روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

به قلم: مسعود سنه ای

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد مسلمین می فرماید: مَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا، وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أُجُورِهِم شَيءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيه وِزْرُهَا، وَوِزرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بعدِه، من غير أن ينقُص مِن أَوزَارِهَم شيء.[۱] هرکس پایه گذار روش نيکويی در اسلام باشد، پاداش آن و پاداش کسانی که پس از او به آن عمل کنند، به او می رسد؛ بی آنکه چيزی از اجر و پاداش آنها کم گردد. و هرکس روش بدی در اسلام پايه گذاری کند، گناه آن و گناه کسانی که پس از او به آن عمل نمايند، به او می رسد و ذره ای از گناهان آنها کاسته نمی شود.

سنت حسنه مثل روز درختکاری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده اما در راستای امر خیری بعدها به وجود آمده است، حالا چه کسی از مسلمین چنین سنتی را به وجود آورده است گاه اصلاً نگریسته نمی شود بلکه نفس عمل و هدفی که برای آن به وجود آمده است اهمیت دارد؛ یعنی شخص در روز درختکاری شرکت می کند و برای آنهم تبلیغ می کند اما یا نمی داند چه کسی این سنت حسنه را به وجود آورده یا اصلاً برایش مهم نیست بنیانگذار این سنت حسنه چه کسی بوده است و تنها به نفس عمل اهمیت می دهد.

در این راستا سنت حسنه ی «روز قدس» است که سنتی جهت متحد کردن مسلمین در برابر جنایات و اشغالگری های رژیم صهیونیستی و حامیان آن چون آمریکا و اتحادیه ی اروپا و غیره  و سنتی جهت زنده نگه داشتن حقیقت اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی و… است.

پس روز قدس تنها یک راهپیمائی ساده نیست بلکه نمادی از مقاومت و عدالت خواهی و اتحاد مسلمین در برابر جنایاتی است که همین الان هم نسبت به مردم فلسطین و بخصوص غزه صورت می گیرد و توطئه ی فراموشی این حقیقت را خنثی می کند.

این روز علاوه بر آنکه اجازه نمی دهد قضیه ی فلسطین به فراموشی سپرده شود بلکه مسلمین سراسر دنیا از شرق اسلامی و اندونزی تا قلب اروپا و آمریکا را با هم هم مسیر می کند و این پیام را به دنیا می رساند که نه تنها فلسطین فراموش شدنی نیست بلکه قضیه ی فلسطین قضیه ای متعلق به امت اسلامی است نه قوم و مذهب و منطقه ای خاص و اتحاد اسلامی امری قابل تحقق است.

این پیام کوبنده ی مسلمین سراسر جهان باعث می شود صهیونیستها  در جنگ روانی متحمل شکست فاحشی شوند و حتی بسیاری از کشورها به خاطر فشار افکار عمومی مردم خود و جهان از حمایت علنی از جنایات صهیونیستها خودداری کنند.

این روز جهانی بدون شک برای مردم مقاوم و مجاهد فلسطین روز امید بخشی است و باعث تقویت روحیه و انگیزه  و توان انقلابی و مقاومت آنها در برابر اشغالگران صهیونیست می شود.

هر قومی اگر ببیند در جهان روزی به اسم او وجود دارد و از او نام برده می شود و از او حمایت می شود بدون شک باعث بالا رفتن روحیه ی مبارزاتی این قوم می شود.

پس روز قدس روزی است که هر شخصی می تواند با حضور در خیابانها سهمی در جهاد و مقاومت مردم ستمدیده ی غزه و فلسطین در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی و حامیان آن چون آمریکا و انگلیس و غیره داشته باشد و نشان دهد انسانی است که در برابر ظلم بی تفاوت نیست و حامی عدالت است.


[۱] مسلم ۱۰۱۷-  النسائي (۲۵۵۴) أحمد (۱۹۱۷۴)

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

به قلم: صلاح الدین مجاهد

امروزه که جهاد در سه بخش : جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (أبو داود ۲۵۰۴) مالی و جانی و زبانی(تبلیغی) بر علیه کفار سکولار در جریان است افراد زیادی در میدانهای جهاد وارد می شوند اما اعمال به عقابت و پایان آنها بستگی دارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وإنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ.(مسلم/۲۶۵۱) برخی مدت طولانی را به کار بهشتیان مشغولند اما در پایان، کارشان به کار جهنمیان ختم می گردد. و برخی نیز مدت طولانی را به کار جهنمیان مشغولند اما عاقبت، کارشان به کار بهشتیان پایان می پذیرد.

پس طبق این حدیث نمی توان صد در صد خود و دیگران را بهشتی دانست و اصلاً بیان سرنوشت اخروی افراد غیر معقول است و ما می گوئیم :  أحسبه والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا.

