جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

جهاد به رهبری حاکم یا رهبر ظالم، فاسق و فاجر چه حکم دارد؟

کاتب: أبومحمود کندزی

در همین قدم اول باید بدانیم که منظور از رهبر و امیر، رهبر حاکم بر دارالاسلام است، یعنی سرزمینی که قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی تنظیم شده است و احکام شریعت الله بر اساس یکی از مذاهب اسلامی اجرا می شود.

علاوه بر این، منظور از اهل جماعت در منابع اهل سنت و جماعت، یعنی اهل چنین حاکمیتی شدن نه فرقه بازها و گروههای متفرقی که به قتال الفتنه بر علیه هم و حتی بر علیه جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام مشغول هستند.

رهبر چنین سرزمینی، یا منوصبین و امراء و والی های چنین رهبری هر چند ظالم، فاجر و فاسق باشند ضمن انجام امر به معروف و نهی از منکر از کانال شرعی آن، اطاعت از آنها در کارهای نیک و در غیر معصیت الله لازم است و باید فسق و گناه او سبب بی اطاعتی و نافرمانی مومن در کارهای نیک نگردد، زیرا جزای گناه را به او الله تعالی خواهد داد و مجاهد ثواب و اجر اطاعت از امیر در کارهای نیک و در غیری معصیت الله را خواهد برد.

دلیل:  مَن رَأَى من أمِيرِهِ شيئًا يَكْرَهُهُ فلْيَصْبِرْ عليه ، فإِنَّهُ ليس أحدٌ يُفارِقُ الجَماعةَ شِبْرًا فيَموتُ ، إِلَّا ماتَ مِيتةً جَاهِلِيَّةً .[ صحیح البخاري] ابن عباس (رضی الله عنه) روایتی را نقل کرده، می‌گوید که رسول الله ﷺ فرموده: کسی که چیزی را از امیر خود مشاهده کرد که آن را بد می‌دانست، پس صبر نماید، زیرا نیست هیچ کسی که از جماعت (حاکمیت بر مسلمین) به اندازه یک وجب جدا شود، پس اگر بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.

دلیل دوم: در حدیث مسلم از عوف بن مالك الأشجعي (رضی الله عنه) روایت شده که رسول الله ﷺ فرموده: “ألا مَن وليَ علَيهِ والٍ فرآهُ يأتي شَيئًا مِن معصيةِ اللَّهِ فليَكْرَهْ ما يَأتي مِن معصيةِ اللَّهِ ولا ينزِعَنَّ يدًا مِن طاعةٍ.”

رسول الله ﷺ فرموده است: باخبر اگر بر بالای کسی امیری تعیین گردید و او را بر نافرمانی الله تعالی مشاهده کرد، پس این گناه و نافرمانی از الله تعالی ای او را بد بداند، اما از اطاعت امیر خارج نشود.

امام نووی (رحمه الله) فرموده است: “قال جماهیر أهل السنة من الفقهاء والمحدثین والمتکلمین لا ینعزل بالفسق والظلم وتعطیل الحقوق ولا یخلع ولا یجوز الخروج علیه بذلك بل يجب وعظه وتخویفه للأحادیث الواردة في ذلك.[شرح مسلم: ۱۲/۲۲۸]

جمهور اهل سنت که فقهاء، محدثین و متکلمین هستند، (اینها) می‌گویند: که امیر به سبب فسق، ظلم و ندادن حقوق معزول (برکنار) نمی‌شود و نباید از بیعت او خارج شد و به سبب امور ذکر شده قیام هم بر علیه او جایز نمی‌شود، بلکه نصیحت کردن به او و ترساندن او از الله تعالی واجب است، به سبب آن احادیثی که در این مورد وارد شده است.

قال بعض الحکماء: “من فارق الاعتصام بحبلهدحالفه الخسران وعانقه الخذلان وترصدت له المنون وطحنته الحرب الزبون.”[تهذیب الرياسة: ۱/۱۱۱] بعضی از حکماء نیز گفته اند، کسی که ریسمان اتفاق را ترک نمود، پس زیان یاور او خواهد گشت و شرمندگی بر گردنش خواهد افتید و مصیبت ها در انتظارش خواهد بود و جنگ او را در هم خواهد شکست.

