شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت سوم )

شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه  بر پیکره ی امت اسلامی  ( قسمت سوم )

گردآوری و ارائه دهنده : احسان هورامی

چهار دهه پيش و در سال ۱۹۸۰ در ترکيه آخرين کودتاي نظامي توسط ژنرال کنعان اورن و در راستاي کودتاهاي قبلي (که هر ۱۰ سال يکبار به منظور تثبيت نظام لاييک و سکولاريستي آتاتورک در ترکيه انجام مي‌شد)، مديريت کشور را در پي تحولات جديد در منطقه به ويژه تحول عظيم  بيداري اسلامي در منطقه  و امضاي موافقت نامه ننگين کمپ ديويد (۱۹۷۹) به دست گرفت.

 تورگوت اوزال که يک اقتصاددان تکنوکرات و از لحاظ سياسي سكولاريست ليبرال بود با خانه‌نشين شدن سياستمداران قديمي ترکيه از جمله سليمان دميرل، نجم‌الدين اربکان و بولنت اجويت توسط کودتاگران که از فعاليت سياسي منع شده بودند، با سازماندهي حزب آناوطن (مام ميهن) در انتخابات مجلس پيروز شد و به عنوان نخست‌وزير، کابينه اش را تشکيل داد. با وجود فضاي امنيتي کشور که توسط نظاميان ايجاد شده بود، اوزال در رويکردي هدايت شده چهره‌هايي ليبرال رده ي سكولار به اصطلاح اسلام‌گرا چون کاظم اکساي و محمد کچه‌جيلر را در کابينه‌اش به کار گرفت و خود نيز با وجود برخورد خشن نظاميان با اسلام‌گرايان رفتاري مسالمت‌جويانه با آنان داشت.

 مردم مسلمان ترکيه که تفکرات سكولاريستي  ديکته شده غرب توسط آتاتورک را نپذيرفتند و اعتقادات عميق اسلامي آنان همواره نکته مکث و ترديدي از سوي غرب در نگاه به اين کشور بود، اين بار با بهره‌گيري از تجربه گران‌سنگ بيداري اسلامي  به سازماندهي جديدي در ميان اقشار مختلف به ويژه جوانان پرداختند. حجاب به نمادي در مبارزه عليه لاييسم و نظام سکولار آتاتورک تبديل شد. بازار انتشارات اسلامي گرم و تجمعات بعضا ده‌ها هزار نفره جوانان متدين و مصمم ترکيه در طول سال هاي ۱۹۸۰ از تحولاتي جدي در آينده‌اي نزديک خبر مي‌داد.

ادامه خواندن شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت سوم )

شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت دوم )

شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه  بر پیکره ی امت اسلامی  ( قسمت دوم )

گردآوری و ارائه دهنده : احسان هورامی

ج: چالش های مهم فراروی سکولاریسم در ترکیه

۱ – چالش های نظری

۱ – ۱ – تعارض اساسی سکولاریسم با دین مردم (اسلام) : سکولاریسم  را چه به معنی الحاد، و چه به معنی جدایی دین از سیاست و امور اجتماعی و قضائی و اقتصادی و فرهنگی و…بدانیم نتیجه آن جدایی دین از کلیه شوؤن اجتماعی است و به لحاظ جامعیت دین اسلام در کلیه امور زندگی، تحمیل سکولاریسم بر یک جامعه مسلمان به معنی حذف یا مخالفت با اسلام و تشریع شریعتی در مقابل احکام الهی به شمار می رود . امری که به شدت از آن نهی شده است «ام لهم شرکاء شرعوا لهم من الدین ما لم یاذن به الله » (۱) (یا برای آنان شریکانی هست که دینی را برای آنان تشریع می کنند که خداوند بدان اجازه نفرموده است)، خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: «فلا وربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم » ، (۲) «نه چنین است و به خدایت سوگند ایمان نمی آورند تا این که تو در نزاعشان حکم کنی .»

