اردوغان و اسلامگرائی آن مابین گفته ها و اعمال خودش و ادعای پیروان

اردوغان و اسلامگرائی آن مابین گفته ها و اعمال خودش و ادعای پیروان

به قلم: کیوان مریوانی

اردوغان نه در اساس نامه ی حزبی اش و نه حتی در سخنرانی ها و تبلیغات انتخاباتیش هرگز ادعای تبعیت از قانون شریعت الله و یا امامت مسلمین و یا جهاد با کفر و ارتداد داخلی و مفاسد اخلاقی و تن فروشی و سایر امور غیر شرعی موجود در ترکیه را نکرده است، بلکه در مناسبتهای مختلفی به صراحت تمام اعلام می کند که سکولار است و سکولار می ماند و بخشی از ارتش سکولار ناتو بوده و برایش تطبیق دموکراسی سکولاریستها بر هر چیز دیگری ارجعیت دارد؛ و علاوه بر این اعلام می کند که ادامه دهنده ی سیستم سکولار ترکیه و حاکم چنین سیستمی و مدافع منافع کشور سکولار خودش است.

در راستای همین منافع سکولاریستی کشور سکولار ترکیه است که به عنوان بازوی ناتو سالها در قتل عام مردم مسلمان افغانستان و سومالی و عراق و سوریه و اخیراً در لیبی مشارکت دارد. پس گفتار و اعمال اردوغان بدون ابهام و مشخص و واضح است.

حالا سوال اینجاست چرا عده ای از  مُلاها و پیروانش مثل عبدالرزاق مهدی و قرضاوی ساکن قطر پایگاه نظامی آمریکا و ابوبصیر طرطوسی ساکن انگیس و اردن نشینها و غیره بدون آنکه اردوغان ادعائی داشته باشد به عنوان خلیفه ی مسلمین و امام مسلمین و … تزکیه اش می دهند و صفاتی را به اردوغان نسبت می دهند که اردوغان سکولار هرگز ادعای داشتن آنها را نداشته است؟

ما صداقت اردوغان را قبول کنیم یا دروغ این مُلاها و شیوخ را؟

خلاص شدن از اشتباهات نجدیت و بازگشت به منهج اهل سنت

خلاص شدن از اشتباهات نجدیت و بازگشت به منهج اهل سنت

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

بنده در مقاله ای تحت عنوان «مسیر اصلاح دوله تنها خلاص شدن از اشتباهات نجدیت و بازگشت به اهل سنت» که در همین سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم نشر شده بود در پاسخ به ۳ سوال برخی از مناصرین دوله نکاتی را ارائه داده بودم که در کانالهای برادرانمان جوابیه ای نوشته بودند که شایسته می دانم نکاتی را خدمت همه عرض کنم:

بنده گفته بودم که :

  • در همان سوال اولش برای بالاتر از ۹۵ درصد از اهل سنت دنیا که با عذرهائی شرعی و با تأویلاتی از منابع شرعی نزد قبور دعا هائی می کنند هیچ عذری غیر از اکراه قائل نشده و مستقیما همه را تکفیر کرده است . این منهج «نجدیت»ی است که با آل سعود متولد شده و هیچ ربطی به منهج اهل سنت ندارد .

این عزیزان در جواب فرموده اند که :

  1. آمار عجیب غریب مذکور سندیت ندارد
  2. امور دین به سه قسمت تقسیم می شوند (۱- اصل دین : کفر به طاغوت و ولاء و براء و توحید و شرک و علم به لا اله الا الله و مقتضای آن . ۲- المسائل الظاهره : مثل حلال و حرام و…۳- المسائل الخفیه …)

در هر صورت در موارد اصل دین غیر از مکره قائل به عذری برای مسلمین نیست و در المسائل الظاهره نیز تنها برای تازه مسلمانان و افراد تربیت شده در مکانهائی مثل بادیه که امکان دسترسی به مسجد و مصحب برایشان وجود ندارد قائل به عذر است . 

