نكاتي چند از آخرين پيام ايمن الظواهري : “امتی واحد در جنگی واحد و در جبهات گوناگون”

نكاتي چند از آخرين پيام ايمن الظواهري : “امتی واحد در جنگی واحد و در جبهات گوناگون”

به قلم: احسان هورامی

ايمن الظواهري اخيرا پيامي صوتي تحت عنوان “امتی واحد در جنگی واحد و در جبهات گوناگون” را منتشر نمود كه عده اي از تحليلگران آن را ناشي از آشفتگي هاي فكري اين شخص در مديريت يك جماعت جهادي مي باشد . در اين پيام جديد وي مي توان به چند نكته اشاره نمود :

با آنكه ايمن الظواهري حكومت سكولار آمريكا را پرچمدار و رهبر كنوني جنگ بر عليه مسلمين معرفي مي كند اما باز چنين اتحادي را تحت عنوان صليبي بودن شرق و غرب معرفي مي نمايد. در حالي كه واضح است، قدرت شرق، يعني چين، كشوري سكولار كمونيستي است و غرب هم به رهبري آمريكا و اتحاديه ي اروپا، كشورهائي سكولار ليبرال هستند.

هيچ يك از اين دو جناح به هيچ يك از قوانين نصرانيت اعتقادي نداشته و رسما خود را سكولار مي نامند . اما ايمن الظوارهي با ادبيات چند قرن گذشته و عصر صلاح الدين ايوبي و قبل از آن به توجيه وضع موجود مي پردازد. بر همين اساس مي توان گفت كه اين شخص از درك وضع موجود عاجز است .

با آنكه به جنگ كنوني جهاني بر عليه مسلمين اشاره مي كند و با تاكيد بر اخوت اسلامي و اتحاد، مجاهدين را از محدود شدن به نقشه هاي كنوني باز مي دارد اما در پيش گرفتن اين سياست هم بر خلاف سياستهاي قبلي وي مي باشد كه بر اثر آن خود هزاران انسان بي گناه ريخته شد.

الظواهري در اين پيام مي گويد: امروز کسانی هستند که می خواهند ما را به تقسیمات گذشته برگردانند. تقسیماتی که دشمنان اشغالگر آن را برایمان رسم کردند. (و زبان حالشان می گوید) پاکستان برای پاکستانی ها و سوریه برای سوری ها و فلسطین برای فلسطینی ها،این سخنان به مصلحت چه کسانی است؟”

اما همين شخص زماني كه شعله هاي جنگ در سوريه را شعله ور مي كرد بر اين امر تأكيد داشت كه سوريه را به اهل سوريه بايد سپرد و ديگران را غير مستقيم خارجي مي ناميد كه بر اثر اين سياست غلط هزاران انسان بي گناه به قتل رسيدند. و در همين پيام حديثي از رسول الله صلي الله عليه وسلم مي آورد كه می فرماید: « خون مسلمانان دارای ارزشی یکسان است؛ و آنان بر ضد غير مسلمانان، يكپارچه‌اند؛ كوچكترين مسلمان مي‌تواند غير مسلمان را به ذمه خود درآورد.»[۱]. جاي تعجب است كه از يك سو به كشتن مسلمين تشويق مي كند و از ديگر سو به جايگاه خون مسلمين مي پردازد. اين دمدمي بودن نشان از نبود يك استراتژي صحيح شرعي است.

در مورد آمريكا مي گويد: می بینی که بیشترین نقش را در این ائتلاف شوم، آمریکا ایفا می کند سپس سایر دولتها بر حسب قدرت و مصلحت شان، در این جنایات دست دارند. با این حال چگونه با این ائتلاف جنایتکارانه برخورد کنیم؟ “

در اين صورت آمريكا دشمن شماره يك مسلمين در وضع موجود است كه داراي عقايد سكولاريستي مي باشد و با تمام متحدينش بر همين اساس سكولاريستي متحد مي شود. در اين صورت اولين قدم دشمن شناسي و در جه بندي دشمنان است، كه متأسفانه در عمل جماعتي كه هم اكنون ايمن الظواهري آن را هدايت مي كند از آن محروم مي باشد .

ايمن الظواهري از عباراتي چون شرق و غرب صليبي، حكومتهاي چيني( با چه عقيده اي؟) هندي، روافض صفوي و… به نحوي سخن به ميان مي آورد كه بيشتر شبيه سخن ملاي يك روستاي پرت است تا رهبر يك جماعتي كه مدعي بين المللي بودن است.

اينها نشان از ضعف ايدئولوژيكي است تا جائي كه كساني چون هاني السباعي ساكن در انگليس را حكيم و امين خود و طارق عبدالحليم و ابوبصير و… را علماي خود مي دانند و به اينها پناه مي آورند.

از روي اين موارد و موارد مشابه مي توان به بخشي از تفاوتهاي القاعده ي ايمن الظواهري با القاعده ي اسامه بن لادن تقبله الله پي برد.

………………………………………..

[۱] سنن ابی داود حدیث ۴۵۳۰ (آلبانی گفته است حدیث صحیح است.)

ای برادر مجاهدم؛سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۲)

ای برادر مجاهدم؛سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۲)

دیوان اعلام

جماعت پشتیبانان اسلام در کردستان ( پاک )

مترجم: ع . کیانی

ارائه دهنده : ابوسلیمان بیسارانی

پس کشته شدن در راه خداوند پیروزی است، و نیز همچنان که زندانی شدن و شکنجـه شدن در راه خداوند پیروزی است برای کسی که در راه خدا حبس مـی¬شود. کسی که به خاطر دین خداوند به زندان افتاده است، عاقبت یا روزی از دیوارهای زندان رهایی پیدا کرده و آزاد می¬شود و یا اینکه در داخل زندان فوت مـی¬کند. از زندان خارج نمی شود مگر خارج شدن پیروزمندانه¬ای که با آن هر اندازه که خدا بخواهد اجر کسب کرده است. و خداوند در آخرت او را مورد رحمت و عدل خود قرار می¬دهد. و در دنیا نیز ذکر و نام او را بلند و رفیع می¬گرداند و در اعمال و کارهای وی خیر و برکت و فزونی قرار می¬دهد. همانند شیخ الاسلام ابن تیمیه : که در زندان وفات نمودند اما دعوتش پیروز شد آن هم چه پیروزی بزرگی، که بعد از چندین قرن از وفاتش هنوز ندای دعوتش ماندگار و پا برجاست و از بین نرفته است. و از امثال وی، مانند سید قطب : .

و اگر فرد زندانی در زندان وفات نکند و از زندان خارج شود. ثابت قدم و پیروزمندانه از زندان آزاد می¬شود درحالی که در این مدت از فوائد بزرگی بهره¬مند شده است. نخست اینکه اجر و پاداش بزرگی نصیب وی شده است، و در این فرصت به دور از مشکلات و دغدغه¬های زندگی با پروردگار خود به خلوت نشسته است. و دیگر اینکه خوف و ترسی در قلبش از کفار و طاغوتیان و ظالمان زمانه نمی¬ماند و از آنها نمی-هراسد و از کسی جز خداوند بیمی به خود راه نمی¬دهد.

و همچنین توانسته است با صبر و استقامت خود، دشمنان خداوند را خوار و تحقیر کنند و از خود ناامیدشان کند. آیا این پیروزی در زندگی دنیا و قبل از آخرت نیست؟ بله؛ سوگند به پروردگارم که این پیروزی است. (وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ) یوسف ۲۱٫ پیامبر یوسف چندین سال از عمر خود را با افترایی که برای او درست کردند را در زندان سپری نمود. (فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ) يوسف ۴۲؛ گفته شده که یوسف ۷ سال و یا ۱۲ و یا گفته شده است ۱۴ سال صبر نمود تا اینکه گشایش و فرج الهی از راه رسید و خداوند وی را از زندان آزاد نمود. و به وی در روی زمین تمکین و قدرت بخشید. و خداوند می¬فرماید:

(وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) يوسف ۲۱ «و اينچنين يوسف را در آن سرزمين متمكّن ساختيم. و تا به وی از علم تعبير خواب به او بیاموزيم؛ خداوند بر كار خود پيروز است، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند» و خداوند صبر یوسف را ضایع نکرد بلکه آن را با نصرت و تمکین جواب داد.

(وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ) یوسف۵۶-۵۷ «و پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏كنيم و البته اجر آخرت، براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزگارى مى‏نمودند، بهتر است.» خداوند وعده داده است به اجری بزرگ و خیر و برکتی فراوان در قیامت.

پس با تقوای الهی و صبر بر اتفاقات و مصیبتهایی که روی می دهد، يوسف بدان مقام رسید. که همانا مقام نصر و تمکین است.

(إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ) یوسف۹۰

«بي‌گمان هركس تقوا پيشه كند و (در برابر گرفتاريها و مصيبتها) شكيبائي و استقامت ورزد (خداوند پاداش او را خواهد داد) چرا كه خدا اجر نيكوكاران را ضائع نمي‌گرداند.»

إِذَا قُدِّرَ عَلَيْكَ أُخَّيَّ أَمْرًا ** بمَكْرُوهٍ تَعَاظَمَ أَوْ بَلِيَّهْ

ای برادرم هرگاه امر مکروه و ناخوشایندی و یا مصیبتی برای تو مقدر گشت و شدت یافت

فَلا تَعْجَلْ وَثِقْ بِاللهِ وَاصْبر ** فَلِلرَّحْمنِ أَلْطَافٌ خَفِيَّهَ

هرگز شتاب مکن و بر خدا تکیه کن و صبر پیشه نما چرا که خدای رحمان الطافی دارد که تو از آن بی خبری

وَإِيَّاكَ ا لمطَامِعَ وَالأَمَانِي ** فَكَمْ أُمْنِيَّةٍ جَلَبَتْ مَنِيَّهْ

برحذر باش از طمع و آروزهای طولانی چه بسیار آرزوهایی که به مرگ ختم شده است

پس ای بندهگان خدا مطمئن باشید که راه جهاد پیروزی است و این اجتناب ناپذیر است. مهم نیست که جهـاد در ابتدای راه خود باشد یا اینکه در نفس مجـاهد چه مـی-گذرد. هر چه باشد، جهاد با خود نصر و پیروزی به همراه دارد و نوید بخش پیروزی است و این عقیده ماست، بدان ایمان داریم و رسیدن به این پیروزی به اذن خداوند حتمی است و اگر هم آن نصرت اندکی بر اهل اسلام به تأخیر بیافتد به خاطر حکمتی است که خداوند خواسته است.