پس الله خودش از میان ما شهدا را انتخاب می کند: وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ

إنَّ الشُهداء لمُختارون …

وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ، تعبیر شگفت انگیزی از معنی عمیق شهادت دارد که شهیدان برگزیده های الله تعالی هستند.

الله تعالی آنها را از میان مجاهدین انتخاب کرده است و برای خودش برگزیده است.

بنابراین شهادت در راه الله عزوجل مصیبت و خسارت نیست، بلکه آن، انتخاب و اکرام خداوندی است

شهیدان افرادی هستند که الله تعالی آنها را به شهادت اکرام کرده و به خود نزدیک کرده است.

ما هم می گوئیم: اللهم لا تحرمنا بذنوبنا .

پروردگارا ما را به خاطر گناهانی که مرتکب شده ایم از نعمت شهادت و شهید شدن در راهت محروم نکن.

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

به قلم : آغسار تورکمن

این کلام اهانت به پروردگار است، زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ [النساء ۷۹] آنچه از نیکیها به تو رسد؛ پس از جانب خداست، و آنچه از بدی به تو رسد؛ از جانب خود توست.

الله متعال خالق همه چیز است، چه خیر و چه شر فقط الله است  :قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (رعد ۱۶) بگو: خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز.

پس درست است که الله متعال آفریننده و خالق شر است، اما اعمال او تعالی شر نیستند، بعبارتی از اعمال الهی شری صادر نمی شود و مرتکب شر نمی‌شود بلکه بندگانش مرتکب آن می‌شوند یعنی با اعمالشان آنرا کسب می کنند،

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند :«وَالشَّرُّ لَیْسَ إِلَیْکَ» یعنی آنکه شر به خدای متعال نسبت داده نمی‌شود، چون شر، از اعمال او نیست، بلکه تمامی کارهای او خیر است.

ابن قیم می‌گوید: آفریننده حقیقی خیر و شر خداست. شر در بعضی از مخلوقات خداست نه در آفرینش و فعل او.

پس بهتر است بجای این ضرب المثل کفری بگویم الله خیر نصیبت کند.

اطاعت از رهبر دارالاسلام و زیر دستان او چی حکم دارد؟

اطاعت از رهبر دارالاسلام و زیر دستان او چی حکم دارد؟

کاتب: أبومحمود کندزی

دارالاسلام سرزمینی است که بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی اداره می شود، قانون اساسی آن فقه یکی از مذاهب اسلامی است رهبر آن هم مسلمان است.

با این شرط اساسی، اطاعت کردن از امیر و رهبر حاکم بر دارالاسلام فرض است، یکسان می‌باشد اگر رهبر باشد، یا والی باشد و یا امیران پایین تر از آنها باشند، که از هر کدام در جای خود اطاعت می‌شود. الله تعالی می‌فرماید: يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ (نساء/۵۹)ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله و پیامبر و کارگزاران (و فرماندهان مسلمانِ) خود اطاعت کنید.

در حدیث بخاری و مسلم روایت شده، که این آیه در مورد عبدالله بن حذافة بن عدي السهمی (رضی الله عنه) نازل شده بود، وقتی که او را رسول الله ﷺ بر یک سریه (جماعة) امیر مقرر کرده بود.

از سلف نقل است که مراد از {وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ} در این آیه امیران می‌باشد که شامل رهبر، والی، قاضی و امیر جماعت؛ همه می‌شود.

امام ابن جریر الطبری (رحمه الله) با سند خود از ابوهریرة (رضی الله عنه) نقل کرده، که مراد از آن امراء (فرماندهان) است[۱].

امام شوکانی (رحمه الله) می‌گوید: “وأولي الأمر: هم الأئمة والسلاطين والقضاة و کل من کانت له ولایة شرعية لا ولاية طاغوتية ، والمراد طاعتهم فيما یأمرون به ینهون عنه ما لم تمن معصية ، فلا طاعة لمخلوق في معصية الخالق”.[۲] مراد از اولی الأمر خلفاء، بزرگان و قاضیان و هر کسی که امیر شرعی باشد نه امیر طاغوتی؛ است، که مراد از آن طاعت کردن از امر و نهی آنهاست، تا زمانی که (فرمان بر) معصیت نباشد، زیرا در نافرمانی الله تعالی سخن مخلوق پذیرفته نمی‌شود.