در پاسخ به این عزیزان باید گفته شود که :

  • در سوال دوم هم بدون اشاره به منهج اهل سنت مستقیما رفته اند سراغ منهج «نجدیت» . یعنی تقلید محض و کورکورانه از تفسیر و تأویل علمائی که با آل سعود متولد شده اند.
  • در آخرین سوال هم رفته سراغ تکفیر علی تعیین تمام شیعیان ۱۲ امامی و صدور حکم ارتداد آنها ، آنهم بدون گذراندن آنها از ۴ فیلتر اصلی مورد پذیرش اهل سنت که عبارتند از : ۱- اثبات جرم ۲- تأئید جرم توسط الله و رسولش ۳- شروط تکفیر ۴- موانع تکفیر . در واقع در این بند هم به صراحت منهج اهل سنت را رد نموده و کورکورانه چسبیده اند به مراجع تقلید «نجدی»خاص خودشان .

ما به صراحت در همین چند سوالی که مطرح شده می توانیم به انحراف این اشخاص از منهج اهل سنت در مسأله ی عذرهای شرعی که قانون شریعت الله برای مسلمین قائل شده ، و مراحلی که برای تکفیر یک مسلمان اهل قبله نزد اهل سنت رایج است پی ببریم  .

باید با تأئید سوال دوم این افراد گفت: منهج این اشخاص در این مسائل و تعریف از اصطلاحات دیگری چون «مشرکین» و «اهل بدعت» بر اساس «نجدیت» است نه «اهل سنت» . و عزیزانی که قصد اصلاحات در گروه  دوله یا سایر گروههای سلفی نجدی را دارند ابتدا باید از دایره ی تنگ «نجدیت» خارج شده و دوباره وارد دایره ی وسیع اهل سنت شوند .

سلفیون نجدی بار دیگر مساجد اهل سنت را به خون کشیدند

 سلفیون نجدی بار دیگر مساجد اهل سنت را به خون کشیدند

به قلم: ابوبکر الخراسانی

سلفیون نجدی اهل تصوف و شیعیان را جزو کفار مشرک می دانند و  در رسانه های خود نیز مساجد آنها را ضرار و حتی بتخانه معرفی می کنند. در این صورت حکم سلفیت نجدی در مورد این دسته از مسلمین این است که اینها مشرک هستند و قطعاً باید مشمول حکم کفار مشرکی چون ابوجهل و ابولهب و امثالهم شوند.

البته این سلفیون نجدی به شاخه های مختلفی تقسیم شده اند  که در دو دسته ی عمده مشخص می شوند :

  1. دسته ای که تنها به بیان این منهج می پردازند و متناسب با وضع موجود جامعه ای که در آن زندگی می کنند عمل می کنند و معمولاً متناسب با خواست طاغوتها رنگ عوض می کنند .
  2. دسته ای دیگر که بدون ریا و صادقانه این منهج را در زندگی دنیوی ما تطبیق می دهند.

تفاوت این دو دسته در منهج و عقیده و تعاریف فقهی نیست بلکه تنها در این است که دسته ی دوم صادق هستند و دسته ی اول ریاکار و ترسو و نان به نرخ روز خوری هستند که تابع وضع موجود شده اند.

یکی از این گروههائی که صادقانه سلفیت نجدی را به مرحله ی اجراء درآورده جماعت دوله است که تا به حال به جرم مشرک بودن اقدام به منفجر کردن صدها مسجد و مکان عبادی مسلمین به بهانه ی صوفی یا شیعه یا طالبان بودن و…  کرده اند .  

 در تازه ترین اقدام این دسته از سلفیون نجدی و در نماز عشاء دیشب جمعه ۲۰ دی ماه  در ایالت کوئته پاکستان داخل یک مسجد درحالیکه مسلمانان مصروف ادای نماز بودند یکی از اعضای جماعت دوله با واسکت انفجاری اش خودش را منفجرساخت که بر اثر آن بیشتر از ۱۵ کشته و ۲۱ ازملت مظلوم ومسلمان را شهید وزخمی ساخت.  به دنبال این واقعه دوله مسئولیت را بر عهده گرفته و اعلام نمود که دراین حمله هدف کشتن اعضای طالبان بوده است در حالی که قاری محمد یوسف احمدی، سخنگوی طالبان اعلام نمود که اعضای آنها در این مسجد نبوده اند.