نصر و پیروزی به تأخیر می¬افتد چون بنیه امت اسلامی هنوز به طور کامل تمام نشده است و به نهایت بلوغ خود نرسیده است و هنوز تمام توان و نیروی خود را به کار نگرفته است تا قدرت خود را بشناسد حال اگر پیروزی در این شرایط نصیب مسلمانان شود شاید اندکی طول نمی¬کشد که حفظ آن برایش دشوار خواهد شد.

پیروزی تا زمانی که این امت آخرین توان خود را به کار می¬گیرد به تأخیر خواهد افتاد تا دیگر هیچ چیز گرانبهایی نمانده باشد که آن را در راه خدا تقدیم نکند.

پیروزی تا زمانی که این امت به آخرین توان خود برسد به تأخیر می¬افتد تا متوجه باشد که این نیروها به تنهایی و بدون تأیید الهی تضمین¬کننده پیروزی¬شان نخواهد بود.

پیروزی هنگامی از سوی خداوند نازل می¬شود که امت اسلام تمام نیروی خود را به کار گیرد و به خداوند توکل نماید.

پیروزی به تأخیر می¬افتد تا زمانی که این امت اتکال و ارتباط خود را با خداوند بیشتر کند، تا در این معانات و مشکلات تنها متوجه او باشد. و همین ارتباط تنها تضمین¬کننده راه پیروزی و حفظ استقامت بر آن است. تا پس از آنکه خداوند نصر و پیروزی را نصیب مؤمنان کرد از مسیر حق و عدالت و خیری که خداوند ﻷ آن را برایشان خواسته است منحرف نشوند.

پیروزی به تأخیر می¬افتد چرا که امت اسلام هنوز در پیکار و نبرد و بذل جان و مال خود تنها برای خداوند و راه و شریعت وی خود را آماده نساخته، جهاد برخی به خاطر جاه و مال بوده و جهاد برخی به خاطر شجاعت و شهرت و بعضی هم برای حماسه و تعصب بوده است در حالی که خداوند می¬خواهد جهاد تنها برای او و در راه او باشد، خالی از تمامی اغراض و اهداف شخصی، در حدیث آمده است: «سُئِلَ رسول الله صلی الله علیه وسلم عَنِ الرَّجُلِ يُقاتِلُ شَجَاعَةً ، ويُقاتِلُ حَمِيَّةً ويقاتِلُ رِياءً، أَيُّ ذلِك في سَبِيلِ اللَّهِ؟ فَقَالَ رسول الله صلی الله علیه وسلم : مَنْ قاتَلَ لِتَكُون كلِمةُ اللَّهِ هِي الْعُلْيَا فهُوَ في سَبِيلِ اللَّهِ» (مُتَّفَقٌ عليه )

از رسول خدا صلی الله علیه وسلم در باره¬ی مردی که از روی شجاعت یا تعصب قومی یا تظاهر و ریا می¬جنگد، سؤال شد که: کدامیک در راه خداست؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هركس بخاطر سرافرازی دین خدا بجنگد، این جنگ، جهاد در راه خداست.»

خداوند تنها عمل کسی را قبول می¬کند که محض برای خشنودی و رضایت او باشد و در آن هیچ غرض شخصی و حزبی نباشد. و شاید به همین خاطر است که قید «فی سبیل الله» در جهاد از نقطه نظر اسلامی دارای جایگاه و ارزش خاصی است.

پیروزی به تأخیر می¬افتد چون در این شری که امت اسلامی با آن در مقابله و پیکار است هنوز مقداری خیر وجود دارد و خداوند می¬خواهد که این تنها شر باشد که برداشته می¬شود و به تنهایی به هلاکت می¬رسد. در حالی که ذره¬ای از خیر در آن باقی نمانده است.

پیروزی به تأخیر می¬افتد چون باطلی ( به نام سکولاریسم و… ) که امت اسلامی با آن می¬جنگد هنوز عده¬ای چهره آن را به تمامه ندیده¬اند و فریب و تزویر آن را نشناخته¬اند هنوز ساده لوحان و زود باورانی هستند که در دام آن گرفتارند و ماهیت واقعی آن را نشناخته¬اند و به هـواداری آن پرداخته و از فسـاد و تبـاهی آن بی¬خبرند در حالی که خـداوند مـی¬خواهد تا همه حقیقت عریان آن را ببینند و کسی برای آن متأسف نباشد.

پیروزی به تأخیر می¬افتد چون هنوز شرایط برای استقبال خیر و عدلی که در راه است فراهم نشده است در این موقعیت اگر پیروزی هم بدست آید موقتی خواهد بود و استقرار نخواهد داشت و این جنگ و صراع تا زمانی که آمادگی برای استقبال و استبقای حق مهیا شود ادامه خواهد یافت.

پیروزی به تأخیر می¬افتد چون …

به خاطر تمامی اینها و چیزهایی که فقط خداوند می¬دانـد پیروزی به تأخیر مـی¬افتد. و اگرچه درد و رنج¬ها بیشتر می¬شود اما این خداوند است که از مؤمنان دفاع می¬کند و نصر و پیروزی را برایشان به ارمغان می¬آورد تا در نهایت پیروزی از آن ما باشد.

نصر و پیروزی سختی و مشکلات خود را دارد و در بحبوحه¬ی گرفتاريها و ناراحتيها فرا می¬رسد و راهی دشوار و پرحادثه است و آن دم که امت هزینه آن را با جان و مال خود بپردازد خداوند پیروزی همیشگی را نصیبشان خواهد نمود.

(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْـرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْـرَ اللَّهِ قَرِيبٌ) بقره ۲۱۴

«‏آيا گمان برده‌ايد كه داخل بهشت مي‌شويد بدون آن كه به شما همان برسد كه به كساني رسيده است كه پيش از شما درگذشته‌اند؟ (شما كه هنوز چنين رنجها و دردهایي را نديده‌ايد). زيانهاي مالي و جاني (و شدائد و مشكلات، آن چنان ملّتهاي پيشين را احاطه كرده است و) به آنان دست داده است و پريشان گشته‌اند كه پيغمبر و كساني كه با او ايمان آورده بوده‌اند (هم‌صدا شده و) مي‌گفته‌اند: پس ياري خدا كي (و كجا) است‌؟! (ليكن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و) بيگمان ياري خدا نزديك است.» ‏

هر اندازه که پیروزی به تأخیر افتد اما باز از راه خواهد رسید. برخی گمان می¬کنند که واقعیات و حوادث موجود بر خلاف این است. اما باید بگوییم که سرانجام همان خواهد شد که خداوند رقم زده است و در لحظاتی که به نظر می¬رسد باطل پیروز شده و حق مغلوب گشته نصرت خداوند خواهد آمد و این حرکت باطل، حرکتی محکوم به شکست خواهد بود. چون بر خلاف مسیر تاریخ و در مقابل سنت آفرینش است. اگر باطل برای اندک زمانی غلبه کند. اقتضای حکمت الهی است تا در خلال آن خداوند کسانی را به ابتلا و امتحان بیازماید ولی در نهایت این سنت ازلی و ابدی اوست که حکمفرما خواهد بود و بر آن سنت است که آسمان¬ها و زمین افراشته شده و دعوت پیامبران استوار گشته است.

مؤمنان واقعی بر صدق و راستی وعده¬های الهی و اینکه حق همیشه بر باطل پیروز است شک و تردیدی به خود راه نمی¬دهند. و اگر خداوند آنها را با غلبه زودگذر باطل امتحان کند می¬دانند که خداوند می¬خواهد نقص و ضعفشان را به آنان گوشزد کند و اینکه علت شکست از جانب خودشان است. تا آن را اصلاح و برطرف¬کنند و خود را برای پیروزی و استقبال از آن آماده کنند.

و هر قدر در علاج ضعف خود بکوشند خداوند مدت ابتلا را برایشان کوتاه و مختصر می¬گرداند. پس بر دستان چنین کسانی است که هر آنچه را که خواهد محقق می¬سازد.

(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ) انبیاء ۱۸

«بلكه ما حق را بر سر باطل مى‏كوبيم تا آن را هلاك سازد؛ و اين گونه، باطل محو و نابود مى‏شود.»

‏ و این خداوند است که موانعی را که مخالفان بر سر راه حق قرار می¬دهند درهم خواهد کوبید.

پس منافقان و بیمار دلان و اهل کفر از ( سکولاریستهای ) یهودیان و نصاری ( و سکولاریستهای مرتد محلی ) بدانند که اگر چه بعضی از ما کشته می¬شود و بعضی دیگر مجروح و اسیر می¬شود و به عبارتی هر چند شکسته شویم ولی هرگز شکست نخواهیم خورد. سوگند به ذاتی که آسمانها و زمین را آفریده است ما در هیچ چیزی شکست نخورده¬ایم. خداوند با ماست و مولا و ناصر ماست ولی کافران هیچ مولا و یاوری ندارند.

(أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها * ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ) محمد۱۰ ۱۱

«مگر در زمين نگشته‏اند، تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از ايشان بوده‌اند به كجا كشيده و چه شده است؟ خداوند آنان را نابود ساخته است، و براي كافران امثال اين عواقب و مجازاتها خواهد بود، چرا كه خداوند سرپرست و ياور مؤمنان است، وليكن كافران هيچ¬گونه سرپرست و ياوري ندارند.

اگر با خود بگویی که این چگونه ممکن است در حالی که باطل چنین در سیر و جولان است می¬گوییم روزی که جنگ احزاب رخ داد را به یاد بیاورید که خداوند درباره¬ی آن می¬فرمایید:

(إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا‏) أحزاب ۱۰

‏«(به خاطر بياوريد) زماني را كه دشمنان از طرف بالا و پائين (شهر) شما، به سوي شما آمدند (و مدينه را محاصره كردند)، و زماني را كه چشمها (از شدّت وحشت) خيره شده بود، و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاي گوناگوني درباره (وعده) خداوند داشتيد (قوي‌الايمان به وعده الهي مطمئن، و ضعيف‌الايمان نامطمئن بود).» ‏

«در بحبوحه جنگ و آن وضعیت تشویش و نگرانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحاب خود ش در حفر خندق کمک می¬کرد و گرسنگی و ترس آنها را بی¬تاب وتوان کرده بود پیامبر صلی الله علیه وسلم به هنگام ضربه نواختن خود بر خاک و سنگ¬های خندق، مژده و بشارت پیروزیی را به آنها می¬دهد که تصورش را هم نمی-کردند و از فردایی صحبت می¬کند که در آن سرزمین ایران و روم و یمن را فتح خواهند نمود همان آینده¬ای که آرزویش را داشتند. اهل ایمان که به صدق سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان داشتند انتظار آن روز را می¬کشیدند و گام¬هایشان را استوارتر ساختند. اما اهل کفر و نفاق آن دم به تمسخر نشستند و وی را تکذیب کردند و یکی از آنان می¬گفت: محمد به ما وعده داده است که به ثروت¬های سرزمین کسری و قیصر روم دست خواهیم یافت در حالی که الان برای ما بیرون رفتن برای قضای حاجت نیز دشوار گشته است!» (تفسیر فی ظلال قرآن )

ولی اراده خداوند طور دیگری رقم خورد و دیری نپایید که سرزمین¬های کسری و قیصر و یمن به دست مسلمانان فتح شد و حاکمان آن سرزمین¬ها از قله رفیع پادشاهی به درّه¬های پست ذلت روانه شدند و خداوند بر کار خود چیره و غالب است اما بیشتر مردم این را نمی¬دانند.

و این سنت خداوند در برابر اهل باطل در هر عصر و زمانی است و در زمانه ما که تمامی گروها ( سکولاریست و…)و نیروهای کفر با وجود اختلاف¬های دینی، زبانی، منطقه¬ای و با پرچمهای گوناگون جمع شده¬اند و سعی می¬کنند که (أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ) توبه ۳۲ «نور خدا را با دهان خود خاموش كنند». این کافران حتما شکست می¬خورند و خسارتمند می¬شوند و این دین خداوند است که پیروز و سربلند تا روز قیامت باقی می¬ماند.

(يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ) توبه ۳۲

«آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند؛ ولى خداوند نمى‏گذارد تا اینکه روشنای نور خود را كامل كند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.»

ابن¬کثیر : آورده است که: “خداوند می¬فرماید: کافران از اهل کتاب و مشرکین می¬خواهند (أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ) یعنی: دین خداوند و هدایت و حقیقت دعوت پیامبر صلی الله علیه وسلم را تنها به دلیل افتراء و جدالشان با پیامبر صلی الله علیه وسلم خاموش کنند. مثال چنین کسانی در این حالت به شخصی تشبیه شده است که می-خواهد پرتو نور خورشید یا روشنایی نور ماه را با دهان خود خاموش کند و این هرگز امکان پذیر نیست چون باد روشنایی را از بین نمی¬برد. و روشنایی که پیامبر صلی الله علیه وسلم بدان مبعوث شده است لاجرم ظاهر و کامل می¬شود. (وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ) توبه ۳۲ «ولى خداوند نمی¬گذارد تا اینکه روشنای نور خود را كامل كند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.».” (ابن کثیر ج ۴ ص ۱۳۶ )

پس این منافقان و کسانی از مریض¬دلان و بازدارندگان مردم از جهاد که آنها را حمایت و پشتیبانی می¬کنند،{چه بسیار مردم را از راه خدا بازداشتند اما چه کسـی می-تواند در برابر سیل آن هنگام که جاری گردد، بایستد؟ و با زبانهای خود مانع دین خدا شدند اما سوگند به خدا مگر کسی می¬تواند مانع تقدیر خداوند گردد؟ و با احمقان خود در برابر این راه جنب و جوش کردند و به پا خاستند همانگونه که اسب دم خود را بر رانهای چپ و راست خود می¬زند، و با سخنوران و حیله¬گران خود انواع حوادث را در مسیر آن پدیدار شدند، اما این راه به مانند نور خورشید است که نادان همواره در طمع سراب حاصل از این نور به سر می¬برد اما حتی یک قطره از آن را نیز نمی¬تواند در کوزه خود جمع کند و کودک پوشش خود را بر می¬گیرد تا با حجاب آن خود را از این نور مخفی کند اما این نور همچنان می¬تابد. و چه بسیار تهدید کردند و بیم دادند تا جایی که سیل آنها و یارانشان را فرا گرفت و باطل را در سپیدی که شبش به مانند روز روشن است پخش کردند تا روزش را مانند شب کنند اما به نتیجه¬ای نرسیدند جز این فرموده خداوند: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ) أنبياء ۱۸ «بلكه حق را به جان باطل می‌اندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم می‌پاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود می‌شود.»

و چون دیدند این دین به مانند چراغها، دنیا را روشن می¬کند با دهان خود در آن دمیدند، می¬خواهند نور خدا را خاموش کنند.!! اما چراغ ستاره را کی می¬توان با دمیدن خاموش کرد و نور ماه را کی می¬توان با کف دست جمع کرد…} (و حی القلم)

پس آن منافقان و کوران دلان بدانند که ما در راه جهاد جز به یکی از دو راهی شهادت و یا پیروزی منحرف نخواهیم شد.

و نحن اناس لا توسط عندنا ** لنا الصدر دون العالمین او القبر

و ما مردمی هستیم که وسط و اعتدال نمی¬شناسیم در میان تمام دنیا یا باید در صدر قرار گیریم یا در قبر (یا پیروز شویم یا بمیریم)

تهون علینا فی المعالی نفوسنا ** و من یخطب الحسناءلم یغلها المهر

نفس و درونمان در فرازها بر ما سنگینی نمی¬کند و آن کس که به خواستگاری زن زیبا روی رفته، مهریه او را زمین¬گیر نمی¬کند

و این شعار ماست: (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ) توبه ۵۲

‏ «بگو: آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي انتظار داريد؟ (يا پيروزي و يا شهادت) ولي ما درباره شما چشم به راه هستيم كه يا خداوند (در اين جهان يا آن جهان) به عذابي از سوي خود گرفتارتان سازد و يا (در اين جهان) به دست ما مجازات شويد. پس شما چشم به راه (فرمان و خواست) خدا باشيد و ما هم با شما در انتظاريم.»

شیخ الاسلام ابن تیمیه : در سال ۶۹۹ به هنگام حمله¬ی مغولان تاتار به سرزمین اسلام، نامه¬ای خطاب به مردم حلب نوشت. و در آن مسلمانان را به مقابله و قتال با کفار تشویق نمود. و همواره در آن تاکید می¬نمود که پیروزی از جانب خداوند است و نصرت خداوند برای اهل اسلام است و می¬فرمود: «به یقین بدانید که نصر و پیروزی برای مؤمنان است و عاقبت نیک برای اهل تقواست و خداوند با کسانی است که اهل تقوا و احسان هستند. و این قوم (مغول) سرکوب و نابود خواهند شد و خداوند ناصر و یاور و انتقام گیرنده ما در برابر آنهاست و لا حول ولا قوة إلا بالله العلی العظیم پس به نصرت و پیروزی بشارت دهید: (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) آل عمران ۱۳۹ «و (از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان مي‌آيد ) سست و زبون نشويد و غمگين و افسرده نگرديد، و شما برتر هستيد (و پيروزي از آن شما است) اگر كه به راستي مؤمن باشيد.» و این چیزی است که حقیقت آن را قبلا نیز یافته¬ایم و حمد و سپاس برای پروردگار عالمیان.» (کتاب الجهاد،۲/۱۵۸ )

عمر المختار : هنگامی که نامه¬ای از ایتالیا بدست وی رسید و در آن وی را به صلح و سازش و ترک جهاد تشویق نمودند. اینگونه در جوابشان نوشت: “ما از هواپیما¬ها و تانک و توپ دشمن و لشکرهای مسلح از حبش و سبایس (برخی مسلحان تجهیز شده در لیبی) نمی¬ترسیم و حتی از سمی که آن را در چاههای آب ریخته و گیاهان و علف-ها را با آن آغشته¬اند هراسی نداریم چون ما سربازان خداییم و لشکر خدا همیشه از پیروزشدگان است.” (کتاب الجهاد،۲/۱۵۸ )

بله ما هم پیروز خواهیم شد.. اما خداوند تنها زمانی ما را نصرت خواهد داد که دین وی را نصرت دهیم:

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُـرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ) محمد ۷

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر (دين) خداوند را ياري كنيد، خداوند شما را ياري مي‌كند (و بر دشمنانتان پيروز مي‌گرداند) و گامهايتان را استوار مي‌دارد.»

و این شرطی از جانب خداوند است و تنها زمانی یاری از آسمان نازل می¬شود که دین خدای آسمان را نصرت دهیم. اما چگونه خدا را نصرت دهیم؟!

