ثمره ی مداهنه، سازش، تنازل و ذلیلی جریان منتسب به اخوان المسلمین در برابر سکولاریستها (مشرکین) (۲)

ثمره ی مداهنه، سازش، تنازل و ذلیلی جریان منتسب به اخوان المسلمین در برابر سکولاریستها (مشرکین) (۲)

ارائه دهنده : معتصم هورامی

پس ایمان شما کجاست ای جماعت اخوان اخوان المفلسین که کودتاچیان سکولار جنایتکار دشمن دین خدا را که گفتار و رفتار و راه وروش آنها در دشمنی با دین خداوند است را برادران خود می­دانید که بر شما ستم کرده­اند؟! و آنها را با ارتش معاویه رضی الله عنه که امیر المومنین علی رضی الله عنه خطاب به آنان فرمود برادران ما هستند که بر ما ستم کردند همسان می­دانید در حالی که جنگ آنها درباره یک چیز بود و همه آنها بر شریعت اسلام بودند و در این راه مبارزه می­نمودند. پس ای جماعت اخوان المفلسین آیا این سکولاریستهائی که کودتا کرده­اند با آنها یکسانند؟!

 ای جماعت اخوان المفلسین چه کسانی را می­خواهید با این سخنانتان بفریبید؟! شما با این نابخردی فقط نفس خود را می­فریبید. شما می­خواهید که با این چاپلوسی جهان سکولار غرب و بخصوص آمریکا و ناتو را از خود راضی کنید در حالی که آنها هرگز از شما راضی نخواهند شد.

مگر ندیدید که چگونه شما را کنار زدند هر چند که در مسیر مصالح آنها حرکت می­نمودید. تنازل کردنها و امتیاز دادنهای شما فقط برای راضی کردن کفار سکولار جهانی و سکولارهای مرتد و کسانی است که کودتا کرده­اند و برای محکم کردن دوستیتان با آنها صورت گرفته است که این یک توهم است. دشمنان شما برای دشمنی با شما آموزش دیده­اند و آشکارا به دشمنی با شما می­پردازند و شما باید از طی کردن این مسیر ذلیلی و آه و ناله کردنهای بی خود که در پیش گرفته اید خجالت بکشید.

 همکاریهای آشکار ارتش سکولار و مرتد مصر با اسرائیل و قتل عام مسلمین بدون سلاح مصری مسلمین را بیدار نمود تا بدانند که مرتدین سکولار محلی از کفار اصلی بدترند . اما اخوان المفلسین سکولاریستهای مرتد را علنا برادر خود می نامند .  آیا هنوز وقت آن نرسیده است که به میزان خطر این موجودات منتسب به اخوان پی ببریم؟ آیا انقلابیون شریعت گرا نباید برای دفع این مانعین فکری بیاندیشند؟ آیا به این اندیشیده ایم که تا زمانی که جسم خود را قوی ننموده ایم هرگز توان مبارزه با دشمنان را نخواهیم داشت ؟ آیا اینها امامان به سوی ذلیلی، تنازل، قتل، شکنجه، سکولاریسم، دموکراسی سکولاریستها و بازی های سکولاریستی و دوری از قانون شریعت و جهنم نیستند ؟

رهبران اخوان المفلسین چیزی غیر از خواست طرفدارانشان می خواهند. رهبران به طرفدارانشان می گویند که آنها به دنبال حکومت اسلامی و قانون شریعت هستند، اما در عمل به دنبال لیبرالیسم و دموکراسی و سازش با کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی می باشند. این همان خیانت آشکار آنها در حق دین و قانون الله و مسلمین است .

ثمره ی مداهنه، سازش، تنازل و ذلیلی جریان منتسب به اخوان المسلمین در برابر سکولاریستها (مشرکین) (۱)

ثمره ی مداهنه، سازش، تنازل و ذلیلی جریان منتسب به اخوان المسلمین در برابر سکولاریستها (مشرکین) (۱)

ارائه دهنده : معتصم هورامی

رسول الله صلی الله علیه وسلم که حاکمیت و رهبریت مشرکین(سکولاریستها)ی قریش را نپذیرفته بود چه رسد به اینکه در پارلمان آنها که دارالندوة نام داشت مشارکت داشته باشد به صراحت با کافر خواندن سکولاریستها( به زبان عربی = مشرکین) به آنها گفت : لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ.

این مشرکین همیشه در آرزوی کوچکترین مداهنه و سازش رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند تا آنها نیز سازش کنند : وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ (قلم/۹) اما رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگز از مبانی منهجی اسلام تنازل نکرد.

ما در کودتای سکولاریستهای مرتد به رهبری سیسی و حمایتهای رژیم فاسد آل سعود و آمریکا بر علیه مورسی دیدیم که طرفداران مورسی می گفتند: “جنگ ما جنگ ایمان و کفر نیست”، “کودتاچیان کافر نیستند”، “آنها برادران ما هستند که بر ما ستم کردند”، “آنها از ما هستند”!

این سخنان، گفته­های یکی از کودتاچیان مصریِ سکولار و نظامی یا یکی از طرفداران آنها نیست بلکه این سخنان جماعت اخوان است که روز جمعه ی بعد از کودتا در بیانیه­ای بر روی سایت رسمی این جماعت قرار گرفت!!!

بعد از جنگی سخت و دشوار که با تمام امکانات علیه مسلمانان و پس از قتل عام وحشتناک مسلمانان و تشویش اذهان عمومی توسط رسانه­ها و موج دستگیری­هابیش از ۱۰هزار نفر بازداشت شدند و همچنین حمله­های متداوم توسط کودتاچیان جنایتکار و پلیس وزارت داخلی زورگو و جنایتکار و دادگاه سکولار  فاسد و بعد از شهادت هزاران بی­گناه و زخمی شدن ده­ها هزار تن توسط سکولاریستها ناگهان جماعت اخوان ال….  همکاری و دوستی خود را با آنان در بیانیه روز جمعه که در آن گفته بود که معرکه در مصر معرکه ایمان و کفر نیست و کودتاچیان برادران ما هستند و از مایند اعلام کرد!

