از عجایب ابومحمد مقدسی (۳) سبک ابومحمد مقدسی نجدی در تکفیر مخالفین

از عجایب ابومحمد مقدسی (۳) سبک ابومحمد مقدسی نجدی در تکفیر مخالفین
به قلم :مسعود سنه ای
همه می دانیم که سلفی های نجدی به دهها و بلکه صدها فرقه وگروه تقسیم می شوند . یعنی دقیقتر می توان گفت : تعداد فرقه های آنها به اندازه ی تعداد شیوخشان شده است . هر شیخی ، صرفنظر از مشترکاتش با دیگر نجدی ها، برای خودش منهجی جداگانه و مریدانی جدا گانه و سبک و ادبیات جداگانه ای دارد .
سبک ابومحمد مقدسی در تکفیر مخالفین کمی با دیگران فرق دارد و بیشتر به علمای درباری آل سعود نزدیک است هر چند ادعای جهادی بودن دارد .
مثلا تمام مقدمات تکفیر یک شخص را گروهی را ارائه می دهد اما نتیجه گیری و دادن حکم را می سپارد به خواننده و بیننده . دقیقا همان کاری که شبکه ی انگلیسی بی بی سی در تحلیل مسائل و میزگردهایش انجام می دهد .
قبلا بیان کردیم که با مشرک و قبر پرست بودن و سد شدن در برابر دعوت توحید و… چگونه دکتر عبدالله عزام تقبله الله و طالبان را تکفیر کرده بود اینبار نیز به همان سبک اقدام به تکفیر طارق عبدالحلیم می پردازد .
طارق عبدالحلیم قسم خورده بود که دین کمونیستهای مزدور و ملحد حزب کارگران اوجالان از دین برادران دوله بهتر است ، در برابر این گفته کسانی از سلفیون نجدی آشکارا و صراحتا او را تکفیر کردند . به عنوان مثال شیخ خالد الحایک میپرسند؛
“کسی دین اکراد ملحد را افضل تر از دین حماعتی از مسلمین بداند حکم چیست؟” در جواب می گوید : “کفر و ردة هست و شخص مرتد است بلا کرامة”
ابو محمد مقدسی هم به سبک خودش اینگونه طارق را تکفیر می کند و می گوید: “در کتاب [فتح العلی المالك في الفتاوی] آمده که: تفضیل دادن کافر بر مسلمان اگر از نظر دین باشد این کفر و ردة از اسلام است”.
در این سبک مقدسی مثل دکتر عبدالله عزام و طالبان صدور حکم را به خواننده واگذار نکرده است بلکه آن را از زبان یکی از علمای گذشته صادر می کند . در هر صورت از زبان خودش این حکم تکفیر را صادر نمی کند .

سبحان الله چقدر سحر این ساحران ضعیف و سست است ؟!! فقط قلب و عقلی سالم و گوشی شنوا و چشمی بیا می خواهد . همین و بس .
‏ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‏( سوره ق آیه ۳۷) به راستی در این بیدارباش و اندرز بزرگی است برای آن که دلی ( آگاه ) داشته باشد ، یا با حضور قلب گوش فرا دارد .‏

تعریف جهاد و فتنه توسط دسته ای از سلفیون خاص نجدی در برابر کفار اشغالگر و مرتدین محلی و مسلمین مخالف خود

تعریف جهاد و فتنه توسط دسته ای از سلفیون خاص نجدی در برابر کفار اشغالگر و مرتدین محلی و مسلمین مخالف خود

به قلم :  شورش سقزی

می بینیم که دسته ای سلفی های نجدی در کنار ژنرال حفتر سکولار و مرتد که از طرف مصر و آل سعود و سایر کفار حمایت می شود قرار گرفته اند و بر علیه مجاهدین شریعت گرای اهل سنت در حال جنگ هستند . شيوخ این دسته از سلفیون نجدی  در ليبى و مصر تشويق به جنگيدن بر عليه إخوان مبتدعه مى‌كنند و آن را از بزرگترين جهادها بشمار مى آورند.