و در حدیث هم نقل شده: عن ابن عمر ، قال: قال رسول الله ﷺ: السمعُ والطاعةُ حقٌّ على المرْءِ فيما أحَبَّ أوْ كرِهَ ما لمْ يُؤْمَرْ بِمعصيةٍ ، فإذا أُمِرَ بمعصيةٍ فلا سمْعَ عليه ولا طاعةَ.[۳]

ترجمه: از این عمر (رضی الله عنهما) نقل شده که می‌گوید: که رسول الله ﷺ فرمود: بر انسان مسلمان اطاعت از امیر و پذیرفتن حمم او لازم است، در هر آن چیزی که می‌پسندد یا نمی‌پسندد، تا زمانی که به گناه فرمان داده نشده باشد، اگر به گناه فرمان داده شد، پس اطاعت کردن و پذیرفتن حکم امیر بالایش لازم نیست.

در حدیث دیگر وارد شده که رسول الله ﷺ می‌فرماید: مَن أطاع الأمیر فقد أطاعني ومَن عصی الأمیر فقد عصاني.[۴] کسی که اطاعت امیر را کرد، پس او از من اطاعت کرد، و کسی که نافرمانی امیر را کرد، پس از من نافرمانی کرد.

احادیث در این باب زیاد هستند؛ مهم این است که ایین فریضه ی فراموش شده نزد بسیاری از مومنین باید زنده شود بخصوص هم اکنون که دارالاسلام ایران و افغانستان از سوی آمریکا و مزدوران آمریکا مورد انواع تهاجمات جنگ فکری و روانی قرار دارد و حتی تهدید به تهاجم نظامی هم می شوند.

با آنکه اطاعت در غیر معصیت الله از رهبر دارالاسلام در هر حالتی فرض است اما در زمان حاضر این اطاعت باید همچون یک اولویت مورد توجه مومنین قرار گیرد و در کنار دارالاسلام بر علیه آمریکا و اسرائیل و مزدورانشان ایستاد شد.


[۱]  تفسیر الطبری: ۴۹۷/۸

[۲]  فتح القدیر: ۵۵۵/۱

[۳]  متفقٌ عَليهِ

[۴] صحیح البخاری: ۷۱۳۷

زمانی که جولانی و گروهش تبدیل به نگهبان صهیونیستها شده اند رسانه ی ستمدیده های غزه باشیم

زمانی که جولانی و گروهش تبدیل به نگهبان صهیونیستها شده اند رسانه ی ستمدیده های غزه باشیم

به قلم: مجاهد مهاجر

بعد از سالها جنگ و درگیری در سوریه عده ای توقع داشتند با رفتن بشار اسد درهای جهاد بر روی اهل سنت بر علیه صهیونیستهای اشغالگر جهت حمایت از مردم مظلوم فلسطین باز می شود، اما نه تنها این آرزو در قالب آرزو باقی ماند بلکه راههای ارسال تدارکات به مردم فلسطین هم توسط حاکمیت جدید بسته شد و با اشغال بخشهایی از خاک سوریه توسط اسرائیل و نظاره گر بودن حاکمیت جدید در برابر این اشغالگری، مردم به سناریوی مشترک خطرناکی جهت ضربه زدن به جهاد مردم فلسطین و تنگتر کردن حصار فلسطین پی بردند.

 حاکمیت جدید هم با آنکه دست نشانده ست و بخشهایی از خاک سوریه توسط آمریکا و ترکیه و اسرائیل و فرانسه اشغال شده است اما ادای حاکمیتهای مستقل را در می آورد و برای یهر کسی که قصد ورود به سوریه را داشته باشد مساله ی پاسپورت و ویزا را مطرح کرده و اجازه نمی دهد نه شهروندی سوریه ای و نه مومن مهاجری از سرزمینهای دیگر برای جهاد با صهیونیستهای اشغالگر در قالب جماعتی مستقل وارد عمل شود.

در این صورت ما در سوریه با حاکمیتی شبیه حاکمیت اردن یا مصر طرف هستیم که به سپر و نگهبانی برای محافظت از مرزهای صهیونیستها تبدیل شده است.

در چنین وضعیتی اگر برای ضربه زدن نظامی به صهیونیستها و آمریکا و متحدین آنها در هر گوشه ای از جهان راهی برای ما وجود ندارد ما با کمکهای مالی و همچنین در بخش رسانه می توانیم در کنار اهلمان در غزه باشیم و در بخش رسانه صدای مظلومیت آنها را به شیران خفته ی میان مومنین و به آزادگان دنیا برسانیم.

ما در میان مومنین نیاز به بیدار کردن شیران خفته داریم نه گوسفندانی که خواب و بیداری آنها تاثیری در تغییر معادلات به نفع مسلمین ندارد.

در مورد صهیونیستها باید به این نکته ی مهم توجه داشت که صرف وجود صهیونیستها با تفکرات و جهانبینی که دارند همیشه خطر جنگ و کشتار بی‌گناهان را به مردم فلسطین و منطقه تحمیل می‌کند، پس آتش بسهای موقتی نمی تواند راهکار مدیریت این غده ی سرطانی بر پیکر امت اسلامی باشد.