تمام معترضان دلایل خروج خود را در مصر برای یاری شریعت در مقابل سکولارها و دلیل اعتراضات خود را برای حاکمیت اسلام و دفاع از شریعت که دادگاه نظامی می­خواهد آن را به دلخواه خود تغییر دهد اعلام کرده­اند پس چگونه اخوان المفلسین (جریان انحرافی جماعت مبارک اخوان المسلمین) جرئت می­کند که این حقیقت را در بازار مناقصات و توافقات برای ایجاد پلی ارتباطی با کودتاچیان و سکولار ها و غرب انکار کند.

یک پیره زن که مادر یک شهید است حقیقت این تضاد را درک کرده و خطاب به سیسی و وزیر داخلی محمد ابراهیم می­گوید: “ای کافر ..” و همانا این جنگ در مصر مبارزه علیه اخوان اخوان المفلسین نیست بلکه این مبارزه با اسلام و جنگ حقیقی با مسلمانان است.

و ای جماعت اخوان المفلسین آیا برای شما جایز است که پس از ریخته شدن خون­ها به یاران خود خیانت کنید با این ادعا که این مبارزات مبارزه با سکولار­ها و نظامی­های جنایتکار نیست و این اختلافی میان برادران است!

آیا این هزاران تن که جان خود را فدا کردند برای قوانین دین سکولاریسم و دمکراسی مبارزه می­کردند یا برای قانون شریعت الله؟! آیا اخوان راه و روش آنان را نمی­داند؟! چرا یک نفر جان خود را فدا می­کند مگر نه این که این در راه الله و علیه دشمنان الله است؟! در این هنگام که آنها هزاران تن از برادران ما را به شهادت رسانده­اند می­گویید که این جنایتکاران برادران ما هستند؟!

مختصری از علل گرایش جوانان اهل سنت ایران به تفکرات نجدیت و راهکارهای مقابله با آن

مختصری از علل گرایش جوانان اهل سنت ایران به تفکرات نجدیت و راهکارهای مقابله با آن

به قلم : ابوابراهیم هورامی

نجدیت تفکر و برداشتی از مذهب امام احمد بن حنبل رحمه الله است که توسط محمد بن عبدالوهاب تئوریزه شد و توسط شمشیرهای آل سعود پس از کشتارهای بی سابقه ای اهل سنت در سرزمین وحی بر مردم عربستان تحمیل شد.

در آن زمان چون علمای نجد حکومت عثمانی را تکفیر می کردند و کشورهای سکولار و کافر جهانی هم با امپراطوری عثمانی در حال جنگ بودند، از این تفکر نجدیت در برابر عثمانی ها و سایر مسلمین حمایت کردند. انگلیس در این زمان نقش پر رنگ تری بازی کرد.

به دنبال آن در سرزمینهای مختلف آفریقائی و آسیائی، مسلمین بر علیه اشغالگران قیامهای مختلفی را صورت دادند، نکته ی قابل توجه این است که رژیم آل سعود که در اختیار کفار سکولار جهانی قرار گرفته است با صرف هنگفت مالی، به صورت سیستماتیک اقدام به تشکیل انواع دانشگاهها و بورسیه کردن دانشجوها و تولید انواع گروههای نجدی  و صدور این تفکر نجدیت به این سرزمینهای در حال انقلاب نموده است و تا همین امروز هم ادامه دارد .  

متأسفانه امروزه اهل سنت ایران به دلیل وجود انواع رسانه های مختلف سکولار و ملی گرا و دارودسته  ی منافقین و…  از ضعف اعتقادی و تفرق و چند دستگی غیر قابل انکاری رنج می برد. به همین دلیل نجدیت با پوشش رسانه ای فراگیر و پرحجم ماهواره ای و تربیت نیروهای بومی و بخصوص سوء استفاده  از اختلافات فقهی میان شیعه ی جعفری با شافعی ها و حنفی ها و … توانسته است به نحوی در میان اهل سنت ایران نفوذ پیدا کرده و یا بسیاری از اهل سنت را نجدی زده کند.

باید در نظر داشت اختلافات فقهی یک شافعی با یک حنفی یا یک حنبلی با یک حنفی و … بیشتر از اختلافات میان یک شافعی و حنفی و… با یک جعفری نباشد کمتر نیست . پس این اختلافات فقهی امری عادی است، اما نجدیت با تشکیل ماهواره های مختلف سعی در دامن زدن به این اختلافات و سوق دادن جامعه به سمت و سوی جامعه ای سکولار و دموکراسی خواه لیبرال است.   

نجدیت در کنار این رسانه های قدرتمند ماهواره ای و مجازی اقدام به تشکیل انواع مدارس دینی جهت ترویج عقاید نجدیت در داخل ایران کرده و توانسته نیروهای مختلف بومی تربیت کند.

علاوه بر این نجدیت با نیروهای بومی که در پاکستان و عربستان و دول عربی و مدارس داخلی تربیت کرده توانسته است منابر بعضی از مساجد را نیز به خود اختصاص دهد  و با شعار زیبای توحید و اهل توحید تفکرات نجدی خود به مسلمین تزریق کنند.

به این شکل نجدیت در میان جوانانی از اهل سنت که واقعاً خواهان تغییر وضع موجود هستند و دوست دارند جامعه را از افکار فاسد سکولاریستها و اهل بدعت پاکسازی کنند و در جامعه اصلاحاتی به وجود بیاورند، توانسته است با شعار زیبای توحید و مبارزه با بدعتها و… نفوذ کرده و با تولید دهها فرقه ی مختلف نجدی جای پائی در میان شافعی ها و حنفی های ایران برای خود باز کند.  