و هنگامى كه به جنگيدن بر عليه  کفار اصلی و سکولار اشغالگر و نوکران آنها   دعوت داده شدند آن را رد كرده و گفتند: اين جنگ فتنه است و جهاد نيست!

شما هم تعجب نکردید ؟!!

یعنی در کنار کفار اصلی و مرتدین بر علیه مسلمین جهاد است  اما در کنار مسلمین بر علیه اشغالگران کافر و مزدوران آنها فتنه است . !! حسبنا الله و نعم الوکیل

 اگر می بینید که شبکه های سلفی نجدی کلمه و نور و حتی گروههای مسلح به نام سلفی نجدی با هر کافری بر علیه مسلمین مخالف خود متحد می شوند تعجب نکنید . این منهج آنهاست . منهجی در دشمنی با قانون شریعت الله و حکومت اسلامی و خادمی به کفار و سکولاریسم و دموکراسی آنها .

اهل سنت ایران بیدار شوید و اجازه ندهید با سوء استفاده از احساسات دینی ما اسباب بازی دست این دشمنان شویم .  

از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

به قلم : مسعود سنه ای

می دانیم که سلفیت خاص نجدی خودش به دهها فرقه و گروه مختلف تقسیم می شود که هیچ کدام ان دیگری را قبول ندارد و هرگز دیده نشده که دو شیخ این مذهب که با هم در یک مساله ی کوچک و ریزی مخالف هستند در کنار هم زیسته باشند . با اینها باید صد درصد موافق باشی و ۹۹ درصد هم قابل قبول نیست . تمام جنگهای کنونی سوریه و عراق و لیبی و الجزائر و یمن و افغانستان و … میان اهل سنت به همین بهانه های پوچ و مطلق گرائی سلفیت خاص نجدیت است .  

ابومحمد مقدسی نیز یکی از ادامه دهندگان منهج سلفیت خاص نجدیت جائی از سرزمینهای مسلمین نمانده که اهل جهاد باشند و از طعن و کنایه و حتی ایجاد آلودگی و جنگ داخلی توسط  این شخص در امان مانده باشد .

یکی از بارزترین مشخصه های شیوخ مختلف و رنگارنگ سلفیت خاص نجدیت خود بزرگ بینی و حتی قرار دادن خود جایگاهی بالاتر از ائمه ی اربعه ی اهل سنت و حتی علمای بزرگ پس از آنها است به نحوی که به راحتی به بهانه های واهی جرح و تعدیل و.. ابتدا به تخریب و کوچک نشان دادن این بزرگان می پردازند و بعد قصد دارند کوچکانی مثل خود را نزد مریدان بزرگ نشان دهند .

می دانیم ابومصعب زرقاوی یک فرمانده ی نظامی بود نه یک عالم علوم شرعی و در امور شرعی از شرعی های اطراف خود استفاده می کرد . اما پس از مرگ ابوانس شامی و هیمن بانی شاری و سایر شرعی های معتبر اطرافش در چرخشی عجیب منهج سلفیت خاص نجدیت جایگزین منهج سابق می گردد .

از اینجاست که جنگ و درگیری های ابومصعب با سایر گروههای مختلف نجدی و غیر نجدی چون جماعت انصارالسنه و انصارالاسلام در عراق و… شروع می شود . ابومحمد مقدسی در این برهه از زمان از ابومصعب زرقاوی حمایت می کند و به نحوی در رسانه ها به عنوان رهبر معنوی ابومصعب نیز شناخته می شود . هر چند که ابومصعب در کنار فتواهای این شخص از غتواهای کسانی چون ابوبصیر طرطوسی در مورد شیعیان نیز استفاده می کند و حتی عبرت کتاب ابوبصیر طرطوسی «الروافض طائفة الشرک و الردة» را جزو بندهای عقیدتی گروه خود می کند که تا کنون از طریق دوله ادامه پیدا کرده است .