با آنکه فشارهای بین المللی و رسانه ای به تنهایی نمی تواند جلو گسترش جنایات صهیونیستها را بگیرد که از حمایت کامل آمریکا و ناتو برخوردار است با این وجود گاه تنها کار حداقلی که یک مومن می تواند در جهاد با این جنایتکاران انجام دهد جهاد در بخش رسانه و تبلیغی است.

پس رسانه ی مردم ستمدیده غزه باشیم

با آگاهی از سیره صالحان از آنها الگوبرداری کنیم

با آگاهی از سیره صالحان از آنها الگوبرداری کنیم

به قلم: ابراهیم هورامی

با وجود اینهمه رسانه و با وجود اینهمه بمباران فکری که صورت می گیرد نوعی خودروشنفکر بینی جاهلانه در میان مردم به وجود آمده است که در آن شترمرغهایی تولید شده اند که نه می پرند و نه بار می برند؛ نه مومنی با عمل اسلامی هستند و نه کافری با خصلتهای کفار. این وسط از دست خودشان هم گیر کرده اند.

تدبر در داستان انبیاء علیهم السلام و مطالعه ی سیرت آنان ، از بهترین راهها برای ثبات قلب و استواری بر دین است ؛ داستان فرستادگانی مانند : ابراهیم ، موسی ، عیسی ،یحیی و سایر انبیاء تا محمد خاتم الأنبیاء( علیهم افضل الصلاة والسلام )

 الله تعالی می فرماید:{وکلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فوادك وجاءك فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمومنین}  [سوره هود: ۱۲۰] و ما هریک از اخبار پیامبران را بر تو باز گو کردیم تا بوسیله ی آن،  دلت را استوار گردانیم، و در آن برای تو حق،  و برای مومنان موعظه و تذکری آمده است.»

جوانان عزیز؛ به خودتان بیایید از بهترین فرصت زندگیتان که جوانی است ، برای آباد کردن مزرعه تان استفاده کنید ، چه بسیار جوانانی که پیر نشدند و چه بسیار پیرانی که توان عبادت برایشان نماند. زندگینامه یوتیوبران ، بازیگران ، بازیکنان ، خوانندگان و سایر فاسقین و کفار را کنار بگذارید که ، چیزی غیر از صرف وقت و تشویق به فساد و معصیت و لرزش و میل قلب به شهوات و متاع بی ارزش دنیا در آن نیست ، و خود را با مطالعه سیرت کسانی که رستگار شدند و پیروی ازآنان به راه رستگاری نزدیک کنید ….

امروزه آگاهی از منابع شرعی بسیار ساده و آسان شده است، شما حتی اگر حوصله مطالعه کتاب نداشته باشید با جستجویی ساده در اینترنت می توانید انواع سخنرانی های علمای اهل علم و انواع محصولات فرهنگی مختلف صوتی و تصویری را پیدا کنید و کسب علم کنید.

همچنانکه فلان فیلم و ترانه و … را به سادگی می توانی پیدا کنی و اگر مشکلی هم وجود داشت مشکل را رفع می کنی تا آن را به دست بیاوری، به همین شکل و بسیار ساده تر می توانی به مطالب شرعی دسترسی داشته باشی.

پس مثل قرون گذشته نیستید و عذری ندارید.

ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ، ابزار دارودسته ی منافقین جهت عدم کفر به طاغوت (۲)

ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ، ابزار دارودسته ی منافقین جهت عدم کفر به طاغوت (۲)

به قلم: ابومحمود کندزی

ﺍﻭﻝ : ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﻭ ﺭﮐﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﻭ ﺑﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ.ﺷﺮﻁ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﺻﺤﺖ ﺁﻥ، ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﮐﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﻧﻔﯽ (ﻻ ﺍﻟﻪ ) ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ( ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ ) ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﮐﻔﺮ ﻭﺭﺯﯾﺪﻥ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺍﺳﺖ، ﻓَﻤَﻦْ ﻳَﻜْﻔُﺮْ ﺑِﺎﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕِ ﻭَﻳْﺆْﻣِﻦ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ ﻓَﻘَﺪِ ﺍﺳْﺘَﻤْﺴَﻚَ ﺑِﺎﻟْﻌُﺮْﻭَﺓِ ﺍﻟْﻮُﺛْﻘَﻰ [ ﺍﻟﺒﻘﺮﺓ ۲۵۶:] « ﭘﺲﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﮐﻔﺮ ﻭﺭﺯﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﯾﺰ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﭼﻨﮓ ﯾﺎﺯﯾﺪ » ﭘﺲ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ «آگاهانه» ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﮐﻦ ﯾﮑﺠﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﯾﺰ ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﺎﻭﯾﺰ ﻣﺤﮑﻢ ﭼﻨﮓ ﻧﺰﻧﺪ ﻫﻼﮎ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﺔ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ همان ﮐﺎﻓﺮﺍنی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ که به آنها کفر نکرده است.

