به اسلام مطلوب آمریکائی – انگلیسی بدبین و از مبلغین آن دوری کنید

به اسلام مطلوب آمریکائی – انگلیسی بدبین و از مبلغین آن دوری کنید

به قلم : کیوان مریوانی

دینی که از محتوای چهار گانه ی آن یعنی ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت ۴- پاداش و جزا  خالی و تهی باشد در واقع تنها اسم دین را دارد. اسلامی که کفار سکولار جهانی با همکاری طاغوتهای محلی و علمای دین فروش به مردم عرضه داشته اند اسلامی است که از این مفاهیم اساسی خالی و تهی است .

پس باید به این اسلام مطلوب واشنگتن و لندن بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه، و چه از نوع متحجر و خشن آن از کانال طاغوتهای فاسد و مرتد آل سعود. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می کند، ولی با مذاهب اسلامیِ دیگر بیرحمانه مواجه می شود، دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز می کند، ولی در داخل به جنگهای قبیله‌ای و مذهبی دامن می زند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائی و انگلیسی بدبین باشید، که شما را به دام سرمایه‌داری غرب و مصرف‌زدگی و انحطاط اخلاقی می کشانند.

این همان نکته ی حساس و مهمی است که بزرگانی چون سید قطب رحمه الله تحت عنوان اسلام آمریکائی مسلمین را به پرهیز از آن سفارش می کرد و ما هم اکنون در شبکه های ماهواره ای منتسب به تسنن و تشیع شاهدش هستیم .

سیاست اسلام ناقص و آلوده ی آمریکائی – انگلیسی در برابر مسلمین

سیاست اسلام ناقص و آلوده ی آمریکائی – انگلیسی در برابر مسلمین

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

آنچه در شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت و تشیع که از انگلیس، آمریکا، دول دست نشانده و فاسد عربی خلیج فارس دیده می شود این است که به نام اسلام، دشمنان اسلام در پوشش اسلام با اسلام مقابله می کنند؛ اسلام آمریکایى – انگلیسی  ناقص و آلوده در برابر اسلامی که محتوا و مفاهیم چهار گانه ی دین(۱- قدرت حاکمبت۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت از این قوانین و حاکمیت ۴- مجازات و پاداش دادن بر اساس این قوانین و توسط این حاکمیت) را به خود اختصاص داده و دین را برای الله خالص کرده است .

اسلام آمریکایى، اسلامى است که با طاغوت و بخصوص منافع کفار سکولار و اشغالگرجهانی و صهیونیستها و هوا و هوس حکام دست نشده ی محلی  خود را تطبیق داده است و در خدمت هدفهاى آمریکا و سایر دشمنان دین قرار می گیرد، ظاهر آن شبیه  اسلام و اسم آن هم اسلام است.

یکی از اهداف این اسلام ناقص و آلوده این است که کاری  کند که مذاهب اسلامی به خاطر مسائل خیلی ریز فقهی گریبان یكدیگر را بگیرند و كشمكش با همدیگر را شروع كنند، تا این دشمنان اصلی نفس راحتی بکشند . دشمنان اسلام این مطلب را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یك طرف گروه‌های منتسب به اهل سنت را با اتکاء به سلفیت آل سعود و گروههای شیعه را با اتکاء به اندیشه های غلاة تحت کنترل انگلیس را به راه می‌اندازند كه نه فقط مذاهب مخالف خود را تكفیر كنند، بلكه بسیاری از فِرق  هم مذهب خود را هم تكفیر كنند؛ وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها می گذارند؛ در كجا؟ در آمریكا و لندن و دول جنایتکار عربی خلیج فارس!

پایبندی به فقه و منهج اسلامی خیرالقرون و وحدت اسلامی، عاملی در برابر اسلام آمریکائی – انگلیسی و خیانت به جبهه مسلمین

پایبندی به فقه و منهج اسلامی خیرالقرون و وحدت اسلامی، عاملی در برابر اسلام آمریکائی – انگلیسی و خیانت به جبهه مسلمین

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

مسلمین از همان ابتدا غیر از دفاع مشروع از خود علیه هیچ کشور خارجی اعلام جنگ نکرده اند، اما در برابر، عقیده و منهج جهادی خود را با صدای بلندی اعلام کرده اند. در برابر این منهج صحیح، اسلامی آلوده و متحجر درباری آل سعود به همراه اسلامی سکولار به اصطلاح مدرن در کنار تشیع انگلیسی همه با هم صف آرائی کرده اند.

