نقش ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی در خیانت به اهل سنت اردن و منطقه و خدمت به طاغوت اردن و متحدین آن

نقش ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی در خیانت به اهل سنت اردن و منطقه و خدمت به طاغوت اردن و متحدین آن

به قلم : ابوخالد کوردستانی

دقیقا زمانی که دوله در سوریه تبدیل به قدرت برتر شده بود و در اردن عملیاتهائی چون عملیات معان در جنوب اردن را انجام می داد «دادگاه امنیت دولت اردن» در جلسه‌ای غیر مترقبه حکم تبرئه «ابو قتاده فلسطینی» را صادر کرد . ابوقتاده به جرم دست داشتن در قضیه «بمبگذاری‌های الالفیه» در زندان به سر می برد. ابوقتاده اولین کسی بود که فتوای خوارج بودن دوله را صادر کرد و جرقه های جنگ داخلی میان گروههای سوری با دوله را شعله ور ساخت .

به همراه آزادی ابوقتاده چهره ی شناخته دیگری به نام ابومحمد مقدسی نیز آزاد شد که او هم با خوارج خواندن دوله و تکفیر بعضی از گروههای مسلح سوری در کنار ابوقتاده نقش به سزائی در جنگ داخلی و تضعیف گروههای مسلح اهل سنت سوریه ایفاء کرد.

در این ارتباط «محمد ابو رمان»، کارشناس امور جنبش‌ها و حرکت‌های اسلامی می‌گوید که تبرئه ابو قتاده در صورتی که در کنار تبرئه ابو محمد المقدسی صورت گیرد، به این معناست که اردن تلاش می‌کند، خود را با تحولات و تغییرات منطقه‌ای همراه و منسجم کند.

اردن با آزاد نمودن این دو فرد و بعضی دیگر از همفکران اینها در واقع جریانی موازی با دوله را تحت مدیریت و برنامه های خود سازماندهی و اداره کرد تا به این شکل ابتدا به نوعی خود را همراه با اینها نشان دهد و جلو پیوستن مردم اردن به دوله را بگیرد و از دیگر سو  به دوله و سایر گروههای سلفی جهادی در منزل خودشان در سوریه و عراق با جنگ روانی این افراد در کنار جنگ نظامی ضربه بزند .

البته لازم است گفته شود که این اقدام طاغوت اردن که متحد استراتژیک اسرائیل و آمریکا به شمار می رود امر جدید و تازه‌ای نیست بلکه قبلا که  ابومصعب زرقاوی در عراق قدرت گرفته بود و عملیاتهائی را در اردن انجام داد باز ابومحمد مقدسی و بسیاری از همفکرانش آزاد شدند تا با فتواهای شبه انگیزش به این شاگرد غیر قابل کنترلش از پشت خنجر بزند . اردن  به خوبی از این ابزار استفاده کرد .

آمریکا و اسرائیل و طاغوت اردن و تقریبا تمام دوستان و دشمنان اسلامی می دانند که فعالیتهای امثال ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی و طارق عبدالحلیم و ابوصیر طرطوسی و هانی السباعی و امثالهم در سرزمینهائی که در آن به سر می برند کاملا مسالمیت آمیز و در چارچوب قوانین کفری حاکم بر آن کشورهاست و به نحوی همکاری آشکاری بین این افراد با دستگاههای امنیتی و مدیریتی این کشورها در قانونمند کردن مریدانشان وجود دارد  و به سبک خودشان مریدان را برای طاغوتها رام و قابل کنترل می کنند .

  با آنکه این طاغوتها به موجودیت این اشخاص راضی نیستند، اما چون می توانند از این جریان برای اهداف خود بهره داری کنند، میل به مدیریت و سازماندهی این جریان در آنها را افزایش می دهد؛ بخصو اگر وجود یک دشمن خارجی هم فکر با اینها چون زرقاوی و دوله مشاهده شود.

 به همین دلیل آزادی المقدسی و تبرئه ابو قتاده امری پیش بینی شده بود، چون منطقه در شرایط بسیار حساس و سختی به سر می‌برد و لازم بود که دارالکفر اردن (حیات خلوت اسرائیل و مرکز جاسوسی آمریکا در منطقه) پایگاه‌های اجتماعی و مردمی دوله در داخل این کشور را با تقویت جریان موازی امثال ابوقتاده و ابومحمد مقدسی و.. از بین برده و خشک کند و به طور کامل راه ورود دوله به داخل اردن را ببندد، چون درس‌های لازم را از اوضاع جاری در عراق گرفته بود و علاوه بر آن با فتواهای برنامه ریزی شده ی این مفتی ها و دعواهای زرگری انها، به صورت تدریجی و نوبتی گروههای مسلح سوریه را به جان هم انداخته و با تولید جنگ داخلی از درون آنها را از بین ببرند و به این سبک دشمن را خارج از مرزهای خود نابود کنند .

این ماموریتی است که مفتی های ساکن در دارالکفرهای انگلیس و کانادا و اردن و آل سعود و ترکیه و… با موفقیت انجامش داده اند. آیا قرار نیست اهل سنت بیدار شوند؟

.