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد

به قلم: مسعود سنه ای

در دادگاه نظامی به ریاست مصطفی طلاس در شهر حمص الشیخ مروان حدید و همراهانش دادگاهی صوری شدند که به صورت مستقیم از رادیو پخش می شد.

طلاس به الشیخ مروان گفت:

قال طلاس للشيخ مروان: أنت عميل.

– تو مزدور هستی؟

قال مروان لطلاس: أنا عميلٌ لله.

+ مزدور الله هستم!

قال طلاس: أنت مأجور.

– مزدت می‌دهند؟!

قال مروان: أنا مأجورٌ من الله.

+ الله مزد من را می‌دهد!

قال طلاس: حكمت عليك المحكمة بالإعدام شنقاً حتى الموت.

در نهایت، دادگاه حکم اعدامش را صادر کرد و او درباره‌ی حکم با لبخندی تمسخر آمیز گفت:

فرد مروان بابتسامة ساخرة: والله يا مسكين لو عرفتُ أنّ بيدك الموت والحياة لعبدتُّكَ من دون الله.

ای مسکین! به خدا اگر می‌دانستم که زندگی و مرگ به دست توست، به جای خداوند تو را عبادت می‌کردم!

اینجا بود که قاضی به مسخره گرفته شد و آنها هم فورا برق را قطع کردند و پخش مستقیم رادیوئی هم قطع شد.

حکم او بعداً لغو گردید و آزاد شد، اما بار دیگر توسط همین نظام سکولار دستگیر شد و در زندان این دژخیمان به شهادت رسید!

رحمه الله وتقبله في الشهداء

بر اثر غفلت مومنین اهل دعوت و جهاد و دسیسه های دشمنان آشکار و پنهان مومنین، ثمره ی جهاد و رشادت هزاران نفر چون  مروان حدید در نهایت توسط جولانی به فروش رسید و سوریه تبدیل شد به ابزاری در دست غرب سکولار و اسرائیل وحشی.

انحراف در عقیده ریشه ی انحرافات فردی و اجتماعی

انحراف در عقیده ریشه ی انحرافات فردی و اجتماعی

به قلم: صلاح الدین هورامی

امروزه بسیاری از افراد و خانواده ها با ناهنجاری های مختلف فکری و رفتاری دست و پنجه نرم می کنند و جهت آسب شناسی، بسیاری دوست دارند بدانند ریشه ی این ناهنجاری ها به کجا بر می گردد.

بدون شک هر شخص همانگونه که فکر می کند و عقیده دارد به همان شیوه هم عمل می کند یعنی عمل فراورده و میوه یی عقیده و فکر شخص است و انحراف در عمل به انحراف در فکر و عقیده بر می گردد

شیخ مجاهدین، دکتر عبدالله عزام  رحمه الله می گوید:

«تمام انحرافاتی که امروزه در سلوک فردی و اجتماعی با آنها رو به رو هستیم، به انحراف اعتقادی بازمی‌گردند؛ در این زمان مردم به این نیاز دارند که از نو اعتقادات خود را بنا کنند، باید تنها خداوند را در مقام الوهیت قرار دهند و بزرگی خداوند متعال در دل‌هایشان رسوخ یابد»[۱]

شخصی که قوانین و برنامه های سکولاریستی و جاهلی را انتخاب کرده است، الله را در مقام اولوهیت قرار نداده بلکه فلان شخص سکولار را اله خود می داند و از او قانون و برنامه می گیرد.

به عنوان مثالی معمولی همه می دانیم که روانشناسی سکولاریستی بر پایه ی زیست شناسی بنا شده و زیست شناسی هم بر پایه ی شیمی و شیمی هم بر پایه ی ماده؛ یعنی روانشناسی هم اکنون در مییان مردن در حال مُد شدن است تفکرات پست ترین انسانها یعنی سکولاریستهاست که الله تعالی این سکولاریستها را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ایی کسانی که ایمان آورده اید بدرستی که (در میان انسانها) تنها سکولاریستها نجس هستند.