این حمله به مسجد اهل سنت زمانی اتفاق می افتد که سه‌شنبه گذشته خودروی نیروهای سپاه مرزی پاکستان در شهر کویته هدف انفجار بمب قرار گرفت که بر اثر آن دو نفر کشته و ۱۴ تن دیگر زخمی شدند که حزب‌الاحرار زیر مجموعه تحریک طالبان پاکستان مسؤولیت انفجار را برعهده گرفت.

حالا به فرض محال حتی اگر این مسلمین را جزو کفار مشرک به حساب می آورند چرا مساجد الله  جل جلاله را ویران می کنند؟!!

مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم کعبه را که در اختیار کفارمشرک بود ویران کرد؟ یا در حالی که صدها بت در آن قرار داشت اقدام به ادای عبادات اسلامی چون نماز و حج نمود؟!!  حتی زمانی که کعبه پر از بت بود مسلمین به سمت آن نماز می خواندند.

حالا سلفیون نجدی بر چه اساسی مسلمین را مشرک می دانند؟ بعد از آنکه چنین اشتباهی کرده اند چرا مساجد الله را مورد بی حرمتی و تخریب قرار می دهند؟

الله جل جلاله بین ما و این سلفیون نجدی حکم کند و  اهل سنت را از شر این تفکر مخرب نجات دهد که اگر وارد دل شود دل را فاسد می کند و اگر وارد جامعه شود جامعه را فاسد می کند.

مرجئه یا بلاعمه؟!

مرجئه یا بلاعمه؟!

به قلم: ابوابراهیم هورامی

در این که عقیده ی مرجئه فاسد است شکی نداریم و بزرگ ترین دلیل فساد آن ردهایی است که سلف صالح رحمهم الله بر آنان نوشته اند که بطلان دلایل آنان و کشف نقاط مزدورانه ی آن ها و… را برای همگان نمایاندند و الحمد لله.

این عقیده با وجود تنوع اشکال آن و گوناگونیش أخف انواع آن که مردم به «مرجئه الفقهاء» نامگذاریش کرده اند در تعریف ایمان می گویند: « ایمان تصدیق به قلب و اقرار به زبان است و اعمال از ثمرات ایمان هستند» که این تعریف از اخف تعریفات سوء نزد مرجئه است. اما این تفکر کف مانند، بعدها از جانب اهل کلام از ماتریدیه و اشعریه «تأصل» و آن را در قوالب منطقی ریختند، که عده ای در آن پیشتر رفته و عقیده ی جهم بن صفوان را بنیان نهاده شد.

اما با وجود این ریشه و اصل، علمایی که به عقیده ی ماتریدیه و اشعریه بودند با وجود مطالعه و تدریس آن در مراحل مختلف تحصیل و آموزش شان تنها جنبه نظری داشت و به صورتی پایدار و استوار در واقع زندگی ریشه ندواند.

بله ، طایفه ای بودند که این عقیده را مطالعه و تدریس می کردند اما در واقع زندگی روزمره نفوذی نداشت مگر طایفه ای که به حکومت طاغوتی پیوسته بودند که لعنت مردم و جدایی از مردم نصیبشان شد، که در میان همین مزدوران حکام کسانی هم بودند که ریشه ی فکری آنان به عقیده ی سلف بر می گشت اما وجه مشترک میان این دو طایفه ی متناقض در تعریف ایمان نظری؛ تلاش های بی ثمر و کوشش های مبتذلشان بود در راه ارضاء طاغوت.

هم اکنون اگر بخواهیم نماد عینی این جرثومه های فساد را مشاهده کنیم فقط کافی است به علمایان درباری آل سعود و مجریان شبکه های ماهواره ای وابسته به انگلیس و آمریکا و مزدورانش چون آل سعود و سایر طاغوتهای محلی سکولار نگاه کنیم که برای راضی کردن کفار سکولار جهانی و محلی و فاسد کردن عقاید مسلمین له له می زنند.