در برابر این جریان خزنده ی واقعاً مخرب در میان اهل سنت ایران:

  •  بهترین گزینه آموزش طلبه ها و دانشجوهای شریعت گرا بر اساس مذاهب اهل سنت، چون بزرگترین مانع در برابر تفکر نجدیت بازگشت هر یک از مذاهب اهل سنت به مراجع مورد پذیرش خودشان است.
  •     و به دنبال آن تبیین صحیح عقاید اهل سنت شافعی ها و حنفی ها و حتی شیعیان است.
  •      در کنار این، یکی دیگر از راهها می تواند فراهم کردن مناظره ها و گفتگوهای علمی با این جوانان آلوده شده به تفکرات نجدیت باشد.
  • البته آسیب شناسی روابط بعضی از مسئولین اجرائی دارالاسلام ایران با مبلغین و علمای مذاهب مختلف اهل سنت و بهبود روابط بر اساس قانون اساسی ایران نیز از جمله راهکارهای مقابله و مبارزه با نفوذ نجدیت است .

بازی خوردن دو گروه نجدی القاعده و دولت اسلامی بغدادی در آفریقا توسط کفار سکولار جهانی

بازی خوردن دو گروه نجدی القاعده و دولت اسلامی بغدادی در آفریقا توسط کفار سکولار جهانی

به قلم: احسان هورامی

القاعده که توسط دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن شکل گرفت در واقع بر پایه های تفکرات اخوانی سید قطب استوار بود. در این جماعت بین اللملی انواع تفکرات مختلف با مذاهب مختلف اسلامی حضور داشتند و توانسته بود بسیاری از تفاسیر و مذاهب اهل سنت در قاره های مختلف را با خود متحد کند که با تمرکز بر جنگ با آمریکا جهاد خود را به پیش می برد.

با کشته شدن شیخ اسامه بن لادن و روی کار آمدن دکتر ایمن الظواهری، تفکر نجدیت بر این جماعت بین المللی حاکم شد. همه می دانیم که تفکر نجدیت یعنی : ۱- مشغول کردن مسلمین به مسلمین ۲- و ایجاد تفرق بیشتر میان مسلمین ۳- و در نهایت تولید جنگهای داخلی و فرسوده کردن اهل جهاد  4- و جدا کردن مسلمین از اهل جهاد ۵- و نابود کرد جهاد در هر سرزمینی که این تفکر در آن قدرت گرفته است .

ما در الجزائر، چچن، سوریه و عراق با چشم سر این واقعیتها را در مورد گروههای مختلف نجدی دیدیم. اگر آگاهی از میزان تخریب گری گروههای نجدی برای مسلمین و اهل جهاد تا این اندازه عمومیت پیدا کرده است حتماً کفار باید از این ابزار مخرب آگاهی بیشتری داشته باشند و تلاش کنند از این ابزار جهت رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.

مسلمین در آفریقا قرنهاست که توسط کشورهای سکولار غربی چپاول می شوند و این کشورهای سکولار بدترین جنایات را درحق این مسلمین بی پناه انجام داده اند، اما مطمئن نیستند که بتوانند استعمارگری و غارت ثروت‌هایی همچون ذخایر عظیم نفت و گاز و مواد معدنی و منابع طبیعی این منطقه را با این روشها ادامه دهند؛ به همین دلیل سعی دارند به سبکهای دیگری کشورهای دست ساز آفریقا را تحت کنترل خود در آوردند.

میدان دادن به حکام فاسد و غرق کردن کشورهای آفریقایی در بدهی ها  و انجام سرمایه گذاری های غربی در این مناطق  و ایجاد جنگ های فرسایشی با هدف تغییر قدرت در این کشورها و کودتاهای نظامی پی‌درپی و ناراضی نگه داشتن مردم از یک سو، و دامن زدن به فتنه و اختلافات داخلی  با میدان دادن به گروههای مختلف مسلح و غیر مسلح نجدی از سوی دیگر، ابزارهائی جهت تضمین حضور این کفار سکولار جهانی به بهانه های مختلف مبارزه با تروریسم و … بوده اند.  حضور مستقیم فرانسه در مالی و سالها حضور فعال آمریکا و رژیم صهیونیستی در شاخ آفریقا و بخصوص سومالی در راستای همین اهداف بوده است.  

زمانی القاعده با منهج سید قطب با وحدت با تمام مذاهب اسلامی و پرهیز از دامن زدن به اختلافات ریز فقهی میان مسلمین روز به روز در حال قدرت گیری در آفریقا و ضربه زدن به منافع غربی ها در منطقه و حتی در داخل اروپا و آمریکا بود. به همین دلیل در غرب آفریقا گروههای مختلفی چون «أنصار الدين»، «المرابطون»، «إمارة الصحراء» وجبهة «تحرير ماسينا»، و «نصرة الإسلام» در  منطقه ساحل و صحرا  همگی با هم متحد شدند.

این اتحادها و حرکت به سوی وحدت اسلامی با کودتای ایمن الظواهری و جایگزین کردن منهج نجدیت به جای منهج معتدل سید قطبی متوفق شد و از این به بعد ما شاهد انشعابات مختلف و جنگهای داخلی میان القاعده ی نجدی با شاخه های مختلفش و با سایر گروههای نجدی چون دولت بغدادی و… هستیم .

جماعت نجدی دولت اسلامی بغدادی که آزمایش خود را در عراق و سوریه پس داده است در کنار القاعده ی نجدی ایمن الظواهری گزینه های مناسبی جهت ضربه زدن به جهاد در هر منطقه ای هستند همچنانکه گروههای نجدی غیر مسلح در سرزمینهای مختلف اسلامی نیز گزینه های مناسبی جهت ضربه زدن به دعوت اسلامی در آن سرزمینها بوده اند. به همین دلیل این گروهها هرگز از چشم انداز کشورهای سکولار غربی برای نفوذ در آفریقا دور نمانده اند.

