خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۳)

خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۳)

به قلم: ابوابرهیم هورامی  

یکی دیگر از دلایلی که این مفتی نجدی در تکفیر تمام شیعیان بیان می کند این است که شیعیان جعفری مثل آنها نماز نمی خوانند و می گوید:

  1. همچنین به طرز نماز ما نماز نمیخوانند و از سنت نبی ما اتباع نمیکنند, آیا بعد از تمامی اینها بگوییم: طبق اقوال (۶۰۰سال پیش) ابن تیمیه در تکفیر شیعیان اختلاف قائل شده است?!….بعد از تمام اینها بگوییم: علماء در تکفیرشان اختلاف دارند?! یا بگوییم: علماء در تکفیر علماء و عوامشان اختلاف دارند?!….قسم به الله که در کفر تمامی آنها (علماء و عوامشان) شک نمیکنیم -لعنهم الله- و هیچکس در کفرشان شک نمیکند مگر کسیکه الله چشمانش را کور کرده باشد.

ج: نجدیت با پیروی از تفکرات محمد بن عبدالوهاب با همین میزان از تنفر و کینه ی از سایر مسلمین بود که از همان ابتدا و توسط محمد بن عبدالوهاب آنهمه مسلمان شافعی یمن و عراق و مصر و آنهمه حنفی و حنبلی ها و جعفری های عربستان و عراق را قتل عام کردند و این جریان مسلمان کشی تا کنون نیز ادامه پیدا کرده است در حالی که نه محمد بن عبدالوهاب و نه هزاران درباری چون خالد الحایک تا کنون حتی یک تیر هم به سوی کفار اصلی پرتاب نکرده اند.

به هر حال اگر به شیوه ی نماز خواندن نگاه کنیم متوجه می شویم که شیوه ی نماز خواندن حنفی ها با شافعی ها و مالکی ها و حنبلی ها و نجدی ها فرق دارد، هم در شیوه ی دست گرفتن و هم اینکه در نماز و پشت سر امام سوره ی حمد نمی خوانند، یعنی در این مورد مثل شیعیان جعفری عمل می کنند.

علاوه بر این مالکی ها و زیدی ها و خوارج نیز دست بسته نماز نمی خوانند و مثل شیعیان جعفری هستند.

با آنکه همه مسلمین رو به سوی قبله ی واحدی می کنند و تعداد رکعات واحدی را می خوانند، آیا تنها به این دلیل چون این مسلمین مثل نجدی ها نماز نمی خوانند پس همگی کافر و مرتد هستند؟ یعنی در واقع چون اکثریت مطلق مسلمین جهاد چون یک اقلیت نجدی نماز نمی خوانند یا بر اسا تاویل خاصی که از شریعت دارند فلان سنت را در نماز رعایت نمی کنند یا فلان سنت را می دانند اما فراموش کرده اند پس همه کافر و مرتد هستند؟

این است چهره ی واقعی نجدیت زمانی که بدون تقیه ابراز وجود می کند و با همین بهانه های غیر شرعی است که تا کنون هزاران مسلمان را قتل عام کرده و می کنند.

  • خیال کرده اید نجدی ها به چه بهانه ای حنفی های امارت اسلامی افغانستان را قتل عام می کنند؟
  • یا به چه بهانه ای شافعی های یمن و سومالی و سینا و غزه را می کشند؟
  • یا علت کشتن آنهمه مسلمان مالکی مذهب در لیبی و الجزائر  توسط نجدی ها چه بوده؟
  • یا آنهمه قتل عام اهل سنت توسط دهها حزب نجدی در سوریه و عراق چه بوده؟

از خود پرسیده اید که چگونه نجدیت جهاد در چچن را نابود کرد و مسلمین شافعی مذهب چچن را به بهانه های پوچ و غیر شرعی مشرک و قبر پرست بودن تکفیر کرد و از اهل جهاد جدا کرد و آنها را در اختیار رمضان قدیراف مرتد و حکومت سکولار روسیه قرار داد که همین الان در اوکراین فی سبیل روسیه می جنگند همچنانکه گروه نجدی جولانی در سوریه فی سبیل ناتو و ترکیه در حال جنگ است؟  

آیا زمان آن نرسیده است که تمام مسلمین یک «نه» بزرگ به صدها شاخه ی مسلح و غیر مسلح نجدیت بگویند و آنها را با دلایل شرعی مورد نقد قرار دهند؟

امروز که در آفریقا سکولاریستها جنایت می کنند اما گروههای نجدی نصرانی ها را به ناحق قتل عام می کنند و شما سکوت کردی فردا نوبت به شیعیان می رسد و پس فردا نوبت به اهل سنت آنهم به اتهام دروغین مشرک و صوفی و ققبرپرستی و غیره.

خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۲)

خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۲)

به قلم: ابوابرهیم هورامی

در مورد خالد الحایک لازم است خدمت شما عرض کنم که این شخص اردنی تخصصش در رشته ی مهندسی است و تا سال ۱۹۹۶ در آمریکا بوده، یعنی در زمان اشغال افغانستان و عراق هم در این کشور اشغالگر و دارالحرب خدمت رسانی کرده و زمانی که به اردن (حیاط خلوت رژیم صهیونیستی و مرکز جاسوسی آمریکا) برمیگردد در دانشگاه دولتی اردن که برای علم شرعی تاسیس کرده اند درس می خواند و در سال۲۰۰۸ با ارائه یک پایان نامه ی خیلی ساده تحت عنوان «الراوي المجهول/ دراسة نظرية وتطبيقية في كتاب تقريب التهذيب لابن حجر» به او درجه دکترا در علوم حدیث می دهند.