بر پایه سخن خداوند اعتقاد به جواز حکم به غیر آن چه خداوند در کلیه شؤون زندگی نازل فرموده، کفر است و فرد سکولاریست اگر چه معتقد به برتری حکم زمین بر حکم الهی نباشد ولی به دلیل این که عملا اموری را که خداوند حرام شمرده، مباح داشته است، بنابر اجماع مسلمانان کافر ی مرتد به حساب می آید . (۳)

به عبارت دیگر، پذیرفتن اصل سکولاریسم در اسلام به معنی خروج از دین خواهد بود . مصطفی کمال، نظر احمد احمدی باشار (۴) را که یکی از دوستان نزدیکش بود پرسید; باشار جواب داد: عدم دخالت دین در امور دنیایی در مسیحیت می تواند مورد بحث قرار گیرد اما در اسلام که دینی بی نهایت کامل است مساله ای به نام جدا سازی دین و دولت وجود ندارد . وی به مصطفی کمال هشدار می داد که: «اجرای سکولاریسم به شکلی که در ترکیه آغاز شده است چیزی جز بی دینی نیست و در چنین حالتی هر اقدامی که انجام بدهیم با مخالفت دین روبرو خواهیم شد و ملت بدون حکومت و یا بدون دین خواهد ماند و کشور از خلقی که دین و حکومت را متفقا قبول کند محروم خواهد ماند .» (۵)

ادامه خواندن شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت دوم )

شناختی بر خنجر مسموم سکولاریستهای ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت اول )

شناختی بر خنجر مسموم سکولاریستهای ترکیه  بر پیکره ی امت اسلامی  ( قسمت اول )

گردآوری و ارائه دهنده : احسان هورامی

تركيه ي فعلي  سرزميني است مسلمان نشين كه حكومتي سكولاريست بر آن حكمراني كرده و داراي دولتی  سكولار ودموکراتیک، عضو ناتو و متحد دیرین ایالات متحده آمریکا نیز می باشد.علاوه براین  به خاطر اینکه  جزو نوچه های جناح ناتو و آمریکا قرار گرفته نقش مهمی را در حفظ منافع ایالات متحده آمریکا و انگلستان در منطقه خاورمیانه، بالکان و قفقاز دارد.اما آنچه دارای اهمیت می باشد این است که موقعیت ژئوپلتیک این کشور تازه تاسيس نژادي سكولاريستهاي خارجي و مرتدين سكولاريست داخلي را به توليد دين جديدي در زير پوسته ي اسلام  كشانده  است كه به صورت كاريكاتوري  بین اسلام، جهانی شدن سرمايه داري ، مدرنیته و دموکراسی سکولار با یکدیگر همزیستی  اجباري ایجاد نموده است.

البته در سال های اخیر اين  نوع تحريفي و مسخ شده از اسلام در فضای حکومتی سكولاريستي ترکیه ظهور و نمود بیشتری داشته است. ورود نسل جدیدی از سیاستمداران و مدیران دارای تمایلات  عوام فريبانه ي اخوان الشياطيني  در صحنه سیاست و مدیریت  سكولاريستي جامعه در دهه ۸۰ ، نزدیکی ترکیه به جهان اسلام از دهه۱۹۸۰ به بعد در نتیجه سياستهاي ابزاري  اوزال از دين صوفي گرايانه ي رايج ، کودتای سال ۱۹۸۰ که سبب سرکوبی گروه های افراطی راست و چپ گردید و به ایجاد نوعی خلا ایدئولوژیکی منجر گردید، دگرگونی اقتصادی، اجتماعی، در چند دهه اخیر که سبب مهاجرت گسترده مردم از شهرهای دورافتاده آناتولی به شهرهای بزرگی همچون استانبول و آنکارا گردید، تلاش کارگزاران  سكولار در استفاده از اسلام برای مقابله با ایدئولوژی های افراطی چپ و راست، همچنین گسترش تنش و احساسات تجزیه طلبانه در مناطق کردنشین جنوب شرقی ترکیه ، قدرت یافتن حزب  كمونيستي  کارگران کردستان (پ .ک. ک) و به قدرت رسیدن حزب سكولاريستي منتسب به اخوان الشياطين عدالت و توسعه و تلاش آن برای تقویت اسلامي تحريف شده و بدعتي تحت شعار اسلام میانه رو برای مقابله با اسلام گرایی شريعت طلب  از جمله عواملی است که سبب رشد اسلام بدعتي و مسخ شده  در ميان سياستمداران سكولار ترکیه در چند دهه اخیر گردیده است.نکته دیگری که حائز اهمیت می باشد سناریوهایی است که ترکیه با گسترش اسلام گرایی واقعي شريعت مدار  در دهه های آینده در سیاست داخلی و خارجی خود با آن روبرو خواهد شد.ادامه دادن روش مسخ شده ي به ظاهر اسلامي  و مطابق با دیدگاه اتحادیه اروپا، گسترش تدریجی اسلام واقعي و مداخله نظامی در این کشور سكولاريستي  از جمله سناریوهایی است که این کشور در دهه های آینده با گسترش اسلام گرایی شريعت طلب  با آن روبرو خواهد شد.به هر حال با گسترش اسلام گرایی شريعت طلب  و نتایج حاصله از آن در ترکیه ایالات متحده نیز با فرصت ها و چالش های متفاوتی روبرو می گردد.