در زمینه ی رسانه ای و با پشتوانه های کلان مالی کشورهای غربی و بخصوص رژیم آل سعود و امارات و کویت و … ما شاهد رشد انواع شبکه های ماهواره ای به زبانهای مختلف برای تمام مسلمین جهان هستیم که در حال نشر تفکرات نجدیت هستند و در زمینه میدانی هم باز ما شاهد اشغال منابر مساجد و مراکز علمی و … توسط این گروههای مختلف نجدی بوده ایم که در واقع بسترسازی جهت تولید گروههای مختلف مسلح و غیر مسلح نجدی جهت ضربه زدن به دعوت و جهاد مذاهب مختلف اسلامی بر ضد استعمارگران و دست نشاندگان محلی آنها بوده است .  

اگر می بینیم که هم اکنون گروههای مسلح نجدی و بخصوص گروه نجدی دولت اسلامی بغدادی از منطقه ساحل و صحرا در حال گسترش به سمت غرب آفریقا است و قصد دارد از طریق تانزانیا و آفریقای جنوبی به موزامبیک نفوذ کند و تمایل کشورهای سکولار غربی در ماندگار شدن این گروههای نجدی را می بینیم و در این شرایط احتمال درگیری میان گروه نجدی القاعده با گروه نجدی دولت اسلامی بغدادی در آفریقا و تشدید آن در مناطق مرزی میان مالی و نیجریه و نیجر و بورکینافاسو و کامرون و ساحل عاج  که مردم آن زیر خط فقر هستند وجود دارد و…  باید برای کم هوش ترین مسلمان روشن شده باشد که این گروههای نجدی از سوی کفار سکولار جهانی و سرویسهای اطلاعاتی آنها دارند بازی می خورند.

توطئه ی تکراری و خزنده ی ورود رسمی ناتو به جنگ تحمیلی آمریکا بر اتحاد شافعی ها و زیدی های یمن

توطئه ی تکراری و خزنده ی ورود رسمی ناتو به جنگ تحمیلی آمریکا بر اتحاد شافعی ها و زیدی های یمن

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

امروزه کسی شک ندارد که حکومت آل سعود بازوی مالی آمریکا در منطقه است که به نیابت از آمریکا در جنگ تحمیلی بر علیه اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن مشارکت دارد.

این جنگ نیابتی مزدوران آمریکا آنگونه پیش بینی کرده بودند پیش نرفت و نه تنها نتوانست حکومت شافعی ها و زیدی های حاکم بر صنعا را ساقط کند بلکه حتی نتوانست بعد از چند سال این اتحادیه را تضعیف کند و این اتحادیه روز به روز چنان قدرتمند شده است که پایتخت رژیم فاسد آل سعود و شریانهای حیاتی اقتصادی این رژیم و اربابان آن را در تاسیسات و پالایشگاههای نفتی مورد هدف قرار دهد.

این شکستهای پی درپی آل سعود و سایر مزدوران اماراتی و … در یمن که از پشتوانه ی گسترده ی هوائی آمریکا و ناتو برخوردار بوده اند در واقع شکست آمریکا و متحدین آن بوده است به همین دلیل همچون نمونه های افغانستان و لیبی و سومالی و سوریه و عراق اینبار حکومت سکولار ترکیه به عنوان بازوی نظامی کفار در میان مسلمین وارد عمل شده است.

همبستگی حکومت سکولار ترکیه با رژیم آل سعود در واقع همبستگی ناتو و آمریکاست که ترکیه و آل سعود به نیابت از آنها جنگ تحمیلی بر اتحادیه ی شافعی ها وزیدی های یمن را به پیش می برند.

جنگ نیابتی آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه و رژیم آل سعود باعث جلوگیری از اتحاد مسلمین بر علیه کفار سکولار و اشغالگر خارجی می شود و چنین نشان داده می شود که این جنگ در واقع بین خود مسلمین و به نحوی جنگ بین نجدیت آل سعود و اخوانیسم سکولار و لیبرال ترکیه با سایر مذاهب اسلامی است. 

در این جنگ نیابتی هم فتواهای نجدیت درباری آل سعود و سایر نجدی موجود در جبهه ی آل سعود با رژیم آل سعود وجود دارد و هم فتواهای منتسبین به اخوان لیبرال و سکولاری که با اردوغان سالهاست در یک جبهه هستند.

به این شکل و به همین سادگی کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو جنگ خودشان بر علیه مسلمین انقلابی و شریعت گرای شافعی – زیدی را در قالب جنگی داخلی و مذهبی میان مسلمین به پیش می برند و از کانال مفتی های مزدور و کشورها و احزاب دست نشانده ای که دارند به اهداف ضد اسلامی خود دست پیدا می کنند .

مسلمین لازم است از این فجایع تکراری که در تمام سرزمینهای اسلامی توسط حکومتهای دست نشانده و متحدین کفار سکولار جهانی اتفاق می افتد درس بگیرند و فریب جنگ روانی مفتی های مزدور و احزاب خائن به ظاهر اسلامگرائی که عملاً در جبهه ی کفار سکولار جهانی قرار گرفته و فی سبیل آمریکا و ناتو می جنگند را نخورند.

حکومت سکولار ترکیه هزاران کیلومتر آنطرفتر با پهپادهایی از نوع کارایل و بیرقدار در حالی مسلمین قحطی زده و گرسنه ی شافعی و زیدی یمن را قتل عام می کند که از این سو در بیخ گوشش رژیم اشغالگر صهیونیستی به فجیع ترین شیوه ی ممکن باز در حال قتل عام مسلمین شافعی مذهب فلسطین است .