ﺍﯾﻦ احزاب  و ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ سکولار در اصل جزو یکی از طاغوتها – وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] هستند که در همان قدم اول باید به آنها کفر شود. ﺍﮔﺮ ﺯﻋﻢ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﻧﺪ و جزو مسلمین هستند انگار گفته ایم که یهود و نصارا و مجوس و صابئین هم جزو مسلمین هستند، ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﯾﺮﺓ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻮﻥ ﺭﮐﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﮐﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﮐﻔﺮ ﻭﺭﺯﯾﺪﻥ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.

ﭘﺲ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻔﺮ ﻭﺭﺯﯾﺪﻥ ﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﻗﺮﯾﺶ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎ ﮐﻔﺮ ﻧﻮﺭﺯﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ، ﺑﻪ ﮐﻔﺎﺭ ﻗﺮﯾﺶ ﻧﻔﻌﯽ ﻧﺮﺳﺎﻧﯿﺪ، ﻭ ﻧﻪ ﺧﻮﻥ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺖ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ کفر به تمام طاغوتها و ﺑﺮﺍﺀﺕ ﻭ ﺑﯿﺰﺍﺭﯼ ﺷﺎﻥ ﺍﺯ کفار سکولار یا مشرک را ﯾﮑﺠﺎ ﻧﺴﺎﺧﺘﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺑﺎ ﺷﺮﮎ ﺁﺷﮑﺎﺭ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻔﻌﯽ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺧﺮﻭﯼ، ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ در مورد این کفار سکولار (مشرک) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﻭَﻣَﺎ ﻳُﺆْﻣِﻦُ ﺃَﻛْﺜَﺮُﻫُﻢْ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ ﺇِﻻَّ ﻭَﻫُﻢْ ﻣُّﺸْﺮِﻛُﻮﻥَ [ ﻳﻮﺳﻒ ۱۰۶:] «ﻭ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﺭﻭﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﺍﻧﺪ ». ﻭﺷﺮﮎ ﺷﮑﻨﻨﺪﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ،ﻟَﺌِﻦْ ﺃَﺷْﺮَﻛْﺖَ ﻟَﻴَﺤْﺒَﻄَﻦَّ ﻋَﻤَﻠُﻚَ ﻭَﻟَﺘَﻜُﻮﻧَﻦَّ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺨَﺎﺳِﺮِﻳﻦَ [ﺍﻟﺰﻣﺮ ۶۵:] « ﺍﮔﺮ ﺷﺮﯾﮏ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻗﻄﻌﺎ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﺖ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﻧﮑﺎﺭﻥ ﮔﺮﺩﯾﺪﯼ ».

ﻭﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ سکولار خودشان یکی از طاغوتها هستند که باید به آنها کفر شود و خودشان هم ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﻕ ﻭﻏﺮﺏ ﮐﻔﺮ ﻧﻤﯽ ﻭﺭﺯﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ مزدور و ﻫﻤﮑﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﻓﺼﻞ ﺧﺼﻮﻣﺎﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺎﮐﻢ ﻭ ﺩﺍﻭﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﮐﻔﺮﯼ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ سکولاریستی ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﺔ ﮐﻔﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍﺿﯽ ﻭﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﻧﺪ.

ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﻋﺮﺏ (ﻭ ﻋﺠﻢ ) ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ سکولاریستی ﮐﻔﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻣﻠﺤﺪ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ، ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﭘﯿﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﮎ. ﭘﺲ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ دسته ی کفار سکولار و سایر کفار ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﻧﺪ و بعد به الله ایمان بیاورند ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺣﮑﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.

 ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎی سکولار ﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﭼﺸﻢ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻟﺖ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎﯼ سکولار ﮐﻔﺮ ﻏﺮﺑﯽ ﻭ ﺷﺮﻗﯽ ﺑﻪ ﺟﺰ ﮐﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﮐﺴﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻔﺮ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺍﯾﻨﻬﺎ، ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎﯼ سکولار ﻋﺮﺏ ﻭﻋﺠﻢ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻭﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻧﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮐﻔﺮ ﻧﻮﺭﺯﯾﺪﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮓ ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ، ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻣﻮﺩﺕ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﮐﻔﺮﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯾﮑﺠﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﮐﻔﺮﯼ سکولاریستها (مشرکین) ﻓﯿﺼﻠﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﮐﻦ ﺍﻭﻝ ﻭﺣﺪﺍﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻔﺮ ﺑﻪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ ﻣﺘﺤﻘﻖ ﻧﺴﺎﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ.

ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﮐﻦ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺍﺳﺖ ﻣﺘﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﮐﻔﺮ سکولاریستها ﺍﯾﻦ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎ ﺗﺮﺍﺷﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ سکولاریستی ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﺁﻥ ﻓﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺒﺮ ﻭﺍﮐﺮﺍﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺑﺎﻃﻞ سکولاریستی ﺷﺎﻥ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻭﻣﮑﻠﻒ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ.

ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ، ابزار دارودسته ی منافقین جهت عدم کفر به طاغوت (۱)

ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ، ابزار دارودسته ی منافقین جهت عدم کفر به طاغوت (۱)

به قلم: ابومحمود کندزی

عده ای نماز خوان پیدا شده اند که بر این باورند حکمرانان سکولار و دست نشانده ای که بر سرزمینهای مسلمین توسط کفار سکولار خارجی مسلط شده اند و ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﺎ ﺃﻧﺰﻝ ﺍﻟﻠﻪ (ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻏﯿﺮ ﺷﺮﻋﯽ ) ﺣﮑﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ ﺍﺳﺖ:

بعد از انکه آمریکا یا ناتو و روسیه و چین و اتحادیه آفریقا و غیره سرزمینی را اشغال می کنند و مزدوران سکولار خود را بر این سرزمین حاکم می کنند و یا بدون اشغال مستقیم و توسط کودتاهایی مزدوران سکولار خود را حاکم می کنند ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﻋﺴﺎﮐﺮ ﻭﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ این ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻞ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻥ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ ﺣﮑﻤﺮﻭﺍﯾﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺘﺨﺒﺎﺭﺍﺕ، ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻭﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﮑﻔﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻔﺮ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖﻫﺎی سکولار، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ ﺍﺳﺖ ( ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ). ﭘﺲ ﻫﺮ ﻓﺮﻋﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺗﮑﻔﯿﺮ ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ ( ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﮐﻔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻔﺮ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﺳﺖ ) ﺑﻨﺎﺀ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ.

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ : ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺴﺎﯾﻞ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺣﻖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﺪﺍﺭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﻖ ﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﻓَﻤَﺎﺫَﺍ ﺑَﻌْﺪَ ﺍﻟْﺤَﻖِّ ﺇِﻻَّ ﺍﻟﻀَّﻼَﻝُ [ ﻳﻮﻧﺲ ۳۲- ]، ﺗﺮﺟﻤﻪ : «ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻖّ ﺟﺰ ﮔﻤﺮﺍﻫﻰ [ ﺩﻳﮕﺮ ] ﭼﻴﺴﺖ؟ »

ﻭﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﻭَﻟَﻮْ ﻛَﺎﻥَ ﻣِﻦْ ﻋِﻨﺪِ ﻏَﻴْﺮِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﻮَﺟَﺪُﻭﺍْ ﻓِﻴﻪِ ﺍﺧْﺘِﻼَﻓﺎً ﻛَﺜِﻴﺮﺍً [ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ ۸۲: ] ﺗﺮﺟﻤﻪ : « ﺍﮔﺮ (ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ) ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﻏﯿﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯿﺪﻧﺪ ».

ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺗﻨﻮﻉ ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﻉ، ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺩﺭ ﺻﺤﺖ ﻭﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﻟﯿﻞ، ﻋﺪﻡ ﻓﻬﻢ ﺁﻥ ﻭﯾﺎ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺩﺭ ﺍﺻﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺮﮎ ﻭﺗﻮﺣﯿﺪ، ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﮐﻔﺮ ﺟﻮﺍﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺟﺎﯾﺰ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍﺿﯽ ﮔﺮﺩﺩ، ﯾﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﺩ، ﯾﺎ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭﻋﺬﺭﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻣﻮﺍﻻﺕ (سرپرستی) ﺑﺎ کفار اصلی و ﻣﺮﺗﺪﯾﻦ  ﯾﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ.

 ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﻓﯿﺼﻠﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺣﻖ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﻮﺩ، ﺯﯾﺮﺍ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮﯾﻦ ﺩﺳﺘﺎﻭﯾﺰ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﺮﺁﻥ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﺒﺚ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ،ﺃَﻓَﺤَﺴِﺒْﺘُﻢْ ﺃَﻧَّﻤَﺎ ﺧَﻠَﻘْﻨَﺎﻛُﻢْ ﻋَﺒَﺜﺎً ﻭَﺃَﻧَّﻜُﻢْ ﺇِﻟَﻴْﻨَﺎ ﻻَ ﺗُﺮْﺟَﻌُﻮﻥَ [ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻮﻥ ۱۱۵:] «ﺁﯾﺎ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺒﺚ ﻭﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺁﻓﺮﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﯾﺪ» ﻭ ﺍﻭ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﯾﺶ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﻓﺮﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻣَّﺎ ﻓَﺮَّﻃْﻨَﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟﻜِﺘَﺎﺏِ ﻣِﻦ ﺷَﻲْﺀٍ [ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ ۳۸:] ، « ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﯿﻢ» ﺧﻴﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭﺗﺮﻏﯿﺐ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭﺷﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻭﺑﺮﺣﺬﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻟِّﻴَﻬْﻠِﻚَ ﻣَﻦْ ﻫَﻠَﻚَ ﻋَﻦ ﺑَﻴِّﻨَﺔٍ ﻭَﻳَﺤْﻴَﻰ ﻣَﻦْ ﺣَﻲَّ ﻋَﻦ ﺑَﻴِّﻨَﺔٍ [ﺍﻷﻧﻔﺎﻝ ۴۲:] « ﺗﺎ ﻫﻼﮎ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﯽ ﻭﺑﺮﻫﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻼﮎ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﮔﺮﺩﯾﺪ ». ﻭ ﻗﻀﯿﺔ ﻛﻔﺮ ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ ﻃﺎﻏﻮﺗﯽ ﻧﺰﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺷﻨﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻧﯿﻤﺔ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎﺑﻨﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮﺩ، ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺟﻠﻮ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ، ﭘﺲ ﺟﺎﯼ ﺷﮕﻔﺖ ﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺖ. ﻭ ﻫﺪﻑ ﻣﺎ ﻋﻼﺝ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺳﺮﻣﻪ ﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ.

باید گفته شود هر جائی در قرآن و احادیث صحیح از طاغوت نام برده شده است یعنی: کافر. پس طاغوت یعنی کافر. و بعد از شیطان که کافر اصلی است و از جنیان است، در میان انسانها، طاغوتها یا  کفاراصلی ۵ دسته هستند: : ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷).

ﺍﯾﻨﮑﻪ دارودسته ی منافقین و فریب خورده ها ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺳﺨﻦ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﮐﺎﻓﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮐﻔﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ (ﮐﻔﺮ ﺩﻭﻥ ﮐﻔﺮ ) ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻗﻄﻌﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﯿﺰ ﮐﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ .

حکم تعدد بیعت به بیشتر از یک امام و رهبر دارالاسلام و الجماعة در شریعت (۴)

حکم تعدد بیعت به بیشتر از یک امام و رهبر دارالاسلام و الجماعة در شریعت (۴)

به قلم: م. الکوردی

عده ای از علما یک استثناء قایل گشته اند که تحت ظروف مکانی و زمانی خاصی هم می شود وسایلی را بر این بیعت بر یک امام اضافه نمود. مثلا اگر مکانها و سرزمین ها و اقطار اسلامی خیلی وسیع باشد و یا به علت گستردگی خاک اسلام دوری زیادی برای دسترسی به خلیفه وجود داشته باشد. پس تعدد امام تحت این ظرف مکانی وزمانی و این وسایل و شروط و استتثناء صحیح می باشد.و این رای علمایی با این وسیله و استثناء قایل گشته اند.

مثلا امام قرطبی رحمه الله می فرماید: وَهَذَا أَدَلُّ دَلِيلٍ عَلَى مَنْعِ إِقَامَةِ إِمَامَيْنِ، وَلِأَنَّ ذَلِكَ يُؤَدِّي إِلَى النِّفَاقِ وَالْمُخَالَفَةِ وَالشِّقَاقِ وَحُدُوثِ الْفِتَنِ وَزَوَالِ النِّعَمِ، لَكِنْ إِنْ تَبَاعَدَتِ الْأَقْطَارُ وَتَبَايَنَتْ كَالْأَنْدَلُسِ وَخُرَاسَانَ جَازَ ذَلِكَ.[۱]این ادله دلیل بر منع اقامه دو امام می باشد زیرا این موید است به سوی نفاق و مخالفت و سختی ها و فتنه آفرینی و زوال و نابودی نعمتها اما اگر چنانچه اقطار دوری در آن باشد مانند اندلس و خراسان بر آن جواز وجود دارد.

