تصمیمی “میانه‌روتر” توصیف کرد.

حتی در عربستان که تمام کتابهای سید قطب رحمه الله و بسیاری از دانشمندان دیگر را از کتابخانه ها جمع آوری کرده و سوزاند و هرگز اجازه ی نشر به این کتب اسلامی داده نمی شود، اجازه فروش برخی کتاب‌های مربوط به همجنس گرایی در سرزمین وحی داده می شود.

یا بن سلمان در جلسات خصوصی خود با «جورج نادر»، مشاور و مجرم جنسی لبنانی-آمریکایی دیدار می کند و این دیدارها را رسانه ای می کند.

جولانی هم که در اولین دیدار خارجی اش به عربستان سفر کرد وعده هایی در زمینه ی مسائل آموزشی و فرهنگی و امنیتی به مقامات آل سعود داد و طبیعی است که در مسیری قدم بگذارد که آل سعود در آن قدم گذاشته است.

اولین اقدام علنی جولانی در این زمینه انتصاب هند قبوات فعال حقوق همجنسگرایان به عنوان یکی از اعضای کمیته گفت‌وگوی ملی سوریه توسط جولانی است.

اما جالب است بدانید که حتی ترامپ هم که جولانی او را پیام آور صلح در منطقه معرفی کرده است به همجنسگرایان مقام و منصب نداد اما جولانی به آنها مقام داد.

زمانی که امارت اسلامی افغانستان بر اساس فقه مذهب حنفی بر همجنس بازان تعزیر اجرا می کند، جولانی در مصاحبه با خبرنگاران اعلام می کند که سوریه افغانستان نمی شود؛ بله، این یک واقعیت است که حکومت غربگرای جولانی هرگز نمی تواند چیزی چون امارت اسلامی شود که بر اساس یکی از مذاهب اسلامی قوانین شریعت اسلام را در جامعه تطبیق می دهد؛ بلکه چند مرحله جلوتر از بن سلمان آل سعود در حال حرکت بر اساس برنامه های غربی و تبدیل شدن به یکی دیگر از محافظین اسرائیل است.

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

به قلم: صلاح الدین مجاهد

امروزه که جهاد در سه بخش : جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (أبو داود ۲۵۰۴) مالی و جانی و زبانی(تبلیغی) بر علیه کفار سکولار در جریان است افراد زیادی در میدانهای جهاد وارد می شوند اما اعمال به عقابت و پایان آنها بستگی دارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وإنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ.(مسلم/۲۶۵۱) برخی مدت طولانی را به کار بهشتیان مشغولند اما در پایان، کارشان به کار جهنمیان ختم می گردد. و برخی نیز مدت طولانی را به کار جهنمیان مشغولند اما عاقبت، کارشان به کار بهشتیان پایان می پذیرد.

پس طبق این حدیث نمی توان صد در صد خود و دیگران را بهشتی دانست و اصلاً بیان سرنوشت اخروی افراد غیر معقول است و ما می گوئیم :  أحسبه والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا.

پس الله خودش از میان ما شهدا را انتخاب می کند: وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ

إنَّ الشُهداء لمُختارون …

وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ، تعبیر شگفت انگیزی از معنی عمیق شهادت دارد که شهیدان برگزیده های الله تعالی هستند.

الله تعالی آنها را از میان مجاهدین انتخاب کرده است و برای خودش برگزیده است.

بنابراین شهادت در راه الله عزوجل مصیبت و خسارت نیست، بلکه آن، انتخاب و اکرام خداوندی است

شهیدان افرادی هستند که الله تعالی آنها را به شهادت اکرام کرده و به خود نزدیک کرده است.

ما هم می گوئیم: اللهم لا تحرمنا بذنوبنا .

پروردگارا ما را به خاطر گناهانی که مرتکب شده ایم از نعمت شهادت و شهید شدن در راهت محروم نکن.

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

به قلم : آغسار تورکمن

این کلام اهانت به پروردگار است، زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ [النساء ۷۹] آنچه از نیکیها به تو رسد؛ پس از جانب خداست، و آنچه از بدی به تو رسد؛ از جانب خود توست.

الله متعال خالق همه چیز است، چه خیر و چه شر فقط الله است  :قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (رعد ۱۶) بگو: خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز.

پس درست است که الله متعال آفریننده و خالق شر است، اما اعمال او تعالی شر نیستند، بعبارتی از اعمال الهی شری صادر نمی شود و مرتکب شر نمی‌شود بلکه بندگانش مرتکب آن می‌شوند یعنی با اعمالشان آنرا کسب می کنند،

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند :«وَالشَّرُّ لَیْسَ إِلَیْکَ» یعنی آنکه شر به خدای متعال نسبت داده نمی‌شود، چون شر، از اعمال او نیست، بلکه تمامی کارهای او خیر است.

ابن قیم می‌گوید: آفریننده حقیقی خیر و شر خداست. شر در بعضی از مخلوقات خداست نه در آفرینش و فعل او.

پس بهتر است بجای این ضرب المثل کفری بگویم الله خیر نصیبت کند.