خداوند را با اقامه¬ی دین او، با جهاد در راه او، با تحکیم شریعت وی در زمین و عمل به سنت¬های پیامبر صلی الله علیه وسلم نصرت خواهیم داد.

خداوند را با نصرت دین او و اولیایش نصرت خواهیم داد ومراد ما از نصرت خداوند این نیست که خداوند محتاج کسی است که وی را یاری دهد بلکه خداوند از تمامی عالمیان بی نیاز و حاجتمند یاری نیست. بلکه این ما هستیم که هر آینه محتاج درگاه اوییم. و اگر تمام انس و جن دست به دست هم دهند تا خداوند را در چیزی ضررمند سازند، نخواهند توانست و اگر تمامی آنها جمع شوند تا خداوند را در چیزی نفع رسانند باز نخواهند توانست. پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنچه از پروردگارش نقل مي¬کند می¬فرماید: «يَا عِبَادِي إِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضُرِّي فَتَضُرُّوني، وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِي فَتَنْفَعُوني، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أوَّلَكُمْ وآخِركُمْ، وَإنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أتقَى قلبِ رجلٍ واحدٍ منكم ما زادَ ذلكَ فِي مُلكي شيئاً، يا عِبَادِي لو أَنَّ أوَّلكم وآخرَكُم وإنسَكُم وجنكُمْ كَانوا عَلَى أفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِي شَيْئاً،…». (رواه مسلم ) «اي بندگانم شما قدرت ضرر رساندن به من را نداريد تا به من ضرر برسانيد و هم قدرت نفع رساندن به من را نداريد تا به من نفع رسانيد. اي بندگانم اگر ـ قلب ـ اول و آخر و انس و جن شما بر پرهيزگارترين قلب يک مردتان باشد، اين امر ـ تقوایتان ـ چيزي به ملک من نمي¬افزايد. و اگر ـ قلب ـ اول و آخر و انس و جن شما بر عاصي¬ترين قلب یکی از شما باشد، اين امر نقصانی بر ملک من نمي¬آورد!…»

بلکه خداوند بی نیاز از قتال و جهاد و انفاق ماست و غنی از عالمیان است . (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ) عنكبوت ۶ «كسى كه جهاد و تلاش كند، در حقيقت براي خود جهاد و تلاش كرده است. چرا كه خداوند بي‌نياز از همه جهانيان است.» كسى كه جهاد و تلاش كند، براى خود جهاد می¬كند؛ چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است.

طبری : درباره¬ی این آیه¬ی کریمه می¬فرماید: «کسی که با دشمن خود از مشرکین می¬جنگد. گویی برای خویش می¬جنگد چون وی آن کار را به چشم داشت پاداش و اجرت آخرت از سوی خداوند و دور شدن وگریختن از عذاب آخرت انجام می¬دهد و گرنه خداوند را چه نیازی به این کار اوست. بلکه خداوند بی نیاز از تمام مخلوقاتش است و خلقت و آفرینش و حکم و اراده فقط مخصوص ذات اوست.» (تفسیر طبری ۱/۱۲۲ )

پس وای بر کسی که گمان کند خداوند نیازمند کمک است. خداوند معبودی قوی و عزیز و جبار است، غنی و بی نیاز است اما تقدیرش سبحانه و تعالی اینگونه رفته است که دشمنانش را بر بندگانش مسلط می¬سازد تا آنها را بیازماید و خود به حالشان آگاه است. و هر که به جهاد و پیکار برخیزد این کار را برای خودش و نصرت دینش و ذلت دشمنانش و یاری برادرانش و زیاد شدن ایمان و یقینش انجام داده است و برای انسان زیاد شدن ایمان کافی است.

ایمان نیرو و توان عظیمی است که انسان را بر همه نیروی¬های زمین و تمامی خواسته¬های نفسانی چیره می¬سازد. ایمان انسان را آزاده می¬سازد طوری که هیچ سلطانی جز اراده¬ی خداوند بر وی حکمفرما نیست، از کسی جز خداوند بیمی ندارد، برای کسی جز خداوند خضوع نمی¬کند، از کسی جز خداوند حاجتی نمی¬خواهد و به کسی جز وی امیدوار نیست و توکل و امیدواریش به اوست.

اگر برای سربازان ( سکولاریست خارجی و مرتدین سکولارمحلی ) شیطان سریع-ترین هواپیماها و قوی¬ترین زره¬ها و محکمترین تانک¬ها و پیشرفته¬ترین مسلسل¬ها هم باشد برای جنود الرحمن ایمان با قدرتی است که بدان هواپیما¬ها فرو می¬افتند و تانک¬ها منهدم می¬شود وتجهیزات ساقط می¬شود و واقعیت بغداد و قندهار و کابل و کرکوک و.. از ما نزدیک است. پس حمد و ستایش خدایی را که پروردگار آسمانها و زمین است.

يا قائدَ الظلم لا تَغترَّ إن لَنا ** رُكناً شَديداً وَقَد وافاك إرشادُ

ای سردمدار ظلم و ستم به خود مغرور مشو، چرا که ما پایگاه مستحکمی داریم و این برای آگاهی تو بس است

فالطائرات وَ مَا توَحيهِ مِنْ عُدَدٍ ** وَالقاذفاتُ وَأعدادٌ وَإعدادُ

هواپیماها و هر آنچه از سرباز و امکانات در خود دارند و آن همه خمپاره¬ها و آتش بارها و تجهیزات و لشکریان

وَقمةُ العلم في تَطويرِ أَسلحةٍ ** والراجماتُ وَأبطالٌ وَأجنادُ

و اوج علم و پیشرفت سلاح و موشک اندازها و کماندوها و سربازان

تَبقى أَمام جنود الله خَاضِعةً ** فَالله أَكبرُ وَالتَقوى هي الزَادُ

تمام اینها در برابر سربازان خداوند خاضع و ذلیل¬اند. پس همانا الله بزرگتر است و تقوی توشه راه ماست

وقتی که این عقیده و ایمان راسخ در دل انسان مؤمنی جای گرفت و در ضمیر و وجودش مستقر شد مانند آزمایشی است که عطا شده و محنتی است که هدیه شده است. پس ای مسلمان مجاهد بر آن صبر گیر و صابر باشد و استقامت پیشه کن و بدان کسانی که تو را در این راه تنها گذاشته¬اند به تو هیچ ضرری نمی¬رساند و برایت کافی باشد که خداوند با توست و مأیوس و محزون مباش چرا که خداوند می¬فرماید: (لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) نور ۱۱ «گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است، بلكه اين مسأله برايتان خوب است». بسیاری از ابتلاها ظاهر آن، شر و بدی است. ولى مى¬دانيد كه خداوند پيامبران و خداپرستان راستين و شهيدان و نيكوكاران را بدين¬گونه بلاها گرفتار مى¬سازد كه آنان را بيازمايد.

سختی و مشقت هر قدر که بیشتر شود محنت و معانات هر قدر که فزونی یابد باز در خود سپیده دم امید و پیروزی را دارد. هر بلا و مصیبتی که برای انسان مؤمن پیش می-آید ابتلا و خالص شدن و ورزیدگی و خیر است. نشانه لطف خداوند درباره آنان و بزرگوارى و برگزيدگى آنان است. و این ابتلاها خود فرصتی برای محاسبه و مراجعه نفس است پس صبری نیکو لازم است و خداوند تنها مستعان و یاری رسان است.

و به سخنان بیمار دلان نباید اهمیت داد و تنها توکل بر پروردگار جهانیان لازم است، که هر قدر دشمن با قدرت و جبروت باشد باز خداوند در کمین گاهشان به انتظار نشسته است. ما امتی هستیم که هرگز مأیوس نمی¬شویم آنگونه که خداوند می-فرماید: (ولا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ) يوسف ۸۷ « از رحمت خدا نااميد مشويد» پس مجاهد امیدوارترین و خوش¬بین¬ترین مردم به رحمت خداست و از دورترین¬شان به یاس و ناامیدی و بد¬بینی است. و چطور اینگونه نباشد در حالی که او با پروردگاری است که قدرتش تحدی نمی¬شود و برای رحمتش حد و اندازه¬ای نیست.

پس به اذن خداوند ، امیدوار و منتظر خواهیم ماند و مشکلات راه را ناچیز مـی¬دانیم و به خداوند اطمینان و توکل خواهیم بست:

(يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ * وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) روم ۵ ـ۶

«خداوند هر كس را بخواهد يارى مى‏دهد و او صاحب قدرت و مهربان است، ‏ اين وعدّه‌اي است كه خدا داده است ، و خداوند هرگز در وعده‌اش خلاف نخواهد كرد، وليكن بيشتر مردم نمي‌دانند‏.»

اللهم انصر دينك ومكن لجندك على أرضك

اللهم احفظ قادتنا وعلمائنا يا رب العالمين

واختم اللهم لنا بالشهادة مقبلين

والحمد لله رب العالمين

ای برادر مجاهدم؛ سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۱)

ای برادر مجاهدم؛ سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۱)

دیوان اعلام جماعت پشتیبانان اسلام در کردستان ( پاک )

مترجم: ع . کیانی

ارائه دهنده : ابوسلیمان بیسارانی

تقدیم به شیر مردان میدان جهاد …

تقدیم به مردان خون و انتقام …

تقدیم به آن حامیان و حافظان دارالاسلام …

تقدیم به سلاله¬ی پاک از نسل صحابه¬ی کرام … .

تقدیم به هر مجاهد قهرمان، در سنگر نشسته …

این کلمات را به تو اهداء می¬کنيم و از خداوند عزوجل مسألت می¬نماییم که به وسيله¬ی آنها به تو نفع برساند و تو را بر آنچه که بر آن هستی ثابت قدم فرماید.