یعنی نه کفار یهودی و نه نصرانی یو نه مجوس و نه صابئی هیچ یک نجس نیستند بلکه تنها کفار سکولار نجس هستند.

حالا این نجسهای ماده گرا برای اداره ی زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی خود راهکارهایی را تدوین کرده اند و بسیاری از این راهکارها بر خلاف قانون شریعت الله و مخرب هستند؛ کسی که به جای قوانین و برنامه های شریعت الله از این راهکارهای سکولاریستی روانشناسها استفاده می کند در واقع در عقیده اش مشکل دارد و این افراد سکولار را در مقام الوهیت قرار داده و به عبادت آنها می پردازد.  

در مسائل حکومتی و اقتصادی هم باز قاعده همین است، از نظر عقیدتی قانون و برنامه ات را از کجا می گیری؟ همان را عبادت می کنی.

پس اصلاح عقیده یعنی اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی.


[۱]  عبدالله عزام، العقيدة وأثرها في بناء الجيل، ص ۱۱

چگونه سنت را ترک می کنیم؟

چگونه سنت را ترک می کنیم؟

به قلم: مسعود سنه ای

همه ی ما بارها و بارها از خطبای خود شنیده ایم که وحدت داشته باشید و این آیه را قرائت کرده اند که الله متعال می فرماید:و اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً ولا تَفَرَّقُوا (آل عمران – ۱۰۳)و همگی به ریسمان ﷲ متعال( قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید.

پیامبر ﷺ می فرماید : « شما را به تقوا در مقابل الله متعال و شنیدن و اطاعت کردن از حکم و فرمان حاکم اسلامی امر می کنم، هر چند آن ولی امر بنده ای حبشی باشد، بعد از من هر کدام از شما که عمر طولانی کند اختلافات بسیاری را مشاهده خواهد کرد، پس بر شما باد که به سـنـت من و سنت خلفای راشدین بعد از من تمسّک جوئید و آن را محکم بگیرید و از امورات تازه ایجاد شده و نوآوری (بدعت) در دین پرهیز کنید، چرا که بی گمان هر دستور تازه ایجاد شده در دین بدعت و نوآوری محسوب می شود و هر بدعت و نوآوری، گمراهی و سرگردانی است.»

 ابن رجب  رحمت الله متعال بر او باد میگوید: این حدیث موافق و منطبق با همان حدیث مشهوری است که از پیامبر ﷺ روایت شده که امت ایشان به هفتاد و اندی فرقه و گروه تبدیل میشوند و از آن میان تنها یک فرقه و گروه رستگار می گردد و نجات پیدا میکند و سایر فرقه ها وارد دوزخ می گردند، و آن فرقه و گروه نجات یافته همانهایی هستند که بر اساس کتاب الله متعال و سنت و منهج پیامبر ﷺ و اصحابش عمل می کنند.

در این حدیث به ما امر شده که هنگام اختلاف و پراکنده شدن و تشتت به سنت پیامبر ﷺ و خلفای راشدین که بعد از ایشان بوده اند چنگ بزنیم. اما این سنت چیست؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

الصَّلَاةُ إِلَى الصَّلَاةِ الَّتِي قَبْلَهَا كَفَّارَةٌ، وَالْجُمُعَةُ إِلَى الْجُمُعَةِ الَّتِي قَبْلَهَا كَفَّارَةٌ، وَالشَّهْرُ إِلَى الشَّهْرِ الَّذِي قَبْلَهُ كَفَّارَةٌ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ؛[۱] قَالَ : فَعَرَفْنَا أَنَّهُ أَمْرٌ حَدَثَ: إِلَّا مِنَ الشِّرْكِ بِاللَّهِ، وَنَكْثِ الصَّفْقَةِ، وَتَرْكِ السُّنَّةِ “، قَالَ : قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَذَا الشِّرْكُ بِاللَّهِ قَدْ عَرَفْنَاهُ، فَمَا نَكْثُ الصَّفْقَةِ ، وَتَرْكُ السُّنَّةِ، قَالَ: ” أَمَّا نَكْثُ الصَّفْقَةِ : فَأَنْ تُعْطِيَ رَجُلًا بَيْعَتَكَ ، ثُمَّ تُقَاتِلَهُ بِسَيْفِكِ، وَأَمَّا تَرْكُ السُّنَّةِ : فَالْخُرُوجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ.[۲] نماز فرض تا نماز فرض بعد از آن، کفاره‌ی گناهان میان آن‌ دو (وقت) است؛ و گفت: جمعه تا جمعه‌ی آینده و رمضان تا رمضان بعدی، کفاره‌ی گناهان بین این دو (مدت) است: مگر سه مورد – راوی می‌گوید: دانستم که حتما این اتفاق رخ می‌دهد- به جز شرک به الله، شکستن عهد و ترک سنت؛ گفتیم یا رسول الله، این شرک به الله را شناخته ایم، شکستن عهد و ترک سنت یعنی چه؟ فرمود: شکستن عهد عبارت است از این‌که با شخصی بیعت کنی سپس از درِ مخالفت با او بر ‌آیی و با شمشیرت علیه او بجنگی و ترک سنت یعنی خارج شدن از جماعت.