دولت اول آل سعود چگونه با اتحاد شیعی، حنفی و شافعی از بین رفت و دوباره شکل گرفت؟

دولت اول آل سعود چگونه با اتحاد شیعی، حنفی و شافعی از بین رفت و دوباره شکل گرفت؟

به قلم: ابوبکر الخراسانی

زمانی هم پیمانی شیخ محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود جان می گیرد که دولت قدرتمند عثمانی در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود و در برابر، دو کشور سکولار جهانی به نام انگلیس و فرانسه در حال رقابت بر سر تصاحب منابع طبیعی جهان اسلام به سر می بردند.

به محض ایجاد پیمان میان شیخ محمد با محمد بن سعود اولین اقدام آنها تصرف منطقه قصیم با هدف استیلا بر مسیر حجاج و بهرمندی از منافع آن بود. بعد از مرگ محمد بن عبدالوهاب و عبدالعزیز اول و پیوستن بنی حرب به افکار محمد بن عبدالوهاب زمینه برای فتح مدینه فراهم شد. فتح مدینه در ۱۲۱۸ق و پس از آن فتح مکه بعد از محاصره سه ماهه، مشروعیت عثمانی به عنوان خادم الحرمین را به چالش کشید.

آل سعود که به تدریج به مسقط و بحرین نزدیک شده بود نیروهای انگلیس هم در خلیج فارس حضور فعال داشتند اما سلفیون نجدی این سکولاریستهای مشرک را جزو اهل کتاب به حساب می آوردند به همین دلیل جنگ با اهل کتاب انگلیسی را لازم نمی دانستند و با آنها متحد شدند و تنها به مسلمینی حمله می کردند و با آنها متحد نمی شدند که منکر تعالیم  محمد بن عبدالوهاب بودند. در این شرایط نیروهای شیعی ایرانی و اهل سنت عثمانی ومصر هر کدام مستقلاً بر نیروهای آل سعود یورش بردند.

 از سوی ایران صادق خان، فرمانده نظامی قاجاراز سواحل جنوبی خلیج فارس وارد شبه جزیره ی عربستان شد و نیروهای آل سعود را در  قطیف و در نزدیکی درعیه شکست داد و آغازی بر پایان حکومت اول آل سعود شد. با پیروزی سپاه شیعی ایرانی بر سلفیون نجدی، دولت حنفی عثمانی نیز حمله نظامی به سلفیون نجد را امکان پذیر دید و بهترین و تنها گزینه ای که می توانست در مقابل سلفیون نجد قرار بگیرد، نه والیان شام و بغداد بودند، بلکه دستگاه شافعی مذهب حکومت مصر بود.

 پس از پنج سال درگیری و کناره گیری بنی حرب از آل سعود، در ذیحجه ۱۲۳۳ عبدالله سعود تسلیم قوای مصری شد. درعیه نیز بعد از هفت ماه محاصره به تصرف درآمد و حکومت اول آل سعود برچیده شد.

اما این اتحاد مذاهب مختلف اسلامی به نفع هیچ یک از قدرتهای سکولار و کافر جهانی نبود و بقای پس مانده های آل سعود می توانست ابزاری در دست دشمنان جهت ایجاد جنگ مذهبی میان مسلمین و سرگرم کردن مسلمین به مسلمین گردد تا این کفار بتوانند با خیال راحت به جنایات و چپاول سرزمینهای مسلمین بپردازند.

در این زمان است که حکومت سکولار فرانسه به فرماندهی ناپلئون به حکومت شافعی مذهب مصر حمله می کند و روسهای سکولار نیز به سرزمینهای شمالی ایران حمله می کنند و به سعود ثانی فرصت دوباره می دهند که مکه و مدینه را بار دیگر  اشغال کند و به تدریج به اشغال سایر مناطق بپردازند و تا کنون به عنوان یک ابزار در اختیار کفار سکولار جهانی قرار گیرد.

ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش

ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش  

به قلم: ابوبکر خراسانی

ممکن است برای همه ی ما پیش آمده باشد که چرا گروههای سلفی نجدی نسبت به سایر  مسلمین مخالف خود تا این اندازه خشونت به خرج می دهند؟  پاسخ به این سوال را باید در اندیشه های محمد بن عبدالوهاب و علمای پیرو او که مجموعاً سلفیت نوع سوم یا سلفیت نجدی را تشکیل می دهند جستجو کرد.

