تأملاتی چند در پیام جدید ایمن الظواهری و واقعیت طرفدارانش در مصر و یمن و تونس

تأملاتی چند در پیام جدید ایمن الظواهری و واقعیت طرفدارانش در مصر و یمن و تونس

ارائه دهنده: ع. بلوچ

تامل پنجم) ایمن الظواهری در اصدار جدیدش (العملاق الذی لم ینحن .. عمر عبدالرحمن) می گوید؛

[من وقایع گذشته را بیان می کنم تا آینده را بر اساس پایه های صحیحی بنا بکنیم، چرا که من دوست دارم همگی ما بر روی  منهج سلیمی جمع گردیم، برای همین من همه را دعوت می کنم تا باهم بر روی  توحید، متحد شویم، و صفحه ی تازه ای را شروع و این #صفحه‌ی‌شکست‌بار را به پشت سر خود بیاندازیم، صفحه ای که پیروانش آن را به وجود آوردند، صفحه ای که باعث شد؛ دسته ای پست از بشر بر #مصر تسلط پیدا کند! پس برگردیم ‌بر روی اساس سالم و صحیحی که #قبلا روی آن بودیم! برای همین دستمان را باز می کنیم و با دل های گشوده همه را ندا میزنیم که؛ بیایید تا #حاکمیت‌شریعت را برپا کرده و #به‌طواغیت‌ کفر‌ورزیم و جهاد در راه الله را زنده کنیم و این همان منهجی بود که شیخ عمر عبدالرحمن بر روی آن ایستاد و به سوی آن دعوت داد و بخاطر آن تمام این سال ها اذیت کشید و خود را در زندان فدای آن کرد]. (دقیقه ۱۹ تا ۲۰:۲۸)

می گویم؛ اگر به وقایع گذشته نگاه بکنی خیلی چیزهای دیگر را نیز پیدا میکنی که دلالت بکند بر تراجع و تغییر خودت، اگر به ماضی و گذشته ات بنگری میبینی که؛ ابن باز را تکفیر کردی و شدیدترین سخن ها را بخاطر دوسه فتوای گمراه ابن باز علیه او گفتی، حال آنکه شرعی های فصائل فتاوای بیشتر و گمراهتر و واضح تر و کفری تر از فتاوای ابن باز صادر کرده اند ولی تو هنوز هم تمنا و خواهش و التماس همین شرعی ها را می کنی و آنها را برادر خود می پنداری! ما لکم کیف تحکمون؟ امروز به چیزهایی دعوت می دهی که مسلمین چند سال پیش شما را به سوی آن دعوت دادند، ولی شما با عناد و استکبار نپذیرفتید! و بلکه از روی غرور اصلا جواب ندادید تا اینکه ادعای بدون برهان بر خوارج بودن مخالفینت را کردید تا بر گمراهی خود و مخالفت خود در مقابل مخالفینت پوشش شرعی و توجیه شرعی بپوشانید! (و لا تلبسوا الحق بالباطل و لا تکتموا الحق و انتم تعلمون)! بله باید هم امروز اقرار و اعتراف کنید که صفحه ی قبلی شما شکست بار بود چرا که تمام پتانسیل ملت و جوانان مصر را به اخوان المسلمین تسلیم کردید و جماعت اخوان نیز آن را به صندوق های انتخابات تسلیم کرده و سپس سبب شد تمام پتانسیل آنها در میدان رابعه با خاکستری یکسان شود! بله صفحه ی شما شکست بار بود چرا که آرزو کردی؛ مرسی امل و آرزوی امت اسلام شود و شرعی ات ؛ حسام عبدالرئوف نیز آرزو کرد جای مرسی بود و بر کرسی می نشست و مقاله؛ (لو کنت مکان مرسی و قعدت علی الکرسی) نوشت! در حالیکه مرسی با زبان خود گفت؛ هیچگاه شریعت را تطبیق نخواهد کرد!

و با جان و زبان خود و به فرماندهی خود با مجاهدین صحرای سینا جنگید و عضو سازمان ملل و جامعه دولت های عربی شد! بله صفحه ی شما شکست بار بود چرا که؛ کشور تونس را سرزمین دعوت دانستید و در (مبادی عمل جهادی) خود گفتید ؛ تونس زمین دعوت است نه قتال! و گفتید که؛ با حکومت های ما بعد ثورات و انقلاب های بهار عربی، مسالمت کرده و قتال نخواهید کرد و بلکه گاها تعاون خواهید نمود و با این گمراهی خود تمام پتانسل پرخروش تونس را که حاضر بودند برای تحکیم شریعت در تونس بجنگند و حاکمیت شریعت و جهاد را احیا کنند، خنثی ساختید! و امروز آمده ای و به چیزی دعوت می دهی که جوانان تونس ۷ سال قبل به آن دعوت دادند و تو نپذیرفتی و گفتی: سرزمین تونس ارض دعوت است، نه قتال! وقتی بیانیه ی (السلمية دين من؟) در مورد انقلاب مصر صادر می شد، تو داشتی برای مرسی غزل می گفتی و برای هدایت و ثبات قلب او دعا می کردی! و با او ملاطفت و نرمی می کردی و حسام عبدالرئوف هم چشمش به کرسیِ مُرسی بود!

امروز نتایج شکست منهج خود را در تونس و لیبی می بینید که جماعتتان ؛ انصار الشریعة، هم در لیبی و هم در تونس به طور کلی از بین رفته و خودش را منحل شده اعلام نمود و در یمن تمام مناطق از دستش رفت و تنها چند فرمانده ماندند همچون؛ خالد باطرفی و ریمی تا گاهی اوقات یک صوت ضبط کنند و فقط برای اعلام وجود به بیرون صادر کنند، لسان حالشان بگوید؛ ما فقط زنده ایم! کجاست قاعده ی خراسان؟ کجاست قاعده ی شبه جزیره ی هند؟ مگر جز اینست که اسمی است روی کاغذ برای فریب اذهان مردم! من قبول دارم ؛ کسی که مردم را به بیعت یک انسانی که فوت کرده و اصلا وجود ندارد، دعوت می کند، حتما آنها به “قاعده ی شبه جزیره هند” که اصلا وجود خارجی ندارد و فقط اسمی است روی کاغذ تا اعلان وجود کرده و از ظهور احتمالی مجاهدین راستین در جامو و کشمیر جلوگیری کند! که خیلی نزدیک است کتائب جهادی آن دو منطقه ی وسیع و پهناور و استراتژیکی و مهم بیعت دهند و ما از الله آن را می خواهیم، ولی هیچ ننگ و عار نیست که از اشتباه خود رجوع کنید و برگردید و اقرار کنید؛ منهج عمر عبدالرحمن همان منهج مجاهدین است و هیچ فرقی با سایر ائمه ندارد، وارث عمر عبدالرحمن، شماها نیستید که  تنها با بیانیه و صوت و زبان و قولتان به شیخ عمر عبدالرحمن رثا می گویید؛ اما عملتان چیز دیگریست.