در هر صورت ابومحمد مقدسی تا جائی خود را نزد ابومصعب و جریان او بزرگ و بالا می بیند که مرتکب دروغگوئی و دروغ بزرگی می شود . اما این دروغ بزرگ از جانب ابومصعب بی پاسخ نمی ماند . به همین دلیل ابومصعب در فاش کردن چنین دروغی می گوید :

” ذ كر الشيخُ حفظه الله بأنني اشترطت على الشيخ أسامة بن لادن -حفظه الله- تدريس منهج أبي محمد كشرط للعمل معه.أقول: هذا الكلام عارٍ عن الصحة تمامًا، فأنا لم أجلس يومًا مع الشيخ أسامة -حفظه الله- بخصوص هذا الشأن. ”

ادامه خواندن از عجایب ابومحمد مقدسی (۲) خود بزرگ بینی و تخریب مخالفین حتی به قیمت دروغ گفتن و واکنش ابومصعب زرقاوی

از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

 از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

به قلم : مسعود سنه ای

ابومحمد مقدسی یکی از سلفیون نجدی سبک و منهج خاصی برای تخریب و نابود کردن مخالفین دارد . شگرد کار این شخص همچون بسیاری از شیوخ سلفیت خاص نجدیت این است که تمام مقدماتی که برای تکفیر یک شخص یا جماعت یا سرزمین و یا مذهب لازم است را فراهم می کند و به صورت رسمی در کانالش نشر می دهد اما دادن حکم ارتداد را می سپارد به دیگران .

البته زمانی که دیگران حکم را متناسب با مقدماتی که او صادر کرده است را صادر کردند مواضع مختلفی می گیرد . مثلا می گوید فلان قوم مثل افغانها یا فلان گروه مثل مجاهدین طالبان یا فلان مذهب مثل شیعیان و صوفی ها قبرپرست و مشرک هستند . و برای جا افتادن این عبارات تمام تلاش خود را می کند .

 می دانیم که قبرپرست در برابر الله پرست به کار می رود و نوعی تکفیر آشکار است، و مشرکین هم بدترین دسته از کفار هستند، یعنی کفاری هستند مثل قریش که از یهودیان مدینه و نصرانی های نجران هم حکمشان سنگین تر است، و زمانی که می گوید فلانی مشرک است در واقع آن را تکفیر کرده است .

حالا اگر کسی چون ابوبصیر طرطوسی یا دوله  با همین اصطلاحات و مقدماتی که امثال ابومحمد مقدسی و تمام سلفی های نجدی فراهم کرده اند بیاید و کل شیعیان یا طالبان یا صوفی ها و ملتی و مذهبی را تکفیر کند :

  • اگر افکار عمومی ساکت بود اینها نیز ساکت می نشینند .
  • اما اگر دید واکنشهائی دیده می شود فورا با عباراتی از تکفیر کننده ها فاصله می گیرد .

 مثلا عده ای از مریدانش همین چند مدت پیش دارودسته ی  جولانی را تکفیر کردند این شخص با این عبارت کمی از آنها فاصله گرفت : «من يكفر الهيئة شباب متسرع، فقط متسرع لا غلو عنده»

یعنی به همان «متسرع» قناعت کرد. انگار آرام آرام نوبت به جولانی و گروهش رسیده که مثل دوله و سایر گروهها باید حذف شود و اینها در حال فراهم کردن مقدمات جنگ روانی آن هستند .   

یا دیده شده که تمام مقدمات تکفیر الشيخ الصادق عبدالرحمن الغرياني مفتی عام لیبی که نقش بارزی در قیام بر علیه قذافی داشت را به جرم عدم تکفیر قذافی ارائه داده و حکم را سپارده به مریدانش در لیبی که بدترین جنایات را به همراه سلفی های نجدی حامی حفتر در ایجاد تفرق میان مسلمین و کشت و کشتار میان اهل سنت مالکی مذهب لیبی مرتکب شده اند .