 صاوي المالكي (متوفى: ۱۲۴۱هـ) می گوید: وَلَا يَجُوزُ تَعَدُّدُ الْخَلِيفَةِ إلَّا إذَا اتَّسَعَتْ وَبَعُدَتْ الْأَقْطَارُ(بلغة السالك لأقرب المسالك المعروف بحاشية الصاوي على الشرح الصغير ۴/۱۹۰- الناشر: دار المعارف)يعني: تعدد خلیفه جایز نیست مگر اینکه سرزمین وسیع گردد و اقطار از هم دور گردند  و دور شود. شيخ  دسوقی مالكي  هم این سخن صاوی را مشابها می آورد و با تعلیق بیشتر اینگونه تایید می نماید ومی گوید: مَا ذَكَرَهُ الْمُصَنِّفُ مِنْ جَوَازِ تَعَدُّدِ الْقَاضِي بِمَنْعِ تَعَدُّدِ الْإِمَامِ الْأَعْظَمِ وَهُوَ كَذَلِكَ وَلَوْ تَبَاعَدَتْ الْأَقْطَارُ جِدًّا لِإِمْكَانِ النِّيَابَةِ وَقِيلَ بِالْجَوَازِ إذَا كَانَ لَا يُمْكِنُ النِّيَابَةُ لِتَبَاعُدِ الْأَقْطَارِ جِدًّا وَاقْتَصَرَ عَلَيْهِ ابْنُ عَرَفَةَ.[۲]

نتیجه:

  1. اقامه دو امام یا سه امام در یک سرزمین واحد و یک عصر واحد جایز نمی باشد
  2.   عقد امامت به بیشتر از یک امام در یک سرزمین واحد و یکپارچه و سرزمین های متقارب و نزدیک به همدیگر، عقد صحیح امام برای آن به این صورت است که به امام اول بیعت داده شود و باطل است به مخالف این امر عقد امامت داده شود و بیعتی به بیش از دو خلیفه در یک سرزمین متقارت و واحد صورت بگیرد
  3.  اما اگر متباعد و با اقطار وسیع باشد در این صورت استثنایی قایل شده اند و کثرت بیعت را جواز دانسته اند(باز این قول هم محل اختلاف است).الله اعلم.

در وضع موجود مسلمین باید با اتحادی اسلامی یک «جبهه» ی واحد بر علیه دشمنان اشغالگر و مزدوران آنها تشکیل دهند. هم اکنون دارالاسلام ایران اولین دارالاسلام از لحاظ زمان تشکیل در مییان دارالاسلامهای موازی کنونی و قویترین ابزار جهت تشکیل این جبهه است و تنها حسادت و کینه ی نابجا و جهل مانع از پیوستن عده ای به این جماعت و اهل جماعت شدن شده است نه دلیلی شرعی از یکی از مذاهب اسلامی.


[۱] تفسیر قرطبی ۱/۲۷۳- الناشر: دار الكتب المصرية – القاهرة-الطبعة: الثانية، ۱۳۸۴هـ – ۱۹۶۴ م

[۲] حاشية الدسوقي على الشرح الكبير۴/۱۲۵- الناشر: دار الفكر

مخالفی که نباید دشمنش کرد

مخالفی که نباید دشمنش کرد

در جامعه با وجود قدرت اسلامی ممکن است تاویلات و سلایق مختلفی وجود داشته باشند. این اختلاف سلایق بر سر مسائل مختلف شخصی، سیاسی، اقتصادی و سایر مسائل زندگی نباید موجوب منازعه شود چون الله تعالی دستور می دهد: وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال/۴۶) و (در میان خود اختلاف و) کشمکش مکنید،  (که اگر کشمکش کنید) درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود (و ترس و هراسی از شما نمی‌شود) . شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است .

در اینجا الله تعالی صدمات کشمکش را سستی و درماندگی و از بین رفتن ابهت مسلمین معرفی می کند و بعد از آن دعوت به صبر می کند.

 باید بدانیم که مخالفین دو دسته هستند :

–           دسته ای از مخالفین که با اساس نظام اسلامی ما و تطبیق قانون شریعت الله دشمنی و مخالفت دارد که حسابش روشن است.

–           دسته ای دیگر از مخالفین ما کسانی هستند که دنبال حق و حقیقت و تطبیق قانون شریعت الله و خدمت به دین و مسلمین هستند اما مسیر را اشتباهی طی می کند.

این دسته ی دوم  با ما اختلاف سلیقه و اجتهاد و تأویل دارند؛ نباید با واکنشهای اشتباه خود این دسته را دشمن کرد، بلکه اگر آنها مرتکب این اشتباه شدند و با ما دشمنی کردند باید با صبر و حوصله و با بهترین روش شرعی سعی در بیدار کردن و آگاه کردن آنها و نرم کردن دلها و مهربان کردن دلها نسبت به همدیگرنمود.