فعالان اسلامي به روش آمريکايي!

فعالان اسلامي به روش آمريکايي!

به قلم : شيخ صلاح بن عبدالفتاح خالدي

 “فعالان اسلامي” وصفي است که بر کساني اطلاق مي شود که به سوي اسلام دعوت کرده وبر اساس آن حرکت مي کنند،بنابراين ،اين وصفي دعوي حرکي است ودرآن نوعي ثناء وستايش اصحابش است که هم وغم اسلام ومسلمين را به دوش مي کشند ولي “آمريکاي خرابکار” مي خواهد در هرچيزي دخالت کند،ودر هر کجا سرک بکشد و در هرچيزي هم که دخالت کند آنرا به فساد وتباهي مي کشاند ودر هر جاي آبادي وارد شود آن را تخريب مي کند چه آن چيزفکرباشد يا فرهنگ يا علم يا معرفت، ويا سياست يا اقتصاد يا عمل يا اداره يا ارزشها يا اعتقادات يا اخلاق!!

آمريکا اسلامي آمريکايي مي خواهد، قالب بندي شده طبق “استانداردها ومقياسهاي” سکولاریستی  آمريکاي خرابکار!

واو فعالاني اسلامي مي خواهد که به اسلام آمريکايي دعوت دهند وبر اساس آن حرکت کرده وآن را بين مردم انتشار دهند، وبايد “توليد” اين فعالان اسلامي به روش سکولاریستی  آمريکايي باشد آمريکايي که طوري با انسان رفتار مي کند که انگار “کالايي” است که در کارخانه آمريکايي توليد شده است.

ادامه خواندن فعالان اسلامي به روش آمريکايي!

موعظه گر قرآنی و سخن پران و فتوا فروش دولتی

تفاوت میان سخنران و موعظه گر قرآنی و سخنپران  فتوا فروش دولتی (ندای قرآنی و ندای حکومتی)

کاتب : ابوابراهیم هورامی

چگونه دین توحید ، دینی که انسان ها را متحد کرد و آن ها را از تمام اشکال بندگی برای غیر الله آزاد نمود و آن ها را از تاریکی و ستم به سوی عدل و نور رهنما گردید ، تبدیل به دینی گردید که به افتراق و پراکنی اقرار می کند ، استبداد و دیکتاتوری را مدح و ثناخوانی می نماید ، به سوی بردگی و تسلیم شدن به استعمار دعوت می کند و چشمانش را در برابر این همه نقص و اهانت به حقوق انسان ها بسته است؟ !

عربی که جهت انتشار عدل و آزادی و مساوات در میان امت های مختلف روی زمین این دین را حمل و رساندند تا آن جا که الله تعالی در موردشان فرمود: «کنتم خیر أمۀ أخرجت للناس» در کتابش تحت عنوان «تمدن عرب» می نویسد که: دنیا فاتحین عادل تر و مهربان تر از عرب را نمی شناسد. حالا چگونه ظلم پروران نابرابر منش و دیکتاتور صفت و در عین حال ضعیفی گردیدند که امروزه در زنجیرهای بندگی بندگان گرفتار شده و از پایین ترین معانی آزادی نیز محرومند تا آن جا در میان سایر ملل دنیا قابلیت پذیرش بیشتری را نسبت به استبداد داخلی و اشغالگران خارجی دارند ، و این حالت چه زمان اشغال کشورشان توسط اجانب و چه بعد از استقلال فرمایشی که به آنان داده شد تغییری نکرده است.

بدون شک در پشت پرده ی این دگرگونی بس شگرف اسباب اجتماعی و سنت های الهی قرار گرفته اند که نتایج شان از مقدماتی که برایش فراهم شده تخلف نمی کند و مقدمه چینی به هر شیوه ای که باشد نتیجه نیز قطعاً تابع آن خواهد بود. هم چنان که الله تعالی می فرمایند: « إن الله لا یغییر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» و نیز می فرمایند: «فلن تجد لسنۀ الله تبدیلا و لن تجد لسنۀ الله تحویلا ».