الحمد لله حَمداً يليق بجلاله وكبريائه وعظمته التي لا تطيقها العقول، الحمد لله على سابغ نعمه، وعلى اصطفاء الإسلام ديناً لصفوة بريته، وقد بعث به المرسلين الذين اختارهم من خليقته، وجعلنا قوامين بشريعته وعلى ملته، ذابين عن كتابه وسنة نبيه، عاملين بهما بحوله وتوفيقه، وأشهد أن محمداً عبده المصطفى، ونبيه المجتبى، وعلى آله وصحابته أهل الشهامة والوفا ثمّ أمّا بَعد:

هر قدر که نصر و پیروزی مسلمانان به طول بیانجامد و اذیت و آزار کافران زیادتر شود دلهای مسلمین بیشتر به نصرت الهی امیدوار می¬شود و مشتاقانه انتظار روزی را خواهند کشید که در آن ظلم و طغیان را در هم شکنند و دنیا را از پلیدی شیاطین انس و جن پاک کنند. شب ستم و بیداد بسی دراز شد و دوران خواری و ذلت بسی طولانی، حال دیگر وقت بازگشت است؛ وقت بازگشت به زمانی است که اسلام در آن حکمفرما بود و این سخنی وهم آلود نیست بلکه واقعیتی آشکار است که محقق خواهد شد. بله ما پیروز خواهیم شد و تمکین و نصرت از آن ما مسلمانان خواهد بود و بینی کافران به خاک مالیده خواهد شد و رسوا و زبون خواهند شد. مگر نه اینست که خداوند ﻷ می¬فرماید:

(وكانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ) الروم ۴۷

«و يارى کردن مؤمنان، بر ما فرض است.»

(إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهاد) غافر ۵۱

«ما به يقين پيامبران خود و مؤمنان را در زندگى دنيا و در روزى كه گواهان به پا مى‏خيزند يارى مى‏دهيم.»

(كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ) مجادله ۲۱

«خدا مقرّر كرده است كه حتماً من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد آرى، خدا نيرومند شكست‏ ناپذير است.»

ادامه خواندن ای برادر مجاهدم؛ سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۱)

اسلام آمریکایی از نگاه سید قطب و علت اتحاد سکولاریستهای جهانی علیه “اسلام محمدی”

اسلام آمریکایی از نگاه سید قطب و علت اتحاد سکولاریستهای جهانی علیه “اسلام محمدی”

نویسنده: د. محمد عمارة

مترجم: ع. امینی

روزی که سید قطب رحمه الله اعدام شد؛ تعدادی از علمای ازهر به ملاقات شیخ محمد ابو زهره رفته بودند، وقتی که اهل مجلس از اعدام سید قطب اطلاع یافتند، تعدادی از ملاهای درباری در مورد شخصیت و برخی دیدگاه های او لب به سخن گشودند.

شیخ ابوزهره گفت: سال ۱۹۴۹م. که فرزندم سید قطب از آمریکا برگشت، از او پرسیدم:

سید! حال و احوالت چطور است؟

گفت: جناب استاد، مسلمان به آمریکا رفتم و از آنجا مؤمن برگشتم!!!

سید قطب در آمریکا جشن و سرور و پایکوبی مسیحیان از ترور حسن البنا را مشاهده می کند و می بیند که آمریکا چه نوع اسلامی را می خواهد در سرزمین های اسلامی بکارد. وی در مورد آمریکا می گوید:

“اسلامی را که آمریکا و همپیمانانش برای شرق می خواهند، آن اسلامی نیست که در مقابل استعمار و طاغوت مقاومت کند، بلکه از دیدگاه آنان اسلامی خوب است که فقط در مقابل کمونیسم قیام نماید و آن را برنتابد.

آنها نمی خواهند اسلام حکومت کند و حکومت اسلامی را تحمل نمی کنند، زیرا که اگر اسلام حکومت تشکیل داد، ملت ها را به شکلی دیگر – برخلاف میل آمریکا – تربیت می کند و آنگاه است که مردم می دانند که باید صاحب قدرت باشند، استعمارگر را نپذیرفته و طردش نمایند، و می فهمند که کمونیسم وبائی است مانند استعمار و هر دو دشمن و تجاوزگرند.

آمریکا و همپیمانانش برای شرق “اسلامی آمریکایی” می خواهند که فقط به عدم زاد و ولد، حضور زنان در پارلمان و شکننده های وضو فتوا دهد و هرگز در مورد اوضاع اجتماعی، اقتصادی و نظام مالی ما بحث نکنند و در مسائل سیاسی، قومی و آنچه که ما را باهم وصل می کند و خلأها را برطرف می سازد، نه سخن بگویند و نه فتوایی صادر کنند و قانون گذاری، صدور حکم بر مبنای اصول و ثوابت اسلامی و تفوّق طلبی برای اسلام ممنوع است و نوشتن، سخن گفتن و صدور فتوا در آن مورد جواز ندارد”.

این دیدگاه سید قطب رحمه الله در مورد “اسلام آمریکایی” است که در سال ۱۹۴۹م. اذعان نموده بود.

همچنین رئیس جمهور اسبق آمریکا ریچارد نیکسون در سال ۱۹۸۸م. در کتابش “فرصت را دریابیم”، غرب – از آمریکا تا روسیه – را بر اتحاد علیه “مسلمانانِ اصولگرا” فراخوانده و گوشزد کرده بود که این نوع مسلمانان به دنبال مسائلی اند از قبیل:

۱- بازآفرینی گذشته به معنی احیای تمدن سابق اسلامی.

۲- تطبیق و اجرای کامل شریعت و قوانین اسلامی.

۳- معتقد اند که اسلام شامل دین و دولت است – و جدایی دین از سیاست را نمی پذیرند -.

۴- با وجود اینکه آنان به گذشته می نگرند، اما از گذشته برای ساختن آینده الهام می گیرند. آنها محافظه کار نبوده بلکه انقلابی اند.

“فوکویاما” فیلسوف سکولار و نظریه پرداز استراتیژی آمریکا ” در اوائل سال ۲۰۰۲م. در مورد پروژه “اسلام آمریکایی” گفته بود:

“اسلام در جهان، تنها تمدنی است که با مدرنيسم غربی مشکل دارد – و آن را نمی پذیرد -، جهان اسلام در سال های اخیر مأمن ظهور حرکت های اصولگرایانه ای بوده که سیاست های غربی را نمی پذیرند که هیچ، بلکه اساس مدرنیسم که نظام سکولار و غیر دینی است را رد می کنند. پس باید تحول اساسی از درون اسلام آغاز گردد. مسلمانان باید موضع خود را مشخص کنند که آیا با مدرنیسم و حاکمیت  سکولار می خواهند کنار بیایند و با مسالمت زندگی کنند؟ یا خیر؟”.

این همان اسلام آمریکایی ای است که می خواهند جایگزین اسلام محمدی – علیه السلام – نمایند.

افراد غیر مسلح و بی گناه در قتال چه کسانی هستند? پاسخ به شبهاتی در مورد بی گناهان در جنگ مسلحانه

افراد غیر مسلح و بی گناه در قتال چه کسانی هستند? پاسخ به شبهاتی در مورد بی گناهان در جنگ مسلحانه

به قلم : ابومصعب

مطلب خود را با یک مثال آغاز می کنم که در سالهای گذشته ابزار دست منافقین و دشمنان اسلام  به مجاهدین شریعت گرا بوده است ، و آنهم اینکه اسامه بن لادن تقبله الله که به برجها حمله کرد ایا اشتباه کرد؟

جواب این شبهه شما از چندین وجه است:

وجه اول:

صعب بن جثامة رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می کند که از رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره اهل دیاری پرسیده شد که مشرک بوده و مورد شبیخون (ازسوی مسلمین) قرارمی گیرند و برخی از زنان و کودکانشان کشته می شوند، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود« اینان ازهمانها محسوب می شوند »

این حدیث ثابت می کند که زنان و کودکان و هرکس که قتل او منفرداً جایز نباشد، اگر با غیرخود مختلط باشند و امکان جداسازی نباشد قتلشان جایزمی باشد، چون آنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره شبیخون پرسیدند و درشبیخون هم تمییز وجداسازی (کودکان و زنان از مردان یا به اصطلاح اینان نظامی و غیرنظامی) ممکن نیست، و رسول الله صلی الله علیه وسلم به این کار اجازه داد جون برخی از اموری که استقلالاً جایز نمی باشند، به تبعیت(وقتی با عاملی غیر از خود همراه می شود) جایزمی شوند.

وجه دوم:

فرماندهان مسلمین درجنگهاشان با کفار از منجنیق برای ضربه زدن به آنها استفاده می کردند و بدیهی است که منجنیق بین نظامی و غیر نظامی فرق نمی گذارد و ممکن است که برخی از این افرادی که اینان آنها را بی گناه می نامند هم آسیب ببینند ولی با این حال روش مسلمین در تمام جنگها در طول تاریخ به همین منوال بوده است.

ابن قدامه  استعمال منجنیق جایز است زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم:علیه اهل طائف منجنیق به کار برد والمغنی والشرح .» نیز عمرو بن عاص علیه اهل اسکندریه منجنیق را استعمال کرد[۱]

و ابن قاسم تیراندازی به کفار با منجنیق جایز است هرچند کودکان و زنان و « : در الحاشیه می گوید.» سالمندان و راهبان بدون قصد کشته شوند زیرا خسارت زدن به کفار )نکایه( به اجماع جایز است.