مذهب ابومحمد مقدسی از زبان خودش

مذهب ابومحمد مقدسی از زبان خودش

به قلم : ابوعبدالله موکریانی

ابومحمد مقدسی که عده ای سعی دارند او را به عنوان عالم اهل سنت جا بزنند ، واقعیت این است که این شخص خود را متعلق به مذهب نجدی می داند و هم اکنون نیز در میان صدها گروه و فرقه ی مختلف و متضاد نجدی تنها عده ای قلیل او را قبول دارند .

با این وجود لازم است که مذهب نجدی این شخص را از زبان خودش بخوانیم . ابومحمد مقدسی  با آنکه می گوید کتابهای امثال ابن تیمیه و ابن قیم (سلفیت نوع دوم)[۱] را مطالعه کرده است اما در نهایت تاثیر پذیری وی از آثار علمای نجد (سلفیت نوع سوم) بوده است و در این زمینه می گوید :

فعكفت على مطالعة كتب شيخ الإسلام ابن تيمية وتلميذه ابن القيّم، ثمّ لفت انتباهي في فترات تردّدي على المدينة المنوّرة كتب الشيخ محمد بن عبدالوهّاب وتلاميذه وأولاده وأحفاده من أئمة الدعوة النجدية التي تزخر بها المكتبات العامة والخاصّة هناك، فعكفت عليها وقتاً طويلاً ولا أظنّني تركت كتاباً لهم مطبوعاً إلا طالعته، فكان لهذه الكتب بالتحديد أثر عظيم في توجّهي بعد ذلك، وسافرت إلی الباکستان وأفغانستان مرارًا …  وهناك كان أول طبعة لكتاب «ملة إبراهيم» الذي كتبته في تلك الفترة، وكان تأثري بكتب أئمة الدعوة النجدية فيه واضحا جليا؛[۲]

مشغول مطالعهٔ کتاب های ابن‌تیمیه و شاگردش ابن‌قیم شدم، سپس در آن روزهایی که به مدینهٔ منوره رفت و آمد داشتم، کتاب­های محمد بن عبدالوهاب، شاگردان، فرزندان و نوادگانش از علمای دعوت نجدی ، که در کتابخانه­های عمومی و خصوصی مدینه به وفور یافت می شود، توجه مرا به خود جلب کرد. پس وقت زیادی را برای مطالعهٔ آن گذاشتم، به‌طوری‌که هیچ کتاب منتشر شده از آنان نبود مگر این‌که آن را مطالعه کردم، پس این کتاب‌ها به‌طور واقع اثر زیادی در گرایش فکری من بعد از آن گذاشت. و بارها به كشور افغانستان و پاکستان مسافرت کردم و در آن‌جا اولین چاپ از کتاب «ملت ابراهیم»[۳] بود که در در آن ایام نگاشتم و تأثیرپذیری من از کتاب‌های بزرگان دعوت نجدی، روشن و آشکار است..

علاوه بر این در مصاحبه اش با «مجلة العصر»، خودش را تربیت‌یافتهٔ مدرسهٔ سلفی نوع سومی چون بن باز، بن عثیمین و البانی معرفی کرده و دراین‌ باره می گوید:

أنا شخصیا فأنا من الناس الذین درسوا وتتلمذوا علی مشایخ السلفیة في زماننا أمثال الشیخ ابن باز وابن عثیمین والألبانی وغیرهم سواء مباشرة من خلال حضور کثیر من محاضراتهم ودروسهم أو من خلال سماع أشرطتهم وقراءة مؤلفاتهم؛[۴]

من به شخصه ازجمله كسانی هستم كه نزد بزرگان سلفیه در عصر ما، همچون بن باز، بن عثیمین، البانی و غیر آنان،  شاگردی و کسب علم کردم، و  این علوم را یا به‌طور مستقیم و با حضور در بسیاری از مجالس سخنرانی و کلاس های درس آنان، و یا در خلال شنیدن نوارها و خواندن تألیفات آنان به دست آوردم.

ابومحمد مقدسی در نهایت این مذهب را به ابومصعب زرقاوی تزریق نمود، بخصوص زمانی که در زندان با وی آشنا شد و دیدیم که زرقاوی هرگز در افغانستان و پاکستان به شیخ اسامه بن لادن هم بیعت نداد، چون ابومحمد مقدسی هم شیخ عبدالله عزام و هم شیخ اسامه بن لادن را دارای منهج آلوده و مدافع مشرکین افغان و… می دانست. ابومصعب تنها در عراق جهت جذب نیروهای مهاجر بود که به القاعده بیعت داد و پس از مرگ ابوانس شامی (شرعی جماعت القاعده) کلا منهجش را به سمت منهج مذهب نجدی ابومحمد مقدسی کشاند و با منتقل شدن این مذهب به دوله باعث آنهمه تفرق و ذلیلی و شکست و نابودی برای اهل سنت عراق و سوریه و افغانستان و… تا کنون گشته است .