پس زمانی که تو اهل جماعت نبودی و در غیر معصیت الله از حاکمیت بر دارالاسلام اطاعت نکردی و به فرقه بازی و تفرق دلخوش شدی تو ترک سنت کرده ای .


[۱]  (مسلم۲۳۳) (الألباني:صحيح الجامع :۳۱۱۰ و صحيح ابن ماجه:۸۹۷)

[۲]  مسند أحمد بن حنبل۱۰۵۷۶-  10358/

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

اهل جماعت شدن و دور از تفرق مهمترین ابزار دنیوی پیروزی

به قلم: خالد سیف الله المسلول

عمر بن خطاب رضی الله عنه می گوید: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

جماعت یعنی حاکمیت بر دارالاسلام که با رهبری واحد به وجود می آید و مومنین به اهل این جماعت شدن دعوت می شوند و در زیر پرچم این جماعت است که جهاد صورت می گیرد.

جهاد با اخلاص کامل و تکیه دادن به حول و قدرت الله متعال و توکل کامل بر او ، به همراه آمادگی و فراهم نمودن تجهیزات ممکن و موجود که مهمترین این ابزارها جماعت است صورت می گیرد حتی اگر مثل بدر و … از لحاظ تجهیزان نظامی در سطح پائین تری باشیم. .

ما از سوی الله عز وجل به اهل جماعت شدن « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ » و سپس به جنگ و جهاد مأمور شده ایم، اما الله ما را به نتیجه و سرانجام مکلّف نفرموده است. «پیروزی تنها از جانب الله است»، و الله سبحانه وتعالى است که به بندگانش توفیق میدهد تا اهداف جنگ و جهاد را محقق گردانند و برای رسیدن به آن یاریشان می دهد و صداقت و راستی و صبر و تحملشان را بر آنچه بدست آورده اند و به آن رسیده اند محک می زند و آنان را می آزماید ، تا پلید را از پاک و صادق را از دروغگو جدا سازد.

نبرد با کفر، به منطقه یا سرزمین و مکانی خاص منحصر نمی باشد و در هم کوبیدن امتهای کفر هرگز به خاطر دنیا یا رسیدن به لذت ها و غنیمت های آن نیست . بلکه ؛ تنها برای عمل نمودن به واجب ضروری بر دوش هر مسلمان توانا و دفاع از این دین عظیمی میباشد که الله ما را برای آن برگزیده است و برای رسیدن به عزت و کرامت و سربلندی و خوشبختی و یاری رساندن به مستضعفان و ستمدیدگان است‌. الله متعال می فرماید : وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ [عنكبوت/ ۶] ترجمه: «و هر کس جهاد کند در حقیقت برای خود جهاد کرده است و سود آن عاید خودش می گردد چرا که الله بی نیاز از جهانیان است».

و هر اندازه شدت سختی و امتحان بر اهل جماعت بیشتر گردد، پیروزی نزدیکتر می شود اگر چه طولانی هم گردد .الله متعال می فرماید: كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيز [مجادله ۲۱]الله چنین مقدّر نموده است که من و پیامبرانم قطعا پیروز می گردیم، بیگمان الله نیرومند و شکست ناپذیر است.