آیا مسلمین قرار نیست بیدار شوند؟

نقش آل سعود و امارات در قتل عام مسلمین فلسطین

نقش آل سعود و امارات در قتل عام مسلمین فلسطین

به قلم: کیوان مریوانی

در سال ۱۳۹۳ رژیم صهیونیستی برای بار چندم به غزه حمله کرد اما اینبار خونبار تر و وحشیانه تر از گذشته بود . خبر رسوائی که در این میان عده ای را شوکه و غافلگیر کرد این بود که تمام هزینه ی حمله رژیم صهیونیستی به غزه توسط عربستان و امارات تا مین شد و سیسی طاغوت مصر هم در این جنایت همکاری کامل داشت و آب و خوراک نظامیان و بنزین هواپیماها نیز توسط حکومت سکولار ترکیه تامین می شد.  

البته سرلشکر محمد فرید التهامی رئیس اطلاعات عمومی مصر هم در همان زمان با رهبران اطلاعاتی و ارتشی اسرائیل ملاقات نمود و هدف از این دیدار و ملاقات را برنامه ریزی و هماهنگی جهت وارد نمودن ضربه‌ای نظامی به غزه و حماس عنوان کرد و خطاب به رهبران رژیم صهیونیستی گفت: کشورهای حاشیەی خلیج فارس هزینه‌های هنگفت جنگ علیه حماس را تقبل نموده‌اند مشروط به اینکه ضربه سنگینی به آن وارد کنند.!

درخواست عمده ی این نظامی ارشد حکومت سکولار مصر از رهبران صهیونیست عبارت بود از: زدن ضربه‌ای کمرشکن به جنبش حماس و شاخه نظامی آن، که این یکی از برنامه‌های تکمیلی نامبرده جهت نابودی «اخوان المسلمین» است.

سرلشکر التهامی گفت: آمدن او به اسرائیل و دیدارش با شما پس از رایزنی‌های گسترده با رهبران عربستان و امارات بوده است؛ در ضمن رهبران آن دو کشور آماده‌اند تمام هزینه‌های جنگ اخیر را تقبل نمایند.

رژیم آل سعود و متحدین منطقه ای آن به این شکل در نابودی حرکتهای جهادی خیانت کرده و با تمام کفار بر علیه اهل جهاد متحد شده اند، اما سبک کار آنها یکسان است :

  1. ابتدا از طریق علمای درباری که مجریان جنگ روانی آنها هستند برچسبی به این مسلمین مجاهد می زنند و به این شکل می خواهند بگویند که تنها با این فکر و جماعت می جنگند نه با مجاهدین . مثلاً به مجاهدین غزه می گویند اخوان المسلمین هستند و نجدی ها و سایر گروههای مخالف را با خود همراه می کنند یا به اتحادیه ی مجاهدین شافعی – زیدی یمن می گویند رافضی هستند یا به سایرنی می گویند خوارج و… (در حالی که پشتیبانی از هر کافری بر علیه هر مسلمانی کفر بواح و از ونواقض اسلام است)
  2. به دنبال این «عملاً» تمام کمکهای خود به دشمنان را از طریق یکی از اعضای شناخته شده ی خود انجام می دهند و خود سعی می کنند «زباناً» جانب مسلمین ستمدیده ی فلسطین را بگیرند. همان کاری که اردوغان هم بارها و بارها انجامش داده است و همین دیروز هم  وزرای خارجه ی اردن و عربستان در تماسی تلفنی انجامش دادند.

این کشورهای فاسد و دست نشانده ی منطقه بویژه دول عربی خاورمیانه و خلیج فارس از آرمان های ملت فلسطین و سایر ملل اسلامی تحت ستم عملاً فاصله گرفته و در جبهه ی کفار سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای قرار گرفته اند، به همین دلیل نباید از این پیشنهاد جدید امارات به رهبران رژیم صهیونیستی تعجب کنید که به گفته ی کارشناس حقوق بین‌الملل و رئیس انستیتوی اروپایی حقوق و روابط بین‌الملل اروپا در بروکسل: «محمد بن زاید» ولی‌عهد ابوظبی درباره غزه به «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پیشنهاد فرستادن مزدور به اسرائیل را به نتانیاهو داده است همچون کسانی که در یمن می‌جنگند و امارات آن‌ها را تأمین مالی می‌کند تا به صورت زمینی به غزه حمله کنند».

این چهره ی واقعی همان امارات و آل سعودی است که شبکه های منتسب به اهل سنت ایران چون کلمه و نور و … برای آنها کار می کنند و در راستای اهداف آنها قدم بر می دارند.

درد دل و نقدی برادرانه از ملا محمد علوی در مورد بحث خوارج و تهاجم به جوانان صادق

درد دل و نقدی برادرانه از ملا محمد علوی در مورد بحث خوارج و تهاجم به جوانان صادق

به قلم : کارزان شکاک

ماموستای گرامی: من و شما و تمام برادران دیگری که دارای منهج سلفیت نوع سوم (نجدیت) بودند یا هنوز هستند می دانیم که قبل و بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس، در کنار جماعت انصارالاسلام و کتائب کوردستان شما یکی از فعالین پرتلاشی بودید که با نام توحید و جهاد شور و شوق بزرگی را در جهاد با اشغالگران و سکولاریستهای کافر محلی چون طالبانی و بارزانی ها و کومله ها و دمکراتها در میان جوانان کورد زبان تولید کردید.