[۱] سلفیت نوع اول شامل علمایی چون امام مالک، و امام شافعی و امام احمد بن حنبل و علمای اهل حدیث خیر القرون می گردد

[۲] ابومحمد المقدسی، حوار أبي محمد المقدسي مع مجلة “نداء الاسلام” (مقابلة نداء الإسلام ۱۴۱۸ق)، ص۲٫

[۳] ابوبصیر طرطوسی یکی دیگر از ملاهای مذهب نجدی بر این باور است که این کتاب را ابومحمد مقدسی از از روی کتاب ملت ایراهیم جهیمان العتیبی رونوشت کرده و متعلق به مقدسی نیست .

[۴] ابومحمد مقدسی، مقابلة مع مجلة العصر ۱۴۲۳ق (حوار أبي محمد المقدسي مع مجلة “العصر”)، ص۵٫

ابومحمد مقدسی در برابر جهاد مسلمین و شیخ عبدالله عزام حق می گوید و ناحق می خواهد

  ابومحمد مقدسی در برابر جهاد مسلمین و شیخ عبدالله عزام حق می گوید و ناحق می خواهد

به قلم : کارزان شکاک

ابومحمد مقدسی در نوشته های اخیرش اش مدعی است که  منهج شیخ عبدالله عزام رحمه الله اخوانی است و در این منهج تلاشی برای معالجه ی شرکیات افغانها و آگاه کردن وجود نداشت و این کار را به آینده موکول کرده بود . بعد می گوید: ”  این انکار شرک و آگاه سازی مردم از بزرگترین برکات جهاد است؛ اساس و پایه اسلام همین یاد دادن توحید به مردم و نهی آنها از شرک است؛ در واقع جهاد وسیله‌ای جهت دستیابی به این هدف است. ”  

همه ی ما می دانیم که بسیاری از اصلاحات عقیدتی و نهی از منکرات تا زمانی که کفار و مرتدین حاکمیت جامعه را بر عهده دارند غیر ممکن است . همین الان هم اگر نگاه کنید متوجه می شوید که دایره ی اصلاح در کشورهای اروپائی و سرزمینهای مسلمان نشینی که طاغوتها بر آن حاکم هستند بسیار تنگ و محدود است و مسلمین تنها در چارچوب این قوانین کفری می توانند به بعضی از فعالیتهای خود ادامه دهند. پس حاکمیت طاغوتها خودش بزرگترین مانع در راه اصلاح جامعه بوده است .

حالا تصور کنید ما ۳۰-۴۰ سال پیش در سرزمینی مثل افغانستان باشیم که کفار سکولار خارجی آن را اشغال نموده و دست نشاندگان مرتد خود را بر آن حاکم کرده باشند و مسلمین بخواهند با وحدت فراگیر قدرتی بزرگ در برابر این دشمن بزرگ به وجود بیاورند؛ در چنین وضعیتی شخصی مثل دکتر عبدالله عزام کتاب  “الدفاع عن  أراضي المسلمين أهم فروض الأعيان” را می نویسد و بر این باور است که در وضع موجود  وحدت و دفاع از سرزمینهای مسلمین مهمترین فرض عین است که حتی سایر فرضها را نیز تحت شعال قرار می دهد مثل نماز و روزه و …[۱]

در چنین وضعیتی و در زمان شکست روسهای سکولار جامیها و مدخلی ها از طرف دستگاه آل سعود و آمریکا و افرادی چون قدسی سر می رسند و به بهانه ی مشرک بودن مسلمین افغانستان با شعار فریبنده ی  “التَّوحيد أولاً و دائماً  مسلمین را به تفرق و چند دستگی و مشغول کردن آنها به همدیگر به جای وحدت بر علیه دشمن مشترک تحریک می کنند.

همه ی ما می دانیم که در وحدت قدرت و عزت و ابهت و شکوه و پیروزی وجود دارد و در تفرق فشل و سستی و بی ابهتی و ذلیلی و شکست . رسالت بزرگ امثال ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی و هانی السباعی و طارق عبدالحلیم و تمام بزرگان مذهب نجدیت وارد کردن این مصیبتها بر مسلمین بوده است که در نهایت به قدرت گیری کفار سکولار جهانی و مرتدین و طاغوتهای محلی ختم شده است .

لازم است هم اکنون که پشت پرده ی شعار «التَّوحيد أولاً و دائماً» آنها روشن شده است بگوئیم : «کلمة حقّ یراد بها الباطل» این سخن حقی است که از آن اراده باطل می شود.  حق می گویند و ناحق می خواهند.


[۱] چون در جنگ شخص  ممکن است روزه اش را بشکند یا نمازش را به سبک دیگری بخواند و حتی آنرا به تاخیر بیاندازد و…

عذر بدتر از گناه ابومحمد مقدسی در توجیه تکفیر مجاهدین افغانستان

 عذر بدتر از گناه  ابومحمد مقدسی در توجیه تکفیر مجاهدین افغانستان

به قلم:  ابوعبدالله جاف جوانرو

پس از آنکه علمای اهل سنت در برابر زیاده روی ها و اتهامات نابجای ابومحمد مقدسی به مسلمین افغانستان در زمان جهاد بر علیه سکولاریستهای شوروی و ترور شخصیتی عبدالله عزام توسط این ملای سلفی نجدی ساکن در دارالکفر اردن[۱] واکنشهای شرعی نشان دادند، این شخص نجدی مذهب هم در دفاع از خود مطالبی تحت عنوان «درد دلی با بعضی از دوستان» آورده است که به نحوی عذر بدتر از گناه بوده و حائز اهمیت هستند.