سیاست و مذهب در ترکیه

ادامه خواندن شناختی بر خنجر مسموم سکولاریستهای ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت اول )

حقایقی در مورد امارات متحده عربی و نقش آن در جنگ با اسلام

حقایقی در مورد امارات متحده عربی و نقش آن در جنگ با اسلام

نویسنده: سلیمان بلغاری

مترجم : انجمن  ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بیساران

  • امارات متحده عربی از رژیم مبارک در هر سال حدود ۱۲ میلیارد دلار، عمدتا فرآورده های نفتی کمک کرده است. پس از انقلاب و سرنگونی مبارک ، امارات به طور کامل کمک های خود را به مصر متوقف نمود اما. پس از کودتای نظامی از حکومت سکولاریستهای کودتاگر پشتیبانی می کند.
  • آمریکا را در بحران اقتصادی در سال ۲۰۱۰ کمک کرد،و  توافق برای خرید تسلیحات به ارزش ۲۰۰ میلیارد دلار را برای نجات آمریکا امضا کردند.
  • ایالت آریزونا آمریکا را پس از طوفان معروف در سال ۲۰۰۸ در حدود ۱۰ میلیارد دلار،جهت  بازسازی تمام مدارس در آن ایالت کمک کرده است.
  • امارات در جنگ سکولاریستهای جهانی در برابر مسلمانان مالی در حدود ۷ میلیارد دلار  فرانسه را کمک کرد –  این پول برای کمک به فرانسه در جلوگیری از استقرار شریعت توسط مسلمانان در آن سرزمین فرستاده شد .
  • امارات برای مخارج به اصطلاح سال نو نصرانی نزدیک به ۲ میلیارد دلار خرج کرد.
  • امارات یک پناهگاه برای همه ی فراریان  از  قانون  مانند أحمد شفیق، جنایتکاران جنگ و خانواده بشار اسد است.
  • امارات، لانه ای  برای سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده و غرب در منطقه است. پس از سرنگونی مبارک، همه دستگاه ها از مصر به امارات متحده عربی منتقل شد.
  • امارات متحده عربی مرکز مالی برای پول شویی و تجارت اسلحه، و همچنین به عنوان فحشا است. و با یک سفر به دبی شما می توانید از تمام این واقعیتها مطمئن شوید .
  • امارات جنایتکار معروف جنگی صرب به اتهام نابودی مسلمانان را با مبلغی بسیار ناچیز و بدون مشکل در حدود ۴۰۰ دلار  پذیرا شد .
  • ولیعهد ابوظبی محمد بن زاید قسم می خورد که جهت سرنگونی اخوان از حکومت مصر هرتلاشی بکند، حتی در صورتی که منجر به صرف تمام  بودجه ابوظبی باشد . و به وعده اش نیز عمل کرد .  
  • در امارات متحده عربی آمریکایی ها یک پایگاه  برای سازمان اطلاعاتی سیا در جبل علی  جهت  بازجوئی ، شکنجه از همه زندانیان: مجاهدین و کسانی که “مشکوک” به شرکت در جهاد، یا فقط مسلمانانی،  که سازمان سیا آنها را در “لیست سیاه” خود قرار داده است .
  • و….

سوال این است: امارات متحده عربی به چه دین یا ملتی  تعلق دارد؟

جرقه های کشف حجاب و « تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ » در عربستان زده شد

جرقه های کشف حجاب و « تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ » در عربستان زده شد

به قلم: مسعود سنه ای

الله تعالی می فرماید : یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا (اعراف/۲۷) ای آدمیزادگان ! شیطان شما را نفریبد، همان گونه که پدر و مادرتان را (فریفت و) از بهشت بیرونشان کرد و لباسشان را از (تن) ایشان بیرون ساخت تا عوراتشان را بدیشان نماید .

در این صورت به محض اینکه شخص گول شیطان را خورد و تابع شک و گمانهای جاهلی «ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ» شد و همین شک و گمانها را به صورت قانون در آورد و تابع حکم جاهلیت«حُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ» شد اولین نشانه های ظاهری و قابل روئیت آن در لخت شدن زنان خودش را نشان می دهد یعنی: «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ».