این مطلب و نیز به عنوان اولین قدم شناخت و آگاهی بر تحریف و دگرگونی هایی است که در دین شان صورت داده اند که رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را از آن باخبر ساخته است. چنان چه می فرمایند صلی الله علیه و سلم: «إذا تبایعتم بالعینۀ و ترکتم الجهاد و رضیتم بالزرع سلط الله علیکم ذلا لاینزعه عنکم حتی تعودوا إلی دینکم».

آن چه در آن شکی نیست این که دین مسلمانان امروز همان دین حقی که رسول الله صلی الله علیه و سلم به خاطرش مبعوث شد و دلیل پیروزیشان بر امت های دیگر گردید، نیست. بلکه این دین رایج در میان مردم دینی است که حق با باطل مخلوط شده بلکه در آن چراغ های هدایتگر قرآنی با تأویلات مزدوران سلطانی و دولتی کم نور و در پاره ای موارد خاموش گردیده است. تأویلاتی که علمای سوء و خائن جهت مال و منصب دنیوی و رضایت حکام به تولید نامبارک و مسموم آن ها پرداخته اند تا بدین وسیله قانون و حکم شریعت الهی را با تمام انحرافاتی که در آن صورت می دهند جهت بر پا ماندن سلطه ی حکام جور و تقویت پایه های حکومتی آنان ، ضعیف نمایند. و کار را بدان جا رسانده اند که استعمار سکولار خارجی در پیشبرد اهداف شیطانی خود با استفاده از این نوع تأویلات دولتی از اسلام توانسته است با نام «اسلام» و بر «علیه اسلام» به تمام نقشه ها و اهداف خود برسد. از اسلام تحریف شده ی در اختیار حکام مزدور و دین فروشان خائن به بندگان و دین خدا علیه اسلام رسول الله صلی الله علیه و سلم و صحابه و سلف صالح این امه استفاده نموده و به راحتی هر چه تمام تر به اهدافش جامه ی عمل می پوشاند.

هنگامی که مسلمین با تسلیم نمودن خود به دشمنش به خداوند نزدیک شده و ثوابش گیرش می آید ، و چنین عملی را اطاعت از خدا و رسولش می بیند و هیچ گونه مشکلی را ناشی از دشمنان اسلام ندانسته و بلکه چنین پندارد راهی را که در پیش دارند همان راهی است که دین ، اسلام و قرآن امر فرموده و آزادانه هم آن را می پیمایند و… .

ادامه خواندن موعظه گر قرآنی و سخن پران و فتوا فروش دولتی

سلفی های نجدی درباری با ولی خمرهای مزدور

سلفی های نجدی درباری با ولی خمرهای مزدور

به قلم : ابوابراهیم هورامی

زمانی شاهد بودیم که صدها نیروی مسلح ارتش آزاد و جبهه الاسلامیه ی وابسته به حکومت دست نشانده ی آل سلول و  فيلق الشام وجيش المجاهدين[۱]، وجيش الإسلام وجبهة ثوار سوريا، والفيلق الخامس، وحركة حزم جهت حمایت از کمونیستهای حزب کارگران اوجالان pkk   و جنگ با مسلمین وارد کوبانی یا راس العین شدند.

 البته قبل از این نیز گروههایی از ثوار رقه وعلوی های جبهه الاکراد اطراف حلب  و دهها ترک علوی  و گروههای دیگر نیز به مریدان حزب کارگران اوجالان پیوسته بودند، اما چیزی که باعث بیداری عده ای گردید  پیوستن صداها نیروی مسلح ارتش آزاد و جبهه الاسلامیه ی علوش  و عرعور به عنوان مزدوران  آل سلول  بود که ماهها از خائن و مزدور بودن این گروهها صحبت می شد، اما دسته ای  از مسلمین به خاطر تبلیغ رسانه ای دشمنان مجاهدین، نمی توانستند آنرا هضم کنند.

در این اتحادها درسهای زیادی وجود دارد اما ….

ادامه خواندن سلفی های نجدی درباری با ولی خمرهای مزدور

عمر مختار در تروازوی سلفی های درباری و سایر هم مسیرانشان

عمر مختار در تروازوی سلفی های درباری و سایر هم مسیرانشان

به قلم: ابوابراهیم هورامی

آیا میدانید اگر ما طبق معیارهای سلفی های درباری و هم مسیرانشان به حرکت جهاد لیبی بر علیه اشغالگران سکولار ایتالیائی بنگریم چنین نتایجی به دست می آید؟

  • موسولینی سکولار ولی امر است و باید از وی پیروی شود حتی اگر کافر هم باشد . چون اصل نزد سلفی های درباری اطاعت از ولی امر متغلب است هر چند کافر باشد و هر گونه قیامی بر علیه آن به دلیل نبود امکانات مشابه نظامی ممنوع می باشد. در حالی که مسلمین صدر اسلام و بعدها هرگز از لحاظ نظامی با کفار مساوی نبوده اند.
  • عمر مختار و یارانش بر علیه موسولینی ولی امر متغلب بر لیبی خروج کرده اند و حکم خوارج را دارند و حکم آنها از کفار اصلی بدتر است و…
  • عمر مختار و بقیه ی کسانی که با او بر علیه کفار سکولار جهانی و مزدوران آنها در لیبی جنگیده اند قتال و جهادشان صحیح نبوده است . چون شرط قدرت از لحاظ عدد و تجهیزات نظامی برآورده نشده به همین دلیل مسبب مفسده بزرگی شدند . چون به خاطر عمر مختار و مجاهدینش سکولاریستهای ایتالیائی مردم لیبی را روانه زندانها کردند و صدها مسلمان را به قتل رساندند و به زنان مسلمان تجاوز کردند و اموال مسلمین را تاراج کردند و … نتیجه هم این شد که عمر مختار و یارانش نتوانستند کشور را آزاد کنند. در نتیجه عمر مختار و سایر مردم لیبی باید تابع سکولاریستهای اشغالگر ایتالیائی و مزدورانشان می شدند و…
  • عمر مختار در زیر پرچم حرکت السنوسية می جنگید و اینها در نظر سلفی های درباری در اصل جزو صوفی های قبوری و مشرک و… محسوب می گشتند در نتیجه خوش به حال کسانی که با اینها جنگیدند و آنها را به قتل رساندند. این دقیقاً همان سیاستی است که هم اکنون سلفی های درباری که در کنار حفتر مرتد در لیبی و آمریکا در سرزمین حرمین و یمن و افغانستان و… قرار گرفته اند انجامش می دهند.

به همین دلیل شیوخ مزدور اشغالگران ایتالیائی به خاطر اعدام یک خارجی به نام عمر مختار در برقه به همدیگر تبریک می گفتند.

الان :

  • اگر می بینی که عده ای از علمای درباری حتی در پارلمان رژیم صهیونیستی حضور پیدا می کنند و تمام کسانی که بر علیه اشغالگران صهیونیست می جنگند را خوارج می نامند و حتی گردانهائی در ارتش رژیم صهیونیستی بر علیه مسلمین مجاهد تشکیل می دهند،
  • اگر می بینی که علمای سلفی درباری به همراه دین فروشان الازهر در کنار سیسی قرار گرفته و فتوای قتل عام مسالمین میدان ربیعه را صادر می کنند
  • اگر می بینی که در دوره ای همین دین فروشان بعد از اشغال عراق بریمر آمریکائی را ولی امر متغلب عراقی ها معرفی نموده قیام بر علیه او را غیر شرعی می دانستند
  • اگر می بینی که ربانی و سیاف و حکمتیار و مجددی و … در کنار اشغالگران آمریکائی و ناتو در افغانستان قرار گرفتند
  • اگر….

پس بدان که تاریخ تکرار شده است و بدان که هم اکنون در شبکه های ماهواره ای چون کلمه و نور و وصال حق و … دسته هائی به نام اهل سنت و در شبکه های ماهواره ای چون اهل البیت و مرجعیت و امام حسین و … دسته هائی به نام تشیع همین وظایف را در جنگ روانی خود بر علیه مسلمین بر عهده گرفته اند.

اینها همان کسانی هستند که الله تعالی در موردشان می فرماید:  وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ‏(منافقیون/۴)

هنگامی که ایشان را می‌بینی، پیکر، و سیمایشان تو را می‌گیرد و به شگفت می‌آورد ( و به خود می‌گوئی: چه انسانهای باوقار و برازنده‌ای ! ) و هنگامی که به سخن درمی‌آیند (به علّت حلاوت کلامشان) به سخنانشان گوش فرا می‌دهی . ( با وجود این جذبه سیما و گیرائی گفتار) آنان انگار تخته‌هائی هستند که (بر دیوار) تکیه داده شده باشند ( بی‌جان و بی‌ایمان، هیکلهای توخالی، درونهای بی‌نور و صفا ، نقشهائی بر در و دیوارها ) . هر فریادی را بر ضدّ خود می‌پندارند و هر آوازی را به زیان خویش! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش . خدایشان بکُشاد ! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند (و منحرف می‌گردند؟!) .‏

در این صورت شک نداشته باش:  هُمُ الْعَدُوُّ

پس: فَاحْذَرْهُمْ

زمانی که دسته هائی از سلفیت نجدی در لباس جهادی و غیر جهادی رقاصه های طاغوتها می شوند

زمانی که دسته هائی از سلفیت نجدی در لباس جهادی و غیر جهادی رقاصه های طاغوتها می شوند

به قلم: ابوابراهیم هورامی

سلفیت در طول تاریخ در سه شکل خودش را نشان داده است. یکی سلفیتی که متعلق به ائمه ی خیرالقرون چون مالک و شافعی و حنبل و … است که به اهل حدیث هم مشهورند؛ سلفیت دوم متعلق به ابن تیمیه و شاگردانش چون ابن قیم و ابن کثیر است و در نهایت سلفیت نوع سوم نیز شامل شاگردان و ادامه دهندگان محمد بن عبدالوهاب می گردد که به سلفیت علمای نجد نیز مشهور شده است. این سلفیت نوع سوم به دهها فرقه و گروه مختلف تقسیم شده است که به صورت مستقیم دو گروه از آنها در اختیار کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی قرار گرفته اند.

دسته ای از آنها مستقیماً به عنوان کارمند رسمی در منابر و مراکز تعلیمی و رسانه های عمومی[۱] مشغول انجام وظیفه هستند که با شرعی‌سازی و تحریف مبانی اهل سنت مسلمین را فریب داده و دیدگاه آنان را از کفریاتی که طاغوتهای مزدورمرتکب می‌شوند، دور می سازند. زیرا اگر کفر بواح این حکام بر اسلام‌گرایان آشکار گردد، دیگر اطاعتی از آنان صورت نخواهد گرفت. اما این دسته از سلفی های درباری این کفریات را با تحریف مبانی دینی، در نزد عوام مسلمین شرعی می نمایند تا حکام طاغوتی به طغیان و حکومت کفری خود ادامه دهند.

این گروه به هیچ چیزی غیر از حاکمیت کفار سکولار و طاغوتهای محلی راضی نیستند یعنی حتی اگر یک اخوانی مثل مرسی در مصر حاکم شود نه تنها ولی امر نامیده نمی شود بلکه بر علیه آن نیز تبلیغ و جنگ روانی می شود اما ۹ ماه بعد از این زمانی که یک سکولار مرتد به نام سیسی با حمایت رژیم فاسد آل سعود کودتا می کند همین طیف در دو جریان «حزب نور » و گروه «محمد سعید رسلان» به دفاع از سیسی پرداخته و او را ولی امر شرعی نامیدند.

رسلان با ادبیاتی شبه اسلامی سکولار مرتدی سکولار چون سیسی را با عنوان “امام متغلب”  یاد می‌کند و بی شرمی را به حدی می رساند که می‌گوید: هر کس معارضه او را بکند، در حکم خوارج است.[۲]

همین جریان با فتاوای خود زمینه را برای اشغال سرزمین وحی توسط کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو در سال ۱٤١٦ هجري فراهم کردند و حتی جاسوسی کردن برای رژیم فاسد و مزدور آل سعود را تبلیغ و ترویج می دهند.[۳] اسناد فاش شده از سازمان جاسوسی آمریکا ciaثابت می کند که این دسته مستقیماً در راستای منافع آمریکا فعالیت دارند چنانچه در یکی از این اسناد آمده است:  آمریکا لازم است با دقت و احتیاط با سرکرده‌های مسلمین! و گروهها همکاری نماید و آنان را حمایت کند! که بتوانند از نظر جذابیت گسترده و محبوبیت در بین جوانان با جنبش‌های جهادی رقابت کنند. طبیعتاً ، بسیاری از مؤثرترین رقبا با ایالات متحده و غرب دوستانه نخواهند بود. اما اگر نتیجه نهایی نفی خشونت علیه ایالات متحده و متحدان آن است ، باید از آنها پشتیبانی شود. مشکل در شناسایی رهبر یا گروه مناسب وجود دارد.  ایالات متحده می تواند چهره های اصلی سلفی مانند مدخلی را تأمین کند که در جلب حمایت جهادی ها مؤثر هستند و از خشونت دفاع نمی کنند (به عنوان مثال با دادن نشریات،سخنرانی ها، مدارس جدید)

اما این دسته بدون شک نمی توانستد کل مسلمین را خنثی کنند، بخصوص آنهائی که به ماهیت این دسته ی مزدور پی برده بودند قابل کنترل توسط این طیف از دین فروشان نبودند، به همین دلیل در کنار این دسته باز ما شاهد طیفی دیگر از سلفیون ساکن در دارالکفرها چون ابوبصیر طرطوسی (ساکن انگلیس)، هانی السباعی(ساکن انگلیس)،  طارق عبدالحلیم(ساکن کانادا)، ابوقتاده فلسطینی(ساکن اردن)، ابومحمد مقدسی (ساکن اردن)، و… هستیم که همان نقش را در قالب جهادی ها و اهل جهاد انجام می دهند.

اینها در ظاهر خود را جهادی نشان می دهند اما با هدایت سازمانهای جاسوسی انگلیس و کانادا و اردن و ترکیه و … خنجری شده اند بر پشت اهل جهاد. اینها با همان ادبیات و زبان تند گروه اول، در لباس جهادی، مخالفین واقعی طاغوتها را تبدیع نموده و بالتبع قتال و جنگ مسلحانه و سرکوب وحشیانه ی آنها را شرعی‌سازی می‌کنند. ولله المستعان


[۱] برای اهل سنت ایران نیز در قالب شبکه های سلفی نجدی «وصال حق» و «کلمه» و «نور» و «توحید» در همان راستا در حال فعالیت هستند.

[۲] https://youtu.be/IrSkDR058hI

[۳] https://youtu.be/eTfa8j2fWNk

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

با اینکه سکولاریستها به قدرت خرافات و اساطیر در مطیع کردن و ستم پذیری مردم آگاه بودند سعی می کردند  تعالیم اسلام را به عنوان یک ضد ارزش چیزی خرافی و اسطوره ای معرفی کنند، به همین دلیل دهری های میان سکولاریستهای قریش همچون همفکران قبل از خود  (بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ )  آشکارا می گفتند:

‏  ” قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‏.‏ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏ ”

 ‏مي‌گويند : آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان گشتيم ، آيا واقعاً برانگيخته خواهيم شد ( و زندگي دوباره پيدا خواهيم كرد ؟ ! ) .‏

‏اين وعده به ما، و در گذشته به نياكان ما داده شده است . امّا اين چيزي جز دروغها و اساطیر پيشينيان نيست (كه آن را دهان به دهان براي يكديگر روايت ، و زمان به زمان براي همديگر كتابت كرده‌اند ) .‏  (سوره مؤمنون، آیه ۸۳٫ )

این سخن تمام آتئیستها و ماتریالیستهای سکولاری است که قانون شریعت الله را کهنه، نامناسب برای زمان حال و یا در نهایت خرافی و عقب مانده فرض می کنند . قرآن، به تک تک این سخنان نابخردانه و ناروای مشرکان (سکولاریستها)، پاسخ گفته است پس اینها خیال نکنند که چیز جدیدی برای گفتن دارند.

ادامه خواندن ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

سکولاریستهای جهانی همیشه در کنار جنگ مسلحانه و گرم، سالها قبل از آن و یا هماهنگ با آن، جنگ  نرم و روانی مشخصی را هم در میان نیروهای خود سازماندهی می نمایند و هم در میان مردمان تحت ستم. آنها در راستای  تقویت روحیه ی سربازان خود و در اختیار گرفتن وجدان آنها جهت اجرایی نمودن دستوات وحشیانه و قتل عام ملل دیگر، چنین استدلال می کنند که ملل دیگر برده و درحکم ابزاری هستند جهت خدمت به آنها و به این گفته ی ارسطو استناد می کنند که : “… یونانیان از اقوام دیگر اشرف اند و اگر دیگران را به بندگی گیرند رواست، که آزادگان باید به فراغت به وظایف انسانیت و کسب معرفت و تفکر بپردازد و کارهای بدنی را به بندگان واگذارند که در حکم بهائم و به منزله آلات و ادواتند. “[۱]

اما در برابر سعی می کنند برای ملل مغلوب نیز خوراک مذهبی مناسبی بسازند که آنها را به تسلیم و ستم پذیری بکشاند. خوراک آماده ای که قرنها از آن سود برده اند نشر عقاید تحریفی نصرانیت و یهودیت و در سرزمینهای مسلمان نشین نیز تولید مذاهب و فرقه هایی بوده است که در همین مسیر گام بردارند .

ادامه خواندن ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۲)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۲)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

 دیکتاتوری سکولاریسم به چیزی غیر از قوانین سکولاریستی راضی نیست و هرگز حاضر نخواهد شد که قوانینی غیر از قوانین سکولاریستی بر جامعه حاکم گردد حتی اگر اکثریت مردم هم خواهان این قوانین باشند و در سرزمینی که مسلمین در پی کسب قدرت بوده اند سکولاریستهای جهانی  از طریق سکولاریستهای مرتد محلی و دین فروشان تلاش نموده اند با زور اسلحه بار دیگر سیستم سکولاریستی خود را تحکیم بخشند .

 در این میان جهت راضی نگه داشتن مسلمین نیاز به تولید مذهب و تفسیری از دین اسلام بود که این سکولاریسم را توجیه نموده و عملاً مسلمین را به داشتن اسلامی قانع کند که تنها در امور شخصی محدود شده و کاری به امور حکومتی ، اجرائی ، قوانین مدنی و جزائی ، امور اقتصادی و فرهنگی و … ندارد و صاحب اسلامی گردند که به صورت کامل از زندگی مردم کنار نهاده شود و همچون نصرانیت در امور شخصی محدود گردد .

 زمانی که مسلمین به چنین درجه ای رسیدند به راحتی در برابر ستمهای سیستم سکولاریسم جهانی و مرتدین محلی تسلیم گشته و چون یک واقعیت زندگی ( مثل شرایط آب و هوایی ) و دستوری دینی با آن سازش کرده و هماهنگ می شوند. 

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۱)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۱)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

یکی از راه کارهای ستمکاران برای سلطه بر مردم، ذلیل نمودن آنها از طریق بستن دست و پای آنها با افکار تاریخ گذشته ی قرون و ده های گذشته و مبارزه با راهکارهای نوین جهت درمان بیماریها و مشکلات کنونی مردم می باشد .

 زمانی که عوام الناس به آنچه که در گذشته توانسته مشکلی از مشکلات مردم را حل نماید اما در وضع موجود قادر به انجام چنین وظیفه ای نبوده و تنها بر مشکلات مردم می افزاید ، در واقع زمانی که مردم به چنین راهکار اشتباهی تن می دهند گامی در جهت  سست کردن فرهنگِ خردورزی و خود باوری  برداشته و با دستان خود خود را ذلیل ، خوار و بی ارزش می گردانند .

این همان کاری بود که فرعون از طریق دین فروشانی چون بلعم باعورا انجام داد و توانست مردم را با خود و بر علیه سیدنا موسی متحد گردانده و آنان را از منزلت والا و کرامتی که در پرتو نگرشهای توحیدی داشتند، فرود آورد و به فرمانبرداری از خود وادارد : “فاستخف قومه فاطاعوه. ” (سوره زخرف، آیه ۵۱٫ )

پادشاهان و فرمانروایان مستبد و دست نشانده ی سرزمینهای مسلمان نشین ، از ابزار خرافه و تزویر و استفاده ی ابزاری از بخشهایی از دین برای رام کردنِ مردم استفاده می کرده و می کنند. مذهب سازی ( چون سلفیت مدخلی در عصر حاظر جهت مشغول نمودن مسلمین به همدیگر و حمایت از حکومتهای فاسد و دست نشانده ) و خرافه پراکنی از کارهای آنان برای خراب کردن مذهب اصیل و نابودی فرهنگِ ستم ستیزی و مبارزه با منکر بوده است. این گروه با استفاده از ساده اندیشی مردم، خود را بر آنان تحمیل می کنند . استفاده نابجا از آیه کریمه: “اطیعوا اللّه واطیعوا الرسول واولی الامر منکم. ” (سوره نساء، آیه ۵۹  )

به حاکمان جور و زور و چیره شدگان بر مردم، میدان می داد، قدرت خود را مشروع جلوه بدهند. چه شماری از علمای سوء وعاظ السلاطین دایره اولی الامر را بر همه حاکمان، از عادل و فاسق و مرتد  گسترش دادند و شماری از آنان، مانند سلفیون مدخلی و علمای اخوان المفلسین، با استشهاد به آیه شریفه  برای حاکمان سکولار و مرتد حق تشریع در دین و قانونگذاری نیز قائل  شده اند.

حاکمان ستم پیشه و بهره کش همیشه در تلاش بوده و هستند که از کانال علمای دست نشانده و در چارچوب اندیشه های سازماندهی شده  مردم خود را کوتاه فکر و محدود بین  بار آوردند که مردم گوسفندوار از آنان فرمان برند و هیچ انذار، هشدار و امر و نهی بیرون از دایره ای که آنان ترسیم کرده اند، نپذیرند. این دقیقاً همان چیزی است که سلفیون آل سعود در پی پیاده نمودن ان در سایر سرزمینهای مسلمان نشین بوده اند .

کسان و دستانی که نظامهایی چون حکومت جدید آل سعود را پی ریختند، این روش را  با هماهنگی دستگاه اطلاعاتی آل سعود و دین فروشان داخلی  و منطبق با سیستم سکولاریستی خودشان تولد نموده و گسترش داده اند.

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۲)

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۲)

به قلم: ابوابراهیم هورامی

چنانچه می دانیم شیخ محمد بن عبدالوهاب در ناقض سوم می گوید: الناقِض الثالث: من لم يُكَفِّر المشركين أو شَكَّ في كُفرهم، أو صحَّح مذهبهم. اما واقعاً این قاعده اصلش چگونه است و چرا شیخ محمد و پیروانش آن را تغییر داده اند؟!

قاضی عیاض مالکی مذهب در کتابش «الشفاء» می گوید: ولهذا نكفر من دان بغير ملة المسلمين من الملل، أو توقف منهم أو شك أو صحح مذهبهم، وإن أظهر الإسلام واعتقده، واعتقد إبطال كل مذهب سواه فهو كافر بإظهار ما أظهر من خلاف ذلك.

همچنین در کتاب «القناع» البهوتی  حنبلی مذهب نیز امده است: من لم يكفر من دان أي تدين بغير الإسلام كالنصارى واليهود أو شك في كفرهم أو صحح مذهبهم فهو كافر.

در این صورت واضح است که اصل قاعده این است: من لم یُکَفِّر الکافرَ  او شکَّ فی کفره فقد کَفَرَ؛

 اما تبدلیش کرده اند به : من لم یُکَفِّر المشرکین او شَکَّ فی کفرهم او صَحَّحَ مَذهبَهم کَفَرَ

با تعاریفی که شیخ محمد و علمای نجد از مشرکین کرده اند و با ترکیباتی چون مشرکین منتسب به اسلام که تولید کرده، و هزاران مسلمان را به خاطر این ترکیب غیر شرعی تا کنون قتل عام کرده اند، باید متوجه شده باشیم که علت تغییر این قاعده توسط سلفیت نوع سوم نجد در واقع ترفندی جهت دور زدن ظوابط شرعی تکفیر و توجیه این جنایات بر علیه مسلمین بوده است. اما چگونه؟

می دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لَا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: الثَّيِّب الزَّانِي، والنَّفْس بِالنَّفْسِ، والتَّارِك لِدِينِهِ الْمُفَارِق لِلْجَمَاعَةِ.[۱] جایز (مباح) نیست خون شخص مسلمانی که شهادت می دهد معبودی برحق بجز خداوند نیست و من رسول الله هستم مگر به یکی از این سه چیز ؛ نفس در برابر نفس (قصاص) ، رجم زانی ( زن و مرد ی که ازدواج کردند و مرتکب زنا شدند) و مرتدی که از جماعت مسلمانان خارج شده است

در این صورت واضح است که باید پرسیده شود خون مسلمین را به کدامیک از این ۳ جرم می ریزند؟

 بدون شک اینها نمی توانند بگویند به دلیل قصاص یا رجم. چون در این زمینه همه چیز واضح است. در مورد ارتداد نیز باز نمی توانند به آسانی خون مسلمین را بریزند چون مسلمین برای تکفیر شخص مسلمان دارای ظوابط و شروط و موانعی هستند و شخص مسلمان تنها زمانی تکفیر می شود که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری دچار مکفره ای شده باشد .

در اینجاست که سلفیت نوع سوم نجد با بکار بردن عبارت مشرک و مشرکین برای مسلمین تمام این قواعد اهل سنت را دور زده و ظالمانه حکم کفار مشرک را بر مسلمین تطبیق می دهد.

یعنی در واقع بدون آنکه کلمه ی مرتد را بر زبان بیاورند مسلمین را از دایره ی اسلام خارج  و تکفیر نموده و حکم مرتدین را نیز بر مسلمین اجرا می کنند.

آیا زمان آن نرسیده است که مریدان این منهج اشتباه به خود آیند و بدانند که :

 لزوال الدنيا أهون عند الله من قتل رجل مسلم[۲] نابودی دنیا آسان تر است نزد خداوند از قتل فرد مسلمان


[۱] صحيح البخاري:۴/۳۱۷٫ ومسلم۵/۱۰۶، ومسند أحمد:۱/۳۸۲، وابن ماجة ۲/۸۴۷٫ وأبي داوود ۲/۳۲۷، والترمذي ۲/۴۲۹)

[۲] سنن النسائي الكبرى ۲ / ۲۸۴ ح ۳۴۴۸؛ سنن الترمذي ۴ / ۱۶ ح ۱۳۹۵