محمد بن عبدالوهاب پیروانش را چنین تربیت می کند که مخالفت با افکار آنها مخالفت با دین اسلام است نه مخالفت با اجتهاد و تاویلات آنها. به همین دلیل خود را اهل توحید و مسلمین مخالف فکریش را کسانی معرفی می کرد که از مشرکان زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز بدتر و مشرک تر هستند؛ به همین دلیل خون و مال آنها را برای خود حلال کرده اند.

محمد بن عبدالوهاب در این زمینه می گوید: إذا علمت هذا، وعلمت ما عليه أكثر الناس: علمت أنهم أعظم كفرا وشركا من المشركين الذين قاتلهم رسول الله صلى الله عليه وسلم. [۱] اگر این را دانستی و آنچه بیشتر مردم بر آن (عقیده) هستند را دانستی، این را هم خواهی دانست که کفر و شرک این مردم، بزرگ‌تر از کفر و شرک مشرکانی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنان جنگید».

علاوه بر این در جای دیگری می گوید: فاعلم أن شرك الأولين أخف من شرك أهل زماننا .[۲] بدان که شرک مردم زمان پیامبر خفیف‌تر از شرک اهل زمان ما است.

ادامه خواندن ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش

فتوای جدید قرضاوی در توجیه و تشویق ارتداد مسلمین

فتوای جدید قرضاوی در توجیه و تشویق ارتداد مسلمین

به قلم: شاهو سنه ای   

قرضاوی که در کشور قطر که در ان بزرگترین پایگاه نظامی هوائی آمریکا به نام العدید و پایگاه بین المللی نظامی و هوائی دوحه و پایگاه نظامی سیلیه است قبلاً فتوا داده بود که شخص مسلمانی که در آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای سکولار و محارب سکونت دارد می تواند به دلیل هم وطن بودن در ارتش این کشورها شرکت کند و به نام دفاع از وطن در کنار این ارتشها بر علیه مخالفین این کشورها بجنگد . مگر همه نمی دانیم که این کشورها هم اکنون غیر از مسلمین شریعت گرا با هیچ کافر دیگری نمی جنگند؟

اما تازه ترین فتاوای این شیخ آمریکا و ناتو که اردوغان سکولار و جنایتکار را به عنوان خلیفه ی جدید مسلمین کاندیدا کرده این است که اگر شخص مسلمانی بنا بر تحقیقات و مطالعات خود به این نتیجه می‌رسد که دینی غیر از اسلام حق است و از آن دین پیروی می‌کند، چنین شخصی معذور است و در آخرت جزو رستگاران محسوب می گردد .

قرضاوی با ذکر دیدگاه جاحظ معتزلی به این نتیجه می رسد که شخصی که صادقانه تحقیق می‌کند و به دنبال حقیقت است و پس از تحقیق به این نتیجه می‌رسد که مثلاً الحاد یا هندو یا نصرانیت و… از اسلام بهتر است و پیرو آن دین می‌شود، این شخص معذور است و در قیامت برای این عمل و کفر خود عذری دارد و تعذیب نمی‌شود یعنی وارد جهنم نمی‌شود. و در آخر خود قرضاوی این قول تایید می‌کند.[۱]

این یعنی توجیه آشکار نمودن کفری که دارودسته ی منافقین پنهانش کرده بودند و میدان دادن به مسلمین جهت ارتداد از دین اسلام  و ترویج علنی و زمینه سازی برای پذیرش مرتدین در جامعه ی مسلمین.

آیا در کنار جنگ نظامی آمریکا کسی در جنگ روانی مثل این شیوخ توانسته است ایمان مسلمین را متزلزل و نابود نموده و به آمریکا و سایر کفار سکولار و اشغالگر خارجی و نوکران محلی و مرتد آنها خدمت رسانی کند؟


[۱] [شما می‌توانید سخنان کامل قرضاوی را در این لینک (https://t.co/Xxu3t4FYEk) مشاهده کنید.]

حکومت آل سعود جلوه ای از یکی از معجزات رسول الله صلی الله علیه وسلم

حکومت آل سعود جلوه ای از یکی از معجزات رسول الله صلی الله علیه وسلم

به قلم : ابوابراهیم هورامی

رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد گروهی صحبت می کند که این گروه : «يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإِسْلاَمِ وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأَوْثَانِ، لَئِنْ أَنَا أَدْرَكْتُهُمْ لَأَقْتُلَنَّهُمْ قَتْلَ عَادٍ»[۱] «اهل اسلام را می­کشند اما مشرکین را رها می کنند. اگر من آنها را بیابم همانند عاد، آنها را خواهم کشت».

حالا اجازه دهید به یکی از مصادیق این معجزه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم در عصر خود بپردازیم .

نظام حکومتی آل سعود که از همان ابتدا بر جدائی علمای دینی (آل شیخ) از حاکمیت (آل سعود) شکل گرفته و نوعی سکولاریسم بومی شده را به نمایش می گذارد در طول تاریخ خود حتی یک بار به سمت سکولاریستها و سایر کفار گلوله ای شلیک نکرده بلکه در کنار سکولاریستها و سایر کفار همیشه در حال جنگ و مبارزه با مسلمین شریعت گرای سراسر جهان بوده است.

این حکومت فاسد و دست نشانده هم در عرضه ی جنگ روانی و راه اندازی شبکه های ماهواره ای و مجازی و نشر کتاب و  غیره بر علیه شریعت گرایان فعالیت کرده و هم در عرصه های مالی بزرگترین حامی کفار بر علیه مسلمین بوده و هم در جنگ نظامی شریک کفار بر علیه مسلمین واقعی بوده است.

به همین دلیل با هر گونه مخالفت و روشنگری در این زمینه شدیدترین واکنشها را نشان داده است به گونه ای که روزنامه دیترویت فری پرس فاش می کند که رژیم آل سعود جوانانی را صرفاَ به دلیل مشارکت در راهپیمایی حامی بهار عربی اعدام کرده است . یا سازمان سازمان بین المللی حقوق بشر در توییتر اعلام کرد که  آل سعود در صدد اعدام ۳۰۰ تن از مخالفین فکری خود در سال جاری است. مایا فوا، سخنگوی این سازمان اعلام کرد: این یک امر هولناک دیگری از بربریت از سوی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان است.

آیا در دنیا جائی را سراغ دارید که اینهمه عالم را گاه به خاطر مخالفت لفظی با یکی از سیاستهای آمریکا و شرکایش در منطقه زندانی کرده باشد و یا به صورت دسته جمعی ۳۷ نفر از آنها را اعدام کند؟! حتی cnn اسنادی را فاش می کند که از این علمای اعدامی نیز اعترافات جعلی و با زور شکنجه گرفته شده است.

 به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد این دسته از ظالمین باز می فرماید: يَخْرُجُونَ عَلَى خَيْرِ فِرْقَةٍ مِنَ النَّاسِ. [۲] هميشه با بهترين قشر از مردم درگیر هستند.

مگر الان با تمام شریعت گرایان و حتی علمای صادق خود که بهترین قشر از مردم سرزمین حرمین هستند درگیر نیستند؟ مگر  نوکر و دست نشانده ی مشرکین(سکولاریستها) بر علیه مسلمین نشده اند؟

این یکی از معجزات رسول الله صلی الله علیه وسلم است که داریم با چشم خود می بینم و مسلمان و غیر مسلمان به آن گواهی می دهند.


[۱] أخرجه البخاري ٣٣٤٤ ومسلم ١٠٦٤

[۲]  متفق علیه

حکومت سکولار-سلفی مصر و اخراج واعظان مرتبط با جریان فکری سید قطب از مساجد

حکومت سکولار-سلفی مصر و اخراج واعظان مرتبط با جریان فکری سید قطب از مساجد

به قلم: آغسار تورکمن

سلفیون درباری آل سعود که تفکرات سید قطب رحمه الله را یکی از تهدیدات جدی برای خود می دانند از هیچ تلاشی و از همکاری با هیچ کافر و مرتدی  برای مقابله با این تفکرات اسلامی کوتاهی نکرده اند . در مصر این گروه سلفی درباری نجدی به پشتوانه ی دلارهای عربستان و امارات و کویت با سکولاریستهای مرتدی چون سیسی در قتل عام مسلمین همکاری جدی داشته و دارند . همین الان هم در لیبی و افغانستان با حکومتهای دست نشانده و مسلمان کش همکاری صمیمانه دارند .