همه ی مسلمین در جهاد با آمریکا و مزدورانش در کوردستان متفق هستند اما در کنار این دعوت مبارک هم من (زمانی که دارای تفکر نجدیت بودم) و هم شما و سایر دعوتگران به جهاد با آمریکا و مزدورانش سهمی کشنده و عاملی فاسد کننده ی جهاد را به بدنه ی اهل جهاد تزریق کردیم که ثمره اش شده دوری از منهج صحیح اسلامی و گسترش شرک تفرق و جنگ داخلی و تکفیر نابجای مسلمین و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و در نهایت ضعف و سستی و فشل: فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم (انفال/۴۶)

ماموستای گرامی : این جوانانی که به پدر و مادر مسلمان و نماز خوان و اهل جمعه ی خودشان می گویند «مشرک» و شما تحت نام خوارج از آنها نام می برید و آنها را سگهای اهل جهنم معرفی کرده اید، آیا بر خلاف آموزشهای نجدیت و علمای نجد حکم داده اند؟ نه و رب الکعبه

این جوانان در واقع انسانهای صادق و باغیرتی هستند که مثل جماعت «دوله» تقیه و ریاکاری و حقه بازی را کنار گذاشته و منهج محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد را صادقانه پیاده می کنند و خیال می کنند در جایگاه امثال سیدنا ابراهیم علیه السلام هستند که باید از پدر مشرک خود برائت جویند و برای آنها دعا نخوانند و باید سایر احکام متعلق به مشرکین را در مورد آنها پیاده کنند!

در اینجا می توان گفت این جوانانی که با شعار دعوت به توحید باعث اینهمه صدمه زدن به توحید و اهل جهاد شده اند در واقع ثمره ی آموزشهای منهج نجدیتی هستند که امثال شما به جامعه تزریق کرده اید، آیا این انتهای ناجوانمردی نیست که اینگونه با این شاگردان صادق خودتان برخورد می کنید؟

 این جوانان بر اساس منهج نجدیت و با استناد به آرای علمای نجد با سایر مسلمین آلوده شده به بعضی از اشتباهات و خطاهای نظری (عقیدتی) و ظاهری (عملی) برخورد می کنند و با برداشتن عذرهای معتبر شرعی مورد اتفاق تمام مذاهب اربعه و حتی ظاهری ها و زیدی ها و جعفری ها، دست به تکفیر نابجای اطرافیان و جامعه ی خود می زنند؛ اگر اینها خوارج و به قول شما سگهای اهل جهنم هستند آیا این حکم مشمول محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد و تمام پیروان آنها نمی شود؟

ماموستای گرامی : این جوانانی که شما اینگونه ناجوانمردانه و خشن به آنها حمله کرده اید در میان هزاران جوان فاسد و ضد اسلام اطراف ما به سمت دین و دعوت به توحید آمده اند و انسانهای تشنه ی عدالت و باغیرتی هستند که بر خلاف ملاهای نان به نرخ روز خور و تنبل و تن پرور اطراف ما، بارها ثابت کرده اند حاضرند از نزدیکترین قوم و خویشان و نزدیکان خود و حتی از مال و ثروت و جانشان نیز به خاطر الله و دینش بگذرند؛ اما امثال شما مسیر را اشتباهی به ما و آنها معرفی کرده اید.

ماموستای گرامی : مشکل اساسی این برادران ما در برداشت اشتباه نجدیت از اصطلاحات «مشرک و مشرکین»، «اهل بدعت»، «عبادت»، «برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین» و سایر اشتباهات رایج نجدیت است . مشکل اینجاست نه این جوانان . و این مشکل را امثال شما و کسانی چون ملا عبدالحمید عالی مریوانی و… در جامعه ی ما تولید کرده اید.

ملا عبدالحمید عالی به صراحت در نواری صوتی گفت:” مشکل در تفکر نجدیت است و باید این تفکر را دور ریخت،چون تمام خوبی هائی که این تفکر دارد در سایر مذاهب اسلامی نیز وجود دارد بدون آنکه این مذاهب مضرات نجدیت را داشته باشند.”

ما به سرانجام عبدالحمید بعد از نجدیت کار نداریم، اما واقعیتی را گفته که انتظار می رود امثال شما نیز به آن پی ببرید، و بدون ترس از برچسبهائی که معمولاً زده می شود در ریشه کنی این آفتی که اگر وارد قلب شود آن را فاسد می کند و اگر وارد جامعه شود نیز باز جامعه را فاسد می کند هم مسیر با اهل سنت قرار گیرید.  

پس مشکل جای دیگری است ماموستا گیان. با قدردانی و تشکر از تمام زحماتی که در سایر امور شرعی کشیده اید اما این مشکل را خودتان درست کرده اید و انتظار داریم دست به اصلاح بزنید.

نصرت و یاری رژیم صهیونیستی به سبک مفتی های نجدی ساکن در دارالکفرها

,سند واگذاری فلسطین به کفار توسط آل سعود

نصرت و یاری رژیم صهیونیستی به سبک مفتی های نجدی ساکن در دارالکفرها

به قلم : ابوابرهیم هورامی

معمولاً دشمن در دو جبهه بر علیه مسلمین و اهل اسلام وارد جنگ می شود: یکی  جنگ مسلحانه و دیگری جنگ نرم و روانی و تبلیغی که بسیار خطرناکتر از جنگ مسلحانه است چون جنگ نرم ایمان و افکار مسلمین را هدف گرفته است نه جسم آنها را .

در این زمینه به ذکر دیدگاه چند نفر از مفتی های مطرح در میان گروههای مسلح نجدیت در مورد جماعت حماس را بیان می کنیم به امید آنکه جرقه یا باشد جهت شناخت این اشخاص.  همه می دانیم که جماعت حماس در کنار جهاد اسلامی تنها نیروی جهادی در برابر رژیم صهیونیستی هستند که نمایندگی اتحاد ملت مسلمان فلسطین را در این جهاد انجام می دهند و بدون شک حمله به حماس یعنی حمله به ملت مجاهد فلسطین و  تضعیف جهاد فلسطین و خدمت به رژیم صهیونیستی .