این شخص با چنین سابقه ای چون بر زبان عربی مسلط بوده که زبان مادری اش است یک شبه می شود بزرگترین محدث برای نجدیت و یک شبه تبدیل می شود به فقیهی که حتی یک کتاب فقهی نخوانده و یک شبه تبدیل می شود به مفتی و فتواهای هدفمندی صادر می کند که ادامه ی مسیری است که نجدیت در گذشته و امثال ابوقتاده فلسطینی و طارق عبدالحلیم و مقدسی و هانی السباعی و امثالهم در زمان حاضر شروعش کرده اند و این روزها چند جوانک هم که کمی عربی یاد گرفته اند در این مسیر قدم گذاشته اند که نه تنها برای خودشان بلکه برای اهل دعوت و جهاد و تمام مسلمین مصیبت شده اند.

این شخص که مدعی است شیعیان جعفری کنونی همگی کافر هستند در مورد شیعیان کنونی صحبت می کند نه شیعیان زمان ابن تیمیه و می گوید:

 2- بسیاری از آنان معتقد به تحریف قرآن هستند,

ج: من از شما خوانندگان محترم می پرسم آیا در این عصر تنها یک مرجع شیعه را می توانید پیدا کنید که معتقد به تحریف قرآن باشد؟  در میان تمام شیعیان کنونی شما تنها یک منبع معتبر شیعه یا حتی یک مرجع تقلید را نشان دهید که معتقد به تحریف قرآن باشد. اگر پیدا نکردید که واقعاً هم وجود ندارد، پس این شخص چرا دروغ می گوید و چرا با پشتوانه ی این دروغ بزرگی که ساخته تمام شیعیان کنونی را تکفیر می کند؟

۳- این شخص باز مدعی می شود: و همانطور که میبینید اهل سنت را در هرجا که توان داشته باشند قتل عام میکنند, و زنانشان را غصب میکنند, و غیر آن!!

ج: آنچه که می بینیم این است در هر جا که نجدیت حاکم شده نه تنها شیعیان بلکه اهل سنت مخالف آنها قتل عام شده اند و زمانی هم که شیعیان انگلیسی با پشتوانه ی آمریکا و انگلیس در عراق قدرتی داشتند اهل سنت و سایر شیعیان قتل عام می شدند؛

اما زمانی که شیعیان جعفری در ایران حاکم شده اند شما کجا دیده اید که قتل عام کنند یا کجا دیده اید زمانی که اهل سنت حنفی در افغانستان حاکم شده اند شیعیان را قتل عام کنند؟ هرگز ندیده اید. اینکه اشخاصی از تشیع یا تسنن به خاطر جرمی که مرتکب شده اند مجازات می شوند ربطی به مذهب آنها ندارد بلکه به جرمی که مرتکب شده اند ربط دارند.

در مورد غصب زنان اهل سنت توسط شیعیانی که صاحب قدرت حکومتی هستند من باز از شما و تمام اهل سنت ساکن ایران می پرسم: آیا شیعیان که در ایران بیشتر از ۴ دهه است صاحب قدرت حکومتی هستند ناموس شما را غصب کرده اند؟ یعنی واقعاً این توهین بی شرمانه از سوی این نجدی بی حیا و مزدور را باید تحمل کنیم؟ یعنی واقعاً اهل سنت را بی غیرت و دیوث فرض کرده است که ببیند دیگران به ناموسش تجاوز می کنند و این نظاره گر باشد؟

به نظر شما آیا این سرباز جنگ روانی آمریکا و صهیونیستها از گفتن چنین اتهام و افک مبین و دروغی شرم و حیا نمی کند؟ حالا که این شخص شرم ندارد کسانی که این دروغ را در میان کسانی که فارسی متوجه می شوند نشر می دهند و می دانند دروغ محض است شرم نمی کنند؟ آیا نمی دانند نشر این دروغ توهین محض به اهل سنت است؟

ادامه دارد ….. ان شاء الله

خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۱)

ابوقتاده فلسطینی و الحایک .( پیدا کن پرتقال فروش را)

خالد الحایک را چرا مجازی های معلوم الحال علم کرده اند؟ (۱)

به قلم: ابوابرهیم هورامی

این روزها و در فضای مجازی منتسب به شیعیان انگلیسی و نجدیت و حتی در برخی از گروهها و کانالهای منتسب به شافعی ها و جعفری ها و حنفی ها و حتی گروهها و کانالهای متعلق به قومیتهای بلوچ و کورد و تورک و عرب و لُر و تورکمن و غیره افراد معلوم الحالی دیده می شوند که برای هر اهل علمی واضح و آشکار است که اینها دشمنان اهل سنت و تشیع و قومیتهای مختلف هستند اما دارند نقش بازی می کنند و از جهالت مخاطبین خود جهت برهم زدن وحدت و اتحاد میان مسلمین و تولید جنگ داخلی مطالبی را نشر می دهند.

دارودسته ی مرتدین رجوی که در خیانت به دین و ملت سرآمد سایر خائنین هستند و در فضای حقیقی جزو ورشکسته ها و بازنده ها به شمار می روند با پشتوانه ی آمریکا و حکام دست نشانده ی منطقه ای چون آل سعود و امارت و با استخدام مشتی پیرپاتال فسیل شده و تاریخ گذشته در فضای مجازی یکی از این دغل بازان فضای مجازی شده اند که در کنار مشتی نجدی کوتاه بین فریب خورده جهت خدمت به دشمنان شیعه و سنی مشغول انجام وظیفه هستند.

اینها از فتواهای شاذ هر شخصی جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تولید جنگ داخلی حنفی ها و شافعی ها و نجدی ها با شیعیان استفاده می کنند؛ زمانی فتواهای غیر شرعی علمای گذشته ی نجد، و از معاصرین، فتواهای کسانی چون ابوقتاده فلسطینی را نشر می دادند اما زمانی که مشخص شد نجدیت در این زمینه اشتباه کرده و این مفتی های کنونی ساکن در دارالکفرها نیز از مجریان جنگ روانی دشمن هستند که سخنانشان پایه و اساسی در شریعت الله ندارد و اهل سنت هم ارزشی برای این فتواها قائل نیستند به سراغ مفتی دیگری از همین قماش می روند.