در این صورت داشتن حجاب یعنی تبعیت از قانون شریعت الله و بی حجابی مساوی است با جاهلیت و نماد جاهلیت و تبعیت از شیطان.

رژیم فاسد آل سعود که سالهاست در راه سکولار (مشرک) کردن سرزمین وحی قدمهای کوچک و بزرگی را برداشته است این بار قدم بزرگتر حرکت در مسیر کشف حجاب و زمینه سازی و تامین امنیت برای بی حجابان را برداشته است.  وزارت کشور عربستان با صدور دستورالعملی فوری برخورد با زنان بی‌حجاب را از ۲۳ سپتامبر (روز ملی) ممنوع اعلام کرد.

لازم به ذکر است که محمد بن سلمان هفته گذشته در مصاحبه با فرستنده سی‌ان‌ان گفت که خواستار پوششی “متین و محترم” برای زنان کشورش است. او توضیح داد که چنین پوششی “نباید عبایه [عبای زنانه] یا چادر سیاه باشد”.

با آنکه یک هفته قبل از سخنان ولیعهد آل سعود مسلمین در مدارس”جشن عبایه” گرفته بودند و زنان دارای عبایه به عنوان سرمشق زنان معرفی شده بودند، اما عربستان سعودی کشوری پادشاهی است و کلام پادشاه در آن عین قانون است.

طبق معمول، شورای علمای عربستان هم در توجیه و تائید سخنان ولیعهد اعلام کرد: “زنان سعودی دیگر نیازی نیست از چادر استفاده کنند به شرط اینکه ساده پوش باشند!”. البته زمانی که رئیس جمهور آمریکا هم دستوری در مورد کتب درسی عربستان یا گروههای جهادی یا هر امر دیگری صادر می کند این علمای نجدی درباری به سبک خودشان این سخنان را در قالب فتوا برای مردم بیان می کنند.

به نوشته  اشپیگل: ” دستور پلیس مذهبی یا ناظران شرعی دیگر کارساز نیست و این در حالیست که تا همین چند وقت پیش مأموران پلیس زنانی که حجاب اجباری را رعایت نمی‌کردند دستگیر می‌کردند و به پاسگاه می‌بردند یا تحویل “قیم” آنها می‌دادند که پدر یا همسر آنهاست. حال کسی جرأت نمی‌کند خلاف خواست ولیعهد سعودی عمل کند. برخی از مردم می‌گویند: «یک سال بگذرد، و بعد خلاص! دیگر قال عبایه کنده شده است”

قرضاوی مفتی ناتو و ارزش فتواهای او نزد مرغهای مصنوعی اش (۲)

قرضاوی مفتی ناتو و ارزش فتواهای او نزد مرغهای مصنوعی اش (۲)

به قلم : مسعود سنه ای

مورد دیگری که می تواند چهره ی واقعی این مفتی ناتو را بیشتر نشان دهد موضعگیری های او در برابر گروههای جهادی و کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی  و جبهه ای است که خود را به آن متصل کرده و از آن انتظار کمک و یاری دارد.

آیا شما دیده یا شنیده اید که  قرضاوی از جهاد و مجاهدین ملت مظلوم افغانستان یا سومالی یا یمن و… در برابر آمریکا و ناتو حمایت کرده باشد؟  اما در این مورد سوریه اتفاقات قابل توجهی رخ داد که برای هر کسی که زره ای ایمان در وجودش باشد و یا از نعمت عقل بهره ای برده باشد برایش مشخص می شود که قرضاوی کیست و مریدان زبان دراز و چند چهره اش چه کسانی هستند؟

ابتدا شایعه ای بود که در آن آمده بود که قرضاوی حزب کمونیست و مرتد کارگران اوجالان (pkk) که دستش به خون هزاران مسلمان اهل سنت ترکیه و عراق و سوریه آلوده شده است را تروریست خوانده است!!  اما فوراً دکتر علی قرداغی نائب قرضاوی گفت: تبلیغات دروغینی که به نام اتحاد جهانی علمای مسلمین و دکتر یوسف قرضاوی منتشر شده مبنی بر اینکه ایشان حزب کارگران کردستان ترکیه(PKK) را تروریست خوانده واقعیت ندارد.