 ابومحمد مقدسی می گوید: ما با تاسف و صراحت می گوییم که ما در نصرت دین و ملت خویش متکی به حماس نیستیم و به حماس هیچگونه امیدی نداریم تا زمانیکه به روند خود اصرار داشته و توبه نکرده و دست از انحرافات خود ندارد. (فنحن نقولها بصراحة وألم إننا لا نعوّل على حماس في نصر ديننا أو شعبنا ولا نعقد على شعاراتها وحماسها الآمال ما دامت مصرّة لم تتب ولم تتخل عن هذه الانحرافات ..)

ابوقتاده فلسطینی هم که نشان و علامت تخریب جهاد در تمام سرزمینهای اسلامی و خادمی مخلص در جبهه ی جنگ روانی دشمنان شده است به بهانه ی اینکه حماس به جای حکومت فلسطین نگفته حکومت امارت اسلامی، می گوید: حماس به دین الله و امانت اللهه خیانت کرده، و خونهای شهدا را هدر داده و..  این یک جاهلیت صریح است که هیچ گونه اسلامی در آن وجود ندارد و تمامی عذر و بهانه هایی را که آنان درباره رها کردن حکومت بر اساس شریعت بیان می کنند را می توان بر زیان طاغوتیان امروز جاری ساخت… باید گفت که حماس در معرکه ایمان شکست خورد و نمی توانند از این مرحله سربلند خارج شوند و این مسئله نشان می دهد که آنان مستحق خلافت بر روی زمین نیستند” (ولكن حماس خانت دين الله، وخانت أمانة الله، وفرطت في دماء الشهداء، …. هذه جاهلية صريحة لا إسلام فيها، وكل عذر يأتون به يستطيع أي طاغوت معاصر أن يقوله اليوم ليعتذر به …. سيكون هذا الإمتحان دليلاً على أنهم لا يستحقون الخلافة في الأرض)

به نظر شما اگر همین الان حماس را کنار بزنیم چه کسی جانشین او می شود تا بر زمین فلسطین و بخصوص غزه حکومت کند؟ قطعاً رژیم صهیونیستی یا مزدورانش چون محمود عباس .  این همان چیزی است که این مفتی ها به سبک دیگری می خواهند.

سند واگذاری فلسطین به کفار توسط آل سعود

ابوبصیر طرطوسی هم می گوید: خالد مشعل و در پس او حماس دروازه ایران برای شیعه کردن فلسطین هستند و این همان چیزی است که آیات و روحانیون تهران خواستار آن هستند و متاسفانه مشعل نیز هر آنچه را که آنان می خواهد در اختیار آنان گذاشته است.” (خالد مشعل ـ ومن ورائه حركته حماس ـ بوابة إيران لتشييع فلسطين، والشعب الفلسطيني .. هذا الذي يريده ساسة وآيايات وأحبار ورهبان طهران من وراء الاحتفاء بزيارة مشعل ـ وغيره من القيادات السنية ـ إليهم .. وللأسف فقد أعطاهم مشعل ما يريدون)

حماس جهت تجزیه ی دشمن و فراهم کردن بیشترین متحدین ممکن در برابر این دشمن اشغالگر جهت اتحاد فلسطینی ها تحت حاکمیت خودش و جلوگیری از جنگ داخلی بر دو عنصر تمرکز کرده است: ۱- آنهائی که شریعت را مبنای مبارزه قرار داده اند بر این اساس با آنها متحد می شود ۲- آنهائی که ملیت و نژاد را مبنا قرار داده اند و بدون درگیری اینها را نیز در جبهه ی تحت رهبری خودش قرار داده است

همین اتحاد فلسطینی ها نیز باعث نگرانی آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدین آنها شده است . چون این دشمنان جنگ میان فلسطینی ها را می خواهند نه اتحاد انها را به همین دلیل می بینیم که ابوبصیر طرطوسی وارد میدان شده و با شبهاتی شبه اسلامی می گوید: تاکید بر وحدت ملی که موجب از میان رفتن عقیده ولاء و براء می شود و…دوم: وحدت وطنی به این معناست که تفاوتی میان ابو جهل با ابو بکر وجود ندارد؛ زیرا هر دوی آنها از یک وطن هستند. (التأكيد على الوحدة الوطنية التي تعني تغييب عقيدة الولاء والبراء في الله …الوحدة الوطنية التي تعني عدم التفريق بين أبي جهل القرشي المكي الوثني، وبين أبي بكر الصديق القرشي المكي؛ لأن كلاهما ينتميان إلى وطن واحد ..)

 این است واقعیت مفتی های نجدی ساکن در دارالحربهای انگلیس و کانادا و اردن و … در تضعیف جبهه ی جهادی مسلمین و خدمت واضح و آشکار آنها به جبهه ی دشمن که به اصطلاح به جهادی بودن نیست شهرت یافته اند حالا بماند نجدی های درباری آل سعود و… .

  آیا کسی هست پند بگیرد؟ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (قمر/۲۲)

نجدیت و ترکیه دو لبه یک قیچی

نجدیت و ترکیه دو لبه یک قیچی

به قلم: مسعود سنه ای

این روزها دسته هائی از اهل جهاد که منهج خود را بر اساس تفکر نجدیت قرار داده اند خواسته و اکثراً ناخواسته ابزاری در دست کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو در رسیدن به سه هدف عمده ی دشمنان شده اند:

  1. ترساندن طاغوتهای دست نشانده که احتمال سقوط آنها وجود دارد و در نهایت دوشیدن و گرفتن امتیاز از آنها
  2.      ضربه زدن به دارالاسلام
  3. متنفر کردن و دور کردن مسلمین از اهل جهاد و نا امید کردن مسلمین از تشکیل حکومت مجری قانون شریعت الله

با آنکه نجدیت از نقش فرهنگی و تبلیغی وسیعتر از نقش نظامی برخوردار است با این وجود زمانی که وارد قلبها می شود باعث انحراف و بی رحمی و سخت شدن آن می شود و زمانی هم وارد جامعه و بخصوص وارد میدانهای جهاد می شود قطعاً باعث انحراف و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تولید تفرق و در نهایت منجر به : فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ (انفال/۴۶) سستی و بی ابهتی مومنین، و در برابر، باعث قدرت گیری طاغوتها و اهل بدعت شده اند.