ادامه خواندن از عجایب ابومحمد مقدسی (۱) فراهم کردن مقدمات تکفیر و پرهیز از صدور حکم نهائی

تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

تفاوت میان شورا ی مسلمین  و دموکراسی سکولاریستها

نویسنده : حسن الحسن

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

در این مقاله رابطه­ی شورا با دموکراسی و این­که آیا حقیقتا رابطه­ای بین آن­ها وجود دارد یا نه ؟  و آیا دموکراسی جزئی از اسلام است  یا بر عکس ؟  را بررسی می­کنیم.

دموکراسی، در واقع حکومت سکولاریستی مردمی است که به یقین مقابل حکم خداوند قرار می­گیرد و آن­طور که بعضی تصور می­کنند، حکومت فرد نیست.

اصطلاح حکم دو وجه دارد:

اول؛ منظور از آن قانون­گذاری­ست که مردم آن را از خلال حق استفتا و رای دادن به قوانین، به شکل مستقیم یا از طریق نمایندگانی که به قانون­گذاری می­پردازند، به دست می­آورند.

دوم؛ منظور اجرای قوانین است، چیزی که انجام آن به دست مردم، به هیچ وجه قابل تصور نیست چرا که اجرای قوانین و تفصیل آن بین مردم، از کارهای تخصصی­ست که نیاز به وزیر، قاضی و سایر ارکان دولتی دارد و توانایی این­گونه کارها را فقط از طریق آموزش­های حرفه­ای و آکادمیک می­توان به دست آورد.

و به این ترتیب حکومت مردمی در فلسفه­ ی سکولاریستی و دموکراتیک، در مقابل حکم خداوند قرار دارد. این واقعیت آن است و چیزی­ست که روند تاریخی و عملی دموکراسی تا به امروز، آن را تایید می­کند.

با استناد به آنچه گذشت؛ درمی­یابیم که دموکراسی با جوهره­ ی اسلام که حکم را منحصر به خداوند می­داند تناقض دارد

. خداوند متعال می­فرماید: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ» و به این ترتیب، جایی برای بحث در مباحث فرعی نمی­ماند، زیرا تباین ریشه ­ای این دو عقیده، یعنی دموکراسی و اسلام و تضاد آن­ها با یکدیگر، ما را از بحث تفصیلی در این مورد بی­نیاز می­کند.

ادامه خواندن تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

اسلام و استفاده از دموکراسی

اسلام و استفاده از دموکراسی

نویسنده: حسن الحسن

مترجم :  انجمن  « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  »  بيساران

بعضی­ها می­پرسند مگر نه این­که اسلام دریچه­های علم و معرفت را به روی انسان می­گشاید و مگر نه این­که مسلمانان بسیاری از اکتشافات و دستاوردهای مدنی را از غیر مسلمین می­گیرند ، پس چرا با این وجود، دموکراسی را رد می­کنند، آیا به مجرد این­که دموکراسی فقط ابزاری­ست برای انتخاب، استفاده از آن ممکن نمی­شود؟

جواب این است که؛بله! اسلام استعدادها و مواهب انسان را آزاد گذاشته تا به بهترین شکل از همه­ی امکانات هستی  که برای آبادانی زمین در آن قرار داده شده است، استفاده کند. انسان آزاد است تا در مدت زمان اقامت خود در زمین از آن­چه موجب کمال و رفاه و اطمینان او می­شود، بهره بگیرد و بی­کم­ترین شکی، یکی از چیزهایی که موجبات کمال و آسایش انسان را فراهم می­کند، بهره­گیری از تجارب دیگران است. نادیده انگاشتن علوم دنیوی و دانش­های محض و سهل­انگاری درباب آن­ها، صحیح نیست ؛ زیرا زندگی مادی بر اساس همین علوم بنا شده است و توجه به این امور، همان کاری­ست که پیامبر صلی الله علیه و سلم، هنگامی که از فنون فارس­ها در حفر خندق در اطراف مدینه استفاده کرد، آن را انجام داد و همین­طور خلفای راشدین نیز در تدوین دواوین و کارهای دولتی، همین روش را پیش گرفتند و چگونگی آن را از سایر ملل آموختند.