به این هم بسنده نکردند و خود قرضاوی با ادبیاتی شبیه سکولاریستهای محلی کورد گفت: “من چنین موضعگیری را در هیچ رسانه ای اعلام نکرده ام. ما درحالی این اخبار بی اساس را تکذیب می کنیم که در خصوص مشکلات برادران کُردمان در هر چهار بخش کردستان تاکید می کنیم.”

در کنار این، زمانی که فتوای جهاد در سوریه را صادر کرد و کسی از مریدانش تکان نخوردند گفت: “در حالی که ایران با ارائه تسلیحات از نیروهای سوری پشتیبانی می‌کند، چرا ما نباید دراین باره کاری انجام دهیم.” اما کارش چه بود ؟

  • ابتدا تمام کسانی که در کنار حکومت سوریه بودند را تکفیر کرد . به عنوان مثال در مورد حزب الله لبنان گفت: “اين حزب که در لبنان است،‌ حزب شيطان است زيرا به حکومت ديکتاتوري و ظالم سوريه کمک مي‌کنند!”

الله تعالی می فرماید: الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا﴿۷۶﴾  کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می‌کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت . پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.

  • کار دوم قرضاوی این بود که گفت: ” ما از همه جهانيان و جامعه بين الملل از جمله ايالات متحده آمريکا،‌ فرانسه،‌ بريتانيا، آلمان،‌ ايتاليا و همه و همه مي‌خواهيم که عليه آنهايي که ضد ملت سوريه مبارزه مي‌کنند،‌ بايستند!”

بله، قرضاوی این است. ای کاش خودش را در جبهه ای قرار می داد که مسلمانند (حالا فرق نمی کرد جبهه ی مخالفش بشار است یا حزب الله یا …) تا می شد برایش عذری قائل شد، اما  قرضاوی تمام این مقدمه چینی ها و تکفیرها و تلاش جهت تولید جنگ شیعی- سنی را انجام می دهد تا در نهایت آمریکا و اعضای ناتو را به عنوان منجی معرفی کند.  

قرضاوی مفتی ناتو و ارزش فتواهای او نزد مرغهای مصنوعی اش (۱)

قرضاوی مفتی ناتو و ارزش فتواهای او نزد مرغهای مصنوعی اش (۱)

به قلم : مسعود سنه ای

دکتر یوسف قرضاوی که در مورد اردوغان رئیس جمهور سکولار ترکیه و عضو ناتو می گوید: “خداوند و فرشتگان و مومنان صالح رجب طیب اردوغان را کمک می‌کنند!”

در مرحله بعد : قرضاوی زمانی از گروه سکولار جیش الحر سوریه که ابزار دست ناتو و آمریکا شده است تمجید می کند و می گوید: ارتش آزاد سوریه با سلاح‌های سبک در مقابل هواپیماهای میگ روسیه می‌جنگد. در کنار این تمجید  فتوا می دهد که همه باید در کنار این انقلابیون سوری مورد حمایتش جهاد کنند و می گوید:هر مسلمانی که توانایی جنگیدن دارد باید به سوریه برود و در کنار انقلابیون سوریه علیه رژیم اسد که تاکنون بیش از ۱۰۰هزار نفر را به قتل رسانده است، بجنگد.”

اما دیدیم که طرفدارنش در سراسر دنیا از جای خود هم تکان نخوردند و فتوایش باد هوا شد. مگر در میان این مرغهای مصنوعی که پرورش داده اند انسان‌ با غیرت و با شهامتی برای جهاد پیدا می شود؟

شما تصور کنید زمانی که هوشی مین سکولار و کمونیست دستور جنگ عمومی بر علیه فرانسوی ها و آمریکائیان را می دهد، مگر ندیدیم که چه حماسه هائی آفریدند؟  یا زمانی که آیت الله خمینی فتوای جنگ بر علیه صدام حسین سکولار را می دهد و هزاران نفر داوطلب حضور در جنگ می شوند و…. بعد بیائید دستورات این دو نفر با دو دین متفاوت را با فتوای قرضاوی و واکنش مریدانش مقایسه کنید تا بدانید که سخنان دکتر عبدالله عزام در مورد دست پرورده های امثال قرضاوی چقدر با واقعیت تطابق دارد.

دکتر عبدالله عزام می گوید: اینها فرزندانی شبیه مرغ مصنوعی برای ذبح پرورش می دهند .