پس ثبات و ایستادگی مؤمنان در اهل جماعت ماندن و دوری از تفرق و اهل فرقه بازی و جنگ شان با کافران و پافشاری و مداومت شان در آن و توجه نکردن به موانعی که دشمنان در برابرشان قرار می دهند تا آنان را از ادامه مسیرشان و بالا نگه داشتن پرچم بازدارند؛ قطعا این بخشی از نصرت الله برای آنان می باشد ، چرا که سرانجام از آن کسی است که صبر پیشه کرده و صادق باشد و ایستادگی و مقاومت امروز مجاهدین اهل جماعت و پافشاری آنان بر ادامه جنگ و ریشه دواندن آن در دلهایشان به خواست الله نتایج بعدی خود را در پی دارد.

ملت های کفر امروز جز بکارگیری طاقت فرسای نیروی خود راه حل دیگری ندارند و به اذن و فرمان الله زبانه آتش آن به دیار و مملکت خودشان باز خواهد گشت.

  1. اهل جماعت بمانیم که رحمت و بزرگترین ابزار پیروزی دنیوی است.  الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۲] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب
  2. و از اهل تفرق دوری کنیم  که عامل ذلیلی و شکست است؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۳] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.
  3. و جهاد خود را به پیش بریم و نتیجه را به الله بسپاریم.

[۱] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، ۲۵۷- ۲۶۵/ ابوداود (۳۶۶۴)، احمد (۲/۳۳۸)

[۲]  الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷ 

[۳] مسند أحمد ۱۵۳۹

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

روز قدس روز اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران وحشی و داشتن سهمی در جهاد مردم غزه  

به قلم: مسعود سنه ای

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد مسلمین می فرماید: مَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا، وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَيرِ أَنْ يَنْقُصَ مِن أُجُورِهِم شَيءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِي الإِسلاَم سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيه وِزْرُهَا، وَوِزرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بعدِه، من غير أن ينقُص مِن أَوزَارِهَم شيء.[۱] هرکس پایه گذار روش نيکويی در اسلام باشد، پاداش آن و پاداش کسانی که پس از او به آن عمل کنند، به او می رسد؛ بی آنکه چيزی از اجر و پاداش آنها کم گردد. و هرکس روش بدی در اسلام پايه گذاری کند، گناه آن و گناه کسانی که پس از او به آن عمل نمايند، به او می رسد و ذره ای از گناهان آنها کاسته نمی شود.

سنت حسنه مثل روز درختکاری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده اما در راستای امر خیری بعدها به وجود آمده است، حالا چه کسی از مسلمین چنین سنتی را به وجود آورده است گاه اصلاً نگریسته نمی شود بلکه نفس عمل و هدفی که برای آن به وجود آمده است اهمیت دارد؛ یعنی شخص در روز درختکاری شرکت می کند و برای آنهم تبلیغ می کند اما یا نمی داند چه کسی این سنت حسنه را به وجود آورده یا اصلاً برایش مهم نیست بنیانگذار این سنت حسنه چه کسی بوده است و تنها به نفس عمل اهمیت می دهد.

در این راستا سنت حسنه ی «روز قدس» است که سنتی جهت متحد کردن مسلمین در برابر جنایات و اشغالگری های رژیم صهیونیستی و حامیان آن چون آمریکا و اتحادیه ی اروپا و غیره  و سنتی جهت زنده نگه داشتن حقیقت اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی و… است.

پس روز قدس تنها یک راهپیمائی ساده نیست بلکه نمادی از مقاومت و عدالت خواهی و اتحاد مسلمین در برابر جنایاتی است که همین الان هم نسبت به مردم فلسطین و بخصوص غزه صورت می گیرد و توطئه ی فراموشی این حقیقت را خنثی می کند.

این روز علاوه بر آنکه اجازه نمی دهد قضیه ی فلسطین به فراموشی سپرده شود بلکه مسلمین سراسر دنیا از شرق اسلامی و اندونزی تا قلب اروپا و آمریکا را با هم هم مسیر می کند و این پیام را به دنیا می رساند که نه تنها فلسطین فراموش شدنی نیست بلکه قضیه ی فلسطین قضیه ای متعلق به امت اسلامی است نه قوم و مذهب و منطقه ای خاص و اتحاد اسلامی امری قابل تحقق است.