ابن رشد  می گوید :   نکایه )خسارت زدن( به اجماع به تمام انواع مشرکین جایزاست [۲]

وجه سوم:

فقهای مسلمین قتل مسلمانانی که”سپر انسانی” بشوند، را اجازه داده اند، یعنی مسلمانانی در دست کفار اسیرباشند و کفار برای در امان ماندن از تیرهای مسلمین آنها را سپر خود قراردهند. با اینکه این مسلمانانی که سپرانسانی قرار داده شده اند هیچ گناهی ندارند، تمام فقهای مسلمان در طول تاریخ اسلام قتل آنها را جایز دانستهاند، درحالی که طبق اصطلاحات اینان )معترضین(، آنها بی گناه محسوب می شوند و قتلشان نباید جایز باشد.

شیخ الاسلام ابن تیمیه  علماء اتفاق نظر دارند بر اینکه اگر ارتش کفار اسرای مسلمان را سپر « : می گویدخود کنند و ترس از این برود که اگر مسلمانان جنگ را ادامه ندهند به ضرر آنها تمام می شود باید جنگ را.» ادامه دهند هر چند این کار به کشته شدن آن مسلمانان سپر قرار داده شده بینجامد[۳]

ادامه خواندن افراد غیر مسلح و بی گناه در قتال چه کسانی هستند? پاسخ به شبهاتی در مورد بی گناهان در جنگ مسلحانه

حقیقت جنگ بین مومنین و دشمنانش از زبان سید قطب

حقیقت جنگ بین مومنین و دشمنانش از زبان سید قطب

سيد قطب :

به حقیقت جنگ بین مومنین ودشمنانشان جنگ عقیده است وچیزی دیگری نیست بطور مطلق…..

و بجز ایمان وعقیده صحیح هیچ چیز دیگری  دشمنان را خشمگین نمی کند…..

به حقیقت این جنگ، جنگ سیاست نیست …..

واین جنگ، جنگ اقتصاد نیست……

واین جنگ، جنگ نژاد پرستی نیست……

پس اگر جنگ بخاطر اینها بود پس متوقف کردنش آسان بود…. وراه حلشم بسیار راحت بود…..

اما در حقیقت این جنگ عقیده وایمان است…

جنگ کفر وایمان …..

جنگ جاهلیت واسلام…..

خطاب به کسانی که از دشمن شناسی اسلامی برخوردار نبوده و بر علیه مسلمین زبان درازی می کنند (قسمت اول )

خطاب به کسانی که از دشمن شناسی اسلامی برخوردار نبوده و بر علیه مسلمین زبان درازی می کنند (قسمت اول )

به قلم : ابوصلاح الدین الکردی

بسم الله الرحمن الرحیم

در همین ابتدای امر خطاب به کسانی که از دشمن شناسی اسلامی برخوردار نبوده و در جنگی که آمریکای سکولار رهبریت آن را بر عهده گرفته بر علیه مسلمین زبان درازی می کنند می گویم : این نوشته را بخوانند و سپس نفس خود را مورد محاسبه قرار دهند و نتیجه ای الله پسند به دست آورند .

آیا معنی «دین» را می دانی ؟

آیا می دانی طبق آیه « لَکُمْ دينُکُمْ وَ لِيَ دينِ » عقاید ساخته شده توسط بشر هم «دین» محسوب می گردد و انسان هم می تواند «دین» تولید کند ؟

آیا می دانی سکولاریسم هم یک دین است ؟

آیا می دانی طبق آیه ی « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا » یهود و سکولاریستها دشمن شماره یک مسلمین هستند؟

آیا می دانی طبق آیه ی « وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَکُمْ حَتَّي يَرُدُّوکُمْ عَنْ دينِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ » سکولاریستها «پیوسته و همیشه» با مسلمین جنگ مسلحانه می کنند تا اینکه مسلمین با کنار نهادن قوانین شریعت الله از دین اسلام مرتد گردند .

آیا می دانی طبق آیه ی« فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» کفر به طاغوت یعنی چه ؟

آیا می دانی تمام پیامبران طبق آیه ی « وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » برای چه امده اند ؟

آیا معنی دارالاسلام و دارالکفر را می دانی ؟

آیا می دانی هر سرزمینی که طبق قوانین یکی از مذاهب اسلامی حکم شود و حاکم آن نیز مسلمان باشد دارالاسلام است ؟

آیا می دانی هم اکنون آمریکا رهبریت جهان سکولار و مرتدین محلی بر علیه مسلمین را بر عهده دارد ؟

آیا می دانی که آمریکا و متحدینش در افغانستان، عراق و سوریه از اسلحه شیمایی و فسفور سفید استفاده کرده اند ؟

آیا……

بدون شک تعداد زیادی از شما از چنین مفاهیم اساسی آگاهی کافی ندارید و تلاش هم نکرده اید که در جستجوی چنین مفاهیمی بگردید و درکش کنید .!

اما زمانی که نوبت به قضاوت و حکم دادن در مورد مسلمین شریعت گرا می رسد همه تبدیل به قاضی و حتی مفتی می گردید و بر زبان راندن کلماتی چون : تندرو، خوارج، مزدور، رافضی و…     برایتان مثل آب خوردن می گردد .

زمانی هم گفته می شود دلیل شما برای بیان چنین اتهاماتی چیست ؟ می گوئید: از فلان شخص شنیدم ، فلانی گفت، فلان کانال کافر جهانی یا مرتد محلی گفت، فلان شیخ ساکن در دارالکفر فتوا داد و…. . درست مثل اینکه کسی به شما بگوید شما دزد یا قاتل هستید و دلایلی اینچنین واهی بیاورد.

در حالی که الله متعال می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ «فَتَبَيَّنُوا» أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ.  این دستور الله متعال در مورد فاسقین موجود در میان مسلمین است . حالا اگر یک کافر یا یک مرتد خبری را به شما برساند شما به طریق اولی تر باید آن را روشن و تبین نمائید و هرگز به آن اعتماد نداشته باشید .

این را نیز بدانید کسانی که واقعیتهای مسلمین و دنیای کفر سکولاریستی و نوکران محلی آنها را بیان می کنند در برابر حملات سهمگین دشمنان قانون شریعت الله قرار گرفته اند ، تا با حذف این راستگویان حقایق به دست مردم نرسد و خودشان بتوانند به میل خود و با حمایت دین فروشان و یاوران طاغوتها دروغ و شایعه تولید نموده و مردمان گیج و ضعیف الایمان را فریب داده و در راستای اهداف خود بسیج نمایند .

بر همین اساس از شما می خواهیم ما را از زبان خودمان بشناسید نه از زبان دشمنانمان. و چنانچه هر گونه انتقاد یا راهنمائی دارید به روشی اسلامی آن را ارائه دهید تا اسباب خیر و اصلاح گردد نه با سمپاشی و شایعه پراکنی و پخش اتهامات بی پایه و اساسی که دشمنان ما و شما آن را تولید نموده اند .

ما هرگز از نقد دیگران و خود انتقادی هراسی نداشته و پیوسته جهت خود شناسی و رفع ایرادات خود و پرورش روحیه ی خود انتقادی و نقد پذیری تلاش نموده ایم که به نوبه ی خود به بخشی از این مشی مبارزاتی در مورد شیوه ی حکمرانی دولت اسلامی در عراق و شام اشاره می نمایم.

دولت اسلامی و تخریب مساجد و مکانهای عبادی و رای اسامه بن لادن رحمه الله (قسمت دوم )

دولت اسلامی و تخریب مساجد و مکانهای عبادی و رای اسامه بن لادن رحمه الله (قسمت دوم )

به قلم : ابوصلاح الدین الکردی

بسم الله الرحمن الرحیم

هم اکنون در سرزمینهای مسلمان نشین چهار نوع واکنش در برابر دولت اسلامی در عراق و شام وجود دارد :

کسانی که بدون کوچکترین شناختی در مورد دولت اسلامی در عراق و شام تنها به دلیل تأثیر دروغپراکنی و خبر سازی آمیخته با راست و دروغ رسانه های سکولار جهانی و محلی و سحر و جادوگری ملاهای دین فروش وابسته به سیستم سکولاریستی با دولت اسلامی در عراق و شام مخالفت می کنند

دسته ها و احزابی به ظاهر اسلامگرایی که با دین تجارت کرده و خود و اطافیانشان را می پرورانند جهت راضی نمودن آمریکا و متحدینش و حفظ منافع حزبی خود با دولت اسلامی در عراق و شام مخالفت می کنند .

بسیاری از اعضای دولت اسلامی در عراق و شام که بدون ایراد کوچکترین مخالفتی در برابر اشتباهات رایج دستورات را اجرا می نمایند.

گروهی از مسلمین که در واکنش به جنایات آمریکا و متحدینش در کشتارزنان و کودکان اهل سنت، اشغالگری سرزمینهای مسلمین و اهانتهای مکرر سکولاریستها به مقدسات مسلمین پشتیبانی کامل خود از دولت اسلامی در عراق و شام را اعلام نموده اند .

دسته ای از مسلمین نیز بدون تأثیر گرفتن از سکولاریستهای جهانی و دین فروشان و مرتدین داخلی ، صرفا جهت محافظت از دستاوردهای جهاد فی سبیل الله و با دلایل و تفاسیر شرعی خاص خود از شریعت ، ضمن حمایت از مجاهدین دولت اسلامی در عراق و شام در جنگ با سکولاریستهای جهانی و مرتدین محلی، با بعضی از اعمال آنها مخالفت نموده و دیدگاههای خود را بیان نموده اند .

دوستان گرامی من خود را از گروه پنجم می دانم و بدون توجه به رخدادهای میان سکولاریستها و اهل تشیع با اهل سنت عراق،  بر این باورم که دولت اسلامی در عراق و شام صرفا نتیجه ی بازخورد اشغالگری آمریکا در منطقه  و واکنش اعراب اهل سنت در برابر زیاده روی های اهل تشیع عراق و متحدین آمریکا بوده است . در نتیجه نسخه ای عراقی بوده که به دلایل مختلف قابل تکثیر و نسخه برداری در سایر سرزمینهای مسلمان نشین جهت برخورد با دیگر فرق و مذاهب منتسب به اسلام  و اتحاد حول منافع و مصالح مشترک و مبارزه با دشمن اصلی و سکولار مشترک مسلمین نبوده و در این زمینه ی خاص کارآیی مطلوبی نخواهد داشت. 