آیا از مریدان قرضاوی و مرغهای مصنوعی که پرورش داده انتظار غیرت و شهامت و جنگ در راه الله می رود؟ حاشا و کلا اینها تنها در برابر مجاهدین شریعت گرا زبان درازی می کنند و… آیا یکی از اینها را دیدی که در اطراف خودت یا در سراسر جهان به سمت سوریه به نیت جنگ با حکومت بشار اسد بروند؟

بعد همین مرغهای مصنوعی سکولار زده که هزاران کیلومتر از برنامه های امامان شهید حسن البناء و سید قطب رحمهما الله فاصله گرفته اند می گویند:  اگر ۳۰۰ نفر پرورش بدهیم کل دنیا را می گیریم و …

همین الان بیشتر از ۳۰۰ هزار نفر کادر پرورش یافته  و چندین میلیون طرفدار در سراسر دنیا دارند اما مطمئن باشید که از این مرغهای مصنوعی کاری بر نمی آید. جهاد نیاز به  ایمان و غیرت و شهامت و شجاعت و غیرت دارد چیزی که این مرغهای مصنوعی از آن بی بهره اند .  

جنگ زرگری حکومت سکولار ترکیه در مورد عادی سازی روابط مزدوران عرب با رژیم صهیونیستی شوخی تلخ دشمنان با شعور مسلمین

جنگ زرگری حکومت سکولار ترکیه در مورد عادی سازی روابط مزدوران عرب با رژیم صهیونیستی شوخی تلخ دشمنان با شعور مسلمین

به قلم: کارزان شکاک

حکومت سکولار ترکیه اولین کشور در تمام سرزمینهای مسلمان نشین بود که رژیم صهیونیستی را در سال ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت و فعالیت‌ دیپلماتیک خود را در تل‌آویو و در سال ۱۹۵۰ آغاز کرد و در تمام این سالها تا کنون روابط گسترده‌ی سیاسی، علمی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و تجاری برقرار بوده است.

نکته ای که در روابط حکومت سکولار ترکیه با رژیم صهیونیستی قابل تامل اینکه : حکومت سکولار ترکیه همیشه در حالت «عملی» در تمام سیاستهای رژیم اشغالگر فلسیطن در کنارآن بوده است اما در حالت «زبانی» سعی کرده جنگ زرگری راه بیندازد و چنین نشان دهد که در جبهه مسلمین و مخالفین رژیم صهیونیستی است. به عنوان مثال:

  • حکومت سکولار ترکیه «به ظاهر» به اعزام سربازان رژیم صهیونیستی به خاک مصر در سال ۱۹۵۶اعتراض کرد اما «عملاً» در کنار این رژیم وبریتانیا و فرانسه قرار گرفت.
  • حکومت سکولار ترکیه در هنگام جنگ شش‌روزه  که در سال ۱۹۶۷ آغاز شد و با اشغال قدس شرقی، کرانه بختری، شبه‌جزیره سینا و بلندی‌های جولان در سوریه به پایان رسید، در «زبان» از کشورهای عربی طرفداری کرد اما در «عمل» در کنار رژیم صهیونیستی بود.
  • حکومت سکولار ترکیه با وجود به آتش کشیده شدن مسجدالاقصی در سال ۱۹۶۷ روابط خود با رژیم صهیونیستی را ادامه داد  و این روابط تا سال ۱۹۸۰ در سطح سفیر تداوم یافت.
  •         به دنبال اشغال قدس شرقی توسط رژیم صهیونیستی و اعلام آن به عنوان پایتخت ابدی آن در سال ۱۹۸۰ حکومت سکولار ترکیه باز روابط خود را ادامه داد و عملاً در کنار رژیم صهیونیستی ماند .
  • حکومت سکولار ترکیه به پیش‌نویس قطعنامه علیه نمایندگی اسرائیل در سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۹ رای مخالف داد و به این شکل برای چندمین بار به تمام مجامع بین اللملی ثابت کرد که «عملاً» در کنار رژیم صهیونیستی است.  
  • حکومت سکولار ترکیه به همراه رژیم صهیونیستی به صورت «علنی و رسمی» در سال ۱۹۹۴ یک توافقنامه همکاری در زمینه امنیتی، و در سال ۱۹۹۶ نیز یک توافقنامه همکاری دیگر در زمینه آموزش نظامی امضا کردند. بر اساس این توافق هر دو کشور اطلاعات امنیتی رد و بدل کرده و روسای سازمان های اطلاعاتی آنها نشست های دوره ای تشکیل می دهند. به موجب این توافق سازمان موساد یک مرکز اطلاعاتی در ترکیه تاسیس کرد.
  • حکومت سکولار ترکیه در مقابل حملات رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ به لبنان و در سال ۲۰۰۸ به نوار غزه «عملاً» در کنار رژیم صهیونیستی بود و «زبانی» در حال جنگ زرگری .
  • در اوایل سال ۲۰۰۹ رجب طیب اردوغان، نخست وزیر وقت حکومت سکولار ترکیه در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس واکنش شدیدی به سخنان شیمون پرز، رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در مشروع دانستن حملات خود به غزه نشان می دهد و حتی سالن کنفرانس را ترک می کند اما «عملاً» بنزین هواپیماهای جنگنده های رژیم صهیونیستی  و خوراک و آب سربازانی که مسلمین را در غزه قتل عام می کنند را تامین می کند و این بار هم «عملاً» در کنار رژیم صهیونیستی قرار می گیرد و «زبانی» در کنار مسلمین و مشغول جنگ زرگری می شود.
  • حتی حجم تبادلات اقتصادی ترکیه با اسرائیل در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱، پس از حمله به کشتی مرمره، ۳۰٫۷ درصد افزایش می یابد.