این پیام کوبنده ی مسلمین سراسر جهان باعث می شود صهیونیستها  در جنگ روانی متحمل شکست فاحشی شوند و حتی بسیاری از کشورها به خاطر فشار افکار عمومی مردم خود و جهان از حمایت علنی از جنایات صهیونیستها خودداری کنند.

این روز جهانی بدون شک برای مردم مقاوم و مجاهد فلسطین روز امید بخشی است و باعث تقویت روحیه و انگیزه  و توان انقلابی و مقاومت آنها در برابر اشغالگران صهیونیست می شود.

هر قومی اگر ببیند در جهان روزی به اسم او وجود دارد و از او نام برده می شود و از او حمایت می شود بدون شک باعث بالا رفتن روحیه ی مبارزاتی این قوم می شود.

پس روز قدس روزی است که هر شخصی می تواند با حضور در خیابانها سهمی در جهاد و مقاومت مردم ستمدیده ی غزه و فلسطین در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی و حامیان آن چون آمریکا و انگلیس و غیره داشته باشد و نشان دهد انسانی است که در برابر ظلم بی تفاوت نیست و حامی عدالت است.


[۱] مسلم ۱۰۱۷-  النسائي (۲۵۵۴) أحمد (۱۹۱۷۴)

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

الله از میان مجاهدین شهید را انتخاب می کند

به قلم: صلاح الدین مجاهد

امروزه که جهاد در سه بخش : جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (أبو داود ۲۵۰۴) مالی و جانی و زبانی(تبلیغی) بر علیه کفار سکولار در جریان است افراد زیادی در میدانهای جهاد وارد می شوند اما اعمال به عقابت و پایان آنها بستگی دارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وإنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، ثُمَّ يُخْتَمُ له عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ.(مسلم/۲۶۵۱) برخی مدت طولانی را به کار بهشتیان مشغولند اما در پایان، کارشان به کار جهنمیان ختم می گردد. و برخی نیز مدت طولانی را به کار جهنمیان مشغولند اما عاقبت، کارشان به کار بهشتیان پایان می پذیرد.

پس طبق این حدیث نمی توان صد در صد خود و دیگران را بهشتی دانست و اصلاً بیان سرنوشت اخروی افراد غیر معقول است و ما می گوئیم :  أحسبه والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا.

پس الله خودش از میان ما شهدا را انتخاب می کند: وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ

إنَّ الشُهداء لمُختارون …

وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ، تعبیر شگفت انگیزی از معنی عمیق شهادت دارد که شهیدان برگزیده های الله تعالی هستند.

الله تعالی آنها را از میان مجاهدین انتخاب کرده است و برای خودش برگزیده است.

بنابراین شهادت در راه الله عزوجل مصیبت و خسارت نیست، بلکه آن، انتخاب و اکرام خداوندی است

شهیدان افرادی هستند که الله تعالی آنها را به شهادت اکرام کرده و به خود نزدیک کرده است.

ما هم می گوئیم: اللهم لا تحرمنا بذنوبنا .

پروردگارا ما را به خاطر گناهانی که مرتکب شده ایم از نعمت شهادت و شهید شدن در راهت محروم نکن.

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

ضرب المثل جاهلی که گاه بوی کفر می دهد / خدا بد نده

به قلم : آغسار تورکمن

این کلام اهانت به پروردگار است، زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ [النساء ۷۹] آنچه از نیکیها به تو رسد؛ پس از جانب خداست، و آنچه از بدی به تو رسد؛ از جانب خود توست.

الله متعال خالق همه چیز است، چه خیر و چه شر فقط الله است  :قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (رعد ۱۶) بگو: خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز.

پس درست است که الله متعال آفریننده و خالق شر است، اما اعمال او تعالی شر نیستند، بعبارتی از اعمال الهی شری صادر نمی شود و مرتکب شر نمی‌شود بلکه بندگانش مرتکب آن می‌شوند یعنی با اعمالشان آنرا کسب می کنند،

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند :«وَالشَّرُّ لَیْسَ إِلَیْکَ» یعنی آنکه شر به خدای متعال نسبت داده نمی‌شود، چون شر، از اعمال او نیست، بلکه تمامی کارهای او خیر است.