دوباره تاکید می شود که هیچ مسلمانی با راهکار اتحاد میان مسلمین ، جهاد با کفار سکولار و اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا و نوکران محلی آن، آزاد سازی سازی سرزمینهای مسلمان نشین از دست اندازی طاغوتها و در نهایت یکپارچه نمودن سرزمینهای اسلامی تحت رهبریت واحد، تطبیق شریعت الله وفراهم نمودن جامعه ای که در آن « أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ » تحقق یافته و زمینه برای « فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ » فراهم گردیده مخالفتی نداشته و ندارد؛ بلکه انتقاد ما از برادرانمان در دولت اسلامی بر این است که این عزیزان دارای اشتباهات مهلکی هستند که چنانچه اصلاح نگردد،علاوه بر آنکه تمام این موارد از دست خواهند رفت بلکه علاوه بر وخیم تر نمودن وضع موجود و ایجاد ویرانی و کشتار بی سابقه ی مسلمین، تسلط  طاغوتها و اشغالگران سکولار خارجی بر مسلمین را طولانی تر و مستحکم تر خواهد گردانید .

به اذن الله در زیر به صورت موردی به این نکات در قالب انتقادی برادرانه پرداخته خواهد شد ، امید آن است که علاوه بر نشر این مطالب توسط پایگاه اطلاع رسانی شما،  آن را به گوش امرای خود رسانده و در مسیر اصلاح قدمی برداریم . ان شاء الله.

قبلا مقاله ای تحت عنوان « دلایل شرعی در انهدام حسینیه های شیعیان ۱۲ امامی و مساجد زیدی های یمن » را خدمت شورای مدیریت سایت «بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و مذاهب مختلف آن در کردستان و هورامان» ارسال نموده بودم که الحمد لله منتشر گردید . و پس از مدتی مشاهده نمودم که عده ای از جندی های دولت اسلامی در همین سایت تحت عنوان «نصیحت و تذکر جمعی از جندی های دولت اسلامی به قادات و امیران و برائت از اشتباهات خطرناک دوله» بیانیه ای را منتشر نمودند که در آن از انفجار مکانهای عبادی اعلام برائت نموده بودند . در این نوشته به صراحت آمده است که: “ابوبکر بغدادی در اولین سخنرانی تصویری خود در مسجد بزرگ موصل اعلام کرد که در هر جایی اشتباه کردم مرا نصیحت کنید و ما نیز در قالب نصیحت و در راستای متحد نمودن صفوف مسلمین در جنگ با تحالف صهیونی – آمریکائی نکات زیر را بیان می کنیم :

مرتد دانستن تمام شیعیان بدون استناد به دلایل شرعی و با وجود سکوت تمام جناحهای موجود در برابر چنین فتنه ای و پشتیبانی علمای سوء و فاسد آل سعود و شیوخ صحوات چون ابوبصیر و امثالهم ؛ و معامله نمودن با شیعیان همچون مرتدین .[۱]

منفجر نمودن مراکز عبادی شیعیان، متصوفه ، قادیانی ها و غیره در سرزمینهایی که تحت کنترل دولت اسلامی نیستند ، درحالی که از منفجر نمودن مراکز عبادی مشرکین اهل کتاب (یهودیان و نصارا) و مشرکین شبهه اهل کتاب (مجوس و مشابهین آن) در زمان تسلط نیز منع شده ایم .

بر این اساس، شایسته است که با تذکر این موارد از تمام اعمالی که در این زمینه توسط مجاهدین دولت اسلامی صورت می گیرد اعلام برائت شود؛ در عین حال از تمام اعمالی که بر علیه کفار سکولار و اشغالگر خارجی به رهبری تحالف آمریکا یی و نوکران محلی آن  صورت می گیرد حمایت و پشتیبانی گردد .

ما بر پیمان خود در جنگ با سکولاریتهای جهانی و نوکران مرتد محلی آنها پایبند هستیم، اما از این به بعد در این دو مورد، که بر خلاف قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده، و در وضع موجود برای مسلمین مانع ایجاد کرده و تمکین و آزاد سازی را به تاخیر می اندازد؛ مشارکت ننموده و علاوه بر آن برائت خود را نیز از تمام کسانی که مرتکب چنین اشتباهات فاحشی می گردند اعلام می نمائیم . ”

و در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره سوره الحج آمده است: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ .  به کسانى که ظلم شده ، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که مى گفتند: «پروردگار ما، الله است» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها[۲]، وبیع[۳] وصلوات [۴]معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران مى گردد و خداوند کسانى که او را یارى کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى کند؛ خداوند قوى و شکست ناپذیر است.

در این جا ما آشکارا و به روشنی می بینیم که یکی از اهداف جهاد و جنگ مسلحانه ی مسلمین ، جلوگیری کردن از ویرانی دیرها و صومعه ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده می شود بیان می گردد . در سوره بقره آیه ۱۹۰ نیز آمده است: و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى دارد.

خداوند ممانعت از تخریب این اماکن را «فضل الله بر بندگانش» می داند، در حالی که در الكنائس والبيع و صومعه ها و آتشکده ها و امثالهم  به همراه ذکر الله ، شرک و کفر گفته می شود و علاوه بر انکه تنها «ذکر الله» نیست کلمات و اعمالی انجام می گیرد « من أعظم ما يسخطه سبحانه» بوده و خداوند هرگز به این شرکیات و گمراهی ها راضی نیست .

در کتاب كشاف القناع آمده است : وقال الشيخ ـ يعني شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله ـ من اعتقد أن الكنائس بيوت الله وأن الله يعبد فيها، وأن ما يفعل اليهود والنصارى عبادة لله وطاعة له ولرسوله، أو أنه يحب ذلك أو يرضاه، فهو كافر، لأنه يتضمن اعتقاد صحة دينهم، وذلك كفر. انتهى.

در این صورت مسلمین معتقد هستند که این مکانها « بيوت للشيطان يكفر فيها بالله تعالى ويعصى فيها أبلغ المعصية » هستند که در آن بسیاری از دستورات شیطان با دستورات اسلام ترکیب شده و گناه محسوب می گردد . با این وجود هرگز در ردیف  دشمن شماره یک مسلمین «سکولاریستها» قرار نگرفته اند . سکولاریستهایی که پیوسته با مسلمین خواهند جنگید تا آنها را از قانون شریعت الله و دین اسلام مرتد گردانند .” وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ”  (البقرة، ۲۱۷)

در تاریخ غزوات و جنگهای صدر اسلام و حتی پس از آن از ویرا ن نمودن مکانهای عبادی کفار و مشرکین اهل کتاب و شبهه اهل کتابی که حتی در جنگ مسلحانه با مسلمین بوده اند پرهیز شده است ، حالا چه رسد به کفار و مشرکینی که صدها و بلکه هزاران کیلومتر آن طرفتر در دیرها و صومعه ها و معابد شرکی خود مشغول عبادت باشند .

زمانی که فرمان « أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا …» صادر می گردد، تنها اجازه ی محافظت  از مساجد مسلمین نیست بلکه شامل تمام مکانهایی می گردد که دیگران در سایه ی پیمانی در سرزمینهای تحت حاکمیت مسلمین زندگی می کنند و یا اینکه در حین جنگ با مسلمین بوده اما در مکانهای عبادی خود ساکن شده اند . و نکته ی اساسی تر اینکه نمی توان به علت جرمی که یک دسته از این اشخاص در سرزمینی مرتکب شده اند، دیگر هم کیشان آنها در سرزمین دیگر را مجازات نمود؛ چنانچه گفته اند : فلم يتم استهداف يهود المدينة بما فعله يهود خيبر.

ابن خويز منداد  از أئمة المالكية  در اواخر قرن چهارم این آیه ی «» ضامن ممانعت از هدم و ویران نمودن مکانهای عبادی اهل ذمه  و آتشکده ها می داند و و در مورد آتشکده ها می گوید: أما بيوت النار فلا تتضمن هذه الآية منع هدمها فإنها لا يذكر فيها اسم الله وإنما منع هدمها عقد الذمة الذي ينعقد بين أهلها وبين المسلمين . وقيل الصفة راجعة إلى مساجد خاصة .

انجام چنین نقشه و طرحی در واقع نصرت الله محسوب می گردد (ولينصرن الله من ينصره) و انگار دفاع از چنین مکانهایی به منزله ی « نصروا الله » محسوب می گردد . بر این اساس جمله با لام قسم و نون التوكيد آمده است . در این صورت چنین اشخاصی که با نصرت الله « إن مكناهم في الأرض » مجری چنین طرحی خواهند بود و «إن الله على نصرهم لقدير».

در عصر حاضر نیز فرمانده ی مجاهد آدم غدن  از اعضای برجسته ای القاعده بیانیه ای را منتشر می کند که در آن رای شیخ اسامه بن لادن رحمه الله آمده است مبنی بر اینکه منفجر نمودن مکانهای عبادی شیعه ومتصوفه حرام بوده و نمی توان شیعه های سعودیه و دیگر مکانها را به جرم گناه شیعه های عراق مجازات نمود .

در جای دیگر از امام شهید – بأذن الله – اسامه بن لادن رحمه الله  می پرسند که بعضی از مساجد ضرار هستند و حکم مساجد ضرار را دارند . او درجواب می گوید: در این صورت مردم را از این مکانها خارج و تخلیه کنید و در صورت عدم وجود مردم در آن می توانید چنین مکانهایی را تخریب کنید .