اما هرگز نباید فراموش کنیم که  روابط استراتژیک ترکیه – رژیم صهیونیستی همیشه شریک سومی هم در کاخ سفید داشته است. این واقعیت حتی در برخی معاهدات ۳ جانبه نیز به صراحت وجود دارد.

ادامه خواندن جنگ زرگری حکومت سکولار ترکیه در مورد عادی سازی روابط مزدوران عرب با رژیم صهیونیستی شوخی تلخ دشمنان با شعور مسلمین

تفاوت اساسی اهل سنت و جماعت با نجدیت در تکفیر اهل قبله

تفاوت اساسی اهل سنت و جماعت با نجدیت در تکفیر اهل قبله

به قلم: ابوابراهیم هورامی

اهل سنت و جماعت در تکفیر مسلمین تابع قواعد و ظوابطی هستند و برای اهل قبله قواعد و عذرهای معتبر شرعی قائل هستند که متاسفانه از سوی نجدیت نادیده گرفته شده است.

محمد بن عبدالوهاب می گوید: هر کس بگوید من عبادت برای غیر الله انجام نمی دهم و من تعرض و  کسانی که عبادت برای قبور را انجام می دهند تکفیر نمی کنم، پس این شخص در گفتن لا اله الا الله کذاب بوده و ایمان به الله نیاورده و کفر به طاغوت نداشته است.( فتاوی أئمه النجدیه  ۳/۷۸)

لازم است تمام پیروان محمد بن عبدالوهاب بدانند که نزد اهل سنت و جماعت اگر مسلمانی دچار جرم و مکفره ای شد به ناچار باید او را از «۴فیلتر» بگذرانند .این «۴فیلتر» عبارتند از :

  1. اثبات جرم (باید ابتدا ثابت شود این شخص چنین جرمی کرده است)
  2. تأئید جرم توسط الله و رسولش صلی الله علیه وسلم (باید مشخص شود که این جرم توسط الله و رسولش  صلی الله علیه وسلم به عنوان مکفره معرفی شده اند نه توسط فلان شیخ و مُلا و…)
  3. شروط تکفیر ( ۱- مکلف باشد ۲- جهل نداشته باشد ۳- بايد سخن و كفری كه مرتكب شده، آشكار، روشن، قاطع و صریح الدلاله باشد، و هيچ گمان، شك و شبهه ای در مورد آن وجود نداشته باشد)
  4. موانع تکفیر(جهل، تاويل، خطاء، فراموشی و نسیان، اکراه و اجبار، عدم اراده ی فعل (مثل اینکه شخص شعورش قفل شده و نمی داند به دلیل شدت خوشحالی یا شدت عصبانیت و نگرانی، ترس، غم و غصه چه می گوید یا چه می کند). عده ای هم تقلید را جزو موانع تکفیر بیان نموده و عدم تقلید را جزو شروط بیان کرده اند)

حالا اگر شخصی از این «۴فیلتر» عبور داده شد و مشخص شد که ۱- آگاهانه  ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری دچار این جرم شده و فاسد تشخیص داده شد و عذر معتبر شرعی نداشت و حتی شبهه ای هم وجود داشت که به آن چنگ زد تا مانع از تکفیر این مسلمان شود آنوقت است که شخص آلوده را تکفیر می کند.