ابن قیم می‌گوید: آفریننده حقیقی خیر و شر خداست. شر در بعضی از مخلوقات خداست نه در آفرینش و فعل او.

پس بهتر است بجای این ضرب المثل کفری بگویم الله خیر نصیبت کند.

اطاعت از رهبر دارالاسلام و زیر دستان او چی حکم دارد؟

اطاعت از رهبر دارالاسلام و زیر دستان او چی حکم دارد؟

کاتب: أبومحمود کندزی

دارالاسلام سرزمینی است که بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی اداره می شود، قانون اساسی آن فقه یکی از مذاهب اسلامی است رهبر آن هم مسلمان است.

با این شرط اساسی، اطاعت کردن از امیر و رهبر حاکم بر دارالاسلام فرض است، یکسان می‌باشد اگر رهبر باشد، یا والی باشد و یا امیران پایین تر از آنها باشند، که از هر کدام در جای خود اطاعت می‌شود. الله تعالی می‌فرماید: يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ (نساء/۵۹)ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله و پیامبر و کارگزاران (و فرماندهان مسلمانِ) خود اطاعت کنید.

در حدیث بخاری و مسلم روایت شده، که این آیه در مورد عبدالله بن حذافة بن عدي السهمی (رضی الله عنه) نازل شده بود، وقتی که او را رسول الله ﷺ بر یک سریه (جماعة) امیر مقرر کرده بود.

از سلف نقل است که مراد از {وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ} در این آیه امیران می‌باشد که شامل رهبر، والی، قاضی و امیر جماعت؛ همه می‌شود.

امام ابن جریر الطبری (رحمه الله) با سند خود از ابوهریرة (رضی الله عنه) نقل کرده، که مراد از آن امراء (فرماندهان) است[۱].

امام شوکانی (رحمه الله) می‌گوید: “وأولي الأمر: هم الأئمة والسلاطين والقضاة و کل من کانت له ولایة شرعية لا ولاية طاغوتية ، والمراد طاعتهم فيما یأمرون به ینهون عنه ما لم تمن معصية ، فلا طاعة لمخلوق في معصية الخالق”.[۲] مراد از اولی الأمر خلفاء، بزرگان و قاضیان و هر کسی که امیر شرعی باشد نه امیر طاغوتی؛ است، که مراد از آن طاعت کردن از امر و نهی آنهاست، تا زمانی که (فرمان بر) معصیت نباشد، زیرا در نافرمانی الله تعالی سخن مخلوق پذیرفته نمی‌شود.

و در حدیث هم نقل شده: عن ابن عمر ، قال: قال رسول الله ﷺ: السمعُ والطاعةُ حقٌّ على المرْءِ فيما أحَبَّ أوْ كرِهَ ما لمْ يُؤْمَرْ بِمعصيةٍ ، فإذا أُمِرَ بمعصيةٍ فلا سمْعَ عليه ولا طاعةَ.[۳]

ترجمه: از این عمر (رضی الله عنهما) نقل شده که می‌گوید: که رسول الله ﷺ فرمود: بر انسان مسلمان اطاعت از امیر و پذیرفتن حمم او لازم است، در هر آن چیزی که می‌پسندد یا نمی‌پسندد، تا زمانی که به گناه فرمان داده نشده باشد، اگر به گناه فرمان داده شد، پس اطاعت کردن و پذیرفتن حکم امیر بالایش لازم نیست.

در حدیث دیگر وارد شده که رسول الله ﷺ می‌فرماید: مَن أطاع الأمیر فقد أطاعني ومَن عصی الأمیر فقد عصاني.[۴] کسی که اطاعت امیر را کرد، پس او از من اطاعت کرد، و کسی که نافرمانی امیر را کرد، پس از من نافرمانی کرد.

احادیث در این باب زیاد هستند؛ مهم این است که ایین فریضه ی فراموش شده نزد بسیاری از مومنین باید زنده شود بخصوص هم اکنون که دارالاسلام ایران و افغانستان از سوی آمریکا و مزدوران آمریکا مورد انواع تهاجمات جنگ فکری و روانی قرار دارد و حتی تهدید به تهاجم نظامی هم می شوند.