البته بارها و بارها دیده ایم که در کشورهائی چون عربستان و امارات و … از طریق قدرت حکومتی که دارند کتابهای سید قطب را جمع آورده نموده و سوزانده اند و صدها عالم و واعظ مرتبط با جریان فکری سید قطب رحمه الله را نیز یا اعدام کرده اند یا هم اکنون در زندانهای آنها به سر می برند.

اینبار و در اقدامی جدیدتر وزارت اوقاف مصر با هدف سرکوب جریان فکری سید قطب رحمه الله، دهها خطیب و امام از واعظان و امامان جماعت مرتبط با  این جریان فکری مبارک را از ورود به مساجد منع کرده است؛ این در حالی است که چندین دهه است که انواع تفکرات کمونیستی و چپ و فمنیستی و ضد اسلامی و ضد اخلاقی در آزادی کامل به سر برده و کسی مانع فعالیت آنها نمی گردد.

این است چهره ی واقعی اسلام آمریکائی که سید رحمه الله چند دهه قبل در مورد آن به مسلمین هشدار جدی داده بود.

سلفیت نوع سوم (نجدی) از توهم وحدت و اتحاد مذاهب اسلامی تا واقعیت

سلفیت نوع سوم (نجدی) از توهم وحدت و اتحاد مذاهب اسلامی تا واقعیت

به قلم: ابواسامه بوکانی

همه ی اهل سنت باید بدانند که سلفیت نوع سوم (نجدی)[۱] یعنی جماعت دوله، تنها جماعت دوله بود که صادقانه و بدون ریا و حقه بازی توانست سلفیت نجدی یا همان سلفیت نوع سوم را در زمین واقع پیاده کند که همه ی ما خروجی و عملکرد نهائی آن را نیز دیدیم؛[۲] اما بقیه ی صدها گروه و حزب و دسته هائی که هر یک شیوخ و ملاهای خاص خودشان را دارند[۳] ولی منهج فکریشان را مثل دوله تطبیق نمی دهند در واقع ریاکاران و حقه بازها و نان به نرخ روز خورانی هستند که هر یک به خاطر منافعی دنیوی تحت عنوان مصلحت و حکمت و … غیرت و جرئت عملی کردن افکارشان را ندارند و گرنه همه ی آنها بالقوه حامل همان منهج و همان اصطلاحات و اعمال دوله هستند که به همان دلایل زمینه ی فعلیت پیدا نکرده است.

با آنکه سلفیت نوع سوم یا همان سلفیت نجدی به دو گروه عمده ی جهادی و غیر جهادی تقسیم می شوند اما در داخل جهادی های شان صدها گروه مختلف وجود دارد که همگی در برابر هم اسلحه کشیده اند. مگر جنگ داخلی بین گروه جولانی با دوله و احرار الشام و جیش علوش و زنکی و صدها گروه دیگر را تنها در سوریه ندیدم؟ یا جنگ دوله با تمام این گروههای سلفی نجدی را ندیده ایم؟ تمام این گروهها همگی با تولید عباراتی چون مرتد و خوارج و صحوچی و …در برابر هم اسلحه کشیده اند در حالی که همگی سلفی نجدی بوده و هستند. این صدها گروه مسلح تنها در سوریه بود[۴] حالا بماند در لیبی و یمن و … .

در میان سلفی های غیر جهادی هم تا دلت بخواهد گروه و دسته هست و هر دسته ای به شیخ خودش چسبیده و بر علیه سایرین جبهه بندی می کند. البته اکثریت مطلق این دسته در اختیار طاغوتها هستند و طاغوتها اینها را پرواربندی نموده و منابر مساجد و شبکه های مختلف ماهواره ای و کرسی های دانشگاه و مدارس را نیز در اختیارشان قرار داده اند. فقط کافی است که اطراف خود را نگاه کرده و یا نگاهی به شبکه های ماهواره ای بیاندازید تا حقیقت برایتان روشن شود.

ادامه خواندن سلفیت نوع سوم (نجدی) از توهم وحدت و اتحاد مذاهب اسلامی تا واقعیت