نکته ی مهم این است اگر شخصی بگوید که من برای تکفیر شخص مسلمان این ظوابط مورد پذیرش اهل سنت را رعایت می کنم و تا این ظوابط در مورد کسی رعایت نشود من چنین شخصی را تکفیر نمی کنم در نزد محمد بن عبدالوهاب و تمام علمای نجد چنین شخصی خودش هم کافر است. و لله المستعان .

محمد بن عبدالوهاب در رساله هفتم خود ردی بر ابن سحیم و پیروان او را می دهد و آن ها را تکفیر میکند و می گوید: هرکس علی بن ابی طالب را به فریاد بخواند کافر است و هرکس در کفر او شک کند و او را تکفیر نکند کافر است پس حال آن شخص چگونه است که آن ها را مسلمان می داند و با موحدین به جدل می پردازد و موحدین را خوارج و کافر می نامد.( الدرر السنیه   ۱۰/۳۶)

باید برای همه واضح شود که این منهج عقیدتی و فکری محمد بن عبدالوهاب و تمام همفکرهای او و اگر می بینید که گروهی چون جماعت دوله این تفکر را پیاده می کند نشان از صداقت اوست و اگر می بینید که افرادی وجود دارند که خود را پیرو محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد می دانند اما این تفکر را پیاده نمی کنند و حتی مجریان این تفکر را خوارج و تکفیری می دانند نشان از ریاکاری و نفاق و یا جهل آنها به عقاید محمد بن عبدالوهاب و نجدی هاست .

علمای درباری نجد و منبع فتواهای آنها

 علمای درباری نجد و منبع فتواهای آنها

به قلم: ابوبکر الخراسانی

کسانی که اهل علم و بصیرت باشند قبل از اینکه فتنه بیاید آن را متوجه می شوند اما زمانی که فتنه رخ داد همه از آن آگاه می شوند. اهل علم با شناختی از منهج نجدیت دارند می دانند که این تفکر وارد هر سرزمینی شود به دنبال خودش تفرق و چند دستگی و مشغول شدن مسلمین به مسلمین و جنگ لفظی و فیزیکی میان مسلمین را به ارمغان می آورد به همین دلیل تمام تلاش این علماء این است که با تبلیغ منهج صحیح اسلامی مانع چنین مشکلات و فتنه هائی شوند.

شما تصور کنید که سعید رسلان مصری از بزرگان نجدیت که در کنار سیسی ایستاده و مخالف اخوان المسلمین است و مثل خیلی از جاهلها خیال می کند که حاکم قطر مثل اردوغان اخوانی است به همین دلیل بر حاکم قطر  که سخنانی مخالف سیسی گفته ایراد میگیرد و او را خیانت کار میخواند؛ حالا در برابر این شخص صالح فوزان از دیگر بزرگان نجدیت، برای اینکه ایراد گرفتن از حکومتهای فاسد و ظالم گسترش پیدا نکند، بر رسلان رد میدهد که ایراد گرفتن علنی بر حاکم کشور چه کشوری که در آن هستی و چه کشور دور دست صفت خوارج است و این یک نوع خروج است.!!

در اینجا صالح فوزان نجدی مخالف نقد گرفتن بر حکام دولت هاست حتی دولت های دور دست ،وی حتی اعتراض قلبی را هم مصداق شورش می داند و مدعیست تنها حالتی که مصداق «النصیحه لولی المسلمین» می تواند باشد انتقاد غیر علنی و پنهانی است، اما به راحتی در مورد امارتها و حکومتهای اسلامی در افغانستان و یمن و سومالی و ایران و مالی و …. دروغپراکنی می کند و جنگ روانی راه می اندازد!

حالا سوال ما اینجاست چرا صالح فوزان و امثال او  در مورد این حکومتها و رهبرانشان اینگونه حرف میزنند، در حالی که آنرا صفت خوارج میدانند و این حاکمیتها بیشتر از ۵۰ برابر قطر خاک و رعیت دارند؟!

در این صورت باید دانست که بدگویی از حکام فاسدی که ولی امرشان می دانند صفت خوارج است و بد گویی از حکامی که مخالف ولی امرهایشان باشد ایرادی ندارد!!

قضیه عجیب شد، نه!! هیچوقت باور می کردید که فتواهای علمای نجدی درباری دقیقا همراه و موافق با فتاوا و خواست طاغوتها باشد !!!