همه­ ی این­ها، زیر مجموعه ­ی این حکم عمومی­ست که امور دنیوی و دستاوردهای مادی را به خود بشر واگذار می­کند، چنان­که پیامبر صلی الله علیه و سم می­فرماید: ” إن كان أمر دنياكم؛ فشأنكم، وإن كان أمر دينكم؛ فإليَّ”. “امور دنیایتان، مربوط به خودتان است، اما در امور دینی خود، به من مراجعه کنید”.

این غیر از افکار و قوانین تشریعی­ست که به طور خاص برای درمان امور بشری وضع شده ­اند یا احکامی که رابطه­ ی انسان با پروردگارش یا با دیگران را مقرر می­کند، این امور در سیطره­ ی قوانین الهی هستند و از نقطه نظر زندگی دنیوی بررسی نمی­شوند، آن­جا که خداوند متعال می­فرماید: « وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا»، « چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد». (حشر/۷) و همین­طور در جای دیگر می­فرماید: « وما أرسلنا من رسول إلا ليطاع بإذن الله»، « و هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود». (نسا/۶۴) در فهم حکم و استنباط از آن به وحی اکتفا می­شود و تنها از آن کمک گرفته می­شود. خداوند متعال می­فرماید: « وما كان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضى الله ورسوله أمراً أن يكون لهم الخيرة من أمرهم»، « هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده‌ی ایشان باید تابع اراده‌ی خدا و رسول باشد)». (احزاب/۳۶)و همچنین می­فرماید: « ممن يطع الرسول فقد أطاع الله»، « هر که از پیغمبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمی‌دهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمی‌کند که خدا از آن نهی کرده باشد)». (نسا/۸۰)

ادامه خواندن اسلام و استفاده از دموکراسی

دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

نویسنده: عبدالله صادق

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

ای مردم…          

دموکراسی به یقین کفر به خدا و رسول و کتاب و دین و شریعت اوست.

کسی که به دموکراسی معتقد باشد، در واقع به چیزی که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده، کافر شده است.

کسی که برای نشر و تحقق دموکراسی در افغانستان و ایران ( و سایر  سرزمینهای مسلمان نشین )  تلاش می کند، طاغوت است…طاغوت! و بر مسلمان واجب است که به او کافر شود و با قلب و قول و عمل با او بجنگد.

من واقعا تعجب می کنم که چگونه این فتنه در شواری قبیله ای افغانستان، لوی جرگه، بر کسانی که “مجاهدین” نامیده می شوند، وارد شد و خداوند به حق فرموده: «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا» (آل عمران/۱۵۵) «بیگمان اهریمن به سبب پاره‌ای از آنچه کرده بودند (که سرکشی از فرمان خدا بود) آنان را به لغزش انداخت»

آیا به صراحت و آگاهانه به خداوند کفر می ورزند؟! کاش در جهاد اول، پیش از این که جهاد را با پلیدی هایشان بیامیزند، مرده بودند.

چطور به ماندن با کفار و انس گرفتن با آن ها راضی شدند و با این حال خود را مجاهد فی سبیبل الله می پندارند.

«وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ» (نسا/۱۴۰) « خداوند در کتاب (قرآن، این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا به بازیچه گرفته می‌شود، با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند (و دست از کفر و شوخی نابهنجار خود بردارند). بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین می‌شوید و به استهزاء آنان گوش فرا می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن شریک ایشان خواهید گشت)»… و خداوند به راستی فرمود، این مثال آن هاست.

ای مردم…

کسانی که از اسلام روی گردانیده اند، آیا توبه نمی کنند و از خداوند آمرزش نمی طلبند؟…و آیا این موضوع را سبک پنداشته اند؟ این مسئله نزد خداوند بزرگ است؛ «وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴) «هرکس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است (و قصد توهین به احکام الهی را داشته باشد) او و امثال او بیگمان کافرند».