با آنکه اطاعت در غیر معصیت الله از رهبر دارالاسلام در هر حالتی فرض است اما در زمان حاضر این اطاعت باید همچون یک اولویت مورد توجه مومنین قرار گیرد و در کنار دارالاسلام بر علیه آمریکا و اسرائیل و مزدورانشان ایستاد شد.


[۱]  تفسیر الطبری: ۴۹۷/۸

[۲]  فتح القدیر: ۵۵۵/۱

[۳]  متفقٌ عَليهِ

[۴] صحیح البخاری: ۷۱۳۷

زمانی که جولانی و گروهش تبدیل به نگهبان صهیونیستها شده اند رسانه ی ستمدیده های غزه باشیم

زمانی که جولانی و گروهش تبدیل به نگهبان صهیونیستها شده اند رسانه ی ستمدیده های غزه باشیم

به قلم: مجاهد مهاجر

بعد از سالها جنگ و درگیری در سوریه عده ای توقع داشتند با رفتن بشار اسد درهای جهاد بر روی اهل سنت بر علیه صهیونیستهای اشغالگر جهت حمایت از مردم مظلوم فلسطین باز می شود، اما نه تنها این آرزو در قالب آرزو باقی ماند بلکه راههای ارسال تدارکات به مردم فلسطین هم توسط حاکمیت جدید بسته شد و با اشغال بخشهایی از خاک سوریه توسط اسرائیل و نظاره گر بودن حاکمیت جدید در برابر این اشغالگری، مردم به سناریوی مشترک خطرناکی جهت ضربه زدن به جهاد مردم فلسطین و تنگتر کردن حصار فلسطین پی بردند.

 حاکمیت جدید هم با آنکه دست نشانده ست و بخشهایی از خاک سوریه توسط آمریکا و ترکیه و اسرائیل و فرانسه اشغال شده است اما ادای حاکمیتهای مستقل را در می آورد و برای یهر کسی که قصد ورود به سوریه را داشته باشد مساله ی پاسپورت و ویزا را مطرح کرده و اجازه نمی دهد نه شهروندی سوریه ای و نه مومن مهاجری از سرزمینهای دیگر برای جهاد با صهیونیستهای اشغالگر در قالب جماعتی مستقل وارد عمل شود.

در این صورت ما در سوریه با حاکمیتی شبیه حاکمیت اردن یا مصر طرف هستیم که به سپر و نگهبانی برای محافظت از مرزهای صهیونیستها تبدیل شده است.

در چنین وضعیتی اگر برای ضربه زدن نظامی به صهیونیستها و آمریکا و متحدین آنها در هر گوشه ای از جهان راهی برای ما وجود ندارد ما با کمکهای مالی و همچنین در بخش رسانه می توانیم در کنار اهلمان در غزه باشیم و در بخش رسانه صدای مظلومیت آنها را به شیران خفته ی میان مومنین و به آزادگان دنیا برسانیم.

ما در میان مومنین نیاز به بیدار کردن شیران خفته داریم نه گوسفندانی که خواب و بیداری آنها تاثیری در تغییر معادلات به نفع مسلمین ندارد.

در مورد صهیونیستها باید به این نکته ی مهم توجه داشت که صرف وجود صهیونیستها با تفکرات و جهانبینی که دارند همیشه خطر جنگ و کشتار بی‌گناهان را به مردم فلسطین و منطقه تحمیل می‌کند، پس آتش بسهای موقتی نمی تواند راهکار مدیریت این غده ی سرطانی بر پیکر امت اسلامی باشد.

با آنکه فشارهای بین المللی و رسانه ای به تنهایی نمی تواند جلو گسترش جنایات صهیونیستها را بگیرد که از حمایت کامل آمریکا و ناتو برخوردار است با این وجود گاه تنها کار حداقلی که یک مومن می تواند در جهاد با این جنایتکاران انجام دهد جهاد در بخش رسانه و تبلیغی است.

پس رسانه ی مردم ستمدیده غزه باشیم