[۱] مراجعه شود به مقاله ی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی تحت عنوان : ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟

ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

[۲] صومعه یا دیر مکان منفرد دور از مردم  و زندگی عادی می باشد .مكان منفرد يسكنه الزاهد أو المتعبد ابتعادا عن الناس وشؤون الدنيا

[۳] والبيع جمع : بيعة – بكسر الباء وسكون التحتية – مكان عبادة النصارى ولا يعرف أصل اشتقاقها . ولعلها معربة عن لغة أخرى

[۴] الصلوات جمع : صلاة وهي هنا مراد بها كنائس اليهود معربة عن كلمة ( صلوثا )

دموکراسی پلید

دموکراسی پلید

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله وحده، والصلاة والسلام على من لا نبي بعده.

و بعد…

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، مبدا و عقیده ی حاکمیت خالق بر مخلوق- از این جهان و هر آنچه و هرآنکه از مخلوقات و ملائک او سبحانه و تعالی را که در آن است- کتمان می کند و سپس بر مبدا و حاکمیت مخلوق عاجز و فقیر بر این جهان و آنچه در آن است اقرار می کند. طبق این عقیده، هیچ حکومتی و هیچ امری بالاتر از حاکمیت دموکراسی نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اعتقاد به یگانگی خدا و این که تنها و تنها اوست، سبحانه و تعالی، که باید به یکتایی عبادت شود را کتمان می کند و با آن می جنگد و در عوض به بندگی شخص برای شخص و مخلوق برای مخلوق، اقرار می کند و به همین دلیل بعضی از آن ها بعضی دیگر را به سروری می گیرند و قانون گذاری غیر خدا را می پذیرند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، حاکمیت الله متعال و اصل «الحکم لله» را کتمان می کند و در عوض به حاکمیت بشر اقرار می کند و آن را واجب می شمارد، حاکمیت اکثریت، حاکمیت صندوق های رای، حاکمیت طاغوت و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اعتقاد به ولایت خدا و برائت از غیر او را کتمان می کند و در عوض  به روابط وثنیت و جاهلانه ای که هیچ حجتی  برای آن ها از سوی خدا نازل نشده است، اقرار می کند و بین کفار و فاسقین و اشرار و بدترین افراد روی زمین با اتقیا و صالحین رابطه ی برادری و برابری برقرار می کند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، عقیده و اصل امر به معروف و نهی از منکر را-مگر در حدودی که خودش مجاز می داند- کتمان می کند تا به منکر و کفر و شرک و فسق و فجور و فساد مشروعیت دهد کند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، عقیده و اصل جهاد فی سبیل الله را –  آنگونه که اسلام آن را تعریف می نماید و به آن فرا می خواند-  کتمان می کند تا عقیده ی ارتباط مسالمت آمیز را جایگزین آن کند ولو این که این رابطه ی مسالمت آمیز، سرزمین ها و مردم آن را نابود کند و پس از این که آن سرزمین ها و مردمانش مدت مدیدی را تحت حکومت الله و قوانین الهی گذراندند، به کفر و فسق و فجور حکم نماید و حاکمیت را به کافرترین و فاجرترین شخص بدهد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، اصول و ارزش های پسندیده ی اخلاقی را کتمان می کند و به نهایت بی بند و باری و انحرافات جنسی و اخلاقی، مشروعیت می بخشد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، به بهانه ی آزادی بیان، طعن به خالق سبحانه و تعالی و استهزای سید مخلوقات، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم و برادران او از انبیا و رسل، صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين را توجیه می کند و در این نظام، هیچ کس از نقد و تعقیب و استهزا و مسخره شدن در امان نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، تهاجم استعمارگران به سرزمین ها را برای از بین بردن دولت ها و خراب و ویران کردن شهرها و روستاها پس از این که مدت های مدیدی آباد بوده اند را توجیه می کند و اجازه می دهد که مهاجمان، شهرها و روستاها را محاصره کنند تا اهل آن از گرسنگی و آتش افروزی بمیرند و همچنین اجازه می دهد تا خانه ها را بر سر ساکنان آن از زن و پیر و کودک خراب کنند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، آدم کشی و قتل عام و جنایت و هتک حقوق و حرمت و کرامت انسانی را توجیه می کند و قهرمانان آزادی را به تاریکی های زندان می افکند تا نهایت ظلم و شکنجه و حقارت را به آن ها بچشاند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، بر جاه طلبی مستعمرین در  سرزمین مسلمان ها و به تاراج بردن منابع و ثروت های آن ها و دخالت در امور خصوصی و عمومی کشورهایشان، سرپوش می گذارد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، بهانه ای ست برای نشاندن مزدوران منافق و مجرم  و احزاب گوش به فرمان مهاجمان استعمارگردر سرزمین مسلمانان تا از استعمارگران بیگانه پشتیبانی کنند وبه دخالت آن ها در امور کشورها و مردمان آن، رنگ قانونی و شرعی دهند و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، با متجاوزترین دیکتاتوری ها همراه می شود و با آن ها و نظام های فاسد و سرکوب گر به حساب ملت های شکست خورده و مظلوم و ترسو و به خاطر مصالح و مطامع صاحبان نفوذ و سرمایه داران جهان آزاد دموکراتیک، پیمان می بندد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند،باخشونت و سخت­گیری خود بر خشم و خشونت دیکتاتورهای زمان مانند آن­چه در، كعقبة كأداء أمام أي مشروع إسلامي نهضوي – مهما كان هذا المشروع ممثلاً لرغبة وإرادة الأكثرية من الشعوب – يستهدف قيام دولة إسلامية راشدة، وأن يُعيد للأمة مجدها ودورها الريادي الحضاري الذي يليق بها، والتي فقدته منذ زمن، عندما تكون الديمقراطية كذلك، فهي لا شك أنها ديمقراطية قَذِرَةٌ كافرة، تأباها النفوس السوية المؤمنة.

این دموکراسی­ست و این پلیدی وفساد و بوی بد آن است و با این وجود – متاسفانه- همیشه کسی که دین و دنیای ما را به دست دارد، کسی­ست که این دموکراسی کثیف را می­آراید و آن را در دهانش می­جود و بدون اینکه طعم  پلیدی و تعفن آن را بفهمد به آن مباهات می­کند و گمان می­کند که بهترین کار را انجام داده است ولا حول ولا قوة إلا بالله!

اگر گفته شود که دموکراسی و پلیدی آن را فهمیدیدم اما جایگزین آن چیست؟

در جوابشان می گویم، همانطور که قبل از من علمای گرانقدر این را به کرار گفته¬اند، جایگزین دموکراسی، دیکتاتوری یا حاکمیت فرد یا چیزهایی از این قبیل نیست، بلکه جایگزین آن حکم اسلام است وحسب، در اسلام سوالی مطرح نمی شود، مگر این که جوابی برای آن وجود داشته باشد و هیچ مشکلی-از هر نوع که باشد- نیست، مگر این که راه حل مفیدی برای آن قرار دهد، همانطور که هیچ چیز نافعی وجود ندارد، مگر این که اسلام ما را به سوی آن فرا می¬خواند و هیچ چیز مضری وجود ندارد، مگر این¬که ما را از آن برحذر می¬دارد.همانطورکه خداوند متعال می¬فرماید: « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» «» (مائده/۳) و همچنین می¬فرماید: « أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ» «» (مائده/۵۰) و نیز:« وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» «» (غافر/۲۰) و همچنین خداوند متعال می فرماید:« قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى» «» (بقره/۱۲۰) و جز این، هر چه باشد، باطل و نابود است و گمراهی آشکاری­ست.

در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند

در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله و صحبه و سلم

مسئولیت علماء و داعیان مسلمان، مسئولیتی عظیم است، در این شرایط بسیار سیاه که امت با خطرهای سرنوشت سازی مواجه است، نیاز شدیدی به توجیهات علماء دارد.

خداوند به این مطلب امر فرموده و کسانی که حق را کتمان می کنند، را بر حذر داشته است و می فرماید:

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَـئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

«‏ بي‌گمان كساني كه پنهان مي‌دارند آنچه را كه از دلائل روشن و هدايت فرو فرستاده‌ايم، بعد از آن كه آن را براي مردم در كتاب بيان و روشن نموده‌ايم، خدا و نفرين‌كنندگان ( چه از ميان فرشتگان و چه از ميان مؤمنان انس و جان ) ، ايشان را نفرين مي‌كنند ( و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).‏»

و همچنین می فرماید:

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولَـئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ).

«‏كساني كه آنچه را خدا از كتاب ( آسماني ) نازل كرده است، پنهان مي‌دارند ( يا دست به تأويل ناروا و تحريف مي‌يازند ) و آن را به بهاي كم ( و ناچيز دنيا ) مي‌فروشند، آنان جز آتش چيزي نمي‌خورند.  (زيرا اموالي كه از رهگذر كتمان آيات آسماني و تحريف و تأويل نارواي حقائق رحماني به دست مي‌آيد، سبب نزول آنان به آتش دوزخ خواهد شد) و روز رستاخيز خدا ( از آنان روگردان بوده و ) با ايشان سخن نمي‌گويد و آنان را ( از كثافت گناهان با عفو و گذشت خويش ) پاكيزه نمي‌دارد. و ايشان را عذاب دردناكي است.‏»

و پیامبر صلى الله عليه و سلم می فرماید: “هر کس علمی را کتمان کند خداوند در روز قیامت او را به لگامي از آتش، افسار مي نمايد.”

و اهل علم می گویند: “جایز نیست که بیان از زمان نیاز به تاخیر انداخته شود.”

ادامه خواندن در کشتن آمریکایی ها  ومزدوران سکولارش با هیچ کس مشورت نکن، جنگ با شیطان نیازی به فتوا ندارد، نیاز به مشورت ندارد، نیاز به استخاره ندارد، آنها حزب شیطان هستند