  1. این شخص می گوید : در آن زمان تزکیه برای خائنان و دعوتگران دموکراسی همچون سیاف و ربانی و امثالشان صادر شد تا اینکه دولتشان که برپایه دموکراسی بود را بر روی جسد شهدا پایه‌گذاری کردند؛ حتی زنان هم در آن زمان چنین افراد دموکراسی خواهی را تکفیر می‌کردند. اما با این وجود کسانی که از روی بصیرت و دلایل چنین خائنانی را تکفیر می‌کردند، متهم به غلو و تندروی می‌شدند.

ج:  بدون شک در آن برهه از زمان نه سیاف و ربانی و… ادعای دموکراسی خواهی داشتند ونه احمد شاه مسعود و حکمتیار و غیره.  تمام اینها در ظاهر خواستار تحکیم شریعت الله بودند. آثار این اشخاص تماما مبین این واقعیت است و کسی نمی تواند در آن زمان از آثار این اشخاص دلیلی برای دعوت به دین دموکراسی سکولاریستها بیاورد بلکه تماما در مورد تطبیق قانون شریعت الله و تشکیل حکومتی اسلامی بود  .

 حالا اینها بعدها مثل ابومحمد مقدسی و ابوقتاده و طارق عبدالحلیم و غیره با مصلحت تراشی ها و عوام فریبی های خاص خودشان تابع قوانین طواغیت دموکراسی خواه شده و به زندگی ننگین تحت این قوانین رضایت دادند فرق دارد با آنچه که قبل از این دوران ادعایش را می کردند و در آثار و سخنرانی هایشان بیان می کردند. شیخ عبدالله عزام غیب نداشت تا ببیند که در میان صدها فرمانده ی موجود چند نفر از آنها مرتد شده و تابع طاغوتهای منطقه ای و جهانی می شوند و چند نفر از آنها صادقانه تا آخر ثابت قدم می مانند .   

پس علت تکفیر مجاهدین افغان به صورت عام  نزد ابومحمد مقدسی و امثالهم اموری بوده است که بر اساس مذهب نجدی، آنها را شرک و مرتکبین را مشرک و خارج از اسلامی می دانستند، و به همین سادگی نه تنها مجاهدین افغان بلکه اکثریت مطلق مسلمین افغانستان و حتی جهان اسلام را نیز مشرک دانسته و تکفیر می کردند .  

مذهب سلفیت نجدی که به دروغ مدعی است برای اتحاد مذاهب کار می کند اما در واقع مذهبی انعطاف ناپذیر است که دارای دهها فرقه ی ضد و نقیض بوده و با برداشتن عذرهای شرعی برای مسلمین و برداشت اشتباه از کلمه ی مشرک و مشرکین و… به راحتی اهل قبله را از دایره ی اسلام خارج نموده و تکفیر می کند .

امثال ابومحمد مقدسی که به سادگی تمام اهل سنت افغانستان و حتی جهان اسلام را بر اساس مذهب نجدی اش به جرم مشرک بودن تکفیر می کند و در مورد تمام سرزمینهای مسلمان نشین رای داده و حکم صادر می کند تا کنون حکم طاغوت اردن را صادر نکرده است با وجود آنکه صدها بار از سوی کسانی چون عبدالرزاق مهدی و … از وی درخواست شده تا حکم این شخص مرتد را بیان کند .

این دسته از سلفی های نجدی عملا در اختیار طاغوتهای حاکم بر کشورشان هستند و با آنکه دهها فرقه و گروه هستند اما هر کدام به نحوی به طاغوتهای حاکم بر خودشان خدمت می کنند و در عوض بی رحمانه بر علیه هر آنچه خارج از سرزمین محل اقامت خودشان است فتوا صادر می کنند و همه را از دم تیغ تکفیر خود می گذرانند .


[۱] مرکز جاسوسی آمریکا در خاورمیانه و حیاط خلوت اسرائیل

چگونگی اداره امارت اسلامی و ریشه یابی علت جنگ دوله بر علیه آن و مسلمین افغانستان

چگونگی اداره امارت اسلامی و ریشه یابی علت جنگ دوله بر علیه آن و مسلمین افغانستان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

سرزمین افغانستان از همان قرون اولیه ی اسلامی با وجود نفوذ مذاهب اسلامی دیگری چون شوافع و … اما در نهایت تابع مذهب حنفی گردید و تا کنون این مذهب نقش اول را در زندگی مسلمین این دیار و بسیاری از سرزمینهای اطراف آن بازی می کند .

امارت اسلامی افغانستان نیز متشکل از علمای کرام این مذهب است هر چند مجاهدین سایر مذاهب نیز در کنار آن بر علیه دشمن مشترک می جنگند اما در نهایت مذهب حنفیت نقش اول را بازی می کند . در این صورت می توان گفت : بنا هر چیز اصل آن می باشد بنا امارت اسلامی از علماء کرام مذهب حنفیت تشکیل شده و قیادت امارت اسلامی هم به دست علماء کرام این مذهب است و حقانیت امارت به اصل دین شروع شده تا فی الحال هم  هیچ چیز از اصول شریعت بر اساس مذهب حنفیت در محاکم امارت اسلامی  ترک نشده است؛ هر چند به خاطر شرایط اضطرار جنگی ممکن است تطبیق احکام شریعت به شکل عادی آن یا به تاخیر افتاده باشد یا شکلش عوض شده باشد اما در هر صورت انکار نشده است که این هم باز تطبیق شریعت در شرایط خاص جنگی است .  