آنچه تفاوت جبهه ی بیداری اسلامی و آمریکاست این است که جبهه ی بیداری اسلامی مایل است در جوامع اسلامی، انقلاب اسلامی همراه با حکومت اسلامی مجری قانون شریعت الله و حرکت به سمت وحدت واقعی اسلامی تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی شکل بگیرد و آمریکا تلاش می کند حکومت حاکم مسلمانان مبتنی بر قاعده دموکراتیک غربی با الگو پذیری از ترکیه و و تفرق و تجزیه ی بیشتر بر اساس معیارهای زبانی و قومی و نژادی شکل بگیرد.

در این راه آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی از هر امکاناتی از جمله گروههای متفرق و متعدد مسلح و غیر مسلح نجدیت به همراه  گروههای متفرق منتسب به اهل تصوف برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

اگر ما مجموعه کار نجدیت (چه مسلح و چه غیر مسلح آن) و حکومت سکولار ترکیه و اقمار آن را در کنار هم بگذاریم  متوجه خواهیم شد که این دو، دو لبه یک قیچی هستند. یعنی هیچ کدام از این دو بدون دیگری برندگی آنچنانی ندارد. در این حال هر دو این دو لبه هم نزد امریکا است و مکمل هم در دنیای اسلام هستند.

یعنی امروزه نجدیت حرکت های نظامی را مورد توجه قرار می دهد و حکومت سکولار ترکیه هم در کنار خدمت در ناتو به بعد فرهنگی و تبلیغی اهمیت می دهد.

آیا جهت جلوگیری از این توطئه ی دشمنان و جریانات انحرافی طرحی دارید؟

تغییر استراتژی به «نجدیت» ، تلاشی جهت سکولار کردن مسلمین

تغییر استراتژی به «نجدیت» ، تلاشی جهت سکولار کردن مسلمین

به قلم: صلاح الدین الکوردی

استراتژی به یک زبان یعنی:چگونگی رسیدن به هدف. زمانی که اهداف ثابت هستند اما در چگونگی رسیدن به هدف تغییراتی به وجود می آید و تاکتیها نیز بر همین مبنا عوض می شوند گفته می شود که استراتژی تغییر کرده است .

با آنکه جرقه های تفکر «نجدیت» در میان اهل جهاد در قرن گذشته توسط امثال ابومحمد مقدسی در پیشاور زده شد اما دوره ی رشد و بلوغ آن به زمان ابومصعب زرقاوی و ابوبکر بغدادی بر می گردد؛ هر چند در درون القاعده هم این دوران به بعد از کشته شدن اسامه بن لادن و روی کار آمدن ایمن الظواهری گره خورده است.

از زمانی که به این شکل تفکر «نجدیت»  بر اهل جهاد منطقه ای حاکمیت پیدا می کند به تدریج تمام تفاسیر اسلامی دیگر در تنگناه قرار گرفته و به کلی به حاشیه رانده می شوند و تفکر برتر می شود «نجدیت» .  به این شکل به جای شورائی که توسط دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن از تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی جهت جهاد با آمریکا به عنوان سر افعی شکل گرفته بود ما شاهد ظهور یک حزب هستیم . آنهم حزب «نجدیت».

 زمانی که ایمن الظواهری و زرقاوی و ابوبکر بغدادی تفکر محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد را مبنای عمل خود قرار می دهند جهان اسلام شاهد تکرار فجایع جنگهای داخلی زمان محمد بن عبدالوهاب در عربستان و بر علیه حکومت عثمانی بود.

ابتدا جنگهای درونگروهی احزاب مختلف مسلح نجدی در عراق و سوریه و یمن و حتی سومالی و غرب آفریقا شروع شد هر چند سالها قبل جنگ روانی بین گروههای مختلف نجدی شروع شده بود؛ به دنبال آن به بهانه مشرک و خوارج و رافضی و … بودن جنگ بر علیه سایر مسلمین مخالف شروع شد تا اینکه در نهایت «نجدیت»  مسلح در زمان ما نتوانست به موفقیت زمان محمد بن عبدالوهاب برسد و به حاشیه رانده شده است.

  بزرگترین کارکرد «نجدیت»  از گذشته تا کنون، و مهمترین تلاش نجدیت بر مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تضعیف سایر گروههای جهادی و تولید جنگ داخلی و جدا کردن مسلمین از اهل جهاد است که در این راه در حقیقت پیام آور دو آفت برای مسلمین بوده است :

  1. کمک به سکولار سازی جوامع اسلامی با دامن زدن به تفرق و جنگهای داخلی  و بخصوص افراط گری به نحوی که مسلمین را از اهل جهاد نا امید و از اسلام انسان ساز و جامعه ساز می ترساند و آنها را به سوی سکولاریستها فراری می دهد.
  2. کمک به سیاست های امریکا و بخصوص رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اسلامی . چنانچه کار را به جائی رسانده اند که فعالیتهای نظامی رژیم صهیونیستی در مصر و سوریه و عراق و حتی یمن هم گسترش پیدا کرده و حسابی برای اهل جهاد و سایر مسلمین باز نمی کند.

اینگونه است که می بینیم با آنکه هدف این گروههای مسلح رسیدن به حکومتی اسلامی است اما از زمانی که استراتژی منهجی خود را به نجدیت تغییر داده اند در واقع نه تنها به آن هدف نزدیک نشده اند بلکه ناخواسته در خدمت دشمنان آن هدف عمل کرده و در راستای سکولار کردن مسلمین قدم برداشته اند