مفاسد دموکراسی،{دموکراسی ای  که لقلقه ی زبان کفار و منافقین است} ، معلوم و مشخص است. علامه عبدالمجید الزعی ۵۰ مفسده از آن را نام برده است.

علامه، حفظه الله می گوید:

ادامه خواندن دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

به قلم : ابوعبدالله موکریانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وحده، والصلاة والسلام على من لا نبي بعده.

و بعد…

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، مبدا و عقیده ی حاکمیت خالق بر مخلوق- از این جهان و هر آنچه و هرآنکه از مخلوقات و ملائک او سبحانه و تعالی را که در آن است- کتمان می کند و سپس بر مبدا و حاکمیت مخلوق عاجز و فقیر بر این جهان و آنچه در آن است اقرار می کند. طبق این عقیده، هیچ حکومتی و هیچ امری بالاتر از حاکمیت دموکراسی نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، اعتقاد به یگانگی خدا و این که تنها و تنها اوست، سبحانه و تعالی، که باید به یکتایی عبادت شود را کتمان می کند و با آن می جنگد و در عوض به بندگی شخص برای شخص و مخلوق برای مخلوق، اقرار می کند و به همین دلیل بعضی از آن ها بعضی دیگر را به سروری می گیرند و قانون گذاری غیر خدا را می پذیرند وهنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بیشک کثیف وکفرآمیزاست واشخاص مومن ودرستکار آنرا فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، حاکمیت الله متعال و اصل «الحکم لله» را کتمان می کند و در عوض به حاکمیت بشر اقرار می کند و آن را واجب می شمارد، حاکمیت اکثریت، حاکمیت صندوق های رای، حاکمیت طاغوت و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، اعتقاد به ولایت خدا و برائت از غیر او را کتمان می کند و در عوض  به روابط وثنیت و جاهلانه ای که هیچ حجتی  برای آن ها از سوی خدا نازل نشده است، اقرار می کند و بین کفار و فاسقین و اشرار و بدترین افراد روی زمین با اتقیا و صالحین رابطه ی برادری و برابری برقرار می کند و   هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، عقیده و اصل امر به معروف و نهی از منکر را-مگر در حدودی که خودش مجاز می داند- کتمان می کند تا به منکر و کفر و شرک و فسق و فجور و فساد مشروعیت دهد کندو  هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.


دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، عقیده و اصل جهاد فی سبیل الله را –  آنگونه که اسلام آن را تعریف می نماید و به آن فرا می خواند-  کتمان می کند تا عقیده ی ارتباط مسالمت آمیز را جایگزین آن کند ولو این که این رابطه ی مسالمت آمیز، سرزمین ها و مردم آن را نابود کند و پس از این که آن سرزمین ها و مردمانش مدت مدیدی را تحت حکومت الله و قوانین الهی گذراندند، به کفر و فسق و فجور حکم نماید و حاکمیت را به کافرترین و فاجرترین شخص بدهد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ،اصول و ارزش های پسندیده ی اخلاقی را کتمان می کند و به نهایت بی بند و باری و انحرافات جنسی و اخلاقی، مشروعیت می بخشد  و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، به بهانه ی آزادی بیان، طعن به خالق سبحانه و تعالی و استهزای سید مخلوقات، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم و برادران او از انبیا و رسل، صلوات الله وسلامه عليهم أجمعين را توجیه می کند و در این نظام، هیچ کس از نقد و تعقیب و استهزا و مسخره شدن در امان نیست  و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

ادامه خواندن دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

دکتر عبدالله عزام رحمه الله بنیان گذار القاعده، دشمن دوست داران دروغین القاعده ی فعلی

دکتر عبدالله عزام رحمه الله بنیان گذار القاعده، دشمن دوست داران دروغین القاعده ی فعلی 