مثلث اسلام درباری آل سعود به همراه اسلام سکولار و تشیع انگلیسی آشکارا هر کدام از طرفی در برابر منهج صحیح و وحدت گرای سایر مسلمین قرار گرفته اند و مسلمین نباید این مثلث شوم را با سایر مسلمین اشتباه بگیرند.

اسلامِ  وحدت گرا و صحیح، اسلامِ برادری اسلامی و پایبندی به منهج صحیح ائمه ی خیر القرون و اسلامِ صفا و معنویت و پرهیزکاری و فرقه ی ناجیه  و اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» است. اما اسلامِ آمریکایی – انگلیسی، پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امت اسلامی است. اسلامی که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، به جای اعتماد به وعده‌ی الهی، به دشمنان خدا اعتماد کند، به جای مبارزه با کفار سکولار جهانی و صهیونیستم منطقه ای با برادر مسلمان بجنگد، با آمریکا و انگیسی جنایتکار و اشغالگرعلیه ملت خود یا ملتهای دیگر متحد شود و در پوشش اسلام با اسلام مقابله کنند؛ و با طاغوتهای مزدور و رژیم صهیونیستی می سازدو در خدمت هدفهاى آمریکا و انگلیس قرار می گیرد، تنها ظاهر و اسم آن  اسلام است که بعضى از مراسمهای ریز شخصی اسلامى را هم انجام می دهند و در جهت کلّى قطعاً ۱۸۰ درجه در جهت مخالف اسلام حرکت می کنند همان کسانی هستند که  با دشمنان اشغالگر و طاغوتهای محلی خواسته یا ناخواسته در برابر مومنین مجاهد قرار گرفته اند و در راه طاغوت می جنگند که الله تعالی می فرماید: اَلَّذینَ ءامَنُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ‌الله وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ الطّاغُوت؛

 حالا به خودت نگاه کن، اگر شما با نام اسلام، در راه طاغوتی چون آمریکا و انگلیس و ناتو و ترکیه و غیره حرکت می کنید، کشف بکنید که این اسلام، اسلام درست و حسابى‌اى نیست، اسلام واقعى نیست، یک‌جاى کار عیب دارد و دشمنان دارند برنامه های شما را صحنه‌گردانى می کنند.

اگر هر یک از اهل سنت با معارف قرآن  و فقه پویای مذهبی خود انس داشته باشد، و بیشتر با سایر مذاهب اسلامی آشنا باشد، این‌جور حوادث کمتر پیش مى‌آید. ارتباط و اتّصال دلها به خدا و فقه صحیح خیر القرون مانع می شود از اینکه دلها به راه خدا خیانت کنند؛ که امیدواریم این پیش بیاید.

آشنائی با شاخه های اسلام آمریکائی

آشنائی با شاخه های اسلام آمریکائی

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

اسلام آمریکائی دارای دو شاخه است:

  1. اسلام متحجر درباری آل سعود
  2. اسلام سکولار در قالب اسلام مدرن و به روز شده

این دو بازوی اسلام آمریکائی همیشه مورد حمایت کفار سکولار جهانی بوده است و در مناسبتهای مختلفی از آن در برابر جنبشهای صحیح مسلمین استفاده کرده است .

کفار سکولار جهانی هر جا ببینند که مسلمین در حال حرکت به سوی تشکیل حکومتی اسلامی هستند و منافع آنها و نوکرانشان ممکن است در معرض خطر قرار گیرد زمینه های شکل گیری این اسلام جعلی را در میان آنها با میدان دادن به تشکیل احزاب و مدارس دینی و شبکه های ماهواره ای و خطبای اسلام آمریکائی و… فراهم کرده و از کانالهای خاص خود این جریان مخرب را راهنمائی کرده و حتی کمکهای لازم را نیز به آنها ارائه می دهند.

اسلام متحجر درباری آل به سبک خودش مشغول مقابله با اسلام و قوانین همه جانبه ی آن است و با گرفتن بخشی از مسائل ریز اسلام بخشهای عظیم اسلام را نادیده می گیرد و با همین مسائل ریز و جانبی مسلمین را به مسلمین مشغول کرده و آنها را متفرق و ذلیل می نماید و گاه تولید جنگهای داخلی می کند .  

اسلام سکولار هم  شبیه مسیحیّت سکولار است که میرود در گوشه‌ی کلیسا، خودش را زندانی میکند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اینها به اسلام منزوی دعوت می دهند؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشه‌ی مسجد یا گوشه‌ی خانه‌ها فرا می خواند.

عمده ترین تفاوت القاعده ی اسامه بن لادن با القاعده ی ایمن الظواهری

عمده ترین تفاوت القاعده ی اسامه بن لادن با القاعده ی ایمن الظواهری

به قلم: ابوبکر الخراسانی

ما می دانیم زمانی که ابومصعب زرقاوی در افغانستان بود هرگز به القاعده بیعت نداد و حتی زمانی که با انصار الاسلام اورامان هم بود باز به القاعده بیعت نداد و زمانی هم که جماعت توحید و جهاد را تشکیل داد باز بیعت ندارد، چرا؟ چون او دارای تفکرات سلفیت نجدی ابومحمد مقدسی بود و این تفکرات با تفکرات وحدت طلبانه ی اسامه بن لادن سازگار نبود.

با این وجود برای اتحاد با سایر گروهها در مرحله ای به القاعده بیعت داد و تا زمانی که شرعی های او مثل ابوانس شامی زنده بودند ابومصعب نتوانست در اندیشه های نجدی مقدسی خالص گردد. پس از مرگ این شرعی ها و شخص اسامه بن لادن کلا منهج عوض شد و سایه ی سلفیت خاص نجدیت بر گروه زرقاوی و ادامه دهندگان راه او تا کنون سایه افکند و کلا از منهج شیخ اسامه بن لادن دور شدند و حتی عده ای از غلاة آنها به تکفیر شیخ اسامه هم پرداختند.

نکته ی مهم این است که ابومحمد مقدسی هم مجاهدین افغان در زمان شیخ عبدالله عزام را مشرک و دموکراسی پرست معرفی می کند و شیخ عبدالله عزام را نیز مدافع مشرکین و دموکراسی پرستان و مانع و سدی در برابر اهل توحید معرفی می کند و به سبک خودش آنها را تکفیر می کند و بر این باور است این مشکلات به خاطر این بوده که عبدالله عزام  جزو اخوان المسلمین بوده است .

دکتر عبدالله عزام نیز از این گروه تند رو در تفسیراواخر سوره ی توبه بسیار گله داشت  و معتقد بود این متشددین تنها جهت تکفیر دیگران و مخالفت با اهل جهاد و  ایجاد تفرق میان مجاهدین و دلسرد کردن مسلمین از اهل جهاد به پیشاور آمده بودند. اما آنچه مهمتر است اینکه ایمن الظواهری نیز می گوید که  شیخ اسامه بن لادن نیز جزو جماعت اخوان المسلمین بوده و اینکه در این دوران از ابومحمد مقدسی مطالبی یاد گرفته و به تعریف و تمجید منهج سلفیت خاص نجدیت وی پرداخته و دعا می کند تا آخر بر این منهج بماند.

در این صورت می بینیم انگار کودتاهی بر علیه منهج جهادی اهل سنت و القاعده  و بخصوص رهبراین چون عبدالله عزام و اسامه بن لادن از جانب سلفیت خاص نجدیت صورت گرفته است که یکی از سرچشمه های آن به ابومحمد مقدسی بر می گردد و  نتیجه ای غیر از تفرق و ذلیلی و شکست و اشتباهات فاحش برای اهل سنت در بر نداشته است.

هدف مشترک سلفیت نجدی و شیعیان انگلیسی از دروغگوئی و پنهان کردن حقایق در مورد صلاح الدین ایوبی

هدف مشترک سلفیت نجدی و شیعیان انگلیسی از دروغگوئی و پنهان کردن حقایق در مورد صلاح الدین ایوبی

به قلم : مسعود سنه ای

صلاح الدین ایوبی یکی از سربازان و فرماندهان نورالدین زنگی رحمه الله بوده که زیر دست و تحت فرمان عمویش شیرکو بود. شیرکو بعد از ورود به مصر تحت حاکمیت شیعیان ۷ امامی وزیر جنگ این حکومت می شود و بعد از دو ماه وزارت فوت می کند و صلاح الدین مدت نزدیک به ۱۹ سال وزیر حکومت فاطمی مصر می شود، آنهم وزیر جنگ و ارتش؛ قبل از اتمام وزارت صلاح الدین ایوبی سلطان نورالدین زنگی در یازدهم شوال سال ۵۶۹ هـ برابر با ۱۱۷۴ م در سن ۵۶ سالگی بر اثر بیماری دیفتری فوت می کند.

خارج از انکار واقعیات تاریخی و جعل و تحریف آنها لازم است بدانیم که هدف سلفیت نجدی از پوشاندن این قریب به ۱۹ سال وزارت صلاح الدین ایوبی که دوست و دشمن به آن اقرار دارند چیست؟ چرا می خواهند این حقیقت تاریخی را بپوشانند؟ هدف از دروغ گفتن و تحریف تاریخ چیست؟ دروغ گفتن به چه کسی خدمت می کند به قانون شریعت الله و مسلمین یا دشمنان مسلمین؟

البته شیعیان غلات و روافض میان شیعه هم سعی دارند در  مورد صلاح الدین دروغ بگویند و دروغها و داستان سرائی هائی کرده اند که نیاز به بازگوئی نیست چون هدف این شیعیان انگلیسی مثل شیطان یاری و یاسر الخبیث و دانشگند و امثالهم واضح و روشن است .

لطفا سلفیون نجدی واضح جواب بدهید و طفره نروید که چرا شما به همراه این غلات دست به یکی کرده و سعی دارید در مورد صلاح الدین ایوبی دروغ بگوئید ؟ من بر این باورم که اگر واقعیتها در مورد صلاح الدین گفته شود شما مجبور می شوید صلاح الدین را طبق منهج غلط خودتان تکفیر کرده و دستتان برای تمام مسلمین رو شود به همین دلیل به این دروغها متوسل می شوید.  

ادامه خواندن هدف مشترک سلفیت نجدی و شیعیان انگلیسی از دروغگوئی و پنهان کردن حقایق در مورد صلاح الدین ایوبی

حکومتهای سکولار و مدارس دینی

حکومتهای سکولار و مدارس دینی 

به قلم : عبدالباسط / مدرسه علوم دینی شیخ ضیائی بندر عباس

با آنکه در حکومتهای سکولار به مسلمین و نصرانی ها و یهود و بودائی و غیره به یکسان آزادی هائی داده می شود اما در مورد مدارس دینی این آزادی ها بسیار کمتر از سایرین است. در این حکومتها همیشه سعی می شود که دروس اساسی مربوط جهاد و حکومت اسلامی و سایر مسائل مهم حذف شوند، و در عوض با تدریس درسهای مختلف و کم محتوا مراکز دانش دین را منزوی، منفعل، بی روحیه، بی ابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهای بزرگ کنند.

این ترفند کفار سکولار در بسیاری از سرزمینها تاثیر گذاشته و طلبه ها و دانشجویانی را پرورش داده اند که به راحتی تسلیم سکولاریستها و اشغالگران خارجی و دموکراسی توهمی آنها شده اند.

اگر به بسیاری از طلبه های عربستان و مالزی و ترکیه و مصر و تونس و… نگاه کنی متوجه می شوی که مدارس دینی آنها سربازانی برای طاغوتها تربیت کرده اند که چیزی از حکومت اسلامی و جهاد و آزادگی و مبارزه باظلمین و حتی کفر به طاغوت و ولاء و براء به آنها یاد نداده اند .

حکومتها و امارتهای اسلامی راز تجدید حیات و بزرگترین نعمت برای مدارس دینی هستند که به این نهال الهی رشد و رونق بی سلبقه ای می بخشند و مدارس دینی را تا دورانهای طولانی بیمه کرده اند.

علمایان دینی و خطر نفوذ دین سکولاریسم و آلوده شده به آن

علمایان دینی و خطر نفوذ دین سکولاریسم و آلوده شده به آن

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

دین به صورت خاص و ویژه چهار معنا و مفهوم دارد که جدا کردن هر یک از این مفاهیم مساوی است با خالی کردن آن دین و ناقص کردن آن دین؛ که عبارتند از :

۱-         قدرت و حاکمیت.

۲-         قوانین، حدود و راه و روشی که مردمان تحت نفوذ این حاکمیت از آن پیروی می کنند.

۳-         اطاعت و فرمانبرداری از قدرت حاکمیت و قانونی که اجرا می کند.

۴-         و در نهایت محاسبه، قضاوت، پاداش دادن یا مجازات کردن.

پس نمی توان شخصی را پیدا کرد که بگوید مبلغین و مجریان مفاهیم و محتوای چهارگانه ی دین افرادی غیر از علمایان دینی هر آئین و مذهبی نبوده اند. این مساله در دین اسلام با تمام شریعتهائی که داشته و تمام مذاهبی هم که اکنون دارد و در دین سکولاریسم نیز با تمام مذاهبی که داشته و دارد صدق می کند .

در میان مسلمین رشد دهنده و مبلغ این چهار مفهوم اصلی بدون شک علمایان دینی بوده اند که در برابر حکام ظالم و فاسد و دارودسته ی منافقین مصیبتها و آزمایشات طاقت فرسائی را متحمل شده اند . از امام حنفی و احمد بن حنبل و شافعی و مالک بگیر تا تمام بزرگان قرون اخیر ما چون حسن البناء،  سید قطب ، مودودی و….

دین سکولاریسم از کانال دارودسته ی منافقین فعالیتهای مستمری بر ضد مسلمین انجام داده است و این فعالیتها از ضرار سازی در عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم تا جریان و حزب و مذهب سازی تا کنون ادامه داشته است . که بزرگانی چون سید قطب رحمه الله در عصر کنونی این جریان مخوف در میان مسلمین را به اسلام آمریکائی و شیعیان نیز از آن تحت عنوان تشیع انگلیسی نام برده اند .

ساحران و علمای سوء و الرویبضه ای که در این بخش فعالیت دارند تمام تلاش آنها بر این است که دین سکولاریسم را در میان مسلمین با ادبیاتی شبه اسلامی رواج بدهند و طرح اندلس کردن و انقلابات مخملی را در سرزمینهای اسلامی به نفع کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی راه بیاندازند .

این درحالی است که هیچ کس درعالم روحانیت، اگرانصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمی تواند خودش را ازنظام اسلامی و مفهوم و محتوای اول دین جدا بگیرد… . این که عالم نمائی بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظم کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. عالم دینی باید از وجود نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است با همه وجود استقبال کند.

تضعیف حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی به بهانه های واهی و عوام فریبانه ی انتقاد کردن و…  به هر کیفیتی حرام  است . در اسلام راههای نقد کردن واضح و روشن است؛ نه اینکه شخص با نام اسلام و در مناطق تحت کنترل کفار و طبق نقشه های آنها برای تبلیغ دین سکولاریسم و برچیدن و براندازی نظامهای اسلامی جنگ روانی راه بیندازد .

بدون شک انتقاد و خود انتقادی یکی از راههای رشد بوده و هست. مگر جامعه ای را می توان یافت که به افراد آن جامعه یا مسئولین اجرائی آن جامعه نتوان انتقاد کرد؟ پس نقد چیزی است و راه اندازی جنگ روانی به نفع دشمنان چیز دیگری .

وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب می شود که انسان این همه محسنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در علمای دینی هم  مثل سایر صنفها به همین شکل است؛ در حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی هم مثل سایر حکومتهای غیر اسلامی به همین شکل است، بلکه عیوب بزرگ عالمان و رهبران و حکومتهای غیر اسلامی هرگز با عیوب کوچک علماء و رهبران و حکومتهای اسلامی قابل مقایسه نیست .

پس در میان علمایان دینی ما و حکومتهای بدیل اضطراری ما عیوب الی ماشاء الله وجود دارد. دهها اشکال ریز در میان ما و حکومتهای اسلامی ما وجود دارد، اما این ده یا صد تا اشکال موجب می شود ما از علمای دینی یا حکومتهای اسلامی خود که تنها سپر ما در برابر اینهمه کافر درنده و اشغالگر خارجی و مرتدین پلید و خون آشام محلی هستند اعراض کنیم؟ ابدا.  در مقابل این ده یا صد تا اشکال، هزار تا حسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان می تواند خط مستقیم را پیدا کند … . بنابراین  هیچ مسلمان راستینی نمی تواند سکولار باشند یا با افتادن در دام ساحران دینی در مسیر سکولاریسم قرار بگیرد .

  ما نمی توانیم بهانه های پوچ امثال ابومحمد مقدسی در مشرک خواندن و … مردم مسلمان افغانستان و حکومت امارت اسلامی طالبان یا سایر حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی شیعی و سنی را بپذیریم و از آنها به نفع آمریکا و سایر کفار و مرتدین دوری کنیم؛ همچنانکه نمی توانیم به تبلیغ دارودسته ی منافقین و اسلام آمریکائی و تشیع انگلیسی در شبکه های ماهواره و فضای مجازی نیز اهمیتی دهیم .

دشمنان ما از این دو کانال به ما حمله کرده اند و برای هر کانالی هم علما و ادبیات خاص خود را دارند.

سندی لو رفته از تاریخ سیاه و ارتدادی ولی امر سلفی های آل سعود و کویت در حمایت از انگلیس بر علیه خلافت اسلامی عثمانی ها

سندی لو رفته از تاریخ سیاه و ارتدادی ولی امر سلفی های آل سعود و کویت در حمایت از انگلیس بر علیه خلافت اسلامی عثمانی ها

ارائه دهنده: عبدالباسط / مدرسه علوم دینی اهل سنت بندر عباس

در سال ۱۹۱۷ ملک عبدالعزیز فرزند سعود به همراه جابر مبارک آل صباح حاکم سرزمین کویت در شهر بصره حضور به هم رساندند تا  به فرماندهان حکومت سکولار انگلیس به دلیل پیروزیشان بر سپاه خلافت اسلامی عثمانیها و تسلط انگلیس بر منطقه تبریک بگویند !!

این بخشی از سابقه و تاریخ ننگین این موجودات خائن و دست نشانده است که تا کنون ادامه یافته است . همین خائنین آل سعود و کویت با پرورش و پرواربندی دین فروشانی در قالب سلفیت مدخلی در حال توجیه و تحمیل خود بر امت اسلامی هستند و شایسته است که مسلمین مواظب شبکه های ماهواره ای تحت کنترل این مفسدین، دین فروشان و ملاهای آرایش کرده مزدور آل سعود باشند ، آل سعودی که خودش مزدور و دست نشانده ی آمریکاست و هم اکنون با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و ایجاد جنگهای داخلی و حمایت کفار سکولار و اشغالگر خارجی و حتی مشارکت در جنایات آنها مسلمین اهل سنت را به خاک و خون می کشد .

مرگ مورسی و سکوت رسانه ای شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت

مرگ مورسی و سکوت رسانه ای شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت

به قلم : ابوخالد کردستانی

همچنانکه قبلا عرض کرده بودم مرگ مورسی چهره ی بسیاری از مفتی های سلفیون نجدی نان به نرخ روز خور  صحوات شام و یا ساکن در دارالکفرهای اردن و انگلیس و کانادا و… را برملا کرد . اما آنچه برای بسیاری از مخاطبین شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت چون شبکه کلمه و نور و وصال حق و توحید و… جای تامل و سوال بود سکوت خبری آنها در برابر مرگ محمد مرسی بود .

 این شبکه ها البته در برابر قتل عام دسته جمعی علمای اهل سنت توسط آل سعود و زندانی شدن آنهمه عالم  توسط آل سعود و امارات هم باز سکوت کرده اند در حالی که در ریز ترین مسائل آمریکا و اروپا و… میزگرد و کنفرانس برگذار می کنند و…

  • برای این شبکه ها قتل مسلمین و زندانی شدن آنها توسط طاغوتهای سکولار هیچ اهمیتی ندارد چون اینها برای خدمت به همین طاغوتها و شعله ور کردن جنگهای مذهبی تولید شده اند  
  • برای این شبکه ها تمام مجاهدینی که با این طاغوتها ی سکولار و مرتد مخالف هستند جزو تروریستهائی به شمار می روند که لایق هر گونه شکنجه و قتل عام شدن هستند
  • برای این شبکه ها این قتل ها و خون چنین مومنینی بی ارزش است چون مومن نزد انها یعنی کسی که تسلیم و ربات طاعوت مورد نظر آنها شده باشد
  • منهج فکری این شبکه ها سلفیت نجدیتی است که در اختیار سیسی سکولار و بر علیه اخوانیها عمل کرده اند و این لکه ی ننگین در کانامه ی آنها وجود دارد پس تمایلی به فاش شدن این خیانت آشکار خود ندارند
  • –         این شبکه ها اخوان و به تبع محمد مرسی را گمراه دانسته و از نظر آنها اختلاف فکری به منزله ی خروج از دایره ی اسلام است.
  • این شبکه ها وابسته به سلفیت خلیج فارس بوده و از طرف حاکمیت خلیج به آنها القا شده است که بایستی در این زمینه سکوت اختیار کنند.

این است واقعیت مجریان این شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت که تنها برای فرقه ای از سلفیت خاص نجدیت فعالیت می کنند که مثل ربات در اختیار طاغوتهای خلیج فارس و ناتو و آمریکا قرار گرفته اند.