
قدرت؛ آزمون بزرگ جنبشهای جهادی
به قلم: صلاح الدین مجاهد
تاریخ معاصر نشان داده است که بسیاری از جنبشهای جهادی، وقتی در میدان مبارزهاند، خود را فریادرس مظلومان و مدافع آرمان امت میخوانند؛ اما به محض آنکه به مسند قدرت و حاکمیت میرسند، روحیهٔ جهادی و شورِ دفاع از مظلومان را از دست میدهند.
در دورهٔ مبارزه شعار «یاری امت» میدهند، ولی پس از تشکیل حکومت، با تکیه بر منطق «مصلحت» و «اولویتهای داخلی» از کمک به دیگر برادران مجاهد سر باز میزنند و برای این عقبنشینی، بهانهها و توجیههای فراوان میآورند.
نمونهٔ روشن آن در سالهای اخیر، مجاهدین سوریه و بهویژه جریان تحت رهبری ابو محمد جولانی (احمد الشرع) است؛ کسانی که در اوج نبردها شعار میدادند «ما به کمک برادران خود در فلسطین و غزه و حماس میرویم»، اما وقتی در عمل ساختار اداری و قدرت منطقهای پیدا کردند، گفتند «اکنون زمانش نیست» و این وعدهها به تعویق افتاد. این رفتار، نمادی از همان فاصله گرفتن از آرمانهای اولیهٔ جهادی است که تاریخ بارها شاهدش بوده است.
در برابر این منحرفین، جماعتها و جریانات و جبهه های جهادی اصلی نیز وجود داشته اند که به آرمانهای جهادی خود وفادار مانده اند مثل اتحاده ی شافعی ها و زیدی های یمن و جبهه ی همسو با آنها؛ یا الشباب سومالی و جبهه النصره الاسلام و مسلمین غرب اسلامی و… .
آزمون اصلی یک جنبش اسلامی، نه در میدان جنگ بلکه در عرصهٔ قدرت است؛ جایی که صداقت و ایثار واقعی روشن میشود. تاریخ، با هیچکس تعارف ندارد: هرکس آرمانهایش را فراموش کند، در حافظهٔ امت به عنوان درس عبرت باقی خواهد ماند، نه به عنوان الگوی وفاداری و فداکاری.