به قلم : ابوعبدالله جاف جوانرو

برخلاف برداشت افکار عمومی باید گفت که مفهوم القاعده ابتدا  “القاعده‌الصلبه” (به معنای شالودۀ استوار) خوانده می‌شد که برای نخستين‌بار عبدالله عزام در ١٩۸٧ مطرح کرد. او در اين زمينه در نشريۀ “الجهاد” نوشت:

” هر اصلی، نياز به يک گروه پيشگام دارد که آنرا اجرا کند: گروهی که همزمان در حالی که بر جامعه تمرکز می‌کند، آمادۀ وظايف سنگين و ايثار و فداکاری باشد. هيچ ايديولوژی از يک گروه پيشگام که برای پيروزی آن آمادۀ فداکردن همه چيزش باشد، بی‌نياز نيست. اين گروه در راه پر خطری بی‌پايان زندگی برای رسيدن به هدف، پرچم به دست می‌گيرد؛ چون خدا مقرر کرده که بايد چنين کاری انجام دهند. اين گروه قاعده استواری برای رسيدن به جامعۀ اسلامی مورد نظر تشکيل می‌دهد.”

در این صورت می توان گفت که دکتر عبدالله عزام رحمه الله پايه‌گذار و رهبر معنوی القاعده است و در واقع، القاعده از همان “مکتبه‌الخدمه” او برخاست. هر چند برخی کسان نيز القاعده را “قاعدةالجهاد” يا “بنياد جنگ مقدس” می‌خوانند؛ اما چارچوب گستردۀ آنچه را که بعدها القاعده ناميده شد، عزام در ١٩۸٧ و ١٩۸۸ ريخت و در واقع منشور آنرا نوشت. عزام، القاعده را سازمانی می‌پنداشت که قرار است قدرت و توان مجاهدين عرب را به سرزمينهايی هدايت کند که در آنها مسلمانان زير ستم و سرکوبند. به سخن ديگر، القاعده می‌بايست يک “نيروی واکنش سريع” اسلامی باشد که به تندی از همباوران و تمام اهل قبله در برابر کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها دفاع کند .

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله نیز به عنوان ادامه دهنده ی راه شیخ عبدالله عزام رحمه الله در همان مسیر صحیح قدم برداشت و بر این باور بود که دشمن اصلی همان آمریکاست و چنانچه جنگ با سکولاریستهای روس تمام شد باید به جنگ با دشمن اصلی پرداخت و فعلا جنگ با روسیه و نوکرانش موقتی و مقطعی است و جنگ اصلی مسلمین با آمریکا و متحدینش است .

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله معتقد بود در این مسیر هم نباید با هیچ یک از اهل قبله در افتاد و تولید جنگ داخلی نمود و باید با پرهیز از تفرق و جنگ داخلی با  ایجاد وحدت فراگیر با تمام اهل قبله بر دشمن اصلی تمرکز نمود .

اما این منهج و عقیده اصلا به نفع آمریکا و بخصوص نوکران او نبود به همین دلیل سلفی های نجدی مختلفی را برای جنگ روانی با این جریان تولید کردند از جامیگری بگیر تا مدخلیسم و.. و عده ای نیز تحت تاثیر این تبلیغات خواسته یا ناخواسته در مسیر همان هدف دشمنان قرار گرفتند کسانی چون ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی و هانی السباعی و طارق عبدالحلیم و…. از لحاظ فکری و کسانی چون ابومصعب زرقاوی و ادامه دهندگان راهش از لحاظ نظامی و تشکیلاتی .

این دسته از سلفیون نجدی خود را در حالی دوست القاعده ی فعلی می دانند که با منهج شیخ عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن کاملا مخالف هستند و با سوء استفاده از خلاء علمی که در میان القاعده ی الظواهری به وجود آمده توانسته اند هم به عنوان طرفدار القاعده اعلام وجود کنند و هم به عنوان دشمنان رهبران سابق آن . چون رهبران سابق را مدافع مشرکین و قبرپرستان و دشمن اهل توحید و… معرفی می کنند .