 پس امارت اسلامی هم به صورت شورائی از علمای کرام و هم بر اساس مذهب حنفی اداره می شود که با اضطرار و شرایط جنگی مواجه است.

در چنین وضعیتی دسته ای از مسلمین افغانستان به دلیل داشتن مذهب سلفیت خاص نجدی و اختلافاتی که این مذهب با مذهب رایج مسلمین افغانستان دارد از صف واحد مسلمین جدا شده و برای خودشان گروه جداگانه ای تشکیل داده اند، و حتی غیر از این تفرقی که ایجاد کرده اند، طبق مذهب خودشان اقدام به تکفیر امارت اسلامی افغانستان و حتی طبق مذهب خودشان با مشرک و قبرپرست خواندن اهل سنت افغانستان اقدام به تکفیر مسلمین اهل سنت افغانستان نموده اند و چندین مکان مذهبی مسلمین ستمدیده و جنگ زده ی این دیار را به بهانه های قبر پرست و صوفی و مشرک بودن منفجر کرده و دهها مسلمان را قتل عام کرده اند.

این تفرق قبیحی که به خاطر اختلافات مذهبی به وجود آورده اند باعث صدمات زیادی به مسلمین در بخشهائی از افغانستان شده است و کمترین صدمات آن محقق شدن مفاد این آیه ی قرآن است که می فرماید : ‏ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ‏(انفال/۴۶) ‏و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد و ( در ميان خود اختلاف و ) كشمكش مكنيد، ( كه اگر كشمكش كنيد ) درمانده و ناتوان مي‌شويد و شكوه و هيبت شما از ميان مي‌رود ( و ترس و هراسي از شما نمي‌شود ) . شكيبائي كنيد كه خدا با شكيبايان است .‏

در این صورت باید بدانیم که علت کشمکش و جنگ طلبی های دوله بر علیه صف واحد جهاد افغانستان و ایجاد تفرق و انشقاق در آن به دلیل اختلافات مذهبی سلفیت خاص نجدیت با مذهب حنفی رایج در میان مسلمین این دیار است و تمام بهانه های دیگر آنها تنها برای پنهان کردن این واقعیت است .

بهانه هائی چون عدم اعلام مرگ عمر ثالث رحمه الله توسط شورای رهبریت امارت اسلامی، تعامل با شرایط اظرار جنگی و تطبیق شریعت بر اساس این شرایط جنگی ، روابط با کشورها و مذاهب مختلف جهت تمرکز بر دشمن اصلی و قریش زمان که آمریکاست وبه همراه ناتو سرزمین افغانستان را به خاک و خون کشیده اند و…

این روش تعامل مذهب سلفیت خاص نجدی با مسلمین تمام مذاهب اسلامی از زمان پیدایشش تا کنون بوده است و این مذهب (که ادعای اهل سنت بودن واقعی را دارد)هر جا رفته باعث فساد جهاد آن دیار و حتی نابودی جهاد در سرزمینهائی شده است که این مذهب قددرتی پیدا کرده است؛ چون با تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و انجام دادن جنایات وحشیانه در قبال مسلمین در نهایت جبهه ی واحد مسلمین را دچار تزلزل و سستی و بی ابهتی نموده و مسلمین را از جهاد دلسرد و ناامید کرده و به سوی کفار و طاغوتها کشانده است .

این است واقعیت مذهب سلفیت خاص نجدیت و ثمرات آن در میان مسلمینی که مذهبی غیر از این مذهب خودشان را دارند، امیدوارم مسلمین از سابقه و تاریخ این مذهب از زمان پیدایش آن تا کنون عبرت بگیرند و دست از جنگ داخلی و شرک تفرق بردارند، چون تفرق کل زیانش به مسلمین و کل سودش به کفار و دشمنان مسلمین بر می گردد .

سیاست آمریکا و متحدینش در تثبیت دین سکولاریسم و دموکراسی در میان مسلمین

سیاست آمریکا و متحدینش در تثبیت دین سکولاریسم و دموکراسی در میان مسلمین

به قلم : ابوعبدالله جاف جوانرو

آمریکا به عنوان پرچمدار فعلی مشرکین(سکولاریستها) هم اکنون در جایگاه قریش و امثال ابوجهل و ابولهب قرار گرفته است . مشرکین یا به تعبیر امروزین سکولاریستها ، دین خود را همیشه با زور اسلحه بر ما تحمیل کرده و می کنند و تا زمانی با ما می جنگند که ما دست از مفاهیم ۴ گانه ی  دین خود بکشیم . یعنی  دینی داشته باشیم که از:

  1. قدرت حاکمیت
  2. ۲-      قانون و برنامه
  3. ۳-     اطاعت کردن از این قانون و حاکمیت
  4. ۴-      پاداش دادن و مجازات کردن با این قوانین و توسط این حاکمیت اسلامی ؛

 خالی و تهی باشد و در این ۴ مورد تابع دین آنها شویم . 

خداوند در باره ی این سیاست همیشگی سکولاریستها(مشرکین) در برابر مسلمین می فرماید : وَلا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (البقره:۲۱۷ )

چنانچه مشاهده نمودیم الله تعالی می فرماید: «پیوسته و همیشه» با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان بربگردانند.  زمانی که محتوای دین را از ما گرفتند و محتوای دین خودشان را جایگزینش کردند در واقع ما را از دینمان برگردانده و تابع دین خودشان کرده اند . و هر کسی که ۱- آگاهانه ۲- عمدا ۳- به میل خودش  تابع دین آنها شود حکم مرتد را دارد . و لله المستعان

این سیاست مشرکین (سکولاریستها) قریش در برابر رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحابش بود چنانکه امام طبری می فرماید :  حدثنا أبو عاصم قال : حدثنا عیسى عن ابن أبی نجیح عن مجاهد فی قول الله عز وجل : ” ولا یزالون یقاتلونکم حتى یردوکم عن دینکم إن استطاعوا ” ، قال : کفار قریش . 

هم اکنون نیز آمریکا برای چند دهه است که پرچمدار مشرکین (سکولاریستها) جهان و جایگزین قریش شده است، و با زور اسلحه و به کارگیری انواع تهدیدات نظامی و استفاده از انواع اسلحه های اتمی و شیمیائی و فسفوری و… مستقیما به جنگ نظامی با مسلمین شریعت گرای تمام مذاهب اسلامی اقدام کرده است و در کنار این جنگ نظامی آشکار و گرم در بخش جنگ نرم و سرد نیز سرمایه گذاری هنگفتی کرده است .

آمریکا و متحدینش قصد دارند دین سکولاریسم را با جنگ روانی و نرم از کانال رسانه های خود و بخصوص از کانال منافقین (سکولار زده ها) و مزدورانشان به تدریج جایگزین مفاهیم و محتوای دین اسلام کنند و دین مسلمین را از آن چهار مفهوم و محتوای اصلیش خالی و تهی کنند .

ادامه خواندن سیاست آمریکا و متحدینش در تثبیت دین سکولاریسم و دموکراسی در میان مسلمین

تاملی در اعدام گروهی و دسته جمعی ۳۷ جوان اهل سنت توسط آل سعود

تاملی در  اعدام گروهی و دسته جمعی ۳۷ جوان اهل سنت توسط آل سعود

به قلم : کیوان مریوانی

بدون شک در این دو قرن گذشته در زیر این آسمان آبی حکومت و نظامی کثیف تر از آل سعود برای اهل سنت وجود نداشته و ندارد . این حکومت مزدور و دست نشانده جنایاتی را در حق اهل سنت سراسر جهان و بخصوص اهل سنت سرزمین وحی مرتکب می شود که حتی اربابان او چون آمریکا و انگلیس هم از انجام دادن آشکار آن ابا دارند و آزادی هائی را از اهل سنت عربستان گرفته است که اربابان او این آزادی های بیان را در کشورهایشان به اهل سنت داده اند .

البته این را هم بدانید که هر جا آمریکا و انگلیس و سایر کفار و طاغوتهای جهانی و محلی جنایتی را بر علیه اهل سنت مرتکب می شوند حتما آل صهیود و امارات و قطر و کویت هزینه های آن را پرداخت کرده و حتی در کشتار اهل سنت نیز با این کفار همکاری نموده اند .

آل سعود که دوسال پیش ۴۸ عالم بزرگ و دانشجوی اهل سنت را در برابر سکوت جهان به صورت دسته جمعی اعدام کرد و  در سال ۲۰۱۸ نیز ۱۴۹  نفر را اعدام نمود و  دیروز نیز ۳۷ دانشجو و طلبه ی علم را به صورت گروهی و دسته جمعی به اتهامات موهوم در شهرهای مکه و مدینه وریاض و …  اعدام کرد .

 نکته ی قابل تامل این است : آل سعود زمانی که اینگونه اهل سنت خود را قتل عام نموده و در قتل عام اهل سنت یمن و سوریه و عراق و سومالی و مصر و لیبی و الجزائر و چچن و افغانستان و غیره دست دارد حالا چگونه است که به شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت ایران کمک مالی می کند و شیوخ درباریش که فتوای قتل عام این علماء و دانشجویان و طلبه ها را صادر می کنند  برای این شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کنند؟

در تکفیر نابجای اهل قبله برادران دوله صادقند یا سلفی های مخالف آنها ؟

   در تکفیر نابجای اهل قبله برادران دوله صادقند یا سلفی های مخالف آنها ؟

به قلم : ابوعایشه مریوانی

با شناختی که از مسلمین سراسر جهان داریم می دانیم اکثریت مطلق این مسلمین به شیوه های مختلفی و با تاویلاتی که دارند احترام خاصی برای قبور کسانی قائل هستند که یا در منطقه و روستای آنها جزو بزرگان و خادمین دین شمره می شوند یا در میان تمام مسلمین جزو بزرگان دین به شمار می روند .

 این مسلمین گاه به دلایل مختلفی چون نبود حکومت یکپارچه ی اسلامی و نرسیدن حقایق از طریق دعوتگران شورای اولی الامر این حکومت  و… دچار اشتباهات غیر عمدی می شوند . سلفیت خاص نجدیت بدون در نظر گرفتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین فورا سراغ تکفیر این مسلمین می روند که بیشتر از ۹۰ درصد مسلمین جهان را تشکیل می دهند .

در کتاب الدرر السنیه می خوانیم :   قال جماعة من أئمة الدعوة -رحمهم الله-:”‏لا تصح إمامة من لا يكفر الجهمية، والقبوريين، أو يشك في تكفيرهم”

 دسته‌ای از پیشوایان دعوت -رحمهم الله- می گویند: “امامت (پیش نمازی) کسی که جهمیه و قبر پرستان را تکفیر نکند، یا در تکفیرشان شک دارد، صحیح نیست”

دقت کردید چه شد؟ اینها به همین راحتی به اتهام قبوری بودن اینهمه مسلمان را تکفیر می کنند و بعد هر کسی هم که در تکفیر اینهمه مسلمان شک کند پشت سرش نماز نمی خوانند و امامتش را صحیح نمی دانند .

این است سلفیت خاص نجدیتی که در گروههای مختلف خودشان را موحد و اهل توحید می دانند انگار که دیگران اهل شرک و بدعت و … هستند .

 پس زمانی که برادران دوله به صراحت دست به تکفیر می شوند و مسلمین را به جرم صوفی بودن و مشرک بودن و قبرپرست بودن و… می کشند در واقع دارند به مبانی اصلی سلفیت خاص نجدیت عمل می کنند و در این مسیرِ عمل به سلفیت خاص نجدیت انسانهائی صادق و بی ریا هستند .

بقیه ی کسانی که ادعای سلفیت خاص نجدی را دارند اما دوله را خوارج و اهل تکفیر می دانند که مسلمین را می کشد باید بدانند که خودشان یا جاهل به سلفیت نجدی هستند که پذیرفته اند یا ریاکاران و حقه بازان نان به نرخ روز خوری هستند که عقاید اصلی خود را پنهان نموده و تنها به خاطر قدرت و حسادت و حسابات دنیوی با دوله مخالفند نه چیز دیگری .

کارنامه ی حکمتیار و ماموریت آن در افغانستان

کارنامه ی حکمتیار و ماموریت آن در افغانستان

به قلم : ابومحمود کندزی

حکمتیار زمانی می گفت اگر من به افغانستان وارد شوم و آمریکا در آنجا باشد پس من بر امت محمد نباشم و همراهان با امریکا و ناتو را مزدور خطاب می کرد و نيروهاي خود را به مبارزه مسلحانه به منظور نابودي امريكا، فرا می خواند .

حکمتیار رهبر حزب اسلامی که تا چند سال پیش یکی از دشمنان سرسخت نیروهای خارجی خصوصا امریکا در افغانستان بود و زمانی هواداران و نيروهاي خود را به ادامه مبارزه مسلحانه به منظور نابودي امريكا، بریتانیا و رژيم صهيونيستي و آزاد ساختن سرزمين‌هاي فلسطين، عراق و افغانستان فرا می خواند و خود را یکی از دشمنان سرسخت نیروهای امریکایی در افغانستان وآنمود می کرد.
بر اساس مستنداتی که آژانس خبررسانی فرانسه نشر کرده است رهبر حزب اسلامی گفته بود جنگ بر ضد افغانستان و عراق جنگ صليبي دوم بوده با اين تفاوت كه ايتاليا اولين جنگ صليبي را هدايت و رهبري مي كرد ولي حمله كنوني را امريكا رهبري مي كند. او حتی سوگند یاد کرده بود که تا هنگامی که امریکایی ها در افغانستان حضور دارند، دست از مبارزه با آنها نخواهد کشید.

حکمتیار که پیشتر همراهان با امریکا و ناتو را مزدور خطاب می کرد گویا اکنون خود به این مزدوری افتخار می کند و اکنون زانو به زانوی آنان نشسته است.
همانطور که بر همگان آشکار است گلبدین حکمتیار نه تنها به اصول فکری و عقیدتی خود مبنی برمبارزه با اشغالگران در افغانستان پابند نمانده است بلکه با ماموریت دامن زدن به اختلافات قومی، زبانی، نژادی و مذهبی به افغانستان آمده است.

​حکمتیار در طول حیات سیاسی خود همواره با دامن زدن به اختلافات قومی، زبانی و مخصوصاً مذهبی یک طرف نزاع و معضل در افغانستان بوده است و بار دیگر با این ماموریت وارد افغانستان شده است و برای خشنودی آمریکا، اسرائیل و آل سعود به نفاق دامن زده و  قصد دارد دشمنش ناسی شرعی  مسلمین را بر هم زده و توجه مسلمین را از دشمن اصلی به خود مسلمین متمرکز کند به همین دلیل جهت مخالفت با سیاستهای وحدت طلبانه ی امارت اسلامی در خاموش کردن جنگ مذهبی بین شیعه وسنی علیه شیعیان هزاره افغانستان و جمهوری اسلامی ایران موضع گیری می‌کند.

کار حکمتیار به اندازه ی مضحکه و آشکار است که سایر مزدوران  و رسانه های کفار نیز به آن پی برده اند . «عبدالطیف پدرام»  نماینده بدخشان در پارلمان دست نشانده ی افغانستان و رهبر حزب کنگره ملی در گردهمایی در کابل، «گلبدین حکمتیار» را به دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی متهم کرد و گفت :موضع گیری  حکمتیارعلیه شیعیان و جمهوری اسلامی ایران برای خوشحال کردن آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی انجام می‌گیرد.
رهبر حزب کنگره ملی افغانستان همچنین با اشاره به تهدیدهای انجام گرفته از سوی حکمتیار گفت اگر رهبر حزب اسلامی قدرت داشته باشد،جنایات جنگی را که در گذشته مرتکب شده دوباره انجام خواهد داد.وی افزود: حکمتیار از سوی دولت آمریکا برای راه اندازی جنگ و کشتار مردم به کابل آمده است.

برای کسانی که اهل عقل سالم و دلی حق پذیر باشند همین کافی است تا به توطئه های آمریکا در منطقه پی ببرند و اگر سخنان اهل جهاد در مورد مزدوران را نمی پذیرند باید سخنان و افشاگریهای مزدوران در مورد مزدوران را قبول کنند .

سیاست و مصلحتی که دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) با آن به جنگ اسلام و مسلمین آمده اند

سیاست و مصلحتی که دارودسته ی  منافقین (سکولار زده ها) با آن به جنگ اسلام و مسلمین آمده اند

به قلم : مسعود سنه ای

بارها و بارها شنیده ایم که دارودسته ی جولانی و بخصوص مجریان شبکه های ماهواره ای چون کلمه و وصال و.. و گروههای مسلحی چون جیش العدل و الفرقان و…گفته اند که : سیاست اقتضا می کند که فعلا در راستای مصلحت و مسائل راهبردی با کفار سکولار و مرتدین محلی روابط  و اتحادهائی بر علیه فلان گروه یا حزب اسلامی داشته باشیم.

زمانی که این شبکه ها و احزاب و گروهها از طرف مسلمین مورد اتهام مزدوری برای کفار منطقه ای و مرتدین محلی و خیانت به قانون شریعت الله  قرار می گیرند این سخنان عوامفریبانه گفته می شوند.

زمانی که این شبکه های و گروهها دلیلی قوی از قانون شریعت الله برای این خیانت آشکار خود نمی بینند معیارشان می شود سیاست سکولاریستها و می گویند سیاست اقتضا می کند نه فلان آیه یا حدیث یا فلان حکم شریعت الله که مجموعه ی اینها می شود سیاست شرعی .

بعد از این حیله، مساله ی  مصلحت را پیش می کشند تا خیانتها و اعمال ضد شرعی خود را لاپوشانی کنند و به قول سید قطب رحمه الله : این گروهها از کلمه ی مصلحت بتی ساخته اند که به جای الله پرستیده می شود .

نکته ی جالب این سناریو این است که گفتن «سایت اقتضا می کند» و «مصلحت چنین است» تنها در انحصار همان گروه و شبکه است و اگر مثلا یک گروه یا شبکه ی دیگر از ان استفاده کند می شود خیانت و مزدوری و ظلم و….

به عنوان مثال دارودسته ی جولانی مزدوری برای ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه را با استناد به این جملات توجیه می کند، اما زمانی که احرار شام و جیش الحر و… با همین ادبیات برای همان ترکیه و آمریکا و غیره مزدوری می کنند تبدیل می شوند به مزدور و خائن به انقلاب و …

یا شبکه های ماهواره ای چون کلمه  و نور و … که با تمام کفار جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی برای تثبیت کفر دموکراسی و آشتی دادن مسلمین با کفر سکولاریسم بر علیه فلان گروه اسلامی چون طالبان و القاعده و دوله و ایران و شباب صومالی و تمام مجاهدین اهل سنت متحد شده اند می شود «سایت اقتضا می کند» و «مصلحت چنین است» اما اگر یک مسلمان با یک تفسیر اسلامی بر علیه کفار سکولار و جنایتکار و اشغالگر خارجی و مرتدین و دست نشاندگان آنها متحد شود این عمل مساویست با خیانت و …

زمانی که الله تعالی می فرماید مکر شیطان ضعیف است  «انّ کید الشیطان کان ضعیفاً » باید ایمان داشت که مکر مریدان او هم ضعیف است به شرطی که مسلمین هوشیار باشند .

ما باید بگوئیم قانون شریعت الله اقتضاء می کند که سیاست اسلامی است نه قانون کفری سکولاریسم و دموکراسی که سیاست شیطان است و انسان را به سمت کفر و خدمت به کفار و مزدوران آنها می کشاند .

اهل سنت باید بیدار باشند و اجازه ندهند منافقین (سکولار زده ها) آنها را در مسیر اهداف کفری سکولاریستها و دموکراسی خواهان خرج کنند