یکی از این مفتی ها خالد الحایک نجدی است که در میان نجدیت به شیخ ابوصهیب نیز شناخته شده و چون در زمینه ی حدیث در دانشگاههای دولتی دارای مدرک دکتری شده حتی او را در حد بزرگترین محدث معاصر هم بالا کشیده اند. کاری که معمولا برای نجدیت عادی است که حتی از فقه نخوانده ای خائن و غدار چون جولانی هم شیخ جلیل القدر و عالم فرزانه و غیره بسازند و…

به هر حال فتوایی که این روزها از خالد الحایک در مورد تشیع بازنشر می شود ایراد گرفتن از استفاده از فتواهای ابن تیمیه در مورد تشیع است چون بر اساس تمام مذاهب اسلامی و کسانی چون ابن تیمیه که او هم حنبلی است فتواهای آنها در تکفیر شیعیان غیر شرعی است و خالد الحایک می گوید: جائز نیست که فتاوای (۶۰۰سال پیش) ابن تیمیه (در مورد رافضه) را بر حال الان آنها تطبیق کرد.

به دنبال این، دلیل آنرا اینگونه بیان می کند:

  1. “تمامی آنها امروز ?علماء و عوامشان? بر یک مذهب هستند.. برای الله شریک قائل میشوند و به سوی غیر او دعاء و نذار میکنند”

ج: نجدیت با برداشت اشتباهی که از مساله شرک و توحید دارد و در مورد توسل که مساله ای اختلافی در میان مسلمین در طول قرون گذشته بوده دچار انحراف آشکار شده است، به سادگی نه تنها شیعیان جعفری کنونی بلکه اکثریت مطلق حنفی ها و مالکی ها و شافعی ها و زیدی های کنونی و حتی علمای برجسته ی اهل سنت در طول قرون گذشته را نیز تکفیر می کنند و به صراحت بیان می کنند که قرنها قبل از محمد بن عبدالوهاب نیز تمام مسلمین اهل توحید نبوده اند و ….

اگر امروزه و به این بهانه های غیر شرعی ?علماء و عوام? شیعیان جعفری را تکفیر می کنند و شما به عنوان یک اهل سنت سکوت کردی باید مطمئن باشی که با همین بهانه ها تو را نیز تکفیر کرده اند اما هنوز نوبت شما نرسیده و منتظر فرصت هستند تا همچون افغانستان و پاکستان و یمن و غیره قدرتی گیرشان بیاید و آنوقت مساجد شما را با نمازگذارن داخل آن منفجر کنند.

مگر ندیدیم؟ پس چرا سکوت کرده اید؟

ادامه دارد …. ان شاء الله.

حسن امینیِ مکتبِ مفتی زاده و الصعود الى الهاوية سکولاریستها(مشرکین)

حسن امینیِ مکتبِ مفتی زاده و الصعود الى الهاوية سکولاریستها(مشرکین)

 به قلم: کارزان شکاک

یکی از بزرگترین مصیبتها برای مسلمین زمانی شروع می شود که دارودسته ی منافقین پشت یک تفسیر و تاویل اشتباه اسلامی جهت ضربه زدن به اسلام و دارالاسلام وارد می شوند و سپس در میان انبوهی از مسلمین فریب خورده خود را مخفی و پنهان می کنند و با سپر کردن این مسلمین فریب خورده بر علیه منهج صحیح اسلامی و دارالاسلام سنگربندی می کنند.

این افراد همیشه تمایل به گروه سازی و دسته بندی و جناح بندی در میان مسلمین و در نهایت و در صورت توانائی و سست شدن یا خلاء قدرت نظامی حکومتی و نظارتی دارالاسلام بر آنها میل شدیدی به ضرار سازی و داشتن مرکزی خاص برای خود جدای از سایر مسلمین دارند.

بارزترین نمونه در صدر اسلام شخصی به اسم «ذُو الخُوَيْصِرَةِ» بود که حتی به عدالت رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز ایراد می گرفت و در نهایت یکی از چهره های کلیدی شورشیان و خوارج در زمان حکومت اسلامی علی ابن ابی طالب رضی الله عنه شد.

این افراد در میان تفاسیر مختلف انحرافی مثل خوارج و غلاة مرجئه نیز مخفی می کنند اما حضور منافقین در میان غلاة مرجئه خطرشان برای عقیده و غیرت مومنین و قدرت گیری دارالاسلام و حرکت رو به جلو آن بیشتر از خطر وجود آنها در میان خوارج اهل تاویلِ مسلح است.

این روزها دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها بر خلاف عصر نبوت و خلفای راشدین و حتی بر خلاف قرون گذشته، آشکارا تمایل خود به کنار زدن قوانین شریعت الله و قرار گرفتن در صف کفار اصلی و آشکار چون کفار سکولار(مشرک) را بر زبان می رانند.

حسن امینی یکی از همان افرادی است که دریکی از سنگرهای مکتب احمد مفتی زاده و در جبهه ی احزاب سکولار و مرتد بومی و غیر بومی بر علیه عقاید صحیح اسلامی مردم ما سنگر بندی کرده است  که در کنار هم قطاران خودش در بیانیه ای خطاب به سخنان اخیر «ربع پهلوی»  سکولار و مرتد، «راهبرد و راه حل دموکراتیک» را به او گوشزد می کنند و می گویند:

“آزادی، دموکراسی و احترام به حقوق بشر و پذیرش حق تعیین سرنوشت مردم و ملتها از بدیهی ترین و بنیادی ترین اصول و آموزه های دموکراسی و گفتمان حقوق بشری و از خواسته های اساسی و دموکراتیک ملت ها است. پس هر جریان و هر فردی بر این بدیهیات و بر واقعیات چشم بربندد و بخواهد یک تفکر و سلیقه خاص را بر سرنوشت مردم حاکم بگرداند، محتوم به شکست است و طبعا چنین رویکرد و نگاهی فاقد هر گونه مشروعیت و وجاهت و مقبولیتی خواهد بود.”

  1. آیا حسن امینی و امثال او نمی دانند: دموکراسی یعنی حاکمیت قانون ساخته شده توسط مردم بر مردم به جای حاکمیت قوانین الله بر مردم؟ چرا می دانند. خوب هم می داند که دموکراسی بر اساس دین سکولاریسم و آنهم بر اساس اومانیسم یعنی انسان محوری به جای الله محوری تولید شده است؛ پس حکم کسی که به جای قانون الله خواهان قانون کفری تولید شده توسط انسان باشد چیست؟
  2. آیا حسن امینی و امثال او نمی دانند: که خواست الله و دین اسلام  و ملت مسلمان ما حرکت در مسیر قوانین شریعت الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است نه خواستی دموکراتیک؟ چرا می داند چون بارها و بارها از زبان خودش شنیده ام که خواست الله حرکت در مسیر قوانین و احکامش است . پس حکم چنین کسی که اینگونه ۱- آگاهانه ۲- عمدا ۳- اخیاری و به میل خودش برای کفر دموکراسی و قوانین کفری سکولاریستها دعوت می دهد چیست؟
  3. ۳-      آیا در نگاه حسن امینی و امثال او که رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام پیامبران و پیروان صادق آنها خواهان حاکم کردن یک عقیده ی خاص به نام اسلام و یک قانون خاص به نام قوانین شریعت الله بر مردم هستند، چنین جریانی محکوم به شکست است و فاقد هر گونه مشروعیت و وجاهت و مقبولیتی است؟ آیا قوانین الله نزد کفار آشکار و منافقین داخلی مقبولیت ندارد یا نزد مومنینی که جان و مال و دنیایشان را فدای یک قانون الله می کنند؟

بگذار نه تنها حسن امینی و امثال او بلکه تمام دنیا بداند که ما تنها راه حل در مان مشکلات فردی و اجتماعی در جامعه ی بشری را قوانین شریعت الله می دانیم و خواهان تطبیق همین قوانین شریعت هم هستیم و تمام کسانی هم که مثل حسن امینی در جبهه ی احزاب سکولار و مرتد داخلی و خارجی در برابر این جریان قرار گرفته باشند را دشمن الله و رسولش و از دشمنان پنهان داخلی مومنین و دارالاسلام می دانیم که مدتهاست دشمنی خود را با قرار گرفتن در جبهه ی کفار سکولار(مشرک)آشکار هم کرده اند و مومنین اینها را بر اساس دستور الله تعالی «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ» (منافقون/۴) دشمن می دانند و نسبت به آنها حذر و احتیاط می کنند. قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ (منافقون/۴) الله آنها را بکشد! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند (و منحرف می‌گردند؟!).

نجدیت درباری و برخورد دوگانه با مساله ی حاکمیت و ولی الامر در جامعه

نجدیت درباری و برخورد دوگانه با مساله ی حاکمیت و ولی الامر در جامعه

به قلم: ابوبکر الخراسانی

نجدیت رسمی و در باری که مجموعه ی مریدان تفکر محمد بن عبدالوهاب را در بر می گیرد با پشتوانه ی قدرت مالی که از امثال آل سعود و امارات و غیره به دست آورده این روزها رسانه های مختلف ماهواره ای را به نام اهل سنت در قبضه ی خود در اورده است و در مسائل مختلف چنان به سمت و سوی طاغوتها و کفار سکولار گرایش پیدا کرده  که اگر عبدالله بن ابی زنده بود شاید تا این اندازه آشکارا جرئت پیشروی به سمت کفار را نداشت.

یکی از این شبکه های منحرف نجدیت شبکه ی کلمه است که آشکارا از کمونیستهای کومله و سکولار لیبرالهای دموکرات و … حمایت تبلیغاتی و رسانه ای می کند و در برابر مستقیماً در برابر دارالاسلامهای ایران و افغانستان و سایر مجاهدین اهل سنت در سرتاسر دنیا می ایستد .

در تفکرات نجدیتی که اینها تبلیغ می کنند بسیار طبیعی خواهد بود که یک کافر سکولار کمونیست یا لیبرال حاکم شود و این حاکم برایشان حکم ولی الامر را دارد که نباید بر علیه آن اقدامی انجام داد و سمع و طاعه آن واجب است، البته خودشان در انتخابات این حکام شرکت نمی کنند و می گویند با ظلمهای این حکام نیز موافق نیستند و تنها در منابر و کانالهای خود با خر کردن و منحرف کردن پیروانشان همراه و شریک این حکام می شوند.

اگر کشوری مثل عراق توسط آمریکا اشغال شود و کافری سکولار اصالتا یهودی به نام پل بریمر بر این کشور گماشته شود این کافر برایشان می شود ولی امر و چون با زور حاکمیت پیدا کرده و اکثریتی هم همراه او هستند پس مقاومت در برابر او را فتنه معرفی می کنند و تبلیغ می کنند فساد مقاومت بیشتر از فساد پذیرش حاکمیت این کافر است و ….

اگر دارالاسلامی مثل امارت اسلامی افغانستان توسط آمریکا و ناتو اشغال شود و خائنینی مرتد چون کرزای و غنی و دوستُم و عطا نور و اسماعیل خان هرات و غیره بر آن گماشته شوند باز همین سیاست را در رام کردن مردم در پیش می گیرند.

اما : مسلمان جعفری یا حنفی در ایران را یا افغانستان یا حتی مسلمان شافعی یا زیدی در یمن و سومالی یا مسلمان مالکی در مالی و لیبی و غیره و یا سایر مذاهب و تفاسیر اسلامی نباید بر سرزمینی حاکم شوند و نباید ولی امر شوند! چرا؟ چون اینها مخالف آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی و سایر کفار می شوند و از تطبیق قوانین سکولاریستی و رایج شدن بسیاری از مفاسد عقیدتی و رفتاری در جامعه جلوگیری می کنند!

در تفکر نجدیتی که اینها تبلیغش می کنند هیچ شهر و روستا و کشوری نباید بدون ولی امر باشد چون فتنه و اغتشاش و هرج و مرج اتفاق می افتد، اما تا الان نزد آنها کشف نشده است که مردم مسلمان ایران و افغانستان و بخشهایی از یمن و سومالی و مالی و غزه و … که آمریکا و ناتو و سایر احزاب سکولار و مرتد ولی امر آنها نیستند آیا اینها ولی امری دارند که از آن سمع و طاعه شود یا بی ولی امر هستند؟ یا اصلاً این مکانها نیازی به ولی امر ندارند و باید در هرج و مرج و سردرگمی به سر ببرند؟

پس فریب شعارهای به اصطلاح مدافع حقوق اهل سنت بودن و ساخت مسجد در تهران و ..و.. اینها را نخوریم و بدانیم که شبکه های نجدی کلمه و نور و… و سایر شبکه های شیعیان انگلیسی هم که همین مسیر را طی می کنند در واقع برای مسلمین تنها حاکمیت کفار سکولار را می خواهند و تحت هیچ عنوانی به حاکمیت فقه مذاهب اسلامی و مسلمین رضایت نخواهند داد .

ﻋﻠﻤﺎء ﻧﻪ، ﺑلکه ﻣﺰﺩﻭﺭﻫﺎ و دشمنان

ﻋﻠﻤﺎء ﻧﻪ، ﺑلکه ﻣﺰﺩﻭﺭﻫﺎ و دشمنان

به قلم: عبدالرحمن براهوئی / سراوان

ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮحیم

ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﻣﻌﺰ ﺍﻻﺳﻼﻡ ﺑﻨﺼﺮﻩ ﻭ ﻣﺬﻝ ﺍﻟﺸﺮﮎ ﺑﻘﻬﺮﻩ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺍﻷﻣﻮﺭ ﺑﺄﻣﺮﻩ ﻭ ﻣﺴﺘﺪﺭﺝ الکاﻓﺮﯾﻥ بمکره ﺍﻟﺬﯼ ﻗﺪﺭ ﺍﻷﯾﺍﻡ ﺩﻭﻻ ﺑﻌﺪﻟﻪ ﻭ ﺟﻌﻞ ﻭﺍﻟﺼﻠﻮﺓ ﻭ٬ﺍﻟﻌﺎﻗﺒﺔ ﻟﻠﻤﺘﻖﯿﻥ ﺑﻔﻀﻠﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ علی ﻣﻦ ﺃعلی ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻨﺎﺭ . ﺍﻻﺳﻼﻡ ﺑسیفه، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ:

ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺳﻮء ﺭﺍ ﮐﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﻠﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ شیطان ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﮔﻣﺮﺍﻩ ﮐﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ چنین ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ بیان می کند ﮐﻩ ﺑﻪ دنیا ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﯿﺭﻭ ﻫﻮﺱ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ ﻣﺜﻞ سگ ﻫﺎﺭ ﺍﺳﺖ چنانکه ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻩ ﺍﮔﺭ ﺭﻫﺎ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺿﺎﻉ اولیاء ﺍﻣﺮ طاغوتی ﺧﻮﺩ ﺩﻫﺎﻥ ﺷﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻥ ﻭ ﻣﻮﺣﺪﯾﻥ ﭘﺍﺭﺱ می کنند  ﻭ ﺍﮔﺭ ﺧﺒﺎﺛﺖ ﺁﻧﻬﺎ بیان ﺷﻮﺩ ﻣﻘﺎﻡ علمی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺫﮐﺭ ﮐﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻥ ﭘﺍﺭﺱ می ﮐﻧﻨﺪ ﺩﺭ حالیکه ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ علمی ﮐﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ سگ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ چنانکه می فرماید:

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ ‏(اعراف/۱۷۵)( ای پیغمبر ! ) برای آنان بخوان خبر آن کسی را که به او ( علم و آگاهی از ) آیات خود را دادیم ( و او را از احکام کتاب آسمانی پیغمبر روزگار خود مطّلع ساختیم ) امّا او از ( دستور ) آنها بیرون رفت ( و بدانها توجّه نکرد) و شیطان بر او دست یافت و از زمره گمراهان گردید .‏

‏وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ  ‏(اعراف/۱۷۶)‏امّا ما اگر می‌خواستیم مقام او را با این آیات بالا می‌بردیم و ( دانشش را مایه سعادتش می‌نمودیم . امّا اجبار برخلاف سنّت ما است و لذا او را به حال خود رها ساختیم ) لیکن او به دنیا چسبید و بدان گرائید  و از هوی و هوس خویش پیروی کرد . مَثل او بسان مَثل سگ است که اگر بر او بتازی ، زبان از دهان بیرون می‌آورد و اگر هم آن را به حال خود واگذاری ، زبان از دهان بیرون می‌آورد . این داستان گروهی است که آیات ما را تکذیب می‌دارند . پس داستان را بازگو کن بلکه بیندیشند.

اگر به شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت چون کلمه و نور و وصال حق و توحید و غیره نگاه کنید و یا به شبکه های منتسب به تشیع چون شبکه های شیطان یاری و یاسر الخبیث و امثالهم  نگاهی بیاندازید واضح می بینید که در جبهه ی کفار سکولار قرار گرفته اند و آشکارا بر علیه دارالاسلام و برای حکومتی سکولار و دموکراسی خواه تبلیغ می کنند.

می توانیم بگوئیم نفاق ﺍﯾﻥ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ آشکار ﺍﺳﺖ – ﻭ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺯ می ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﮔﻣﺮﺍهی و کفر سکولاریسم ﺳﻮﻕ می ﺩﻫﻨﺪ، ﭼﻧﺎنکه ﺩﺭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ و امارات و مصر و ازبکستان و تاجیکستان و پاکستان و اردن و غیره همین ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺳﻮء ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻃﺎﻏﻮﺕهای سکولار را  ﺑﺮﻣﺮﺩﻡ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻓﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻥ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻭ ﻗﻮﺍنین ﮐﻓﺮﯼ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می دارند.

اگر چه اینها به نام اهل سنت فعالیت می کنند اما مبلغ اسلامی آمریکائی هستند همچنانکه عده ای با نام تشیع همین وظیفه را برای کفار انجام می دهند اما در واقع شیعیان انگلیسی هستند. اینها هیچ ربطی به شیعه و سنی ندارند اینها دشمن هستند. پس شما هم آنها را دشمن بدانید.

 هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (منافقون/۴) دشمنان به حقیقت اینان هستند، از ایشان بر حذر باش، خدایشان بکشد، (از حق) به کجا بازگردانیده می‌شوند؟

مقلدین ناشی ابن تیمیه در میان نجدیت

مقلدین ناشی ابن تیمیه در میان نجدیت

به قلم: محمد .م (مدرسه علوم دینی سید قطب مریوان)

نجدیت تفکری است که توسط محمد بن عبدالوهاب بنیانگذاری شد و توسط شاگردانش و دلارهای فراوان آل سعود و مراکز دانشگاهی وابسته به این رژیم و تبلیغات گسترده ی رسانه ای آنها تاکنون ادامه پیدا کرده است.  

یکی از مشخصه های بارز این تفکر که برداشتی ناقص از مذهب حنبلی است این است که جهت توجیه افکار خود گاه به افکار شاذ علمای گذشته مراجعه می کند و گاه با قیچی کاری و برداشت ناقص از اجتهادات علمای گذشته سعی می کند افکار خودش را با شعار دفاع از توحید و مبارزه با بدعت و… به خورد پیروانش بدهد.

یکی دیگر از مشخصه های نجدیت این است که به شدت مقلد علمای مورد پذیرش خود هستند و گاه دیده شده است که به سادگی آیات قرآن و سنت پیامبر و آرای تمام امامان و علمای گذشته را به نفع این علمای نجدیت نادیده می گیرند.

به هر حال یکی از افرادی که این اشخاص سعی می کنند خود را به آن وصل کنند ابن تیمیه ی حنبلی مذهب است، اما بسیاری مسائل از متعلق به تکفیر و قائل شدن عذرهای معتبر برای مسلمین و… به سادگی دیگاه این شخص را نیز نادیده می گیرند و یا از دیدگاه این شخص نیز با تفسیر نجدیت خود قیچی کاری هایی انجام می دهند.

به عنوان مثال بارها شنیده ایم که جهت تکفیر نابجای مسلمین می گویند ابن تیمیه گفته: فمَنْ جَعَلَ الْمَلَائِكَةَ وَالْأَنْبِيَاءَ وَسَائِطَ يَدْعُوهُمْ وَيَتَوَكَّلُ عَلَيْهِمْ وَيَسْأَلُهُمْ جَلْبَ الْمَنَافِعِ وَدَفْعَ الْمَضَارِّ مِثْلَ أَنْ يَسْأَلَهُمْ غفْرَانَ الذَّنْبِ وَهِدَايَةَ الْقُلُوبِ وَتَفْرِيجَ الْكُرُوبِ وَسَدَّ الفاقات فَهُوَ كَافِرٌ بِإِجْمَاعِ الْمُسْلِمِينَ (مجموع الفتاوی ۱ / ۱۲۴) هر كس ملائكه و انبيا(وهركس ديگر را)واسطه قرار دهد كه او را بپرستد و به فرياد بخواند و برآنها توكل كند و از آنها جلب منفعت و دفع مضرت طلب كند مانند اينكه از آنها بخواهد كه گناهانش را ببخشند و هدايتشان كند و مشكلات وسختى ها را از أنها برطرف كند پس چنين شخصى به إجماع علما كافر است.

اما واقعاً منظور ابن تیمیه چه بوده؟ ابن تیمیه می گوید: فإِنَّهُ سُبْحَانَهُ أَخْبَرَ عَنْ الْمُشْرِكِينَ كَمَا تَقَدَّمَ بِأَنَّهُمْ أَثْبَتُوا وَسَائِطَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ اللَّهِ يَدْعُونَهُمْ وَيَتَّخِذُونَهُمْ شفَعَاءَ بِدُونِ إذْنِ اللَّهِ (مجموع الفتاوی  3 / 105)اينجا ميگويد کفار مشرك واسطه هايى را بين خود و خداوند إثبات ميكردند كه آنها را ميپرستيدند و آنها را شفيع بدون اذن خداوند قرار ميدادند؛ و می گوید:فمَنْ أَثْبَتَهُمْ وَسَائِطَ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ فَهُوَ كَافِرٌ مُشْرِكٌ يَجِبُ أَنْ يُسْتَتَابَ فَإِنْ تَابَ وَإِلَّا قُتِلَ (مجموع الفتاوی : ۱ / ۱۲۶)پس هر كس واسطه هايى اينگونه با اين صورت(شفاعت نافذ بدن اذن خدا،شريك در ملك ويا حكم خدا)براى خدا ثابت كند كافر مشرك است واگر توبه نكند كشته خواهد شد.

واضح است ابن تیمیه سخنی را می گوید که تمام مذاهب حنفی و جعفری و مالکی و شافعی و حنبلی و… گفته اند غیر از تفکر آشفته ی نجدیت محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش.

عده ای از مقلدین نجدیت که با نام توحید و مبارزه با اهل بدعت و شرک باعث دامن زدن به تکفیر نابجای مسلمین ومشغول کردن مسلمین به مسلمین و در نهایت باعث تفرق بیشتر میان مسلمین تولید جنگ داخلی شده اند واقعاً خیال می کنند در حال خدمت به دین هستند اما در حقیقت آفت و مانعی در برابر اهل دعوت و جهاد در سراسر سرزمینهای اسلامی شده اند.

زندان آل سعود

زندان آل سعود

به قلم: ابراهیم یعقوبی

سرزمین وحی که سالهاست توسط آمریکا و انگلیس و از کانال رژیم فاسد آل سعود اشغال شده است تبدیل به زندانی بزرگ برای مومنین و حق گویان شده است.

شما تصور کنید که دکتر مالک احمد صرفاً به این دلیل زندانی شده است که رسانه های رسمی آل سعود را نقد کرده و نقدش این بوده که به جای اینهمه تبلیغ اینهمه پیام بازرگانی مطالب روشنگرایانه ی هدفدار جهت بیداری اسلامی مسلمین در برابر تهاجمات سکولاریستها نشر بدهد.

این دکتر بزرگوار صرفاً به خاطر این نقد بیشتر از ۴ سال است که بدون دادگاهی کردن در زندانهای آل سعود به سر می برد.

یا عبدالرحمن بن محمد عریفی که در ماه ۱۲ سال ۲۰۱۸ دستگیر و تاکنون زندانی شده است. جرم بزرگ این عالم این است که گویا «از اخوان المسلمین حمایت کرده است».

عربستان سرزمینی است که مردمان آن به دو طبقه ی کاملاً مجزا از نظر اقتصادی تقسیم شده اند. گروهی که در شهرهای بزرگی چون مکه و مدینه و ریاض زندگی می کنند که از رفاه نسبی برخوردارند و بخش اعظم مردم که در شهرها و روستاهای حاشیه ای زندگی می کنند که با انواع فقر مالی و بهداشتی و خوراکی دست و پنجه نرم می کنند.

در کنار این از لحاظ فکری نیز مردم عربستان به سه دسته تقسیم شده اند:

  1. سلفی های درباری و مریدان و مقلدین آنها که از آزادی مطلقی برخوردارند
  2. سکولاریستها و طرفداران غرب که اینها نیز آزادی کامل دارند
  3. روشنفکران و آزادیخواهانی که دیدگاهی مخالف این دو گروه دارند که در خفقان مطلق و ترس فراگیر به سر می برند.

این بخشی از واقعیت جامعه ای است که آل سعود در سرزمین وحی برای مومنین ساخته است . جامعه ای کاملاً وابسته که از هیچ گونه استقلالی برخوردار نیست و تنها ابزاری است برای پیاده کردن اهداف دشمنان اسلامی در عربستان و سایر سرزمینهای اسلامی مثل فلسطین و یمن و سوریه و عراق و سومالی و مصر و …..

چرا نجدیت مسلمین یک دیار را کلاً تکفیر و قتل عام می کنند و عده ای تقیه می کنند؟

چرا نجدیت مسلمین یک دیار را کلاً تکفیر و قتل عام می کنند و عده ای تقیه می کنند؟

به قلم: ابوبکر الخراسانی

این روزها میان دسته هائی از نجدیت درگیری لفظی به وجود آمده است مبنی بر اینکه عده ای از نجدیت تمام مسلمین یک دیار را کافر می دانند و عده ای از نجدیت اعتراض می کنند و می گویند که این روش تکفیر مسلمین روش غلاة و خوارج است. به نظر شما حق با کدام یک است؟

حمد بن عتیق از مراجع اصلی نجدیت درباره‌ تکفیر کل مسلمین اهل احساء یکی از شهرهای شرقی عربستان سعودی که با سعودی ها و اهل بغی همکاری نمی کنند و جانب حکومت عثمانی ها را می گیرند می‌گوید:

“و کسی که در آن چیزی که علماء بیان نمودند مشارکت دارد… آن سرزمین کفر می‌باشد، که اموال اهلش به غنیمت برده می‌شود و خون‌هایشان مباح دانسته می‌شود… گاهاً افرادی از مستضعفین و امثالشان در آن شهر هستند که بر کفرشان در باطن حکم کرده نمی‌شود، اما در ظاهر، الحمدلله مسئله آشکار است…

و کافی است برای تو آنچه را که پيامبر با اهل مکه انجام داد در حالی که در آن مستضعفین هم بودند و همچنان آنچه را که صحابه‌ کرام درباره‌ کسانی که از اسلام مرتد شدند از مباح قرار دادن خون و مال و سبی انجام دادند و هر عاقل و عالمی می‌داند آنچه را که اینها از کفر و ارتداد آورده‌اند قبیح‌تر و فاحش‌تر و بیشتر از آنچه است که آن‌ها انجام دادند…”

به این شکل شیخ حمد بن عتیق کل اهل احساء را تکفیر کرده است و هر کسی که در احساء است چون به نظر آنها و با تفسیر آنها شرک و کفر در آن غالب گشته، پس کافر است…

شیخ ابومحمد المصري  بعد از نقل قول از شیخ حمد بن عتیق می‌ گوید: پس بنگر که چگونه بر اهل آن شهر بر کفر ظاهر حکم نمود و آن بخاطر تحقیق یافتن اوصافی بود که تفاضای این حکم را کرد…  و تنها بر این بسنده نکرد که فقط سرزمین‌شان دارالکفر است… پس متوجه باش…”( سلسله علمی در بیان مسائل منهجی -حلقه ششم- مبحث سرزمین ها، آدرس در پی دی اف فارسی حلقه ششم – صفحه ۷ و ۸-)

نجدیت به این شکل مسلمین را از ابتدای ظهور محمد بن عبدالوهاب تا کنون تکفیر کرده اند و مسلمین را با این فتواها قتل عام کرده اند و با همین فتواها در زمان محمد بن الوهاب خون و مال مسلمین را مباح کرده و زنان آنها را سبی گرفته اند.

امروزه نمی توانند زنان مسلمین را مثل زمان محمد بن عبدالوهاب و چند دهه بعد از آن سبی بگیرند اما مباح کردن خون و مال مسلمین به بهانه های غیر شرعی و تفسیر های غلط و ضد اسلامی هنوز ادامه دارد.

این است منهج صحیح نجدیت و هر کسی که غیر از این را بگوید و غیر از این را انجام دهد در ادعای خودش دچار اشتباه شده است، یا هنوز قدرت ندارد و منتظر فرصت است تا این عقیده را اعلام و اجرائی کند و فعلاً تقیه می کند یا اینکه نسبت به نجدیت جاهل است.

نجدیت دعوتگران به سوی تفرق و ذلیلی میان مسلمین و تاجران فتوا فروش و خادمین طاغوتها

نجدیت دعوتگران به سوی تفرق و ذلیلی میان مسلمین و تاجران فتوا فروش و خادمین طاغوتها

کاتب : ابوابراهیم هورامی

بعد از آنکه جریان نجدیت با ظهور محمد بن عبدالوهاب متولد شد قتل عام مسلمین به بهانه های غیر شرعی، و مشغول کردن مسلمین به مسلمین، و در عوض، رها کردن کفار اصلی اشغالگر خارجی و طاغوتهای محلی شروع شد.

به دنبال تولید این جریان نامبارک، سیستم حکومتی آل سعود و اقمار آن به دو بخش مسئولین حکومتی و مسئولین امور مذهبی، یا به عبارتی آل سعود و آل شیخ تقسیم شدند و هر کدام وظایفی را بر عهده گرفتند که مقدمه ای برای سکولار شدن حاکمیت بود. آل شیخ یا مسئولین دستگاه مذهبی همیشه در اختیار حکام بوده اند و توجیه گر سیاستهای حکامی بوده اند که خود این حکام نیز مزدوران آمریکا و انگلیس و سایر کفار بوده اند.

این مزدوران دین فروش با تعاون و همکاری صادقانه با اطلاعات و سایر مراکز امنیتی و جاسوسی کفار عالمی ودست نشانده های مزدورشان به صورت مستقیم و غیر مستقیم، علنی و مخفی به بهانه مبارزه با کسانی که امنیت داخلی را بر هم می زنند در خدمت حکام سکولار در آمده و در مواردی که حکام از کشف روشی جدید جهت مبارزه با بیدارگران مسلمان و استحمار مردمان ساده ی ظلم چشیده عاجز ماندند این دین فروشان مردم فروش با وسوسه های ویرانگر و طرح های پلیدشان نوکر منشی خود را به نمایش می گذارند.

البته این چیز جدیدی نیست که مسلمین مجاهد را دستپاچه گرداند چون به کرات در زمان جنگ های صلیبی قبل از صلاح الدین رحمه الله، هجوم مغول ها، هجوم انگلیسی ه، اسپانیایی ها و… به ثبت رسیده و تاریخ خیانت این مزدوران با تجاربش فراموش ناشدنی است. اینان در زمینه کشف عقاید ما نمی توانند چیز جدیدی در اختیار کفار و مرتدین سکولار قرار دهند و تنها هنرشان منحرف کردن افکار و انرژی مردمان ساده و جاهل به اسلام است چون:

اولاً: عقیده ی اسلام چیز مخفی نیست و چیزهای سری ندارد که احتیاج به کشف داشته باشند.

ثانیاً: دعوت مجاهدین در سراسر جهاد یکی است با این وجود برداشت شخصی یا دنباله روی فکری بشری نیست که بر اجتهادات کوری بنا شده باشد که در مسیر مصالح دشمنان دین خدا و بندگان خدا باشد ، بلکه دعوتی است صحیح و الحمد لله بر مبنای دلیل صحیح و روشن بر پایه قرآن و سنت صحیح با برداشت سلف صالح این امه بدون پنهان کردن و پوشانیدن چیزی از دین خداوند جل جلاله.

ثالثاً: این گونه خیانت ها در طول تاریخ کل انبیاء و مسلمین برای اولین بار نیست که اتفاق می افتند و آخرین آن هم نخواهند بود و تجربیات این مرارت ها هم الحمد لله اکنون راحت تر و روشن تر در اختیار مجاهدین قرار گرفته و می گیرد. و برای مجاهدین به صورت امری طبیعی در آمده که غیر منتظره نیست.

اگر دقت کنید هر جا که آمریکا و سایر کفار جهانی قدم می گذارند و هر جا طاغوتهای محلی وجود دارند این مزدوران دین فروش را نیز پرورش می دهند و منابر و مدارس و شبکه های ماهواره ای و… را در اختیارشان قرار می دهند.

پس خطر نجدیت  با تمام شاخه های مختلفش را دست کم نگیرید. اینها سربازسازان گروههائی چون گروه بغدادی و جولانی هستند برای جنایت در میان مسلمین و خدمت خواسته یا ناخواسته به اجرائی شدن نقشه های دشمنان در میان مسلمین.