عبدالله عزام و منهج اسلامی اهل سنت در برابر منهج سلفیت خاص نجدیت امثال ابومحمد مقدسی و…

عبدالله عزام و منهج اسلامی اهل سنت در برابر منهج سلفیت خاص نجدیت امثال ابومحمد مقدسی و…

به قلم : مسعود سنه ای

دکتر عبدالله عزام تقبله الله در تفسیر سوره ی توبه از کسانی در پیشاور گله و شکایت داشت که اهل قتال نبودند بلکه تنها شغلشان شده بود سرد کردن جوانان از جهاد بر علیه اشغالگران کمونیست روس و مزدوران آنها و جلوگیری کردن از کمکهای مالی به افغانهای تحت ستم آنهم به بهانه ی اینکه افغانها و مجاهدین آنها قبرپرست و مشرک هستند.

دکتر عبدالله عزام که با منهج سیدقطب تقبله الله و اهل سنت به سبک رسول الله صلی الله علیه وسلم و ادامه دهنده گان راهش چون در راه اخراج اشغالگران سکولار خارجی و اصلاح جامعه اولویت بندی هائی کرده بود بر این باور بود که هم اکنون بیرون راندن کفار سکولار خارجی از سرزمینهای مسلمین مهمترین فرض عین محسوب می شود و زمانی که این اشغالگران بیرون رانده شدند و حکومت اسلامی تشکیل شد آنوقت به تدریج باید به اصلاحات فکری و اقتصادی در جامعه پرداخت.

شیخ عبدالله عزام تقبله الله بر این باور بود زمانی که اشغالگران و مزدورانشان بر سرزمینهای مسلمین تسلط پیدا کرده اند پرداختن به امور اختلافی منجر به ایجاد تفرق و جنگ داخلی و در نهایت کمک به اشغالگران محسوب می شود به همین دلیل حتی اگر به فرض محال لات و منات و هبلی هم وجود داشته باشد باید نابود کردن آنها پس از فتح مکه و نابود کردن قدرت حکومتی دشمنان و تسلط کامل بر پایتخت و سرزمین کفار صورت گیرد .  

در برابر این سیاست واضح مجاهدین سلفی های جامی و مدخلی ها که به تازگی از سوی دستگاههای اطلاعات آمریکا و داخلی آل سعود تولید شده بودند زمانی که می دیدند که سکولاریستهای روسیه در حال اخراج هستند و ممکن است نوبت به آمریکا برسد جنگ روانی بر علیه مجاهدین را شروع کردند .

در آن زمان جوانان زیادی تحت تاثیر این تبلیغات وسیع و رسمی علمای سلفی نجدی آل سعود قرار گرفتند . یکی از این جوانان ابومحمد مقدسی بود که آشکارا مجاهدین افغان و مردم مسلمان افغانستان را قبرپرست و مشرک می دانست و حتی علاوه بر آن در این مطالبی که چندی پیش نشر داده دکتر عبدالله عزام تقبله را مدافع قبر پرستان و دموکراسی پرستان و مشرکین و سدی در برابر اهل توحید معرفی می کند و بر این باور بود که باید کفار اشغالگر سکولار و نوکران محلی آنها را رها کرد و ابتدا باید با این مسلمین در افتاد و…

حالا باید متوجه شده باشید که چرا هر یک از این سلفی های نجدی در کانادا و اردن و انگلیس و عراق و آل سعود و…تمام تلاششان شده تکفیر و تفسیق و تبدیل همدیگر و سایر مسلمین و ایجاد تفرق و جنگ داخلی میان مسلمین .

این است رسالت جدید سلفیت خاص نجدیت . مشغول کردن مسلمین به مسلمین و ایجاد تفرق و جنگ داخلی و رها کردن کفار اشغالگر و سکولار خارجی و مزدوران محلی آنها و در نهایت سستی و ذلیلی برای مسلمین و قدرت و برتری برای کفار سکولار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها .